عقب ماندگی ذهنی با توجه به محدودیت در دو حوزه عملکرد های هوشی و رفتار های انطباقی ارزیابی می شود. یعنی اگر کودکی در این دو حوزه، محدودیت ها و اختلالات بارزی داشت، به عقب ماندگی ذهنی مبتلا است. انواع عقب ماندگی ذهنی و کم توانی ذهنی پس از تشخیص، با توجه به دو عامل بهره هوشی ( iQ ) و نمره رفتار های انطباقی تعیین می شود. با توجه به این دو عامل، 4 طبقه عقب ماندگی ذهنی وجود دارد: خفیف، متوسط، شدید و عمیق. دکتر صابر، بهترین دکتر تشخیص عقب ماندگی ذهنی، با انجام تست های هوش استاندارد و تشخیص علائم کم توانی ذهنی و مشخص نمودن انواع عقب ماندگی ذهنی، به درمان مشکلات ذهنی و رفتاری این کودکان در مرکز توانبخشی کودکان در غرب و شرق تهران می پردازد. خدمات گفتاردرمانی، کاردرمانی ذهنی، بازی درمانی و رفتاردرمانی کودکان به بهبود مهارت های کودکان عقب مانده ذهنی کمک می نماید.
انواع عقب ماندگی ذهنی چیست؟
طبق تعریف 5-DSM انواع عقب ماندگی ذهنی حالتی است که در آن کارکرد هوشی عمومی فرد به میزان چشمگیری زیر حد متوسط است به طوری که با تخریب همزمان رفتار انطباقی همراه بوده و در حین دوره رشد، پیش از ۱۸ سالگی تظاهر می کند. تشخیص کم توانی ذهنی مستقل از ابتلا به اختلال جسمی همزمان یا سایز اختلالات روانی گذاشته می شود. در صورتی که بالینگر تصمیم بگیرد از آزمون استاندارد هوش استفاده کند (که هنوز روشی رایج است) اصطلاح به میزان چشمگیری زیر حد متوسط طبق تعریف عبارت است از بهره هوشی تقریبا ۷۰ یا کمتر و یا دو انحراف معیار کمتر از متوسط یک آزمون خاص. کارکرد انطباقی را می توان با استفاده از یک مقیاس استاندارد شده نظیر مقیاس رفتار انطباقی واینلند (Vineland) سنجید. در این مقیاس نمراتی برای برقراری ارتباط، مهارت های زندگی روزمره، اجتماع پذیری و مهارت های حرکتی (حداکثر تا ۲ سال و ۱۱ ماه) لحاظ می شود و ترکیبی از رفتار انطباقی ایجاد می شود که با مهارت های مورد انتظار هر رده سنی همبستگی دارد. تقریباً ۸۵ درصد افراد با کم توانی ذهنی براساس 5- DSM جزء طبقه کم توان ذهنی خفیف قرار می گیرند. این حالت معمولا به صورت IQ بین ۵۰ تا ۷۰ و شدت کارکرد انطباقی در محدوده خفیف تعریف می شود. کارکرد های انطباقی شامل مهارت هایی نظیر برقراری ارتباط، مراقبت از خود، مهارت های اجتماعی اوقات فراغت و درک ایمنی است. عوامل ژنتیکی، محیطی و روشی اجتماعی همگی بر روی انواع عقب ماندگی ذهنی تأثیر می گذارند. شمار زیادی از عوامل محیطی و رشدی جزئی از جمله، مسمومیت تحت بالینی با سرب و مواجهه پیش از تولد با داروها، الکل و سایر سموم به عنوان عامل کم توانی ذهنی مطرح شده اند. برخی سندرم های ژنتیکی همراه با کم توانی ذهنی نظیر سندرم X شکننده، سندرم داون و سندرم پرادر – ویلی دارای الگو های مشخصی از رشد اجتماعی، زبانی و شناختی هستند و تظاهرات رفتاری خاصی دارند.
درجه شدت کم توانی ذهنی
سطوح شدت انواع عقب ماندگی ذهنی در 5-DSM به صورت: خفیف، متوسط، شدید و عمیق بیان شده است. «کارکرد هوشی مرزی» اصطلاحی است که قبلاً برای توصیف افرادی با IQ در محدوده ۷۰ تا ۸۰ به کار می رفت اما دیگر در 5-DSM به صورت یک طبقه تشخیصی وجود ندارد. در 5-DSM از این اصطلاح به عنوان حالتی استفاده می شود که ممکن است کانون توجه بالینی باشد اما ملاک های خاصی برای آن ارائه نشده است.
عقب ماندگی ذهنی خفیف تقریبا ۸۵ درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهد. به طور کلی کم توانی ذهنی خفیف تا بعد از کلاس اول یا دوم که نیازهای تحصیلی افزایش می یابد، شناسایی نمی شود. این افراد تا اواخر نوجوانی اغلب مهارت های آموزشی تقریبا در سطح کلاس ششم را به دست می آورند. علل اختصاصی کم توانی ذهنی در این گروه اغلب شناسایی نمی شود. بسیاری از بزرگسالان با تشخیص علائم و تشخیص کم توانی ذهنی با حمایت مناسب می توانند زندگی مستقلی داشته باشند و خانواده خود را اداره کنند. IQ برای این سطح کارکرد انطباقی معمولا در محدوده 50 تا ۷۰ است.
عقب ماندگی ذهنی متوسط حدود ۱۰ درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهد. اکثر کودکان با کم توانی ذهنی متوسط زبان را می آموزند و می توانند در اوایل کودکی به میزان کافی ارتباط برقرار کنند. این افراد از لحاظ تحصیلی دچار مشکل می شوند و اغلب نمی توانند بیش از کلاس دوم یا سوم پیش روند. در دوران نوجوانی مشکلات اجتماع پذیری اغلب سبب انزوای این افراد می شود و حمایت فراوان اجتماعی و حرفه ای مفید خواهد بود. این افراد در دوران بزرگسالی ممکن است بتوانند تحت نظارت مناسب به کارهای نیمه ماهر بپردازند. IQ برای این سطح از کار کرد انطباقی معمولا بین ۳۵ تا ۵۰ است.
عقب ماندگی ذهنی شدید حدود چهار درصد افراد با کم توانی ذهنی را شامل می شود. این افراد ممکن است در کودکی مهارت های ارتباطی را فرا گیرند و اغلب می توانند بشمارند و کلماتی را که برای عملکرد آن ها اهمیت حیاتی دارد، شناسایی کنند. در این گروه احتمال شناسایی علت کم توانی ذهنی بیش از انواع خفیف تر کم توانی ذهنی است. این افراد در دوران بزرگسالی ممکن است با شرایط زندگی تحت نظارت نظیر خانه های گروهی به خوبی سازگار شوند و بتوانند تکالیف مرتبط با کار را تحت نظارت انجام دهند. IQ در افراد با این سطح از کارکرد انطباقی معمولاً بین ۲۰ تا ۳۵ است.
عقب ماندگی ذهنی عمیق حدود ۱ تا ۲ درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهد. در اکثر افراد با کم توانی ذهنی عمیق علت کم توانی قابل شناسایی است. به کودکان دچار این نوع کم توانی می توان برخی مهارت های مراقبت از خود را آموزش داد و این کودکان تحت آموزش های مناسب ممکن است بیاموزند که نیازهای خود را بیان کنند. IQ در افراد با این سطح کار کرد انطباقی معمولا کمتر از ۲۰ است.
5-DSM «عقب ماندگی ذهنی نامعین» (اختلال رشدی هوش) را برای افراد بالای ۵ سال به کار برده است که قویاً مشکوک به کم توانی ذهنی هستند اما ارزیابی آن ها دشوار است. افراد با این تشخیص ممکن است تخریب جسمانی یا حسی نظیر نابینایی یا ناشنوایی داشته باشند یا دچار اختلال روانی همزمان باشند و همین امر اجرای ابزار های ارزیابی استاندارد را دشوار می سازد.
خصوصيات بالینی افراد با انواع عقب ماندگی ذهنی
انواع عقب ماندگی ذهنی ممکن است تا ورود کودک به مدرسه شناسایی یا تشخیص داده نشود چرا که تشخیص کم توانی ذهنی در سنین ابتدایی کمی دشوار است. مهارت های اجتماعی و توانایی برقراری روابط این کودکان در سال های قبل از مدرسه ممکن است کافی باشد. ولی وقتی بزرگ تر می شوند نقائص شناختی نظیر توانایی کمتر برای انتزاع و تفکر خود محور (egocentric) باعث تمایز آنان از کودکان همسن شان می شود. هر چند افراد با تشخیص کم توانی ذهنی خفیف قادر به عملکرد تحصیلی در سطوح بالای ابتدایی بوده و مهارت های حرفه ای آنان در مواردی برای تأمین زندگی شان کافی است، ولی جذب اجتماع شدن ممکن است برایشان دشوار باشد. نقائص برقراری ارتباط، عزت نفس پایین و وابستگی ممکن است در فقدان نسبی خود انگیزی اجتماعی آن ها نقش داشته باشد. عقب ماندگی ذهنی متوسط احتمالا زودتر از کم توانی ذهنی خفیف و در سنین پایین تری تشخیص داده می شود، زیرا مهارت های برقراری ارتباط در این افراد کندتر از حد معمول رشد می کند و انزوای اجتماعی آن ها ممکن است در سال های اولیه مدرسه شروع شود. هر چند پیشرفت تحصیلی معمولا به سال های میانی دوره ابتدایی محدود می شود، ولی این کودکان از توجه فردی متمرکز بر رشد مهارت های مراقبت از خود سود می برند. کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی متوسط از نقائص خود آگاه هستند و اغلب احساس بیگانگی از همسالان به دلیل محدودیت ها به آنان دست می دهد و نا امید می شوند. این افراد هر چند همچنان به سرپستی نسبتا شدید نیازمند هستند، ولی در یک محیط حمایت کننده می توانند در انجام تکالیف شغلی کارآیی پیدا کنند. کم توانی ذهنی شدید عموما در سال های قبل از مدرسه آشکار است؛ تکلم کودکان مبتلا در سطح حداقل است و رشد حرکتی آنان ضعیف است. در سنین مدرسه ممکن است تا حدودی رشد زبانی پیدا کنند. اگر تا نوجوانی زبان همچنان ضعیف بماند، روش های ارتباطی غیر کلامی ممکن است پدید آید. رویکرد های رفتاری تا حدودی می توانند توانایی مراقبت از خود را بهبود بخشند، هر چند افراد با کم توانی ذهنی شدید عموما نیازمند سرپرستی گسترده هستند. کودکان با عقب ماندگی ذهنی عمیق نیازمند سرپرستی مداوم هستند و توانایی برقراری ارتباط و مهارت های حرکتی آنان به شدت محدود است. تا سن بزرگ سالی ممکن است مختصری تکلم را یاد بگیرند و مهارت های ساده مراقبت از خود را فرا گیرند. چندین خصوصیت بالینی شناسایی شده اند که در افراد مبتلا به کم توانی ذهنی بیش از جمعیت کلی مشاهده می شوند. این خصوصیات که ممکن است به طور منفرد یا به عنوان بخشی از اختلال روانی بروز کنند عبارت اند از: بیش فعالی، تحمل کم برای ناکامی، پرخاشگری، بی ثباتی عاطفی، رفتار های حرکتی قالبی و تکراری و انواع رفتار های جرح خویشتن. به نظر می رسد هرچه شدت کم توانی ذهنی بیشتر باشد شیوع و شدت رفتار های جرح خویشتن بیشتر است.
