دارودرمانی یکی از مؤثرترین روشها برای کنترل علائم نقص توجه و بیشفعالی است و میتواند به کاهش بیقراری، افزایش تمرکز و بهبود عملکرد روزمره کمک کند.داروهای مورد استفاده در درمان بیش فعالی، هر کدام اثرات و مزایای ویژهای دارند. انتخاب مناسبترین دارو برای هر فرد نیازمند ارزیابی دقیق علائم، سن، وضعیت سلامت عمومی و مشاوره با پزشک متخصص است.
برای درمان بیش فعالی کودکان یا بزرگسالان، داروهای متعددی در دسترس هستند، اما تصمیمگیری درباره مصرف دارو کاملاً شخصی و منحصر به فرد است. هر فرد باید با کمک پزشک و متخصصان، مزایا، عوارض جانبی و نحوه مدیریت آنها را بررسی کرده و مناسبترین گزینه درمانی را انتخاب کند تا اثربخشی و ایمنی درمان تضمین شود.
درمان اختلال کمتوجهی و بیشفعالی نیازمند رویکردی جامع است که دارودرمانی یکی از بخشهای اصلی آن محسوب میشود. آشنایی با انواع داروهای مورد استفاده در درمان بیش فعالی به والدین و بیماران کمک میکند تا برنامه درمانی مناسب و مؤثری برای خود یا فرزندشان طراحی کنند.
همزمان، باید توجه داشت که داروهای ADHD ممکن است با عوارض جانبی همراه باشند و نباید تنها روش درمان برای مدیریت علائم در نظر گرفته شوند. آگاهی از اثرات داروها، نحوه مصرف و خطرات احتمالی آنها، نقش مهمی در تصمیمگیری آگاهانه درباره درمان دارد.
داروهای بیش فعالی
به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: داروهای محرک و داروهای غیرمحرک.
دارو های محرک
داروهای محرک از مهمترین و مؤثرترین گزینهها در درمان اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) هستند. این داروها با افزایش سطح مواد شیمیایی خاصی در مغز باعث بهبود علائم بیشفعالی، کنترل تکانهها، افزایش انگیزه و ارتقای عملکرد شناختی فرد میشوند.
پیش از تجویز داروهای محرک، پزشک معمولاً انجام آزمایشهایی مانند نوار قلب را توصیه میکند تا از نبود مشکلات قلبی، بهویژه آریتمیهای پنهان، اطمینان حاصل شود. این داروها در عین حال که بسیار مؤثرند، در صورت مصرف نادرست یا بدون نظارت پزشکی میتوانند باعث وابستگی یا سوءمصرف شوند؛ بنابراین مصرف آنها باید تحت نظارت دقیق پزشک و با رعایت دوز تجویزی انجام گیرد.
داروهای محرک معمولاً به دو گروه اصلی تقسیم میشوند:
داروهای بر پایه متیلفنیدات (مانند ریتالین و کانسرتا)
داروهای بر پایه آمفتامین (مانند آدرال و ویوانس)
دارو های غیر محرک
داروهای غیرمحرک یکی از گزینههای مؤثر در درمان اختلال نقص توجه و بیشفعالی هستند، بهویژه برای افرادی که به داروهای محرک پاسخ مناسبی نمیدهند، دچار عوارض جانبی شدید میشوند، یا سابقه سوءمصرف مواد دارند.
ویژگی قابلتوجه داروهای غیرمحرک این است که اثر آنها بهتدریج ظاهر میشود؛ معمولاً برای مشاهده نتایج کامل درمان باید دارو به مدت سه تا چهار هفته بهطور منظم مصرف شود. با این حال، اثرات آنها پایدارتر و طولانیمدتتر از داروهای محرک است.
داروهای غیرمحرک مورد استفاده در درمان بیشفعالی به چند گروه اصلی تقسیم میشوند:
آتوموکستین (Atomoxetine)
کلونیدین (Clonidine)
گوانفاسین (Guanfacine)
عوارض احتمالی داروهای بیشفعالی
داروهای مورد استفاده در درمان بیشفعالی، چه محرک و چه غیرمحرک، معمولاً مؤثر هستند، اما ممکن است با برخی عوارض جانبی همراه باشند.
داروهای محرک مانند ریتالین، کانسرتا، آدرال و ویوانس میتوانند باعث بیاشتهایی، کاهش وزن، بیخوابی، اضطراب و تحریکپذیری شوند. همچنین ممکن است ضربان قلب و فشار خون را افزایش دهند و در موارد نادر مشکلات قلبی مانند آریتمی ایجاد کنند. مصرف نادرست این داروها بدون نظارت پزشک نیز میتواند خطر وابستگی یا سوءمصرف به همراه داشته باشد.
در مقابل، داروهای غیرمحرک مانند آتوموکستین ، کلونیدین و گوانفاسین معمولاً با خطر کمتری از وابستگی همراه هستند، اما ممکن است باعث خوابآلودگی، خشکی دهان، تهوع، سرگیجه یا افت فشار خون شوند. تغییرات خلقی و تحریکپذیری نیز در برخی افراد دیده میشود.
با این حال، اکثر این عوارض قابل کنترل هستند و پیگیری منظم پزشک، تنظیم دوز و زمان مصرف دارو میتواند به کاهش یا رفع آنها کمک کند. آگاهی از این عوارض و توجه به واکنش بدن، بخش مهمی از مصرف ایمن و مؤثر داروهای بیشفعالی است.
دوز مصرف داروی بیش فعالی چگونه است؟
دوز داروهای بیش فعالی برای هر فرد متفاوت است و به عواملی مانند سن، وزن، شدت علائم و وضعیت سلامت کلی بستگی دارد. هیچ دوز ثابتی برای همه وجود ندارد و معمولاً درمان با دوز پایین شروع میشود و به مرور با نظارت پزشک، دوز مناسب تنظیم میگردد تا بیشترین تأثیر با کمترین عوارض جانبی حاصل شود.
در تعیین دوز، پزشک عواملی مثل شدت بیتوجهی و تکانشگری، شرایط پزشکی، داروهای مصرفی دیگر و واکنش فرد به دوز اولیه را در نظر میگیرد. پیگیری منظم برای ارزیابی اثر دارو و تنظیم دوز اهمیت بالایی دارد، زیرا تغییر خودسرانه دوز میتواند باعث کاهش اثر درمان یا بروز عوارض شود.
هدف اصلی، پیدا کردن دوزی است که علائم بیش فعالی را کنترل کند و در عین حال عوارض جانبی را به حداقل برساند، تا فرد بتواند تمرکز، عملکرد روزمره و کیفیت زندگی بهتری داشته باشد.
آیا دارودرمانی بهتنهایی برای مدیریت بیش فعالی کافی است؟
در درمان بیشفعالی و کمتوجهی ، مصرف دارو بهتنهایی نمیتواند بهطور کامل علائم را مدیریت کند. این اختلال نیازمند یک رویکرد جامع است که علاوه بر دارودرمانی، شامل مراقبتهای رفتاری، سبک زندگی سالم و حمایت روانی نیز باشد.
برخی از اقداماتی که میتوانند مکمل دارودرمانی باشند عبارتند از:
ورزش منظم: فعالیت بدنی به بهبود تمرکز و کاهش رفتارهای تکانشی کمک میکند.
تغذیه سالم: رژیم غذایی متعادل و مغذی میتواند تاثیر چشمگیری در مدیریت علائم داشته باشد.
خواب کافی: خواب مناسب عملکرد مغز را بهبود میبخشد و مشکلات توجه و تمرکز را کاهش میدهد.
حفظ نگرش مثبت: توجه به سلامت روان و تقویت روحیه میتواند اثربخشی درمان دارویی را افزایش دهد.
بنابراین، برای دستیابی به نتایج مؤثر و پایدار، ترکیب دارودرمانی با تغییرات سبک زندگی و مراقبتهای روانی و جسمی ضروری است و به فرد کمک میکند تا کیفیت زندگی و عملکرد روزمره خود را بهبود بخشد.
نتیجه گیری
در نهایت، دارودرمانی نقش بسیار مهمی در کنترل بیش فعالی دارد. استفاده درست و اصولی از داروها، چه از نوع محرک و چه غیرمحرک، میتواند تمرکز، کنترل رفتارهای تکانشی، انگیزه و کیفیت زندگی بیماران را بهطور قابلتوجهی بهبود بخشد. با این حال، دارودرمانی باید همیشه تحت نظارت پزشک متخصص و همراه با درمانهای رفتاری، آموزشی و حمایت خانواده انجام شود. ترکیب این روشها نه تنها به مدیریت علائم کمک میکند، بلکه به فرد امکان میدهد مهارتهای لازم برای موفقیت تحصیلی، شغلی و اجتماعی را در طول زندگی خود به دست آورد.
سوالات متداول
1-داروهای محرک و غیرمحرک چه تفاوتی دارند؟ داروهای محرک سریعتر عمل میکنند و اثر آنها معمولاً کوتاهمدت تا میانمدت است، اما ممکن است عوارضی مانند بیخوابی و بیاشتهایی داشته باشند. داروهای غیرمحرک اثر آهستهتر اما پایدارتر دارند و خطر وابستگی کمتری دارند.
2-آیا داروهای ADHD برای کودکان و بزرگسالان متفاوت است؟ بله، انتخاب دارو و دوز آن بسته به سن، وضعیت سلامت و شدت علائم متفاوت است. پزشک متخصص بهترین گزینه را برای هر گروه سنی تعیین میکند.
اختلال کمبود توجه و بیشفعالی یکی از شایعترین اختلالات عصبی است که میتواند جنبههای مختلف زندگی فرد را از دوران کودکی تا بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهد. این اختلال در صورت عدم تشخیص و درمان به موقع، میتواند باعث بروز مشکلات جدی در زمینههای تحصیلی، رفتاری و اجتماعی شود. متأسفانه بسیاری از والدین با وجود مشاهده علائم بیشفعالی در فرزندشان، آن را جدی نمیگیرند یا تصور میکنند با گذر زمان برطرف میشود. در حالی که تحقیقات نشان میدهد بیش از نیمی از کودکانی که درمان مناسب دریافت نکردهاند، در یادگیری و تعاملات اجتماعی دچار چالشهای جدی میشوند. آمارها حاکی از آن است که ۴۶ درصد از این کودکان دستکم یکبار از مدرسه تعلیق شده و حدود ۳۰ درصد از نوجوانان مبتلا به ADHD درماننشده، موفق به اتمام دبیرستان نمیشوند.
بیتوجهی به درمان این اختلال، علاوه بر دوران کودکی، میتواند در بزرگسالی نیز پیامدهای گستردهای به همراه داشته باشد. بزرگسالانی که ADHD آنها درمان نشده است، اغلب با مشکلاتی همچون ضعف تمرکز، بیثباتی هیجانی، احساس ناکامی، اضطراب و حتی افسردگی روبهرو میشوند. این اختلال در صورت مدیریتنشدن میتواند بر روابط خانوادگی، شغلی و اجتماعی فرد تأثیر منفی بگذارد و مانع از دستیابی به موفقیتهای شخصی و حرفهای شود.
عوارض عدم درمان بیش فعالی چیست؟
اختلالات سلامت روان
اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، اگر در بزرگسالی بدون درمان رها شود، میتواند پیامدهای قابلتوجهی بر سلامت روان فرد داشته باشد. بزرگسالانی که این اختلال را تجربه میکنند، معمولاً با مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی، بیثباتی هیجانی و اختلالات خلقی مواجه میشوند. دلیل اصلی این موضوع آن است که علائم مداوم مانند تکانشگری، بیتوجهی و دشواری در تمرکز باعث کاهش بهرهوری در کار، تحصیل و زندگی روزمره شده و احساس ناکامی، ناامیدی و ناتوانی را در فرد تقویت میکند.
این فشارهای روانی در گذر زمان به شکل یک چرخه تکرارشونده بروز میکنند؛ فرد به دلیل عملکرد پایین احساس شکست میکند، اعتماد به نفس خود را از دست میدهد، روابطش دچار تنش میشود و همین امر باعث تشدید اضطراب و افسردگی میگردد.بسیاری از بزرگسالان مبتلا به ADHD درماننشده بیان میکنند که در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، کنترل هیجانات و حفظ تمرکز در محیطهای اجتماعی یا کاری دچار مشکل هستند. این چالشها به مرور میتوانند احساس طردشدگی، انزوا و کاهش اعتمادبهنفس را در آنها تشدید کنند و کیفیت زندگی اجتماعی و حرفهایشان را تحت تأثیر قرار دهند.
عدم پیشرفت شغلی
مشکلاتی مانند ضعف در سازماندهی، مدیریت زمان، تکمیل بهموقع وظایف و کنترل تکانشگری از مهمترین چالشهای افراد مبتلا به بیش فعالی در محیط کار است. این دشواریها باعث میشوند فرد نتواند عملکرد خود را بهصورت مداوم و پایدار حفظ کند، که در نهایت به کاهش بهرهوری، از دست دادن فرصتهای شغلی و محدود شدن پیشرفت حرفهای منجر میشود.
چنین افرادی معمولاً در اولویتبندی وظایف، تمرکز بر پروژههای بلندمدت و رعایت مهلتهای کاری با مشکل مواجهاند. بهعنوان مثال، ممکن است انجام وظایف ساده را به تعویق بیندازند، جزئیات مهم را فراموش کنند یا در میانهی انجام کار، تمرکز خود را از دست بدهند و به موضوع دیگری بپردازند. علاوه بر این، تکانشگری و تصمیمگیریهای سریع و هیجانی ممکن است باعث شود بدون بررسی کافی، تغییرات شغلی مکرری را تجربه کنند یا در موقعیتهایی قرار گیرند که با تواناییها و علایق واقعیشان همخوانی ندارد.
