متخصصین کاردرمانی برای ارزیابی كودک عقب مانده ذهنی مواردی از جمله ایستادن، نشستن، راه رفتن، لباس پوشیدن، گره زدن، نوشتن، نقاشی کردن، فهمیدن زمان و … را ارزیابی می کنند. به عنوان مثال بازی درمانی یکی از روش های کاردرمانی ذهنی کودکان است که نقش مفیدی در بهبود مهارت های کودک عقب مانده دارد.کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی با هدف کمک به این کودکان برای توسعه توانایی های مورد نیاز برای داشتن زندگی مستقل است. کاردرمانی می تواند یک روش درمانی مفید برای افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی باشد که در کلینیک کاردرمانی دکتر صابر توسط متخصصین مجرب انجام می شود. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز توانبخشی کودکان عقب مانده ذهنی، با انجام خدماتی همچون کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی، توانبخشی کم توان ذهنی، کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی و… به درمان این کودکان کمک می کند.
در کودکان آسیب مغزی که حالت اغما در آن ها بیش از ۲۴ ساعت است، نقایص هوشی دیده می شود. در کودکانی که فراموشی پس از سانحه ندارند خصوصاً افرادی با نمرۀ اغمای گلاسکوی ۷ یا کمتر و با آسیب مغزی شدید، ضریب هوشی عملی کمتر از ضریب هوشی کلامی است. در آزمون وکسلر سرعت پردازش و سازماندهی ادراکی با شدت آسیب ضربه ای مغز ارتباط مستقیم دارند، به نحوی که گروه دارای آسیب شدید نمره کمتر از گروه آسیب متوسط دارد ولی گروه متوسط و ملایم این تفاوت را نشان نمی دهند. علاوه بر این اختلال گزینشی در شاخص های سازماندهی ادراکی و سرعت پردازش مختص گروه آسیب ضربه ای مغزی است. با وجود این که عوامل شخصیتی پس از آسیب در کودکان شبیه بزرگسالان است، ولیکن نقایص شناختی در کودکان کمتر است. برای مثال در کودکان کمتر از بزرگسالان آسیب نیمکره چپ نقایص مرتبط با زبان و آسیب نیمکره راست نقایص دیداری- فضایی مرتبط ایجاد می کند که البته توسط کاردرمانی کودکان یا کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی قابل بهبود است. توانایی های هوشی با گذشت زمان تغییر می کنند. ترمیم توانایی ها پس از بهبود شروع شده و تا بزرگسالی ادامه دارد. یک مطالعه با استفاده از ام آر آی در صدمه مغزی بسته شدید و متوسط همبستگی بین ضریب هوشی و بطن های بزرگ شده و تحلیل نسوج در مناطق گیجگاهی را نشان می دهد.
عملکرد های ادراکی و عقب ماندگی ذهنی
مشکلات ادراکی مانند اختلال دیداری و فضایی – دیداری در پی آسیب، به ویژه آسیب شدید و آسیب های وارده به قطعۀ آهیانه و پس سری در کودکان گزارش شده است. شیوع آسیب به این مناطق کمتر از آسیب به قطعه گیجگاهی و پیشانی است. آسیب به قطعه های پیشانی و گیجگاهی با مشکلاتی در حافظه، عملکرد اجرایی و توجه مرتبط است. به نظر می رسد نقایص حافظه در کودکان در پی آسیب ضربه ای مغز بسیار شایع است. نقایص یادگیری کلامی، حافظه كلامی و حافظۀ معنایی در کودکان مبتلا به آسیب ضربه ای مغز گزارش شده است. در حالی که حافظۀ دیداری- فضایی و حافظۀ فوری کمتر تحت تأثیر قرار می گیرند. حافظۀ فضایی دیداری هنگامی است که از کودک خواسته می شود به یاد بیاورد یک شکل کجای صفحه قرار دارد، در حالی که حافظه فوری با آزمون فراخنای اعداد سنجیده می شود. در آزمون حافظه کاری از کودک خواسته می شود هنگام حل مسئله چیزی را در خاطر نگه دارد. حافظه کاری و حافظه دیداری – شنیداری پیچیده، یادگیری لیست لغات، در کودکان با آسیب ضربه ای مغز شدید همواره دچار مشکل است. البته همه موارد به وسیله کاردرمانی کودکان، توانبخشی کودکان عقب ماندگی ذهنی، کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی و… قابل درمان می باشد. مشکلات حافظه در کودکانی با آسیب ضربه ای مغز شدید تا بعد از ۲۴ ماه ادامه می یابد. علاوه بر این مهارت های تحصیلی و حافظۀ کلامی پیش از آسیب پیشگوی مناسبی برای موفقیت تحصیلی پس از آسیب است.
عملکردهای اجرایی در کم توان ذهنی
کودکان با آسیب ضربه ای مغز، مشکلاتی در توجه و عملکرد اجرایی دارند. این کودکان در حوزۀ عملکرد اجرایی مشکلاتی در حل مسئله، برنامه ریزی و سرعت پردازش دارند. کودکان با آسیب مغزی شدید در مقایسه با آسیب ملایم اغلب مشکلاتی در مهار تکانشگری و حافظه کاری دارند و این مشکلات تا بزرگسالی ادامه می یابد. کودکانی که آسیب را در دورۀ پیش دبستانی تجربه می کنند. در بزرگسالی مشکلات ادامه داری در عملکرد اجرایی نشان می دهند. در این موارد آن هایی که پیشرفت هایی در انعطاف پذیری شناختی دارند، بهترین بازده شغلی را نشان می دهند. مشکلات توجه نیز در کودکان آسیب مغزی گزارش شده است که به وسیله متخصصین کاردرمانی کودکان و کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی درمان انجام می شود. این گروه نیازمند حمایت تحصیلی ویژه هستند. ناتوانی مهار اغلب در کودکان، خصوصاً کودکانی که صدمه های مغزی شدید دارند وجود دارد. شیوع اختلال نقص توجه بیش فعالی غیر مادرزادی در ۲۰ تا ۵۰ درصد از کودکان با آسیب ضربه ای مغز دیده شده است و در کودکان آسیب ضربه ای مغز شدید، نرخ آن افزایش می یابد. مطالعات همچنین نشان داده است که کودکانی که نشانه های همراه اختلال نقص توجه بیش فعالی دارند، با احتمال بیشتری این اختلال را نشان دهند. بنابراین، کودکانی که اختلال نقص توجه بیش فعالی یا نشانه های اصلی آن را دارند در خطر بیشتری برای تجربۀ آسیب ضربه ای مغز هستند و آن هایی که آسیب ضربه ای مغز دارند با احتمال بیشتری مشکلات جدی در توجه دارند.
مشکلات کودکان کم توان ذهنی
نیس و همکاران عملکرد توجه پایدار در کودکان آسیب ضربه ای مغزی را در عرض ۴ سال به شکل طولی مطالعه کردند و عملکرد آن ها را با کودکان مبتلا به آسیب ارتوپدی مورد مقایسه قرار دادند. یافته ها نشان داد که ۲۰ درصد افراد گروه آسیب ضربه ای مغز شدید دچار اختلال نقص توجه – بیش فعالی هستند. در حالی که فقط ۴ درصد از کودکان با آسیب ارتوپدی اختلال نقص توجه بیش فعالی داشتند. علاوه بر این مشکلات توجه قبل از آسیب سطح مشکلات توجه پس از آسیب را پیش بینی می کرد. این نویسندگان پیشنهاد کرده اند که نقصان عملکرد اجرایی، حافظه کاری و مهار جدای از عوامل شناختی به طور معناداری مشکلات توجه کودک را تحت تأثیر قرار می دهند. مجموع این یافته ها نشان می دهد که مشکلات مربوط به توجه مسأله مهمی در ارزیابی کودکان مبتلا به آسیب ضربه ای مغز است. همچنین به احتمال زیاد این مشکلات با ناتوانی های یادگیری در ارتباط است و بهبود و موفقیت در مدرسه را پیچیده تر می کند که خوشبختانه توسط کاردرمانی کودکان و کاردرمانی عقب ماندگی ذهنی درمان می شود.
کاردرمانان نگران سطح مشارکت فردی در فعالیت های روزمره کودکان هستند. برای بسیاری از کودکان و خانواده هایشان، این بدان معنی است که هدف کاردرمانی کودکان، بهبود مهارت های کودک در ارتباط با دیگران، بازی، روابط با همسالان و انجام فعالیت های روزمره است. یک کاردرمان اهدافی را تعیین می کند که نشان دهنده اولویت های کودک و خانواده باشد. تمامی کاردرمانان این اطلاعات را به طور یکنواخت جمع آوری خواهند کرد. معیار های کلی ارزیابی کاردرمانی شامل اطلاعات زمینه ای و رشدی ، مصاحبه و گفت و گو با والدین یا مراقبان، ارزیابی مستقیم کودکان و در نتیجه یک گزارش جامع است که اطلاعات جمع آوریشده و اهداف درمانی براساس آن نتایج را تنظیم می کند. دکتر مهدی صابر با انجام کاردرمانی کودکان و ارزیابی جلسه اول آن ها، بهترین خدمات درمانی همچون کاردرمانی در منزل برای کودکان، گفتاردرمانی در منزل و… را انتخاب می کند.
بهتر است والدین را در موضوع آماده سازی کودک برای کاردرمانی ارزیابی جلسه اول کمک کنید. بسیاری اوقات کودکان فکر می کنند که در ارزیابی مردود خواهند شد، یا عقیده دارند که نتیجه ارزیابی وضعیت زندگی آن ها را تعیین خواهد کرد. بهتر است والدین شب قبل از ملاقات در این مورد با کودک صحبت کنند و هدف از ارزیابی را برای کودک شرح دهند و مثال های خاصی همچون ساختن خانه با بلوک ها، نگاه کردن به تصاویر، طراحی و پاسخ دادن به سؤالات فراهم کنند. با این وجود، کودک نباید فکر کند برای بازی مراجعه می کند، چون در این صورت حداکثر تلاش خود را به کار نخواهد گرفت. برای کودکانی با اضطراب بالا، اختلالات طیف اوتیسم یا هر اختلالی که نیاز به زمان ارزیابی بیشتری دارد، آماده سازی کودک قبل از ملاقات زمان بیشتری نیاز دارد. برای کودکانی که به طور خاص از لحاظ عاطفی شکننده هستند، باید کودک محل آزمون را مشاهده کند. به این ترتیب او احساس راحتی بیشتری با محیط اطراف خواهد داشت. برای چنین کودکانی تمام آزمون در یک روز انجام نمی شود و بهتر است که آزمون را به اجزاء کوچک تری تقسیم کنید. هر چقدر کودک برای ارزیابی بهتر آماده شود، ارزیابی راحت تر انجام خواهد گرفت و نتایج کاربردی تری برای بررسی سطح عملکرد فعلی کودک به دست خواهد آمد.
روش برخورد آزمون گر با کودکان
آزمون گر باید محیطی راحت و امن را برای ارزیابی فراهم کند. بهتر است به کودک فرصت داده شود تا با اتاق خو بگیرد. اثاثیه اتاق باید مناسب و راحت باشند. پیروی از قوانین چیدمان اتاق مخصوصاً برای کودکانی که دارای مشکلات رفتاری هستند و یا کودکان مضطرب بسیار ضروری است. این موضوع اغلب باعث جلوگیری از تنفر، ترک اتاق و آرام صحبت کردن خواهد شد. اهداء جایزه های ملموس مخصوصاً برای کودکان سرکش یا مقاوم در برابر آزمون اغلب بسیار مفید است. بهتر است والدین در اتاق ارزیابی حاضر نباشند، مگر در زمانی که کودک خیلی کم سن بوده و نیاز به حضور والدین خود دارد. اغلب والدین تصور می کنند که باید در اتاق حضور داشته باشند، اما اگر آزمون گر قاطع برخورد کند، کودک اغلب نیاز به چنین حضوری نخواهد داشت. در موارد سخت تر این امکان برای والدین وجود دارد که در ابتدا حاضر باشند، با این شرط که پاسخی به کودک ندهند و سپس بعد از این که کودک احساس راحتی کرد، اتاق ارزیابی جلسه اول را ترک کنند. بسیاری از کودکان می توانند این نوع جدایی را مدیریت کنند، خصوصاً اگر بدانند که والدین شان در اتاق انتظار هستند. اگر آزمون گر تصمیم گرفت که از یک رویکرد غیر ساختار یافته استفاده نماید و آزمون ها را با ترتیب ترجیحی خود ارائه دهد، آزمون های مناسب باید به سهولت در دسترس باشند. آزمون گران تازه کار بهتر است که یک لیست پیش رو داشته باشند، در حالی که احتمالاً برای آزمون گران کارآزموده نیاز نباشد. اگر آزمون توسط یک تکنسین انجام می گیرد، او باید برای آزمون هایی که ممکن است مورد نیاز باشد، آماده شود و اگر نتایج آزمون نیاز به مهارت داشته باشد، آن را به دست آورد.
