مرکز درمان کودکان اوتیسم در غرب و شرق تهران زیر نظر دکتر صابر با بیش از 16 سال تجربه موفق در زمینه توانبخشی کودکان اوتیسم فعالیت می نماید. بخش های مختلف مرکز کاردرمانی اوتیسم دکتر صابر در حیطه مشکلات حسی کودکان اوتیسم شامل ماساژ درمانی، اتاق تعدیل حسی، اتاق تاریک بینایی، اتاق تقویت مهارت های شنیداری، سنسوری روم می باشد. تولید محرک های دیداری مناسب در درمان اوتیسم که به تقویت مهارت های توجه، هوشیاری و حافظه کودکان اوتیسم کمک کند نیاز به تخصص کاردرمانان مجرب مرکز توانبخشی اوتیسم دارد که زیر نظر دکتر صابر انجام می گیرد. گفتاردرمانی اوتیسم از دیگر بخش های مرکز اوتیسم تهران می باشد که زیر نظر دکتر متخصص اوتیسم فعالیت می نماید. محرک دیداری در درمان اوتیسم از درمان حسی موثر در اوتیسم هستند که در بخش گفتاردرمانی نیز استفاده می گردد.
استفاده از محرک دیداری در درمان اوتیسم
پس از ساختن ابزار مورد نیاز برای یک حمایت دیداری باید مشخص شود که این حمایت به شکل ثابت و یا قابل حمل و متحرک انجام خواهد شد. برای کودکان اوتیسم کم سن و یا تعدادی از افراد دارای اوتیسم شدید که مشکلات حرکتی نیز دارند به دلیل ضعف در حرکت و دشواری در دستکاری کردن اشیاء و موارد بهتر است که وسایل کوچک ساخته شوند. اما برای گروهی از کودکان اوتیسم نیز بزرگ بودن محرک های مورد استفاده برای حمایت های دیداری ضروری است. بهتر است که اشیاء و حمایت های دیداری در ابعاد بزرگ در یک جا نگهداری شوند و موارد کوچکتر برای زمانی که کودک اوتیسم قرار است در کلاس درس و همراه با سایر کودکان شرکت کند مورد استفاده قرار گیرد. در این صورت لازم است به این امر توجه شود که ابزار مورد استفاده کودک مخل یادگیری دیگران نشود و عاملی برای جلب توجه آنها و پرت شدن حواسشان نباشد، این موضوع در هنگام فراهم شدن امکان آموزش فراگیر و حضور در کنار کودکان دارای رشد عادی و یا در وضعیت های اجتماعی نیز باید مورد توجه باشد.
اگر قرار است که حمایت محرک های دیداری همراه با کودک باشد یکی از نکاتی که باید در نظر گرفته شود اندازه خود کودک است. اگر کودک اوتیسم از نظر جثه کوچک است و توان حمل وزن زیادی را ندارد بهتر است حمایت دیداری مورد استفاده تا حد ممکن سبک باشد. نحوه حمل و نقل حمایت دیداری نیز امر مهمی است که باید در نظر گرفته شود. در این صورت می توان از یک جعبه دسته دار و یا وسایلی که حمل و نقل را ممکن می سازند (ساک های چرخ دار و موارد مشابه مثل زنبیل خریدهای چرخ دار) استفاده کرد. ما در عصری زندگی می کنیم که روزانه مجبوریم تعداد زیادی وسیله مختلف با خود حمل کنیم وسایلی مانند لب تاپ، تلفن همراه، تعدادی کتاب و معمولا کوله و یا کیف دستی، بنابراین باید راهی برای حمل این موارد برای فرد دارای اوتیسم نیز پیدا کنیم که در صورت لزوم بتواند محرک هی دیداری مورد استفاده خود را با خود به محل های مختلف ببرد مثلا چند تکه کردن و با تا کردن و در کیسه و با کیف گذاشتن می تواند یک راه حل باشد .
اگر قرار است که از وسیله ای مانند جعبه استفاده کنید قبل از ساختن حمایت دیداری باید کیف با جعبه را تهیه کرد و براساس اندازه آن اقدام به ساخت وسیله آموزشی کرد. این موضوع اهیمت زیادی دارد که وسیله مورد استفاده تا حد امکان یک یا چند تکه محدود باشد تا تعداد زیاد تکه ها و قطعات باعث گیج شدن و به هم ریختن فرد نشود
عوامل بیولوژیکی نقش مهمی در رفتار های مرتبط با اختلال طیف اوتیسم ایفا می کنند. محرک، از جمله محرک دیداری، به عنوان نوعی ارتباط برای افراد مبتلا به اوتیسم عمل می کند و آن ها را قادر می سازد تا احساسات و نیاز ها را بیان کنند. این یک دریچه برای انرژی فراهم می کند و می تواند به افراد کمک کند تا احساسات خود را تنظیم کنند، به ویژه در طول تجربیات حسی شدید به دلیل حواس تقویت شده. محرک های دیداری، که شامل کار هایی همچون خیره شدن به اشیاء متحرک، تکان دادن انگشتان، یا تماشای چراغ های چشمک زن است، آرامش را فراهم می کند، به مدیریت اضافه بار حسی کمک می کند و تنظیم عاطفی را تقویت می کند. حمایت و پذیرش محرک دیداری حیاتی است زیرا این رفتار ها برای بسیاری از افراد، به ویژه کسانی که در طیف اوتیسم قرار دارند یا تفاوت های پردازش حسی دارند، فعالیت های خود تنظیمی ذاتی هستند. محرک های دیداری، که به عنوان رفتار خود تحریکی نیز شناخته می شوند، به رفتار های تکراری اشاره دارد که حس بینایی را درگیر می کنند. این رفتار ها اغلب در افراد طیف اوتیسم و همچنین در افراد دارای اختلالات پردازش حسی و سایر افراد نورودایورژنت مشاهده می شوند. محرک دیداری می تواند به روش های مختلفی مانند خیره شدن به چراغها یا اشیاء متحرک، پلک زدن مکرر یا چرخاندن چشم ها، یا سایر اعمال دیداری تکراری ظاهر شود. محرک های دیداری چندین کارکرد برای افراد، به ویژه افراد دارای اوتیسم، دارند. این کار می تواند به تنظیم ورودی حسی کمک کند و به افراد اجازه دهد با محرک های طاقت فرسا کنار بیایند و تجربیات حسی خود را راحت تر مدیریت کنند. با درگیر شدن در محرک های دیداری، افراد می توانند توجه خود را متمرکز کنند، احساس آرامش پیدا کنند و یک تجربه حسی قابل پیش بینی نیز ایجاد کنند. این می تواند منجر به بهبود خود تنظیمی و پردازش عاطفی شود و به طور بالقوه رفاه روانی کلی را افزایش دهد. تحقیقات در حیطه اوتیسم نشان داده که ممکن است درک عمومی ضعیفی از مسائل حسی در اوتیسم وجود داشته باشد که بر میزان توانایی افراد اوتیستیک در مدیریت علائم حسی خود تأثیر می گذارد. به طور خلاصه، بزرگسالان اوتیستیک نگرانی قابل توجهی در مورد تجربیات دیداری خود ابراز کردند و نیاز به بهبود درک تجربیات دیداری در سطح شخصی و عمومی و همچنین برای توسعه حمایت های بالقوه وجود دارد.
وضوح وسیله یا محرک دیداری مورد استفاده برای اوتیسم
برای اینکه از اثر گذاری وسیله آموزشی مورد استفاده اطمینان داشته باشید، باید وضوح و شفافیت انتقال مفهوم با استفاده از آن وسیله را آزمایش کنید. یک نمونه آزمایشی تهیه کنید و آن را مورد استفاده قرار دهید. آیا وسیله مورد استفاده به اندازه ای گویا و مشخص بوده که کودک اوتیسم با استفاده از آن بتواند فعالیت درخواست شده از وی را درک کند؟
به عنوان مثال، اگر از یک پس زمینه رنگی برای اصلاح نوع واکنش کودک اوتیسم استفاده می کنید، این رنگ پس زمینه به اندازه ای برجسته و قابل دید است که کودک بتواند به خوبی نسبت به آن از خود واکنش نشان دهد؟ برای این کار ممکن است از رنگ های شاد و غیر معمول استفاده کنید تا توجه کودک اوتیسم را نسبت به خود جلب کنید. ممکن است که از ماژیک های علامت گذار استفاده کنید و با توجه به تنوع رنگ و حق انتخاب وسیعی که امروزه وجود دارد واکنش کودک را نسبت به رنگ های مختلف بسنجید و مناسب ترین آنها را انتخاب کنید.
اگر از عکس و با تصویر استفاده می کنید آیا به اندازه کافی واضح و شفاف هستند ؟ اگر عکس کوچک با وضوح پایین را بزرگ کنید اغلب کیفیت خود را از دست می دهد و نمی تواند مفهوم مورد نظر شما را به درستی انتقال دهد، وضوح تصویر هنگامی بسیار مهم و حیاتی است که لازم باشد تصویر مورد استفاده را از دور و با فاصله از کودک اوتیسم به وی نشان دهید. در این صورت، اندازه محرک دیداری نیز می تواند موضوع مهمی باشد. بنابر این محرک های حس دیداری بزرگ برای استفاده از فاصله های دور مناسب است اگر قرار است که حمایت بصری تنها یک موضوع را آموزش دهد از این امر اطمینان حاصل کنید که تنها همان مفهوم در تصویر وجود داشته باشد. مثلا اگر قرار است موضوعی مانند “در” را آموزش می دهید، اطمینان حاصل کنید که تصویر مورد استفاده بقیه اجزای خانه مانند پنجره و دیوار را در خود نداشته باشد. علت این موضوع این است که تعدادی از افراد دارای اوتیسم به اجزاء مختلف توجه می کنند و ممکن است به جزء مورد نظر شما، در میان مجموعه ای از اجزاء توجه چندانی نداشته باشند.
ممکن است از محرکی دیداری استفاده کنید، که کودک اوتیسم برای نشان دادن واکنش، مجبور به انجام حرکت و یا عملی باشد، آیا این واکنش باید قابل مشاهده باشد و با راه مشخص تری برای نشان دادن واکنش می تواند وجود داشته باشد، ممکن است با آموزش مفهومی روبه رو شوید، که باز نمایی آن به راحتی ممکن نیست. در چنین وضعیتی پیش از آموزش مفهوم مورد نظر خود باید نحوه نشان دادن واکنش به فرد آموزش داده شود.
تناسب محرک دیداری در درمان کودک اوتیسم
تناسب حمایت دیداری با سن فرد هنگامی مطرح می شود که فرد به مرحله سنی بالاتر از هفت سال می رسد. تناسب با سن به این دلیل مهم است که مایل نیستیم که به جامعه چنین القاء کنیم که افراد دارای اوتیسم از نظر رشد و سن عقلی در مرحله پایین تر نسبت به کل جامعه قرار دارند. این موضوع زمانی که کودک به مرحله سنی متوسط کودکی می رسد (یعنی ۹ تا ۱۲ سالگی) اهمیت بیشتری می یابد. هنگامی کودک دارای اوتیسم بهتر در جامعه مورد پذیرش قرار می گیرند که موارد و ابزارها و محرک های مناسب سن خود را مورد استفاده قرار دهند. به عنوان مثال اغلب شخصیت های کارتونی (با چند مورد محدود استثنا) برای بچه های کوچیک مناسب هستند، بنابراین برای اینکه مشخص کنید که یک محرک دیداری مورد استفاده مناسب سن فرد است یا خیر، مشاهده کودکان دارای رشد عادی هم سن فرد مورد نظر شما مناسب ترین کار است. حتی ممکن است با بعضی از آنها صحبت کنید تا متوجه شوید که چه چیزی مناسب آنها است و چه چیزی را رد می کنند و نمی پذیرند. آیا می توان تصور کرد که فرد دارای اوتیسم، در جامعه از آن محرک حسی استفاده کند و این عمل مناسب سن وی باشد؟ کودکان فامیل و با همسایگانی که می شناسید منبع خوبی برای حصول اطمینان از مناسب بودن محرک های دیداری مورد استفاده برای فرد دارای اوتیسم شما است.
سهولت استفاده از درمان حسی اوتیسم
تعدادی از کودکان دارای اوتیسم همانند اغلب کودکان دیگر فارغ از نوع رشد شان مایل نیستند که برای یادگیری یک موضوع کوششی بیش از اندازه از خود نشان دهند. بنابر این باید از این امر اطمینان حاصل کنید که محرک حسی دیداری مورد نظر شما به راحتی مورد استفاده قرار می گیرد و یادگیری را تسهیل می کند. به عنوان مثال اگر کودک اوتیسم دارای نقص در حرکات ظریف و فعالیتی مانند «چنگ زدن» است استفاده از محرکی که نیازمند این مهارت است ممکن است از جانب وی با منع روبه رو شود و اگر محرکی که دستکاری آن راحت تر باشد در اختیار وی قرار گیرد، راحت تر بتواند از آن استفاده کند.
استفاده از محرک های دیداری در درمان اوتیسم باید فعالیت های یادگیری فرد را تسهیل کند. اگر حمایت های بصری شما کوششی فراتر از توان فرد را بطلبد باعث بروز رفتارهای نامناسب از وی خواهد شد. بهتر است قبل از تدوین یک برنامه حمایت بصری نخست اطلاعات قابل اطمینانی در مورد فعالیت های حرکتی فرد، ویژگی های رفتاری و سطح تحمل وی به دست آورید. مثلا اگر فرد عادت دارد که اشیاء و اجسام را پرت کند، لازم است که موارد مورد استفاده خود برای آموزش را با استفاده از چسب به یک سطح بچسبانید، به عنوان مثال عکس را با چسب بر روی یک سطح ثابت کنید تا پرت کردن آن به راحتی ممکن نباشد، علاوه بر این تعداد اقلام مورد استفاده برای آموزش را بسیار محدود کنید تا در صورت پرت شدن به راحتی قابل برداشتن و قرار دادن روی میز باشد. اهداف در نظر گرفته شما باید زندگی را برای فرد راحت تر و معنی دار تر کند.
اگر از محرک دیداری مناسب با توان کودک اوتیسم استفاده کنید احتمال بروز چنین اتفاقی بسیار بالا می رود یعنی کودک احساس موفقیت می کند زیرا توانسته است که فعالیت را با موفقیت طی کند و معلم نیز به دلیل موفقیت او را تشویق می کند و دریافت تشویق یا پاداش توسط یک بزرگسال باعث افزایش فعالیت های یادگیری وی می شود.
نتیجهگیری:
به گفته دکتر صابر، متخصص رشد کودک، استفاده از محرکهای دیداری در درمان اوتیسم میتواند تحولی چشمگیر در بهبود مهارتهای ارتباطی و شناختی کودکان ایجاد کند. این روش که مبتنی بر ویژگیهای خاص پردازش حسی در کودکان طیف اوتیسم طراحی شده، با بهرهگیری از تصاویر، نمادها و ابزارهای بصری، به تقویت یادگیری، افزایش توجه و بهبود تعاملات اجتماعی کمک شایانی میکند. دکتر صابر تأکید میکند که محرکهای دیداری به دلیل ملموس و عینی بودن، برای کودکان اوتیستیک که در پردازش اطلاعات کلامی ممکن است با چالش مواجه باشند، بسیار مؤثرتر عمل میکنند. استفاده از این روشها در کنار سایر مداخلات درمانی میتواند مسیر یادگیری را تسهیل کند و نتایج درمانی را به میزان قابل توجهی ارتقا بخشد.
منابع:
gratefulcareaba.com
goldenstepsaba.com
سوالات متداول:
1-آیا محرکهای دیداری میتوانند جایگزین گفتاردرمانی شوند؟
خیر، این ابزارها معمولاً به عنوان مکمل گفتاردرمانی استفاده میشوند تا ارتباط و درک را بهبود بخشند، اما جایگزین درمانهای تخصصی نیستند.
2-چگونه میتوان محرکهای دیداری را شخصیسازی کرد؟
-از عکسهای خود کودک یا وسایل شخصی او استفاده کنید.
-تصاویر را متناسب با علایق او انتخاب کنید (مثلاً اگر به ماشینها علاقه دارد، از تصاویر ماشین برای آموزش استفاده کنید).
حدود ۷۰ تا ۹۰ درصد افراد مبتلا به ام اس خستگی را تجربه می کنند و بیش از ۴۰ درصد آنها خستگی ام اس را ناتوان کننده ترین علامت بیماری شان می دانند. خستگی در بیماران ام اس با سن، جنس یا طول مدت بیماری مرتبط نیست و ارتباط ضعیفی با سطح ناتوانی و دوره بیماری دارد. خستگی ناشی از ام اس علامت بالینی قابلتوجهی در توانبخشی است، چرا که ممکن است وخیم تر شدن سایر علائم بیماری (مانند شناخت) را دربر داشته باشد یا در نتیجه سایر علائم (مثلاً اسپاستیسیتی) افزایش یابد. مرکز توانبخشی ام اس دکتر صابر با استفاده از تیم توانبخشی متخصص و با تجربه در زمینه درمان بیماران ام اس به صورت حرفه ای فعالیت می نماید و خدمات کاردرمانی، ماساژ درمانی، گفتاردرمانی را در کلینیک و منزل به این بیماران ارائه می دهد.
خستگی در ام اس
حدود 80% از افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) با خستگی زندگی می کنند. خستگی ممکن است شایع ترین علامت در افرادی باشد که در غیر این صورت محدودیت های فعالیت کمی دارند. خستگی می تواند در توانایی شما برای عملکرد در خانه و محل کار اختلال ایجاد کند. ممکن است متوجه شوید که اعضای خانواده، دوستان، همکاران یا کارفرمایان خستگی شما را درک نمی کنند. آن ها ممکن است حتی فکر کنند که شما افسرده هستید یا به اندازه کافی تلاش نمی کنید. این تا حدی به این دلیل است که اندازه گیری خستگی دشوار است. اگر با MS زندگی می کنید، ممکن است انواع مختلفی از خستگی را تجربه کنید. به عنوان مثال، اسپاسم عضلانی یا مشکلات مثانه ممکن است شما را در شب بیدار نگه دارد. ممکن است متوجه شوید که کارهای روزمره مانند لباس پوشیدن و آماده کردن غذا به تلاش بیشتری نیاز دارد. افسردگی نیز می تواند باعث خستگی شود. در نهایت، ممکن است خستگی MS را تجربه کنید. خستگی به تنهایی به این معنی نیست که شما MS دارید. سایر شرایط پزشکی و کمبود ویتامین ها، می توانند باعث خستگی شوند. برای تشخیص MS به بیش از یک علامت نیاز است. با این حال، اگر سطوح غیر عادی از خستگی را تجربه می کنید، با پزشک خود در مورد علل احتمالی صحبت کنید. ما نمی دانیم چه چیزی باعث خستگی MS می شود، اما راه هایی وجود دارد که می توانید آن را مدیریت کنید. درمان های مختلف، از جمله توانبخشی، می توانند به شما کمک کنند تا برای پیشگیری و کاهش اثرات خستگی مرتبط با MS برنامه ریزی کنید. آن ها می توانند به شما استراتژی های صرفه جویی در انرژی را آموزش دهند و به شما کمک کنند از فعالیت هایی که باعث خستگی شما می شوند، اجتناب کنید. کاردرمانی برای ساده سازی وظایف در محل کار و خانه و صرفه جویی در انرژی، فیزیوتراپی برای یادگیری روش های صرفه جویی در انرژی برای راه رفتن (با یا بدون وسایل کمکی) و انجام سایر کارهای روزمره و همچنین برای توسعه یک برنامه ورزشی منظم برای جلوگیری از عدم آمادگی جسمانی (از دست دادن عضلات که در هنگام کم فعالی رخ می دهد) در نظر گرفته می شود. هیچ دارویی به طور خاص برای درمان خستگی در ام اس ساخته نشده است. اما شما و پزشک شما ممکن است برخی از آن ها را برای استفاده خارج از برچسب در نظر بگیرید. شما همچنین می توانید با تغذیه سالم، انرژی خود را به حداکثر برسانید.
