نظریه ی ذهن عبارت است از توانایی اندیشیدن درباره عقاید دیگران و توانایی فکر کردن درباره نظرات دیگران در ارتباط با عقاید خودمان. اصطلاح نظریه ی تئوری ذهن توسط پریماک وودراف ( ۱۹۷۸ به نقل از بوساکی ۲۰۰۰) ابداع شد که سعی داشتند توانایی اسناد حالات روانی به خود و دیگران را توصیف کنند. بنابراین تست تئوری ذهن، درک فرد از خودش و دیگران در آگاهی و باورهای او درباره ی دنیای روانی نقش داشته و با توجه به این آگاهیها و باور هاست که حالات ذهنی و شناختی غنی میشود. کاربرد نظریه ذهن در درمان اوتیسم توسط دکتر صابر در مرکز توانبخشی اوتیسم تهران انجام می شود.
نظریه تئوری ذهن در اوتیسم
کلمات شناختی کلماتی هستند که شرایط درونی ای را که فرد در مورد آنها معلوماتی به دست آورده است، منعکس میکنند. این واژهها در چندین گروه شامل اسامی، افعال، صفات و قیود، دسته بندی میشوند و به تفسیر فرد از فرآیندهای فکری دیگران کمک می کنند. کلمات شناختی برای فهم افکار سایرین در یک موقعیت به خصوص، لازمند. (بارون کوهن) استفاده از کلمات بیان کننده ی نظریه ذهنی و شناختی را با یک مثال معمولی توضیح می دهد. به اهمیتی که کلمات شناختی در فهم کلی متن دارند توجه کنید. (مردی از یک مغازه بیرون آمد و به طرف پایین خیابان رفت. در نیمه راه ناگهان ایستاد. برگشت و به سمت مغازه دوید و داخل مغازه رفت. ماباید تصور کنیم که چیزی به یادش آمده او چیزی را در مغازه جا گذاشته، پس میخواهد که آن شی را پس بگیرد. تصور می کند که آن شی هنوز در داخل مغازه است.) زمانی که مرد از مغازه بیرون آمد، تمام طول مسیر را آرام راه میرفت و زمین را به دقت نگاه میکرد (حالا ما این فرض را داریم که آن شی در مغازه نبوده و مرد تصور می کند که آن شی از دستش روی زمین افتاده است. این مثال آشکارا فرایند ذهنی ای را که فرد از ابتدا تا انتها طی میکند و هم چنین تصوری را که ناظر بیرونی موقعیت میتواند داشته باشد، نشان میدهد. کاردرمانی ذهنی در زمینه آموزش تئوری ذهن فعالیت می نماید.
کاربرد نظریه ذهن در کودکان اوتیسم
حال اگر ما توانایی فهمیدن درک واژههای بیان کننده و حالات روحی را نداشته باشیم، اعمال مرد به نظرمان غیر عادی می رسند. بدون وجود نظریه ذهنی، جامعه مبهم و بی نظیر به نظر میرسد. (بالنکن شیپ) توضیح میدهد که کلمات شناختی در داستانهای کودکان به طور مداوم استفاده میشوند. مثل داستانهای سفید برفی و کلاه قرمزی. اگر کودکی درکی از واژه های شناختی نداشته باشد قادر به درک موضوع اصلی داستان نخواهد بود و تصاویری از شخصیت ها نخواهد داشت. کلمات شناختی برای عملکرد موفق در زندگی روزانه لازم است. فردی که در او تصور ذهنی درونی به خوبی رشد نکرده و یا ایجاد نشده است، یک پیام لفظی یا اشاره های عمدی را مثل گوشه و کنایه به صورتی تفسیر میکند که گویی متوجه منظور گوینده نشده است. در صورتی که این وظیفه شونده است که منظورهای کلامی و غیرکلامی گوینده را تفسیر کرده و در مقابل وظیفه گوینده این است که بررسی کند که آیا معنی و منظور مورد نظر درست دریافت شده تا در غیر اینصورت مکالمه را اصلاح کند. توانایی خواندن ذهن یا همان نظریه ذهن یکی از جنبههای مهم ارتباط موثر است و کمک می کند تا فرد موقعیتهای اجتماعی را درک کرده و رفتارها را پیش بینی کند. یک ارتباط موثر در صورتی ایجاد می شود که گوینده و شنونده تئوری ذهن را برای ایجاد مکالمه به کار گیرند و این شامل به کارگیری عملی دانش برای سامان دهی اطلاعاتی است که میخواهند به مناسب ترین وجه ممکن منتقل کنند. گوینده باید به یاد داشته باشد که شنونده از موضوع اطلاع دارد. همچنین باید بداند که چطور رشته سخن را سازماندهی کند تا کلام تا حد امکان قابل فهم باشد. ممکن است بدون ایجاد یک تصور و دورنمای فکری گوینده قادر به ایجاد ارتباط به صورت موثر نباشد. بهتر است بدانید کودکانی که مشکلاتی در ارتباطات اجتماعی دارند، عملکردشان در زمینه های اجتماعی اولیه (دوران پیش دبستانی و دبستان و مهد کودک) نیز ضعیف است.
تمرینات تقویت تئوری ذهن برای کودکان مبتلا به اوتیسم
کودکان مبتلا به اوتیسم اغلب در درک احساسات، نیات و افکار دیگران (تئوری ذهن) مشکل دارند. این چالش میتواند بر تعاملات اجتماعی و ارتباطات آنها تأثیر بگذارد. خوشبختانه، تمرینات هدفمند میتواند به تقویت این مهارت کمک کند. در اینجا چند فعالیت عملی و مؤثر معرفی میشود:
۱. بازی “حدس بزن چه احساسی دارم؟”
از تصاویر چهرههای مختلف (شاد، غمگین، عصبانی) استفاده کنید.
از کودک بخواهید احساس هر چهره را نام ببرد و داستانی درباره علت آن احساس بسازد.
این بازی به کودک کمک میکند احساسات دیگران را تشخیص دهد و درک بهتری از علت رفتارها پیدا کند.
۲. داستانهای اجتماعی (Social Stories)
داستانهای کوتاهی درباره موقعیتهای روزمره بنویسید (مثلاً “وقتی دوستم گریه میکند، چه کار کنم؟”).
از کودک بپرسید: “فکر میکنی او چه احساسی دارد؟” و راههای مناسب برای پاسخ دادن را بررسی کنید.
۳. نقشآفرینی (Role-Playing)
موقعیتهای مختلف اجتماعی (مثل خرید کردن یا دعوت به بازی) را شبیهسازی کنید.
به کودک کمک کنید واکنشهای مناسب را تمرین کند و از خود بپرسد: “اگر من جای او بودم، چه احساسی داشتم؟”
۴. استفاده از عروسکها یا فیلمهای کارتونی
از کودک بخواهید احساسات شخصیتها را تفسیر کند و حدس بزند چرا آن شخصیت اینگونه رفتار میکند.
این تمرینات به تدریج مهارتهای تئوری ذهن را بهبود میبخشند و در مداخلات درمانی اوتیسم بسیار کاربردی هستند.
رابطه بین تئوری ذهن و چالشهای ارتباطی در اوتیسم
یکی از مهمترین دلایل چالشهای ارتباطی در کودکان اوتیستیک، ضعف در تئوری ذهن است. تئوری ذهن به توانایی فرد در درک افکار و احساسات دیگران اشاره دارد. وقتی کودک نتواند احساسات دیگران را درک کند، ممکن است در تعاملات اجتماعی دچار مشکل شود.
چگونه نقص تئوری ذهن بر ارتباطات تأثیر میگذارد؟
عدم تشخیص احساسات: کودک ممکن است متوجه نشود که دوستش ناراحت است یا نیاز به کمک دارد.
سختی در درک طعنه و شوخی: کودکان اوتیستیک اغلب جملهها را تحتاللفظی میگیرند و مفهوم پشت کلمات را درک نمیکنند.
مشکل در نوبتگیری: چون پیشبینی رفتار دیگران برایشان سخت است، ممکن است در بازیهای گروهی دچار مشکل شوند.
راهکارهای بهبود تئوری ذهن برای ارتباط بهتر
استفاده از تصاویر و نمودارهای احساسات برای آموزش تشخیص حالات چهره.
تمرین پرسشهای اجتماعی مثل: “فکر میکنی او الآن چه احساسی دارد؟”
تشویق به توصیف احساسات خود تا کودک یاد بگیرد احساسات دیگران را هم تحلیل کند.
با تمرین مستمر، کودکان اوتیستیک میتوانند درک بهتری از تعاملات اجتماعی پیدا کنند و ارتباطات مؤثرتری برقرار کنند.
بر اساس تحقیقات، مشخص شده که افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در مقایسه با افراد عادی، 17% چگالی سیناپسی کمتری در سراسر مغز خود دارند. این امر بر توانایی افراد اوتیستیک در برقراری ارتباط و درک نشانه های اجتماعی تأثیر می گذارد. در حالی که این چالش ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است، تمرینات مغزی اوتیسم می توانند به طور قابل توجهی این مهارت ها را بهبود بخشند و عملکرد شناختی و کیفیت زندگی را افزایش دهند. تمرینات ذهنی برای اوتیسم می توانند مسیرهای عصبی را تحریک کرده و رشد را در مناطقی که ممکن است به حمایت بیشتری نیاز داشته باشند، تشویق کنند. این فعالیت ها برای هدف قرار دادن حوزه های شناختی خاص مانند حافظه کاری، دامنه توجه و عملکرد اجرایی طراحی شده اند که اغلب در افراد مبتلا به اوتیسم نیاز به توجه بیشتری دارند. با گنجاندن تمرینات ذهنی در روال های روزانه، کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم می توانند توانایی های شناختی قوی تری را توسعه دهند که به نوبه خود به یادگیری، تعاملات اجتماعی و رفاه کلی کمک می کند. تمرینات ذهنی اوتیسم ابزارهای مؤثری برای بهبود مهارت های شناختی و عملکرد کلی مغز در افراد مبتلا به اوتیسم هستند. این تمرینات بر تقویت حوزه هایی مانند حافظه، توجه، حل مسئله و مهارت های اجتماعی تمرکز دارند که اغلب تحت تأثیر اوتیسم قرار می گیرند. انواع مختلفی از تمرینات ذهنی را می توان برای رفع نیازهای خاص و مراحل رشد کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم تنظیم کرد. با شرکت در این فعالیت ها، افراد مبتلا به اوتیسم می توانند توانایی خود را در پردازش اطلاعات، درک نشانه های اجتماعی و مدیریت مؤثرتر وظایف روزانه بهبود بخشند. تمرینات ذهنی اوتیسم می توانند از نظر پیچیدگی متفاوت باشند، بسته به سطح رشد فرد. به عنوان مثال، تمرینات ساده تر ممکن است شامل بازی های حافظه باشند، که در آن از افراد خواسته می شود توالی ها یا اشیاء را به خاطر بسپارند و به تقویت حافظه کوتاه مدت آن ها کمک کنند. فعالیت های پیشرفته تر می توانند شامل وظایف حل مسئله باشند که تفکر منطقی را تشویق می کنند، مانند پازل ها یا بازی های استراتژی. این تمرینات به افراد کمک می کنند تا انعطاف پذیری شناختی و تفکر تطبیقی را تمرین کنند، که مهارت های ضروری برای پیمایش در تعاملات اجتماعی و روال های روزانه هستند. به طور مثال، با گنجاندن تمرینات ذهنی اوتیسم در جلسات درمانی رفتار درمانی، درمانگران می توانند بر بهبود توجه، حافظه و مهارت های حل مسئله تمرکز کنند.
منابع:
brightbridgeaba.com
pmc.ncbi.nlm.nih.gov
سوالات متداول:
1-آیا تئوری ذهن در بزرگسالان اوتیستیک هم قابل بهبود است؟
بله، اگرچه هرچه زودتر شروع شود بهتر است، اما حتی در بزرگسالی نیز میتوان با تمرینهای مناسب پیشرفت ایجاد کرد.
2-نقش والدین در تقویت تئوری ذهن کودک اوتیستیک چیست؟
والدین با تمرین روزانه، الگوسازی رفتارهای اجتماعی و صبر میتوانند بیشترین کمک را به کودک بکنند.
اختلال حرکتی گفتار یا دیزارتری به اختلالاتی گفته می شود که منجر به ضعف عضلات گفتاری و اختلال در تولید گفتار می گردد. دیزارتی به علل مختلف مانند آسیب های مغزی و بیماری های پیشرونده ایجاد می شود. گفتار درمانی برای دیزارتری از درمان های مهم در انواع دیزارتی می باشد. مرکز گفتاردرمانی در اختلالات حرکتی گفتار تحت نظر دکتر صابر به درمان مشکلات حرکتی گفتار می پردازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
اختلال حرکتی گفتار یا دیزارتری چیست؟
دیزآرتری یک اصطلاح کلی است که به اختلالات حرکتی گفتار اطلاق می شود و منجر به ضعف عضلات کنترل کننده گفتار می شود. این ضعف میتواند تمام سیستمهای گفتاری را به طور خیلی خفیف یا خیلی شدید تحت تاثیر قرار دهد،که خود تابعی از محل و وسعت آسیب در سیستم اعصاب محیطی و یا مرکزی می باشد. به طور کلی،احتمال تضعیف دامنه حرکت،قدرت،هماهنگی،و سرعت حرکت عضلات در هر یک از سیستم های گفتاری یا در تمام سیستمهای گفتاری وجود دارد که در نهایت روی نوای گفتار تاثیر سو خواهد داشت.
تشخیص افتراقی و پاتوفیزیولوژی اختلال حرکتی گفتار
دیزآرتری به علل مختلفی نظیر حمله قلبی عروقی،ضربه مغزی،تومر،سموم و بیماری های پیشرونده رخ می دهد. اما گاهی اوقات علت مشخص و قابل تشخیصی پیدا نمیشود.مناطق فراوانی از سیستم اعصاب محیطی و مرکزی هستند که در صورت آسیب منجر به دیزارتری میشوند،به همین دلیل این اختلال شیوع نسبتاً بالایی دارد.
انواع دیزارتری و گفتار درمانی برای دیزارتری
متخصصین گفتار درمانی در متون خود، 6 نوع دیزارتری آورده شده است: دیزارتری اسپاستیک (سفت)،دیزآرتری آتاکسیک،دیزارتری فلاسید(شل) ،اختلال حرکتی گفتار هایپر کینتیک،دیزآرتری هایپو کینتیک و دیزآرتری مختلط. تشخیص انواع دیزارتری بر پایه موارد زیر صورت می گیرد:
ویژگی های تولیدی،آوا سازی و تشدیدی گفتار بیمار که توسط متخصص بالینی شنیده می شود.
ویژگیهای عضلانی قابل مشاهده در اندامهای تولیدی و نرمکام
تجزیه و تحلیل گفتار بیمار با استفاده از دستگاه ها
ارزیابی متخصص مغز و اعصاب با استفاده از تکنیک های تصویربرداری عصبی که جایگاه ضایعه را آشکار سازد.