بخش ابتدایی ارزیابی کاردرمانی کودک
بخش ابتدایی ارزیابی جلسه اول می تواند گفتگوی ساده با کودک و کسب شناخت نسبت به او باشد. می توانید با او درباره آنچه به آن علاقه دارد و با آنچه از آن بیزار است و این که چرا برای دیدن شما آمده اند، صحبت کنید. بسته به سن رشدی کودک، بهتر است که ارزیابی با تکالیف شروع شود و سپس به تدریج درباره احساس و موضوعاتی که به فراخور آن ها کودک با آزمون گر بیشتر احساس راحتی می کند، صحبت کنید. برای کودکانی که دلیل حضورشان گفته می شود، توضیحی درباره این که چرا این آزمون انجام خواهد گرفت و این که کودک چه احساسی نسبت به آن دارد، مفید است. مصاحبه یک هنر است و متکی بر این است که آزمون گر در درک و تفسیر عواطف، خلق و خو و تأثیرات کودکان ماهر باشد و سؤالات را به طور مناسب تطبیق دهد. در بعضی از کودکان نیاز است که سریعاً درباره نگرانی های آن ها صحبت شود، در حالی که کودکان دیگر نیاز به زمانی دارند تا با آزمون گر احساس راحتی کنند.
انواع آزمون های ارزیابی کودکان
آزمون های ارزیابی جلسه اول و کاردرمانی کودکان باید با مقیاس های نسبتاً آسان و جذاب آغاز شوند، بدین ترتیب کودک می تواند در این موقعیت احساس راحتی کند. وقتی کودک احساس راحتی بیشتری کرد، امکان ارائه تکالیف چالش برانگیزتر وجود دارد. علاوه بر این پیشنهاد می شود که آزمون ها جایگزین شوند. بدین ترتیب که همه مقیاس های چالش برانگیز و دشوار در کنار هم نباشند. همچنین مهم است که جلسه با تکلیفی که کودک در آن احساس موفقیت می کند به پایان برسد. با این روش کودک اتاق را با احساس خوبی نسبت به نحوه عملکرد خود ترک خواهد کرد و نسبت به بازگشت برای جلسه بعدی خوشحال خواهد بود. برای کودکانی که مضطرب یا انعطاف ناپذیر هستند بهتر است که گفته شود در آن بازه زمانی چه تعداد آزمون انجام خواهد شد و پس از انجام هر آزمون آن را از روی لیست پیش روی کودک خط زد. این روش حسی از پیشرفت را در کودک ایجاد می کند و به کودک اجازه می دهد که ببیند پایانی برای آنچه از او پرسیده می شود، وجود دارد. علاوه بر این اگر مناسب باشد، آزمون گر می تواند به او اجازه انتخاب آزمون را بدهد. به عنوان مثال، اغلب می گوییم “امروز یک آزمون ریاضیات و یک آزمون طراحی خواهیم داشت، می خواهی ابتدا کدام آزمون انجام شود؟” در این روش کودک تا حدی بر موفقیت کنترل دارد و احساس می کند در تصمیم گیری شریک است.
پایان ارزیابی کاردرمانی کودکان
در پایان جلسه ارزیابی جلسه اول و کاردرمانی کودکان، مناسب است به کودک گفته شود که عملکرد خوبی داشته است و این که چیز های زیادی وجود دارد که می تواند به خوبی انجام دهد و فهرست کردن تکالیفی که او بهتر انجام داده است، مفید خواهد بود. اگر قرار است ملاقات های بعدی وجود داشته باشد، بسیار مفید است که بیان شود “من شما را ۵ روز دیگر ملاقات خواهم کرد” و یا برای کودکان بزرگ تر، قرار ملاقات هایی با تاریخ معین مناسب تر است. اگر آزمون به اتمام رسیده است، بهتر است که به کودک یا نوجوان گفته شود که آزمون انجام شده است و شما در آینده ای نزدیک برای بررسی نتایج با او ملاقات خواهید کرد.
کاردرمانی ذهنی در کودکان با بهره گیری از روش های تخصصی به آموزش مفاهیم شناختی و تقویت مهارت ها و عملکرد مغز در حیطه ذهنی و درکی می پردازد. کاردرمانی ذهنی به بهبود کارکرد شناختی، رفتاری و ارتباطی کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلالاتی همچون اختلال طیف اوتیسم، اختلال بیش فعالی و نقص توجه، اختلالات حسی، ذهنی و روانی کمک می کند. کاردرمانی ذهنی به کودکانی که به علت اختلالات گوناگون در مراحل مختلف رشدی و نقاط عطف رشدی تاخیر داشته اند، کمک می کند تا بیشترین حد توانایی را کسب کنند و اختلاف سن رشدی و تقویمی خود را به کمترین مقدار ممکن برسانند. تمرکز کاردرمانی ذهنی بر عملکرد مغز و سلامت روان افراد می باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، با انجام کاردرمانی ذهنی کودکان و بزرگسالان، کاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان و… به تقویت عملکرد مغز می پردازد.
چگونگی عملکرد مغز کودکان
در صد سال گذشته مسئله اساسی در علوم اعصاب، شناسایی چگونگی بازنمایی رفتار در عملکرد مغز بوده است. در شروع قرن بیستم، منازعه عمدتاً بر سر موضع یابی کارکردها در قشر مخ بود. امروزه این موضوع نیز دیگر چندان مورد تردید نیست و در حال حاضر مسئله اصلی پیش روی عصب شناسان این است که آیا آنچه در قشر مخ موضع یابی می شود، همان گونه باقی می ماند؟ یک رویکرد بررسی این موضوع، بررسی تحول عملکرد مغز و ساختار مغز کودک در حال رشد است. در روند رشد کودک، می توان ارتباط ساختار و عملکرد مغز را از لحاظ تحولی بررسی نمود. با این وجود، گروهی از نظریه پردازان پیشکسوت در برقراری این ارتباط اکراه داشته اند. به عنوان مثال، اگر چه فروید و پیاژه تحصیلات علوم زیستی داشتند، اما هر دوی آن ها از وارد نمودن موضوع رشد مغز در نظریه های خود اجتناب کرده اند. یکی از محدودیت هایی که نظریه های این دانشمندان با آن مواجه است، نبود شواهد عصب شناسی تحولی کافی برای آن ها است.
رابطه ساختار و عملکرد مغز در کاردرمانی ذهنی
روابط ساختاری – عملکرد مغز را می توان با سه رویکرد مورد بررسی قرار داد. یک رویکرد، بررسی روند تحول سیستم عصبی و همبستگی آن با ظهور رفتارهای خاص است. زیر بنای این رویکرد این است که رشد سیستم عصبی و رفتار در تمام افراد، منظم و هماهنگ است. با وجود مقبولیت این رویکرد، این ارتباط آن قدر هم ساده نیست. چرا که هر چند سیستم عصبی با یک روند نسبتاً بی وقفه، در ورای زمان تحول می یابد، ولی تغییر رفتاری بیشتر وابسته به عوامل محیطی است. در این راستا، شواهدی در دست است که محرومیت حسی در سنین مختلف اثرات متفاوتی بر مغز ایجاد می نماید. علاوه بر این، تغییرات عصبی وابسته به سن و به ندرت در بافت مغز قابل مشاهده است. بر این اساس، همبسته کردن متغیر های ساختاری و عملکرد مغز به طور مستقیم، معقول به نظر نمی رسد. گذشته از آن، بررسی صحت و سقم فرضیه های تحول مغز دشوار است، چرا که سیستم عصبی انسان نمی تواند در فرایند تحول دستکاری شود. با وجود این محدودیت ها، این رویکرد حامیان زیادی دارد. رویکرد دوم بررسی دقیق و موشکافانه تحول تشریح مغز است. برای مثال پیاژه و پیروانش براساس مطالعة مراحل شناختی، پیش بینی کردند که چه تغییراتی در سیستم عصبی می تواند مسئول تغییر رفتاری باشد. این رویکرد مورد استقبال زیادی قرار نگرفت، چرا که روان شناسان پیشین به رشد رفتار علاقه مند بوده و علاقة چندانی به کارکردهای مغزی نداشتند. همچنین بسیاری از رفتار هایی که در رشد کودک مهم به حساب می آیند، ممکن است مستقیماً وابسته به رشد عصبی نباشند. با این وجود، امروزه به دلیل اهمیت کارکردهای شناختی مغز و کسب موفقیت های تحصیلی، گرایش زیادی به مطالعة عصب شناختی کودک وجود دارد. این موضوع به دلیل نقشه موفقیت تحصیلی در زندگی فردی، حرفهای و اجتماعی است. امروزه بیشتر زمان بیداری کودک در مدرسه صرف می شود. علاوه بر این به دلیل ماهیت متوالی و فشرده آموزش در مدرسه، هر مانعی در فراگیری کودک می تواند منجر به یک صدمه اجتماعی فراتر در او شود. بر این اساس، بسیاری از انواع ناتوانایی های آموزشی کودک احتمالاً وابسته به ناهنجاری های رشد عصبی هستند. با این وجود نکته قابل توجه این است که مغز انسان فقط در کلاس درس تحول نمی یابد و در حقیقت، خاستگاه عصبی از ناتوانایی های آموزشی ممکن است از مفهوم آماری اصطلاح ناهنجار منفک بوده و یک آسیب واقعی را نشان ندهد. در علوم اعصاب شناختی تحولی، اجزاء شناختی رفتار کودک مورد مطالعه قرار می گیرد و برای ترمیم آن مبتنی بر کارکردهای شناختی، برنامهریزی می شود. به عنوان مثال برای مهارت خواندن، توانایی های شناختی پایه مانند توانایی بینایی فضایی و بینایی حرکتی مورد ارزیابی و تقویت قرار میگیرد.
رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف
مسئله دیگر این که رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال تکالیف قشر پیشانی قبل از بلوغ، توسط بعضی از ساختارهای زیر قشری، مانند جسم مخطط، هدایت می شوند و پس از بلوغ به قشر پیشانی واگذار می شوند. علاوه بر این روابط ساختاری و عملکرد مغز در اختلال تحولی سیستم عصبی انعطاف پذیر است. مغز کودکان نسبت به مغز بزرگسالان پاسخ متفاوتی نسبت به آسیب می دهد. آسیب زودرس مغزی در کودکان سازمان بندی مغز را نه تنها در محل ضایعه، بلکه در نواحی مغزی دیگر نیز تغییر می دهد. به عنوان مثال اگر مناطق تکلم در نیمکره چپ در نوزادان آسیب ببینند، نیمکره راست کارکرد های زبانی را به عهده می گیرد. ولیکن اگر این آسیب در سن ۵ سالگی ایجاد شود، توانایی های زبانی کودک از دست می رود. بر این اساس، یک آسیب مغزی مشابه در زمان های متفاوت تحول، می تواند اثرات متفاوتی داشته باشد.
سوالات متداول:
1. آیا مغز یک کودک با مغز بزرگسال متفاوت است؟
بله مغز کودکان قبل از 5 سالگی انعطاف پذیری بالایی دارد، به این معنا که اگر مناطق تکلم در نیمکره چپ در نوزادان آسیب ببینند، نیمکره راست کارکرد های زبانی را به عهده می گیرد. ولیکن اگر این آسیب در سن ۵ سالگی ایجاد شود، توانایی های زبانی کودک از دست می رود.
2. در کاردرمانی ذهنی چه کارهایی انجام می شود؟
کاردرمانی ذهنی به صورت تخصصی بر روی عملکرد های مغزی کودکان متمرکز می باشد و به تقویت توجه، حافظه، درک، شناخت، استدلال و مهارت های پیشرفته مغزی در کودکان کمک می نماید.
کاردرمانی ذهنی یکی از شاخه های اصلی کاردرمانی است که به درمان و کمتر شدن مشکلات ذهنی کودکان کمک می کند. کاردرمانی ذهنی کارکرد های اجرایی در کودکان با بهره گیری از روش های تخصصی، به آموزش مفاهیم شناختی و تقویت مهارت ها و کارکرد های اجرایی مغز در حیطه های ذهنی و درکی می پردازد. کاردرمانی در حوزه ذهنی به بهبود کارکرد شناختی، رفتاری و ارتباطی کودکان و بزرگسالانی که به اختلالات ذهنی و روانی مبتلا هستند، می پردازد. کاردرمانی ذهنی به تقویت مهارت های ذهنی و درمان مشکلات ذهنی کمک می کند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین کاردرمانی برای کودکان، با انجام متد های تخصصی به کاردرمانی ذهنی کارکرد های اجرایی مغز در کودکان و توانبخشی شناختی کودکان می پردازد.
تیم تخصصی مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر تلاش دارد با بهرهگیری از امکانات و تجهیزات روز دنیا از حداکثر توان کودک جهت ایجاد استقلال فردی و پیشرفت تحصیلی او استفاده نموده و بهترین نتایج درمانی را برای کودکان رقم بزند.