تعریف خستگی در ام اس
خستگی در بیماران ام اس به شیوه های مختلفی تعریف شده است. دامنه تعاریف از موارد ذهنی (احساس عدم وجود انرژی ذهنی و جسمی) شروع میشود و به تعاریف عینی فیزیولوژیکال (کاهش حداکثر قدرت انقباض عضله) ختم می شود. همچنین خستگی به عنوان یک پاسخ معمول و حفاظتی برای کاهش درگیری فرد در فعالیت هایی که فراتر از ظرفیت است،دیده می شود. منظور از ظرفیت فرد،تنها ظرفیت جسمی نیست و میتواند ذهنی باشد.۳ فاکتور اصلی که خستگی را تعریف میکنند و مشکلات اصلی آن را نشان می دهند عبارتند از: محدودیت زبان، انواع خستگی و ابعاد خستگی.
محدودیت زبان
خستگی واژه عمومی در مکالمات روزمره ماست و گستردهای از احساسات گوناگون مانند ضعف،خواب آلودگی و خستگی را در بر می گیرد. اما محدودیت واژگان، توصیف خستگی در ام اس را با چالش روبرو می کند. متاسفانه این محدودیت در احساس مراجعین نیز تاثیر می گذارد، چرا که حس می کنند متخصصین توانبخشی مفهوم واقعی خستگی ناشی از ام اس را از دید آنها درک نمی کنند. این مسئله باعث بروز چالش هایی در ارزیابی و درمان نیز می شود. بنابراین برای متخصصین توانبخشی ضروری است که انواع مختلف خستگی و توصیفهای متفاوت آن را بشناسند و افکارشان را درباره خستگی در ام اس سازماندهی کنند.
انواع خستگی در بیماران ام اس
خستگی ام اس به شیوههای مختلفی توصیف میشود. برای مثال خستگی در بیماران ام اس میتواند نتیجه روند پیشرفت بیماری باشد (خستگی اولیه)و یا نتیجه سایر عواملی باشد که مستقیماً به بیماری مربوط نیستند (خستگی ثانویه). همچنین خستگی ناشی از ام اس می تواند حاد یا مزمن باشد و ماهیت جسمی یا شناختی داشته باشد. تجربه خستگی می تواند کاملاً ذهنی و انتزاعی باشد و حتی موقع استراحت رخ دهد و یا برعکس، تجربی فیزیولوژیکال و به دنبال فعالیت باشد. جدول زیر شامل تعاریف و خستگی و درمان آن به وسیله توانبخشی است.
راه های توصیف خستگی
توضیحات
تمرکز درمان
اولیه
خستگی مستقیماً با عوامل بیماری مرتبط است
تمرکز بر توانمند سازی مراجع مبتلا به ام اس جهت بهبود مهارت ها، استراتژی ها و الگوهای سبک زندگی که مدیریت طولانی مدت خستگی را تسهیل میکند.
ثانویه
عوامل غیر مرتبط با بیماری منجر به خستگی می شود.
همکاری با سایر اعضای تیم درمان برای تشخیص و درمان یا مدیریت علل ثانویه خستگی: افسردگی،اختلالات خواب،استرس و…
حاد
خستگی کوتاه مدت که به علت عفونت یا تشدید بیماری ایجاد شده است.
تشویق فرد مبتلا به ام اس که موقتاً بیشتر استراحت کند و دستورات پزشک را دنبال نماید و به دنبال درمان عفونت یا تشدید بیماری باشد.
مزمن
خستگی در ۵۰% از طول روز و بیش از ۶ هفته وجود داشته باشد.
تمرکز بر توانمندسازی افراد مبتلا به ام اس برای توسعه مهارت ها،استراتژی ها و الگوهای سبک زندگی که مدیریت خستگی را در طولانی مدت تسهیل می کند.
جسمی یا حرکتی
ناتوانی در شروع فعالیت حرکتی و یا ادامه آن
تمرکز بر توانمندسازی فرد مبتلا به ام اس برای توسعه یظرفیت ها ،مهارت و استراتژی هایی برای مدیریت جسمی با استفاده از فعالیت هایی که نیاز به تلاش های فیزیکی دارند.
شناختی
ناتوانی در شروع و ادامه فعالیت های ذهنی/شناختی
تمرکز بر توانمندسازی فرد مبتلا به ام اس جهت ایجاد ظرفیت،مهارت و استراتژیهایی برای مدیریت فعالیتهایی که الزامات ذهنی/ شناختی دارند.
ادراکی/تجربی
احساس سستی و رخوت(خستگی در حالت استراحت) یا فقدان انرژی،در شروع و نیز تکمیل فعالیت ها
تمرکز بر توانمندسازی افراد مبتلا به ام اس جهت اولویت بندی فعالیت ها،به دست آوردن مهارت های تطابقی و تعیین اهداف قابل دستیابی در فعالیت ها
قابل مشاهده/فیزیولوژیکال
نقص عینی در عملکرد فیزیک یا جسمی و یا توان تکمیل فعالیت ها
تمرکز بر بهبود ظرفیت و تحمل جسمی و شناختی
خستگی اولیه: خستگی اولیه به طور مستقیم با روند بیماری مرتبط است. تعیین و تشخیص اولیه یا ثانویه بودن خستگی ناشی از ام اس از دیدگاه دکتر ام اس و توانبخشی، حائز اهمیت است. خستگی اولیه نیازمند رویکردهای جبرانی، آموزشی و مشاورهای است و خستگی ثانویه علاوه بر اینها نیازمند درمان دارویی نیز می باشد. اگرچه پژوهش در این مورد ادامه دارد، اما دانش حاضر سه مکانیسم اصلی را برای خستگی اولیه در ام اس در نظر میگیرد: تغییرات در سیستم اعصاب مرکزی (شامل از بین رفتن آکسون ها و سازماندهی مجدد قشری)،تغییر در سیستم ایمنی و تاثیرات اندوکرین.
از بین رفتن آکسون در مغز افراد مبتلا به ام اس با خستگی در ارتباط است. به علاوه در لوب پریتال، کپسول داخلی و مثلث خارج بتنی افراد مبتلا به ام اس که خستگی را تجربه میکنند، فشار بیشتری نسبت به بیمارانی که خستگی ندارند وجود دارد. تغییرات ساختاری در مغز میتواند الگوهای فعالیت مغزی و انرژی مورد نیاز برای مغز را تغییر دهد. برخی مطالعات معتقدند تغییراتی که در ادراک خستگی بیماران ام اس رخ می دهد، افزایش خستگی (که با معیار تاثیر بیماری بر خواب و استراحت سنجیده میشود) با افزایش آتروفی مغزی مرتبط است. رضا فرض بر آن است که خستگی، آتروفی مغزی ناشی از روند تخریب میلین ها را پیش بینی می کند. خستگی همچنین با سطوح بالای عوامل ایمنی مرتبط است. برای مثال در مطالعه ای، خستگی در بیماران ام اس حین استراحت ( آستنیا) با فعالیت سیستم ایمنی مرتبط بوده است.
فاکتور احتمالی دیگر در خستگی ام اس، اختلال در عملکرد سیستم نورواندکرین است. در شرایطی مانند سندروم خستگی مزمن، لوپوس و آرتریت روماتوئید، سطوح پایین کورتیزول عاملی موثر در خستگی است.
خستگی ثانویه: در حالی که تعداد زیادی از فاکتورهای مرتبط با بیماری بر خستگی فرد اثر می گذارند،عوامل ثانوی نیز به همان میزان موثر هستند. از جمله این عوامل میتوان به اختلالات خواب، داروها، پسرفت، افسردگی، استرس و اضطراب اشاره کرد.
اختلالات خواب:شیوع اختلالات خواب در بین افراد مبتلا به ام اس از ۲۵ تا ۶۱ درصد متغیر است. این نسبت تقریباً در جمعیت عادی ۲ یا ۳ برابر است. به علاوه، علائم اختصاصی ام اس (مشکلات ادراری،اسپاستیسیتی،درد) عوارض جانبی داروها (داروهای ام اس یا سایر داروها) یا عوامل محیطی موثر بر فرد (مثل نور،صدا یا بیدار شدن در اثر صدای کودکان در نیمه شب)، با اختلالات خواب در افراد مبتلا به ام اس مرتبط می باشند.
عوارض جانبی داروها: تعداد زیادی از داروهایی که برای افراد مبتلا به ام اس تجویز میشوند،خستگی را تشدید می کنند. این داروها شامل دو دسته اصلی داروهای اصلاح کننده بیماری (اینترفرون ها) و داروهای مرتبط با علائم خاص (ضد درد ها یا ضد افسردگی ها) میشوند.
پسرفت: به معنی زوال تدریجی تون و قدرت عضلانی است. شخصی که این شرایط را دارد احساس ضعف و تحمل جسمانی پایینی دارد و کمتر درگیر فعالیت های جسمانی می شود. از طرفی می دانیم که افراد مبتلا به ام اس سطح فعالیت جسمانی شان پایین تر از سایرین است. مطالعات نشان دادند که این کم تحرکی ،افراد مبتلا را در معرض خطر پسرفت قرار میدهد، خستگی در ام اس را بدتر کرده و یک سیکل معیوب ایجاد می کند.
افسردگی، استرس و اضطراب: وجود افسردگی، استرس یا اضطراب نقش مهمی در خستگی دارد. در مروری بر روانشناسی خستگی، افسردگی و اضطراب و خستگی با هم مرتبط دیده شدند. پژوهش های طولی هم نشان دادهاند که افسردگی می تواند پیش بینی کننده خستگی و اضطراب باشد. همچنین افراد خسته و مضطربی که مبتلا به ام اس باشند، بیشتر مستعد افسردگی هستند. بعلاوه عوامل روانی و شخصیتی نیز ممکن است بر این ارتباطات تاثیر بگذارند.
خستگی حاد در مقابل خستگی مزمن: خستگی حاد، کوتاه مدت است کمتر از ۶ هفته به طول میانجامد و در نتیجه ی عواملی مثل خواب ناکافی، پیشرفت بیماری یا عفونت می باشد. خستگی در ام اس می تواند طولانی شود و بیش از ۶ هفته وجود داشته باشد که در این صورت مزمن خوانده می شود. خستگی مزمن یک چالش بزرگ برای عملکرد روزمره زندگی افراد مبتلا به ام اس است. اگرچه استراتژی ها می توانند کاملا متفاوت باشند،هر دو نوع خستگی حاد و مزمن با درمان مناسب کاردرمانی ام اس مدیریت می شوند. مثلاً در خستگی مزمن باید دامنه وسیعی از عادات، روتین ها و مهارت ها را برای مدیریت طولانی مدت ایجاد کنیم.
سایر انواع خستگی:در حالی که برخی تعاریف خستگی بر احساس فقدان انرژی هنگام انجام فعالیت های جسمی یا ذهنی تمرکز دارند،سایر تعاریف و خستگی را عینی تر توصیف می کنند مثل کاهش عملکرد جسمی و ذهنی. در ام اس هم مانند جمعیت عادی،خستگی جسمانی در نتیجه ورزش یا فعالیت بدنی شدید تر می شود. ولی در مقایسه با افراد سالم ممکن است استراحت کردن،خستگی افراد مبتلا به ام اس را به طور کامل بهبود نمی بخشد. به علاوه،خستگی مرتبط با ام اس به آسانی تشدید می شود،عملکرد جسمی و ذهنی را بدتر میکند،بر شدت سایر علائم ذهنی افزوده و حتی مشارکت در فعالیتهای روزمره را محدود می کند. معمولا در ام اس خستگی با گرما بدتر می شود که احتمالاً به علت آسیب اعصاب است. اصطلاح «خستگی ذهنی/شناختی» معمولاً نشاندهنده کاهش عینی کیفیت عملکرد شناختی فرد و تاثیر خستگی بر عملکرد شناختی است.
ابعاد خستگی ام اس چگونه است
موضوع مهم دیگر هنگام تعریف خستگی در روند توانبخشی، بررسی خستگی مانند سایر علائم، در چهار بعد می باشد: شدت،طول زمان،اثر و کیفیت. این ابعاد در تئوری علائم ناخوشایند در جدول به صورت خلاصه آورده شده است که بررسی می شوند.
ابعاد خستگی
توصیف
توانبخشی
شدت
تشدید یا تقویت مقدار خستگی
کاهش شدت خستگی می تواند نتیجه مهم مداخلات مدیریت خستگی باشد.
طول
تکرار خستگی حاد و طول مدت خستگی مزمن. زمان خستگی به فعالیت های خاص (مثلا فعالیت های جسمانی) و تغییر خستگی در طول روز (مثلاً صبح بیشتر از عصر) بستگی دارد.
الگوهای خستگی ممکن است بر زمانبندی درمان تأثیر بگذارند و برای اصلاح فعالیت ها به درمانگر ایده بدهند.
اثر
خستگی هایی که موجب ناراحتی و تنش میشوند و تجربه شان برای فرد ناخوشایند است.
کاهش اثر خستگی یکی از نتایج مداخلات مدیریت خستگی است.
کیفیت
تجربه فرد از خستگی، احساس او از خستگی و میزانی را که خستگی با مداخلات بهبود مییابد،توصیف میکند.
کیفیت خستگی میتواند قبل و بعد از درمان مورد بررسی درمانگر قرار گیرند.
تکنیک های جسمانی درمان خستگی در ام اس
ورزش: میان افراد مبتلا به ام اس مشکلات مرتبط با کم تحرکی شایع است. مزایای ورزش برای افراد مبتلا به ام اس شامل بهبود قدرت عضلانی و عملکرد عضله،افزایش فعالیتهای مرتبط با تحرک و کیفیت زندگی بهتر است. ورزش بر خستگی ام اس تاثیر مثبت می گذارد. علیرغم مزایای شناخته شده ورزش، بسیاری از افراد مبتلا به ام اس نیازمند راهنمایی برای موفقیت در این حیطه هستند و به ویژه به علت مشکلات شان نیاز به یک برنامه ورزشی دارند. هنگامی که برنامه های ورزشی را تجویز می کنیم، فاکتورهای زیادی باید مورد توجه قرار گیرند و از روشهای تغییر رفتار هم میتوان استفاده نمود. تمرکز این بخش بر اطلاعات ورزشی مختص خستگی است.
بیشتر این نوع فعالیت بدنی که برای افراد مبتلا به ام اس توصیه میشود، تمرینات تحمل و قدرت عضلانی است که میتوانند برخی از خستگی هم تاثیر بگذارند. هرچند معمولاً تبعات خستگی ام اس به عنوان یک عامل ثانویه مطالعه شده به علاوه یافته های گزارش شده چند گانه هستند و از آنجایی که تقریباً هیچ مطالعه ای انواع مداخلات ورزشی را مقایسه نکرده است اینکه کدام روش موثر تر خواهد بود،نامشخص به نظر می رسد.
تمرینات تحمل
تمرینات تحمل در بیماران ام اس که نقایص خفیف و متوسط دارند توسط دوچرخه و راه رفتن روی تردمیل انجام می شود. به طور کلی مطالعات تاثیر مثبت ورزش را بر خستگی نشان دادهاند. بر اساس شواهد موجود، توصیه برای بهبود تحمل در افراد مبتلا به ام اس خفیف تا شدید در یک مطالعه این گونه بوده است: شروع 3-2 جلسه در هفته و شدت ضعیف تا متوسط ( 50-70 درصد از مصرف حداکثری اکسیژن یا 70-60 درصد از حداکثر ضربان قلب) طی 40-10 دقیقه انجام شده است. بعد از 6-2 ماه همراه ورزش با شدت کم تا متوسط،به تدریج شدت بیشتری در صورت تحمل فرد امتحان می شود.
ورزش های مقاومتی
تحقیقات نشان داده اند که بین بیماران ام اسی که نقایص خفیف تا متوسط ام اس دارند، ورزش های مقاومتی پیشرونده به خوبی تحمل می شوند و قدرت عضلانی را بهبود می بخشند. به علاوه این مطالعات نشان دادهاند تمرینات مقاومتی پیشرونده از شدت خستگی در ام اس طبق مقیاس ( FSS و MFIS ) و میکاهند و همچنین خود افراد مبتلا هم به صورت کیفی کاهش خستگی خود را گزارش میکنند. مطالعه با ترکیب مقاومت و تحمل در تمرینات، آثار مثبتی را بر سرعت راه رفتن و ظرافت هوازی گزارش کرد، اما تغییری در خستگی بیمار ام اس با مقیاس ( FSS ) مشاهده نکرد. این قبیل یافته ها نشان می دهند چه پژوهشی بیشتری برای فهم بهتر این مداخلات ورزشی برای خستگی بین افراد مبتلا به ام اس نیاز است.
بر اساس یافتههای پایه ای،توصیه می شود که افراد مبتلا به ام اس خفیف تا متوسط، 3-2 بار در هفته تمرینات مقاومتی پیشرونده انجام دهند. برنامه ورزشی 8-4 تمرین در3-1 مجموعه با ۱۵ مرتبه حداکثر تکرار ( RM ) انجام می شود. دوره های استراحت در دامنه 4-2 دقیقه بین هر مجموعه و ورزش پیشنهاد میشود. برنامه باید شامل ورزش هایی برای کل بدن باشد. ورزش گروه عضلات بزرگتر باید عضلات کوچکتر را هم درگیر کند.
تکنیک های روانشناسی بیماران ام اس- جسم و خستگی
تکنیک ( FACET ) : این تکنیک در واقع مخفف عبارت «به کارگیری تکنیک های شناختی-رفتاری و انرژی موثر در زندگی»است. این رویکرد شامل ۶ هفته جلسات مدیریت روانشناسی ام اس است که با رویکردهای حفظ انرژی و شناختی-رفتاری مخلوط است. این رویکرد توسط کاردرمانگران، فیزیوتراپیست ها و پرستاران آموزش دیده ام اس استفاده می شود. در جلسه اول گروه به معرفی خستگی ام اس می پردازند و تکلیف فرد نوشتن گزارش روزانه فعالیت هایش است. در جلسه دوم افراد میزان مصرفی انرژی برای خود را مشخص می کنند. در هفته سوم مصرف متعادل این انرژی را به همراه هدف نویسی یاد میگیرند و در جلسه چهارم به مباحث استرس و مدل شناختی-رفتاری پرداخته می شود. در این هفته مراجعان و افکارشان را ثبت می کنند و در هفته پنجم افکار غیر مفید به چالش کشیده میشوند. نهایتاً در هفته ششم جمع بندی صورت می گیرد و افراد تشویق به ادامه دادن این برنامه می شوند. این رویکرد بسیار مفید است و در انگلستان به صورت رسمی برای استفاده از آن آموزش می بینند.
خلاصه
همانطور که در جدول بالا دیدیم، خستگی ام اس علامت ی پیچیده است و چگونگی توصیف آن تاثیر بسزایی بر انتخاب ارزیابی ها و انتخاب اهداف و ارزیابی نتایج دارد. در نتیجه این پیچیدگی بهتر است به جای در نظر گرفتن خستگی به عنوان یک مکانیسم، با دیدگاهی چند عاملی به آن نگاه شود. بهترین کار برای نیل به این هدف، کار در یک تیم چند حرفهای است که هر یک از اعضای آن در حیطه مشخصی متخصص است. مرکز تشخیص و درمان ام اس دکتر صابر با تیم مجرب کاردرمان، گفتاردرمان و روانشناش تلاش دارد بهترین نتایج درمانی را برای بیماران ایجاد نماید و روند این بیماری را کند و استقلال بیمار را تا حد امکان حفظ کند.