مشکلات رابطه
بیشفعالی درماننشده در بزرگسالان میتواند روابط عاطفی و زناشویی را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد. فرد مبتلا معمولاً در تمرکز بر نیازهای شریک زندگی، گوش دادن فعال و حفظ ارتباط مؤثر دچار مشکل میشود و ممکن است به دلیل حواسپرتی یا فراموشی مکرر، نتواند توجه کافی به احساسات و خواستههای طرف مقابل نشان دهد. این رفتارها به مرور باعث میشوند شریک زندگی احساس نادیدهگرفتهشدن، بیاهمیتی یا کمتوجهی کند و اعتماد متقابل کاهش یابد. از سوی دیگر، رفتارهای تکانشی، تصمیمهای ناگهانی و واکنشهای هیجانی غیرقابلپیشبینی میتوانند زمینهساز سوءتفاهم، مشاجره و تنش مداوم شوند و در نهایت فاصله عاطفی بین دو طرف ایجاد کنند. این ترکیب از مشکلات توجه، کنترل هیجان و بینظمی رفتاری، رابطه را آسیبپذیر کرده و کیفیت زندگی مشترک را تحت فشار قرار میدهد.
مصرف مواد
بزرگسالانی که مبتلا به بیشفعالی درماننشده هستند، اغلب برای مدیریت علائم خود به روشهای مقابلهای ناسالم مانند مصرف الکل یا مواد مخدر روی میآورند تا سطحی از کنترل یا آرامش در زندگیشان ایجاد کنند. تحقیقات نشان میدهد که این افراد نسبت به سایر بزرگسالان، در معرض ریسک بالاتر ابتلا به اختلالات سوء مصرف مواد قرار دارند.
علت دقیق این ارتباط هنوز بهطور کامل مشخص نیست، اما ویژگیهایی مانند تکانشگری، ضعف در تصمیمگیری و تمایل به رفتارهای هیجانی بهعنوان عوامل اصلی مطرح شدهاند. علاوه بر این، افراد مبتلا ممکن است به دنبال تجربه هیجانات شدیدتر باشند و در نتیجه در رفتارهای پرخطر، از جمله مصرف مواد مخدر یا الکل، مشارکت کنند.
تخلفات و حوادث رانندگی
بزرگسالان مبتلا به بیشفعالی درماننشده معمولاً در رانندگی با چالشهای خاصی مواجه هستند. مشکلاتی مانند اختلال توجه، تمرکز ضعیف می تواند منجر به رفتارهای پرخطر در جاده شود، از جمله سرعت غیرمجاز، توجه ناکافی به محیط، واکنشهای کند یا تصمیمگیریهای ناگهانی و بدون فکر. این عوامل، احتمال وقوع تصادفات و حوادث رانندگی جدی را در این افراد افزایش میدهد.
مطالعات جمعیتی نشان دادهاند که نرخ تصادفات و تخلفات رانندگی در بزرگسالان مبتلا به ADHD بهطور قابل توجهی بالاتر از جمعیت عادی است.
نتیجه گیری
عدم درمان بهموقع بیشفعالی میتواند پیامدهای گسترده و جدی در زندگی افراد داشته باشد. این اختلال، چه در دوران کودکی و چه در بزرگسالی، بر عملکرد تحصیلی، شغلی، روابط بینفردی و سلامت روان تأثیر میگذارد و میتواند منجر به کاهش اعتمادبهنفس، مشکلات اجتماعی، اختلالات روانی و رفتارهای پرخطر شود. خوشبختانه، تشخیص به موقع و درمان مناسب میتواند بسیاری از این عوارض را کاهش دهد و به کودکان و بزرگسالان کمک کند تا توانمندیهای خود را به حداکثر برسانند، روابط سالمتری داشته باشند و زندگی موفق و مستقلی را تجربه کنند. بنابراین، اقدام سریع و پیگیری درمانی، کلید پیشگیری از پیامدهای طولانیمدت بیشفعالی است.
سوالات متداول
1-افسردگی در افراد مبتلا به بیش فعالی درمان نشده چگونه شکل میگیرد؟ ناامیدی، احساس شکست و ناتوانی در مدیریت زندگی روزمره میتواند افسردگی ایجاد کند.
2-آیا بیش فعالی درماننشده میتواند باعث مشکلات مالی شود؟ بله، به دلیل تصمیمگیری تکانشی و مدیریت ضعیف امور مالی، خطر مشکلات اقتصادی افزایش مییابد.
کودکان بیشفعال معمولاً ویژگیهایی مانند بیقراری، تمرکز کوتاهمدت و رفتارهای تکانشی دارند. این خصوصیات میتوانند تعامل والدین و مربیان با کودک را چالشبرانگیز کنند، اما با استفاده از روشهای درست و رویکردهای مثبت، امکان ایجاد رابطهای سالم، سازنده و مؤثر فراهم است. در ادامه، مجموعهای از راهکارهای روانشناسی و عملی برای برقراری ارتباط مثبت با کودک بیشفعال ارائه شده است.
روشهای کاربردی برای ایجاد ارتباط مثبت با کودکان بیشفعال
پذیرش و درک کودک
اولین گام برای برقراری ارتباط مثبت، پذیرش کودک با تمام ویژگیها و تفاوتهایش است. به جای اینکه تنها روی رفتارهای دشوار کودک تمرکز شود، والدین بهتر است توجه و ارزش خود را به تلاشها، علاقهها و توانمندیهای او معطوف کنند. این رویکرد باعث میشود کودک احساس ارزشمندی، امنیت و اعتماد به نفس کند و تمایل بیشتری برای تعامل مثبت و همکاری نشان دهد.
ارتباط واضح و صریح
کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیشفعالی اغلب در پیگیری دستورات پیچیده یا چندمرحلهای با چالش مواجه میشوند.ارائه دستورالعملهای ساده و واضح میتواند به آنها در انجام وظایف کمک کند. استفاده از جملات کوتاه و مشخص، همراه با تقسیم کارها به مراحل کوچک، به کودک این امکان را میدهد که وظایف را راحتتر دنبال کند و از سردرگمی یا احساس ناتوانی جلوگیری شود.
ایجاد برنامه روزانه و فعالیت بدنی
داشتن یک روال روزانه مشخص برای کودک بیشفعال نقش بسیار مهمی در کاهش اضطراب و بهبود تمرکز او دارد. کودکان بیشفعال معمولاً با تغییرات ناگهانی یا محیطهای نامشخص دچار استرس و سردرگمی میشوند؛ بنابراین وقتی روز آنها قابل پیشبینی باشد، احساس امنیت بیشتری پیدا میکنند و راحتتر میتوانند وظایف خود را انجام دهند.
روال ثابت و برنامهریزی شده به کودک کمک میکند تا با ساختار و ترتیب مشخص فعالیتها، مدیریت زمان را یاد بگیرد و انرژی خود را به شکل مؤثرتری صرف وظایف روزانه نماید. در این میان، گنجاندن فعالیت بدنی منظم مانند پیادهروی، بازیهای حرکتی و ورزشهای ساده، به کودک امکان میدهد انرژی اضافی خود را تخلیه کند، تمرکز و آرامش بیشتری پیدا کند و کیفیت خواب شبانهاش بهبود یابد.
با این حال، بهتر است فعالیتهای شدید و هیجانانگیز به ساعات نزدیک به خواب محدود نشود تا کودک بتواند شبها آرامش و خواب کافی داشته باشد. ترکیب روال منظم با فعالیت بدنی مناسب، به کودک بیشفعال کمک میکند تا هم از نظر جسمی و هم روانی احساس تعادل و کنترل بیشتری بر زندگی روزمره خود داشته باشد.
تقویت رفتارهای مثبت و تشویق موفقیتها
تمرکز بر تشویق رفتارهای مثبت و موفقیتهای کوچک، به تقویت اعتماد به نفس کودک بیشفعال کمک میکند. به جای استفاده از تنبیه، ارائه بازخورد مثبت برای انجام وظایف ساده، کنترل احساسات یا پیروی از دستورالعملها، انگیزه کودک را برای تکرار رفتارهای مناسب افزایش میدهد. تشویقهای مشخص و به موقع، مانند گفتن «خیلی خوب بود که اسباببازیهایت را جمع کردی» یا دادن پاداشهای کوچک، باعث میشود کودک ارزش تلاش خود را احساس کند و تمایل بیشتری برای همکاری و انجام مسئولیتها داشته باشد. این روش همچنین به کاهش رفتارهای منفی و افزایش تمرکز و نظم کمک میکند.
زمان اختصاصی برای بازی و فعالیتهای خلاقانه
اختصاص دادن زمان مشخص برای بازی و فعالیتهای مورد علاقه کودک، باعث تقویت ارتباط عاطفی و اعتماد بین والدین و کودک میشود. بازیهای حرکتی و تعاملی نه تنها انرژی اضافی کودک بیشفعال را به شکل مثبت تخلیه میکند، بلکه مهارتهای اجتماعی، هیجانی و حل مسئله او را نیز تقویت میکند. همچنین، این لحظات فرصت مناسبی برای پرورش خلاقیت ، آموزش قوانین ساده اجتماعی، تقویت مهارتهای همکاری و تمرین صبر و نوبتگیری فراهم میکنند. در نتیجه، کودک احساس شادی، امنیت و تعلق بیشتری میکند و رفتارهای مثبت در او تقویت میشود.
همدلی با کودک
گوش دادن فعال و نشان دادن همدلی به کودک بیشفعال، نقش بسیار مهمی در تقویت اعتماد و ایجاد احساس امنیت دارد. وقتی والدین با دقت به حرفها، احساسات و نیازهای کودک گوش میدهند و بدون قضاوت واکنش نشان میدهند، کودک احساس میکند که فهمیده و حمایت میشود. استفاده از جملاتی مانند «متوجه هستم که الان عصبانی هستی» به جای سرزنش، باعث میشود کودک رفتارهای خود را بهتر مدیریت کند و تمایل بیشتری برای همکاری نشان دهد. این نوع ارتباط همچنین به کودک میآموزد چگونه احساسات خود را بیان کند، مهارتهای اجتماعی و هیجانی خود را تقویت کند و در مواجهه با چالشها اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.
قاطعیت در تربیت
یکی از اصول کلیدی تربیتی، آموزش پذیرش “نه”به کودک است. وقتی به کودک خود “نه” میگویید، باید این تصمیم را قطعی و عملی اجرا کنید و اجازه ندهید با گریه، ناله یا فریاد، خواسته نادرست خود را تحمیل کند.
تسلیم شدن در برابر درخواستهای نامناسب تنها باعث تقویت رفتارهای نادرست و افزایش فشار روانی کودک میشود. پایبندی به “نه” به کودک میآموزد که مرزها و قوانین مشخصی وجود دارند و هیچ فشاری نمیتواند آنها را تغییر دهد. این مهارت پایهای برای احترام به قواعد و مدیریت احساسات در زندگی آینده اوست.
همکاری با مدرسه و متخصصان
برقراری ارتباط مثبت و مستمر با معلمان، مشاوران و مربیان، همراه با اجرای راهبردهای هماهنگ در خانه و مدرسه، نقش کلیدی در حمایت و تقویت رشد کودکان بیشفعال دارد. وقتی والدین و معلمان با هم همکاری کرده و اهداف رفتاری و آموزشی مشترک داشته باشند، کودک بهتر میتواند انتظارات و قوانین محیطهای مختلف را درک کند. این هماهنگی به کودک فرصت میدهد مهارتهای اجتماعی، تمرکز و مدیریت هیجان خود را در محیطهای مختلف تمرین کند و تجربه موفقیت کسب نماید. پیامها و دستورالعملهای یکسان و ثابت در خانه و مدرسه از سردرگمی کودک جلوگیری کرده و رفتارهای سازنده او را تقویت میکنند.
نتیجهگیری
ارتباط مثبت با کودک بیشفعال نیازمند صبوری، درک و برنامهریزی دقیق است. تمرکز بر تواناییها و نقاط قوت کودک، همراه با ایجاد ساختار و حمایت عاطفی، نه تنها رفتارهای چالشبرانگیز را کاهش میدهد، بلکه رشد اعتماد به نفس، مهارتهای اجتماعی و استقلال او را نیز تقویت میکند. با راهکارهای مناسب، والدین و مربیان میتوانند محیطی امن و پرانرژی فراهم کنند که کودک بیشفعال در آن بدرخشد.
سوالات متداول
1-آیا تنبیه فیزیکی یا کلامی برای کودک بیشفعال مؤثر است؟ نه تنبیههای شدید معمولاً موجب اضطراب و کاهش اعتماد کودک میشوند. روشهای مثبت مانند تقویت رفتارهای درست و پاداشدهی مؤثرتر است.
2-چگونه میتوان رفتارهای مثبت کودک را تشویق کرد؟ با تشویق کلامی، جایزههای کوچک یا فعالیتهای مورد علاقه کودک، رفتارهای مثبت تقویت میشوند.
موسیقی تنها یک سرگرمی یا وسیلهای برای پر کردن سکوت نیست؛ بلکه زبانی جهانی است که میتواند ذهن و روان را تحت تأثیر قرار دهد. در سالهای اخیر پژوهشهای علمی نشان دادهاند که موسیقی میتواند نقش مهمی در مدیریت علائم اختلال نقص توجه و بیشفعالی ایفا کند. ریتمهای منظم، ملودیهای آرامبخش و حتی تمرینات موسیقیدرمانی، توانایی کاهش اضطراب، افزایش تمرکز و ایجاد حس آرامش در کودکان و بزرگسالان مبتلا به بیش فعالی را دارند.
تأثیر شگفتانگیز موسیقی بر مغز و ADHD
موسیقی تنها یک سرگرمی نیست؛ بلکه ابزاری قدرتمند است که میتواند عملکرد مغز را بهبود دهد. تحقیقات نشان دادهاند که شنیدن یا نواختن موسیقی بخشهای مرتبط با تمرکز، حافظه و هیجانات را فعال میکند و به کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش فعالی کمک میکند توجه خود را بهتر مدیریت کنند.