کارکرد های اجرایی در کاردرمانی ذهنی
به طور کلی، اکثر پژوهشگران پذیرفته اند که کاردرمانی ذهنی کارکرد های اجرایی توانایی کودک را در بازداری، خود تنظیمی، برنامه ریزی، کنترل حرکتی، ادراک زمان، پیش بینی آینده، سازماندهی، حافظه کاری، حل مسأله و هدف گذاری برای انجام تکالیف و فعالیت های درسی تعیین می کنند. از لحاظ عصب شناختی، کارکرد های اجرایی در واقع به ناحیه پیشانی قشر مغز ارتباط دارند و شامل توانایی های مورد نیاز برای رفتار های هدف محور هستند. پیدایش کارکرد های اجرایی مثل برنامه ریزی، انعطاف پذیری، بازداری و خود بازبینی به این ناحیه نسبت داده می شود. کارکرد های اجرایی بین نواحی آناتومیکی زیر تقسیم شده است: پیشانی خلفی، پیشانی جانبی و پیشانی حدقه ای که تعامل عملکردی این سه ناحیه، رفتاری را که به عنوان کارکرد اجرایی شناخته می شود، تولید می کند. شواهد زیادی در ادبیات عصب روانشناختی نشان می دهد که مسیر موازی بین بلوغ قطعه پیشانی و تحول کارکرد اجرایی وجود دارد. توسعه این منطقه از مغز در اوایل زندگی آغاز و حداقل تا پایان بلوغ ادامه دارد و در این مدت در تکامل سایر توانایی های فردی نقش ایفا می کند. تحول کارکرد های اجرایی که در حافظه کاری، مهار و برنامه ریزی انعکاس می یابد، وابسته به سن است. نوزادان در ۸-۷ ماهگی شروع به نشان دادن توانایی نگه داری اطلاعات در ذهن، مهار پاسخ های شدید و نامربوط، برنامه ریزی و اجرای مجموعه ای از اعمال می کنند. این توانایی ها در طول کودکی و نوجوانی به رشد سریع خود ادامه می دهند. در دوره پیش از نوجوانی کودکان پیشرفت قابل توجهی در حافظه کاری نشان می دهند. هرگونه ناهنجاری در تحول در این دوره رشدی می تواند منجر به بروز اختلالات تحولی شود.
تحول کارکرد های اجرایی
تحول کارکرد های اجرایی، از طریق پیگیری تغییرات به وجود آمده در عملکرد کودک در کاردرمانی ذهنی در آزمون هایی که مؤلفه های مختلف اجرایی را می سنجند قابل مشاهده است. به این منظور آزمون های مختلفی طراحی شده است که از آن جمله می توان به آزمون های ویسکانسین، عملکرد مداوم، برج لندن، استروپ و سایر آزمون های مطرح شده در فصل دهم اشاره کرد که انجام موفقیت آمیز آن ها نیازمند فرایند کنترل مؤلفه های متفاوتی چون برنامه ریزی، استدلال، توجه انتخابی، کنترل تكانه، حل مسأله، حافظه کاری و توانایی تغییر انعطاف پذیر پاسخ ها است. درگیری مؤلفه های متفاوت در انجام این آزمون ها محققان را به بررسی این مسأله سوق داد که آیا کارکرد های اجرایی را باید یک مكانيزم واحد و یکپارچه دانست یا به عنوان مکانیزمی چند عاملی با زیر مجموعه های مجزا و وابسته های عصبی متفاوت در نظر گرفت. مطالعات تحلیل عاملی میاک و همکاران سه مؤلفه مهم کارکردها را مشخص نمود. حافظه کاری، تغییر توجه و مهار پاسخ. در واقع عملکرد اجرایی باید یک ساختار چند جزئی با اجزای مختلف در نظر گرفته شود که در سنین مختلف به حداکثر بلوغ می رسند. این یک واقعیت است که همه کارکرد های اجرایی الگو های مشابهی از تحول ندارند. هر مؤلفه دارای الگوی خاص خود است، که می تواند منعکس کننده دخالت نواحی خاصی از قطعه پیشانی در تحول آن باشد.
کاردرمانی ذهنی با طراحی تمرینات مختلف ذهنی وابسته به ابزار و یا به صورت ذهنی و یا در قالب بازی به تقویت کارکردهای اجرایی مغز در کودکان می پردازد و عملکرد های ذهنی کودکان را ارتقاع می بخشد تا کودک بتواند از حداکثر توان ذهنی خود در فعالیت ها استفاده نموده و نتایج بهتری را بدست آورد.
مطالعات تحول کارکرد های اجرایی
اکثر مطالعات مربوط به حوزه تحول عملکرد های اجرایی و کاردرمانی ذهنی با تمرکز بر ماهیت چند وجهی و با در نظر گرفتن مؤلفه های متفاوت آن انجام گرفته اند. هوزینگا و اسمیتس در مطالعه ای تغییرات وابسته به سن را به وسیله نسخه هلندی مقیاس درجه بندی رفتاری عملکرد اجرایی در یک گروه نمونه ۱۸-۵ ساله سنجیدند، نتایج، کاهش را در مشکلات مربوط به عملکرد اجرایی در زیر مقیاس های مختلف با افزایش سن نشان داد. در این مقیاس ها ۸-۵ ساله ها به مراتب مشکلات بیشتری نسبت به ۱۱- ۹ ساله ها و آن ها نیز مشکلات بیشتری نسبت به ۱۴-۱۲ ساله ها و و ۱۸-۱۵ ساله ها در عملکرد اجرایی نشان دادند. همچنین محققان دریافتند که ۱۱-۹ ساله ها نسبت به ۵-۸ ساله ها به شکل معناداری در حافظه کاری بهتر عمل می کنند. توانایی مهار پاسخ های شدید نیز وابسته به سن است و در 30-18 ماهگی، در دوران دبستان و در دوره بزرگسالی دوره هایی از بهبود را نشان می دهد.
سوالات متداول:
1.کارکردهای اجرایی مغز کودکان چیست؟
به طور کلی کارکرد های اجرایی به مجموعه عملکردهایی گفته می شود که توانایی کودک را در بازداری، خود تنظیمی، برنامه ریزی، کنترل حرکتی، ادراک زمان، پیش بینی آینده، سازماندهی، حافظه کاری، حل مسأله و هدف گذاری برای انجام تکالیف و فعالیت های درسی تعیین می کنند.
2. کاردرمانی ذهنی چه مهارت هایی را تقویت می کند؟
کاردرمانی ذهنی بر روی تقویت حافظه، بهبود توجه، مهارت های حل مسئله، بهبود درک و شناخت کودکان کار می کند.
در بعضی موارد وقتی نوزاد برای چکاب ماهانه به پزشک اطفال یا مراکز بهداشت مراجعه می کنند توسط پزشک متخصص اطفال به کاردرمانی ارجاع داده می شوند. یکی از سوالات رایج والدین کودکان و نوزادان 1تا 8 ماهه این است که کاردرمانی برای کودک 4،5،6،7 ماهه چگونه انجام می شود. مرکز کاردرمانی کودکان دکتر صابر با بیش از 18 سال سابقه درمانی در زمینه توانبخشی کودکان با مشکلات جسمی و ذهنی در دو شعبه غرب و شرق تهران مشغول به فعالیت می باشد. خدمات این مرکز شامل ماساژ درمانی، کاردرمانی جسمی، کاردرمانی حسی، کاردرمانی ذهنی،گفتاردرمانی، اتاق تاریک توجه بینایی، اتاق مهارتهای شنیداری و سنسوری روم ، بازی درمانی و رفتاردرمانی می باشد. متخصصین مرکز کاردرمانی کودکان دکتر صابر بهترین تکنیک های کاردرمانی را برای کودکان و نوزادان ارائه می نمایند. در حیطه کاردرمانی برای کودک 4، 5 تا 7 ماهه یکی از نکات مهم کنترل روند رشد رفلکس های نوزادی می باشد. با تسهیل رفلکس های سطوح بالاتر می توان روند رشد حرکتی کودک را بهبود بخشید. کاردرمانی جسمی کودکان زیر 6 ماه در کودکان با فلج مغزی، آسیب مغزی و تاخیر حرکتی انجام می پذیرد.
در کاردرمانی کودکان 4تا6 ماهه رفلکس های زیر مشاهده می گردد.
رفلکس تونیک گردنی نامتقارن
(Asymmetrical Tonic Neck Reflex – ATNR)
سن شروع: تولد
سن یکپارچگی: ۴-۶ ماهگی
وضعیت کودک: کودک خوابیده به پشت، سر در خط وسط، دست ها و پا ها در وضعیت اکستنشن می باشند.
روش ارائه ی تحریک: چرخش سر به یک سمت
واکنش مثبت: صاف شدن اندام های فوقانی و تحتانی سمت چرخش (بالا رفتن تون اکستانسوری)، خم شدن اندام های سمت مقابل چرخش (بالا رفتن تون فلکسوری)
واکنش منفی: واکنشی در اندام ها دیده نمی شود.
گاهی ممکن است پاسخ فقط در دست یا پا مشاهده شود که در این صورت نیز پاسخ مثبت در نظر گرفته می شود. این رفلکس در کسب هماهنگی حرکتی یک طرفه و نامتقارن اندام ها، و آماده سازی کودک برای جابجایی های بعدی (مانند غلت زدن) نقش دارد. باقی ماندن این رفلکس می تواند باعث تأخیر در کسب کنترل سر و تنه، تحرک در محیط (مانند غلت زدن و سینه خیز رفتن) بروز واکنش های راستایی و هماهنگی چشم و دست شود.
رفلکس تونیک گردنی متقارن
(Symmetrical Tonic Neck Reflex – STNR)
سن شروع: تولد
سن یکپارچگی: ۴-۶ ماهگی
وضعیت کودک: کودک در وضعیت چهار دست و پا قرار گرفته یا به شکم روی زانو های آزمونگر قرار می گیرد.
روش ارائه ی تحریک: بالا بردن سر (صاف کردن)، پایین بردن سر (خم کردن)
واکنش مثبت: اندام فوقانی از وضعیت سر تبعیت کرده و اندام تحتانی بر خلاف آن عمل می کند. به عبارت دیگر اگر سر بالا برده شود، بازو ها صاف شده (غلبه ی تون اکستانسوری) و اندام تحتانی خم می شود (غلبه ی تون فلکسوری) ؛ اگر سر خم شود بازو ها خم شده (غلبه ی تون فلکسوری) و اندام تحتانی صاف می شود (غلبه ی تون اکستانسوری)
واکنش منفی: تغییری در تون عضلات اندام های تحتانی و فوقانی مشاهده نمی شود. این رفلکس ها باعث شروع کسب مهارت های دو طرفه در اندام ها شده و به کودک اجازه ی چهار دست و پا رفتن اولیه به صورت خرگوشی (Bunny Hopping) را می دهند. باقی ماندن این رفلکس می تواند باعث تأخیر در کسب نشستن مستقل، چهار دست و پا رفتن هماهنگ، و اختلال در هماهنگی چشم و دست گردد.
* در بعضی از منابع این رفلکس ها، جزء رفلکس های اولیه طبقه بندی نمی شوند (سن شروع آن 4-6 ماهگی و سن یکپارچگی آن 10-12 ماهگی ذکر شده است).
Tonic Labyrinthine supine (TLS)
سن شروع: تولد
سن یکپارچگی: 4 ماهگی
وضعیت کودک: کودک را در وضعیت طاقباز (Supine) قرار می دهیم.
روش ارائه ی تحریک: قرارگیری در وضعیت فوق، به دلیل تحریک لابیرنت ها، عامل تحریک است.
واکنش مثبت: افزایش تون اکستانسوری در تمام بدن به صورتی که اندام ها به سختی خم می شوند. در این حالت اگر بخواهیم یک پای کودک را خم کنیم به دلیل غلبه ی تون اکستانسوری با مقاومت روبرو خواهیم شد.
واکنش منفی: تون اکستانسوری بالا نمیرود و اندام ها را می توان به صورت غیر فعال خم کرد. این رفلکس پس از Extensor Thrust به وجود می آید و در کسب کنترل پوسچرال اهمیت زیادی دارد. باقی ماندن آن با عوارض زیادی همراه خواهد بود که می توان به تأخیر در کسب کنترل سر، غلت زدن، نشستن، بلند شدن از روی زمین و ناتوانی در خم کردن اندام ها اشاره کرد.
Tonic Labyrinthine Prone (TLP)
سن شروع: تولد
سن یکپارچگی: ۴ ماهگی
وضعیت کودک: کودک را در وضعیت دمر (prone) قرار میدهیم.
روش ارائه ی تحریک: قرارگیری در وضعیت فوق، به دلیل تحریک لابیرنت ها، عامل تحریک است.
واکنش مثبت: افزایش تون فلکسوری به صورتی که کودک قادر به بلند کردن سر، عقب بردن شانه ها، بالا آوردن تنه و صاف کردن بازوها و پاها نیست.
واکنش منفی: تون فلکسوری بالا نمیرود و کودک قادر به بالا آوردن سر، تنه، و اندام ها میباشد.
این رفلکس نیز در ایجاد کنترل پوسچرال نقش مهمی دارد اما باقی ماندن آن باعث تاخیر در کسب مهارت هایی مانند غلت زدن، نشستن و چهار دست و پا رفتن، ناتوانی در بلند شدن از زمین و بروز نا امنی جاذبه ای میشود.
Associated Reaction
این رفلکس در کاردرمانی کودکان تا بعد از 7 ماه نیز دیده می شود.
سن شروع: تولد
سن یکپارچگی: بخشی از آن به صورت حرکت ارادی (Associated Movement) باقی میماند.
