مرکز توانبخشی دکتر صابر در زمینه درمان کودکان عقب مانده ذهنی در حیطه کاردرمانی عقب مانده ذهنی و گفتار درمانی کودکان عقب مانده ذهنی با بیش از 15 سال سابقه کار بالینی در تهران مشغول به فعالیت می باشد. کاردرمانی و گفتار درمانی کودکان کم توان ذهنی دکتر صابر با دارا بودن بهترین امکانات درمانی نظیر اتاق حسی، ماساژ درمانی، آب درمانی، اتاق توجه شنیداری، اتاق تاریک، سنسوری روم، کاردرمانی جسمی، کاردرمانی ذهنی، آموزش پیش دبستانی، تست ورود به دبستان ، تست های هوش، کاردرمانی حسی حرکتی، بازی درمانی و گفتار درمانی کودکان عقب مانده ذهنی جزو بهترین مراکز کاردرمانی و گفتار درمانی در کودکان کم توان ذهنی در تهران به شمار می آید.
مرکز درمان کودکان عقب مانده ذهنی دکتر صابر با دو شعبه در غرب (مرکز توانبخشی غرب تهران) و شرق( کلینیک پایا) و در اختیار داشتن بیش از 64 نیروی متخصص کاردرمانی گفتار درمانی و روانشناسی در تشخیص علایم کودک عفب مانده ذهنی و درمان کودکان عقب مانده ذهنی خفیف تا کودکان عقب مانده شدید و متوسط به فعالیت می پردازد. همچنین در درمان کودکان مرزی و آمادگی برای تست ورود به دبستان همکاری می نماید .
عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی وضعیتی است که هوش را محدود می کند و توانایی های لازم برای زندگی مستقل را مختل می سازد. نشانه های این وضعیت در دوران کودکی ظاهر می شوند. بیشتر افراد مبتلا به این وضعیت در طول زندگی خود به درجاتی از کمک نیاز خواهند داشت. برنامه های حمایتی و آموزشی می توانند به مدیریت علائم و اثرات کمک کنند. عقب ماندگی ذهنی زمانی است که محدودیت هایی در توانایی های ذهنی شما بر هوش، یادگیری و مهارت های زندگی روزمره تأثیر می گذارد. اثرات این وضعیت می تواند بسیار متفاوت باشد. برخی افراد ممکن است اثرات جزئی را تجربه کنند اما همچنان زندگی مستقلی داشته باشند. برخی دیگر ممکن است اثرات شدید داشته باشند و به کمک و حمایت مادام العمر نیاز پیداکنند. ناتوانی های ذهنی میتوانند به دلایل زیادی رخ دهند. علل و عوامل مؤثر می توانند بر رشد ناتوانی ذهنی قبل یا در طول تولد یا در سال های اولیه کودکی تأثیر بگذارند. علل یا عوامل مؤثر قبل از تولد شامل موارد زیر است، اما محدود به آن ها نیست:
-ژنتیک و وراثت: بسیاری از شرایطی که باعث ناتوانی ذهنی می شوند به دلیل جهش های ژنتیکی رخ می دهند. برخی از این جهش ها می توانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند.
-عفونت ها: برخی عفونت ها مانند توکسوپلاسموز و سرخجه می توانند رشد جنین را مختل کنند و منجر به شرایطی شوند که می توانند باعث ناتوانی ذهنی شوند، مانند فلج مغزی.
-شرایط پزشکی: داشتن برخی شرایط پزشکی در دوران بارداری می تواند باعث تفاوت های رشدی در جنین شود. این ها می توانند بعداً منجر به ناتوانی ذهنی شوند.
تشخیص عقب ماندگی ذهنی معمولاً فرآیندی چند مرحله ای است. این به این دلیل است که تشخیص آن مستلزم ارزیابی هوش و توانایی های رفتاری تطبیقی شماست. بخش کلیدی تشخیص، درک نقاط قوت است، نه فقط چالش ها. متاسفانه هیچ راهی برای درمان مستقیم ناتوانی ذهنی وجود ندارد. اما با برخی روش های درمانی، افراد دارای ناتوانی ذهنی می توانند کیفیت زندگی خوبی داشته باشند. درمان ها بر کمک به رفتارهای تطبیقی و مهارت های زندگی تمرکز دارند. انواع درمان شامل:
-حمایت و مداخلات آموزشی: این ها می توانند به تغییرات در برنامه ها و ساختار آموزشی کمک کنند.
-حمایت و مداخلات رفتاری: این نوع مداخلات می توانند به یادگیری رفتارهای سازگارانه و مهارت های مرتبط کمک کنند.
-کاردرمانی: کاردرمانگران بر بهبود مهارت های اجتماعی، از جمله ارتباطات، نوبت گیری و درک نشانه های اجتماعی کار می کنند.
-گفتاردرمانی: گفتاردرمانگران می توانند به کودکان و بزرگسالان با مشکل عقب ماندگی ذهنی، با کار بر روی زمینه هایی مانند ایجاد تماس چشمی، گسترش واژگان فرد و تمرکز بر کلمات خاص برای یادگیری کمک کنند.
طبقه بندی علایم عقب ماندگی ذهنی براساس شدت
این گروه بندی بیشتر براساس درجه هوش و مقدار اختلافی که در بین سن عقلی و سن زمانی فرد عقب مانده ذهنی وجود دارد پایه گذاری شده است. در این گروه بندی عقب ماندگی ذهنی را به چهار گروه تقسیم کرده اند.
الف) گروه عقب مانده های ذهنی عمیق یا افرادی که هوشبهر تا 25 دارند.
ب) گروه عقب مانده های ذهنی شدید یا افرادی که هوشبهر بین 25 تا 40 دارند.
ج) گروه عقب مانده های ذهنی متوسط با هوشبهر بین 40 تا 50
د) گروه عقب مانده های ذهنی خفیف با هوشبهر بین 50 تا 70
الف)گروه عقب مانده های ذهنی عمیق:
این عقب مانده ذهنی 1 تا 2 درصد عقب مانده های ذهنی را تشکیل می دهند و به شدید ترین درجات نارسایی فعالیتهای ذهنی دچارند. هوشبهر این گروه از عقب ماندگی ذهنی حداکثر به 25 می رسد و تواناییها و فعالیت های ذهنی آنان در هر سنی که باشد از یک کودک 3 ساله تجاوز نمی کند.
علایم عقب ماندگی ذهنی عمیق
این افراد علاوه بر نارسایی شدید فعالیت های ذهنی مبتلا به ناهنجاری های حسی و حرکتی و بد شکلی های سر و صورت و کوتاهی اندام نیز می باشد. صورت نامتقارن و جمجمه یا بزرگتر یا کوچکتر از طبیعی است. شکل چشم ها،گوشها و دندان ها طبیعی نیستند. این بیماران قادر به کنترل ادرار نبوده و تقریبا همیشه مبتلا به صرع یا فلج مغزی هستند. رشد گویایی و گفتار در درجات بسیار ابتدایی متوقف می شود. قضاوت و استدلال وجود ندارد، دقت و حافظه یا اصلا دیده نمی شود یا خیلی ضعیف است و از انجام کارهای ساده رفع احتیاجات اولیه و حتی حفظ خود از خطرات عاجزند باید از این گروه عقب مانده ذهنی در بیمارستانها و آسایشگاه های عقب افتادگان نگهداری کرد. به همین جهت بعضی آنها را کودکان عقب مانده ذهنیوابسته یا حمایت پذیر نیز می گویند. درجات پایین این گروه را افرادی تشکیل می دهند که به هیچ وجه فعالیت ذهنی ندارند و به اصطلاح یک زندگی نباتی دارند ولی درجات بالاتر قدری فعال تر و قادر به گفتار یک یا چند کلمه هستند. این گروه عقب مانده ذهنی محروم در حقیقت مصرف کننده اقتصادی اجتماع هستند. انتظار به زندگی در این افراد خیلی کم است و اکثرا به علت ابتلا به بیماری های عفونی، سینه پهلو، صرع، ضربه های مغزی حاصله از آن عفونت ها از بین می روند. با پیدایش داروها مرگ و میر کودکان عقب مانده ذهنی عمیق کاهش یافته و در نتیجه تعداد این بیماران روز به روز در حال افزایش است.
درمان کودکان عقب مانده ذهنی عمیق
در درمان کودکان عقب مانده ذهنی عمیق هیچ گونه آثار بهبودی حاصل نمی شود. نگهداری کودکان عقب مانده ذهنی در خانه و کانون خانوادگی مضرات بهداشتی و تربیتی متعدد دارد و مانع رشد طبیعی سایر کودکان از نظر عاطفی و تحصیلی شده و تعادل عصبی و روانی والدین و کودکان دیگر را بهم می زند. بهترین درمان برای این نوع عقب ماندگی ذهنی نگهداری در مراکز عقب مانده ذهنی می باشد.
ب) علایم عقب ماندگی ذهنی شدید
این گروه عقب مانده ذهنی نیز از نظر هوشی کمبود فراوان دارند. هوشبهر گروه کودکان عقب مانده ذهنی شدید بین 25 تا 40 می باشد و توانایی های آنها در سنین مختلف شبیه کودکان4 تا 5 ساله است ولی هرگز در رفتار،گفتار و کردار به یک کودک عادی 5 ساله نمی رسند. این کودکان عقب مانده ذهنی به طور متوسط 3 تا 4 درصد کودکان عقب مانده ذهنی را تشکیل می دهند. این کودکان و نوجوانان می توانند انجام امور خیلی ساده را فراگیرند، تا اندازه ای قادرند خود را از خطرات عادی حفظ نموده و از عهده خوردن غذا و لباس پوشیدن و نظافت خود برآیند ولی یک کودک با عقب ماندگی ذهنی شدید به هیچ وجه قادر نیست مشکلات خود را رفع کند. قادر به آموختن مواد درسی مانند خواندن و نوشتن نیستند. قوه تعمیم و تمیز ندارند. این نوع عقب ماندگی ذهنی امور و کارهای ساده معمولی زندگی را خیلی به آهستگی و با تاخیر می آموزند ولی برای یادگیری مسائل پیچیده استعداد کافی و تمرکز فکری ندارند.
درمان عقب ماندگی ذهنی شدید
این گروه عقب مانده ذهنی حرف زدن، کنترل ادرار و مدفوع را به کندی و دیر ممکن است فرا گیرند.اگر در مدارس مخصوص کودکان عقب مانده ذهنی به آموزش و پرورش بپردازند و از روشهای آموزشی و تربیتی مخصوص استفاده نمایند بخصوص در آنهایی که بهره هوشی نزدیک به 40 دارند شاید بتوانند خیلی به کندی چند کلمه ای بیاموزند.
به طور که ملاحظه می کنید پیشرفت درمانی در این افراد مایوس کننده است. در این گروه عقب ماندگی نیز بعضی از ناهنجاری های جسمی و اختلالات حسی و حرکتی موجود است ولی چهره این کودکان عقب مانده ذهنی وضع نامتعادل و بی قواره گروه قبل را ندارند. یادگیری در این گروه بهتر از گروه قبلی است ولی ابتدایی و ناکامل است و از لحاظ عاطفی وضع متغییری دارند. خیلی زود تحت تاثیر قرار می گیرند و در مقابل مخالفت دیگران عصبانیت شدید و حملات تهاجمی ازخود نشان می دهند. از نظر جسمی گاهی خیلی فعال هستند و حتی ممکن است تا مرحله تجاوز به دیگران برسد. آتش سوزی ، قتل در این افراد زیاد دیده می شود. چون افراد عقب مانده ذهنی این دسته تربیت پذیرند و وابستگی نسبی دارند لذا به آنها کودکان نیمه وابسته نیز می گویند.اخیرا با استفاده از روشهای درمانی عقب مانده ذهنی و تربیتی در مدارس و کلاسهای مخصوص توانسته اند در یادگیری و پرورش نسبی استعدادها و مهارتهای این کودکان و نوجوانان پیشرفت حاصل نمایند. مراکز درمانی و تربیتی عقب ماندگان ذهنی روزانه بهترین مکان برای این افراد و کمک بزرگی نیز به خانواده های آنهاست. این افراد به جمع آوری نقاشیها، عکس ها و تمبرها و گیاهان علاقه زیادی نشان می دهند.
ج) علایم گروه عقب مانده های ذهنی متوسط:
در این افراد نارسایی فعالیتهای ذهنی کمتر از دو گروه پیشین است. هوشبهر گروه عقب مانده ذهنی متوسط بین 40 تا 50 است و سن عقلی آنها از کودکان ۵ – ۷ ساله تجاوز نمی کند. در این افراد استعدادهای ذهنی به طور کلی ضعیف است.کودک عقب مانده ذهنی در اعمال ذهنی در قضاوت و استدلال نارسایی کامل دارند، به راهنمایی، نظارت و مراقبت افراد مطلع محتاجند. افراد این دسته عقب ماندگی ذهنی ممکن است دچار ناهنجاری بدنی باشند ولی نقص حرکتی مانند تاخیر در راه رفتن نادر نیست. عموما از لحاظ بیان و گویایی عقب ماندگی دارند. چون فرهنگ لغات محدودی دارند و این وضع را حس می کنند، لذا احساس حقارت کرده و درنتیجه و دچار آشفتگی های عاطفی از نوع خجالت زدگی، افسردگی، خودرایی و گوشه گیری می شوند. چون نوسان هوشبهر بین 40 از یک طرف و 50 از طرف دیگر است لذا در این دسته بعضی افراد هستند که در همه زمینه های جسمی، روانی عقب ماندگی دارند و دسته دیگر فقط در بعضی از جنبه های فعالیت خود عقب ماندگی داشته و در برخی فعالیتها به عکس به پیشرفتهایی ممکن است نایل شوند. این امر غالبا باعث اشتباه والدین شده و حمل بر هوشمندی آنها می شود که از این گروه عقب ماندگی ذهنی به نام دانشمندان احمق در کتابها نام برده اند.
درمان کوک عقب مانده ذهنی متوسط
این افراد از توجه، دقت و تمرکز فکری زود خسته می شوند و عقب ماندگی آنها اکثرا تا زمان مدرسه شناخته نمی شود و حتی والدین تا قبل از ورود به مدرسه از مشکل کودک اطلاعی ندارند ولی چون مدرسه یک محیط بیگانه و مستلزم تسلط کودک به تجارب و مهارتهای گذشته است لذا مسئله رکود فعالیتهای ذهنی بیشتر مشخص می شود. با آنکه ناآموزند ولی کارهای ساده را در شرایط مساعد فرا می گیرند اما قدرت ابداع و ابتکار ندارند. این کودکان در تحصیلات مدارس استثنایی به درجات مختلف ممکن است توفیق یابند. این افراد در بزرگی به علت داشتن قوه عضلانی خوب در مزارع کشاورزی و کارخانجات مفید واقع می شوند. اگرچه به نظر می رسد محیط روستایی برای عقب ماندگان ذهنی محیط مناسب و راحتی است ولی اخیرا پیشرفت صنعتی و استفاده از ابزارهای مکانیکی و پیچیده و روش های جدید علمی در کشاورزی و نبودن خدمات مورد احتیاج باعث بروز مشکلات زیادی شده است.در درمان این کودکان عقب مانده ذهنی باید از ابتدا از وسایل و روش های تربیتی و آموزش و پرورش اختصاصی بهره مند شوند. اگر در شرایط نامناسب قرار گیرند خیلی زود دچار نارسایی های عاطفی، عدم تعادل روانی و انحراف مانند اعتیاد، فحشا و … می شوند. این افراد از نظر اجتماع قادر به زندگی مستقل نیستند و هر چه محیط پیچیده تر و تغییر پذیرتر باشد سازش برای آنها دشوارتر است. به علت عدم رشد کامل شخصیت این گروه عقب ماندگی ذهنی زودباور، تلقین پذیر و در حل مشکلات و دفاع از منافع خود عاجزند. این گروه 10 درصد کل جمعیت عقب ماندگان ذهنی را شامل می شوند.
د)علایم گروه عقب مانده ذهنی خفیف یا کم استعداد :
هوشبهر کودکان عقب مانده ذهنی خفیف بین 50 تا 70 از لحاظ عقل و ادراک و مهارت های عملی حداکثر به کودکان 7 تا 11 ساله می رسند. این کودکان عقب مانده ذهنی هم دارای ضعف قوای فکری هستند لذا قادر به قضاوت صحیح و استدلال مطلوب نیستند.از علایم این کودکان عقب مانده ذهنی شامل موارد زیر می باشد:از ابتکار، ابداع و انتقاد عاجزند، اگرچه به کندی می آموزند ولی در امور حرفه ای و عملی مهارت هایی نشان می دهند. این گروه حدود 85 درصد کل جمعیت عقب ماندگان ذهنی را تشکیل می دهند.
در بیان عقب ماندگی دارند و مفاهیم پیچیده و دقیق را در نمی یابند. افراد این گروه اگر با شرایط تربیتی صحیح و راهنمایی تحصیلی در مدارس استثنایی حرفه ای مدارج رشد را بپیمایند و دچار اختلالات عاطفی و هیجانی و ناسازگاری های اجتماعی نشوند می توانند در شرایط مساعد از زندگی آرام و مناسب بهره مند شوند، در تولید ثروت سهمی داشته باشند، برای همکاران و خانواده خویش فردی مفید و فرمانبردار باشند. این نوع عقب ماندگی ذهنی مسلما به راهنمایی و نظارت کارفرما، روان پزشکان و مددکاران اجتماعی نیازمندند زیرا به تنهایی نمی توانند از عهده انجام دادن مسئولیتهای مختلف برآیند و در پیچ و خم زندگی بخصوص زندگی شهری و صنعتی راه را از چاه تشخیص دهند.
درمان عقب ماندگی ذهنی خفیف
از قدیم رسم بوده که این افراد را به دو دسته تقسیم کنند : آرام یا هماهنگ یعنی افرادی مطیع، سر به زیر و مایل به انجام کارهای مفید، و ناآرام یا ناهماهنگ یعنی افراد مبتلا به اختلالات عاطفی و خلق و خو، بیقرار، مضطرب و جار و جنجالی. دسته اخیر اغلب به عنوان وسیله اجرای جرایم مورد استفاده قرار می گیرند. مثلا یک دختر عقب مانده خفیف آرام و بالغ اگرچه ممکن است در اولین مراحل زندگی گول بخورد و بدون شوهر حامله شود ولی معمولا سعی می کند در خانه اش بماند، از بچه اش تا آنجا که توانایی دارد نگهداری کند، سر کارش برود و … ولی یک دختر ناآرام از همان اوایل دوران بلوغ جنسی، خود را در اختیار همه می گذارند، خودفروشی پیشه می کند، باعث انتشار بیماریهای مقاربتی می شود، از محیط خانه و کار فرار می کند و به هیچ مقرراتی پایبند نمی شود. بد نیست خاطرنشان شود روش اجرای جرایم در اینکودکان عقب مانده ذهنی غیر منطقی بودن رفتارهای ضد اجتماعی است و با رفتارهای غیراجتماعی و ضد اجتماعی افراد سایکوپات تفاوت دارد. نکته قابل ذکر اینکه والدین کودکان عقب مانده عمیق و شدید تقریبا همیشه از نظر هوشی در حد عادی اجتماع هستند ولی برعکس والدین این افراد اکثرا در ردیف عقب مانده های خفیف یا افراد عادی ضعیف هستند. این کودکان عقب مانده ذهنی به درمان های توانبخشی نظیر کاردرمانی ذهنی نتیجه خوبی را نشان می دهند و مهارت های ذهنی پایه آنها پیشرفت می کند.
علایم و درمان افراد عادی ضعیف یا مرزی:
این گروه جزء عقب ماندگان ذهنی طبقه بندی نمی شوند. هوشبهر این گروه بین 71 تا 90 است. این افراد کمی کند ذهن و دیر انتقالند از عهده فهم و ادراک و بیان مفاهیم عالی پیچیده بر نمی آیند. تمرکز کافی و رغبت به کارهای فکری و ابتکاری ندارند. قادر به طرح نقشه، برنامه ریزی برای خود و دیگران نیستند ولی ممکن است با تمرین و ممارست در کارهای عملی و حرفه ای موفق شوند و بتوانند سازگاری شغلی و اجتماعی داشته باشند. کودکان با آی کیو مرزی در درجات هوشی بالا و در شرایط مساعد این افراد ممکن است تحصیلات دوره راهنمایی را با کمک و راهنمایی اختصاصی(مثلا با استفاده از تحصیل اضافی، معلم خصوصی) به پایان برسانند و سپس به کارهای ساده اداری و دفتری یا نگبانی، پیشخدمتی، مغازه داری و کارهای فنی کوچک بپردازند. اکثر کودکان آی کیو مرزی در خانواده و جامعه کوچک به طور تقریبا عادی زندگی می کنند و جز در مواردی که انتقاد، استدلال و بیان لازم است تفاوت محسوسی با دیگران نشان نمی دهند. این افراد اگر دچار آشفتگیهای عاطفی نشوند اکثرا مطیع، فرمانبر، آرام و سازگارند و در کنار همسری عاقل و مطلع یا همکارانی دلسوز و شکیبا می توانند خود و اطرافیان را از آرامش بهره مند سازند. اشتغالات فنی و حرفه ای و ورزشی در پرورش و رشد شخصیت این کودکان با هوشبهر مرزی موثر است و این افراد علاقه بیشتری به آنها نشان می دهند.
