یکی از نکات قابل توجه در آموزش گفتار در کودکان پی بردن به شیوه یادگیری کودک و استفاده از حداکثر توانایی های او برای آموزش می باشد. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر با استفاده از تجربه درمانگران این رشته در کنار تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق حسی، اتاق شنیداری و تکنیک های یکپارچگی حسیدر زمینه درمان یکپارچگی حسیو گفتار کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. کاردرمانی حسی و گفتاردرمانی حسی به صورت هم زمان می تواند بهبودی گفتار را در کودکان تسریع بخشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
حس لمس، حس حرکت: حسهای لمس و حرکت، در واقع دو وسیلهی یادگیری برای شیوهی پردازش اطلاعات میباشند:
حس لمس: یعنی آگاه شدن از حرکت نشأت گرفته از اندامهای پایانهی حسی در عضلات، تاندونها، مفاصل و گاهی وقتها مجرای شنوایی گوشها (نیکولوسی و همکاران 2004).
حس حرکت: یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت ترجیح میدهند تا از طریق لمس کردن با دستها، چیزی بیاموزند، فرصت داشته باشند تا بایستند و کاری را انجام دهند، قدم بزنند، و یا در برخی موارد، کارکرد چیزی را با روشهای حرکتی تجربه کنند. به عنوان مثال، اگر به یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، رنگها را آموزش میدهند، آنها از کارکردن با تکههای بزرگ پارچه با رنگهای مختلف، تکان دادن پارچهها در حین حرکتشان در اتاق، صحبت کردن دربارهی تجربهی حس حاصل از تکان دادن پارچهها و تظایر اینها لذت میبرند.
گفتاردرمانی و یکپارچگی حسی
عناوین مربوط به کارکردن با بیماران با استفاده از حس لمس و حس حرکت
1)یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، ترجیح میدهند تا مواد مربوط به آنچه را که قرار است یاد بگیرند، دست بزنید. به عنوان مثال، اگر مفهوم میوه را آموزش میدهید، به بیمار اجازه بدهید تا در خلال ارایهی اطلاعات مربوط به آن میوه، میوهای را (خواه میوهی مصنوعی) در دست بگیرد و آن را لمس کند.
2)یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، از نقاشی کردن، ترسیم کردن، سر هم کردن و ساختن اشیاء لذت میبرند. فعالیتهای هنری برای یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، سودمند است. به هر روی، در این مورد SLP باید در خلال جلسههای درمان احتیاط به خرج دهد، زیرا این قبیل فعالیتها، مقدار وقت پرداختن به کار خاص، به منظور رسیدن به هدفهای درمان را کاهش میدهند. به عنوان مثال، فعالیتهایی چون بریدن، رنگکردن و چسباندن، وقت زیادی میگیرند، و فقط باید زمانی روی آنها کار شود که هدف ما مستقیماً پرداختن به این نوع فعالیتها باشد.
3) یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، معمولاً با لمس کردن به عنوان سرنخ و ابزار کمکی در درمان، بهتر یاد میگیرند. بنابراین، SLPها باید برای آن گروه از بیمارانی که از لمس شدن ناراحت نمیشوند، در خلال درمان، لمس کردن مناطق قابل قبول برای برقراری ارتباط را به منظور ارایهی سرنخ و کمک به بیمار در نظر بگیرند، در روند درمان، صورت، چانه، گلو، شانه، بالای بازو و قسمت بالای پشت، به عنوان مناطق قابل قبول برای لمس به منظور ارایهی سرنخ و کمک به بیمار در نظر گرفته میشوند. گهگاهی، وقتی که از شستن دایرهوار برای کودکان کم سن و سال استفاده میشود (نشستن گروهها به صورت نیمدایره که در آن زانوهای درمانگر نزدیک زانوهای بیمار باشد، خواه با نشستن روی صندلی و خواه با نشستن روی کف اتاق و بدون وجود هرگونه میز بین درمانگر و بیماران)، لمس کردن زانوی بیمار به منظور ارایهی سرنخ و کمک به او به عنوان لمس قابل قبول برای درمان محسوب میشود. به علاوه، گفتاردرمانها را تشویق میکنیم تا وضعیت بیمارانی را که به هر دلیلی دوست ندارند که در خلال درمان از طرف درمانگر لمس شوند، مراعات کنند، و روشهای جایگزینی دیگری به منظور ارایهی سرنخ و کمک به بیمار پیدا کنند، مثلاً اسم او را صدا بزنند و یا از راهنماییهای دیداری استفاده کنند.
4)گفتاردرمانها باید پیوسته بیماران را زیر نظر داشته باشند، حتی بیمارانی را که به عنوان یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت به حساب میآیند، احتمالاً به دلیل «تحریک حسی زیاد» و باز خورد بیش از اندازهی دستگاه حس لمس و حس حرکت در جریان فعالیتهای درمانی به عنوان مثال، در کلاسهای درس پیش از آمادگی و آمادگی بچهها اغلب تشویق میشوند تا حروف را روی شن، روی کاغذ سمباده و یا روی سایر مواد بسیار حساس ترسیم کنند. این کار ممکن است برای بسیاری از بچهها مشکلی ایجاد نکند، ولی برای برخی از بچهها، بازخورد حاصله از نوک انگشتان بسیار قوی است و کودک در اثر این کار، بیش از اندازه تحت تأثیر تحریک حسی قرار میگیرد. برای یک کودک کم سن و سال، نتیجهی حاصله از این نوع تحریک حسّی زیاد، اغلب حالت تهوّع و حتی شاید استفراغ است.
درصد تعداد اشخاصی که به عنوان ترجیح دهندگان استفاده از حس ویژهای برای یادگیری طبقهبندی شدهاند، متفاوت است. با وجود این، دان از جملهی نخستین پژوهشگرانی بودهاند که، یافتههای خود را در این حوزه گزارش کردهاند.
آنها پی بردند که، تقریباً 30% دانشآموزان به عنوان یادگیرندگان از طریق حس شنیداری 40% به عنوان یادگیرندگان از طریق حس بینایی، و 30، به عنوان یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، طبقهبندی میشوند. دان،نشان دادهاند که، بیشتر دانشآموزان دارای یک حس یادگیری غالب و برتر، و یک حس یادگیری ثانویه میباشند. به عنوان مثال، یک دانشآموز ممکن است از حس بینایی به عنوان حس اصلی برای دریافت اطلاعات، و از حس لمس و حس حرکت به عنوان حس ثانویه برای دریافت اطلاعات استفاده نماید. اگر دانشآموزان نتوانند از طریق حس برتر اطلاعات را دریافت نمایند، اطلاعات از بین میروند، مگر این که حس ثانویه بتواند فقدان تحریک حس اصلی را جبران کند. صرفنظر از حس یادگیری برتر دانشآموزان، پژوهش نشان میدهد که، اگر دانشآموزان از طریق حس یادگیری اصلی آموزش ببینند، سریعتر و آسانتر یاد میگیرند. (دان، مک کارتی 1987).
بزرگترین مشکل برای تضمین این که برای یادگیری دانشآموزان، از طریق حس اصلی آنها به آنان آموزش داده میشود این حقیقت است که، گفتاردرمانان بدون توجه به متنوع بودن حس یادگیری دانشآموزان، غالباً از همان حس یادگیری برتر خودشان برای تدریس استفاده میکنند (باربی، میلون 1981). در یک پژوهش جدیدتر، والاس (1995) پی برد که، در فیلیپین، آموزگاران اکثراً از طریق تحریک حس شنیداری به تدریس میپردازند، زیرا آموزگاران خودشان حس شنیداری را ترجیح میدادند، در حالی که، در واقع امر، برای دانشآموزان آنها، حس شنیداری برای یادگیری، حس ثانویه به حساب میآمد. دان، دان (1987) نشان دادهاند که، حسی که در بیشتر مواقع عموماً در کلاس درس مورد بیتوجهی قرار میگیرد، حس لمس و حس حرکت است، به ویژه بعد از کلاس سوم، برای دانشآموزان بزرگسال، اگرچه پژوهشی وجود ندارد تا تعداد SLPهایی را که موافق یادگیری از طریق حس ویژهای هستند نشان بدهد، ولی پژوهش نشان داده است که، مربیان آموزش نگهداری مواد غذایی، حس بینایی را برای یادگیری اطلاعات جدید ترجیح میدهند. (اسلوآن، دانه، گیس 2004). جالب این که، طبق پژوهش دان (2000)، سبک یادگیری ترجیحی غالباً با رشد شخص ارتباط دارد، و با گذشت زمان و بالا رفتن سن فرد ممکن است تغییر کند.
یادگیرندگان بزرگسال اغلب پی میبرند که، چنانچه با استفاده از حس خاصی اطلاعات را دریافت کنند، راحتتر میتوانند آن را فرا گیرند و به یاد بیاورند (میک لر، زیپرت 1987). یادگیرندگان بزرگسال اغلب فرصتهایی را برای یادگیری جستجو میکنند که با حس یادگیری ترجیحی آنان سازگاری داشته باشند، و از آن دسته از فرصتهای یادگیری که با حس یادگیری ترجیحی آنان تناقض داشته باشند، پرهیز میکنند، با این همه، کودکان به ویژه کودکان کم سن و سال، غالباً پی نمیبرند که از طریق حس بهتر از حسهای دیگر یاد میگیرند، حتی اگر هم پی ببرند که از طریق حس خاصی بهتر یاد میگیرند، اغلب این توانایی را ندارند تا اطلاعاتی را که در زمینهی یادگیری به آنها ارایه میشوند، کنترل نمایند. لمایر (2001) نشان داده است که، یادگیرندگان کمابیش به طور متعادل و به صورت یک سوم تمایز برای یادگیری قرار دارند، یعنی: یک سوم از طریق بینایی، یک سوم از طریق شنیداری، و یک سوم از طریق حس لمس و حس حرکت. لمایر گفته است که، آموزگاران با ایجاد تعادل بین این حواس، برنامههای آموزشی خود را طراحی میکنند. به همین دلیل، آموزگاران اغلب راهکارهایی طراحی میکنند تا به آنها کمک کند که، برای هر مفهومی که میخواهند آموزش دهند، برنامههای درسی را با عناصری از تحریک شنیداری (کلامی، دستورالعمل، سخنرانی)، تحریک بینایی (جدولها، نمودارها، دستنوشتهها، استفاده از رنگها)، و تحریک حس لمس و حس حرکت (الگوها، خلاقیتهای هنری یا علیم) عرضه کنند. به همین قیاس، SLPها را تشویق میکنیم تا در هنگام درمان بیماران، جنبههای شنیداری، بینایی، حس لمس و حس حرکت مربوط به اطلاعات و ارایهی محرک را مدّنظر داشته باشند
سوالات متداول:
1-چگونه فعالیتهای یکپارچگی حسی میتوانند به درمان لکنت زبان کمک کنند؟
استرس و اضطراب ناشی از اختلال پردازش حسی میتواند لکنت را تشدید کند. فعالیتهای تنظیمکننده سیستم عصبی مانند تابخوردن ریتمیک، فشار عمیق مفاصل، یا تمرینات تنفسی دیافراگمی، با کاهش اضطراب و افزایش خودتنظیمی، به بهبود روانی گفتار منجر میشوند.
2-نشانههای هشداردهنده اختلال یکپارچگی حسی که بر گفتار اثر میگذارد کدامند؟
واکنشهای افراطی یا تفریطی به صداها (مثل پوشاندن گوش در محیطهای شلوغ)، اجتناب از غذاهای با بافت خاص، مشکل در تماس چشمی، حرکات تکراری بدن، حساسیت بیشازحد به لمس صورت یا دهان، و عدم تحمل فعالیتهای حرکتی مانند تاب خوردن. این نشانهها میتوانند مهارتهای زبانی و تولید صدا را مختل کنند.
توانبخشی یکی از درمان های اساسی در حیطه درمان بیماران پارکینسون می باشد. پس از تشخیص علایم پارکینسون توسط دکتر پارکینسون و تعیین علت پارکینسون استفاده از کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون موجب تسهیل روند درمان و توقف سیر بیماری می گردد. گفتاردرمانی پارکینسون، در زمینه بهبود گفتار بیمار و وضوح کلام، بهبود حجم تنفسی و اختلالات بلع همراه با پیشرفت بیماری به صورت تخصصی فعالیت می نماید. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در تهران به صورت حرفه ای به ارائه خدمات گفتاردرمانی پارکینسون در کلینیک و گفتاردرمانی در منزل بیماران می پرازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
گفتاردرمانی پارکینسون و ارتباطات
متغییرها در ارتباط حرکتی (پویا) رایج هستند. این تغییرات در افرادی که مبتلا به پارکینسون هستند میتوانند در هر سطحی از شرایط اتفاق بیفتد. این تغییرات معمولا پیش میروند، تغییرها ممکن است بر روی دو عامل کند. جنسی و ارتباط طولانی با شریکها، به علاوه ارتباطات با هم نژادها، بچه ها و دوستان تاثیر بگذارد.
این مسئله میتواند شخص را پرخاشگر کرده و شخص احساس کمبود و ضعف کند. از دست دادن نقش به عنوان متکلف هم چنین ممکن است ایجاد کشش (تنش) و خطاهای مالی، به علاوه کمبود خودبینی و احساس ارزشهای خود، برای فرد مبتلا به پارکینسون کند.
سختی های ارتباط، افسردگی، و نوسانات خلق، همه ی اینها میتواند مانع از رسیدن به یک زندگی نرمال شوند. خستگی، خواب پریشان و کمبود علاقه به رابطه ی جنسی نیز سبب بر هم زدن تعادل زندگی میگردند. فهمیدن اطلاعات در مورد شرایط و پیشرفت بیماری باید توسط فرد و خانواده انجام شود.
اگرچه تمام تیم یک نقش را در جهت برقراری و حفظ ارتباطات انجام میدهند، اما کاردرمانگر با حضور در جلسات درمانی در منزل، به فرد و سایر اعضای خانواده بصیرت لازم در راستای حفظ ارتباطات را میدهد.
دستورالعملها:
گفتاردرمانی برای حمایت فرد مبتلا به پارکینسون در بهره بری از حداکثر توانایی ها همراه با فشار پارکینسون روی نقش هایشان و ارتباطشان توصیه شده است که:
ترویج نگهداری نقشهای نرمال و کارهای یکنواخت و روزمره و عادت اجتماعی بواسطه ی پیشنهاد دادن و تمرین کردن و اصلاح وظایف.
به یادآوردن و دوباره تکرار کردن کارهای یکنواخت شبانه برای کاهش اختلال خواب.
انجام یک برنامه ی مدیریت خستگی
فعالیت بر روی نگرانیهایی در مورد سلامتی و تندرستی خانواده (شامل روابط جنسی) بدون تاخیر، بواسطه ی ارجاع به یک سیستم حمایت خانواده، مشاور و یا پرستارهای با تجربه.
گفتاردرمانی پارکینسون
برای افرادی که در کار تمام و یا پاره وقت هستند، تشخیص پارکینسون سوالهای بسیاری را در ذهن آنها ایجاد میکند. با این حال، با مدیریت صحیح، برخی از مردم می توانند برای چندین سال به کار ادامه دهند.
افشای تشخیص، یک امر بسیار شخصی است و مردم در زمان افشای آنها به دلایل مختلف متفاوتاند. گفتن به یک کارفرما به این معنا نیست که تشخیص فرد یک خبر عمومی و کلی است، اگر چه دادن برخی از اطلاعات به همکاران اغلب به حمایت و کمک بهتر در محل کار منجر میشود.
اگر داشتن پارکینسون بر سلامت و ایمنی در محل کار تاثیر گذار باشد، کارفرما باید مطلع شود تا بتوانند یک ارزیابی از خطرات انجام دهد. همچنین کارفرمایان باید در مورد هر ناتوانی موثر بر کارمند به منظور ایجاد هر گونه تغییرات معقول مطلع باشند.
نگهداری (حفظ) شغل یک حوزه ی روبه رشد برای کاردرمانگران است و افزایش بدنه ی تحقیقات نشان میدهد که تأثیر مثبتی از ورود حرفه ای به کار برای افراد مبتلا به اختلالات عصبی پیشرونده وجود دارد.
برای گفتاردرمانی با هدف رسیدگی به مسائل مرتبط با افراد مبتلا به پارکینسون، توصیه میشود که:
حمایت و اطلاعات درباره ی طرحهای حفظ کار باید جهت افشای تشخیص ممکن در زمان مناسب برای هرفرد ارائه گردد.
کاردرمانگران باید نقش حامی طرفدار کار را اتخاذ نمایند، و درصورت نیاز ارائه دهندهی یک لینک بین شخص مبتلا به پارکینسون، محل کار و خدمات دولت از قبیل مشاوران اشتغال ناتوانی و دسترسی به کار گردند.
راهنمایی در مورد نقش کارفرما و مسئولیت تحت قانون تبعیض ناتوانی ۲۰۰۵ (دفتر بخش عمومی کار گردند. اطلاعات ۲۰۰۵) داده شود.
اگر مشکلات عملی در محل کار تجربه شود، باید بازدید ارزیابی کار بدون تأخیر انجام شود، تا به طور کامل مشکلات کلیدی فیزیکی و شناختی مشخص و منتشر گردد.
توصیه ها باید در مورد تنظیمات محل کار، منطقی و مورد نیاز باشد تا فرد مبتلا به پارکینسون به صورت جسمی و شناختی قادر به انجام کار خود باشد، برای مثال تغییرات محتوای نقش، ساعت کار و انتظارات، و غیره.
اگر فرد مبتلا به پارکینسون تصمیم به توقف کار میگیرد، به لحاظ عاطفی، عملی و تاثیر مالی باید مورد بررسی قرار گیرد و بحث با کارفرمایان، منابع انسانی و / یا اتحادیه های کارگری، برای ایجاد مطلوبترین شرایط و زمان برگزار شود.