وضعیت کودک: کودک خوابیده به پشت است یا می نشیند.
روش ارائه ی تحریک: فشردن یک شیء در دست توسط خود کودک یا مقاومت دادن به یک اندام در حین حرکت توسط آزمونگر
واکنش مثبت: مشت شدن دست دیگر یا بالا رفتن تون عضلانی در سایر بخش های بدن
واکنش منفی: در اندام های دیگر واکنشی مشاهده نشده یا تون به صورت جزئی بالا خواهد رفت.
باقی ماندن این رفلکس می تواند باعث عدم جداسازی حرکات اندام ها، تأخیر در کسب مهارت های حرکتی ظریف، و بروز دفورمیتی در بخش های مختلف بدن گردد.
Positive Supporting Reaction (PSR)
سن شروع: ۳ ماهگی
سن یکپارچگی: ۸ ماهگی
وضعیت کودک: کودک در وضعیت ایستاده نگه داشته می شود.
روش ارائه ی تحریک: تماس کف پای کودک با زمین (چند بار کف پای کودک را با زمین تماس می دهیم).
واکنش مثبت: انقباض همزمان عضلات فلکسور و اکستانسور اندام تحتانی که موجب سیخ شدن پاها خواهد شد (اداکشن و چرخش داخلی ران، اکستنشن زانو، و پلانتار فلکشن مچ پا).
واکنش منفی: تون عضلانی بالا نخواهد رفت (اندام تحتانی به صورت ارادی خم می شود).
Negative Supporting Reaction
سن شروع: 8 ماهگی
سن یکپارچگی: به صورت واکنشی ارادی باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک در وضعیت ایستاده نگه داشته می شود.
روش ارائه ی تحریک: انتقال وزن روی پاها در حالت ایستاده
واکنش مثبت: آزاد شدن تون اکستانسوری در اندام تحتانی (رها شدن PSR)
واکنش منفی: غلبه ی PSR و عدم آزاد شدن تون اکستانسوری (5 ، 18 ، 20 و 47-50).
واکنش های وضعیتی (Postural Reactions)
سطح مغز میانی (Midbrain Level)
واکنش های راستایی (Righting Reactions)
Neck Righting, Acting on the Body
سن شروع: تولد
سن یکپارچگی: ۶ ماهگی
وضعیت کودک: کودک به پشت خوابیده، سر در خط وسط، اندام ها صاف و در کنار بدن قرار دارند.
روش ارائه ی تحریک: چرخش فعال (Active) یا غیر فعال (Passive) سر به یک سمت
واکنش مثبت: تمام بدن به صورت یکپارچه در جهت چرخش سر می چرخد.
واکنش منفی: چرخشی در بدن مشاهده نمی شود.
این رفلکس مسئول غلت زدن (Rolling) کوتاه مدت است و توسط واکنش بعدی جایگزین می شود.
Body Righting, Acting on the Body
سن شروع: ۴-۶ ماهگی
سن یکپارچگی: باقی میماند.
وضعیت کودک: کودک به پشت خوابیده، سر در خط وسط، اندام ها صاف و در کنار بدن قرار دارند.
روش ارائه ی تحریک: چرخش سر به یک سمت به صورت فعال یا غیر فعال
واکنش مثبت: چرخش سگمنتال بدن از بالا به پایین ( ابتدا سر، سپس شانه ها و تنه، و در نهایت لگن و اندام های تحتانی)
* قبل از ۱۸ ماهگی چرخش سگمنتال بدن از بالا به پایین و پس از ۱۸ ماهگی چرخش از پایین به بالا دیده می شود.
* این رفلکس از اندام تحتانی نیز قابل اجراست (یک پا را از زانو خم کرده و به یک سمت میچرخانیم). در این حالت چرخش سگمنتال فقط از پایین به بالا انجام می گیرد).
واکنش منفی: تمام بدن به صورت یکپارچه به یک سمت خواهد چرخید (مشابه Neck Righting)
* این واکنش مربوط به غلت زدن کامل است.
Labyrinthine Righting, Acting on the Head – Prone
سن شروع: ۱-۲ ماهگی
سن یکپارچگی: باقی میماند.
وضعیت کودک: آزمونگر کودک را با چشمان بسته به صورت دمر و معلق در هوا نگه می دارد.
روش ارائه ی تحریک: قرارگیری در وضعیت فوق.
واکنش مثبت: سر بالا آمده تا در وضعیت عادی قرار گیرد (صورت عمودی و دهان افقی می باشد).
واکنش منفی: سر به صورت اتوماتیک در وضعیت طبیعی قرار نخواهد گرفت.
Labyrinthine Righting, Acting on the Head – Supine
سن شروع: 4-6 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک با چشمان بسته در وضعیت طاقباز و معلق در هوا نگه داشته می شود.
روش ارائه ی تحریک: قرارگیری در وضعیت فوق
واکنش مثبت: سر بالا آمده تا در وضعیت عادی قرار گیرد (صورت عمودی و دهان افقی می باشد).
واکنش منفی: سر به صورت اتوماتیک در وضعیت طبیعی قرار نخواهد گرفت.
Labyrinthine Righting, Acting on the Head – Sideways
سن شروع: 6-8 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی میماند.
وضعیت کودک: آزمونگر کودک را با چشمان بسته و از ناحیه ی کمر به صورت قائم نگه می دارد.
روش ارائه ی تحریک: خم کردن کودک به سمت راست یا چپ
واکنش مثبت: سر بالا آمده تا در وضعیت عادی قرار گیرد (صورت عمودی و دهان افقی می باشد).
واکنش منفی: سر به صورت اتوماتیک در وضعیت طبیعی قرار نخواهد گرفت.
Optical Righting – Prone
سن شروع: ۱-۲ ماهگی
سن یکپارچگی: باقی میماند.
وضعیت کودک: آزمونگر کودک را با چشمان باز و در وضعیت دمر به صورت معلق نگه می دارد.
روش ارائه ی تحریک: قرارگیری در وضعیت فوق.
واکنش مثبت: سر بالا آمده تا در وضعیت عادی قرار گیرد (صورت عمودی و دهان افقی می باشد).
واکنش منفی: سر به صورت اتوماتیک در وضعیت طبیعی قرار نخواهد گرفت.
* واکنش های optical righting همزمان یا بلافاصله پس از واکنش های labyrinthine righting مربوطه ایجاد می شوند.
Optical Righting – Supine
سن شروع: 4-6 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی میماند.
وضعیت کودک: کودک با چشمان باز، در وضعیت طاقباز و معلق نگه داشته می شود.
روش ارائه ی تحریک: قرارگیری در وضعیت فوق
واکنش مثبت: سر بالا آمده تا در وضعیت عادی قرار گیرد (صورت عمودی و دهان افقی می باشد).
واکنش منفی: سر به صورت اتوماتیک در وضعیت طبیعی قرار نخواهد گرفت.
Optical Righting – Sideways
سن شروع: 6-8 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی میماند.
وضعیت کودک: آزمونگر کودک را با چشمان باز و از ناحیه ی کمر به صورت قائم نگه می دارد.
روش ارائه ی تحریک: خم کردن کودک به سمت راست یا چپ
واکنش مثبت: سر بالا آمده تا در وضعیت عادی قرار گیرد (صورت عمودی و دهان افقی می باشند).
واکنش منفی: سر به صورت اتوماتیک در وضعیت طبیعی قرار نخواهد گرفت.
Amphibian Reaction
سن شروع: 4-6 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی میماند.
وضعیت کودک: کودک به شکم خوابیده، سر در خط وسط، پاها صاف و دست ها کشیده در بالای سر قرار دارند.
روش ارائه ی تحریک: آزمونگر لگن یک سمت را بالا میآورد.
واکنش مثبت: خم شدن اتوماتیک بازو، ران و زانوی سمت بالا آمده به سمت بیرون
واکنش منفی: خم شدن بازو، ران و زانو مشاهده نمی شود.
واکنش های حرکتی خودکار
رفلکس مورو (Moro Reflex)
سن شروع: تولد
سن یکپارچگی: 4-6 ماهگی
روش اول:
وضعیت کودک: آزمونگر کودک را در وضعیت طاقباز و 45 درجه در حالی که سر را حمایت کرده، نگه می دارد.
روش ارائه ی تحریک: آزمونگر سر کودک را در یک لحظه رها می کند.
روش دوم:
وضعیت کودک: خوابیده به پشت، درمانگر دست های کودک را گرفته و در حالی که سر را حمایت کرده است، او را مقداری از زمین جدا می کند.
روش ارائه ی تحریک: درمانگر در یک لحظه دست های کودک را رها می کند.
واکنش مثبت: پاسخ این رفلکس در دو مرحله دیده می شود:
فاز ابداکشن: ابتدا ابداکشن و اکستنشن بازوها و باز شدن دست ها در حالی که انگشتان خم می باشند.
فاز اداکشن: سپس اداکشن بازو ها و اکستنشن سر و تنه همراه با گریه ی کودک.
واکنش منفی: واکنشی در سر، تنه و اندام ها دیده نمی شود یا بسیار ضعیف است.
مورو یکی از مهم ترین و شناخته شده ترین رفلکس های نوزادی است که بیشتر جنبه ی حفاظت در برابر تهدید های محیط بیرونی (مانند افتادن و …) دارد. این رفلکس در کنترل چرخه ی تنفس اولیه در نوزاد (خصوصاً بلافاصله پس از تولد) و سپس در خود تنظیمی (در مقابله با استرس های محیطی) نقش مهمی ایفا می کند. عدم وجود این رفلکس می تواند نشانه ای از بروز اختلالات تکاملی باشد و باقی ماندن آن نیز پس از سنین طبیعی باعث ترس از ارتفاع، عدم توانایی در نشستن مستقل و انتقال وزن روی دست ها می شود.
واکنش لاندا (Landau Reaction)
سن شروع: 3 ماهگی
سن یکپارچگی: 5 ، 2 سالگی (معمولاً برانگیختن این رفلکس پس از یک سالگی مشکل است).
وضعیت کودک: کودک در وضعیت دمر در هوا معلق نگه داشته می شود.
روش ارائه ی تحریک: بالا آوردن سر
واکنش مثبت: سر، ستون فقرات، اندام های تحتانی و بازوها اکستنشن می شوند (در این حالت اگر سر خم شود ستون فقرات و اندام ها نیز بلافاصله خم می شوند).
واکنش منفی: اندام های تحتانی و ستون فقرات در وضعیت فلکشن (یا آویزان) باقی می مانند.
این رفلکس نقش مهمی در ایجاد کنترل پوسچرال (از طریق فعال کردن عضلات اکستانسور) دارد اما باقی ماندن آن می تواند باعث ناتوانی در راه رفتن هماهنگ، دویدن، پریدن و لی لی کردن شود.
نخستین باری که گریه نوزاد و کودک خود را می شنوید، می تواند تجربه ای هیجان انگیز و شادی بخش برای شما باشد، چرا که این گریه نشانه سالم بودن فرزند شما خواهد بود. اما با گذشت زمان، گریه کردن نوزاد و ناآرامی او می تواند پدر و مادر را نگران کند. آرام کردن نوزاد عموما کار سختی است. اگر شما برای اولین بار است که پدر شدن یا مادر شدن را تجربه می کنید و نوزادتان بیقرار است، در ابتدا روش های آرام کردن نوزاد برای شما سخت خواهد بود. اما نباید نگران باشید به این دلیل که راه های بسیار زیادی برای آرام کردن نوزاد وجود دارد.برای آرام کردن ناله و گریه نوزاد و ساکت کردن او در ابتدا باید به دنبال دلیل گریه های نوزاد و کودک باشید. تعیین علت گریه نوزاد، مهم ترین معیار برای آرام کردن نوزاد می باشد. هنگامی که شما به عنوان پدر و مادر علت گریه ها و بیقراری های نوزاد و کودک خود را بدانید، سریع تر می توانید مشکل تان را حل کنید؛ اما متوجه شدن دلیل گریه نوزاد یا کودک، می تواند کمی سخت باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر تحت نظر بهترین دکتر کودک بیقرار با استفاده از روش های ماساژ درمانی کودکان به درمان نوزاد و کودک بیقرار پرداخته و به والدین تازه کار روش های آرام کردن نوزاد و کودک بیقرار را آموزش می دهد.
