در تعریف این سوال که سالمندی چیست باید گفت سالمندی یعنی تغییرات جسمی، روحی و روانی فیزیولوژیک، خود به خودی و پیش رونده و غیر قابل برگشت. سالمندی بخش پایانی چرخه حیات انسان می باشد. پیر شدن یک پدیدهی جهانی است. با این حال، ایده هایی در مورد آنچه سن پیری را تشکیل می دهد، این که سالمندی چیست، نحوهی برخورد با افراد سالمند و این که چه کسی در صورت نیاز به مراقبت از آن ها مراقبت می کند. همهی این ها در جوامع متفاوت و در طول زمان متفاوت بوده است. سالخوردگی به سنین نزدیک یا فراتر از امید به زندگی انسانها می گویند و بنابراین پایان چرخهی زندگی انسان است. افراد سالمند قدرت تجدید قوای شان محدود است اما خوشبختانه به کمک روش های کاردرمانی سالمندان در منزل یا گفتاردرمانی سالمندان در منزل، می توان از مقدار کسالت آن ها کم کرد. کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر با در نظر گرفتن خدمات کاردرمانی سالمندان در منزل و هم چنین گفتاردرمانی سالمندان در منزل به منظور آسایش و رفاه این افراد، به درمان مشکلات سالمندان کمک می کند.
کاردرمانی سالمندان
بسیاری از مردم می دانند فیزیوتراپی چیست، اما در مورد اینکه کاردرمانی دقیقاً شامل چه مواردی می شود، کمی سردرگم هستند. کاردرمانی فرآیندی است که شامل کمک به افراد در تمام مراحل زندگی (از کودکان نوپا تا سالمندان) برای توسعه، حفظ یا بازیابی مهارت هایی است که برای فعالیت های روزمره (معروف به مشاغل) که معنادار و ضروری هستند، نیاز دارند. نوع کاردرمانی که یک فرد دریافت می کند، بسته به نیازهای او بسیار متفاوت خواهد بود. برای بسیاری از افراد مسن، شرکت در فعالیت های عادی روزمره (مانند راه رفتن، غذا خوردن و…) می تواند یک کار بزرگ و خسته کننده باشد. اغلب اوقات، آن ها ناامید می شوند و در نیمه راه تسلیم می شوند. و هنگامی که آن ها نمی توانند کارهای اساسی روزمره را انجام دهند، اغلب تمایل کمتری به تلاش برای شرکت در سایر جنبه های زندگی، مانند گرد همایی های اجتماعی، گردش های خانوادگی و سرگرمی ها دارند. این می تواند به سرعت منجر به احساس افسردگی و انزوا شود. و به همین دلیل است که نقش یک کاردرمانگر بسیار مهم است. کاردرمانگران با بیماران مسن کار می کنند و به آن ها تکنیک های ورزشی و توانبخشی را آموزش می دهند که انجام کارهای روزمره، مانند لباس پوشیدن، غذا خوردن و حمام کردن را بسیار آسان تر می کند. کاردرمانگران به بیماران کمک می کنند تا مهارت های حرکتی ظریف و اساسی، قدرت، چابکی و دامنه حرکتی خود را بهبود بخشند. حتی بهبودهای کوچک در این زمینه ها می تواند در انجام یک کار روزمره تفاوت ایجاد کند. هنگامی که مردم به کاردرمانی فکر می کنند، بیشتر به فواید فیزیکی آن فکر می کنند. با این حال، کاردرمانی فواید ذهنی متعددی نیز دارد. هنگامی که کاردرمانگران برای اولین بار با بیماران خود ملاقات می کنند، توانایی های شناختی و همچنین توانایی های فیزیکی آن ها را ارزیابی می کنند. به عنوان مثال، اگر والدین مسن شما دچار زوال عقل هستند، کاردرمانگر آن ها نقاط قوت و ضعف آن ها را ارزیابی می کند و سپس یک برنامه مراقبتی را تدوین می کند که شامل حفظ نقاط قوت و تقویت نقاط ضعف است. علاوه بر بازیابی حافظه، دیگر مزیت ذهنی اصلی کاردرمانی این است که می تواند به والدین مسن شما دیدگاه بهتری نسبت به زندگی بدهد. با شرکت در کاردرمانی، والدین شما متوجه خواهند شد که اگرچه بدن و ذهن شان در حال تغییر است، اما همچنان می توانند زندگی بسیار رضایت بخشی داشته باشند. کاردرمانگران به بیماران اعتماد به نفس و عزمی را می دهند که برای بهره برداری حداکثری از سال های پیری خود نیاز دارند.
سالمندی چیست؟
اصطلاحات و واژه های گوناگونی برای این شرایط استفاده می شود که شامل افراد مسن، سالمندان (استفاده در سراسر جهان)، OAP (استفادهی انگلیسی از Old English Pensioner)، سالمندان (استفادهی آمریکایی)، شهروندان سالمند (استفادهی آمریکایی)، افراد مسن (در علوم اجتماعی) و بزرگان (در بسیاری از فرهنگها از جمله فرهنگهای شرقی) می شوند. افراد مسن اغلب توانایی بهبود محدودی دارند و نسبت به بزرگسالان مستعد ابتلا به بیماری، سندروم، صدمات و بیماری هستند. سالمندان همچنین با سایر مسائل اجتماعی در مورد بازنشستگی و تنهایی نیز روبرو هستند. سن پیری یک مرحلهی مشخص زیستشناختی نیست، زیرا دورهی زمانی که با عنوان پیری مشخص می شود از نظر فرهنگی و تاریخی متفاوت است.
اصطلاح سالمندی چیست؟
چه سنی برای شما پیر است؟ ما هر کدام با توجه به تجربه خودمان با اعضای خانواده و افراد مسن و روشی که خودمان را از نظر جسمی می بینیم به این سؤال پاسخ می دهیم. ممکن است یک مرد 40 ساله در دهه 1800 پیر شمرده می شده است. امروزه ممکن است یک مرد 80 ساله اسکی روی آب کند و از نظر جسمی نیز فعال باشد. بسیاری از ما احتمالاً تا دههی 70، 80، 90 یا 100 عمر خود زندگی خواهیم کرد. در سال 2008، حدود 39 میلیون نفر (13 درصد از جمعیت) در سن 65 سالگی و بالاتر بودند. تا سال 2030، 20 درصد از آمریکاییها و در حدود 72 میلیون نفر، 65 سالگی خود را پشت سر می گذارند. سریع ترین رشد جمعیت در سالخورده افراد 85 ساله و مسن تر خواهد بود.
آیا تاکنون اصطلاح خیلی پیر را شنیدهاید؟ این اصطلاح برای تمایز بین افراد پیر و پیرتر ایجاد شده است. ما به این تمایز احتیاج داریم زیرا مردم بسیار طولانی تر از گذشته زندگی می کنند. اگر یک 65 ساله پیر است، پس کسی که 80 ساله است را چه بنامیم؟ فرتوت به بخش مسن تر نسل قدیمی اشاره دارد، اما این تعاریف بیشتر به خود افراد بستگی دارد. امروزه بسیاری از افراد 80 ساله دوچرخه یا تنیس بازی می کنند یا درگیر فعالیت های دیگری هستند. بسیاری از آن ها هنوز هم بسیار فعال هستند. بنابراین، آن چه مهم است این است که چگونه در سنین بالا احساس می کنیم و چقدر خوب می توانیم از نظر جسمی، ذهنی و عاطفی عملکردی داشته باشیم (به آن وضعیت عملکردی گفته میشود). معمولاً بین وضعیت عملکردی فرد، سلامتی و کیفیت زندگی رابطه مستقیمی برقرار می شود. با این حال، سازمان بهداشت جهانی (WHO 2013) سلامتی را به صورت وضعیت بهزیستی کامل ذهنی، جسمی و اجتماعی و نه صرفاً فقدان بیماری یا ضعف تعریف می کند. این تعریف بسیار مهم است زیرا این واقعیت را مورد توجه قرار می دهد که حتی در هنگام زندگی با اختلالات مزمن و سایر مشکلات بهداشتی، سلامتی و بهزیستی را می توان تجربه کرد. در نهایت باید گفت که وضعیت عملکردی فرد تعیین کنندهی اصلی پیری موفقیت آمیز است. استفاده از خدمات کاردرمانی سالمندان در منزل و گفتاردرمانی سالمندان درمنزل برای درمان ضعف ها و مشکلات سالمندان کمک کننده است.