سوالات متداول:
1.آیا کودک با عقب ماندگی ذهنی می تواند به مدرسه عادی برود؟
بسته به میزان عقب ماندگی کودک و توانایی های او امکان قبولی در سنجش ورود به مدرسه وجود دارد. کودکان با عقب ماندگی خفیف اغلب می توانند با توانبخشی مناسب قبل از مدرسه،به مدرسه عادی راه پیدا کند.
2.با چه تستی می توان هوش کودکم را بفهمم؟
تست های استاندارد متفاوتی جهت ارزیابی هوش کودکان وجود دارد اما از میان این تست ها تست هوش استنفورد بینه و تست هوش وکسلر متداول تر هستند. در مرکز تست هوش دکتر صابر تست های تخصصی هوش، تست های توجه و تمرکز و تست های اداکی توسط متخصص سنجش انجام می شود.
متخصصین کاردرمانی برای ارزیابی كودک عقب مانده ذهنی مواردی از جمله ایستادن، نشستن، راه رفتن، لباس پوشیدن، گره زدن، نوشتن، نقاشی کردن، فهمیدن زمان و … را ارزیابی می کنند. به عنوان مثال بازی درمانی یکی از روش های کاردرمانی ذهنی کودکان است که نقش مفیدی در بهبود مهارت های کودک عقب مانده دارد.کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی با هدف کمک به این کودکان برای توسعه توانایی های مورد نیاز برای داشتن زندگی مستقل است. کاردرمانی می تواند یک روش درمانی مفید برای افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی باشد که در کلینیک کاردرمانی دکتر صابر توسط متخصصین مجرب انجام می شود. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز توانبخشی کودکان عقب مانده ذهنی، با انجام خدماتی همچون کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی، توانبخشی کم توان ذهنی، کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی و… به درمان این کودکان کمک می کند.
در کودکان آسیب مغزی که حالت اغما در آن ها بیش از ۲۴ ساعت است، نقایص هوشی دیده می شود. در کودکانی که فراموشی پس از سانحه ندارند خصوصاً افرادی با نمرۀ اغمای گلاسکوی ۷ یا کمتر و با آسیب مغزی شدید، ضریب هوشی عملی کمتر از ضریب هوشی کلامی است. در آزمون وکسلر سرعت پردازش و سازماندهی ادراکی با شدت آسیب ضربه ای مغز ارتباط مستقیم دارند، به نحوی که گروه دارای آسیب شدید نمره کمتر از گروه آسیب متوسط دارد ولی گروه متوسط و ملایم این تفاوت را نشان نمی دهند. علاوه بر این اختلال گزینشی در شاخص های سازماندهی ادراکی و سرعت پردازش مختص گروه آسیب ضربه ای مغزی است. با وجود این که عوامل شخصیتی پس از آسیب در کودکان شبیه بزرگسالان است، ولیکن نقایص شناختی در کودکان کمتر است. برای مثال در کودکان کمتر از بزرگسالان آسیب نیمکره چپ نقایص مرتبط با زبان و آسیب نیمکره راست نقایص دیداری- فضایی مرتبط ایجاد می کند که البته توسط کاردرمانی کودکان یا کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی قابل بهبود است. توانایی های هوشی با گذشت زمان تغییر می کنند. ترمیم توانایی ها پس از بهبود شروع شده و تا بزرگسالی ادامه دارد. یک مطالعه با استفاده از ام آر آی در صدمه مغزی بسته شدید و متوسط همبستگی بین ضریب هوشی و بطن های بزرگ شده و تحلیل نسوج در مناطق گیجگاهی را نشان می دهد.
عملکرد های ادراکی و عقب ماندگی ذهنی
مشکلات ادراکی مانند اختلال دیداری و فضایی – دیداری در پی آسیب، به ویژه آسیب شدید و آسیب های وارده به قطعۀ آهیانه و پس سری در کودکان گزارش شده است. شیوع آسیب به این مناطق کمتر از آسیب به قطعه گیجگاهی و پیشانی است. آسیب به قطعه های پیشانی و گیجگاهی با مشکلاتی در حافظه، عملکرد اجرایی و توجه مرتبط است. به نظر می رسد نقایص حافظه در کودکان در پی آسیب ضربه ای مغز بسیار شایع است. نقایص یادگیری کلامی، حافظه كلامی و حافظۀ معنایی در کودکان مبتلا به آسیب ضربه ای مغز گزارش شده است. در حالی که حافظۀ دیداری- فضایی و حافظۀ فوری کمتر تحت تأثیر قرار می گیرند. حافظۀ فضایی دیداری هنگامی است که از کودک خواسته می شود به یاد بیاورد یک شکل کجای صفحه قرار دارد، در حالی که حافظه فوری با آزمون فراخنای اعداد سنجیده می شود. در آزمون حافظه کاری از کودک خواسته می شود هنگام حل مسئله چیزی را در خاطر نگه دارد. حافظه کاری و حافظه دیداری – شنیداری پیچیده، یادگیری لیست لغات، در کودکان با آسیب ضربه ای مغز شدید همواره دچار مشکل است. البته همه موارد به وسیله کاردرمانی کودکان، توانبخشی کودکان عقب ماندگی ذهنی، کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی و… قابل درمان می باشد. مشکلات حافظه در کودکانی با آسیب ضربه ای مغز شدید تا بعد از ۲۴ ماه ادامه می یابد. علاوه بر این مهارت های تحصیلی و حافظۀ کلامی پیش از آسیب پیشگوی مناسبی برای موفقیت تحصیلی پس از آسیب است.
عملکردهای اجرایی در کم توان ذهنی
کودکان با آسیب ضربه ای مغز، مشکلاتی در توجه و عملکرد اجرایی دارند. این کودکان در حوزۀ عملکرد اجرایی مشکلاتی در حل مسئله، برنامه ریزی و سرعت پردازش دارند. کودکان با آسیب مغزی شدید در مقایسه با آسیب ملایم اغلب مشکلاتی در مهار تکانشگری و حافظه کاری دارند و این مشکلات تا بزرگسالی ادامه می یابد. کودکانی که آسیب را در دورۀ پیش دبستانی تجربه می کنند. در بزرگسالی مشکلات ادامه داری در عملکرد اجرایی نشان می دهند. در این موارد آن هایی که پیشرفت هایی در انعطاف پذیری شناختی دارند، بهترین بازده شغلی را نشان می دهند. مشکلات توجه نیز در کودکان آسیب مغزی گزارش شده است که به وسیله متخصصین کاردرمانی کودکان و کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی درمان انجام می شود. این گروه نیازمند حمایت تحصیلی ویژه هستند. ناتوانی مهار اغلب در کودکان، خصوصاً کودکانی که صدمه های مغزی شدید دارند وجود دارد. شیوع اختلال نقص توجه بیش فعالی غیر مادرزادی در ۲۰ تا ۵۰ درصد از کودکان با آسیب ضربه ای مغز دیده شده است و در کودکان آسیب ضربه ای مغز شدید، نرخ آن افزایش می یابد. مطالعات همچنین نشان داده است که کودکانی که نشانه های همراه اختلال نقص توجه بیش فعالی دارند، با احتمال بیشتری این اختلال را نشان دهند. بنابراین، کودکانی که اختلال نقص توجه بیش فعالی یا نشانه های اصلی آن را دارند در خطر بیشتری برای تجربۀ آسیب ضربه ای مغز هستند و آن هایی که آسیب ضربه ای مغز دارند با احتمال بیشتری مشکلات جدی در توجه دارند.
مشکلات کودکان کم توان ذهنی
نیس و همکاران عملکرد توجه پایدار در کودکان آسیب ضربه ای مغزی را در عرض ۴ سال به شکل طولی مطالعه کردند و عملکرد آن ها را با کودکان مبتلا به آسیب ارتوپدی مورد مقایسه قرار دادند. یافته ها نشان داد که ۲۰ درصد افراد گروه آسیب ضربه ای مغز شدید دچار اختلال نقص توجه – بیش فعالی هستند. در حالی که فقط ۴ درصد از کودکان با آسیب ارتوپدی اختلال نقص توجه بیش فعالی داشتند. علاوه بر این مشکلات توجه قبل از آسیب سطح مشکلات توجه پس از آسیب را پیش بینی می کرد. این نویسندگان پیشنهاد کرده اند که نقصان عملکرد اجرایی، حافظه کاری و مهار جدای از عوامل شناختی به طور معناداری مشکلات توجه کودک را تحت تأثیر قرار می دهند. مجموع این یافته ها نشان می دهد که مشکلات مربوط به توجه مسأله مهمی در ارزیابی کودکان مبتلا به آسیب ضربه ای مغز است. همچنین به احتمال زیاد این مشکلات با ناتوانی های یادگیری در ارتباط است و بهبود و موفقیت در مدرسه را پیچیده تر می کند که خوشبختانه توسط کاردرمانی کودکان و کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی درمان می شود.
کودکان مبتلا به اوتیسم مشکلات متعددی در برقراری ارتباطات اجتماعی دارند، اما مطالعات اخیر نشان می دهد آن ها در حیطه حافظه و یادآوری هم مشکل دارند. همچنین محققان به این نتیجه رسیدند کودکان سن مدرسه مبتلا به اوتیسم در مقایسه با سایر هم سن و سالان خود، در مدیریت وظایف حافظه، مشکل بیشتری دارند. آن ها غالبا به سختی چهره ها را به یاد می آوردند و همچنین در یاد آوری کلمات و برخی دیگر از اطلاعات نیز با مشکل مواجه اند. مرکز درمان اوتیسم دکتر صابر با ارائه بهترین خدمات در حیطه اوتیسم و حافظه کودکان، کاردرمانی ذهنی اوتیسم، روش های تقویت حافظه کوتاه مدت و بلند مدت، به این کودکان کمک می کند.
جهت تماس باکلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقایدکتر صابر (کلینیکتوانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
ارتباط اوتیسم و حافظه کودکان
حافظه افراد دارای اختلال اوتیسم و روش های درمان اوتیسم به خصوص کاردرمانی ذهنی اوتیسم به طور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعات توسط تحقیقات اولیه که اوتیسم را به یاد زدودگی پیوند داد، شروع شده است. این مقایسه توسط تحقیقات کالبدشناسی اعصاب حمایت شده است به خاطر شهرت اخیر تئوری آمیگدال اوتیسم، علاقه تازه ای را به خود جلب کرده است. شباهت ها و مقایسه های مطرح شده در سطح عصب شناختی قابل بحث است. بیماران مبتلا به یاد زدودگی به صورت بارز سه الگوی اختلال را نشان می دهند: حافظه فوری و کوتاه مدت سالم و نقص در حافظه بلندمدت، کاهش اثر تقدم در مقابل اثر تأخر طبیعی و منحنی یادگیری ثابت. اثر تقدم یعنی یادآوری بهتر اطلاعات مقدم که به دلیل انتقال اطلاعات به حافظه بلندمدت است و اثر تأخر مربوط به یادآوری اطلاعات پایانی به دلیل قرارگیری در حافظه کوتاه مدت است. این فرض مطرح شده که الگوی مشابهی در اختلال اوتیسم نیز وجود دارد.