این گروه جزء کودکان دیرآموز هستند و احتیاجی به مدارس اختصاصی ندارند و می توانند با افراد عادی در مدارس عادی تحصیل کنند اگرچه پیشرفت آنها به کندی انجام می گیرد.
مطالعات نشان داده که کودکان دیرآموز تا 10 درصد کودکان سنین دبستانی را تشکیل می دهند. مطالعات در شوروی نشان داده است که کودکان دیرآموز در بعضی از زمینه های یادگیری حتی از کودکان عادی نیز جلوترند. اگر این ادعا صحیح باشد احتمالا این کودکان استعدادهایی دارند که ناشناخته مانده است.
کاردرمانی در عقب مانده ذهنی- کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی
کاردرمانی ذهنی یکی از درمان های موثر در کودکان با اختلال ذهنی مانند عقب مانده ذهنی خفیف، عقب مانده ذهنی شدید، عقب مانده ذهنی مرزی و … می باشد. کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی در زمینه ارتقاع سطح شناختی کودکان عقب مانده ذهنی، تقویت حافظه، توجه شنیداری و دیداری کودکان، کاردرمانی حسی و کاردرمانی درکی حرکتی و بازی درمانی به درمان می پردازد.
گفتار درمانی در کودکان عقب مانده ذهنی
گفتار درمانی در کودکان عقب مانده ذهنی در زمینه بهبود توانایی کودکان در تولید گفتار ، درک کلامی و درک مطلب از کلام دیگران، همچنین آموزش ارتباط اجتماعی صحیح و روابط اجتماعی می تواند کمک کننده باشد. با پیشرفت سطح کلامی کودک توانایی کودک عقب مانده ذهنی در دریافت آموزش های کمکی ، دوست یابی و پذیرش از طریق جامعه می تواند بسیار مفید باشد. گفتار درمانی در اختلال بلع نیز می تواند موثر باشد
درمان های مکمل در توانبخشی عقب مانده ذهنی
از درمان های موثر در عقب مانده ذهنی، می توان به ماساژ درمانی ، رفتاردرمانی و بازی درمانی تخصصی در عقب مانده ذهنی، تعدیل حسی و یکپارچگی حسی، سنسوری روم و تقویت مهارت های توجهی و تقویت مهارت های شنیداری اشاره نمود. بخش های تخصصی مرکز درمان عقب مانده ذهنی دکتر صابر مانند آب درمانی کودکان و بخش تعدیل حسی و ماساژ درمانی در زمینه تعدیل حسی کودکان و بهبود حس عمقی و حس لمس در کودکان عقب مانده ذهنی موثر است در اتاق تاریک و اتاق شنیداری بروی مهارت های توجه بینایی و شنوایی، حفظه کودکان، ادراک کلامی و ادراک بینایی آنان کار می شود و با استفاده از برنامه های کامپیوتری و طبقه بندی شده به تقویت قدرت بینایی و شنیداری کودکان پرداخته می شود. سنسوری روم بخشیست که با استفاده از دستگاه های مختلف الکترونیکی تلاش می شود حواس کودک را تحریک کرده و سطح هوشیاری و سرعت پاسخگویی کودک را افزایش داد. تمامی بخش های تکمیلی مرکز بر پایه علم روز دنیا طراحی و تجهیز گشته اند.
1-کاردرمانی ذهنی چه فوایدی برای عقب ماندگی ذهنی دارد؟
برای تقویت مهارتهای اجرایی ذهنی شامل حافظه، توجه، حل مسئله و رشد مغزی مؤثر است. همچنین باعث بهبود هماهنگی مغز و بدن از طریق تمرین و برنامهریزی شده میشود
2-کاردرمانی حسی و رفتار درمانی چگونه ارتباط دارند؟
این روشها برای اصلاح حساسیتهای حسی (بیشحسی یا کمحسی)، افزایش توجه و کنترل رفتار توسط بازی، ماساژ، محیطهای تنظیم حسی و سنسوری روم صورت میگیرد.
اختلال بینایی یک واژه کلی و نشانگر یک ناتوانی در دیدن است می تواند از لحاظ پزشکی خفیف و قابل اصلاح مانند نزدیک بینی، دوربینی یا شدید و غیر قابل اصلاح مانند نابینایی یا کم بینایی باشد. نابینایی ممکن است مادرزادی مانند آب مروارید مادرزادی، سیفیلیس مادرزادی، سرخجه مادر در دوران بارداری یا نابینایی اکتسابی مانند تراخم، کنده شدن شبکیه،آتروفی عصب بینایی، زخم های قرنیه، فقدان ویتامین آ ، تصادفات و ضربه و… باشد. با توجه به اینکه تقریبا یک سوم کل الیاف شبکه ارتباطات حسی انسان را رشته بینایی تشکیل می دهد و چنین وضعی در هیچ یک از حواس دیگر مشاهده نمی شود لذا باید انسان را یک موجود بصری توصیف کرد تا سمعی و به همین علت نقص بینایی بیش از هر معلولیت دیگر ناتوانی در انسان ایجاد می کند.
در اندازه گیری دید چشم دید نزدیک و دور باید به طور جداگانه ارزیابی شود. پلک زدن های بیش از معمول، سائیدن مرتب چشم ها، نگاه داشتن کتاب در نزدیکی چشم، سردرد و سرگیجه در مطالعه طولانی و چشم های پر آب و ملتهب از علائمی هستند که والدین و یا آموزگار را متوجه اختلال بینایی کودک می کند. از نظر قانونی به فردی نابینا گفته می شود که تیزبینی او در چشمبرتر و حتی با استفاده از وسایل کمکی مانند عینک 200/ 20 یا کمتر باشد و افرادیکه تیزبینی آنها در حدود 70/ 20 تا 200/ 20 باشد نیمه نابینا یا نیمه بینا گفته می شود.
کاردرمانی برای افراد مبتلا به کم بینایی
کاردرمانی که معمولاً OT نامیده می شود، نوعی درمان برای افراد دارای معلولیت موقت یا دائم است که از توانبخشی برای بازیابی یا بهبود مهارت های لازم برای فعالیت های روزمره استفاده می کند. این فعالیت ها شامل مراقبت از خود، کار، اوقات فراغت، مراقبت از خانواده و مشارکت اجتماعی می شود. از کارهای اساسی مانند مسواک زدن، شانه کردن مو و شمردن پول، تا کارهای پیچیده تر مانند استفاده از تلفن های هوشمند و رایانه ها، هدف کاردرمانی کمک به افراد برای عملکرد کامل توانایی هایشان در تمام محیط هایشان – در خانه، محل کار، مدرسه و جامعه – است. کاردرمانی نه تنها بر درمان جنبه های جسمی، بلکه بر جنبه های عاطفی، شناختی و اجتماعی رفاه فرد از طریق مشارکت در فعالیت های معنادار تمرکز دارد. افراد با هر نوع معلولیت جسمی، شناختی یا عاطفی می توانند از آن بهره مند شوند. کاردرمانگران از رویکردهای مختلفی برای کمک به افراد برای بهبودی یا به حداکثر رساندن عملکرد و کسب استقلال استفاده می کنند. کاردرمانی نقش مهمی در کمک به افراد دارای اختلالات بینایی ایفا می کند. افراد دارای کم بینایی ممکن است بخشی از دنیای اطراف خود را از دست داده باشند و کاردرمانی می تواند استراتژی های جدیدی را برای کمک به جبران آنچه از دست داده اند به آن ها آموزش دهد. با استفاده از تکنیک های توانبخشی، کاردرمانی می تواند به افراد مبتلا به بیماری های چشمی کمک کند. کاردرمانی همچنین استراتژی هایی را برای جبران از دست دادن میدان بینایی، درک عمق، افزایش خیرگی و کاهش کنتراست و حساسیت رنگ آموزش می دهد. به عنوان مثال، نورپردازی مناسب می تواند به افراد دارای اختلالات بینایی کمک کند تا غذا را روی بشقاب خود ببینند و یک دستگاه بزرگنمایی می تواند به آن ها اجازه دهد دوباره چک بنویسند. یادگیری مهارت های بینایی جدید مانند تثبیت بینایی، تعقیب بینایی، ردیابی، همگرایی، واگرایی و یکپارچگی بینایی – حرکتی می تواند دنیا را برای افراد دارای اختلالات بینایی دوباره باز کند. کاردرمانگران با افرادی کار می کنند که هر نوع آسیب یا بیماری را تجربه کرده اند که بر عملکرد آن ها تأثیر می گذارد. کاردرمانگران کم بینایی آموزش های اضافی را برای خدمت به افراد کم بینا می گذرانند. آن ها تمرینات بینایی مانند دیدن خارج از مرکز، ردیابی بینایی، و اسکن بینایی (استفاده از بینایی برای جستجو به روشی سیستماتیک، مانند از بالا به پایین و از چپ به راست)، و همچنین ابزارها و فناوری هایی را برای آسان تر کردن کارهای روزمره ارائه می دهند.
کاردرمانی در نابینایان و کم بینایان
کودکان با ختلالات بینایی نظیر کم بینایی و نابینایی به علت عدم دریافت مدالیته ای حسی کافی از محیط دچار مشکلات حسی مختلف همچنین کندی در روند رشد طبیعی جسمی و ذهنی می گردند. توانبخشی و بخصوص خدمات کاردرمانی نقش مهمی را در پیشرفت این کودکان ایفا می کند. با توجه به این نکته که یکی از روش های تداول آموزشی در کودکان کم بینا استفاده از باقی مانده بینایی کودک می باشد بخش اتاق تاریک در کاردرمانی کودکان کم بینا بسیار موثر است بالا بردن توجه بینایی کودک به تشخیص و درک درست از اشیاء و محیط پیرامون کودک کم بینا کمک می کند و آموزش و یادگیری را برای کودک آسانتر می کند. در کودکان نابینا کاردرمانی جسمی به اصلاح پوسچر این کودکان، کاهش حرکات اضافه سر و افزایش قدرت عضلات کمک می کند . همچنین بخش ماساژ درمانی در نابینایان و کم بینایان با تعدیل حواس کودک مخصوصا تعدیل حس لامسه به کودک در استفاده صحیح از این حس در آموزش بریل و فعالیت های ظریف انگشتی کمک می کند. در نابینایان کاردرمانی درکی حرکتی در تقویت حس تعادل، کاهش ناامنی جاذبه ای در کودک نابینا، تقویت جهت یابی در کودکان نابینا آموزش های لازم را انجام می دهد. توانمندی کاردرمانان با تجربه مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه حسی حرکتی نقش مهمی را در ایجاد استقلال در نابینایان ایفا می کند. بخش کاردرمانی دست و آموزش مهارت های خود یاری به کودکان نابینا و کم بینا کمک می کند که از حداکثر توانایی خود برای استقلال فردی استفاده نمایند. تمام بخش های مرکز توانبخشی دکتر صابر در کنار بخش روانشناسی کودک به درمان مشکلات روانی کودکان نابینا و کم بینا نظیر افسردگی، پرخاشگری و بی قراری این کودکان توسط تکنیک های بازی درمانی و رفتار درمانی می پردازد. گفتار درمانی در جهت آموزش نحوه صحیح بیان کلمات و روانی گفتار در کودکان نابینا و همچنین بخش آموزش شنیداری در تقویت توجه شنیداری و تمییز شنیداری در کودکان نابینا و کم بینا کاربرد دارد. در انتها تیم متخصص مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر در زمینه آموزش های پیش دبستانی و دبستان نیز به ارائه خدمات توسط مربیان آموزش و پرورش استثنایی مشغول می باشد.
آثار روانی کم بینایی و نابینایی:
کودکانی که به اختلالات بینایی نظیر کم بینایی و نابینایی و شنوایی مبتلا هستند برای ارضای احتیاجات طبیعی خود دچار مشکلاتی می شوند که کودکان عادی کمتر با آنها مواجه اند. علل اصلی این مشکلات عبارت اند از:
وجود نقیصه جسمی و اثری که این نقص بدنی بر فعالیت های کودک نابینا و درک او از جهان خارج می گذارد.
واکنش پدر و مادر و احساسات و عواطفی که والدین به سبب ناتوان بودن کودک کم بینا نسبت به او ابراز می دارند. این احساسات گاه به صورت حمایت و مواظبت افراطی و زمانی به صورت طرد کردن کودک نابینا، دلسرد شدن از معالجه و به آسایشگاه سپردن و نظایر آن مشاهده می شود.
واکنش اجتماعی و طرز برخورد افراد جامعه نسبت به این کودکان نابینا و احساسات مختلفی مانند ترحم و دلسوزی در مورد نابینایان و سرزنش ناشنوایان معمولا شرایط دشواری برای کودکان نابینا و ناشنوا ایجاد می کند و در نتیجه اختلالاتی در خلق و خو و رفتار این کودکان پدید می آورد.
نکته مهم اینکه کودکان نابینا و ناشنوا اگرچه از اختلالات حسی رنج می برند ولی وضعیت روانی آنان متفاوت است و هر کدام عوارض روانی مخصوص به خود دارند.
مشکلات کودکان نابینا و کم بینا
در این حالت احساسی کودک نابینا از جهان اطراف خود دارد به تدریج و به وسیله ی سایر حواس برای او فراهم می آید. کودک نابینا از درک شکل کلی اشیاء عاجز است لذا برای شناسایی عالم خارج به کمک دیگران احتیاج دارد.
همان طور که ملاحظه می شود کودکان نابینا از لذت مشاهده و در نتیجه تقلید و همانند سازی که نقش مهمی در رشد شخصیت فرد ایفا می کند محرومند. از یادگیری بسیاری از مطالب و حتی کسب مهارتهای ساده مانند غذا خوردن ، لباس پوشیدن و رفع احتیاجات روزمره که کودکان دیگر از آن بهره مند هستند عاجزند. مسلما این وضع نامطلوب موجب حساسیت فوق العاده و عصبانیت و خشم زیاده از حد این کودکان نابینا و کم بینا می گردد و نابینایان از لحاظ هوشی کاملا عادی باشند. در مورد بهره هوشی افراد نابینا مطلعات نشان داده است که نابینایی به خودی خود باعث هوش کمتر نمی شود و در صورتی که امکانات آموزشی مناسب باشد این نوع کودکان بهره هوشی عادی خواهند یافت. به عبارتی دیگر با آموزش مناسب می توان سطح پیشرفت کودکان نابینا را به اندازه ای افزایش داد که با کودکان بینا برابر شوند به خصوص این که این افراد به سایر حواس خود بیشتر متکی بوده و از دقت و توجه و کنجکاوی زیادی برخوردارند. پیشرفت کودکان نابینا به اندازه ی پیشرفت تحصیلی کودکان ناشنوا دچار آسیب نمی شوند و انگیزه های یادگیری را در کودکان نابینا بهتر می توان به وجود آورد. عقیده بر این است که کودکان نابینا در فاصله شش ماهگی تا دو سالگی دچار فعالیت بیش از حد و بعد از آن دچار فقدان هیجان،لاقیدی، بی رغبتی و بالاخره افسردگی می شوند.
بدیهی است وقتی کودک اشیاء اطراف خود را نشناسد و با آن ها سر گرم نشود طبعا به حرکات عضلانی می پردازد تا بدین وسیله رضایت خاطری حاصل کند. کوکان نابینا به طور مرتب سر خود را تکان می دهند و انگشتانشان را روی چشم هایشان فشار می دهند یا بیقراری می کنند. همه ی این تلاش ها برای شناسایی محیط اطراف است. برای جلوگیری از ظهور این عوارض باید کودک را پیوسته در ارتباط با محیط نگه داشت و با وی صحبت و بازی کرد. ماساژ درمانی و کاردرمانی درکی حرکتی و تمرینات کاردرمانی حسی به ایجاد ارتباط مناسب با محیط و دریافت مدالیته های حسی مناسب با رشد کودک بسیار کمک کننده می باشد. کودکان نابینا به علت مشکلات خاص خود در معرض خطر خستگی و ضعف روانی (نوراستنی ) قرار دارند ولی ناراحتی شدید روانی در آن ها کمتر به چشم می خورد. چون برخورد جامعه نسبت به نابینایان اغلب به صورت ترحم صورت می گیرد لذا نابینایان اغلب سازش با محیط را به طور نسبتا عادی برقرار می کنند. در مورد اختلال بلع و عقب مانده ذهنی نیز مطالعه کنید.
آموزش کودکان مبتلا به اختلالات نابینایی
محیط ، مشکلات یادگیری درسی ایجاد می کند اکثر کارشناسان آموزشی معتقدند که با تغییرات لازمی که مورد احتیاج است اینگونه کودکان را می توان در کلاس های عادی آموزش داد.
نکته دیگری که باید همیشه در نظر داشت این است که شاگردان نابینا با توجه مقدار بینایی باقیمانده بایستی برای یادگیری اطلاعات به سایر روش های حسی متکی باشند.
چهار نوع روش برای آموزش نابینایان در نظر گرفته شده است :
بریل
استفاده از بینایی باقیمانده
مهارت درگوش دادن
آموزش تحریک و فعالیت برای زندگی مستقل
سه روش اول برای آموزش درسی به خصوص خواندن و روش آخر برای فعالیتهای روزمره برای یک زندگی مستقل به کار برده می شود.
روش بریل :
در قرن نوزده فرانس لوئیس بریل که خود نابینا بود سیستم مخصوص را برای آموزش نابینایان اختراع و معرفی کرد. در این روش یادگیری و خواندن حروف و کلمات از راه لمس از روی کاغذ های مخصوص که توسط دستگاه به صورت برجسته ای نوشته شده است انجام می گیرد.
خواندن با روش بریل تا حد زیادی به حافظه مربوط بوده و مشکل تر مدت بیشتری از خواندن عادی طول می کشد و شکل یادگیری جندین کلمه در یک زمان که در افراد عادی میسر است امکان ندارد. به علت قطور بودن کاغذ ها جای بیشتری را اشغال می کند. دستگاه های مختلفی از این روش وجود دارد. اساس دستگاه بریل عبارت است از یک تا شش کانون چهارگوش که برحسب تعداد کلمه ها به درجه یک یا درجه دو تقسیم می شود. در نوع درجه یک کلمات شکستگی نداشته و درشت و کامل هستند. لذا یادگیری به آسانی صورت می گیرد چون نوشته ها لغوی است ولی در نوع درجه دو تعداد زیادی از کلمات به شکلهای کوچک و ریز به کار رفته است و لذا خواندن و نوشتن به سرعت انجام نمی گیرد.
در روش بریل برای هر کانون چهارگوش یک کلید وجود دارد که با فشار کلید اثر برجسته ای در روی کاغذ به طور وارونه باقی می ماند. مشکل وارونه خواندن و نوشتن کلمات و حروف برجسته در روش بریل درست همان مشکلی است که در هجی کردن کلمات در افراد عادی دیده می شود و مسلما وقت بیشتری می گیرد و خواندن کند تر انجام می گیرد و احتیاج به حافظه قوی و سالم و تمرکز حواس دارد. سیستم بریل خوانی برای کسانی لازم است که قادر به خواندن حروف درشت نمی باشند.
استفاده از بینایی موجود در کودکان کم بینا
: با توجه به مشکلاتی که در نوع بریل وجود دارد حتی الامکان سعی می شود از باقیمانده بینایی حداکثر استفاده بشود. جلو آوردن کتاب و به کار بردن عدسی از این دسته هستند. به کار بردن عینک و عدسی های قطور باعث اذیت چشم می شود لذا دو روش زیر بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد:
به کار بردن کتاب های مخصوص
با حروف درشت که توسط چاپ خانه های مخصوص این کتاب ها در دسترس افراد قرار می گیرد. مشکل سنگینی و بزرگی وقطور بودن کتاب ها و اشغال فضای زیاد درست همان مشکلاتی که در روش بریل داشته ایم. بزرگ نشان دادن حروف و کلمات توسط عینک ، ذربین ، اسکن با تلویزیون مدار بسته که باعث تصاویر بزرگتر د تلویزیون می شود.