نوع
بیماری/اختلال
محل ضایعه
ویژگی های گفتاری
اسپاستیک
فلج بصل النخاعی کاذب
نورون حرکتی فوقانی
تولید غیر دقیق،کاهش سرعت،صوت خشن
آتاکسیک
آتاکسی فریدریش یا مخچه ای
مخچه
کشش واج و هجا،کاهش سرعت،نوای غیر طبیعی
فلاسید
فلج بصل النخاعی،میاستنی گراو
نورون حرکتی تحتانی
بیش خیشومی،فرار هوا از بینی،نفس آلودگی
هایپر کینتیک
کره هانتینگتون، دیستونی
سیستم خارج هرمی
تولید غیر دقیق،مکث های طولانی،سرعت متغیر،نوای آسیب دیده
هایپو کینتیک
بیماری پارکینسون
سیستم خارج هرمی
بلندی یکنواخت،زیر و بمی یکنواخت،کاهش شدت
مختلط
اسکلروز متعدد، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک
چند سیستم حرکتی
بستگی به سیستم حرکتی آسیب دیده دارد
گفتاردرمانی در اختلالات حرکتی گفتار
اختلالات حرکتی گفتار (Motor Speech Disorders – MSDs)، شامل دو گروه اصلی آپراکسی گفتار (ناتوانی در برنامهریزی و توالی حرکات گفتاری) و دیزآرتری (ضعف، کندی یا عدم هماهنگی عضلات گفتاری به دلیل آسیب عصبی)، چالشهای عمیقی در ارتباطات فرد ایجاد میکنند. این اختلالات، که اغلب ناشی از سکته مغزی، آسیبهای مغزی تروماتیک، بیماریهای تخریبکننده عصبی (مثل پارکینسون، ALS)، یا بیماریهای مادرزادی هستند، میتوانند باعث تولید گفتار نامفهوم، کند، تلگرافی، یکنواخت، یا با زیروبمی نامناسب شوند. اینجاست که گفتاردرمانی به عنوان سنگ بنای توانبخشی این اختلالات، نقشی حیاتی و تخصصی ایفا میکند. گفتاردرمانگران، با دانش تخصصی خود در زمینه آناتومی، فیزیولوژی و عصبشناسی مکانیسمهای گفتار، ابتدا به ارزیابی دقیق ماهیت و شدت اختلال میپردازند. این ارزیابی شامل بررسی دامنه حرکتی، قدرت، سرعت، هماهنگی و پایداری حرکات لبها، زبان، فک، کام نرم و تارهای صوتی، و همچنین تحلیل ویژگیهای آوایی گفتار (وضوح، سرعت، زیروبمی، بلندی و…) است. پس از تشخیص نوع اختلال (آپراکسی یا دیزآرتری و زیرگروه آن) و شناسایی نقاط ضعف و قوت، یک برنامه درمانی فردیسازی شده طراحی میشود. رویکردهای درمانی متنوع هستند و بسته به نوع و شدت اختلال انتخاب میگردند. برای آپراکسی گفتار، تمرکز بر تمرینات مکرر برنامهریزی حرکتی، استفاده از نشانههای چندحسی (دیداری، شنیداری، لمسی)، تکنیکهای نرخ-آهسته و توالیبندی هجاها و کلمات است. برای دیزآرتری، درمان ممکن است شامل تمرینات تقویت عضلات گفتاری، تمرینات افزایش دامنه حرکتی، بهبود هماهنگی، تنظیم سرعت گفتار، آموزش تنفس دیافراگمی، کار بر روی زیروبمی و لحن طبیعیتر (مثلاً در هیپوکینتیک ناشی از پارکینسون)، و استراتژیهای جبرانی برای افزایش وضوح مانند بیشتکیهدهی باشد. در موارد شدید، گفتاردرمانگران در معرفی و آموزش سیستمهای ارتباطی مکمل و جایگزین (AAC) مانند تبلتهای دارای نرمافزار تولید صدا یا تابلوهای ارتباطی مهارت دارند.
اهمیت مداخله به نگام و تداوم جلسات درمانی منظم بر کسی پوشیده نیست. پیشرفت در این اختلالات اغلب تدریجی و نیازمند صبر و پشتکار هم از سوی بیمار و هم خانواده اوست. متخصصان مجربی همچون دکتر صابر، با بهرهگیری از دانش بهروز و رویکردهای مبتنی بر شواهد، نقش تعیینکنندهای در کمک به بیماران مبتلا به اختلالات حرکتی گفتار دارند. هدف نهایی گفتاردرمانی در این حوزه، نه تنها بهبود وضوح کلامی، بلکه بازگرداندن توانایی ارتباط مؤثر، افزایش استقلال، و ارتقای چشمگیر کیفیت زندگی افراد است، تا صدای آنان بار دیگر بهوضوح شنیده شود و داستان زندگیشان روایت گردد.
کلینیک گفتار درمانی دکتر صابر در زمینه اختلالات گفتاری مختلف نظیر اسکلروز، پارکینسون، فلج مغزی و آسیب مغزی و نخاعی فعالیت می نماید. اختلالات بلع، مشکلات تلفظی، دیزارتری و…. فعالیت می نماید. گفتار درمانی در منزل از دیگر خدمات این مرکز می باشد. گفتار درمانی کودکان و بزرگسالان به صورت کاملا تخصصی در این مرکز ارائه می گردد
نتیجهگیری:
اختلالات حرکتی گفتار مانند دیزآرتری، چالشهای عمیقی در ارتباطات و کیفیت زندگی افراد ایجاد میکنند. با این حال، گفتاردرمانی تخصصی، بهعنوان مؤثرترین راهکار، امید به بهبود و بازیابی توانایی ارتباطی را زنده نگه میدارد. متخصصان مجرب این حوزه، همچون دکتر صابر، با بهرهگیری از دانش روز و طراحی برنامههای درمانی فردیسازی شده، به ارزیابی دقیق، تقویت عضلات، بهبود هماهنگی حرکتی و آموزش راهبردهای جبرانی میپردازند. تداوم جلسات درمانی و همراهی فعال بیمار و خانواده، کلید دستیابی به نتایج ملموس است. در نهایت، هدف غایی فراتر از وضوح کلمات است؛ بازگرداندن صدای مستقل فرد، احیای اعتمادبهنفس و توانایی مشارکت مؤثر در زندگی اجتماعی است، گامی حیاتی برای بازیابی هویت و بهبود چشمگیر کیفیت زندگی.
سوالات متداول:
1- آیا بهبود در اختلالات حرکتی گفتار امکانپذیر است؟ پیشرفت درمان معمولاً چگونه است؟
بله، بهبود در بسیاری از موارد امکانپذیر است، اما میزان و سرعت آن به عوامل مختلفی مانند علت اصلی اختلال (مثلاً سکته مغزی در مقابل بیماری پیشرونده)، شدت آسیب، زمان شروع گفتاردرمانی، تداوم و منظم بودن جلسات درمانی، انگیزه و همکاری بیمار، و حمایت خانواده بستگی دارد. پیشرفت اغلب تدریجی است و نیاز به صبر و پشتکار دارد. در آسیبهای غیرپیشرونده (مثل سکته مغزی)، پیشرفت قابلتوجهتری معمولاً در ماههای اول دیده میشود. در بیماریهای پیشرونده، هدف اغلب حفظ عملکرد موجود و آموزش راهبردهای جبرانی است.
2-چه عواملی باعث ایجاد اختلالات حرکتی گفتار میشوند؟
علل بسیار متنوعند و شامل آسیبهای مغزی اکتسابی مانند سکته مغزی (شایعترین علت)، آسیب مغزی تروماتیک (TBI) و تومورهای مغزی میشوند. همچنین، بیماریهای تخریبکننده عصبی مانند بیماری پارکینسون، اماس (MS)، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) و آتاکسیهای مخچهای از علل مهم هستند. برخی اختلالات حرکتی گفتار نیز ممکن است مادرزادی باشند یا در نتیجه عفونتهای مغزی یا عوارض جراحی ایجاد شوند.
یکی از اختلالات گفتاری که در بیش از نیمی از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دیده می شود،دیزارتری یا فلجی گفتار نام دارد که توسط گفتار درمانی مولتیپل اسکلروزیس درمان می شود . در اینجا قصد داریم به توصیف و تبیین این اختلال گفتاری بپردازیم و نحوه ارزیابی و درمان آن را در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از دید گفتار درمانگر شرح دهیم. گفتار درمانگران مجرب کلینیک توانبخشی بیماران ام اس دکتر صابر نقش موثری در توانبخشی و بهبود دیزارتری در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس ایفا می کنند. از دیگر خدمات مرکز گفتار درمانی برای ام اس دکتر صابر، گفتار درمانی در منزل می باشد که توسط متخصصان گفتاردرمانی مرکز ارائه می شود.
عوارض ام اس چیست
مولتیپل اسکلروزیس یکی از بیماری های دستگاه عصبی مرکزی است که باعث ایجاد علائم عصبی متعدد و متغیر می گردد و معمولاً با دورههای عود و بهبودی همراه است. آسیب دیدن مغز ناشی از مولتیپل اسکلروزیس،میتواند در کنترل عضلات لب، زبان، نرمکام، چین های صوتی و دیافراگم تداخل ایجاد کند. این عضلات، تولید گفتار، کیفیت صوت و فرایند بلع را کنترل میکنند. سفتی، ضعف، کندی و یا عدم هماهنگی آتاکسیک عضلات این اندامها در بیماری مولتیپل اسکلروزیس دیده میشود که به آن دیزآرتری میگویند. در نتیجه، تولید، قابلیت فهم، سرعت و طبیعی بودن گفتار ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. شاپیرو نیز در کتاب خود با عنوان «مهار کردن علائم مولتیپل اسکلروزیس» نوشته است: شایعترین اختلال گفتاری در ام اس دیزآرتری نامیده میشود، که به آن گفتار شل نیز میگویند. این اختلال میتواند به صورت بسیار خفیف یا بسیار شدید مشاهده شود، به گونه اینکه حتی احتمال دارد گفتار بیمار کاملاً غیرقابل فهم گردد.
دیزآرتری در مولتیپل اسکلروزیس
از آنجایی که گروههای عضلانی، ساختارها و مسیرهای عصبی مربوط به تولید گفتار و صوت مشترک هستند، معمولاً دیزآرتری در مولتیپل اسکلروزیس با بد آوایی (اختلال صوت) همراه میشود. در نتیجه این بیماری میتواند کیفیت صوت، تشدید، کنترل زیر و بمی، بلندی صدا و تکیه را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
میتوان گفت که علت وقوع دیزآرتری در ام اس آسیب دیدن غلاف میلین در چندین مسیر حسی و عصبی واقع در سیستم اعصاب مرکزی است که به نورون های حرکتی تحتانی بصل النخاع می روند. از آنجایی که الگوی آسیب بسیار متنوع است، دیزآرتری در بیماران مختلف، به اشکال مختلفی ظاهر می شود. آسیب نورون های حرکتی فوقانی، مخچه یا هر دو می تواند باعث وقوع دیزآرتری در ام اس گردد. دور از انتظار نیست که شدت اختلال گفتاری در ام اس وابستگی فراوانی به شدت اختلال عصبی، نوع دوره بیماری و تعداد سالهای ابتلا داشته باشد.
به نظر میآید که دیزآرتری در اوایل بیماری به صورت خفیف بروز کند و با افزایش شدت بیماری، تعداد سیستم های عصبی درگیر و پسرفت کلی بیمار تشدید شود. در حقیقت، دیزآرتری در بیماران مبتلا به ام اس(MS) می تواند آنقدر شدید شود که فرد مجبور به استفاده از وسایل جایگزین ارتباط شود. حتی ممکن است بیمار دچار ناگویایی شود. علاوه بر موارد ذکر شده،مکرر گویی عصب زاد نیز یکی از علائم شایع در بیماری ام اس است،که دارای ویژگی های زیر است:
تکرار کلمات یا عبارات
افزایش سرعت و کاهش بلندی در اثر تکرار های متوالی
افزایش مکرر گویی این گفتار خود به خودی یا گفتار برانگیخته شده نسبت به گفتار اتوماتیک،تکراری و خواندن متن
افزایش احتمال بروز مکرر گویی در اواخر گفته
وجود آگاهی نسبی درباره مکرر گویی،البته بدون نگرانی یا تلاش و تقلا برای رهایی از مکرر گویی
رزالیند در کتابی که در سال ۲۰۰۴ منتشر کرد،سه ویژگی اصلی را برای دیزارتری ناشی از مولتیپل اسکلروزیس مطرح کرد:
مشکل در کنترل بلندی صدا: صدایی که بسیار آهسته،بسیار بلند،یا با نوسان باشد. علت این مشکل کنترل و حمایت ضعیف سیستم تنفسی است.
تولید ضعیف: گفتار جویده جویده،مقطع و نامفهوم به خصوص به هنگام محاوره.
مشکل در تاکید: گفتار کند و غیر طبیعی به علت مکث های نامناسب،تکیه گذاری مساوی،و بیش از حد روی تک تک کلمات،یا مشکل ایجاد تغییرات در زیر و بمی و بلندی صدا جهت تاکید بر واژه های مهم.
وقوع و شیوع دیزآرتری در مولتیپل اسکلروزیس
در سال ۲۰۰۰، مطالعه توسط هارتلیوس، رانماکر و اندرسون انجام شد که درصد وقوع دیزارتری را در ۷۷ بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مورد بررسی قرار داد. این محققان با اعلام وقوع ۵۱ درصدی خاطر نشان کردند که این عدد وابستگی فراوانی به شدت عمومی بیماری دارد. البته درصد وقوع در مطالعات مختلف متفاوت است، که در اینجا به ذکر سه مطالعه دیگر بسنده می کنیم:
دارلی و همکاران ( 1972) : کمی پایین تر از 50 درصد
اندربای و فیلیپ ( (1986 : 20- 47 درصد
هارتلیوس و اسونسون (1994) : 44 درصد
دافی (2005) : 50- 40 درصد
دارلی و همکارانش جامعترین مطالعه علمی را روی علائم دیزآرتری در بیماری مولتیپل اسکلروزیس انجام دادند. در مطالعه ۳۸ ماهه آنهادر مایو کلینیک، 168 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس توسط متخصص مغز و اعصاب و گفتاردرمانگر ارزیابی شدند. براساس این پژوهش ،نقص در کنترل بلندی صدا،صدای خشن،تولید مبهم و نادرست،تکیه معیوب،نقص در کنترل زیر و بمی،کاهش ظرفیت حیاتی،بیش خیشومی،و سطح نامناسب زیر و بمی به ترتیب مشخصههای دیزآرتری و بد آوایی در مولتیپل اسکلروزیس هستند. به طور کلی ۴۱ درصد بیماران دچار نقص گفتاری هستند. سرانجام در سال ۲۰۰۷، رزالیند در کتاب خود نوشت «بر اساس تحقیقات صورت گرفته، شیوه دیزارتری در بیماری اسکلروز متعدد ۲۵ تا ۴۰ درصد می باشد.
انحراف گفتاری
درصد
انحراف گفتاری
درصد
عملکرد طبیعی گفتار
59
تکیه معیوب
39
عملکرد معیوب گفتار
41
مشکل در کنترل زیر و بمی
37
نقص در کنترل بلندی صدا
77
کاهش ظرفیت حیاتی
35
صدای خشن
72
بیش خیشومی
24
تولید مبهم و نادرست
46
سطح نامناسب زیر و بمی
24
در بخش دیزارتری نقص در کنترل بلندی صدا در دیزآرتری ناشی از ام اس، شایعترین علامت است، که خود را به صورت صدای بسیار آهسته، بسیار بلند یا بلندی متغیر و بی ثبات نشان می دهد. این مشکل ناشی از حمایت و کنترل ضعیف سیستم تنفس می باشد. یکی دیگر از علائم شایع، تولید مبهم و نادرست است که باعث گفتار شل میشود. در نتیجه گاهی درک گفتار بیمار حین محاوره توسط شنونده دشوار می شود. ۳۹ درصد بیماران در تکیه گذاری دچار مشکل هستند. این مشکل باعث گفتار کند یا غیرطبیعی میشود،که این ناشی از مکث های نابجا،تکیه گذاری مساوی،یا بیش از حد روی کلمات،یا مشکل در زیر و بمی و بلندی جهت تکیه گذاری روی کلمات مهم است.
البته باید خاطر نشان کرد که امکان و سهولت پیشبینی دیزآرتری در بیماری اسکلروز متعدد نسبت به بیماریهای پسرونده دیگر دشوارتر است.
تاثیر دیزآرتری و گفتار درمانی مولتیپل اسکلروزیس
گرچه دیزآرتری یک علامت شناخته شده بالینی در ام اس است، اما متاسفانه تحقیقات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. با وجود اینکه چند مطالعه محدود،ویژگی های ادراکی و صوتی دیزآرتری در مولتیپل اسکلروزیس را مورد بررسی قرار دادهاند، اما مبانی فیزیولوژیکی این اختلال گفتاری هنوز به طور دقیق مورد مطالعه قرار نگرفته است.
موردوچ، گاردینر و تئودورز در سال ۲۰۰۰ جایگاه و زمانبندی تماس زبان با کام را در گفتار یک آقای ۵۲ ساله مبتلا به دیزارتری ناشی از ام اس پیش رونده با استفاده از کام نگاری الکتریکی مورد مطالعه قرار دادند. آنها با ارزیابی همخوان ابتدایی متوجه شدند که جایگاه فضایی قرارگیری زبان و تماس آن با کام به طور محدودی آسیب دیده بود به طور کلی میتوان گفت که جایگاه آناتومیکی زبان تقریبا صحیح بود،اما در برخی موارد خارج از هدف تولیدی وجود داشت که این نشان دهنده آسیب خفیف کنترل حرکتی زبان بود. دافی اعتقاد دارد که احتمالاً علت خارج از هدف تولیدی، عدم هماهنگی در قدرت، صحت، سرعت و دامنه حرکات زبان است.
