ضریب هوشی یا همان آی کیو معیاری برای سنجش توانایی های هر فرد می باشد که در قالب اعداد نمایش داده می شود. ضریب هوشی در کودکان توسط تست های استاندارد ارزیابی می شود. تست های هوش شامل سوالاتی در زمینه حافظه، توجه، استدلال، مهارت های کلامی، قضاوت، دانش و… می باشد که کودک با پاسخ دادن به این سوالات از توانایی های استدلال و منطق خود استفاده می نماید. در طبقه بندی هوش کودکان ضریب هوشی نرمال بین 90 تا 110 محاسبه شده است. ضریب هوشی پایین تر از این حد نشان دهنده اختلال در مهارت های رشد ذهنی کودکان می باشد. در مرکز تست هوش کودکان با استفاده از طبقه بندی هوش وکسلر و بینه به محاسبه ضریب هوشی کودکان به صورت دقیق و تخصصی پرداخته می شود.
لازم به ذکر است،شاخص های آماری هوشبهر های هشتگانه که از طریق ترکیب نمرات به دست می آید و به عنوان نمرات ترکیبی شناخته می شوند، بسیار حائز اهمیت است. همواره در آزمون های استاندارد، از میانگین به عنوان معرف شاخص های گرایش مرکزی و انحراف استاندارد به عنوان معرف شاخص های پراکندگی استفاده به عمل می آید. بنابراین،در نسخه پنجم مقیاس های هوشی استنفورد-بینه، از میانگین ۱۰۰ به عنوان معرف شاخص های گرایش مرکزی و انحراف استاندارد ۱۵ به عنوان معرف شاخص های پراکندگی استفاده شده است. در راستای تفسیر دقیق ضریب هوشی، میتوان به این نکته توجه کرد که از ده خرده آزمون تست هوش، پنج عامل و دو حیطه، باید بتوان ۸ هوشبهر را به دست آورد و از این طریق، توانایی افتراقی آزمودنی را مشخص ساخت. از طریق نیمرخ هوشی کودکان به تفاوت بین عملکرد آزمودنی در عوامل و حیطه ها پرداخته می شود و اطلاعات دقیقی در زمینه تفاوت بین توانایی های شناختی آزمودنی یا توانایی افتراقی،حاصل می شود. اینگونه اطلاعات، نقطه عطفی در زمینه تفسیر محسوب می گردند و باید بتوان تفسیر دقیقی را مبتنی بر طبقه بندی ضریب هوشی،ارائه کرد.
این اقدام، در زمینه هوش آزمای نوین تهران-بینه نیز مصداق میکند و از میانگین به عنوان معرف گرایش مرکزی و انحراف استاندارد به عنوان معرف پراکندگی استفاده می شود. این وضعیت باعث می گردد تا فرآیند مقایسه پذیری در مجموع آزمون های پیشرفت تحصیلی و شناختی موازی،به سهولت انجام گیرد.
ضریب هوشی نرمال چقدر است
در زمینه شناسایی افراد استثنایی با تاکید بر سازه هوش،می توان به دو گروه استثنایی تاکید کرد. افرادی که میزان هوش بهر آنها از حد متوسط بالاتر بوده و تفاوت معنی داری را با حد متوسط نشان می دهند،به عنوان تیزهوش، ممتاز و نخبه شناخته می شوند و همواره در منحنی نرمال بالاتر از دو انحراف استاندارد جای گرفتند و در واقع،دو انحراف استاندارد بالاتر از حد متوسط می باشند. از این رو،اگر هر انحراف استاندارد رقم ۱۵ باشد،با تاکید بر دو انحراف استاندارد ( 2×15 ) بالاتر از حد متوسط (رقم ۱۰۰ به عنوان میانگین) باید هوشبهر فراتر از ۱۳۰ را به عنوان گروه استثنایی با امتیازهای شناختی در نظر گرفت و اصطلاحاتی همانند تیزهوش،ممتاز و نخبه را برایشان به کار برد. این وضعیت،در زمینه افراد استثنایی با تاکید بر سازه هوش که عملکرد پایین تر از متوسط را نشان می دهند نیز ، مصداق می کند.
افرادی که میزان هوش بهر آنها از حد متوسط پایین تر است و تفاوت معنی داری را در مقایسه با حد متوسط نشان می دهند،به عنوان افراد کم توان ذهنی و عقب مانده ذهنی در سطوح پناهگاهی،تربیت پذیر و آموزش پذیر شناسایی می شوند. این افراد به عنوان کم توان ذهنی یا عقب مانده ذهنی و شناخته شده و همواره در منحنی استاندارد،دو انحراف استاندارد پایینتر از حد متوسط قرار میگیرند. از این رو،اگر هر انحراف استاندارد رقم ۱۵ باشد،با تاکید بر دو انحراف استاندارد( 2×15 ) پایینتر از حد متوسط (رقم ۱۰۰ به عنوان میانگین) باید هوشبهر کمتر از ۷۰ را به عنوان گروه استثنایی با محدودیت های شناختی در نظر گرفت و اصطلاحاتی همانند آموزش پذیر،تربیت پذیر و پناهگاهی را برایشان به کار برد.
طبقه بندی هوش کودکان
در طبقه بندی ضریب هوشی در تست های هوش کودکان می توان به تست وکسلر و تست استنفورد بینه اشاره نمود که در جدول زیر مشاهده می شود.
طبقهبندی هوش کودکان در آزمون وکسلر (WAIS–IV, WISC–IV, WPPSI–IV)
محدودهٔ بهرهٔ هوشی
طبقهبندی بهرهٔ هوشی
۱۳۵ و بالاتر
بسیار برتر
۱۲۰–۱۳۰
برتر
۱۱۰–۱۱۹
بالاتر از متوسط
۹۰–۱۰۹
متوسط
۸۰–۸۹
پایینتر از متوسط
۷۰–۷۹
مرزی
۶۹ و زیر
بسیار کم
طبقهبندی ضریب هوشی کودکان بر اساس آزمون استنفورد–بینه
محدودهٔ بهرهٔ هوشی
طبقهبندی بهرهٔ هوشی
۱۴۵–۱۶۰
بسیار با استعداد یا بسیار پیشرفته
۱۳۰–۱۴۴
با استعداد یا پیشرفته
۱۲۰–۱۲۹
برتر
۱۱۰–۱۱۹
بالاتر از متوسط
۹۰–۱۰۹
متوسط
۸۰–۸۹
پایینتر از متوسط
۷۰–۷۹
مرزی
۵۵–۶۹
با اختلال خفیف
۴۰–۵۴
اختلال زیاد
با تاکید بر تفسیر دقیق ضریب هوشی، که از هشت هوشبهر به دست می آید، به راحتی می توان توانایی افتراقی آزمودنی را مشخص کرد و کارکردهای شناختی را با تاکید بر سازه هوش، در نظر گرفت. از طریق بررسی نقادانه تست هوش، توان شناسایی کارکردهای شناختی در حیطه با تاکید بر امتیازهای شناختی (تیزهوش و…) یا محدودیت های شناختی (آموزش پذیر و…) امکان پذیر است. اینگونه اقدامات، مهر تاییدی بر استفاده کاربردی از نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه در زمینه روانشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی است.
با بررسی سیر تحولی نسخه پنجم مقیاس های هوشی استانفورد- بینه که توسط گال روید تدوین شده است، می توان به ظهور رشته های سنجش استثنایی تاکید کرد. روید که در زمینه سنجش روان شناختی و علوم تربیتی تخصص فزاینده ای را داراست، به عنوان پروفسور آموزش و پرورش استثنایی در دانشگاه کالیفرنیا مشغول به فعالیت است. وی اعتقاد دارد، نسخه پنجم مقیاس های هوشی استانفورد – بینه به عنوان کاربردی ترین ابزار در زمینه شناسایی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی با تاکید بر سازه هوش است.
در زمینه شناسایی و آموزش و پرورش کودکان و بزرگسالان استثنایی با تاکید بر سازه هوش که دو طیف عمده آزمودنی با امتیاز های شناختی و محدودیت های شناختی را در بر میگیرند، به راحتی میتوان از طریق بررسی نقادانه طبقه بندی ضریب هوشی، به شناسایی افراد استثنایی پرداخت و برنامه ریزی منظم مبتنی بر نیاز سنجی آموزشی را طراحی، اجرا و ارزشیابی کرد. بدین ترتیب که از طریق تحلیل نقادانه ضریب هوشی، توانایی افراطی آزمودنی مشخص گردیده و بستر مناسبی برای آموزش و پرورش استثنایی در عوامل پنجگانه سازنده هوش (استدلال سیال،دانش،استدلال کمی،پردازش دیداری-فضایی و حافظه فعال) و حیطه های هوشبهر(کلامی و غیرکلامی) فراهم می شود.
از طریق کارکردهای شناختی در حیطه های هشتگانه هوش، نیازهای آموزشی مرتبط با کارکردهای شناختی آزمودنی در حیطه های استثنایی (استعداد و یا محدودیت) مشخص می شود و می توان نیازهای آموزشی را به گونه ای دقیق و تجربی مشخص ساخت و با استفاده از فرآیند سنجش استثنایی، به مستند سازی منطقی پرداخت. در راستای بهره گیری از نسخه نوین تست هوش تهران- استانفورد- بینه برای اهداف نیاز سنجی آموزش استثنایی، ضروری است تا نیم رخ ترکیبی نمرات استاندارد (نیمرخ هوشی) ترسیم شده و سطوح هوشی با تاکید بر نخبه،تیزهوش،باهوش،متوسط،مرزی،آموزش پذیر و تربیت پذیر،شناسایی شود تا از این طریق بتوان تفسیر کامل تری را در زمینه نیازسنجی آموزش استثنایی ارائه نمود.
طبقه بندی ضریب هوشی در آموزش استثنایی
هرچند که به گونه ای دقیق تر به تفسیر نیمرخ هوشی پرداخته میشود، ولی توصیف اجمالی کاربردهای نسخه نوین تست هوش تهران – استانفورد- بینه در زمینه های سنجش استثنایی ضروری است و از این طریق می توان به تفسیر ضریب هوشی تاکید کرد. بنابراین، در مواقعی که یک یا چند هوشبهر در دامنه آموزش و پرورش استثنایی جای گیرد، باید به دانش فنی مرتبط با شناسایی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی رجوع کرد و نیازسنجی آموزشی مستندی را در راستای طراحی و برنامهریزی آموزش و پرورش استثنایی برای آزمودنی، ارائه داد.
در زمینه سنجش استثنایی و پیش دبستانی، اصول و قواعد فراوانی وجود دارد که از جمله میتوان به قاعده برونیابی، اشاره داشت. در قاعده برون یابی،به خلاقیت آزمونگر حرفهای در تغییر شرایط محیطی برای سهولت آزمودنی با نقص های ارتباطی ( نابینا، ناشنوا و …) تاکید می گردد و آزمون گر حرفه ای مسئولیت می یابد تا شرایط اجرای استاندارد را تغییر داده و با رعایت محدودیت های آزمودنی، به اجرای نسخه نوین تست هوش تهران- استانفورد- بیمه پرداخته و نمره گذاری دقیقی را انجام دهد. علاوه بر قاعده برون یابی، قواعد واضح و شفافی پیرامون سنجش استثنایی مطرح می شوند که این قواعد در ساختار سازی نسخه نوین تست هوش تهران- استانفورد- بینه قرار گرفته است.
سوالات متداول:
1. ضریب هوشی نرمال در کودکان چقدر است؟
در طبقه بندی هوش کودکان ضریب هوشی نرمال بین 90 تا 110 محاسبه شده است.
2. انجام تست هوش برای کودکان استثنایی چه فایده ای دارد؟
در راستای بهره گیری از نسخه نوین تست هوش تهران- استانفورد- بینه برای اهداف نیاز سنجی آموزش استثنایی، ضروری است تا نیم رخ ترکیبی نمرات استاندارد (نیمرخ هوشی) ترسیم شده و سطوح هوشی با تاکید بر نخبه،تیزهوش،باهوش،متوسط،مرزی،آموزش پذیر و تربیت پذیر،شناسایی شود تا از این طریق بتوان تفسیر کامل تری را در زمینه نیازسنجی آموزش استثنایی ارائه نمود.
اختلال خواندن چیست؟یکی از بحث های مهیج در مورد اینکه کودکان چگونه یاد می گیرند که بخوانند بر دو نگرش متبین استوار است: 1) آموزش کلی زبان و 2 ) آموزش صریح رمزگذاری. از آنجا که دانشآموزان دچار اختلال یادگیری خواندن یا دیسلکسیا اغلب بیش از هر چیزی با مشکلاتی در خواندن اولیه و در مهارتهای پیشرفته خواندن مواجه می شوند،لازم است بدانیم راه های درمان اختلال خواندن چگونه بر این دانش آموزان اثر می گذارد. در زمینه درمان اختلال یادگیری خواندن در کودکان مرکز درمان اختلال خواندن دکتر صابر با ارائه روش های درمانی روز دنیا پیشرو می باشد. استفاده از مدالیته های الکترونیکی و دیجیتالی جهت پرورش مهارت های مورد نیاز برای خواند در درمان اختلال خواندن در کودکان بسیار موثر می باشد. اتاق تاریک، اتاق تقویت توجه شنیداری، سنسوری روم ، آموزش ویژه اختلالات یادگیری از راه های درمان اختلال خواندن یا دیسلکسیا در مرکز اختلال یادگیری ما می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
آموزش کلی زبان در درمان اختلال خواندن
آموزش زبان به منزله یک کل از دیرباز بر حیطه خواندن نفوذ داشته است. بسیاری از معلم ها در سراسر کشور با علاقه به خواست های نگرش کلی زبان و آموزش کلی زبان، که در برنامه درسی خواندن در مدارس آمریکا شکل گرفته است، پاسخ داده اند. اخیراً طی مطالعه ای درباره معلم های برجسته معلوم شده است که تقریباً تمامی معلم های آموزش و پرورش همگانی و ۸۰ درصد معلم های آموزش و پرورش ویژه جز معلم هایی هستند که خود را معلم کلی زبان می دانند.
زبان در کل نگرشی است درباره اختلال یادگیری خواندن و کاربرد زبان که بر کلیه شکل های زبان یکپارچه (زبان شفاهی، خواندن و نوشتن) تاکید می کند. ویژگی های دیدگاه زبان در کل را در مورد یادگیری خواندن کنت گودمان، پیشگام نهضت زبان درکل توصیف کرده است:
نگرش کلی زبان به یادگیری کل زبان در تمام موقعیت ها در مورد همه یادگیرندگان می پردازد.
یادگیری کلی زبان توجه به زبان، به یادگیرنده و به معلم را مد نظر قرار میدهد.
آموزش کلی زبان در گفتار صحیح و جریان سوادآموزی بر معنی زبان و نه بر خود زبان تاکید می ورزد.
آموزش کلی زبان یادگیرندگان را ترغیب به خطر کردن و دعوت به کاربرد زبان می کند.
در کلاس درس مبتنی بر آموزش کلی زبان همه کنش ها و شکل های گوناگون زبان شفاهی و کتبی تاکید و تشویق می شود.
بعضی از درمانگران از تمامی شیوه های توصیه شده آموزش کلی زبان در اختلال یادگیری تبعیت می کنند، بعضی از میان آموزش کلی زبان شیوه هایی را که به نظرشان مفید است انتخاب می کنند و آن را با آموزش مهارت ها و مطالب سنتی تر در هم می آمیزند. طبق نظر پرسلی و رانکین در مدارسی که همه معلم ها اجباراً باید فقط از روش های آموزش کلی زبان تبعیت کنند، بعضی از معلم ها مخفیانه در کلاس های درس خود از روش های آوایی نیز استفاده می کنند.
راه های درمان برای دانش آموزان با اختلال خواندن
تمرین های مورد نظر نگرش کلی زبان همراه با تلویحات آن برای دانش آموزان دچار اختلال یادگیری خواندن در زیر بررسی می شود. بسیاری از نظریات روش های آموزش کلی زبان جدید نیست، بلکه بازتاب تمرین هایی آموزشی است که سالیان متمادی از آنها استفاده شده است.
فلسفه زبان به منزله یک کل: خواندن بخشی از نظام به هم پیوسته زبان است که ارتباط نزدیکی با اشکال شفاهی و کتبی زبان دارد. به عبارت دیگر این نگرش به هنگام تدریس به این معناست که تجربه های فعال در زبان نوشتاری و شفاهی باعث تقویت خواندن کودک میشود. ایجاد آگاهی از روابط درونی زبان شفاهی و کتبی سوادآموزی نامیده می شود. بنابراین کودکان در دوره اول کودکی نوشتن را به محض ورود به کودکستان در کلاسهای درس کلی زبان حتی قبل از خواندن آغاز می کنند.
تلویحاتی برای دانش آموزان دچار اختلال یادگیری: مربیان اختلال یادگیری در این نکته توافق دارند که در زیر بنای صحبت کردن،خواندن و نوشتن هسته واحدی از زبان قرار دارد. در بیشتر روش های تدریس به کودکان اختلال خواندن در رشته اختلالات یادگیری بر ارتباط مستحکم بین نظام های زبان شفاهی، خواندن و نوشتن تاکید می شود. ارتباط بین اختلالات زبان شفاهی و مشکلات خواندن مشهود است: آنجا که کودک از عهده ساختارهای پیچیده ترکیبی (ساخت جمله) و واجی زبان گفتاری برنمیآید و نیز در یادگیری خواندن دچار مشکل میشود.