هنگام کار کردن ماشین لباسشویی شما با یک تیر دو نشان می زنید؛ چنانچه صدای شرشر آب لباسشویی کودک بیقرار شما را آرام نکند، نشاندن او روی صندلی مخصوصش و قرار دادن آن روی دستگاه در حال خشک کردن لباس ها این کار را خواهد کرد و البته یکی از کار های روزانه شما نیز انجام خواهد شد. مراجعه به متخصص ماساژ درمانی و معاینه و ماساژ، بعضی از کودکان به ویژه آن هایی که تولد دشواری داشته اند را آرام تر می کند و موجب اشک ریختن کمتر آن ها می شود. از این که کودک بیقرار خود را به دست فرد دیگری بسپارید، نترسید. کودک تان خستگی و استیصال شما را درک خواهد کرد؛ یک فرد تازه نفس ممکن است مشکل را حل کند. در صورتی که به شخص دیگری دسترسی ندارید و به آخر خط رسیده اید، کودک بیقرار خود را در جای امنی قرار دهید و به مدت کوتاهی استراحت کنید. هوای تازه ای تنفس کنید، از منزل بیرون بروید و کمی ورزش کنید. قدری قدم بزنید یا در حالی که کودک را در سبد مخصوص جلوی دوچرخه قرار داده اید، دوچرخه سواری کنید. حرکت ممکن است موجب آرامش نوزاد و کودک بیقرار و ورزش موجب آرامش خود شما شود. در صورت مساعد نبودن هوا در خانه بمانید و در حالی که کودک را در آغوش دارید با او جست و خیز کنید. (می تواند با نوای موسیقی باشد)
روش های دیگر آرام کردن کودک بیقرار
بهترین دکتر کودک ناآرام می گوید: کودک بیقرار تان را از جایش برداشته اید به او غذا داده اید، آروغش را زده است، پوشکش را تعویض کرده اید، او را در پتوی مناسبی پیچیده اید، دوباره پتو را از دور او باز کرده اید ولی هنوز هم گریه می کند. دلیلش برای شما نیست و حتی خود کودک نیز ممکن است دلیلش را فراموش کرده باشد، تنها چیزی که در این حالت می خواهید، ساکت شدن اوست. حالا وقت آن است که این آرام بخش های چند منظوره را آزمایش کنید. آمادگی شاید بد نباشد؛ آرام کننده های زیر را به وسایل کودک بیقرار خود اضافه کنید:
اسلینگ: دارای اندازه های مختلف بر اساس قد شماست. انتخاب اندازه مناسب، موجب حمل راحت تر کودک بیقرار خواهد بود. بد نیست دو عدد داشته باشید؛ یکی به اندازۀ مامان و یکی به اندازه بابا
کوله جلویی: کودک بیقرار تان را در آغوش شما نگه می دارد و گرما و نیز ضربان قلب شما ممکن است موجب آرامش او شود.
آکواریوم: صدای فیلتر آکواریوم، نوزاد و کودک بیقرار را آرام می سازد و ماهی ها توجه او را جلب می کنند.
تاب: حرکت یک تاب کودک می تواند آرامش بخش باشد. این نوع تاب را مدت زیادی مورد استفاده قرار نمی دهید بنابراین شاید امانت گرفتن آن از یک دوست، فکر بدی نباشد.
صندلی تاشو کودک: صندلی پایه بلند با پوشش پارچه ای که می توانید با پا آن را بالا و پایین ببرید.
موسیقی: انواع مختلف آن را امتحان کنید از کلاسیک تا پاپ، بالاخره یکی از آن ها مؤثر خواهد بود.
هشدار: کودک بیقرار تان را به شدت تکان ندهید؛ زیرا گریه او را متوقف می کند و ممکن است موجب فلج دائمی، حملة صرع، نابینایی سایر صدمات مغزی یا حتی مرگ شود. به علت بزرگی سر و ضعف ماهیچه های گردن، تکان تکان دادن کودک ممکن است موجب حرکت مغز در جمجمه و در نتیجه پارگی رگ های خونی شود. اگر خیلی هیجان زده و عصبانی هستید، کودک را در محل امنی قرار دهید و از او دور شوید.
قنداق، یکی از روش های آرام سازی کودک بیقرار
در چند هفته اول تولد، بعضی نوزاد ها اگر جمع و جور در پارچه ای پیچیده شوند، احساس امنیت بیشتری دارند و کمتر بدقلقی می کنند. قنداق کردن دست ها و پا های نوزاد بیقرار را که ممکن است حرکات آن ها او را از جا یا از خواب بپراند، مهار می کند و گرمای پتو او را آرام می سازد. (بعضی کودکان این کار را دوست ندارند و به سرعت عقیده شان را ابراز می کنند).
1.یک پتوی تقریباً مربع نوزاد را پهن کنید و گوشه بالای آن را به طرف پایین تا بزنید.
2.نوزاد را به پشت روی پتو قرار دهید به طوری که گردن کمی بالاتر از محل تاخوردگی پتو قرار گیرد. یک دست او را کنارش قرار دهید و پتو را روی بدن و زیر پشتش تا بزنید.
3.گوشۀ پایینی پتو را به طرف بالا تا بزنید و لبه اضافی آن را که ممکن است روی صورت نوزاد را بپوشاند به طرف پایین تا بزنید.
4. دست دیگر را پایین بیاورید و گوشه ی دیگر پتو را روی بدن نوزاد قرار دهید و اضافی آن را زیر بدنش بگذارید.
طی چند روز اول زندگی، تغییرات زیادی در رفتار نوزاد مشاهده می شود که نه فقط به تکامل کودک و وضعیت فیزیکی او مرتبط است بلکه به سطح هوشیاری، خواب و سیری و گرسنگی او نیز بستگی دارد. یکی از تغییرات واضح و قابل توجه در سال اول زندگی کودک، رشد جسمانی کودک می باشد. اولین سال زندگی، زمان بروز تغییرات متحیر کننده است که در آن قد و وزن نوزاد تغییر می کند. پس از سال اول، سرعت رشد کودک کمتر می شود و این یک امر طبیعی و عادی است. ارزیابی رشد نوزاد نارس بایستی شامل صحبت با والدین و در نظر گرفتن تمام نگرانی هایی باشد که آن ها در مورد نوزاد نارسشان دارند. کاردرمانی نوزادان پس ارزیابی دقیق روند رشد نوزاد نارس، می تواند نقش مهمی در بهبود مراحل رشد و تکامل کودک و هم چنین رشد نوزادانی که با مشکلات رشدی به دنیا آمده اند، داشته باشد. در پاسخ به این سوال که برای رشد نوزاد نارس چه کنیم باید گفت، یکی از اصلی ترین اهداف کاردرمانی نوزادان یا کودکان مراقبت از مراحل رشد و تکامل کودک می باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز کاردرمانی نوزادان و کودکان، در دو منطقه غرب و شرق تهران به ارائه خدمات کاردرمانی نوزادان، کاردرمانی کودکان و کودکان و کاردرمانی در منزل به کودکان و نوزادان می پردازد.
چند روز اول زندگی نوزاد ترکیبی از دوره های طولانی خواب است که با دوره های کوتاه بیداری همراه است.
دوره های بیداری کم کم افزایش یافته و شامل دوره های بدخلقی، گریه و آرامش است.
واکنش های نوزاد در این زمان بستگی به وضعیت خواب و بیداری وی دارد.
ارزیابی نوزاد باید در زمان هوشیاری کامل وی انجام گیرد؛ زمانی که نوزاد آرام، چشم ها باز، و تنفس منظم است. حرکات فعال اندام ها وجود داشته و گریه نمی کند.
پوسچر نوزاد و کاردرمانی نوزادان
زمان تولد اندام ها به طور مشخص سفت (Hypertonia)، و تنه و گردن شل (Hypotonia) هستند.
در وضعیت خوابیده به پشت (Supine) اندام ها کمی خم (Semiflexed) بوده و پوسچر متقارن است.
نوزادانی که با با متولد شده اند عموماً پاها را صاف (Extended) نگه می دارند.
در وضعیت کشیدن به حالت نشسته (Pulled to Sitting) سر لق می خورد.
با نگه داشتن در وضعیت نشسته تنه خم شده و سر به سمت جلو می افتد.
با نگه داشتن در وضعیت معلق روی شکم (Ventral Suspension) سر پایین افتاده و اندام ها کمی خم نگه داشته می شوند.
با گذاشتن روی شکم (Prone) سر فوراً به یک سمت می چرخد باسن ها قوز کرده و زانو ها زیر شکم خم می شوند؛ بازو ها نیز به سینه نزدیک بوده و آرنج ها کاملاً خم هستند.
رفلکس های اولیه نوزادان
این رفلکس ها بلوغ سیستم عصبی نوزاد را نشان داده و عموماً قبل از تولد شکل می گیرند. رفلکس هایی که باید به صورت طبیعی در این سنین وجود داشته باشند عبارت اند از رفلکس های اولیه ای مانند:,Moro,sucking Rooting, Gag, Grasp, Walking, Standing و … .
برای ارزیابی رشد نوزاد نارس چه کنیم؟
بینایی و شنوایی و منحنی رشد کودک
گرچه حساسیت بینایی در نوزادان متفاوت است، این حساسیت در زمان تولد نسبت به نور و صدا وجود دارد. بعد از تولد، پس از چند روز، نوزادان چشمان خود را به سمت منبع بزرگ و درخشان نور چرخانده و چشمان خود را در مقابل نور های شدید ناگهانی می بندند. شی باید در فاصله ۳۰ سانتی متری نوزاد باشد تا علاقه و نگاه وی را جلب نماید. نوزادان معمولاً چشمان خود را برای تعقیب حرکات چهره می چرخانند.
واکنش Startle در پاسخ به صدا های بلند و ناگهانی مشاهده می شود. چشم ها ممکن است به سمت منبع صوتی نزدیک مانند صدای زنگ یا والدین بچرخد. آرامش آنی نسبت به صدا های ممتد و ضعیف نیز ممکن است دیده شود.
در طی چند روز پس از تولد، نوزادان از طریق تماس چشمی، ژست های خود انگیخته یا تقلیدی، و تنظیم حالات خواب و بیداری با مراقبین خود ارتباط برقرار می کنند.
الگو های تعامل و اشارات ظریف شخصی که توسط کودک از تولد به بعد نشان داده می شود پیوند های عاطفی بین او و مراقبین را محکم تر می کند.
پوسچر و حرکات درشت نوزادان
در حالت خوابیده به پشت سر را در یک سمت نگه می دارد. اندام ها را به صورت حرکات درشت و خام حرکت می دهد. در زمان استراحت دست ها بسته و شست داخل کف دست قرار دارد. انگشتان دست و پا در طی حرکات اکستنشن اندام فوقانی باز می شوند.
هنگامی که چانه در محل گوشه دهان لمس می شود، سر به آن سمت چرخیده و سعی می کند انگشت را بمکد. در وضعیت کشیدن به سمت نشسته اگر سر حمایت نشود لق خواهد خورد. با نگه داشتن در وضعین نشسته، سر مدت کوتاهی در وضعیت عمودی نگه داشته شده و سپس به جلو می افتد و تنه نیز کاملاً قوز دارد.
در حالت معلق روی شکم سر را در راستای بدن نگه داشته و لگن مقداری صاف تر می باشد.
در وضعیت خوابیده به شکم سر فوراً به یک سمت چرخیده اندام ها مقداری خم بوده، آرنج ها از بدن دور و باسن نسبتاً بالاست.
با نگه داشتن در وضعیت ایستاده روی سطحی سفت و اعمال فشار روی پاها، بدن را صاف کرده و عموماً رفلکس راه رفتن را نشان می دهد.
ادراک بینایی و حرکات ظریف نوزادان
مردمک نسبت به نور واکنش نشان می دهد. سر و چشم ها را به سمت منبع درخشان نور چرخانده و به نور منتشر شده از پنجره لامپ و … خیره می شود.
نور چراغ قوه مدادی را در فاصله ۳۰ سانتی متری کمی دنبال می کند. زمانی که نور مستقیماً به سمت چشم او گرفته شود چشمان خود را محکم می بندد.
به اسباب بازی های نوری که در فاصله ۱۵- ۲۵ سانتی متری وی تاب خورده یا در میدان بینایی او دور و نزدیک می شوند، خیره می شود. در حدود ۳ هفتگی صورت افرادی را که به او غذا داده یا با او صحبت می کنند، نگاه می کند. حرکات آهسته صورت یا اشیا را که به صورت افقی در خط وسط حرکت می کنند با چشم دنبال کرده که گاهی با حرکات سر در یک دامنه ۴۵ درجه ای همراه شده ولی در ادامه با افتادن سر به یک سمت همراه می گردد.
پلک زدن تدافعی در هفته های ۶-۸ بروز می کند.
دست ها معمولاً بسته است. اگر چیزی در دستش گذاشته شود فوراً آن را می اندازد.
رفتار شنیداری نوزاد و رشد و تکامل شنیداری
در پاسخ به صدا های ناگهانی از جا پریده و واکنش Startle را نشان می دهد.
اگر زنگی به آرامی نواخته شود حرکات نوزاد به صورت موقت قطع شده، ممکن است چشم ها و سر به سمت منبع صدا حرکت نمایند، اما هنوز توانایی یافتن محل منبع صدا را ندارد.
گفتار، زبان و ارتباط کلامی
در پاسخ به صدای آرام کردن والدین یا صدا های بلند ممتد مانند جارو برقی گریه را قطع می کند که البته شامل زمان جیغ زدن یا غذا دادن نمی شود.
در حالت رضایت اصوات حلقی و توگلویی محدودی ایجاد می کند.
تحریکات اجتماعی را ترجیح داده و در پاسخ به حرف زدن والدین با آن ها بغ بغو (Cooing) کرده و یا با حرکات اولیه زبان و لب ها پاسخ می دهد.
در صورت گرسنگی یا ناراحتی گریه می کند.
رفتار اجتماعی و بازی کودک
به خوبی می مکد.