یکی از اثرات کلیدی موسیقی، افزایش ترشح دوپامین است؛ هورمونی که نقش مهمی در شادی، انگیزه و کنترل تکانشگری دارد. از آنجا که افراد مبتلا به ADHD معمولاً در این زمینه مشکل دارند، موسیقی میتواند بهعنوان یک تقویتکننده طبیعی عمل کند و احساس آرامش و شادابی را افزایش دهد.
همچنین ملودیهای آرامبخش میتوانند اضطراب و استرس را کاهش دهند و ذهنی آرامتر ایجاد کنند. در نتیجه، موسیقی بهعنوان روشی کمکی در کنار درمانهای دیگر میتواند تمرکز، آرامش و کیفیت زندگی افراد مبتلا به ADHD را به شکل چشمگیری بهبود بخشد.
چگونه موسیقی میتواند به کنترل و کاهش علائم ADHD کمک کند؟
گوش دادن به موسیقی ملایم
شنیدن موسیقیهای آرامبخش مانند کلاسیک، موسیقی طبیعت یا ملودیهای بیکلام میتواند بهطور مستقیم بر سیستم عصبی اثر بگذارد. ریتم یکنواخت و ملایم این نوع موسیقی باعث کاهش تنشهای ذهنی و بدنی میشود و کمک میکند کودک یا نوجوان تمرکز بیشتری روی فعالیتهای درسی یا روزمره خود داشته باشد. این روش بهویژه هنگام مطالعه، انجام تکالیف یا حتی قبل از خواب بسیار مفید است. همچنین موسیقی آرام میتواند سطح اضطراب را پایین آورده و فضایی مناسب برای آرامش و یادگیری ایجاد کند.
نواختن ساز
یادگیری و تمرین یک ساز موسیقی علاوه بر ایجاد سرگرمی، تأثیر عمیقی بر رشد شناختی و هیجانی دارد. نواختن ساز نیازمند هماهنگی بین دستها، چشمها و ذهن است که این فرآیند به تقویت تمرکز، حافظه و دقت کمک میکند. همچنین، کودک یا نوجوان در طول تمرین نظم، پشتکار و صبر را یاد میگیرد و از پیشرفتهای کوچک خود احساس موفقیت و اعتماد به نفس پیدا میکند. از سوی دیگر، شرکت در کلاسهای گروهی موسیقی باعث افزایش مهارتهای اجتماعی، یادگیری کار گروهی و بهبود روابط دوستانه میشود.
موسیقیدرمانی تخصصی
موسیقیدرمانی یک رویکرد علمی و تخصصی است که توسط درمانگران آموزشدیده اجرا میشود. در این روش، از فعالیتهای موسیقایی هدفمند مانند نواختن ریتمهای خاص، بداههنوازی، آواز خواندن یا بازیهای ریتمیک استفاده میشود تا به بهبود توجه، کاهش رفتارهای تکانشی و افزایش خودکنترلی کمک کند. موسیقیدرمانی معمولاً بهصورت فردی یا گروهی برگزار میشود و بسته به نیاز هر کودک، جلسات میتواند روی بهبود تمرکز، تنظیم هیجانات یا تقویت مهارتهای اجتماعی متمرکز شود. این روش بهویژه زمانی مؤثر است که در کنار سایر درمانها مانند مشاوره یا رفتاردرمانی به کار گرفته شود.
جنبههای مثبت استفاده از موسیقی
یکی از برجستهترین مزایای موسیقی برای افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه، افزایش تمرکز و بهبود توجه در فعالیتهای روزمره و تحصیلی است. بسیاری از کودکان و نوجوانان هنگام گوش دادن به موسیقیهای ملایم یا ریتمیک قادرند با آرامش بیشتری تکالیف مدرسه را انجام دهند و وظایف روزانه خود را با دقت و کارایی بالاتر به پایان برسانند. این تجربه نه تنها یادگیری را مؤثرتر میکند، بلکه حس رضایت و موفقیت را نیز در آنها تقویت میکند..
از سوی دیگر، موسیقی میتواند به کاهش علائم روانی همراه با ADHD مانند اضطراب، استرس و علائم افسردگی کمک کند. شنیدن آهنگهای آرامشبخش یا نواختن یک ساز موسیقی، فرصتی برای تخلیه هیجانات و کاهش فشارهای روانی فراهم میآورد و حس آرامش و تعادل ذهنی را تقویت میکند. این موضوع بهویژه برای کودکانی که با اضطراب و بیقراریهای مداوم دستوپنجه نرم میکنند، اهمیت زیادی دارد.
همچنین موسیقی انگیزه و انرژی مثبت را در افراد تقویت میکند. آهنگهای پرانرژی و شاد میتوانند سطح انگیزه را بالا ببرند و فرد را برای انجام وظایف روزانه یا فعالیتهای تحصیلی آمادهتر سازند. این تأثیر مثبت بر روحیه، در بسیاری از موارد به بهبود کیفیت خواب، افزایش اعتماد به نفس و ارتقای عملکرد تحصیلی نیز منجر میشود.
از جنبه اجتماعی، موسیقی فرصتهای ارزشمندی برای تعامل و برقراری ارتباط فراهم میکند. شرکت در فعالیتهای گروهی مانند گروه کر، کلاسهای موسیقی یا نواختن در یک ارکستر، باعث میشود افراد مبتلا به بیشفعالی مهارتهای اجتماعی خود را تقویت کرده و روابط میانفردی سالمتری تجربه کنند. این نوع فعالیتها نهتنها به کاهش احساس تنهایی کمک میکنند، بلکه زمینهای برای تقویت همکاری، مسئولیتپذیری و احترام به دیگران فراهم میسازند.
چالشها و جنبههای منفی احتمالی
اگرچه موسیقی میتواند نقش مؤثری در مدیریت بیشفعالی داشته باشد، اما استفاده نادرست از آن گاهی نتیجه معکوس به همراه دارد. برای مثال، گوش دادن به موسیقیهای پر سر و صدا یا نامناسب ممکن است باعث حواسپرتی و کاهش تمرکز شود. همچنین انتخاب ژانرهای پرهیجان با ریتم تند و کلمات محرک میتواند بیقراری و تکانشگری را در فرد تشدید کند. از سوی دیگر، وابستگی بیش از حد به موسیقی نیز یکی از چالشهای رایج است؛ بهطوریکه بعضی افراد تنها در حضور موسیقی قادر به انجام کارهای خود هستند و در نبود آن با افت عملکرد روبهرو میشوند. به همین دلیل، انتخاب درست و متعادل موسیقی اهمیت زیادی دارد تا به جای ایجاد مشکل، به ابزاری مؤثر برای آرامش و تمرکز تبدیل شود.
نتیجهگیری
موسیقی یکی از ابزارهای ارزشمند در مدیریت اختلال بیشفعالی و نقص توجه است که میتواند در کنار سایر روشهای درمانی مانند دارودرمانی و رواندرمانی مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد نهتنها علائم بیش فعالی را کاهش میدهد، بلکه کیفیت زندگی فرد را در ابعاد تحصیلی، اجتماعی و روانی بهبود میبخشد.
به طور کلی، موسیقی پلی میان ذهن ناآرام و آرامش درونی ایجاد میکند و اگر بهدرستی و با برنامهریزی استفاده شود، میتواند یکی از مؤثرترین روشهای حمایتی برای کودکان و نوجوانان مبتلا به بیشفعالی باشد.
سوالات متداول
1-آیا تمرین ساز باعث کاهش نیاز به دارو میشود؟
تمرین ساز به تنهایی جایگزین دارو نمیشود، اما میتواند علائم ADHD را کاهش دهد و اثربخشی درمان دارویی را تقویت کند.
2-چه سازهایی برای کودکان مبتلا به بیش فعالی مناسبتر هستند؟ سازهای ساده و ریتمیک مانند پیانو، گیتار، تمبک برای کودکان مبتلا به بیش فعالی مناسبتر هستند، زیرا هم تمرکز و هماهنگی حرکتی را تقویت میکنند و هم انگیزه و علاقه کودک را حفظ میکنند.
بیش فعالی یکی از شایعترین اختلالات دوران کودکی است که به اشتباه اغلب تنها با پسران مرتبط دانسته میشود، اما دختران نیز به همان اندازه مستعد این اختلال هستند. تفاوت در نحوه بروز علائم باعث میشود رفتارهای پرجنبوجوش پسران سریعتر توجه بزرگسالان را جلب کند، در حالی که دختران اغلب با مشکلات تمرکز، اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم میکنند و رفتارهایشان کمتر آشکار است. همین تفاوتها، تشخیص به موقع ADHD در دختران را دشوار میسازد و گاهی باعث میشود علائمشان نادیده گرفته شود.
در این مقاله، به بررسی تفاوتهای ظریف و مهم علائم ADHD در دختران و پسران و تأثیر آن بر تحصیل، روابط اجتماعی و زندگی روزمره کودکان میپردازیم و راهکارهایی برای تشخیص و مدیریت بهتر این اختلال ارائه میکنیم.
تفاوت اختلال بیشفعالی در دختران و پسران
اختلال بیشفعالی میتواند تأثیرات گستردهای بر تحصیل، روابط اجتماعی و سلامت روان آنها داشته باشد. هرچند این اختلال در پسران بیشتر مشاهده میشود، دختران نیز به همان اندازه مستعد ابتلا به آن هستند. تفاوت اصلی در این است که نحوه بروز علائم در دختران و پسران متفاوت است و همین تفاوت باعث میشود تشخیص ADHD در دختران چالشبرانگیزتر باشد.
تفاوت در بروز علائم
در پسران، علائم بیشفعالی معمولاً آشکار و فیزیکی است. آنها مدام در حال حرکت هستند، نمیتوانند برای مدت طولانی پشت میز بنشینند و در کلاس درس بیقراری میکنند. گاهی اشیاء را پرتاب میکنند، صحبتهای دیگران را قطع میکنند و در انجام تکالیف مشکل دارند. این رفتارهای آشکار باعث میشود والدین و معلمان سریعتر متوجه اختلال شوند و احتمال تشخیص ADHD در پسران بیشتر باشد.
در مقابل، علائم بیشفعالی در دختران اغلب کمتر آشکار و بیشتر درونی است. به جای پرجنبوجوش بودن، آنها ممکن است به شدت رویاپرداز، درونگرا و آرام به نظر برسند، اما ذهنشان همواره مشغول است و در تمرکز روی تکالیف و فعالیتهای روزمره مشکل دارند. بسیاری از دختران مبتلا به ADHD در مدیریت زمان، سازماندهی کارها و انجام تکالیف دچار چالش هستند و ممکن است اضطراب، افسردگی یا احساس کمبود اعتماد به نفس را تجربه کنند. این نوع علائم کمتر جلب توجه میکند و باعث میشود اختلال دیرتر تشخیص داده شود.
تفاوت در تشخیص
علائم آشکار در پسران تشخیص بیشفعالی را آسانتر میکند، زیرا پرتحرکی، تکانشگری و رفتارهای پرخطر به راحتی دیده میشوند. در مقابل، علائم دختران معمولاً داخلیتر هستند و اغلب با مشکلات رفتاری، اضطراب یا افسردگی اشتباه گرفته میشوند. این موضوع باعث میشود بسیاری از دختران مبتلا به ADHD برای سالها بدون تشخیص باقی بمانند و تنها زمانی که مشکلات تحصیلی یا اجتماعیشان آشکار میشود، به متخصصان معرفی شوند. به همین دلیل، آگاهی والدین و معلمان نسبت به علائم کمتر آشکار دختران اهمیت ویژهای دارد.
تفاوت در پیامدها
اختلال بیشفعالی میتواند پیامدهای متفاوتی بر زندگی کودکان داشته باشد. در پسران، رفتارهای پرجنبوجوش و تکانشی ممکن است باعث مشکلات تحصیلی، درگیری با همکلاسیها و بروز رفتارهای پرخاشگرانه شود. این کودکان ممکن است در کلاس درس و فعالیتهای گروهی با محدودیتهایی مواجه شوند و نیازمند مداخلات آموزشی و رفتاری باشند.
در دختران، مشکلات ناشی از بیشفعالی بیشتر روانی و اجتماعی است. آنها ممکن است در روابط دوستانه دچار مشکل شوند، عزت نفس پایینی داشته باشند و در آینده با چالشهای یادگیری و شغلی مواجه شوند. علاوه بر این، بسیاری از دختران مبتلا به ADHD ممکن است علائم افسردگی، مانند غمگینی مزمن، کاهش انگیزه و احساس ناتوانی را تجربه کنند، که میتواند کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد و نیاز به حمایت روانشناختی و آموزشی مداوم را ضروری سازد.
راهکارهای عملی برای درمان بیشفعالی دختران و پسران
اختلال بیشفعالی در دختران و پسران، هرچند ممکن است چالشبرانگیز باشد، با بهرهگیری از رویکردی اصولی و ترکیبی از روشهای درمانی مؤثر، بهطور قابل توجهی قابل مدیریت و کنترل است.
دارودرمانی
داروهای محرک رایجترین نوع درمان دارویی برای بیش فعالی هستند و میتوانند به بهبود تمرکز، کاهش بیقراری کمک کنند. این داروها معمولاً تحت نظارت روانپزشک تجویز میشوند و دوز آن بر اساس نیازهای فردی کودک تنظیم میشود. دارودرمانی تنها یکی از جنبههای درمان است و معمولاً به صورت ترکیبی با مداخلات رفتاری و آموزشی مؤثرتر عمل میکند.
رواندرمانی و مداخلات رفتاری
درمانهای شناختی-رفتاری و دیگر روشهای رواندرمانی به کودکان کمک میکنند تا مهارتهای خودکنترلی، مدیریت احساسات، حل مسئله و برنامهریزی برای تکالیف و فعالیتها را بیاموزند. این مداخلات برای کودکانی که بیشفعالی ذهنی یا کلامی دارند، به ویژه مفید است، زیرا کمک میکند افکار و رفتارهایشان را سازماندهی کنند و احساس اضطراب یا کمبود اعتماد به نفس را کاهش دهند. تکنیکهای سادهای مانند یادداشتبرداری از فعالیتها، تقسیم وظایف به بخشهای کوچک و تمرین تمرکز میتوانند به مدیریت بهتر روزانه کمک کنند.