کودکانی که مشکلاتی در زبان زیربنایی یا دشواری های حرکتی دارند، احتمالاً در کلاس اول در مقایسه با همکلاسی های خود با مشکلاتی در نوشتن مواجه می شوند و بنابراین برای نوشتن داستان در کلاس های ابتدایی به کمک های مستقیم تری نیاز دارند.
فلسفه زبان به منزله یک کل: هم زبان شفاهی و هم زبان نوشتاری را می توان با به کارگیری طبیعی آن یاد گرفت. مربیان پیرو این نگرش خاطرنشان میکنند که کودکان حرف زدن را بدون ورزش یا تمرین های خاص یاد میگیرند. همچنین می توان تصور کرد که کودکان مهارتهای خواندن را به طور طبیعی از طریق مواجهه با سواد و غوطه وری در زبان و کتابها از نوپایی فرا می گیرند.
خواندن برای دانشآموزان دچار اختلالات یادگیری:
در این مورد توافقی جمعی وجود ندارد. سوالی که در مورد دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری مطرح می شود این است که آیا دانش آموزان خواندن را همانند حرف زدن یاد می گیرند؟پاسخ این است که خواندن، بر خلاف حرف زدن، فطری و طبیعی یا رشدی نیست. پیشتر گفته شد که زبان نوشتاری از ابداعات جدید تمدن است. همه جوامع بشری به گونهای زبان شفاهی دارند ولی تاریخ نشان میدهد که بسیاری از تمدن ها نظام زبان نوشتاری نداشتهاند. حتی امروزه هم برخی از جوامع نظام زبان نوشتاری ندارند. می دانیم عدهای از افراد که سخنوران قابلی هم هستند هرگز از زبان نوشتاری استفاده نکردهاند. لیبرمن مشاهده کردند که یادگیری صحبت کردن مثل یادگیری خزیدن، راه رفتن یا گرفتن اشیاست، در حالی که یادگیری خواندن بیشتر شبیه ریاضیات یا شطرنج است. برای یادگیری خواندن بیشتر کودکان نیاز به تدریس مستقیم و مداخله فشرده قبل از فهم قوانین و رموز نوشتن دارند. به علاوه، برخی از کودکان دچار اختلالات زبان و اختلالات یادگیری اشکالشان در یادگیری حرف زدن است و اختلالات زیربنایی در زبان شفاهی دارند.
فلسفه زبان به منزله یک کل: استفاده از نوشته های درست و معتبر فرصتهای زیادی برای سواد بیانی-یا نوشتن-فراهم می آورد. مربیان پیرو زبان به منزله یک کل تاکید می کنند که کودکان باید مهارتهای خواندن را از طریق مواجهه با ادبیات کسب کنند و تجربه های زیادی درباره زبان از طریق کتاب های بزرگ، داستان ها، اشعار و کتاب های کودکان به دست آورند.
تلویحاتی برای دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری: همه متفق القولند که دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری نیاز به مواجهه زیاد با زبان، کتاب ها و داستان ها دارند. چنین دانش آموزانی از خواندن کتاب ها و گوش دادن به داستان ها استفاده زیاد می کنند.
فلسفه زبان به منزله یک کل: از تدریس جداگانه بخشهای بدون معنای زبان یا کاربرده جداگانه تمرین ها و تکالیف اجتناب کنید. مربیان طرفدار آموزش کلی زبان معتقدند که روش های سنتی خواندن «از طریق تجزیه زبان کلی (طبیعی) به قسمت های کوچک و انتزاع بخش های کوچک» یادگیری خواندن را دشوار می سازد. طبق گفته گودمان سنت مدرسه این بود که «زبان را به واژه ها، هجاها و صداهای مجزا تقسیم کنند» نگرش کلی زبان عقیده دارد که هنگام آموزش فقط باید از مطالب معنیدار خواندنی استفاده شود و اینکه وقتی کودکان خواندن و نوشتن متن های کلی معنادار را یاد بگیرند چون صداها روابط نمادین زبان چاپی ( آوایی) است، به طور طبیعی و ضمنی بر صداها و آوازهای نظام زبانشناختی مسلط می شوند. پیش فرض این است که مهارتهای رمزگشایی به طور مجزا یاد گرفته نمی شود؛بلکه به طور طبیعی از طریق خواندن کسب میشود.
تلویحاتی برای دانشآموزان دچار اختلالات یادگیری: این نکته بحث انگیزترین قسمت این نگرش محسوب می شود. بسیاری از مربیان اختلال یادگیری خواندن نگرانند که مبادا مولفه های کار آمد آموزش سنتی از دست برود. بیشتر کودکان دچار اختلال خواندن نمیتوانند پیش خود الفبا را یاد بگیرند و نیاز به آموزش مستقیم رمز های الفبا (حروف و صداهای معرفی آن ها) دارند. این مهارت ها زمانی به بهترین وجه یاد گرفته می شود که درس ها سازمان یافته باشد و مهارت ها به طور مستقیم تدریس شود. قبلاً گفته شد که بیشتر دانش آموزان دچار اختلال یادگیری خواندن مشکلشان آگاهی واجی (توانایی درک صدای واژه های زبان) است و قبل از یادگیری خواندن نیاز به آموزش مستقیم از طریق شنیدن صدا ها و ایجاد دانش واجی دارند.
آموزش رمزگذاری در اختلال خواندن کودکان( دیسلکسیا)
دومین دیدگاه یادگیری خواندن بر تدریس واضح مهارت های رمزگذاری تاکید می ورزد. معمولاً علائم و رمز های حروف الفبا را باید به صورت نظام مند و مستقیم به کودکان دچار اختلال یادگیری تدریس کرد. پژوهش ها همگی حاکی از آن است که تاکید اولیه بر مهارتهای رمزگشایی به گرفتن نمره های بالاتری در آزمون های پیشرفته خواندن منتهی می شود.
آموزش مستقیم برای رمزگذاری الفبا ( آواها) آموزش اولیه خواندن را تسهیل میکند. خواندن خوب، روان خواندن است و خوانندگان برای اینکه بتوانند روان بخوانند باید یاد بگیرند واژهها را راحت و سریع تشخیص دهند. تشخیص واژه باید فرایندی خودکار باشد و نیاز به کوششهای هوشیارانه و دقیق نداشته باشد. اگر خوانندگان تمام تمرکز خود را صرف تشخیص کلمه کنند دیگر نمی توانند بر معنا متمرکز شوند. پیشتر گفته شد که مسئله مهم این است که خوانندگان به گونهای به رمزگشایی بپردازند که بتوانند به سرعت و راحت واژه ها را تشخیص دهند.
در کودکان با اختلال یادگیری خواندن، در نوشتن الفبای زبان نظیر زبان انگلیسی رمزها نظامی از علائم یا نمادهایی است که حروف و صداها را به هم ربط میدهد. وقتی کودک این علائم را یاد گرفت رمز ها گشوده میشود و میتواند با کاربرد این دانش واژه های چاپی را بلافاصله تشخیص دهد و تلفظ کند.
موفقیت اولیه در کودکان اختلال یادگیری در مهارت رمز گذاری بسیار مهم است زیرا مهارت اولیه می تواند شاخص دقیقی برای پیش بینی مهارت بعدی یعنی درک مطلب باشد. کودکانی که در همان ابتدا کند پیش می روند به ندرت ممکن است خوانندگانی ماهر شوند. یادگیری رمز منتهی به کسب عادت های خواندن زیاد و گسترده در داخل مدرسه و خارج از آن میشود. مطالعه گسترده نیز به سهم خود امکان رشد مفاهیم واژگانی را فراهم می کند و دانش لازم برای نوشتن متن را به دست میدهد. کودکانی که رمزگشایی را یاد نمی گیرند از این وسیله رشدی محروم می مانند.
استنویچ تاثیر کمبود تجربه های خواندن را « تاثیر متیو» می ماند. گاسپل متیو می گوید: «از زمین و آسمان هم بر او می بارد، اما کسی که چیزی ندارد حتی از همان نداشته هایش هم مرتباً کاسته می شود.» تعبیر استنویچ در یک جمله این است: ثروتمند،ثروتمندتر می شود. در خواندن نیز همین اتفاق میافتد. کودکانی که آغاز خوبی در خواندن دارند بیشتر می خوانند و روز به روز خوانندگان بهتری می شوند. در مقابل، کودکانی که شروع ضعیفی درخواندن دارند نمی توانند زیاد بخوانند و روز به روز هم ضعیف تر می شوند. کودکان با اختلال خواندن از خواندن لذت نمی برند،کمی خواند و با تقویت نشدن تجربههای خواندنشان به دور باطل میافتند.
کودکان دچار اختلالات یادگیری و خواندن برای تشخیص واژه ها، رمزگشایی و آواشناسی برای ربط دادن حروف چاپی و صراحت صدا ها نیاز به آموزش مستقیم دارند. از طریق فراهم کردن پایه برای به خاطر سپردن یا تنظیم نشانه های حروف الفبا و معنا دادن به واژه های چاپی می توان به یادگیری کودکان با اختلال خواندن کمک کرد.
ترکیب آموزش زبان با آموزش رمزگذاری در کاردرمانی برای اختلال خواندن
نگرش کلی به زبان و آموزش صریح رمز گذاری هر دو از ارزش های زیادی برخوردارند. دانش آموزان دچار اختلال یادگیری به روش هایی بسیار متنوع در آموزش از قبیل روش های متوازن حاصل از ادغام زبان به منزله یک کل و آموزش رمزگذاری نیاز دارند.
از مکتب زبان به منزله یک کل چیزهای بسیار زیادی آموختهایم. دانش آموزان دچار اختلال یادگیری از محیطی ذهنی که مملو از کتاب های داستان های مصور،کلاسهای درس مجهز به کتابخانه و نمایشگاههای آثار دانش آموزان باشد بسیار منتفع می شوند. اگر معلم ها خود به خواندن عشق بورزند، از هر موضوعی برای سازماندهی خواندن و نوشتن استفاده کنند و از کتاب های قافیه دار و آهنگین سود جویند دانشآموزان آنها را سرمشق قرار میدهند. معلم ها باید برای دانش آموزان داستان هایی بخوانند و از دانشآموزان بخواهند همراه آنها با صدای بلند بخوانند. آنها باید دانش زمینه را در دانش آموزان قبل از خواندن داستان ها به وجود آورند و دانش آموزان را به نوشتن داستان و جمع کردن مجله ها ترغیب نمایند.
همچنین می دانیم که دانش آموزان دچار اختلال یادگیری برای یادگیری علائم الفبا، آموزش چگونگی ربط دادن صداها به حروف، آموزش واژه های جدید نامحدود و آواشناسی علت نظام مند نیاز به آموزش صریح دارند. مدر خاطر نشان می کند که آموزش کلی زبان در صورتی میتواند برای کودکان دچار اختلال یادگیری خواندن مفید باشد که تدریس اضافی مناسبی همراه داشته باشد، فنون متعدد آموزشی به کار گرفته شود و فشردگی و طول مدت آموزش با نیازهای فردی منطبق گردد.
خوشبختانه معلم ها مجبور نیستند صرفاً یکی از رویکردهای تدریس خواندن را انتخاب کنند. بیشتر کاردرمانان ویژه دانش آموزان دچار اختلال یادگیری خواندن رویکردهای گوناگون را به نحوی کارآمد با یکدیگر ترکیب می کنند. هیمزفلد می گوید که زبان نوشتاری شبیه گاوصندوق است و برای باز شدن به بیشتر از یک کلید نیاز دارد. دانش آموزان دچار اختلال یادگیری به همه کلید هایی که می توانیم به آنها بدهیم نیاز دارند. در مرکز اختلال یادگیری دکتر صابر به تشخیص اختلالات یادگیری و درمان همه جانبه آن پرداخته می شود.
سوالات متداول:
1-آیا اختلال خواندن با بزرگشدن کودک خودبهخود بهبود پیدا میکنه؟
بدون مداخله هدفمند، ۷۰% کودکان در نوجوانی مشکلات جدیتر خواهند داشت. تاخیر در درمان منجر به کاهش اعتمادبهنفس، افت تحصیلی و اجتناب از مطالعه میشود. مداخله قبل از ۸ سالگی موثرترین نتیجه را دارد.
2-آیا استفاده از نرمافزارهای کمکی مثل متن-به-صوت باعث تنبلی کودک نمیشه؟
برعکس! این ابزارها با کاهش فشار خواندن، تمرکز کودک را بر درک مطلب معطوف میکنند. مطالعات دانشگاه تهران نشان داده کودکان با دسترسی به این فناوری ۴۰% بیشتر به مطالعه مستقل تمایل پیدا میکنند. البته باید به عنوان مکمل (نه جایگزین) آموزش استفاده شود.
تست هوش چیست؟برای ترسیم نیمرخ هوشی باید در نظر گرفت که پنج عامل استدلال سیال،دانش، استدلال کمی، پردازش دیداری-فضایی و حافظه فعال،به عنوان عوامل سازنده انواع هوش محسوب گردیده و با بررسی دقیق عوامل سازنده تست آی کیو، میتوان به میزان و نحوه کارکردهای شناختی آزمودنی،دست یافت که این طبقه بندی انواع تست هوش کودکان از طریق بررسی کارکردهای شناختی در حیطه های هوش غیر کلامی و هوش کلامی، تسهیل می یابد. مرکز تست هوش دکتر صابر در حیطه انجام و تفسیر انواع تست هوش و حافظه و توجه کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید.
انواع هوش چیست- هوش کلامی و غیر کلامی
علاوه بر ۵ عامل هوش که در ترسیم نیمرخ هوشی کاربرد دارد، باید به حیطه های غیر کلامی و کلامی نیز توجه خاصی را مبذول کرد و در تدوین نیمرخ هوشی، توانایی شناخت آزمودنی را در زمینه های کلامی و عملکردی (غیر کلامی) در نظر گرفت. حیطه های کلامی به سوالهای خاصی که آزمودنی پاسخ شفاهی می دهد، اطلاق می شود و معرف پاسخ های گفتاری آزمودنی است. در مقابل حیطه کلامی که در آن دقت فزایندهای در سوال نمودن و پاسخ دادن انجام میگیرد، حیطه غیرکلامی، با زمینههای عملکردی سر و کار دارد و از آزمودنی خواسته می شود تا تکلیف خاصی را انجام دهد.
با تاکید بر تاریخچه آزمون های هوشی بینه- سیمون، مشاهده میشود که، نسخه اول( ۱۹۰۵) ،نسخه دوم( ۱۹۰۸) و نسخه سوم (۱۹۱۱) تنها سطح هوشی را محاسبه می کردند، در حالی که در نسخه اول( ۱۹۱۶) و نسخه دوم( ۱۹۳۷) مقیاس های هوشی استنفورد- بینه، تنها هوشبهر کل محاسبه میشد. در نسخه سوم (۱۹۶۰) و نسخه چهارم مقیاس هوشی استنفورد- بینه( ۱۹۸۶)، علاوه بر هوشبهر کل، هوش غیر کلامی و هوش کلامی نیز محاسبه می گردید.
امروزه، بهره گیری از هوشبهر کل، هوش کلامی و هوش غیرکلامی توسعه یافته و علاوه بر ترسیم محیط های غیر کلامی و کلامی در نیمرخ هوشی، به عوامل سازنده هوش نیز توجه خاصی مبذول می شود. بدین ترتیب که عوامل سازنده هوش،در حیطه های غیر کلامی و کلامی عنوان گردیده و پس از آن، نیمرخ هوشی با تاکید بر عوامل سازنده هوش در حیطه های غیر کلامی و کلامی مطرح میشود. بنابراین برای ترسیم نیمرخ هوشی، در نسخه نوین هوش آزمایی تهران- استانفورد- بینه، به بهرهگیری از هوشبهر استدلال سیال، دانش،استدلال کمی، پردازش دیداری-فضایی و حافظه فعال پرداخته و هوشبهر کلامی، هوشبهر غیر کلامی و هوشبهر کل نیز در ترسیم نیمرخ هوشی به کار برده میشود.
با بررسی نقادانه ی تست هوش، می توان نقاط ضعف و قوت آزمودنی را در زمینه های هوش غیر کلامی و هوش کلامی به دست آورد و با مقایسه تواناییهای شناختی در حیطه های غیر کلامی و کلامی، رهنمودهای کاربردی را برای انتخاب رشته تحصیلی،گزینش شغل و دیگر فرایندهای مرتبط با راهنمایی و مشاوره شغلی- تحصیلی،فراهم کرد. از این رو،با استفاده از تست هوش در زمینههای هوش کلامی و هوش غیر کلامی، می توان اطلاعات کاربردی را برای انتخاب رشته تحصیلی، گزینش شغل و تمامی زمینه های راهنمایی و مشاوره شغلی-حرفه ای، به دست آورد؛ زیرا توانایی های شناختی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت شغلی و تحصیلی محسوب میشوند.
کسب اطلاعات پیرامون کارکرد شناختی آزمودنی در عوامل پنج گانه سازنده هوش که در حیطه های غیر کلامی و کلامی مطرح می شود، ساختار نسخه نوین تست هوش کودکان تهران-استنفورد-بینه را در ده حیطه مجزا قرار می دهد. حیطه های ده گانه ی تست های هوش سازنده نسخه نوین تست هوش تهران-استانفورد- بینه، به عنوان خرده آزمون شناخته میشوند. بنابراین، نسخه نوین تست هوش تهران-استنفورد- بینه، دارای ده خرده آزمون است چه عوامل سازنده هوش در حیطه های غیر کلامی و کلامی، تحت عنوان خرده آزمون،عنوان می گردند.