علائم نقص در حافظه کودکان اوتیسم
در پاراگراف های آغازین مقاله اثرگذار کانر که در آن اختلال اوتیسم توصیف شده بود، حافظه فوق العاده بالای کودکان مطرح شده بود. مخصوصاً در مورد توانایی بالای آن ها در از بر خواندن لیست های طولانی موضوعات یا مطالب. محققان تجربی این مشاهدات را تأیید کرده اند. کودکان دارای اختلال اوتیسم در تکرار زنجیره کلمات و حافظه دیداری مانند گروه کنترل (از نظر سن عقلی) عمل می کنند. نکته دیگر مقایسه (شباهت) اوتیسم – یادزدودگی در اثر تقدم و تأخر است. در یادگیری کلمات، اثر تقدم نسبت به اثر تأخر در اختلال اوتیسم ضعیف تر است. این الگو از ویژگی های افراد مبتلا به یاد زدودگی به شمار می آید. حتی اگر در یادگیری از جملاتی استفاده شود که قسمت ابتدایی آن معنادار و قسمت بعدی آن بی معنی است، کودکان دارای اختلال اوتیسم تحت این شرایط نیز اثر تأخر قوی و اثر تقدم ضعیف نشان می دهند. چرا که اثر تأخر صرفاً به ساز و کارهای شنیداری متکی است، در حالی که یادآوری قسمت اول یک لیست مستلزم پردازش و رمزگردانی بعدی است. اثر تقدم کمتر رشد یافته در اختلال اوتیسم ممکن است به خاطر آسیب های سازمان دهی و رمز گردانی ثانویه باشد تا نقایص حافظه موضوعی. برتری در یادآوری موارد معنی دار نسبت به بی معنی که معمولاً در افراد عادی دیده می شود، در افراد دارای اختلال اوتیسم وجود ندارد. یعنی افراد دارای اختلال اوتیسم از نشانه های معنایی و نحوی که به دیگران در یادآوری مطالب کمک می کند، استفاده نمی کنند. به عنوان مثال، در کودکان دارای اختلال اوتیسم میزان یادآوری جمله های معنادار و جمله های بی معنی یکسان است. مطالعات اخیر درباره روش های درمان اوتیسم نشان دادند که کودکان دارای اختلال اوتیسم در استفاده از نشانه های معنایی در یادآوری ناتوان نیستند، اما به نظر می رسد در عمل نمی توانند از این توانایی استفاده کنند و از این راهبرد به صورت خودکار استفاده نمی کنند. با این وجود گروهی دیگر از محققین این نتایج را به دست نیاوردند و نشان دادند که کودکان دارای اختلال اوتیسم جملات معنی دار را بهتر از لیست کلمات بی معنی به یاد می آوردند، اگرچه به نظر می رسد کودکان دارای اختلال اوتیسم در یادآوری از معانی استفاده می کنند، به طور قابل توجهی از گروه کنترل، عقب ماندگان ذهنی و کودکان معمولی، عملکرد ضعیف تری دارند. مطالعات دیگر کاردرمانی ذهنی اوتیسم این الگو را تکرار کردند و نشان دادند که یادآوری لیست کلمات مرتبط و غیر مرتبط در افراد دارای اختلال اوتیسم یکسان است. در حالی که حافظه آن ها در مورد مواد بامعنا نسبت به گروه کنترل کارآمدی کمتری دارد.
نقص در حافظه کاری و اوتیسم
گروهی از محققین نشان داده اند که در اختلال اوتیسم نقص در حافظه کاری دیده می شود. حافظه کاری به عنوان توانایی حفظ اطلاعات در یک بازه زمانی برای هدایت پردازش های شناختی تعریف می شود و توسط قطعه پیشانی هدایت می شود. یک مطالعه اولیه درمان اوتیسم نشان داد که آزمودنی های دارای اختلال اوتیسم به طور معنا داری در مقایسه با گروه کنترل در تكالیف حافظه کاری آسیب دیده اند؛ اما در حافظه بازشناسی کوتاه مدت و بلندمدت، یادآوری نشانه ها یا توانایی یادگیری موارد جدید آسیبی ندارند. مطالعات جدید کمتر این نتایج را گزارش کرده اند. در یک تحقیق که توسط راسل و همکاران انجام شد افراد دارای اختلال اوتیسم و عقب ماندگی ذهنی نسبت به گروه همتا تفاوتی در حافظه کاری – کلامی نشان ندادند. مرور شواهد بیان می کند که اختلال اوتیسم یک اختلال اولیه (نخستین) در حافظه بلندمدت نیست. به نظر می رسد مشکل در مرحله رمزگردانی و سازماندهی است که به وسیله کاردرمانی ذهنی اوتیسم درمان می شود. اضافه بار باعث می شود که تکالیف حافظه خاص برای افراد دارای اختلال اوتیسم دشوار باشد. علاوه بر این، بستگان درجه یک کودکان دارای اختلال اوتیسم نیز نقص معنی داری در حافظه کوتاه مدت و کاری نشان داده اند.
میزان یادگیری کودکان اوتیسم
حافظه به نوع یادگیری نیز بستگی دارد، هر چند در یادگیری صریح و ضمنی کلمات، عملکرد کودکان با تحول طبیعی از کودکان دارای اختلال اوتیسم بهتر است، ولیکن نقص کودکان دارای اختلال اوتیسم در یادگیری ضمنی بیشتر است که توسط کاردرمانی ذهنی اوتیسم درمان می شود. بر این اساس در آموزش کودکان دارای اختلال اوتیسم پیشنهاد شده است از روش های یادگیری صریح بیشتر استفاده شود. همچنین یادگیری توالی حرکتی صریح نیز بیش از توالی حرکتی ضمنی در کودکان دارای اختلال اوتیسم دچار نقص شده است. با این وجود، در کودکان دارای اختلال اوتیسم نقص در حافظه حرکتی می تواند علت نقص در مهارت های حرکتی باشد.
کارکرد های اجرایی در کودکان اوتیسم
کارکرد های اجرایی مجموعه ای از فرایند هایی است که زمینه ساز رفتار های هدفمند خود نظارتی از قبیل توجه، برنامه ریزی، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری است. على رغم اتفاق نظر کلی در مورد مؤلفه های کارکرد اجرایی، در اکثر تقسیم بندی ها توانایی های شناختی، کنترل مهاری، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی را به عنوان زیر مؤلفه های محوری کار کرد اجرایی در نظر می گیرند. شواهد متعددی در خصوص نقص عملکرد های اجرایی در اختلال اوتیسم وجود دارد که با کاردرمانی ذهنی اوتیسم درمان می شود. در جاماندگی رفتاری و تداوم در انجام فعالیتی که مناسب موقعیت نیست از علائم اختلال در عملکرد های اجرایی است. مهارت هایی غیر از عملکرد های اجرایی مثل زبان و هوش، ممکن است در نقایص عملکرد های اجرایی نقش داشته باشد. در یک مطالعه، یکسری از آزمون های عملکرد های اجرایی به کودکان دارای اختلال اوتیسم با عملکرد بالا و گروه کنترل که کودکان دارای اختلال های زبانی بودند ارائه شد. تنها تفاوت مشاهده شده. خطا های در جاماندگی بیشتر در آزمون مرتب کردن کارت های ویسکانسین در گروه دارای اختلال اوتیسم با عملکرد بالا بود که وقتی هوش کلامی به طور آماری کنترل می شد، از بین می رفت. علاوه بر این تفاوت های مهمی بین ضریب هوشی و عملکرد های اجرایی در افراد دارای اختلال اوتیسم گزارش شده است. در نهایت واضح است که نقایص عملکرد های اجرایی مختص اختلال اوتیسم نیستند و در بسیاری از اختلال های دیگر مثل اختلال نقص توجه – بیش فعالی، اختلال وسواس فکری – عملی، اختلال لكنت رشدی و افسردگی گزارش شده است.
سوالات متداول:
1- آیا کودکان اوتیستیک در حافظه بصری قویتر هستند؟
برخی کودکان اوتیستیک توانایی بالایی در حافظه بصری و فضایی دارند. آنها ممکن است جزئیات تصاویر، نقشهها یا الگوها را با دقت بالا به خاطر بسپارند. این ویژگی اغلب به دلیل تمایل مغز آنها به پردازش اطلاعات از طریق جزئیات و الگوهاست، که میتواند در مهارتهایی مثل نقاشی یا حل پازل نمود پیدا کند.
2-تفاوت حافظه در کودکان اوتیستیک با کودکان عادی چیست؟
کودکان اوتیستیک ممکن است در یادآوری اطلاعاتی که نیاز به تفسیر اجتماعی یا انعطافپذیری ذهنی دارد (مثل شوخیها یا مفاهیم انتزاعی) ضعیفتر عمل کنند، اما در حفظ اطلاعات مبتنی بر الگوها، حقایق یا مهارتهای حرکتی تکراری بهتر باشند. این تفاوت ناشی از نحوه سازماندهی مغز آنهاست که بیشتر بر پردازش جزئیات متمرکز است تا کلیات.
کاردرمانی ذهنی در کودکان با بهره گیری از روش های تخصصی به آموزش مفاهیم شناختی و تقویت مهارت ها و عملکرد مغز در حیطه ذهنی و درکی می پردازد. کاردرمانی ذهنی به بهبود کارکرد شناختی، رفتاری و ارتباطی کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلالاتی همچون اختلال طیف اوتیسم، اختلال بیش فعالی و نقص توجه، اختلالات حسی، ذهنی و روانی کمک می کند. کاردرمانی ذهنی به کودکانی که به علت اختلالات گوناگون در مراحل مختلف رشدی و نقاط عطف رشدی تاخیر داشته اند، کمک می کند تا بیشترین حد توانایی را کسب کنند و اختلاف سن رشدی و تقویمی خود را به کمترین مقدار ممکن برسانند. تمرکز کاردرمانی ذهنی بر عملکرد مغز و سلامت روان افراد می باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، با انجام کاردرمانی ذهنی کودکان و بزرگسالان، کاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان و… به تقویت عملکرد مغز می پردازد.
چگونگی عملکرد مغز کودکان
در صد سال گذشته مسئله اساسی در علوم اعصاب، شناسایی چگونگی بازنمایی رفتار در عملکرد مغز بوده است. در شروع قرن بیستم، منازعه عمدتاً بر سر موضع یابی کارکردها در قشر مخ بود. امروزه این موضوع نیز دیگر چندان مورد تردید نیست و در حال حاضر مسئله اصلی پیش روی عصب شناسان این است که آیا آنچه در قشر مخ موضع یابی می شود، همان گونه باقی می ماند؟ یک رویکرد بررسی این موضوع، بررسی تحول عملکرد مغز و ساختار مغز کودک در حال رشد است. در روند رشد کودک، می توان ارتباط ساختار و عملکرد مغز را از لحاظ تحولی بررسی نمود. با این وجود، گروهی از نظریه پردازان پیشکسوت در برقراری این ارتباط اکراه داشته اند. به عنوان مثال، اگر چه فروید و پیاژه تحصیلات علوم زیستی داشتند، اما هر دوی آن ها از وارد نمودن موضوع رشد مغز در نظریه های خود اجتناب کرده اند. یکی از محدودیت هایی که نظریه های این دانشمندان با آن مواجه است، نبود شواهد عصب شناسی تحولی کافی برای آن ها است.