گاهی وقتها بیماران علاقمندند تا اساس قانونی یا اصول اخلاق حرفهای حاکم بر حرفههای درمانی را بدانند. بهعنوانمثال، بیشتر بیماران با انجمن پزشکی آمریکا (AMA) و ارتباط حرفهای پزشک با آن آشنایی دارند؛ بنابراین، برخی از بیماران با ASHA و ارتباط حرفهای آسیبشناس گفتار و زبان با آن آشنایی دارند. گفتاردرمانان شاغل نه فقط باید با مقررات و اصول اخلاقی استانداردهای پذیرفتهشدهی این حرفه آگاه باشد، بلکه باید بیماران را نیز با اصول اساسی و استانداردهای ضروری ASHA آگاه کند تا بیماران به گفتاردرمانی حرفهای و حرفهی درمان اختلالات برقراری ارتباط بهطورکلی، اعتماد پیدا کنند. مقررات و اصول اخلاقی انجمن گفتاری و شنوایی آمریکا، تجدیدنظر شدهی ژانویهی ۲۰۰۳، شامل یک مقدمه و چهار اصل اخلاقی است. این اصول دامنهی گستردهای از مسئولیتهای حرفهای گفتاردرمانی و وظایف آن را در بر میگیرد، و شامل قوانین مربوط به متخصصان گفتاردرمانی در ارتباط با درمان بیماران، موضوعات پژوهشی، صلاحیت حرفهای، و ارتباط با همکاران و سایر متخصصان است. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان و گفتاردرمانی بزرگسالان به صورت حرفه ای فعالیت می نماید،همچنین در حیطه گفتاردرمانی در منزل در سراسر تهران به ارائه خدمات مشغول می باشد.
علاوه بر مطرحکردن مقررات و اصول اخلاقی ASHA با بیماران بهعنوان وسیلهای جهت القا و یا ایجاد اعتماد در روند درمان، گفتاردرمانها میتوانند نکات برجستهی قوانین مختلف فدرال و ایالتی که روی ارائهی خدمات به بیماران تأثیر میگذارند را نیز گزینش کنند. قوانین مدنی متعدد و مربوط به آموزش ویژه، روی ارایهی خدمات به بیماران مبتلا به اختلال در برقراری ارتباط تأثیر میگذارند. با وجود این، تعدادی از قوانین گسترده هستند و باید بهعنوان مکمل، و حتی اساسی برای ارایهی خدمات به بیماران آسیبشناسی گفتار و زبان توسط SLP حرفهای موردتوجه قرار گیرند.
وظایف و مقررات گفتاردرمانی
برخی از قوانین گفتاردرمانی و وظایف آن که روی ارایهی خدمات گفتار و زبان به کودکان تأثیر میگذارند، در زیر شرح داده میشوند:
۱) قانون آموزش برای همهی کودکان معلول (EHA) سال ۱۹۷۵. این نخستین قانون فدرال بود که آموزش همگانی مناسب و رایگان را برای همهی کودکان دچار معلولیت، اجباری ساخته است. بر اساس این قانون، کودکان مورد ارزیابی قرار میگیرند، و مشکل آنها به طور واضح و روشن و یا تقریبی شناسایی میشود، و کودکان دچار آسیب، بهعنوان یکی از گروههایی بهحساب میآیند که در این گروه، کودکان تحت تجویز یک برنامهی آموزش انفرادی (IEP) ، از خدمات رایگان و مناسب برخوردار میشوند. IEP یک حکم دولت فدرال است که شامل جزئیات اطلاعات ویژهی مربوط به جنبههای مختلف خدماتی است که برای کودک در نظر گرفته میشود، و شامل وضعیت اختلال کودک، خدمات توصیه شده، میزان زمان لازم برای انجام این خدمات، و سایر اطلاعات مربوط به رسیدگی به این اختلال است.
۲) قانون متمم EHA : برنامههایی برای نوزادان، کودکان نوپا، و پیشدبستانیها. این متمم، «الحاقیهی» قوانین شمارهی ۹۴ و ۱۴۲ در نظر گرفته شده است تا آموزش همگانی مناسب و رایگان را برای کودکان از تولد تا ۵ سالگی شامل شود. بر اساس این متمم، کودکان ۵-۳ساله، برای خدمات گفتار و زبان، غالباً در مدارس زیر عنوان IEP تحت آموزش قرار میگیرند. بااینوصف، قوانین شمارهی ۹۹ و ۴۵۷، برای کودکان دچار ناتوانی، خدماتی که شامل خدمات و زبان نیز میشد، و همچنین برای کودکان از تولد تا 3 سالگی، زیر عنوان برنامهی خدمات خانوادگی انفرادی (IFSP) ، برنامههایی با نام مداخلات اولیه (EI) ، مقرراتی وضع نمود.
۳) قانون متمم EHA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی (IDEA). این متمم، اجزای اولیهی قانون EHA مربوط به سال ۱۹۷۵ را به طور چشمگیری تغییر داد: a) تغییر نام این قانون به b IDEA) تدارک خدمات حملونقل . c) وسعت بخشیدن این استحقاق برای کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان دچار آسیب مغزی ناشی از ضربه (TBI) d.) افزودن ابزارهای فناوری کمکی و خدماتی برای کودکان دچار ناتوانی، آنگونه که توسط IEP تجویز میشود. e) گسترش اقدامات لازم برای کمکردن محدودیتهای محیطی (LRE) ، و آن جنبه از EHA (مربوط به سال ۱۹۷۵) که امکان میدهد تا کودکان دارای ناتوانی، حتیالامکان در کلاسهای عادی با کودکان همسن و سال و بدون ناتوانی، آموزش ببینند.
گفتاردرمانها خدمات مربوط به کودکان را تحت قانون IEP در مدارس ادامه دادند. طبق IEP و بهموجب این متمّم، کودکان مبتلا به اوتیسم و TBI، مستحق دریافت خدمات گفتار و زبان شدند.
۴) هدفهای سال ۲۰۰۰: قانون آموزشوپرورش ایالات متحدهی آمریکا. این قانون یکی از قوانین فراگیر ایالتی است که برای آموزشوپرورش در ایالات متحدهی آمریکا، هشت هدف را پایهگذاری نموده است. هدفهای موردنظر عبارتند از: a) دورهی آمادگی برای یادگیری. b) افزایش میزان فارغالتحصیلی از دبیرستان تا ۹۰٪ c) دستیابی به درجات ۴، ۸ و ۱۲ در آزمون، d) پیشرفت مستمر آموزگاران، e) شهرت و آوازهای ملی در ریاضیات و علوم . f) سوادآموزی بزرگسالان و شایستگی بینالمللی.g) مدارس عاری از مواد مخدر . h) همکاری والدین و مدرسه. از مزایای این قانون، ادغام کودکان دارای نیازهای ویژه با سایر کودکان در کلاسهای آموزش عمومی بود. تحت این قانون، گفتاردرمانها رسیدگی به کودکان را هم در کلاسهای عادی و هم در کلاسهای مخصوص کودکان دارای نیازهای ویژه، ادامه دادند.
۵) قانون اصلاح مدارس آمریکا: قانون وظایف گفتادمانی متمم قانون آموزش ابتدایی و دورهی متوسطهی مربوط به سال ۱۹۶۵ بود. این قانون برای اصلاح جنبههای مختلف آموزشوپرورش که شامل گسترش گروه آموزشی بهعنوان آموزگار، و حذف گروهبندی کودکان بر اساس توانایی بود، بودجهای اختصاص داد.
تحت قانون گفتاردرمانی و وظایف آن،گفتاردرمانها رسیدگی به دانشآموزان را هم در کلاسهای عادی و هم در کلاسهای مخصوص دانشآموزان دارای نیازهای ویژه، ادامه دادند.
۶) قانون متمم IDEA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی. این متمم منجر به گسترش LRE گردید، و ملاحظات ابزارهای فناوری کمکی IEP برای تمام کودکان دچار ناتوانی را بسط و گسترش داد، و خدمات مربوط به تشخیص موقعیت و امکان تحرک را برای کودکان نابینا و یا کودکانی که دچار آسیبدیدگی بینایی هستند، و یا سایر کودکانی که دچار آسیبدیدگی بینایی هستند، و یا کودکانی که به این قبیل خدمات نیاز دارند، افزودند. تحت این قانون، گفتاردرمانها طبق IEP ،رسیدگی به این قبیل کودکان را در مدارس ادامه دادند.
۷) قانون هیچ کودکی نباید عقب بماند (NCLB) (قوانین شمارهی ۱۰۷ و 110) ، سال 2001.
این قانون تصریح میکند که ایالتها باید در مورد تمام دانشآموزانی که در مدارس عمومی ثبتنام کردهاند، حتی دانشآموزان دچار ناتوانی، گزارش سالانهی قانعکنندهای (AYP) ارایه دهند. مدارسی که برای دو سال تحصیلی متوالی، به ارسال AYP برای درصد خاصی از دانشآموزان حتّی دانشآموزان دچار ناتوانی، موفق نشوند، به نام مدارس «نیازمند اصلاح» قلمداد میشوند که برای اصلاح آنها به برنامههای منظم و حساب شدهای نیازمندیم. این قانون، مدارس را ملزم میکند تا به کارایی چند دانشآموز در سطح متوسط و یا بالاتر از متوسط نگاه نکنند، بلکه به کارایی تمام دانشآموزان نگاه کنند. گفتاردرمانهایی که در مدارس زیر نظر قانون NCLB با دانشآموزان کار میکنند، باید متخصصان «بسیار صاحب صلاحیت» باشند.
۸) قانونی متمم IDEA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی. این متمم، در قانون موجود، تغییراتی اساسی به وجود آورد. برخی از این تغییرات عبارتند از: a) افزودن مفهوم (بسیار صاحب صلاحیت) برای متخصصان مربوط به آموزش ویژه با قانون NCLB سال ۲۰۰۱ سازگار است. b) تصویب روند کاهش کاغذبازی . c) گسترش این خدمات برای جمعیتهای متحرک (سیّار). d) سنجش تأثیر قانون تدارک آموزش ابتدایی و متوسطهی مربوط به سال ۱۹۶۵ (ESEA) .e) بهجای پیروی از تمرکز روی روش درمانی، تغییر تمرکز روی موفقیت دانشآموز. تحت این متمم جدید، گفتاردرمانها خدماتشان را در مدارس ادامه میدهند.
سایر قوانین نیز روی کار آسیبشناسی گفتار و زبان تأثیر میگذارند، و باید بهعنوان پایهی قانونی محکمتری برای ایجاد اعتماد در بیماران در روند درمان، برای خدماتی که گفتاردرمانها ارایه میدهد، مهم تلقی شوند. این قوانین که عبارتند از: بخش ۵۰۴ از قانون توانبخشی سال ۱۹۷۳ و قانون آمریکاییهای مبتلا به ناتوانی (ADA)، صرفنظر از این که آیا IEP و یا IFSP برای بیمار در نظر گرفته شده باشد یا نه صرفنظر از این که بیمار در مدرسه باشد یا نه و صرفنظر از سن بیمار، حقوق و درمان عادلانهای را جهت خدمت به بیماران، مورد حمایت قرار میدهند. اگرچه گفتاردرمانی ممکن است نتواند تمامی جنبههای قوانینی را که روی ارائهی خدمات گفتار و زبان به بیماران تأثیر میگذارند، به طور کامل تفسیر کند، ولی مهم است که متخصصان گفتاردرمانی نهتنها وجود و هدف این قوانین را بدانند، بلکه مهم است که بیمار و یا مراقب بیمار را با حقوق قانونی بیمار آشنا کنند.
با آگاه ساختن بیماران نسبت به قوانین حاکم بر خدمات گفتار و زبان، این امید وجود دارد که بیماران هم این قوانین را بهتر بدانند و هم با علاقهی بیشتری، نیازهای گفتار و زبان خود را به آسیبشناس گفتار و زبان واگذار نمایند. ASHA در مورد نقشها و مسئولیتهای آسیبشناس گفتار و زبان شاغل در مدرسه، کتابچهی راهنمایی منتشر کرده است که حاوی اطلاعات زیادتری دربارهی بیشتر قوانینی است که در اینجا مورد تأكيد قرار گرفتهاند. گفتاردرمان ها، بهویژه آنانی را که در مدارس کار میکنند، تشویق میکنیم تا بهمنظور حمایت بیشتر در ایجاد اعتماد در بیمار در روند درمان، بارها به این کتابچهی راهنما مراجعه کنند.
هنگامی که گفتاردرمان در روند درمان در بیمار اعتماد ایجاد کرد، این اعتماد باید در سرتاسر درمان بیمار ادامه داشته باشد و پرورش داده شود. غالباً متخصصان کاملاً آموزشدیده و مرتّب و منظّم که به پیشرفت و آسایش بیمارشان علاقهمند باشند، و روشهایی جهت انتقال این اطلاعات به بیمارانشان داشته باشند، اعتماد در روند درمان را تداوم میبخشند.
نتیجهگیری:
گفتاردرمانی بهعنوان یکی از شاخههای مهم توانبخشی، نقش حیاتی در تشخیص، پیشگیری و درمان اختلالات گفتاری، زبانی، صوتی و بلع دارد. گفتاردرمانگران با رعایت اصول اخلاقی و استانداردهای حرفهای، به بهبود کیفیت زندگی افراد در تمامی سنین کمک میکنند. آگاهی از وظایف و مسئولیتهای این حرفه، به بیماران و خانوادهها اطمینان میدهد که خدمات درمانی با کیفیت و مطابق با استانداردهای بینالمللی دریافت میکنند
سوالات متداول:
1-چه تفاوتی بین گفتاردرمانی برای کودکان و بزرگسالان وجود دارد؟
در کودکان، تمرکز بر توسعهٔ مهارتهای زبانی و گفتاری است، در حالی که در بزرگسالان، تمرکز بر بازیابی یا بهبود مهارتهای از دست رفته به دلیل آسیب یا بیماری است.
2-آیا گفتاردرمانی در منزل مؤثر است؟
بله، درمان در محیط آشنا و راحت منزل میتواند اثربخشی تمرینات را افزایش دهد، بهویژه برای کودکانی که در محیطهای جدید احساس ناراحتی میکنند.
شنوایی یکی از حواس پنج گانه است. شنوایی به ما توانایی شنیدن صداهای اطراف مانند صدای مردم، پرندگان، ماشین ها را می دهد. در مواردی که کودک با آسیب شنوایی روبه رو شود نیاز به خدمات گفتاردرمانی کودکان در آسیب شنوایی است. گفتاردرمان با سنجش مهارت های گفتاری کودک موجب بهبود و پیشرفت گفتار و درک کلامی در کودکان می گردد. آسیب دیدگی شنوایی، نوعی ضعف در شنوایی است که ممکن است همیشگی باشد و یا نوسان داشته باشد. این اختلال به طور نامطلوبی روی عملکرد آموزشی کودک تأثیر میگذارد، ولی این اختلال به معنی ناشنوایی نیست. گفتاردرمانی آسیب شنوایی بر روی مهارت های گفتار کودکان با اختلال شنوایی فعالیت می نماید. مرکز گفتاردرمانی کودکان و کاردرمانی دکتر صابر در حیطه اختلالات گفتار و زبان با استفاده از ابزارهای تخصصی مانند اتاق مهارت های شنیداری در بهبود مهارت های گفتاری کودکان کم شنوا و آسیب شنوایی فعالیت می نماید. گفتاردرمانی در منزل از دیگر خدمات موثر این مرکز می باشد.
تعریف ( IDEA ) از آسیب شنوایی:
آسیب شنوایی ( Hearing Impairment ): آسیبی در شنوایی که پایدار بودن یا نوسان آن باعث تاثیر بر عملکردهای تحصیلی کودک شود.
ناشنوایی: آسیب شدید در شنوایی است که کودک در فرآیند اطلاعات زبانی هنگام شنیدن با مشکل مواجه میشود و این آسیب با یا بدون تقویت کننده تغییری نخواهد کرد.
زمانی که شنوایی کودکی از دست میرود نیاز به توجه فوری گفتاردرمانی کم شنوایی و ناشنوایی دارد زیرا در دوران کودکی مخصوصاً قبل از ۳ سالگی زبان و مهارت های ارتباطی بسیار سریع پیشرفت میکنند.درصورتی که شنوایی از دست رفته شناسایی نشود کودک در رشد زبان و مهارت های ارتباطی تاخیر خواهد داشت.اهمیت کشف و تأخیر زبانی باعث می شود که هر نوزادی قبل از ترخیص از بیمارستان مورد معاینه قرار بگیرد. شناسایی به هنگام مشکل شنوایی در بدو تولد به این معنی است که درمان به هنگام می تواند سریع آغاز شود و به رشد مهارت های ارتباطی و زبانی کودک که در سرتاسر زندگی به آنها نیاز دارد کمک کند.
از ویژگی آسیب دیدگی شنوایی، فقدان قابل توجه شنوایی یا ناشنوایی است (بر اساس مؤسسهی استانداردهای ملی آمریکا، معمولاً میانگین صدای خالص، بدون استفاده از تقویتکننده، 30 تا 65 دسی بل است)، آنچنانکه روی توانایی برقراری ارتباط فرد مبتلا به طور نامطلوبی تأثیر میگذارد. با این همه، دانشآموز مبتلا به آسیب دیدگی شنوایی، برای برقراری ارتباط، به حس شنوایی به عنوان مهمترین حس دریافتکننده محرک وابسته است. چنین دانشآموزی ممکن است به حمایت آموزشی و یا سازوکارهای محیطی نیاز داشته باشد (تر جیحاً در محل مناسبی در کلاس درس بنشیند، وسایل کمک دیداری داشته باشد، و غیره) اسمیت و همکاران، چند ویژگی خاص کودکان مبتلا به آسیب دیدگی شنوایی را در جنبههای روانی، ارتباطی، اجتماعی- عاطفی، و آموزشی، یادآوری کردهاند. این ویژگیها عباراتند از:
1) تواناییهای ذهنی آنها همانند تواناییهای ذهنی همسن و سالای دارای شنوایی طبیعی است.
2) در مورد برخی از مفهومسازیها با مشکل روبهرو میشوند.
3) ضعف در گفتار (نامفهوم بودن گفتار).
4) مشکلات احتمالی در کیفیت صدا.
5) پایین بودن بلوغ اجتماعی
6) ممکن است در استفاده از وسایل کمکی (شنیداری و یا دیداری) خشمگین شوند.
7) ممکن است بیش از اندازه یه آموزگار وابسته شوند.
8) در هجی کردن، مشکلاتی دارند
انواع آسیب شنوایی
طبقه بندی بر اساس میزان آسیب شنوایی و از طریق حساسیت شخص به بلندی ( شدت صوت با واحد دسی بل) و بسامد ( زیر و بمی صوت با واحد هرتز) انواع خفیف، ملایم، متوسط، شدید، عمیق و ناشنوا تقسیم میشود. آسیب شنوایی ممکن است در یک و یا هر دو تا گوش بروز کند.
در گفتاردرمانی ناشنوایان چهار نوع آسیب شنوایی وجود دارد:
انتقالی: این نوع آسیب شنوایی توسط انسداد یا بیماری در گوش بیرونی یا میانی ( مسیر رسیدن صدا به کوه داخلی) ایجاد میشود. برای جبران شنوایی می توانند از سمعک استفاده کنند و یا میتوانند از دارو یا جراحی استفاده کنند.