این ده خرده آزمون، توانایی ارائه ۸ هوشبهر را فراهم میکند و اطلاعات مکفی را پیرامون تواناییهای شناختی آزمودنی با عناوین هوشبهر کل، هوشبهر کلامی، هوشبهر غیر کلامی، هوشبهر استدلال سیال، هوشبهر دانش، هوشبهر استدلال کمی، هوشبهر پردازش دیداری- فضایی و هوش بهر حافظه فعال، ارائه می نماید. به گونهای دقیق، می توان خرده آزمون های ده گانه نسخه نوین تست هوش تهران- استنفورد- بینه، و هشت هوشبهر را به شرح زیر مطرح ساخت.:
عوامل سازنده نیمرخ هوشی تست هوش
حیطه ها
عوامل
هوش کلامی
هوش غیر کلامی
هوشبهر
استدلال سیال
استدلال سیال کلامی
استدلال سیال غیر کلامی
هوشبهر استدلال سیال
دانش
دانش کلامی
دانش غیر کلامی
هوشبهر دانش
استدلال کمی
استدلال کمی کلامی
استدلال کمی غیر کلامی
هوشبهر استدلال کمی
پردازش دیداری- فضایی
پردازش دیداری- فضایی کلامی
پردازش دیداری- فضایی غیر کلامی
هوشبهر پردازش دیداری- فضایی
حافظه فعال
حافظه فعال کلامی
حافظهی فعال غیر کلامی
هوشبهر حافظه فعال
هوشبهر
هوشبهر کلامی
هوشبهر غیر کلامی
هوشبهر کل
با تاکید بر مجموع یافته های حاصله در سطح و ستون جدول مزبور،میتوان عوامل سازنده نیمرخ هوشی را در نظر گرفت. بدین ترتیب که در ستون، به هوش کلامی،هوش غیر کلامی و هوشبهر کل پرداخته شده و در سطر، هوشبهر استدلال سیال، هوشبهر دانش، هوش بر استدلال کمی، هوشبهر پردازش دیداری-فضایی و هوشبهر حافظه فعال،جای دارد. بنابراین، برای ترسیم نیمرخ هوش، باید هشت هوشبهر را محاسبه کرد و از طریق مقایسه هوشبهر های هشت گانه، اطلاعات کاربردی را در زمینه های گزینش، گمارش،شناسایی و آموزش،تشخیص و درمان به دست آورد.
تست هوش استنفورد-بینه
پس از اینکه قرارداد آزمون های ده گانه سازنده نسخه نوین تست هوش تهران- استانفورد- بینه، اجرا و نمرات خام به نمرات تراز تبدیل شد و از طریق نمرات تراز،هوشبهر محاسبه گردید،در راستای اقدامات مرتبط با تفسیر،باید به تدوین نیمرخ هوشی پرداخت و ۸ هوشبهر را در تفسیر مد نظر قرار داد.
در نهایت، میتوان تدوین نیمرخ هوشی را به عنوان نقطه پیوند بین اقدامات سنجش و آموزش در نظر گرفت. نقطه عطفی که موجبات شکلگیری نهضت روانشناختی- آموزشی را فراهم ساخته است،بدین ترتیب که از یک سو به شناسایی نیازهای آموزشی به وسیله سنجش استثنایی و از سویی دیگر، به برنامه ریزی دقیق در راستای کاهش لنگرگاه های شناختی و توسعه توانمندی های هوشی، معطوف است. با توجه به اینکه شناسایی لنگرگاه های شناختی (کسب نمره پایین تر در یک خرده آزمون نسبت به خرده آزمون های دیگر در حیطه های غیر کلامی و کلامی) ،از مهمترین و اساسی ترین اقدامات در حیطه سنجش استثنایی محسوب میشود،ضروری است تا به این امر توجه ویژه ای مبذول شود.
تست وکسلر از تست های مهم قابل اجرا در کودکان است که در مرکز تست و سنجش هوش دکتر صابر انجام می شود. تست ادراکی فراستیگ، تست های توجه و تمرکز، آزمون های تخصصی حافظه از دیگر خدمات جامع مرکز تخصصی تست هوش کودکان دکتر صابر می باشد که در ارزیابی و تشخیص مشکلات کودکان نقش بسزایی دارد.
سوالات متداول:
1.از کجا بدانیم چه تست هوشی برای کودک ما مناسب است؟
به صورت معمول برای ارزیابی هوش کودکان از یکی از ابزارهای هوش استاندارد نظیر تست هوش وکسلر، تست هوش بینه یا … استفاده نمود. اما انتخاب اینکه کدام آزمون را مورد استفاده قرار دهیم بسته به تشخیص دکتر متخصص و سن کودک می باشد.
2.آزمون های هوش چه چیزی را ارزیابی می کنند؟
آزمون های هوش به ارزیابی قدرت حافظه، دانش، قدرت استدلال، ادراک فضایی و توجه در کودکان می پردازد.
بیماری اوتیسم چیست؟ علت بیماری اوتیسم چیست؟ اوتیسم اختلالی است که از زمان وجود بشریت بر روی کره خاکی وجود داشته است. با نگاهی گذرا به بسیاری از شخصیت هایی که در داستان ها و افسانه های گذشته وجود دارند می توان ویژگی های افراد دارای طیف اوتیسم را مشاهده کرد. شاید بتوان کیومرث شاهنامه را که از اجتماع گریزان بود و در کوه ها زندگی می کرد، پوستین پوشی کم حرف بود، فردی دارای رفتارهای مرتبط با بیماری اوتیسم در نظر گرفت؛ یا اغلب شخصیت های دارای رفتار غریب و نا آشنا، مانند سکوت دائم علیرغم توان گفتار و میل به گوشه گیری همراه با رگه هایی از هوشمندی را در بیشتر قصه ها و افسانه ها افرادی دانست که نشانه هایی از اختلال طیف اوتیسم را باز نمایی می کنند. مرکز تشخیص و درمان اوتیسم تهران زیر نظر دکتر صابر به بررسی علت اوتیسم و درمان تخصصی آن پرداخته است. کادردرمان اوتیسم با تشخیص علائم طیف اوتیسم، درمان مناسب و پیشرفته بیماری اوتیسم را در مرکز توانبخشی اوتیسم دکتر صابر ارائه می دهند.در مطلب فوق به توضیح این مطلب که طیف اوتیسم چیست و علت اوتیسم چیست پرداخته می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
تاریخچه بیماری اوتیسم
بررسی شخصیت های تاریخی نیز تأیید کننده وجود چنین گروهی از افراد است. به عنوان مثال شاه کریستینای هفتم که در قرن هیجدهم میلادی بر دانمارک فرمانروایی می کرد، ویژگی های افراد دارای اوتیسم با عملکردهای بالا را نشان می داد. یا اغلب افرادی که به عنوان موارد گزارش شده ویژه در تاریخچه روانشناسی وجود دارند و به عنوان موارد پیچیده و ناشناخته ذکر شده اند، در بررسی های امروز نشانگان اوتیسم را از خود نشان می دهند. به عنوان مثال ویکتور یا پسر وحشی آویرن که توسط ایتارد مورد مطالعه قرار گرفته است و از خود نشانگانی مانند صحبت نکردن، بوییدن محيط و عدم علاقه به برخورد با دیگران را نشان می داده علائم ویژه ای از وجود اختلال طیف اوتیسم را داشته است. اما شناسایی این مجموعه از ویژگی ها، تحت یک نام واحد و توصیف افراد دارای این ویژگی ها تحت عنوان “اوتیسم” به کمتر از نیم قرن می رسد. اغلب کسانی که به عنوان پیشگامان اوتیسم شناخته می شوند یا هنوز در قید حیات هستند و یا به تازگی فوت کرده اند.
آیا اوتیسم بیماری است؟
اختلال طیف اوتیسم که با نام اوتیسم نیز شناخته می شود، یک اختلال رشد عصبی است که بر نحوه رفتار و تعامل شما با جهان تأثیر می گذارد. افراد مبتلا به اوتیسم در برقراری ارتباط و موقعیت های اجتماعی و همچنین رفتارهای تکراری یا محدود و علایق مشکل دارند. طیف وسیعی از علائم و سطوح حمایتی مورد نیاز افراد مبتلا به اوتیسم وجود دارد. ویژگی های اوتیسم معمولاً در دوران نوزادی شروع می شود، اما ممکن است تا سن 18 ماهگی یا بیشتر قابل توجه نباشند. گاهی اوقات اوتیسم تنها در مراحل بعدی زندگی بسیار دیرتر مورد توجه قرار می گیرد. متخصصان اوتیسم قبلاً اوتیسم را یک بیماری می دانستند که از عملکرد بالا تا شدید متغیر بود. افرادی که با سندرم آسپرگر تشخیص داده می شدند، اکنون با اختلال طیف اوتیسم تشخیص داده می شوند. اصطلاح « سندرم آسپرگر» دیگر استفاده نمی شود. علائم اصلی مرتبط با اوتیسم در 2 حوزه کلی قرار می گیرند: مشکل در تعاملات اجتماعی و ارتباطات، رفتارها و علایق محدود و تکراری. اوتیسم یک بیماری روانی نیست، یعنی در حقیقت اصلاً بیماری نیست. اوتیسم یک تفاوت عصبی – تکاملی است که عمدتاً بر نحوه تفکر، درک و تعامل فرد با دیگران تأثیر می گذارد. اختلالات طیف اوتیسم نباید به عنوان یک موجودیت بیماری که یا وجود دارد یا وجود ندارد، در نظر گرفته شود بلکه باید به عنوان ترکیبی از ویژگی های رفتاری و شناختی یک کودک در نظر گرفته شود. این تغییر در مفهوم تشخیص اختلالات طیف اوتیسم ممکن است قابلیت مقایسه تشخیصی را افزایش داده و منجر به حمایت بهتر از نیازهای کودکان و والدین آن ها شود. تحقیقات جدید نشان می دهد که اوتیسم تشخیص داده شده در اوایل کودکی از نظر ژنتیکی و رشدی با اوتیسمی که بعد ها در طول رشد فرد شناسایی می شود، متفاوت است و این تصور را که اوتیسم یک اختلال واحد و یکنواخت است، به چالش می کشد. محققان دریافتند کودکانی که در اوایل کودکی تشخیص داده می شوند، به احتمال زیاد در دوران نوزادی و اوایل کودکی چالش های اجتماعی و رفتاری از خود نشان می دهند، در حالی که آن هایی که دیرتر شناسایی می شوند، نرخ بالاتری از اختلالات مانند اختلال نقص توجه و بیش فعالی و افسردگی دارند. تجزیه و تحلیل های ژنتیکی نشان داد که گروهی که اوتیسم شان زودتر تشخیص داده شده بودند، از نظر واریانت های نادر و مضر در ژن های محدود شده غنی تر بودند، در حالی که گروهی که دیرتر تشخیص داده شده بودند، نمرات خطر پلی ژنیک بالاتری برای موفقیت تحصیلی و سایر صفات پیچیده داشتند.
طیف اوتیسم چیست؟
واژه اوتیسم (برگرفته از در زبان یونانی) به معنی خود، بر اساس شواهد موجود در سال ۱۹۱۲ برای بار نخست در نوشته های بلولر مورد استفاده قرار گرفت. البته بلولر برای توصیف افراد دارای اوتیسم از این واژه استفاده نکرد بلکه او در مقاله ای به دو نوع شیوه تفکر اشاره کرده که یکی از آنها را شیوه منطقی خواند و دیگری را شیوه اوتیسمی، بلولر تفكر اوتیسمی را برای افرادی که علاقه ای به برخورد با دیگران ندارند و میلی به برقراری ارتباط ندارند به کار نبرد، به همین خاطر وی را به عنوان پیشگام شناسایی اوتیسمی معرفی نمی کنند، بلکه او برای بار نخست از این واژه در متون روانشناسی آکادمیک استفاده کرد.
شاید بتوان چنین نتیجه گیری کرد که در کل هیچ کشفی کاملا بدون ارتباط با دانش و اطلاعات دیگران وجود ندارد و هر چیز نوینی با واسطه و یا بدون واسطه تحت تأثير اتفاقات پیش از خود بوده و از آنها تأثیر گرفته است. به همین دلیل تعیین پیشگام واقعی و مستقل در زمینه اغلب کشفیات علمی کاری غیر ممکن و با حداقل غیر منطقی خواهد بود و هیچ کشفی کاملا اصيل نبوده و بدون ارتباط با وقایع پیش از خود نیست و هیچ کاشفی نیز به عنوان تنها عامل کشف خود در نظر گرفته نمی شود، با این وجود تعدادی از متخصصان و پژوهشگران فعال در حیطه اوتیسم از جمله پروفسور مایکل فیتز جرالد” از دانشگاه ترینیتی ایرلند، اعتقاد دارند که کانر، خود از این امر اطلاع داشت که پیش از او آسپرگر در مورد این اختلال صحبت کرده بود و به دلیل اینکه کانر که خود اصلا آلمانی بود و به خوبی به زبان آلمانی تسلط داشت، این پژوهش را خوانده و از آن الهام گرفته بود اما در مقاله خود اشاره ای به آن نکرده بود. بنابراین کاری غیراخلاقی و دور از شأن یک پژوهشگر انجام داده است کاری که اکنون سوء استفاده علمی خوانده می شود. اما عده ای دیگر از جمله “دکتر لورنا وینگ” که با آسپرگر ملاقات داشته معتقد است که کانر از این جریان اطلاع نداشت و دلیل او این است که کانر و آسپرگر هر دو معتقد بودند که از اختلالی متفاوت صحبت کرده اند و علائم گزارش شده آنان بر دو اختلال متفاوت دلالت می کند بنابراین دلیلی برای کار وجود نداشت که مقاله خود اشاره و یا استناد به مقاله آسپرگر بکند.
از تمام این موارد گذشته کسانی که مقاله آسپرگر را به زبان اصلی بررسی کرده اند معتقد هستند که شیوه نگارش و نوع استدلال ارائه شده توسط وی با توجه به استاندارهای آن دوره برای مقالات علمی، با مقاله نگاشته شده توسط کاتر قابل مقایسه نیست و مقاله کانر به مراتب دقیق تر و مناسب تر نگاشته شده است. به نظر می رسد که بداقبالی آسپرگر تنها استفاده از زبان آلمانی برای نگارش مقاله اش نبوده بلکه عوامل دیگر نیز در کم توجهی به یافته های وی نقش داشتند. از جمله این عوامل می توان به همدلی و علاقه آسپرگر به حزب نازی که در آن زمان آلمان تسلط داشت اشاره کرد. بررسی های تاریخی نشان می دهد که با توجه به باور حزب نازی به اصلاح نژاد و حذف افراد دارای مشکلات روحی و جسمی، فعالیت های آسپرگر در کلینیک کودکان دارای نیازهای ویژه با توجه به گرایش های فکری وی جای بررسی بیشتری دارد. اما فرزند وی مدارکی در دست دارد که نشان دهنده دیدگاه انتقادی آسپرگر نسبت به باورها و فعالیت های حزب نازی است.
در هر حال، دو پیشگام بزرگ در زمینه اوتیسم بدون شک کانر و آسپرگر هستند. هر دو فعالیت هایشان را در زمانی تقریبأ واحد (دهه ۱۹۳۰) شروع کردند. دو فردی که دارای شخیصت هایی کاملا متفاوت بودند. هرچند موضوعی که آنان مورد بررسی قرار دادند مشترکات فراوانی داشت، اما تفاوت های قابل توجهی نیز میان کار آن در مشاهده می شود. روانپزشک اسکاتلندی دکتر فرد استون’، از جمله افرادی است که با هر دو نفر ملاقات داشته. به باور وی تفاوت میان این دو فرد چشمگیر بود. کائر را در اواسط دهه ۵۰ میلادی در شهر ادینبورگ ملاقات کرد و او را شخصی خوش لباس، دقیق و دوست داشتنی یافت. همان، آسپرگر را در دهه ۶۰ میلادی در کنفرانسی در وین ملاقات کرد.
وظیفه آسپرگر در آن جلسه، پذیرش و خوش آمد گویی به شرکت کنندگان بود. کاری که به هیچ عنوان به آن علاقه ای نداشت. استون می گوید که آسپرگر به جای خوش آمد گویی و برخورد با دیگران در کنار در ورودی سالن کنفرانس روی صندلی نشسته بود. استون نتوانست با او وارد گفتگو شود، به باور او آسپرگر خود از اختلالی که شناسایی کرده بود رنج می برد. اغلب کسانی که با کانر برخورد کرده اند ، صمیمیت و رفتار دوستانه او را ستایش کرده اند. ظاهرش نیز تأیید کننده این امر بود، گوش های بزرگ و لبخندی شیطنت بار و مهم تر از همه، بذله گویی و نکته سنجی کلامی اش دیگران را تحت تأثیر قرار می داد، خبرنگار روزنامه ای در شهر بالتیمور که با وی مصاحبه کرده بود، جلسه مصاحبه را دو ساعت بذله گویی، نکته سنجی و تعریف خاطره ذکر کرده است. در همین مصاحبه اوج روحيه انسان گرایی زمانی مشخص می شود که به خبرنگار می گوید: “هر کودک، هر بزرگسال و هر فردی در جامعه خواستار سه چیز است؛ احترام، پذیرش و تأیید از جانب دیگران. اگر این سه مورد برای همه وجود داشته باشد، افراد جامعه علیرغم سطح توانایی هوشی و یا هر توان و استعداد دیگری قادر خواهند بود که به درستی عمل کنند. در مقابل آسپرگر به معنی واقعی دارای رفتاری قدیمی، اصیل و اقامنشانه بود. لورنا وینگ، وی را در سال ۱۹۷۹ در لندن ملاقات کرد. اندک زمانی پس از این ملاقات بود که آسپرگر در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. وینگ می گوید که مکالمه به زبان انگلیسی انجام می شد و آنها در حالی که چای می نوشیدند، در مورد این موضوع صحبت می کردند، که آیا سندروم توضیح داده شده توسط وی نوعی اوتیسم است یا خیر و چه ارتباطی میان اختلال توضیح داده شده از جانب وی و سندروم معرفی شده توسط کانر وجود دارد. آسپر کاملا معتقد بود که سندرم توضیح داده شده توسط وی با سندرم معرفی شده کانر کاملا متفاوت است.