آموزش گوش دادن :
آموزش و عادت به گوش دادن با یکی دیگ از روش های یادگیری در نابینایان است. این آموزش به وسیله نوارهایی که از قبل ضبط شده انجام می گیرد. در این روش کودک با گوش دادن به نوار ضبط حروف شنیده شده را یاد می گیرد و سریع تر از روش بریل حروف را می شناسد و می تواند سریع تر هم بخواند و تایپ کند. عیب این طریقه آن است که نوارهای ضبط شده برای همه نوع کلمات آماده نیست و کودک مکالماتی را که به نوار ضبط نشده یا در دسترس نیست یاد نمی گیرد و از مختصر بینایی باقیمانده نیز استفاده ای نمی کند.
آموزش فعالیت و زندگی مستقلکه نابینا بتواند برای خود زندگی مستقلی داشته و احتیاج به دیگران نداشته باشد از اهمیت خاصی برخودار است. دو روش جهت یابی جسمانی و روانی پیشنهاد شده است :
در جهت یابی روانی از وجود نقشه های برجسته مربوط به محیطی که شخص نابینا در حرکت است استفاده می شود. روش جهت یابی جسمانی در چهار نوع مختلف به صورت :
شخص راهنما که اجبارا فرد نابینا را وابسته به افراد می کند.
سگ راهنما
و مشکل استفاده از سگ، آموزش سگ و مواظبت از او به علت این که سریع تر حرکت می کند برای نابینایان به خصوص کودکان قابل استفاده نیست.
استفاده از عصای دستی برای تشخیص موانع پستی و بلندی راه.
و بالاخره استفاده از دستگاه های الکترونیکی که به وسیله آن وجود اشیاء در محیط احساس می شود این دستگاه ها به صورت عصای لیزری و یا دستگاه هایی که با نور مادون قرمز کار می کند و در سه نوع( بالا ، مستقیم ، پایین ) وجود دارد که در موقع مواجه با مانع امواج تبدیل به صدا شده و نابینا را متوجه آن می سازد.
دستگاه های الکتروسونیککه به دور سر کودک نابینا وصل می شود و کودک از همان ابتدا آشنایی با محیط را به وسیله انواع صداهای دستگاه احساس و یاد می گیرد. اوپتاکون دستگاهی است که دارای دوربینی است که نوشته را تبدیل به امواج می کند و بالاخره ماشین خواندن کورزویل که توسط کامپیوتر نوشته ها تبدیل به صدا می شود.
استفاده از سیستمهای تلویزیونی برای نابینایان نسبی با دوربین های مخصوص و دستگاه های بررسی و دقت برای کودک و آموزگار در کلاس های درسی مخصوص و همچنین آموزش کار و حرفه ی معین که در این صورت نابینایان اعتماد بنفس پیدا کرده و خود را برای زندگی مستقلی آماده می کند. ظبق آمار وزارت آموزش و پرورش آمریکا از 1985 تا 1986 یک سوم نابینایان طبق روش های فوق الذکر آموزش تحصیلی ، حرف ای داشته استخدام داشته و حتی به مدارج احساس اداری و دانشگاهی رسیده اند. برای کودکان و نوجوانان نابینا چهار نوع سرویس وجود دارد :
مدارس شبانه روزی ، کلاس های اختصاصی ، آموزگار و اطاق مخصوص آموزش ، آموزگار سیار.
امروزه با پیشرفت روشهای مخصوص آموزشی فقط نابینایانی در مدارس شبانه روزی نگهداری می شوند که توأم با نابینایی مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و ناشنوایی نیز باشند.
آموزش در کلاسهای مخصوص طوری است که کودک در منزل زندگی می کند فقط برای آموزش به مدرسه ای که دارای کلاسهای مخصوص است می رود.
آموزگار و اطاق مخصوص آموزش در این حالت شاگرد برای چند ساعتی در روز یا هفته با آموزگار مخصوص کار می کند و بقیه ی اوقات با شاگردان عادی در کلاسهای عادی آموزش می بیند. در این روش آموزگار مخصوص مرتبا با آموزگار کودک در کلاسهای عادی در تماس بوده و راهنمائی های لازم انجام می گیرد.
آموزگار سیار، کلاس بخصوص ندارد از مدارس مختلف دیدن می کند و با شاگردانی که نابینائی نسبی دارند و همچنین آموزگاران آنان به مشورت پرداخته و کمک های لازم را می کند.
1-چگونه کاردرمانی جسمی به کودکان نابینا کمک میکند؟
با تمرینات ویژه، پوسچر تقویت میشود، حرکات اضافی سر کاهش مییابد و قدرت عضلات بهبود میِیابد. این موارد برای حرکت ایمنتر و کنترل بهتر بدن بسیار مؤثرند.
2-. چگونه میتوان استقلال در فعالیتهای روزمره را در نابینایان تقویت کرد؟
کاردرمانی دست و آموزش مهارتهای خودیار مانند پوشیدن لباس، غذا خوردن و نوشتن، مهارتهای ظریف را ارتقا داده و امکان استقلال فردی را فراهم میکند.
رژیم حسی یکی از درمان های کودکان طیف اوتیسم می باشد که بر پایه علم عصب شناسی و پردازش حسی بنا شده است.رژیم حسی در درمان طیف اوتیسم به همراه کاردرمانی حسی در درمان اختلال حسی کودکان اوتیسم می تواند اثر بسزایی در کنترل رفتار های پرخاشگرانه و کلیشه ای کودکان طیف اوتیسم داشته باشد. پردازش حسی عبارت است از فرایند دریافت پیام های حسی محیط پیرامون از طریق حسی پیام های دریافتی پردازش می شود و بر اساس میزان و شدت آنها پاسخ هایی از جانب فرد ارائه می شود. تبادل پیام های میان سیستم اعصاب مرکزی و اعصاب موجود در مغز و طناب نخاعی و اعصابی که خارج از سیستم اعصاب مرکزی هستند انجام می شود. این فرایند در اغلب ساعات از روز و زندگی عادی افراد انسان روی می دهد و مطابق با این پیام ها فرد از خود واکنش نشان می دهد. هرچند هر یک از حواس انسان به طور انفرادی عمل می کند اما هماهنگی با سایر حواس(یکپارچگی حسی) است که فرد را قادر میسازد تا به طور مناسب از خود عکس العمل نشان دهد. برای درک نحوه هماهنگی حواس مختلف ذکر یک مثال می تواند مفید باشد. فردی را در نظر بگیرید که یک فنجان چای در دست دارد و از پلکان بالا می رود. از نظر حس بینایی دیدن پله ها و بلند کردن پا در سطح مناسب با آن روی می دهد. در این مرحله حس عمقی همراه با حس مربوط به سیستم وسیبولار درگیر می شوند. عطر چای حس می شود و با استفاده از حس تعادل سعی می کنیم که نگذاریم چای به زمین بریزد. ممکن است همزمان صدای همکاران و دوستانمان را بشنویم و داغی چای را از روی فنجان احساس میکنیم همزمان انتقال وزن بر روی پاهایمان برای بالا رفتن از پله ها ادامه دارد. هر یک از حواس ما در این فرایند نقش و جایگاه خاص خود را انجام می دهد تا کل جریان بالا رفتن از پله ها با یک فنجان چای در دست ممکن شود. در هر یک از فعالیت هایی که روزانه انجام می دهیم پیام هایی که به طور پی درپی از جانب محیط فرستاده می شوند توسط سیستم حسی ما دریافت و تفسیر می شود و از این طریق است که می توان به شکل موفقیت آمیزی با محیط پیرامون به تعادل پرداخت. مشکلات حسی موجود در اختلالات طیف اوتیسم انجام فعالیت هایی که نیاز به یکپارچگی حسی را دارند برای کودک دشوار می کند. به این دلیل است که در اغلب موارد این کودکان طیف اوتیسم به دلیل نقص در سیستم اعصاب مرکزی در برابر محرک های معمولی موجود در محیط از خود واکنش نامناسبی نشان می دهند.در حال حاضر و با توجه به اطلاعات موجود دلیل واحد و مشخصی برای ناهماهنگی حسی وجود ندارد اما وجود این ناهماهنگی عامل مشکل آفرین برای مراقبان کودکان طیف اوتیسم است. کودکان طیف اوتیسم ممکن است در نشان دادن واکنش های مناسب ناتوان باشند و در نتیجه به عنوان افراد دارای رفتارهای در ارتباط با رژیم حسی مناسب در درمان کودکان اوتیسم برای محرک های حسی مختلف فعالیت های ریز پیشنهاد می شوند:
پیشنهاد هایی برای رژیم حسی و کاردرمانی حسی در حس بینایی
کنترل و محدود کردن محرک های بینایی موجود در محیط ( توجه بیشتری به مواد آویزان شده از سقف، عکس های قرار گرفته بر روی دیوار و اسباب بازی های در دسترس)
قرار دادن اشیاء مناسب برای دستکاری شدن کودک اوتیسم در درون جعبه یا کیسه جهت درمان کودکان اوتیسم
طبقه بندی اشیاء و مشخص کردن محل آنها با استفاده از برچسب و یا رنگ مخصوص برای کودک طیف اوتیسم
قرار دادن تصویر بر روی جعبه یا محل هایی که اشیاء به آنها تعلق دارند به منظور کمک به شناسایی محل و طبقه بندی اشیاء برای کودکان اوتیسمی که از حافظه تصویری قوی برخورد دار هستند.
استفاده از شماره و یا حروف برای طبقه بندی
استفاده از خطوط یا علامت برای مشخص کردن فاصله و یا محل قرار گیری
اطلاعات بصری مربوط به انجام یک فعالیت را بر روی یک برگه کاغذ قرار دهید.
در اتاق کودکان طیف اوتیسم بجای استفاده از لامپ های فلورسنت(مهتابی)از لامپ های معمولی استفاده کنید
به جای موس کامپیوتر از کامپیوترهای دارای صفحه حساس به لمس استفاده کنید
برای سازمان دهی مواد و محتواها برای درمان اوتیسم از نرم افزارهای کامپیوتری استفاده کنید
اجازه دهید که فرد دارای اوتیسم در وضعیت دلخواه خود قرار گیرد و به حرف های شما گوش دهد ( مثلا پشت به شما بنشیند)
به کودک طیف اوتیسم اجازه دهید که به شیوه خود یادداشت بردارد و از یادداشت های دیگران نیز برای به یادآوری امور و مراحل آن استفاده کند.
پیشنهاد هایی برای رژیم حسی در درمان اوتیسم در حس لامسه
زمانی که کودک طیف اوتیسم خود را از یک فعالیت لمسی کنار می کشد فعالیت را قطع کنید و به واکنش وی احترام بگذارید
لباس هایی را که کودک اوتیسم به راحتی می تواند بپوشد شناسایی کرده و از همان جنس سایر لباس های وی را تهیه کنید.
سعی کنید برچسب های پشت لباس را پیش از پوشیدن لباس توسط کودک اوتیسم قیچی کنید و لباس ها را قبل از پوشیدن کودک اوتیسم یک بار بشویید تا آهار آن که اغلب باعث حساسیت کودک دارای اوتیسم میشود از بین برود.
وسایل و ابزار قابل دستکاری کوچک مانند توپ نرم لاستیکی و با لرزانک های پلاستیکی را برای آرام کردن کودک طیف اوتیسم در زمان بهم ریختن حس لامسه در اختیار داشته باشید.
به کودک اوتیسم اجازه دهید تا بر روی مبل های راحتی نرم و شکل پذیر(اغلب به نام بین بگ شناخته می شوند) بنشیند.
از کاردرمانگر حسی برای کسب اطلاعات بیشتر درمورد روش های خاص دیگری که تناسب بیشتری با فرد دارای اوتیسم و ویژگی های او داشته باشد کمک بگیرید.
پیشنهادات رژیم حسی در درمان اوتیسم برای حس چشایی و بویایی
در رژیم حسی از غذاهایی که کودک طیف اوتیسم دوست دارد برای تقویت او و ارائه پاداش استفاده کنید.
مواد دارای ترکیبات سمی را از دسترس کودک اوتیسم دور کنید و در محلی امن قرار دهید.
برای تهیه یک برنامه غذایی مناسب در رژیم حسی با متخصص تغذیه تماس بگیرید.
رژیم حسی در درمان حس بویایی در کودکان اوتیسم
در رژیم حسی برای آرام کردن مشکلات حسی در کودکان اوتیسم که عادت به بو کردن اشیاء دارد، بهتر است از مواد خوشبویی مانند عطر، صابون و خودکارهای معطر استفاده شود.
در کاردرمانی حسی تاکید می شود که آن چه که برای شما خوشبو است واکنشی کاملا معکوس در فرزندانتان ایجاد کند. سعی کنید علایق معقول وی را برای انتخاب بو در نظر گیرید.
مواد معطر مورد استفاده خود را به حداقل میزان برسانید تا باعث بهم ریختن این کودک طیف اوتیسم نشود.
در رژیم حسی در درمان اوتیسم از صابون های خشک و مایع فاقد بو برای دستشویی استفاده کنید زیرا که ممکن است کودک دارای اوتیسم واکنش های مختلفی را نسبت به یک بوی واحد از خود نشان دهند.
پیشنهاد هایی برای رژیم حسی و کاردرمانی حسی کودک اوتیسم برای حس عمقی
کودک طیف اوتیسم را در انجام فعالیت های مربوط به بالا و پایین پریدن درگیر کنید( طناب بازی بالا پایین جهیدن روی تشک و توپ به مخصوص) این کار باعث افزایش سطح هوشیاری کودک اوتیسم می شود.
حرکت های عقب و جلو را در برنامه درمان حرکتی اوتیسم بگنجانید( تاب خوردن و استفاده از صندلی های راحتی)
از اسباب بازی های فشاری، بادی و نرم در درمان حسی اوتیسم استفاده کنید.
استفاده از اسباب بازی های دارای ویبره را در رژیم حسی کودک اوتیسم فراموش نکنید.
استفاده از مواد جویدنی و ترد را به برنامه غذایی درمان اوتیسم اضافه کنید( میوه های خشک مانند برگه و زردآلو، آدامس، هویج و خیار و موارد مشابه)
فضایی برای کوبیدن پا بر زمین و یا بالا پایین پریدن برای کودک اوتیسم در نظر گیرید.
فعالیت های ورزشی را در برنامه درمان اوتیسم بگنجانید( فعالیت هایی که نیازمند فشار عمقی هستند مانند دویدن و جهیدن)
پیشنهاداتی در کاردرمانی حسی کودک اوتیسم برای حس وستیبولار
فعالیت های سنگین کاری برای کودکان اوتیسم در نظر گیرید( بردن سطل آشغال به بیرون، بردن یک دسته کتاب به کتاب خانه و موارد مشابه)
حرکت آرام برای تغییر وضعیت های شدید( مثلا از حالت نشسته به حالت ایستاده)
آرام حرکت کردن در کاردرمانی حسی کودک اوتیسم
نشاندن کودک طیف اوتیسم بر روی توپ مخصوص و یا سطحی بسیار نرم و دارای انعطاف
در نظرگیری زمان های کوتاه ولی پی درپی برای استراحت در طی روز
بالا پایین پریدن بر روی تشک های فنری در کاردرمانی حسی در درمان طیف اوتیسم
استفاده از برچسب و یا علامت برای مشخص کردن جهت ها و دست و یا پای چپ و راست
بازی با استفاده از حرکت های تکراری دارای ریتم در کاردرمانی حسی اوتیسم
تقویت استفاده از دست غالب کودک اوتیسم برای انجام امور
چرخ و فلک سواری، استفاده از کفش های اسکیت، آویزان شدن، انجام بازی های گروهی، شنا کردن ،سرسره بازی وسرخوردن، استفاده از سرسره های آبی برای درمان اوتیسم در رژیم حسی استفاده می شود.
در طی یک دوره زمانی مشخص انجام فعالیت های پیشنهادی در زمینه های مختلف می تواند برای کودک دارای اوتیسم بسیار سودمند باشد و پردازش حسی کودک اوتیسم را متعادل سازد. انجام این فعالیت ها کودک بر انگیخته دارای اوتیسم را به خوبی آرام و متعادل می کند و کودک منفعل و فاقد واکنش را به واکنش و پاسخ دهی وا می دارد. این فعالیت ها از بروز واکنش نامناسب نسبت به محرک های محیطی جلوگیری می کند، فعالیت های خود انگیخته کودک اوتیسم را کاهش می دهد. با انجام این برنامه میزان فعالیت های مولد کودک اوتیسم افزایش می یابد و فعالیت های خود تنظیمی کودک اوتیسم با استفاده ازاین تجارب افزایش می یابد. برای رسیدن به این نقطه زمان لازم است و نمی توان از یک کاردرمانگر حسی انتظار داشت تا تنها با برنامه های مداخله ای روزانه و یا هفتگی که با کودک اوتیسم انجام می دهد او را به سطح بهینه عملکرد های حسی برساند. همکاری والدین و تداوم برنامه درمان اوتیسم برای کسب نتیجه مطلوب دارای اهمیت است. برای حصول نتیجه نهایی همکاری میان والدین، کلینیک، مدرسه، محل کار ضروری است.
برنامه رژیم حسی باید پویا باشد. در زمانی که کودک طیف اوتیسم تغییری در زندگی و رشتش ایجاد کند برنامه رژیم حسی نیز باید تغییر کند. زندگی تمامی افراد نیازمند تغییر و تنوع های گهگاه و دوره ای است بنا بر این توجه به واکنش های که فرزند، مراجع و یا دانش آموز اوتیسم در برابر محرک های مختلف از خود نشان می دهد و ایجاد تغییر با توجه به این واکنش ها امری لازم است.تغییرات ایجاد شده برای جایگزینی و حفظ آرامش کودک اوتیسم در هر محیط آموزشی و یا زیستی باعث می شود تا سطح کارایی کودکان طیف اوتیسم افزایش یابد و به شکل بهتر و فعال تری در فعالیت های یادگیری و انجام امور روزمره درگیر شود.
رژیم حسی در درمان اختلال پردازش حسی
رژیم حسی یک استراتژی درمانی است که برای مدیریت اختلال پردازش حسی استفاده می شود. رژیم حسی شامل طیف وسیعی از فعالیت ها است که سیستم های حسی مختلف را هدف قرار می دهند و باید به طور خاص با نیازهای کودک تنظیم شود. در اصل، این یک لیست از فعالیت های حسی است که به کودک کمک می کند تا احساس آرامش و سازماندهی حسی داشته باشد و سپس به او اجازه می دهد تا با بهترین توانایی خود توجه کند، یاد بگیرد و رفتار کند. به طور خاص تر، این یک برنامه فردی سازی شده است که شامل فعالیت های حسی و فیزیکی (حرکتی یا عضلانی) می شود. از آن برای کمک به مدیریت نیازهای حسی – حرکتی کودک و کاهش تأثیر هرگونه اختلال احتمالی بر سطح توجه و فعالیت کودک، رفتار و یا یادگیری و توسعه مهارت ها استفاده می شود. همان طور که ما سعی می کنیم یک رژیم غذایی متعادل (میوه و سبزیجات بیشتر و شکلات کمتر) داشته باشیم تا سالم و متناسب بمانیم، هر روز به مقدار متعادلی از اطلاعات حسی در بدن خود نیاز داریم تا به خوبی کار کنند. رژیم حسی فرصت های منظمی را برای کودک فراهم می کند تا عدم تعادل در تحریک حسی که کمبود دارد، به دنبال آن است یا از آن اجتناب می کند را تحت کنترل نگه دارد تا اطمینان حاصل شود که مقدار دریافتی با سطوح مورد نیاز بدن برای عملکرد خوب مطابقت دارد. یک رژیم حسی که به طور خاص طراحی شده است، با گذشت زمان تغییر می یابد تا نیازهای کودک را برآورده کند، زیرا پردازش حسی او تغییر می کند یا خواسته های محیطی تغییر می یابد. همان طور که کودک یاد می گیرد که به صورت حسی خود تنظیمی کند، از طریق استفاده از رژیم حسی، مهارت هایی مانند تمرکز، به اشتراک گذاشتن و نوبت گرفتن نیز سریع تر بالغ می شوند. این به کودک امکان می دهد بدون وابستگی به دیگران به شروع مدیریت وظایف یا موقعیت ها به تنهایی حرکت کند. برای تعیین نوع ورودی حسی مورد نیاز، کاردرمانگر و والدین با همکاری یکدیگر، انواع ورودی حسی مورد نیاز کودک را بر اساس ارزیابی رسمی و همچنین مشاهدات واکنش های کودک به محیط های مختلف و فعالیت های حسی آزمایش شده تعیین می کنند. فعالیت های رژیم حسی که ممکن است برای یک کودک مناسب باشد، لزوماً برای کودک دیگری کارساز نیست، به همین دلیل است که رژیم حسی باید با همکاری والدین و درمانگران توسعه یابد.