رابطه ساختار و عملکرد مغز در کاردرمانی ذهنی
روابط ساختاری – عملکرد مغز را می توان با سه رویکرد مورد بررسی قرار داد. یک رویکرد، بررسی روند تحول سیستم عصبی و همبستگی آن با ظهور رفتارهای خاص است. زیر بنای این رویکرد این است که رشد سیستم عصبی و رفتار در تمام افراد، منظم و هماهنگ است. با وجود مقبولیت این رویکرد، این ارتباط آن قدر هم ساده نیست. چرا که هر چند سیستم عصبی با یک روند نسبتاً بی وقفه، در ورای زمان تحول می یابد، ولی تغییر رفتاری بیشتر وابسته به عوامل محیطی است. در این راستا، شواهدی در دست است که محرومیت حسی در سنین مختلف اثرات متفاوتی بر مغز ایجاد می نماید. علاوه بر این، تغییرات عصبی وابسته به سن و به ندرت در بافت مغز قابل مشاهده است. بر این اساس، همبسته کردن متغیر های ساختاری و عملکرد مغز به طور مستقیم، معقول به نظر نمی رسد. گذشته از آن، بررسی صحت و سقم فرضیه های تحول مغز دشوار است، چرا که سیستم عصبی انسان نمی تواند در فرایند تحول دستکاری شود. با وجود این محدودیت ها، این رویکرد حامیان زیادی دارد. رویکرد دوم بررسی دقیق و موشکافانه تحول تشریح مغز است. برای مثال پیاژه و پیروانش براساس مطالعة مراحل شناختی، پیش بینی کردند که چه تغییراتی در سیستم عصبی می تواند مسئول تغییر رفتاری باشد. این رویکرد مورد استقبال زیادی قرار نگرفت، چرا که روان شناسان پیشین به رشد رفتار علاقه مند بوده و علاقة چندانی به کارکردهای مغزی نداشتند. همچنین بسیاری از رفتار هایی که در رشد کودک مهم به حساب می آیند، ممکن است مستقیماً وابسته به رشد عصبی نباشند. با این وجود، امروزه به دلیل اهمیت کارکردهای شناختی مغز و کسب موفقیت های تحصیلی، گرایش زیادی به مطالعة عصب شناختی کودک وجود دارد. این موضوع به دلیل نقشه موفقیت تحصیلی در زندگی فردی، حرفهای و اجتماعی است. امروزه بیشتر زمان بیداری کودک در مدرسه صرف می شود. علاوه بر این به دلیل ماهیت متوالی و فشرده آموزش در مدرسه، هر مانعی در فراگیری کودک می تواند منجر به یک صدمه اجتماعی فراتر در او شود. بر این اساس، بسیاری از انواع ناتوانایی های آموزشی کودک احتمالاً وابسته به ناهنجاری های رشد عصبی هستند. با این وجود نکته قابل توجه این است که مغز انسان فقط در کلاس درس تحول نمی یابد و در حقیقت، خاستگاه عصبی از ناتوانایی های آموزشی ممکن است از مفهوم آماری اصطلاح ناهنجار منفک بوده و یک آسیب واقعی را نشان ندهد. در علوم اعصاب شناختی تحولی، اجزاء شناختی رفتار کودک مورد مطالعه قرار می گیرد و برای ترمیم آن مبتنی بر کارکردهای شناختی، برنامهریزی می شود. به عنوان مثال برای مهارت خواندن، توانایی های شناختی پایه مانند توانایی بینایی فضایی و بینایی حرکتی مورد ارزیابی و تقویت قرار میگیرد.
رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف
مسئله دیگر این که رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال تکالیف قشر پیشانی قبل از بلوغ، توسط بعضی از ساختارهای زیر قشری، مانند جسم مخطط، هدایت می شوند و پس از بلوغ به قشر پیشانی واگذار می شوند. علاوه بر این روابط ساختاری و عملکرد مغز در اختلال تحولی سیستم عصبی انعطاف پذیر است. مغز کودکان نسبت به مغز بزرگسالان پاسخ متفاوتی نسبت به آسیب می دهد. آسیب زودرس مغزی در کودکان سازمان بندی مغز را نه تنها در محل ضایعه، بلکه در نواحی مغزی دیگر نیز تغییر می دهد. به عنوان مثال اگر مناطق تکلم در نیمکره چپ در نوزادان آسیب ببینند، نیمکره راست کارکرد های زبانی را به عهده می گیرد. ولیکن اگر این آسیب در سن ۵ سالگی ایجاد شود، توانایی های زبانی کودک از دست می رود. بر این اساس، یک آسیب مغزی مشابه در زمان های متفاوت تحول، می تواند اثرات متفاوتی داشته باشد.
سوالات متداول:
1. آیا مغز یک کودک با مغز بزرگسال متفاوت است؟
بله مغز کودکان قبل از 5 سالگی انعطاف پذیری بالایی دارد، به این معنا که اگر مناطق تکلم در نیمکره چپ در نوزادان آسیب ببینند، نیمکره راست کارکرد های زبانی را به عهده می گیرد. ولیکن اگر این آسیب در سن ۵ سالگی ایجاد شود، توانایی های زبانی کودک از دست می رود.
2. در کاردرمانی ذهنی چه کارهایی انجام می شود؟
کاردرمانی ذهنی به صورت تخصصی بر روی عملکرد های مغزی کودکان متمرکز می باشد و به تقویت توجه، حافظه، درک، شناخت، استدلال و مهارت های پیشرفته مغزی در کودکان کمک می نماید.
کاردرمانی ذهنی یکی از شاخه های اصلی کاردرمانی است که به درمان و کمتر شدن مشکلات ذهنی کودکان کمک می کند. کاردرمانی ذهنی کارکرد های اجرایی در کودکان با بهره گیری از روش های تخصصی، به آموزش مفاهیم شناختی و تقویت مهارت ها و کارکرد های اجرایی مغز در حیطه های ذهنی و درکی می پردازد. کاردرمانی در حوزه ذهنی به بهبود کارکرد شناختی، رفتاری و ارتباطی کودکان و بزرگسالانی که به اختلالات ذهنی و روانی مبتلا هستند، می پردازد. کاردرمانی ذهنی به تقویت مهارت های ذهنی و درمان مشکلات ذهنی کمک می کند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین کاردرمانی برای کودکان، با انجام متد های تخصصی به کاردرمانی ذهنی کارکرد های اجرایی مغز در کودکان و توانبخشی شناختی کودکان می پردازد.
تیم تخصصی مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر تلاش دارد با بهرهگیری از امکانات و تجهیزات روز دنیا از حداکثر توان کودک جهت ایجاد استقلال فردی و پیشرفت تحصیلی او استفاده نموده و بهترین نتایج درمانی را برای کودکان رقم بزند.
کارکرد های اجرایی در کاردرمانی ذهنی
به طور کلی، اکثر پژوهشگران پذیرفته اند که کاردرمانی ذهنی کارکرد های اجرایی توانایی کودک را در بازداری، خود تنظیمی، برنامه ریزی، کنترل حرکتی، ادراک زمان، پیش بینی آینده، سازماندهی، حافظه کاری، حل مسأله و هدف گذاری برای انجام تکالیف و فعالیت های درسی تعیین می کنند. از لحاظ عصب شناختی، کارکرد های اجرایی در واقع به ناحیه پیشانی قشر مغز ارتباط دارند و شامل توانایی های مورد نیاز برای رفتار های هدف محور هستند. پیدایش کارکرد های اجرایی مثل برنامه ریزی، انعطاف پذیری، بازداری و خود بازبینی به این ناحیه نسبت داده می شود. کارکرد های اجرایی بین نواحی آناتومیکی زیر تقسیم شده است: پیشانی خلفی، پیشانی جانبی و پیشانی حدقه ای که تعامل عملکردی این سه ناحیه، رفتاری را که به عنوان کارکرد اجرایی شناخته می شود، تولید می کند. شواهد زیادی در ادبیات عصب روانشناختی نشان می دهد که مسیر موازی بین بلوغ قطعه پیشانی و تحول کارکرد اجرایی وجود دارد. توسعه این منطقه از مغز در اوایل زندگی آغاز و حداقل تا پایان بلوغ ادامه دارد و در این مدت در تکامل سایر توانایی های فردی نقش ایفا می کند. تحول کارکرد های اجرایی که در حافظه کاری، مهار و برنامه ریزی انعکاس می یابد، وابسته به سن است. نوزادان در ۸-۷ ماهگی شروع به نشان دادن توانایی نگه داری اطلاعات در ذهن، مهار پاسخ های شدید و نامربوط، برنامه ریزی و اجرای مجموعه ای از اعمال می کنند. این توانایی ها در طول کودکی و نوجوانی به رشد سریع خود ادامه می دهند. در دوره پیش از نوجوانی کودکان پیشرفت قابل توجهی در حافظه کاری نشان می دهند. هرگونه ناهنجاری در تحول در این دوره رشدی می تواند منجر به بروز اختلالات تحولی شود.
تحول کارکرد های اجرایی
تحول کارکرد های اجرایی، از طریق پیگیری تغییرات به وجود آمده در عملکرد کودک در کاردرمانی ذهنی در آزمون هایی که مؤلفه های مختلف اجرایی را می سنجند قابل مشاهده است. به این منظور آزمون های مختلفی طراحی شده است که از آن جمله می توان به آزمون های ویسکانسین، عملکرد مداوم، برج لندن، استروپ و سایر آزمون های مطرح شده در فصل دهم اشاره کرد که انجام موفقیت آمیز آن ها نیازمند فرایند کنترل مؤلفه های متفاوتی چون برنامه ریزی، استدلال، توجه انتخابی، کنترل تكانه، حل مسأله، حافظه کاری و توانایی تغییر انعطاف پذیر پاسخ ها است. درگیری مؤلفه های متفاوت در انجام این آزمون ها محققان را به بررسی این مسأله سوق داد که آیا کارکرد های اجرایی را باید یک مكانيزم واحد و یکپارچه دانست یا به عنوان مکانیزمی چند عاملی با زیر مجموعه های مجزا و وابسته های عصبی متفاوت در نظر گرفت. مطالعات تحلیل عاملی میاک و همکاران سه مؤلفه مهم کارکردها را مشخص نمود. حافظه کاری، تغییر توجه و مهار پاسخ. در واقع عملکرد اجرایی باید یک ساختار چند جزئی با اجزای مختلف در نظر گرفته شود که در سنین مختلف به حداکثر بلوغ می رسند. این یک واقعیت است که همه کارکرد های اجرایی الگو های مشابهی از تحول ندارند. هر مؤلفه دارای الگوی خاص خود است، که می تواند منعکس کننده دخالت نواحی خاصی از قطعه پیشانی در تحول آن باشد.
کاردرمانی ذهنی با طراحی تمرینات مختلف ذهنی وابسته به ابزار و یا به صورت ذهنی و یا در قالب بازی به تقویت کارکردهای اجرایی مغز در کودکان می پردازد و عملکرد های ذهنی کودکان را ارتقاع می بخشد تا کودک بتواند از حداکثر توان ذهنی خود در فعالیت ها استفاده نموده و نتایج بهتری را بدست آورد.
مطالعات تحول کارکرد های اجرایی
اکثر مطالعات مربوط به حوزه تحول عملکرد های اجرایی و کاردرمانی ذهنی با تمرکز بر ماهیت چند وجهی و با در نظر گرفتن مؤلفه های متفاوت آن انجام گرفته اند. هوزینگا و اسمیتس در مطالعه ای تغییرات وابسته به سن را به وسیله نسخه هلندی مقیاس درجه بندی رفتاری عملکرد اجرایی در یک گروه نمونه ۱۸-۵ ساله سنجیدند، نتایج، کاهش را در مشکلات مربوط به عملکرد اجرایی در زیر مقیاس های مختلف با افزایش سن نشان داد. در این مقیاس ها ۸-۵ ساله ها به مراتب مشکلات بیشتری نسبت به ۱۱- ۹ ساله ها و آن ها نیز مشکلات بیشتری نسبت به ۱۴-۱۲ ساله ها و و ۱۸-۱۵ ساله ها در عملکرد اجرایی نشان دادند. همچنین محققان دریافتند که ۱۱-۹ ساله ها نسبت به ۵-۸ ساله ها به شکل معناداری در حافظه کاری بهتر عمل می کنند. توانایی مهار پاسخ های شدید نیز وابسته به سن است و در 30-18 ماهگی، در دوران دبستان و در دوره بزرگسالی دوره هایی از بهبود را نشان می دهد.