البته تأیید می کرده که همپوشی هایی میان این دو وجود دارد. وینگ می گوید که او می خواست آسپرگر را در مورد طیف بودن این اختلال قانع کند بنابراین از اختلالات طیف اوتیسم سخن می گفت. اما آسپرگر مؤدبانه این نظر را رد می کرد. چندین دهه بود که همه تصور می کردند مقاله سال ۱۹۴۳ کانر در مورد اوتیسم به نام “اختلال اوتیستیک تماس عاطفی” که در نشریه آمریکایی کودک عصبی” به چاپ رسید، نخسین مقاله ای است که در مورد اوتیسم به چاپ رسیده است و مقاله آسپرگر یک سال بعد (۱۹۴۴) تحت عنوان “اختلال روانی اوتیسم در دوره کودکی که در نشریه آلمانی “روانپزشکی و بیماری های اعصاب “” به چاپ رسید. بنابر این کانر پیشگام اوتیسم به شمار می رود. اما پنج سال قبل از آن (۱۹۳۸) در سخنرانی که آسپرگر در بیمارستان دانشگاه و بین ارائه کرد، از این اختلال صحبت کرد. او از اصطلاح “اختلال روانی اوتیسمی” سخن گفت، اصطلاحی که نشان می داد که منظور آسپرگر نوعی اختلال در شخصیت بود. این سخنرانی در همان زمان تحت عنوان “کودکی با ذهن غیر طبیعی” در هفته نامه وینا به چاپ رسید.
البته مدارک دیگری وجود دارد که نشان می دهد آسپرگر این اصطلاح را حتی قبل از آن نیز به کار برده است. دختر وی دکتر ماریا آسپرگر فلدر که روانپزشک است، مدارک و مستنداتی دارد که نشان می دهد پدرش در سال ۱۹۳۴ از اصطلاح اوتیسم استفاده کرده است. او نامه ای را که آسپرگر پس از مسافرت به شهر های لایپزیک و پستدام در آلمان برای همکاری در اتریش نوشته است به عنوان شاهدی بر این ادعا نشان می دهد. نامه ای که تاریخ آن به ۱۴ آوریل ۱۹۳۴ بر می گردد. در این نامه آسپرگر به دشواری های فراروی شناسایی این مفهوم اشاره می کند و پیشنهاد می کند که اصطلاح اوتیسم می تواند توصیف خوبی برای ویژگی های نشان دهنده این اختلال باشد. دختر آسپرگر در مورد دفتر خاطراتی صحبت می کند که آسپرگر در آن باورهای خود را یادداشت می کرده و در بخشی از آن به مشکل وجود تعصب در جامعه آلمان اشاره می کند و از مقاله ای چاپ نشده صحبت می کند که در آن انتقادات فراوانی را به دیدگاه نژادپرستانه حزب حاکم نازی وارد کرده است. هر چند کار هم می گوید که کودکان مورد نظر خود را از سال ۱۹۳۴ به بعد مورد مطالعه قرار داده است اما آسپرگر گروه کودکان مورد بررسی خود را پیش از دهه ۱۹۳۰ انتخاب و مطالعه کرده است.
نشانه های اوتیسم اختلالی را توضیح می دهد که رشد و گسترش مهارت های اجتماعی و ارتباطی فرد را مختل می کند. یعنی این تشخیص نشان دهنده نوعی اختلال رشدی است که با نقص در رفتارهای ارتباطی و کلامی و وجود الگوهای غیر طبیعی در هر دو زمینه مشخص می شود. این اختلال در افراد مختلف علائم متفاوتی دارد و برای جداسازی آن از سایر اختلالات، اصطلاح «اختلالات طیف اوتیسم» و یا مخفف آن ( ASD ) مورد استفاده قرار می گیرد. علت این امر این است که دسته ای از افراد وجود دارند که دارای اوتیسم هستند اما اثری از مشکلات و علائم دیگر در آنان مشاهده نمی شود و عملکردهای شناختی مشابهی با جمعیت عادی دارند، با وجود این ویژگی ها و علائم تشخيصي اوتیسم را نیز در خود دارند. این گروه با نام آسپرگر از سایرین جدا می شوند. براساس این اطلاعات می توان نتیجه گرفت که اختلال آسپرگر و علائم بیان شده توسط کانر با هم اختلالات طیف اوتیسم را تشکیل می دهند. بنابراین به جای استفاده از برچسب تشخیصی اوتیسم برای این دسته از اختلالات، دکتر اوتیسم از اصطلاح اختلالات طیف اوتیسم در کودکان استفاده می شود.
علایم اختلال طیف اوتیسم در کودکان
رفتار: پرخاشگری، رفتار تکانشی، گریه بیش از حد، تحریک پذیری، بیش فعالی، تکانشی بودن، تعامل اجتماعی نامناسب، تقلید غیر ارادی رفتار و حرکات دیگران، بی قراری، تکرار بدون معنای کلمات خود، ارتباط چشمی ضعیف، حرکات تکراری، جیغ زدن، خودآزاری، تکرار مداوم کلمات و فعالیت ها.
شناخت: علایق محدود به تعدادی اشیا و مشکل توجه کردن.
گفتار: صدای غیر معمولی، اختلال در گفتار و درک و بیان غیر کلامی، پژواک گویی، گفتار غیر هدفدار، نارساخوانی.
رشد: ناتوانی یادگیری یا تاخیر گفتار در دوران کودکی.
روان: افسردگی و درک نکردن عواطف.
عضلات: هماهنگی ضعیف، وجود تیک در عضلات، ناپخته بودن حرکات.
همچنین موارد دیگر در اختلال طیف اوتیسم رایج است: نگرانی و اضطراب، راه رفتن روی پنجه پا،فقدان همدلی، حساسیت به صدا و نور.
درمان ها: مدیریت عصبانیت و پرخاشگری، خانواده درمانی، تحلیل کاربردی رفتار ( ABA )، درمان رفتاری، پردازش حسی، درمان به وسیله حیوانات، گفتار درمانی.
مداخلات درمانی طیف اوتیسم
مداخله طیف اوتیسم اغلب توسط یک تیم میان رشتهای انجام میشود و بر ارتباطات ، مهارتهای اجتماعی ، مهارتهای بازی ، اختلالات حسی و اصلاح رفتار متمرکز میشود. به دلیل تنوع زیاد در درمان بالینی ، مداخله باید کاملا فردی باشد و مراجع به صورت مداوم ارزیابی مجدد شود ، زیرا رفتارها غالبا متناقض هستند. کاردرمانگران معمولا هنگام کار با کودک طیف اتیسم یک رویکرد یکپارچگی / مدولاسیون حسی را اتخاذ میکند. نمونه هایی از مداخله کاردرمانی از رویکرد مبتنی بر حسی ، جلیقه وزین ، حرکت و نشیمنگاه نشستن ، اسباب بازیهای متحرک ، پروتکل ویلبارگر.
یک رویکرد رایج دیگر ، مداخله رفتاری فشرده است. عموما کاردرمانگران طیف اوتیسم در این رویکرد درگیر نیستند ، اما ممکن است مشاورهای با متخصصین مداخله رفتاری فشرده یا خانوادههای علاقمند به این روش ارائه دهند. این رویکرد از اصول منظمی برای آموزش به کودکان استفاده میکند و به آنها می آموزد که چگونه هنگام ارائه کلمات خاص و محرکهای محیطی ، واکنش نشان دهند. روشهای موجود در مداخله رفتاری فشرده مبتنی بر این نظریه است که کودکان مبتلا به اتیسم به طور خود به خود از محیط خود یاد نمیگیرند و باید درباره همه چیزهایی که برای یادگیری احتیاج دارند آموزش دریافت کنند.
1-چه تفاوتی بین اوتیسم و آسپرگر وجود دارد؟
سندرم آسپرگر در حال حاضر زیرمجموعه طیف اوتیسم محسوب میشود. تفاوت اصلی در عدم تأخیر در رشد زبان و هوش طبیعی یا بالاتر در افراد آسپرگر است.
2-تفاوت بین اوتیسم خفیف و شدید چیست؟
در نوع شدید، فرد ممکن است کاملاً غیرکلامی باشد و نیازهای حمایتی زیادی داشته باشد، در حالی که در نوع خفیف فرد میتواند با چالشهای کمتری زندگی نسبتاً مستقلی داشته باشد.
یکی از عوارض لکنت زبان کودکان/نوجوانان که در رابطه با همسالانشان مواجه میشوند قلدری است. در روانشناسی لکنت زبان احتمال اینکه کودکان دارای لکنت،قلدری و مسخره شدن را تجربه کنند،بیشتر از سایر کودکان می باشد.این مسئله که عوارض لکنت زبان چیست باید توسط روانشناسی لکنت زبان در کودکان مورد بررسی قرار بگیرد و درمان روانشناسی لکنت زبان مناسب با مشکلات کودک برنامه ریزی شود. مرکز درمان لکنت زبان دکتر صابر در حیطه روش های درمان عوارض لکنت زبان و گفتاردرمانی لکنت زبان در تهران فعالیت می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
عوارض لکنت زبان کودکان
59 درصد از کودکان دارای لکنت، گزارش مورد قلدری قرار گرفتن در مورد گفتارشان را می دهند.
56 درصد از کودکان دارای لکنت زبان، مورد قلدری قرار گرفتن برای حداقل یک بار در هفته گزارش می دهند.
75 درصد از بزرگسالان دارای لکنت زبان گزارش می دهند که مورد قلدری قرار گرفتن در امور تحصیلشان مداخله کرده است.
همسالان ممکن است کودکان/نوجوانانی که لکنت زبان می کنند به دلایل زیادی آزار دهند،چراکه در روانشناسی لکنت زبان اشاره شده است که رفتارهای لکنت توجه آنها را جلب می کند و به صورت غیر قابل پیش بینی تغییر می کند. قلدری به خصوص برای کودکان دارای لکنت زبان بسیار آزار دهنده است، چرا که پاسخ دادن شفاهی برای آنها سخت میباشد (بخشی از این سختی به علت عواطف زیادی است که قلدری برای فرد بر می انگیزاند.
تفاوت قلدری و تمسخر در روانشناسی لکنت زبان در کودکان
باید در نظر داشت که قلدری و تمسخر متفاوت هستند. مسخره کردن شامل طعنه زدن و یا شوخی کردن بی ضرر از جانب افراد خانواده و یا دوستان است. روانشناسی لکنت زبان، قلدری کردن را شامل تلاش آگاهانه برای اذیت کردن و کنترل کردن فرد دیگری می نامند. قلدری باعث ایجاد آسیب در فرد شده و قابل قبول نیست.
افرادی که در فرایند قلدری درگیر هستند شامل فرد قلدر، فردی که مورد قلدری قرار میگیرد و تماشاگران هستند. که در یک طرح جامع درمان روانشناسی لکنت زبان در کودکان برای درمان باید همه این افراد و همه موقعیت هایی که فرد درچار عوارض لکنت زبان می شود، می تواند اتفاق بیفتد ،در نظر گرفته شوند.
روانشناسی لکنت
دلیل رفتار کودکان با کودک مبتلا به لکنت زبان
بسیاری از افراد قلدر،دارای عزت نفس پایینی هستند و با قلدری کردن احساس قوی تر بودن میکنند. بعضی از قلدر ها،کودکان محبوبی هستند که تحمل کمی نسبت به تفاوتهای دیگران دارند و افرادی که متفاوت هستند را برای قلدری کردن انتخاب می کنند. بسیاری از قلدر ها،فاقد مهارت های اجتماعی پایه و حس همدلی و درک متقابل دیگران هستند.
نقش تماشاچی ها
تماشاچی ها نیز ممکن است با قلدر همراهی کنند چرا که نمی خواهند خودشان مورد قلدری قرار گیرند. زمانی که روانشناس کودک از آنها در این مورد سوال می کند،بیان می کنند که قصد اذیت کردن فرد دیگر را نداشته اند. حتی ممکن است با فردی که مورد قلدری قرار گرفته دوست باشند، اما می ترسند و نمی دانند باید چه کاری انجام دهند. حتی زمانی که تماشاچی ها با رفتار غلط دیگر کودکان همراه نمی شوند،عدم حمایت آنها آزار دهنده است. در این حالت فردی که مورد قلدری قرار میگیرد،احساس جدایی و تنهایی از دیگران می کند. با این اوصاف،تماشاچی ها نقش مهمی در ادامه یافتن مشکل و یا حل آن دارند.
عوارض لکنت زبان در چه کودکانی دیده می شود ؟
قلدرها کودک لکنت زبان را در مورد چیزی که آنها را آزار میدهد،اذیت می کنند. قلدرها به دنبال تفاوت های افراد می گردند و سپس بر اساس آن تفاوتها افراد را مورد حمله قرار میدهند. آنها به دنبال هر تفاوتی نیستند،بلکه مجذوب چه تفاوت هایی می شوند که برای خود آن افراد آزار دهنده است. و این تفاوت را بر اساس واکنش های افراد نسبت به تفاوت شان انتخاب می کنند. اگر یک فرد قلدر،فردی را به واسطه تفاوتی که او را آزار نمی دهد،برای قلدری انتخاب کند،واکنش منفی که به دنبال آن است را دریافت نمی کند.
لکنت و عوارض آن در کودک
قلدری،باعث افزایش افکار منفی،اضطراب،اجتناب و تنش می شود.و همه این عوامل باعث افزایش لکنت زبان شده که خود مجدداً احتمال قلدری را افزایش میدهد و در نهایت منجر به کاهش پیشرفت در درمان میگردد.
علاوه بر این عوارض لکنت زبان در کودکان باعث انزوای اجتماعی در فرد دارای لکنت میشود. بنابراین پرداختن به این موضوع توسط دکتر لکنت در درمان از اهمیت و اولویت بالایی برخوردار می باشد.
۶ گام برای کاهش عوارض لکنت زبان
آموزش به کودکان/نوجوانان در مورد لکنت زبان
آموزش به کودکان/نوجوانان در مورد قلدری
کمک به کودکان/نوجوانان تا در مورد لکنت زبان متفاوت فکر کنند.
کمک به کودکان/نوجوانان تا نسبت به قلدری واکنش متفاوتی نشان دهند.
کمک به کودکان/نوجوانان در آموزش همسالان خود در مورد لکنت زبان و قلدری
آموزش والدین،معلمان و دیگران در مورد لکنت زبان
آموزش به کودکان/نوجوانان در مورد لکنت زبان
هرچقدر کودکان/نوجوانان اطلاعات بیشتری در مورد لکنت زبان داشته باشند،احساس عدم امنیت کمتری می کنند. این امر به آنها قدرت رویارویی با لکنت شان و نظرات افراد قلدر و یا تماشاچی ها را می دهد.
حقایق کلیدی در مورد عوارض لکنت
هیچکس در ایجاد لکنت زبان مقصر نیست؛لکنت زبان یک اختلال گفتاری است که منشا ژنتیکی و نورولوژیک دارد.لکنت زبان در اثر یادگیری به وجود نمی آید و یک مشکل روانشناختی نیست. در ایجاد لکنت زبان،والدین مقصر نیستند و به علت اشتباهات کودک/نوجوان به وجود نمیآید.
لکنت زبان متغیر است؛رفتار لوکن در زمان ها و موقعیت های مختلف متفاوت است.
درمان لکنت آسان نیست؛تغییر یک مشکل غیر ارادی کار آسانی نیست و نیاز به تلاش زیاد و مداوم دارد.
آموزش به کودکان/نوجوانان در مورد روانشناسی لکنت زبان
هرچقدر کودکان/نوجوانان اطلاعات بیشتری در مورد قلدری داشته باشند،کمتر فکر میکنند که قلدری دیگران تقصیر آنهاست. همچنین باعث میشود احساس شان در مورد لکنت زبان و قلدری را از هم جدا کنند و به آنها قدرت بیشتری برای موقعیتهایی که مورد قلدری قرار میگیرند میدهد.
حقایق کلیدی در مورد برخورد کودکان
قلدری تقصیر آنها نیست.
تمسخر و قلدری با هم فرق میکنند.
افراد قلدر به خاطر مشکلاتی که دارند قلدری میکنند.
افراد قلدر دوست دارند واکنش منفی را در فرد دیگر ایجاد کنند.
قلدری کردن به هیچ وجه کار درستی نیست.
کودکان/نوجوانان می توانند کارهایی انجام بدهند که قلدری کردن کاهش پیدا کند.