در مطالعه دیگری که در سال ۲۰۰۳ انجام شد، مشخص شد که بیماری ام اس بیش از آنکه در حرکات لبها تداخل ایجاد کند، عملکرد زبان را محدود میکند. در این مطالعه ۷۷ بیمار مبتلا به ام اس با دیزارتری و بدون دیزارتری با ۱۵ فرد سالم مقایسه شده بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که اختلال در عملکرد زبان نه تنها در بیماران مبتلا به دیزارتری، بلکه در بیماران بدون دیزآرتری نیز مشاهده می شود. علاوه بر این بیش از این که دامنه و قدرت حرکت آسیب ببیند، سرعت حرکات متوالی (دیادوکوکنتیک) دهانی و کلامی تحت تاثیر قرار گرفته بود و نیز بین عملکرد زبان و لب با میزان آسیب عصب شناختی، تعداد سالهای بیماری و تولید دقیق واکه ها و همخوان ها همبستگی وجود داشت. این مطالعه نشان می دهد که تشخیص مشکلات حرکتی اندام های گویای بسیار مهم است میتوان به آن به عنوان علامت اولیه اختلال تولیدی در مولتیپل اسکلروزیس نگاه کرد که باید هدف اولیه درمان قرار گیرد. البته این حالت در بیماری پارکینسون و اسکلروز جانبی آمیوتروفیک هم گزارش شده است.
دارلی، براون و گلداستین نیز در مطالعه خود، اختلال دیادوکوکنتیک را در ۷۱ درصد از بیماران مبتلا به ام اس گزارش کردند. در مطالعه دیگری نیز که در سال ۲۰۰۳ صورت گرفت، سرعت و قدرت مهارت دیادوکوکینزیس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که اندازه گیری مولفه زمان بهتر از مولفه انرژی می تواند بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را از افراد طبیعی تمییز دهد. به علاوه،این مطالعه اهمیت گنجاندن حرکات متوالی و سریع را در ارزیابی گفتار این بیماران خاطرنشان کرد.
فلجی صورت و گفتار درمانی برای ام اس
فلجی صورت مشابه آنچه که در فلج بلز رخ می دهد، در ۱۰ درصد موارد مشاهده می شود. علاوه بر این، امکان وقوع لرزش دیرپای عضلات و نورالژی عصب سه قلو نیز وجود دارد. با اینکه ترمور (لرزش) غالباً در عضلات گفتار ای رخ نمی دهد اما شدت ترمور موجود در قسمت های دیگر بدن با شدت دیزآرتری در ام اس هم بستگی دارد.
مطالعه ای که در سال ۲۰۰۷ روی ۹۷ بیمار انجام شد،ثابت کرد که دیزارتری به طور چشم گیری می تواند عملکرد بیمار را در آزمون های شناختی تاثیر بگذارد. در حالی که اگر دیزآرتری بیمار کنترل شود، تغییری در عملکرد شناختی وی رخ نمی دهد. پژوهش دیگری که یک سال بعد توسط آرنت و همکارانش انجام شد، نشان داد که سرعت حرکتی اندام های گویایی در بیماران مبتلا به ام اس کاهش می یابد و این کاهش روی تکالیف و آزمون های عصبی روانشناختی که نیازمند پاسخ کلامی سریع هستند (مانند نامیدن حیوانات) تاثیر سوء میگذارد. به همین دلیل، نمیتوان به نتیجه بسیاری از آزمون ها بدون در نظر گرفتن دیزآرتری فرد اعتماد کرد.
همچنین دیزآرتری بصل النخاعی کاذب باعث تولید نامفهوم همخوانها میشود. در بیماری که تنها دچار دیزارتری بصلالنخاعی کاذب شده باشد،تغییرات انفجاری در گفتار رخ نمیدهد،اما در انواع مختلط احتمال بروز این تغییرات وجود دارد.
تاثیر دیزآرتری بر آوا سازی در مولتیپل اسکلروزیس
ماهیت مشکلات صوتی در ام اس بسیار متنوع است. برای مثال، این بیماری میتواند باعث فلج دورکننده دوطرفه چین های صوتی شود. در بدن آوایی ایجاد شده در اثر آسیب نورون های حرکتی فوقانی، صدای بیمار بلند، خشن و پر فشار می گردد. اما کیفیت صوت بیمار مبتلا به بد آوایی مخچه ای ممکن است مناسب به نظر برسد،در حالی که غالباً بیمار قادر به کنترل بلندی و زیر و بمی صوت خود نمی باشد. معمولاً علت تغییرات بلندی صدا، مشکل در کنترل تنفسی می باشد. به طوری که در آواز سازی پیوسته به راحتی میتوان لرزش صوت را تشخیص داد (نوسانات بلندی و زیر و بمی صدا حدود ۵ تا ۷ هرتز، هنگام کشیدن یک واکه به مدت ۱۰ ثانیه. اگر آسیب نورون حرکتی فوقانی نقشی در ایجاد دیزآرتری نداشته باشند،تون عضلانی بیمار پایین خواهد بود و هیچ فشاری در صوت احساس نمی شود. اما اگر نورون های حرکتی فوقانی آسیب ببینند، پر فشار بودن صوت به طور بی ثبات در صوت دیده میشود. دیزآرتری بصل النخاعی کاذب باعث سفت شدن و اسپاسم چین های صوتی می شود. در نتیجه، بیمارستان صدوقی زیر و و آهسته خواهد داشت.
به طور کلی بد آوایی در بیماری مولتیپل اسکلروزیس غالباً با علائم زیر ظاهر میشود:
صدای خشن که ناشی از سفتی یا تن بیش از حد از عضلات در چین های صوتی است که باعث میشود صدا غیرطبیعی و گوشخراش به نظر برسد.
مشکل در کنترل زیر و بمی که بر اثر ترمور یا سفتی چین های صوتی ایجاد می شود که خود باعث شکسته زیر و بمی یا صوت یکنواخت می شود.
سطح زیر و بمی که به دلیل تغییر در تن عضلات،بالاتر یا پایینتر از حد نرمال باشد. البته زملین مطالعه خود ثابت کرد که دامنه فرکانس پایه در بیماران مبتلا به ام اس شباهت زیادی به افراد طبیعی دارد،اما اندکی بیش از افراد طبیعی است و تغییرات آن تا حدودی بیشتر است.
نفس آلودگی که در ۲۲ درصد موارد دیده میشود،و زمانی ایجاد میشود که چین های صوتی اجازه فرار هوای بیش از حد را بدهند.
گرفتگی صدا مانند زمانی که التهاب حنجره وجود دارد. این حالت هنگام ایجاد میشود که چین هایی صوتی خیلی محکم یا خیلی شل به همدیگر نزدیک شوند.
تاثیر دیزارتری بر تشدید در مولتیپل اسکلروزیس
فارماکیدز و بون در سال۱۹۶۰ تشدید گفتار را در بیماران مبتلا به ام اس بررسی کردند و گزارش کردند که بیش خیشومی غالباً در ام اس دیده میشود. بیش خیشومی گفتار به دلیل ضعف،کندی یا عدم هماهنگی عضلات درگیر و به تبع آن خروج هوا از بینی رخ می دهد.
دارلی و همکارانش در سال ۱۹۷۲ با استفاده از دستگاه فشارسنج،تشدید دهانی را در ۱۵۵ بیمار بررسی کردند، اما تنها دو درصد از آنها بد عملکردی کامی حلقی داشتند. مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شده نیز نتایج مشابهی را گزارش کرده اند.
تاثیر دیزآرتری بر تنفس در مولتیپل اسکلروزیس
ضعف عضلات تنفسی در بیماران مبتلا به ام اس با شدت خفیف تا متوسط وجود دارد. بررسی دارلی و همکارانش در سال ۱۹۷۲ نشاندهنده کاهش ظرفیت حیاتی در بیماران مبتلا به ام اس بود، به طوری که ۱۱ درصد از نمونه ها به طور غیرطبیعی سریع نفس میکشیدند. در نمونههای مورد مطالعه ماردوچ نیز عدم هماهنگی قفسه سینه و شکم در حین تنفس گفتاری مشاهده شد. بی کفایتی سیستم تنفسی در مولتیپل اسکلروزیس پیشرفته و یا در حملاتی که در ساقه مغز رخ می دهند،مشاهده میشود. اصلیترین علت بی کفایتی تنفسی، ضعف عضلات تنفسی به خصوص دیافراگم است. علاوه بر این، بر اساس مطالعه چیارا ، مارتین ، داون پورت و بلسر حداکثر فشار بازدمی، عملکرد ریه و سرفه ارادی در بیماران مبتلا به ام اس ضعیفتر از افراد طبیعی است. البته امکان آسپیراسیون و عفونت ریوی نیز وجود دارد.
تاثیر دیزآرتری بر نوای گفتار در اسکلروز متعدد
چهارکوت برای اولین بار ویژگیهای اختلال گفتاری را در ام اس توصیف کرد. اعتقاد داشت که ویژگی اصلی دیزآرتری در ام اس، گفتار کند و مکث بین تک تک هجا ها است و این علائم را تحت عنوان «گفتار مقطع» نامگذاری کرد، اما گفتار مقطع (تکیه گذاری روی هجاهای بدون تکیه) که متعدد مشاهده میشود. با توجه به البته این بیماری مشکلاتی را در نوای گفتار ایجاد میکند. در این بیماران مقدار کشش هجاها به طور مساوی صورت میگیرد و این مقدار کشش، بهطور غیرطبیعی افزایش یافته است. علاوه بر این، تغییرات درون گفته کاهش یافته و میزان تغییرات بین گفته ها افزایش می یابد. مولتیپل اسکلروزیس باعث افزایش طول مدت و تغییرات فواصل بین تکیه ها میشود. بنابراین کنترل مولفههای زمانی در ام اس با ثبات و منعطف نیست،به همین دلیل ارزیابی ادراکی مولفههای زمانی گفتار در این بیماران بسیار مشکل است.
در صورت آسیب مخچه سرعت گفتار کاهش مییابد و گفتار ناروان میشود. با اینکه واژه ها به صورت مقطعی و جویده جویده تولید می شوند،اما غالباً مفهوم هستند. به در صورت درگیری عضلات تنفسی، کام، گونه، لب ها، زبان و دندان، اختلال گفتاری شدیدتر شده و گفتار بیمار نامفهوم میگردد.
انواع دیزآرتری ناشی از مولتیپل اسکلروزیس
از آنجایی که بیماری ام اس می توانند به طور منتشر سیستم اعصاب مرکزی را درگیر کند،جای تعجب نیست که اختلال گفتاری این بیماران غالباً به صورت دیزآرتری مختلط بروز کند. البته نوع دیزآرتری وابستگی زیادی به محل از بین رفتن میلین دارد . دافی در کتاب خود مینویسد: «امکان بروز تمام انواع دیزآرتری (فلاسید، اسپاستیک، آتاکسیک، هایپو کینتیک، هایپر کینتیک و فلج یک طرفه نورون حرکتی فوقانی) در بیماری مولتیپل اسکلروزیس وجود دارد. به طور کلی میتوان گفت که غالباً سه نوع دیزارتری مربوط به مولتیپل اسکلروزیس وجود دارد: دیزآرتری اسپاستیک، آتاکسیک و مختلط. تشخیص افتراقی به وسعت و محل تخریب میلین و علائم جسمی،گفتار و صوت ایجاد شده بستگی دارد.
تا اینجا اطلاعاتی درباره علائم و انواع دیزآرتری در مولتیپل اسکلروزیس ارائه کردیم. امید است خواننده توانسته باشد تصویری از یک بیمار مبتلا به دیزارتری ناشی از ام اس را در ذهن خود ایجاد کند. قبل از اینکه مباحث مربوط به ارزیابی و درمان دیزآرتری در ام اس را آغاز کنیم،بهتر است به دو اختلال دیگر نیز اشاره کنیم: آپراکسی گفتار و کم شنوایی در مولتیپل اسکلروزیس.
گفتار درمانی در ام اس یا مولتیپل اسکلروزیس
در سال ۲۰۰۴ بیماری گزارش شد که مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نوع عود کننده بهبود یابنده بود.سندرم لهجه خارجی در این خانوم ۵۲ ساله به صورت دورهای مشاهده شده بود،به این شکل که فرد در زمان حمله ام اس با لهجه هلندی صحبت می کرده و سپس دوره ای از بهبودی کامل در وی مشاهده می شد. بررسی ( MRI ) آسیب در ماده سفید در عمق جسم پینه ای و لوب پیشانی و آهیانه ای چپ را آشکار ساخت. بنابراین امکان وقوع سندرم لهجه خارجی ناشی از بیماری ام اس وجود دارد.
آپراکسی گفتار در اسکلروز متعدد
همانطور که قبلا نیز گفته شد،اختلال حرکتی گفتار در ام اس غالباً به صورت دیزآرتری بروز میکند،اما این گفته امکان وجود آپراکسی در ام اس را نقض میکند. در مطالعه دافی امکان وقوع آپراکسی گفتار در بیماری مولتیپل اسکلروزیس وجود دارد.
کم شنوایی در مولتیپل اسکلروزیس
بیماری ام اس می تواند باعث التهاب، ممانعت از هدایت عصبی و از بین رفتن میلین در بسیاری از نقاط سیستم اعصاب مرکزی از جمله ساقه مغز شود. ساقه مغز در شنوایی نقش مهمی ایفا می کند، زیرا عصب شنوایی از طریق این ناحیه به سمت مناطق بالاتر حرکت میکند. آسیب ساقه مغز ممکن است منجر به شنیدن صدای زنگ در دو گوش و کم شنوایی شود که درمان آن بسیار مشکل است. از آنجایی که بازخورد شنیداری در صحت تولید گفتار نقش غیرقابل انکاری دارد،این کم شنوایی میتواند در دراز مدت بر کیفیت گفتار بیمار تاثیر سو بگذارد.
به طور کلی،تعداد مطالعاتی که ویژگی های ادراکی، صوتی و فیزیولوژیکی ام اس را بررسی کردهاند، بسیار اندک و محدود است. پس به مطالعات بیشتری در زمینه دیزآرتری در این بیماران، به خصوص ویژگیهای فیزیولوژیکی سیستم های درگیر در تولید گفتار نیاز فوری داریم، تا بتوانیم به طور موثرتری بیماران را تحت درمان قرار دهیم.
گفتار درمانی مولتیپل اسکلروزیس در منزل
به علت مشکلات بیماران ام اس نظیر مشکلات حرکتی و تعادلی، امکان مراجعه بیماران به مرکز گفتار درمانی مولتیپل اسکلروزیس دچار دشواری های زیادی می باشند. از این رو مرکز گفتاردرمانی و کاردرمانی دکتر صابر با در اختیار داشتن گفتاردرمانان مجرب و کارآزموده به ارائه خدمات گفتاردرمانی ام اس در منزل می پردازد. گفتاردرمانی ام اس در جهت بهبود مشکلات بلع ، اختلالات تکلمی، افزایش حجم تنفسی و بهبود گفتار در بیماران ام اس فعالیت می نماید. گفتاردرمان ام اس در محیط منزل این امکان را دارد که با بررسی محیط و ارتباطات بیمار بهترین طرح درمانی را برای بیمار فراهم نماید و تطابقات محیطی مناسب را ایجاد نماید.
علت بیش فعالی در کودکان متفاوت است. تعیین علت بیش فعالی و نقص توجه باید با بررسی های دقیق عوارض بیش فعالی و نقص توجه در کودک توسط دکتر بیش فعالی انجام گیرد. کلینیک درمان بیش فعالی دکتر صابر به صورت تخصصی در زمینه تشخیص بیش فعالی و تفاوت های آن با اختلال پردازش حسی همچنین درمان مشکلات و عوارض بیش فعالی کودکان فعالیت می نماید.