سوالات متداول:
1.کارکردهای اجرایی مغز کودکان چیست؟
به طور کلی کارکرد های اجرایی به مجموعه عملکردهایی گفته می شود که توانایی کودک را در بازداری، خود تنظیمی، برنامه ریزی، کنترل حرکتی، ادراک زمان، پیش بینی آینده، سازماندهی، حافظه کاری، حل مسأله و هدف گذاری برای انجام تکالیف و فعالیت های درسی تعیین می کنند.
2. کاردرمانی ذهنی چه مهارت هایی را تقویت می کند؟
کاردرمانی ذهنی بر روی تقویت حافظه، بهبود توجه، مهارت های حل مسئله، بهبود درک و شناخت کودکان کار می کند.
عملکرد اجرایی مجموعه ای از توانایی ها و مهارت های شناختی می باشد که از بدو تولد در کودک وجود دارد که با رشد کودک این مهارت ها هم رشد می کنند، به طوری که در سن ۱۲ سالگی عملکرد اجرایی کودک مشابه عملکرد اجرایی بزرگسالان خواهد شد. عملکرد اجرایی از طریق تاثیر بر دیگر فرایند های شناختی این امکان را برای ما فراهم می کند تا افکار و اعمال خود را برای یک اقدام هدفمند تنظیم کنیم. یکی از روش های تقویت علملکرد اجرایی در کودکان، کاردرمانی ذهنی می باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز کاردرمانی ذهنی کودکان در تهران، با انجام کاردرمانی کودکان در منزل به بهبود عملکرد اجرایی کودکان کمک می کند.
مفهوم عملکرد اجرایی، برای توصیف مهارت های برنامهریزی، انعطاف پذیری شناختی، مهار پاسخ و حافظة کاری به کار می رود. این مهارت ها در توانایی هایی که انسان را به طور موفقیت آمیزی در اموری مانند استدلال، هدفمندی و رفتار معطوف به خود درگیر می کند، نقش دارند. عملکرد اجرایی به عنوان دانش “چه موقع و چرایی” جنبه های رفتار تعریف می شود. در حالی که عملکرد غیر اجرایی با جنبه های “چگونه و به چه اندازه” رفتار سر و کار دارد. به عبارت دیگر، عملکرد های اجرایی مهارت هایی هستند که بخش جدایی ناپذیر « نظام نظارتی» هستند. این نظام نظارتی رفتار را مورد پایش قرار می دهد و اجازه می دهد که فرد در رفتارهای هدفمند شرکت کند. علاوه بر آن، جهت کسب موفقیت جدید و یا مواجهه با یک مشکل، به دنبال کشف راهکار های مناسب و راه حل باشد. عملکرد های اجرایی مشتمل بر سازمان بندی، اولویت بندی، یادآوری تکالیف درحال انجام و انعطاف پذیری شناختی هستند و نقص در آن ها موجب ناتوانی در مشارکت و عدم رعایت نوبت در اجرای مراحل تکالیف و عدم دستیابی به پاسخ می شود.
عملکرد های اجرایی کودکان
عملکرد های اجرایی به طور کلی با قطعه پیشانی در ارتباط هستند. قطعه پیشانی مسئول اجراء، سازمان دهی و تنظیم رفتار است. علاوه بر آن، قطعه پیشانی نقش بسیار مهمی در حافظه کاری ایفا می کند. حافظه کاری، کارکردی است که به شخص اجازه می دهد اطلاعات را برای زمانی کوتاه در جهت انجام یک تکلیف فعال نگه دارد. توانایی مهار پاسخ نیز، مهارت بسیار مهمی است که با قطعة پیشانی در ارتباط است. برای این که یک رفتار مهار شود، شخص باید کنترل زیادی روی آن رفتار داشته باشد. این مهار به شخص اجازه می دهد که محرک های مزاحم و فرعی را برای انجام تکلیف بازداری کند. فرایند مهار موجب برجسته شدن مواردی می شود که مهمترین جنبه رفتار را شکل داده و آن را کامل می کنند. به عبارت دیگر مهار و توجه انتخابی دو روی یک سکه اند، برای توجه انتخابی روی یک جزء تکلیف مهار سایر اجزاء غیر مهم تکلیف ضروری است. زمانی که این فرایند مهاری با شکست مواجه شود، حافظه کاری نیز تحت تأثیر قرار گرفته و مختل می شود. بدین ترتیب که فرد ممکن است دچار بیتوجهی شده و فراموش کند که در حال انجام چه کاری بوده است. توانایی اجرایی رفتار هدفمند نیز با قطعه پیشانی در ارتباط است. برای اجرای یک تکلیف باید آن را به اجزای کوچک تری تقسیم نمود. افرادی که در انجام یک تکلیف موفق هستند می توانند آن را به اجزای کوچک تر تقسیم و اجزاء را براساس اولویت و اهمیت به اجرا برسانند. علاوه بر قطعة پیشانی مغز، شکنج کمربندی قدامی نیز با عملکرد های اجرایی در ارتباط است. به نحوی که جریان توجه را به مناطق مغزی مربوط هدایت می کند. ارتباط های فراوان بین شکنج کمربندی قدامی و دیگر بخش های مغز این نقش را امکان پذیر می سازد. مطالعات تصویر برداری نشان داده است که شکنج کمربندی قدامی در زمان مواجهه با مشکل تکالیف جدید، خطا و مهار تکالیف فعال است.
کاردرمانی ذهنی یکی از شاخه های اصلی در کاردرمانی می باشد که به درمان و یا کاهش اختلالات ذهنی در کودکان کمک می کند. کاردرمانی ذهنی به کودکانی که به دلیل اختلالات گوناگون در مراحل رشدی و نقاط عطف رشدی تاخیر داشته اند، کمک کرده تا حداکثر توانایی خود را کسب کرده و اختلاف سن رشدی و تقویمی خود را به کمترین مقدار ممکن برسانند. کاردرمانی ذهنی با در نظر گرفتن رابطه میان جسم و ذهن برنامه مشخصی را برای تقویت ارتباط میان این دو تعیین می کند. این حیطه از کاردرمانی به درمان کودکان مبتلا به اوتیسم، بیش فعال، نقص توجه، لکنت زبان و… کمک می کند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز کاردرمانی اوتیسم در تهران، به انجام خدمات کاردرمانی ذهنی، گفتاردرمانی کودکان، کاردرمانی کودکان، می پردازد. از خدمات مفید در حیطه کاردرمانی ذهنی اوتیسم، تئوری ذهن می باشد که به کودکان اوتیسم در درک سخنان دیگران و تقویت قدرت استدلالشان کمک می نماید.
تحول در تئوری ذهن
مهم ترین تحوّل در شناخت اجتماعی در ابتدای کودکی، رشد تئوری ذهن است؛ یعنی هنگامی که کودک می فهمد که دیگران می توانند افکار و عواطفی متفاوت با او داشته باشند. در بررسی روند تحوّلی تئوری ذهن، برخی از محقّقان مدعی هستند که حتّی نوزادان از افکار و خواسته های دیگران آگاهند؛ در حالی که برخی دیگر بر این باورند که این فهم تا دوران کودکی و سال های پیش از دبستان، رشد نمی کند. افزون بر این، توانایی های زبانی در حال رشد کودکان، نقش مهمی در این گذار دارند. کاردرمانی ذهنی به نوزادان و کودکان در توسعه مهارت ها کمک می کند.
قدرت ذهن در ماههای مختلف نوزادی
نوزادان، زندگی خود را با علاقه و ترجیح محرّک های اجتماعی آغاز می کنند. صورت و صدای انسان ها، مؤثّرترین راه برای جلب توجّه یک نوزاد است. حدود 3-2 ماهگی، نوزادان قادر به مشارکت در تعاملات اجتماعی ساده با دیگران از طریق هماهنگ کردن ژست ها، صوت ها و تظاهرات چهره ای خود با سایرین هستند. در دو سال اوّل زندگی، فهم نوزادان از اهداف، قصد ها، ادراکات و هیجان ها، ترجیحات و گرایش ها بیشتر می شود. یک جنبهی جدایی ناپذیر شناخت اجتماعی، توانایی تفسیر عملکرد بر اساس اهداف و قصد ها است، در حدود 6 ماهگی، نوزادان فعالیت های ساده ای مثل رساندن دست به اشیاء و گرفتن آن ها را نشان میدهند. اغلب کودکان هنگامی که بتوانند حالات ذهنی ابتدایی مانند آرزو را بفهمند، رشد تئوری ذهن را آغاز کرده اند. این توانایی در حدود 9 ماهگی ظاهر می شود و در مهارت هایی مانند توجّه اشتراکی نمایان میشود. توجّه اشتراکی، از حدود 9 ماهگی آغاز می شود. با کسب این توانایی، کودک می فهمد دیگران تجارب ادراکی متفاوتی دارند و افراد می توانند تجارب ادراکی شان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. در شش ماه دوّم سال اوّل زندگی، کودکان هدف فعالیت های پیچیده و ترتیب فعالیت ها را تشخیص می دهند. در این سن، می توانند بین فعالیت های اتّفاقی و تعمّدی، تمایز قائل شوند و تشخیص دهند که فقط موجودات زنده دارای هدف و قصد هستند. اگر در سنین گفته نتوانند این کار ها را انجام دهند، کاردرمانی ذهنی ضروری است.
توانایی فهم این مسأله که ویژگی های فردی چگونه رفتار را متأثّر می کند نیز یکی از جنبه های مهم شناخت اجتماعی و تئوری ذهن است. بین 15-12 ماهگی، فهم گرایش ها و ترجیحات ساده، آغاز می شود. علاوه بر این، نوزادان درک می کنند که ترجیحات و گرایش ها، شخصی هستند و از فردی به فرد دیگر، می تواند متفاوت باشد. مطالعات ملتزوف نشان داده است که نوزادان 18 ماهه، می توانند استنباط کنند که فردی دیگر در حال تلاش برای انجام چه کاری است؛ حتّی اگر آن فرد، در تلاش خود ناموفّق باشد و عمل مورد نظر را آشکار نکند. این موضوع نشان می دهد که نوزادان در این سن، حس می کنند که رفتارهای دیگران، ارادی و مبتنی بر هدف است. در حدود 18 ماهگی، نوزادان می فهمند که باید خوراکی ای را به آزمایشگر بدهند که به آن واکنش خوشایند نشان داده است، نه خوراکی ای که به آن نفرت نشان داده است. حتّی اگر خود او، خوراکی دوّمی را دوست داشته باشد. این مسأله، حاکی از توانایی محدودی در استدلال غیر خود محورانه دربارهی امیال دیگران است که به وسیله کاردرمانی ذهنی بهبود هم پیدا می کند.