کمک به کودکان در مورد درمان روانشناسی لکنت زبان
لکنت زبان ایجاد شرم می کند،به همین علت است که افراد نسبت به لکنت زبان خود واکنش نشان میدهند.آنها در مورد خود احساس بدی دارند و فکر میکنند که قلدری کردن دیگران کار به حقی است. اگر کودک کمتر در مورد لکنت زبان خود خجالت زده شود،می تواند به نحو بهتری نسبت به لکنت واکنش نشان دهد،متعاقب آن فرد قلدر،واکنش منفی دلخواهش را دریافت نمی کند و از قلدری در مورد کودک/نوجوان دارای لکنت زبان دست می کشد. در روانشناسی لکنت زبان اغلب به کودکان که مورد قلدری قرار میگیرند،گفته می شود که «فقط آن را نادیده بگیر»یا «سخت نگیر» در حالی که برای کودکان/نوجوانان نادیده گرفتن نظرات آزاردهنده در مورد چیزی که شخصی است و به دیگران مربوط نیست،بسیار سخت است.
بیشتر درمان روانشناسی لکنت زبان ،آموزش،حساسیت زدایی و تمرینات پذیرش به کاهش ترس،خجالت و شرمی که کودکان/نوجوانان به علت لکنت شان تجربه می کنند کمک می کنند. این تمرینات،به طور کامل ترس را حذف نمی کنند ولی آن را کاهش می دهند. همینطورکه کودکان/نوجوانان در مورد لکنت زبان کمتر نگران و بیشتر پذیرا می گردند. این کار پایه و مبنایی برای آنها ایجاد می کند تا زمانی که مورد قلدری قرار میگیرند کمتر به صورت احساسی به آن پاسخ دهند.علاوه بر این تمرینات بازسازی شناختی به مراجعان کمک می کند تا به صورت متفاوتی نسبت به لکنت زبان فکر کنند.
کمک به کودکان با لکنت زبان تا نسبت به واکنش دیگران به لکنت آنها
روانشناس کودک میتوانند به کودکان کمک کنند تا یاد بگیرند به نظرات آزاردهنده که توسط دیگران ایجاد میشود به شیوهای پاسخ دهند که احتمال قلدری بیشتر را در آینده کاهش دهند. اگر آنها با عواطف منفی کمتری پاسخ دهند،فرد قلدر رضایت کافی را از قلدریش پیدا نخواهد کرد و در نهایت،به سمت هدف بعدی حرکت خواهد کرد. روانشناسی لکنت زبان در کودکان بیان می کند که در واقع ما نمیتوانیم به راحتی خود قلدری را از بین ببریم،بلکه میتوانیم توجه قلدر را از لکنت زبان و فرد دارای لکنت منحرف کنیم.
برای کاهش نظرات توسط قلدرها،کودکان دارای لکنت زبان می توانند یاد بگیرند با نظرات ساده و حقیقی که برای قلدر ها مشخص میکند آنها به واکنش های منفی که دنبال آن هستند نمی رسند،پاسخ دهند.
مثال ها: شامل:
اقرار به لکنت زبان («بله،تو درست میگویی،من لکنت می کنم»)
علامتی که نشان دهد نظرات، واضح یا خسته کننده هستند («آره،من می دونم» یا «این را که قبلا گفتی» یا به سادگی،«که چی؟»).
درخواست ادامه نظرات «دیگه چی میخوای بگی؟»
توجه کنید که احتمالاً بسیاری از چنین پاسخ هایی در جهت تغییر توجه فرد قلدر است. چرا که فرد با اختلال رفتاری عادت به دریافت واکنشهای منفی از کودک/نوجوان دارای لکنت زبان دارد. همچنین،ممکن است برای کودک دارای لکنت زبان ،فراهم کردن چنین پاسخ هایی به علت لکنت کردن سخت باشد (لازم نیست که فرد قادر به پاسخ دادن با گفتار روان باشد. روانی گفتار تعیین کننده موفقیت در این فرایند نیست. بلکه ضروری است که کودک قادر به تولید پاسخ هایی در یک شیوه باز و روحی با فرد قلدر باشد و از طریق پذیرش لکنت زبان ارتباط برقرار کند). درمانگران میتوانند به کودکان و نوجوانان کمک کنند تا این پاسخ ها را در درمان روانشناسی لکنت زبان تمرین کنند. مثلا از طریق استفاده از استراتژی های بارش فکری و حل مسئله، نقش بازی کردن و تکرار تمرین، کودکان/نوجوانان دارای لکنت زبان می توانند چگونگی پاسخ به قلدرها را تعیین کنند و خود را در استفاده از چنین پاسخ هایی در موقعیت های واقعی آماده کنند.
لکنت زبان در کودکان علاوه بر چالشهای کلامی، میتواند منجر به عوارض روانشناختی مانند کاهش اعتمادبهنفس، اضطراب اجتماعی و انزوا شود. شناسایی به موقع و مراجعه به متخصصان مجرب مانند دکتر صابر، نقش کلیدی در پیشگیری از تثبیت این عوارض و بهبود کیفیت زندگی کودک دارد.
سوالات متداول:
1-تفاوت عوارض لکنت در کودکان و بزرگسالان چیست؟
در کودکان، عوارض روانی اغلب با ترس از قضاوت و رشد شخصیتی گره میخورد، درحالیکه در بزرگسالان، ممکن است به مشکلات شغلی، افسردگی یا اختلالات اضطرابی پایدار تبدیل شود.
2-نقش خانواده در کاهش عوارض روانی لکنت چگونه است؟
خانواده با ایجاد محیطی حمایتی، پرهیز از انتقاد، گوش دادن صبورانه و تشویق کودک به صحبت کردن، میتواند احساس امنیت عاطفی را در او تقویت کرده و از تشدید عوارض روانی جلوگیری کند.
کاردرمانی در ام اس طیف وسیعی از کارها مانند مراقبت از خود،فعالیت های لذت بخش زندگی ( سرگرمی) و کمک به جامعه از طریق کار و فعالیت های تولیدی را در بر میگیرد. علائم ام اس در هر دورهای از بیماری، می تواند منجر به تاثیر منفی بر این اکوپیشن ها شود. بنابراین کاردرمانگران در سراسر بیماری و در شرایط متفاوت، خدماتی از جمله مراقبت های حاد، توانبخشی بستری، توانبخشی سراپایی، برنامه روزانه، توانبخشی در خانه و خدمات مبتنی بر جامعه را به افراد مبتلا به ام اس ارائه می دهند. مرکز کاردرمانی برای ام اس دکتر صابر در زمینه مشکلات حرکتی، اختلالات حسی و تعادلی و بهبود عملکرد بیمار فعالیت می نماید. خدمات کاردرمانی ام اس در منزل برای مراجعینی که توانایی حضور در کلینیک تشخیص و درمان ام اس را ندارند نیز در این مرکز ارائه می گردد. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی در بیماران ام اس می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کاردرمانی در بیماران ام اس
ارزیابی کاردرمانی برای ام اس مراجع- مدار بوده و بر یادداشت کردن نقش هایی که بیمار ام اس تمایل یا نیاز دارد که به طور موثر تر یا رضایت بخش تر انجام دهد،تمرکز دارد. همچنین توانایی ها، قابلیتها (جسمانی،شناختی،اجتماعی،عاطفی) و شرایط محیطی (فیزیکی،اجتماعی،فرهنگی) که بر عملکرد او تاثیر گذار است، نیز یادداشت می شوند. کاردرمانگر ام اس از طریق روند ارزیابی، عوامل محدود کننده فعالیت و مشارکت را شناسایی کرده و فاکتورهای قابل تغییر این محدودیتها را مشخص میکند. ابزارهای ارزیابی شامل ابزار مصاحبه از طریق روشهای استاندارد (مانند مقیاس عملکرد کاری کانادا ( COPM )، ابزار خود-گزارشی و همچنین ابزار ارزیابی اقدامات عملکردی می باشد. تمرکز مداخلات کاردرمانگران با توجه به علایق، نیازها و اهداف بیمار ام اس، بر بهبود توانمندی در مراقبت از خود، تحرک، زندگی خانوادگی، فعالیت های اوقات فراغت یا حفظ نقشها (مانند کارمند یا دانشجو بودن) است.دستیابی به این اهداف مستلزم آن است که کاردرمانگران استراتژی ها و راه حل هایی را که در سه سطح می باشند شناسایی و اعمال نمایند:
در حوزه شخصی (مثلاً کاردرمانگر علائم را کاهش میدهد، تطابق مراجعه با شرایط بیماری را بهبود میبخشد، ظرفیت عملکرد،حرکت و توانایی حل مسئله را افزایش می دهد.)
کارهای خاص (به عنوان مثال تغییر روتین ها و عادات،تغییر عوامل مورد نیاز انجام فعالیت_توالی، زمانبندی_اصلاح روش انجام کار برای مثال استفاده از وسایل کمکی).
محیطی که شخص با آن سر و کار دارد (به عنوان مثال آموزش مراقبان مراجع،اصلاح خانه،ایجاد شبکه های پشتیبانی،تجویز و آموزش استفاده از تکنیک های کمکی.)
نشانه های ام اس که در کاردرمانی برای ام اس توجه شود
نشانه های رایج بیماران مبتلا به ام اس که توسط کاردرمانگران مطرح می شوند عبارتند از: خستگی، شناخت، زبردستی اندام فوقانی، قدرت، هماهنگی، تعادل و بینایی. کاردرمانگران ام اس از روشهای مداخلهای خاصی برای ایجاد تغییر و دستیابی به اهداف مورد نظر استفاده می کنند که از آن جمله می توان به آموزش،مشاوره و حمایت اشاره کرد.
بیماریهای التهابی سیستم اعصاب مرکزی همچون ام اس، منجر به تخریب میلین، الیگودندروسیت ها و آکسونها می شوند. آسیب ( CNS ) منجر به اختلال در هماهنگی، قدرت،حس و تعادل بیماران مبتلا به ام اس میشود. به همین دلیل اختلال تعادل تاثیر منفی بر انجام فعالیتهای روزمره، مشارکت و کیفیت زندگی فرد می گذارد. سیستم تعادلی با حفظ مرکز ثقل بدن در محدوده سطح حمایتی ( BOS ) پوسچر بدن را در سطح حمایتی کنترل میکند و مانع از برهم خوردن تعادل و افتادن فرد میشود. سیستم های بینایی،حسی پیکری و وستیبولار،اطلاعات مورد نیاز را در خصوص موقعیت بدن در فضا فراهم می کنند. داده های حسی پردازش و یکپارچه سازی می شوند تا پاسخهای حرکتی مناسب برای حفظ تعادل ایجاد کنند. تغییرات ایجاد شده در کنترل تعادل مراجعان ام اس ممکن است ناشی از محدودیتهای بیومکانیکال، ناتوانی در جمع آوری اطلاعات قابلیت اطمینان سیستم های بینایی، حسی پیکری و وستیبولار یا به علت ضعف یا اسپاستیسیتی ایجاد شده در عضلات باشد.
محدودیت بیومکانیکال و اجزای اسکلتی در کاردرمانی ام اس
به منظور درک مشکل حرکتی و کنترل تعادل در بیماران ام اس، نیازمند کسب دانش پایه از ویژگیهای مکانیکال بدن مثل ابعاد ( BOS)، وضعیت مرکز ثقل و تحرک و قدرت پلانتار فلکسور های مچ پا هستیم که این موارد به مقدار زیادی بر وضعیت ثبات بدن تاثیر می گذارد، محدودیت های بیومکانیکال مثل قد و وزن شخص بر حرکت مرکز ثقل بدن تاثیر می گذارد. حدود مرکز ثقل بدن تقریباً ۵۵ درصد از قد فرد در زمانی که ایستاده است، می باشد. میانگین وضعیت مرکز ثقل روی زمین حدود ۲۵ سانتی متر از جلوی مچ پا میگذرد. زمانی که بدن انسان بی ثبات باشد، مرکز ثقل پیرامون این وضعیت میانگین نوسان می کند. این نوسانات زمانی که چشم فرد باز است یا بر سطح سفتی ایستاده، تقریباً ۵ میلی متر در صفحه ساژیتال و ۲۵ میلیمتر در صفحه فرونتال قرار دارند.
بُعد ،شکل و ماهیت ( BOS ) به طور گسترده ای بر تعادل تاثیر می گذارد. عرض پا و محل( BOS ) به جهت و مقدار نوسان مرکز ثقل بستگی دارد. در فاز ایستاده نرمال،جهت و مقدار نوسان کوچک بوده و به میزان زیادی در جهت جلو-عقب است. در ایستادن روی یک پا،میزان نوسان بیشتر و در جهت داخلی-خارجی می باشد. افراد با مشکلات تعادل و مراجعان ام اس، تمایل به عریض کردن ( BOS ) در کارهای استاتیک و داینامیک دارند. آنها در حالتی که پاهات چسبیده باشد یا در وضعیت گردو شکستن،تعادل ضعیفی از خود نشان می دهند. به علاوه افراد دچار اختلالات تعادلی شدید،تمایل به افزایش عرض (BOS ) ، کاهش طول گام و همچنین اکستانسیون مچ ، زانو و لگن برای کاهش فاصله مرکز ثقل و( BOS ) دارند.
در وضعیت ایستاده کامل، خط جاذبه از جلوی مفاصل مچ و زانو و از پشت مفاصل لگن و از جلوی سگمانهای سینه و گردن می گذرد. این خط لزوم فعالیت عضلات را برای کنترل گشتاور بدن که به علت کشش جاذبه ایجاد می شود،خاطرنشان می کند. عضلات کاف و اکستانسور های هیپ و تنه به صورت فعالانه بدن را در وضعیت ایستاده و راست حفظ می کنند. ضعف در سایر کوه های عضلانی مثل چهار سر ران، ابداکتورهای هیپ و دورسی فلکسورهای مچ در طول فعالیت هایی مثل راه رفتن و بالا رفتن از پله ها سبب عدم تعادل فرد می شود.
اسپاستیسیتی یک علامت شایع دیگر در مبتلایان به ام اس است که در نتیجه آسیب عصبی در مسیر فیبرهای بلند ( CNS ) اتفاق میافتد. اسپاستیسیتی و تعادل مرتبط بوده و توسط مقیاس های کلینیکی اندازه گیری می شوند و نیاز به توانبخشی ام اس دارند. مقالات نشان داده اند که در افراد با اسپاستیسیتی متوسط، سرعت و دامنه ناحیه نوسان در صفحه داخلی-خارجی افزایش می یابد.
خستگی علامت شایع دیگر مراجعان ام اس است که بر کنترل پوسچرال تاثیر می گذارد. اگرچه با افزایش خستگی اختلالات تعادل افزایش می یابد،اما در پژوهشهای انجام شده مراجعان ام اس افزایش خستگی را قبل از افتادن گزارش نکردهاند و ارتباطی بین خستگی و خطر افتادن یافت نشده است. به علاوه در مراجعان ام اس با سطح آسیب به متوسط،با وجود اینکه شرکتکنندگان میزان خستگی بیشتری در ساعات بعد از ظهر تجربه می کنند،در تعادل آنها به هنگام ایستادن، بین صبح و عصر تفاوتی وجود نداشته است.
استراتژی های حسی در کاردرمانی ام اس
به منظور حفظ تعادل، سیستم عصبی مرکزی بدن می بایست بتوانند حرکات و پوزیشن بدن را درک کند. این هدف به وسیله موارد زیر به دست می آید: 1 – توانایی گیرنده های بدن در جمعآوری اطلاعات حسی پیکری، وستیبولار 2- توانایی ( CNS) در انتخاب و یکپارچه سازی اطلاعات قابل اطمینان در مورد وضعیت بدن در فضا و وضعیت آن نسبت به محیط خارج بدن.
اختلالات تعادل در مبتلایان به ام اس می تواند منجر به کاهش توانایی گیرنده های بدن برای جمع آوری اطلاعات یا عدم توانایی ( CNS ) برای تفسیر صحیح آن اطلاعات شود. سیستم سوماتوسنسوری از چندین گیرنده تشکیل شده ( دوک عضلانی،گیرنده های سطحی و مفصلی) که به ( CNS ) اجازه کنترل وضعیت سگمانها، حرکات و نیروهای داخلی و خارجی عمل کننده بر بدن را میدهد. سیستم وستیبولار در خصوص نیروهای اینرسی و وضعیت و حرکت سر نسبت به جاذبه اطلاعات مورد نیاز را فراهم می کند. اطلاعات وضعیت ثبت نسبت به تنه نیز از طریق گیرنده های عمقی گردن فراهم می شود. در نهایت دادههای بینایی اطلاعاتی در مورد وضعیت و حرکت سر و چشم ها نسبت به محیط اطراف ارائه میدهند.این داده ها همچنین اطلاعاتی در خصوص بلندی و ارتفاع اشیا موجود در محیط بیرونی نسبت به زمین فراهم می کنند که منجر به افزایش درک فرد از جهات و راستای اشیا می شود. به نظر میرسد افراد در برهم خوردن تعادل بر روی سطح حمایتی، در ابتدا از سیستم حس عمقی برای برقراری تعادل استفاده می کنند و در شرایط ایستادن در وضعیت قائم روی یک فوم، داده های حسی پیکری قابل اطمینان کمتری دارند و فرد بیشتر به اطلاعات بینایی-وستیبولار تکیه می کند.