نقش کاردرمانی حسی در رژیم حسی
کاردرمانی حسی با انجام مداخلات کاردرمانی نظیر مداخلات حس وستیبولار و عمقی همچنین استفاده از وسایلی نظیر بالانس بیم و توپ تعادلی به تحریک حس وستیبولار و بهبود تعادل کودکان کمک بسزایی می کند. در بخش تعدیل حسی کاردرمانی حسی بر روی تدافع لمسی کودکان با تحریک پوست کودک با بافتهای مختلف و ماساژ های عمقی همچنین استفاده از آب گرم و سرد به تعدیل حس لامسه در کودکان کمک می شود . در زمینه اختلالات حس بویایی با استفاده از اسانس های طبیعی به تحریک فولوکول های بویایی پرداخته و به استفاده از حساسیت زدایی تدریجی مشکلات حس بویایی کودک را برطرف می کند.
جهت تعدیل حس چشایی در کودکان با ارائه رژیم حسی مناسب تغذیه کودک را به مرور بهبود بخشیده و موارد غذایی جدید را به رژیم غذایی کودک اضافه می کنیم. در زمینه حس شنیداری در اتاق شنیداری با استفاده از برنامه های طراحی شده در حیطه شنیداری مانند تمییز شنیداری، حساسیت شنیداری به بهبود مهارت های شنیداری کودکان کمک می شود.
منابع:
childdevelopment.com.au
rainbowtherapy.org
سوالات متداول:
1-مدت زمان تأثیرگذاری رژیم حسی چقدر است؟
بستگی به فرد دارد، اما معمولاً پس از ۴ تا ۸ هفته استفاده منظم، بهبود در توجه و آرامش مشاهده میشود.
2-تفاوت رژیم حسی با کاردرمانی چیست؟
کاردرمانی طیف گستردهتری از مداخلات را شامل میشود، در حالی که رژیم حسی بهطور خاص بر تنظیم سیستم عصبی از طریق محرکهای حسی تمرکز دارد.
اندازه جمجه و نقش آن بر عقب ماندگی(میکروسفالی- هیدروسفالی)
میکروسفالی یکی از دلایل عقب ماندگی ذهنی در کودکان است. در ابتدا اشاره می شود که علت اکثر عقب مانده های ذهنی شناخته نشده است. معهذا عده ای عفونتها (مننژیت، سیفیلیس)، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه یا عوامل کروموزومی ناشناخته و اشعه ایکس را در ایجاد این بیماری دخیل می دانند در این دسته سه بیماری میکروسفالی- هیدروسفالی- ماکروسفالی را شرح می دهیم. از آنانسفالی یا بی مغزی که نوزاد بلافاصله بعد از زایمان تلف می شود و هیدروسفالی که جمجمه را مایعی روشن پر می کند و نوزاد ممکن است فقط چند ساعتی زنده بماند بحثی به میان نمی آوریم. مرکز توانبخشی کودکان عقب مانده ذهنی در زمینه بازتوانی کودکان میکروسفال فعالیت می نماید. بخش های تخصصی مرکز شامل کاردرمانی میکروسفالی ذهنی و جسمی، گفتاردرمانی تخصصی، بخش سنسوری روم، رفتار درمانی و بازی درمانی ، اتاق تاریک و اتاق شنیداری، بخش تعدیل حسی، ماساژ درمانی و بخش آموزش پیش دبستانی می باشد. دکتر صابر متخصص توانبخشی میکروسفالی در مرکز تشخیص و درمان میکروسفالی به بررسی علائم میکروسفالی و درمان میکروسفالی به صورت منسجم می پردازد.
میکروسفالی (سر کوچک) و هیدروسفالی معمولاً دو پدیده کاملاً متضاد در نظر گرفته می شوند، زیرا هیدروسفالی به عنوان یک اختلال لوله کشی مایع مغز تلقی می شود که منجر به تجمع CSF ، اتساع بطنی و ماکروسفالی ناشی از آن می شود. با این حال، برخی موارد هیدروسفالی می توانند با میکروسفالی همراه باشند. برخی از کودکان مبتلا به میکروسفالی به نقاط عطف رشدی دست می یابند، حتی اگر سرهایشان همیشه برای سن و جنس شان کوچک باشد. اما بسته به علت و شدت میکروسفالی، عوارض ممکن است متفاوت باشد، عوارضی همچون:
-تاخیرهای رشدی، از جمله گفتار و حرکت
-مشکلات در هماهنگی و تعادل
-کوتاهی قد
-ناهنجاری های صورت
-بیش فعالی
-تاخیرهای ذهنی
-تشنج
ماکروسفالی به این معنی است که سر نوزاد شما بزرگ تر از سایر نوزادان همسن و هم جنس است. داشتن اندازه سر بزرگ تر می تواند بی ضرر باشد، اندازه سر بزرگ تر می تواند یک ویژگی خانوادگی باشد، یا می تواند نشانه ای از یک بیماری جدی باشد. بیماری های شایع شامل بزرگ شدن مغز، خونریزی مغزی، مایع روی مغز و اختلالات ژنتیکی است. هیدروسفالی تجمع بیش از حد مایع مغزی نخاعی (CSF) در حفره های مغز به نام بطن ها است. این مایع اضافی باعث گشاد شدن بطن ها می شود که فشار مضری بر بافت های مغز وارد می کند. در حال حاضر، درمانی قطعی برای هیدروسفالی وجود ندارد، اما قابل بهبود است. علائم ماکروسفالی عبارت اند از:
-رشد سریع سر
-برجستگی رگ ها روی سر کودک
-تاخیرهای رشدی
-نگاه رو به پایین چشمان
-فضاهای سفت یا برجسته بین استخوان های جمجمه
-اشتهای ضعیف
اندازه سر معیاری برای فاصله دور بالای سر کودک (دور سر) است. با استفاده از نمودارهای رشد استاندارد، متخصصان این اندازه گیری را با اندازه گیریهای سایر کودکان در صدک ها مقایسه می کنند. برخی از کودکان فقط سرهای کوچکی دارند، با اندازه گیری که کمتر از یک مقدار تعیین شده برای کودکان همسن و هم جنس است. در کودکان مبتلا به میکروسفالی، اندازه سر بسیار کوچک تر از حد متوسط برای سن و جنس کودک است. میکروسفالی، هیدروسفالی یا ماکروسفالی وضعیت هایی هستند که باعث می شود سر نوزاد شما متفاوت از دیگر نوزادان باشد. نوزاد شما ممکن است با سر کوچک متولد شود یا این وضعیت با رشد او آشکارتر شود. نوزاد شما ممکن است هیچ علامت اضافی نداشته باشد یا این وضعیت می تواند بر توانایی او در یادگیری و رسیدن به نقاط عطف رشدی برای سن خود تأثیر بگذارد. مراقبت حمایتی و نظارت مهم هستند.
هیدروسفالی چیست؟
این بیماری که به علت ازدیاد ترشح مایع مغزی نخاعی یا عدم امکان جریان و جذب آن در بطن های مغزی ایجاد می شود باعث ازدیاد فشار داخل جمجمه شده و در نتیجه از رشد مغز جلوگیری می کند. هیدروسفالی ممکن است در دوران جنینی رخ دهد و سر بزرگ جنین مانع زایمان بشود. ولی اغلب چون سر زیاد بزرگ نیست و قابل کوچک شدن است زایمان انجام می گیرد ولی بعدا به سرعت بزرگ می شود بخصوص از ماه دوم و سوم که رشد سریع دور سر آغاز می شود. بزرگی سر گاهی به قدری زیاد می شود که به آن جمجمه غول آسا گویند. هیدروسفالی با عقب ماندگی بسیار عمیق و اختلالات حسی و حرکتی مانند کری، کوری و فلجهای مختلفه همراه است. به علت وجود ناهنجاری های شدید بدنی و حملات صرعی متوالی و غیر قابل کنترل ،کودکان هیدروسفالی معمولا عمر طولانی نمی کنند. عده زیادی از این بیماران هیدروسفالی دارای جمجمه بزرگ، معتدل یا متوسط هستند و درجه عقب ماندگی آنها نیز با زیادی حجم جمجمه ارتباطی ندارد بلکه سن کودک و پیدایش آغاز علائم بیماری هیدروسفالی نقش مهمی در این زمینه ایفا می کند. در بیماران هیدروسفال حدفاصل استخوان های جمجمه و ملاجها بخصوص پیشانی بسیار بازمانده و در نتیجه استخوان های سر از یکدیگر فاصله پیدا می کنند. سر از هر طرف بزرگ، پیشانی جلو آمده، چشمها فرو رفته و بیمار قیافه مخصوصی به خود می گیرد که با یک بار دیدن فراموش نمی شود.
هیدروسفالی پیشرونده اکثرا با اختلالات عصبی ، آتروفی مغز، صرع، استفراغ و غیره همراه است. عقب ماندگی ذهنی از نوع بسیارعمیق تا کم هوشی سطحی ممکن است نوسان داشته باشد. در انواع معتدل هیدروسفالی نارسایی ها و ناهنجاری های عمیق ذهنی، حسی و حرکتی وجود ندارد و بیماران می توانند با یادگیری فنوهیدروسفالی پیشروندهن ساده کارهای یکنواختی مانند حصیربافی، بسته بندی، باغبانی و عمله گی را زیر نظر افراد دیگر انجام دهند. جراحی و شنت گذاری از بطنهای مغز به قلب و یا عروق گردن و سایر شرائین بدن اگر در مراحل اولیه انجام شود مخصوصا در نوع معتدل هیدروسفالی ممکن است نتیجه نسبتا خوب بدهد. عمل جراحی در هیدروسفالی فقط فشار مایع مغزی نخاعی را در مغز کم می کند ولی اختلال رشد مغزی را جبران نمی کند. مگر اینکه اختلال بعلت فشار مایع مغزی نخاعی باشد.
جمجمه کوچک یا میکروسفالی
در افراد میکروسفالی کوچکی جمجمه به علت وقفه یا کمبود رشد سلول های قشر مغزی مخصوصا در نواحی پیشانی و آهیانه ایجاد می شود لذا در کودکان میکروسفالی مغز خیلی کوچکتر حتی در بعضی موارد کالسیفیه شده است.در میکروسفالی چون جمجمه با میزان رشد مغز ارتباط دارد لذا شکل و اندازه سر خیلی کوچکتر از عادی می ماند. میکروسفالی بر اساس شدت به میکروسفالی خفیف و حاد تقیسم بندی می شود. در علایم میکروسفالی غالبا علاوه بر نارسایی ذهنی با ناهنجاریهای حسی و حرکتی وحملات صرعی همراه است. اکثر میکروسفال ها بهره هوشی کمتر از پنجاه دارند بنابراین علایم میکروسفالی شبیه عقب ماندگان نسبتا شدید و متوسط می باشد. کاسه سر در بیماری میکروسفالی کوچک و کشیده همراه با صورت کاملا رشد کرده ، بینی به پیشانی پس رفته و بدون انحنا متصل شده و قیافه پرنده ای شکل به بیماران میکروسفال می دهد.قد بیماران میکروسفال اکثرا کوتاهتر از همسالان خود می باشد.
علایم میکروسفالی در بالغین
در بالغین اگر اندازه محیط کاسه سر کمتر از 43 تا 44 سانتی متر باشد بیمار مبتلا به میکروسفالی است. از لحاظ آماری اکثریت عقب مانده های ذهنی میکروسفال بوده و همه آنها باید در موسسات نگهداری شوند. علت بیماری میکروسفالی اگرچه نامعلوم است ولی بیماری قند، بیماری سرخجه ،تاثیر اشعه ایکس در همگام بارداری و بالاخره ویروس های بزرگ را در ایجاد بیماری میکروسفالی موثر می دانند بخصوص که همراه با میکروسفالی در این بیماران کری،کوری،ضایعات قلبی و آب مروارید مادرزادی دیده میشود. مطالعات در بعضی از خانواده ها وجود ارث مغلوب را نشان داده است. بعضی از افراد گروه میکروسفال ممکن است عقب مانده های متوسط را تشکیل دهند که در این صورت آموزش و پرورش آنان اثر بیشتر و نتیجه رضایت بخش دارد.
ماکروسفال ها یا بزرگ جمجمه ها
ماکروسفال ها مانند هیدروسفال ها دارای جمجمه بزرگ می باشد اما علت و نوع بزرگی سر در این دو متفاوت است. در هیدروسفال ها چنانکه ذکر شد بزرگی سر به علت ازدیاد ترشح مایع مغزی نخاعی و یا عدم جریان و جذب طبیعی آن است. در ماکروسفال ها رشد زیاد از حد و بیقواره بافت مغز بخصوص ماده سفید باعث بزرگی سر می شود. در ماکروسفالی چین و شکنهای طبیعی در مغز ایجاد نمی شود و در نتیجه به جمجمه فشار آورده می شود و چون تقریبا تا 6 ماهگی استخوان های سر جوش نخورده اند لذا موجب بزرگی سر می شود. بزرگی سر در ماکروسفال ها به شکل های مختلف مانند سر مخروطی ، سر قوزی، دو کله و ناموزونی و عدم هماهنگی در طرفین سر و با جلو آمدگی پیشانی یا قسمتی از آن دیده می شود. عقب ماندگی ذهنی و ناهنجاری حسی و حرکتی و اختلالات رفتاری در بیماران ماکروسفال به درجات مختلف دیده می شود. ماکروسفالی گاهی از آغاز تولد محسوس است ولی در مواقعی که بعدا آغاز می شود به سرعت پیشرفت می کند و جراحی همان طوری که در هیدروسفالی ممکن است موثر باشد در این بیماری موثر نیست. در مورد اختلال بلع نیز مطالعه کنید.
درمان میکروسفالی
درمان میکروسفالی شامل دارو درمانی و توانبخشی می باشد. تمرکز کاردرمانی وگفتاردرمانی دکتر صابر در دو شعبه غرب و شرق تهران به توانبخشی کودکان با مشکلات میکروسفالی، هیدروسفالی و… می پردازد. توانبخشی در حیطه میکروسفالی و ماکروسفالی هم در حیطه کاردرمانی جسمی و کاردرمانی ذهنی همچنین در حیطه گفتار درمانی فعالیت دارد. مرکز درمان میکروسفالی دکتر صابر در زمینه کاردرمانی در منزل و گفتار درمانی در منزل نیز فعالیت دارد.
این بیماری که به علت ازدیاد ترشح مایع مغزی نخاعی یا عدم امکان جریان و جذب آن در بطن های مغزی ایجاد می شود باعث ازدیاد فشار داخل جمجمه شده و در نتیجه از رشد مغز جلوگیری می کند.
2.هیدروسفالی پیشرونده با چه اختلالاتی همراه است؟
هیدروسفالی پیشرونده اکثرا با اختلالات عصبی ، آتروفی مغز، صرع، استفراغ و غیره همراه است.
شناخته شده ترین تعریفی که راجع به آپراکسی میتوان گفت از Geschowind است که آپراکسیا را به عنوان اختلال در اجرای حرکات آموخته شده در غیاب ضعف، ناهماهنگی، فقدان حس، ناپیوستگی یا بی توجهی به دستورات تعریف کرده است. با این حال مشکلاتی در رابطه با این تعریف وجود دارد مثلا بر پایه ی معیار خروج بوده و بنابراین اختلالاتی را لیست میکند که در آپراکسیا یافت نمی شوند. آپراکسی به عنوان یک اختلال که توانایی اجرای پانتومیم یا تقلید حالات را تحت تاثیر قرار می دهد تعریف می شود که بر کیفیت تاثیر بر اختلال کمک می کند. در کاردرمانی واژههای دیس پراکسیا و آپراکسیا اغلب به جای هم استفاده میشوند. Ayres گزارش کرد که تفاوتهای میان آپراکسی و دیس پراکسیا وجود دارد. آپراکسیا به عنوان یک اختلال در حرکات آموخته شده عنوان می گردد و در بزرگسالانی که اختلالات نورولوژیکی اکتسابی دارند اتفاق میافتد و توانایی پراکسیا ابتدا وجود داشته و الان از بین رفته است. در واقع این اختلال مراحل تولید یا معنایی حرکات ارادی را در مدل سیستمی تولید مفهوم است تحت تاثیر قرار می دهد در مقابل دیس پراکسیا یک اختلال در الگوهای حرکتی و توالی های تازه آموخته شده است، بنابراین به کودکانی که مشکلاتی در مهارتهای پراکسیا اکتسابی دارند اشاره میکند. دیس پراکسیا اغلب به عنوان یک اختلال که مرحله حسی حرکتی ارادی را تحت تاثیر قرار می دهد شناخته می گردد به همین خاطر همین یکپارچگی حسی در کار با این کودکان توصیه می گردد. متون نورولوژیکی به طور پیوسته از واژه آپراکسیا زمانی که در مورد نقایص حرکت ارادی در بزرگسالان مبتلا به ضربه مغزی بحث میشود استفاده میکند. واژه آپراکسی در این بخش مورد استفاده قرار خواهد گرفت اگر یک فرد قبلا الگوهای حرکتی و توانایی آپراکسیا را یاد گرفته باشد می تواند آن را در برنامه توانبخشی نیز گنجاند برای مثال استفاده از تصویرسازی ذهنی، به عبارت دیگر، تمرکز مداخله برای کودکان با اختلالات رشدی جهت بهبود یادگیری های جدید استفاده از یکپارچگی حسی است.
انواع مختلف آپراکسی
Geschwindبه وجود انواع مختلف آپراکسیا اشاره کرد که شامل بوکو فاشیال، ساختاری، لباس پوشیدن، راه رفتن، نگاه کردن، گفتاری و اندامی می باشند. واژه آپراکسی برای هر یک از این اختلالات به کار گرفته میشود، بسیاری از آنها به ریشه خود ارتباطی ندارند.
آپراکسی ساختاری
Concha آپراکسیای ساختاری را به عنوان نقص فضایی همراه مشکلاتی در برنامه ریزی و شروع حرکت معرفی کرد. آپراکسیای لباس پوشیدن به عنوان این که به طور یک نوع جدا باشد مورد بحث قرار گرفته است. در یک بررسی متون که در مورد توانایی لباس پوشیدن بعد از سکته مغزی انجام گرفت، نتیجه این بود که فقدان توانای لباس پوشیدن ممکن است برخاسته از نقایص زبانی، اختلالات درک بینایی و طرحواره بدنی، یا بی توجهی یک طرفه باشد. مشکل در لباس پوشیدن تظاهر عملکری نقص می باشد. هم آپراکسیای بوکو فاشیال وهم اندامی به عنوان ناتوانی در ایجاد حرکات هدفمند صورت و اندام مطرح می شوند. با این وجود یک دلیل برای جدا کردن آپراکسی بوکو فاشیال از اندام به خاطر زمینه ی توزیع سیستم لیمبیک برای عصب دهی عضلات صورتی که وابسته به بیان احساسات هستند می باشد. دو نوع اصلی آپراکسی ایده ای و ایده ای – حرکتی هستند که توضیح داده خواهد شد. مشکل بیرون آمدن زبان و شلی زبان از عوامل ساختاری می باشد.
آپراکسیای ایده ای
این نوع به عنوان یک “آگنوزی استفاده” که فقدان آگاهی در استفاده از اشیا است مطرح می گردد. این تعریف می تواند در مدل پردازش Roy وSquare برای آپراکسی اندام در سطح سیستم معنایی رسم شود. بنابراین آپراکسیای ایده ای به عنوان یک اختلال در عملکرد حرکات هدفمند به علت فقدان آگاهی معنایی از حرکات وابسته مطرح می گردد.در آپراکسی فقدان حافظه عملی وابسته به عملکرد شی به معنی این است که اطلاعات بینایی و شنوایی وابسته به عملکرد اشیا نمیتوانند به سیستم معنایی و پانتومیم که آسیب دیده اند دسترسی داشته باشند. تقلید به عنوان روش ژستی – بینایی سالم باقی می ماند و می تواند استفاده شود. خطاها زمانی استفاده از اشیا و ابزار در تکلیف های روتین و به همراه دستور دادن صورت میگیرند. افرادی که آپراکسیای ایدهای دارند ممکن است در نام گذاری و توضیح عملکرد اشیا با استفاده از اطلاعات لمسی و بینایی توانا باشند اما نمیتوانند این آگاهی را به صورت اعمال یکپارچه کنند که علت آن اختلالی است که در سطح مفهومی عملکرد حرکتی وجود دارد.