آموزش مهارتهای اجتماعی
بیشفعالی میتواند تأثیر مستقیم بر روابط اجتماعی کودکان داشته باشد. برخی کودکان به دلیل رفتارهای پرجنبوجوش، پرخاشگرانه یا تکانشی در گروههای همسالان دچار مشکل میشوند. آموزش مهارتهای اجتماعی شامل یادگیری نحوه تعامل صحیح، کنترل خشم، همکاری با دیگران و حل تعارض است. این آموزشها به کودکان کمک میکند روابط دوستانه سالمتری برقرار کنند و از مشکلات رفتاری ناشی از ADHD جلوگیری شود.
تغییرات در سبک زندگی
سبک زندگی نقش بسیار مهمی در کنترل علائم ADHD دارد. تغذیه سالم و متعادل، خواب کافی و فعالیت بدنی منظم میتواند انرژی اضافی کودک را مدیریت کند و تمرکز و آرامش ذهنی او را افزایش دهد. فعالیتهای بدنی منظم، مانند ورزش یا بازیهای حرکتی، به کاهش اضطراب و پرتحرکی کمک میکند و همچنین باعث بهبود خلق و خو میشود. علاوه بر این، رعایت برنامه روزانه منظم و ایجاد محیطی آرام و سازمانیافته در خانه و مدرسه، به تمرکز و مدیریت تکالیف کودکان کمک میکند.
حمایت خانواده و مدرسه
موفقیت در درمان بیشفعالی تا حد زیادی به همکاری نزدیک خانواده، مدرسه و متخصصان درمانی بستگی دارد. والدین میتوانند با ایجاد محیطی حمایتکننده، تشویق به رفتارهای مثبت، استفاده از پاداش و تشویق، نقش مؤثری در کنترل علائم کودک داشته باشند. معلمان نیز میتوانند با تنظیم برنامههای آموزشی مناسب، استفاده از تکنیکهای یادگیری فعال و توجه به نیازهای فردی کودک، به موفقیت تحصیلی او کمک کنند. در کنار این، مشاوره منظم با روانشناس یا روانپزشک کودک، باعث ارزیابی مستمر و تطبیق برنامه درمانی با نیازهای کودک میشود.
نتیجهگیری
درمان بیشفعالی نیازمند رویکردی جامع و چندجانبه است که شامل دارودرمانی، مداخلات رفتاری و روانشناختی، آموزش مهارتهای اجتماعی، تغییر سبک زندگی و حمایت خانواده و مدرسه باشد. با درک تفاوتهای رفتاری و روانی دختران و پسران، برنامه درمانی میتواند شخصیسازی شود و بهترین نتیجه را برای کودک به همراه داشته باشد. توجه به این راهکارها و اجرای منظم آنها، کیفیت زندگی، موفقیت تحصیلی و سلامت روانی کودکان مبتلا به ADHD را به طور چشمگیری بهبود میبخشد.
سوالات متداول
1-چه کارهایی میتواند به تشخیص زودهنگام ADHD کمک کند؟ آگاهی والدین و معلمان نسبت به تفاوتهای جنسیتی در علائم، مشاهده دقیق رفتار کودک در محیط خانه و مدرسه و مشاوره با روانشناس یا روانپزشک متخصص میتواند به تشخیص سریعتر و دقیقتر کمک کند.
2-آیا بیشفعالی باعث علائم افسردگی میشود؟ در برخی کودکان، به ویژه دختران، ADHD میتواند منجر به علائم افسردگی مانند غمگینی مزمن، کاهش انگیزه و احساس بیکفایتی شود.
خلاقیت، بهعنوان یکی از ارزشمندترین تواناییهای انسان، نقش محوری در پیشرفت فردی و اجتماعی ایفا میکند. ذهن خلاق قادر است ایدههای نوآورانه خلق کند و مسائل را از زاویهای تازه و متفاوت ببیند. در مقابل، بیشفعالی اغلب با چالشهایی مانند بیقراری، تمرکز کوتاهمدت و رفتارهای تکانشی همراه است. با این حال، در دنیای امروز که خلاقیت به یکی از مهارتهای کلیدی زندگی و کار تبدیل شده، نگاه تازهای به این ویژگی روانشناختی شکل گرفته است. این سؤال مطرح میشود که آیا ویژگیهایی که سالها بهعنوان مانعی در مسیر یادگیری و تمرکز شناخته میشدند، میتوانند در شرایط خاص به یک مزیت واقعی تبدیل شوند؟
پژوهشهای اخیر نشان میدهد که بسیاری از افراد بیشفعال، دارای پتانسیل بالایی برای بروز خلاقیت هستند؛ چرا که ذهن پرانرژی و غیرخطی آنان میتواند منبعی غنی برای ایدهپردازی باشد. این افراد اغلب بهجای تفکر خطی و محدود، از تفکر واگرا بهره میبرند؛ شیوهای از اندیشیدن که امکان خلق ایدههای متنوع، غیرمعمول و نوآورانه را فراهم میسازد. آنان اگرچه در محیطهای خشک و ساختارمند با دشواریهایی روبهرو میشوند، اما در فضاهای آزاد و خلاقانه تواناییهای چشمگیری از خود نشان میدهند. ویژگیهایی همچون انرژی و انگیزه فراوان، علاقه به تجربههای جدید، جسارت در آزمودن راههای متفاوت و تخیل گسترده، میتواند موتور محرکی برای نوآوریهای بزرگ باشد.
انرژی بیش از حد، ایدههای بیش از حد
افراد مبتلا به بیشفعالی (ADHD) اغلب با انرژی فراوان و فعالیت ذهنی مستمر شناخته میشوند. این انرژی نه تنها میتواند چالشآفرین باشد، بلکه در شرایط مناسب به یک موتور محرک قوی برای نوآوری و خلاقیت تبدیل میشود. ذهن پرانرژی این افراد به طور طبیعی تمایل دارد ایدهها و افکار مختلف را همزمان بررسی کند، مسیرهای تازهای برای حل مسائل پیدا کند و از محدودیتهای سنتی فراتر برود.
نشاط ذهنی، یعنی حالتی که در آن ذهن فعال، کنجکاو و پرانرژی است، ارتباط مستقیمی با تولید ایدههای نو دارد. تحقیقات نشان میدهند افرادی که سطح بالایی از انرژی ذهنی دارند، میتوانند ترکیبهای غیرمعمولی از اطلاعات را به سرعت انجام دهند و به ایدههای خلاقانه دست یابند. در واقع، همین نشاط ذهنی، باعث میشود فرد بیشفعال بتواند از محدودیتهای سنتی تفکر عبور کند و راهکارهای تازهای ارائه دهد که برای دیگران کمتر قابل تصور است.
یکی از ویژگیهای مهم افراد بیشفعال، عدم توقف ذهنی است. آنها همواره در حال بررسی ایدههای جدید، سناریوهای متفاوت و راهحلهای غیرمعمول هستند. این ویژگی باعث میشود حتی در مواجهه با مشکلات پیچیده، ذهن آنان بتواند راهحلهای متنوعی پیشنهاد دهد و خلاقیت خود را به نمایش بگذارد. علاوه بر این، شور و اشتیاق درونی این افراد برای کشف و تجربههای تازه، محرکی برای تولید ایدههای نو و نوآورانه است.
با این حال، برای بهرهگیری از این انرژی بیش از حد، نیاز به محیطی مناسب و انعطافپذیر وجود دارد. فضاهایی که محدودیتهای شدید و ساختار خشک نداشته باشند، بهترین بستر برای شکوفایی خلاقیت افراد بیشفعال هستند. در چنین محیطی، انرژی ذهنی به جای ایجاد آشفتگی، تبدیل به تولید ایدههای متنوع و نوآورانه میشود و این افراد میتوانند تواناییهای بالقوه خود را به بهترین شکل نشان دهند.
چالشها و فرصتهای خلاقیت در افراد مبتلا به ADHD
افراد مبتلا به اختلال نقص توجه و بیشفعالی ذهنی پرانرژی و فعال دارند که میتواند هم مزیت باشد و هم چالش. این ویژگیها باعث میشود که آنها دنیای اطراف را متفاوت ببینند و راهحلهای نوآورانهای ارائه دهند، اما در عین حال ممکن است در مسیر خلاقیت با مشکلاتی روبهرو شوند.
یکی از چالشهای اصلی افراد بیشفعال، تمرکز کوتاهمدت است. ذهن آنها سریعاً از یک فکر به فکر دیگر میپرد و همین باعث میشود که پروژهها یا ایدهها نیمهتمام باقی بمانند. علاوه بر این، بیقراری و تکانشگری ممکن است فرآیند برنامهریزی و سازماندهی را دشوار کند و مانع از پیگیری طولانیمدت ایدهها شود. گاهی نیز فشار اجتماعی یا محیطی که انتظار رفتارهای استاندارد و آرام دارد، باعث سرکوب خلاقیت این افراد میشود.
با این حال، ADHD میتواند فرصتهای منحصربهفردی برای خلاقیت ایجاد کند. ذهن پرجنبوجوش این افراد به آنها امکان میدهد ایدههای نو تولید کنند و مسائل را از زاویهای متفاوت ببینند.
یکی از مهمترین فرصتها، انعطافپذیری در مواجهه با چالشها است. افراد بیشفعال به جای دنبال کردن یک مسیر ثابت، اغلب روشهای متفاوت و خلاقانهای برای حل مشکلات پیدا میکنند. برای مثال، زمانی که از آنها خواسته میشود با مواد ساده یک اختراع یا وسیله بسازند، ممکن است ایدههایی ارائه دهند که هیچ کس دیگر به آن فکر نکرده است و این نشاندهنده توانایی بالای تفکر نوآورانه است.
در نهایت میتوان گفت که ذهن افراد مبتلا به ADHD، هم چالشآفرین و هم فرصتساز است. اگر محیط مناسب و حمایت کافی وجود داشته باشد، آنها میتوانند از ویژگیهای خود برای خلق ایدههای نوآورانه، حل مسائل پیچیده و دستیابی به موفقیتهای چشمگیر بهرهبرداری کنند. این ویژگیها نشان میدهد که بیشفعالی، تنها یک اختلال نیست، بلکه یک منبع بالقوه برای خلاقیت و نوآوری نیز به شمار میرود.
راهکارهایی برای پرورش خلاقیت در افراد بیشفعال
پرورش خلاقیت در افراد مبتلا به بیشفعالی نیازمند درک دقیق ویژگیهای منحصر بهفرد آنها و فراهمسازی محیطی مناسب برای شکوفایی استعدادهایشان است. این افراد معمولاً انرژی زیادی دارند، ذهنشان سریع حرکت میکند و تمایل شدیدی به تجربههای تازه و کشف راههای جدید دارند. برای بهرهبرداری از این ویژگیها، باید راهکارهایی انتخاب شود که هم ساختارمند باشند و هم انعطافپذیری لازم را برای خلاقیت فراهم کنند.
یکی از مؤثرترین روشها، استفاده از فعالیتهای هنری و خلاقانه مانند نقاشی، موسیقی، نویسندگی و طراحی است. این فعالیتها نه تنها به تخلیه انرژی و تمرکز ذهن کمک میکنند، بلکه فرصتی فراهم میکنند تا احساسات و ایدههای نو به شکلی ملموس بیان شوند. تکنیکهای تفکر واگرا نیز در این مرحله میتوانند به افراد بیشفعال کمک کنند تا راهحلهای خلاقانه برای مسائل مختلف پیدا کنند و ایدههایی تولید کنند که از الگوهای متداول فاصله دارند.
ایجاد محیطهای یادگیری پویا و متنوع نیز نقش بسیار مهمی در پرورش خلاقیت دارد. کلاسهایی که شامل فعالیتهای گروهی، بازیهای فکری و پروژههای عملی باشند، میتوانند تمرکز و انگیزه را در این افراد افزایش دهند. بهرهگیری از فناوریهای آموزشی، مانند اپلیکیشنهای تعاملی و بازیهای آموزشی، نیز توجه آنها را جلب کرده و خلاقیتشان را تحریک میکند.
حمایت عاطفی و ایجاد محیط مناسب، به همراه تقویت اعتماد به نفس افراد بیشفعال، میتواند انگیزه آنها برای خلق ایدههای نو و نوآوری را به شکل چشمگیری افزایش دهد. وقتی اعتماد به نفس این افراد بالا رود، ویژگیهایی که پیشتر بهعنوان چالش دیده میشدند، به نقاط قوت و منبعی برای موفقیت فردی و اجتماعی تبدیل میشوند. در این شرایط، افراد بیشفعال قادر خواهند بود جهان را از زاویهای تازه ببینند و ایدههایی ارائه دهند که فراتر از تصور معمول هستند.
نتیجه گیری
اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) میتواند منبعی بالقوه برای خلاقیت و نوآوری باشد. ذهن فعال و پرانرژی افراد بیشفعال، همراه با تفکر واگرا، آنها را قادر میسازد مسائل را از زاویهای متفاوت ببینند و راهحلهای نوآورانه ارائه دهند. با حمایت مناسب و ایجاد محیطهای انعطافپذیر، این ویژگیها میتوانند به نقاط قوت تبدیل شوند. در نتیجه، بیشفعالی نه تنها یک چالش، بلکه فرصتی برای رشد فردی و اجتماعی است.
سوالات متداول:
1-آیا همه افراد بیشفعال خلاق هستند؟
خیر، همه افراد بیشفعال خلاق نیستند، اما بسیاری از آنها با ذهن پرانرژی و تفکر واگرا پتانسیل بالایی برای نوآوری و تولید ایدههای نو دارند. میزان خلاقیت به محیط، حمایت و هدایت صحیح انرژی ذهنی نیز بستگی دارد.