اغلب اوقات خواب بوده مگر در حین غذادادن یا بغل کردن.
حالات چهره هنوز مبهم اما هوشیارانه تر هستند که در حدود ۵-۶ هفتگی به سمت لبخند اجتماعی و پاسخ های صدادار خواهد رفت.
در طی تعامل اجتماعی، تماس چشمی به صورت آگاهانه از سوی کودک برقرار یا قطع می شود.
دست ها به صورت طبیعی بسته است که اگر باز شوند نیز با تحریک کف دست دوباره بسته خواهند شد.
اگر حین گریه کردن بغل شده یا با او صحبت شود آرام می شود. در زمان بغل کردن، لباس پوشیدن یا حمام کردن باید سر حمایت گردد.
مراقبت از خود و استقلال کودک
نسبت به لباس پوشیدن و حمام کردن معمول و روزانه منفعل بوده ولی کم کم با افزایش هوشیاری پاسخ امتناعی نشان می دهد.
اگر کودک یا نوزاد شما در هر یک از مراحل گفته شده و یا مراحل رشد و تکامل با مشکل مواجه شد، با استفاده از خدمات کاردرمانی نوزادان و کودکان می توان به بهبود این وضعیت کمک کرد.
برخی متخصصان بر این باوراند که پرخاشگری کودکان ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، به این معنا که کودک به علت این که فرصت یادگیری نداشته و نمی داند که نسبت به یک محرک چگونه عمل کند. به همین دلیل ممکن است کودک رفتار پرخاشگری از خود نشان دهد. در موارد دیگر ممکن است دلیل پرخاشگری کودکان، مشکلاتی باشد که کودک با آن ها دست و پنجه نرم می کنند؛ همچون رویداد های استرسی، مشکلات عاطفی، کمبود توجه، علائم اوتیسم و… . با این حال حتی در مواردی که کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری جدی ارزیابی شده اند، والدین و متخصصان رفتاردرمانی و کاردرمانی می توانند تاثیر بسیاری بر کنترل و مدیریت پرخاشگری کودکان داشته باشند. دکتر مهدی صابر، بهترین دکتر پرخاشگری کودکان، در کلینیک کاردرمانی و رفتاردرمانی دکتر صابر واقع در غرب و شرق تهران، علت پرخاشگری کودک را بررسی کرده و به درمان کودکان مبتلا به پرخاشگری با استفاده از متدهای روز دنیا می پردازد.
بسیاری از کودکان می توانند مدت زیادی با درمانگر همکاری کنند به طوری که ارزیابی به راحتی و با سرعت ادامه می یابد، اما بعضی دیگر نمی توانند. در طول فرایند تشخیص، هر روانشناسی با کودکانی مواجه می شود که ارزیابی آن ها سخت است. بعضی از درمانگران این کودکان را «آزمون ناپذیر» می نامند. گزارش بالینی آن ها در مورد این کودکان ممکن است تنها شرح این مطلب باشد که کودک نتوانست در هیچ آزمونی همکاری کند و بنابراین اطلاعات تشخیصی جمع آوری نشد. به نظر برخی متخصصان هیچ کودکی آزمون ناپذیر نیست و با استفاده از ابزار های بالینی مختلف، دستیابی به حداقل بعضی از اطلاعات تشخیصی مفید در مورد هر کودکی امکان پذیر است، با وجود این که ممکن است ارزیابی او سخت باشد.
علت پرخاشگری کودک
هنگامی که درمانگران به کودکی آزمون ناپذیر می گویند، بدان معناست که کودک به آزمون های استاندارد شده پاسخ نمی دهد، اما به یاد داشته باشید که آزمون های استاندارد شده فقط برای بیان این که کودکی مشخصاً با سایرین متفاوت است، مورد نیاز هستند. انجام این کار در مورد کودکی با ارزیابی مشکل، به اندازه کافی راحت هست. حتی اگر درمانگر احساس کند که نتایج آزمون استاندارد شده، توانایی واقعی کودک را دست کم می گیرد و این واقعیت که کودک زیر نمره برش افتاده است، کافی است تا او را کاندیدای ارزیابی بیشتر کند. پس از آن می توان از روش های معیار -مرجع و مشاهده رفتاری استفاده کرد. این ها کمتر رسمی هستند و می توانند بر نیاز ها و علایق کودک منطبق شوند. حتی اگر کودک اصلاً قبول نکند در آزمون استاندارد شده شرکت کند، می توان از روش های مصاحبه استاندارد مانند مقیاس رفتار انطباقی واینلند برای دستیابی به یک نمرۀ هنجار – مرجع بر پایۀ گزارش والدین استفاده کرد. این نیز می تواند تفاوت عمدۀ کودک با همسالانش را تأیید کند و میتوان از روش هایی که کمتر رسمی هستند برای تعیین عملکرد پایه و شناسایی اهداف مداخله استفاده کرد.
ارزیابی کودکان و درمان پرخاشگری
نلسون چهار دسته از کودکانی را مطرح کرد که احتمالاً به سختی ارزیابی می شوند: کودکانی که بی نهایت خجالتی و ساکت هستند، آن هایی که لجباز و پرخاشگر هستند، آن دسته که بیش فعال و تکانشی هستند و کودکان مبتلا به معلولیت های جسمی. در مورد کودکان خجالتی، کم کردن ارزیابی، دادن وقت بیشتر برای گرم شدن و آغاز کار با روش های ارزیابی درکی که احتیاج کمتری به گفتار دارند، می تواند مفید باشد. یک درمانگر می تواند برای آماده کردن این کودکان برای ورود به شیوه های ارزیابی معیار-مرجع و مشاهدات رفتاری، از نامگذاری غلط اشیاء معمولی و نقش بازی کردن برخلاف جریان عادی استفاده کند. در مورد کودکان لجباز و بیش فعال یا تکانشی، استفاده از یک لحن کنترل کننده محکم توسط درمانگر و احتمالاً درخواست از والدین برای منتظر ماندن در اتاق مشاهده، ممکن است مفیدتر از زمانی باشد که در معرض دید کودک باشند. نلسون استفاده از روش های مهلت دادن را برای کسب همکاری کودک لجباز پیشنهاد کرد. این روش ها ممکن است به ارزیابی طولانی تری نسبت به آنچه طراحی شده، بیانجامد، اما در عوض باعث می شود اطلاعات معتبر دیگری از کودک بدست آوریم، به جای این که مجبور شویم به خاطر شکست خوردن، ارزیابی را رها کنیم. با پرهیز از شیوۀ زبانی که کودک را بر درمانگر غالب می کند -مثلاً از کودک درخواست می کنید «آیا می خواهی فلان کار را انجام دهی؟ یا دنبال کردن یک دستور با خوبه؟ – می توان از بروز وضعیت های ناشیانه در برابر کودکی که درمانگر را در مقابل عمل انجام شده قرار می دهد، به طوری که مجبور می شود از آنچه پیشنهاد کرده عقب نشینی کند، جلوگیری کرد. با دور کردن محرک های خارجی از محیط می توان به تمرکز کودک بیش فعال روی مواد ارزیابی کمک کرد. با انعطاف پذیری در مقابل محلی که ارزیابی در آنجا انجام می شود نیز می توان به این نوع کودک کمک کرد. به جای اصرار روی نشستن کودک پشت میز، درمانگر می تواند مقداری از ارزیابی را کف اتاق، داخل راهرو، یا زیر میز انجام دهد. نلسون نیز پیشنهاد کرد شکست های مکرر کودک را بپذیرید و ارزیابی را به جای مدتی طولانی، در دوره های کوچک زمانی انجام دهید.
رفتاردرمانی کودکان با مشکلات ذهنی و جسمی
کودک مبتلا به ناتوانی های بینایی یا سایر ناتوانی های جسمی نیز به علت ناتوانی در پاسخ به محرک های معمولی ارزیابی به شیوه ای عادی، مشکلات خاصی را نشان می دهد. از کودکان مبتلا به ناتوانی های جسمی که قادر به اشاره کردن نیستند، می توان خواست به محرکی نگاه کنند که بهتر از همه با آنچه که درمانگر گفته، جور درمی آید. در یک رویکرد ارزیابی پویا، برای آن کودکانی که اصلاً گفتار ندارند، به منظور تعیین آنچه به برقراری ارتباط بهتر به آن ها کمک می کند می توان از انواع مختلف سبک های جایگزین برقراری ارتباط مانند تصاویر، علائم، یا کلمات نوشتاری استفاده کرد. از کودکان نابینا می توان خواست اشیائی را که حس می کنند، نام ببرند یا توصیف کنند یا در مورد رویدادهایی که تجربه کرده اند، صحبت کنند. نلسون پیشنهادات بیشتری را برای کار با کودکی که سخت ارزیابی می شود، ارائه کرد. نکته مهم آن است که درمانگر بداند حتی اگر به نظر نرسد که آزمون استاندارد شده، پربارترین منبع اطلاعات است، باز هم می توان از هر کودک مبتلا به یک مشکل ارتباطی، چیزی آموخت. از نظر من، ما هرگز نباید صرفاً با عبارت «آزمون ناپذیر» برای کودکی، حذف کردن او را توجیه کنیم. با استفاده از مجموعه کامل ابزارهای ارزیابی خود تصمیم گیری در مورد این که آیا کودکی مشکل برقراری ارتباط دارد یا نه، تعیین عملکرد پایه و این که کودک برای برقراری ارتباط بهتر به چه چیزی نیاز دارد امکان پذیر می شود. این، هدف عمدۀ ما به عنوان یک تشخیص دهنده است، هر چند ممکن است مشکل باشد، اما هرگز غیرممکن نیست.
تاخیر حرکتی یکی از انواع مشکلاتی است که در کودکان پدید می آید؛ بدین صورت که آن ها نمی توانند فعالیت های متناسب با سن شان را در زمان تعیین شده انجام دهند و نسبت به هم سن و سالان خود، تاخیر دارند. تاخیر حرکتی کودکان با هر علتی موجب مشکلات فراوانی در هماهنگی حرکتی در آینده کودک می شود. یکی از روش های درمان تاخیر حرکتی کودکان، کاردرمانی تاخیر حرکتی می باشد. فرد متخصص با توجه به شرایط و سن کودک تمریناتی را برای او در نظر می گیرد که او باید با برنامه انجام دهد. به طور کلی می توان گفت روش درمان تاخیر حرکتی کودک به دلیل تاخیر حرکتی کودک و سن او بستگی دارد اما کاردرمانی برای راه رفتن کودک و کاردرمانی تاخیر حرکتی جز بهترین روش های درمان این اختلال در کودکان می باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با دو شعبه واقع در غرب و شرق تهران به انجام خدمات کاردرمانی کودکان از جمله کاردرمانی جسمی حرکتی، کاردرمانی برای راه رفتن کودک و… می پردازد. تجربه بالا و امکانات مرکز در جهت مهارت های حرکتی کودکان بسیار مفید می باشد.
رشد حرکتی کودک و تاخیر حرکتی
رشد کودکان از یک الگوی مشخص پیروی می کند به همین علت، می توان مراحل اصلی رشد حرکتی و سن تقریبی کسب این مراحل را پیش بینی کرد. واکنش های وضعیتی (Postural Reactions) نیز که شامل واکنش های راستایی، حفاظتی و تعادلی هستند از یک توالی قابل پیش بینی پیروی می کنند، بدین شکل که اولین واکنش ها در وضعیت دمر ظاهر می شوند و سپس در وضعیت های طاقباز، نشسته، چهار دست و پا و ایستاده نمایان می گردند. با وجود این که حرکات نوزاد بیشتر رفلکسی به نظر می رسند اما با نگاهی دقیق تر می توان شواهدی از پردازش و یکپارچه سازی داده های حسی را مشاهده کرد. در ماه اول زندگی نوزاد قادر است سرش را در وضعیت دمر به طرفین بچرخاند و اگر با کمک بنشیند سر را بالا خواهد آورد. در ۴ ماهگی نوزاد در وضعیت دمر سر را بالا آورده و محیط را نگاه می کند. این مهارت در ۶ ماهگی کاملاً عملکردی است. در این سن نوزاد در وضعیت طاقباز، مرتب غلت زدن، اولین مرحله ی تحرک و جابجایی در کودک محسوب می شود. غلت زدن ابتدا به صورت واکنش های لگد زده و پاها را به دهان می برد. خودکار راستایی در نوزاد بروز می کند؛ نوزاد ابتدا می تواند از شکم به بغل بچرخد، اما کم کم توانایی غلتیدن از شکم به پشت را نیز کسب می نماید. پس از ۶ ماهگی نوزاد می تواند طول اتاق را با غلت زدن طی کند. البته این مهارت ممکن است در نوزادان بزرگ یا سنگین با تاخیر چند ماهه همراه شود. نوزادان از همان ابتدا به نشستن با کمک علاقه مند هستند. در طول ۴ ماه اول که مهارت بینایی پیشرفت می کند علاقه ی آن ها به دیدن محیط در وضعیت نشسته نیز بیشتر می شود. طی ماه های اول نوزاد با پشت گرد می نشیند و فقط چند لحظه می تواند سر خود را صاف نگه دارد اما در ۴ ماهگی هم تنه صاف تر است و هم زمان نگه داشتن سر طولانی تر می باشد. در ۶ ماهگی نوزاد به تنهایی و با کمک دست هایش و سطح اتکای وسیعی که با پاهای خم خود ایجاد می کند، می نشیند. با این وجود نشستن او هنوز بی ثبات است و به راحتی می افتد. در ۹-۸ ماهگی کودک چند دقیقه بدون کمک نشسته و از دست ها برای بازی کردن یا خوردن استفاده می کند. در طی چند ماه آینده کودک مهارت نشستن را ابتدا از وضعیت دمر و سپس از وضعیت طاقباز کسب می کند. این مهارت ها کودک اجازه می دهد که به صورت متناوب بین سینه خیز و نشسته تغییر وضعیت دهد. شروع سینه خیز رفتن در نوزاد به سمت عقب است اما یک نوزاد ۷ ماهه توانایی سینه خیز رفتن به سمت جلو را نیز دارد. چهار دست و پا رفتن نسبت به سینه خیز رفتن، مهارت پیچیده تری است و قدرت و هماهنگی بیشتری می طلبد. این مهارت در کودکان ۱۲-۱۰ ماهه به خوبی تکامل یافته و در شرایط مختلف محیطی (سطوح و شیب های مختلف) قابل اجراست. نوزادان ۵-۶ ماهه از ایستادن لذت می برند و زمانی که با کمک والدین می ایستند با خوشحالی بالا و پایین می پرند. کودکان ۱۰ ماهه با گرفتن از مبل یا تخت به خوبی ایستاده و تمرین بشین پاشو می کنند. در ۱۲ ماهگی امکان انتقال وزن روی یک پا و شروع برداشتن اولین قدم ها با کمک لوازم خانه یا دست والدین میسر می شود. کم کم کودک دست خود را از کمک خارجی رها کرده و با پاهای باز و دست های بالا آمده شروع به راه رفتن مستقل می کند.