کودک ده ساله را تصور کنید که پشت میز شام با خانواده اش نشسته است. هنگامی که همه منتظر بودند تا مادر شام را بیاورد،کودک در صندلی خودش بالا و پایین می شد و به خواهر کوچکترش لگد میزد که او هم از این که برادر کوچکترش به او آزار می رساند ناله می کرد.کودک گفت که نمیدانم که چه شده و تلاش کرد که فاصلهاش را با خواهرش حفظ کند ولی به جای آن پایش را محکم به زمین می کوبید. پدر فریاد زد: ممکن است سر جات بنشینی؟اوه خدای من، شام مرغ و برنج است. گریه میکرد و به دهانش ضربه میزد و فکر می کرد که حالش رو به بدتر شدن است و شروع به ضربه زدن قاشق به بشقابش می کرد تا بفهمند که حالت تهوع دارد. مادر گفت این رفتارت را فوراً متوقف کن. گفت: مگر نمی دانی من از این غذا متنفرم،چرا همبرگر نداریم؟ او برای خودش شیر آماده کرد و آن را به کف زمین پرتاب کرد و سگ آن ها فوراً به سمت آن آمد تا آن را زبان بزند. کودک به سگ لگد زد و سگ را گاز گرفت مادرش به او گفت چرا به سگ زدم زدی او کاری نکرده بود. مادرش به او دستور داد تا به اتاقش برود. کودک گیج شد چون تمام کاری که کرده این بوده که سگش را علیرغم بویی که دارد تیمار کرده و بسیار از این که گرسنه بود عصبانی شد. فریاد کشید که از شما متنفرم و اتاقش را با لگد باز کرد و رفت. برای کودک و خانواده اش چه اتفاقی افتاد؟او نشانه هایی از عدم توجه به عملکرد بالا و رفتارهای تکانشی را نشان داد. کودکی مثل او ممکن است یک مورد بیش فعال به نظر برسد که هنوز هم در بعضی جاها به همین صورت است. وقتی که او هنوز نمیتواند بر روی صندلی اش بنشیند و جنبش دارد و لگد میزند به این دلیل است که او یا بیش فعال است و یا جستجوگر حسی است و به دنبال محرکی برای بدن خود است و به آن نیاز دارد؟آیا پرت کردن شیر توسط او به خاطر این است که او توجه ندارد یا به این دلیل است که در هماهنگی چشم و دست مشکل دارد؟آیا اینکه او خواهرش را لگد می زند یا سگش را می زنند به این دلیل است که او رفتار تکانشی دارد یا به این دلیل است که او نمیتواند دادههای حس عمقی را در حرکاتش به خوبی استفاده کند؟آیا همه این علائم شدید در نتیجه مزه و بوی غذاست که او نمیتواند تحمل کند؟
عوارض بیش فعالی در کودکان
یک کودک ممکن است بیش فعالی، اختلال پردازش حسی یا اغلب هر دو را با هم داشته باشد. در بسیاری از موارد این دو، علائمی شبیه به هم دارند. از زمانی که بسیاری از کودکان با چالش های حسی روبرو می شوند با مشکلاتی مثل گیج شدن به آسانی در اثر برخورد با محرک و بیحرکت بودن یا بی قراری به خاطر تون عضلانی پایین، آگاهی بدنی پایین،و مشکلات دهلیزی،خواهند داشت برای یک دانش آموز سخت است تا به چیزی که معلم می گوید تمرکز کند آن هم در هنگامی که مشکلات پردازش شنوایی دارد، او از در هم ریختگی بینایی و دیداری و اتاق و جنبش و سر و صدای بالا و نور زیاد به هم میریزد و اگر بتواند خارش به دلیل پوشیدن جورابش را نادیده بگیرد. و به آن فکر نکند. وقتی که کودکی دور زمین بازی می دود و ضربه می زند و خود را به بچه ها می زند و با بی محلی به دیگران روی تاب نشسته و تاب میخورد،این کودکان ممکن است جستجوگر حسی برای حس ها و داده های وستیبولار عمقی باشد و خواهان کمک به سیستم عصبی خود باشد تا حس بهتری داشته باشد. مطالعه ای توسط میلر ، نیلسون و شوئن و در سال ۲۰۱۲ انجام شد که در آن به بررسی تفاوت پردازش حسی بین کودکان اختلال پردازش حسی و بیش فعال پرداخته شد، در نهایت مشخص شد که مشکلات تعدیل حسی که زیرمجموعه اختلال پردازش حسی است با علائم بیش فعالی دارای شرایط کاملاً متمایز می باشد. مطالعه نشان داد که هر دو گروه به ترتیب از نظر اهمیت: از لحاظ حسی ،توجه، فعالیت های حرکتی تکانشگری ها و چالش های حسی مشکل دارند و جزء علائم نورواپتیکال این کودکان است. همچنین فهمیدند که گروه بیش فعال عدم توجه بیشتری نسبت به گروه اختلال پردازش حسی دارند. از بین علائمی که برای هر دو گروه است، مشکلات رفتاری مربوط به حس بیشتر برای بیش فعال و مشکلات توجه حسی بیشتر برای اختلال پردازش حسی است. گروه اختلال پردازش حسی بیشتر مشکلات حسی، شکایت حسهای پیکری، اضطراب، افسردگی و تطابقات سختتری نسبت به کودکان بیش فعال دارند و عکسالعملهای فیزیولوژیکال ( اکترودرمال) نسبت به محرک های حسی نسبت به بچه های بیش فعال و کودکان طبیعی در اختلال پردازش حسی بیشتر است. به خوبی مشخص شده است که مشکلاتی مثل ناتوانی های یادگیری،تاخیر شناختی،میتواند در محیط های آکادمیک مسبب رفتارهای بیقرارانه شود و در مدرسه مشابه بیش فعال ها باشند،که در راهنماهای آموزشی دی اس ام به روشنی،مشکلات پردازش حسی نیاز به معرفی و توصیف کردن دارند.
روانپزشک کودک دکتر لاری سیلاورز نویسنده کتاب میس آندراستود چایلد وی اظهار کرد که بیش فعالی حداقل دلیل معمول برای رفتارهای بیش فعالی، بی توجهی، حواس پرتی و رفتار تکانشگری حسی است، در حالی که عمده استدلالها و دلایل، اضطراب و افسردگی،ناتوانی یادگیری و اختلال پردازش حسی می باشد. همه این فاکتورها هنگامیکه مراجع با چالش های توجهی کمک می خواهد و به ما مراجعه میکند،نیازمند بررسی است.
در بررسی های انجام شده چندین مورد از مشکلات کودکان اوتیسم که والدین را نگران آینده کودکانشان می کند مشخص گردیده است . مشکلات اوتیسم می تواند موجب تاخیر در آموزش، مشکلات ارتباطی و.. شود. همچنین مشکلات اوتیسم در بزرگسالی شامل مشکل در یافتن شغل، تشکیل خانواده و زندگی مستقل می باشد که در زیر به آن اشاره می شود. مرکز درمان اوتیسم دکتر صابر با در اختیار داشتن امکانات روز دنیا به درمان کودکان اوتیسم در حیطه کاردرمانی، گفتار درمانی و روانشناسی کودک جهت رفع مشکلات بیماران اوتیسم می پردازد. دکتر اوتیسم با بررسی دقیق مشکلات اتیسم برنامه کاملی جهت درمان کودکان اوتیسم مشخص می نماید.
مشکلات اوتیسم چیست؟
تعامل اجتماعی عبارت است از توانایی تطبیق یافتن و سازگار شدن با موقعیتهای اجتماعی موجود و آتی، از طریق الگوبرداری سریع اجتماعی خیلی مهارت ها را بدون هیچ آموزشی به دست میآوریم. اما کودکان مبتلا به اوتیسم زمانی که هر یک رابطه دوطرفه قرار میگیرند با مشکلاتی از قبیل شناخت الگوهای اجتماعی و بروز رفتارهای مناسب احساسی و اجتماعی روبرو میشوند.
اختلال طیف اوتیسم با مجموعه ای از چالش ها، عموما در تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای تکراری مشخص می شود. این چالش ها می توانند به طور قابل توجهی بر زندگی روزمره فرد تأثیر بگذارند و ممکن است با حساسیت های حسی، اختلالات خواب و مشکلات سلامت روان همراه باشند. افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم رفتارهای زیادی از خود نشان می دهند که خانواده، معلمان و سایر حامیان، آن ها را چالش برانگیز می دانند. در عین حال، این افراد اغلب جهان را به طور کلی یک چالش می دانند و رفتار افراد در آن را گیج کننده می یابند. افراد مبتلا به اوتیسم رفتارها یا علایقی دارند که ممکن است غیر عادی به نظر برسند. این رفتارها یا علایق، اوتیسم را از شرایطی که فقط با مشکلات ارتباط اجتماعی و تعامل تعریف می شوند، متمایز می کند. اوتیسم معمولا با اختلالات خواب مرتبط است، مطالعات نشان می دهد که 40% تا 86% از افراد مبتلا به اوتیسم مشکلات خواب دارند. این اختلالات خواب می توانند علائم اوتیسم و مشکلات سلامت روان همراه را تشدید کنند و منجر به افزایش مشکلات در عملکرد روزانه شوند. کمبود خواب می تواند بر خلق و خو، رفتار، دامنه توجه و کیفیت کلی زندگی تأثیر بگذارد. افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است روش های متفاوتی برای یادگیری، حرکت یا توجه داشته باشند. این ویژگی ها می توانند زندگی را بسیار چالش برانگیز کنند. مهم است که توجه داشته باشید که برخی از افراد بدون اوتیسم نیز ممکن است برخی از این علائم را داشته باشند. اگرچه این موارد بسته به شدت اوتیسم، فرد و سن او متفاوت خواهد بود، اما مسائل اصلی وجود دارد که اکثر افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم را تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیرات مشکلات سلامت روان همراه بر افراد مبتلا به اوتیسم، نیاز به رویکرد های مراقبتی جامع را که به این چالش ها می پردازند، برجسته می کند. با حمایت و مداخلات مناسب، افراد مبتلا به اوتیسم می توانند این چالش ها را مدیریت کرده و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
خانوادههایی که از کودکان یا بزرگسالان مبتلا به اوتیسم با مشکلات سلامت روان همراه حمایت می کنند، اغلب با چالش های عاطفی برای خود مواجه می شوند. این اعضای خانواده سطوح بالاتری از نگرانی، افسردگی، اضطراب و استرس را تجربه می کنند، همراه با کیفیت زندگی پایین تر، به ویژه عدم قطعیت در مورد آینده این افراد که سطح اضطراب را برای خانواده افزایش می دهد.
مشکلات عملکرد اجرایی کودکان اوتیسم
عملکرد اجرایی به توانایی شناختی بالاتری در زمینه برنامه ریزی طولانی مدت، انتخاب و آغاز رفتارهای هدفمند و انجام چندین کار با هم و سازماندهی بین آن ها نیازمند است. اینکه آیا آسیب در عملکرد اجرایی دلیل یا نشانه ای از اوتیسم است. هنوز مشخص نشده است.
نقص در عملکرد اجرایی شامل مشکلاتی در درک احساسات، اشکال در تشخیص بیان چهره های مختلف، همچنین مشکلاتی در تقلید رفتار دیگران و بازیهای تخیلی است. همچنین مشکل در برنامه ریزی برای شروع و خاتمه یک کار به نقص عملکرد اجرای فرد نسبت داده میشود.
مشکلات ارتباطی کودکان اوتیسم
برقراری رابطه دوستی نیز مثل خیلی از رفتارهای دیگر در مرحله معینی از رشد کودک صورت میگیرد. در مراحل اولیه کودک یاد می گیرد که در موقعیت بازی با کودکی دیگر شریک شده تا با آن کودک بازی کند. به وسیله این تغییر، مهارتهای مشارکت کرده و رعایت نوبت ایجاد میشود اما یادگیری این مرحله به مرحله ی پس از آن که مستلزم درک متقابل در ارتباط دوستانه است، برای اغلب کودکان مبتلا به اوتیسم دشوار است. این قبیل کودکان به منظور پیشبرد رابطه دوستانه نیاز به حمایت دارند. این کودکان برای درک و پیشبرد جنبههای رابطه دوستانه نیاز به تمرین و آموزش در زمینه سلام کردن، تحسین کردن، نشان دادن مراقبت و دلسوزی و کمک کردن به دوست خود در مواقع ضروری دارند.
مشکل ارتباطات غیر کلامی
کودکان مبتلا به اوتیسم در درک ارتباطات غیرکلامی مشکلاتی دارند. آنها ممکن است نتوانند حالات چهره ها و طعنه (ادا و اطوار ها) را تشخیص دهند و امکان دارد از یک جوک یا مکالمه برداشت غلطی کنند که این می تواند آنها را در معرض تمسخر دیگران قرار داده و در نتیجه موجب انزوای اجتماعی هر چه بیشتر آنها شود.
مشکل ارتباطات کلامی
یکی از ویژگی های کلینیکی که درباره اوتیسم گزارش شده، رشد نزدیک به زبان طبیعی در آن هاست. اگرچه رشد معنایی ممکن است یک جریان نسبتاً طبیعی را در آن طی کند ولی در عمل، کاربرد قوانین موجود در زمینه های اجتماعی در این گونه کودکان دچار اختلال است. این کودکان در اتمام یک مکالمه، ایجاد تماس چشمی موثر و آغاز کردن مکالمه و حفظ موضوعی که آنها انتخاب نمیکنند، با مشکل روبرو هستند. گفتار درمانی اوتیسم در جهت بهبود مهارت های ارتباطی کودکان اوتیسم نقش مهمی دارد.
دستاوردهای تحصیلی
اگرچه کودکان مبتلا به اوتیسم توانایی ذهنی در حد متوسط و متوسط رو به بالا دارند، ولی برای تحصیل نیاز به تلاش زیادی دارند. کودکان مبتلا به اوتیسم که بهره هوشی آنها حداقل در حد متوسط تخمین زده شده است، به دلیل نقص در یکپارچگی عملکرد سیستم عصبی، با مشکلات تحصیلی رو به رو هستند. منظور از این یکپارچگی تلفیق اطلاعات و داده های مختلف برای ایجاد بالاترین حد معناست و به عبارت دیگر ایجاد درکی از موقعیتها و وقایع است. کاردرمانی اوتیسم در جهت افزایش توانایی های ذهنی کودکان اوتیسم نظیر حافظه، توجه و ادراک به بهبود مهارت های تحصیلی کودکان اوتیسم کمک می کند.
مدیریت بر خود و حل مشکلات اوتیسم در بزرگسالی
مدیریت بر خود به چهار گروه کلی تقسیم بندی می شود: کنترل خود، ارزیابی خود، آموزش خود و راهنمایی خود. کودکان مبتلا به اوتیسم معمولا به راهنمایی مستقیم جهت رشد مهارتهای مدیریتی خود نیاز دارند. این کودکان به خصوص در زمینههای کنترل خود، تعادل هوشیاری و ایجاد آرامش درخود، با مشکل روبرو هستند. بعضی از این کودکان برای ایجاد آرامش در خود و کنترل رفتار خود ممکن است به اعمالی مثل رقصیدن، تکان دادن دست ها، دست زدن و یا ضربه زدن با انگشتان روی آورند. آموزش این موارد موجب بهبود عملکرد کودک و حل مشکلات اوتیسم در بزرگسالی می شود.
ادراکات حسی
کودکان مبتلا به اوتیسم در پردازش حسی با مشکلاتی روبرو هستند. اطلاعات حسی که از هفت حوزه حسی (بینایی، بویایی، چشایی، لامسه، عمقی، وستیبولار، شنوایی) دریافت می شوند، اگر به صورت موثر دریافت، سازماندهی و پردازش نشوند، باعث بروز رفتارهای غیر معمول بسیاری در این کودکان می گردند.
مهارت های حرکتی از دیگر مشکلات بیماران اوتیسم
کودکان مبتلا به اوتیسم معمولاً دست و پا چلفتی به نظر می رسند. تحقیقات نشان داده که این کودکان در حرکت جابجایی، تعادل، نوشتن، استفاده از قیچی، توازن و هماهنگی چشم و دست ها دچار مشکل هستند و به همین خاطر به این نتیجه میرسند که باید از فعالیت های ورزشی و بازی کناره گیری کنند که همین باعث تشدید انزوای اجتماعی آنها میشود. برای رفع این مشکل و ایجاد انگیزه در کودک میتواند فعالیت های حرکتی را با کارهای مورد علاقه وی همراه نمود. مثلا اگر کودک مبتلا به اوتیسم در فعالیتهای فیزیکی و مهارتهای حرکتی مشکل دارد، میتوان در طول این گونه فعالیتها وظایف دیگری از قبیل نگهداری از وسایل محاسبه ی امتیاز ها و یا زمان را به عهده او گذاشت و کودک را از فعالیت حرکتی معاف کرد.
مشکلات خواب در ا.تیسم:
اختلالات خواب یکی از شایعترین چالشهای کودکان مبتلا به اوتیسم است که براساس مطالعات سازمان جهانی بهداشت (WHO)، حدود ۵۰ تا ۸۰% این کودکان را درگیر میکند. این مشکلات نهتنها کیفیت زندگی کودک را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه فشار قابل توجهی بر خانوادهها وارد میسازد. در این مقاله، به بررسی ریشههای خواب نامنظم، تأثیرات آن بر عملکرد روزانه و روشهای علمی بهبود خواب در کودکان اوتیستیک میپردازیم.