آپراکسی های ایده ای حرکتی
این نوع به عنوان اختلال در انتخاب زمان بندی و سازماندهی فضایی حرکات هدفمند به علت اختلال در ایجاد یک پاسخ حرکتی سازمان یافته و کنترل شده می باشد که به علت اختلال در سیستم تولید که توسط Roy و Square توضیح داده شده است.
فردی که دچار آپراکسی ایده ای – حرکتی می باشد نمی تواند آنچه را که قصد دارد انجام دهد و پانتومیم و تقلید نیز دچار اختلال می باشد این نوع با پراکسیای ایده ای که تقلید سالم تفاوت دارد. خطا زمانی که از فرد خواسته می شود تا حرکات جهت دهی شی را با دستور بینایی (پانتومیم) و توسط کپی کردن حالات آزمونگر (تقلید) انجام دهد رخ میدهد ویژگی های فضایی و زمانی حرکات، اغلب تحت تاثیر قرار می گیرند. در متون مختلف در مورد اینکه آپراکسی ایده ای و ایده ای – حرکتی دواختلال جدا هستند یا با هم همپوشانی دارند چالش وجود دارد. چالش حاضر به خاطر کارهای اولیه است که توسط Liepman انجام شده است به خاطر اینکه وی ابتدا بین ایده و اجرا تفاوت قائل شده است. به هر حال استفاده از سیستم مفهومی – تولیدی گواه بر این است که آپراکسیا به علت مشکلات در سطوح مختلف ایجاد میشود، که بخشی از همان شبکه ی پراکسیا می باشد آپراکسیای ایده ای به اختلال در سطح معنایی و آپراکسیای ایده ای – حرکتی به اختلال در مرحله تولید مربوط می شوند.
کاردرمانی و گفتار درمانی در آپراکسیا از درمان های متداول در زمینه آپراکسی می باشد جهت مطالعه در زمینه خدمات کاردرمانی و گفتار درمانی به لینک های زیر مراجعه نمایید.
تیک در کودکان که بعضی به آن انقباض عادتی نیز می گویند عبارت است از حرکات ناگهانی ، سریع ، غیرارادی ، متناوب و تکراری که شبیه انقباض و تکان یک عضله است.تیک کودکان ممکن است در یک یا چند دسته از عضلات مخطط بدن یا حتی در یک عضو ظاهر شود. این حرکات (تیک در کودکان)ظاهرا به منظور خاصی صورت نمی گیرد ولی بی علت و بدون انگیزه هم نیست و در کودکان و نوجوانان شاد، راضی ، ایمن و متعادل از نظر روانی ، عاطفی و هیجانی کمتر دیده می شود. بین شدت تیک در کودکان و شدت کششهای عاطفی و هیجانی همواره رابطه نزدیکی وجود دارد. مثلا مشاهده شده است کودکی که از لحاظ تحصیلی هم از طرف اولیاء مدرسه و هم به علت داشتن پدری سختگیر مورد سرزنش بوده دچار تیک شده ولی در تعطیلات تابستان این عارضه به کلی از بین رفته است. فرستادن چنین کودکی به مدرسه شبانه روزی و قطع تماس با پدرش باعث رفع تیک کودک شده است. در واقع تیک در کودکان نمایانگر نوعی تخلیه روانی و نشانه ی ناراحتی های عصبی است و به همین جهت آن را یکی از علائم نوروتیک به شمار می آورد. تیک ها معمولا در خواب از بین می روند و در فعالیت های روزانه کاهش می یابند. در چهارمین تشخیص و آمار بیماریهای روانی تیک را دربحث جداگانه شرح داده اند.
علایم تیک در کودکان
تیک در کودکان بیشتر در صورت،گردن و سر ظاهرمی شود و کمتر ممکن است عضله ای فاقد تیک باشد. این حالت در کودکان شایع تر از بالغین است به طوری که بن کور در 1795 کودک 2 تا 13 ساله ، 417 مورد یعنی 23 در صد گزارش داده است. میزان هوش در ایجاد تیک کودک دخالتی ندارد و هوشبهر مبتلایان بین 95 تا 105 گزارش شده است. ولی بیماران نگارنده همگی بهره هوشی بالاتر از 110 داشته اند. نسبت ابتلا پسر به دختر را 3 به 2 و در بعضی مطالعات یکسان گزارش داده اند.تیک کودکان را بعضی ها نوروزتک علامتی می نامند و معتقدند که نوروز کودک فقط به یک علامت منحصر می شود. به کرات دیده شده است که تیک در کودکان همراه با سایر علائم و مشکلات روانی مخصوصا بیقراری ، خستگی زودرس، عصبانیت ،ترس،اختلالات خواب و اشتها ،جویدن ناخن و حتی اگزمای کودکان بوده است. شروع تیک در کودکان ابتدا موقتی است و در صورتی که ادامه یابد و به طور صحیح درمان نشود ممکن است دائمی و مزمن شود. در تاریخچه ی فامیلی مبتلایان به تیک سابقه ی ابتلا به بیماری های عصبی یا روانی بیشتر از گروه شاهد گزارش شده است. تیک کودکان را یکی از تظاهرات آشکار نوروز وسواس اجباری در کودکان می دانند. در جریان جنگ ایران و عراق و بمباران شهر تهران شاهد برگشت تیک بیماران درمان شده و همچنین تیک های نوظهور و گذرا بودیم. تیک های گذرا معمولا همه روزه ظاهر و بیش از یک سال متوالی دوام ندارند ولی در نوع تیک مزمن چه به صورت حرکتی و یا به صورت صوتی ممکن است بیش از یک سال طول بکشد و باعث اختلال در کارکرد های اجتماعی بشود. در تیک مزمن هیچ وقت تیک حرکتی و صوتی توأم نیستند در صورتی که در نوع ژیل دولاتورت تیک صوتی و حرکتی به طور توأم دیده می شوند.
تیک در کودکان را بعضی ارثی می دانند و می گویند در بعضی خانواده ها زیاد دیده می شود. چون در این خانواده ها غالبا میزان درگیری ها ، بیماریهای عصبی و هیجانات زیاد است لذا بهتر است تیک را یک پدیده خانوانگی بدانیم نه ارثی وبه علاوه در نوع ارثی انتقال اختلال بیوشیمیائی مطرح می شود. تیک در کودکان ممکن است یگانه علامت ابتلا دستگاه عصبی مرکزی مخصوصا دستگاه اکستراپیرامیدال باشد.
تقیسم بندی تیک در کودکان
تیک ها را برحسب ناحیه ای از بدن که ظاهر می شود تقسیم بندی و نامگذاری می کنند. این روش جنبه تشخیصی ندارد و به صورت ذیل تقسیم می شود:
1.تیک های پلک چشم (چشمک زدن)،چین دادن ابرو،زبان(باعث لکنت زبان می شود)، سرو گردن که گاهی با انقباض صورت و بالا انداختن شانه همراه است و در این صورت باعث خستگی عضلانی و شدت تیک میشود.
2. تیک های تنفسی باعث صدا های مختلف حنجره، عطسه کردن،سکسکه ، تنگی نفس،سرفه های پی در پی و صاف کردن گلو می گردد.
3. تیک های گوارشی:باعث انقباض معدی،تهوع،استفراغ،اسهال،آروغ و یبوست متناوب می باشد.
4. تیک های اعضای محیطی به صورت حرکات مختلف در دستها و پاها،شانه یا پرش عضلات تظاهر می کند.
روش های درمان اختلالات تیک
تیک ها، حرکات یا صدا های تکراری، معمولاً سریع که کودک به طور غیر ارادی انجام می دهد، از نظر شدت متفاوت هستند. برخی از تیک ها به سختی قابل توجه هستند و نیازی به توجه حرفه ای ندارند. اما زمانی که این حرکات کیفیت زندگی کودک را مختل می کنند، زمان آن است که به دنبال درمان باشیم. در حالی که هیچ درمانی برای اختلالات تیک وجود ندارد، مداخلاتی وجود دارد که می تواند کمک کند. تیک ها تنها در صورتی درمان می شوند که در فعالیت ها یا خود انگاره کودک اختلال ایجاد کنند؛ درمان ممکن است شامل رفتار درمانی برای تیک ها و آموزش معکوس عادت یا دارو های ضد روان پریشی باشد. تیک ها از نظر شدت بسیار متفاوت هستند؛ آن ها در میان کودکان شایع هستند و بسیاری از آن ها ارزیابی یا تشخیص داده نمی شوند. بسیاری از تیک ها در نهایت پس از چند سال از بین می روند یا بهبود می یابند. اما، اگر درمان نشوند، تیک های شدید تر می توانند مشکلاتی مانند مشکلات در مدرسه یا مشکلات اجتماعی ایجاد کنند. چند کار ساده وجود دارد که می توانید انجام دهید که ممکن است به بهبود تیک های شما یا فرزندتان کمک کند:
-از استرس، اضطراب و بی حوصلگی دوری کنید: برای مثال، سعی کنید یک فعالیت آرامش بخش و لذت بخش ( مانند ورزش یا سرگرمی ) پیدا کنید.
-از خسته شدن بیش از حد خودداری کنید: سعی کنید هر زمان که ممکن است خواب شبانه خوبی داشته باشید.
-سعی کنید تیک فرزند تان را نادیده بگیرید و زیاد در مورد آن صحبت نکنیدک جلب توجه به آن ممکن است آن را بدتر کند.
-هنگامی که تیک فرزند تان رخ می دهد، او را سرزنش نکنید.
-به فرزند تان اطمینان دهید که همه چیز خوب است و دلیلی برای خجالت کشیدن او وجود ندارد.
-به افرادی که به طور منظم با آن ها در تماس هستید، در مورد تیک ها اطلاع دهید تا از آن ها آگاه باشند و بدانند که هنگام وقوع آن ها واکنشی نشان ندهند.
برای سالیان متمادی، رایج ترین درمان برای اختلالات تیک، نوعی از رفتار درمانی به نام آموزش معکوس عادت (HRT) و گفتاردرمانی بوده است. در HRT، یک درمانگر ابتدا بیماران را آموزش می دهد تا نسبت به تیک های خود و احساسی که قبل از وقوع آ نها دارند، آگاه تر شوند. گام بعدی، ارائه یک پاسخ رقابتی است که انجام تیک را دشوار می کند.
درمان تیک در کودکان
درمان تیک کودکان مسئله مشکلی است. در درمان تیک در کودکان نباید به نوع تیک اهمیت داد بلکه باید کودک را درمان کرد. وادار کردن کودک به اینکه جلو آیینه بایستد و خود را در موقع تیک تماشا کند یا روش های مانند معالجه با برق و نظایر آن اثری ندارد. همه این روش ها حاکی از آن است که بیشتر به تیک کودک توجه می شود نه به بیمار. والدین باید بدانند که تیک در کودکان عادت نیست زیرا عادت را می توان کنترل کرد در حالی که تیک غیر ارادی بدون کنترل صورت می گیرد.
آرام و مساعد کردن اوضاع خانواده کودک مبتلا به تیک،رفع مشکلات درسی و تطبیق با مدرسه بخصوص اگر تیک در کودکان در سنین دبستان و به علت مسائل درسی ظاهر شده باشد روش های موثری است که در درمان تیک کودکان نقش بزرگی ایفا می کند. به علاوه باید بیمار و اطرافیان وی را نسبت به قابل درمان بودن تیک مطمئن ساخت. ضمنا باید به بیمار توصیه کرد که به کار روزانه خود ادامه دهد و به اندازه کافی استراحت کند. از طرفی چون تیک در کودکان غالبا با علائم دیگری همراه است لذا برای درمان تیک کودک باید این علائم نیز برطرف و معالجه شود. نکته مهم دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد مسئله عود تیک است که بیمار آن را به صورت یک علامت نوروتیک انتخاب می کند.در این حالت ممکن است مدتی پس از بهبود به علت اشکالات روانی و مشکلات دیگر تیک برگشت نماید.
برای درمان این بیماری روان درمانی به صورت رفتار درمانی مخصوصا به صورت شرطی کردن منفی که باعث خستگی عصبی عضلانی می شود ممکن است موثر باشد. مصرف دارو های آرام بخش و رفع هیجانات بیمار توأم با روان درمانی قالبا نتیجه خوبی می دهد. ماساژ درمانی نیز از مواردیست که بر روی آرام سازی کودک و کاهش تنش عضلانی و تیک در کودکان کمک می کند.
در اینجا بی مناسبت نخواهد بود که در زمینه بیماری تیک از سندرم نادری یاد کنیم به نام سندرم ژیل دولاتورت که به تیک فروزادگان یا تحلیل رفته ها نیز شهرت داد.
این تیک توسط ژیل دولارتورت پزشک فرانسوی در سال 1885 توصیف و به نام وی نامیده شده است و اغلب در پسرهای 7 تا 8 ساله که سابقه بیماری روانی و رفتارهای سایکوپاتیک دارند دیده می شود. اولین علائم بیماری بین 2 تا 10 سالگی و تقریبا همیشه قبل از 18 سالگی است که اکثرا به صورت اختلال در یادگیری، دقت و توجه قبل از بروز علائم تیک بروز می کند. این سندرم تقریبا همیشه با حرکات چهره تیک های حرکتی و صدا های مختلف گلو(تیک صوتی) آغاز می شود و با حرکت غیر ارادی و پرش کلمات به طور انفجاری که از لحاظ معنی نامفهوم است وحتی با برخی الفاظ زشت و مستهجن همراه است. تکرار خود به خود و مقاومت ناپذیر کلمات و گفته های دیگران در حضور بیمار علامت دیگری است که در این بیماران شایع است. عقیده بر این است که بیماری ممکن است نتیجه یک انسفالیت روماتیسمی یا بیماری اسکیزوفرنی باشد. بیماری در پسران چهار برابر بیشتر از دختران دیده می شود. در این سندرم حرکات غیر عادی، بدون منظور و هدف، تکراری و ناگهانی است و به همین منظور آن را یک نوع تیک به حساب می آورند. عده ای این حرکات را یک نوع وسواس اجباری می دانند ولی علت بیماری را باید یک اختلال نوروآناتومی (اروکانیک) و بیوشیمی مغزی دانست. وجود بیماری در دوقلوهای یکسان53 درصد و دردو قلوهای غیر یکسان 8 درصد نشان دهنده یک عامل وراثتی است که بعضی ها یک ژن غالب اتوزومی را دخیل می دانند.
طبق اظهارات ژیل دولاتورت عاقبت بیماری خوب نیست ولی مقالات جدیدی در این زمینه عاقبت بهتری را با استفاده ازداروهای آرام بخش برای این بیماران پیش بینی می کنند وهالوپریدول اوراپ کلونیدین بمدت طولانی در 40 تا 70 درصد بیماران باعث رفع علائم بیماری شده است. شدت یافتن تیک با داروهای محرک مغز به علت آزاد شدن دوپامین و درمان تیک با هالوپریدول به علت بلوکه کردن اثر دوپامین نشان دهنده اختلال نورو شیمیایی مانند ازدیاد دوپامین و همچنین شدت یافتن تیک با فشارهای عصبیو استرس و تخفیف علائم بیماری با داروهای بلوکه کننده نورآدرنالین اختلال سیستم عصبی مرکزی را نشان می دهد. کوچکی اندازه کورپوس کالوزوم و کاهش نورون های مهاری کورتکس پره فرونتال باعث تهییج پره فرونتال و باعث افزایش تحریک پذیری قشری این بیماران است.
علت دقیق اختلال تیک ناشناخته است، اما عوامل ژنتیکی، تغییرات شیمیایی مغز (بهویژه دوپامین)، استرس و مشکلات عصبی میتوانند نقش مهمی داشته باشند. همچنین برخی عفونتها و آسیبهای مغزی نیز احتمال بروز تیک را افزایش میدهند.
2.آیا اختلال تیک در کودکان شایع است؟
بله. اختلال تیک معمولاً در کودکی شروع میشود، اغلب بین ۵ تا ۱۰ سالگی. بسیاری از کودکان با تیکهای موقتی مواجه میشوند که ممکن است با رشد کاهش یابد یا از بین برود. اما در برخی موارد تیکها پایدارتر شده و نیاز به درمان دارند.
از آنجایی که تشخیص تحول عصبی طبیعی از غیرطبیعی به وسیله آزمون های روانشناختی در چند سال اول زندگی مشکل است، در صورت ابهام در روند تحول، کودک باید تحت معاینه نورولوژیست قرار گیرد. نورولوژیست نوع بیماری صدمه یا فرآیند های تحولی و ژنتیکی را که موجب اختلال در عملکرد های سیستم اعصاب مرکزی میشود، تشخیص میدهد آزمونهای نورولوژی معمولاً شامل موارد زیر است ۱ ارزیابی دقیق تاریخچه طبی و رشد فرد ۲ ارزیابی وضعیت روانی ۳ ارزیابی ظرفیت عملکردی سیستم اعصاب مرکزی و محیطی ۴ ارزیابی سیستم های حرکتی ۵ ارزیابی عملکرد های حسی و ۶ ارزیابی عملکرد های ارادی این ارزیابیها به وسیله معاینه سفتی عضلات مختلف و واکنش های بازتابی صورت می گیرد.
تفسیر اطلاعات به دست آمده از آزمونهای نورولوژیک با توجه به سن کودک و توانایی عملکردی و هوشی وی انجام می گیرد. در اتاق معاینه ابتدا پزشک یک مصاحبه بالینی با بیمار یا والدین انجام میدهد. از آنجایی که کودک در طول این فرآیند حضور دارد، مصاحبه کننده میتواند میزان شرکت توجه و بیان کودک را مورد بررسی قرار دهد. علاوه بر این پزشک می تواند حرکات صورت کودک را از نظر تکانهای سر، باز و بسته شدن چشم، حرکات غیر ارادی اندام ها و ناهنجاری های حرکتی تحت نظر قرار دهد. همچنین رفتار کودک را از نظر میزان هیجان، وابستگی به والدین رابطه والد – کودک و سطح فعالیت مشاهده نمایند. موارد زیر در جریان ارزیابی باید در نظر گرفته شود : آیا کودک رابطه مناسبی با والد دارد؟ آیا کودک در تلاش است که والد را تحت سلطه خود در آورد؟ پاسخ ها گذرا است یا دائمی؟ رفتار والد حالت مراقبتی دارد یا خصمانه؟
غربالگری رشد حرکتی
پس از ۴ سالگی ارزیابی سرندی حرکتی انجام میشود. به عنوان مثال کودک در مقابل نورولوژیست می ایستد و از کودک خواسته می شود که بر روی یک پا و سپس روی پای دیگر بایستد رو به جلو و عقب راه برود بر روی پنجه های پا و سپس پاشنه های پا راه برود. علاوه بر اینها کودک باید در حالت چمباتمه در حالی که چشم هایش بسته و دستها و بازوها به حالت افقی قرار دارند. برخیزد بر روی دو پا بایستد. این تکالیف به منظور بررسی تعادل و حرکت اجرا می شوند. یکی از آزمونهای حرکتی مورد استفاده آزمون رومبرگ است. این آزمون تکلیفی است که چشم های کودک بسته است و او باید ساکن بایستد و تعادل خود را حفظ کند. بر اساس این ارزیابیها، ناهنجاری هماهنگی حرکتی تعیین میگردد. قسمت بعدی آزمون ها شامل آزمون بازتابها است. در این قسمت بازتاب و تری یا بازتاب کشش ماهیچه ای و سایر بازتاب های متناسب با سن مورد ارزیابی قرار میگیرند. در بازتاب وتری ارزیاب با استفاده از یک چکش و در حالتی که کودک آرام نشسته است، چکش پلاستیکی را به زیر زانو کودک وتر عضله جلو ران چهار سر می زند و بازتاب زانوی وی را ارزیابی میکند. واکنش شدید، مانند انقباض ماهیچه ها که معمولاً نباید وجود داشته باشد نشانی از نقص سیستم مغزی نخاعی است. بازتاب های مذکور غالباً نتیجه ناهنجاری های حرکتی نخاع یا مخچه هستند. فعالیت مخچه ای به این ترتیب ارزیابی می شود که ابتدا از کودک می خواهند که بینی خود را لمس کرده و سپس، انگشت پزشک را در وضعیت های مختلف لمس نماید. همچنین کودک باید پاشنه خود را روی ساق پای مخالف (از مچ پا تا زانو) حرکت دهد. ناتوانی در انجام این تکالیف تا حدودی بیان گر ضعف عملکرد مخچه است .عصب های جمجه ای در مرحله بعد از ارزیابی می شوند. ناهنجاری های مادر زادی و آسیب های ضربه ای مغز می تواند علائم قابل مشاهده نورولوژیک ایجاد نماید.