2-آیا خلاقیت در کودکان بیشفعال با بزرگسالان تفاوت دارد؟ بله، خلاقیت در کودکان بیشفعال معمولاً با انرژی و شور بیشتری همراه است و بیشتر در بازی و کشف تجربهها بروز میکند، در حالی که در بزرگسالان به تمرکز، سازماندهی ایدهها و کاربرد عملی آن در حل مسائل پیچیده وابسته است.
اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) از مهمترین اختلالات رفتاری کودکان به شمار میرود که اغلب در سالهای اولیه رشد، به ویژه دوران پیشدبستانی و ابتدایی، تشخیص داده میشود. این اختلال با مجموعهای از نشانهها مانند بیقراری، دشواری در تمرکز طولانیمدت، تکانشگری، فراموشکاری و واکنشهای هیجانی شدید همراه است. کودکان مبتلا به ADHD معمولاً در کنترل رفتارهای خود مشکل دارند و ممکن است در موقعیتهای مختلف واکنشهای ناگهانی یا شدید از خود نشان دهند. این ویژگیها نه تنها بر عملکرد تحصیلی تأثیر میگذارند، بلکه روابط اجتماعی و تعامل با خانواده و همسالان را نیز دچار اختلال میکنند.
یکی از چالشهای اصلی والدین و معلمان، مدیریت خشم و هیجانات شدید این کودکان است. عدم کنترل مناسب احساسات میتواند به بروز رفتارهای پرخاشگرانه، اضطراب و تنشهای خانوادگی و مدرسهای منجر شود. از آنجایی که کودکان بیشفعال در مهار تکانهها و بیان مناسب احساسات خود مشکل دارند، حل مسائل روزمره و مواجهه با ناکامیها برای آنها دشوار است. بنابراین، آموزش روشهای کنترل هیجانات و ایجاد محیطی ساختاریافته و حمایتکننده نقش مهمی در رشد روانی و اجتماعی آنها دارد. مدیریت درست هیجانات نه تنها به بهبود رفتارهای روزمره کمک میکند، بلکه زمینه موفقیت تحصیلی، ارتقای مهارتهای اجتماعی و حفظ سلامت روانی کودک را در طول زندگی فراهم میسازد.
علل بروز خشم و هیجانات شدید در کودکان بیشفعال
ضعف در مدیریت هیجانات و واکنشها
یکی از ویژگیهای اصلی بیشفعالی، دشواری در مدیریت هیجانات و واکنشها است. این کودکان معمولاً نمیتوانند پیش از پاسخ دادن، پیامدهای رفتار خود را در نظر بگیرند. به همین دلیل، در برابر کوچکترین ناکامی یا تحریک، واکنشی سریع و تند نشان میدهند. این مسئله باعث میشود رفتارهایی مانند فریاد زدن، پرتاب اشیا یا پرخاشگری کلامی در آنها بیشتر دیده شود.
خستگی روانی و جسمی
فعالیت بیش از حد ذهنی و جسمی موجب میشود کودک بیشفعال زودتر از دیگران خسته و تحریکپذیر شود. وقتی انرژی او صرف بیقراری و فعالیتهای پراکنده میشود، تحمل کمتری برای کنترل احساسات باقی میماند. این خستگی ذهنی و جسمی، بهویژه در پایان روز یا پس از فعالیتهای طولانی، میتواند بروز خشم و بیحوصلگی را افزایش دهد.
عدم توانایی در بیان نیازها و احساسات
کودکان بیشفعال اغلب در مهارتهای زبانی و ارتباطی محدودیت دارند و نمیتوانند احساسات و خواستههای خود را به شکل مناسب بیان کنند. این ناتوانی در ابراز نیازها منجر به سرخوردگی و در نهایت بروز رفتارهای انفجاری میشود. برای مثال، ممکن است کودکی که نمیتواند خواسته خود را توضیح دهد، به جای صحبت کردن، جیغ بکشد یا وسایل را پرتاب کند.
تجارب منفی محیطی
محیط پرتنش خانوادگی، تنبیههای سختگیرانه و عدم حمایت عاطفی از سوی والدین یا مربیان میتواند زمینهساز افزایش هیجانات منفی شود. کودکی که دائماً مورد سرزنش قرار میگیرد یا در محیطی پر از فشار روانی زندگی میکند، یاد میگیرد خشم را بهعنوان واکنشی دفاعی نشان دهد. چنین تجربههایی نهتنها شدت واکنشهای هیجانی را بیشتر میکند، بلکه باعث تداوم چرخه پرخاشگری در طولانیمدت میشود.
پیامدهای خشم و هیجانات کنترلنشده در کودکان بیشفعال
اگر خشم و هیجانات شدید در کودکان بیشفعال بهدرستی مدیریت نشود، پیامدهای متعددی بر جنبههای مختلف زندگی آنها بر جای میگذارد. این پیامدها نهتنها رشد فردی کودک، بلکه روابط خانوادگی و اجتماعی او را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
یکی از نخستین پیامدها، آسیب به روابط اجتماعی و دوستانه است. کودکان بیشفعال به دلیل واکنشهای ناگهانی و رفتارهای پرخاشگرانه، معمولاً در برقراری و حفظ روابط دوستانه با همسالان خود با مشکل مواجه میشوند. در بسیاری موارد، دوستان آنها از همراهی با این کودکان اجتناب میکنند یا روابط خود را محدود میسازند. این مسئله به مرور، احساس تنهایی و طردشدگی اجتماعی را در کودک تقویت کرده و مانع از رشد طبیعی مهارتهای اجتماعی او میشود.
از سوی دیگر، خشم و هیجانات کنترلنشده بر عملکرد تحصیلی نیز تأثیر منفی میگذارد. هنگامی که کودک درگیر هیجانات منفی مداوم است، توانایی تمرکز بر درس و تکالیف کاهش مییابد و در نتیجه افت تحصیلی، کاهش انگیزه برای یادگیری و نارضایتی از محیط مدرسه به وجود میآید.
پیامد مهم دیگری که در این کودکان مشاهده میشود، آسیب به اعتمادبهنفس و تصویر ذهنی آنهاست. کودکانی که به دلیل رفتارهای انفجاری یا پرخاشگری مورد انتقاد یا تنبیه قرار میگیرند، به تدریج خود را «بدرفتار» یا «غیرقابلکنترل» میبینند. این برداشت منفی از خود، اعتمادبهنفس آنها را تضعیف کرده و مانع از شناسایی و شکوفایی تواناییها و نقاط قوتشان میشود.
در نهایت، هیجانات کنترلنشده کودک میتواند منبعی جدی از تنش در خانواده باشد. والدین که تحت فشار روانی و خستگی مداوم قرار میگیرند، گاهی واکنشهای تند یا ناپایدار نشان میدهند. این چرخه منفی روابط عاطفی والدین و کودک را تضعیف کرده و احساس امنیت روانی کودک را کاهش میدهد. در برخی موارد، حتی روابط بین والدین نیز تحت تأثیر این شرایط قرار گرفته و خانواده با چالشهای گستردهتری روبهرو میشود.
راهکارهای مدیریت خشم در کودکان بیشفعال
آموزش مهارتهای خودآگاهی و شناخت هیجان
نخستین گام برای مدیریت خشم، کمک به کودک برای شناخت احساسات خود است. وقتی کودک یاد میگیرد نشانههای خشم مانند تند شدن ضربان قلب، سفت شدن عضلات یا میل به فریاد زدن را تشخیص دهد، میتواند زودتر واکنش مناسبتری نشان دهد. استفاده از داستانها، بازیها و تصویرسازی برای آموزش این مفاهیم بسیار مؤثر است.
ایجاد الگوی صحیح توسط والدین
کودکان بیشفعال رفتار والدین خود را بهسرعت تقلید میکنند. زمانی که والدین در شرایط پرتنش آرامش خود را حفظ میکنند، در واقع الگویی عملی از مدیریت خشم به کودک نشان میدهند. به همین دلیل، کنترل هیجان در والدین بهطور مستقیم بر رفتار کودک اثرگذار است.
استفاده از تکنیکهای آرامسازی
روشهایی مانند تنفس عمیق، شمارش تا ده، گوش دادن به موسیقی آرام یا حتی ترک موقت موقعیت تنشزا، میتواند به کودک کمک کند تا خشم خود را مهار کند. تمرین این تکنیکها در زمانهایی که کودک آرام است، باعث میشود او در شرایط بحرانی نیز از آنها استفاده کند.
ورزش و فعالیت بدنی
ورزش و فعالیت بدنی به کودکان بیش فعال کمک میکند انرژی منفی و هیجانات شدید خود را تخلیه کنند و آرامش بیشتری پیدا کنند. انجام حرکات بدنی باعث کاهش تحریکپذیری و خشم کودک میشود و توانایی او در کنترل واکنشهای ناگهانی و هیجانات تند را تقویت میکند.
ایجاد ساختار و برنامه منظم
بینظمی و پیشبینیناپذیری محیط میتواند سطح تحریکپذیری کودکان بیشفعال را افزایش دهد. داشتن برنامه روزانه مشخص برای خواب، بازی، تکالیف و استراحت، به کودک احساس امنیت میدهد و احتمال بروز خشمهای ناگهانی را کاهش میدهد.
کمک گرفتن از متخصصان
در برخی موارد، شدت مشکلات خشم در کودکان بیشفعال به گونهای است که نیاز به مداخله تخصصی وجود دارد. مشاوره روانشناسی، کاردرمانی و در صورت لزوم درمان دارویی میتواند به بهبود چشمگیر وضعیت کودک کمک کند.
نتیجهگیری
خشم و هیجانات شدید در کودکان مبتلا به ADHD، مسئلهای جدی برای والدین، معلمان و خود کودک محسوب میشود که میتواند بر رشد اجتماعی، تحصیلی و عاطفی او تأثیر بگذارد. کنترل مؤثر این هیجانات نیازمند صبر، آموزش مستمر و فراهم کردن محیطی حمایتکننده است. بهرهگیری از روشهای شناختی، فعالیتهای بدنی، تقویت رفتارهای مثبت و سازماندهی محیط زندگی کودک، ابزارهایی مفید برای مدیریت خشم و بهبود مهارتهای هیجانی هستند. والدین و مربیان با همکاری متخصصان، میتوانند نه تنها رفتارهای کودک را بهبود دهند، بلکه اعتمادبهنفس، تواناییهای اجتماعی و رشد سالم او را نیز تقویت کنند. در نهایت، با راهنمایی و حمایت مناسب، کودکان بیشفعال قادر خواهند بود هیجانات خود را مدیریت کرده و مسیر رشد متعادل و سالمی را طی کنند.
سوالات متداول
1- والدین چگونه میتوانند به مدیریت خشم کودک کمک کنند؟ والدین با صبر، ارائه بازخورد مثبت، ایجاد ساختار و قوانین واضح، همکاری با مربیان و متخصصان روانشناسی میتوانند مهارتهای کنترل هیجانات کودک را تقویت کنند.
2- آیا خشم در کودکان بیشفعال به مرور بهبود پیدا میکند؟ بله، با تمرین مداوم، حمایت خانواده و مربیان و استفاده از روشهای مناسب، کودکان بیشفعال میتوانند مهارتهای لازم برای کنترل هیجانات و خشم خود را بیاموزند و رفتارهای سالمتری داشته باشند.
سندرم X شکننده یا سندرم مارتین بل، نوعی بیماری ژنتیکی است که جز شایع ترین دلایل عقب ماندگی های ذهنی ارثی به حساب می آید و طیفی از اختلالات تکوینی را همچون اختلالات یادگیری و اختلالات شناختی شامل می شود. سندرم ایکس شکننده نوعی بیماری مزمن یا مادام العمر است به گونه ای که فقط برخی از افراد مبتلا به این سندرم قادر به زندگی مستقل هستند. سندرم X شکننده(ایکس شکننده) می تواند موجب بروز اختلالات یادگیری، تأخیر رشدی و اختلالات اجتماعی یا رفتاری شود. البته میزان ناتوانی ها متفاوت است. دکتر صابر، بهترین دکتر تشخیص ناتوانی های ارثی، با تشخیص علائم ایکس شکننده و انجام کاردرمانی و گفتاردرمانی در حیطه کودکان با سندرم ایکس شکننده به کودکان با این سندرم کمک می کند تا به حداکثر توانایی های خود در زمینه ذهنی و یادگیری رسیده
سندرم x شکننده، دومین علت شایع کم توانی ذهنی است که علت واحد دارد. سندرم ایکس شکننده بر اثر جهش کروموزوم x در محلی که به مکان شکننده معروف است، پدید می آید (Xq27.3). مکان شکننده فقط در برخی سلول ها ظاهر می شود و ممکن است در مردها و زن های حامل بدون علامت وجود نداشته باشد. تنوع زیادی در تظاهرات ژنتیکی و فنوتیپی وجود دارد. تصور می شود شیوع سندرم x شکننده تقریباً 1 در هر 1000 مرد و 1 در هر 2000 زن باشد. فنوتیپ معمول سندرم X شکننده عبارتند از: سر و گوش های بزرگ، قد کوتاه، مفاصل قابل اکستانسیون شدید و بزرگی بیضه ها پس از بلوغ. میزان کم توانی از خفیف تا شدید متفاوت است.