1- آیا خستگی ناشی از ام اس با خستگی معمولی متفاوت است؟
بله، خستگی در ام اس (Fatigue) اغلب ناگهانی، مداوم و ناتوانکننده است و حتی بدون انجام فعالیت شدید نیز میتواند بروز کند. این خستگی ممکن است با خواب یا استراحت برطرف نشود.
2-چه عواملی باعث تشدید خستگی در بیماران ام اس میشوند؟
گرما، استرس، کمخوابی، عفونت، فعالیت بدنی بیشازحد و حتی تغذیه نامناسب از جمله عوامل مهم تشدید خستگی در بیماران ام اس هستند.
یکی از روش های درمانی در درمان کودکان اوتیسم برنامه TEACCH است. آموزش در برنامه تیچ با استفاده از یک ارزیابی دقیق و مناسب آغاز می شود. هدف از ارزیابی کسب اطلاعات در موارد مختلف است. مواردی مانند سطح مهارت کودک اوتیسم، شیوه یادگیری وی، الگوی واحد و منحصر به فرد توانایی کودک اوتیسم و نیازها و علائق وی، ارزیابی می تواند به دو شیوه رسمی و غیر رسمی انجام شود. در مرکز اوتیسم دکتر صابر تأکید بر ارزیابی غیر رسمی است تا با استفاده از آن اطلاعات پایه ای در مورد کودک اوتیسم برای آماده سازی برنامه انفرادی مناسب به دست آید. مرکز اتیسم دکتر صابر در زمینه درمان اوتیسم با استفاده از تکنیک های روز دنیا در حیطه کاردرمانی اوتیسم و گفتاردرمانی اوتیسم مشغول به فعالیت می باشد.
درمان اوتیسم با برنامه TEACCH یا رویکرد تیچ
درمانگر باید به خاطر داشته باشد که رشد مهارت ها در اختلالات طیف اوتیسم مختل شده است و ارزیابی نیازمند اتخاذ شیوه متوالی رشد است تا با استفاده از آن دریافته شود که فرد بر کدام مهارت ها غلبه یافته است و کدامین مهارت ها را یاد نگرفته است. توجه به درجه استقلال و میزان اتکاء به خود فرد بایستی نکته اصلی ارزیابی فرد باشد. ارزیایی توانمندی ها و علائق می تواند سرنخی برای تدوین برنامه های آموزشی و فعالیت ها و محتواهای مرتبط با آن باشد. ارزیابی مهارت های ظاهر شده در فرد به برنامه ریز نقطه آغاز فعالیت ها را نشان می دهد و نحوه سازمان دهی و عادات کاری فرد نیز در سازمان دهی محیط و فضای انجام فعالیت های آموزشی به برنامه ریز کمک خواهد کرد. لازم به ذکر است که مرحله ارزیابی می تواند اطلاعات بسیار مهمی را در زمینه مناسب سازی فرایند رشد برای فرد، میزان عملی بودن برنامه های موجود با توانمندی های فرد و خواسته ها و آرزوهای والدین در اختیار برنامه ریز قرار دهد.
در برنامه تیچ در درمان اوتیسم ارزیابی می تواند با استفاده از مطالعه پرونده فرد و اطلاعات نوشتاری در مورد وی به دست آید. در زمان انجام کار اطلاعات اصلی مورد نیاز را باید در ارتباط با موارد زیر به دست آورد تا با استفاده از این اطلاعات ساختار اصلی برنامه و اهداف آن را تعیین کرد :
توانمندی ها
علائق
مهارت های درسی، بازی و عملکردی
ناتوانی و ضعف ها و یا نکاتی که باید تمرکز بیشتری بر آنها کرد
سطح و میزان برقراری ارتباط
مهارت های اجتماعی – درخواست کمک، کار در گروه و غیره
شیوه های یادگیری و میزان توجه، سطح عملکرد، سازماندهی، موضوعات حسی، تغییر در موضوعات
برنامه مداخله ای برای اوتیسم (روش تیچ) که به عنوان درمان و آموزش کودکان اوتیسم و دارای اختلالات ارتباطی مرتبط شناخته می شود، به عنوان یک روش نوظهور برای اوتیسم در نظر گرفته می شود TEACCH.برنامه ای مبتنی بر آموزش ساختار یافته است که بر تطبیق وظایف و محیط ها برای حمایت از استقلال، یادگیری و مشارکت کودک تأکید دارد. این برنامه عمدتاً در کلاس های درس استفاده شده است، اما ممکن است در محیط های خانگی یا اجتماعی نیز به کار رود. روش تیچ بر اساس یک پروفایل پیشنهادی از نقاط قوت، ترجیحات و نیاز های کودکان در طیف اوتیسم استوار است، از جمله تمایل به روتین، قدرت نسبی در پردازش اطلاعات بصری، توجه بالا به جزئیات و ترجیحات و بیزاری های حسی قوی. در مجموع، TEACCH به دنبال تطبیق محیط یادگیری برای افزایش فرصت های یادگیری است. روش تیچ یک برنامه بالینی، آموزشی و پژوهشی است. این برنامه در سال 1972 به عنوان یک برنامه ایالتی تأسیس شد و به الگویی برای سایر برنامه ها در سراسر جهان تبدیل شده است. روش تیچ از روشی به نام “آموزش ساختار یافته ” استفاده می کند. این روش بر اساس نیاز های یادگیری منحصر به فرد افراد دارای اختلال اوتیسم است، از جمله: نقاط قوت در پردازش اطلاعات بصری، مشکلات در ارتباطات اجتماعی، توجه و عملکرد اجرایی. روش تیچ استراتژی ها و ابزار هایی را برای معلمان فراهم می کند تا در کلاس درس استفاده کنند. این ها به دانش آموزان دارای اوتیسم کمک می کنند تا به اهداف آموزشی و درمانی دست یابند. رویکرد آموزش ساختار یافته تیچ بر موارد زیر تمرکز دارد:
-حمایت های بیرونی برای رفع چالش های توجه و عملکرد اجرایی
-اطلاعات بصری و یا نوشتاری برای تکمیل ارتباط کلامی
-حمایت ساختار یافته برای ارتباطات اجتماعی
آموزش ساختار یافته تیچ از سازماندهی و حمایت ها در محیط کلاس درس برای کمک به بهترین یادگیری دانش آموزان استفاده می کند. این شامل: سازماندهی فیزیکی، برنامه های فردی، سیستم های کاری (فعالیت) و ساختار بصری مواد در وظایف و فعالیت ها است. این روش از مشارکت معنا دار در فعالیت های کودکان، آن ها را حمایت می کند. همچنین برای افزایش انعطاف پذیری، استقلال و خود کارآمدی دانش آموزان تلاش می کند. استراتژی های آموزش ساختار یافته تیچ می توانند در کنار سایر رویکرد ها و درمان ها استفاده شوند. نتایج مطالعات مختلف نشان داد که اثرات تیچ بر مهارت های ادراکی، حرکتی، کلامی و شناختی در مطالعات متاآنالیز شده، خوب بود.
گاری ماسیبو مدیر مرکز رویکرد تیچ معتقد است که :
با استفاده از ارزیابی مشخص می شود که یادگیری را بر کدامین مهارت علائق و نیازهای فرد دارای اوتیسم می توان بنا نهاد، بررسی و مرور مدل های آموزشی موجود برای این افراد نشان دهنده غلبه الگوی رفتارهای “طبیعی” بر فعالیت های شناختی و آموزشی است و اغلب این برنامه ها به این امر توجهی ندارند که منطبق شدن با آن رفتار “طبیعی” امری دشوار و گاه غیر ممکن است علت این ناتوانی محدودیت دامنه تمرکز و گرایش به سمت توجه به جزئیات است و حواس آنان از انسجام کمتری برخوردار است. باید به آنها کمک کنیم تا بتوانند پیوندهایی برقرار سازند. یعنی به جای کنترل چراغ چشمک زن باید سعی در گسترش شعاع نور داشته باشیم”
شیوه های یادگیری افراد دارای اختلالات طیف اوتیسم
ساخت انفرادی برنامه های آموزشی رمز موفقیت آموزش است و متخصصان برنامه تیچ همانند افرادی عمل می کنند که گستره مشکلات ایجاد شده توسط اوتیسم را می شناسند و از آن آگاه هستند. برنامه ریزان سعی در تهیه برنامه ای انفرادی دارند که بر اساس شیوه یادگیری فرد تنظیم شده باشد و باعث ارتقاء سطح سازگاری افراد دارای اوتیسم شود. این سازگاری با استفاده از شیوه های مختلفی مانند افزایش مهارت های افراد، تعدیل محیط به گونه ای که اثر نقایص موجود در فرد به حداقل میزان خود کاهش یابد و استفاده از استراتژی های مربوط به آموزش ساخت دار و سایر حمایت های بصری به منظور افزایش یادگیری و تسهیل در برقراری ارتباط ایجاد شود. در این برنامه آموزش با استفاده از ساخت بصری دنبال می شود این نوع ساخت به منظور افزایش توانمندی فرد انجام می شود.
با توجه به ویژگی های افراد قرار گرفته در طیف اختلالات اوتیسم در روش تیچ نیازهای یادگیری آنان به صورت زیر توصیف شده است :
نیاز مندی به حمایت برای ادراک و جهت گیری به سمت محیط های اجتماعی
نیازمندی به حمایت های بصری برای زبان ادراکی و بیانی
نیازمندی به ساخت های فیزیکی به منظور کم کردن محرک های مخل یادگیری در این افراد
نیازمندی به برنامه های مختلف برای جبران تفاوت های موجود در شیوه پردازش اطلاعات
نیازمندی به سیستم های کاری متفاوت و مطابق با توانمندی های شناختی
نیازمندی به متن های مختلف برای درک هر چه بیشتر و بهتر دستورالعمل ها و راهکارها
نیازمندی به سیاهه و لیست های متنوع برای مشخص کردن در خواست ها و الزام های موجود در محیط های کاری و آموزشی
یکی از مهم ترین اصول در رویکرد تیچ در درمان اوتیسم، استفاده از سازمان دهی و توالی گام های تشکیل دهنده یک فعالیت و با برنامه آموزشی است، با استفاده از این توالی و سازماندهی وی قادر خواهد بود که موارد زیر را درک کند :
چه چیزی درخواست شده است؛
تدوین و اجرای برنامه به صورت عملی چگونه است و هر گام به چه صورتی باید انجام شود
و یادگیری و حفظ دقیق نظم و توالی تکلیف درخواست شده برای وی قابل درک خواهد بود.
راهکارهایی که برای تسهیل سازمان دهی و توالی پیشنهاد شده است عبارتند از:
سازمان دهی افراد و مواد مورد استفاده در آموزش
استفاده از نمادهای مشخص و واضح، برای زمان آغاز و پایان فعالیت
حمایت های بصری به منظور درک مفاهیم ذهنی
آموزش مهارتهای زندگی به کودکان اوتیسم با روش TEACCH
برنامه TEACCH (درمان و آموزش کودکان مبتلا به اوتیسم و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط) یکی از مؤثرترین روشها برای آموزش مهارتهای زندگی به کودکان طیف اوتیسم است. این برنامه با ساختاردهی محیط و فعالیتها، یادگیری را برای این کودکان قابلدسترستر میکند.
مهارتهای اصلی که با TEACCH آموزش داده میشوند:
خودمراقبتی: لباس پوشیدن، مسواک زدن، توالت رفتن
مهارتهای خانگی: مرتب کردن وسایل، کمک در کارهای ساده خانه
اجتماعی: رعایت نوبت، پیروی از قوانین ساده
سازماندهی: مدیریت زمان و وظایف روزانه
راهکارهای TEACCH برای آموزش مؤثر:
-استفاده از برنامههای بصری:
تصاویر و نمادها به جای دستورات شفاهی
جدولهای زمانی تصویری برای پیشبینی روال روز
-تقسیم کار به مراحل کوچک:
هر مهارت به بخشهای قابلمدیریت تقسیم میشود
تسلط بر هر مرحله قبل از رفتن به مرحله بعد
-محیطهای یادگیری ساختاریافته:
فضای فیزیکی مشخص برای هر فعالیت
کاهش عوامل حواسپرتی
-نقش خانواده در این فرآیند:
والدین میتوانند با ایجاد ثبات در خانه و استفاده از همان راهبردها، یادگیری را تسریع کنند. مطالعات نشان دادهاند که ترکیب TEACCH با سایر روشها مانند ABA میتواند نتایج بهتری ایجاد کند.
آیا TEACCH میتواند به بهبود ارتباطات غیرکلامی در اوتیسم کمک کند؟
برنامه TEACCH به عنوان یکی از جدیدترین روش درمان اوتیسم، تأثیر قابلتوجهی بر بهبود ارتباطات غیرکلامی دارد. بسیاری از کودکان طیف اوتیسم با چالشهای ارتباطی مواجهند و TEACCH با راهکارهای منحصر به فرد به آنها کمک میکند.
راهکارهای TEACCH برای ارتباط غیرکلامی:
سیستم ارتباطی تبادل تصویر (PECS):
استفاده از کارتهای تصویری برای بیان نیازها
تقویت درخواستهای کاربردی
زبان بدن و حالات چهره:
آموزش تشخیص و بیان احساسات از طریق تصاویر
تمرینهای آینهای برای تقلید حالات صورت
اشارات و حرکات هدفمند:
آموزش اشارههای کاربردی (مثل اشاره به شیء مورد نظر)
ترکیب حرکات با ارتباط تصویری
مدت زمان لازم برای مشاهده نتایج:
پیشرفت معمولاً پس از 3 تا 6 ماه تمرین منظم قابل مشاهده است، اما این زمان بسته به سطح عملکرد کودک متفاوت خواهد بود. ترکیب TEACCH با گفتاردرمانی میتواند نتایج را بهبود بخشد.
1- آیا TEACCH جایگزین گفتاردرمانی یا کاردرمانی میشود؟
خیر، TEACCH مکمل این روشهاست. ترکیب آن با گفتاردرمانی و کاردرمانی حسی نتایج بهتری دارد.
2-آیا TEACCH میتواند مشکلات حسی در اوتیسم را کاهش دهد؟
بله، با سازماندهی محیط فیزیکی (مثل نور مناسب، کاهش سروصدا) و فعالیتهای حسی ساختاریافته، به تنظیم حسی کمک میکند.
یادگیری چیست، یادگیری فرایندی است که در موجودات تکامل یافته به خصوص انسان از جایگاه مهمی برخوردار است. همچنان که تکالیف و فعالیت های انسان پیچیده تر می گردند به همان نسبت به فرآیند یادگیری نیز اهمیت و ضرورت بیشتری می یابد. در تعریف یادگیری باید گفت یکی از ابزارهای ضروری انسان جهت سازگاری با محیط اطراف خود است. در دنیایی که هر روز شاهد تغییرات بسیار زیادی هستیم در صورت عدم توانایی یادگیری، امکان خلاقیت، ابتکار، آسایش و یک زندگی هدفمند و پیشرفت و توسعه در زمینه های مختلف وجود نداشت. مرکز اختلال یادگیری دکتر صابر در زمینه روش های مختلف یادگیری به کودکان با اختلالات یادگیری خاص فعالیت می نماید.
مرکز اختلال یادگیری دکتر صابر در حیطه تشخیص اختلال یادگیری، بررسی علل و درمان تخصصی مشکلات یادگیری کودکان به صورت کاملا تخصصی فعالیت می نماید. بخش سنسوری روم، اتاق تاریک دیداری، اتاق شنیداری، بخش آموزش تخصصی همگی از بخش های مهم این مرکز می باشند.
یادگیری چیست
به طور کلی یادگیری در انسان، جنبه ها و سطوح متفاوتی دارد که می تواند در ارتباط با فعالیت های حرکتی ( همانند آموزش راه رفتن،دویدن، دوچرخه سواری، شنا، فوتبال، ژیمناستیک و …)، پیشرفت های تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان، زبان آموزی، مفهوم سازی، تصمیم گیری، حل مسئله، کشفیات علمی، نوشتن مقالات و کتاب، مدیریت و… باشند. خبرگی و تخصص در یک حوزه خاص، نشان دهنده سطوح متفاوت و بالای یادگیری فرد در آن کار و حرفه است.
فرایند یادگیری با موضوعات شناختی دیگر چون توجه، ادراک، حافظه و هوش در تعامل است. همچنین یادگیری تحت تاثیر عوامل مختلف رشدی، عاطفی، اجتماعی، فرهنگی، شخصیت و نظام آموزشی قرار می گیرد. حتی خواب کافی برای یادگیری ضرورت دارد، چون خواب در تثبیت یا تحکیم یادگیری و در نتیجه در ایجاد حافظه جدید پایدار نقش دارد.
تعریف یادگیری
محققان بر اساس نوع نگرش و زمینه تحقیقاتی خود،تعاریف مختلفی از یادگیری را مطرح نمودند. برخی از تعاریفی که میتوان از یادگیری ارائه کرد عبارتند از:
یادگیری یک فرآیند شناختی است که باعث کسب دانش و فهم جدید،اصطلاح اطلاعات قبلی یا مهارت در عملکرد و فعالیتهای شخصی می گردد.
یادگیری عبارت است از تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار که از طریق تجربه و تمرین ایجاد می گردد.
یادگیری یک اصطلاح کلی است جهت توصیف تغییرات به نسبت پایدار در تفکر، احساس و رفتار که در نتیجه تجربه حاصل می شود.
نکته ای که باید توجه داشت این است که رفتارهای غریزی و غیر ارادی همانند دور کردن دست پس از برخورد آن به یک شیء بسیار داغ یا کشیدن پا به دنبال فرو رفتن یک سوزن در کف پا یادگیری محسوب نمی شوند ولی فعالیت های ارادی،اعمال هدفمند، تصمیم گیری، برنامه ریزی،سازماندهی و اجرایی کردن اهداف تکالیفی هستند که به یادگیری نیاز دارند.
انواع نظریه های یادگیری
نظریه های مختلفی در ارتباط با فرایند یادگیری بر اساس تحقیقات و مطالعات محققان وجود دارد که هر یک از زوایه خاصی آن را مورد بررسی قرار دادهاند.
در مجموع نظریه های یادگیری شامل دو نظریه کلی یا اصلی است:
نظریه های رفتاری (رفتارگرایی) یا نظریه های محرک- پاسخ
نظریه های شناختی (شناخت گرایی)
نظریه های رفتاری
از جان بی واتسون روان شناس آمریکایی به عنوان پدر رفتارگرایی یاد میشود،کسی که فضا را برای رفتارگرایی آماده کرده بود. به نظریه های یادگیری رفتاری،نظریه های تداعی یا نظریه های محرک- پاسخ نیز گفته می شود.
ویژگی های دیدگاه رفتاری ( رفتارگرایی)
خصوصیات کلی رفتارگرایی شامل موارد زیر است:
تاکید بر رفتارهای قابل مشاهده
تاکید بر رابطه بین محرک و پاسخ قابل مشاهده
رفتار ناشی از شرطی سازی و تقویت است
بی اهمیت دانستن فرآیندهای ذهنی (شناختی) چون ادراک،هوشیاری،توجه،حافظه و تفکر به علت غیر قابل مشاهده بودن آنها
بر اساس رفتارگرایی،یادگیری در نتیجه رابطه یا پیوند میان محرک و پاسخ ایجاد میشود.