حسی- عصبی: این نوع آسیب شنوایی ناشی از آسیب به سلولهای حسی شنوایی داخل گوش داخلی و یا عصب شنوایی (عصب شماره ۸) است. ممکن است شدت آسیب از متوسط تا عمیق باشد.یک شخص با این نوع آسیب شنوایی حتی با استفاده از تقویت کننده برای تقویت صدا ها ممکن است صداها را به صورت آشفته دریافت کند پس از استفاده از سمعک غیر ممکن می شود.
آمیخته: ترکیبی است از دو نوع آسیب شنوایی انتقالی و حسی- عصبی که در گوش خارجی و میانی و داخلی رخ می دهد.
مرکزی: آسیب در عصبی که به مغز می رود یا سیستم عصبی مرکزی( مغز) رخ می دهد.
علائم آسیب شنوایی یا ناشنوایی
کودک به محرکات صوتی و یا صدا زدن اسمش پاسخ نمی دهد.
هنگام درخواست تکرار چیزی که به کودک گفته می شود پاسخ نمی دهد.
در رشد گفتار تاخیر دارد.
بالا بردن صدای تلویزیون و وسایل دیگر
علت های آسیب شنوایی و ناشنوایی
اکتسابی( بعد از سن زبان آموزی):
در معرض صدای بلند قرار گرفته
فشار مایع پست پرده گوش ( عفونت گوش میانی)
بیماری های دوران کودکی مانند یرقان، سرخک، آبله مرغان
ضربه مغزی
مادرزادی(قبل از سن زبان آموزی):
تاریخچه خانوادگی آسیب شنوایی یا ناشنوایی
عفونت های هنگام بارداری( مانند سرخجه)
شکایت های دوران بارداری ( مانند عامل خون، دیابت مادرزادی، مسمومیت و …)
آسیب شنوایی یا ناشنوایی ممکن است ناشی از سندروم های داون،آشر،تریچر کولین، کروزن و آلپورت باشد.
گفتاردرمانی آسیب شنوایی
آسیب دیدگی شنوایی، هر چند خفیف هم که باشد، تا اندازهی زیادی روی تواناییهای زبانی تأثیر میگذارد. گفتاردرمانها را تشویق میکنیم تا هنگام کار کردن با کودکان دچار آسیب دیدگی شنوایی، رهنمودهای انجمن شنوایی، گفتار، و زبان آمریکا (ASHA) را دربارهی نقشهای آسیبشناسان گفتار و زبان و آموزگاران افراد دچار ناشنوایی و سخت شنوا، در بسط و گسترش توانایی زبانی و برقراری ارتباط را مطالعه کنند. بعلاوه، اسمیت و همکاران، راهکارهای کاربردی گوناگونی را جهت کمک به کودکان دچار آسیبدیدگی شنوایی پیشنهاد نمودهاند:
1) اطمینان حاصل نمایید که برای لبخوانی و یا درک گفتار دیگران، نور کافی در محیط وجود داشته باشد.
2) اطمینان حاصل نمایید که دانشآموزان به شما توجه میکنند.
3) دستورات باید واضح و کوتاه باشند.
4) در خلال تعاملات ارتباطی با دانشآموزان، چهرهی آموزگار باید قابل دید باشد.
5) در موقع صحبت کردن، از حرکات سر و دست و تحرک چهره استفاده شود.
6) چنانچه دانشآموز، راهنما (مترجم) داشته باشد، ارتباط چشمی با دانشآموز را حفظ نماید، و نه با راهنما
7) گفتههای دیگران را برای دانش آموز مبتلا به آسیب دیدگی شنوایی تکرار نمایید.
نمونه ای از مداخلات گفتاردرمانی در کودکان کم شنوا:
مداخله اولیه: بعد از شناسایی باید برای انجام ارزیابیهای بیشتر و مداخلات درمانی به کلینیک های شنوایی و گفتار درمانی مراجعه کرد.
آموزش خاص و خدمات دیگر:برای دریافت خدمات آموزشی و توجه بیشتر به نیازهای کودک باید با سیستم آموزشی در ارتباط باشید.
نیازهای آموزشی:
آسیب شنوایی و ناشنوایی روی ظرفیت هوشی و توانایی یادگیری فرد تاثیر نمیگذارد اگرچه این کودکان برای ادامه تحصیل نیاز به خدمات آموزشی خاص دارند. موارد زیر مثالی از این سرویس هاست:
تمرین گفتار،زبان و شنوایی تحت نظر متخصص
سیستم تقویت کننده صدا
استفاده از یک مترجم برای کسانی که از زبان اشاره استفاده می کنند.
نشستن در جای مناسب کلاس برای تسهیل در لب خوانی
زیرنویس فیلم ها
کسی برای دانش آموز با آسیب شنوایی یادداشت برداری کند
دستورالعمل ها گفتاردرمانی و مشاوره هایی برای معلم و همکلاسی ها
یادگیری واژگان، دستور زبان، ترتیب کلمات در جمله، بیان اصطلاحات و ضرب المثل ها و دیگر جنبه های ارتباط کلامی برای کودکان با آسیب شنوایی و ناشنوایی به نسبت کودکان عادی دشوارتر است. استفاده زودهنگام، مداوم و هوشیارانه از وسایل ارتباطی (مانند زبان اشاره، هجی کردن انگشتی،گفتار سرنخی)، تقویت کننده (سمعک) و یا تمرین دهانی یا شنیداری میتواند در کاهش تاخیر زبانی تاثیر گذار باشد.
تقریبا سنین ۶ تا ۷ سال وارد مدرسه میشوند و در آنجا مهارتهای ارتباطی و زبانی کودکان با مشکلات شنوایی باید تحت آموزش ویژه قرار گیرد. برای تدوین یک برنامه آموزشی انفرادی که شامل نیازهای ویژه کودک و خدمات و حمایت هایی برای برطرف کردن نیازها است،والدین باید با مدرسه همکاری کنند. معلمان و شنوایی سنج ها برای حداکثر استفاده کودک از باقیمانده شنوایش باید با همدیگر همکاری کنند.
نظریههای یادگیری،کاربرد گسترده ای در علوم مختلف دارند، که یکی از این علوم، آسیب شناسی گفتار و زبان است. ولی، مطالعه ی نظریههای یادگیری، به ندرت به عنوان بخش اصلی آموزش بالینی گفتاردرمانی و یادگیری در نظر گرفته میشود. بر پایه ی پژوهش مربوط به نظریههای یادگیری و تجربه، گفتاردرمانی که با یک کودک در حال رشد و یا یک فرد بزرگسال در حال بهبودی از سكته کار میکند، باید با عوامل سرعت دهنده و یا باز دارنده ی درمان که روی پیشرفت بیمار تأثیر میگذارند، آشنا باشد. به عنوان مثال ،گفتاردرمان باید اشکالاتی چون تكرار و طولانی ادا کردن صداها را که فرد مبتلا به ناروانی گفتار از آن رنج میبرد، مورد توجه قرار دهد. اگر گفتاردرمانی و یادگیری گفتار نه فقط مفاهیم بنیادی مربوط به روانی گفتار، بلکه مفاهیم مربوط به یادگیری را در ارتباط با تواناییهای کلی بیمار نیز بداند، و آنها را در درمان گفتار و زبان بیمار مد نظر قرار دهد، مهارتهای او برای کارکردن با بیمار دچار ناتوانی گفتار افزایش پیدا میکنند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه درمان اختلالات گفتاردرمانی کودکان و بزرگسالان با استفاده از پروتکل های گفتاردرمانی و یادگیری پیشرو می باشد. تجهیزات و علم روز دنیا در کلینیک دکتر صابر موجب پیشرفت روزافزون مراجعین و درمان اختلالات زبان و گفتار آنان می گردد. همچنین خدمات گفتاردرمانی در منزل به تسریع روند درمان کمک می کند.
هر چند ضرورت ندارد که گفتاردرمان ها ساعتها وقت خود را صرف یادگیری و تكرار طوطی وار مقایسه و تقابل بین نظریههای یادگیری نمایند، ولی برای گفتاردرمانی مفید است تا با مفاهیم بنیادی مربوط به یادگیری و نظریههای یادگیری در ارتباط با موفقیتهای بیمار آشنایی داشته باشند.
تعریف یادگیری
پژوهشگران متعددی ، بخشهای عظیمی از کارشان را به یادگیری و نظریههای یادگیری اختصاص داده اند (برونر ۱۹۶۰ ، دوی ۱۹۱۰، پیاژه ۱۹۵۴، اسكينر ۱۹۵3، ویگوتسکی 1978)، و هر یک از آنها، تعریف نسبتاً متفاوتی از یادگیری ارایه داده اند. در سالهای اخیر، اُكس و اليپتون (۲۰۰۳) یادگیری را اینگونه تعریف کردهاند: «به مجموعه ای از فرآیندها و سازمانبندیهای ذهنی که اشخاص تجربیات را با یکدیگر ادغام میکنند و آنها را به معانی جدیدی تبدیل مینمایند، یادگیری میگویند.» (ص ۴۴). اگرچه دیدگاهها، توضیحات، و نظریههای زیادی دربارهی یادگیری وجود دارند (میری ام، كافارلا ۱۹۹۱) ، ولی به دلیل کاربرد گستردهی این نظریهها در حرفهی آسیبشناسی گفتار و زبان، چهار دیدگاه مربوط به یادگیری در اینجا شرح داده میشوند:
دیدگاه رفتاری درباره ی یادگیری.
دیدگاه شناخت درباره ی یادگیری
دیدگاه انسانی / تجربی درباره ی یادگیری.
دیدگاه اجتماعی درباره ی یادگیری
اگرچه در توضیح هر یک از این موارد دیده میشود که این دیدگاهها با یکدیگر همپوشی دارند و هیچ مرز مشخصی بین این دیدگاهها وجود ندارد، و هر دیدگاه، فرایند یادگیری را از جنبه ی متفاوتی بررسی نموده است، ولی گفتاردرمانی را ترغیب میکنیم تا دیدگاههای مختلف یادگیری را در ارتباط با نیازهای بیمار مورد توجه قرار دهند و از علم گفتاردرمانی و یادگیری در کنار هم استفاده نماید .
دیدگاه رفتاری در یادگیری و استفاده گفتاردرمانی از آن
در دیدگاه رفتاری درباره ی یادگیری، بررسی رفتارهای آشکاری که میتوان آنها را مشاهده نمود و اندازهگیری کرد، مورد توجه قرار میگیرند (گود، بروفی 1990). ایوان پاولف، روانشناس روسی که به خاطر آزمایش او در شرطی کردن یک سگ از طریق به صدا در آوردن یک زنگ و ترشح بزاق سگ، کاملاً شناخته شده است، مفهوم شرطی کردن کلاسیکی را ابداع نمود، که به موجب آن، یک محرک خنثی باعث یک واکنش شرطی شده گرديد (پاولف ۱۹۲۶). قابل توجه است که، پاولف از غذا استفاده نمود، یعنی یک محرک غیرشرطی، و همراه با آن زنگی را به صدا درآورد، یعنی یک محرک خنثی، تا باعث بروز یک واکنش شرطی شده گردد، یعنی ترشح بزاق در سگ. همچنین ، پاولف مفاهیم شرطی سازی تعميم محرک، خاموشی، و تشخیص و تمیز را در ارتباط با شرطیشدگی کلاسیکی معرفی نمود که بعدها منجر به اصولی گردید که به نام رفتارگرایی معروف است.
رفتارگرایی به عنوان نوعی طرحریزی روانشناختی، توسط جان .ب. واتسون مطرح گردید که مقالهای به نام «روانشناسی یعنی همان چیزی که یک رفتارنگر آن را مشاهده میکند» نوشته است (واتسون ۱۹۱۳). واتسون نخستین روانشناس آمریکایی بود که از کار پاولف استقبال کرد،و اعتقاد داشت که تمرین کردن، یادگیری را تقویت میکند. از دیگر آمریکایی رفتارگرا، ب. اف. اسکینر است که، گفته است: ذهن را میتوان همانند «جعبهی سیاه هواپیما» در نظر گرفت، به این معنی که، بدون در نظرگرفتن فرآیندهای فکری که در ذهن رخ میدهند، به دلیل روابط موجود بین محرک و پاسخ، میتوان پاسخ فرد را نسبت به یک محرک به طور کمی مشاهده نمود(اسكينر ۱۹۵۳). اسكينر به خاطر این مفهوم «جعبهی سیاه» در رفتارگرایی بسیار معروف شد. بیشتر مفاهیم رفتاری برجسته ی اسکینر برای گفتاردمانی، کار او در زمینه ی شرطیسازی ارادی است، و شرطیسازی ارادی روشی برای تغییر رفتار است که در آن، پس از آن که آزمودنی پاسخ مورد نظر را ارایه داد، بی درنگ یک پاداش و یا همان تقویتکننده به او داده میشود (نيكولوسی، هاریمن، کرشک ۲۰۰۴).
اسکینر بر این باور است که، فردی به نحوی «کاری را انجام میدهد و یا رفتاری را از خود نشان میدهد و به خاطر این کار یا رفتار، پاداشی دریافت میکند، و سرانجام بین این کار یا رفتار و پاداش، پیوند ایجاد میشود. به عنوان مثال، در درمان گفتار و زبان، بیمار به محرک ارایه شده از سوی درمانگر واکنش نشان میدهد و مثلاً صدای /S/ را درست تولید میکند، و درمانگر پاداش (کلامییا غیرکلامی) به بیمار میدهد، و از بيمار انتظار دارد تا برای دریافت پاداش، این رفتار (تولید صحیح صدای /s/ ) را به درستی انجام دهد. بنابراین با گذشت زمان، از بیمار انتظار میرود تا بدون دریافت هرگونه پاداشی، این رفتار (تولید صدا/s/) را به درستی انجام دهد. همچنین، اسكينر مفاهیم، تقویت مثبت، تقويت منفی، تنبیه، شکل بخشیدن به رفتار و برنامهی تقویت را به عنوان مفاهیم رفتاری مهم، ارایه کرده است.
رفتارگرایان براین باورند که، «محیط مدرسه باید کاملاً منظم و مرتب، و برنامهها آموزشی براساس هدفهای رفتاری باشد، و معتقدند که، آموزش را از طریق رفتارهای قابل مشاهده، بهتر میتوان ارایه نمود (جانسون، موسیال، هال، كل نیک، دوپوایس ۲۰۰۵ ص ۳۴۵).
دیدگاه رفتاری دربارهی یادگیری، منجر به مفاهیم و شگردهای گوناگونی از جمله: تقليد، شكل بخشیدن (نزدیک سازیهای پی در پی)، ارایهی سرنخ، و تشویق گردیده است که، همواره توسط گفتاردرمان در خلال درمان گفتار و زبان مورد استفاده قرار میگیرند. بیشترین کاربرد دیدگاه رفتاری برای درمان گفتار و زبان به این صورت است که: ۱) گفتاردرمانی هدفهای خود را بیان نمایند و آنها را متوالیاً به اجزای کوچکتری تقسیم کنند. ۲) سرنخها و تشویقهایی تدارک ببینند تا بیماران را به هدف مورد نظر هدایت کنند. ۳) از تشویقها (مثلاً برچسبها) یا پیامد برقراری ارتباط طبیعی (مثلاً درک گفتار بیمار توسط شنوندهها) استفاده نمایند تا هدف مورد نظر را استحکام بخشند.
در آسیب دیدگی اسکلتی، مشکل دستگاه های اسکلتی (استخوانها، مفاصل، اندامها، و عضلات وابسته به آنها) آن چنان شدید است که روی عملکرد آموزشی کودک، به طور نامطلوبی تاثیر میگذارد. این اصطلاح دربر گیرنده ی آسیبهای ناشی از ناهنجاری مادرزادی (مثلا : پای چماقی، فقدان برخی از اندامها، و غیره)، آسیب دیدگی های ناشی از بیماری (مثلا: فلج اطفال، سل استخوانی، و غیره)، آسیب دیدگیهای ناشی از سایر علتها (مثلا : فلج مغزی، قطع اندام ها، شکستگیها، و یا سوختگیها) است که باعث جمع شدگی اسکلت میشوند (دفتر ثبت فدرال، مأخذ آنلاین). مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان با اختلالات جسمی و همچنین گفتاردرمانی در منزل برای کودکان فعالیت می نماید. تجهیزات پیشرفته مرکز در کنار تجربه متخصصان مرکز گفتاردرمانی موجب پیشرفت روند گفتار در کودکان می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
از ویژگیهای آسیب دیدگی اسکلتی این است که، در بیشتر موارد باعث « اشکالاتی در پاها، بازوها، مفاصل، و ستون مهره ها میشوند، و راه رفتن، ایستادن، نشستن، و یا استفاده از دستها را برای کودک ناممکن و یا دشوار می سازند»
شایع ترین این مشکلات عبارتند از: دیستروفی عضلانی، آرتریت روماتوئید دوران کودکی، و اِسکلیوز. به لحاظ تخصصی، این مشکل نتیجهی صدمهی عصبی است، در حالی که فلج مغزی غالبا به صورت آسیب دیدگی اندام ها و ناتوانی حرکتی تظاهر پیدا میکند.
نتیجه گیری برای درمان گفتاردرمانی کودکان
هوش کودک مبتلا به آسیب دیدگی های اسکلتی معمولا طبیعی است، مگر این که مشکلات دیگری وجود داشته باشند که باعث پایین آمدن بهرهی هوشی کودک گردند. با این وصف، کودک مبتلا به آسیب دیدگیهای اسکلتی، به علت محدودیتهای حرکتی، غالبا در مورد افعال عملی و سایر مفاهیم زبانی مربوط به فعالیت حرکتی، از مفاهیم کمتری برخوردار است. به عنوان مثال کودک مبتلا به آسیب دیدگیهای اسکلتی، به دلیل فقدان تحرک و مشارکت در فعالیتهای گروهی، ممکن است درباره ی ورزشهای جمعی و بازیهایی که به تحرک بدنی نیاز دارند واژگان کم تری داشته باشد. در آسیب دیدگیهای زوال دهنده، مثل دیستروفی عضلانی، هر چه مشکل پیشرفت میکند و فیبرهای عضلانی به سمت زوال میروند، کنترل حرکت عضلات تولید تحت تاثیر قرار میگیرند. معمولا برای کودکان مبتلا به اختلالات عضلانی زوال دهنده، در واپسین مراحل پیشرفت بیماری، خدمات درمان گفتار و زبان در نظر گرفته نمیشود. به هر روی گفتاردرمانان باید با دستورات IEP برای کودکان دچار آسیب دیدگیهای اسکلتی، به ویژه برای اختلالات زوال دهنده در طول زمان، مورد راهنمایی قرار گیرد.