سندرم ایکس شکننده
سندرم x شکننده یک بیماری ژنتیکی است که طیفی از مشکلات رشدی از جمله ناتوانی های یادگیری و اختلال شناختی را ایجاد می کند. معمولاً مردان بیشتر از زنان تحت تأثیر این اختلال قرار می گیرند. افراد مبتلا معمولاً تا سن 2 سالگی تأخیر در رشد گفتار و زبان دارند. بیشتر مردان مبتلا به سندرم x شکننده دارای ناتوانی ذهنی خفیف تا متوسط هستند، در حالی که حدود یک سوم از زنان مبتلا دارای ناتوانی ذهنی هستند. کودکان مبتلا به سندرم x شکننده ممکن است اضطراب و رفتارهای بیش فعال مانند بی قراری یا اقدامات تکانشی نیز داشته باشند. آن ها ممکن است اختلال نقص توجه (ADD) داشته باشند که شامل ناتوانی در حفظ توجه و مشکل در تمرکز بر روی کارهای خاص است. حدود یک سوم از افراد مبتلا به سندرم x شکننده دارای ویژگی های اختلال طیف اوتیسم هستند که بر ارتباط و تعامل اجتماعی تأثیر می گذارد. تشنج در حدود 15 درصد از مردان و حدود 5 درصد از زنان مبتلا به سندرم x شکننده رخ می دهد. این سندرم یک اختلال ژنتیکی ارثی است که باعث ناهنجاری های فیزیکی، مشکلات رفتاری و طیف وسیعی از سایر مشکلات سلامتی می شود، از جمله:
-تأخیرهای رشدی
-ناتوانی های ذهنی
-ناتوانی های یادگیری
-اضطراب
-اختلال نقص توجه و بیش فعالی
-اختلال طیف اوتیسم
علاوه بر مشکلات جسمانی، این افراد با مشکلات سلامت روان نیز روبرو می شوند؛ به عنوان مثال:
-اضطراب
-افسردگی
-رفتارهای وسواسی – اجباری
تشخیص سندرم x شکننده نیاز به نمونه DNA از خون یا سایر بافت های کودک شما دارد. یک متخصص نمونه را به آزمایشگاهی ارسال می کند که تعیین می کند آیا کودک شما ژن FMR1 را دارد یا خیر. سندرم x شکننده درمانی ندارد، اما می توانید مانع از پیشرفت علائم این بیماری شوید. متخصصان ممکن است انواع داروهای سندرم x شکننده را تجویز کنند. اما علاوه بر دارودرمانی، کاردرمانی یکی از روش های درمانی مفید برای افراد مبتلا به سندرم x شکننده است. کاردرمانگر اهدافی را ایجاد خواهد کرد که مختص فرد مبتلا به این سندرم است. این اهداف ممکن است شامل اهداف درمانی برای: حرکت، آرامش، حرکت دهانی – حرکتی و حرکت ظریف باشد. کاردرمانگر ممکن است هنگام ایجاد فعالیت های دهانی – حرکتی با گفتاردرمانگران نیز همکاری کند؛ این کار به بهبود توانایی جویدن، بلع و صحبت کردن فرد کمک خواهد کرد. کاردرمانگر همچنین به فرد مبتلا و والدین راهبردها، حمایت و مشاوره ارائه خواهد داد تا به کودک کمک کند در محیط ها و فعالیت های روزمره خود به بهترین پتانسیل خود عمل کند.
علائم سندرم X شکننده
نمای رفتاری افراد مبتلا به سندرم ایکس شکننده به شرح زیر است:
میزان بالای اختلال بیش فعالی / کم توجهی، اختلالات یادگیری و اختلال طیف در خودماندگی. نقص های عملکرد زبانی عبارتند از تکلم تکراری سریع به همراه اختلالاتی در ترکیب واژه ها برای ساخت عبارات و جملات. افراد با سندرم x شکننده ظاهراً در برقراری ارتباط و اجتماعی شدن مهارت هایی نسبتاً قوی دارند و به نظر می رسد کارکرد های هوشی آن ها در دروه بلوغ کاهش می یابد. حاملین مونث غالباً کمتر از مردهای مبتلا به سندرم ایکس شکننده دچار آسیب می شوند، ولی زن ها ممکن است ویژگی های جسمی تیپیک و کم توانی ذهنی خفیف نشان دهند.
ندرم X شکننده، یکی از شایعترین علل ناتوانی ذهنی ارثی ارتبطدار با کروموزوم X است. این اختلال ناشی از جهش در ژن FMR1 واقع بر کروموزوم X بوده و منجر به تولید ناکافی پروتئین FMRP میشود که نقش کلیدی در رشد و اتصال نورونها دارداین جهش معمولا بهصورت تکرار بیش از حد توالی CGG رخ میدهد. ناتوانی مغزی خفیف تا متوسط، تأخیر در رشد گفتار، یادگیری، همراه با علائم رفتاری نظیر اضطراب و بیشفعالی معمولاً در سنین ابتدایی ظاهر میشود. در پسران علائم اغلب واضحتر و شدیدتر است؛ چرا که پسران تنها یک کروموزوم X دارند و جهش به همه سلولها منتقل میشود . در نتیجه، درک ژنتیکی و مکانیزم مولکولی این سندرم، اساس پایهای برای تشخیص زودهنگام و طراحی درمانهای هدفمند است.
کاردرمانی ذهنی در سندرم X
مرکز کاردرمانی دکتر صابر در حیطه کودکان با سندرم های ژنتیکی به صورت تخصصی فعالیت می نماید. تشخیص و شناسایی کودکان توسط ارزیابی های دقیق بالینی و ارجاع به مراکز تست ژنتیک اولین قدم در زمینه درمان اختلالات ژنتیک در کودکان است. پس از تشخیص سندرم ایکس شکننده، توانایی های کودک با معاینه بالینی و انجام تست هایی نظیر تست توجه، حافظه مهارت های ذهنی و.. سنجیده می شود. پس از مشخص شدن مشکلات کودک و شدت انها، برنامه توانبخشی کودکان سندرم ایکس شکننده متناسب با هر کودک آغاز می شود. کاردرمانی ذهنی در کودکان با سندرم X شکننده در زمینه تقویت مهارت های ذهنی نظیر توجه و تمرکز کودکان، افزایش قدرت درک و استدلال کودک، بهبود توانایی حافظه و یادگیری انجام می گیرد. متخصصین با تجربه مرکز در بخش رفتاردرمانی با انجام تکنیک های آرام سازی و آموزش مهارت های کنترل خود به کودکان در کنترل علائم بیش فعالی در کودکان کمک می نمایند. بازی درمانی در کوکان در بهبود مهارت های ارتباطی، دوست یابی و آموزش مهارت های اجتماعی موثر می باشد.
اهداف کاردرمانی در X شکننده:
1.اهداف عملکردی و قتبل دستیابی را مشخص نمایید
2. همکاری والدین، کادردرمان و سرپرستان و معلمان در افزایش مهارت های مناسب با سن کودک
3. آموزش برنامه ریزی شناختی و مهارت های حل مسئله
4. آموزش مهارت های مستقیم با رویکرد مبتنی بر کار
گفتاردرمانی کودکان ایکس شکننده
کودکان با این سندرم اختلالاتی در روند رشد گفتار خود نشان می دهند که نیازمند شناسایی و درمان توسط متخصصین گفتاردرمانی می باشد. مشکلات گفتاری کودکان با سندرم ایکس شکننده مانند تکلم تکراری و ناواضح و مشکلات جمله بندی با گفتاردرمانی تخصصی قابل درمان است. تکنیک های گفتاردرمانی در جهت گسترش توانایی های ارتباطی و بهبود مهارت های کلامی کودکان با اختلالات ژنتیکی در کنار استفاده از ابزارهای پیشرفته ای مانند سنسوری روم و سویچ صوتی موجب افزایش مهارت های گفتاری در کودکان می گردد.
کلینیک توانبخشی دکتر صابر با استفاده از تکنیک های تخصصی و ابزارهای روز دنیا به درمان مشکلات جسمی، ذهنی و گفتاری کودکان با اختلالات ژنتیکی می پردازد.
علائم بالینی و چالشهای فیزیکی در سندرم X شکننده
افرد مبتلا به سندرم X شکننده ویژگیهای فیزیکی خاصی دارند؛ مانند صورت کشیده، گوشهای بزرگ و برجسته، فک برجسته، تون عضلانی کم و گاهی پاهای صاف. مردان بالغ معمولاً مبتلا به ماکروارشیدیسم (بیضه بزرگ) هستند. همچنین مشکلات حرکتی مانند هماهنگی ضعیف، هیپوتونی، و برخی اختلالات اسکلتی مانند اسکولیوز مشاهده میشود . این ویژگیها در ابتدا ممکن است خفیف باشند اما با رشد فرد برجستهتر میشوند. شناسایی دقیق علائم بالینی به تشخیص زودهنگام و استفاده از مداخلات کاردرمانی و فیزیوتراپی جهت بهبود هماهنگی حرکتی و پوسچر کمک شایانی میکند.
اختلالات رفتاری، عاطفی و شناختی در سندرم X شکننده
بسیاری از افراد مبتلا با طیف گستردهای از چالشهای رفتاری روبهرو هستند؛ از جمله اضطراب اجتماعی، لکنت زبان، تماس چشمی ضعیف، بیشفعالی، اختلال توجه، اوتیسم و مشکلات خواب یا خلقوخو . پسران اغلب اختلالات رفتاری شدیدتری دارند؛ ولی دختران ممکن است با سطوح متغیر یادگیری و اجتماعی مواجه شوند. تشخیص این علائم، ضرورت طراحی برنامهی درمان شناختی—رفتاری و آموزش خانواده را برجسته میسازد. کاردرمانی، رفتاردرمانی و گفتاردرمانی، مداخلاتی هستند که برای بهبود این اختلالات ضروریاند و کیفیت زندگی را افزایش میدهند.
1-نقش کاردرمانی در این سندرم چیست؟
افزایش مهارتهای حرکتی، تواناییهای روزمره و هماهنگی؛ مخصوصاً برای بهبود استقلال فردی
2-آیا علائم رفتاری مانند اضطراب و اوتیسم شایع هستند؟
بله؛ بیش از نیمی از مبتلایان با اضطراب، اوتیسم، اختلالات توجه/بیشفعالی و مشکلات گفتاری و اجتماعی روبهرو میشوند
اختلال بینایی یک واژه کلی و نشانگر یک ناتوانی در دیدن است می تواند از لحاظ پزشکی خفیف و قابل اصلاح مانند نزدیک بینی، دوربینی یا شدید و غیر قابل اصلاح مانند نابینایی یا کم بینایی باشد. نابینایی ممکن است مادرزادی مانند آب مروارید مادرزادی، سیفیلیس مادرزادی، سرخجه مادر در دوران بارداری یا نابینایی اکتسابی مانند تراخم، کنده شدن شبکیه،آتروفی عصب بینایی، زخم های قرنیه، فقدان ویتامین آ ، تصادفات و ضربه و… باشد. با توجه به اینکه تقریبا یک سوم کل الیاف شبکه ارتباطات حسی انسان را رشته بینایی تشکیل می دهد و چنین وضعی در هیچ یک از حواس دیگر مشاهده نمی شود لذا باید انسان را یک موجود بصری توصیف کرد تا سمعی و به همین علت نقص بینایی بیش از هر معلولیت دیگر ناتوانی در انسان ایجاد می کند.
در اندازه گیری دید چشم دید نزدیک و دور باید به طور جداگانه ارزیابی شود. پلک زدن های بیش از معمول، سائیدن مرتب چشم ها، نگاه داشتن کتاب در نزدیکی چشم، سردرد و سرگیجه در مطالعه طولانی و چشم های پر آب و ملتهب از علائمی هستند که والدین و یا آموزگار را متوجه اختلال بینایی کودک می کند. از نظر قانونی به فردی نابینا گفته می شود که تیزبینی او در چشمبرتر و حتی با استفاده از وسایل کمکی مانند عینک 200/ 20 یا کمتر باشد و افرادیکه تیزبینی آنها در حدود 70/ 20 تا 200/ 20 باشد نیمه نابینا یا نیمه بینا گفته می شود.
کاردرمانی برای افراد مبتلا به کم بینایی
کاردرمانی که معمولاً OT نامیده می شود، نوعی درمان برای افراد دارای معلولیت موقت یا دائم است که از توانبخشی برای بازیابی یا بهبود مهارت های لازم برای فعالیت های روزمره استفاده می کند. این فعالیت ها شامل مراقبت از خود، کار، اوقات فراغت، مراقبت از خانواده و مشارکت اجتماعی می شود. از کارهای اساسی مانند مسواک زدن، شانه کردن مو و شمردن پول، تا کارهای پیچیده تر مانند استفاده از تلفن های هوشمند و رایانه ها، هدف کاردرمانی کمک به افراد برای عملکرد کامل توانایی هایشان در تمام محیط هایشان – در خانه، محل کار، مدرسه و جامعه – است. کاردرمانی نه تنها بر درمان جنبه های جسمی، بلکه بر جنبه های عاطفی، شناختی و اجتماعی رفاه فرد از طریق مشارکت در فعالیت های معنادار تمرکز دارد. افراد با هر نوع معلولیت جسمی، شناختی یا عاطفی می توانند از آن بهره مند شوند. کاردرمانگران از رویکردهای مختلفی برای کمک به افراد برای بهبودی یا به حداکثر رساندن عملکرد و کسب استقلال استفاده می کنند. کاردرمانی نقش مهمی در کمک به افراد دارای اختلالات بینایی ایفا می کند. افراد دارای کم بینایی ممکن است بخشی از دنیای اطراف خود را از دست داده باشند و کاردرمانی می تواند استراتژی های جدیدی را برای کمک به جبران آنچه از دست داده اند به آن ها آموزش دهد. با استفاده از تکنیک های توانبخشی، کاردرمانی می تواند به افراد مبتلا به بیماری های چشمی کمک کند. کاردرمانی همچنین استراتژی هایی را برای جبران از دست دادن میدان بینایی، درک عمق، افزایش خیرگی و کاهش کنتراست و حساسیت رنگ آموزش می دهد. به عنوان مثال، نورپردازی مناسب می تواند به افراد دارای اختلالات بینایی کمک کند تا غذا را روی بشقاب خود ببینند و یک دستگاه بزرگنمایی می تواند به آن ها اجازه دهد دوباره چک بنویسند. یادگیری مهارت های بینایی جدید مانند تثبیت بینایی، تعقیب بینایی، ردیابی، همگرایی، واگرایی و یکپارچگی بینایی – حرکتی می تواند دنیا را برای افراد دارای اختلالات بینایی دوباره باز کند. کاردرمانگران با افرادی کار می کنند که هر نوع آسیب یا بیماری را تجربه کرده اند که بر عملکرد آن ها تأثیر می گذارد. کاردرمانگران کم بینایی آموزش های اضافی را برای خدمت به افراد کم بینا می گذرانند. آن ها تمرینات بینایی مانند دیدن خارج از مرکز، ردیابی بینایی، و اسکن بینایی (استفاده از بینایی برای جستجو به روشی سیستماتیک، مانند از بالا به پایین و از چپ به راست)، و همچنین ابزارها و فناوری هایی را برای آسان تر کردن کارهای روزمره ارائه می دهند.