فرایندهای ذهنی،احساسات و انگیزش،موضوعات مناسبی برای مطالعه رفتار نیستند چون این مباحث به طور مستقیم غیر قابل مشاهده اند.
مهمترین نظریه های رفتاری
نظریه های رفتاری مهم عبارتند از:
نظریه شرطی سازی کلاسیک (پاسخگر یا پاولفی و یا بازتابی)
نظریه شرطی سازی وسیله ای ثرندایک یا یادگیری آزمون و خطا (تئوری پیوندگرایی ثرندایک)
نظریه شرطی سازی کنشگر (عامل) اسکینر
پس از ۱۹۵۰،به تدریج از اهمیت رفتارگرایی کاسته شد. با وجود کاهش نقش و جایگاه رفتارگرایی در طی زمان،امروزه بسیاری از مفاهیم و اصول آن در شرطی سازی و اصلاح رفتار همچنان مورد استفاده قرار می گیرد.
نظریه های شناختی
مطالعات و بررسی های روانشناسان گشتالت همانند ورتهایمر، کافکا و کهلر شرایط لازم را برای ایجاد و توسعه نظریه های شناختی مهیا کرد. روانشناسی گشتالت تقریباً در سال ۱۹۱۲ در آلمان شکل گرفت. روانشناسان گشتالت به فرایندهای ذهنی به خصوص ادراک علاقهمند بودند. از دیدگاه مکتب گشتالت( کل گرایی)، کل شامل اجرایی است که روابطی با یکدیگر دارند. در حقیقت کل چیزی بیش از اجزای تشکیل دهنده آن می باشد.
منظور از شناخت در نظریه های شناختی،فرایندهای ذهنی چون ادراک، توجه، زبان، تفکر، بینش، تصمیم گیری، حل مسئله، یادگیری، استدلال و حافظه می باشند که عملکرد و رفتار انسان را تحت تاثیر قرار می دهند. مکتب شناخت گرایی یکی از مکاتب مهم روانشناسی معاصر است که علاوه بر مطالعه و بررسی فرایند های شناختی کاربرد این فرایند ها در رایانه ها را نیز شامل می شوند. یادگیری در نظریه شناختی در ارتباط با اطلاعات جدید یا اصلاح اطلاعات قبلی است.
ویژگیهای دیدگاه شناختی (شناخت گرایی)
خصوصیات کلی شناخت گرایی شامل موارد زیر است:
تاکید بر فرآیندهای شناختی ( ذهنی) در یادگیری
تاکید بر ساختار شناختی (ساخت شناختی) که عبارت است از دانش کلی فرد در طی زمان. ساخت شناختی شامل مجموعه اطلاعات،مفاهیم و اصول سازمان یافته در یک شخص است که می تواند افزایش یا تغییر یابد.
در تکلیف و یادگیری های پیچیده همانند مهارت های زبانی،اختراعات،ریاضیات،فلسفه علوم مختلف دیگر که فقط مسائل خاص انسانی است یادگیری به واسطه فرایندهای ذهنی قابل درک بود و صرفاً تعامل و رابطه میان محرک و پاسخ که بیشتر در موجودات کمتر تکامل یافته مطرح است نمی باشد.
در شناخت گرایی بر حضور و مشارکت فعال فرد در فعالیت های روزمره،کاری و حرفهای تاکید می شود. هر فردی در صورت مشارکت فعال،قابلیت و توانایی ادراک،ذخیره اطلاعات، بینش، تصمیم گیری و حل مسئله را دارد که میتواند از این مجموعه فرایندهای شناختی در جریان زندگی خود به هنگام لزوم استفاده نماید.
یادگیری یک فرایند درونی بوده که در ارتباط با فرایندهای ذهنی دیگر چون حافظه است و احتمال دارد ولی سریع در رفتار ظاهر نشود ولی میتواند به واسطه حافظه در زمان و فرصت مناسب در آینده به کار گرفته شود.
در شناخت گرایی بیشتر بر تحقیقات و پژوهش های انسانی تاکید می گردد که علت آن تکامل بیشتر و پیچیدگی های رفتاری در انسان است که در حیوانات کمتر مطرح بوده یا دیده نمی شود (همانند یادگیری زبان و خواندن،تفکر به معنای خاص،پیدایش هنر،فرهنگ و پیشرفت در علوم مختلف).
شناخت و رفتار همیشه به محرک وابسته نیست،بنابراین می تواند بدون حضور محرک نیز ایجاد گردد.
در حالی که رفتارگرایان به دنبال رابطه بین محرک و پاسخ و همچنین پیامدهای رفتار هستند،شناخت گرایان در پی فرایندهایی هستند که نقش میانجی و واسطه را میان محرک و پاسخ دارند.
بر اساس شناخت گرایی،انسان موجودی نیست که صرفاً تحت تاثیر عوامل محیطی یا درونی گذشته باشد بلکه به واسطه فرایندهای شناختی،توانایی تفکر،استدلال،بینش،تصمیم گیری و حل مسئله را دارد،آگاهانه دست به انتخاب میزند در بسیاری از موارد قادر به کنترل رفتار و پیشبینی مسائل خود می باشد.
رفتاردرمانی چیست، رفتار درمانی علم رفتار انسان است. با استفاده از این علم روش هایی برای شناسایی درک و پیش بینی رفتار به دست می آید، یعنی متخصص علم رفتار، با سؤال هایی که می پرسد و پاسخ هایی که می باید قادر خواهد بود تا به شیوه بهتری رفتارهای افراد را توضیح دهد و علت بروز آنها را بیابد. روش های جدید شناسایی و تبیین رفتار باعث ایجاد روش های جدیدی برای اثرگذاری بر آن خواهد شد. کسب توانایی تنظیم رفتار هسته مرکزی تحلیل رفتار کاربردی، به عنوان یک علم است. مرکز رفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه رفتار درمانی شناختی و رفتار درمانی کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. روانشناسان مجرب مرکز رفتاردرمانی دکتر صابر با استفاده از تکنیک های رفتاردرمانی در ایجاد رفتار های صحیح اجتماعی و تغییر رفتار کودکان تلاش فراوانی می کنند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کسب علم، کوشش فرد برای درک جهان پیرامونش است. در زمان برخورد با سؤالی در مورد جهان اطراف، فرد دانشمند معمولا با استفاده از چند آزمایش اقدام به عمل می کند و به اصطلاح تجربه می کند. یافته های حاصل از این تجربه معمولا به دست چاپ سپرده می شود تا سایر دانشمندان نیز بتوانند از آن استفاده کنند. این نشریات تنها یافته هایی را چاپ می کنند که دارای استاندارهای مشخص و تعیین شده ای هستند و به اصطلاح کیفیت های مورد نظر نشریه های علمی را در نظر گرفته باشند.
رفتار درمانی کودکان
شرکت اعضای خانواده در برنامه رفتار درمانی کودکان حائز اهمیت فراوان است و از عناصر اصلی برنامه های جدید رفتاری به شمار می آید. برنامه مداخله ای به این شیوه، به تدریج تغییر می کند و از آموزش مهارت های پایه ای، رفتارهای سازشی به سمت مهارت های زبانی و آموزش مهارت های غیر کلامی و کلامی و تقلید تغییر می کند. پس از آن پایه ای برای انجام بازی با استفاده از اسباب بازی ایجاد می شود و بازی درمانی انجام می گیرد. پس از آنکه کودک به این مهارت ها دست بافت مرحله دوم برنامه رفتار درمانی بر آموزش زبان بیانی و استفاده از کلام کوتاه و ساده متمرکز خواهد شد و بازی های تعاملی با همسالان آغاز خواهند شد. در مراحل بسیار پیشرفته این روش، برنامه مداخله ای به خانه و مدرسه تعمیم خواهد یافت.
اگر فرزند شما مشکل عاطفی یا رفتاری دارد، درمان رفتاری میتواند مفید باشد. انواع مختلفی از این درمانها وجود دارد که هر کدام برای اختلالات خاصی طراحی شده و با دستورالعمل مرحلهبهمرحله ارائه میشوند.
تکنیک های رفتاردرمانی کودک
تکنیکهای رفتاردرمانی کودک با نیازهای خانواده شما تطبیق داده میشود و یک درمانگر حرفهای میتواند بهترین برنامه درمانی را تعیین کند. در ادامه چند تکنیک مهم آورده شده است:
درمان شناختی-رفتاری (CBT): CBT نوعی درمان گفتوگویی است که به کودکان کمک میکند الگوهای فکری و رفتاری منفی خود را تغییر دهند. کودکان میآموزند افکار منفی را با افکار مثبتتر جایگزین کنند و تأثیر اعمال خود بر خود و دیگران را درک کنند. CBT برای کودکانی که توانایی خودبازتابی دارند و میتوانند درباره چالشهای خود صحبت کنند، مؤثر است.
این روش میتواند به کودکان مبتلا به اوتیسم، ADHD، افسردگی و آسیبهای روانی کمک کند تا افکار و احساسات منجر به رفتارهای مضر یا نامطلوب را پردازش کنند. برای مثال، کودکی با ADHD که در انجام تکالیف مدرسه مشکل دارد، درمانگر CBT میتواند به او کمک کند پروژههای بزرگ را به مراحل کوچک تقسیم کرده و زمانبندی انجام آنها را با استفاده از تقویم پیگیری کند.
درمان رفتاری دیالکتیکی (DBT): DBT به کودکان کمک میکند احساسات شدید خود را مدیریت کنند، رفتارشان را تنظیم کنند و روابط معنیدار با دیگران ایجاد کنند. این روش به ویژه برای کودکانی که انفجارهای احساسی شدید یا مشکل در کنترل احساساتی مانند خشم یا غم دارند، مفید است.
DBT بر مفهوم ذهنآگاهی تأکید دارد و به کودکان میآموزد با احساسات خود در لحظه ارتباط برقرار کنند بدون اینکه آنها را قضاوت کنند. همچنین مهارتهایی برای مدیریت موقعیتهای عاطفی دشوار آموزش داده میشود، مثل استفاده از تکنیکهای آرامسازی مانند تنفس عمیق یا شمارش در شرایط تحریکآمیز.
درمان فعالسازی رفتاری (BAT): BAT ابزاری مفید برای کودکان مبتلا به افسردگی یا اضطراب است. این روش بر این اصل استوار است که شرکت در فعالیتهای مثبت میتواند به بهبود حالت ذهنی کودک کمک کند.
این روش زمانی مؤثرتر است که فعالیتها با ارزشهای کودک همراستا باشند. برای مثال، اگر کودک شما ارزش وقت گذراندن با دوستان را بداند اما پاسخگو نباشد، درمانگر او را در برداشتن گامهای عملی برای بازگشت به تعامل راهنمایی میکند. همچنین فعالیتهایی که کودک دیگر در آنها شرکت نمیکند بررسی میشود تا دلایل اجتناب او شناسایی شود.
درمان بازی محور کودک: این روش برای کودکان کمسن که هنوز قادر به بیان احساسات خود با کلمات نیستند، مناسب است. در درمان بازی محور، کودک از طریق بازی صحنههایی از زندگی روزمره خود را بازسازی میکند و مهارتهای مقابلهای سالم را تمرین میکند و کنترل احساسات خود را تجربه میکند.
این نوع درمان به پردازش تروما، افزایش اعتماد به نفس و توسعه مهارتهای حل مسئله کمک میکند و برای کودکانی که تخیل غنی دارند و میتوانند احساسات خود را از طریق بازی بیان کنند، مؤثر است.
درمان خانواده: درمان خانواده به کل اعضای خانواده کمک میکند تا محیط سالمی برای کودک ایجاد کنند. این روش به والدین کمک میکند مهارتهای فرزندپروری بهتری بیاموزند، از خواهر و برادرهای کودک حمایت کنند و به همه اعضای خانواده اجازه دهد نیازهای خود را به شکل امن و حمایتی بیان کنند.
همچنین درمان خانواده میتواند عوامل محیطی مؤثر بر رفتارهای چالشبرانگیز کودک را شناسایی کند. برای مثال، اگر والدین در تعیین مرزهای ثابت مشکل دارند، درمانگر راهنماییهای لازم برای ارتباط مؤثر ارائه میدهد.
تحلیل رفتار کاربردی (ABA): ABA یک روش علمی مبتنی بر پاداش مثبت است که به شکلدهی و تقویت رفتارهای مطلوب کمک میکند. این روش به ویژه برای کودکان مبتلا به اوتیسم مفید است و به آنها کمک میکند مهارتهای اجتماعی، گفتاری و حرکتی را بیاموزند.
هدف ABA کمک به توسعه مهارتهای زندگی روزمره، ارتباط و خودمدیریتی است تا کودک شادتر، سالمتر و مستقلتر شود. درمانگر ABA به دقت رفتارهای مشکلساز و محرکهای آن را بررسی میکند و برای کاهش یا اصلاح آنها اقدام میکند.
درمان تعامل والد-کودک (PCIT): PCIT بر تقویت رابطه والد و کودک و بهبود مهارتهای فرزندپروری تمرکز دارد. این روش به والدین کمک میکند انتظارهای واضحی برای رفتار کودک تعیین کنند و در صورت نیاز پیامدهای مناسب اعمال کنند.
درمانگر نحوه تعامل والد با کودک را در موقعیتهای مختلف مشاهده میکند و بازخورد ارائه میدهد تا محیطی مثبتتر ایجاد شود. PCIT به والدین میآموزد چگونه بهتر پاسخ دهند وقتی کودک ناراحت یا پرخاشگر است و برای خانوادههایی با کودکان کمسن که مشکلات رفتاری دارند، بسیار مفید است.
مراحل رفتار درمانی شناختی چیست؟
برنامه آموزشی در رفتار درمانی شناختی با توجه به چهار مرحله اصلی در نظر گرفته می شود. معرفی رفتار، کسب مهارت بر رفتار، تعمیم رفتار و تمیز رفتار، آموزش در این دیدگاه با ارائه مواد و محتوای آموزشی آغاز می شود پس از آن آموزش با استفاده از رسانه و یا برنامه آموزشی ادامه می یابد. در مرحله بعد فرد برای پاسخ دهی هدایت می شود و در آخرین مرحله فرد بر اساس پاسخ های ارائه شده پیامدی دریافت می کند. یادگیری بدون خطا، شیوه ای است که تحلیل رفتار کاربردی در پی آن است. این شیوه روشی است که احتمال پاسخ های نادرست را بسیار کم می کند. از شیوه های مختلف هدایت و کاهش و حذف تدریجی هدایت برای کم کردن میزان پاسخ های نادرست استفاده می کند و در نهایت ظرفیت کلی پاسخ دهی نادرست فردا را کاهش می دهد.
حمایت های مختلفی برای کمک به کودک دارای اوتیسم در یادگیری مفاهیم و مهارت ها در رفتاردرمانی اوتیسم وجود دارد اما هر یک از این حمایت ها باید به دلیلی از نقطه ای آغاز و در نقطه ای به تدریج کاهش یافته و حذف شوند.
در روش رفتار درمانی هدف در نظر گرفته شده باید روشن باشد و نحوه اکتساب آن به راحتی قابل شناسایی باشد. به عبارت دیگر هدف باید به شیوه رفتاری بیان شده باشد و بر اساس این روش تکلیف به گام های تشکیل دهنده خود خرد شده باشد و با سطح رشد و سن فرد متناسب باشد. ارزیابی ها و توجه به مایل استون های رشدی در این مسیر می تواند بسیار مفید باشد. هر تکلیف جدید باید به شکل مشخصی با تکالیف پیشین در ارتباط باشد. فقدان توقف در آموزش و وجود تداوم بین تکالیف از اصول دیگری است که باید در این روش مورد توجه قرار گیرد و در نهایت باید توجه کودک به محتوا و موضوع جلب شده و بعد برنامه آموزشی آغاز شود. در ابتدای آموزش رفتار تمامی واکنش های فرد، بلافاصله تقویت می شود در مرحله دیگر پاسخ های صحیح فرد که در اثر حمایت نشان داده می شود بدون درنگ تقویت شوند و پس از حذف هدایت ها و حمایت، تشویق تنها زمانی انجام شود که فرد واکنش کاملا ( پاسخ صحیح) درست نشان داده باشد. رفتار درمانان مرکز رفتار درمانی دکتر صابر در زمینه اختلالات رفتاری و اجرای صحیح روش های رفتار درمانی به کودک و والدین کمک می کنند.
تکنیک های رفتاری
شکل دهی یکی از انواع تکنیک های رفتاری و رفتار درمانی میباشد که برای تشویق عملکرد به سمت هدف نهایی، وقتی که آن هدف به صورت فوری در دسترس نیست، استفاده میشود. در مراحل اوّلیه رفتار درمانی، هر رفتاری که فرد را به عملکرد دلخواهش نزدیک کند، تحسین میشود یا پاداش داده میشود تا به سمت رفتار در این مسیر تشویق میشود. یک بار که یک جزء و یا سطح رفتار همواره به دست آمده است، تحسین به مدّت زیادی داده نمیشود امّا اگر سطح دیگری از رفتار بدست آید، تحسین میشود. وقتی که عملکرد دلخواه به طور کامل به دست آید، تحسین کردن به صورت درجهبندی شده کاهش مییابد تا متوقّف شود. این تکنیک نیاز دارد که عملکرد هدف یا رفتار آنالیز شده و به سطوح جزئیتری تقسیم شود. اگر چند نفر از اعضای تیم در این مداخله درگیر شوند، همه باید بدانند که کدام مرحله میباشد، مراجع به کدام مرحله رسیده است و با نوع تحسین و پاداشی که داده میشود، موافق باشند. حفظ دقیق اطلاعات و ارتباط خوب، بسیار ضروری میباشد. سندرم اختلال در عملکرد اجرایی میتواند منجر به تکانشگری و رفتارهای نامناسب در موقعیتهای اجتماعی مانند کنایههای جنسی یا محبّت بیش از حدّ به افراد غریبه شود. تحسینهای سریع و فراوان برای رفتارهای مناسب و قابل قبول برای فرد، توجّه مثبت و پاداش را فراهم خواهد کرد و رفتار را در طولانی مدّت تقویت میکند.
راهنمایی در رفتاردرمانی
یک روند هدایت عملکرد و راهنمایی کردن میباشد. اگر فردی نمیتواند یک فعالیت یا تمرین را با تواناییهای اوّلیه اجرا کند یا در حال یادگیری یک مهارت جدید میباشد، پس از آن راهنمایی میتواند به عنوان نشانه استفاده شود. بسیار مهمّ است که راهنماییهایی که میشود، سادهترین راهنمایی ضروری برای سطح عملکرد فرد و در سطح معمولی برای فردی که میتواند به راحتی فعالیت را پردازش کند، باشد. آسیب مغزی اغلب باعث مشکل پردازش در قسمت بزرگی یا گوشهای از اطلاعات میشود و راهنماییهای زبانی باید مناسب، مختصر و ساده باشند. راهنماییها میتوانند بینایی (نشان دادن)، کلامی (نوشتن و گفتن)، لمسی (راهنمایی یا جایگذاری قسمتی از بدن) یا محیطی (برای مثال، کدگذاری موارد یا مکانها با رنگ) باشند. آنها مراجع را با اطلاعاتی در مورد این که در مرحله بعدی این توالی چه عملکردی باید داشته باشند و برای بهبود بخشیدن به کیفیت عملکرد، مجهّز میکنند. راهنماها میتوانند در سراسر روند و یا در قسمتی که فرد در آن مشکل دارد، فراهم شوند. این تکنیک برای درجهبندی نیازهای فعالیت هر چه که عملکرد بیمار بهبود مییابد، مفید میباشد. راهنماهای فراوان و ساده در مراحل اوّل تمرین، بیشترین راهنمایی و حمایت را فراهم میکنند و میتوانند کمک کنند تا از شکست جلوگیری شود. آنها میتوانند تا زمانی که کل فعالیت بدون راهنما انجام میشود، پیچیدگی را، افزایش و فراوانی را، کاهش دهند. این تکنیک میتواند به طور همزمان بیش از یک مشکل را درمان کنند، برای مثال، در حالی که فرد در حال یادگیری انجام یک وظیفه میباشد، شکل و متن راهنماها میتوانند به خواستههای متفاوت بر توجّه، پردازش حسی و حافظه، تنظیم شوند. راهنماها، نشانگرهای مفیدی از پیشرفت برای مراجع هستند. شکل، فراوانی و متن راهنماها که در یک فعالیت یکسان در طولانیمدّت استفاده شدهاند میتوانند برای تهیه کردن یک تاریخچه از عملکرد و به عنوان یک اندازهگیری از نتایج، ثبت شوند.