از سوی دیگر، فلج مغزی، با معیار پیش رونده بودن، یک اختلال ایستا است، اختلالی نیست که انتظار داشته باشیم عملکرد کلی کودک در مهارتهای عضلانی، با گذشت زمان بدتر بشود البته، مگر این که درمان نشود و به حال خودش رها شود. با درمان مناسب پزشکی، و خدمات حمایتی مثل فیزیوتراپی و کاردرمانی، با گذشت زمان، نشانه های فلج مغزی کاهش پیدا میکنند. به دلیل رابطه ی موجود بین وضعیت حرکتی کلی کودک و پیشرفت در درمان گفتار و زبان، گفتاردرمانان را که با کودک دچار فلج مغزی کار میکنند، تشویق میکنیم تا به منظور زیر نظر گرفتن تمام مهارت های حرکتی کلی، با سایر متخصصانی که با کودک کار میکنند همکاری نزدیکی داشته باشند. برای کودکان دچار دیس آرتری ناشی از فلج مغزی، شگردهای درمان دیس آرتری گفتار غالبا سودمندند.
سایر آسیب دیدگی سلامت عمومی
فرد مبتلا به آسیب دیدگی سلامت عمومی، از توانایی، هشیاری، و شور و نشاط کمی برخوردار است، که این وضعیت مستلزم افزایش هشیاری نسبت به محرکهای محیطی است، چرا که این وضعیت منجر به کم شدن هشیاری در محیط آموزشی میگردد، زیرا:
در اثر مشکلات حاد یا مزمن، نظیر: آسم (نفس تنگی) ،اختلال و نقص در توجه، و یا بیش فعالی و اختلال و نقص در توجه، دیابت، صرع، بیماری قلبی، هموفیلی، مسمومیت ناشی از سُرب، سرطان خون، عفونت کلیه (نفریت)، تب روماتیسم، و کم خونی داسی شکل، عملکرد آموزشی کودک به نحو نامطلوبی تحت تاثیر قرار می گیرد (دفتر ثبت فدرال ، مأخذ آنلاین).
ویژگیهای سایر آسیب دیدگیهای سلامت عمومی، به علت زیاد بودن تعداد ناتوانیهای دیگر در این طبقه، به طور گستردهای تفاوت پیدا خواهد کرد. از ویژگیهای کودکان دچار آسیب دیدگیهای سلامت عمومی، که پیش تر در تعریف آن بیان شده است، این است که، اغلب در به انجام رساندن کار، انتقال از یک کار به کار دیگر، تعامل با دیگران، اجرای دستورات، انجام منظم یک کار، و سازمان بندی کردن مراحل کار، دارای مشکل هستند. کودکانی که از لحاظ جسمی ضعیف و بی حال هستند، ممکن است به اکسیژن کمکی نیاز داشته باشند و روزانه چندین بار دارو مصرف کنند، که غالبا از آن ها به عنوان دانش آموزان نیازمند مراقبت، ثبت نام به عمل می آید. کودکان مبتلا به بیماریهای واگیردار نیز زیر عنوان سایر آسیب دیدگیهای سلامت عمومی، در مدارس با آنها رفتار میشود.
چنانچه مشکلاتی، سلامت و زندگی کودک را تهدید کند و کودک به خدمات پزشکی نیاز داشته باشد، غالبا درمان گفتار و زبان به تعویق میافتد. کودکانی که از دیدگاه پزشکی، ضعیف و بی حال هستند، اغلب به مراقب نیازمندند تا به منظور محافظت از زندگی آنها و یا جلوگیری از وخیم تر شدن وضعیت سلامت آنها بی درنگ اقدام شود. در خلال لحظات بحرانی بیماری، به دلیل مشکلات ناشی از تنفس و یا تغذیه که با کار کردن روی گفتار تناقض دارند، کودکان تحت درمان گفتار و زبان قرار نمیگیرد. به هر روی، به محض این که سلامت کودک امکان بدهد، و او برای درمان گفتار و زبان مراجعه کند، گفتاردرمانان کودکان کار روی درمان گفتار و زبان را متناسب با هدفهای IEP برای کودک، دوباره آغاز میکند.
رشد گفتار عبارت است از روند پیشرفت طبیعی عملكرد از یک مرحله ی ابتدایی و پایین، به مرحله ای پیچیده تر و همانند عملکرد افراد بزرگسال. گفتاردرمانی تاخیر کلامی باید نسبت به حوزه های مراحل مختلف رشد که می توانند روی پیشرفت مورد انتظار گفتار و زبان، در درمان تاثیر بگذارند، آگاهی داشته باشند. کودکان با تاخیر کلامی پس از مراجعه به گفتار درمانی باید توسط دکتر متخصص مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته و علت تاخخیر کلامی در آنان مشخص گردد. سپس برنامه درمانی مناسب توسط متخصص گفتاردرمان ارائه می گردد. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی تاخیر کلامی در کودکان فعالیت می نماید. گفتاردرمانی کودکان در منزل از خدمات پیشرفته این مرکز می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
علل مختلفی موجب اختلال در گفتار و تاخیر کلامی می شود.اختلال حرکتی کل بدن، به دلیل ایجاد اشکال در اجرای فعالیت های حرکتی کاملاً ظریف زبان، لبها، وكام برای تولید درست واج ها، می تواند روی تولید نیز تاثیر بگذارد. به همین قیاس، بیمار مبتلا به نقص در عملکرد شناخت نیز ممکن است در درک و حفظ و نگهداری مفاهیم مربوط به معناشناسی، صرف، نحو، واجشناسی، و اجرای عملی مهارت ها با مشکل مواجه شود. به همین دلیل، عقیده بر این است که، اطلاعات درباره ی پنج حوزه از رشد، در ارتباط با تأثیرات آن ها روی درمان گفتار و زبان کودک در حال رشد مهم می باشد، و بیشتر این حوزه ها روی عملکرد فرد بزرگسال نیز تأثیر می گذارند. این پنج حوزه از رشد عبارتند از : برقراری ارتباط، شناخت، حرکت، خودیاری / دارای توانایی تطبیق، و حوزه های اجتماعی- عاطفی.
گفتاردرمانی در تاخیر رشد کلامی
عقیده بر این است که، چنانچه گفتاردرمانی تاخیر گفتار آگاهی کاملی درباره ی رشد جنبه های مختلف عملکرد داشته باشد، به نفع بیمار خواهد بود. بنابراین، به جای پیشنهاد این که گفتاردرمان هر جنبه از حوزه های مختلف رشد را بیاموزد، توصیه میکنیم که، گفتاردرمانی تولید گفتار با مراحل رشد، وابسته به حوزه های مختلف رشد آشنا شود. مراحل رشد، آن دسته از «شاخص ها» یا مهارت هایی هستند که، سطح عملکرد بیمار را در مقایسه با سطح سن مورد نظر در حوزه های عملکرد نشان می دهند. مراحل رشد، مخصوص مهارت های حرکتی، شناخت، توانایی تطبيق / خودیاری، برقراری ارتباط، و مهارت های اجتماعی- عاطفی است. به عنوان مثال، اگر از بیمار انتظار داشته باشیم که در سن ۶ ماهگی غان و غون انجام داده باشد، ولی در مقابل، او در سن ۲ ماهگی غان و غون کرده باشد، گفتاردرمانی«شاخصی» درباره ی این مهارت (غان و غون کردن) دارد که نشان می دهد، این کودک در ارتباط با رشد مورد نظر، مهارت غان و غون را ۴ ماه زودتر از سن مورد نظر انجام داده است. این نمونهای از کودکی است که، مهارتی را بالاتر از سطح سن مورد نظر در این حوزه از عملکرد نشان داده است. بالاتر از سطح سن مورد نظر به این معنی است که، این کودک زودتر از مرحلهی رشد مورد نظر، به این مرحله رسیده است. یعنی پیش از آنچه که انتظار داشتیم. این وضعیت گویای این است که، این کودک در این حوزه، در سطح عملکردی بالاتری از میانگین قرار دارد. در مثالی دیگر، اگر از بیماری انتظار داشته باشیم که در سن ۶ ماهگی مستقلاً بنشیند، ولی او در سن ۱۲ ماهگی مستقلاً بنشيند گفتاردرمانی شاخصی درباره ی مهارت نشستن دارد که نشان می دهد، این کودک در ارتباط با رشد مورد نظر، مهارت نشستن را ۶ ماه دیرتر از سن مورد نظر انجام داده است. این کودک، در این حوزه از عملکرد، در سطح پایینتری از سن مورد نظر قرار دارد، یعنی دیرتر از آنچه که انتظار داشتیم. این وضعیت گویای این است که، این کودک در این حوزه، در سطح عملکردی پایینتری از میانگین قرار دارد. نباید فراموش کنیم که، مهارت های پیش از هنگام در یک حوزه، به عنوان مثال، غان و غون کردن پیش از موعد در مثال پیشین، الزاماً بیان کنندهی این نیست که کودک در سایر حوزه های عملکردی هم مهارت های پیشرفتهای داشته باشد. به همین قیاس، پایین بودن مهارت های یک بیمار از سطح سنی مورد نظر در یک حوزه از عملكرد، الزاماً به این معنی نیست که سایر مهارت های بیمار نیز پایینتر از سطح سنی مورد نظر هستند. به عنوان مثال، چنانچه کودکی دیرتر از سن مورد انتظار بنشیند، ممكن است مهارت های گفتار و زبان او متناسب با سن او ظاهر شوند.
گفتاردرمان اختلال تاخیر کلامی شخص متخصصی است که مسئول ارزیابی و تشخیص مهارت های گفتار و زبان میباشد. از این رو، از او انتظار می رود تا درباره ی مراحل رشد برقراری ارتباط، از تبحر و مهارت برخوردار باشد. با این وصف، از گفتاردرمان انتظار نداریم تا در سایر حوزه های (شناخت، حرکت، خودیاری / توانایی تطبیق، و حوزه های اجتماعی- عاطفی) از تبحّر و تخصص برخوردار باشد. در حقیقت، هنگامی که مهارت های بیمار در حوزه هایی غیر از گفتار و زبان، پایینتر از سطح مورد انتظار باشد، گفتاردرمان باید به طور مناسب، بیمار را برای ارزیابی به متخصص دیگری معرفی نماید. در مورد بیمارانی که در چندین حوزه با استعداد به نظر می رسند، ولی در حوزه های دیگر در سطح پایینتری قرار دارند نیز ممکن است لازم باشد که بیمار در مورد حوزه های اخیر، به متخصص مربوطه معرفی شود. اگرچه از گفتاردرمان ها انتظار نداریم تا در تمامی حوزه های رشد از تبحر برخوردار باشند، ولی به منظور افزایش کارآیی در ارائه ی خدمات گفتار و زبان به بیماران، گفتاردرمان ها را تشویق
میکنیم تا علاوه بر تبحر در آسیب شناسی گفتار و زبان، دربارهی عملکرد شناخت، حرکت، خودیاری / توانایی تطبیق، و مهارت های اجتماعی- عاطفی، اطلاعات جامعی کسب کنند. در بخش های زیر ، هر یک از این پنج حوزه ی رشد به طور مختصر شرح داده می شوند.
علائم هشداردهنده تأخیر کلامی
تأخیر کلامی یکی از اختلالات رشدی شایع در کودکان است که میتواند نشاندهنده وجود مشکلاتی در رشد زبانی، شناختی یا حتی شنوایی کودک باشد. تشخیص بهموقع این تأخیرها اهمیت بالایی دارد، زیرا هرچه مداخله درمانی زودتر آغاز شود، احتمال جبران عقبماندگیهای زبانی بیشتر خواهد بود. والدین به عنوان نزدیکترین افراد به کودک، نقش اساسی در شناسایی علائم هشداردهنده دارند. یکی از نشانههای اصلی تأخیر کلامی، عدم شروع به گفتن کلمات معنیدار تا سن ۱۸ ماهگی است. اگر کودکی در این سن هنوز قادر به بیان حداقل چند کلمه ساده مانند “مامان” یا “بابا” نیست، این میتواند یک زنگ خطر باشد. همچنین، اگر کودک در دو سالگی نتواند جملات دو کلمهای ساده بسازد یا از زبان برای بیان خواستهها و احساسات خود استفاده نکند، باید مورد ارزیابی گفتاردرمانی قرار گیرد.
از دیگر علائم هشداردهنده میتوان به درک ضعیف زبان، ناتوانی در دنبال کردن دستورات ساده، نداشتن تماس چشمی مؤثر هنگام صحبت کردن، و بیتفاوتی نسبت به صداها یا کلمات اطراف اشاره کرد. گاهی کودک صداهایی نامفهوم تولید میکند، اما این صداها ثبات ندارند و به گفتار منسجم تبدیل نمیشوند. این حالت نیز میتواند یکی از نشانههای تأخیر کلامی باشد.
گاهی والدین تصور میکنند که کودکشان فقط دیر زبان باز کرده و نیازی به نگرانی نیست، در حالی که برخی از اختلالات جدی مانند اوتیسم، اختلالات شنوایی یا اختلالات رشدی عصبی نیز با تأخیر کلامی خود را نشان میدهند. بنابراین، در صورت مشاهده هر یک از این علائم، بهتر است کودک توسط متخصص گفتاردرمانی یا پزشک اطفال ارزیابی شود.
در مجموع، توجه به روند رشد زبانی کودک، مقایسه آن با جدولهای رشد استاندارد و همکاری با متخصصان حوزه گفتار و زبان میتواند به شناسایی بهموقع اختلال و آغاز درمان کمک کند. گفتاردرمانی زودهنگام در اغلب موارد میتواند به کودک کمک کند تا به روند طبیعی رشد کلامی بازگردد و از بروز مشکلات جدیتر در آینده جلوگیری شود.
سوالات متداول:
1-چگونه گفتاردرمانگر تأخیر کلامی را تشخیص میدهد؟
گفتاردرمانگر با استفاده از آزمونهای استاندارد رشد زبانی، ارزیابی تعاملات گفتاری و بررسی سابقه پزشکی و خانوادگی کودک، وضعیت گفتاری او را ارزیابی میکند.
2-آیا تمرین در خانه هم بخشی از گفتاردرمانی است؟
بله، والدین نقش بسیار مهمی در موفقیت درمان دارند. گفتاردرمانگر معمولاً تمرینهایی را برای انجام در منزل به والدین آموزش میدهد تا فرآیند درمان تسریع شود.
زبان درکی عبارت است از درک گفتار و یا نوشتار (شنیده شده یا دیده شده). درک زبان عبارت است از: توانش و آگاهی پنهانِ کاربرِ زبان دربارهی قوانین حاکم بر زبان . حسهای اصلی یادگیری برای درک زبان عبارتند از : بینایی، شنوایی، لمسی و حس حرکت، که پس از تولد نوزاد، باید کاملاً سالم و قابل استفاده باشند. در حقیقت، این نویسندگان نشان داده اند که تواناییهای نوزاد برای نگاه کردن و تعقیبِ (تعقیب بینایی) محرک بینایی، حاکی از سالم بودن عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، دریافت حسی، و دستگاه حرکتی او برای گفتار است. نوزادان از همان بدوِ تولد، برای درک زبان، اطلاعاتی را که در محیط اطرافشان مورد استفاده قرار میگیرند جذب میکنند. و این تحوّل را در سر تا سر زندگی بزرگسالیشان به نحو مطلوبی ادامه میدهند. مشکلات رشدی گفتار و دیر حرف زدن کودک توسط دکتر برای دیر حرف زدن کودکان بررسی و درمان می شود. گفتاردرمانی با تشخیص علت دیر حرف زدن کودک و درمان علل آن در پیشرفت مهارت های گفتار و زبان کودکان موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان فعالیت می نماید. با استفاده از مهارتهای درک برقراری ارتباط، کودک درک خود را نسبت به دیدگاهها، اندیشه ها، مفاهیم، دستور زبان، معانیِ آهنگ گفتار، و استفاده ی مناسب از زبان در موقعیت های مختلف گسترش میدهد. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی در منزل برای دیر حرف زدن کودکان است.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
زبان بیانی
زبان بیانی عبارت است از: به کارگیری نمادهای قراردادی (واژهها، علایم و …) به منظور انتقال دیدگاهها، اندیشهها، و یا منظور و مقصود به دیگران. شاید، مناسبترین روش برای مشارکت در برقراری ارتباط بیانی، گفتار باشد. البته، علایم، نمادها، و واژههای نوشته شده نیز برای برقراری ارتباط بیانی مورد استفاده قرار میگیرند. از گفتار، اغلب به عنوان فعالیت حرکتی برقراری ارتباط نام برده میشود. اگر چه معمولاً از گفتار یا کلام، بیش از علایم یا نوشتار برای برقراری ارتباط استفاده میکنیم، ولی نوزادان و کودکان کم سن و سال، مدتها پیش از صحبت کردن، یا گریه کردن، خندیدن، اشاره کردن، و صدا سازیهای قابل شنیدن (جیغ و فریاد، و غُر غُر کردن) عملاً از طریق غیر کلامی با دیگران ارتباط برقرار میکنند. با این همه، هنگامی که برقراری ارتباط از طریق گفتار آغاز میشود، برقراری ارتباط غیر کلامی به عنوان وسیلهی اصلی برقراری ارتباط کاهش پیدا میکند. ولی، به هر حال، بخش مهمی از برقراری ارتباط کاملاً کارآمد به حساب میآید. دکتر برای دیر حرف زدن کودکان را تشویق میکنیم تا بارها و بارها مراحل رشد گفتار و زبان را در ارتباط با سایر چهار حوزه ی رشد، یعنی: شناخت، حرکت، خودیاری/ توانایی تطبیق، و اجتماعی- عاطفی بازبینی کنند.
حوزه ی شناخت
مهارتهای شناخت، طیف گستردهای از تواناییها در حوزه های احساس، حافظه، تصوّر، مفهوم سازی، و ادراک را در بر میگیرد. اگر چه امروزه پژوهشگران زیادی در حوزه ی رشد شناخت وجود دارند، ولی ژان پیاژه یکی از معروفترین آنها در تحقیقات مربوط به حوزه ی شناخت درباره ی یادگیری است .
نظریه ی شناخت پیاژه با عناوینی چون: دورهی حس و حرکت (از تولد تا 2 سالگی)، دوره ی پیش از به کار گیری (از 2 سالگی تا 7 سالگی)، دوره ی فعالیتهای عینی (از 7 سالگی تا 12 سالگی)، و دوره ی فعالیتهای رسمی (از 12 سالگی به بعد)، می باشد. به دلیل اینکه تاثیر رشد شناخت روی جنبه های مختلف برنامه ی درمان علت دیر حرف زدن کودک، یعنی متناسب بودن هدف های درمان، ارایه ی محرک، گزینش ابزار کار، و بسیاری از موارد دیگر، از اهمیت برخوردار است، گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا نسبت به مهارتهای بیماران در جنبه های مختلف رشد، به ویژه در حوزه ی مهارتهای شناخت، آگاهی خود را افزایش دهند.