در پژوهشی که با استفاده از ثبات سنج بر کارایی سیستم های حسی و استراتژی های حسی در مراجعان ام اس انجام شده است، کاتانئو و همکارانش نشان دادند که هنگام تغییر داده های حسی (مثلاً زمانی که چشم هایشان را می بندند و یا پرده های فومی شکل زیر پا می گذارند)در استراتژی های حسی بیش از ۵۰ درصد از مبتلایان به ام اس اختلال به وجود می آید.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که مشکل این افراد در تغییر از سرنخ های بینایی به سرنخ های حسی پیکری و وستیبولار است. همچنین نشان دهنده این نکته است که افراد مبتلا به ام اس زمانی که تنها یک سرنخ حسی در دسترس داشته باشند، در استفاده از اطلاعات وستیبولار و حفظ تعادل دچار مشکل میشوند. زمانی که بسته حمایتی به صورت ناگهانی برای این مراجعان حرکت کند،پاسخهای پوسچرال اتوماتیک بدن با تاخیر انجام میشود و این افراد دچار مشکل می شوند. این مطالعات همچنین بین پاسخ های پوستر آل تاخیری و تأخیر در هدایت حسی پیکری نخاع ارتباطاتی یافته اند (که به وسیله کمون پتانسیل برانگیخته حسی پیکری اندازه گیری می شود). بر این اساس درگیری احتمالی شبکه حسی پیکری با درک نادرست سگمان های بدن و پاسخ های حرکتی ناکافی یا تاخیری مرتبط میباشد.
استراتژی های حرکتی و سینرژی ها در کاردرمانی ام اس
بدن انسان زنجیره ناپایداری از سگمان ها است که به وسیله مفاصل مرتبط شدهاند. به منظور حفظ تعادل ایستاده، ( CNS ) باید استراتژی های حرکتی را برای کنترل این سگمان ها به کار گیرد. 3 استراتژی متفاوت در این خصوص تعریف شده که عبارتند از استراتژی مچ، استراتژی هیپ و استراتژی گام برداشتن.
استراتژی مچ: استراتژی مچ به وسیله حرکات پاندولی شکل حول مفصل مچ به وجود می آید.این استراتژی معمولاً در طول فعالیت های روزمره اتخاذ نمیشود و عمدتاً زمانی که فرد روی یک سطح سفت با مرکز ثقل نزدیک به ( BOS ) قرار گرفته استفاده می شود. در این استراتژی،فرد از نیروهای سطح موج برای حفظ مرکز ثقل درون ( BOS ) استفاده میکند.حرکت پاندولی شکل کاملاً کوچک بوده و با چشم قابل دیدن نمی باشد. از آنجایی که استراتژی مچ نیاز به سطح حمایتی و تولید نیروی کافی در مچ دارد، افراد مبتلا به ام اس که ضعف دو طرفه پلانتار فلکسور های مچ و حس عمقی آسیب دیده دارند،ممکن است این استراتژی را به سختی انجام دهند.
استراتژی هیپ: این استراتژی از نیروهای برشی برای حفظ مرکز ثقل بدن در( BOS ) استفاده میکند،که به وسیله خم شدن زیاد هیپ و در نتیجه پوزیشن دهی مجدد مرکز ثقل بدن تعریف می شود. این استراتژی عمدتاً در حالت بی ثباتی و در یا زمانی که ( BOS ) کوچک شده باشد،مورد استفاده قرار می گیرد. استراتژی هیپ نیازمند حرکات سریع سگمان های محوری به جمعآوری اطلاعات بینایی- وستیبولار قابل اطمینان می باشد. بنابراین استفاده از این استراتژی میتواند برای مراجعان ام اس که دچار اختلالات وستیبولار هستند،مشکل باشد. این استراتژی گاهی در افراد با ضعف عضلات دیستال و در کسانی که اختلالات مخچه ای دارند،دیده می شود. در مراجعان مخچه ای اصلاح پوسچر به میزان زیادی در ناحیه لگن صورت میگیرد و همچنین لرزش تنه و سر قابل مشاهده است.
استراتژی گام برداشتن: استراتژی گام برداشتن حرکت سریع اندام تحتانی در جهت حرکت مرکز ثقل می باشد. برخلاف استراتژی هیپ و مچ که تمایل به حفظ مرکز ثقل درون ( BOS ) دارند این استراتژی مکان ( BOS ) را تغییر میدهد و تا زمانی که تعادل را بازگرداند،مرکز ثقل در حال جابجا شدن است. زمانی که مرکز ثقل دچار عدم ثبات شده یا تقریباً خارج از ( BOS ) قرار میگیرد،از این استراتژی که نیازمند حرکات سریع اندام تحتانی و تصحیح وضعیت است،استفاده میشود. در نتیجه ضعف فلکسورهای هیپ پ اسپاستیسیتی عضلات کاف،اعتبار این استراتژی ها کاهش می یابد. افراد مبتلا به ام اس به میزان بیشتری به این استراتژی وابسته هستند. این مراجعان،در طول استفاده از این استراتژی به داشتن گامهای متعدد و کوتاه با افزایش فاصله بین پا ها تمایل دارند. این موارد سبب اختلال در کنترل نوسان جانبی ( داخلی_ خارجی) می شود.
کنترل شناختی
به منظور حفظ وضعیت ایستاده، سیستم عصبی مرکزی باید خطرات محیطی را ( برای انتخاب پاسخ حرکتی مناسب) در نظر بگیرد. در افراد سالم جمع آوری اطلاعات،تفسیر و واکنش با هم کار میکنند،تا تعادل بتوانند با حداقل توجه هوشیارانه حفظ شود. این فرآیند اتوماتیک نیازمند منابع شناختی و درگیری نواحی مغزی است. فرضیه حاضر بیان میکند که ( CNS ) اطلاعاتی را که از تجارب گذشته فراگرفته شده،برای اصلاح وضعیت عصبی-حرکتی و ایجاد پاسخهای پوسچرال استفاده میکند،و سبب پیش بینی خطرات احتمالی از دست دادن تعادل و در نتیجه به حداکثر رسیدن پاسخهای پوسچرال در شرایط محیطی میشود. بعد از آسیب به ( CNS ) در ام اس،نیاز بیشتری به کنترل شناختی و اراده ای برای حفظ تعادل وجود دارد. این افزایش کنترل شناختی نیاز به مهارت های حل مسئله،حافظه و توجه مناسب را افزایش میدهد.مطالعات بیان میکنند که ۴۳ تا ۴۵ درصد مبتلایان به اماس دچار نقص های شناختی در حیطههای توجه،پردازش اطلاعات،سرعت،حافظه کاری حافظه بینایی – فضایی و عملکرد اجرایی هستند که همه این موارد به عنوان فاکتورهای خطر افتادن تعریف شدهاند. اخیراً عملکردهای شناختی سطح بالاتر با تمرکز بر کنترل تعادل،مورد بررسی قرار گرفته اند. محققان سرعت راه رفتن و دیگر متغیرهای راه رفتن شرکت کنندگان را در یک یا دو تکلیف ارزیابی کردند. در شرایط تکلیف دوگانه افراد باید در حین شمردن ترتیبی اعداد راه می رفتند و نیاز بود تا هر ترتیب به یک شکل تکرار شود. در مقایسه با گروه کنترل،مبتلایان به ام اس تی جلساتی که تکالیف دوگانه بود،کاهش بیشتری در سرعت راه رفتن نشان دادند، 3 فرضیه برای کاهش سرعت مطرح شد:
اختلال عملکرد حسی-حرکتی در افراد مبتلا به ام اس منجر به کنترل آگاهانه تکالیفی میشود که نیاز به توجه دارند. اما از آنجایی که سیستم حافظه کاری ظرفیت محدودی دارد،تکالیف دوگانه سبب کاهش توجه ای می شود که به کنترل حرکت اختصاص داده شده،و در نتیجه در عملکرد اختلال ایجاد می شود.
به علت این که حافظه کاری در مبتلایان به ام اس کاهش می یابد.
نقصهای توجهی منجر به مشکل در کنترل همزمان کارها می شود.
جهت یابی فضایی
اصطلاح «جهت یابی فضایی» به توانایی افراد برای تشخیص صحیح وضعیت سگمان های بدن در فضا و ویژگی های فضایی محیط اطلاق میشود. به منظور حفظ تعادل،باید اطلاعات حسی چند وجهی یکپارچه شده و مرتبط با تکلیف،تفسیر شوند. استراتژی های حسی-حرکتی و پردازش های شناختی در این ائتلاف درگیر شده و توانایی جهت یابی را فراهم می کنند. افرادی که سیستم حسی مناسبی دارند ولی در جهت یابی فضایی دچار مشکل هستند،گیج به نظر می رسند.دانش محدودی در مورد این جنبه از تعادل در افراد مبتلا به ام اس وجود دارد.
ارزیابی آسیب های ایجاد شده برای فرد توسط دکتر ام اس
جزء نهایت درمان ارزیابی آسیبهای فرد است. دامنه حرکتی، اسپاستیسیتی و ترمور ارزیابی میشود تا تاثیری که بر توانایی شخص جهت انجام استراتژیهای حسی-حرکتی و ظرفیت تعادل در زندگی روزمره می گذارد،مشخص شود. قدرت عضلات به وسیله ارزیابی دستی عضلانی یا ابزارهای ایزوکینتیک ارزیابی می شود،در حالیکه اسپاستیسیتی معمولاً به وسیله مقیاس آشورث یا مقیاس اسپاستیسیتی ام اس سنجیده می شود.
کاردرمانی ام اس در منزل
یکی دیگر از خدمات مرکز کاردرمانی ام اس در تهران دکتر صابر خدمات کاردرمانی در منزل برای بیماران ام اس می باشد که به صورت کاملا تخصصی و با استفاده از امکانات و تخصص کاردرمانان با تجربه مرکز ارائه می شود. تمرینات تعادلی، تقویت عضلات، بهبود مهارت های حرکتی و هماهنگی حرکتی از نمونه تمرینات ارائه شده در کاردرمانی در منزل است.
سوالات متداول:
1-کاردرمانگر چه نوع ارزیابیهایی برای بیمار اماس انجام میدهد؟
ارزیابیها شامل بررسی قدرت عضلانی، دامنه حرکتی، مهارتهای ظریف دستی، تعادل، هماهنگی، خستگی، شناخت، بینایی، الگوی خواب، و توانایی انجام فعالیتهای روزمره مانند شستن ظرف یا استفاده از تلفن است. همچنین ابزارهایی مانند تستهای عملکردی (مثلاً FIM یا 9 Hole Peg Test) استفاده میشود.
2- آیا کاردرمانی میتواند به خستگی (Fatigue) بیماران اماس کمک کند؟ چگونه؟
بله. کاردرمانی با آموزش روشهای مدیریت انرژی مانند تقسیم فعالیتها، استفاده از ابزار کمکی، تغییر در سبک انجام کارها و اولویتبندی فعالیتها، به کاهش خستگی و افزایش بهرهوری در زندگی روزمره کمک میکند.
ماساژ کودک برای خواب اغلب بعد از حمام کودکان انجام می شود. وقتی که کودکشتان لخت و برهنه است بهترین زمان برای روغن زدن به پوست بچه است. البته در صورتی که پوست خشکی داشته باشد. یک ماساژ کامل را روی بدن کودک خود انجام دهید تا زمانی که موهای کودک خشک می شود. در ماساژ درمانی نوزاد برای خواب حتی اگر پوست او احتیاج به مرطوب کردن نداشته باشد شما ممکن است یک زمانی را به عنوان زمان طبیعی برای ماساژ پیدا کنید. اگر شما ترجیح می دهید تا یک ماساژ کامل را در زمانهای مختلف به او بدهید فقط یکی یا دوتا از ماساژ های خود را در زمان بین خشک کردن و پوشیدن لباس های او اجرا کنید. مرکز ماساژ درمانی نوزادان دکتر صابر به ارائه خدمات ماساژ نوزاد و آموزش آن به والدین جهت افزایش هوشیاری، ماساژ برای کاهش بی قراری نوزاد، خواب بهتر و افزایش توجه کودکان می پردازد. همچنین ماساژ درمانی اوتیسم و کودکان بیش فعال در این مرکز ارائه می گردد.
کودک شما با پیچیده شدن محکم در یک حوله بعد از حمام احساس راحتی و آسودگی می کند که مدل مشاوره در سنت چینی ها قنداق کردن است.شما در این زمان که کودک محکم در قنداق چیده شده می توانید ماساژ را شروع کنید سفت و محکم او را بگیرید و به وسیله ضربه در طول بازوی او پایین بیایید در حالی که دست آزاد خود را به شکل فنجان در آورده آید به سر او ضربه بزنید.
کودک را هنگامی که قفسه سینه او را با یک دست نگه داشته اید با دست دیگر در سراسر پشت او ضربه هایی بزنید.
استفاده از حرکات مدور و تکراری در ماساژ نوزاد
ماساژ افلوراژ: کودک خود را روی یک حوله خشک در یک اتاق گرم قرار دهید اگر تعداد کمی از ماساژ ها را اجرا می کنید آن ها را بر روی قسمت جلوی بدن،پشت، ساق و بازوهای او اجرا کنید. اینها به شما اجازه می دهد تا بدن کودک را بیشتر لمس کنید و هم چنین در وضعیت های نشسته بر روی کودکان بزرگتر اجرا کنید. اگر دوست دارید میتوانید از روغن هم استفاده کنید اگرچه لازم نیست.
برای ماساژ کودک را به پشت بخوابانید و دست خود را در حالی که به صورت افقی قرار دارد در طول قسمت فوقانی قفسه سینه تا قسمت تحتانی شکم پایین بیاورید قبل از اینکه دست خود را بردارید دست دیگر خود را به جای آن قرار دهید و چند مرتبه این کار را تکرار کنید.
اگر نوزاد شما به شکم خوابیده است دستورالعمل بالا را برای ماساژ کودک روی پشت او اجرا کنید اگر میخواهد بنشیند به دلیل اینکه ممکن است به سمت جلو بیفتد شما ممکن است احتیاج داشته باشید که او را در زمان ماساژ ساپورت کنید برای انجام این ماساژ یک دست خود را روی قفسه سینه او و دست دیگر را بر روی پشت قرار دهید و به صورت ریتمیک ماساژ دهید. مرکز کاردرمانی نوزاد دکتر صابر د زمینه ماساژ درمانی نوزادان فعالیت می نماید.
چرخیدن از سرگرمی های مورد علاقه کودکان اوتیسم می باشد. کودکان اوتیسم بر روی زمین مینشینند و دور خودشان میچرخیند. این رفتار خود انگیزشی باعث می شود که احساس قدرت کنند و کنترل محیط اطراف را به دست بگیرند. کودکان غیر اوتیسم نیز ممکن است از این نوع بازی لذت ببرند، اما زمانی که چرخیدن کودک به دور خود مخصوصا در دوسالگی به صورت یک عادت یا رفتار کلیشه ای چرخاندن اشیاء تبدیل می شود باید نگران شد. علاقه کودک به وسایل چرخشی از نشانه های مهم برای گوش به زنگی والدین می باشد. که باید توسط دکتر متخصص مورد ارزیابی قرار گیرد. مرکز توانبخشی کودکان دکتر صابر با در اختیار داشتن امکاناتی نظیر ماساژ درمانی، سنسوری روم، اتاق تعدیل حسی، کاردرمانی یکپارچگی حسی و… به درمان مشکلات پردازش حسی کودکان نظیر چرخش به دور خود می پردازد.
علت چرخیدن کودک به دور خودش یا چرخاندن اشیاء
گاهی کودکانی را می بینیم که پس از پیچاندن تاب حیات روی آن می نشینند و در حین باز شدن زنجیره ها و چرخش تاب با خودشان فکر میکنند که زمین و آسمان را به چرخش در آورده اند. قابل درک است که بچههای غیر اوتیستیک هم به این نوع بازی علاقه مند باشند. اما تفاوت در این است که چرخش برای یک بچه اوتیستیک به منزله یک عادت و وسواس گونه است. مکانیزمی در گوش میانی وجود دارد که تعادل بدن را کنترل میکند و داده های تصویری و دهلیزی را کنترل می کند. به دلیل وجود یک رشته اتصال های عصبی، پس از مدتی چرخیدن، چشم ها شروع به پرش میکنند و معده هم دچار آشوب می شود و کودک چرخیدن را قطع میکند.
رفتارهای کلیشه ای حرکات، صداها یا اعمال تکراری و اغلب بی هدفی هستند که در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شایع است. این رفتارها می توانند از کارهای ساده ای مانند بال بال زدن دست و تکان خوردن تا الگو های پیچیده تری مانند تکرار صداها یا تثبیت بر روی اشیاء یا روال های خاص متغیر باشند. در حالی که گاهی اوقات این رفتارها مزاحم تلقی می شوند، اغلب برای فرد هدفی را دنبال می کنند از جمله تنظیم احساسات، مدیریت اضطراب یا ارائه ورودی حسی. رفتارهای کلیشه ای تنها به اوتیسم محدود نمی شوند. آن ها در کودکان دارای سایر ناتوانی های حسی، فکری یا رشدی نیز شایع هستند. به عنوان مثال، تحقیقات نشان می دهد که اکثریت زیادی از کودکان دارای عقب ماندگی ذهنی، رفتارهای کلیشه ای از خود نشان می دهند. با این حال، در مقایسه با افراد دارای عقب ماندگی ذهنی، افراد مبتلا به اوتیسم تمایل بیشتری به نشان دادن رفتارهای کلیشه ای دارند. نمونه های رایج رفتارهای کلیشه ای عبارت اند از: بال بال زدن دست، تکان دادن بدن، راه رفتن روی پنجه پا، چرخاندن اشیاء، بو کشیدن و حرکت دادن اشیاء در دید محیطی. چرخیدن یکی از رفتارهای رایج در کودکان اوتیسمی است و اغلب نوعی خود تنظیمی یا جستجوی حسی است که به عنوان «استیمینگ» نیز شناخته می شود. این رفتار می تواند به کودکان مبتلا به اوتیسم کمک کند تا ورودی حسی طاقت فرسا را مدیریت کنند، استرس را کاهش دهند یا هیجان را ابراز کنند. برای برخی، این راهی برای یافتن آرامش و لذت در حس و کنترلی است که ارائه می دهد. کودکان اوتیسم ممکن است از رفتارهای کلیشه ای به عنوان راهی برای تعامل منحصر به فرد با محیط خود استفاده کنند و در حس و کنترلی که ارائه می دهد، آرامش و لذت بیابند. این رفتار، که اغلب نوعی رفتار خود تحریکی است، یک عادت عجیب نیست، بلکه راهی معنادار برای کودک اوتیسم است. برخی از کودکان مبتلا به اوتیسم حساسیت بالایی به محیط اطراف خود تجربه می کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به دلیل کم واکنشی، به دنبال ورودی حسی اضافی باشند. چرخیدن یا تکان خوردن می تواند یک حس آرام بخش و ریتمیک ایجاد کند که آرامش را فراهم می کند و به آن ها کمک می کند در محیط های غیر قابل پیش بینی احساس کنترل بیشتری داشته باشند. همچنین می تواند به عنوان راهی برای ابراز هیجان یا پردازش احساسات در مواقعی که ارتباط کلامی دشوار است، عمل کند.