راه رفتن کودک و کارهایی که از 18 ماهگی انجام می دهد
در ۱۸ ماهگی کودک راه رفتن را به بقیه ی مهارت های جابجایی ترجیح می دهد اما هنوز تعادل کامل نیست و مرتب می افتد. در ۲ سالگی کودک با تعادل و هماهنگی خوبی راه می رود. در این سن دویدن اولیه نیز شروع می شود اما دویدن واقعی (که با چرخش تنه و حرکات بازوها همراه است) در ۳-۴ سالگی دیده می شود. در واقع یک کودک ۴ ساله مانند بزرگسالان راه می رود و یک کودک ۶ ساله مانند بزرگسالان می دود. کودکان در ۲ سالگی بدون کمک والدین (ولی با گرفتن نرده) از پله بالا رفته و در 2.5 سالگی از آن پایین می آیند این مهارت ها به صورت هر پله یک پا و بدون گرفتن نرده در 3.5 سالگی دیده می شوند در ۲ سالگی کودک برای چند لحظه کوتاه می تواند روی یک پا بایستد و توپی را شوت کند، اما در ۵ سالگی چند ثانیه روی یک پا ایستاده و بدون افتادن روی لبه جدول راه می رود. پریدن از ۲ سالگی شروع می شود و یک کودک ۳ ساله به راحتی از روی یک پله کوتاه پایین می پرد. لی لی کردن (Hopping) سخت تر است و در ۳٫۵ سالگی دیده می شود. پریدن روی پاها به صورت یک در میان نیازمند قدرت و هماهنگی بیشتری است و تا ۵ سالگی دیده نمی شود. کودکان از ۲ سالگی توانایی پدال زدن را پیدا می کنند اما مهارت راندن یک سه چرخه برای عبور از موانع در ۴ سالگی کامل می شود. شوت زدن نیز از ۲ سالگی شروع می شود اما کسب مهارت در آن ممکن است تا ۶ سالگی طول بکشد. کودکان ۲,۵ ساله توانایی گرفتن توپ های ۱۰ اینچی را دارند اما مهارت گرفتن توپ های کوچک تر تا ۴ سالگی زمان می برد. پرتاب کردن نیز ابتدا به صورت هل دادن بروز می کند ولی توانایی پرتاب کردن واقعی توپ با تعادل و هماهنگی مناسب در ۴ سالگی دیده می شود. در صورت عدم مشاهده موارد ذکر شده در کودک خود ابتدا به متخصص مراجعه کرده و در صورت تشخیص تاخیر حرکتی در کودک، از خدمات کاردرمانی تاخیر حرکتی و کاردرمانی برای راه رفتن کودک می توانید استفاده کنید.
روش های درمان در کاردرمانی کودکان تاخیر حرکتی
استفاده از روش تصویر سازی ذهنی
جهت آموزش کاردرمانی حرکتی کودکان ابتدا فعالیت یا تمرین مورد نظر را خود انجام دهید و از کودکان تاخیر حرکتی بخواهید در ابتدا فقط مشاهده کند و پس از مشاهده دقیق،تمام مراحل را در ذهن مرور و تصور کند در واقع به صورت ذهنی انجام دهد تا از نظر ذهنی کمی یادگیری صورت گیرد و یک طرحواره حرکتی در ذهن کودک تاخیر حرکتی ایجاد شود. و بعد از آن اقدام به انجام عملی تمرین کاردرمانی حرکتی و فعالیت مورد نظر را بکنید از این روش جهت آموزش تمام تمرینات کتاب و آموزش فعالیت های روزمره استفاده کنید تا سرعت یادگیری فرد تمرین کننده افزایش یابد. از این روش جهت آموزش هر تمرین یا فعالیتی استفاده کنید.
روش درکی-حرکتی در کاردرمانی حرکتی کودکان
از این روش استفاده کنید تا هماهنگی عضلانی کودک با تاخیر حرکتی را در تمام زمینه ها و در کل اعضای بدن بالا ببرید تا کودک بتواند با افزایش هماهنگی عضلانی اکثر فعالیت هایی را که در آنها مشکل دارند را انجام دهد و با توجه به اینکه محل یادگیری این تمرینات و شناخت و برخی مهارت های گفتاری در مغز تقریباً یک ناحیه است، انجام این تمرینات زمان بهبود حرکت منجر به بهبود کلیه اختلالات همراه یا ناشی از این اختلال نظیر اختلالات یادگیری،گفتاری و غیره میگردد. برخی از کودکان به خصوص افراد با ضریب هوشی پایین بعد از افزایش هماهنگی عضلانی باز از انجام برخی فعالیت ها و یادگیری مراحل حرکتی ناتوان هستند بنابراین باید ضمن اینکه از این روش در کاردرمانی حرکتی در جهت بالابردن هماهنگی عضلانی کودک تاخیر حرکتی استفاده شود با استفاده از روشهای دیگر مانند روش گرایش و شناخت نسبت به اجرای کارهای روزمره ( کوپ ( COOP ) و آموزش عصبی حرکتی کار ( NTT ) سایر فعالیت های روزمره،ورزشی و شغلی را آموزش داد تا کودک در این فعالیتها حداکثر مهارت را کسب کند،افزایش هماهنگی عضلانی به تنهایی شاید کافی نباشد.
روش یکپارچگی حسی در کاردرمانی جسمی کودکان
جهت یکپارچگی سازی حواس با یکدیگر و بهبود ویرایش آنها در مغز موثر است که نهایتاً احتمالاً میتواند منجر به بهبود مهارت حرکتی کودک گردد،از این روش نیز در برخی از تمرینات (بخش تمرینات با وسایل) استفاده شده است که البته این تمرینات نیز با روش درکی-حرکتی شباهت و یکسانی زیادی دارند،چنانچه تمرینات را روی تخته تعادل،ترامپولینگ، تیوپ و یا هر وسیله دیگری که حین تمرین منجر به تحریکات وستیبولار گردد،انجام شود به نحوی میتوان گفت تمرین از رویکرد یکپارچگی حسی نیز استفاده کرده است همچنین در تمرینات کاردرمانی حرکتی حالت خوابیده، ضمن استفاده از رویکرد درکی-حرکتی با توجه به تحریک شدید حواس لمس و حس عمقی در حالت خوابیده و بینایی و شنوایی میتوان بیان داشت به نحوی همزمان از این رویکرد نیز بهره میبرد.
روش شناخت نسبت به اجرای کارهای روزمره در کاردرمانی در منزل
ضمن اینکه هماهنگی عضلانی کودک را با استفاده از رویکردهای دیگر افزایش می دهید از این روش جهت یادگیری و شناخت کودک نسبت به فعالیتهای روزمره زندگی نظیر نحوه نظافت،بهداشت (شانه زدن،شستن دستها،صورت و غیره)،آموزش خوردن و پوست کندن انواع خوراکی ها،پوشیدن انواع لباس ها (جوراب،کفش،شلوار،تیشرت و غیره) استفاده کنید.
بعد از تمرینات درکی-حرکتی و افزایش نسبی هماهنگی عضلانی یا به صورت همزمان باید فعالیتهای روزمره را به کودک با مشکلات حرکتی آموزش دهید با توجه به انجام تمرینات هماهنگی عضلانی و بهبودی نسبی،در صورت آموزش این بار فرد مورد نظر یادگیری بهتری نسبت به گذشته خواهد داشت،با استفاده از این رویکرد انگیزه،شناخت و انجام فعالیتهای روزمره را در کودک با تاخیر حرکتی تقویت کنید به خصوص اینکه با صرف انجام تمرینات هماهنگی عضلانی و افزایش هماهنگی عضلانی باز شاید کودک نتواند تمام فعالیتها را انجام دهد و در واقع در یکی از مراحل انجام برخی فعالیت ها مهارت نداشته باشد.
روش آموزش عصبی حرکتی کار ( NTT ) در کاردرمانی کودکان
آموزش تمام مراحل یک کار یا فعالیت به یک کودک با اختلال هماهنگی عضلانی بسیار دشوار و زمان گیر می باشد شما با استفاده از این روش می توانید فعالیت موردنظر را به بخش های مختلف تقسیم بندی کنید و با انجام و تکرار این بخش ها،زمانی که کودک مهارت لازم را در بخشهای مختلف کسب کرد و به اصطلاح اعصاب و عضلات حرکتی فرد مهارت لازم را در قسمتهای مختلف آن فعالیت کسب کردند،شما میتوانید با یکپارچه کردن قسمتهای مختلف با یکدیگر،فعالیت مورد نظر را آموزش دهید. در واقع با این روش میتوانید طرحواره های حرکتی (برنامه حرکتی جهت انجام یک فعالیت حرکتی) را در فرد ایجاد کنید.
روش کاینستزیا در کاردرمانی جسمی
این روش در حین تمرینات درکی-حرکتی استفاده شده و این حس در حین تمرینات به مقدار کافی تحریک و مورد استفاده قرار میگیرد.
بیشترین و مهمترین روشی که در این بخش جهت تمرین درمانی در کاردرمانی حرکتی ارائه شده است، رویکرد درکی-حرکتی است،زیرا این رویکرد باعث افزایش هماهنگی عضلانی در تمام قسمتهای بدن شده و در بهبود و پیشرفت عملکرد تمام اعضای بدن نظیر مغز و نخاع،تمام گیرنده های حسی،اعصاب محیطی و عضلات موثر است و کودک در تمام زمینه ها و مهارت های دیداری،هماهنگی عضلانی،توجه و تمرکز،مهارت های تحصیلی،شغلی و غیره پیشرفت می کند. خوشبختانه منابع علمی فراوانی نیز از این روش حمایت می کنند. ضمن این که تمرین دهی بر پایه این رویکرد و استفاده همزمان از سایر رویکردها به همراه این رویکرد بیشترین تاثیر را در بهبود کودکان تاخیر حرکتی و اختلال هماهنگی عضلانی دارد و سالها تجربه در این زمینه کاملا تایید کننده این نحوه تمرین دهی می باشد. در کل باید سعی و تلاش شود از همه رویکرد ها استفاده شود تا رویکرد ها نقاط ضعف یکدیگر را پوشش دهند و نقاط قوت همدیگر را تقویت کنند. استفاده از این رویکرد شاید برای همه مناسب نباشد و احتمال موارد خاص نیز وجود دارد.
کاردرمانی حرکتی کودکان
کانون اصلی مهارت های هوشی-تحصیلی، مهارت های زبانی و مهارت های حرکتی در ناحیه پره فرونتال مغز است،ما به راحتی می توانیم این ناحیه و سایر مدارهای حسی حرکتی در مغز و نخاع را با انجام تمرینات هماهنگی حرکتی تقویت و استعدادهای تحصیلی-هوشی،مهارت های زبانی و مهارت های حرکتی کودک را ارتقا داده و در نتیجه استقلال،عزت نفس و اعتماد به نفس کودک خود را افزایش دهیم. بنابراین خانواده هایی که دغدغه تربیت کودک با استعداد را دارند با انجام تمرینات هماهنگ حرکتی می توانند به راحتی به این هدف دست یابند.