شناخت اجتماعی و کاردرمانی ذهنی
جنبه مهم دیگری از شناخت اجتماعی، تشخیص معنای فعالیت های ادراکی و تظاهرات هیجانی در تئوری ذهن است. به نظر می رسد که نوزادان تجارب ادراکی ساده را از 12-9 ماهگی می فهمند و ارزش تظاهرات هیجانی مختلف را درک می کنند. افزون بر این، نوزادان می توانند با استفاده از تظاهر هیجانی والد یا کاردرمانی ذهنی، در مورد نزدیک شدن به یک اسباب بازی جدید یا درگیر شدن در فعالیتی جدید تصمیم بگیرند. در طول نیمهی دوّم سال اوّل زندگی، نوزادان در فعالیت های اشتراکی با اشیاء مثل اسباب بازی ها درگیر می شوند. آن ها می توانند در بازی های نوبتی ساده شرکت کنند، توجّه دیگران را دنبال کنند و به توجّه دیگران جهت دهند، جهت یابی عاطفی به اشیاء بر پایهی هیجانی که دیگران نشان می دهند، داشته باشند و همچنین قادرند که راه های جدید درگیر شدن با اشیاء را با تقلید از دیگران یاد بگیرند. این نوع رفتارها حاکی از این است که نوزادان، نسبت به حالات روان شناختی دیگران حساس می شوند. تقلید از دیگران در سال اوّل زندگی، توانایی بازنمایی ذهنی عملکرد دیگران و اهداف یا نیّات پشت آن ها را آشکار می سازد.
ذهن کودکان در سال دوم زندگی
در طول سال دوّم، کودکان قادر به تشخیص این مسأله می شوند که دیگران ممکن است حالات روان شناختی ای را تجربه کنند که از حالات آن ها متفاوت است. در همین زمان، آن ها شواهدی از خودآگاهی (مثل تشخیص خود در آینه) را نشان می دهند. این دستاورد های رشدی منجر به تغییراتی عمیق در رفتار اجتماعی نوزادان می شود. قابل توجّه ترین نکته تئوری ذهن این است که آن ها شروع به ابراز رفتارهای همدلانه و اجتماعی در مواجهه با دیگران می کنند و توانمندی تعامل با دیگران و یادگیری مؤثّرتر از آن ها را کسب می کنند. در همین زمان، کودکان به طور فزاینده ای خود مختار، قادر و مایل به ابراز و اعمال استقلال خود می شوند. در همین سن، کودکان قادر به تمایز قائل شدن بین آرزو های خود و دیگران هستند. بر اساس مطالعات انجام شده در کاردرمانی ذهنی بر روی گفتار خود انگیخته کودکان آمریکایی، کودکان در حدود دو سالگی می توانند به درستی از واژه های خواستن و دوست داشتن استفاده کنند. در این سن، کودکان به طور آشکاری، آگاهی از تفاوت بین افکار موجود در ذهن و چیزهای موجود در دنیا را نشان می دهند. بین یک تا دو سالگی، کودک اوّلین بازی های وانمودی را نشان می دهد. در این سن، او تفاوت بین وانمود و واقعیت را تشخیص می دهد. در بازی وانمودی، کودکان نشان می دهند که می توانند بین یک شیء و افکار مربوط به آن تمایز قائل شوند.
ذهن کودکان در سال سوم زندگی
در حدود سه سالگی، کودکان نه تنها از برخی از کلمات مربوط به آرزو ها به درستی استفاده می کنند بلکه به روابط علّی ساده ای بین آرزو ها، هیجان ها و رفتارها پی می برند. برای مثال، آن ها می فهمند که افراد اگر آن چه را که می خواهند، به دست آورند، خوشحال می شوند و اگر به دست نیاورند، ناراحت می شوند. در این سن کودکان درک می کنند که ممکن است بین آن چه آن ها می خواهند و آن چه دیگران می خواهند، تفاوت وجود داشته باشد. این آگاهی رو به رشد، در زبان کودکان نیز دیده می شود. دو ساله ها دربارهی آن چه خود می خواهند، دوست دارند و احساس می کنند و سه ساله ها درباره آنچه دیگران فکر می کنند و می دانند، صحبت می کنند.
ذهن کودکان در سال چهارم زندگی
بارش و ولمن دریافتند که تئوری ذهن کودکان، بین سه تا چهار سالگی، دستخوش تغییری کیفی می شود. این تغییر، حرکت از تئوری ذهن مبتنی بر آرزو ها به سمت تئوری ذهن مبتنی بر باورهاست. در حدود 4 سالگی، کودکان پی میبرند که افکار موجود در ذهن ممکن است صحیح نباشند. در سن 5-4 سالگی، کودکان می فهمند که افراد بر اساس شیوه ای که به دنیا می اندیشند، صحبت و رفتار می کنند؛ حتّی هنگامی که افکار آن ها منعکس کننده شرایط واقعی نیست. بر اساس پژوهش های انجام شده، کودکان در حدود 4 سالگی از اصطلاحات مربوط به حالات درونی متعدّد مانند باور داشتن، فکر کردن و احساس کردن که عملکرد افراد را توصیف می کند، استفاده می کنند. این بدین معناست که کودکان دارای حالات ذهنی پیچیده ای می شوند که به آن ها امکان نسبت دادن بازنمایی های درونی به دیگر افراد را می دهد. سه ساله ها به راحتی باور ها را نمی فهمند یا دربارهی آن ها صحبت نمی کنند. درعوض، آن ها بر آرزو ها و خواسته ها تمرکز دارند. فهم آرزو ها، زودتر از فهم باور ها نمود می یابد.
سال های پیش از دبستان و ذهن کودکان
در طول سال های اوّلیه پیش از دبستان، کودکان می فهمند که یک فرد، هنگامی یک شیء را می بیند که فقط و فقط چشم های او به طرف آن شیء باشد و یک مانع دیداری بین فرد و شیء حائل نشده باشد. آن ها می توانند استنباط کنند که ممکن است چیزی را ببینند که دیگر نبیند و برعکس. در سال های بعد، کودکان تشخیص می دهند که اگر از مکان های متفاوتی به یک شیء نگریسته شود، آن شیء می تواند ظاهر متفاوتی برای دو بیننده داشته باشد. بین سنین سه تا پنج سالگی، کودکان پیشرفت قابل ملاحظه ای در تمرینهای تئوری ذهن و کارکرد های اجرایی پیدا می کنند. افزون بر این، مطالعات متعدّدی مؤیّد همبستگی مثبت در تحوّل این دو زمینه بوده اند.
سوالات متداول:
1- آیا کودکان مبتلا به اوتیسم در تئوری ذهن مشکل دارند؟
بله، بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD) در درک افکار و احساسات دیگران مشکل دارند. این مسئله به “کوری ذهنی” (Mind Blindness) معروف است. آموزشهای مستقیم مانند داستانهای اجتماعی (Social Stories) و تمرینهای تشخیص حالات چهره میتواند کمککننده باشد.
2-آیا تفاوت جنسیتی در رشد تئوری ذهن وجود دارد؟
برخی مطالعات نشان میدهند که دختران در سنین پایینتر نسبت به پسران در آزمونهای تئوری ذهن عملکرد بهتری دارند، که ممکن است به دلیل تعاملات کلامی بیشتر باشد. اما این تفاوت در بزرگسالی معمولاً کمرنگ میشود.
کارکرد های اجرایی به مجموعه ای از فرایند های شناختی گفته می شود که از زمان تولد در کودک وجود دارند و با رشد کودک نیز این نیرو رشد کرده و در سن ۱۲ سالگی، کارکرد های اجرایی کودکان عملکردی همانند عملکرد بزرگسالان دارد.کارکرد های اجرایی یکی از اصلی ترین مفاهیم شناختی مغز و حافظه می باشد.برای مثال، یک کودک با استفاده از حافظه فعال کارکرد اجرایی می تواند مراحل دستور پخت یک غذا را به یاد بیاورد. کلینیک کاردرمانی ذهنی دکتر صابر با روش های نوین کاردرمانی ذهنی و کاردرمانی توجه و تمرکز به تقویت عملکرد اجرایی در کودکان و بهبود کارکرد اجرایی می پردازد. بهبود مهارت های عملکردی مغز موجب بهبود عملکرد تحصیلی و فعالیت های ذهنی کودک می گردد.
واژه کارکرد اجرایی به لحاظ سنتی برای اشاره به کار می رود که برای درگیری در فرایند های شناختی مورد نیاز برای رفتار هدفمند استفاده می شود. برخی فرایند های رایج کارکرد اجرایی مورد استفاده در رفتار هدفمند عبارتند از حافظه کاری، آغاز تکلیف، توجه پیوسته، بازداری، انعطاف پذیری، برنامه ریزی، سازماندهی و حل مسئله. اگر شما از قبل با کارکرد های اجرایی آشنا نباشید، احتمالاً پیچیده به نظر می رسد. از دیدگاه عملی، راحت ترین روش برای توضیح آسان کارکرد اجرایی، ارائه یک مثال شفاف است. کارکرد های اجرایی در واقع شامل هر چیزیست که به صورت روزمره برای مدیریت رفتارتان به کار می برید. برای مثال، این مسئله می تواند شامل همه رفتارهایی باشد که برای رسیدن به موقع سر یک قرار انجام می دهید. اولاً، شما باید برای این قرار از قبل زمان بندی داشته باشید یعنی برنامه ریزی. باید یک وقت آزاد تعیین کنید که بتوانید به کارهای ضروری دیگرتان هم برسید؛ مثلاً زمان رانندگی و یک زمان اضافی برای کارهای ناخواسته ای که ممکن است سر راهتان برای رسیدن به این قرار روی بدهند. اگر لازم است برای یک رویداد تیپ خاصی بزنید یا لازم است وسایلی که ندارید را فراهم کنید، باید حداقل یکی دو روز قبل لباس های جدید یا چیزهایی که لازم است را خریداری کنید. شب قبل از این قرار، به کارهایی که نیاز است انجام شوند فکر کنید و بهتر است برخی از این کار ها را از قبل انجام دهید، مثلاً باک بنزین ماشین را پر کنید، لباس هایتان را اتو کرده و آماده کنید، کیف تان را از قبل بچینید یعنی سازماندهی و مشخص کنید آیا لازم است همراه خود نوشیدنی، خوراکی یا غذای کامل بردارید و کلاً چه چیزهایی همراه داشته باشید همچنین باید محاسبه کنید چه مسافتی را باید طی کنید و بسته به مدت زمان مسیر و ترافیک چه زمانی باید خانه را ترک کنید. سپس، باید زمان های لازم برای دوش گرفتن، صبحانه خوردن و برداشتن نوشیدنی ها و خوراکی ها را در نظر بگیرید تا به موقع خانه را ترک کنید. بعد از انجام این محاسبات، باید زنگ ساعت یا گوشی را تنظیم کنید تا بتوانید در زمان برنامه ریزی شده از خواب بیدار شوید مدیریت زمان. وقتی صبح زود زنگ آلارم شما را بیدار کرد برنامه آماده شدن برای خروج از خانه را شروع می کنید یعنی آغاز تکلیف. باید به یاد داشته باشید چه کارهایی باید انجام شوند یعنی حافظه کاری و روی تکالیف مربوطه متمرکز بمانید یعنی توجه پیوسته تا بتوانید خانه را در زمان مقرر ترک کنید. همچنین نباید حواس تان با چیزهایی مثل رسانه های اجتماعی و فضای مجازی تماس های تلفنی یا فعالیت های منحرف کننده ای که شما را از آماده شدن سروقت دور می کنند، پرت شود یعنی بازداری.