سیستم حسی در مرحله بعد از ارزیابی می گردد. حس حرکت و حس وضعیت مفصل در این بخش مورد ارزیابی قرار می گیرد. عصب شناس برای ارزیابی توانایی کودک در تلفیق اطلاعات لامسه ای، نقاط مختلف بدن را به صورت یکطرفه و دوطرفه و در حالتی که چشمان کودک بسته است. لمس میکند ناتوانی در تشخیص محل لمس مربوط به اختلال قطعه آهیانه است. همچنین از کودک می خواهند که اشیاء مختلفی که در دستش گذاشته می شود، در حالتی که چشمانش بسته است، شناسایی کند اگرچه فرض بر این است که انجام این امور اطلاعاتی را در خصوص توانایی یکپارچگی قطعه آهیانه فراهم میکند، اما توجه به موضوع موجب تداخل در عملکرد میگردد. در ارزیابی نورولوژیک قدرت عضلانی نیز ارزیابی می گردد. در این مورد از کودک خواسته میشود که با دست خود با تمامی قوا دست آزمونگر را فشار دهد و یا ممکن است از او بخواهد که برخلاف نیروی آزمونگر نیروی وارد کرده و یا در حالتی که آزمونگر پاهایش را نگه داشته است بر روی دستها راه برود به محض اینکه پاهای کودک بر روی زمین قرار گرفت، از او میخواهند که بلند شود. ناتوانی در برخاستن بدون کمک معیاری دیگر از ضعف عضلانی به شمار می رود. برای ارزیابی راه رفتن کودک باید بتوانید رو به جلو و عقب راه بروید و بدود. مشکل در دویدن مشکل در راه رفتن را نشان می دهد و علائم تشنج یا اختلال حرکتی را نمایان می کند.
یک سوال مهم در فرآیند ارزیابی نورولوژیک این است که چه زمانی ارزیابی نورولوژیک مفید است؟ حالت های ذکر شده در ذیل نشان دهنده لزوم انجام آزمونهای نورولوژیک است :
حالت تهوع ناگهانی، بی دلیل و مکرر با تب،سر درد و بی حالی که می تواند علائم مننژیت یا آنسفالیت باشد.
پلک زدن های سریع، تجارب بینایی و شنوایی غیرمعمول، گرفتگی ماهیچه ای که ممکن است ناشی از حمله صرع ناگهانی باشد.
توهم بینایی و بویایی
اختلال ناگهانی حرکتی یا تعادل
بیماری ویروسی طولانی مدت
ضربه به سر با علائم تهوع، تیرگی دید، بیهوشی و گشادگی مردمک
اختلالات اعصاب جمجمه ای که منجر به ضعف حرکتی یک طرفه یا دوطرفه شود (آویزان شدن لب ها، چشم یا ماهیچه های صورت یا بیرون افتادگی زبان.)
کاهش ناگهانی و بی دلیل عملکرد های ادراکی، بیانی، حافظه ای یا حرکتی
لزوم تصویر برداری سیستم عصبی بر اساس معاینات نورولوژیک
علائم مثبت در آزمون های نورولوژیک ممکن است پیشنهاد کننده تصویر برداری سیستم عصبی باشد. ناهنجاری های پیشرونده عصبی در کودکان به اندازه مغز، رشد بافت، تشکیل غشا و لوله عصبی تاثیرگذار است و معمولاً نیازمند تشخیص اولیه و پیگیریهای بعدی هستند کودک یا بزرگسال در شرایط زیر باید تحت تصویربرداری سیستم عصبی قرار گیرد :
ضربه مغزی
تومور سیستم عصبی مرکزی
آسیب های تحلیلی غلاف میلین سیستم عصبی مرکزی
ناهنجاری های پیشرونده عصبی که بر اندازه یا نحوه شکل گیری ساختار های مغزی موثر باشد (ازدیاد مایع مغزی – نخاعی)
بیماریهای عروقی مغز
ناهنجاری های پیشرونده عصبی دیگر در شرایطی که قبلاً سابقه حملات ناگهانی علائم عصبی و یا تأخیر شدید زبانی یا گفتاری وجود داشته باشد.
ارزیابی های نورولوژیک به صورت منظم بر روی کودکان دچار عارضه مغزی انجام میشود تا تغییرات سیستم عصبی آنها مورد سنجش قرار گیرد. در ارزیابیهای عصب شناسی از معیارها و روش هایی استفاده می شود که وضعیت رفتاری عصبی کودکانی که از ناهنجاری های مختلف رنج می برند مشخص می گردد. درفرایند تحول تهدید هایی مانند صرع یا ضربه های مغزی می توانند علائم مشخص نورولوژیک ایجاد نماید. نورولوژیست با استفاده از آزمونهای بالینی و گاهی در مورد نیاز ابزارهای پاراکلینیکی سلامت اعصاب مغزی و نخاعی و سیستم عصبی مرکزی (مغز و نخاع) را مورد بررسی قرار میدهد.
سوالات متداول:
1- چه عواملی باعث ایجاد این اختلال میشوند؟
عواملی مانند سکته مغزی، بیماریهای تحلیلبرنده مانند پارکینسون و اماس، تروما، عفونتهای ویروسی یا باکتریایی، تومورهای مغزی و ناهنجاریهای ژنتیکی از دلایل رایج اختلال عملکرد عصبی هستند.
2-چه نقشی کاردرمانی و گفتاردرمانی در درمان اختلال عملکرد عصبی دارند؟
کاردرمانی به بهبود تواناییهای حرکتی، عملکرد روزانه و استقلال فرد کمک میکند. گفتاردرمانی در درمان مشکلات گفتاری و بلع نقش مهمی دارد. این درمانها به بازآموزی مسیرهای عصبی کمک میکنند.
کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی گروه هدف مناسبی برای توانبخشی شناختی هستند چراکه مشکلات رفتاری آنها اعم از بی توجهی، تکانشگری و بیش فعالی خاستگاه شناختی و مغزی مشخصی دارند و به عبارت دیگر زیربنای شناختی نقایص رفتاری روشن است. این انطباق رفتار کارکرد شناختی فرصت ترمیم رفتار و با تقویت کارکرد شناختی را فراهم می کند. در این بخش مروری بر مطالعات انجام شده با ابزارهای مختلف جهت توانبخش شناختی کودکان با اختلال نقص توجه – بیش فعالی صورت گرفته است. در این مطلب به توضیح توانبخشی شناختی دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی و تمرکز روی ابزار ارزیابی، الگوی ارائه برنامه توانبخشی شناختی و اثرات برنامه است. بدین منظور به تفکیک برنامه های مورد استفاده اثربخشی مطالعات بر اساس ابزارهای مورد استفاده آورده شده است. مرکز تخصصی دکتر صابر در زمینه درمان اختلال بیش فعالی با استفاده از درمان های مختلفی نظیر سنسوری روم، اتاق تاریک کاردرمانی، توانبخشی شاختی فعالیت می نماید.
توانبخشی شناختی در درمان نقص توجه
ارزیابی اختلال نقص توجه – بیش فعالی عموما بر اساس آزمون های رفتاری و مصاحبه های روانشناختی با والدین و معلمان صورت میگیرد. ارزیابی رفتاری با استفاده از پرسشنامه های رتبه بندی اختلال صورت میگیرد. این ابزارها برای بررسی قدرت تعمیم توانبخشی شناختی بسیار ضروری اند. ارزیابی توانایی توجه و کنترل تکانه ممکن است از نظر بوم شناختی مشکلاتی داشته باشد، به این معنا که گاهی ممکن است تکالیفی که در یک آزمون به کودک ارائه میشوند، نظام توجهی یا قطعه پیشانی را درگیر نکند. اغلب تکالیفی که در این آزمون ها به کودکان ارائه میشود، جالب به نظر میآیند، تنها به مدت چند دقیقه طول می کشند و تحت نظارت مستقیم آزمونگر انجام میشوند. برای سنجش دقیق قدرت کودک در عملکردهای اجرایی و توجه، تکالیف بایستی به میزان کافی طولانی و یکنواخت باشد. نکته بسیار مهم در ارزیابی اختلال این است که آزمون های شناختی صرفاً برای طرح ریزی برنامه توانبخشی مورد استفاده قرار می گیرند و هیچ گونه ارزش تشخیصی برای اختلال ندارد. قطعه های پیشانی عملکرد حرکتی و عملکرد های اجرایی را برعهده دارند. در فردی با آسیب به قطعه پیشانی ممکن است عملکرد قطعات خلفی مغز طبیعی باشد و حتی کودک از هوش بالایی برخوردار باشد اما قادر به استفاده از این توانایی هایش نیست. افرادی که در توانایی توجه مشکل دارند در آزمون مرتب کردن کارت ویسکانسین مشکل دارند. این آزمون که در آن نیاز به حفظ توجه، انعطاف پذیری شناختی و تنظیم عملکرد در جهت هدف است، عملکرد قطعه پیشانی را مورد ارزیابی قرار می دهد. در مطالعاتی که در آنها از دیگر آزمون ها، نظیر آزمون استروپ استفاده می شود، تفاوت های متناقضی بین افراد با و بدون اختلال نقص توجه – بیش فعالی گزارش میشود. این تناقضات ممکن است ناشی از استفاده از زیر مجموعه های اختلال نقص توجه – بیش فعالی غفلت از اختلالات هم پوشان و یا شدت اختلال باشد. هر کدام از این عوامل ممکن است بر روی عملکرد فرد در آزمون تأثیر بگذارد. تکالیف پیچیده تر به برنامه ریزی سازمان بندی و تنظیم رفتاری دقیق تری احتیاج دارند. وقتی که محیط جدید و نا آشنا بوده و تکالیف به صورت غیرمنتظره ای متفاوت، جذاب و متنوع باشند، کودکانی که دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی هستند مشکلات توجهی و رفتاری کمتری از خود بروز میدهند. هنگامی که تکلیف یا محیط مورد نظر فراتر از توانایی کودک، در حفظ توجه و مهارت مهار باشد نشانه هایاختلال نقص توجه – بیش فعالی بروز می یابد برای مثال، ممکن است کودک بدون آنکه بداند دقیقاً از او چه چیزی خواسته شده سریعا پاسخ دهد نتواند نتایج کار را بسنجد و برای رسیدن نوبتش بی تاب باشد. در روند اجرای تکلیف در مقابل تلاش های طولانی مدت تر که در نهایت پاداش بزرگ تری هم به همراه دارند بیشتر به دنبال کسب جایزه و پاداش هایی باشد که سریع به دست میآیند و به تلاش کمتری نیاز دارند.
توانبخشی شناختی در درمان بیش فعالی
توانبخشی شناختی مستلزم تمرین مکرر یک فرآیند شناختی خاص ( یا چندین فرآیند ) در یک دوره زمانی طولانی است که معمولاً چندین هفته طول می کشد و پس از آن انتظار می رود عملکرد در وظیفه آموزش دیده بهبود یابد، اما مهم تر از آن در وظایف آموزش ندیده و یا معیارهای رفتاری است. هدف اصلی توانبخشی شناختی، بهبود علائم و شکایت اصلی است. هدف از این نوشته نیز تعیین اثر انتقال توانبخشی شناختی به حوزه های شناختی آموزش ندیده و رفتار در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی (ADHD) است. تحلیل ها نشان داده است که گروه تجربی بهبود در حوزه آموزش دیده را نشان می دهد. نتایج هم چنین نشان دهنده عدم انتقال نزدیک به توجه انتخابی و کنترل بازداری با یک اثر انتقال دور موفق به تصمیم گیری پرخطر و تخفیف تاخیری است. آموزش توجه و حافظه کاری، تخفیف تاخیری را کاهش می دهد. توانبخشی شناختی می تواند به صورت افقی به سایر حوزه های شناختی در همان سطح و به صورت عمودی به رفتارها به شیوه بالا به پایین منتقل شود. یافته ها نشان می دهد که توانبخشی شناختی با تمرکز بر کنترل بازداری، یک مداخله موثر برای افزایش بازداری پاسخ و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی ADHD است. استفاده از برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر با نتایج مثبت و موثر همراه است و توجه را در کودکان به طور قابل توجهی بهبود می بخشد. از این رو می توان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی حافظه کاری در کاهش مشکلات خواب و علائم رفتاری در اختلال نقص توجه-بیش فعالی موثر است. پیشنهاد می شود که درمان شناختی برای توانبخشی شناختی – روانشناختی برای کاهش مشکلات خواب و علائم رفتاری در کودکان مبتلا به ADHD استفاده شود. اگرچه الگوی کلی یافته های این نوشته امیدوار کننده است، اما محدودیت های روش شناختی و نظری مرتبط با ادبیات، نتیجه گیری ها را در مورد اثربخشی آموزش شناختی به عنوان یک روش توانبخشی برای ADHD محدود می کند. توانبخشی شناختی باعث بهبود حافظه کاری و کاهش نقص توجه پایدار در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی می شود. توانبخشی شناختی روشی کاملا مؤثر است و می تواند برای درمان این اختلال (ADHD) استفاده شود. ما چندین پیشنهاد را که ممکن بود اثرات آموزش را بهبود بخشد، فرضیه سازی کردیم و مشخص شد که گنجاندن برنامه های توانبخشی شناختی در پروتکل های درمانی جامع به متخصصان کودک توصیه می شود.
برنامههای توانبخشی شناختی
برنامه توجه کن
برنامه توجه کن برای آموزش توجه انتخابی، انتقال توجه و توجه تقسیم شده با استفاده از محرکهای دیداری و شنیداری در توانبخشی شناختی طراحی شده است. محرک دیداری شامل مجموعه ای از نقاشیهای کودکان و بزرگسالان است که از نظر سن، جنسیت، رنگ مو و سایر ویژگی های بدنی با هم تفاوت دارند.این برنامه توانبخشی شناختی به علاوه تعدادی تصویر خانه هم دارد که چند اتاق دارد و از نظر رنگ، شکل و سایر ویژگی ها قابل طبقه بندی اند محرک شنیداری شامل لیستی از لغات است که روی لوح فشرده ضبط شده اند و شرکت کننده باید هر وقت کلمه خاصی را شنید کلید هدف را فشار دهد.در برنامه توانبخشی شناختی تکالیف به تدریج سخت تر می شوند و محرک های اضافی در حین انجام آنها ارائه می شود.
بازی حافظه
هر جلسه برنامه توانبخشی شناختی چند بازی بازداری پاسخ و چند بازی حافظه فعال تشکیل شده است. بازی بازداری پاسخ، برو نرو و بازی حافظه فعال، غذا دادن به میمون است. تعدادی تصویر برو و تعداد کمتری تصویر نرو در بازی وجود دارد و از شرکت کننده خواسته می شود هر وقت تصویر هدف (حیوان و غذا) را دید کلمه را با حداکثر سرعت فشار دهد و در غیر اینصورت دکمه را فشار ندهد در بازی غذا دادن به میمون از شرکت کننده خواسته میشود که جعبه ها را بگردد تا موز پنهان شده را پیدا کند. در این تکلیف کاربر نباید داخل جعبه ای که قبلاً باز کرده و موز آن را برداشته است و یا خالی بوده است را دوباره باز کند.
برنامه فراخنای دیداری
این برنامه توانبخشی شناختی ده تکلیف فراخنای دیداری فضایی و کلامی دارد. سطح سختی هر تکلیف به تدریج افزایش پیدا می کند. در هر تکلیف چند محرک روی صفحه حرکت می کنند به همین دلیل نیاز به توجه، حافظه و ردیابی دیداری خوبی دارد.
برنامه مداخلات فراشناختی کارکردهای اجرایی در درمان نقص توجه
در این برنامه از راهبرد جبرانی برای توانبخشی شناختی استفاده شده است. بدین منظور ابتدا از کودکان پرسیده میشود که توجه کردن چیست و بعد از آنها خواسته می شود که بگویند برای این کار برای اینکه بتوانند توجه کنند چه کاری انجام میدهند بعد سرگرم فعالیتدهایی می شوند که جنبه های مختلف کارکردهای اجرایی آنها را درگیر میکند مثل توجه، حافظه، بازداری، تعادل، هماهنگی چشم و دست، آگاهی حسی، مهارت های شنیداری و تمرکز دیداری. سطح دشواری ایت فعالیتها به تدریج افزایش پیدا میکند. این فعالیت ها نه تنها تجربه لذت بخشی هستند، بلکه در همه آنها افزایش مهارت های فراشناخت هدف قرار گرفته است. اصول تعدیل رفتار (مثل پیشگیری از بروز رفتار، چیدن محیط متناسب با نیازهای کودکان، ارائه تقویت و…) نیز باید رعایت شود. علاوه بر تکالیف گروهی کودکان، درمانگر نحوه انجام فعالیتها را در خانه به مادران آموزش می دهد. تاکید این فعالیت ها روی بازداری، توجه و مهارتهای حافظه است.
منابع:
sciencedirect.com
pmc.ncbi.nlm.nih.gov
childmentalhealth.ir
jpe.atu.ac.ir
jpmm.marvdasht.iau.ir
سوالات متداول:
1.آیا توانبخشی شناختی برای کودکان با نقص توجه و بیش فعالی مفید است؟
کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی گروه هدف مناسبی برای توانبخشی شناختی هستند چراکه مشکلات رفتاری آنها اعم از بی توجهی، تکانشگری و بیش فعالی خاستگاه شناختی و مغزی مشخصی دارند.
2. در توانبخشی شناختی چه مهارت هایی تقویت می شود؟
در توانبخشی شناختی به بهبود حافظه، توجه، ادراک ، مهارت های حل مسئله و کارکردهای اجرایی مغز پرداخته می شود.
دیستروفی عضلانی یک بیماری پیشرونده عضلانی می باشد و متاسفانه بیماری دیستروفی عضلانی درمان قطعی ندارد و تنها میتوان عوارض آن را تا حدی درمان کرد تا بیماران وضعیت بهتری داشته باشند. داشتن تغذیه خوب برای بیمار دیستروفی دوشن مفید است ولی نباید بیماران و مقادیر زیادی ویتامین مصرف کنند. زیرا ممکن است عوارض جانبی داشته باشد. توانبخشی دیستروفی عضلانی (کاردرمانی) می تواند در به تعویق افتادن سفتی عضله های مچ پاها، مفصل ران و آرنج موثر باشد. ممکن است تمرین عضلانی بیش از حد تخریب رشتههای عضلات را تسریع می نماید به همین علت انجام تمرینات توانبخشی باید توسط یک متخصص کاردرمانی در دیستروفی عضلانی انجام گیرد. البته باید عفونتهای ریوی بیماران را به سرعت درمان کرد. در حال حاضر درمان دارویی با انتقال میوبلاست و ژن درمانی روش هایی هستند که مورد بررسی می باشند.
کاردرمانی در دیستروفی عضلانی- توانبخشی در دیستروفی عضلانی
مداخلات کاردرمانی موثر نیازمند جمع آوری و ارزیابی های دقیق بیمار است. این امر هم عملکرد نورولوژیکی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد،همچنین توانایی فرد در کارهای ضروری خود را متاثر می سازد. با انجام یک ارزیابی دقیق از توانایی ها و ضعف های فرد برنامه درمانی تدوین و ارائه می شود. با توجه به مشکلات بیمار کاردرمانی در زمینه های مختلف کاردرمانی جسمی، درکی حرکتی، کاردرمانی ذهنی، آب درمانی، اتاق تاریک و… انجام می گیرد.
کاردرمانی جسمی
کاردرمانی جسمی در اختلالات ارتوپدی و نورولوژی، دیستروفی عضلات، تون عضلانی، اصلاح پوسچر و انحرافات ستون فقرات و مفاصل، تقویت عضلانی، برطرف کردن سفتی در کودکان
کاردرمانی ذهنی
کاردرمانی ذهنی در حیطه مفاهیم ذهنی، کارکرد های اجرایی مغز شامل حافظه، توجه و تمرکز،قدرت حل مسئله و استدلال و…. فعالیت می کند.