همچنین با توجه به فیزیولوژی تاثیر تمرینات میتوان بسیاری از اختلالات ذهنی-جسمی را درمان و توان بخشی مناسب و موثر نمود،برخی از این اختلالات ذهنی عبارتند از:
اختلالات یادگیری
اختلالات زبان و گفتار
اختلال بیش فعالی
اختلال اوتیسم
اختلالات اضطرابی و کمرویی
و برخی اختلالات جسمی که عبارتند از:
ضعف مهارتهای حرکتی (ضعف در انجام مهارت های روزمره،دوچرخه سواری،مهارت نوشتن و…)
بیماری های فلج مغزی،سکته مغزی،اس ام اس،ضایعات نخاعی و به ویژه پارکینسون
کاهش عوارض سالمندی
تمرینات هماهنگی حرکتی مصور و جامعی طراحی شده که درد درمان و توانبخشی اکثر اختلالات ذهنی-جسمی بسیار موثر و کارآمد هستند،این تمرینات بسیار جامع و کامل هستند و تقریباً تمام فاکتورهای موثر در هماهنگی حرکتی را پوشش میدهند،کلیات برخی از این تمرینات عبارتند از:
تمرینات هماهنگی حرکتی دست و پا
تمرینات هماهنگی چشم و دست
تمرینات هماهنگی لب و زبان
تمرینات تعادلی
تمرینات تحریک و تقویت حس عمقی
تمرینات هماهنگی حرکتی عبور از خط وسط بدن
تمرینات تقویت و بهبود غلبه طرفی
در کل در تمریناتی که یک یا چند عضو از یک نیمه بدن به نیمه دیگر بدن می روند به تقویت مهارت عبور از خط وسط بدن کمک می کنند.
سوالات متداول:
1. تا چه سنی نگران راه رفتن کودکمان نشویم؟
به صورت طبیعی کودکان بین 12 تا 18 ماهگی توانایی راه رفتن را پیدا می کنند اگر کودک شما تا 18 ماهگی اولین قدم هایش را برنداشته و تا 2 سالگی هنوز نمی تواند راه برود برای بررسی دقیق تر به متخصص کاردرمانی مراجعه نمایید.
2. کاردرمانی در تاخیر تکاملی کودکان چه نقشی دارد؟
تمرینات کاردرمانی جسمی و کاردرمانی هماهنگی حرکتی به کودکان کمک می کند روند رشد طبیعی را طی کرده و مهارت های حرکتی پیشرفته را بیاموزند.
یک کودک نرمال و عادی در سال اول زندگی به توانمندی های بسیاری همچون یادگیری چگونه راه رفتن، صحبت کردن، خزیدن، نشستن و در اخر، راه رفتن بدون کمک دیگران دست خواهد یافت. برای پیگیری مراحل رشد و تکامل از جمله تکامل حرکتی کودک خود، به سن تعدیل شده کودک خود توجه کنید که بر اساس تاریخ دقیق زایمان تعیین می شود. تکامل حرکتی و کسب مراحل آن به صورت خطی می باشد و مهارت ها به صورت یک توالی رشدی و در نتیجه ی بلوغ سیستم عصبی مرکزی ایجاد می شوند. در این سیستم ابتدا ساختار های ساقه ی مغز تکامل می یابد، به صورتی که که در پاسخ های رفلکسی نوزاد مانند رفلکس گرفتن که توسط مسیر های عصبی که از ساقه ی مغز منشأ می گیرند کنترل می گردد. ساختار های قشری نیز بعدا تکامل می یابند که نمونه ی دلیل تکامل و میلین سازی در مغز میانی و ساختار های قشری است. هم زمان به دلیل مهار کنترل این مراکز، آن مهارت های هماهنگ و برنامه ریزی شده ی کودک مشاهده می شوند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با انجام خدمات کاردرمانی برای راه رفتن کودک، کاردرمانی حرکتی و کاردرمانی کودکان به کودکانی که در راه رفتن مشکل دارند کمک کرده و موجب افزایش کیفیت زندگی آن ها می گردد.
افزایش کنترل بر حرکات و مهارت ها نه تنها به بر ساقه ی مغز می باشد بر اساس این نظریه می توان اصول زیر را برای تکامل حرکتی تعریف کرد:
توالی مراحل و میزان تکامل حرکتی در نورادان و کودکان ثابت است. معیارهای تکاملی، گزل، اما ترودا پیلی و … بر اساس همین توالی و میزان مشخص توصیف شده اند. با توجه به ثبات و قابل پیش بینی بودن این توالی و مراحل در همه ی کودکان، می توان از تکامل طبیعی حرکتی به عنوان معیاری برای تشخیص اختلالات نورولوژیک کودکان استفاده کرد.
حرکات از الگو های رفلکسی اولیه به سمت حرکات ارادی و کنترل شده پیشرفت می کند. در نوزادان و کودکان شیرخوار رفلکس های حرکتی برای ادامه حیات لازم بوده مانند رفلکس های بلعیدن و مکیدن و اولین روش تعامل کودک با محیط مانند رفلکس گرفتن هستند. به دلیل نیازهای عملکردی نوزاد با این رفلکس ها متولد شده و در آن ها کفایت کافی دارد در نهایت این رفلکس ها یک پارچه شده و در قالب واکنش های راستایی تعادلی و کنترل حرکتی ارادی ظاهر می شوند.
مهارت های سطح پایین پیش نیازهای مهارت های سطح بالای خاص هستند. نوزادان کنترل حرکتی را در جهت سری دمی کسب می کنند به صورتی که ابتدا کنترل سر کسب می شود که این پیشرفت توسط کنترل تنه (نشستن) و لگن (ایستادن) دنبال می شود. با پذیرفتن سلسله مراتبی بودن عملکرد سیستم عصبی مرکزی، نظریه ی بلوغ عصبی درک ما از اینکه کودک چگونه در محیط عمل می کند را محدود می کند. در واقع این نظریه توضیح نمی دهد که کودک چگونه مهارت های حرکتی جدید را فرا گرفته و قابلیت نوروپلاستی سیتی مغز را که امکان تطابق فرد با محیط را فراهم می کند، نادیده می گیرد. گاتلیب نوروپلاستی سیتی را آمیختگی کودک و محیط می داند که طی آن، از طریق تجربه و تکامل ساختارهای جدید در (سطح سلولی) و عملکردهای جدید فعالیت ها ظاهر می شوند. تجربه های کودک، ارتباطات نورولوژیک جدید و تغییرات ساختاری را باعث می شود که برای تکامل رابطهی بین این اجزا لازم است. پذیرش قابلیت پلاستیسیتی سیستم می تواند باعث تمرکز بر پتانسیل کودک برای تغییر و در نظر گرفتن عوامل زمینه ای تسهیل کننده یا مانع عملکرد شود. در واقع این نظریه نمی تواند اصولی که برای یادگیری مهارت های جدید در توانبخشی مطرح شده است را پوشش دهد.
نظریه ی سیستم های پویا و کاردرمانی جسمی
در این نظریه الگو های حرکتی و عملکردی در اثر تعامل و همکاری سیستم های متعدد درونی و بیرونی کودک شکل می گیرند. در واقع زمانی که کودک سعی در دستیابی به یک هدف عملکردی دارد، تعامل سیستم های فردی کودک و زمینه ای که عملکرد در آن در حال انجام است باعث بروز الگوهای اجرایی می شود. این نظریه در تفسیر چگونگی تکامل مهارت های حرکتی و پردازشی خاص مفید است. انسان یک سیستم پیچیده ی زیستی است که از چندین زیر سیستم (حسی – حرکتی، درکی- شناختی عضلانی اسکلتی و …) تشکیل شده است. این زیر سیستم ها دائما در حال تغییر بوده و بسته به عملکرد با همدیگر و البته با محیط، در تعامل هستند. هماهنگی و خود تنظیمی این سیستم ها برای اجرای مناسب عملکردها ضروری است. بررسی ها نشان داده اند که کودکان در مسیر تکامل حرکتی مسیر هایی را طی می کنند که منحصر به فرد بوده و با همدیگر تفاوت هایی دارند که این شرایط تا بزرگسالی ادامه خواهد یافت. تلن کوربتا و اسپنسر این ویژگی را در تکامل مهارت های دستی کودکان ۵ ماهه نشان داده اند. هر کودک ۵ ماه های توانایی رساندن دست به یک شی را دارد اما الگویی که در این راه از خود نشان می دهند کاملاً منحصر به فرد و متفاوت از دیگری است. برای مثال برخی از حرکات آهسته و محتاطانه استفاده می کنند و برخی دیگر از حرکات نوسانی برای رساندن دست سود می جویند. در واقع میزان نیرو، سرعت، زاویه و اصلاحات حرکتی ارائه شده از سوی هر کودک در رساندن دست به اسباب بازی متفاوت است. به نظر می رسد که تکامل مهارتی مانند رساندن دست به شئ فراتر از تکامل هماهنگی چشم و دست به تنهایی باشد و مواردی مانند انگیزه ی کودک، توانایی مکانیابی شی در فضا، درک قابلیت در دسترس بودن شی، برنامه ریزی برای مسیر حرکت دست، اصلاح حرکت در زمانی که دست در حال نزدیک شدن به شی است، بلند کردن و ثبات بازو در فضا و گرفتن موفقیت آمیز شی در دست در آن نقش دارند. چگونگی کنترل و مدیریت تمامی این اجزا برای گرفتن یک اسباب بازی در دست در نوزادان متفاوت از هم بوده که البته دلایل مختلفی دارد. چنین شرایطی را در مهارت های حرکتی درشت مانند جا به جایی ها، غلتیدن، چهار دست و پا رفتن، راه رفتن و … نیز می توان مشاهده کرد. علاوه بر عوامل درونی (مانند قدرت هماهنگی، حس تعادل و حرکت) که می توانند باعث تفاوت در کسب و اجرای یک مهارت حرکتی شوند. شرایط محیط نیز تحرک کودک را تحت تأثیر قرار می دهد. از این دست می توان به مواردی مانند سطحی که کودک روی آن در حال بازی است، تشویق والدین و اطرافیان و نحوهی انجام فعالیت اشاره کرد از سوی دیگر نه تنها تکامل و تعامل این سیستم ها و کاردرمانی جسمی در تکامل حرکتی کودک نقش دارد، بلکه تکامل حرکتی کودک نیز در کسب مهارت های دیگری مانند تعامل اجتماعی، حل مسئله، کشف محیط و در نهایت استقلال بیشتر نقش خواهد داشت.
سه مرحله یادگیری کودک و کاردرمانی کودکان
کودکان عموماً سه مرحله یادگیری را برای کسب یک مهارت جدید طی می کنند. اولین مرحله فعالیت کاوش گرانه است. سال اول زندگی، در واقع، دوره کاوش حسی – حرکتی است. کاوش به صورت طبیعی، زمانی که فرد با یک شی یا تکلیف جدید مواجه می شود در همه دیده می شود. از طریق کاوش است که کودک در مورد خود و محیط یاد می گیرد. در این مرحله کودک با استفاده از سیستم های مختلف، ترکیبات جدید درکی و حرکتی و توالی های جدید عملکردی، سعی در تجربه کردن شی یا تکلیف جدید دارد. حرکات کودک در این مرحله خام و اولیه هستند و مهارت های سطوح پایین تر استفاده می شود زیرا این مهارت ها به دلیل صرف انرژی کمتر راحت تر در دسترس قرار می گیرند.
مرحله ی دوم یادگیری درکی است که در آن کودک شروع به استفاده از بازخورد و تقویت دریافتی از اکتشاف خود می کند. در این مرحله ی انتقالی کودک ثبات بیشتری را در حین انجام تکالیف از خود نشان می دهد. در مرحله ی دوم برخی از الگو هایی که غیر مؤثر تشخیص داده شده اند حذف می شوند. علاقه و انگیزه ی کودک باعث تداوم یادگیری می شود زیرا کودک بر یادگیری تمرکز کرده و تلاش هایش را چندین بار تکرار می کند. کودک ممکن است بین مهارت های سطح پایین و بالا نوسان داشته باشد برای مثال در کودک سه ساله ای که سعی در گرفتن دست دارد مشاهده شده است که گاهی کودک از الگوی گرفتن بزرگسالان (مانند گرفتن سه انگشتی) استفاده می کند و گاهی نیز به الگو های اولیه (مانند گرفتن با مشت) بر می گردد. الگو های بالغ اغلب در کودکانی بیشتر استفاده می شود که کم کم وارد مرحله سوم می شوند.
در مرحله ی سوم یا مرحله ی کسب مهارت کودک الگویی را انتخاب می کند که بهترین کارکرد را در رساندن او به هدفش دارد. این الگو راحت، مؤثر و کارا می باشد. در طی این مرحله کودک یک ثبات انعطاف پذیر را در عملکرد خود نشان می دهد. به عبارت دیگر او از یک الگو و رویکرد یکسان در انجام تکلیف استفاده می کند اما به راحتی این الگو را در پاسخ به نیازهای متغییر فعالیت تطبیق می دهد. در واقع این انعطاف پذیری یکی از ویژگی های مهارت های خوب یاد گرفته شده است. همچنین کودک برای مهارتی که یاد گرفته است از الگوهای منظم، اقتصادی و بهینه استفاده می کند. در نهایت این مرحله و کاردرمانی حرکتی منجر به کشف و تجربهی فعالیت های جدیدی شده که وسعت عملکرد های کودک را گسترش می دهد.