حوزه ی حرکت
مهارتهای حرکتی معمولاً به دو حوزه ی عملکردی کلّی تقسیم بندی میشوند: مهارتهای حرکتی غیر ظریف و مهارتهای حرکتی ظریف.
مهارتهای حرکتی غیر ظریف
مهارتهای حرکتی غیر ظریف، مهارتهای عضلات بزرگ و عضلات تنه هستند، و با لگد زدن، غلتیدن، نشستن، خزیدن، ایستادن، راه رفتن، دویدن، بالا رفتن، پرتاب کردن، شیرجه زدن و نظایر اینها، ارتباط دارند. دستگاههای عضلانی موثر در مهارتهای حرکتی غیر ظریف، در بازوها، پاها، و تنه قرار دارند، و به نحو گستردهای مسئول کنترل عضله، هماهنگی بدن، و حرکت میباشند. عضلات مربوط به مهارتهای حرکتی غیر ظریف الزاماً به یک میزان دچار آسیب نمیشوند، و اغلب وقتی که مهارتهای حرکتی غیر ظریف بیماران را توصیف میکنیم، آنچه که مورد علاقهی ویژهی گفتاردرمانهایی که با بیماران مبتلا به سکته ی مغزی و یا سایر بیماریهایی که منشأ عصبی دارند، کار میکنند این است که، مشخص شود آیا مهارتهای حرکتی غیر ظریفِ موردِ بحث، مربوط به بخش بالایی بدن، بخش پایین بدن، سمت راست و یا سمت چپ بدن است، و آیا با مشکلات جانبی همراه است یا نه. به عنوان مثال، مشکلات حرکتی سمت راست بدن بیماران، اغلب به علت آسیب دیدگی سمت چپ مغز، و احتمالاً مراکز اصلی گفتار، زبان، و یا شنوایی، در مغز است.
مهارتهای حرکتی ظریف و دیر حرف زدن کودک
مهارتهای حرکتی ظریف به مهارتهای عضلات کوچک بدن مربوط است، و اغلب با عضلات دستها، انگشتانِ دستها، پاها (از مچ به پایین)، و انگشتان پاها ارتباط دارد. گرفتن (چنگ زدن)، رها کردن، دستکاری کردن، و نوشتن، همگی به عنوان مهارتهای حرکتی ظریف به حساب میآیند. به دلیل نیاز به مجموعهای از حرکاتِ منفصل، موزون، و متداخلِ عضلات کوچک برای تولید صداها، تولید صداها شباهت زیادی به مهارت حرکتی ظریف دارد. زیرا برای تولید صداها (واجها)، به حرکات عضلات بسیار کوچک و خاصی نیاز داریم .
در روند درمان علت دیر حرف زدن کودک، آگاهی از مراحل رشد و توجه به عملکرد حرکتی بیمار، برای گفتاردرمانی در دیر حرف زدن کودک از اهمیت برخوردر است. به عنوان مثال، در بیماران مبتلا به اختلالات تولیدی شدید، مثلاً در بیماران مبتلا به دیس آرتری، پیشرفت بیمار در درمان، غالباً به وضعیت حرکتی کلّی او بستگی دارد.
حوزه ی خودیاری/ توانایی تطبیق
مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق، مهارتهایی هستند که کارآیی شخص را در استقلال فردی. مسئولیتهای اجتماعی، و الزامات محیطی نشان میدهند. به بیان دقیقتر، مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق، با تواناییهای بیمار در لباس پوشیدن غذا خوردن، دستشویی رفتن، به سلامت از پس کاری بر آمدن، در موقعیتهای مختلف تعاملِ مناسب داشتن، بر وقت آزاد فایق آمدن، و سایر فعالیتهای خود انگیخته ارتباط دارد. هنگامی که مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق بیمار را مورد بررسی قرار میدهیم، توجه به مناسب بودن تعاملات بیمار با دیگران، از نظر ارتباطات احتمالی آن با اختلال در کاربرد زبان، ارزشمند است. اگر چه همهی مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق مستقیماً روی عملکردهای بیمار در درمان گفتار و زبان تاثیر نمیگذارند. ولی گفتاردرمان ها باید نسبت به مهارتهای غذا خوردن بیمار توجه نشان دهند، زیرا این مهارتها روی بلع و یا احتمالاً روی نامطمئنی دهان (اشکال در قبول غذاهای دارای حالتها، مزهها، و یا درجهی حرارتهای مختلف در داخل دهان) تاثیر میگذارند. تنفس از راه دهان و یا سایر عادتهای دهام که روی پیشرفت در دمان تاثیر بگذارند نیز باید مورد توجه قرار گیرند. به عنوان مثال، تنفس از راه دهان میتواند گویای این باشد که، در لوزهها (لوزهی سوم) و یا سایر اندامها مشکلاتی وجود دارند که میتوانند به طور منفی روی مهارتهای تولید و یا طنین تاثیر بگذارند. افزون بر این، گفتاردرمان باید در خلال درمان، وجود آبریزش از دهان بیمار را مورد توجه قرار دهد تا تصمیم بگیرد که آیا ضرورت دارد بیمار را به پزشک و یا متخصصان دیگری معرفی نماید یا نه. به منظور پی بردن به آرامش بیمار در حین درمان، گفتاردرمان باید مهارتهای دستشویی رفتن بیمار را بررسی کند. در پایان، مهارتهای توجه تمرکز به عنوان بخشی از مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق، غالباً مورد بررسی قرار میگیرند، و از آنجایی که در خلال درمان تاثیرات آنها با یادگیری کلی بیمار ارتباط دارد، برای گفتاردرمان ها از اهمیت برخوردارند.
حوزه ی عاطفی- اجتماعی
در مهارتهای عاطفی- اجتماعی، سطح بلوغ بیمار برای ابراز عواطف (احساسات)، کنترل عاطفی، استنباط بیمار نسبت به خود، و نقشهای اجتماعی او مورد بررسی قرار میگیرند. گفتاردرمان ها معمولاً این قبیل حوزههای عملکردی را مورد توجه قرار میدهند. ولی همان گونه که انتظار میرود، به ندرت به این مهارتها میپردازند. با وجود این، چنانچه در خلال درمان گفتار و زبان، در هر یک از حوزه های عاطفی- اجتماعی مشکلی مشاهده شود. میتواند به طور منفی روی پیشرفت بیمار در درمان تاثیر بگذارد. در خلال درمان گفتار و زبان، به منظور کسب اطلاعات بیشتر برای درمان بیمار، پیشنهاد میکنیم که بیمار را به متخصصان ذیربط یا دکتر برای دیر حرف زدن کودکان معرفی نمایید. بعلاوه، گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا در طی جلسات درمان گفتار و زبان، شگردهای موثر رفتار درمانی را به کار ببندند.
نتیجه گیری مربوط به حوزه های رشد و دیر حرف زدن کودک
گفتاردرمان هایی که دربارهی حوزههای رشد و نقش آنها در عملکرد بیمار، دانشِ کار آمدی داشته باشند، به طرز چشمگیری به مجموعهی تواناییهای خود هم در مورد ارزیابی و هم در مورد درمان، میافزایند. از این رو، گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا دربارهی مراحل رشد گفتار و زبان بیمار، اطلاعات کاملی درباره رشد او گرد آوری کنند. نیکولوسی و همکاران . در چندین پیوست از کتابشان دربارهی اصطلاحات مربوط به اختلالات برقراری ارتباط، توالی رشد زبان، توالی رشد مهارتهای حرکتی، توالی رشد مهارتهای اجتماعی، و رشد طبیعی غذا خوردن را ارایه دادهاند. علاوه بر این، بامان و فیش من ، فهرستی از زبان کودک و رشد او را چاپ کردهاند که، برای متخصصان علاقمند به افزایش دانششان دربارهی مراحل رشد، در چندین حوزه از رشد کودک، سودمند به نظر میرسد. شیپ لی و مک آفی نیز اطلاعات مربوط به رشد گفتار و زبان و مهارتهای حرکتی را در کتاب خودگنجاندهاند. این کتابها نمونههایی از انواع منابعی هستند که میتوانند برای گفتاردرمان هایی که در جستجوی پیدا کردن اطلاعات برای افزایش دانش و مهارت دربارهی مراحل رشد هستند. سودمند واقع شوند. زیرا این اطلاعات میتوانند در درمان موفقیت آمیز گفتار و زبان بیماران به کار گرفته شوند.
کلید واژه های متن: دکتر برای دیر حرف زدن کودکان – علت دیر حرف زدن کودک
گفتاردرمانی چیست، گفتار درمانی کودکان به مجموعه ای از خدمات توانبخشی اطلاق می شود که به کودکان با نیاز های ویژه و آسیب های گفتاری ارائه می گردد و موجب پیشرفت کودک در مهارت های گفتار و زبان می شود. گفتاردرمانی (که به عنوان آسیب شناس گفتار و زبان هم شناخته میشود) یک رشته بهداشتی درمانی و علمی است که به ارزیابی، درمان و پیشگیری از اختلالات ارتباطی میپردازد، از جمله اختلالات زبانی بیانی و ترکیبی-بیانی، اختلالات صوتی، اختلالات صدا، ناروانی گفتار، نقصهای زبانی عملی و مشکلات ارتباط اجتماعی، همچنین اختلالات بلع در طول زندگی. این حرفه مرتبط با سلامت توسط سازمانهای حرفهای مانند انجمن گفتار-زبان-شنوایی آمریکا (ASHA) و گفتار درمانی استرالیا تنظیم میشود. حوزه درمان گفتار و زبان توسط یک متخصص شناختهشده به نام گفتار شناسی (SLP) یا گفتاردرمان (SLT) انجام میشود. گفتاردرمانها همچنین نقش مهمی در غربالگری، تشخیص و درمان اختلالات طیف اوتیسم (ASD) ایفا میکنند که معمولاً در همکاری با پزشکان کودک و روانشناسان انجام میشود. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه ارائه خدمات گفتار درمانی کودکان و بزرگسالان همچنین ارائه خدمات گفتاردرمانی در منزل برای بیمارانی که توانایی مراجعه به مرکز را ندارند فعالیت می نماید. کادر مجرب گفتاردرمانی و تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر سوییچ صوتی و اتاق مهارت های شنیداری در کنار گفتار درمانی موجب پیشرفت روز افزون مراجعین به مرکز توانبخشی دکتر صابر کشته است.
برای توضیح این سوال که گفتاردرمانی چیست؟ باید بیان نمودکه گفتاردرمانی اساساً درمان گفتار و زبان را مشابه اجرای برنامه هنری تلقی نمی کنند. درمان گفتار و زبان یک کار نظری یا بالینی و مبتنی بر پژوهش علمی است که کاربرد عملی گستردهای برای بیماران دارد. اجرای برنامه هنری به عنوان نوعی کار هنرمندانه به حساب میآید، و اجرای نمایش به این منظور صورت میگیرد که، تا اندازهای، به طور مثبت روی شنونده ها تأثیر بگذارد. هنگامی که ویژگیهای گفتاردرمانی با اجرای برنامه هنری مقایسه میشود، تفاوت بین این دو علم بی درنگ مشخص می گردد. با این همه، بررسی دقیق تر، میتوان پرسید که «این دو علم واقعاً چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟» مخاطبان مورد نظرشان با یکدیگر تفاوت دارند و اصولاً هدفهای این دو علم با یکدیگر تفاوت دارند، ولی آیا واقعا تمام تفاوتهای این دو علم در تجزیه و تحلیل نهایی است، یعنی هنگامی که هم گفتار درمانی و هم اجرای برنامه هنری روی نیازهای بیماران یا مخاطبان متمرکز میشوند؟تا پایان این بحث،به این پرسش،پاسخ داده می شود.
تاریخچه گفتاردرمانی
تحول گفتار درمانی به عنوان یک حرفه در مناطق مختلف جهان مسیرهای متفاوتی را طی کرده است. سه روند مشخص در تحول گفتاردرمانی در ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم تأثیرگذار بود: جنبش بیان، انقلاب علمی و ظهور حرفهایگری. گروههایی از “اصلاحگران گفتار” در اوایل دهه ۱۹۰۰ تشکیل شدند. آکادمی آمریکایی اصلاح گفتار در سال ۱۹۲۵ تأسیس شد که در سال ۱۹۷۸ به انجمن گفتار- زبان- شنوایی امریکا ASHA تبدیل شد.
حرفه گفتاردرمانی
متخصصان گفتار و زبان (SLPs) یا همان گفتاردرمان طیف وسیعی از خدمات را ارائه میدهند، عمدتاً به صورت فردی، اما همچنین به عنوان حمایت برای خانوادهها، گروههای حمایتی و ارائه اطلاعات برای عموم مردم نیز فعالیت می نمایند. گفتاردرمانان برای ارزیابی نیازهای ارتباطی، تشخیص بیماریها بر اساس ارزیابیهای انجام شده، و سپس درمان این تشخیصها یا رسیدگی به نیازهای بیمار کار میکنند. خدمات گفتار/زبان با غربالگری اولیه برای اختلالات ارتباطی و یا بلع شروع میشود و با ارزیابی و تشخیص، مشاوره برای ارائه مشاوره در مورد مدیریت، مداخله و درمان، و ارائه مشاوره و دیگر خدمات پیگیری برای این اختلالات ادامه مییابد. این خدمات در زمینههای زیر ارائه میشوند:
روند رشد زبان و تغذیه زودهنگام، رشد عصبی و پیشگیری؛
جنبههای شناختی ارتباط (مثلاً توجه، حافظه، حل مسئله، عملکردهای اجرایی)؛
گفتار (صدا، ادای کلمات، روانی، طنین و صدا شامل اجزای ساختاری تنفس)؛
زبان (فونولوژی، مورفولوژی، نحو، معناشناسی و جنبههای اجتماعی/عملکردی ارتباط) شامل درک و بیان در فرمتهای گفتاری، نوشتاری، گرافیکی و حرکتی؛ پردازش زبان؛ مهارتهای سوادآموزی و سواد مبتنی بر زبان، آگاهی از صداشناسی؛
ارتباطات تقویتی و جایگزین (AAC) برای افرادی با اختلالات شدید زبانی و ارتباطی؛
بلع یا سایر عملکردهای بالایی دستگاه گوارش مانند تغذیه نوزادان و مشکلات ساختاری (ارزیابی عملکرد مری به منظور ارجاع به متخصصین پزشکی است)؛
صدا (صداهای بم، دیسفونی)، صدای پایین (هیپوفونی)، کیفیت نابههنجار صدا (مثلاً خیشومی، نفسنفسزننده، کشیده گویی). تحقیقات نشان میدهد که درمان صدا به ویژه برای جمعیتهای خاص بیمار مفید است؛ افرادی که بیماری پارکینسون دارند معمولاً به دلیل بیماریشان با مشکلات صوتی مواجه میشوند.
آگاهی حسی مرتبط به ارتباطات اجتناعی، بلع یا دیگر عملکردهای بالایی دستگاه گوارش
یک تصور اشتباه رایج این است که آسیبشناسی گفتار و زبان محدود به درمان اختلالات تلفظ (مانند کمک به افرادی که در صحبت “ر” را به درستی تلفظ کنند) ویا درمان افرادی که لکنت زبان دارند است، اما در واقع، آسیبشناسی گفتار و زبان یا همان گفتاردرمان به طیف وسیعی از مسائل مربوط به گفتار، زبان، سواد، بلع و صدا که در ارتباطات نقش دارند، میپردازد. برخی از این مسائل شامل موارد زیر است:
مشکلات پیدا کردن کلمات و دیگر مسائل معنایی، چه به دلیل ناتوانی خاص زبانی (SLI) مانند تأخیر زبانی یا به عنوان ویژگی ثانویه یک مشکل عمومیتر مانند زوال عقل.
مشکلات ارتباط اجتماعی که شامل نحوه ارتباط و تعامل افراد با دیگران (پرگماتیک) است.
ناتوانیهای زبانی، از جمله مشکلات در ایجاد جملات گرامری (نحو) و تغییر معنای کلمات (مورفولوژی).
اختلالات یادگیری و نقصهای (خواندن و نوشتن) مرتبط با رابطه حرف به صدا (واج شناسی)، رابطه کلمه به معنا (معنایی) و درک ایدههای ارائه شده در یک متن (درک خواندن).
مشکلات صوتی، مانند صدای زبر، صدای خیلی ضعیف، یا دیگر مشکلات صوتی که تأثیر منفی بر عملکرد اجتماعی یا حرفهای فرد دارند.
ناتوانیهای شناختی (مانند توجه، حافظه، و عملکرد اجرایی) به حدی که بر ارتباطات تأثیر بگذارد.
آموزش والدین، مراقبین و دیگر شرکای ارتباطی.
اختلالات گفتاری و زبانی اصلی در کودکان شامل: اختلالات زبان پذیرنده و بیانکننده، اختلالات صوتی، آپرازی گفتار در کودکی (CAS)، لکنت زبان و ناتوانیهای یادگیری مبتنی بر زبان است. آسیبشناسان گفتار و زبان (گفتاردرمانها) با افراد در تمام سنین کار میکنند.
اختلالات بلع شامل مشکلات در هر مرحله از فرآیند بلع (یعنی، دهانی، حلقی، مری) و همچنین دیسفاژی عملکردی و اختلالات تغذیه است. اختلالات بلع میتوانند در هر سنی رخ دهند و میتوانند ناشی از علل مختلف باشند.