علل اصلی اختلالات خواب در اوتیسم
اختلال در ترشح ملاتونین: ملاتونین، هورمون تنظیمکننده چرخه خواب و بیداری، در بسیاری از کودکان اوتیستیک بهصورت غیرطبیعی ترشح میشود. تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان میدهد جهشهای ژنتیکی مرتبط با اوتیسم، ممکن است بر عملکرد غده پینهآل (مسئول تولید ملاتونین) تأثیر بگذارند.
حساسیتهای حسی: نور، صدا یا حتی جنس لباس خواب میتواند موجب تحریکپذیری و بیقراری کودک شود. برای مثال، کودک ممکن است بهدلیل صدای تیکتاک ساعت یا نور LED شارژر تلفن، ساعتها بیدار بماند.
اضطراب و افکار تکراری: کودکان اوتیسم اغلب در «خاموش کردن ذهن» مشکل دارند. نشخوار فکری درباره اتفاقات روزانه یا نگرانی از تغییرات احتمالی (مثل مسافرت فردا) میتواند خواب را مختل کند.
پیامدهای خواب نامنظم بر کودک و خانواده
کمخوابی یا خواب بیکیفیت، افزایش رفتارهای کلیشههای، تحریکپذیری و کاهش تمرکز در یادگیری را به دنبال دارد. از سوی دیگر، والدین بهدلیل بیدار ماندنهای مکرر کودک، دچار خستگی مزمن و استرس روانی میشوند که این موضوع بر کیفیت مراقبت از کودک تأثیر میگذارد. مطالعههای در مجله Autism Research تأکید میکند کودکان اوتیستیک با اختلال خواب، تا ۳ برابر بیشتر از همسالان خود در معرض مشکلات رفتاری شدید قرار دارند.
منابع:
kennedykrieger.org
thetreetop.com
سوالات متداول:
1-مشکلات تحصیلی کودکان اوتیسم معمولاً چه هستند؟
تمرکز بیشازحد روی جزئیات (مثلاً حفظ کردن کل متن بدون درک مفهوم)، مشکل در پیروی از دستورالعمل های گروهی، و خستگی سریع به دلیل اضافه بار حسی از موانع رایج تحصیلی هستند. استفاده از برنامه های آموزشی فردی (IEP) ضروری است.
2-مشکلات اوتیسم در نوجوانی چگونه تغییر میکند؟
در نوجوانی، مشکلاتی مانند اضطراب اجتماعی، افسردگی، و مشکل در مدیریت هیجانات تشدید میشود. همچنین، تغییرات هورمونی ممکن است حساسیت های حسی یا رفتارهای تکراری را افزایش دهد. حمایت روانشناختی و آموزش مهارت های زندگی در این دوره حیاتی است.
همه کودکان/نوجوانان دارای لکنت تنها کسانی نیستند که تحت تاثیر قرار می گیرند. والدین، معلمان، همسالان و دیگران میزان تأثیر از اختلال را تجربه میکنند. بعضی از این افراد ممکن است در مورد ماهیت لکنت احساس گیجی کنند. بعضی دیگر ممکن است در مورد لکنت و آینده کودک/نوجوان،تجربه اضطراب را داشته باشند. به خصوص در لکنت زبان والدین ممکن است دچار احساس گناه (مقصر بودن) در مورد نقشی که ممکن است آنها در شروع یا گسترش اختلال داشتهاند،شوند. هرچند،تحقیقات اخیر نشان میدهند که لکنت توسط والدین ایجاد نمیشود اما نقش والدین در درمان لکنت زبان در خانه و محیط مدرسه پررنگ می باشد. به خاطر تقلای واضح و ویژگی های غیر معمول آشکار لکنت، دیگران ممکن است احساس خجالت،شرم یا حتی ترحم برای کودک/نوجوان داشته باشند. اما نکته مهم اموزش نحوه برخورد والدین با کودک لکنت زبان است که می تواند رفتار دیگران با کودک را اصلاح نماید. مرکز لکنت زبان دکتر صابر در زمینه درمان های نوین لکنت و مشاوره والدین جهت کنترل اضطراب و کمک به روند درمان فعالیت می نماید. خدمات مرکز شامل، گفتار درمانی لکنت زبان، ماساژ های صورت، سنسوری روم، اتاق پردازش شنیداری، بازی درمانی و رفتار درمانی می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
لکنت زبان و رفتار با کودکان
محیط همچنین میتواند خود کودک/ نوجوان را تحت تاثیر قرار دهد. همسالان ممکن است قلدری کنند و کودک / نوجوان را در مورد مشکلات گفتاری اش مورد تمسخر قرار دهند. معلمان ممکن است در مورد چگونگی کمک به کودک/نوجوان نا مطمئن باشند،ندانند که کودک/نوجوان را اول صدا بزنند یا آخر،یا اصلا صدا نزنند.
والدین به طور قابل فهمی از کودک/ نوجوان می خواهند که به لکنت غلبه کند و آرزویشان این است که بهبود کودک/ نوجوان خود را ببینند،آنها ممکن است فشار اضافه ای را بر او برای باقی ماندن در گفتار روان وارد کنند. به علاوه،حتی بسیاری از گفتار درمانگران در مورد مهارت شان برای کمک به کودکان/نوجوانان دارای لکنت نامطمئن هستند و این نیز می تواند انگیزه و توانایی کودک/نوجوان را در برقراری ارتباط تحت تاثیر قرار دهد.
به زبان ساده،کودکان/نوجوانان دارای لکنت در محیطی زندگی می کنند که اختلال آنها درک نمی شود،در حالی که آنچه کودک / نوجوان بیشترین نیاز را دارد پذیرش و درک مشکلات گفتاری اش و نحوه برخورد صحیح با کودک لکنت زبان است. بهترین راهی که درمانگران میتواند در این زمینه کمک کنند از طریق آموزش در مورد ماهیت لکنت، اهداف و فرایندهای درمانی، نقش والدین در درمان لکنت، در مورد قلدری و مسخره کردن و در مورد تاثیر بالقوه لکنت بر روی زندگی کودک/نوجوان می باشد. البته،ارایه ی این آموزشها زیاد آسان نیست،چرا که برای درمانگران دسترسی به افرادی که در محیط کودک/نوجوان هستند، مشکل می باشد. در نهایت کودک/نوجوان باید به آموزش نحوه برخورد با کودک لکنت زبان به افراد در محیط خودش کمک کند. گفتاردرمانگر نقش حمایتی مهمی در این فرآیند بازی میکند اما این کودک/نوجوان است که باید در آموزش همسالان،معلمان و والدین تقویت شود.
کمک به والدین تا در درمان لکنت حمایت کننده باشند
بهطور ایده آل، والدین شرکتکنندگان فعالی در فرایند درمان خواهند بود و نقش مهمی در درمان لکنت دارند. اگر حمایت و درک درستی را به کودک/نوجوان عرضه کنند،به کودک/نوجوان کمک کنند تا روی مشکلات ناشی از لکنت که با آن مواجه می شود کار کند. و برای او فرصتهایی برای تمرین شیوه های گفتاری در یک محیط امن که میداند «مشکلی نیست لکنت کند»،فراهم می آورند.
چقدر والدین درک و پذیرش بیشتری نسبت به لکنت زبان و رفتار با کودکان خود داشته باشند، علاوه بر بهبود نگرش سالمتر در خود، بیشتر میتوانند از فرزندان خود حمایت کنند.
والدین کودکان لکنت زبان از ما چه میخواهند؟
والدین مختلف نیازهای متفاوتی دارند.برای درک نیازها و انتظارات آنها میتوان سوالاتی با این محتوا را از آنها پرسید:
چه مواردی قبلاً کارایی داشته و چه مواردی موثر نبوده است.
چه انتظاری از درمان دارند.
هم اکنون چیزی آنها را نگران میکند.
فکر میکنند در حال حاضر چه چیزی در درمان نیاز است.
در ابتدا بهتر است به والدین کمک کنیم تا بر آنچه واقعاً برای آن ها و فرزندانشان مهم است تمرکز کنند. برای کمک به والدین برای درک اهداف جامع درمان، می توانیم از آنها این سوال را بپرسیم:
«فرض کنید فرزند شما به لکنت ادامه دهد،دوست دارید ۵ سال دیگر در چه شرایطی زندگی کند؟.»
بیشتر والدین دوست دارند فرزندشان شاد و سلامت باشد، با مشکلش کنار آمده و عقبنشینی نکرده باشد، قادر به برقراری ارتباط مناسب بوده و دوستان خوبی داشته باشد. اینها دقیقاً اهدافی هستند که ما در درمان دنبال میکنیم. ما به والدین این حقیقت را که درمان لکنت فقط کار بر روی روانی گفتار نیست انتقال می دهیم.
آموزش والدین در مورد لکنت و درمان جامع
در جلسات خصوصی یا کلینیکی روش درمان لکنت، ممکن است والدین حاضر باشند. با این حال آنها ممکن است نقش والدین را در درمان کودک/نوجوان محدود ببینند. ممکن است از متخصص لکنت زبان انتظار داشته باشند که بیشتر کار را انجام بدهد. برای بهینه ساختن موفقیت در درمان، والدین باید نسبت به کودک/نوجوان حمایت کننده باشند. و برای انجام این کار، آنها بایستی درک درستی از ماهیت لکنت و اهداف درمانی در یک درمان جامع را داشته باشند و نحوه برخورد با کودک لکنت زبان را بیاموزند. یکی از تمرین های کلیدی که درمانگران باید در زمان کار با والدین دارای لکنت انجام دهند،آموزش آنها در مورد اختلال و درمان به طور کلی است.آغاز این تمرین توسط ارائه ساختار بنیادی مدل ( ICF ) به والدین میتواند کمککننده باشد. چارچوب چند وجهی ( ICF ) ،اختلال لکنت را در بر میگیرد و به والدین کمک میکند که درک کنند که« لکنت بیشتر از فقط لکنت کردن است» و « درمان لکنت فراتر از فقط لکنت را مورد توجه قرار میدهد» والدین نیاز است که درک کنند اهدافی که در عکس العمل های منفی کودک/ نوجوان به لکنت مورد توجه قرار میگیرند،عکس العملهای افراد در محیط کودک/نوجوان و مشارکت در فعالیتهای روزانه همه و همه بخشهایی از درمان موفق هستند.
البته این در مقابل آنچه والدین ممکن است انتظار داشته باشند قرار میگیرد. چرا که آنها ممکن است فکر کنند که کودک/نوجوان را برای درمان فرستادهاند تا لکنت متوقف شود. در این حالت به آنها فرصت میدهیم تا درباره ترس ها و نگرانی های خود صحبت کنند. به یاد داشته باشیم که نقش ما فقط ارائه حقایق نیست، بلکه تایید ترس ها و نگرانی های والدین و حمایت از آنها وظیفه اصلی ماست و بسیار اهمیت دارد.
بهترین فرد برای آموزش والدین در مورد ماهیت لکنت در واقع کودک/نوجوان دارای لکنت می باشد. کمک به کودک/نوجوان در آموزش نحوه برخورد والدین با لکنت درس های ارزشمندی در مورد اینکه چگونه در مورد لکنت به طور باز صحبت کند،توانمندسازی او در ایجاد تغییراتی در محیط شخصی خودش و کمک به والدین را یاد بگیرند لکنت،کودک/نوجوان را در زندگیاش عقب نگه نمی دارد،میدهد.
لکنت زبان و والدین
آغاز این گفت و گو بین والدین و کودک/نوجوان میتواند با کمک درمانگر باشد. همیشه این درمانگر خواهد بود که فرایند را شروع میکند،اما بعد از آن کودک/نوجوان با لکنت زبان با حمایت درمانگر در مورد آنچه میخواهد والدین بدانند صحبت میکند. نمونه هایی از انواع پیامهایی که کودک/نوجوان میتواند تهیه کند شامل پیشنهاداتی در مورد آنچه به او کمک میکند که راحت تر ارتباط برقرار کند و آنچه کمک نمی کند، توضیحاتی در مورد شیوههای درمانی و اینکه چرا به کارگیری آنها در همه زمانها سخت استو نحوه برخورد با لکنت زبان و مثل اینها می باشد. هدف این گفتوگو این نیست که والدین در مورد لکنت زبان به کودک/نوجوان بگویند. بلکه بیشتر بر عکس آن درست است که کودک/نوجوان در مورد گفتارش کارشناس است، برای همین این کودک/نوجوان است که باید به والدین در مورد لکنتش بگوید. متاسفانه، همه والدین با چنین گفتگویی راحت نیستند. بنابراین ممکن است لازم باشد که درمانگر به طور مستقیم تری در آموزش والدین در مورد لکنت درگیر شود.
بعضی از والدین ممکن است به این عقیده چسبیده باشند که «کودک/نوجوان قادر است به لکنت غلبه کند، اگر فقط به اندازه کافی سخت تلاش کند». اگرچه قابل درک است که والدین ممکن است اوقات سختی در پذیرش لکنت داشته باشند اما چنین فشارهای غیر واقعی می تواند به تلاش های کودک/نوجوان در تطابق کودک/نوجوان به مشکلات گفتاری اش، زیان آور باشد. یکی از دلایل این اعتقاد و رفتار والدین این است که با درمان زندگی نمیکند و اغلب نقش والدین در درمان لکنت مشاهده گر است. در واقع آنها درمان دریافت نمیکنند، مستقیماً در درمان فرزند خود مشارکت ندارند و در همان سطح آغازین خود باقی میمانند. بنابراین گاهی نیاز است خود والدین نیز نسبت به لکنت زبان حساسیت زدایی شوند. مشارکت در گروه های خود یاری و حمایتی می تواند کمک کند. نه تنها گروه های حمایتی/خود یاری می توانند به کودکان/نوجوانان در تطابق با لکنت زبانشان کمک کنند بلکه این گروه ها می توانند به والدین در یادگیری این نکته کمک کنند که لکنت،کودکان/نوجوانان را از انجام آن چه می خواهند در زندگی انجام دهند، باز نمیدارد. اغلب نگرانی مهم والدین این است که لکنت ممکن است زندگی کودک/نوجوان را نابود کند و بنابراین به آرزوی اینکه کودک/نوجوان هرجور هست لکنت را متوقف می کند چسبیده اند. فهمیدن اینکه کودک/نوجوان میتواند حتی اگر به لکنت زبان ادامه دهد خوب باشد، میتواند به والدین در کاهش اضطرابش کمک کند. در نهایت، باعث میشود که به آنها کمک کند تا در فرایند درمان شرکتکنندگان فعالتر و حمایت کننده تری باشند.
فاکتور دیگری که به والدین در کاهش نگرانی های شان کمک میکند، دیدن موفقیت فرزندانشان در چیزهایی است که آنها میخواهند انجام دهند. مثل صحبت کردن با دوستان و مشارکت در مدرسه. همزمان که کودکان/نوجوانان در استفاده از شیوه ها ماهرتر میشوند و بیشتر لکنت شان را میپذیرند،والدین خواهند دید که فرزندانشان به راستی خوب عمل خواهند کرد. درمانگران باید به کودک/نوجوانان کمک کنند تا شیوه های درمانی را به بیرون از کلینیک و به تجارب روزانه دنیای واقعی انتقال دهند تا والدین بتوانند تغییراتی که کودکان/نوجوانان در حال ایجاد هستند را ببینند.
یک تمرین برای آموزش نحوه برخورد با لکنت زبان
بعد از هر جلسه درمانی،از کودک/نوجوان بخواهیم تا کل جلسه را با والدین دوباره انجام دهد.
این کار باعث تقویت آنچه کودک/ نوجوان در جلسه یاد گرفته است می شود.
به والدین این فرصت داده می شود که درمان را زندگی کنند و در نتیجه تغییراتی در زندگی خویش ایجاد کنند.
با توجه به اینکه کودک/نوجوان نقش کارشناس را ایفا میکند،از رشد اعتماد به نفس و عزت نفس او حمایت می شود.
از تمرین کردن مراجع اطمینان حاصل میشود.
به والدین کمک میکند که فرایند درمان را درک کنند.
والدین را در جایگاه مناسب خود به عنوان «حمایت کننده» قرار می دهد و نه «هدایت کننده»
کودک/نوجوانان با والدین در مورد آنچه به او بیشتر کمک می کند صحبت کند. (نه به معنای شکایت کردن)
لکنت زبان و رفتار والدین
اگر والدین (و درمانگران) مرتب تلاش کنند که کودک/نوجوان همیشه گفتار روانی داشته باشد، در صورتی که او همیشه نتواند، این پیام آنها داده میشود که لکنت بد است و تو در موقع لکنت کردن هم بد هستی. و در نتیجه احساس شرم و مقصر بودن در کودک/نوجوان تقویت می شود. با این اوصاف والدین چه بگویند و چه چیز را تشویق کنند؟
والدین می توانند در همه جنبه های مدیریت لکنت را مورد تشویق قرار دهند. نه فقط مواردی که مربوط به روانی گفتار است.