اهمیت کاردرمانی در حفظ استقلال سالمندان
کاردرمانی سالمندان نقش کلیدی در ارتقاء کیفیت زندگی افراد مسن دارد. با افزایش سن، توانایی انجام فعالیتهای روزمره مثل لباس پوشیدن، آشپزی یا حمام کردن کاهش مییابد. کاردرمانگران با ارزیابی عملکردی، تدوین برنامه تمرینی و ارائه تجهیزات کمکی (مثل دستگیرهها و صندلیهای مخصوص) کمک میکنند تا سالمندان بتوانند بخش بزرگی از فعالیتها را مستقل انجام دهند. مطالعات نشان میدهد کاهش استقلال منجر به افسردگی و انزوا میشود؛ بنابراین کاردرمانی با تقویت مهارتهای جسمی و شناختی، اعتماد به نفس را افزایش میدهد و وابستگی به دیگران را کم میکند. این روند توانسته خطر سقوط را نیز کاهش دهد
فعالیت بدنی و کاردرمانی سالمندان
با افزایش نسبت سالمندان در جوامع گوناگون، امید به زندگی آن ها نیز افزایش می یابد. با این که فعالیت بدنی روزمره (فعالیت های بدون ساختار در زندگی روزمره) و مشارکت در فعالیت های بدنی ساختارمند (فعالیتهای ساختاری و برنامهریزی شده) دارای مزایای سلامتی زیادی هستند، سطح فعالیت بدنی روزمره و مشارکت در فعالیت های بدنی ساختارمند با افزایش سن کاهش می یابد. افزایش سن با کاهش توانایی جسمی مرتبط است و می تواند منجر به کاهش انجام فعالیت های روزانه شود که در نهایت می تواند به کاهش فعالیت بدنی روزمره و فعالیت های بدنی ساختارمند ختم شود. این روند نگران کننده ای است که می توان با حفظ فعالیت بدنی در پیری از آن پیشگیری کرد. در کنار کاردرمانی سالمندان در منزل و گفتاردرمانی سالمندان در منزل، استفاده از یک فعالیت بدنی منظم و روزانه به سالمندان کمک کرده تا امید به زندگی بیشتری داشته باشند.
اصول محیط امن برای کاردرمانی سالمندان در منزل
محیط مناسب شرط لازم برای انجام صحیح تمرینات است. نور کافی، تهویه مناسب، عدم صدا و موانع، از فواید آن هستند . همچنین توضیحات دستوری باید ساده، شمرده و همراه با نمایش عملی باشد؛ برای مثال، اگر سالمندی متوجه دستور «پایت را سمت راست بیاور» نشد، باید از اشاره استفاده شود یا حرکت توسط درمانگر نمایش داده شود. توجه به مشکلات شنوایی و بینایی از اهمیت بالایی برخوردار است. محیطی روشن، مرتب و ایمن باعث آرامش ذهنی و مشارکت مؤثرتر فرد سالمند در فرایند درمان میشود.
1-چه کسانی نیاز به کاردرمانی سالمندان دارند؟
افرادی با مشکلات تعادلی، ضعف عضلانی، دمانس، پارکینسون یا پس از سکته مغزی که استقلال آنها کاهش یافته یا خطر سقوط دارند.
2-چه تمرینهایی در کاردرمانی سالمندان انجام میشود؟
تمرینات تعادلی (ایستادن روی یک پا)، مقاومتی (با کش یا وزنه سبک)، کششی و فعالیتهای هماهنگی ذهن و بدن.
آیا تا به حال ورزشکارانی را دیدهاید که بیشتر با یک سمت خود میتوانند ورزش را بهتر انجام دهند؟ این پدیده غلبه طرفی نام دارد که نقش شایانی در عملکرد ورزشکاران دارد. با این حال، میتواند نقطه ضعفی برای ورزشکاران در برخی رشتههای ورزشی باشد. خصوصا هنگامی که ورزشکار نتواند به سمت مخالف دریبل کند یا در زدن ضربه پنالتی به یک سمت خاص تمایل بیشتری داشته باشد. در فعالیت ریختن آب از پارچ عملکردهای دستیابی ،گرفتن، بلند کردن ،ریختن پایین آوردن و رها کردن به صورت سری اجرا میشود. پردازش متوالی موجود در زبان، شماره ها و حرکات بدین معنی است که به نیمکره ی چپ “آنالیز کننده” گفته شود. نیمکره ی راست مغلوب، ظرفیت بیشتری برای پردازش اطلاعات بینایی و فضایی دارد. شناخت اشیاء محیط در پوزیشن قسمتهای مختلف بدن در حین انجام حرکات و ارتباط فضایی بین اشیاء و نقاط در محیط در ارتباط با نیمکره ی راست هستند. کلینیک تخصصی کاردرمانی دکتر صابر با در نظر گرفتن خدمات متنوع و تخصصی در حیطه درمان غلبه طرفی در کودکان، رضایت همیشگی مراجعان را به خود جلب می کند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
نیمکره غالب و مغلوب و غلبه طرفی
نیمکره ی غالب نسبت به نیمکره مغلوب ، معمولا چپ گرایش به بزرگتر و سنگینتر بودن دارد. ورودی ها به دو سمت از حواس و از سایر نواحی مغز و طناب نخاعی عمدتا یکسان هستند و تفاوت در بین دو سمت در ظرفیت آن دو برای پردازش اطلاعات مختلف نهفته است. نیمکره ی چپ غالب در اغلب افراد در عملکردهای زبانی(خواندن، نوشتن، ادراک و تولید زبان) غالب است. این عملکردها پردازش مراحل، لغت به لغت، و کلمه به کلمه را درگیر می کنند. نیمکره چپ همچنین با پردازش مراحل عملکردها که پایه ی اغلب حرکات عملکردی ما هستند ارتباط دارد. نیمکره ی راست با کل به جای جزء سر و کار دارد و “سنتزکننده” نام گرفته است. تفاوت در پردازش عاطفی دو نیمکره باعث شده است که نیمکره راست “مغز عاطفی” خوانده شود. نیمکره راست اطلاعات عاطفی را در گفتار و حالت چهره، پردازش می کند. افراد با آسیب نیمکره ی راست ممکن است ناتوان بودنشان را انکار کنند یا نسبت به آن بی تفاوت باشند. آنهایی که به علت آسیب نیمکره چپ مشکلات زبانی دارند، معمولا احساس اضطراب و افسردگی کرده اما ممکن است عاطفه را از راه های غیر زبانی مثل بیان چهره ای ، بفهمند و ابراز کنند. ارتباط متقابل قوی بین نواحی قشر مغز به این معنی است که هر لوب از نیمکره غالب و نیمکره مغلوب به صورت انفرادی کار نمی کند. ارتباط بین نواحی حسی و حرکتی قشر نواحی قشری به زیر قشری، ساقه مغز و طناب نخاعی و بین نیمکره راست و چپ اتفاق میافتد به علاوه هر جزء از شناخت میتواند شبکه هایی را که اجزائشان در نواحی مختلف چندگانه ی قشر هستند را درگیر کند. افراد با مشکل در قسمت یکسانی از مغز میتوانند نتایج متفاوتی بر اساس گستردگی آسیب مخ و نواحی دیگر مغز که درگیر است داشته باشند. به عنوان مثال اگر غلبه طرفی در کودکان به صورت تمایل به راست بدن باشد، ولی کودکان از چشم چپ خود به عنوان چشم غالب استفاده کنند، این موضوع میتواند سبب بروز اختلالاتی در خواندن و نوشتن آن ها شود.
آسیب های مغزی
اصطلاح های hemiplegia” و “hemiparesis در ارتباط با کمبود حس و حرکت در نتیجه ی آسیب سیستم اجرایی مغز در یک سمت مغز میباشد. در سازماندهی سیستم عصبی مرکزی اغلب مسیرهای فیبرهای عصبی بین مغز و طناب نخاعی به سمت مقابل، تقاطع می کنند. این بدان معنی است که آسیب در نیمکره راست مغز باعث فلج سمت چپ بدن و آسیب نیمکره چپ یاعث فلج سمت راست بدن خواهد شد. در مورد آسیب مغزی، مکان آسیب به جای سمت فلج توضیح داده می شود. باید تاکید شود که نقایص شناختی در نتیجه آسیب سیستم اجرایی مغز میتوانند با یا بدون نقص حسی و حرکتی باشند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با انجام خدمات درمانی در حوزه درمان آسیب مغزی در غرب و شرق تهران مشغول به فعالیت می باشد.
سیستم شناختی
سیستم پیچیده شناختی به صورت یک کل با همکاری متقابل زیر مجموعه هایش در سطوح مختلف از پردازش عمل می کند. به منظور بهره مندی و فهم شناخت، سیستم میتواند به اجزائش تجزیه شود هر مهارت اساسی شناختی عملکرد موثر را حمایت میکند و اسیب در هر زیر سیستم بر روی کل سیستم تاثیر میگذارد چهارچوب کاری کاردرمانی برای کار بالینی فاکتورهای مراجع را که ممکن است در عملکرد حیطه های کاری مختلف تاثیر بگذارد طبقه بندی می کند. در چهار چوب OTPF عملکردهای عمومی و خاص دهنی به این صورت خلاصه میشود:
-عملکردهای ذهنی کلی شامل: هوشیاری، جهت یابی ،شخصیت، انگیزه و آمادگی
-عملکردهای اختصاصی ذهنی شامل: توجه ،حافظه، درک، شناخت، ایجاد مفهوم، برنامه ریزی حرکتی، پاسخهای روانی – حرکتی ،عاطفه، آگاهی بدنی، اعتماد به نفس، زبان و اعمال ریاضی
البته باید به این نکته توجه داشت که اگر عملکرد های ذهنی کودک دچار مشکل شود، همچون غلبه طرفی در کودکان، می توان با انجام درمان های متفاوت از جمله کاردرمانی ذهنی به حل این مشکل کمک نمود.