مثال هایی از نقص کارکرد اجرایی
وقتی شروع به رانندگی به سمت محل قرار می کنید، می بینید خروجی بزرگراهی که می خواستید از آن جا بروید بسته شده و بایستی به خروجی بعدی بروید. ممکن است در ماشین بخواهید کمی قهوه بنوشید و شاید این قهوه روی لباس سفیدتان بریزد وقتی هم به ساعت نگاه می کنید می بینید وقت کافی برای توقف و پاک کردن لکه روی لباس ندارید، بنابراین تصمیم می گیرید ژاکتی که در ماشین دارید را روی پیراهن لک شده بپوشید تا بعداً که فرصت کردید به سرویس بهداشتی بروید و لکه را تمیز کنید یعنی حل مسئله و انعطاف پذیری. شاید چند دقیقه زود به محل قرار برسید و همین باعث شود سرویس بهداشتی را پیدا کنید و تصمیم بگیرید تا جایی که می توانید لکه روی لباس تان را پاک کنید خب! حالا متوجه شدید چقدر خود مدیریتی برای شرکت در فقط یک قرار ملاقات لازم است؟ پس تعجبی ندارد وقتی پدر و مادرها می گویند از دست بچه هایشان دیوانه شده اند. آن ها نه تنها درگیر خود مدیریتی می شوند؛ بلکه چون بچه هایشان هنوز مهارت های لازم برای انجام مستقل خیلی از کارها را ندارند آن ها را نیز باید مدیریت کنند؛ بنابراین با بزرگ تر شدن بچه ها، والدین کم کم شروع می کنند بخشی از مسئولیت ها را به بچه هایشان واگذار کنند. بسیاری از بچه هایی که رشد نرمالی دارند، به تدریج مسئولیت های بیشتری کسب کنند؛ اما بعضی بچه ها به نظر نمی رسد که از مفهوم خود مدیریتی چیزی سر در بیاورند. این بچه های شلخته و بی نظم به راحتی حواس شان پرت می شود و فراموش می کنند در حال انجام چه کاری هستند، و همین باعث می شود والدین مدام برای انجام نادرست کارها و مثلاً به موقع آماده نشدن برای رفتن به مدرسه، سر آن ها نق بزنند. به دلیل همین حواس پرتی شان، چنین بچه هایی نقص کارکرد اجرایی دارند و اغلب دیر به مدرسه یا به فعالیت های فوق برنامه می رسند. آن ها مدام وسایل شخصی خود مثل پیراهن شلوار و توپ فوتبال را گم می کنند، چون فراموش می کنند وقتی به خانه می آیند آن ها را برگردانند و حتی نمی توانند به یاد بیاورند که کجا آن ها را جا گذاشته اند. حتی در خود خانه هم وسایل شخصی را گم می کنند چون هیچ چیز را سر جایش نمی گذارند. یادشان می رود کتابی را که برای انجام تکلیف لازم است بردارند و وقتی می خواهند تکلیف شان را بنویسند، نمی دانند از روی چه کتابی باید این کار را انجام دهند. کوله پشتی، میز و کمدشان طوری است که انگار بمب آن جا منفجر شده و همه چیز به هم ریخته است. آن ها لحظه ای و تکانه ای عمل می کنند و کارها را بدون فکرکردن به عواقب احتمالی آن انجام می دهند. وقتی مشکلات سر راه شان سبز می شود به راحتی گیر می کنند و انعطاف پذیری لازم برای ارائه راه حل ندارند و به راحتی احساسات شان از کنترل خارج می شود. ذهن آن ها به دلیل آشفتگی دور و برشان به هم می ریزد و نه تنها والدین، بلکه معلمین و مربیان شان نیز از این مسئله رنج می برند.
کارکرد های مغزی
هر چند به لحاظ سنتی کارکرد های اجرایی عمدتاً کارکرد های مغزی در نظر گرفته می شوند، اما قبل از این که به خواندن این کتاب ادامه دهید، نکته مهمی است که باید به یاد داشته باشید. مثلاً برای به خاطر سپردن نام یک فرد باید نام او را یکی دو بار پیش خودتان تکرار کنید، به فرد دیگری با همین نام فکر کنید، یا از فرد بخواهید نام خود را هجی کند تا بتوانید با حرف های اسم او تصویر سازی کنید. همه این کارها رفتارهایی اند که شخص به صورت یک جا درگیر عملکرد حافظه می شود. همچنین من معتقدم که رفتار می تواند یاد گرفته شود و بعد بر اساس تجربه فرد از تاریخچه و محیط یادگیری خود تقویت شود. از این رو، هر چند افراد دارای نقص کارکرد اجرایی ممکن است در درگیری رفتارهای مرتبط دچار مشکل باشند؛ اما من معتقدم حتی اگر بخش کوچکی از کارکرد اجرایی به عنوان یک رفتار اکتسابی در نظر گرفته شود ما باید بتوانیم آن را بهبود بدهیم حرف من این است که کارکرد های اجرایی یا همان رفتار نباید بر اساس انکار آنچه که مغز انسان در آن نقش دارد تفسیر شوند. بلکه چون رفتار شامل عوامل تغییر است ما باید نهایت تلاش خود را در آموزش رفتارهایی داشته باشیم که به افراد دارای نقص کارکرد اجرایی امکان دهد حداکثر مشارکت را در رفتارهای هدفمند داشته باشند؛ اما هنوز هیچ قرص یا روش جراحی وجود ندارد که بتواند مکانیزم های مغزی را بهبود دهد شاید آن ها نیز نتوانند به بهترین شکل کار کنند؛ اما یک سری اصول و روش های یادگیری و انگیزه به صورت اثبات شده وجود دارند که می توانند به یادگیری انسان ها کمک کنند. بزبان ساده، هدف این راهنما به خدمت گیری همین اصول و روش ها برای ارائه ابزارهایی به کارشناسان، مربیان و والدین است تا به یادگیرندگان کمک کنند مهارت های کارکرد اجرایی شان را بهبود ببخشند.
کاردرمانی ذهنی نوعی از کاردرمانی است که با هدف افزایش توانایی های ذهنی و تقویت رشد مغز در کودک انجام می گیرد. کاردرمانی ذهنی همچنین با در نظر گرفتن مهارت ها و وضعیت جسمانی و ذهنی کودکانی که به اختلالات ذهنی و بیماری های خاص دچار هستند، کمک می کند و سبب تقویت ارتباطات مغز و ذهن آن ها می شود. روش های مختلفی برای تقویت رشد مغر در کودکان وجود دارد که می تواند در منزل توسط والدین انجام شود. با آشنایی با روش کارکرد مغز و فعالیت های مغزی می توانید به راحتی تمریناتی را در منزل طراحی کنید که موجب رشد بهتر مغز در کودکان شود. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز تست هوش کودکان، با ارزیابی ای کیو و انجام خدماتی از جمله کاردرمانی ذهنی و تمرینات تقویت رشد مغز در کودک به درمان مشکلات مغزی کودک کمک می کند.
به منظور کشف رابطه میان عملکرد های اجرایی و رشد مغز، لازم است که کل شبکه مناطق عصبی مغز که در عملکرد های اجرایی دخیل هستند را مورد بررسی قرار دهیم. شبکه ای از مناطق مغزی وجود دارند که در خدمت عملکرد های اجرایی هستند. این شبکه از قشر سینگولیت قدامی، منطقه حرکتی پیش تکمیلی، DLPEC، محل اتصال پیشانی پایینی، قشر اینسولار قدامی، قشر پیش حرکتی خلفی و قشر جداری خلفی تشکیل شده است. در طی انجام تکالیات عملکرد های اجرایی تقویت رشد مغز در کودک، این مناطق در تعامل با یکدیگر هستند و پیوستگی های بالایی با یکدیگر و نه با دیگر قشر های مغز از خود نشان می دهند. تعامل این مناطق با یکدیگر است که به ما اجازه می دهد تکالیف عملکرد های اجرایی را با موفقیت انجام دهیم. فعالیت این مناطق عملکرد های اجرایی که شتری در طی انجام تکلیف بلکه در زمان استراحت هم دیده می شود. بررسی پیوستگی های میان فعالیت در مناطق مغزی در حالت استراحت تبدیل به روشی متداول برای بررسی شبکه های قشری در کودکان شده است و به آن MRI اتصال عملکردی حالت استراحت می گویند. جمع آوری اطلاعات از rs-feMRI در کودکان ساده است : این کار کمتر از ۱۰ دقیقه زمان می برد و به هیچ دستورالعمل تمرینی پیچیده ای نیاز نیست. زمان مورد نیاز کوتاه برای جمع آوری اطلاعات rs-fcMRI مشکلات مربوط به حرکت را که در جمع آوری داده با استفاده از شیوه استاندارد fMRI وجود داشت، کاهش می دهد. داده های حالت استراحت توجهات بسیاری را به خود جلب کرده است زیرا چه فرد در حالت استراحت باشد و یا در یک تمرین فعالیت داشته باشد، مغز نوسانات وابسته به سطح اکسیژن خون بسیار کندی از خود نشان می دهد (BOLD) که در محدوده بین Hz0.1–0.01 قرار دارد. این نوسانات در مناطق مغز با هم در ارتباط هستند و به لحاظ عملکردی به هم پیوسته هستند و چنین فکر می شود که بیانگر تاریخچه فعالیت همزمان میان مناطق مغز و تقویت رشد مغز در کودک است.
بررسی تقویت رشد مغز در کودک
مشاهده و بررسی این شبکه، عملکرد های اجرایی حقایقی را راجع به رابطه میان رشد مغز و رشد عملکرد های اجرایی روشن می سازد. در راستای تغییرات ساختاری مغز مرتبط با سن، تغییراتی نیز در شبکه های عملکردی در طی دوران رشد رخ می دهد. یکی از یافته های ثابت در مطالعات مربوط بهrs – fcMRI رشدی این است که شبکه های مغز در کودکان به وسیله نزدیکی آناتومیک، با پیوستگی های عملکردی کوتاه برد قدرتمند، سازمان دهی می شود، در حالی که در بزرگسالان این شبکه ها به روشی توزیع شده تر در میان مغز سازماندهی می شود که نشان دهنده افزایش و گستردگی پیوند های دور – برد است. رشد این شبکه ها از یک دوره زمانی بلند مدت تبعیت می کند، که میزان این الگو های پیوستگی در جوانان چیزی بین دوران کودکی و بزرگسالی است. این الگوی رشد تغییر پیوستگی مغز آن قدر قابل اطمینان است که از داده های حاصل از rs – fcMRI می توان برای پیش بینی میزان بلوغ مغزی یک فرد استفاده کرد. به طور کلی به نظر می رسد شبکه های مغز در طی رشد تغییر پیدا می کنند، اما آیا تغییرات رشدی خاصی در شبکه عملکرد های اجرایی وجود دارد؟ به منظور بررسی این سوال، از rs – fcMRI برای مطالعه تغییرات در میزان پیوستگی بین تنها آن دسته از مناطق مغزی که در عملکرد تمرینات تقویت رشد مغز در کودک و کنترل شناختی دخیل هستند، استفاده می شود. چنین کنترلی در بزرگسالان به وسیله دو شبکه مغزی انجام می پذیرد : شبکه لب پیشانی، که برای کنترل سازگاری مهم است؛ و شبکه cingulo – opercular که عمل حفظ و نگه داری تمرین –مجموعه را انجام می دهد. زمانی که آن مناطقی از مغز که در کنترل شناختی دخیل هستند، مورد بررسی قرار می گیرند،تغییرات رشدی در هر دوی این شبکه ها دیده می شود. در طی دوران رشد، اتصال و پیوستگی های میان مناطق پیشانی و جانبی قدرتمند تر می شوند، و در نهایت منجر به شبکه کنترل لب پیشانی در بزرگسالی می شود. شبکه cingulo – opcrcular در دوران کودکی نسبتا ناکامل ( ناقص ) است یعنی بسیاری از اتصالات و پیوستگی ها در آن وجود ندارد و به تدریج و با افزایش سن ظاهر می شود. به طور کلی، الگوی دوران رشد شامل افزایش در اتصالات دور برد و یکپارچگی بین مناطق و کاهش اتصالات کوتاه برد با افزایش سن می شود که به آن اصطلاحا “تفکیک ” (Segregation) می گویند. رشد شبکه های کنترلی بزرگسالان بر این دو اصل تفکیک و یکپارچگی متکی است و این موضوع به توضیح روند طولانی مدت عملکرد رشدی در تکالیف عملکرد های اجرایی کمک می کند.