این جنبه ها می توانند شامل این موارد باشند:
پذیرش لکنت زبان
صحبت کردن آزادانه حتی با وجود لکنت زبان
قرار گرفتن در موقعیت های سخت
مدیریت تنش های فیزیکی
برقراری ارتباط موفق
مسئولیت درمان لکنت زبان
به والدین کمک کنیم تا به یاد داشته باشند که این گفتار کودک است و نه گفتار آنها. برای والدین سخت است که به عقب بنشیند و نظاره گر تصمیمات فرزند خود باشند که احتمالاً با آنچه آنها فکر می کنند متفاوت نیز هست. آنها باید قادر به درک دیدگاه و تجارب کودک/نوجوان خود باشند تا بتوانند علت تصمیمات او را بفهمند. در نهایت این گفتار کودک/نوجوان،انتخاب او و مسئولیت اوست.و هر چه قدر والدین فرزند خود را برای به عهده گرفتن مسئولیت درمان توانمند کنند،به او در به کارگیری مهارت های یاد گرفته شده در طول زندگی کمک می کنند.
سوالات متداول:
1- آیا والدین باید مستقیماً تکنیکهای گفتاردرمانی را به کودک آموزش دهند؟
خیر، آموزش تکنیکها باید توسط متخصص انجام شود. والدین تنها میتوانند با تشویق کودک به انجام تمرینات تعیین شده و ایجاد فرصتهای طبیعی برای تمرین در زندگی روزمره، از روند درمان پشتیبانی کنند.
2-چگونه والدین باید با احساسات منفی کودک نسبت به لکنت برخورد کنند؟
پذیرش احساسات کودک بدون قضاوت، استفاده از جملات تأییدی مانند «مهم نیست چطور بگی، من گوش میدم» و تشویق کودک به بیان آزادانه افکارش، به کاهش احساس شرم یا ناامیدی کمک میکند.
طیف ابتلای به فلج مغزی وسیع بوده و ممکن است میزان درگیری افراد مبتلا به فلج مغزی و بروز علائم حرکتی از خفیف تا شدید باشد. مشکلات کودک فلج مغزی عبارتند از: ضعف عضلانی،خشکی مفاصل،حرکات بدون ظرافت و دقت،کندی حرکات،حرکات اضافه و اختلال تعادل. این مشکلات به صورت خفیف تا شدید در انواع فلج مغزی در کودکان مشاهده می شود. گفتار درمانی در فلج مغزی و کاردرمانی در فلج مغزی در زمینه درمان انواع فلج مغزی اسپاستیک،آتاکسی و دیس کینتیک کاربرد دارد. مرکز توانبخشی دکتر صابر به صورت تخصصی در زمینه درمان انواع فلج مغزی کودکان و مشکلات فلج مغزی فعالیت می نماید.
انواع فلج مغزی بر اساس شدت درمان های خاصی را نیازمند است. در نوع خفیف فلج مغزی،حرکات زمخت و ناشیانه،به صورت محدود در یکی از اندامها ( دست یا پا) مشاهده میشود،به طوری که این علائم حرکتی به ندرت موجب جلب توجه دیگران (به غیر از درمانگر و والدین) به کودک میشود. در نتیجه،این کودکان به کمک یا مداخله ویژه و طولانی مدت احتیاج نداشته و فقط لازم است والدین با مراجعه دورهای به پزشک متخصص و کاردرمانگر،از بهبود علائم و کنترل روند بیماری اطمینان حاصل کنند. اما در نوع شدید فلج مغزی،کودک دچار مشکلات عدیدهای در کارهای روزمره،حرکات بدن و اندام های خود می شود. برنامه والدین این دسته از کودکان باید در اسرع وقت به پزشک متخصص مراجعه کرده و پس از تشخیص، به منظور بهبود و کنترل مشکلات حرکتی به کاردرمانی،فیزیوتراپی،گفتار درمانی به دیگر درمانهای لازم ارجاع داده شوند.
انواع فلج مغزی در کودکان
فلج مغزی غالباً به چهار گروه اصلی طبقه بندی میشود: اسپاستیک ، دیس کینتیک ( آتتویید) ،آتاکسیک،و ترکیبی از این موارد. توجه به این نکته ضرورت داردکه در اغلب مواقع تشخیص نوع فلج مغزی در کودک مبتلا به بسیار مشکل بوده و ممکن است یک کودک ترکیبی از علائم هر سه نوع فلج مغزی را داشته باشد.
فلج مغزی اسپاستیک (هرمی)
اسپاستیک به معنی (سفت و غیرقابل انعطاف) است. این نوع فلج مغزی شایع ترین نوع آن است. در این نوع فلج مغزی، عضلات سفت و ضعیف هستند. همین موضوع موجب می گردد تا میزان حرکات کودک مبتلا به فلج مغزی، به طرز مشهودی کاهش یابد.سفتی عضلات به این دلیل است که پیام هایی که از قسمت های آسیب دیده مغز به عضلات مخابره می شوند،پیام های نامناسبی هستند. در نتیجه باعث انقباض بیش از حد عضلات درگیر میشوند.
هنگامی که یک فرد سالم اراده میکند حرکتی را انجام دهد، عضلات مسئول آن حرکت به صورت گروهی منقبض میشوند. این در حالی است که عضلات مخالف،در حالت عدم انقباض قرار میگیرند تا با عضلات مسئولان حرکت مقابله نکنند. به عنوان مثال، زمانی که شما تصمیم می گیرید آرنج خود را خم کنید،عضلات خم کننده آرنج منقبض می شوند. در همان لحظه، عضلات مخالف این حرکت یعنی عضلات باز کننده آرنج شل می شوند تا مانع بسته شدن مفصل آرنج نشوند. در کودکان فلج مغزی اسپاستیک، این ساز و کار طبیعی سیستم عصبی بدن که به مهار متقابل معروف است، به هم میریزد،به شکلی که هر دو گروه از عضلات موافق و مخالف حرکت (در مثال بالا عضلات خم کننده و باز کننده آرنج) با هم منقبض می شوند. درنتیجه انجام دادن حرکت و تکان دادن اندام (به عنوان مثال دست، پا و یا تنه) در این دسته از کودکان فلج مغزی با مشکل مواجهه میشود. اگر دست یا پای هر دو طرف بدن سفت شود، فلج مغزی اسپاتیک از نوع دو طرفه بوده و اگر دست یا پای یک سمت بدن سفت گردد،فلج مغزی اسپاستیک از نوع یک طرفه تشخیص داده میشود.
فلج مغزی دیس کینتیک ( خارج هرمی)
ویژگی اصلی این نوع از انواع فلج مغزی، وجود حرکات غیر طبیعی و غیر ارادی در کودکان مبتلا است. حرکات اضافی و غیر ارادی فلج مغزی نوع دیس کینتیک ، دیسنومیا و آتتوز نام دارند.
دیستونیا: انقباض ممتد عضلانی ای که منجر به چرخش تنه یا اندام،حرکات تکراری و حالات ( پوسچر) غیر طبیعی بدن می گردد، دیستونیا نامیده می شود.
آتتوز: حرکات اضافی غیر قابل کنترل که به ویژه در انگشتان دست و پا عضلات اطراف دهان رخ می دهد،حرکات آتتوئید نامیده می شوند. زمانی که کودک اندام خود را حرکت میدهد،ماهیت غیر قابل کنترل بودن حرکات آتتوز بیشتر به چشم می آید،مانند هنگامی که کودک سعی می کند با دستان خود قاشق یا اسباب بازی اش را بگیرد. از طرفی،وقتی این کودکان را برای جابجایی بغل می کنید،غالباً شر به نظر می رسند.حرکات اضافی به این دلیل به وجود میآیند که عضلات درگیر به طور متناوب و با سرعتی متغیر منبسط و منقبض می شوند،به طوری که کنترل ارادی آنها مشکل است. این حالت بر گفتار و شنوایی کودک نیز تاثیر می گذارد.
فلج مغزی آتاکسی
نوع آتاکسی فلج مغزی در مقایسه با دیگر انواع فلج مغزی از شیوع پایین تری برخوردار است. مشکل تعادل ( تلو تلو خوردن و نامطمئن راه رفتن)غالباً به صورت واضح در این دسته از کودکان به چشم می خورد. حرکات افراد مبتلا معمولاً زمخت و ناهماهنگ بوده و به نظر می رسد در انجام حرکات خود بعضا دچار شک و تردید هستند. به این حالت آتاکسیا ( آتاکسی) میگویند. آتاکسی یا همان عدم توانایی در انجام حرکات نرم،دقیق و هماهنگ،تمام عضلات بدن و حرکات آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. این کودکان معمولاً می توانند راه بروند اما برای حفظ تعادل خود همانند کودک سالمی که به تازگی راه رفتن خود را آغاز نموده،پاهای خود را بسیار از هم باز کرده،قدم بر می دارند و این شیوه غلط راه رفتن را تا سنین بالا حفظ می کنند.
از دیگر علائم فلج مغزی نوع آتاکسی می توان به لرزش دست و انگشتان آنها اشاره کرد که معمولاً در حین انجام فعالیت های روزمره و بازی به طور واضح بروز پیدا می کند. آتاکسی حتی عضلات دخیل در گفتار را نیز درگیر میکند.در نتیجه این افراد گفتار نامنظم داشته و به مداخلات گفتاردرمانی نیاز پیدا می کنند.آتاکسی حتی عضلات اطراف کره چشم ها را نیز مبتلا می سازد. در نتیجه، حرکات غیرطبیعی به صورت حرکات رفت و برگشتی کره چشم ها یا همان نیستاگموس در این افراد ظاهر میشوند.
فلج مغزی ترکیبی
گاهی اوقات آسیب وارده به مغز در حال رشد به یک ناحیه محدود نمی شود. در این گونه مواقع کودک فلج مغزی،ترکیبی از علائم انواع فلج مغزی ای که پیشتر توضیح داده شده را از خود بروز می دهد.
کدام قسمتهای بدن در فلج مغزی درگیر میشوند؟ انواع فلج مغزی اسپاستیک
میزان ابتلای اعضای بدن،از یک کودک به کودک دیگر متفاوت است. با این وجود،پزشکان و درمانگران برای نشان دادن اندام های درگیر در کودک مبتلا، اصطلاحات خاص و تعریف شده ای را به کار می برند. بنابراین بهتر است به منظور روشن ساختن ذهن والدین و رفع ابهام آن ها،این اصطلاحات به ساده ترین شکل ممکن برای آنها توضیح داده شود.
مونوپلژی: حرکت یکی از اندامها (معمولاً یکی از دستها) دچار اشکال می شود. این نوع مشکل حرکتی خیلی نادر است.
همی پلژی: علائم حرکتی در نیمی از بدن ظاهر شده و نیمه دیگر سالم است. اگر علائم حرکتی در نیمه درگیر خفیف باشند،از اصطلاح «همی پارزی» استفاده میشود.
دایپلژی: هر چهار دست و پا درگیر می شوند ولی معمولاً مشکلات حرکتی در پاها شدیدتر است.
کوداریپلژی: هر چهار دست و پا و نیز تنه درگیر می باشند اما درگیری دست ها بیشتر از پاها خواهد بود.
همی پلژی دو طرفه: مانند کوادریپلژی هر چهار اندام درگیر میشوند ولی درگیری هر سمت بدن متفاوت بوده و در همان سمت یکسان است. به عنوان مثال در یک کودک ممکن است سمت راست به صورت متوسط و سمت چپ به صورت شدید درگیر باشد.
تری پلژی: سه اندام (معمولاً دو دست و یک پا) دچار مشکل شدهاند.
مشکلات فلج مغزی
کودکان فلج مغزی قادر به شنیدن یا فهمیدن سخنان ما نیستند!
گاهی اوقات آسیب مغزی ای که باعث فلج مغزی می شود،می تواند بر شنوایی و گفتار نیز تاثیر بگذارد. با این حال،این طرز فکر کاملاً غلط است که چون دیده شده که یک کودک فلج مغزی برای تکلم بسیار تقلا می کند،بقیه این کودکان هم نمیتوانند بشنوند یا حرف ما را بفهمند.
کودکان فلج مغزی همگی ویلچر نشین میشوند!
با اینکه بعضی از کودکان فلج مغزی به ویلچر نیاز پیدا می کنند،اما تعدادی از آنها نیز میتوانند به طور مستقل یا با کمک عصا راه می روند.
وضعیت کودکان فلج مغزی بطور دائم رو به وخامت میرود!
با اینکه فلج مغزی بر رشد طبیعی مغز،قبل یا بلافاصله بعد از تولد تاثیر می گذارد،اما این آسیب مغزی هیچگاه بدتر نمی شود. به عبارت دیگر خود آسیبی که به مغز وارد شده پیشرونده نبوده ولی عوارض عضلانی-اسکلتی آن در صورت عدم پیگیری تمرینات و وضعیت های ارائه شده در جلسات کاردرمانی،پیشرونده بوده و بدتر خواهند شد. در واقع،مراقبت و درمان به موقع و مناسب این کودکان می توانند به تدریج تحرک شان را بهبود ببخشد.
کودکان فلج مغزی بهره هوشی مناسبی ندارند!
بعضی از کودکان فلج مغزی در نتیجه آسیبی که به مغز شان رسیده است،دچار اختلالات ذهنی و شناختی می شوند.اما در تعدادی از آنها بهره هوشی متوسط یا بالاتر از حد متوسط است.
آسیب مغزی این کودکان خوب شدنی است!
آسیب مغزی اولیه هیچگاه بهبود نمییابد،اما درمان های زیادی وجود دارد که به این کودکان فرصت میدهد تا از نواحی سالم مغز برای جبران نسبی عملکرد ناحیه آسیب دیده استفاده کرده و از زندگی طولانی بهرهمند شوند.
سندروم آسپرگر چیست؟ یکی از زیر گروههای اختلال اوتیسم می باشد که تا ویرایش چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به صورت علائم اختلال آسپرگر مطرح شده است. اما در ویرایش پنجم این راهنمای تشخیصی اختلال اوتیسم به صورت یک طیف در نظر گرفته شده و نشانه های آسپرگر و علائم سندروم آسپرگر حذف گردیده است. مرکز اوتیسم دکتر صابر در زمینه نشانه های اختلال آسپرگر و درمان آن به صورت تخصصی فعالیت می نماید. همکاران گفتار درمان، کاردرمان و روانشناسان مرکز دکتر صابر با تجربه بالا در حیطه تشخیص آسپرگر و توانبخشی آسپرگر آماده کمک به شما عزیزان می باشند. علائم آسپرگر در کودکان در متن زیر آمده است.
نشانگان آسپرگر AS به یکی از شایع ترین اختلالات در ایالات متحده آمریکا تبدیل شده است. میزان شیوع اوتیسم در حدود ۱ تا ۶ در ۱۰۰۰ برآورده می شود. (برگین ، آسوپ ، رایس کارپور کار، دور نبرگ، نوبل و مورفی ۲۰۰۳) در حالی که شیوع آسپرگر در حدود ۱ در ۵۰۰ است (NICDC)بر اساس ویرایش چهارم راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM_IV) معیارهای زیر برای تشخیص وجود ملاک های آسپرگر لازم است.
علائم اختلال آسپرگر در کودکان
کودکان مبتلا به آسپرگر حداقل یکی از علائم زیر را نشان میدهند که باید توسط دکتر اوتیسم تشخیص داده شود:
نقص قابل توجه در رفتارهای ارتباطی غیرکلامی (مثل زل زدن ، وضعیت بدن ، قیافه)
عدم تعامل اجتماعی و هیجانی
ناتوانی در مشارکت با دیگران در فعالیتهای مورد علاقه
ناتوانی در برقراری ارتباط مناسب همسالان
علاوه بر موارد بالا وجود حداقل یکی از موارد زیر نیز جهت تشخیص آسپرگر الزامی است :
اصرار و پافشاری بر یکنواختی و انجام کارهای تکراری یا اعمال آیینی
اشتغال ذهنی دایم به خصوص بر بخشهایی از اشیا
رفتارهای کلیشهای یا تکراری
علایق محدود و بسیار خاص
تشخیص سندروم آسپرگر
اما به هر حال بر اساس ملاک های تشخیصی (DSM_IV) نشانگان آسپرگر با هیچ گونه تاخیر بارزی در رشد زبانی یا شناختی در مبتلایان همراه نیست. زمانی که به کودک مبتلا به اختلال تکلیفی داده میشود، شناخت او کاملا سالم به نظر میرسد و مشکلات شناختی تنها زمانی که به تفکر انتزاعی نیاز است آشکار می گردد. علاوه بر این، رشد زبان به هنجار نیست و نقایص معناداری در کاربرد کلمات در مراحل ابتدایی اکتساب زبان ملاحظه میشود.