مهارت یک گفتاردرمانی چیست
کمتر دیده شده است که گفتاردرمانی، هنر درمان گفتار و زبان را به بحث گذاشته باشند. در این حرفه، معمولاً مردم روی اطلاعات، مهارتها، شگردها، تواناییها، الگوها، نظریه ها متمرکز میشویم. تلاش میکنیم تا اطمینان حاصل نماییم که، کار حرفه ای ما قویا بر پژوهش های پذیرفته شده مبتنی است. پژوهش لازم است تا مطمئن شویم که، گفتار درمان، ساختارهای آناتومیکی، فیزیولوژیکی، نورولوژیکی و عملکرد اندام هایی را که برای تغییر مثبت در بیماران مورد استفاده قرار میگیرند، به اندازه کافی و درست درک کرده اند. ولی هنگامی که با اندام ها و عملکرد آنها آشنا شدند، در حیطه تخصص آنها است که با استفاده از نظریه های یادگیری، علوم پزشکی، رفتاری و اجتماعی، به بهترین شکل ممکن آنها را با یکدیگر ادغام نمایند تا منجر به تغییر مناسبی در مهارتهای بیمار گردد. پژوهش به ما میگوید که درمان گفتار و زبان یعنی چه: چه اندام هایی در گفتار و زبان دخالت دارند، عملکرد این اندامها چیست؟و هدف هایی را که در زمان گفتار و زبان در نظر میگیریم کدامند؟ بنابراین با کار عملی با شیوه انجام کار در این حرفه ای آشنا می شویم: متناسب با نیازهای بیمار، چگونه میتوانیم شگردهای درمانی مناسبی را در مورد بیمار اجرا نماییم و چگونه می توانیم بهترین نتیجه ها را از بیماران به دست آوریم. در واقع در حرفه ما، ادغام کردن چه و چگونه به هیچ وجه کمتر از هنر نیست. این هنر یا کیفیت هنری،یا اثرگذاری ماهرانه (برگرفته از فرهنگ لغت) است.
به دلیل نیاز ما به این شالوده، گفتار درمانی شاغل را تشویق و ترغیب می کنیم تا در این حرفه روی اطلاعات مبتنی بر پژوهش متمرکز شوند. با وجود این، برای پیشرفت در درمان، نیاز گفتاردرمانی چیست؟ تمرکز روی شیوه ها و روش های کاربردی مناسب نیز از اهمیت برخوردار است. برای اینکه گفتار درمان به سطوح پیشرفته در درمان دست یابند، باید راههای پیدا کنیم تا از طریق یک میانجی، پژوهش را با کاربرد بالینی متصل نماییم و این میانجی همان هنر درمان گفتار درمانی است. ایجاد و اجرای هنر در درمان، همان چیزی است که ما از آن به عنوان تفاوت بین متخصص گفتاردرمان که در درمان «کارش خوب» و یا در درمان «کارش بسیار عالی است» یاد میکنیم. هنر در درمان پلی است بین اطلاعات مبتنی بر پژوهش و کاربرد بالینی در درمان گفتار و زبان.
فعالیت های چندرشتهای
گفتاردرمان یا متخصصان گفتار و زبان (SLPs) با دیگر متخصصین بهداشت و درمان همکاری میکنند و اغلب به عنوان بخشی از یک تیم چندرشتهای فعالیت میکنند. آنها میتوانند اطلاعات و ارجاعات به شنواییشناسان، پزشکان، کاردرمانان، دندانپزشکان، پرستاران، پرستاران عملی، روانشناسان توانبخشی، تغذیهشناسان، معلمان، مشاوران رفتاری (تحلیل رفتار کاربردی) و والدین را بر اساس نیازهای خاص هر مراجع ارائه دهند. به عنوان مثال، درمان بیماران با لب شکری و شکاف کام معمولاً نیاز به همکاری چندرشتهای دارد. متخصصان گفتار و زبان میتوانند در حل مشکلات گفتاری مرتبط با لب شکری و شکاف کام بسیار مفید باشند. تحقیقات نشان دادهاند که کودکانی که در سنین پایینتر مداخله زبانی دریافت میکنند، کمتر احتمال دارد که الگوهای خطای جبرانی را در مراحل بعدی زندگی توسعه دهند، هرچند که نتایج درمان گفتار معمولاً زمانی بهتر است که درمان جراحی زودتر انجام شود. یک حوزه دیگر همکاری به اختلالات پردازش شنوایی مربوط میشود، جایی که متخصصان گفتار و زبان میتوانند در ارزیابیها همکاری کنند و گزارشی ارائه دهند که شواهدی از اختلالات گفتاری، زبانی و یا دیگر اختلالات شناختی-ارتباطی وجود داشته باشد.
خدمات گفتاردرمانی چیست؟
تحت قانون فدرال، دانشآموزان مبتلا به ۱۳ نوع ناتوانی، و به تازگی، تحت عنوان قانون افراد مبتلا به تواناییهای آموزشی (IDEA)، این افراد و دانشآموزان میتوانند واجد شرایط برای دریافت آموزش ویژه و خدمات وابسته به آن باشند. بر اساس قوانین مختلف فدرال، و متمم مربوط به آن ، کودکان از تولد تا ۲1سالگی میتوانند تحت درمان بیقید و شرط قرار گیرند. به علاوه، برای کودکان از تولد تا ۹ سالگی نیز براساس صلاح دید ایالت، خدمات مقید و مشروط در دسترس میباشد.
انواع ناتوانیهایی که تحت عنوان آنها بیشتر کودکان در مدارس و یا سایر مراکز آموزش، توسط گفتار درمانی درمان میشوند، عبارتند از:
۱) اوتیسم
2) ناشنوایی و نابینایی
3) ناشنوایی
۴) اختلال عاطفی
۵) آسیبدیدگی شنوایی
6) عقب ماندگی ذهنی
۷) ناتواناییهای متعدد (چندگانه)
۸) آسیبدیدگی اسکلتی
۹) سایر آسیبدیدگی سلامت عمومی
۱۰) ناتوانی یادگیری ویژه
۱۱) آسیب دیدگی گفتار یا زبان
۱۲) آسیبدیدگی مغزی ناشی از ضربه
۱۳) آسیبدیدگی بینایی و حتی نابینایی
هر یک از انواع ناتوانیِ نیازمندِ آموزش ویژه که در بالا نام برده شدهاند، به طور مختصر در سه جنبه مورد بحث قرار میگیرند:
۱) تعریف ناتوانی
2) ویژگیهای ناتوانی
3) نتیجهگیری برای درمان گفتار و زبان.
تمامی تعریفهای این طبقهبندی برای آموزش ویژه، از قانون فدرال (قوانین شماره ۱۷ – ۱۰۵) ، قانون افراد مبتلا به ناتواناییهای آموزشی (IDEA) ، قانون متممِ ۱۹۷۷، بخش B ، اقتباس شدهاند .
محیطهای کاری گفتاردرمانی
متخصصان گفتار و زبان در انواع مختلفی از محیطهای بالینی و آموزشی کار میکنند. آنها در بیمارستانهای عمومی و خصوصی، مطبهای خصوصی، مراکز پرستاری تخصصی (SNFs)، مراکز مراقبت حاد درازمدت (LTAC)، بیمارستانهای تسکینی و مراقبت در منزل فعالیت میکنند. متخصصان گفتار و زبان ممکن است به عنوان بخشی از ساختار حمایتی در سیستم آموزشی کار کنند و در مدارس عمومی و خصوصی، کالجها و دانشگاهها مشغول به کار شوند. برخی از گفتاردرمانان همچنین در بهزیستی و بهداشت جامعه کار میکنند و خدماتی را در زندانها و مؤسسات جوانان مجرم ارائه میدهند یا در موارد قضایی مربوطه شهادت تخصصی میدهند.
برخی از محیطهای کاری متخصصان گفتار و زبان شامل جلسات خصوصی با مراجع است. پس از تأیید ASHA در سال ۲۰۰۵ برای ارائه خدمات گفتار/زبان از طریق ویدئو کنفرانس یا تلپراکتس، متخصصان گفتار و زبان در ایالات متحده شروع به استفاده از این مدل خدمات کردهاند و گفتاردرمانی آنلاین آغاز شد.
مرکز گفتار درمانی دکتر صابر
ما مسئولیت بزرگ ارائه خدمات درمانی برای بیماران را به عهده داریم. و همواره باید از توانایی های حرفه ای مان به بهترین نحو در جهت کمک به آنها استفاده نماییم. البته احتمالاً موقعیت هایی پیش می آید که در آن موقعیت ها گفتاردرمان احساس میکند که آمادگی ارائه درمان برای گفتار و زبان را ندارد: ما بیمار می شویم و این بیماری ما باید مورد توجه باشد، ما مشکلات و مسائل شخصی داریم و این موارد باید مورد توجه قرار گیرد. با وجود این، اساس کار ما باید این باشد که بیماران همیشه بهترین درمان ممکن را دریافت کنند. مسئولیت گفتاردرمان در ارائه بهترین درمان ممکن، با تجدید قوا کردن هنرمند برابری میکند که بدون وقفه، با فریاد «اجرا کنید» گروه اجرا کننده را با یکدیگر متحد می کند. به همین ترتیب، هنگامی که زمان ارائه درمان گفتار و زبان فرا می رسد از گفتاردرمان انتظار می رود تا به دقت و به نحو احسن، خدمات درمانی را برای بیماران «اجرا» کند. ما به طور خستگیناپذیر آموزش می بینیم تا مهارت های خدمت به بیماران را کسب نماییم. ما گفتاردرمانان بیماران را از نزدیک مشاهده می کنیم، در مورد آنها مطلب میخوانیم درباره آنها به پژوهش می پردازیم و درباره آنها مطلب می نویسیم. ما بیماران را ارزیابی میکنیم و دادههای به دست آمده از آنها را تجزیه و تحلیل و تفسیر میکنیم. با در نظر گرفتن انواع و میزان سرمایه گذاری هایی که گفتاردرمان ها در درک رفتار و نیازهای بیماران به عمل می آورند، چگونه میتوان از ما انتظار داشت که برای درمان بیماران مان کمتر از آنچه که توانایی داریم کاری برای آنها انجام دهیم؟ پاسخ این است که «باید منتهای تلاش خود را برای درمان بیماران به کار ببندیم».
مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه کودکان بیش فعال و اوتیسم و همچنین اختلالاتی نظیر لکنت زبان، مشکلات تلفظی، کودکان با مشکلات شنوایی و بینایی و… فعالیت می نماید. در ادامه مطلب به توضیح برخی از این خدمات پرداخته می شود.
گفتار درمانی اوتیسم چیست
اوتیسم نوعی ناتوانی در دوران رشد است که، معمولاً پیش از سه سالگی آشکار میشود، و به طور قابل توجهی برقراری ارتباط کلامی، و تعامل اجتماعی را آسیب میرساند، و عملکرد آموزشی کودک را به طور نامطلوبی تحت تأثیر قرار میدهد (دفتر ثبت فدرال، مأخذ آنلاین)
ویژگیهای همراه با اوتیسم، شامل اشکالات در حوزه گستردهای از عملکردها است که عبارتند از: اشکالات اجتماعی-عاطفی، اشکالاتی در فعالیت زندگی روزمره، و اِشکال در برقراری ارتباط. به ویژگیهای همراه با اوتیسم که در زیر شرح داده شدهاند، توجه کنید.
ویژگیهای اشکالات اجتماعی- عاطفی در اوتیسم
۱) فقدان ارتباط چشمی مناسب، بیان نگاه خیرهی غیرعادی و اشخاص.
۲) تغییرات سریع خلق و خو: به آسانی از کنترل خارج میشوند، و غالبا خندهی شدیدی را بیمورد آغاز میکنند.
۳) گسترهی توجه کوتاه است، ولی در بیشتر موارد، با هیجان زدگی همراه است.
۴) ممکن است به شخص خاصّی وابسته باشند، ولی غالباً ترجیح میدهند تا هیچ نوع تماس بدنی با کسی نداشته باشند، یا تماس بدنی کمی داشته باشند.
۵) نسبت به تغییر در زندگی روزمرّه شان، مقاومت نشان میدهند.
۶) از فضای خصوصیشان محافظت به عمل میآورند، ولی به دیگران علاقهای ندارند.
۷) به اشیای بیجان، بسیار علاقهمندند.
۸) در فعالیتهای تکراری و حرکات کلیشهای شرکت میکنند.
۹) نسبت به تغییر در محیط زندگی، و یا تغییر در فعالیتهای روزمرهشان مقاومت نشان میدهند.
۱۰) نسبت به تجارب حسّی، واکنش غیرعادی نشان میدهند.
۱۱) احساسات را درک نمیکنند، و یا درک آنها پایین است.
ویژگی اشکالاتی در فعالیتهای زندگی روزمرّه در اوتیسم
۱) فعالیتهای خود تحریکی از قبیل: تکان خوردن، چرخیدن به صورت یک دایره کامل کامل کف زدن، بازی پا انگشتان در جلوی صورت، گاز گرفتن بخشهایی از بدنِ خود، چنگ کشیدم و فعالیتهای خودآزاری، زمزمه کردن گام و آواز خواندن، محکم بستن چشمها.
2) کمخواب
3) علاقه به خوردن غذاهای ویژه.
۴) مسائل حسی: در جستجوی محرکهای شنیداری، دیداری، لمسی، حسی-حرکتی، و دستگاههای تعادلی است، و یا این محرکها را طرد میکند.
۵) گاه و بیگاه درمورد مهارتها یا رفتارهای ویژه، دانشمندان رفتار میکنند (استعداد پیش از موقع از خود نشان میدهند) .
ویژگی اشکالاتی در برقراری ارتباط در اوتیسم
۱) فقدان گفتار.
2) گفتار تلگرافی
3) گفتار طوطیوار یا تقلیدی.
۴) گفتار تکراری.
۵) استفاده از چند ضمیر محدود. در گفتار آنها غالباً «من» وجود ندارد.
۶) ضعف در کاربرد زبان.
۷) ضعیف بودن معناشناسی و محو.
نتیجهگیری برای درمان گفتار و زبان
موریس نشان داده است که، طیف اختلالات اوتیسم از موارد خفیف، که غالباً به نامه اسپرگر نامیده میشوند، تا موارد بسیار شدید در نوسان است. گفتار درمانی با خدمات گفتار و زبان، که اغلب مرتبط با خدماتی که تحت راهنمایی قانون فدرال برای کودک مبتلا به اوتیسم ارایه میشود، به عنوان عضوی از تیم (گروه) ، به درمان بیماران مبتلا به اوتیسم میپردازند. به معنای دقیق کلمه، آموزگار کلاس درس میتواند به عنوان نخستین درمانگر برای برنامه درمان کودک مبتلا به اوتیس به حساب آید، ازاین رو، در بسیاری از مواقع، مدارس به سمت و سوئی حرکت میکنند که کودکان مبتلا به و طلسم را به کلاسهای زبان که توسط گفتاردرمانی اداره میشوند، بسپارند، و درنتیجه «آسیب شناسان گفتار و زبان غالباً ازجمله نوخاسته متخصصانی هستند که، با کودکان کم سن و سال مبتلا به اوتیسم کار میکنند.»
هفلین و سیمپسون، گزینههای متعددی را برای کار با کودکان مبتلا به اوتیس شرح دادهاند، که شامل برنامههایی است که، مخصوص درمان کودکان مبتلا به اوتیسم میباشد. هنگام کار با کودک مبتلا به اوتیسم، علاوه بر اجرای مهارتهای مورد نظر برای درمان گفتار و زبان، SLP ها را تشویق میکنیم تا همراه با تصمیمهای تیم (گروه) در مورد مناسبترین برنامههای درمانی برای کودک، درباره برنامه ویژه درمان کودک مبتلا به اوتیسم، به بررسی و تحقیق بپردازند. در میان متخصصان، در خصوص راهکارهای درمانی برای کار با کودک مبتلا به اوتیسم باید توافق و یکپارچگی وجود داشته باشد تا همه آنها در برنامه درمانی مشارکت داشته باشند.
هگد پیشنهادات گوناگونی برای گفتار درمانی کودک مبتلا به اوتیسم ارائه داده است که، ظاهراً صرف نظر از اجرای برنامههای ویژه درمان اوتیسم، قابل اجرا است. از بین این راهکارهای درمانی، پیشنهاداتی چون، استفاده از اشیاء واقعی بهجای تصاویر برای ارایهی محرک، آموزش ارتباط چشمی به عنوان بخشی از تعامل، و آموزشهای مهارتهای نوبتگیری وجود دارند. یافتههای مهم، ماندی، سیگمان، و،کاماری ، در این مورد که، رشد توجه مشترک (دونفر به چیزی نگاه کنند و یا اشاره کنند) ، مقدم بر پیشرفت در رشد زبان بیانی است، گویای این است که، کار کردن روی مهارتهای کودک در اشاره کردند، نشان دادند، و نگاه کردن به اشیاء همراه با فرد دیگر، برای کودک مبتلا به اوتیسم سودمند است . به SLP ها توصیه میکنیم که هنگام کار با کودک مبتلا به اوتیسم، تدابیر گوناگونی را برای القائات بیشتر کامو به کار ببندند. درپایان، هنگام کار با کودک مبتلا به اوتیسم، SLP ها باید از راهکارهای مشاورهای مورد نیاز پدر و مادر و خانواده کودک آگاه باشند.
روشهای ارزیابی گفتاردرمانی
روشهای مختلفی برای ارزیابی زبان، ارتباطات، گفتار و بلع وجود دارد. دو جنبه اصلی ارزیابی میتواند تعیین میزان اختلال (سطح ناتوانی) یا چگونگی حمایت از ارتباطات یا سطح عملکردی مراجع باشد. هنگام ارزیابی سطح ناتوانی، درمانگران آموزش دیدهاند که از رویکرد روانشناسی شناختی عصبی برای ارزیابی استفاده کنند تا بهطور دقیق تعیین کنند که کدام جنبه از ارتباطات آسیب دیده است. برخی از گفتاردرمانگران از ارزیابیهایی استفاده میکنند که بر اساس مدلهای آناتومیکی تاریخی زبان طراحی شدهاند که بعدها نشان داده شدهاند که قابل اعتماد نیستند. این ابزارها معمولاً توسط درمانگرانی که در چارچوب مدل پزشکی کار میکنند، ترجیح داده میشوند، جایی که پزشکان از آنها درخواست میکنند که نوعی از ناتوانی و یک درجه شدت را مشخص کنند. ابزارهای گستردهای که در دسترس هستند و به کلینیکها این امکان را میدهند که بهطور دقیق جنبهای از ارتباطات را که میخواهند ارزیابی کنند، انتخاب کنند. در مرکز تخصصی گفتاردرمانی دکتر صابر نیز تمامی امکانات مورد نیاز جهت انجام تست های تخصصی گفتار موجود می باشد و مورد استفادهقرار می گیرد.
از آنجایی که گفتاردرمانی مبتنی بر مدرسه تحت راهنماییها و بودجههای دولتی انجام میشود، فرآیند ارزیابی و واجد شرایط شدن سختتر است. برای انجام گفتار درمانی در مدرسه، دانشآموزان باید معیارهای مرا مشخص شده استانی در زمینه آزمونهای زبانی و استانداردسازی گفتار برآورده کنند. به دلیل چنین الزاماتی، برخی از دانشآموزان ممکن است در یک بازه زمانی کارآمد ارزیابی نشوند یا نیازهای آنها تحت تأثیر معیارها قرار گیرد. در یک کلینیک خصوصی، احتمال بیشتری وجود دارد که دانشآموزان با تشخیص زودهنگام به درمان مناسب برسد ، زیرا این یک خدمات قابل دسترس تر بوده و نیاز به ماندن در نوبت های پذیرش ماکن های دولتی را ندارند.همچنین می توان هزینه های درمان را از طریق بیمه های تکمیلی دریافت نمود.