افزایش یکپارچگی در مغز
افزایش یکپارچگی با افزایش سن احتمالاً در میلین سازی آکسون های بلند دخیل است و این امکان را می دهد که اطلاعات از نورون های دور با سرعت بیشتری انتقال پیدا کنند. رشد میلین سازی ماده سفید زمانی طولانی را به خود اختصاص می دهد و این تنها در دهه دوم زندگی است که این اتصالات دوربرد در مغز نهادینه می شوند. هرس کردن سیناپس می تواند در عملیات تفکیک نقش داشته باشد و با افزایش سن رخ می دهد، و در این حین اتصالات کوتاه بردی که مزیت چندانی ندارند، از بین می روند. واضح است که قشر پیش پیشانی جانبی به تنهایی مسئول اجرای تمرین های عملکرد های اجرایی و تقویت رشد مغز در کودک نیست. در عوض، یک شبکه از مناطق مغزی با هم در تعامل هستند تا به صورت موفقیت آمیزی این تمرینات را انجام دهند. این شبکه های عملکردی در طی دوره رشد تغییرات چشمگیری خواهند داشت. بدین ترتیب، مهم است که ما تنها بر روی رشد یک منطقه مهم در عملکرد های اجرایی تمرکز نکنیم، بلکه تمرکز خود را بر روی رشد شبکه ای از مناطق که در شکل گیری عملکرد های اجرایی دخیل هستند، بگذاریم.
عملکرد های اجرایی مغز
عملکرد های اجرایی یک پروسه طولانی مدت است که در طی جوانی و کودکی رشد بیشتری دارد. درست همین پروسه زمانی برای رشد قشر پیش پیشانی نیز لازم است. تغییراتی در سیناپس، چگالی ماده خاکستری و ماده سفید با افزایش سن در مغز رخ می دهد، اما قشر پیش پیشانی آخرین منطقه مغزی است که به بلوغ می رسد. بلوغ ساختاری در این منطقه مغز تا رسیدن به دوره جوانی رخ نمی دهد، درست در همان زمانی که توانایی های عملکر دهای اجرایی به رشد کامل می رسد. مدارک حاصل از ضایعه مغزی،fMRI، و مطالعات TMS همگی به طور هماهنگ نشان دهنده اهمیت قشر پیش پیشانی جانبی در کامل شدن موفقیت آمیز تمرین های عملکرد های اجرایی و تمرین های تقویت رشد مغز در کودک است. پژوهش هایی که به بررسی تاثیر رشد قشر پیش پیشانی بر رشد توانایی های عملکرد های اجرایی پرداخته اند، بررسی تغییرات رشدی در دیگر مناطق مغز که در عملکرد های اجرایی دخیل هستند را نادیده گرفته اند. بررسی شبکه های عملکرد های اجرایی و کاردرمانی ذهنی نشان داده اند که آن ها متحمل تغییرات رشدی گسترده ای می شوند، که نشان دهنده افزایش در اتصالات دوربرد و کاهش اتصالات کوتاه برد با افزایش سن است. این احتمال وجود دارد که این تغییرات در معماری شبکه ها در رشد توانایی های ما در تمرین های عملکرد های اجرایی مشارکت دارد. اگرچه هنوز راه های پژوهشی بسیاری وجود دارد که می تواند مناطق رشدی عملکرد های اجرایی را بیشتر توضیح داده و آشکار کنند، اما مطالعه شبکه های مغز می تواند مسیر موثر و مفیدی برای بیان کمیت رابطه میان رشد مغز و بلوغ عملکرد اجرایی و رشد مغز در اختیار ما قرار دهد.
کارکرد های اجرایی مفهوم گسترده ای است که کارکرد های گوناگون از جمله حافظه کاری را در بر می گیرد. حافظه فعال یا حافظه کاری به شیوه های متعدد مفهوم سازی و با استفاده از روش شناسی های مختلف اندازه گیری شده است (ولف، 200۴) . حافظه فعال که به منزله توانایی کوتاه مدت نگه داری و دست کاری اطلاعات در ذهن است، توانایی کارکرد متقابل بین ادراک، توجه، حافظه و عمل را فراهم می سازد و برای فرایند های عالی شناختی تعیین کننده و اساسی است. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه تقویت حافظه کودکان و تشخیص مشکلات و نقص های موجود در حافظه کوتاه مدت و حافظه کاری آنان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. خدمات پیشرفته مرکز مانند اتاق تاریک توانایی های دیداری و اتاق بهبود مهارت های شنیداری بر روی تقویت مهارتهای حافظه بینایی و شنیداری کودکان کار می کنند. جهت یا فتن بهترین دکتر برای تقویت حافظه کودکان می توانید به یکی از شعب مرکز دکتر صابر در پاسداران یا سعادت آباد مراجعه نمایید و با ارزیابی دقیق دریابید که علت نقص در حافظه کاری کودک چیست و روش های درمانی مناسب برای آن را بیاموزید.
مدل حافظه کاری را بدلی و هیچ (۱۹۷۴) تدوین و یک مدل سه بخشی از آن را عرضه کرده اند. از دیدگاه مؤلفان، حافظه کاری از سه واحد حلقه آوایی، پیش نویس دیداری- فضایی و مجری مرکزی تشکیل شده است. سپس جزء میانجی و رویدادی به عنوان مؤلفه دیگر به مدل اضافه شد. به بیان دقیق تر، این مدل سلسله مراتبی است متشکل از سیستم مرکزی به عنوان عامل سطح بالایی که سایر عامل ها را کنترل می کند و اساس عملکرد حافظة کاری است (بدلی، 2000) .
حافظه کاری اغلب به عنوان یک کارکرد اجرایی بنیاد قلمداد شده است که زیربنای سایر کارکرد های اجرایی است. پنینگتون و همکاران (۱۹۹۶) پیشنهاد کردند که نارسایی حافظه کاری ممکن است زیرساخت نارسایی کارکرد های اجرایی باشد. همچنین مؤلفان بازاری را یک فرایند شناختی جداگانه می دانند که با حافظه کاری مرتبط است. همچنین راپورت، چانگ، شور و آیساکس (200۱) نارسایی حافظه کاری را به منزله نقص محوری یا اولیه اختلال نقص توجه- بیش فعالی دانسته اند. در این دیدگاه، حافظه کاری به عنوان فرآیندی تعریف می شود که اطلاعات را ایجاد، حفظ و دستکاری می کند و امکان رفتار سازمان یافته معطوف به آینده یا مهارت های حل مسئله را فراهم می سازد. در حقیقت، پاسخ ها یا رفتار های سازمان یافته، وابسته به فرایند های حافظه کاری هستند و مشکلات مربوط به مهارت های حافظه کاری به آشفتگی و نابسامانی، خستگی، بی توجهی و ناکامی منجر می شوند. فروپاشی حافظه کاری به ایجاد رفتار های تحریک جویانه، و بیش فعالی و برانگیختگی در کودکان منجر می شود. راپورت و همکاران (200۱) نیز مانند پنینگتون (۱۹۹۴) نتیجه می گیرند که نارسایی بازداری یا ناتوانی در بازداری مناسب پاسخ ها، محصول فرایند های حافظه کاری است. همانند نظریه های بازداری که نارسایی بازداری را موضوع اولیه و اصلی فرض کرده اند، برخی از نظریه های حافظه کاری نیز نارسایی های حافظه کاری را تبیین کننده اختلال کارکرد اجرایی دانسته اند.
نظریه نارسایی های چندگانه
برخلاف برخی از نظریه پردازان و پژوهشگران، مانند بارکلی که بر یکی از عناصر یا مؤلفه های کارکرد های اجرایی تأکید کرده اند و بقیه این کارکرد ها را از لحاظ اهمیت در مرتبه دوم قرار داده اند، گروهی دیگر کارکرد های اجرایی را به صورت یک مجموعه در نظر گرفته اند. در این رویکرد کارکرد اجرایی به عناصر و مؤلفه هایی تقسیم می شود که با یکدیگر تعامل و وابستگی متقابل دارند (براون، 200۶) . اگر چه در مورد تعداد و نام این مؤلفه ها در بین پژوهشگران و نظریه پردازان اتفاق نظر کامل وجود ندارد، اما در مورد برخی از آن ها اشتراک نظر نسبی دیده می شود. بازداری، انتقال، حافظه کاری، طرح ریزی، سیالی و توجه در زمره این مؤلفه ها به شمار می آیند. مدل براون (200۶) در مورد نارسایی های کارکرد های اجرایی در اختلال نقص توجه- بیشفعالی از جمله مدل هایی است که از این رویکرد پیروی می کند.
براون (200۶)، اختلال نقص توجه – بیش فعالی را به منزله اختلالی توصیف می کند که درگیر تأخیر ها یا بد کارکردی در تحوّل کارکرد اجرایی فرد است. در این مدل، اختلال نقص توجه- بیش فعالی اساساً یک اختلال تحوّلی ساز و کار های خود تنظیمی مغز به حساب می آید. مدل براون از مصاحبه های بالینی فشرده با افراد دارای تشخیص اختلال نقص توجه- بیش فعالی و خانواده هایشان حاصل شده است و خوشه هایی که از کارکرد های شناختی مرتبط به هم را شامل می شود که از این قرارند:
– فعال سازی: سازمان دهی، اولویت بندی و فعال سازی برای کار
– تمرکز: تمرکز کردن، استمرار بخشیدن و انتقال توجه به کار ها
– تلاش: نظم بخشیدن به هشدار، استمرار بخشیدن به تلاش و سرعت پردازش
– هیجان: مدیریت ناکامی ها و نظم بخشی به هیجان ها
– حافظه: بهره گیری از حافظه کاری و دستیابی به یادآوری
– کارکرد یا عمل: نظارت کردن و خود- نظم بخشیدن به عمل
این کارکرد ها، که به طور کامل در همه زمان ها برای هر کس عمل نمی کنند، در جنبه های متعدّد زندگی روزانه همه افراد حائز اهمیت بنیادی هستند. مدل براون (200۶) برخلاف بارکلی (۱۹۹۷) ، تنها به ریخت مختلط اختلال نقص توجه- بیش فعالی محدود نیست و بازداری را به عنوان کارکرد اجرایی آغازین و اصلی که تحوّل و کارکرد سایر کارکرد های اجرایی بدان وابسته است، تلقی نمی کند. از دیدگاه وی، کارکرد های اجرایی از تعامل و وابستگی متقابل برخوردارند و اختلال کارکرد های اجرایی در همه افراد دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی، قطع نظر از نوع زیر ریخت، اساس و جوهر اختلال آن ها را تشکیل می دهد.