سندروم آسپرگر در سال ۱۹۴۴ توسط هانس آسپرگر توصیف شد. برخلاف تعریفی که کانر در ۱۹۴۳ از اوتیسم ارائه داده بود، آسپرگر کودکانی را توصیه کرد که دچار نقایص بارز و پایداری در زمینه اجتماعی و رفتاری بودند، اما مشکل بارزی در زمینه ی شناختی یا زبانی نداشتند. (نیز وورث وولف ۲۰۰۵) کودکان مبتلا به آسپرگر ممکن است با تغییر فعالیت ها، مکان ها و یا رویداد ها مشکل داشته باشند و تمایل شدیدی به کارهای تکراری و یکنواخت از خود نشان می دهند. آسپرگر می تواند باعث بروز مشکلاتی دریافت نشانه های غیر کلامی و درک دیدگاه دیگران شود. کودکان مبتلا به آسپرگر اغلب دست و پا چلفتی به نظر می رسند که ظاهراً ناشی از مشکلاتی است که در درک موقعیت فضایی بدن خود دارند. (آتوود ۱۹۹۸)
آسپرگر در کودکان
این افراد با وجود برخورداری از هوش بالای متوسط ، قوه ی تخیل نداشته و در استفاده از زبان در روابط اجتماعی مشکل دارند. ابتلای بعضی از کودکان به آسپرگر تا اواخر دوران کودکی مشخص نمی شود، چون آنها از نظر بیشتر افراد، شبیه کودکان به هنجارند و نقایص ارتباطی آنها اغلب صرفاً در بررسیها و معاینات دقیق تر مشخص میشود. (مویز ۲۰۰۳) شاید بتوان گفت که شایع ترین نقایص کودکان مبتلا به آسپرگر در زمینه تعامل اجتماعی، ارتباط اجتماعی، تخیل، تفکر انعطاف پذیر و بازی خلاق به چشم میخورد. (وینگ و گولد ۱۹۷۹)همچنین در زمینه ی درک دیدگاه دیگران یا نظریه ی ذهن و عملکرد اجرایی دچار مشکل هستند. کاردرمانی ذهنی و گفتار درمانی در زمینه ایجاد تئوری ذهن در کودکان آسپرگر و درمان آن موثر می باشد .همچنیم بازی درمانی و رفتار درمانی در جهت آموزش تعاملات اجتماعی صحیح به کودکان آسپرگر مفید می باشد.
با توجه به سیر پیشرونده بیماری ام اس و نیاز مداوم این بیماران به درمان توانبخشی ،مرکز توانبخشی ام اس دکتر صابر به صورت کاملا تخصصی به درمان بیماران ام اس می پردازد. جناب آقای دکتر صابر مدرس دانشگاه شهید بهشتی با سابقه بالا در زمینه توانبخشی ام اس به بررسی علائم و مشکلات این بیماران پرداخته و روند توانبخشی مبتنی بر استقلال را برای این بیماران برنامه ریزی می کنند. کلینیک توانبخشی بیماران ام اس در تهران در دو شعبه غرب و شرق تهران به ارائه خدمات کاردرمانی جسمی، تعادلی، گفتار درمانی، ماساژ درمانی و آب درمانی می پردازد. از دیگر خدمات مرکز ،توانبخشی در منزل برای بیماران ام اس می باشد که در برای بیماران ام اس در سراسر تهران ارائه می گردد
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
مداخلات توانبخشی در بیماران ام اس
توانبخشی آتاکسی:
برنامه تمرینی برای درمان آتاکسی غالباً بر فعالیتهای تحمل وزن تمرکز دارد که باعث ثبات دیستال و بهبود کنترل پروگزیمال می شود. برای مثال تمرینات وضعیت چهار دست و پا، با ثبات مفاصل دیستال به درمانگر کمک میکند که گروههای عضلانی پروگزیمال را مورد هدف قرار داده و تقویت کند. تمرینات دیگر جهت تقویت پروگزیمال اندام فوقانی مانند ایستادن با ثبات دست ها روی دیوار، نشستن با بازوی کشیده روی میز، ایستادن روی زانو با ثابت کردن بازوها روی توپ درمانی یا ایستادن پهلوانی با ثابت کردن بازو ها بر دیوار می باشد. ثبات و کنترل پروگزیمال برای پیشرفت هماهنگی دیستال مورد نیاز است اما در بیماران آتاکسیک کنترل پروگزیمال باید با ثبات دیستال ترکیب شود. بنابراین تمرینات زنجیره بسته که در بالا مطرح شد، ثباتی فراهم میکند که به تعدیل حرکات آتاکسیک کمک میکند و برای توانبخشی بیماران ام اس آتاکسیا در تنه و اندامها مفید ترین روش هستند. تمرینات زنجیره باز که در آنها دست یا پا در دیستال ثابت نشده اند معمولاً منجر به بدتر شدن ترمور شده و منجر به نتایج ضعیف و نا امیدی بیمار میشود.
وزن اندازی در توانبخشی بیماری ام اس
وزن اندازی مبتنی بر توازن تورسو تکنیکی است که از جلیقه وزنه دار،برای فراهم کردن ثبات بیشتر تنه و بهبود ثبات راه رفتن استفاده می کند. وزنه ها داخل جلیقه قرار میگیرند و مانع از دست رفتن تعادل بیمار میشوند. وزنه ها غالباً خیلی سبک هستند و کمتر از یک و نیم درصد وزن بیمار و در خلاف جهت مسیر از دست رفتن تعادل بیمار قرار میگیرند.تحقیقات نشان دادهاند که بیماران فاقد تعادل با استفاده از این تکنیک بهبودی فوری در سرعت راه رفتن و تحرک در حالت ایستاده نشان دادهاند.
توانبخشی ترمور در بیماری ام اس
برای هماهنگی اندامفوقانی تمرینات تقویتی در حفظ قدرت و ممانعت از ضعف ناشی از عدم استفاده بسیار مفیدند اما ترمور را کاهش نمی دهد. بالینی ترین رویکرد جسمی، اعمال چندین پوند وزن بر اندام فوقانی است که این افزایش جرم منجر به کاهش لرزش ایجاد شده می شود. ضعف عضلانی میتواند مانع از استفاده از وزنه ها بخصوص طی حرکات تکراری شود، بنابراین میتوان از اشیای سنگین مثل وسایل سنگین آشپزخانه، خودکار یا لیوان سنگین برای ترمور خفیف استفاده نمود. در ترمور های شدید، اندام فوقانی باید از دیستال ثابت شود تا میزان ترمور کاهش یابد. هنگام انجام تکالیف عملکردی در توانبخشی بیماران ام اس می توان از ولکرو یا دایسم برای ثبات اندام فوقانی از ناحیه مچ استفاده کرد. در توانبخشی ام اس برای غذا خوردن، مچ دست از دیستال روی میز و یا روی دسته صندلی قرار میگیرد که این امر باعث ثبات و کاهش تاثیر شدت ترمور میشود. همچنین کاف مچ یا استراحت دهنده مچ هنگام استفاده از کامپیوتر ثبات دیستال ایجاد می کند. برای ثبات دادن به اشیای ناپایدار مثل صندلی بادی، از گیره یا مکش فنجانی شکل استفاده میشود. برای استفاده از رایانه نیز به منظور کاهش تاثیر ترمور میتوان از کلید چسبنده استفاده کرد که کمک می کند فرد در یک زمان تنها یک کلید را فشار دهد. کم کردن حساسیت موس کامپیوتر نیز برای استفاده از رایانه تاثیرات ناشی از ترمور را کاهش می دهد.
برای عدم هماهنگی در اندام تحتانی تکنیکهای توانبخشی در ام اس کمی پیشنهاد شده است. وسایل کمکی برای جابجایی مثل عصا و واکر برای افزایش سطح اتکا میتوانند کمک کننده باشد.
ارتباط بین سیستم آکولوموتور و سیستم حرکتی نشان میدهد که نقص در حرکات چشمی می تواند منجر به ترمور وابسته به فعالیت در بیماران ام اس شود. استفاده از تکنیکهای ثبات چشم در توانبخشی ام اس میتواند باعث کاهش تاثیر ترمور اندام فوقانی و راه رفتن آتاکسیک شود.
مطالعات نشان دادهاند که ثابت کردن چشم بیثبات بیماران مبتلا به ام اس ۲۴ ترمور هنگامی که بیمار در حال حرکت باشد، بر شدت ترمور زمان فعالیت (در هنگام انجام تکالیف نیازمند هماهنگی چشم و دست) تاثیر مثبت دارد. این مطالعات نشان میدهند برای دستیابی به هدف کاهش تاثیر ترمور بر عملکرد بیمار،لزوماً به همراهی تمرینات چشمی با برنامه توانبخشی نیازمندیم.
تحرک در مرکز توانبخشی ام اس
بر اساس طبقه بندی بین المللی عملکرد،ناتوانی و سلامت ( ICF ) تحرک،توان حرکت فرد پیرامون محیط با استفاده از تغییر وضعیت بدنی یا مکانی و جابجایی از یک مکان به مکان دیگر،حمل کردن،حرکت دادن یا دستکاری وسایل، راه رفتن، دویدن یا بالا رفتن و استفاده از انواع وسایل حمل و نقل تعریف شده است. بیشتر از آنچه مردم در زندگی روزمره انجام میدهند به یک یا چند حالت تحرک وابسته است: بلند شدن و لباس پوشیدن در صبح، رفتن سر کار یا مدرسه، درگیری در فعالیت های روزمره (خرید،تمیز کردن خانه،والدگری،ورزش کردن). دامنه گستردهای از مشکلات مرتبط با ام اس مانند اسپاستیسیتی، تعادل، خستگی و ضعف می تواند با محدودیت تحرک مرتبط باشد.
ارزیابی محدودیتهای تحرک و اجزای اختصاصی آن
درمانگران توانبخشی ام اس باید توانمندیهای افراد و چگونگی تغییر در این توانمندیها را بفهمند و بدانند این عوامل چگونه بر امنیت،استقلال و مشارکت افراد تاثیر می گذارد. تغییرات در ساختار بدنی و عملکرد آنها (علائم) نیز باید شناخته شود تا بهترین برنامه درمانی برای مراجعین را مشخص کند.علائم ام اس که بیشترین محدودیت برای امنیت و استقلال را به علت نقص در تحرک ایجاد میکنند عبارتند از ضعف، اسپاستیسیتی، اختلال تعادل، آتاکسیا، درد، مشکلات شناختی و خستگی. این نقایص برای درک ارتباطاتشان با محدودیتهای تحرک نیاز به ارزیابی دارند.
مروری بر ارزیابی عملکرد تحرک در ام اس
اگرچه ( EDSS ) برای شرح تحرک افراد مبتلا به ام اس به صورت رایج استفاده میشود، اما این ابزار بیشتر از هر مهارت تحرکی به راه رفتن تمرکز دارد. نمره ۶ در مقیاس ( EDSS ) نمایانگر تغییرات اساسی در توانایی راه رفتن است و نشان میدهد که فرد نیازمند یک ابزار کمکی یک طرفه است و مسافت راه رفتنش محدود شده است. نمره ۵ در ( EDSS ) نشان می دهد که فرد در فعالیتهای روزمره هاش به طور کلی دچار نقایصی است و مسافت راه رفتنش به کمتر از ۲۰۰ متر بدون کمک رسیده است. البته با علت عدم استفاده از وسایل کمکی در ( EDSS ) سطح ۵،فرد ممکن است از دید بعضی از متخصصین حیطه سلامت محدودیتی از نظر تحرک نداشته باشد.
تحرک در خانه،اجتماع،جابجایی بین دو حالت مختلف و غلت زدن در تختخواب از جمله فعالیتهایی است که کاردرمانگران مورد بررسی قرار میدهند. اگر فردی در هر یک از این فعالیتها محدودیتی داشته باشد،لازم است درمانگر با ذکر میزان نیاز فرد به کمک،برای او وسیله کمکی مورد نیاز را تجویز کند. جدول زیر شامل تعاریف استاندارد برای سطح کمک جهت انجام یک فعالیت بر اساس آزمون استقلال عملکردی ( FIM ) است.
سطح کمک
تعریف
مستقل
کاملاً مستقل است و نیاز به کمک ندارد.
استقلال با اصطلاحات
نیاز به یک وسیله کمکی دارد اما نیاز به کمک فیزیکی ندارد،ممکن است بیش از زمان معمول وقت برای فعالیت ها صرف کند.
نظارت
نیازمند نظارت یا کمک کلامی است.
کمک حداقل
75 درصد فعالیت را خودش می تواند انجام دهد.
کمک متوسط
قادر به انجام ۵۰ تا ۷۵ درصد فعالیت است.
کمک حداکثر
کمتر از نیمی از فعالیت را میتواند انجام دهد (۲۵-۴۹ درصد)
کمک کامل
کمتر از ۲۵ درصد کار را میتواند انجام دهد،یا نیازمند کمک دو نفر است.
بر اساس تجربه بالینی،در طی توانبخشی ام اس هنگامی که در شروع توانبخشی کمک حداکثری توسط مراجع دریافت شود (نیاز به بیش از ۷۵ درصد کمک برای تکمیل فعالیت)،دستیابی به استقلال کامل (بدون کمک) ممکن نمی باشد. استفاده از تجهیزات تطابقی در چنین شرایطی مطلوب تر است.
تغییر پوزیشن بدنی یا مکانی و جابجایی
ابزار متعددی با شیوه استاندارد می تواند برای ارزیابی توانایی فرد مبتلا به ام اس برای تغییر پوزیشن بدن، مکان یا امنیت انتقالات بین سطوح مختلف مورد استفاده قرار گیرند. این فعالیت ها به شدت وابسته به توانایی حفظ تعادل هستند و ارزیابی های تعادلی مهمترین جزء ارزیابی این جنبه از تحرک است. مقیاس تعادل برگ ( BBS ) و تست برابری تعادل شامل آیتم هایی ویژه برای تغییر پوزیشن بدن هستند،برای مثال شامل نشسته به ایستاده،خم شدن و برداشتن چیزی از روی زمین،چرخیدن،بالا رفتن و پایین آمدن از پله میشوند.ارزیابی های عملکردی عمومی فرصت های بیشتری برای ارزیابی تغییر پوزیشن و جابجایی را میسر می سازند،مقیاس بارتل و ( FIM ) از این دسته اند.
حمل،حرکت یا دستکاری وسایل در توانبخشی ام اس
ابزارهای متعددی برای ارزیابی فعالیتهای تحرکی اندام فوقانی وجود دارند، اما هیچ یک از همه جنبههای تعریف شده در (ICF ) را ندارند. تست پگ نه سوراخ (NHPT ) یکی از سه جزء عملکردی ام اس است. از مراجع خواسته میشود یکی یکی پگ ها او را برداشته و در سوراخ ها جایگذاری و سپس آنها را در جایشان بازگرداند. نمره (NHPT ) بر اساس میانگین زمانی دو تلاش (در چند ثانیه) بیان میشود.
برای پژوهش و نیز کار بالینی ام اس، (NHPT ) رایج ترین تست عملکردی اندام فوقانی است که در واقع به صورت اولیه یک آزمون زبردستی است. در کنار این محدودیت،تست می تواند آثار تمرین را نشان دهد،به همین علت بهتر است که در کنار سایر ابزارها استفاده شود.
توانبخشی راه رفتن در بیماران ام اس
تعداد ابزار برای ارزیابی راه رفتن وجود دارد که معمولاً توسط کاردرمانگر و فیزیوتراپیست استفاده می شوند، اما سایر متخصصین بخش سلامت که بر پروتکل استاندارد را دنبال میکنند نیز میتوانند از آن استفاده کنند. بیشتر این ابزارها باید به صورت بالینی استفاده شوند، اما ابزار خود گزارشی هم در این زمینه موجود است. رایج ترین این ابزارها،ابزار زمان راه رفتن در ۲۵ فوت ( TW25 ) این است که بخشی از ( MSFC ) میباشد. یک محدودیت این ابزار تنوعی است که میتواند در نتایج رخ بدهد (مثلاً فرد ممکن است با تندترین سرعتی که می تواند راه برود یا با سرعتی که راحت است برود). در این تست زمان راه رفتن و مسافت ثبت میشود،لذا سرعت راه رفتن قابل محاسبه است.اگر چه تاثیرات تنوع انحرافات راه رفتن یا خستگی بر تحرک ممکن است در این مسیر کوتاه دیده نشود. همچنین ( TW25 ) توانایی تطابق راه رفتن در چرخش ها را ارزیابی نمیکند و خطر افتادن را تشخیص نمیدهد.