مراجعان و بیماران گفتاردرمانی
گفتار درمانگران با مراجعان و بیمارانی کار میکنند که ممکن است با طیف وسیعی از مشکلات مواجه باشند.
نوزادان و کودکان
نوزادان نارس در معرض خطر بیشتری برای نیازهای تغذیهای و زبانی در آینده هستند و SLTS با این گروه کار میکنند تا از مشکلات توسعهای جلوگیری کرده و از مراقبت نوزادی حمایت کنند.
نوزادانی که به دلیل عوارض در هنگام تولد آسیب دیدهاند، مشکلات تغذیه و بلع، از جمله دیسفاژی
کودکان با اختلالات خفیف، متوسط یا شدید:
اختلالات ژنتیکی که بر گفتار، زبان و/یا توسعه شناختی تأثیر منفی میگذارد از جمله شکاف کام، سندرم داون، سندرم دیژورژ،اختلال نقص توجه و بیش فعالی،اختلالات طیف اوتیسم، از جمله سندرم آسپرگر،تاخیر در رشد،اختلالات تغذیهای، از جمله نقصهای حرکتی دهان،آسیب به اعصاب جمجمه،کاهش شنوایی،نقصهای جمجمهای-صورت که به طور منفی بر گفتار، زبان و/یا توسعه شناختی تاثیر میگذارد،تاخیر زبانی،اختلال خاص زبان،مشکل خاص در تولید صداها، که به آن اختلالات بیان میگویند، (شامل /r/ vocalic و لکنت زبان)،آسیب مغزی تروماتیک اطفال،دیسپراکسی زبانی توسعهای
تحقیق
متخصصان گفتار و زبان تحقیقاتی در زمینه علوم و اختلالات ارتباطی، اختلالات بلع، یا سایر عملکردهای بالایی دستگاه تنفسی و گوارشی انجام میدهند.
متدولوژیهای تجربی، عملی و علمی که بر آزمایش فرضیه و استدلال منطقی و قیاسی بنا شدهاند، بر تحقیقات در زمینه آسیبشناسی گفتار نفوذ داشتهاند. سایر انواع تحقیق در این حوزه با تحقیقات کیفی تکمیل شدهاند.
آموزش و تحصیلات یک گفتاردرمان
در ایالات متحده، آسیبشناسان گفتار و زبان باید دارای مدرک کارشناسی ارشد از انجمن معتبر ASHA باشند. پس از فارغالتحصیلی و موفقیت در امتحان شورای ملی، معمولاً متخصصان گفتار و زبان یک سال آموزش کلینیکی خود را آغاز میکنند که در آن یک مجوز موقت دریافت کرده و راهنمایی از ناظر خود میگیرند. در پایان این فرآیند، متخصصان گفتار و زبان ممکن است تصمیم بگیرند برای دریافت “گواهی شایستگی بالینی ASHA” اقدام کنند و برای دریافت مجوز کامل ایالتی درخواست دهند. همچنین متخصصان گفتار و زبان میتوانند تصمیم بگیرند درجات پیشرفتهای مانند دکترا کلینیکی در آسیبشناسی گفتار و زبان، دکتری (PhD) یا دکتری آموزش (EdD) را به دست آورند.
گفتاردرمانی در آمریکا و انگلستان چگونه است؟
ایالات متحده امریکا
در ایالات متحده، برخی از کودکان واجد شرایط دریافت خدمات گفتار درمانی هستند که شامل ارزیابی و جلسات آموزشی از طریق سیستم مدارس عمومی میشود. اگر این طور نباشد، درمان خصوصی به راحتی از طریق جلسات شخصی با یک آسیبشناس گفتار و زبان واجد شرایط یا زمینه رو به رشد درمان آنلاین در دسترس است. ابزارهای کنفرانس ویدیویی مانند اسکایپ به طور فزایندهای به عنوان وسیلهای برای دسترسی به مکانهای دور در درمان خصوصی، مانند در جزیره جنوبی نیوزلند با تنوع جغرافیایی مورد استفاده قرار میگیرند. گفتاردرمانی در خانه یا درمانهای ترکیبی برای حل مشکلات خاص گفتاری به راحتی در دسترس شدهاند. همچنین استفاده از برنامههای موبایل در درمان گفتار به عنوان راهی برای ارائه درمان در خانه در حال رشد است.
انگلستان
در انگلستان، کودکان حق دارند توسط تیمهای درمان گفتار و زبان NHS محلی ارزیابی شوند که معمولاً بعد از ارجاع توسط بازرسان بهداشت یا محیطهای آموزشی انجام میشود، اما والدین نیز حق دارند به طور مستقیم درخواست ارزیابی کنند. اگر درمان مناسب باشد، یک برنامه آموزشی تهیه خواهد شد. گفتار درمانگران معمولاً در تیمهای چند رشتهای زمانی که یک کودک تأخیر یا اختلال گفتاری دارد فعالیت می نمایند. در سال 2018، 193,971 کودک در مدارس ابتدایی انگلستان در فهرست نیازهای آموزشی ویژه قرار داشتند که نیاز به خدمات گفتار درمانی داشتند. گفتار درمانگران در محیطهای حاد کار میکنند و معمولاً در تیمهای MDT در چندین زمینه تخصصی برای خدمات نوزادان، کودکان و بزرگسالان ادغام میشوند. این زمینهها شامل ؛ مراقبت نوزادان، تنفسی، ENT، گوارشی، سکته، بیماریهای عصبی، ICU، آنکولوژی و مراقبت از سالمندان است.
احتمالاً برای اولین بار است که با واژه آفازی ( aphasia ) یا زبان پریشی مواجه شده اید. ممکن است برای شما این سوالات پیش بیاید که آفازی چیست؟ به چه صورتی پیشرفت می کند؟و چه مشکلات دیگری با این اختلال رخ می دهد؟ کلمه آفازی از دو بخش تشکیل شده است، بخش اول a به معنی عدم و فقدان و phasia به معنی صحبت کردن است. اختلال آفازی یا زبان پریشی به این معنی است که مواردی را که قبلاً فرد می توانسته است بیان کند الان قادر به بیانشان نیست و از توانایی های زبانی نمیتواند مانند قبلا استفاده کند. یکی از علت آفازی نرسیدن خون به نقاطی از مغز و آسیب مغزی است. در درمان آفازی در کودکان و بزرگسالان تشخیص نوع آفازی به صورت آفازی بروکا، آفازی ورنیکه و آفازی گلوبال بسیار مهم می باشد. گفتار درمانی آفازی نیاز به تشخیص آفازی و نوع آن دارد. گفتاردرمانی برای زبان پریشی می تواند در آسیب های ناشی از سکته مغزی، ضربه مغزی، تومورهای مغزی و عفونت ها و… در جهت بهبود اختلالات شناختی و زبانی و گفتاری افراد مداخله کند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی آفازی به صورت تخصصی فعالیت می نماید. از دیگر خدمات گفتاردرمانی دکتر صابر، گفتار درمانی در منزل است که در کودکان با مشکل آفازی بکار می رود. در این مطلب به این سوال پاسخ داده می شود که منشا آفازی چیست و گفتار درمانی آفازی و رهنمود هایی برای درمان آن ارائه می گردد.
آفازی چیست؟
هر انسانی از زبان ( language ) استفاده می کند. حرف زدن، یافتن کلمات صحیح، فهمیدن، خواندن، نوشتن، حالت های صورت و زبان بدن ( body language ) شکل های مختلف استفاده از زبان هستند. توقف یک یا چند مورد از این عملکردهای زبانی ناشی از آسیب مغزی.
کلمه آفازی از دو بخش تشکیل شده است: ( a+phasia ) که ( a ) به معنی عدم و فقدان+ ( phasia ) به معنی صحبت کردن است. به این معنی است که مباردی را که قبلاً فرد می توانسته است بیان کند الان قادر به بیانش نیست از توانایی های زبانی نمیتواند مانند قبلاً استفاده کند. علاوه بر آفازی امکان دارد فلج عصبی رخ دهد و همچنین مشکلات مربوط به:
فعالیتهای هوشیارانه
مشاهده اطراف
توجه و تمرکز و حافظه
اکثر افراد روزانه تعدادی از این مشکلات را تجربه کرده اند که در این شرایط قادر به بیان چیزی که می خواستند بگویند و یا درک حرفهای دیگران نبودهاند. این اتفاق ممکن است داخل شهر و محل زندگی خود با تسلط زیاد به زبان مادری رخ دهد، مثلاً هنگام ملاقات با یک دکتر. در مکان هایی که فرد به زبان و ظرفیتهای ارتباطی آنجا تسلط کمتری دارد اکثر اوقات به نسبت جمعیت بومی محدودتر است مثلاً همیشه در سفارش دادن غذایی که دوست دارد موفق نمی شود. افرادی که از آفازی یا زبان پریشی رنج می برند هر روز این مشکلات را تجربه می کنند،بنابراین نتیجه می گیریم که آفازی یک اختلال زبانی است.
مغز ما برای فعالیت به اکسیژن و گلوکز نیاز دارد. اگر به علت آسیب مغزی در فرایند خون رسانی در ناحیه ای از مغز اختلال ایجاد شود سلول های آن ناحیه از بین می رود. در اکثر افراد نواحی مسئول زبان در نیمکره چپ مغز قرار دارد. در مواردی که آسیب مغزی در این نواحی زبانی رخ میدهد آفازی یا زبان پریشی بروز می کند.
علت آفازی چیست؟
مغز ما برای فعالیت به اکسیژن و گلوکز نیاز دارد. اگر به علت آسیب مغزی در فرایند خون رسانی در ناحیه ای از مغز اختلال ایجاد شود سلول های آن ناحیه از بین می رود. در اکثر افراد نواحی مسئول زبان در نیمکره چپ مغز قرار دارد.در مواردی که آسیب مغزی در این نواحی زبانی رخ می دهد آفازی بروز می کند. هیچ وقت مشکلات دو فرد مبتلا به آفازی کاملا شبیه به همدیگر نیست.
پس علت آفازی در افراد مختلف متفاوت می کند میزان مشکلات ناحیه و آسیب مغزی ظرفیتهای زبانی اولیه و ویژگی های شخصیتی فرد بستگی دارد. بعضی از افراد مبتلا به خوبی قادر به درک زبان هستند اما دریافت واژگان صحیح یا ساختن جملات مشکل دارند در سمت دیگر بعضی از مبتلایان حرف میزنند اما درک و فهمیدن حرف های آنها برای شنونده دشوار است.
ظرفیتهای زبانی افراد مبتلا به آفازیا در این طیف قرار دارد توجه به ظرفیتهای کلی ذهنی افراد مبتلا به آفازی گلوبال در معرض خطر قرار دارد تقریبا همیشه بعد از آسیب تا اندازهای بهبود خود به خودی رخ میدهد این بهبود جزئی است و کامل موفقیت در بهبودی می تواند با تمرین زیاد تلاش و مراقبت به دست آید.
علائم آفازی چیست؟
هیچ وقت مشکلات دو فرد مبتلا به آفازی کاملا شبیه هم دیگر نیست پس آفازی در افراد مختلف متفاوت بروز می کند. میزان مشکلات به ناحیه و شدت آسیب مغزی، ظرفیتهای زبانی اولیه و ویژگی های شخصیتی فرد بستگی دارد.
بعضی از افراد مبتلا به خوبی قادر به درک زبان هستند اما در یافتن واژگان صحیح یا ساختن جملات مشکل دارند. در سمت دیگر بعضی از مبتلایان به آفازی حرف می زنند اما درک و فهمیدن حرف های آنها برای شنونده دشوار است.
ظرفیتهای زبانی افراد مبتلا به آفازیا یا زبان پریشی در این طیف قرار دارد. با توجه به ظرفیتهای کلی ذهنی افراد مبتلا به آفازیای فراگیر در معرض خطر قرار دارد. تقریباً همیشه بعد از بروز آفازی یا زبان پریشی تا اندازهای بهبود خود به خودی زبان رخ می دهد. این بهبود جزئی است و کامل نیست.موفقیت در بهبودی می تواند با تمرین زیاد تلاش و مراقبت به دست آید.
نحوه بروز و پیشرفت آفازی
منشاء آفازی چیست. آفازی ناشی از آسیب مغزی است. منشاء آسیب مغزی اغلب یک آسیب شریانی است مانند اختلالات سکته مغزی، پارگی عروق مغزی، سکته قلبی ناقص که در اصطلاح پزشکی به این موارد ( CVA « cerebral vascular accident» ) یا آسیب عروقی مغزی گفته می شود. ضربه مغزی (ضربه هنگام تصادف) و غده های مغزی ( brain tumors ) موارد دیگری است که باعث بروز آفازی میشود.
چه مشکلات دیگری با آفازی رخ می دهد؟
آفازی به ندرت به تنهایی بروز می کند. اغلب نواحی دیگر مغز هم آسیب می بینند. مثال هایی از مشکلات همراه به شرح زیر است:
فلج نیمه بدن ( hemiplegia ) : اغلب سمت راست بدن از کار می افتد.
از دست دادن نصف بینایی ( hemianopsia ) : فرد چیزهایی که در نیمه سمت ناسالم قرار دارد را نمیبیند.
آپراکسیا ( apraxia ) : فرد در انجام فعالیت های ناخودآگاه و غیر ارادی مشکل ندارد ولی در انجام فعالیت های ارادی مشکل دارد.
اختلال بلع ( dysphagia ): مشکلات خوردن،نوشیدن و بلع مواد غذایی.
مشکلات حافظه ( memory problems ) : حافظ هنگام یاد آوری اطلاعات زبانی نقش بزرگی را ایفا میکند پس از واکنش متفاوت به مسائل مختلف: بعد از حادثه کنترل احساسات دشوار میشود و واکنش ها تغییر پیدا میکند.
صرع ( epilepsy ) : معمولاً صرع بعد از بهبود یک بافت آسیب دیده در مغز بروز میکند.
توجه: بعد از ترخیص از بیمارستان اکثر افراد مبتلا به آفازی یا زبان پریشی به فرایندهای درمانی بیشتری نیاز دارند. بهتر است از پزشک معالج در مورد ادامه درمان و بهبودی سوال شود. درمان آفازی معمولاً توسط آسیب شناسان گفتار و زبان انجام می گیرد. مدت زمان درمان به شدت آفازی،شرایط بهبود و امکانات در دسترس بستگی دارد.
درمان آفازی چیست
روش افراد مبتلا به آفازی یا زبان پریشی برای درک و گفتن تغییر پیدا می کند. افراد می توانند با استفاده درست از گزینه های ارتباطی باقیمانده با افراد مبتلا به آفازی ارتباط برقرار کنند. اغلب افراد مبتلا به آفازی شدید فقط لغات بسیار مهم و کلیدی جملات را درک می کنند. استفاده از کلمات کلیدی برای درک جمله باعث درک نادرست آن میشود زیرا به علت ترکیب لغات کلیدی و دانش کلی چیز ها می تواند پیام اشتباه دریافت شود.
اگر میخواهید به افراد مبتلا به زبان پریشی چیزی بگویید:
برای گفت و گو زمانی را اختصاص دهید.
راحت بنشینید و تماس چشمی داشته باشید.
در مورد خودتان تعدادی جمله ساده بگویید.
آهسته صحبت کنید و از جملات ساده استفاده کنید.
روی کلمات مهم و کلیدی هر جمله تاکید کنید.
کلمات مهم و کلیدی را بنویسید.
جمله را تکرار کنید و نوشته را به او بدهید.
می توانید از نقاشی کشیدن،نشانه ها و حالات بدن استفاده کنید.
وسایل کمکی
در بسیاری کشورها کتاب های تصویری که همراه با کلمات نوشتاری است وجود دارد. میتوان از وسایل و تجهیزات و نرمافزارهای کامپیوتری نیز استفاده کرد.
درمان آفازی معمولا توسط گفتاردرمانی برای زبان پریشی انجام می گیرد، مدت زمان درمان به شدت آفازی بستگی دارد.
دیر حرف زدن کودک به علت اختلال در شکل گرفتن و درک مفهوم در حقیقت به علت اختلال سلسله اعصاب مرکزی یا دستگاه مرکزی حسی گفتار که در لوب تمپرال (شقیقه ای) مغز قرار دارد می باشد. کودکانی که عقب ماندگی ذهنی شدید دارند و دیر حرف می زنند به علت اختلال دستگاه اعصاب مرکزی قادر به گفتار نیستند و برای بیان افکار خود به فریاد و صداهای نامفهوم متوسل می شوند. در اختلالات عروقی مغز ،انسفالیت،فلج و ضربه های مغزی شکل گیری و ارتباط بین کلمات صحیح انجام نمی شود و معنی و مفهوم کلمات شنیده شده درک نمی گردد و به نظر می رسد با زبان بیگانه ای با شخص صحبت می شود. اختلالات گویائی این دسته را جزء آفازی ها یا دیسفازی (زبان پریشی) دسته بندی می کنند که شروع بیماری ناگهانی و آسیب عضوی مغز علت اصلی است. زبان پریشی را نباید با اختلال در رشد زبان اشتباه کرد زیرا در زبان پریشی قبل از ابتلا به بیماری کودک دارای گفتار عادی است. در طبقه بندی زبان پریشی هفت نوع اختلال را نام برده اند که ما به ذکر دو نوع آن اکتفا می کنیم: آفازی ممکن است حرکتی یا بیانی باشد در این صورت کودک سخن دیگران را به خوبی می شنود و معنی و مفهوم آن را درک می کند ولی چون قسمت دستگاه مرکزی حرکتی مغز که در پایین و عقب لوب فرونتال جلو شیاررولاندو قرار دارد و به آن ناحیه بروکا گویند اختلال دارد لذا از بیان آنچه شنیده عاجز است. اگر کودک نوشتن را قبل از ابتلا به بیماری یاد گرفته باشد قادر است آنچه نمی تواند بگوید بنویسد.این کودکان از ایماء و اشاره برای بیان مقصود خود استفاده می کنند. این اختلال سبب بروز بعضی علائم رفتاری مانند افسردگی، کج خلقی، نافرمانی، حالت هیجانی حتی شب ادراری ،مکیدن انگشت،جویدن ناخن و… در کودکان می شود. در این عارضه گفتار آهسته ، غیرسیال وبا سختی انجام می گیرد و علیرغم دشواری در ادای کلمات آنچه گفته می شود معنی دار است. این افراد برای بیان مقصود خود بیشتر از تک واژه هایی که معنی و مفهوم را برساند استفاده می کنند و در صدد یافتن کلمات صحیح هستند.