علت چرخیدن کودک دو ساله به دور خود- چرخاندن اشیاء توسط کودکان
بچه های اوتیستیک حرکت غیر ارادی کره چشم تقلیل یافته ای دارند و به نظر میرسد که بدن آنها نیاز به چرخش بیشتری دارد و از این چرخش به عنوان عاملی برای اصلاح سیستم عصبی تکامل نیافته خود استفاده می کنند. این کودکان از چرخیدن و چرخاندن مکرر سکه یا در پوش وسایل لذت فراوانی میبرند و چنان مجذوب این کار میشوند که ارتباط با دنیای بیرون کاملاً قطع میشود. اطرافیان را نمی بینند و هیچ صدایی مانع از ادامه دادن فعالیت کودک نمی شود. به نظر می رسید که ناشنوا هستند و هیچ صدایی قادر نیست که کودک اوتیسم را از دنیای درونش بیرون بکشد.
نمونه ای از مشکلات کودکان اوتیسم:
به رغم تمام مسائل مطرح شده در محیط های معمولی، حساسیت زیادی به صدا داشتم. به یاد میآوردم که تابستانها به تعطیلات خانوادگی در ننتاکت می رفتیم. این سفر حدود ۴۵ دقیقه با قایق موتوری به طول میانجامید. من از این قسمت سفر بیزار بودم. آنچه به نظر مادر، خواهر و برادرهای کوچکم بسیار هیجان انگیز و مهیج میآمد کابوسی پرسروصدا برای من محسوب میشد، و نه تنها گوش هایم را آزار میداد بلکه روحم را نیزمی آزرد. مادرم و معلم خانگی ام اصرار میکردند که در عرشه بنشینم. مادر مرتباً تکرار میکرد، بچه ها این هوای تازه را استنشاق کنید. معلم خانگی هم در ادامه می گفت : عجب هوای سالمی! این هوا لپ های شما را قرمز میکند و شما را سالم نگه میدارد. تنها مشکل این بود که برای استفاده از این هوا سالم ناگزیر بودم مستقیما زیر بوق قایق بنشینم. دردی که هنگام بوق زدن قایق در سرم می پیچید کشنده و غیر قابل تحمل بود. با اینکه گوش هایم را می گرفتم، این صدا را چنان باعث آزارم می شد که خود را روی عرشه پرت میکردم و بی وقفه فریاد می کشیدم. سپس برای آرام کردن خود شروع به چرخیدن دور خود می کردم و هیچ چیز نمی توانست من را آرام کند.
بسیار از متخصصین بر این عقیده اند که علت چرخش کودکان به دور خود ایجاد تحریک حسی خوشایند برای کودک وتیسم می باشد . در بسیاری از موارددر زمان هایی که محرک های آزاردهنده حسی مانند صدا های آزار دهنده در محیط وجود دارد، موجب به همریختگی بچه های اوتیسم می شود و عمیقاً آنها را می آزارد. در این موارد کودک اوتیسم شروع به چرخیدن به دور خود می کند تا خود را آرام کند. در موارد دیگر به علت کمبود های حسی کودکان مانند اختلال حس بینایی در کودکان اوتیسم کودک شروع به چرخاندن اشیاء می کند یا به اشیاء چرخنده خیره می شود. در مرکز دکتر صابر به صورت تخصصی به بررسی علل این رفتار و درمان موثر آن پرداخته می شود.
مرکز گفتاردرمانی در سکته مغزی در تهران زیر نظر دکتر صابر مشغول به ارائه خدمات گفتاردرمانی برای سکته مغزی و رفع مشکل بلع در سکته مغزی همچنین بهبود حرف زدن بیماران سکته مغزی می پردازد. گفتاردرمانی برای بیماران سکته مغزی به بازگشت تکلم در بیماران سکته مغزی کمک بسزایی می کند. مرکز دکتر صابر با در اختیار داشتن گفتار درمانان متخصص در زمینه گفتاردرمانی بیماران سکته مغزی به گفتاردرمانی بلع در سکته مغزی می پردازند. از دیگر خدمات مرکز جامع درمان سکته مغزی دکتر صابر گفتاردرمانی در منزل برای سکته مغزی است که توسط متخصصین گفتاردرمانی در سرار تهران انجام می گیرد. حرف زدن بیماران سکته مغزی با گفتاردرمانی برای بیماران سکته مغزی بهبود چشمگیری خواهد یافت و استقلال بیمار برای انجام کارهای روزمره و ارتباط اجتماعی مناسب بهبود می یابد.
گفتاردرمانی برای سکته مغزی
سکته مغزی حمله ای به مغز است که در آن خون رسانی به مغز قطع می شود. این اتفاق می تواند از طریق لخته خون یا پاره شدن رگ خونی رخ دهد. مهم است که توجه داشته باشید که سکته مغزی افراد را به طرق مختلف و با شدت های متفاوت تحت تأثیر قرار می دهد. سکته مغزی می تواند بر گفتار، حرکت، حافظه و فرآیندهای فکری تأثیر بگذارد. میزان آسیب، بستگی به این دارد که کدام قسمت از مغز تحت تأثیر قرار گرفته است، و همچنین وضعیت سلامت فرد قبل از سکته مغزی. پس از سکته مغزی، بسیاری از افراد با زبان خود مشکل دارند. این به عنوان آفازی شناخته می شود، که یا بیانی است و شامل ناتوانی در یافتن کلمات مناسب می شود یا دریافتی است که درک کلمات است. ممکن است ترکیبی از هر دو نوع نیز وجود داشته باشد. اگر مشکلات بیشتر مربوط به شکل گیری کلمات باشد، این به عنوان دیس آرتری شناخته می شود. این زمانی است که سکته مغزی بر حرکت در صورت، زبان یا گلوی شما تأثیر می گذارد. درمان گفتاردرمانی برای سکته مغزی شامل تلاش برای تقویت قسمت های آسیب دیده مغز و کمک به جبران و بهبود مشکلات مرتبط با سکته مغزی خواهد بود. یک ارزیابی اولیه برای تصمیم گیری در مورد بهترین نوع درمان و درمان خاص انجام خواهد شد. گفتاردرمانی می تواند هرگونه مشکل گفتاری، زبانی، ارتباطی و بلع ناشی از سکته مغزی را درمان و پشتیبانی کند. گفتاردرمانی یک برنامه درمانی فردی را برای کمک به بهبود و پشتیبانی از مشکلات ارتباطی و بلع ارائه خواهد داد. گفتاردرمانی می تواند به اثرات سکته مغزی کمک کند و بسیاری از مشکلات مرتبط مختلف را بهبود بخشد. گفتاردرمانی ممکن است شامل ارزیابی، گزارش ها، بررسی ها، برنامه های درمانی، گروه های حمایتی و مشاوره یا آموزش باشد. گفتاردرمانگر نقش مهمی در تیم چند رشته ای مدیریت بیماران مبتلا به سکته مغزی حاد ایفا می کند. گفتاردرمانگر در انتخاب ابزارهای غربالگری مناسب و ارائه آموزش در استفاده از آن ابزارها مشارکت دارد. علاوه بر این، گفتاردرمانگر باید ارزیابی جامعی را ارائه دهد که شامل اختلال، تأثیر آن اختلال بر زندگی بیمار و هرگونه تغییرات محیطی که ممکن است تأثیر آن اختلال را به حداقل برساند، باشد. ارزیابی های انتخاب شده باید از نظر فرهنگی مناسب باشند و اطلاعات کمی و کیفی را ارائه دهند. گفتاردرمانگر همچنین مسئول توانبخشی مناسب بر اساس ارزیابی های انجام شده و همچنین اهداف شناسایی شده توسط بیمار و تیم چند رشته ای و نظارت بر دستاوردهای عملکردی مرتبط با آن برنامه ها از طریق ارزیابی مجدد دقیق است.
نقایصی که بر بازگشت تکلم در بیماران سکته مغزی اثر دارد
سه اختلال عمده ارتباطی مرتبط با سکته مغزی عبارتند از: آفازی/ دیسفازی، دیس آرتری و آپراکسی کلامی
آفازی و گفتار درمانی برای سکته مغزی
آفازی یک اختلال زبانی است که میتواند منجر به مشکلات در موارد زیر بشود:
فهمیدن چیزی که گفته میشود.
بیان کلامی
خواندن
نوشتن
آفازی در نتیجه آسیب سیستم مغزی به منطقه زبان در نیمکره غالب مغز در بیمار سکته مغزی ایجاد می شود. نیمکره غالب در افراد راست دست،چپ می باشد.
انواع الگوی آسیب آفازیک وجود دارد. هردو توانایی فهمیدن و بیان زبانی می توانند آسیب ببینند. صحبت کردن یک بیمار آفازیک می تواند ویژگیهای زیر را دارا باشد.
پاسخ های بله/خیر که غیر قابل قبول هستند.چه به دلیل عدم درک سوال و چه به دلیل ناتوانی در دادن پاسخ.
فحش و ناسزا گفتن- اتوماتیک و غیر عمدی
هنگامی که تلاش برای صحبت کردن در بیمار سکته مغزی صورت میگیرد یک عبارت/کلمه/صدا تولید می شود.
تکرار و برگشت به عقب چیزهایی که گفته شده (اغلب بدون فهمیدن).
توانایی آواز خوانی (چون این توانایی به وسیله نیمکره مخالف کنترل میشود).
گفتار روان اما جارگون که مهار آن مشکل است (ممکن است از کلمات معنی دار و بی معنی تشکیل شده باشد و یا زنجیرهای از صدها باشد.)
کلمات گرامری مانند ( the, a, to ) و … اصلاً استفاده نمی شوند.
مشکل در پیدا کردن کلمات- بعضی افراد آفازیک ممکن است قادر به شرح بعضی جنبه های یک کلمه باشند ولی خود کلمه را نتوانند بازگو کنند.
انجمن سکته مغزی اصولی را برای ارتباط و انطباق با آفازی برای بیماران سکته مغزی و درمانگران منتشر کرده است. کاردرمانگران باید ارتباط نزدیکی با گفتاردرمان داشته باشند تا گفتار بیمار را با کار تیمی برگردانند. چون که تمرینات فشرده در این بیماران بیشتر جوابگو می باشد. استراتژیهای آشکار نوشتن باید به کار گرفته شود. هرچند،این استراتژی ها در بیشتر موارد جوابگو نمی باشند.
اصرار هر فرد برای فهم چیزی که می گوید بسیار مهم و حیاتی است. برای بیماران سکته مغزی که مشکلات دریافتی دارند استفاده از ایما و اشاره برای درگیر کردنشان در گفتاردرمانی مفید است،خانواده و مراقبان باید موقعیت مشخص داشته باشند و در ایجاد راههایی برای ارتباط درگیر شوند.
مشکلات فهم زبان در گفتاردرمانی در سکته مغزی
مشکلات فهم زبانی دارای دامنه ای از شدید (بدون فهم زبانی) تا مشکلات خفیف،که فقط در هنگام مصاحبه های گروهی و یا مصاحبه در یک زمینه پر سر و صدا دیده میشود می باشد. هنگامی که یک بیمار آفازیک دارای مشکلات فهم زبانی باشد این مشکل را با موارد زیر جبران می کند:
نشانه های بینایی و غیر کلامی-ایما و اشاره که ما باید موقع صحبت کردن با فرد سکته مغزی به کار گیریم.
زبانی بدنی ( Body language )
بیان چهره ای
تون صدا
نشانههای موقعیتی- چیزهایی در محیط که نشان می دهند چه چیزی گفته شد مثل سبد چای ایما و اشاره و نشان دادن چیزهایی که پرسیده می شوند به فهم زبانی کمک می کنند.
دیس آرتریا در گفتار درمانی بعد از سکته مغزی
یک بیمار سکته مغزی با دیس آرتری اغلب قادر به استفاده از روش های جانشین می باشد. چون مهارت های زبانی سالم است برای مثال:
نوشتن
گفتن کلمات به صورت حروف الفبا
استفاده از وسایل کمکی الکتریکی ارتباطی
آپراکسی کلامی در بیماران سکته مغزی
اختلالی است که در آن هماهنگی هدفمند حرکات عضلات تولید کننده گفتار از بین میرود. این اختلال یک مشکل زبانی نیست اما اکثر بیماران با آپراکسی کلامی درجاتی از آفازی نیز دارند. مشخصات این اختلال عبارتند از:
گفتار درهم و برهم و آشفته برای رسیدن به کلمات درست.
آگاهی از مشکل و متعاقباً ناامیدی و تلاش.
به صورت غیر ارادی و ناآگاهانه گفتاری تولید می شود که روان تر از گفتار هدفمندانش می باشد.
عضلات گفتاری سالمند و حرکات اتوماتیک وجود دارند مثل غذا خوردن-نوشیدن و خندیدن.
ارتباط گفتاردرمان با بیمار سکته مغزی آفازیک در منزل
متخصصین گفتاردرمانی در منزل برای سکته مغزی، با تجربه بالا در حیطه گفتاردرمانی این بیماران به شما کمک می نمایند تا بهترین نتیجه درمانی را در کوتاه ترین زمان ممکن بدست آورید. کلینیک دکتر صابر در این زمینه آموزش های لازم را به مراقبین بیمار داده تا با کمک گفتاردرمان روند پیشرفت را تسریع بخشند.
روبروی بیمار قرار بگیرید و در کل زمان به سمت بیمار صحبت کنید.
سروصدای محیطی را به حداقل برسانید،به عبارت دیگر رادیو و تلویزیون را خاموش کنید یا اینکه بیمار را به یک اتاق ساکت ببرید.
بیمار سکته مغزی را آگاه کنید که با او دارید صحبت میکنید. زمان دهید تا به حرفهای شما گوش دهد. برای مثال از اسم او استفاده کنید تا بر صحبت شما تمرکز کند یا او را لمس کنید.
ریتم گفتاری را آرام آرام کاهش دهید.
زمان برای فهمیدن چیزهای گفته شده بدهید.
چیزی که گفته شده را تکرار کنید. سعی کنید مهم ترین کلمات را در آخر جمله به کار ببرید.
به کلمات مهم در جمله تاکید کنید. از ایما و اشاره استفاده کنید. کلمات مهم را بنویسید.
موضوع را سریعا عوض نکنید- قبل از عوض کردن موضوع زمان زیادی را به بیمار بدهید تا بیمار آفازیک بتواند موضوع را عوض کند.
واضح و مشخص صحبت کنید- برای مثال از جمله «لباس هایت را داخل کمد می گذارم» اجزای جمله «آنجا می گذارمشان» استفاده کنید.
روش های غیر گفتاری را آموزش دهید-استفاده از ایما و اشاره،نقاشی روی صفحه و کشیدن روی هوا
هر پیغامی با هر معنی ممکن را قبول کنید.و سپس بیمار را مجبور نکنید از روش بهتری استفاده کند. سوالاتی بپرسید که بیمار را به موضوع کلی نزدیک کند برای مثال در خانه چه کاری انجام می دهید؟
سوالاتی بپرسید که بیمار را به موضوع کلی نزدیک کند برای مثال در خانه چه کاری انجام می دهید؟
اجازه بدهید که بداند شما چه برداشتی کردهاید. پاسخ خود را خلاصه کنید. برای مثال فکر میکنم شما چیزی در مورد شام گفتید.
تظاهر به فهمیدن نکنید. اگر نفهمیده اید برای اطلاعات بیشتر بازهم بپرسید.
رفع مشکل بلع در سکته مغزی و گفتاردرمانی بلع
دیسفاژی مشکل در حرکت سالم بلوس غذا،یا مایع از دهان به معده بدون آسپیراسیون است و حرکات جویدن،زبان،آماده کردن غذا برای بلع و بلع واقعی نیز درگیر میشوند. از طریق ارزیابی های بالینی میتوان اختلال بلع را تشخیص داد ولی ممکن است نتوان آسپیراسیون را تشخیص داد. تمام پرسنلی که با بیماران سکته مغزی کار می کنند باید از امکان وجود دیسفاژی آگاه باشند و درصورت دیده شدن آسپیراسیون مناسب ترین عمل را انجام دهند. شدت اولیه مشکل بلع در سکته مغزی به این معنی نیست که این بیمار بهبود پیدا نمی کند،گزارشات در مورد بهبودی های هفته های اول متفاوت است. یک گفتاردرمان در منزل برای سکته مغزی باید به صورت دقیق روند بهبودی بیمار را بررسی و گزارش نماید.