کاردرمانی در نابینایان و کم بینایان
کودکان با ختلالات بینایی نظیر کم بینایی و نابینایی به علت عدم دریافت مدالیته ای حسی کافی از محیط دچار مشکلات حسی مختلف همچنین کندی در روند رشد طبیعی جسمی و ذهنی می گردند. توانبخشی و بخصوص خدمات کاردرمانی نقش مهمی را در پیشرفت این کودکان ایفا می کند. با توجه به این نکته که یکی از روش های تداول آموزشی در کودکان کم بینا استفاده از باقی مانده بینایی کودک می باشد بخش اتاق تاریک در کاردرمانی کودکان کم بینا بسیار موثر است بالا بردن توجه بینایی کودک به تشخیص و درک درست از اشیاء و محیط پیرامون کودک کم بینا کمک می کند و آموزش و یادگیری را برای کودک آسانتر می کند. در کودکان نابینا کاردرمانی جسمی به اصلاح پوسچر این کودکان، کاهش حرکات اضافه سر و افزایش قدرت عضلات کمک می کند . همچنین بخش ماساژ درمانی در نابینایان و کم بینایان با تعدیل حواس کودک مخصوصا تعدیل حس لامسه به کودک در استفاده صحیح از این حس در آموزش بریل و فعالیت های ظریف انگشتی کمک می کند. در نابینایان کاردرمانی درکی حرکتی در تقویت حس تعادل، کاهش ناامنی جاذبه ای در کودک نابینا، تقویت جهت یابی در کودکان نابینا آموزش های لازم را انجام می دهد. توانمندی کاردرمانان با تجربه مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه حسی حرکتی نقش مهمی را در ایجاد استقلال در نابینایان ایفا می کند. بخش کاردرمانی دست و آموزش مهارت های خود یاری به کودکان نابینا و کم بینا کمک می کند که از حداکثر توانایی خود برای استقلال فردی استفاده نمایند. تمام بخش های مرکز توانبخشی دکتر صابر در کنار بخش روانشناسی کودک به درمان مشکلات روانی کودکان نابینا و کم بینا نظیر افسردگی، پرخاشگری و بی قراری این کودکان توسط تکنیک های بازی درمانی و رفتار درمانی می پردازد. گفتار درمانی در جهت آموزش نحوه صحیح بیان کلمات و روانی گفتار در کودکان نابینا و همچنین بخش آموزش شنیداری در تقویت توجه شنیداری و تمییز شنیداری در کودکان نابینا و کم بینا کاربرد دارد. در انتها تیم متخصص مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر در زمینه آموزش های پیش دبستانی و دبستان نیز به ارائه خدمات توسط مربیان آموزش و پرورش استثنایی مشغول می باشد.
آثار روانی کم بینایی و نابینایی:
کودکانی که به اختلالات بینایی نظیر کم بینایی و نابینایی و شنوایی مبتلا هستند برای ارضای احتیاجات طبیعی خود دچار مشکلاتی می شوند که کودکان عادی کمتر با آنها مواجه اند. علل اصلی این مشکلات عبارت اند از:
وجود نقیصه جسمی و اثری که این نقص بدنی بر فعالیت های کودک نابینا و درک او از جهان خارج می گذارد.
واکنش پدر و مادر و احساسات و عواطفی که والدین به سبب ناتوان بودن کودک کم بینا نسبت به او ابراز می دارند. این احساسات گاه به صورت حمایت و مواظبت افراطی و زمانی به صورت طرد کردن کودک نابینا، دلسرد شدن از معالجه و به آسایشگاه سپردن و نظایر آن مشاهده می شود.
واکنش اجتماعی و طرز برخورد افراد جامعه نسبت به این کودکان نابینا و احساسات مختلفی مانند ترحم و دلسوزی در مورد نابینایان و سرزنش ناشنوایان معمولا شرایط دشواری برای کودکان نابینا و ناشنوا ایجاد می کند و در نتیجه اختلالاتی در خلق و خو و رفتار این کودکان پدید می آورد.
نکته مهم اینکه کودکان نابینا و ناشنوا اگرچه از اختلالات حسی رنج می برند ولی وضعیت روانی آنان متفاوت است و هر کدام عوارض روانی مخصوص به خود دارند.
مشکلات کودکان نابینا و کم بینا
در این حالت احساسی کودک نابینا از جهان اطراف خود دارد به تدریج و به وسیله ی سایر حواس برای او فراهم می آید. کودک نابینا از درک شکل کلی اشیاء عاجز است لذا برای شناسایی عالم خارج به کمک دیگران احتیاج دارد.
همان طور که ملاحظه می شود کودکان نابینا از لذت مشاهده و در نتیجه تقلید و همانند سازی که نقش مهمی در رشد شخصیت فرد ایفا می کند محرومند. از یادگیری بسیاری از مطالب و حتی کسب مهارتهای ساده مانند غذا خوردن ، لباس پوشیدن و رفع احتیاجات روزمره که کودکان دیگر از آن بهره مند هستند عاجزند. مسلما این وضع نامطلوب موجب حساسیت فوق العاده و عصبانیت و خشم زیاده از حد این کودکان نابینا و کم بینا می گردد و نابینایان از لحاظ هوشی کاملا عادی باشند. در مورد بهره هوشی افراد نابینا مطلعات نشان داده است که نابینایی به خودی خود باعث هوش کمتر نمی شود و در صورتی که امکانات آموزشی مناسب باشد این نوع کودکان بهره هوشی عادی خواهند یافت. به عبارتی دیگر با آموزش مناسب می توان سطح پیشرفت کودکان نابینا را به اندازه ای افزایش داد که با کودکان بینا برابر شوند به خصوص این که این افراد به سایر حواس خود بیشتر متکی بوده و از دقت و توجه و کنجکاوی زیادی برخوردارند. پیشرفت کودکان نابینا به اندازه ی پیشرفت تحصیلی کودکان ناشنوا دچار آسیب نمی شوند و انگیزه های یادگیری را در کودکان نابینا بهتر می توان به وجود آورد. عقیده بر این است که کودکان نابینا در فاصله شش ماهگی تا دو سالگی دچار فعالیت بیش از حد و بعد از آن دچار فقدان هیجان،لاقیدی، بی رغبتی و بالاخره افسردگی می شوند.
بدیهی است وقتی کودک اشیاء اطراف خود را نشناسد و با آن ها سر گرم نشود طبعا به حرکات عضلانی می پردازد تا بدین وسیله رضایت خاطری حاصل کند. کوکان نابینا به طور مرتب سر خود را تکان می دهند و انگشتانشان را روی چشم هایشان فشار می دهند یا بیقراری می کنند. همه ی این تلاش ها برای شناسایی محیط اطراف است. برای جلوگیری از ظهور این عوارض باید کودک را پیوسته در ارتباط با محیط نگه داشت و با وی صحبت و بازی کرد. ماساژ درمانی و کاردرمانی درکی حرکتی و تمرینات کاردرمانی حسی به ایجاد ارتباط مناسب با محیط و دریافت مدالیته های حسی مناسب با رشد کودک بسیار کمک کننده می باشد. کودکان نابینا به علت مشکلات خاص خود در معرض خطر خستگی و ضعف روانی (نوراستنی ) قرار دارند ولی ناراحتی شدید روانی در آن ها کمتر به چشم می خورد. چون برخورد جامعه نسبت به نابینایان اغلب به صورت ترحم صورت می گیرد لذا نابینایان اغلب سازش با محیط را به طور نسبتا عادی برقرار می کنند. در مورد اختلال بلع و عقب مانده ذهنی نیز مطالعه کنید.
آموزش کودکان مبتلا به اختلالات نابینایی
محیط ، مشکلات یادگیری درسی ایجاد می کند اکثر کارشناسان آموزشی معتقدند که با تغییرات لازمی که مورد احتیاج است اینگونه کودکان را می توان در کلاس های عادی آموزش داد.
نکته دیگری که باید همیشه در نظر داشت این است که شاگردان نابینا با توجه مقدار بینایی باقیمانده بایستی برای یادگیری اطلاعات به سایر روش های حسی متکی باشند.
چهار نوع روش برای آموزش نابینایان در نظر گرفته شده است :
بریل
استفاده از بینایی باقیمانده
مهارت درگوش دادن
آموزش تحریک و فعالیت برای زندگی مستقل
سه روش اول برای آموزش درسی به خصوص خواندن و روش آخر برای فعالیتهای روزمره برای یک زندگی مستقل به کار برده می شود.
روش بریل :
در قرن نوزده فرانس لوئیس بریل که خود نابینا بود سیستم مخصوص را برای آموزش نابینایان اختراع و معرفی کرد. در این روش یادگیری و خواندن حروف و کلمات از راه لمس از روی کاغذ های مخصوص که توسط دستگاه به صورت برجسته ای نوشته شده است انجام می گیرد.
خواندن با روش بریل تا حد زیادی به حافظه مربوط بوده و مشکل تر مدت بیشتری از خواندن عادی طول می کشد و شکل یادگیری جندین کلمه در یک زمان که در افراد عادی میسر است امکان ندارد. به علت قطور بودن کاغذ ها جای بیشتری را اشغال می کند. دستگاه های مختلفی از این روش وجود دارد. اساس دستگاه بریل عبارت است از یک تا شش کانون چهارگوش که برحسب تعداد کلمه ها به درجه یک یا درجه دو تقسیم می شود. در نوع درجه یک کلمات شکستگی نداشته و درشت و کامل هستند. لذا یادگیری به آسانی صورت می گیرد چون نوشته ها لغوی است ولی در نوع درجه دو تعداد زیادی از کلمات به شکلهای کوچک و ریز به کار رفته است و لذا خواندن و نوشتن به سرعت انجام نمی گیرد.
در روش بریل برای هر کانون چهارگوش یک کلید وجود دارد که با فشار کلید اثر برجسته ای در روی کاغذ به طور وارونه باقی می ماند. مشکل وارونه خواندن و نوشتن کلمات و حروف برجسته در روش بریل درست همان مشکلی است که در هجی کردن کلمات در افراد عادی دیده می شود و مسلما وقت بیشتری می گیرد و خواندن کند تر انجام می گیرد و احتیاج به حافظه قوی و سالم و تمرکز حواس دارد. سیستم بریل خوانی برای کسانی لازم است که قادر به خواندن حروف درشت نمی باشند.
استفاده از بینایی موجود در کودکان کم بینا
: با توجه به مشکلاتی که در نوع بریل وجود دارد حتی الامکان سعی می شود از باقیمانده بینایی حداکثر استفاده بشود. جلو آوردن کتاب و به کار بردن عدسی از این دسته هستند. به کار بردن عینک و عدسی های قطور باعث اذیت چشم می شود لذا دو روش زیر بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد:
به کار بردن کتاب های مخصوص
با حروف درشت که توسط چاپ خانه های مخصوص این کتاب ها در دسترس افراد قرار می گیرد. مشکل سنگینی و بزرگی وقطور بودن کتاب ها و اشغال فضای زیاد درست همان مشکلاتی که در روش بریل داشته ایم. بزرگ نشان دادن حروف و کلمات توسط عینک ، ذربین ، اسکن با تلویزیون مدار بسته که باعث تصاویر بزرگتر د تلویزیون می شود.
آموزش گوش دادن :
آموزش و عادت به گوش دادن با یکی دیگ از روش های یادگیری در نابینایان است. این آموزش به وسیله نوارهایی که از قبل ضبط شده انجام می گیرد. در این روش کودک با گوش دادن به نوار ضبط حروف شنیده شده را یاد می گیرد و سریع تر از روش بریل حروف را می شناسد و می تواند سریع تر هم بخواند و تایپ کند. عیب این طریقه آن است که نوارهای ضبط شده برای همه نوع کلمات آماده نیست و کودک مکالماتی را که به نوار ضبط نشده یا در دسترس نیست یاد نمی گیرد و از مختصر بینایی باقیمانده نیز استفاده ای نمی کند.
آموزش فعالیت و زندگی مستقلکه نابینا بتواند برای خود زندگی مستقلی داشته و احتیاج به دیگران نداشته باشد از اهمیت خاصی برخودار است. دو روش جهت یابی جسمانی و روانی پیشنهاد شده است :
در جهت یابی روانی از وجود نقشه های برجسته مربوط به محیطی که شخص نابینا در حرکت است استفاده می شود. روش جهت یابی جسمانی در چهار نوع مختلف به صورت :
شخص راهنما که اجبارا فرد نابینا را وابسته به افراد می کند.
سگ راهنما
و مشکل استفاده از سگ، آموزش سگ و مواظبت از او به علت این که سریع تر حرکت می کند برای نابینایان به خصوص کودکان قابل استفاده نیست.
استفاده از عصای دستی برای تشخیص موانع پستی و بلندی راه.
و بالاخره استفاده از دستگاه های الکترونیکی که به وسیله آن وجود اشیاء در محیط احساس می شود این دستگاه ها به صورت عصای لیزری و یا دستگاه هایی که با نور مادون قرمز کار می کند و در سه نوع( بالا ، مستقیم ، پایین ) وجود دارد که در موقع مواجه با مانع امواج تبدیل به صدا شده و نابینا را متوجه آن می سازد.