زنجیره سازی در رفتاردرمانی
زنجیره سازی یک تکنیک یادگیری است که میتواند به دو صورت زنجیرهسازی رو به جلو و رو به عقب اعمال شود. تمرین انتخاب شده به مراحلش شکسته میشود. در زنجیره سازی رو به جلو مراجع، مرحله اوّل تمرین را تکمیل میکند و درمانگر باقی مراحل را تکمیل میکند. وقتی که مراجع به این مرحله مسلّط شد، میرود که هر دو مرحله یک و دو را تکمیل کرده و درمانگر مراحل باقی مانده را تکمیل میکند. به تدریج مراجع مراحل را با موفقیّت تکمیل کرده تا این که، تمام مراحل را تکمیل کند. در زنجیرهسازی رو به عقب، برعکس اتّفاقات قبلی اعمال میشود. درمانگر همه ی مراحل تمرین به جز آخرین مرحله را تکمیل کرده و آخرین گام را، مراجع تکمیل میکند. سپس درمانگر همه مراحل را به جز دو مرحله آخر تکمیل کرده تا مراجع تکمیل کند و این روند ادامه مییابد تا این که مراجع همه مراحل را تکمیل کند. این روش آخر مفید است چون که به مراجع تجربهی تکمیل یک تمرین را میدهد، از این طریق، رضایت بیشتری نسبت به زنجیرهسازی رو به جلو وجود دارد. این تکنیک، ذاتاً تمرین را از لحاظ مدّت، نیاز به انرژی، پیچیدگی و مهارت پردازش اطلاعات به تدریج نیازها را بر شخص ایجاد میکند. کل مراحل تمرین و فعالیت میتوانند زنجیرهوار شوند و زنجیرهسازی میتواند راهنمایی را برای افزایش تدریجی عملکرد کاری مراجع، ترکیب کند. نقص در توجّه انتخابی و حواس پرتی (فصل 5 را ببینید) میتواند برای همیشه مانع فرد از انجام موفّق تمرینها شوند. زنجیرهسازی رو به عقب فعالیتهای روزمرهی زندگی، مانند درست کردن نوشیدنیهای گرم یا لباس پوشیدن، یک شکل مفید از درجهبندی نیازهای فعالیت میباشد. در مراحل اوّلیه، هدف رسیدن با کمترین فرصت برای حواس پرتی است و نیاز به توجّه میتواند برای تسهیل عملکرد بهبود یافته در طول زمان، افزایش یابد.
رفتاردرمانی برای طیف وسیعی از مشکلات مؤثر است؛ از جمله اضطراب، افسردگی، وسواس، فوبیا، اختلال بیشفعالی و نقص توجه (ADHD)، اختلالات یادگیری، اوتیسم، مشکلات رفتاری کودکان، پرخاشگری، و حتی ترک عادت هایی مثل ناخن جویدن یا مصرف دخانیات.
آیا رفتاردرمانی برای کودکان هم مناسب است؟
بله. رفتاردرمانی یکی از مؤثرترین روشهای درمانی برای کودکان است، بهویژه در مواردی مثل اوتیسم، بیشفعالی، مشکلات گفتاری، پرخاشگری و بینظمی رفتاری. در کودکان، از تکنیکهایی مانند بازیدرمانی رفتاری، سیستم پاداش و قرارداد رفتاری استفاده میشود تا یادگیری رفتارهای مثبت به شیوهای جذاب و پایدار انجام شود.
آپراکسی چیست؟ آپراکسی گفتاری دوران کودکی یک اختلال حرکتی گفتار است. افراد دارای آپراکسی کلامی در گفتن صدا ها، هجاها و کلمات مشکل دارند. این مشکل به علت ضعف ماهیچهها و یا فلج عصبی نیست بلکه مغز در برنامه ریزی حرکات اندام های گفتاری (مانند لب ها،فک و زبان) مشکل دارد. فرد دارای آپراکسی گفتاری چیزی که میخواهد بگوید را میداند ولی مغز در برنامهریزی و هماهنگی ماهیچه های لازم برای گفتن مشکل دارد. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر؛ متخصص گفتاردمانی کودکان با در اختیار داشتن تیم تخصصی گفتاردرمانی در کنار تمرینات گفتاری در حیطه مهارت های ذهنی نیز فعالیت می نماید.
آپراکسی گفتاری دوران کودکی چگونه تشخیص داده میشود؟
شنوایی شناس برای شناسایی آسیب شنوایی که علت احتمالی مشکلات گفتاری کودک دارای آپراکسی است، بهتر است یک ارزیابی شنوایی انجام دهد.
آسیبشناس گفتار و زبان کودک دارای آپراکسی را ارزیابی میکند. وی تواناییهای حرکتی-دهانی، نوای گفتار و رشد صداهای گفتاری را ارزیابی می کند. او میتواند آپراکسی را شناسایی کند و از مشکلات گفتاری دیگر جلوگیری کند.
-ارزیابی دهانی حرکتی:
بررسی نشانه های ضعف یا تونوس ضعیف ماهیچه های لب، فک و زبان که به آن دیزآرتری گفته می شود. کودکان دارای آپراکسی معمولاً این علائم را ندارند.
مشاهده هماهنگی حرکات دهانی با استفاده از فعالیتهای غیر گفتاری (مانند حرکت زبان از یک سمت به سمت دیگر،خندیدن،جلو آوردن و عقب بردن لب ها)
بررسی هماهنگ و با ترتیب بودن حرکات ماهیچه های گفتاری هنگام انجام فعالیت هایی مانند دیادوکوکنزیک با تکرار زنجیرهای از صداها مثل /پا/ تا/ کا/ .
بررسی توانایی های روزمره با ارزیابی مهارت کودک با اختلال آپراکسی کلامی در هنگام عملکرد و یا در محیط های واقعی زندگی( مانند لیس زدن بستنی) و مقایسه آن با همان مهارت ها اما در محیط ساختگی و غیر عملکردی(مانند تظاهر به لیس زدن بستنی.)
-ارزیابی نوای گفتار ( آهنگ):
گوش دادن به کودک با آپراکسی کلامی برای اینکه مطمئن شویم کودک قادر است به صورت صحیح تکیه هجاها در کلمات و کلمات در جملات را انجام دهد.
مشخص کنید که کودک آپراکسی می تواند از زیر و بمی یا مکث برای ایجاد جملات متفاوت ( مانند سوالی،تعجبی، دستوری) و مکث در جاهای مناسب داخل جمله(مثلاً مکث بین دو عبارت) استفاده کند.
-ارزیابی صداهای گفتاری (تلفظ صدا داخل کلمه):
ارزیابی صداهای همخوان ( صامت) و واکه( مصوت)
ارزیابی گفتن صدا ها به تنهایی و در هجا و کلمه
آیا دیگران میتوانند گفتار کودک را درک کنند.
علائم و نشانههای آپراکسی گفتاری دوران کودکی چیست؟
علائم کودکان دارای آپراکسی گفتاری شبیه هم نیستند. امکان دارد همه علائمی که در زیر فهرست شدهاند در هر کودک بروز نکند. آپراکسی گفتاری دوران کودکی باید توسط آسیب شناس گفتار و زبان ارزیابی شود. علائم آپراکسی کلامی دوران کودکی شامل موارد زیر است:
کودک کم سن و سال تر:
در دوران نوزادی قانون نمی کند.
لغات اولیه تاخیر دارند و ممکن است صداهایی را از قلم بندازند.
مشکل در ترکیب صداها: مکث زیاد بین صداها
ساده سازی کلمات با جایگزین کردن صداهای آسان با مشکل یا حذف صداهای مشکل
ممکن است مشکل غذا خوردن داشته باشد.
کودک بزرگتر:
داشتن خطاهای تلفظی غیر ثابت که ناشی از رشد ناکافی نیست.
درک زبان خیلی بهتر از حرف زدن است.
مشکل در تقلید گفتار،اما گفتار تقلید شده از گفتار خود به خودی واضح تر است.
هنگام تلاش برای تولید صداها یا هماهنگی لبها زبان و فک برای اهداف هدفدار به نظر تلاش و تقلای زیادی در اندامها وجود دارد.
توجه:
آسیب شناس گفتار و زبان امکان دارد برای شناسایی مشکلات همراه با آپراکسی، مهارت های زبان بیانی و درک و مهارت خواندن و نوشتن را نیز ارزیابی نماید.
انواع مختلف آپراکسی
Geschwindبه وجود انواع مختلف آپراکسیا اشاره کرد که شامل بوکو فاشیال، ساختاری، لباس پوشیدن، راه رفتن، نگاه کردن، گفتاری و اندامی می باشند. واژه آپراکسی برای هر یک از این اختلالات به کار گرفته میشود، بسیاری از آنها به ریشه خود ارتباطی ندارند.
آپراکسی ساختاری
Concha آپراکسیای ساختاری را به عنوان نقص فضایی همراه مشکلاتی در برنامه ریزی و شروع حرکت معرفی کرد. آپراکسیای لباس پوشیدن به عنوان این که به طور یک نوع جدا باشد مورد بحث قرار گرفته است. در یک بررسی متون که در مورد توانایی لباس پوشیدن بعد از سکته مغزی انجام گرفت، نتیجه این بود که فقدان توانای لباس پوشیدن ممکن است برخاسته از نقایص زبانی، اختلالات درک بینایی و طرحواره بدنی، یا بی توجهی یک طرفه باشد. مشکل در لباس پوشیدن تظاهر عملکری نقص می باشد. هم آپراکسیای بوکو فاشیال وهم اندامی به عنوان ناتوانی در ایجاد حرکات هدفمند صورت و اندام مطرح می شوند. با این وجود یک دلیل برای جدا کردن آپراکسی بوکو فاشیال از اندام به خاطر زمینه ی توزیع سیستم لیمبیک برای عصب دهی عضلات صورتی که وابسته به بیان احساسات هستند می باشد. دو نوع اصلی آپراکسی ایده ای و ایده ای – حرکتی هستند که توضیح داده خواهد شد. مشکل بیرون آمدن زبان و شلی زبان از عوامل ساختاری می باشد.
آپراکسیای ایده ای
این نوع به عنوان یک “آگنوزی استفاده” که فقدان آگاهی در استفاده از اشیا است مطرح می گردد. این تعریف می تواند در مدل پردازش Roy وSquare برای آپراکسی اندام در سطح سیستم معنایی رسم شود. بنابراین آپراکسیای ایده ای به عنوان یک اختلال در عملکرد حرکات هدفمند به علت فقدان آگاهی معنایی از حرکات وابسته مطرح می گردد.در آپراکسی فقدان حافظه عملی وابسته به عملکرد شی به معنی این است که اطلاعات بینایی و شنوایی وابسته به عملکرد اشیا نمیتوانند به سیستم معنایی و پانتومیم که آسیب دیده اند دسترسی داشته باشند. تقلید به عنوان روش ژستی – بینایی سالم باقی می ماند و می تواند استفاده شود. خطاها زمانی استفاده از اشیا و ابزار در تکلیف های روتین و به همراه دستور دادن صورت میگیرند. افرادی که آپراکسیای ایدهای دارند ممکن است در نام گذاری و توضیح عملکرد اشیا با استفاده از اطلاعات لمسی و بینایی توانا باشند اما نمیتوانند این آگاهی را به صورت اعمال یکپارچه کنند که علت آن اختلالی است که در سطح مفهومی عملکرد حرکتی وجود دارد.
آپراکسی های ایده ای حرکتی
این نوع به عنوان اختلال در انتخاب زمان بندی و سازماندهی فضایی حرکات هدفمند به علت اختلال در ایجاد یک پاسخ حرکتی سازمان یافته و کنترل شده می باشد که به علت اختلال در سیستم تولید که توسط Roy و Square توضیح داده شده است.
فردی که دچار آپراکسی ایده ای – حرکتی می باشد نمی تواند آنچه را که قصد دارد انجام دهد و پانتومیم و تقلید نیز دچار اختلال می باشد این نوع با پراکسیای ایده ای که تقلید سالم تفاوت دارد. خطا زمانی که از فرد خواسته می شود تا حرکات جهت دهی شی را با دستور بینایی (پانتومیم) و توسط کپی کردن حالات آزمونگر (تقلید) انجام دهد رخ میدهد ویژگی های فضایی و زمانی حرکات، اغلب تحت تاثیر قرار می گیرند. در متون مختلف در مورد اینکه آپراکسی ایده ای و ایده ای – حرکتی دواختلال جدا هستند یا با هم همپوشانی دارند چالش وجود دارد. چالش حاضر به خاطر کارهای اولیه است که توسط Liepman انجام شده است به خاطر اینکه وی ابتدا بین ایده و اجرا تفاوت قائل شده است. به هر حال استفاده از سیستم مفهومی – تولیدی گواه بر این است که آپراکسیا به علت مشکلات در سطوح مختلف ایجاد میشود، که بخشی از همان شبکه ی پراکسیا می باشد آپراکسیای ایده ای به اختلال در سطح معنایی و آپراکسیای ایده ای – حرکتی به اختلال در مرحله تولید مربوط می شوند.
روشهای درمانی آپراکسی گفتاری دوران کودکی چیست؟
تحقیقات نشان داده است که کودکان دارای آپراکسی در صورت دریافت 3-5 بار خدمات درمانی متمرکز و مستمر در هفته پیشرفت چشمگیری نشان میدهند. برای این افراد تاثیر درمان فردی بهتر از درمان گروهی است. هنگامی که کودک بهبود پیدا می کند نیاز به جلسات درمانی کمتری است و تاثیر گروه درمانی بهتر است.
تاثیر مداخلات درمانی بر کودکان دارای آپراکسی در بهبود برنامهریزی و هماهنگی حرکات ماهیچه های تولید گفتاری است. تمرینات دامنه حرکتی ماهیچه های گفتاری به تنهایی به بهبود گفتار کمک نمی کند و آپراکسی اختلال هماهنگی گفتاری است نه اندام های گفتاری.
برای بهبود گفتار باید کودک تمرینات گفتاری را انجام دهد. دریافت بازخورد حسی مانند لمسی و بینایی (نگاه کردن خود در آینه) و شنیداری کمک کننده است. کودک با استفاده از بازخورد های حسی چندگانه میتواند هجاها، کلمات و جملات و گفته های طولانی را برای بهبود هماهنگی حرکتی ماهیچه ها تکرار کند.
توجه:خانواده ها به یاد داشته باشند که درمان آپراکسی گفتاری نیاز به زمان و تحمل آنان دارد. کودکان دارای آپراکسی برای احساس موفقیت در ارتباط نیاز به محیطی حمایتگر دارند.همچنین خانواده ها و درمانگران کودکانی که خدمات فیزیوتراپی و کاردرمانی دریافت میکنند نیاز به خدماتی دارند که کودک و خانواده از فرآیند درمان خسته نشوند و از زمان درمان بهترین استفاده را ببرند.
مروری بر آپراکسی گفتاری کودکان
آپراکسی گفتار (AOS) یک اختلال عصبی–گفتاری است که در آن مغز توانایی برنامهریزی و هماهنگسازی حرکات لازم برای تولید صدا و کلمات را از دست میدهد. در این وضعیت فرد میداند چه میخواهد بگوید، اما در بیان صحیح و منظم صداها دچار مشکل میشود. این اختلال ناشی از ضعف یا فلج عضلات گفتاری نیست و با دیزآرتری تفاوت دارد، هرچند در برخی بیماران هر دو همزمان دیده میشوند.
شدت آپراکسی گفتار در افراد متفاوت است. در موارد خفیف، تنها برخی صداها یا کلمات چندسیلابی دچار اشکال میشوند؛ اما در موارد شدید، فرد ممکن است عملاً نتواند ارتباط کلامی مؤثری برقرار کند و ناچار به استفاده از روشهای جایگزین برای برقراری ارتباط باشد.
دو نوع اصلی از این اختلال وجود دارد:
آپراکسی گفتار اکتسابی: بیشتر در بزرگسالان رخ میدهد و به دلیل آسیب مغزی ایجاد میشود. عواملی مانند سکته، ضربه مغزی، تومور یا بیماریهای عصبی میتوانند سبب بروز آن شوند. در این حالت، فرد قبلاً توانایی گفتار داشته اما پس از آسیب مغزی این توانایی را از دست میدهد یا دچار اختلال میشود. این نوع اغلب همراه با دیگر مشکلات عصبی از جمله دیزآرتری یا آفازی دیده میشود.
آپراکسی گفتار کودکی: از ابتدای رشد وجود دارد و با تأخیر طبیعی در تکلم متفاوت است. علت مشخصی برای آن یافت نشده و در تصویربرداری مغز تفاوت ساختاری آشکاری مشاهده نمیشود. با این حال، سابقه خانوادگی اختلالات گفتاری یا یادگیری در بسیاری از کودکان مبتلا دیده میشود که نقش احتمالی عوامل ژنتیکی را مطرح میکند. این نوع در پسران بیشتر از دختران گزارش شده است.
در مجموع، آپراکسی گفتار اختلالی است که مستقیماً به توانایی برنامهریزی حرکات گفتاری در مغز مربوط میشود و نه به ضعف عضلات. شدت و نوع آن تعیینکننده میزان مشکل در برقراری ارتباط کلامی است.
نتیجه:
آپراکسی گفتاری یک اختلال عصبی-حرکتی است که بر توانایی برنامهریزی و هماهنگی حرکات لازم برای تولید گفتار تأثیر میگذارد. این اختلال به دو نوع آپراکسی گفتاری کودکی (CAS) و آپراکسی گفتاری اکتسابی تقسیم میشود. علائم آن شامل مشکل در تلفظ صحیح کلمات، ناهماهنگی در گفتار و تلاش زیاد برای بیان جملات است. درمان آپراکسی گفتاری معمولاً شامل جلسات منظم گفتاردرمانی با تمرکز بر تمرینات تکراری، تقویت عضلات گفتاری و استفاده از روشهای چندحسی است. تشخیص بهموقع و شروع درمان در سنین پایین، نقش کلیدی در بهبود این اختلال دارد.
1-چه روشهایی در گفتاردرمانی برای آپراکسی گفتاری استفاده میشود؟
روشهای درمانی شامل تمرینات تکراری برای تقویت حرکات گفتاری، استفاده از ابزارهای بصری و لمسی، و تمرینات ریتمیک برای بهبود هماهنگی گفتار است. این روشها به کودک کمک میکنند تا گفتار خود را بهتر برنامهریزی و اجرا کند.