علائمی مشکلات بلع در بیمار سکته مغزی:
ریختن غذا و آب از دهان یا آبریزش در بیمار سکته مغزی
ناتوانی در بلع بزاق،طوری که آبریزش یک مشکل همیشگی می شود.
بعد از خوردن غذا در داخل دهان می ماند و اغلب در زیر گونه ها و یا سقف دهان جای می گیرد.
سرفه در هنگام خوردن یا نوشیدن در بیمار سکته مغزی
تغییر در کیفیت صدا بعد از خوردن یا نوشیدن
قطع تنفس بعد از خوردن یا نوشیدن در بیمار سکته مغزی
زمان غذا خوردن طولانی میشود. وزن اغلب کم می شود.
بعضی افراد از گیر کردن غذا در گلو شکایت می کنند.
پنومونی های فراوان
مواردی که باید در رفع مشکل بلع در سکته مغزی توصیه کنید:
مواردی که در گفتاردرمانی در منزل سکته مغزی به بیمار و مراقبین توصیه می شود شامل مواردیست که بلع و تغذیه بیمار را بهبود می بخشد.
تا حد ممکن در موقع خوردن و نوشیدن صاف بنشینید.
15 تا 20 دقیقه بعد از خوردن صاف بنشینند.
از سر و صدا و سایر حواس پرت کن ها جلوگیری شود. از صحبت کردن و خوردن همزمان در سکته مغزی پرهیز شود.
استفاده از یخ یا آب سرد قبل از خوردن غذا با تحریک مکانیسم بلع می تواند کمک کننده باشد.
غذا یا آب را کم کم در دهان بیماران سکته مغزی قرار دهید. تمام غذا باید خوب جویده شود.
بین هر بلع اطمینان پیدا کنید که غذا کاملاً قورت داده شده و برای اطمینان بیشتر برای پاک شدن راه های هوایی از بیمار سکته مغزی بخواهید سرفه کند.
بعضی افراد بعد از سکته مغزی به زودی خسته می شوند که میتواند بلع را متاثر کند. اگر زمان خوردن طولانی است و بیمار خسته می شود کم کم غذا به بیمار بدهید و از غذاهای بین وعده ای مثل اسنک استفاده کنید.
اگر احتمال باقی ماندن غذا بعد از خوردن در دهان بیمار سکته مغزی وجود دارد با مسواک دهان را بعد از خوردن تمیز کنید.
افرادی که مشکلات دیسفاژی شدید دارند با استفاده از تیوپ ها ( Naso Gastric ) یا ( PEG ) ( precotanceous Endoscopic Gastrostomy ) غذا میخورند،هرچند،تا آنجا که امکان دارد خوردن دهانی ترجیح داده می شود. بیمار باید در فواصل زمانی منظم مورد ارزیابی قرار گیرد.
غذاها و مزه ها نقش مهمی را در زندگی انسان بازی میکنند و کاردرمانگران سکته مغزی باید در ارتباط با یک گفتار درمان بتوانند ثبات مزه ای و غذایی را تغییر دهند. درمانگر باید مطمئن باشد که بیمار در طول خوردن صاف و درست نشسته است،بیمار باید سعی کند خودش عمل غذاخوردن را انجام دهد. درمانگر باید زمانی که روی جنبه هایی مانند نوشیدن مایعات و پاک کردن دندان ها کار میکند از مشکلات بلع آگاهی داشته باشد.مهم است که تمام اعضای تیمی که با بیمار کار میکنند اهمیت برنامه غذایی تجویز شده را به بیمار یادآوری کنند تا بیمار چیزی که به نظرش ناخوشایند می آید را بپذیرد. این مسئله مخصوصاً برای بیماری که باید بعد از ترخیص هم یک برنامه منظم را پیگیری کند،صحت دارد.
منابع:
slt.co.uk
pmc.ncbi.nlm.nih.gov
سوالات متداول:
1.دیسفاژی در بیمار سکته مغزی چیست؟
توانایی بیمار در بلع درست غذا و مایعات و حرکت آن به سمت معده، بدون برگشتن به راه های تنفسی را دیسفاژی می گویند
2. دیسآرتریا چیست؟
یک اختلال گفتاری است که به وسیله صدمه به اعصاب تغذیه کننده عضلات گفتاری ایجاد می شود. این اختلال ممکن است با مشکل کنترل تنفسی، تولید صدا، آرتیکولاسیون صداها و کنترل تنفس از راه دهان یا بینی همراه باشد. دامنه این اختلال می تواند از گفتار جویده جویده ( Slurred ) تا ناتوانی در تولید گفتار باشد.
برای تعیین بهره هوشی کودکان از تست های مختلف هوش استفاده می شود. تست هوش کودکان 2ساله با تست هوش کودک سه ساله متفاوت است. با توجه به اینکه مسئولیت خطیری برای آزمونگران روانشناختی وجود دارد که علاوه بر کسب دانش در زمینه های روانسنجی، باید به ویژگیهای فنی نسخه نوین تست هوش تهران- بینه نیز تاکید نمایند، مهارت کاربردی را از طریق برنامه های کاربردی به دست آورند و پیشنیازهای قانونی را برای اجرا، نمره گذاری و تفسیر تست های هوشی مزبور کسب کنند. دقت انجام تست هوش کودکان 4ساله و 3 ساله بسیار قابل اهمیت است. از این رو، ضروری است تا با مفهوم هوشبهر و نیمرخ هوشی آشنا شویم و به راحتی بتوانیم تفسیر دقیقی را پیرامون وضعیت نیمرخ هوشی آزمودنی ارائه دهیم. در مرکز تست هوش دکتر صابر به انجام تمامی تست های استاندارد هوش، توجه و تست های ادراک بینایی و تست های تمییز شنوایی پرداخته می شود.
هر چند که اصطلاح هوشبهر برای اولین بار توسط ویلیام اشترن مطرح گردید و پس از مدتی، لوئیس مدیسون ترمن توانست تا هوش بهر را از طریق اولین نسخه تست های هوشی استانفورد-بینه مشاهده کند، ولی هنوز هم هاله ای از ابهام در زمینه تفسیر هوشبهر و تدوین وضعیت هوشی وجود دارد. این گونه ابهامات باعث می شود تا صلاحیت حرفه ای آزمونگران روانشناختی به مخاطره افتاده و نتوانند دستاوردهای کاربردی روان سنجی را در عرصههای تحصیلی،شغلی، ورزشی، نظامی به نمایش بگذارند.
تاریخچه تست هوش کودکان
روسولیمو ،به عنوان یک روانپزشک حرفه ای که گرایش خاصی را به بهرهگیری از دانش روان سنجی نشان میداد، توانست در نیروهای نظامی ارتش روسیه از دستاوردهای کاربردی اندازه گیری و سنجش بهره مند شود و نیم رخ تواناییهای شناختی برای نیروهای نظامی را ترسیم کند. اقدام روسولیمو در راستای ترسیم نیمرخ توانایی، به عنوان نقطه عطفی در جنبش سنجش هوش ملاحظه می شود که پس از مدتی، ترمن از دستاوردهای روسولیمو استفاده کرد و او نیز توانست با همکاری رابرت یرکز و دیگر روانسنج های شاغل در بخشهای نظامی ارتش آمریکا،نیمرخ هوشی را مورد استفاده قرار دهد.
روسولیمو در ارتش روسیه،برای هر فرد نظامی،نیمرخ توانایی شناختی را ترسیم می کرد و با تاکید بر نقاط قوت و ضعف وی در ایده های شناختی، به گزینش، گمارش و آموزش نیروهای نظامی تاکید می نمود. اقدامی که روسولیمو در زمینه تدوین نیمرخ شناختی انجام داد، پس از گذشت یک قرن، هنوز هم به قوت خود باقی است و توصیه می شود کارشناسان حرفه ای سنجش هوش، از دستاوردهای این روانپزشک برجسته استفاده نمایند و بتوانند با تاکید بر نیمرخ هوشی، نقاط قوت و ضعف آزمودنی را در راستای گزینش،گمارش و آموزش در زمینه های شغلی،مشخص سازند.
اقدامات روسولیمودر زمینه استفاده از نمودارهای هندسی برای نمایش زوایای متفاوت سازه های روانشناختی،باعث گردید تا وی برای اولین مرتبه اصطلاح نیمرخ روانشناختی را در ادبیات روانشناسی وارد نموده و در تاریخ علم روان سنجی،نقطه عطفی را به وجود آورد. بهره گیری از نمایش هندسی عوامل سازنده یک سازه با استفاده از نمودار واضح و گویا که تحت عنوان نیمرخ روانشناختی معرفی شده بود، از دستاوردهای یکی از بزرگترین روانپزشکان روسیه، روسولیمو است که گرایش خاصی را به روان سنجی نشان میداد.
تست هوش کودک و هوشبهر
در مواقعی که تنها یک هوشبهر کل محاسبه می شود، محاسبه یک نمره کل به عنوان هوشبهر ،در مقایسه با تدوین نیمرخ هوشی، اقدامی ساده انگارانه و غیرکاربردی است، زیرا هیچ گونه اطلاعاتی را پیرامون نقاط ضعف و قوت آزمودنی در حیطه های متفاوت ارائه نمی دهد. بنابراین،بهره گیری از نیمرخ هوشی برای کودکان سه ساله،به اصل کاربردی کارشناسان روان سنجی که به عنوان حداقل داده و حداکثر اطلاعات معطوف است،اشاره دارد،زیرا با استفاده از نیمرخ هوشی،اطلاعات فراوانی پیرامون عملکرد شناختی آزمودنی در عوامل سازنده هوش حیطه های هوش و از همه مهم تر هوشبهر کل، به دست می آید.
بهره گیری از نیمرخ هوشی در زمینه های شغلی، تحصیلی گمارشی شغلی، کاربرد های ویژه ای را فراهم ساخته است. به راحتی میتوان از نیمرخ تست هوش در راستای شناسایی نقاط ضعف و قوت یک فرد استفاده به عمل آورد و رهنمودهای چند جانبه ای را برای شناسایی توانمندی های شناختی از یک سو و لنگرگاه های شناختی از سوی دیگر، ارائه نمود. کاربرد نیمرخ هوشی در تست های هوش کودکان 3ساله و 4ساله، متنوع بوده و اطلاعات مناسبی را برای برنامه ریزان آموزشی در نهضت سنجش روانی- آموزشی فراهم می نماید تا از این طریق بتوان به نیاز سنجی تاکید کرد و برنامه ریزی انفرادی را برای پرورش توانمندی های شناختی در روند افزایش استعداد های چشمگیر و کاهش لنگرگاه های شناختی،صورت داد.
عوامل سازنده هوش، بر مبنای نظریه هایی که پیرامون توصیف و تبیین هوش عنوان میگردند، متفاوت است. جان هاوارت گاردنر ،به ۷ عامل در زمینه تست هوش اشاره کرد و پس از مدتی، عوامل سازنده تست هوش کودک را در هشت عامل مطرح ساخت و سپس عوامل ۹ گانه هوش را عنوان کرد. نظریه پردازان هوش،در زمینه عوامل سازنده تست هوش، دیدگاههای متفاوتی را عنوان میکنند، ولی سازندگان مقیاس های نسخه پنجم تست هوش آزمای استانفورد- بینه ،بر این عقیده پافشاری می کنند که عوامل سازنده تست هوش کودک4ساله، در ۵ زمینه عنوان میگردند و استدلال سیال، دانش، استدلال کمی، پردازش دیداری- فضایی حافظه فعال را شامل میشوند. از این رو، با تاکید بر نسخه نوین تست هوش آزمای تهران- استانفورد-بینه،باید به پنج عامل تحت عنوان عوامل سازنده نیمرخ تست هوش کودکان 3 و4 ساله تاکید فزاینده ای نمود.
تدوین تست هوش کودکان 2ساله- 3ساله- 4ساله
در تدوین نیمرخ تست هوش کودکان، باید پنج عامل را به عنوان عوامل سازنده تست هوش در نظر گرفت که به گونهای دقیقتر در حیطه مفهوم سازی هوش، نظریه های مرتبط با هوش و از همه مهمتر روایی سازه و محتوایی مقیاس های تست هوش نسخه نوین تهران- استانفورد-بینه عنوان می شوند. با این وجود،در تدوین نیمرخ تست هوش کودکان،باید به عملکرد آزمودنی در عوامل پنجگانه سازنده هوش توجه خاصی را مبذول کرد. علاوه بر آن، در تفسیر نیمرخ تست هوش کودک،باید به تفاوت های معنی دار بین عملکرد کودک 3 و4ساله در عوامل پنج گانه هوش توجه نمود. برای مثال،در مواقعی که هوشبهر به دست آمده در عامل حافظه فعال، از دیگر عوامل پایینتر باشد،می توان به شناسایی ناتوانی یادگیری حساس بود و تفسیر دقیق تری را پیرامون شناسایی ناتوانی یادگیری ارائه داد.
بررسی دقیق عوامل پنجگانه سازنده هوش، از نقاط مثبت نسخه نوین تست هوش آزمای تهران-استانفورد-بینه است که اطلاعات کاربردی را برای آزمونگران روانشناختی ارائه کرده و بسترهای مناسبی را برای شناسایی افراد استثنایی و گمارش در برنامههای آموزش و پرورش استثنایی فراهم می سازد. با توجه به عوامل سازنده تست هوش،میتوان استدلال سیال،دانش،استدلال کمی،پردازش دیداری- فضایی و حافظه فعال را به عنوان عوامل سازنده ی هوشبهر در نسخه نوین تست هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه،تعریف کرد.
بنابراین،با بررسی عملکرد آزمودنی در عوامل پنجگانه سازنده تست هوش کودک، اطلاعات مناسب و مکفی پیرامون نقاط ضعف و قوت کودک 3ساله و 4ساله در زمینه های شناختی به دست میآید. با توجه به اینکه در راستای موفقیت شغلی و تحصیلی،باید به عوامل سازنده هوش توجه کرد،شناسایی نیمرخ تست هوش کودکان از مهمترین اقدامات کاربردی است که راهکارهای مشخصی را در زمینه های گزینش و گمارش شغلی- تحصیلی فراهم ساخته و نیازهای آموزشی کودکان در مقاطع پیش دبستانی را با تاکید بر سازه هوش،نشان می دهد.
مرکز تست هوش کودکان
بر مبنای نظریه هایی که در حیطه تست هوش کودک وجود دارد،عوامل سازنده هوش،متفاوت است. در برخی از رویکردهای نظری،از هوش به عنوان یک سازه عمومی یاد میشود که تمامی عوامل،تحت پوشش یک عامل عمومی به وجود می آیند. در مقابل رویکرد تکاملی به هوش،که توسط اسپیرمن ارائه شده، ترستون رویکرد چند عاملی را به هوش مطرح نموده است. امروزه،گاردنر از رویکرد نظری و روند مفهوم سازی هوش استفاده کرده و در راستای شناسایی عوامل سازنده هوش،از تحلیل های آماری بهرهمند نشده است. او اعتقاد دارد که برای شناسایی عوامل سازنده تست هوش کودکان،نیازی به تحلیل عامل و فنون پیشرفته روانسنجی نبوده و به راحتی میتوان با بررسی دقیق و مشاهده نقادانه فعالیت های هوشمندانه کودکان خردسال،نه حیطه را به عنوان حیطه های سازنده هوش،در نظر گرفت.
هر چند که گاردنر به استفاده از فنون پیشرفته روانسنجی تمایل ندارد،ولی نظریه پردازان نوین در حیطه هوش، از رویکرد روان سنجی به عنوان اقدامی موثر در راستای شناسایی عوامل سازنده هوش،بهرهمند میشوند. این افراد اعتقاد دارند،بر مبنای برنامه ریزی دقیق از روش های تحلیل عامل، شناسایی عوامل سازنده هوش،با فناوری نوین صورت گرفته و به گونه ای دقیق میتوان عوامل سازنده هوش را با استفاده از مفاهیم آماری و فنون روانسنجی بیان کرد.
بر مبنای رویکرد نظری کارول، هورن و کتل که کامل ترین مدل تواناییهای شناختی را در بر دارد،شاخص سازی دقیقی از نسخه نوین تست هوش آزمایی تهران- استانفورد-بینه،انجام گرفت و پس از اینکه روایی محتوایی بر مبنای ملاک نظری تعریف و تعیین گردید،روایی سازه از طریق تحلیل عامل مورد بررسی قرار گرفت و پنج عامل به عنوان عوامل سازنده ی هوشبهر تحت عنوان استدلال سیال،دانش،استدلال کمی،پردازش دیداری- فضایی و حافظه فعال،معرفی شد.
1.آیا می توان هوش کودک زیر 3 سال را سنجید، چه تست هوشی را می توان برای کودکان زیر 3 سال انجام داد؟
بله، آزمون های مختلف هوش وجود دارد که مناسب برای سنین مختلف می باشد و بسته به شرایط کودک و تشخیص متخصص انجام می شود. یکی از رایج ترین تست های هوش برای کودکان از 2 سال به بالا آزمون هوش بینه می باشد که در مرکز تخصصی تست هوش دکتر صابر نیز انجام می شود.
2. چه نکاتی را در تست هوش کودکان 3 ساله می توانیم بفهمیم؟
در ارزیابی تست هوش کودکان 2 سال و بزرگتر مواردی نظیر دانش، ادراک و توجه و حافظه کودکان ارزیابی می گردد.