در نوع آفازی حسی یا دریافتی یا آفازی ورنیکه صدا شنیده می شود ولی کودک معنی و مفهوم سخنان شنیده یا نوشته شده را نمی فهمد زیرا ترکیب و درک معنی و مفهوم اختلال دارد به عبارت دیگر در این افراد سطح فهم زبان شفاهی بسیار پایین است اگر در کودک توانایی درک آنچه شنیده می شود از بین رفته باشد به آن کری کلامی یا زبان پریشی شنیداری گویند. در این کودکان به خاطر آوردن اسامی، بازشناسی کلمات، ناتوانی در نامیدن اجسام، تحلیل زبان محیط، اختلال داشته و گفتار بدون معنی و نامربوط ولی سیال و روان و فرد برای یافتن کلمات و تلفظ واژه ها دچار زحمت نمی شود. شناسائی اصوات غیر گفتاری مانند زنگ درب، سوت قطار، صدای سگ عادی است و اغلب از طریق لب خوانی حرف های دیگران را می فهمند. زبان پریشی دیداری یا کوری کلامی به حالتی گفته می شود که کودک معنای نوشته ای را که می خواند نمی فهمد. این کودکان اشکال زیادی در یادگیری حروف الفباء، حروف صدادار، بدون صدا و کلمات نوشته شده دارند و تشخیص کلمات غالبا با صدای کلمات انجام می گیرد نه شکل آن. در این ناراحتی ضایعه مغزی منجر به قطع نواحی بینائی از نواحی زبانی می شود لذا نواحی زبانی از اطلاعات دیداری واژه ها محروم می شوند. یادگیری اعداد و نت موسیقی معمولا اشکالی ندارد و حافظه بیانی، هوش و گفتار طبیعی است. بعضی کوری کلامی و ناتوانی در خواندن را مطابق هم می دانند. در آفازی شنیداری کودک چند کلمه ای را که یاد گرفته است بازگو می کند ولی مفهومی ندارد. این افراد به نقص خود آگاهی ندارند و کلمات را یکی پس از دیگری بیان می کنند که ارتباط معنا داری با هم ندارند. به علاوه چون مفهوم سوال دیگران را در نمی یابند بنابراین نمی توانند به سوالات جواب صحیح بدهند. مبتلایان به این نوع آفازی ها چون معنای کلمات را نمی فهمند لذا نمی توانند املاء بنویسند ولی قادر به رونویسی و خواندن هستند. این حالت اغلب به علت ابتلا به آنسفالیت رخ می دهد. در این حالت ضایعه در قسمت فوقانی و عقب لوب تامپرال در نیکره غالب مغز می باشد که به ناحیه ورنیکه موسوم است.
نکته قابل ذکر اینکه چون رشد بیانی در دوران کودکی بر کسب مهارت های دریافتی متکی است لذا درعمل هیچگاه با اختلال آفازی دریافتی خالص مواجه نمی شویم و اختلال آفازی به صورت مختلط دریافتی بیانی است. در صورتی که اختلال آفازی دریافتی بیانی در سنین 3 تا 9 سالگی با تشنج های صرعی توأم باشد آن را زبان پریشی صرعی اکتسابی گویند. پیش آگهی این نوع آفازی به مراتب بدتر از آفازی بیانی است و بستگی به شدت ضایعه ، سن بروز و میزان رشد زبان قبل از زمان ابتلا دارد.
گفتار کند،پرزحمت و توام با مکث که عمداً متشکل از کلمات محتوایی است و واژگان دستوری ( نظیر حرف تعریف و حرف اضافه) محدودی دارد ( گفتار تلگرافی)
دشواری در بازیابی کلمات.
وجود خطا های معنایی بسیار ( گفتار توخالی) یا واژه پردازی های نامفهوم ( گفتار غیر قابل درک) در طی یک گفتار روان و دارای ساختار دستوری صحیح.
از دیگر علائم آفازی گفتار روان و دارای شبه واژه گویهای آوایی و یا کلامی.
آسیب در مهارت های درک شنیداری و در نتیجه بروز مشکلاتی در پیروی صحیح از دستورات،تشخیص درست کلمات گفتاری،پاسخگویی صحیح به سوالات.
ضعف در مهارتهای تکرار کلامی.
وجود تاخیر زیاد در پردازش اطلاعات شنیداری یا شروع گفتارهای شفاهی.
وجود گفتار روان/بیش روان،دارای حاشیه پردازی و فاقد کلمات محتوایی گفتار آنومیک)
بیان های کلیشه ای.
وجود آسیب های غیر نمادین ( یعنی آگنوزی، کنش پریشی و تکرار نابجا)
اهداف گفتار درمانی در زبان پریشی (آفازی) کودکان
اصلاح مهارتهای درک شنیداری تا سطح توانش مراجع.
اصلاح بیان کلامی تا سطح توانش مراجع.
استفاده دائمی از راهبردهای خود- رهنمودی کمکی به منظور باقی نگه داشتن مهارتهای ارتباطی کودکان آفازی در سطح توانش وی.
درک نواقص ارتباطی کودکان آفازی توسط خانواده و مراقبین وی.
اجرای یک برنامه ارتباطی توسط خانواده/مراقب بعد از اتمام درمان رسمی.
چه نکاتی در درمان آفازی و گفتار درمانی آفازی رعایت کرد؟
با تیم پزشکی به منظور تشخیص فعلی،تاریخچه پزشکی،درمانهای قبلی و پتانسیل باز توانی کودکان آفازی تبادل نظر نمایید.
با کودکان آفازی و خانواده،یافته های تیم پزشکی و ارتباط آن با گفتار و زبان را به بحث بگذارید.
ارزیابی گفتار و زبان را با تمرکز بر نقص زبان پریشی (آفازی) انجام دهید.
به منظور بحث در زمینه یافتههای ارزیابی،پیش آگهی میزان بهبود مهارت های ارتباطی و راهبردهای درمانی،ترتیب ملاقاتی روشنگر میان متخصصان و خانواده بیمار را بدهید.
در زمینه سطح آموزشی،شغل،پیچیدگی ارتباطی و نیازهای ارتباطی کارکردی بیمار آفازی در خانه،اطلاعاتی را از خانواده/مراقبین او کسب کنید.
تماس چشمی دائمی و مجاورت فیزیکی مناسب با افراد مبتلا به زبان پریشی (آفازی) را در گفتاردرمانی آفازی حفظ نمایید.
عواطف کودکان آفازی را منعکس نمایید و وی را مطمئن کنید که عواطف وی فهمیده می شود (مثلاً: من می فهمم که تو رنجیده ای.(
به صورت مثبت، از تلاش بیمار برای ایجاد ارتباط در طول گفتار درمانی برای زبان پریشی تقدیر نمایید ( مثلا من می توانم ببینم که تو واقعا سعی می کنی صحبت کنی.، و اون برای تو مشکله.)
تمرکز و آگاهی کودکان آفازی از محرکات بینایی را افزایش دهید. مراحل ابتدایی درمان کارکرد بینایی را به این صورت اجرا نمایید که از کودک آفازی بخواهید خطوط ترسیم شده را با انگشت ردیابی کند. سپس اشیا کاربردی را دستکاری کند و آنها را با خطوط ترسیم شده تطبیق دهد.
مجموعه متنوعی از تصاویر و اشیا را به کودکان آفازی ارائه دهید،نحوه تولید کلمات را مدل سازی کنید و با استفاده از حرکات بیانگر،کارکرد اشیا را نمایش دهید،کودکان آفازی را تشویق به تقلید نمایید .
تصاویر یا اشیا مربوط به یک زمینه خاص را به افراد مبتلا به زبان پریشی (آفازی) نشان دهید و از او بخواهید که تصویر یا شیء صحیح را (بعد از آنکه نامیده شد) نشان دهد،عملکرد موفق وی را تقویت کنید و با افزایش پیشرفت او بر تعداد تصاویر/اشیا بیفزاید.
از کودکان آفازی بخواهید به اشیای پیرامون اتاق اشاره نمایند،در هر دستور بر تعداد اشیا بیفزایید(مثلاً سقف را نشان بده یا سقف و سپس پنجره را نشان بده.) پاسخ صحیح را تقویت نمایید.
واکه های مجزا و ترکیبات همخوان- واکه و واکه- همخوان را الگو سازی نمایید، از یک آینه و روش های حرکتی جنبشی استفاده کنید،کودکان آفازی را تشویق به تقلید نمایید.
توالی های کلامی خودکار (نظیر اعداد،روزهای هفته و ماه های سال،) اشعار ساده آشنا یا اطلاعات مربوط به تعیین هویت کودکان آفازی را الگوسازی کنید،کودکان آفازی را تشویق به تقلید در طول گفتار درمانی نمایید.
برون ده کلامی را تسهیل نمایید. یک الگوی آهنگین مختصر (مثلاً سه نت) را برای کودکان آفازی زمزمه نمایید،کلمات را به این الگویی آهنگین اضافه کنید (مثلا صبح بخیر) این بیان را به صورت آواز برای او بخوانید،الگوی آهنگین را رفته رفته حذف نمایید به گونه ای که فقط کلمات گفته شوند،تقلید کلامی کودکان آفازی را در هر مرحله کسب کنید و عملکرد موفق وی را تقویت نمایید.
دستورات شنیداری را با حرکات بیانگر یا حرکات دستی تسهیل گر ترکیب نمایید،به تدریج تعداد این حرکات را کاهش دهید تا جایی که کودکان آفازی دستورات را صرفاً از طریق کلامی فهمیده و اجرا نماید.
به منظور تسهیل بازیابی کلامی (و نیز عبارت های حامل) در افراد مبتلا به زبان پریشی (آفازی)،سلسله مراتبی از نشانهها (ابتدا نشانه های واجی،نشانه های تداعی کلمه و نشانه های کارکردی) را ابداع و ارائه در درمان آفازی نمایید،به تدریج از تعداد نشانه های لازم برای بازیابی کلمه هدف توسط کودکان آفازی بکاهید.
با استفاده از تکلیفی همچون نامیدن تصاویر،نامیدن در ازای سوال،تکمیل جمله،ویژگی و کارکرد اشیا تداعی کلمه و طبقه بندی کردن بازیابی کلمه را برای کودکان آفازی تسهیل نمایید.
از افراد مبتلا به زبان پریشی (آفازی) در زمینه اطلاعات شخصی و محیط پیرامونش سوالاتی بپرسید،پاسخ های صحیح را مورد تمجید قرار دهید،در صورتی که کودکان آفازی پاسخ های ناصحیح دادند،به راحتی پاسخ صحیح را بدهید و سوال بعدی را بپرسید.
از کلماتی استفاده نمایید که کودکان آفازی قبلاً فراگرفته اند،آنها را در جلسات گفتاردرمانی آفازی با حرف تعریف،حرف اضافه،صفات و افعال بیامیزید تا واحدهای دستوری ایجاد شود،از کودکان آفازی بخواهید این عبارت ها را تکرار کنند.
از کودکان آفازی بخواهید به اشیای پیرامون اتاق اشاره نمایند،بر تعداد اشیا در هر دستور بیفزاید (مثلاً سقف را نشان بده یا سقف و سپس پنجره را نشان بده) پاسخ های صحیح را تقویت نمایید.
دستورات دو و سه مرحله ای را (همزمان با بیان آن .م ) نمایش دهید،دستورات را با اشیا پرکاربرد ترکیب نمایید (مثلاً لیوان را بردار و آن را روی سینی بگذار) به تدریج نحوه اجرا را حذف نمایید تا جایی که کودکان آفازی بتوانند دستوراتی را که فقط از ورودی شنیداری دریافت می کند اجرا نماید.
به افراد مبتلا به زبان پریشی (آفازی)تصویری را ارائه نماید و فهرست کوتاهی از سوالات شفاهی را از وی بپرسید و از او بخواهید پس از هر سوال با بله و خیر پاسخ گویند.
تعدادی سوالات کلمهای از بیمار بپرسید،وی را تشویق نمایید تا با جملات کامل پاسخ گوید (مثلاً بپرسید چند سال دارید و او پاسخ دهد من ۲۵ سال دارم یا بپرسید صبح ها چه میخوری؟و او پاسخ دهد من صبحانه میخورم.
گفتار درمانی در درمان آفازی چیست
دو سه جمله انتخابی از یک داستان را برای کودکان آفازی بخوانید،سوالاتی درباره حوادث اصلی،اشخاص یا مکان های مطرح در این جملات بپرسید،پاسخ صحیح را تقویت نمایید.
از کودکان آفازی به خواهید بخش کوچکی از یک برنامه تلویزیونی را که برایش جالب است ببینند،سوالاتی را درباره اشخاص،حوادث یا مکان های موجود در این برنامه بپرسید،درک صحیح را تقویت نمایید.
تصاویر افعال موجود در مجلات،روزنامه ها یا دیگر منابع را به کودکان آفازی نشان دهید،از وی بخواهید آنچه را در تصاویر رخ داده است تعریف نمایند.
متن هایی را برای کودکان آفازی بخوانید،بخش کوچکی از یک برنامه تلویزیونی را با یکدیگر تماشا کنید،با یکدیگر به یک برنامه انتخابی رادیو گوش دهید،از کودکان آفازی درباره حوادث،اشخاص یا مکان ها سوالات جزئی و دقیق بپرسید.
یک مقاله کوتاه از روزنامه یا مجله به کودکان آفازی بدهید که بخوانند و سپس از آن ها درباره حوادث،اشخاص یا مکان های مطرح در مقالات سوالات دقیق و جزئی بپرسید تا درک آنها از مطالب تایید گردد.
با کودکان آفازی مکالمه ساختارمندی را پیش بگیرید،عناوینی که برای آن ها جالب است است به بحث بگذاگرید،به منظور کسب اطلاعات بیشتر از آنها سوالات جهت دار بپرسید.
روشهای خود رهنمودی شامل توصیف کاربرد،حرکات بیانگر تسهیلی(که به شنونده برای حدس کلمه کمک میکند) عبارت های حامل (نظیر من دارم فکر می کنم به…) یا خود رهنمود های نوشتاری را به کودکان آفازی آموزش دهید.
مطالب نوشتاری پیچیده و مبسوطی از عناوین مورد علاقه کودک آفازی به او بدهید تا بخواند،به منظور افزایش میزان یاد سپاری اطلاعات و سپس بیان مبسوط مطالب موردنظرش سوالاتی از وی بپرسید.
همراه با کودکان آفازی برنامههای رادیو گوش دهید یا نمایشهای تلویزیونی را نگاه کنید. به منظور افزایش میزان یاد سپاری اطلاعات در کودکان آفازی و نیز ارائه مبسوط مطالب مورد نظرش،سوالاتی از آنها بپرسید.
به منظور کسب به ساختارهای دستوری مورد نظر،سوالاتی از بیمار بپرسید (مثلاً اگر ساختار مورد نظر،عبارت دارای حرف اضافه (گروه حرف اضافه ای) است از کودکان آفازی بپرسید شما ظروف را کجا می گذارید؟آنها باید پاسخ دهند در کابینت.
همراه با کودکان آفازی به برنامههای رادیو گوش دهید تا نمایشهای تلویزیونی را نگاه کنید،به منظور افزایش میزان یاد سپاری اطلاعات در کودکان آفازی و نیز ارائه مبسوط مطالب مورد نظرش،سوالاتی از وی بپرسید. با هدف افزایش کارایی و وضوح گفتار،موقعیت های محاورهای خاص را به صورت نقش اجرا نمایید (مثلاً در یک رستوران غذا سفارش بدهید یا به پزشک زنگ بزنید). موفقیت کودکان آفازی را تشویق نمایید.
فعالیتهای تسهیلی ویژه ای را در جلسات گفتار درمانی در زبان پریشی برای کودکان آفازی تعیین نمایید تا در آن شرکت نمایند،در جلسه درمانی بعدی از آنها بخواهید توضیح دهند که در فعالیت مربوط به چه اتفاقی افتاد.
از افراد مبتلا به زبان پریشی (آفازی)بخواهید در جلسه گروه درمانی و گفتار درمانی آفازی با دیگر مراجعین مبتلا به زبان پریشی شرکت کنند،در طی جلسه بر نگهداری عنوان و استفاده کودکان آفازی از روشهای خود رهنمودی تاکید نمایید.
به منظور جبران مشکلات یادسپاری کلمه و افزایش روانی مکالمه،به کودکان آفازی آموزش دهید که به صورت دائمی از راهبردهای نظیر حاشیه پردازی،مکث های ساختاری و تکرار عبارت های قبلی استفاده نمایند.
برنامه انتقال را (به منظور استفاده کودکان آفازی هنگام برگشت به منزل) در مرکز درمان آفازی طراحی نمایید. این برنامه شامل انواع نشانه ها،راهبردهای جبرانی و روشهای تسهیل کننده ای می شود که در حفظ مهارت های ارتباطی کودکان آفازی بیشترین تاثیر را دارد،به خانواده/مراقب نحوه اجرای این برنامه را آموزش دهید.
سوالات متداول:
1.علت ایجاد آفازی چیست؟
آفازی به علت یک آسیب مغزی به وجود می آید، این آسیب مغزی به علت یک خونریزی مغزی(سکته) یا ضربه مغزی یا تومور های مغزی ایجاد می شود.
2. بیمار آفازی توانایی صحبت کردن دارد؟
هیچ وقت مشکلات دو فرد مبتلا به آفازی کاملا شبیه هم دیگر نیست. میزان مشکلات به ناحیه و شدت آسیب مغزی، ظرفیتهای زبانی اولیه و ویژگی های شخصیتی فرد بستگی دارد. بعضی از افراد مبتلا به خوبی قادر به درک زبان هستند اما در یافتن واژگان صحیح یا ساختن جملات مشکل دارند. در سمت دیگر بعضی از مبتلایان به آفازی حرف می زنند اما درک و فهمیدن حرف های آنها برای شنونده دشوار است.
3. گفتاردرمانی برای بیمار آفازی چه کار می کند؟
یک متخصص گفتاردرمانی در جهت اصلاح مهارتهای درک شنیداری تا سطح توانش مراجع، اصلاح بیان کلامی بیمار، باقی نگه داشتن مهارتهای ارتباطی کودکان آفازی در سطح توانش آنها درک نواقص ارتباطی کودکان آفازی توسط خانواده و مراقبین وی و پیگیری اجرای یک برنامه ارتباطی توسط خانواده/مراقب بعد از اتمام درمان رسمی تلاش می نماید.