کاردرمانی درکی حرکتی
این بخش به انجام تمریناتی در زمینه افزایش مهارت های هماهنگی حرکتی و تمرینات تعادلی پرداخته می شود.
آب درمانی
آب درمانی کودکان یکی از درمان های تاثیر گذار در حیطه کودکان با اختلالات حرکتی، ضعف عضلانی و دیستروفی عضلانی می باشد.
درمان دارویی در دیستروفی عضلانی
درمان های دارویی زیادی تاکنون برای دوشن پیشنهاد شده است. در یک بررسی تمام گزارش هایی که از سال ۱۹۸۰ / ۱۹۴۰ درمان های دارویی مختلف را پیشنهاد کرده بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند. این نتایج به رغم ادعای نویسندگان آن موفقیت آمیز نیست زیرا تعداد نمونه ها و مدت زمان مطالعه کافی نبوده است. (مدت زمان مطالعه باید دو سال باشد.)
بروک و همکاران ۱۹۸۱ پیشنهاد کردند که باید حتماً سن بیمار و شدت بیماری هم در نظر گرفته شود از تمامی داروهایی که در طول سالهای متمادی کنار گذاشته شدند تنها داروی که هنوز مصرف میشد پرودنیزون است. حدود ۲۴ سال پیش ۱۴ بیماری دوشن توسط دراچمن و همکاران بررسی شدند و به این نتیجه رسیدند که استروئیدها می توانند ارزش درمانی مطلوبی داشته باشند سایر گزارش ها نیز این مطالب را تایید کرد. ۱۳ سال بعد بروک و همکاران روی ۱۳ بیمار دوشن که بین ۱۵-۵ ساله بودند پردنیزون را با میزان ۵/۱ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در شبانه روز برای مدت ۶ ماه آزمایش کردند. در مطالعات بعدی ۱۰۳ بیمار دوشن ۱۵-۵ ساله برای ۶ ماه تحت درمان با پردنیزون با میزانmg/kg ۷۵/۰ و mg/kg ۵/۱مورد معالجه قرار گرفتند که افزایش قدرت عضلانی تا ۳ ماه در آنها مشاهده شد ولی بعد متوقف شد. اما اثرات کوتاه مدت موثر دارو بر روی قدرت عضله در کنار اثر جانبی ناخواسته و دراز مدت داروهای استروئیدی با شکست مواجه شد. گریکس و همکاران برای کنترل مدت زمان دریافت دارو و بهبودی و همچنین میزان دوز موثر آن ۹۹ بیمار را که در سنین بین ۱۵-۵ بودند به سه گروه تقسیم کردند به گروه اول در هر جلسه بر حسب هر کیلو گرم وزن بیمار ۷۵/۰ میلی گرم به گروه دوم ۳/۰ میلی گرم و به گروه سوم دارونما داده شد. این کار به مدت ۶ ماه انجام شد. ۱۰ روز بعد از آغاز کار درمان افزایش توسط قدرت عضلانی در گروه اول مشخص بود بعد از یک ماه بهبودی افزایش یافت و سپس در همان سطح باقی ماند در حالی که گروه سوم به طور پایدار ضعیف تر می شدند. پس از ۳ ماه، قدرت عضلانی در گروه اولmg.kg ۷۵/۰ بهتر از گروه دومmg/kg 3/0 بود که ناشی از اثر دوز مصرفی دارو می باشد. اثر های جانبی دارو در فاصله ۱۰ روز تا یک ماه پس از مصرف آن مشاهده نشد در حالی که وضعیت بیمار رو به بهبود بود اما بعد از ۶ ماه در گروه اول عوارض مشخصی مانند افزایش وزن، رشد بیش از حد موها، عقب افتادن رشد عمومی بدن و ظاهر کوشینگی دیده شد در حالی که در گروه دوم فقط افزایش وزن مشاهده شد.
گریکس و همکاران در سال ۱۹۹۳ به بیماران تحت درمان فوق بعد از ۶ماه داروی آزاتیوپرین را دادند در این حالت اثرمثبت درمان با پردنیزون تا ۱۸ ماه پس از شروع درمان حفظ شد ولی عوارض جانبی، به خصوص افزایش وزن و کندی رشد مشاهده میشد و آزاتیوپرین هیچگونه اثری در قدرت درمانی نداشت. آنها نتیجه گرفتند که داروی پردنیزون برای به تاخیر انداختن پیشرفت بیماری در بیماران بالای ۵ سال که راه می روند بیتأثیر است و مصرف آن تا زمانی که عوارض جانبی شدیدی نداشته باشد می تواند ادامه یابد. نتایجی که با پردنیزون مشاهده شد با دو داروی دیگر Deflazocorl و oxazoline که اثر های جانبی کمتری دارند، هم مشاهده شد شارما ۱۵ بیمار دوشن را با یک داروی سرکوبگر سیستم ایمنی سیکلوسپورین با میزان ۵ میلی گرم در روزmg/kg 5 درمان کرد، در این بیماران قدرت عضلانی در عضلات تی بیال هر دو طرف در طول دو ماه افزایش یافت. فینکل و همکاران ۱۹۹۷ اثرات دارویoxandrolone که یک استروئید است را به میزان پردنیزون برای درمان بیماران در طول سه ماه توصیف کرد. استفاده از داروهای مهار کننده سیستم ایمنی برای به تاخیر انداختن سیر پیشرفت بیماری فرصت بسیار خوبی برای بیماران به وجود می آورد تا اثر های مطلوب روشهای ژن درمانی و انتقال میوبلاست آشکار گردد. بنابراین درمان داروی دیستروفی عضلانی دوشن و بکر، درمان مبتنی بر کنترل ایمنی است.
تاثیر ژن در درمان دیستروفی عضلانی
کلون سازی و تعیین خصوصیات ژن DMD تهیه cDND (DNA ی مکمل ) از ژن دیستروفین، شناخت دقیق ساختار و رابطه وسیعی که بین دیستروفین و یوتروفین وجود دارد و مانند آن، پژوهشگران را در جهت تهیه پیشنهادی برای فعالیت در زمینه ژن درمانی و امکان دستیابی به درمان و معالجه اصلی بیماران رهنمود کرده است. همانگونه که مشخص شده است دیستروفین یا مولکول های بسیار شبیه به دیستروفین در سلول های عضلانی مخطط، سلولهای عضلانی صاف در تجمع نرونی سیستم عصبی مرکزی CNS مشاهده می شود. در این بافت ها تظاهرات آپلودیستروفین (شکل اولیه (مولکول دیستروفین) به گونه های مختلف موجود می باشد. اگرچه پاتوفیزلوژی یا آسیب اصلی در DMD پیشرفت آسیب عضلانی در اثر کمبود مولکول دیستروفین طبیعی است، اما علت مرگ بیماران از کار افتادن عضلات تنفسی می باشد. همچنین کاردیومیوپاتی (آسیب عضله قلبی) نیز در مراحل موجب مرگ و میر بیماران می گردد. بنابراین یکی از اهداف ژن درمانی در مبتلایان به DMD ناشی از انتقال ژن دیستروفین سالم به عضلات اسکلتی مهم مانند قلب یا دیافراگم در بیماران DMD می باشد.
روش های ژن درمانی در DMD
تاکنون سه راهبرد اساسی برای انتقال ژن های دیستروفین به عضله اسکلتی مورد استفاده قرار گرفته است :
پیوند میوبلاست طبیعی
تزریق مستقیم پلاسمیدهایی که DNA های مکمل دیستروفین را حمل می کنند
انتقال ژن های نوترکیب توسط سیستم های ناقل ویروسی
هر سه روش در محیط موجود زنده و در محیط خارج از موجود زنده نیز با درجات مختلف از موفقیت به کار گرفته می شوند. البته در سلول های قلبی تنها نوع ژن درمانی که در درازمدت موثر بوده است تزریق ماده DNA در ناحیه بطنی است. تجربه های به عمل آمده تا کنون نمایانگر آن است که بازدهی اندک این روش ها، متاسفانه استفاده از آنها را برای هرگونه درمان بالینی با مشکل جدی مواجه می کند. از لحاظ بالینی، تزریق داخل عضلانی به ناقلان واجد ژن درمانگر، تنها برای گروه های محدودی از عضلات اسکلتی کارایی دارد. بنابراین در آینده آزمودن راههای داخل و ریدی یا داخل صفاقی به نظر ضروری میرسد. گرچه این احتمال وجود دارد که با پیوند ناقل ژن درمانگر به لیگاند های متصل شوند به سلول خاص مانند ایمونوگلوبین ها، پروتئین پوششی با خصوصیات تغییر داده شده تولید شود. همچنین روش دیگری که اخیرا ابداع شده، استفاده از ناقلی است که می تواند در شرایط lnvivo ژن های بزرگ را به تارهای عضلانی که تقسیم نمیشود، برساند و بیان درازمدت ژن را میسر کند. از جهت نظری در مورد ناقلان آدنوویروسی نیز این امکان وجود دارد که با استفاده از روش های مهندسی ژنتیک جهت تغییر پروتئین های پوشش ویروس را میزبان خاص، اختصاصی نمود. با تغییر گرایش ویروسی می توان از ژن های درمانگر که بیان آن ها توسط استفاده از پروموتورها یا افزایش دهنده های خاص ماهیچه ای به طور محدود کنترل شده است، استفاده کرد تاکنون از قطعات بزرگ ۲ تا ۶ کیلو بازی کراتین کیناز عضلانی و ژن های اکتین اسکلتی برای هدایت بیان دیستروفین ویژه عضله موش mdx استفاده شده است. نواحی کوچکتری از این گونه عوامل تنظیمی و در واقع ساختارهای پروموتور افزایش دهنده مربوط به ژن DMD امکان نگه داشتند ویژگی های بافتی را داشته است. کوچک بودن این نواحی اجازه اتصال آن ها را به ساختارها cDNA دیستروفین آدنوویروسی و رتروویروسی میدهد. طراحی و ایجاد ناقلان ویروس انتقال دهنده ژن درمانگر اجازه انتشار کامل ژن های درمانگر را می دهد اما این که کدام یک از ناقلان گرایش اختصاصی به آن دسته از سلول هایی را که مد نظر می باشد و یا کدام یک فعالیت نسخه برداری را به طور کامل دارا میباشد. از مسائل مهم در حیطه ژن درمانی است و از جمله سوالات کلیدی و حیاتی به حساب میآید که باید برای استراتژی های ژن درمانی در مسیر درمانی اساسی DMD در آینده پاسخ داده شوند.
توانبخشی دیستروفی عضلانی
کاردرمانی در منزل برای بیماران دیستروفی عضلانی یکی از درمان های مفید و لازم می باشد. کاردرمان با ارائه تمرینات کششی و تقویتی در کند شدن روند پیشرفت بیماری کمک می کند و با آموزش های مختلف استفاده از وسایل کمکی و تغییرات لازم در ارگونومی منزل به حفظ استقلال فرد در محیط منزل کمک می کند. ماساژ درمانی با افزایش گردش خون در عضلات موجب کاهش درد و سفتی می گردد و حرکت را آسانتر می کند.
سوالات متداول:
1.چه درمان هایی برای دیستروفی عضلانی وجود دارد؟
به غیر از درمان های دارویی، توانبخشی در درمان دیستروفی عضلانی بسیار موثر می باشد.
2. توانبخشی در دیستروفی عضلانی چکار می کند؟
توانبخشی (کاردرمانی) می تواند در به تعویق افتادن سفتی عضله های مچ پاها، مفصل ران و آرنج موثر باشد. ممکن است تمرین عضلانی بیش از حد تخریب رشتههای عضلات را تسریع می نماید به همین علت انجام تمرینات توانبخشی باید توسط یک متخصص کاردرمانی انجام گیرد.
دیستروفی عضلانی یک بیماری پیشرونده در کودکان است که نیاز به درمان های توانبخشی جهت حفظ توانایی های کودک و کند کردن روند درمان دارد. مرکز توانبخشی جناب آقای دکتر صابر با دارا بودن دو شعبه کاردرمانی و گفتاردرمانی شرق تهران با 48 نیروی متخصص- کاردرمانی و گفتاردرمانی غرب تهران با در اختیار داشتن 39 نیروی کاردرمان ، گفتار درمان و روانشناس با سابقه در زمینه درمان و توانبخشی کودکان دیستروفی عضلانی فعالیت می نماید. وجود امکانات پیشرفته درمانی روز دنیا در دیستروفی عضلانی و سابقه بالینی درمان بیماران دیستروفی عضلانی، مرکز توانبخشی دکتر صابر را به یکی از بهترین مراکز درمان دیسترفی عضلانی در تهران مبدل ساخته است. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان انواع دیستروفی عضلانی دوشن- بکر و دیستروفی میوتونیک و… فعالیت میکند.
دیستروفی عضلانی چیست؟
اصطلاح دیستروفی عضلانی را اولین بار ارب در سال ۱۸۹۱ به کار برد. دیستروفی های عضلانی غالباً پیشرونده، ارثی و هنوز غیر قابل درمان هستند. یافته های آسیب شناختی در همه آنها تقریباً مشترک است و کم و بیش می توان تخریب رشته های عضلانی، فیبروز و جایگزینی بافت ماهیچه ای توسط بافت چربی را مشاهده نمود. در بیماری میوپاتی عضلانی اختلالی در عملکرد سیستم عصبی مرکزی یا محیطی وجود ندارد و نورون های محرک نخاعی،اعصاب عضلات و پایانههای عصبی همگی سالمند.
آنچه دیستروفی های عضلانی را از یکدیگر متمایز می سازد سن شروع بیماری، الگوی ابتلا عضلات، درجه ضعف و بلاخره نحوه توارث آنهاست و از این نظر آنچنان متفاوتند که به طور مثال دیستروفی عضلانی مادرزادی در چند ماهگی باعث مرگ بیمار میشود و دیستروفی عضلانی خارج چشمی در سن بلوغ شروع میشود و فقط عضلات خارجی چشم را مبتلا می سازد.
دیستروفی عضلانی دوشن
تاریخچه دیستروفی های از عضلانی با نام دوشن پزشکی که اولین بار به بیماری عضلانی دوشن را توصیف کرد آغاز میشود. دوشن پدر کاربردهای تشخیصی و درمانی الکتریسیته در پزشکی در سال ۱۸۰۶ در فرانسه متولد شد و در پاریس به تحصیل پزشکی پرداخت. دکتر دوشن علاقه زیادی به مطالعه بیماریهای عصبی – عضلانی داشت او همچنین با انجام کالبد شکافی، خصوصیات بافتی عضله را مطالعه کرد و علاوه بر آن برای اولین بار روش مکرر در بیوپسی عضله با ابداع یک سوزن نیز ارائه داد و تکنیکی به کار برد که میزان درد و خونریزی را به حداقل برساند این وسیله جدید او را قادر ساخت بافت عضلانی را در مراحل مختلف بیماری مورد مطالعه قرار دهد دکتر دوشن وسیله ای نیز برای سنجش نیروی عضلانی ساخت تا بتواند قدرت عضلانی بیماران را اندازه گیری نماید و در نتیجه به میزان ضعف آنها پی ببرد.
دیستروفی عضلانی مادرزادی
حدود 30 نوع دیستروفی عضلانی شناخته شده است که هر کدام بسته به نوع درگیری عضلانی خود و زمان بروز علایم و روند پیشرفت بیماری متفاوت می باشند.از انواع دیستروفی می توان به دیستروفی بکر، دوشن، دیستروفی لیمب گیردل و دیستروفی عضلانی میوتونیک اشاره نمود. بیماری دیستروفی به علت اختلال در پروتین سازی عضلات ایجاد می شود که به علت یک جهش ژنتیکی ایجاد شده است.
علائم و نشانه های دیستروفی های عضلانی
موارد زیر ممکن است نشان دهنده بیماری دیستروفی عضلانی باشند :
ضعف
منظور از اختلال در ظرفیت انجام یک حرکت ارادی به دلیل از بین رفتن قدرت عضلانی است. ضعف ماهیچه ای به ویژه در عضلات ابتدایی اندام ها یکی از نشانه های شایع در بیشتر بیماری های عضلانی می باشد که به خاطر آن بیماران در پوشیدن لباس، راه رفتن، بلند شدن ازحالت نشسته و بالا رفتن از پله ها مشکل دارند. این ضعف عضلانی به صورت قرینه و آهسته پیشرفت کرده و منجر به از بین رفتن عملکرد حرکتی عضلات می گردد. درجه بندی ضعف عضلانی با استفاده از معیارهای استاندارد، امکان ثبت دقیق شدت ضعف و مقایسه بین معاینات در نوبت های مختلف را فراهم می سازد. در رایج ترین مقیاس درجه بندی، درجات نیروی عضلانی را به این ترتیب مشخص میکنند که نیروی طبیعی را معادل ۵ و فلج کامل را صفر در نظر می گیرند. بر این اساس، نیروی عضلانی بیمار را بر حسب درجه ضعف با اعداد ۱،۲،۳،۴ مشخص می نمایند و آن را به صورت 1/5،2/5،3/5،4/5 نمایش می دهند. درجات خفیف تر ضعف را می توان با یک علامت مثبت(+) یا منفی(-) مشخص کرد، برای مثال ۴+ یعنی ضعف خفیفی که به سختی قابل کشف است.
گرفتگی عضلانی
هنگام سختی ماهیچه ای پس از فعالیت های شدید عضلانی یکی از شکایت های بیماران ممکن است گرفتگی های دردناک عضلانی باشد. بیماران مبتلا به دیستروفی های بکر و کمربند اندامی که فعالیت عضلانی دارند دچار گرفتگی شدید ماهیچه ها می شوند.
خستگی پذیری
خستگی به درک ناتوانی فکری یا فیزیکی به دنبال تلاش فکری یا فیزیکی یا حتی قبل از آن ها گفته می شود. خستگی عضلانی موضعی، در اغلب موارد نشان دهنده یک اختلال موضعی یا اشکال در اعصاب یا عضلات موضعی است. مبتلایان به بیماریهای عضلانی زودتر از دیگران خسته می شوند و معمولاً در تمام اوقات روز ضعف ماهیچه ای دارند. گاهی خستگی پذیری ماهیچه های فک به ناتوانی در غذا خوردن میانجامد به گونه ای که بیمار پس از جویدن چند لقمه مجبور میشود چانه اش را با دست خود حرکت دهد.
آتروفی عضلانی
تحلیل ماهیچه های یکی از شاخص های مفید بیماری های عصبی عضلانی است. در بیماری های دیستروفیک مانند دوشن بکر و کمربند اندامی ماهیچههای اطراف لگن و شانه دچار آتروفی می شوند به طوری که کتف بیمار بیرون زده و به حالتی به نام کتف بالدار پدید میآید. در میوپاتی های نوروژنیک (دنرواسیون نخاعی یا عصبی) شدت آتروفی به اندازه میوپاتی های دیستروفیک نیست.
هیپرتروفی عضلانی
ممکن است بزرگ شدن ماهیچه ها نتیجه بیش فعالی مداوم(هیپرتروفی کار) و یا نشانه زودرس نوعی دیستروفی باشد. معمولاً در دیستروفی ها بزرگ شدن عضله نتیجه افزایش بافت همبند و چربی است که عضله را در حالت ضعف نگه میدارد و آن را هیپرتروفی کاذب می نامند. در میوتونی مادرزادی، ماهیچه ها هیپرتروفی حقیقی پیدا می کنند ولی در دیستروفی دوشن و بکر و کمبود اسید مالتاز معمولاً هیپرتروفی کاذبی در پشت ساق پا دیده میشود.
چهره میوپاتیک
چهره میوپاتیک بی حال، افتاده و بی تفاوت می باشد. در بیماران میوپاتیک ممکن است محکم بستن چشم ها و غنچه کردن لب ها به خوبی صورت نگیرد و پلک ها افتاده باشد.
میوتونی
میوتونی یعنی انقباض عضلانی با انبساط طولانی و کند برای مثال اگر بیمار دست خود را مشت کند و بخواهد به سرعت آن را باز نماید این عمل به کندی صورت میگیرد. این مسئله را گاهی در پلک ها نیز می توان مشاهده نمود. بدین صورت که بیمار چشم هایش را محکم می بندد ولی نمی تواند آنها را به سرعت باز کند دیستروفی میوتونیک هیپوتروییدی و بیماری تامسن سبب میوتونی میشوند.
اختلال در راه رفتن
اغلب بیماری های عضلانی بیمار شبیه اردک راه می رود بدین صورت که بیمار هنگام راه رفتن برای بلند کردن پاهایش از ماهیچههای تنه استفاده میکند چون عضلات ناحیه سرین قادر به حمایت مفصل ران نیستند سر پنجه ای راه رفتن نیز در شروع بیماری ها دیده می شود.