در این مطلب هوشیاری و عملکردهای اختصاصی ذهنی را در نوروسایکولوژی مطرح میکنیم. اکتساب مهارتهای زبانی و عملکردهای ریاضی را شامل نخواهد شد. همکاری با گفتار درمانگران زمانی که در مهارتهای زبانی و حافظه آسیب وجود دارد ضروری است. موضوعات تحقیقها در نوروسایکولوژی شامل درک ،توجه ،حافظه، طرح ریزی و حل مساله میباشد. یک چالش توسط نورمن (۱۹۸۰) برای روانشناسان شناختی مطرح شد تا فرهنگ ،آگاهی، عواطف و سیستم عقاید را وارد تحقیقات شناختی خود بکنند از آن زمان عاطفه، به عنوان یک موضوع تحقیق در علوم شناختی قرار گرفت (گازانیگا و همکاران ،۲۰۰۲ فصل ۱۳) و راهی که توجه میتواند در هر دو سطح آگاهی و عدم آگاهی اعمال ،شود یک حیطه ضروری از تحقیقات میباشد. سازماندهی این مطلب برای بازتاب دادن تواناییهای شناختی طراحی شده است که موضوع اصلی تمرینات بالینی کاردرمانی میباشد اجزاء شناخت در گروه سرفصلهای زیر گروه بندی میشوند:
ادراک دیداری: شناخت چهره واشیاء
تواناییهای فضایی: مهارتهای ساخت و ساز آگاهی بدنی و جهت یابی جغرافیایی
توجه: حفظ شده، انتخابی و چندگانه
حافظه: حافظه اجرایی، بلند مدت و حافظه روزمره
حرکات :هدفمند مدل برنامه ریزی برنامه ریزی حرکتی و هدفمند
عملکرد اجرایی: رفتارها و اعمال روتین و غیر روتین و خود آگاهی
سوالات متداول:
1- غلبه طرفی در چه سنی شکل میگیرد؟
غلبه طرفی عموماً بین ۲ تا ۵ سالگی شکل میگیرد و تا حدود ۴–۵ سالگی تثبیت میشود. اگر کودک بعد از این سن همچنان غلبه قطعی نداشته باشد، ممکن است در هماهنگی حرکتی و یادگیری اختلالاتی ایجاد شود
2- چه تمرینهایی برای تثبیت غلبه طرفی توصیه میشود؟
تمرینهایی مثل شوتکردن توپ، ماهیگیری پلاستیکی، تیراندازی نرم با اسباببازی، بازی بولینگ، کجبازی با توپ چسبناک، پوشیدن وزنه یا چسباندن کاغذ رنگی روی عینک برای چشم هدف. این تمرینها باید روزانه ۱۵–۲۰ دقیقه و برای چند هفته اجرا شوند
بازخورد کاردرمانی و آگاهی از نتایج برای یادگیری و اینکه آیا کاردرمانی تاثیر دارد ضروری است. ما از بازخورد درونی، اطلاعاتی که از احساسات ما نشأت میگیرد، در اجرای تمام تمرینات و فعالیتها استفاده میکنیم. ما از آگاهی از نتایج اعمال خود برای ارزیابی تأثیرشان و بازخورد از سیستم حسی خود برای تنظیم و بهبود بخشیدن به عملکردمان استفاده میکنیم. بازخورد خارجی همانی است که توسط دیگران ارائه میشود، و به عنوان ابزاری برای آگاهی دادن از نتایج و یا برای نظارت بر عملکردی که پیشرفت میکند. یک جزء مهمّ از بارخورد و آگاهی از نتایج، اجزاء عاطفی آن میباشد. نوع بازخوردی که ما از دیگران یا از آگاهی از نتایج دریافت میکنیم میتواند رضایت، پاداش و انگیزه یا نارضایتی و عدم علاقه را نشان دهد. بنابراین بازخورد کاردرمانی یک ابزار درمانی و یادگیری مهمّ و یک ویژگی برجسته از روش رفتاری میباشد. بازخورد کاردرمانی میتواند مثبت یا منفی باشد، فوری یا با تأخیر در فواصل زمانی در طول یک فرآیند یا به عنوان چکیده در پایان کار ارائه شود. شاید آن در خطاهای بارز، باعث توجّه به جنبه های عملکرد، تقویت عملکرد صحیح و پررنگ کردن رابطه بین اعمال و نتایج آنها استفاده شود. دکتر صابر در کلینیک توانبخشی غرب تهران با انجام تخصصی ترین خدمات کاردرمانی، بهترین بازخورد کاردرمانی را به مراجعین می دهد. رضایت همیشگی مراجعان به کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، تجربه همیشگی ما را در ارائه بهترین راهکار های کاردرمانی می باشد.
این که یک فرد چگونه به طور مؤثّر میآموزد، میتواند با نوع و الگوی بازخوردی که دریافت کرده هم در رابطه با ماهیت تمرین و هم در رابطه با شخصیت خود فرد و نقص شناختی که تجربه کرده است، تعیین شود. بازخورد مثبت کاردرمانی زمانی که مکرّراً داده شود میتواند توجّه و انگیزه را حفظ کند، امّا اگر در طول زمان ادامه پیدا کند ممکن است منجر به این شود که فرد به جای سیستم داخلی خود به آن وابسته شود. این ممکن است مانع یادگیری شود. بازخورد کاردرمانی که حین تمرین داده شود ممکن است باعث حواس پرتی شده و مانع عملکرد برای شخصی با نقص توجّه شود. بازخورد کاردرمانی که فقط در آخر فعالیت تکمیل شده داده شود ممکن است در افراد با نقص در حافظه کوتاهمدّت ارزش محدودی داشته باشد. دوباره، این نکات در مورد بازخورد به عنوان یک ابزار دیگر برای درجهبندی مداخله میباشد. هر چه که یک مراجع پیشرفت کند، بازخورد میتواند برای تشویق تثبیت یادگیری، اتکاء بر مکانیسمهای بازخورد داخلی و بر قضاوت فردی، کمرنگ شود. روش دیگر بازخورد مثبت کاردرمانی موقّت میتواند یک استراتژی برای به چالش کشیدن توجّه و ارزیابی حواس پرتی باشد.
بازخورد مثبت کاردرمانی
درجه بندی یک ابزار مهمّ برای ارزیابی کاردرمانی است. روشهای رفتاری، یادگیری و آموزشی خواص ذاتی دارند که به درجهبندی امکان عمل میدهند. «چگونه»، «کی» و «چرا» در درجهبندی کاملاً به نیازها و پیشرفت خود مراجع بستگی دارد بنابراین هیچ مجموعه فرمول و نسخهای وجود ندارد. علاوه بر جنبههای خاص مداخله که در بالا بحث شد، اجزای گستردهتر یک برنامه یا زمانبندی باید به عنوان یک ابزار برای تغییر نیازها برای فرد، یا تنظیم تمرین و فعالیتها به نیازها و ظرفیتهایشان درنظر گرفته شوند، اینها هستند:
زمان ـ فراوانی و طول مدّت جلسات و فعالیتها میتوانند برای تطبیق یا به چالش کشیدن سطح انرژی، تحمّل و مقاومت در برابر خستگی فرد، افزایش یا کاهش یابند.
پیچیدگی ـ تداخل بافتار، نیازهای محیطی و ماهیت تمرینها و فعالیتها تمام خواستههای مختلف بر تواناییهای شناختی اعمال میشود و میتواند برای کاهش یا افزایش نیازهای عملکردی، دستکاری شود.
استفاده درمانی از خود ـ مهارتهای ارتباطی و اجتماعی درمانگرها بدان معنی است که در کنار تکنیکهای خاص مانند راهنمایی کردن و بازخورد، استفاده از رفتارهای زبانی و غیرزبانی میتواند برای تنوّع رابطه درمانی مانند یک برنامه مداخله پیشرفت، استفاده شود. این میتواند به معنی تنظیم یک نقش خانوادگی برای یک مشارکت متعادل در روند توانبخشی یا انتقال تصمیمگیری از درمانگر به مراجع هر چه که قضاوت و بینش بهبود یابد. توانمندسازی، مسئولیتپذیری شخصی، احترام و انتخاب حقوق پایهای انسان هستند. آسیب مغزی که باعث نقص میشود و دائماً بر این جنبه بنیادی از وجود انسان را تأکید میکند و بازگرداندن آن بسیار مهمّ میباشد، اگرچه به ندرت جزء اهداف توانبخشی تعیین میشوند.