2-چقدر طول میکشد تا بهبودی در گفتار کودک دیده شود؟
مدت زمان بهبودی بستگی به شدت اختلال و میزان مشارکت کودک و خانواده در فرآیند درمان دارد. برخی کودکان پس از چند ماه پیشرفت قابل توجهی نشان میدهند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به جلسات بیشتری نیاز داشته باشند.
با توجه به مشکلات کودکان اوتیسم نظیر نقص توجه و هوشیاری پایین، مشکلات در ادراک شنیداری و بینایی همچنین ضعف حافظه در این کودکان نیاز به روش های آموزشی خاص جهت آموزش مفاهیم تحصیلی به این کودکان به وضوح مشاهده می شود. محیط آموزشی مناسب، تکنیک های رفتاری و آموزشی خاص که بر پایه توانایی ها و ناتوانی های این کودکان انتخاب شده باشد. همچنین تجربه کادر آموزشی مرکز اوتیسم دکتر صابر موجبات پیشرفت تحصیلی این کودکان را به وجود آورده است. امکانات ویژه مرکز توانبخشی اوتیسم شامل اتاق تقویت مهارت های شنیداری، اتاق بینایی، سنسوری روم و… در آموزش مفاهیم ریاضی و نوشتن در این کودکان نقش ویژه ای را ایفا می کند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
مراحل شش گانه اموزش به کودکان اوتیسم
برای تهیه یک طرح و برنامه آموزشی اوتیسم بر اساس دیدگاه تحلیل رفتار برداشتن شش قدم ضروری است. این قدم ها در قالب مراحلی شش گانه عبارتند از:
1.بررسی پرونده کودک اوتیسم و اطلاعات حاصل از ارزیابی یکی از مهم ترین منابع برای انتخاب مسئله است. هر چند ممکن است که مشکلات و نقایص مختلفی در مرحله ارزیابی نشان داده شود، اما درمانگر بایستی مهم ترین مسئله را از میان مسائل مطرح شده بیرون بکشد و روی آن تأکید کند. اغلب یک مشکل اساسی وجود دارد، و دلایل و شواهدی نیز مبنی بر وجود یک مسئله ثانویه در دست می باشد، بقیه مسائل بایستی کنار گذاشته شوند و در مرحله بعد قرار گیرند چون معمولا به اندازه ای حاد نیستند که نیازمند انجام مداخله فوری باشند، یک برنامه مداخله ای موفق برنامه ای است که با تعداد اندکی از مشکلات در ارتباط باشد، در غیر این صورت ردیابی اثربخشی برنامه مداخله ای، دشوار خواهد بود و فرایند مداخله در چرخه ای غیر قابل اتمام می افتد که پایانی نمی توان برای آن در نظر گرفت .
2.توضیح مسئله ریاضی یا آموزش نوشتن باید به شکلی توصیف شود. این توصیف باید عینی باشد و بر اساس عملکرد کودک بیان شود. بنابراین هر مشکلی که به عنوان مسئله آموزشی در نظر گرفته می شود، نیازمند تعریف است و نیز بایستی مشخص شود که این مشکل چگونه خود را در آموزش کودک نشان می دهد.
3.تعیین اهداف کلی آموزشی، اهداف در اصل به عنوان راه حل مسئله در نظر گرفته می شوند، نیازی نیست که با کلمات و عبارات عینی و قابل اندازه گیری نوشته شوند، بلکه بایستی برون داد حاصل از مداخلات و برنامه آموزشی را نشان دهد، معمولا این دسته از اهداف پس از مشورت و هماهنگی با مراقبان یا والدین و یا در صورت کسب موافقت و در نظر گیری اولویت های آنان مشخص می شود. به عنوان مثال بیان مواردی مانند کودک خواهد توانست مهارت های اجتماعی مربوط به حضور در یک کلاس درس را کسب کند و یا هماهنگی های حرکتی لازم برای انجام توپ بازی را کسب خواهد کرد تا اندازه ای مشخص می کند که هدف از ارائه مجموعه ای از مداخلات چیست و چه هدف بلند مدتی را دنبال می کند، هدف مداخله باید برای درمانگر و مراجع مشخص باشد یعنی بداند که چه مطلبی و یا فعالیت هایی را برای نیل به چه هدفی خواهد آموخت، این جریان در مورد درمانگر آموزشی نیز صادق است. هرچند این اهداف در کلیات مربوط به ارائه برنامه های آموزشی و مداخله ای مکتوب است و یا به صورت تلویحی بیان شده اند، اما چون توقعات درمانگر آموزشی از انجام مداخله را مشخص می کند. باید توسط وی به عنوان راهنمای کلی شروع برنامه مداخله ای نوشته شود.
4.تدوین اهداف آموزشی ریاضی و نوشتن به کودکان اوتیسم، برعکس اهداف کلی، این اهداف بایستی با معیارهای قابل اندازه گیری بیان شوند و کلمات به کار رفته در آنها بایستی مشخص کند که در چه صورتی مشخص می شود که کودک اوتیسم به هدف رسیده است بنابراین اهداف نامشخص و ذهنی قابل قبول نیستند و سازمان های مربوط به ارزیابی و درمان روانی معتقد هستند که برون دادهای حاصل از آموزش بایستی قابلیت اندازه گیری داشته باشند، و هر هدف رفتاری بایستی بتواند مراجع را یک قدم به هدف کلی نزدیک تر کند. یکی از روش های پیشنهادی برای تدوین اهداف تحصیلی، تحلیل هدف است. در تعریف تحلیل هدف کلی می توان گفت که فرایندی است که در جریان آن هدف کلی انجام مداخلات آموزشی و توانبخشی به وظایف و اعمالی که مراجع باید انجام دهد تجزیه می شود. این فعالیت به بیانی دقیق و مشخص، انتظاری را که درمانگر آموزشی از کودک اوتیسم دارد بیان می کند. چنین هدفی، هدف رفتاری جزئی یا کوتاه مدت خوانده می شود.
قابلیت مشاهده و اندازه گیری از مهم ترین ویژگی هایی هستند که یک هدف آموزشی باید داشته باشد. اما چه نیازی به این کار وجود دارد و نوشتن این اهداف چه کمکی به انجام مداخله خواهد کرد؟ در پاسخ می توان گفت که اهداف آموزشی:
1. تکلیفی را که باید یاد گرفته شود محدود کرده و تمام ابهامات و مشکلات ناشی از تغییر و تفسیر آن را بر طرف می کند.
2. امکان اندازه گیری و سنجش را فراهم می آورد و به این ترتیب می توان کیفیت و اثربخشی فعالیت های آموزشی را تعیین کرد.
3. درمانگر و مراجع را به تشخیص تفاوت های بین سطوح مختلف آموزش قادر می کند.
4. خلاصه ای کامل و گویا از فرایند آموزش فراهم می کند و به منزله یک ساخت مفهومی یا پیش سازمان دهنده برای کسب توانایی و با مهارت به کار گرفته می شود
برای تعیین اهداف جزئی و یا آموزشی درمانگر باید مسئله های زیر را از خود بپر سد؛
کودک اوتیسم باید چه آموزشی انجام دهد، با چه قابلیتی از خود نشان دهد، که مشخص کند به هدف رسیده است .
آیا کودک اوتیسم می تواند بدون انجام این فعالیت به هدف کلی نایل شود؟ اگر پاسخ بله باشد بهتر است این فعالیت حذف شود و فعالیت دیگری به جای آن در نظر گرفته شود.
5. انجام مداخله یا ارائه آموزش، مداخله عبارت است از فعالیت هایی که درمانگر برای کمک به کودک اوتیسم و دستیابی کامل به اهداف رفتاری انجام می دهد و آموزشی نیز توسط مربی برای نیل به هدفی مشخص به فرد ارائه می شود. برای هر هدف آموزشی حداقل بایستی یک مداخله انجام شود. اگر پس از انجام آموزش مراجع به هدف نرسید، آموزش جدیدی به برنامه اضافه می شود. مداخلات باید بر اساس نیازهای مراجع انجام شوند و مجموعه کاملی از فعالیت های درمانی در برنامه گنجانده شود
برنامه مداخله ای محتوا و روش هایی را دربر می گیرد که به کودک اوتیسم ارائه می شود، تا به کمک آنها به هدف های آموزشی در نظر گرفته تحقق بخشیده شود، در هدف های آموزشی، مضمون محتوا مشاهده می شود. آموزشی که در هدف جزئی بیان می شود، راهنمای گزینش شیوه های آموزشی است. بنابر این تدارک هدف های آموزشی؛ به تعیین محتوا کمک می کند
6.ارزیابی و تعدیل برنامه آموزشی، برای تعیین میزان اثربخشی برنامه های آموزش نوشتن و ریاضی، لازم نیست از روش های دقیق و کار پیچیده آموزشی استفاده شود. یعنی ارزیابی دقیق و جامع اثر انتخاب شده ضروری نیست، آنچه که ضرورت دارد منعکس کردن میزان پیشرفت فرد و افزایش سطح عملکرد وی در انجام فعالیت های آموزشی است.
آموزش ریاضی یا نوشتن به کودکان مبتلا به اوتیسم
وقتی صحبت از آموزش نوشتن به کودکان مبتلا به اوتیسم می شود، مهم است که نیازها و توانایی های منحصر به فرد این کودکان را بشناسیم. ارائه آموزش مؤثر نوشتن می تواند به آن ها قدرت دهد تا خود را بیان کنند و مهارت های ارتباطی ضروری را توسعه دهند. آموزش نوشتن نقش مهمی در رشد کلی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم ایفا می کند. این آموزش به آن ها ابزاری برای بیان مؤثر افکار، ایده ها و احساسات شان می دهد. از طریق نوشتن، کودکان اوتیسم می توانند خود بیانگری خود را تقویت کنند، مهارت های زبانی خود را بهبود بخشند و توانایی های شناختی خود را تقویت کنند. علاوه بر مهارت های ارتباطی، آموزش نوشتن، مهارت های زندگی مهمی مانند حل مسئله، تفکر انتقادی و سازماندهی را نیز پرورش می دهد. این مهارت ها برای موفقیت در محیط های تحصیلی و واقعی زندگی حیاتی هستند. با تجهیز کودکان اوتیسم به ابزارها و استراتژی هایی برای تبدیل شدن به نویسندگان ماهر، ما به آن ها قدرت می دهیم تا با اعتماد به نفس در موقعیت های اجتماعی و تحصیلی مختلف حرکت کنند.
علاوه بر نوشتن، ریاضیات نیز می تواند برای همه انسان ها مورد نیاز باشد. ریاضیات گاهی اوقات می تواند برای همه ما موضوعی به اندازه کافی دشوار باشد، با مفاهیم مختلفی که باید یاد بگیریم و در مشکلات زندگی روزمره به کار ببریم. با توجه به قرار گرفتن در طیف اوتیسم، گاهی اوقات در درک مفاهیم جدید ریاضی مشکلاتی به وجود می آید. در نتیجه، درجات مختلفی از حمایت برای کمک به کودکان اوتیسم در تثبیت موضوعات، به کارگیری دانش جدید و حرکت از یک حوزه برنامه درسی به حوزه دیگر ضروری است. اوتیسم و ریاضی می تواند برای بسیاری از کودکان ترکیبی چالش برانگیز باشد. با این حال، حفظ مهارت های ریاضی در طول تحصیل برای جلوگیری از ناامیدی و فروپاشی هنگام شروع مجدد کلاس ها مهم است. برای کمک به موفقیت کودکان اوتیسم در ریاضی، باید از یک متخصص کمک گرفت. استراتژی های این متخصصان می توانند برای والدین مفید باشند تا در طول تحصیل کودکان شان از آن ها استفاده کنند تا فرزندان اوتیسم خود را در مسیر درست نگه دارند و بهترین آموزش را برای آن ها فراهم کنند. مهم تر از همه، والدین باید نیازهای ریاضی منحصر به فرد کودکان خود را شناسایی کنند و آن توجه یک به یک را فراهم کنند که به آن ها کمک می کند اکنون، سال آینده و برای بقیه عمرشان پیشرفت کنند. به طور کلی، توصیه ما این است که از علایق فرزند تان برای جلب توجه او استفاده کنید.
روش های مناسب برای آموزش به کودک اوتیسم
یک برنامه دقیق آموزشی معمولا شیوه های دقیق و مناسبی برای ارزیابی برونداد های خود تعیین می کند. شما به عنوان یک والد و یا مربی به راحتی می توانید میزان پیشرفت فرزند اوتیسم خود را در یک برنامه مشخص آموزشی با استفاده از یک نمودار ساده نشان دهید. این نمودار ہا مشخص کردن سطح عملکرد کودک پیش از انجام برنامه انتخاب شده توسط شما و انجام این ارزیابی در مراحلی که برنامه را شروع کرده اید انجام می شود. آنچه که برای شما به عنوان یک والد، مربی یا معلم خوشایند خواهد بود، مشاهده میزان افزایش توانمندی کودک در فعالیت های آموزشی و توانبخشی است برای مشخص شدن مطالب این بخش، مثالی می زنیم. لازم به ذکر است که در زمان اندازه گیری میزان صحت و اثربخشی یک برنامه، باید به خط نمودار نگاه کرد و میزان آن را در قبل از شروع برنامه و پس از آن مشخص کرد. یکی از مناسب ترین مقایسه ها در این نمودارها مقایسه چهار یا پنج روز قبل از اجرای برنامه با چهار یا پنج روز پس از ارائه برنامه است، در ادامه برنامه، سه نمودار برای نشان دادن پیشرفت، فقدان اثر و پسرفت فرد نشان می دهیم.
نتیجهگیری:
آموزش ریاضی و نوشتن به کودکان اوتیسم نیازمند روشهای منعطف و خلاقانه است که با ویژگیهای شناختی و حسی این کودکان سازگار باشد. استفاده از ابزارهای بصری، تمرینهای عملی و گامبهگام، و همچنین ترکیب یادگیری با علایق خاص کودک میتواند به تقویت این مهارتها کمک کند. موفقیت در آموزش، به صبر، تکرار و همکاری بین والدین، مربیان و درمانگران بستگی دارد. با به کارگیری تکنیکهای مناسب و محیطی حمایتگر، کودکان اوتیسم میتوانند در یادگیری ریاضی و نوشتن پیشرفت قابلتوجهی داشته باشند.
منابع:
autismspeaks.org
stephensevolution.com
autismparentingmagazine.com
abtaba.com
سوالات متداول:
1-آیا بازیهای رایانهای میتوانند در آموزش ریاضی مؤثر باشند؟
بله، بازیهایی مثل “Moose Math” یا “Prodigy Math” با رابط جذاب، برای کودکان اوتیسم مفید هستند.
2-چطور کودک اوتیسم را به نوشتن اعداد علاقهمند کنیم؟
با تمرین روی سطوح مختلف (مثل شن، تخته وایتبرد) و تبدیل نوشتن به یک فعالیت حسی (مثل استفاده از خمیر بازی).
اختلالات یادگیری گروه زیادی از مشکلات را در کودکان شامل می شود. در بسیاری از موارد اختلال یادگیری همراه با نقص توجه و اختلالات بیش فعالی همراه است. دارو درمانی یکی از راه های کنترل این اختلالات همراه و بهبود توجه و تمرکز کودکان با اختلالات یادگیری می باشد .برای بهبود توجه و مهار رفتار فزون کنشی دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری، برای بسیاری از آنان داروی درمان اختلال یادگیری تجویز میشود. در تجویز دارو برای درمان اختلالات یادگیری، دارویی مطلوب است که فزون کنشی را مهار کند، دامنه توجه را افزایش دهد و از میزان رفتار تکانشی و پرخاشگرانه بکاهد بدون اینکه بی خوابی، بی اشتهایی (از دست دادن میل به غذا)، خواب آلودگی، یا تاثیرات سمی شدید دیگری ایجاد کند. اما پیدا کردن دارو اختلالات یادگیری با نتایج مطلوب کار ساده ای نیست و مستلزم همکاری نزدیک متخصصان کاردرمانی و گفتاردرمانی، کارکنان مدرسه و اعضای خانواده است.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
مجموعه داروهای زیر برای کودکان اختلال یادگیری تجویز میشود: محرک های روانی ( ریتالین، دکسدرین، سیلرت)، ضد افسردگی ها( توفرانیل و نورپرامین) ، دارو های تنش کاه ( کلونیدین) محرک های روانی بیش از انواع دیگر تجویز میشوند.
داروهای اختلالات یادگیری
از محرک های روانی بیش از انواع دیگر داروها برای درمان اختلال یادگیری در زمینه نقص توجه و بیش فعالی استفاده میشود. تخمین زده می شود که ۳ درصد دانش آموزان مقطع ابتدایی آمریکا آنها را مصرف میکنند. اثربخشی محرک های روانی در کاهش فزون کنشی اولین بار بیش از ۵۰ سال پیش گزارش شد، زمانی که در کودکان مصرف کننده محرک روانی بنزدرین، دامنه توجه طولانیتر، توانایی بیشتر برای تمرکز و کاهش فزون کنشی و رفتار مخالف جویانه مشاهده شد.
پژوهش های جاری در زمینه تشخیص اختلال یادگیری و نقص توجه موید آن است که داروهای محرک روان، از طریق افزایش برانگیختگی یا هوشیاری دستگاه عصبی مرکزی، بر مغز افراد دچار این اختلال اثر می گذارد. پژوهشگران معتقدند که در مغز این افراد، انتقال دهنده های عصبی-مواد شیمیایی داخل مغز که پیام ها را در امتداد یک شکاف، یا سیناپس، از سلول به سلول دیگر انتقال می دهند-به اندازه کافی تولید نمی شود، و کار داروهای محرک روان تحریک تولید انتقال دهنده های عصبی شیمیایی لازم برای انتقال اطلاعات از ساقه مغز به بخشهایی از مغز است که با توجه به سر و کار دارند. مصرف داروهای اختلالات یادگیری محرک باعث افزایش دامنه توجه کودکان، مهار برانگیختگی، کاهش حواس پرتی و فعالیت حرکتی و بهبود انسجام دیداری-حرکتی میشود.
3 داروی محرک روان که بیش از داروهای دیگر برای اختلال های نقص توجه تجویز می شوند: ریتالین، دکسدرین و سیلرت هستند.
نام تجاری
نام ژنریک
شروع اثر
مدت اثر
ریتالین
مینا فنیدیت
30 دقیقه
3-5 ساعت
دکسدرین
دکسترو آمفتامین
30 دقیقه
3-5 ساعت
سیلرت
پمولین
2-4 هفته
دراز مدت
تاثیر ریتالین و دکسدرین در کمتر از 30 دقیقه، و سیلرت در ظرف چهار هفته است. اثر ریتالین و دکسدرین سه تا پنج ساعت باقی می ماند. بنابراین اثر هر یک از این دو دارو ،با یکبار مصرف آنها در صبح، در طول روز از بین می رود، مگر این که در زمانی که کودک در مدرسه است دوباره به او دارو داده شود. محرک روانی سیلرت یک بار در روز خورده می شود و اثر دراز مدت دارد.
عوارض جانبی مصرف داروهای محرک روان بی خوابی، و از دست دادن اشتهاست که معمولاً زودگذرند و با افزایش مقاومت بدن کاهش می یابند. ریتالین در معدودی از کودکان عوارض جانبی شدید تری دارد و باعث بروز تیک یا نشانگان تورت می شود. در چنین حالتی، دارو باید عوض شود.