تغییر شکل تنه و اندام ها
ستون مهره ها و اندامها در بیماری های عضلانی پیشرفته معمولاً تغییر شکل پیدا می کنند برای مثال در دیستروفی عضلانی دوشن میتوان تغییر شکل پاها انحناء تنه سینه را در مراحل پیشرفته بیماری مشاهده کرد.
افتادگی پلک ها
در برخی بیماری های ماهیچه ای مانند دیستروفی میوتونیک و میوپاتی چشمی پیش رونده، پلک های بیمار دچار افتادگی کامل یا ناقص می گردد. در دیستروفی های عضلانی این افتادگی پلک ها دارای نوسان روزانه نیست بلکه ثابت بوده و به ندرت شدید و کامل است.
اختلال در بلع و تکلم
اختلال بلع در دیستروفی هایی که ماهیچه های گلو و حنجره را گرفتار میکنند شایعه است. صدای تودماغی نیز بیشتر در میوپاتی حلقی – چشمی و میاسنتی بروز می نماید. وضعیت سخن گفتن در بعضی بیماران مبتلا به دیستروفی دوشن طبیعی نیست و لکنت زبان دارند.
کاهش یا از بین دفتر بازتاب ها
در میوپاتی های نوروژنیک و دیستروفی ها بازتاب ها کاهش یافته، یا از بین می روند. رفلکس آشیل از بازتاب هایی است که در دیستروفی های پیشرفته نیز ممکن است باقی بماند.
سن شروع بیماری
والدین معمولاً تا زمانی که کودک راه رفتن را آغاز کند متوجه هیچ گونه علائمی نمیشوند. کودک مبتلا مهارت های حرکتی اولیه مانند غلتیدن، نشستن و ایستادن را معمولاً در سن مناسب و یا فقط با مختصری تاخیر به دست میآورد. راه رفتن معمولاً در سن عادی آن یعنی حدود ۱۲ ماهگی شروع می شود اما ممکن است در بعضی موارد از ۱۸ تا ۳۶ ماهگی به تاخیر افتد. اولین آثار بیماری معمولاً در دوران شیرخوارگی یا کودکی ظاهر می شود به طوری که حدود ۹۰٪ بیماران قبل از پنج سالگی علائم بیماری را نشان می دهند. والدین بیمار نخست متوجه اختلال در راه رفتن، زمین خوردن پیاپی، ناتوانی در بالا رفتن از پله ها و ناتوانی در برخاستن از حالت نشسته می شوند. یک بررسی کلینیکی بر روی ۶۵ بیمار دوشن نشان داد که سن شروع علائم بیماری در بیماران متغیر است. در ۷۴ ٪ موارد سن شروع علائم بیماری قبل از چهار سالگی است که ۳۵ ٪ آنها زیر ۲ سال بوده است.
بزرگ شدن کاذب عضلات
بارزترین ویژگی بیماران در مراحل اولیه بیماری بزرگ شدن بزرگ شدن هیپرتروفی کاذب عضلات ساق پا می باشد. که اندازه عضلات بزرگتر از حد طبیعی به نظر می رسد. پس از ساق پا، عضلات ساعد، عضلات اطراف شانه و زبان شایع ترین محل های ایجاد هیپرتروفی می باشند. سایر عضلات بدن مثل عضلات ران، لگن، شانه و بازو دچار آتروفی (تحلیل عضلانی) می شوند بزرگ شدن کاذب عضله نتیجه از بین رفتن الیاف عضلانی و جانشینی آن توسط همبند و چربی است که موجب ضعف قدرت عضله می شود و به همین دلیل هیپرتروفی کاذب خوانده می شود. در بیش از ۹۵ ٪ بیماران مبتلا به دیستروفی دوشن این ویژگی بالینی مشاهده شده است. باید توجه داشت که هیپرتروفی کاذب مختص بیماری دوشن نیست و در اشکال دیگر دیستروفی عضلانی و حتی گاهی در آتروفی عضلانی نخاعی دیده می شود.
علائم گاورس
یکی دیگر از علائم بالینی بیماران دیستروفی دوشن علامت گاورس است. این بیماران به علت ضعف عضلات انبساطی چهار سر ران و زانو قادر به برخاستن از وضعیت نشسته نیستند و هنگام بلند شدن با دست های خود از پاها بالا میروند تا بایستند. معمولاً کمک گرفتن از دست ها برای بلند شدن از زمین بعد از ۵-۴ سالگی ظاهر می شود که در سنین بالاتر می توان آن را به طور کامل مشاهده کرد.
ضعف عضلانی پیشرونده
ممکن است اولین نشانه ضعف در بیماری دوشن ناتوانی در کنترل سر در دوران شیرخوارگی باشد. ضعف بازوها یک نشانه معمول در مراحل ابتدایی بیماری نیست بلکه ابتدا ضعف اندام های تحتانی مشاهده می شود با پیشرفت بیماری عضلات بالا تنه نیز درگیر میشوند. ضعف اندام های تحتانی در مراحل اولیه بیماری اختلال در راه رفتن از زمین خوردن پیاپی منجر می گردد. به تدریج ماهیچه های اطراف کتف ها و بازوها به اندازهای کم توان میگردند که بیمار قادر نخواهد بود دست های خود را از پهلو ها بالا ببرد. پیشرفته اجتناب ناپذیر است ضعف به تدریج او را زمین گیر می سازد و پس از آن عضلات تنفسی، حلق و عضله قلب گرفتار ضعف عضلانی می شوند. در بیماری دوشن ابتلا عضلات همیشه به صورت دو طرفی و متقارن صورت میگیرد و شروع تحلیل عضلات در مراحل اولیه به این ترتیب است که اندام های تحتانی بیش از اندام های فوقانی و عضلات پروگزیمال اندام ها بیش از عضلات انتهایی دچار ضعف می گردند. علاوه بر این الگوی ابتلا هر عضله نیز بسیار دقیق و اختصاصی است. مثلا ممکن است تخریب در یک سر عضله بیش از دولت بیش از سر دیگر آن صورت بگیرد و در عضله دیگر عکس آن اتفاق بیافتد.
اختلال در راه رفتن
معمولاً سن راه رفتن عادی است اما امکان دارد ضعف خفیف کمربند لگنی را حتی از سال دوم مشاهده کرد. کودکان برای جبران این این شکل یک وضعیت لوردوتیک به خود میگیرند یعنی کمر تو رفتگی و شکم برآمدگی پیدا میکند. چون عضلات ناحیه سرینی قادر به حمایت مفصل ران نیستند راه رفتن بیمار شبیه راه رفتن اردک می شود و بیمار هنگام راه رفتن برای بلند کردن پاهایش از ماهیچههای تنه استفاده میکند راه رفتن سرپنجه نیز در شروع بیماری معمول است. گروهی از ۸-۷ سالگی محدود به صندلی چرخدار می شوند اما اکثر بیماران تا ۱۰ سالگی قادر به راه رفتن هستند بعضی از بیماران نیز تا ۱۳ سالگی هنوز راه می روند. سن استفاده از صندلی چرخدار با سن شروع بیماری ارتباط معناداری ندارند اما باسن فوت بیمار ارتباط معناداری دارد به این مفهوم که به ازای هر یک سالی که دیرتر از صندلی چرخدار استفاده کنند زمان مرگشان یک سال به تاخیر میافتد.هنگامی که بیمار دیگر قادر به راه رفتن نباشد احساس استقلال خود را از دست می دهد و دچار افسردگی روانی میشود. ادامه راه رفتن برای به تاخیر انداختن این حالت روانی مهم است. از طرف دیگر تا هنگامی که بیمار قادر به راه رفتن است انحنای جانبی ستون فقرات عارضه مهمی محسوب نمی شود اما پس از محدود شدن بیمار به صندلی چرخدار اسکولیوز به سرعت پیشرفت خواهد کرد.
تغییر شکل تنه و اندام ها
با پیشرفت بیماری شکل ظاهری فرد نیز تغییر می کند در مراحل اولیه بیماری برای جبران ضعف عضلات سرینی تغییر شکل لورودتیک عارض می شود که به آن لوردوز جبرانی میگویند. وقوع اسکولیوز که علت آن ضعف عضلات اطراف مهرهای است نیز شایع است. تغییر شکل ستون فقرات و قفسه سینه پس از محدود شدن بیمار به صندلی چرخدار بیشتر خواهد شد. که موجب میشود ظرفیت ریوی کاهش یابد و فشار بیشتری به قلب وارد شده و ماهیچه های اطراف شانه بزرگ میشود که کتف بالدار نامیده میشود.
نارسایی تنفسی
نارسایی تنفسی در بیماران دوشن ناشی از ضعف عضلات بین دندهای و دیگر عضلات وابسته می باشد. ظرفیت حیاتی بیمار در سالهای اول عمر با از دیاد سن و رشد او افزایش مییابد اما در اوایل دهه دوم تقریباً ثابت می ماند و سپس دچار یک کاهش پایدار می گردد. عملکرد دستگاه تنفسی بیمار به کمتر از ۲۵ ٪ میزان طبیعی آن در مراحل نهایی در افراد سالم می رسد. درگیری عضلات تنفسی معمولاً به صورت سرفه خفیف، عفونت های مکرر تنفسی و کاهش ذخیره تنفس ظاهر می شود. اسکولیوز ظرفیت ریوی را کاهش میدهد و تصحیح آن با جراحی از اقداماتی است که برای پیشگیری این عارضه انجام می شود. نارسایی تنفسی در خواب پنومونی و گاهی آسپیراسیون و انسداد راههای هوایی علت مرگ بیماران میباشد. شایعترین علت مرگ بیماران نیز عفونت های ریوی می باشد.
نارسایی قلبی
علائم کار دیو میوپاتی معمولاً به صورت بالینی مشاهده نمیشود و فقط بررسی نوار قلب است که غیر طبیعی بودن عملکرد قلب را نشان می دهد. امواج R بلند در V1 وV2 و امواجQ عمیق V5وV6 در الکتروکاردیوگرام نشان از بیماری قلب دارند. شدت گرفتاری قلب همیشه نسبت مستقیمی با شدت ضعف عضلات اسکلتی ندارد در زمان کاردیومیوپاتی قلب بزرگ شده و نقصهای هدایتی و نارسایی احتقانی پدید می آید. نارسایی احتقانی قلب یکی از علت های مرگ بیماران می باشد.
کاهش قوای هوشی
همراهی کاهش قوای هوشی با بیماری دوشن از سال ۱۹۵۰ شناخته شده بود اما علت آن از فقدان فرصت های آموزشی برای بیماران و ناتوانی فیزیکی آنها میدانستند. مطالعات روانشناسی روی بیماران دوشن از سال ۱۹۸۱- ۱۹۶۰ نشان داد که میانگین ضریب هوشی (IQ) در جمعیت بیماران حدود ۸۵ است در مقایسه با میانگین ضریب هوشی در جمعیت های طبیعی که حدود ۱۰۵ میباشد ۲۰ واحد کاهش مشاهده میشود. به طور کلی در ضریب هوشی فقط در ۳۰ ٪ بیماران کمتر از ۷۵ است که عقب ماندگی ذهنی محسوب میشوند ضریب هوشی بعضی از بیماران بالای ۱۱۰ می باشد که از حد متوسط بالاترند.مطالعات متعدد نشان داد که این عقب ماندگی ذهنی در دیستروفی دوشن غیر پیشرونده است و بین ضریب هوشی بیمار با سن و شدت میوپاتی ارتباطی وجود ندارد کشف این واقعیت معلوم کرد که باید در مراحل اولیه نمو رخ داده باشد و نتوانی فیزیکی عامل مهمی در کاهش قوای هوشی نیست چنانکه در بیماران مبتلا به آتروفی عضلانی – نخاعی که دچار ناتوانی شدید فیزیکی میشوند، هیچ گونه کاهش قوای هوشی مشاهده نمی شود. پروتئین دیستروفین علاوه بر سلول های عضلانی در سلول های مغزی نیز یافت می شود. ژن دیستروفن دارای یک پروموتور اختصاصی برای سلول های مغزی است و چنانچه اختلالی در کار این پروموتور به وجود آید بیان این ژن در آن سلول ها متوقف می شود و بیمار به نوعی عقب ماندگی ذهنی وابسته به کروموزوم x مبتلا می گردد.
تشخیص دیستروفی عضلانی دوشن
در مرحله بدون علامت دیستروفی دوشن که هیچگونه نشانهای از بیماری دیده نمی شود فقط با بررسی بافت عضلانی، غیرطبیعی بودن آن مشخص میشود. استفاده از روشهای مولکولی، تشخیص قبل از تولد بیماری را در سه ماهه اول بارداری میسر ساخته است.
در تشخیص هر نوع دیستروفی عضلانی، متخصص عموما با در نظر گرفتن سابقه بیمار و خانواده و انجام معاینه فیزیکی شروع می کند. علاوه بر ضعف، پزشکان ممکن است عضلات بزرگ غیر منتظره ای را پیدا کنند که قوی تر نیستند، به خصوص در عضلات ساق پا (هایپرتروفی کاذب)، انحنای ستون فقرات (انحراف ستون فقرات کمری)، ناهنجاری های راه رفتن و کاهش رفلکس های عضلانی. سابقه و معاینه ممکن است نقاط عطف حرکتی تأخیری را نشان دهد، مانند تأخیر در راه رفتن (بعد از 18 ماهگی)، راه رفتن اردکی یا روی پنجه پا، یا عدم توانایی در انجام برخی وظایف (لی لی کردن، پریدن، بالا رفتن از پله) که پسران سالم همسن می توانند انجام دهند. در کودکان مبتلا به دیستروفی عضلانی دوشن که سطح CK در 10 تا 20 برابر حد بالای طبیعی است، تا 2 سالگی به اوج خود می رسد، سپس به تدریج با نرخ 25% در سال کاهش می یابد. در نهایت، زمانی که مقدار قابل توجهی از بافت عضلانی با چربی جایگزین شده باشد، به سطح طبیعی باز می گردد. برخی از آنزیم های کبدی، به ویژه AST و ALT، می توانند در دیستروفی های عضلانی افزایش یابند. این به این دلیل است که آنزیم های کبدی در عضله نیز وجود دارند و در طول آسیب عضلانی به خون نشت می کنند؛ که البته این نشان دهنده آسیب به کبد نیست. همه افرادی که آنزیم های کبدی بالایی دارند، باید برای آزمایش CK نیز در نظر گرفته شوند. آزمایش ژنتیک شامل تجزیه و تحلیل DNA سلول ها (معمولاً سلول های خونی) برای بررسی وجود جهش در ژن و در صورت وجود، محل دقیق آن است. چنین آزمایش DNA برای جهش های دیستروفی عضلانی دوشن به طور گسترده در دسترس است. تشخیص در صورت شناسایی جهش در ژن تأیید می شود. تجزیه و تحلیل ژنتیکی ابتدا برای یافتن جهش های حذف یا تکرار بزرگ انجام می شود. اقوام زن مردان و پسران مبتلا به دیستروفی عضلانی دوشن باید آزمایش DNA را برای بررسی این که آیا آن ها ناقل این بیماری هستند یا خیر، انجام دهند. زنانی که ناقل دیستروفی عضلانی دوشن هستند، می توانند بیماری را به پسران خود و وضعیت ناقلی خود را به دختران خود منتقل کنند. در اقلیتی از موارد، دختران و زنانی که ناقل دیستروفی عضلانی دوشن هستند ممکن است خودشان علائم این بیماری را نشان دهند، مانند ضعف عضلانی و مشکلات قلبی. اما این علائم ممکن است تا بزرگسالی ظاهر نشوند.
درمان دیستروفی عضلانی
این بیماری درمان قطعی ندارد و تنها می توان عوارض آن را تا حدی درمان کرد تا بیماران وضعیت بهتری داشته باشند. داشتن تغذیه خوب برای بیمار مفید است ولی نباید بیماران مقادیر زیادی ویتامین مصرف کنند زیرا ممکن است عوارض جانبی داشته باشد. درمان توانبخشی و کاردرمانی می تواند در به تعویق افتادن سفتی عضله های و مفاصل همچنین کاهش عوارض بیماری موثر باشد. کاردرمانی تحت نظر یک متخصص توانبخشی با سابقه در حیطه دیستروفی عضلانی می تواند در درمان این کودکان کمک کننده باشد. تمرینات ارائه شده در زمینه تقویت عضلانی نباید به گونه ای انجام گیرد که موجب تحلیل قوای کودک گردد به همین علت حتما باید تحت نظر درمانگران متخصص انجام شود. کلینیک توانبخشی دکتر صابر در زمینه دیستروفی عضلانی به صورت علمی مشغول به فعالیت می باشد. جهت اطلاع از درمان های مختلف به قسمت درمان دیستروفی عضلانی مراجعه فرمایید.
بخش های درمانی کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی شرق تهران- کاردرمانی و گفتار درمانی غرب تهران
کاردرمانی جسمی در دیستروفی عضلانی(دوشن- بکر)
کاردرمانی جسمی در جهت تقویت قدرت عضلانی،تون عضلانی، اصلاح پوسچر و انحرافات ستون فقرات و مفاصل،جلوگیری از ایجاد کوتاهی، تسهیل روند رشد حرکتی از جمله نشستن، راه رفتن و….
کاردرمانی جسمی
کاردرمانی ذهنی در بهترین مرکز درمان دیستروفی
کاردرمانی ذهنی در زمینه مفاهیم شناختی، کارکرد های اجرایی نظیر حافظه، توجه، حل مسئله و… فعالیت می کند. درباره عقب مانده ذهنی نیز مطالعه کنید.
آب درمانی در دیستروفی عضلانی
آب درمانی یکی از درمان های تاثیر گذار در حیطه کودکان با اختلالات حرکتی و اختلالات حسی می باشد. تمرینات آب درمانی به افزایش قدرت عضلانی در بیماران کمک می کند
اتاق تاریک
در کودکان دیسترفی عضلانی که دچار مشکلات نقص توجه می شوند بخش اتاق تاریک مرکز کاردرمانی در زمینه توجه بینایی، ادراک بینایی و اختلالات یادگیری کودکان دیستروفی عضلانی دوشن و بکر فعالیت می کند.
ماساژ درمانی
ماساژ درمانی با تحریک سیستم عصبی بر رشد و آگاهی مغزی در کودک شده کمک می کند. ماساژ درمانی جهت بهبود حس عمقی و رفع کوتاهی عضلات در بیماران دیستروفی عضلانی کاربرد دارد.
اتاق تعدیل حسی
اتاق تعدیل حس با ارائه محرک های حسی جهت بهبود اختلالات حسی در کودکان دیستروفی عضلانی به کار می رود.
گفتاردرمانی کودکان
به علت ایجاد مشکلات تکلمی و مشکلات بلع در کودکان دچار دیسترفی عضلانی گفتاردرمانی یکی از درمان های مفید در حیطه توانبخشی این بیماران می باشد.
گفتاردرمانی در منزل
گفتار درمانی در منزل در بیماران دیستروفی عضلانی مانند دیستروفی دوشن و بکر که توانایی جا به جایی به مراکز گفتار درمانی برای آنان دشوار می باشد می تواند کمک کننده باشدد.
اتاق شنیداری
جهت پرورش و تقویت مهارت های شنیداری، نظیر توجه شنیداری در کودکان دیستروفی عضلانی از وسایل دیجیتالی و پیشرفته این بخش استفاده می شود.
کاردرمانی در مهارت های دستی
تقویت مهارتهای دستی در کودکان یکی از پایه های اصلی ایجاد مهارت های مهم دیگر مانند نوشتن و مراقبت از خود می باشد که در کودکان با دیستروفی عضلانی کاربرد دارد.
کاردرمانی در منزل
در کاردرمانی در منزل در زمینه تقویت و بهبود قدرت عضلانی همچنین آموزش روش های صحیح جا به جایی در محیط منزل و انجام فعالیت های روزمره میتواند موثر باشد.
منابع:
mda.org
سوالات متداول:
1.علت بیماری دیستروفی عضلانی چیست؟
بیماری دیستروفی به علت اختلال در پروتین سازی عضلات ایجاد می شود که به علت یک جهش ژنتیکی ایجاد شده است.
2.دیستروفی عضلانی درمان می شود؟
متاسفانه هیچ درمان قطعی برای دیستروفی عضلانی وجود ندارد و بهترین درمان در حال حاضر درمان های توانبخشی می باشد که روند بیماری را کند کرده و از ضعف عضلات بیمار جلوگیری می کنند.