آیا کاردرمانی تاثیر دارد؟
آموزش راهکار کاردرمانی شامل توانمندسازی مراجع در شناسایی مشکلات آکوپیشنال خود، و سپس حل مسائل، اجرا و ارزیابی راهکارهای شناختی تکلیفی و بررسی بازخورد کاردرمانی جهت برطرف کردن آنها میباشد. تأثیرات این روش بر این اندیشه استوار است که تکالیف فردی، به وسیلهی کار با مراجع برای به کار بردن یک تکنیک و بهبود توانایی او با شماری از فعالیتها که برای وی مشکل است ارتقاء مییابد. سایر تکنیکهای رفتاری به وسیلهی بهبود عملکرد کاری با یک تکلیف محدود میشود، برای مثال نوشیدن از یک فنجان بزرگ. این روش در فصل 9 مورد بحث قرار خواهد گرفت. این مسئله همچنین در چهارچوب مرجع عصبی رشدی، و در رویکردهای مداخلهای مثل CO-OP (جهتیابی شناختی برای عملکرد کاری) برای کودکان دچار اختلالات رشدی موجود است.
محوریت کاردرمانی
محوریت کاردرمانی و کاردرمانگران در سلامت و رفاه انسان زیربنای کار بالینی را در بررسی بازخورد کاردرمانی میباشد که میتواند در مورد این که هدف هر مداخلهای تسهیل توانایی زندگی در محیط خانه به صورت امن و مستقل، ادامه نقشهای قبلی یا کسب نقشهای جدید زندگی و فعالیتها، و مشارکت به عنوان یک عضو ارزشمند در جامعه به صورتی که برای فرد در بافتار خود معنادار باشد، مورد بحث قرار گیرد. بنابراین با وجود این هدف جامع و گسترده کاردرمانی یک تجربه متفاوت برای افراد متفاوت میباشد، و تمرینات آن در مراکز خدماتی مختلف متفاوت است. یکی از مشکلات رویکرد آکوپیشنال یا «بالا به پائین» این است که میتواند منجر به اشتباه سهوی و کمتر از حدّ برآورد کردن مهارتهای عملکردی مهمّ و عملکردهای بدنی مربوطه گردد.
برعکس، تمرکز زیاد روی عملکردهای اجزاء یا عملکرد تکلیف به طور مجزا، ممکن است سبب شود تا نتوانیم مداخلات مورد نظر را مطابق اولویتهای فردی و نیازهای خاص فرد مشخص کنیم.
و همان طور، انتخاب نگرش جبرانی علیرغم وجود پتانسیل بهبودی با کمک نگرش بهبود نقایص، یا تأکید بر بهبود نقایص به جای کسب استقلال با کمک مداخلات جبرانی، خطراتی هستند که درمانگران باید از آنها آگاه بوده، و دلایل زمینهساز کار بالینی را بشناسند. فصل پیش رو این مسئله را در بحثی پیرامون ابزارهای ارزیابی و تمرینهای «بالا به پائین» و «پائین به بالا» مدّنظر قرار میدهد. این فصل مسائل مربوط به مداخله را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
همانند ارزیابی، مداخلات باید یک توجّه عادلانه به موارد زیر داشته باشند:
ساختار و عملکرد بدن، مهارتهای عملکردی، اجرای فعالیت، نیازهای مشارکت و نقش محیط (فیزیکی، اجتماعی و نگرشی). نقص در آگاهی و فهم این اجزاء که ارتباط متقابل دارند، و اهمیّت آنها برای هر فرد، اثرات درمان را با مشکل مواجه خواهد کرد. این مسئله ممکن است در یک رویکرد «دیکته شده» برای نگرش توانبخشی مطرح شود، با وجود این که خط سیر مراقبت و روشهای استاندارد تأکید بر زمانبندی و مداخلات اختصاصی دارند. در حالی که وجود استاندارد و خط سیر مشخص در کار بالینی ارزشمند است، امّا میتواند خطری برای قدرت استدلال و تصمیمگیری درمانگران باشد و حتّی در برخی موارد پاسخگوی نیازهای بعضی مراجعین نباشد.
کاردرمانگر باید مداخلاتی را مورد استفاده قرار دهد که:
1- بر پایه ی آگاهی از همه ی سطوح عملکرد، ساختار بدن، آکوپیشن و مشارکت، و بافتاری که فرد در آن زندگی میکند باشد.
2- از آنالیز و ارزیابی شواهد منتشر شده، که ممکن است از یافتههای مطالعات کارآزمایی بالینی نشأت گرفته باشد استفاده کند.
با وجود این که رویکرد چه «بالا به پائین»، «پائین به بالا»، درمانی، جبرانی یا مخلوطی از همهی آنها باشد، باید بر پایهی نیازهای مراجع و شواهد بنا گردد و با ترجیحات درمانگر و روتینهای عادتی همراه نگردد.
ارزیابی یک جزء پایه ای از هر تعامل درمانی بین یک متخصص حوزه سلامت و مراجع میباشد، و معمولاً نقطهی آغاز مداخلات درمانی است. دکتر مهدی صابر، با ارزیابی و معاینات بالینی دقیق به بررسی و درمان اختلالات و مشکلات در کودکان و بزرگسالان می پردازد. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی تهران مجهز به بخش های تخصصی ماساژ درمانی، گفتاردرمانی، کاردرمانی، بازی درمانی، رفتاردرمانی و… می باشد. کاردرمانی در منزل از جمله امکانات دیگر کلینیک کاردرمانی دکتر صابر می باشد که در پیشبرد اهداف درمانی به بیماران کمک بسزایی می نماید.
در این مطلب به ماهیت توانبخشی شناختی و نقش چهارچوب تئوریکی برای هدایت و ساختاردهی کار بالینی را مورد توجه قرار میدهد. دو چهارچوب معرفی شده ، با تئوریها و مدلهای آکوپیشن در یک راستا قرار گرفته اند، بگونه ای که به کار بردن آنها متمرکز بر آکوپیشن است. مراحل و اجزای ارزیابی، عوامل مؤثر بر عملکرد مراجع و انواع اندازه گیریها شرح داده خواهد شد. هدف ایجاد یک رویکرد عملگر است، که بر پایهی تئوریها و ارزیابیها باشد. OTPF یک ساختار است که پیشنهاد میشود که درمانگران را برای تصمیمگیری و ارزیابیهای مناسب هدایت میکند.
ارزیابی در کاردرمانی
کاردرمانی به عنوان استفاده درمانی از مشاغل زندگی روزمره با افراد، گروه ها یا جمعیت ها (یعنی مراجع) به منظور افزایش یا امکان مشارکت تعریف می شود. خدمات کاردرمانی برای توانبخشی، بازتوانی و ارتقای سلامت و تندرستی مراجعین با نیازهای مرتبط با ناتوانی و غیر ناتوانی ارائه می شود. استانداردهای عملکرد کاردرمانی، الزامات کاردرمانگران و دستیاران کاردرمانی برای ارائه خدمات کاردرمانی است. کاردرمانگران ارزیابی های عملکردی را انجام داده اند و این تجربه انباشته به ما چندین درس حیاتی آموخته است. اول، یک نمایه جامع از عملکرد بیمار به روش های ارزیابی متعدد نیاز دارد. دوم، محتوای ارزیابی و سازه های اندازه گیری باید با زمان تغییر کنند. سوم، فناوری می تواند ارزیابی عملکردی را بهبود بخشد و گسترش دهد. چهارم، ارزیابی های مبتنی بر عملکرد فعالیت های روزمره نیز می توانند برای اندازه گیری عملکردهای بدن یا نقص ها استفاده شوند. ارزیابی و سنجش بخش مهمی از فرآیند کاردرمانی است. با این حال، در حالی که تجزیه فعالیت ها به عملکردهای بدن یا نقص ها امکان پذیر است، نتایج توانایی بیماران را برای ادغام عملکردهای شناختی، حرکتی، حسی و عاطفی لازم برای تکمیل یک فعالیت پیچیده منعکس نمی کند. بسته به دلیل مراجعه مراجع شما برای درمان، ارزیابی ها می توانند شامل حوزه هایی از جمله:
-مهارت های مراقبت از خود
-مهارت های بینایی و ادراکی
-مهارت های عملکرد اجرایی
-یکپارچگی حسی
-مهارت های حرکتی درشت
-مهارت های حرکتی ظریف
ارزیابی های کاردرمانی به متخصصان کاردرمانی این امکان را می دهد که بینش عمیق تری نسبت به توانایی ها و چالش های عملکردی مراجع به دست آورند. این اطلاعات نه تنها برای تنظیم درمان متناسب با نیازهای منحصر به فرد هر مراجع و اطمینان از یک برنامه درمانی متمرکز و مؤثر، بلکه برای توجیه بیشتر خدمات برای بازپرداخت، حیاتی است. ارزیابی ها همچنین در پیگیری پیشرفت در طول زمان، شما را قادر می سازد تا مداخلات را در طول درمان مراجع در صورت نیاز تنظیم کنید. درک ارزیابی های مختلف کاردرمانی مهم است زیرا به شما کمک می کند مرتبط ترین ارزیابی ها را برای نیازهای خاص مراجع خود انتخاب کنید. برخی از حوزه هایی که ارزیابی ها می توانند برای آن ها استفاده شوند عبارتند از:
-فعالیت های زندگی روزمره
-شناخت
-غربالگری و ارزیابی رانندگی و تحرک در جامعه
-زمینه و محیط ها
-پیشگیری از سقوط و ترس از سقوط
-ظرفیت عملکردی
-شناخت عملکردی
-سلامت روان و رفتاری
-استراحت و خواب
-یکپارچگی حسی و پردازش حسی
OTPF چیست؟
ارتباط مدلهای مفهومی و چهارچوبها برای هدایت کار بالینی، OTPF یک چهارچوب با ساختار طراحی شده جهت توضیح و هدایت فعالیتهایی که در بالین، کاردرمانی و ارزیابی را شکل میدهند، میباشد. این چهار چوب با رویکرد مفهومی و طبقهبندی ICF ،که یک چهارچوب قابل کاربرد و در برگیرنده همهی حوزههای مربوط به سلامتی میباشد ارتباط دارد. OTPF همچنین مفاهیم و تئوریهای چندین مدل کاردرمانی را به کار میگیرد، برای مثال ‘PEOP و CMOP–E که در سال ۲۰۱۱ توسط Sumsion مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هر دو مدلها ویژگیهای رویکرد مراجع محور و یک مفهوم سیستم تعاملی انسانها بعنوان موجودات آکوپیشنال را در بردارند. عملکرد آکوپیشنهای معنادار اولین موضوع مورد توجه هر دو مدل میباشد.