گاه در کودکانی که از محرک های روان استفاده می کنند « اثر برگشتی» دیده می شود. رفتار کودک در اواخر بعد از ظهر یا غروب، بعد از مصرف روزانه محرک، به طور معنی داری بدتر می شود. در واقع، از بین رفتن اثر دارو باعث می شود که کودک به طور موقت برانگیختگی، حواس پرتی و فزون کنشی بیشتری نسبت به قبل از خود نشان دهد. در چنین حالتی، ممکن است یکبار دیگر مصرف دارو به مقدار کم در اواخر بعد از ظهر برای کودک لازم باشد.
سایر داروهای درمان اختلال یادگیری
در حدود ۷۵ درصد کودکان دچار اختلال یادگیری با نقص توجه با مصرف داروهای محرک روان بهبود کلی به دست میآورند. اما ۲۵ درصد بقیه بهبود نمی یابند و سایر درمان های پزشکی در مورد این کودکان استفاده می شود. بارکلی داروهای دیگر موثر در درمان اختلال نقص توجه را داروهای ضد افسردگی ( نورپرامین، توفرانیل، الاویل و وروزاک) و دارو های تنش کاه (کلونیدین) ذکر می کند.
مسئولیت مدرسه در درمان دارویی اختلال یادگیری
معلم ها نقش مهمی در افزایش تاثیر دارو درمانی در اختلال یادگیری ایفا می کنند. آنان باید مطلع باشند که کدام دانش آموز دارو مصرف می کند تا بتوانند به پزشکان و والدین درباره اثر دارو بر دانش آموز در مدرسه پسخوراند بدهند. پزشکان برای سنجیدن میزان تاثیر دارو و ایجاد تغییرات مناسب در آن،به چنین اطلاعاتی نیاز دارند.
یکی از مسائل مربوط به استفاده از داروهای تجویز شده برای دانش آموزان دچار اختلالات یادگیری تعریف مسئولیت های مدرسه است. لازم است مدارس خط مشی مکتوبی برای ذخیره سازی منظم و دادن داروهای تجویز شده به دانشآموزان در اختیار داشته باشند. این امر در درمان اختلالات رفتاری کودکان اختلال یادگیری بسیار موثر است.
نتیجهگیری:
اختلالات یادگیری یکی از چالشهای مهم در مسیر رشد تحصیلی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است. این اختلالات اغلب ریشه در عملکرد مغز دارند و میتوانند روی تواناییهای خواندن، نوشتن، ریاضی و حتی ارتباط برقرار کردن تأثیر بگذارند. نکته مهم اینجاست که این اختلالات ناشی از کمهوشی نیستند بلکه مربوط به نحوه پردازش اطلاعات در مغز هستند. در این میان، درمانهای مختلفی از جمله توانبخشی، گفتاردرمانی، آموزشهای ویژه و دارودرمانی به کار گرفته میشوند.
دارودرمانی، اگرچه بهعنوان درمان قطعی برای اختلال یادگیری محسوب نمیشود، اما در برخی موارد میتواند نقش کمکی مهمی ایفا کند؛ بهویژه زمانی که کودک دچار اختلالات همراه مانند بیشفعالی (ADHD)، اضطراب یا اختلال خواب باشد. داروهایی مانند محرکها (مثل ریتالین)، ضدافسردگیها و داروهای ضد اضطراب میتوانند به بهبود تمرکز، کاهش رفتارهای تکانشی و بهبود کیفیت خواب کمک کنند و در نهایت زمینه را برای درمانهای اصلی مانند کاردرمانی یا آموزش ویژه فراهم سازند.
با این حال، تأکید دکتر مهدی صابر بهعنوان یکی از متخصصان برجسته در این حوزه، بر رویکرد ترکیبی و جامع است؛ یعنی دارودرمانی فقط در کنار درمانهای شناختی، رفتاری، توانبخشی و آموزشی اثربخش خواهد بود. همچنین انتخاب و تجویز دارو باید حتماً توسط روانپزشک یا متخصص مغز و اعصاب کودک و پس از ارزیابی دقیق صورت گیرد.
در نهایت، والدین نباید از استفاده علمی و کنترلشده از دارو بترسند، اما نباید آن را جایگزین درمانهای اصلی کنند. درمان اختلال یادگیری نیاز به صبر، پیگیری، برنامهریزی منسجم و حمایت همهجانبه از کودک دارد.
سوالات متداول:
1-. آیا همه کودکان با اختلال یادگیری به دارو نیاز دارند؟
خیر، تنها کودکانی که دچار علائم همراه مانند ADHD یا اضطراب شدید باشند ممکن است نیاز به دارو داشته باشند.
2-آیا استفاده طولانیمدت از دارو مشکلساز است؟
با نظارت دقیق پزشک، داروها میتوانند برای مدت طولانی با دوز کنترلشده استفاده شوند، بدون اینکه مشکلی جدی ایجاد کنند.
اسپاستیسیتی چیست؟ سفتی و کوتاهی در اندام های فرد را که می تواند به علل مختلف ایجاد شود اسپاستیسیتی می گویند. علائم رایج همراه اسپاستیسیتی شامل سفتی و کوتاهی عضلات،اسپاسم،کلنوس،درد و سختی حرکت اندام مبتلا است. مرکز توانبخشی دکتر صابر با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران در زمینه تشخیص و درمان اختلالات نورولوژیک در تهران مشغول به فعالیت می باشد. بخش کاردرمانی جسمی مرکز با تجهیزات ویژه مکانو تراپی و تجربه بالای کاردرمانان مرکز در کنار بخش ماساژ درمانی و آب درمانی در کاهش اسپاستیسیتی و سفتی اندام ها در بیماران بسیار موثر عمل می کنند. درمان کودکان فلج مغزی و کودکان با اختلالات نورولوژیک به صورت تخصصی زیر نظر دکتر صابر صورت می گیرد.
یافته های بالینی شامل پوسچر ابنورمال،کاهش دامنه حرکتی پسیو، هایپر رفلکسی،مقاومت غیر ارادی به حرکت با یا بدون پدیده چاقوی ضامن دار (رها شدن به دنبال کشیدگی)،اسپاسم، کلنوس و الگوی حرکتی ابنورمال( سینرژی ها،هم انقباضی عضلات آگونیست و آنتاگونیست، دیس تونی اسپاستیک) می باشد. برای سنجش اسپاستیسیتی با اهداف تحقیقاتی،از ارزیابی های الکترودیاگنوز ( مثل اچ رفلکس و شاخص مهار لرزش) و آزمون پاندول استفاده می شود که گاهی با ارزیابی بالینی همسو نیست. بیشتر آزمون های کمی و توالی آنها بالینی هستند. برای مثال تصویر دفورمیتی اندام، تصویر پوسچر نشسته اندام، فیلم راه رفتن بیمار یا فیلم اجرای تکالیف ساده به جمع آوری نتایج توانبخشی و اثربخشی وسایل کمکی کمک می کند. تصاویر نسبت به ابزارهای آنالیزگر،دید ترکیبی تری ایجاد میکنند و یک ابزار ارتباطی مهم با بیمار،خانواده و مراقب می باشند.
دامنه حرکتی فعال و غیرفعال باید بررسی شوند. مقیاس آشورث و ورژن اصلاح شده آن و مقیاس تاردیو،مقاومت نسبت به حرکت پسیو را می سنجند. مقیاس آشورث به طور گسترده مورد استفاده بوده و روایی آن بررسی شده است. دامنه نمره دهی آن از صفر ( تون عضلانی هنجار) تا 4 (اندام آسیب دیده در فلکسیون یا اکستانسیون سفت بوده) است و نمرات میانی نشان دهنده افزایش درجه مقاومت نسبت به حرکت پسیو اندام می باشد.
سنجش تون عضلانی در حالت استراحت باید تا حد ممکن با سنجش تون داینامیک در زمان اجرای حرکات ساده و تکالیف عملکردی همراه باشد. مقیاس تکرار اسپاسم مکمل خوبی است، چرا که گاهی اسپاسم دردناک بوده و در خواب و فعالیت ها تداخل دارد. مقیاس درجه بندی نمره ای اسپاستیسیتی نیز مورد بررسی روایی قرار گرفته است. بنابراین هنگام برنامه ریزی مدیریت اسپاستیسیتی و ارزیابی نتایج درمان،سنجش نتایج آن ( مثل درد ،اختلال خواب،محدودیت فعالیت) نیز ضروری است. مقیاس های عمومی فعالیت، مشارکت و کیفیت زندگی اغلب نسبت به تاثیر مداخله در کاهش اسپاستیسیتی حساسیت ندارند. مقیاس 88 آیتمی اسپاستیسیتی در ام اس تنها ابزار اختصاصی ام اس به صورت خود گزارشی است که تأثیر اسپاستیسیتی بر فرد دارای ام اس را می سنجد.
بیماری پارکینسون جزء بیماریهای عصبی- پیشرونده است. از نشانه های بیماری پارکینسون همان لرزش در وضعیت استراحت است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است اما در جوانان هم دیده میشود شیوع پارکینسون در تمام مناطق دنیا یکسان است یعنی درصد شیوع بیماری با تغییر در منطقه خیلی فرقی نمیکند. به طور کلی علائم پارکینسون بر اثر از بین رفتن سلول های ترشح کننده مادهای به نام دوپامین ( که یک انتقالدهنده عصبی) است رخ میدهد. افزایش نسبت استیل کولین به دوپامین در غده های قاعده ای مغز موجب علائم ترمور، سفتی عضلات و کندی حرکات میشود. مرکز درمان پارکینسون دکتر صابر در زمینه کاردرمانی پارکینسون و گفتار درمانی پارکینسون به صورت تخصصی فعالیت می نماید. بیماری پارکینسون برای اولین بار توسط دانشمند بریتانیایی دکتر جیمز دکتر پارکینسون در سال ۱۸۱۷ میلادی توصیف شد و بنابراین نام این بیماری به او تعلق یافت.
علائم پارکینسون
به علائم پارکینسون در زیر اشاره می شود:
ارتعاش دست و پا در حالت استراحت (لرزش بیمار همزمان با ارتعاش دست و پا در حالت استراحت)
آرام شدن حرکت ( برادیکینزیا)
سختی حرکت ( و خشک شدن) دست و پا یا بدن
تعادل بد ( تعادل ضعیف)
در حالی که دو یا بیشتر از این علائم در بیمار دیده شود،مخصوصاً وقتی که در یک سمت بیشتر از سمت دیگر پدیدار شود،تشخیص پارکینسون داده میشود.
ظاهر معمول بیمار مبتلا به پارکینسون
خمیدگی و قوز
سفتی
خم شدن آرنج و مچ
لرزش دست و پا
گام های کوتاه و نامنظم
کمتر تاب خوردن بازوان
به جلو خم شدن بالاتنه و قوز کردن
مشخص نبودن حالات چهره
تغییراتی در حالت چهره روی میدهد، از جمله ثابت شدن ( fixation ) حالت صورت (ظاهراً احساسات کمی بر چهره نمایان میشود) یا حالت خیرگی چشم (به دلیل کاهش پلک زدن)
نشانه های رایج پارکینسون
پارکینسون یک بیماری پیچیده با بسیاری از علائم بالقوه است. پارکینسون شما منحصر به فرد شماست. این بدان معناست که چیز های زیادی وجود دارد که می تواند به شما در مدیریت علائم کمک کند و آن چه برای شما مفید است، ممکن است برای شخص دیگری مفید نباشد. تجربه هر فرد از پارکینسون متفاوت است، بنابراین پیش بینی چگونگی پیشرفت علائم دشوار است. مهم است به یاد داشته باشید که ممکن است همه علائم را تجربه نکنید. ترتیب ظهور و نحوه پیشرفت علائم نیز از فردی به فرد دیگر متفاوت است. علائم بیماری پارکینسون معمولاً به تدریج و در ابتدا خفیف ایجاد می شوند. علائم مختلف زیادی با بیماری پارکینسون مرتبط هستند. اما ترتیب بروز این علائم و شدت آن ها برای هر فرد متفاوت است. علائم اصلی بیماری پارکینسون بر حرکت فیزیکی، علائم شناختی و… تأثیر می گذارند:
-لرزش – لرزش، که معمولاً در دست یا بازو شروع می شود و زمانی که اندام در حالت آرامش و استراحت است، بیشتر احتمال دارد رخ دهد.
-کندی حرکت (برادی کینزی) – حرکات فیزیکی بسیار کندتر از حد طبیعی هستند، که می تواند انجام کارهای روزمره را دشوار کند و منجر به راه رفتن آهسته و کشیده کشیده با قدم های بسیار کوچک شود.
-سفتی عضلات (سفتی) – سفتی و کشیدگی در عضلات، که می تواند حرکت کردن و ابراز احساسات چهره را دشوار کند و منجر به گرفتگی های دردناک عضلانی (دیستونی) شود.
-مشکلات تعادل – این مشکلات می توانند احتمال افتادن و آسیب دیدن فرد مبتلا را افزایش دهند.
-از دست دادن حس بویایی (آنوسمی) – گاهی اوقات چندین سال قبل از بروز سایر علائم رخ می دهد.
-درد عصبی – می تواند احساسات ناخوشایندی مانند سوزش، سرما یا بی حسی ایجاد کند.
-مشکلات ادراری – مانند نیاز مکرر به بیدار شدن در طول شب برای ادرار کردن یا ادرار غیر ارادی (بی اختیاری ادرار).
-یبوست
-ناتوانی در دستیابی یا حفظ نعوظ (اختلال نعوظ) در مردان.
-مشکل در تحریک جنسی و رسیدن به ارگاسم (اختلال عملکرد جنسی) در زنان.
-سرگیجه، تاری دید یا غش کردن هنگام تغییر وضعیت از نشسته یا درازکش به ایستاده – ناشی از افت ناگهانی فشار خون.
-تعریق بیش از حد (هایپر هیدروزیس)
-مشکلات بلع (دیسفاژی) – این می تواند منجر به سوء تغذیه و کم آبی بدن شود.
-تولید بیش از حد بزاق (آبریزش دهان)
-مشکلات خواب (بی خوابی) – این می تواند منجر به خواب آلودگی بیش از حد در طول روز شود.
-افسردگی و اضطراب
-زوال عقل – مجموعه ای از علائم، از جمله مشکلات حافظه شدید تر، تغییرات شخصیتی، دیدن چیز هایی که وجود ندارند (توهمات بینایی) و باور کردن چیز هایی که درست نیستند (هذیان).
مهم است بدانید که برای تشخیص بیماری پارکینسون، نیازی به وجود همه این علائم نیست. در واقع، افراد جوان تر ممکن است فقط یک یا دو مورد از این علائم حرکتی را مشاهده کنند، به خصوص در مراحل اولیه بیماری. همه افراد مبتلا به بیماری پارکینسون لرزش ندارند و لرزش نیز دلیل قطعی پارکینسون نیست. بعید است که فردی با بیماری پارکینسون همه یا بیشتر این علائم را تجربه کند. همه افراد هم این علائم را تجربه نمی کنند، ممکن است برخی افراد علائم دیگری که خاص تر باشد نیز داشته باشند. افراد تجربیات متفاوتی از چگونگی تغییر یا پیشرفت وضعیت خود خواهند داشت. این که پارکینسون چگونه بر کسی تأثیر می گذارد، می تواند روز به روز و حتی ساعت به ساعت تغییر کند. تشخیص پارکینسون در درجه اول بر اساس علائم و نشانه ها، که معمولاً مربوط به حرکت هستند و از طریق معاینه عصبی شناسایی می شوند، صورت می گیرد. پارکینسون معمولاً در افراد بالای 60 سال بروز می کند و حدود یک درصد از آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. در افراد زیر 50 سال، آن را پارکینوسن با شروع زود هنگام می نامند. تشخیص پارکینسون عمدتاً بالینی است و بر سابقه پزشکی و معاینه علائم، با تأکید بر علائمی که در مراحل بعدی ظاهر می شوند، متکی است؛ اگرچه تشخیص در مراحل اولیه قابل اعتماد نیست، اما ممکن است سابقه خانوادگی قبلی پارکینسون و علائم اولیه احتمالی مانند اختلال رفتاری خواب، کاهش حس بویایی و مشکلات گوارشی را در نظر بگیرد.
نشانه های بیماری پارکینسون در گفتار
یکی دیگر از نشانه های پارکینسون کاهش دامنه حرکتی در مکانیزم های گفتاری زیر است:
تنفس (کاهش حجم تنفسی مخصوصاً بازدمی)
آوا سازی (کاهش حداکثر مدت زمان آواسازی)
تولید (کاهش دامنه حرکتی در لب ها،فک و زبان
توجه: بیماری پارکینسون عامل و منشاء دیزآرتری کم جنبشی است.
علائم گفتاری تشخیصی دیزآرتری کم جنبشی در بیماری پارکینسون:
کاهش بلندی صدا
کند شدن حرکات متوالی اندام های گفتاری
یکنواخت شدن زیر و بمی صدا
کاهش تکیه های واژگانی و مکث های نامناسب در جملات
لرزش در فک و زبان و لب ها
توانبخشی سایر اختلالات حرکتی گفتار در پارکینسون نیز شامل:
تقویت دامنه حرکتی عضلات چهره، فک، لب، زبان
کاهش مشکلات شناختی همراه با بیماری پارکینسون
ارزیابی به وسیله ی تست ( MOCA ) و درمان مسائل شناختی موجود.
دسته بندی واحد بیماری پارکینسون در جوانی و سالمندان
این مقیاس طراحی شده به وسیله خود بیمار یا مراقبش تکمیل میشود ولی میتواند توسط محققی مورد بازبینی قرار گیرد تا از وضوح و کامل بودن آن مطمئن شوید.
( PDQ39 ) : مقیاسی است که ۳۹ سوال در مورد کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری پارکینسون را داراست.
( PDQ8 ) : مقیاسی است که ۸ سوال در مورد کیفیت زندگی افراد مبتلا به پارکینسون را داراست.
( HOEHN AND YAHR ) : نمره بندی مراحل پارکینسون پیشرفته این مقیاس ها داده های کیفی در مورد شدت،مرحله،یا شدت بیماری پارکینسون را فراهم می کند. با این وجود فاکتورهای محیطی،اجتماعی و زمینهای یا جنبه های اندازه گیری شده شخصی باید در نظر گرفته شود و به حساب آید. به طور شایع ابزار ارزیابی/اندازه گیری جامعه و استاندارد خاص برای پارکینسون در کار درمانی وجود ندارد. در تمرینات روزانه کلینیکی،کاردرمانگر ها از طیف وسیعی از فرمت های جامع و استاندارد شده ارزیابی داخل خانه استفاده می کنند ولی به طور شایع در انگلستان کاردرمانگر ها از ارزیابی واحدی استفاده نمی کنند. همانطور که در جدول زیر ملاحظه می کنید،علاوه بر مقیاس طبقه بندی ( HOEHN AND YAHR ) مقیاس ( BRADLLY ) نیز آمده است.