دستگاه های الکتروسونیککه به دور سر کودک نابینا وصل می شود و کودک از همان ابتدا آشنایی با محیط را به وسیله انواع صداهای دستگاه احساس و یاد می گیرد. اوپتاکون دستگاهی است که دارای دوربینی است که نوشته را تبدیل به امواج می کند و بالاخره ماشین خواندن کورزویل که توسط کامپیوتر نوشته ها تبدیل به صدا می شود.
استفاده از سیستمهای تلویزیونی برای نابینایان نسبی با دوربین های مخصوص و دستگاه های بررسی و دقت برای کودک و آموزگار در کلاس های درسی مخصوص و همچنین آموزش کار و حرفه ی معین که در این صورت نابینایان اعتماد بنفس پیدا کرده و خود را برای زندگی مستقلی آماده می کند. ظبق آمار وزارت آموزش و پرورش آمریکا از 1985 تا 1986 یک سوم نابینایان طبق روش های فوق الذکر آموزش تحصیلی ، حرف ای داشته استخدام داشته و حتی به مدارج احساس اداری و دانشگاهی رسیده اند. برای کودکان و نوجوانان نابینا چهار نوع سرویس وجود دارد :
مدارس شبانه روزی ، کلاس های اختصاصی ، آموزگار و اطاق مخصوص آموزش ، آموزگار سیار.
امروزه با پیشرفت روشهای مخصوص آموزشی فقط نابینایانی در مدارس شبانه روزی نگهداری می شوند که توأم با نابینایی مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و ناشنوایی نیز باشند.
آموزش در کلاسهای مخصوص طوری است که کودک در منزل زندگی می کند فقط برای آموزش به مدرسه ای که دارای کلاسهای مخصوص است می رود.
آموزگار و اطاق مخصوص آموزش در این حالت شاگرد برای چند ساعتی در روز یا هفته با آموزگار مخصوص کار می کند و بقیه ی اوقات با شاگردان عادی در کلاسهای عادی آموزش می بیند. در این روش آموزگار مخصوص مرتبا با آموزگار کودک در کلاسهای عادی در تماس بوده و راهنمائی های لازم انجام می گیرد.
آموزگار سیار، کلاس بخصوص ندارد از مدارس مختلف دیدن می کند و با شاگردانی که نابینائی نسبی دارند و همچنین آموزگاران آنان به مشورت پرداخته و کمک های لازم را می کند.
1-چگونه کاردرمانی جسمی به کودکان نابینا کمک میکند؟
با تمرینات ویژه، پوسچر تقویت میشود، حرکات اضافی سر کاهش مییابد و قدرت عضلات بهبود میِیابد. این موارد برای حرکت ایمنتر و کنترل بهتر بدن بسیار مؤثرند.
2-. چگونه میتوان استقلال در فعالیتهای روزمره را در نابینایان تقویت کرد؟
کاردرمانی دست و آموزش مهارتهای خودیار مانند پوشیدن لباس، غذا خوردن و نوشتن، مهارتهای ظریف را ارتقا داده و امکان استقلال فردی را فراهم میکند.
یکی دیگر از عادات ارضا کننده مکیدن انگشت است. معمولا یکی از ابتدایی ترین اعمالی است که کودک انجام می دهد و حتی گزارش هایی وجود دارد که کودک با مکیدن انگشت به دنیا می آید. به عقیده لوی مکیدن انگشت مادرزادی انعکاسی است که به علت حرکات جنین در داخل رحم به وجود می آید و در حین تکان های پی در پی انگشت جنین در دهانش قرار می گیرد. عادت به مکیدن انگشت در سال اول زندگی شروع می شود و در حقیقت عملی است فیزیولوژیک به طوری که کودک هر شیئی که در دسترسش باشد به دهان می برد و عمل مکیدن انگشت در موقع در آمدن دندان ها بیشتر اتفاق می افتد. در بعضی از کودکان مکیدن یک انگشت یا تمام انگشتان و حتی مچ دست ممکن است ظاهر شود ولی مکیدن شست شایع تر از بقیه موارد است و به همین دلیل اغلب مکیدن شست در کتاب ها ذکر می شود.
بعضی از کودکان برایشان فرقی نمی کند که کدام انگشت را می مکند ولی بعضی به طور مکرر فقط یک انگشت خاص را می مکند( معمولا مکیدن انگشت شست). شیوع مکیدن انگشت از 12 تا 83 درصد کودکان توسط محققان مختلف گزارش شده است. میزان مکیدن انگشت در پسرها و دخترها تفاوت چندانی ندارد. مکیدن انگشت به تدریج با افزایش سن کمتر می شود و ارتباطی به هوش کودک ندارد.
علت مکیدن انگشت در کودکان( علت خوردن شست)
لوی مینویسد که مکیدن انگشت به علت نا کامل بودن حرکات لب یا ناکافی بودن عمل مکیدن یا مدت شیر خوردن است. بدون توجه به اینکه کودک با چه وسیله ای شیر می خورد. قطع شیر خوردن بخصوص با فشار و اجبار مخصوصا موقعی که کودک با ولع شیر می خورد با تغییر مرتب ساعات شیر خوردن علل اصلی مکیدن انگشت ذکر شده است.
گرسنگی برای کودک همیشه همراه با اضطراب و بیقراری است در حالی که در موقع خوردن شیر به تدریج کودک آرام تر شده و به خواب می رود. حال اگر قبل از آنکه کودک بخوابد شیر خوردن قطع شود کودک به مکیدن انگشت خود می پردازد تا به خواب برود و چنانچه این روش ادامه یابد یا و بعد از هر شیر خوردن مکیدن انگشت تکرار می شود بعد از مدتی تبدیل به عادت دائمی برای کودک می شود.
براساس آزمایش لوی حتی در سگ ها و گوساله ها نیز اگر از شیر خوردن حیوان قبل از سیر شدن کامل جلو گیری شود حیوان به لیسیدن خود یا حیوان دیگری می پردازد. در نوزادانی که هر 4 ساعت یکبار شیر می خورند مکیدن انگشت بیشتر از نوزادانی بوده است که هر 3 ساعت طبق جدول مخصوص شیر می خورده اند. بعضی مکیدن انگشت شست را ناشی از محروم ماندن از مکیدن پستان و پستانک می دانند و حتی عقیده دارند که در کودکانی که با قاشق شیر می خورند مکیدن انگشت زیاد تر دیده می شود ولی مطالعه و تحقیق میلرو دنیس و همکاران در 60 کودک که از روز دهم تولد انها را به سه گروه تقسیم کرده اند عکس آن را ثابت کرده است. در این تحقیق یک دسته از کودکان را با قاشق شیر داده اند به دسته دوم با شیشه و بالاخره دسته سوم از شیر پستان تغذیه می کردند. انعکاس مکیدن انگشت در افرادی که از پستان تغذیه می کردند بسیار قوی تر بوده است بنابراین آنچه مهم به نظر می رسد روش شیر دادن و مقدار شیر داده شده می باشد.
مسئله مکیدن انگشت نوزاد لاینحل باقی می ماند چنانچه عقیده فروید را در این مورد بپذیریم که مکیدن انگشت نوعی ارضای جنسی است. فروید عقیده دارد همه کودکان انگشت خود را نمی مکند و آنهایی به این عمل ادامه می دهند که لذت بیشتری میبرند یا در این مرحله تثبیت می شوند. مکیدن انگشت در بزرگسالی نوعی بازگشت به مراحل کودکی محسوب می شود.
عوارض مکیدن انگشت شست در کودکان
از نظر عمومی دلواپسی مادران از اینکه ممکن است دندان های کودک کج و نامتقارن شود یا استخوان کام یا سق یا فک او وضع طبیعی نداشته باشد از قدیم الایام وجود داشته حتی بعضی از خانواده ها لباس های مخصوصی برای کودکان می دوختند تا بدین وسیله از مکیدن انگشت ممانعت شود. با وجود این مطالعات نشان داده است که مکیدن انگشت شست تا 6 سالگی بی نظمی شدیدی از رویش دندان ها یا استخوان کام و فک ایجاد نمی کند.
موضوع عفونت دهان و دندان به علت آلوده بودن دست های کودک هنگام مکین انگشت یکی دیگر از مسائلی است که اغلب باعث نگرانی مادران می شود. آنچه مسلم است عفونت دهان و دندان در این افراد به مراتب بیشتر است ولی درباره اختلالات گوارشی و بیماری های دیگر اختلاف نظر وجود دارد. بعلاوه این نظر که عمل مکیدن انگشت در سنین بالاتر باعث اختلالات شخصیتی می شود دیگر قابل قبول نیست.
درمان مکیدن انگشت شست کودکان
از لحاظ درمانی برای مکیدن شست معمولا در 2 تا 3 سال اول لازم نیست درمان خاصی انجام گیرد. در مرحله اول بهتر است اضطراب و وسواس والدین را معالجه کرد بعد از این مرحله باید توجه کودک را ، مخصوصا بعد از 3 سالگی ، از ناحیه دهان منحرف کرد و دست های او را به نحوی با وسایل دیگر مشغول کرد، مثلا او را دنبال چیزی فرستاد یا وادارش کرد کاری انجام دهد. بدین ترتیب کودک نخواهد توانسته انگشتان خود را بمکد و کم کم عادت خود را از دست می دهد.
در کودکان طرد شده از مهر و محبت مادر که برای جبران نارضایتی خود به این عمل دست میزنند باید به اصلاح رابطه کودک و مادر اقدام کرد. کودکان در سنین بالا به علت ناراحتی های عصبی ، نداشتن دوست و احساس تنهایی این عمل را انجام می دهند و انگشتان خود را یگانه دوست خود می دانند و با آن خود را مشغول میکنند.مکیدن انگشت عملی است که کودک در صورت داشتن فرصت کافی به آن مبادرت می ورزد لذا نباید فرصتی به کودک داده شود تا این عمل را تکرار کند. پاشیدن فلفل،کنین و رنگین کردن انگشتان دردی را دوا نمی کند.
روان درمانی، بازی درمانی به تنهایی و گاهی توأم با داروهای آرام بخش و رفع اشکالات تطبیقی کودک اکثرا نتایج مطلبولی می دهد.
ناخن جویدن در کودکان:
جویدن ناخن در کودکان شاید یکی از فراوان ترین واکنش های نوروتیک و اختلالات عادتی ارضا کننده است که در کودکان و بزرگسالان مشاهده می شود. طبق تحقیق وکسلر و بیلینگ ناخن جویدن از 5 سالگی شروع می شود و کم کم در 10 تا 15 سالگی به شدت خود می رسد. ولی اکثر مبتلایان به ناخن جویدن را کودکان 9 تا 11 ساله تشکیل می دهند. غالبا در سنین نوجوانی فرد مبتلا به ناخن جویدن متوجه عادات نامطلوب خود می شوند. جویدن ناخن در دخترها بیشتر از پسرها دیده شده است. گاهی حتی در یک خانواده ممکن است همه افراد به آن مبتلا باشند.
علل ناخن جویدن در کودکان
ناخن جویدن برخلاف مکیدن انگشت در سر فرصت انجام نمی گیرد بلکه نشانه دلواپسی، اضطراب و ترس مثلا از امتحان،تنبیه وغییره است. کاملا دیده شده که کودکان قبل از امتحان و بزرگسالان مثلا در اتاق انتظار ناخن هایشان را می جوند. در جریان آزمون کودکانی که کم کم کنترل خود را از دست می دهند و انگشتان خود را می جوند. محققین عقیده دارند کودکانی انگشتان خود را می مکند اکثرا آرام و بی خیال هستند ولی آنها که
ناخن می جوند بیقرار، مضطرب و دارای انرژی زیادی هستند و حتی در خواب نیز آرامش ندارند. جنب و جوش زیادی دارند، دندان هایشان را به هم می سایند، فریاد می کشند و خشم و غیظ در آنها به مراتب زیادتر دیده می شود. ناخن جویدن را بعضی حرکتی برای تخلیه هیجانات می دانند.
گاهی کودک جویدن ناخن را از والدین خود یاد می گیرد و چون می بینند آنها در موقع ناراحتی این عمل را انجام می دهند لذا او هم برای رفع ناراحتی به این عمل مبادرت می ورزد. اکثرا مادران در مطب اظهار می کنند «نمی دانم این عادت را از ما یاد گرفته یا اینکه به علت ناراحتی و عصبی بودن خودش است». در کودکانی که توسط وکسلر مورد تحقیق قرار گرفته اند 3 علت برای ناخن جویدن روشن شده است:
عصبانیت بیش از حد
دلواپسی و تضادهای فکری و مخصوصا قرار گرفتن کودک در موقعیت های حساس و ترس آور و بلاتکلیفی و حالات هیجانی
عادت
بارها دیده شده است که با رفع اضطراب و ناراحتی جویدن ناخن به کل از بین رفته و مجددا با پیدایش ناراحتی برگشته است. تهدید و تنبیه ، پاشیدن فلفل و داروهای تلخ در درمان ناخن جویدن موثر نبوده و حتی ممکن است ناراحتی را تشدید کند. برای درمان این افراد به جای توجه به ناخن جویدن باید به شخص مبتلا توجه کرد. به عبارت روشن تر درمان اساسی ناخن جویدن با شناخت علت بیماری و رفع اضطراب ، هیجان و ناراحتی بیمار و عملی خواهد بود و معمولا از طریق روان درمانی ، بازی درمانی و دارو درمانی اجرا می شود. بعلاوه سرگرم کردن کودک با فعالیت های هنری (نقاشی،خیاطی،خطاطی،بافندگی،ورزشی) و نظایر آن ممکن است مفید واقع شود.
مرکز روانشناشی و بازی درمانی کودکان دکتر صابر در زمینه درمان اختلالات مکیدن انگشت و ناخن جویدن مشغول به فعالیت می باشد.