OTPF میتواند بعنوان یک راهنما برای توانبخشی شناختی در نظر گرفته شود، که درمانگر را برای توضیح و آنالیز عملکرد، کاری تشخیص نقاط قوت و نقاط ضعف حمایت میکند. همینطور این چهارچوب در ارتباط دادن مدلهای مربوطه، که رویکردها، روشها و تکنیکهای ارزیابی را هدایت میکنند، نیز نقش دارد. این چهار چوب با ICF ارتباط دارد، به گونهای که به درمانگر کمک میکند تا پایبندی به حرفه، اصول کلی و ارزشهای کاری را حفظ کند.
ارزیابی کاردرمانی چگونه انجام می شود؟
ارزیابی یک جزء پایه ای از هر تعامل درمانی بین یک متخصص حوزه سلامت و مراجع میباشد، و معمولاً نقطهی آغاز مداخلات درمانی است. این چهارچوب شامل جمع آوری اطلاعات، تشخیص نقاط قوت، مشکلات و اندازه گیری میزان تأثیر روی فرد در بافتار خاص زندگی او میباشد. که راه مؤثری برای برنامه ریزی هدف میباشد. ارزیابی، و ارزیابی مجدد در داخل فرآیند کاردرمانی جای میگیرند و برای تشخیص تغییرات در عملکرد مراجع در هر زمانی استفاده میشوند.
OTPF طبقه بندیهای اطلاعات را به اولویتها و مسائل حرفهای گره میزند، و درمانگر را هدایت میکند تا ارتباط بین مهارتهای عملکردی و تکالیف، فعالیتها و آکوپیشنها را مدنظر قرار دهد، همینطور درمانگر را راجع به این که چه اطلاعاتی ممکن است از طریق ارتباط کلامی برگزیده شود( تاریخچه کاری، نیازها و …) ، و این که چه چیزی از طریق مشاهده و اندازه گیری بدست میآید( عملکرد کاری و مهارتهای (عملکردی )راهنمایی میکند.ICF ، یک چهارچوب کلی میباشد، که یک مجموعه کامل از حوزههای فعالیت را فراهم میکند اما بین واژههای معنایی آکوپیشنال تفاوت قائل نشده یا ارزیابی آنها را نشان نمیدهند.
در این مبحث ما مراحل و اجزای فرآیند ارزیابی را مدنظر قرار خواهیم داد و عواملی را که باید کار درمانگران به منظور ارزیابی مناسب و به موقع برای برنامه ریزی مداخلات جهت برطرف کردن نیازهای سلامتی و آکوپیشنال افراد دچار آسیبهای شناختی را مد نظر داشته باشند، مطرح خواهیم کرد.
اصول ارزیابی
اصول ذیل که جزیی از ارزیابی و کاردرمانی مناسب میباشد، باید در همهی ارزیابیها و اندازه گیریها مدنظر باشد. این نکات همراه با جزئیات در این فصل مطرح میگردند.
به عوامل پیش نیاز یا همراه که میتواند مراجع را از ارزیابی انتخابی حذف کند. توجه نمایید، برای مثال صرع یا تاریخچهی پرخاشگری، یا وجود هر گونه کانتراندیکاسیون. آیا مراجع میتواند با نیازهای عملکردی و نیازهای روند ارزیابی تطابق حاصل کند؟ آیا هیچ گونه مشکل ارتباطی، محدودیتهای فیزیکی یا آسیبهای حسی که روی ظرفیت و عملکرد مؤثراند وجود ندارد؟
آماده سازی مراجع و محیط
همراه با هر فرایند ارزیابی، مهم است تا مراجع، خودمان و محیط (شامل خطرات ارزیابی) را آماده کنیم، و در شروع، معرفی و توضیحاتی از هدف جلسه فراهم کنیم. این مسئله در بخش بعدی با جزئیات بیشتری مطرح میگردد.
انتخاب روش یا ابزار ارزیابی کاردرمانی
مهم است تا تعیین کنیم که آیا مراجع با معیارهای یک ارزیابی خاص که برای جمعیت کلینیکی/ گروه سنی/ یا فرهنگی خاص اعتبار دارد تناسب دارد یا نه؟ برای مثال برخی ارزیابیها ممکن است آسیبهای شناختی را مورد ارزیابی قرار دهند اما تنها در افراد مبتلا به سکته مغزی قابل استفاده باشند، و برخی گروههای سنی از ارزیابی خارج گردند.
درمانگر باید با ساختار و ویژگیهای تعدادی از ارزیابیهای که بر روی آکوپیشن تمرکز کردهاند آشنا باشد، که در انتخاب ابزارهای مناسب به او کمک میکنند.
ابزارهای ارزیابی که بر پایهی یک چهارچوب سلامتی مثل ICF هستند باید تا جای ممکن مورد استفاده قرار گیرند، که این مسئله کار بین رشتهای مؤثر و ارتباطات را تسهیل کرده، و واژهها و تعریفها را به طور واضح نشان میدهد. استفاده از مفاهیم یکپارچه ممکن است نیاز به تکرار سؤالات یا روندهای پایهای که درمانگران اغلب انجام میدهند را کم کند.
صلاحیت در استفاده از ابزار/ روش انتخاب شده
آموزش ممکن است برای اجرای روا و پایای یک ارزیابی مورد نیاز باشد. اگر تنها استفاده از یک زیر مجموعهی ارزیابی مورد نیاز باشد، این مسئله را که آیا روی روایی و پایایی تأثیر دارد مدنظر داشته باشید.
اگر یک مراجع در یک ارزیابی به مرور زمان بهبودی نشان دهد، وی میتواند یاد بگیرد که چگونه این ارزیابی را انجام دهد، آیا مهارتهای عملکرد شناختی وی نیز واقعاً بهبود مییابد؟ ویژگیهای ارزیابی و آن چه را که ممکن است مورد توجه قرار دهید فرد کمکی ندهد.