مراحل بیماری پارکینسون در جوانان
1
علائم یک طرفه،اختلال جزئی کار کردی،اغلب ترمور در حال استراحت
2
علائم دو طرفه یا درخت وسط،تعادل طبیعی،مشکلات خفیف در تحرک تنه ورفلکس پوسچرال
3
بی ثباتی پوسچرال،اختلال کارکردی خفیف تا متوسط
4
افزایش بی ثباتی پوسچرال، توانایی راه رفتن،ناتوانی در ( ADL ) ،کاهش حرکات با دست و مهارت
5
وابستگی به صندلی چرخدار و یا استراحت کردن
( EARLY )
توانایی مطلوب،وجود تنها یک علامت،پاسخ خود به درمان دارویی و باقی ماندن سالها در این مرحله
( NON FUNCTIONAL )
ناتوانی در برخی موارد،برگشت ۸۰ درصد کارکرد با افزوده شدن ( Levodopa ) به رژیم دارویی
( FLUCTUATING )
محدودیت کار کردی،عوارض ( Levodopa ) ،مشکل در کنترل،بی ثباتی پوسچرال، اختلال در ( GAIT ) ،سستی در حرکت
مرحله1: بیمار پارکینسون درگیری یک طرفه را در لرزش دست به طور ویژه نشان می دهد اما نقص در توانایی های عملکردی را گزارش نمی کند.در طی این مرحله دست خط بیمار ریز می شود و حروف به هم چسبانده می شود این تغییر در دست خط به عنوان ( MICROGRAPHIA ) شناخته میشود که سریعاً دستهایش را باز و بسته می کند ریجیدیتی جزئی در دست درگیر ظاهر می شود.
مرحله2: پیشرفت علائم پارکینسون قابل توجه است و در این مرحله فرد اختلال حرکتی دو طرف دارد. روند پیشرفت پارکینسون متغیر است،اما این مرحله یک تا دو سال اولیه ظاهر میشود. اگر به لرزش یا ریجیدیتی ممکن است دو طرف دیده شود،بیمار پارکینسون هنوز در ( ADL ) مستقل و به راحتی تحرک کمی خمیده میگردد و ( flex ) در زانو و لگن به وجود می آید.
مرحله3: کاهش واکنش های تعادلی و ( righting ) و اختلال در تعادل در بیماران پارکینسون موجب اشکال در اجرای کارهای روزمره ای که نیاز به ایستادن دارد مثل: حمام گرفتن و تهیه کردن غذا.
مرحله4 : آسیب جدی به کنترل حرکتی و در نتیجه در اجرای ( ADL ) (فعالیت های بهداشتی،خوردن و لباس پوشیدن)،اما هنوز هم قادر به تحرک و راه رفتن می باشد.
مرحله5: مرحله پایانی بیماری پارکینسون است که بیمار کاملاً به ویلچر یا تختخواب و به دیگران برای فعالیت های مراقبت از خود وابسته می شود.
میزان پیشرفت از طریق این مراحل از شخص به شخصی دیگر متغیر است اما پارکینسون بیماری پیشرونده آرام است.
در ادامه ابزارهای ارزیابی/اندازهگیری شایعی که مطرح شد،ابزارهای دیگری نیز به وسیله کاردرمانگر ها برای افراد مبتلا به بیماری پارکینسون استفاده می شود که شامل: ارزیابی مهارت های حرکتی و پردازش ( AMPS ) ،مقیاس کانادایی اجرای آکوپیشن ( COMP ) – ارزیابی ادامه دار فعالیت های روزمره زندگی ناتینگام ( NADL ) و نمره بندی شدت خستگی ( FIS ) هستند.
نقص های حسی در پارکینسون
اگرچه بیماری پارکینسون اغلب با علائم حرکتی مانند سفتی، تعادل ضعیف و لرزش همراه است، اما اولین علائم اغلب حسی هستند و شامل کاهش حس لامسه و بویایی می شوند. برای افراد مبتلا به پارکینسون، این فقط یک اظهار نظر گاه به گاه نیست، بلکه یک واقعیت روزمره خسته کننده است. این به چالشی اشاره دارد که تشخیص آن دشوارتر از علائم حرکتی قابل مشاهده تر پارکینسون است. به آن نقص های حسی می گویند و در آن ادراک همیشه با واقعیت مطابقت ندارد. نقص های حسی در پارکینسون به اختلالاتی در نحوه پردازش و تفسیر اطلاعات حسی توسط مغز اشاره دارد. این تغییرات اغلب ظریف و کمتر از علائم حرکتی مانند لرزش یا سفتی قابل مشاهده هستند، اما می توانند به طور قابل توجهی بر زندگی روزمره تأثیر بگذارند. افراد مبتلا به پارکینسون ممکن است در حس موقعیت بدن خود (حس عمقی)، تشخیص حرکت (حس جنبشی) یا تشخیص میزان تلاشی که در اقدامات روزمره خود می کنند، مشکل داشته باشند. به عنوان مثال، هنگام راه رفتن، بسیاری از افراد مبتلا به پارکینسون احساس می کنند که راه رفتن شان عادی است، اما در واقع، آن ها قدم های کوچک برمی دارند یا پاهای خود را می کشند. یکی از قابل توجه ترین اثرات این بازخورد حسی مختل شده، کاهش آگاهی از گفتار آهسته است. تحقیقات نشان مید هد که تا 90% از افراد مبتلا به پارکینسون دچار مشکلات گفتاری می شوند و اغلب آهسته تر از آنچه تصور می کنند، صحبت می کنند. به نظر آن ها، صدایشان عادی به نظر می رسد. حتی ممکن است اصرار کنند که مشکل از شنوایی شنونده است. بین میزان بلندی که فکر می کنند صحبت می کنند و میزان آهستگی واقعی صدایشان، عدم تطابق وجود دارد. حتی زمانی که از آن ها خواسته می شود خود را تکرار کنند یا بلندتر صحبت کنند، تشخیص این که گفتارشان خیلی آهسته یا نامفهوم است، می تواند دشوار باشد. این عدم تطابق بین ادراک و واقعیت، نمونه ای واضح از چگونگی تأثیر نقص های حسی بر ارتباطات در افراد مبتلا به پارکینسون است. با گذشت زمان، اگر فرد مبتلا به پارکینسون به استفاده از گفتار آهسته ادامه دهد و عضلات به طور فعال به ظرفیت کامل خود استفاده نشوند، می توانند ضعیف شوند. درمان زمانی بیشترین اثربخشی را دارد که با حمایت مداوم در خانه همراه باشد. همسر یا فرزندان بزرگسال نقش کلیدی در تقویت استفاده از قصد و کمک به افراد مبتلا به پارکینسون برای با انگیزه و با اعتماد به نفس ماندن ایفا می کنند.
اختلالات حسی در بیماری پارکینسون
بسیاری از بزرگسالان مسن با یک یا چند فقدان یا چند فقدان حسی مانند از دست دادن بینایی، شنوایی یا لمس زندگی می کنند. این اختلالات حسی به صورت تکی یا به صورت ترکیبی، شخصی را که سعی در تسلط بر محیط و استقلال عملکردی دارد، به چالش می کشند. شما باید از محدودیت های حسی فرد اطلاع داشته باشید زیرا این مسائل نقش مهمی در توانایی وی در انجام فعالیت های گوناگون دارد. به عنوان مثال استفاده از توضیحات کلامی روشن و کاهش صدا های پس زمینه می تواند به افراد دچار کاهش بینایی و شنوایی کمک کند.
-مشکلات بینایی: از کلمات و اشکال بزرگ برای چاپ استفاده کنید. به یاد داشته باشید همیشه برای تضاد ایده آل از چاپ های تیره روی زمینه سفید استفاده کنید.
به یاد داشته باشید که توصیف کلامی و گام کلامی شما چگونگی یادگیری تمرینات توسط بیماران را نشان می دهد.
بیماران با کاهش دید، حساسیت بیشتری نسبت به نور دارند و ممکن است مدت زمان بیشتری طول بکشد تا به تغییرات نور عادت کنند.
از درهم و برهمی محیط جلوگیری کنید.
هنگام نشستن، بیماران پارکینسون برای قرار گرفتن مناسب باید موقعیت صندلی را با دست خود احساس کنند.
-گلوکوم: از هر موقعیتی که باعث افزایش جریان خون یا مایعات در چشم ها شود، مانند خم شدن و ثرار گرفتن سر زیر قلب خودداری کنید.
-کم شنوایی: به یاد داشته باشید که با یک تن صدای عادی صحبت کنید. داد نزنید. شدت صدای خود را به طور طبیعی نگه دارید و با شنوندگان ارتباط چشمی مستقیمی برقرار کنید.
پخش موسیقی در پس زمینه هم می تواند ناراحت کننده باشد و هم یک عامل حواس پرتی از انجام فعالیت ها به صورت ایمن باشد.
به صورت دیداری حرکات را نشان دهید تا بیماران بتوانند از زبان بدن شما به عنوان یک نشانه استفاده کنند. از حرکات استفاده کنید.
اگر آن ها به روشنی متوجه نشده اند، دستورات خود را دوباره تکرار کنید.
به بیمارانی که سمعک می پوشند یادآوری کنید کنید تا وقتی که در حین تمرینات نیاز به آوردن دست ها نزدیک به سر است با ضربه به سر سمعک را نیندازند یا موجب اختلال در کار آن نشوند.
-مشکلات ارتباطی مانند آفازی بیانی و آفازی گلوبال: جهت ها را ساده کنید و به صورت دیداری آن ها را نشان دهید.
به بیماران در مورد عملکردشان بازخورد مثبت دهید.
-از دست دادن حسی: ممکن است بیماران احساس گرما، سرما یا درد در دست و پای خود نداشته باشند، بنابراین آن ها را در موقعیت ایمنی نگه دارید.
عاقبت بیماری پارکینسون
فدراسیون جهانی کاردرمانگر ها ( WFOT ) کاردرمانی را توصیف میکند به عنوان: یک حرفه ایی که از طریق آکوپیشن باعث بهبود سلامتی و تندرستی و خوشی می شود. هدف اولیه کاردرمانی توانمندسازی افراد برای شرکت در فعالیت های روزمره زندگی است.کاردرمانگرها به وسیله توانمند کردن افراد،سبب افزایش توانایی آنها برای شرکت یا تغییر محیط شان در جهت مشارکت بیشتر می شوند.
دسته بندی جهانی عملکرد یک زبان ( VECOGNISED ) جهانی را برای توصیف شدت بیماری روی عملکرد ارائه می دهد. جدول زیر مروری کلی بر مشکلات یک شخص پارکینسونی است که ممکن است تجربه شود را نشان می دهد.
نقایص معمول افراد مبتلا به پارکینسون و اثرات آن ها روی فعالیت ها
مشکلات در فعالیت و مشارکت
نقایص
مشکلات چرخش و حرکت،اثر بر روی جابجایی های داخل تخت،همه فعالیت های روزمره زندگی،جابجایی ها،رانندگی و غیره
افزایش خشکی و کاهش انعطاف پذیری تنه
گام برداشتن اولیه برای شروع راه رفتن مشکل است.
طول گام کوتاه شده و افزایش خطر سقوط.
کاهش سرعت راه رفتن.
با گذر زمان سرعت راه رفتن زیاد شده و ممکن است توقف سخت شود.
مشکلات هماهنگی هنگام تغییر از مسیر مستقیم به چرخشی.
نقص در تعادل و کاهش ذخیره واکنش ها،افزایش خطر افتادن.
مشکلات راه رفتن/تعادل
شروع تردید
راه رفتنی که پا را بکشد
کندی حرکت
انجماد و عدم ثبات پوسچرال
فعالیت های دستی و دو دستی به سختی انجام میشوند،مثل خوردن،باز و بسته کردن دکمه،آرایش کردن،نوشتن دستخط ممکن است کوچک شد و منجر به ناخوانا بودن آن شود.
کاهش مهارت های دستی،هماهنگی ضعیف و ترمور
میکرو گرافی
کاهش وضوح صدا و کاهش گفتار قابل فهم
کاهش حجم صدا
دیس آرتری
تنفس عمیق ضعیف
کاهش سطح تحمل در طول همه فعالیت های روزمره زندگی
خستگی
پردازش فکری به طور معمول کند میشود.
کاهش مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری
کاهش تمرکز و توانایی برای نگهداری یا به کارگیری توجه
بی علاقگی،کاهش علاقه و همین منجر به انزوای اجتماعی میشود.
خلق پایین،احساس ناراحتی یا ناامیدی.
استرس و ترس
و درنتیجه سردرگمی و ناتوانی در حفظ ایمنی خود
تغییرات شناختی مثل برادی فرنیا
نقص در عملکرد های اجرایی
نقص در توجه
کاهش انگیزه
افسردگی
اضطراب
توهم،شاید همراه با هذیان باشد و احتمالا دمانس
چارچوب پردازش کاردرمانی: اطلاعات محدودی در مورد پردازش ها و تکنیک های استفاده شده به وسیله کاردرمانگر ها هنگام درمان بیماری پارکینسون وجود دارد. ( DEANE ) و همکاران از بررسی هایش به این نتیجه رسید که به طور شایع در انگلستان اهداف اصلی تمرینات بر روی استقلال و امن بودن و قابل اعتماد بودن در عملکرد تمرکز است که شامل فعالیتهایی مثل جابجایی ها،تحرک و خود مراقبتی است. اصول کاردرمانی برای پارکینسون این چنین است: مداخله اولیه شکل پیدا کند،از فعالیت ها و نقش های محدود کننده یا از دست داده شده جلوگیری شود که نیاز است تا استراتژی های انطباقی اختصاصی توسعه یابد و سپس ارزیابی و مداخله مراجع محور انجام تا اهداف با همکاری خود فرد و مراقبین به همراه بازبینی منظم تعیین شود.
به کارگیری طیف وسیعی از مداخلات برای پیدا کردن مشکلات فیزیکی و روانی اجتماعی تا مشارکت در فعالیتهای روزمره مثل خودمراقبتی،تحرک و نقش های خانگی و خانوادگی و کار و تفریح ضروری است. یک چارچوب معمول کاردرمانی توسط ( JAIN ) ( PLAY FORDGKING ) ساخته شده است که میتواند مداخلات را به همراه خود بیمار چارچوب بندی کند و ممکن است برای پیشرونده بودن آن به صورت دینامیکی استفاده شود:
تعیین اهداف: تعیین اهداف توسط مراجع،در مشارکت به همراه تراپیست.
2 (A) آنالیز فعالیت: درجه تجزیه فعالیت تعیین شده است. کیفیت فعالیت در نظر گرفته شود که شامل کوشش و تقلا،کفایت،استقلال،امنیت برای رضایتمندی است.
2 (B) : ارزیابی دیگر خدمات: تراپیست تعیین میکند و به مراجعین راجع به همکاری افراد دیگر گروه آموزش میدهد. ارجاع سودمند و به موقع هم در نظر گرفته میشود.
3 (C) : درجه مداخله تا اجرا را تغییر دهد.
3 (B) : دانش درجه مداخله تا اجرا را حمایت می کند.
3 (A) : مهارت درجه بندی مداخله تا اجرا را افزایش دهد.
نکات تمرینی کاردرمانی پارکینسون
-ترمور (لرزش) استراحت: نگه داشتن وزن سبک و انجام تکنیک های آرامش به کاهش ترمور کمک می کند.
-ریجیدیتی (سفتی دوطرفه): تمرینات بدنی متقابل متقابل (حرکت به عقب و رو به جلو) و چرخش (چرخش حول یک محور) به کاهش ریجیدیتی کمک می کند.
-پرپوسچر: به بیماران پارکینسون یادآوری کنید که از وضعیت بدن شان آگاه باشند.
تمریناتی مانند چرخش شانه به عقب را تشویق کنید.
بر روی تقویت عضلات تراپزیوس و رومبوئید تمرکز کنید.
شنا رو به دیوار به کاهش پرپوسچر کمک می کند.
-برادی کینزیا (حرکت آهسته): برای تکمیل هر حرکت، وقت اضافی در نظر بگیرید.
تمرینات را به مراحل گوناگون بشکنید.
-بی ثباتی پوسچرال: به طور مکرر به بیماران یادآوری کنید که از وضعیت بدنی خود آگاه باشند.
بیماران را تشویق کنید که با قدم های بزرگ تر راه بروند و سعی کنند با هر مرحله پا را از کف زمین بلند کنند.
یک تمرین پوسچرال خوب تکیه دادن به دیوار و نگه داشتن پشت سر (در صورت امکان ضمن نگه داشتن سطح چانه)، شانه ها، نواحی گلوتئال، ناحیه همسترینگ و پاشنه ها به دیوار، در حالی که پوسچر خوبی را حفظ کنند.
-فستینیشن (افزیاش سرعت و کوتاهی گام ها): هنگامی که فستینیشن رخ می دهد، قبل از شروع دوباره راه رفتن، شرکت کننده متوقف شده، نفس بکشد و قبل از شروع دوباره حرکت به وضعیت فیزیکی اولیه و مناسب برگردد.
-دیسکنزی (حرکات کنترل نشده) آتاکسی (حرکات لرزان اندام ها): فعالیت بدنی می تواند به کاهش دیسکنزی و آتاکسی کمک کند.
در حالی که نشسته است، از بیمار بخواهید حرکات تان را دنبال کند: بازو ها را در جلوی قفسه سینه بیاورد، انگشتانش را مشت کند و سپس باز کند. به آرامی بازو ها را به طرفین بیاورد و آن ها را تکان دهد. نفس عمیق بکشد.
-کاهش حرکات (یخ زدگی حرکتی): اگر یخ زدگی در حین جابجایی اتفاق افتاد، شرکت کننده را متوقف کنید، از فاصله خوب بین پاها اطمینان حاصل کنید، به آرامی او را از یک طرف به طرف دیگر حرکت دهید و سپس با راه رفتن ادامه دهید. بعضی اوقات حرکات جانبی و انجام حرکات رقص مانند می تواند به شکستن یخ زدگی حرکت کمک کند. به دلیل خطر زیاد افتادن، مراقب حرکات باشید.
پیاده روی یک فعالیت بدنی توصیه می شود. رژه رفتن ایستاده جایگزین خوبی است. تمرینات نشسته بر صندلی و تمرینات کششی آهسته نیز توصیه می شود.
-مشکلات حرکتی و حافظه حرکتی: دستورات را تکرار کنید و با نشانه های بینایی آنان را پیگیری کنید.
بیماران پارکینسون باید آرام و بدون هیچ حرکات تند و تیز فعالیت کنند.
-مشکل در کنترل دهان یا صورت: در گذر بیماری گفتار می تواند ضعیف شود و بیانات و حالات صورت ممکن است کمتر شوند. برای کاهش اثر این دو، تمرینات تنفسی را انجام دهید (مثلا تلفظ “آییو”، لبخند زدن، آواز خواندن و سوت زدن).
در گذر زمان مشکلات بلع و دیگر مشکلات مربوط به گفتار در مبتلایان به بیماری پارکینسون ظاهر می شوند. در این مواقع بیمار را به گفتاردرمانگر ارجاع دهید.
-دمانس: از نشانه های دیداری برای آموزش فعالیت ها استفاده کنید. تمرینات را به مراحل آسان بشکنید. فعالیت را ساده نگه دارید.
-افسردگی: روی توانایی ها و کارکرد هایی که شرکت کننده هنوز هم دارد، تمرکز کنید.
ورزش، ارتباط اجتماعی و سرگرمی به کاهش علائم افسردگی کمک می کند.
منابع:
parkinson.org
www.nhs.uk
parkinsonvoiceproject.org
news.ki.se
سوالات متداول:
1.علائم اولیه بیماری پارکینسون چیست؟
لرزش بیمار همزمان با ارتعاش دست و پا در حالت استراحت، آرام شدن حرکت ( برادیکینزیا)، سختی حرکت و خشک شدن دست و پا یا بدن، تعادل بد ( تعادل ضعیف) از علائم بیماری پارکینسون می باشد.
2. علائم بیمار پارکینسون در گفتار بیمار چیست؟
مشکلات بیماران پارکینسون شامل اختلال تنفس (کاهش حجم تنفسی مخصوصاً بازدمی)، مشکلات آوا سازی (کاهش حداکثر مدت زمان آواسازی) و اختلال در تولید (کاهش دامنه حرکتی در لب ها،فک و زبان) می باشد.