در سال ۲۰۰۷ مرکز ام اس کنفرانسی درباره ارزیابیهای راه رفتن و خستگی برگزار کرد. نتیجه آن بود که ( TW25 ) ،شاخص راه رفتن پویا ) DGI ) ،زمان بلند شدن و رفتن ( TUG ) ،مقیاس ۱۲ آیتمی مالتیپل اسکلروزیس ( MSWS-12 ) و تست ۶ دقیقه راه رفتن تست های مناسب برای ارزیابی راه رفتن در ام اس هستند. دو ابزار خودگزارشی مفید برای راه رفتن ( MSWS-12 ) و شناسایی گامهای مشکل دار فرد ( PDDS ) هستند. ( MSWS-12 ) برای بیمارستان و نیز جامعه قابل استفاده است و میتواند تغییرات را در طول زمان ثبت کند.
راه رفتن در جامعه یک پروسه پیچیده است که شامل توانایی راه رفتن در مسیرهای ناهموار، سالن ها، مراکز خرید و سایر معابر عمومی است. شاموی کوک و پالتا هشت بعد از محیط را که بر تحرک در جامعه تاثیر می گذارد ذکر کردند. آنها به شرایط محیطی (روشنایی و آب و هوا)، ویژگی های زمین (به عنوان مثال،زمین ناهموار،تطابق،اصطحکاک)، بار خارجی فیزیکی (وسیله ای که فرد حمل میکند)، میزان توجه (حرف زدن حین راه رفتن)، جابجاییهای پوسچرال (شروع،توقف،تغییر مسیر)، سطح ترافیک، زمان و مسافت راه رفتن توجه کرده اند. این ابعاد بر فعالیت و مشارکت تمرکز می کنند و تاکید شان بر تعداد فعالیت ها نیست، بلکه بر بافتار محیطی است که فعالیت ها در آن می توانند به صورت موفق انجام شوند. برای افرادی که ( EDDS ) شان 8 است مشارکت در جریانات اجتماعی در اجتماع و به ویژه در روز های برفی و یخبندان امکان پذیر است.
استفاده از انواع وسایل حمل و نقل برای بیمار ام اس
اگرچه تعداد زیادی از وسایل حمل و نقل برای فرد مبتلا به ام اس قابل استفاده است اما بیشتر ارزیابی های موجود، متمرکز بر توانایی استفاده از یک وسیله حرکتی مثل اتومبیل است. رانندگی یک فعالیت پیچیده است که نیازمند توانایی های مرتبط با تحرک مثل شناخت، درک و بینایی است. همه درمانگران توانبخشی باید پتانسیل مشکلات مرتبط با رانندگی را غربال کنند. هدف غربالگری تشخیص افرادی است که نیازمند ارزیابی بیشتر هستند.
در جوامع پیشرفته هنگامی که حیطههای مشکل تشخیص داده شد،درمانگران یک مسئولیت اخلاقی در قبال ارجاع فرد به ارزیابی کامل رانندگی که ارزیابی جامع رانندگی ( CDE ) نامیده می شود، دارند. اجرا و تفسیر ( CDE ) نیازمند آموزش تخصصی و مدرک (متخصص توانبخشی) است.
نتیجهگیری:
توانبخشی در بیماران مبتلا به اماس نقش حیاتی در حفظ و بهبود کیفیت زندگی ایفا میکند. با بهرهگیری از روشهای تخصصی مانند تمرینات تحمل وزن، استفاده از جلیقههای وزنهدار و تمرینات زنجیره بسته، میتوان تعادل، هماهنگی و قدرت عضلانی بیماران را تقویت کرد. مداخلات توانبخشی باید متناسب با نیازهای فردی هر بیمار طراحی و اجرا شوند تا اثربخشی بیشتری داشته باشند. تداوم در پیگیری برنامههای توانبخشی و همکاری نزدیک با تیم درمانی، کلید موفقیت در مدیریت علائم اماس است. با رویکردی جامع و تخصصی، میتوان به بیماران کمک کرد تا استقلال و فعالیتهای روزمره خود را حفظ کنند.
سوالات متداول:
1-چگونه میتوان از خستگی مزمن در اماس جلوگیری کرد؟
با برنامهریزی مناسب فعالیتها، استراحت کافی، تمرینات منظم و مدیریت استرس میتوان خستگی مزمن را کاهش داد.
2-آیا توانبخشی در منزل برای بیماران اماس امکانپذیر است؟
بله، بسیاری از خدمات توانبخشی میتوانند در منزل ارائه شوند، که این امر به راحتی و استمرار درمان کمک میکند.
تاخیر رشدی چیزی بیش از یک «کندی رشدی»یا «عقب افتادن رشدی»است. تاخیر رشدی یا تاخیر حرکتی به این معنا است که کودک شما دائما در رشد و ایجاد مهارت هایی که کودکان هم سن او دارند،عقب است. به عنوان مثال،کودکی که تا ۴ ماهگی غلت نمیزند،ممکن است فقط کمی در همین مهارت عقب باشد. اما اگر همین کودک در کنترل سر نیز مشکل داشته و یا قادر نباشد زمانی که روی شکم خوابیده، خودش را روی دستانش به بالا بکشد، در بیش از یک مهارت حرکتی تاخیر داشته است. مجموعه این علائم نشان دهنده تاخیر رشدی است. اگر شما متوجه این وضعیت در کودک خود شده اید،بدانید که روش های مختلفی برای کمک به او وجود دارد. مرکز کاردرمانی اختلال رشدی و گفتار درمانی دکتر صابر با در اختیار داشتن امکانات روز دنیا به درمان تاخیر رشدی کودکان می پردازد. امکانات پیشرفته مرکز دکتر صابر در حیطه بهبود مهارت های حرکتی و ذهنی کودکان با تاخیر حرکتی بسیار موثر می باشد.
اختلالات تکاملی چیست؟
مهارت های حرکتی کودکان طبق جدول زمان بندی دقیق و از پیش تعیین شده رشد نمی کند. به عنوان مثال، بعضی از کودکان در 9 ماهگی شروع به راه رفتن می کنند. این در حالی است که کودکان دیگر ممکن است تا 15 ماهگی قدم از قدم برنداشته و بعد شروع به راه رفتن کنند. اما باید گفت که هر دو دسته این کودکان در دامنه رشد طبیعی قرار دارند. بنابراین تفاوت های کوچک در زمان شروع به انجام یک مهارت توسط کودک، معمولاً عامل نگران کننده نیستند.
تفاوت بین تاخیر رشدی کودکان و ناتوانی رشدی
گاهی اوقات پزشکان و کاردرمانگران این دو اصطلاح را به جای یکدیگر به کار میبرند. اولاً این دو اصطلاح معادل هم نیستند. ثانیاً گاهی اوقات تشخیص تاخیر رشدی کودک،ناتوانی رشدی و دلایل شکلگیری آنها مشکل است. ناتوانی های رشدی به مواردی اطلاق میشود که کودک علیرغم این که می تواند پیشرفت بکند، از یک حدی بزرگتر نشده و رشد نمی کند. این شکل از ناتوانایی ها شبیه ناتوانایی های یادگیری نبوده اما می توانند در یادگیری کودک تاثیر منفی بگذارند. بعضی از بیماری هایی که می توانند موجب ناتوانایی رشدی شوند عبارتند از: سندروم داون، سندروم انگلمن، اوتیسم، طیف اختلالات جنین الکلی و آسیب مغزی.
تاخیر رشدی کودک به دنبال علل کوتاه مدت ایجاد میشود،مانند تحقیر گفتاری به دنبال فقدان شنوایی ناشی از عفونتهای گوش و یا تأخیر جسمی در اثر بستری شدن طولانی مدت. تاخیر رشدی کودکان همچنین می تواند ناشی از علائم اولیه مشکل در یادگیری یا توجه باشد. با وجود اینکه همیشه علت به وجود آورنده تاخیر رشدی کودک مشکل نیست، اما با مداخله زودهنگام غالباً کودکان دارای تاخیر به رشد مطلوب خود میرسند. بعضی از این کودکان زمانی که به سن مدرسه میرسند، هنوز هم در مهارتهای خاصی دچار تاخیر هستند. در این گونه مواقع، این کودکان واجد شرایط دریافت خدمات آموزش استثنایی میشوند.
اگر کودک با سرعتی که مورد انتظار کاردرمانگر است پیشرفت نکرد، درمانگر مجدداً او را مورد ارزیابی قرار میدهد تا درک بهتری از شرایط پیش آمده به دست آورد. پس از ارزیابیهای به عمل آمده، درمانگر نوع و میزان مداخله لازم برای رفع مشکل تاخیر تکاملی پیش آمده را ممکن است تغییر دهد.
5 حوزه رشد مهارت و شایعترین تاخیر تکاملی
تاخیر رشدی کودک میتواند در یک یا چند حوزه رخ دهد. تاخیر عمومی، زمانی رخ می دهد که کودک حداقل در دو حوزه زیر دچار تاخیر گردد. مهارت های کودک در ۵ حوزه رشد میکنند:
مهارت های شناختی (تفکر): این مهارت موجب تفکر،یادگیری و توانایی حل مسئله در کودک می شود. در نوزادان،رشدی مهارت با میزان کنجکاوی او سنجیده میشود. اینکه کودک چطور دنیای اطراف خود را با چشم ها،گوش ها و دستان خویش را کشف میکند. در کودکان نوپا، این مهارت شامل یادگیری شمردن،نام رنگ ها و یادگیری واژگان جدید است.
مهارت های اجتماعی و هیجانی:این مهارت ها موجب می شوند که کودک از توانایی برقراری ارتباط با دیگر افراد برخوردار شود. این مهارت ها شامل توانایی بیان و کنترل احساسات نیز می شود. در نوزادان، لبخند زدن به دیگران و صدا درآوردن برای برقراری ارتباط از مصادیق این مهارت است. در کودکان نوپا و پیشدبستانی، این مهارت به صورت کمک گرفتن از دیگران، نشان دادن احساسات و بیان آن،و نیز مشارکت کردن با دیگران خود را نشان میدهد.
مهارت های گفتار و زبان: این مهارت در قالب توانایی استفاده و فهم زبان خود را نشان میدهد. در نوزادان به صورت غان و غون بروز پیدا می کند. در کودکان بزرگتر، این مهارت خود را در قالب فهم زبان و ادای درست و صحیح کلمات (به نحوی که قابل فهم برای دیگران باشد) بروز می دهد.
مهارت های حرکتی ظریف و درشت:این مهارت ها به توانایی استفاده از عضلات کوچک دست برای انجام دادن حرکات ظریف انگشتان دست و عضلات بزرگ بدن برای انجام دادن حرکت درشت و بزرگ دست،پا و تنه اطلاق می شوند. نوزادان معمولاً از مهارت های حرکتی ظریف برای گرفتن اشیای کوچک استفاده میکنند.کودکان نوپا و پیشدبستانی از مهارت های حرکتی ظریف برای گرفتن لوازم و اسباب مورد نیاز،کار با اشیای کوچک و نقاشی بهره میگیرند. نوزادان مهارت های حرکتی درشت را در قالب نشستن،غلت زدن و راه افتادن بروز می دهند. مهارت های حرکتی درشت کودکان بزرگتر شامل پریدن،دویدن و بالا رفتن از پله است.
فعالیت های روزمره زندگی: توانایی انجام کارها و تکالیف روزانه مربوط به این دسته از مهارتها است. در کودکان این مهارت ها شامل غذا خوردن،لباس پوشیدن،شستشوی خود و حمام کردن است.
عوامل ایجاد کننده تاخیر رشدی در کودکان
علت مشخصی برای تاخیر رشدی وجود ندارد اما بعضی از عوامل،خطر ابتلای به آن را افزایش می دهند:
مشکلات حین تولد: تولد نارس (پیش از موعد)،وزن کم زمان تولد،و نرسیدن اکسیژن کافی در هنگام تولد.
عوامل محیطی: سمیت با فلزات سنگین مثل سرب،تغذیه ناکافی و نادرست،مصرف الکل و دارو پیش از تولد،مشکلات خانوادگی و تروما(مثلاً ضربه به سر نوزاد)
دیگر مشکلات پزشکی: عفونت مزمن گوش،مشکلات بینایی،و بیماری،عوارض و آسیب هایی که اثرات عمیق و طولانی مدت روی فعالیتهای روزمره کودک می گذارد.
گاهی اوقات، والدین نگران این موضوع می شوند ( و گاها به اشتباه خود را ملامت می کنند) که ناخواسته در ایجاد تاخیر رشدی در کودک خود سهیم بودهاند. این کار اصلاً صحیح نبوده و کمکی به حل مشکل نمی کند. به عنوان مثال،آموزش بیش از یک زبان به کودک موجب مشکل گفتاری نمیشود. حال اگر یک مادر این عامل را سبب تاخیر گفتاری کودک خود دانست،بهتر است درمانگر موضوع را برای او توضیح داده و روی روشهای درمانی و مداخلهای خود تمرکز کند.
درمان تاخیر رشدی و مشکلات یادگیری و توجه
در بچه های کوچکتر، هر گونه تاخیر در رشد می تواند به عنوان اولین علامت اختلال در یادگیری و توجه کودک تلقی شود. به عنوان مثال،تاخیر گفتار و زبان ممکن است نشاندهنده مشکل یادگیری یا اختلال ارتباطی در کودک باشد. البته تا زمانی که کودک به مدرسه نرود، نمیتوان همیشه به سادگی به این تاخیر رشدی کودک و مسائل توجه و یادگیری او ارتباط منطقی پیدا کرد. در مدرسه معلم این عملکرد کودک را در دروس ریاضی،خواندن و دیکته ارزیابی میکنند. آنها همچنین می توانند درباره توجه و تمرکز کودک در سر کلاس قضاوت کنند. در مدرسه نقاط ضعف و قوت کودک با آزمون های رسمی مشخص میشود.با انجام این آزمون ها میتوان مهارت کودک را با همکلاسی هایش مقایسه نمود. در این مقایسه ها،تفکر و توانایی حل مسئله کودک آشکار میگردد. در نهایت تمام این کارها مشخص می کند که کودک در یادگیری و توجه اختلال دارد یا خیر.
تاخیر تکاملی- تاخیر در گفتار
تاخیر تکاملی در گفتار یکی از موارد تاخیر رشدی است که باید به صورت تخصصی تشخیص و مورد بررسی قرار گیرد. کودکان در سن دو تا دو و نیم سالگی توانایی بیان کلمات را پیدا کرده و جملات دو کلمه ای بیان می کنند. اگر کودک در سن سه سالگی هنوز توانایی بیان درخواست هایش را ندارد به نام خود عکس العمل نشان نمی دهد یا دستورات کلامی شما را متوجه نمی شود حتما باید مورد بررسی دقیق گفتاردرمانی قرار گرفته و درمان به موقع برای این کودکان آغاز گردد. درمان توانبخشی شامل کاردرمانی و گفتردرمانی در اختلالات تکاملی موجب بهبود توانایی های کودک و تسریع روند رشد گفتار و حرکتی در کودکان می گردد.
در پایان این که اگر در مورد رشد کودک خود نگران هستید،حتماً با پزشک تاخیر رشدی (فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان) یا کاردرمانگر مجرب مشورت کنید تا کودک را با تست تشخیصی ارزیابی کرده و در صورت لزوم مداخله زودهنگام را شروع نماید.
سوالات متداول:
1.چه مهارت هایی در کودکان با تاخیر رشدی دچار مشکل می شود؟
پنج حوظه رشد که کودکان می توانند تاخیر رشدی را در خود نشان دهند شامل مهارت های شناختی، اجتماعی، حرکتی درشت و ظریف، زبان و گفتار می باشد.
2. چه درمان هایی برای کودکان با تاخیر رشدی وجود دارد؟
بهترین درمان برای کودکان با تاخیر رشدی درمان های توانبخشی، شامل کاردرمانی، گفتاردرمانی و روانشناسی می باشد که به کودک کمک می نماید مراحل رشد را به صورت مناسب طی کند و تاخیر حرکتی و ذهنی خود را جبران نماید.