1-برای چه کودکانی ارزیابی کاردرمانی ضروری است؟
کودکانی با تاخیر رشد حرکتی، اختلال هماهنگی رشدی، اوتیسم، بیشفعالی/کمتوجهی، رفلکسهای غیرطبیعی یا عقبماندگی ذهنی باید تحت ارزیابی قرار گیرند تا مداخله مناسب انجام شود
2-رفلکسهای حفاظتی چه اطلاعاتی ارائه میدهند؟
این رفلکسها واکنشهایی را در برابر فشار ناگهانی بررسی میکنند، مانند واکنش پاراشوت که بین ۶‑۱۲ ماهگی ظهور میکند و نشاندهنده رشد سیستم عصبی است
کاردرمانی شناختی بر جنبه مهمی از مشکلات بیمارانی نظیر افراد با آسیب مغزی، سکته و یا آلزایمر همچنین کودکان با اختلالات ذهنی موثر است. ICF یا چارچوب طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت از چشمانداز توانبخشی، همه اجزا زندگی فرد را که میتواند بر سلامتی مؤثر باشد را طبقهبندی و کدگذاری کرده است. در مورد افراد دارای اختلالات عملکردی شناختی، این طبقهبندی ارزیابی و طراحی مداخلات جهت محدودیت در فعالیت و مشارکت را تسهیل میکند. همچنین این سیستم کشف تسهیلکنندهها و موانع محیطی فرد را در بافتار مخصوص وی ایجاد میکند. نشاندادهشده است که تیم چند متخصصه سکته مغزی نیز تفکر همهجانبه جهت شفافسازی ارتباطات اعضا تیم و نقش آنها را افزایش میدهد؛ بنابراین چهارچوبی برای استفاده و افزایش آگاهی از ماهیت و تأثیر اختلالات شناختی خاص در تیم چند متخصصه در اختیار قرار میدهد. البته چهارچوب ICF محدودیتهایی نیز دارد، از جمله جزء عوامل شخصی که طبقهبندی نشده و در مدلهای کاردرمانی مطرح و به همراه این چهارچوب باید استفاده شود. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه توانبخشی پیشرفته با استفاده از چهار چوب ها و تکنیک های روز دنیا به درمان بیماران می پردازد. در این مطلب به توضیح چهار چوب ICF در کاردرمانی شناختی پرداخته می شود.
اگر شما از هر نوع اختلال جسمی همچون عوارض ناشی از جراحی یا سایر مشکلات حرکتی رنج می برید، می توانید به مرکز کاردرمانی دکتر صابر در غرب و شرق تهران جهت بررسی وضعیت مشکلات خود یا انجام کاردرمانی در منزل مراجعه نمایید. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با جمعی از متخصصین کاردرمانی شناختی، جسمی، ذهنی،گفتاردرمانی مجرب، حرفه ای ترین خدمات کاردرمانی و گفتاردرمانی را در تهران ارائه می دهد.
چهار چوب ICF در کاردرمانی شناختی
در چهارچوب ICF ، همهی مدل های درمانی، تکالیف و نقشهایی که در حوزهی توجه کاردرمانگران قرار دارد، انجام می شود. کالج کاردرمانی انگلستان خاطرنشان کرد که ICF بهخوبی “مفهوم سلامت و ناتوانی را بجای تشخیص و علت پزشکی بر مشکلات افراد در بافتارشان منتقل کرده است”.
در حمایت از این ادعا میتوان طبقهبندیهای استفاده شده توسط ICF را مشاهده کرد که در موازات با مفاهیم کاردرمانی شناختی و تعریف انسان بهعنوان موجود، آکوپیشنال، قرار دارند. چهارچوب مورداستفاده توسط کار درمانگران شباهتهای معنیداری با قسمت اعظمی از ICF ،دارد که ترجمان اطلاعات تخصصی حرفه کاردرمانی را به شکل شناخته شده بینالمللی و چند متخصصه ممکن میسازد. اما ICF به علت ماهیت چند هدفی و حرفهای بودن نمیتواند همه تغییرات در طبقهبندی وضعیت انسان را توصیف کند؛ بنابراین هر حرفه بهداشتی به تمرکز و تخصصیشدن در جنبههای مختلف مطابق زبان و مفاهیم حرفه خود نیاز دارد. به طور خلاصه، ICF از طبقهبندی هر کاری که انجام میدهیم عاجز است. OTPF بنا به نیاز کار درمانگران جهت تحلیل فعالیتها بنا به خصوصیاتشان، نیازها و تواناییهای فرد برای اجرای فعالیت اختصاصی شده است؛ بنابراین مهارتها و الگوهای اجرایی و نیازهای فعالیت مواردی است که بهدقت در ICF ذکر نگردیدهاند. لذا استفاده از ICF باید در تیم چند متخصصه و با چهارچوبهای حرفهای همراه شوند.
ICF و OTPF برای کسب اطلاعات درباره نقش و عملکردهای کاردرمانی شناختی در توانبخشی شناختی استفاده میشوند. سایر چهارچوبها مانند چهارچوب مفهومی اروپایی برای کار درمانگران نیز میتوانند استفاده شوند. توصیه میشود کاردرمانگران در کنار ICF مدل کاردرمانی را انتخاب کنند که بتواند نیازهای مراجع و خدمات موردنیاز را به بهترین وجه برآورده سازد.
کاردرمانی شناختی
بسیاری از دانشجویان کاردرمانی شناختی از مدلهای تئوریکی و چهارچوبهای مختلفی برای مشخصکردن، سازماندهی و درک نیازها و مشکلات آکوپیشنال افراد و گروههایی که با آنها سروکار دارند، استفاده میکنند. این دو چهارچوب ما را برای سازماندهی اطلاعات بزرگ و گسسته به شیوه سیستماتیک و تعیین ارتباط آنها یاری میدهند.
آن چه را که این چهارچوبها ارائه نمیدهند، تئوریها یا توضیحاتی درباره چگونگی ایجاد یک پدیده یا ارتباطات آن و همچنین عدم معرفی ابزار، شیوه یا تکنیکی جهت بررسی نیازها و مشکلات اکوپیشنال فرد است. البته مورد آخر توسط تئوریهای شناختی، توانبخشی و پایههای حرفهی کاردرمانی معرفی میشود.
نمونه مراجع: آقای ب ۳۵ساله که به علت تصادف دو چرخهاش با یک اتومبیل دچار ضربهمغزی شده است. وی دچار برخی آسیبهای بافت نرم (بریدگی و کبودی) شده است اما این آسیبها به سرعت رفع شدهاند. او در یک رستوران مشغول به کار و با والدینش زندگی میکرده است. او بعد از ۲ هفته بستری شدن در بیمارستان مرخص گردیده و به تیم توانبخشی که شامل کاردرمانی بود، ارجاع داده شده. است در مصاحبهی ابتدایی مشکلاتی در حافظه وی شناسایی شده است والدین او تغییراتی را در رفتارش مانند عدم اقدام به انجام مهارتهای خود مراقبتی و روزمره فراموشی و حواسپرتی را گزارش دادند. ارزیابیهای بعدی مشکلاتی را در بازیابی و بازشناسی، حل مسئله، تفکر انتزاعی و محاسبه نشان دادند. سایر جنبههای شناخت برای مثال، حافظه کوتاه مدت، توالی و مهارتهای ساده ریاضی در محدودهی طبیعی بودند.
با استفاده از چهارچوب ICF این نقایص شناختی و عملکرد آکوپیشنال (سطح فعالیت و مشارکت) و شناسایی عوامل محیطی (موانع و تسیهل کنندهها ) را مشخص کنید. توجه کنید که چگونه با استفاده از این چهارچوب میتوان ارتباط ناتوانی، عملکرد و عوامل زمینهای این فرد را مشخص کرد.
استفاده از چهار چوب ICF
این مثال موردی استفاده از چهارچوب ICF را نشان و یک روش سیستماتیک برای ایجاد تغییر در شرایط سلامتی که بر عملکرد کاری آقای ب اثر، گذاشته معرفی میکند مهارتهای خاص ا و دانش کاردرمان برای اکتشاف، درک و تشخیص تعاملات این اجزا ضروری میباشد. علاوه بر این، اجزا و تعاریف چهارچوب، پایه ICF دو جز فعالیت و مشارکت هر فرد که توانایی وی را مشخص میکنند، تعریف میکند که تحت عنوان واژههای ظرفیت و عملکرد نامیده میشوند.
“ظرفیت” یک توصیف کننده است که به قابلیت و توانایی فرد اشاره و بالاترین سطح عملکرد فرد در محیط استاندارد میباشد (برای مثال در یک آزمایشگاه یا آشپزخانه بخش توانبخشی).
“عملکرد” به عملکرد واقعی فرد در بافتار و محیط طبیعی (برای مثال در مرکز خرید محله یا آشپزخانه خود فرد) اشاره میکند. در مورد آقای ب، وی ممکن است تا بتواند در یک محیط آشنا یک وعدهی غذایی را به علت سرنخهای بینایی و زمینهای که وجود دارند آماده سازد، اما ممکن است برای انجام همین کار در آشپزخانه بخش توانبخشی که ناآشنا میباشد، ناتوان. باشد. این مسئله اهمیت ارزیابی اجزای تواناییهای فرد و همچنین ظرفیت محدود برای یک فعالیت خاص را مینمایاند که ضرورتاً عملکرد محدود فرد را، پیش بینی نمیکند. در مقابل، عملکرد موفق در یک فعالیت نمیتواند نمایانگر یک ظرفیت طبیعی باشد بکارگیری این مسئله در بالین، با استفاده از تست نوروسایکولوژی” بازشناسی شی” است که محدودیت پردازش شناختی را شناسایی میکند. بررسیهای بیشتر در محیط عادی فرد و بافتار وی جهت تشخیص وسعت مشکلات در زندگی روزمره، نیز توصیه میشود.
هدف مداخلات کاردرمانی شناختی، بهبود فعالیت و مشارکت فردی از طریق اجرای چند رشته ای و فراگیر برنامه های یکپارچه کاردرمانی برای بهینه سازی عملکرد است. کاردرمانی شناختی بر اساس مدل زیستی – روانی – اجتماعی است، به اصول فرد محوری و جهت گیری عملکردی پایبند است و برنامه های مداخله ای فردی را در زمینه های مختلف اجرا می کند. در عملکرد بالینی، توصیه شد که فرآیند استاندارد مبتنی بر ICF دنبال شود و به طور سیستماتیک از طبقه بندی های بین المللی خانواده سازمان بهداشت جهانی استفاده شود. یک مفهوم کاردرمانی و سیستم روش شناختی مبتنی بر ICF و یک مدل جامع اجرای کاردرمانی بالینی ایجاد شده است که هدف مداخلات کاردرمانی مبتنی بر فعالیت و مشارکت بر اساس آن است، و سطح سیستماتیک، ساختار یافته، استاندارد و پالایش شده کاردرمانی را افزایش می دهد. به منظور افزایش استدلال کاردرمانی در عملکرد بالینی، عناصر مختلفی مانند رویکرد مراجع محور، مراقبت مبتنی بر شواهد و کار بین رشته ای باید در نظر گرفته شوند، اما این یک چالش است. بر اساس تحقیقات، نه می توان با اطمینان اثبات کرد و نه می توان با اطمینان رد کرد که کاردرمانی برای اختلال شناختی یک درمان موثر برای بیماران بزرگسال با آسیب های سیستم عصبی مرکزی در مقایسه با عدم کاردرمانی است. ارزیابی های شناختی کاردرمانی ابزاری اغلب دست کم گرفته شده در جعبه ابزار یک کاردرمانگر هستند. مهارت های شناختی عملکردی در میزان سازگاری بیماران با تغییراتی که آسیب ها و بستری های عمده در بیمارستان می توانند ایجاد کنند، محوری هستند. درک عملکرد شناختی بیمار می تواند به ما درمانگران کمک کند تا با آن ها در جایی که هستند ملاقات کنیم و مداخلات خود را به بهترین شکل برای حمایت از آن ها در طول فرآیند بهبودی هدایت کنیم. ارزیابی های شناختی کاردرمانی به ایجاد یک عملکرد پایه از پردازش، حافظه کوتاه مدت و بلند مدت، آگاهی از ایمنی، قضاوت و مهارت های حل مسئله کمک می کنند. سایر مهارت های مرتبط با شناخت شامل توجه، بینش و عملکرد اجرایی کلی هستند. به عنوان کاردرمانگران، ما نقشی بسیار گسترده تر از صرفاً توانبخشی استقلال به معنای بیومکانیکی ایفا می کنیم. ما به هر یک از بیماران خود به صورت جامع نگاه می کنیم، از جمله ارزیابی شناخت آن ها و این که چگونه این عامل استقلال و ایمنی روزانه آن ها را محدود یا حمایت می کند. مهارت های شناختی دست نخورده برای حرکت در محیط ها یا موقعیت های جدید ضروری هستند، و درک مجموعه مهارت های شناختی بیماران مان به ما کمک می کند تا درمان های خود را نه تنها برای آموزش بدن، بلکه برای تمرین مغز نیز هدایت کنیم.
با استفاده از چهارچوب ICF می توان نقایص شناختی و عملکرد آکوپیشنال (سطح فعالیت و مشارکت) و شناسایی عوامل محیطی (موانع و تسیهل کنندهها ) را در خصوص مشکلات بیمار مشخص نمود تا روند درمان را تسهیل کنیم.
2. آیا بر پایه چهارچوب ICF می توان همه اهداف درمانی را در کاردرمانی کودکان برآرده نمود؟
خیر، توصیه میشود کاردرمانگران در کنار ICF مدل های دیگر کاردرمانی را انتخاب کنند که بتواند نیازهای مراجع و خدمات موردنیاز را به بهترین وجه برآورده سازد.
کاردرمانی و توانبخشی از خدمات موثر در حیطه سالمندان می باشند که در مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر ارائه می گردد. کاردرمانی جسمی در سالمندان با اختلالات تعادلی، پارکینسون و دمانس یا بیماران سکته مغزی به سالمندان کمک می کند حداکثر استقلال فردی را بازیابند و زندگی مستقل خود را ادامه دهند. کاردرمانی ذهنی و گفتاردرمانی در حیطه مشکلات تکلمی سالمندان، آلزایمر و مشکلات استدلالی فعالت می نماید. توانبخشی سالمندان در منزل از دیگر خدمات کاردرمانی می باشد که به تناسب محیط منزل با توانایی های سالمند و استفاده از وسایل کمکی جهت تطابق فرد با ناتوانی هایش می پردازد. متخصصین توانبخشی سالمندان تلاش می کنند که سالمندان در محیطی ایمن در منزل به فعالیت های روزانه خود بپردازند.
تصمیماتی راجع به ارزیابی مراجع بر پایهی ارتباط بین عملکرد کاری، عوامل محیطی (بافتار) و اجزای عملکردی (مهارتهای عملکردی، ساختار و عملکرد بدن) میباشد مسائل مربوطه مورد توجه قرار دادن اینکه ارزیابی باید «بالا به پایین » یا «پایین به بالا » باشد است. این مسائل توسط hocking در سال ۲۰۰۱ مطرحشده و توسط Douglas در سال ۲۰۰۷ در مطالعهای راجع به رویکردهای ارزیابی شناختی و کاردرمانگران کانادایی که با سالمندان کار میکنند موردبحث قرار گرفته است. ارزیابی «بالا به پایین» فرض میکند که عملکرد کاری اندازهگیری اولیهی توانایی فرد برای عملکرد موفق در محیط میباشد. همهی اجزا، هم خارجی و هم داخلی (نقشها، ارتباطات سلامتی، هویت کاری، نیازهای فردی و اولویتها، محیط) منجر به عملکرد کاری میشوند. ارزیابی بر اساس آکوپیشن میباشد، که همه اجزا را با هم یکپارچه میسازد. ارزیابی «پایین به بالا» بر اساس این است که اجزای عملکردی، کلید عملکرد کاری موفق میباشد. ارزیابی و درمان آسیبها منجر به اصلاح نقایص عملکرد کاری میشود و یک ارتباط مستقیم بین آسیب و عملکرد وجود دارد ارزیابی بر پایهی آسیب صورت میگیرد. توافق حرفهای آشکار ساخته است که ارزیابیهای «بالا به پایین» یا بر پایهی اکوپیشن مناسبتر بوده و از اهداف کاردرمانی میباشند. بااینحال، همانطور که محققان بیان کردهاند، چالشهای فراوانی راجع به این دیدگاه وجود دارد. آنها راجع به نیازهای مراجع که باید در انتخاب رویکرد هم در ارزیابی و هم در درمان دخیل باشد، بحث کردهاند. و مثالهایی را راجع به اینکه یک یا چند رویکرد ممکن است برای ماهیت شرایط سلامتی مراجع نامناسب باشد را مطرح کردهاند. شواهد در حمایت از این دیدگاه که آسیبهای ساختار یا عملکرد بدن همیشه با درجه نقص عملکرد کاری در ارتباط نمیباشد افزایش پیدا کردهاند و ارزیابیهای سطح آسیب نمیتواند بهتنهایی برای پیشبینی مشکلات عملکردی مطرح شوند. Douglas در سال ۲۰۰۷ نمونهی کاردرمانگران کانادایی که از ابزارهای ارزیابی «بالا به پایین» یا «پایین به بالا» استفاده میکنند را نشان داد. برای ابزارهای «پایین به بالا» مزایایی مانند قابلیت دسترسی اجرای آسان، حساسیت و ویژگی برای اهداف غربالگری وجود دارد. برای ابزارهای «بالا به پایین» دلایلی مانند تشخیص نقایص عملکردی و پیشبینی امنیت یا نیاز به خدمات وجود دارد. بااینحال ارزیابیهای «بالا به پایین» اغلب غیراستاندارد بوده که مسائلی از قبیل روایی و پایایی پدید میآید.
ارزیابی در کاردرمانی سالمندان
مزایای یک رویکرد کاردرمانی یا «بالا به پایین» که میتواند شامل: تجربهی مراجع از ارزیابی معنادار میباشد و ارتباط مستقیمی با نیازهای آکوپیشنال دارد. ارتباط بین ارزیابی و مداخله واضح است. یک ارزش پیشبینی دارد که میتواند ترخیص را شکل داده و برنامهریزی تصمیمگیریهای آینده را روشن سازد. تمرکز آکوپیشنال انگیزهی مراجع و مشارکت فعال را تشویق میکند. ابزارهای ارزیابی نیز بهعنوان ابزارهای اندازهگیری پیامد مفید هستند به خاطر اینکه محتوای عملکردی و توجه به بافتار نیز مدنظر قرار میگیرد. ارزیابی بر اساس اکوپیشن در جستجوی درک ماهیت و وسعت مشکلات مراجع از دیدگاه خودش، گرفتن تاریخچهی کاری، نقش فرد و مسئولیتهای وی در خانواده و جامعه فعالیتهایی که ضروری و مناسب برای زندگی روزمرهاند، و اینکه چه چیزی برای وی معنادار، موردنیاز و خواستهی او میباشد تا به عملکرد کاری مناسب دست پیدا کند، است. ارزیابی اکوپیشنال اجزای کیفی و کمی، شنیدن روایت مراجع، ارزشها و نگرانیها، و مشاهده و اندازهگیری تواناییهای عملکردی در طول فعالیت را یکپارچه میکند. طراحی مداخلات مناسب بدون در نظر گرفتن آگاهی از فعالیتها و آکوپیشنهایی موردنیاز و خواستهی مراجع، بافتار وی یا دانش و تواناییهای پایهی شناختی موردنیاز انجام فعالیتها، موردبحث است. ارزیابیهایی که بر پایهی آکوپیشن هستند تشخیص اهداف کلی را آسانتر کرده و حوزههای عملکردی را که در اولویت هستند نشان میدهند، که به معنی استقلال در فعالیتهای خودمراقبتی توانایی اداره خانه، اکتساب دوبارهی مهارتهای کاری یا بهبود مهارتهای تکلیف میباشد. ارزیابیهای سطح آسیب نقش ضروری و مهمی در توانبخشی شناختی دارند. کاردرمانگران ممکن است همیشه فرآیند ارزیابی را از دیدگاه آکوپیشنال شروع نکنند، که همیشه ممکن نمیباشد، یا ممکن است نیازهای سلامتی و اولویتهای فرد موردتوجه قرار نگیرد. در عمل درمانگران از ترکیب روشهای «بالا به پایین» و «پایین به بالا» بر طبق نیازهای مراجع و انواع مختلف اطلاعاتی که برای درمانگر موردنیاز است استفاده میکنند. مزایای کلیدی ارزیابیهای «پایین به بالا» یا بر اساس سطح آسیب شامل: آشکارسازی نقایص شناختی خاص و شدت آنها. مورداستفاده برای مراجعی که شرایط هوشیاری پایینی دارد و عملکرد کاری بشدت محدود شده است. کنترل تغییرات در طول زمان و در نقایص خاص (تأثیرات درمان بهبودی خود به خودی یا بدتر شدن). مراجع معنا را در فهم ماهیت و وسعت آسیب مییابد. تصمیماتی برای تغییر رویکردهای درمانی از درمان به تطبیق یا جبران میتواند توسط شواهدی از ارزیابیهای «پایین به بالا» حمایت شود. برای مثال، تکرار یک ارزیابی روی میزی برای بیتوجهی بینایی ممکن است هیچگونه بهبودیای در این آسیب نشان ندهد، و تصمیم میتواند آموزش مراجع جهت اسکن بینایی برای فعالیتها باشد، تا این مشکل جبران گردد. ارزیابی فعالیتهای روزانهی زندگی (ADL) ممکن است بهبودی آکوپیشنال را نشان دهد.
توانبخشی سالمندان در منزل و کلینیک
OTPF آکوپیشنها را طبقهبندی کرده و ارتباط بین اجزای عملکرد انسان را با عملکرد فعالیتها و آکوپیشنها را شرح میدهد. ممکن است که رویکردهای ارزیابی را در داخل این چهارچوب بگنجانیم. ارزیابیهای سطح آسیب، عملکرد را در سطح عوامل مراجع و مهارتهای عملکردی مدنظر قرار میدهد. ارزیابیهای آکوپیشن و سطح فعالیت عملکرد فعالیت را در حوزهی آکوپیشن مدنظر قرار میدهد. ماهیت و محتوای هرکدام از ابزارهای ارزیابی میتواند برای قرار دادن آن در چهارچوب مورداستفاده قرار گیرد، که به معین کردن ارزش و تناسب فرایند ارزیابی، و ارتباط آن با دیگر ارزیابیها کمک میکند. برای مثال، (RPAB) یک تست مورداستفاده برای افراد مبتلابه سکته مغزی که جهت نقایص درکی با استفاده از تکالیف روی میزی غربالگری میشوند است. آن از فعالیتهای آشنای روزمره استفاده نمیکند، و به روش استاندارد برای هر مراجع تهیه شده است. این ابزار عملکرد فعالیتهای روزمرهی زندگی، توانایی مراجع برای تعامل با محیط را اندازهگیری نمیکند. PRAB یک ارزیابی مبتنی بر سطح آسیب است. در فرآیند ارزیابی کاردرمانی، این ابزار اطلاعات تشخیصی باارزشی را برای وجود نقایص درکی میدهد، و نشان میدهد که چرا یک فعالیت روزمره ممکن است مشکلاتی را برای مراجع ایجاد کند. نتایج میتوانند انتخاب راهکارهای تطابقی را که ممکن است به تسلط بر این مشکلات کمک کنند، تسهیل سازند. ارزیابی نمیتواند یک اندازهگیری از توانایی آکوپیشنال فرد را فراهم سازد و عملکرد مراجع را در فعالیتهای آشنا و محیط آشنا پیشبینی کند. بنابراین، بهتر است که در سطح عوامل مراجع (ساختار و عملکرد بدن) و مهارتهای عملکردی انتخابشده، نقایصی را که ممکن است نیاز به بررسی بیشتر داشته باشند، غربالگری کنیم، یا بهبودیهای خود به خودی را پیگیری نماییم. این مسئله نمیتواند واقعاً عملکرد کاری را پیشبینی کند. مطالعات کمی PRAB را بهعنوان یک ابزار پیشبینی کننده در ارتباط با عملکرد بیان کردهاند. برای مثال، مطالعهی Donnelly در سال ۲۰۰۲ بیان کرد که PRAB میتواند عملکرد کاری را در ترخیص زمانی که همراه با FIM استفاده میشود پیشبینی کند. بااینحال، همان مطالعه بیان کرد که سن مراجع قدرت پیشبینی کنندگی قویتری دارد. همهی ارزیابیها با اجزای چهارچوب خاص سازگار نمیباشند. برخی ابزارهای غربالگری استاندارد از میکنند، بنابراین دو هدف دنبال میشود؛ اندازهگیری عملکرد فعالیت و همچنین تشخیص آسیبها، structure observational test of function و Assessment of motor and process skills هر دو عملکرد فعالیتها و مهارتهای عملکردی را ارزیابی میکنند. همینطور، آنها میتوانند اندازهگیری عملکرد کاری و همینطور تشخیص و اندازهگیری آسیبها را انجام دهند. این نوع ارزیابی ممکن است به کاهش تعداد کلی ارزیابیهایی که یک مراجع نیاز دارد و زمان موردنیاز برای فعالیتها برای ارزیابی نقایص شناختی استفاده ارزیابی کمک کند. بااینحال، استفاده کلینیکی از یک ارزیابی توسط عوامل مثل هزینه، قابلیت دسترسی و نیازهای آموزشی تحت تأثیر قرار میگیرد، و اینها ممکن است مانع استفاده از این ابزار در برخی شرایط و محیطها شود. فرآیند ارزیابی جامع شناختی با دامنهای از روشها و ابزارهایی که شامل همه سطوح: عملکرد کاری، فعالیت و عملکرد تکلیف، مهارتهای عملکرد شناختی و عوامل مربوط به مراجع، نیازهای آکوپیشنال مربوط به مراجع میباشد، انجام میگیرند. از طریق فرآیند ارزیابی، ضروری است که درمانگر از استدلال بالینی برای انتخاب کردن بیشتر ابزارهای مناسب استفاده کند.
اهمیت توانبخشی سالمندان در منزل
ما انتخاب بین ارزیابیهای آکوپیشن محور و آسیب محور را در توانبخشی سالمندادن مدنظر قرار دادهایم. این انتخاب ضرورتاً سؤالاتی راجع به روایی و اولویتهای حرفهای برای درمانگر و مراجع را نشان میدهد. آیا شما نیازهایی را که باید ارزیابی شود را به روش مناسب مورد ارزیابی قرار دادهاید؟ کدامها اطلاعات مفیدی را برای توانبخشی فراهم خواهد کرد؟ مورد دیگر توجه به استفاده از ابزارهای استاندارد و غیراستاندارد است؟ این نمونه توجه زیادی را در ستون توانبخشی در طول دورهای از زمان به خود اختصاص داده است. Clive – Lowe در سال ۱۹۹۶ اهمیت ارزیابی استاندارد را برای کار درمانگران مدنظر قرار دارد، نهفقط اطمینان از ارزیابی دقیق مراجع بلکه شواهدی برای بالین، که خدمات مقرونبهصرفه را افزایش داده و نقد کلینیکی دقیق را میسر میکند. Hobart در سال ۱۹۹۶ و Wade در سال ۲۰۰۴ روی اهمیت استانداردسازی برای کار بالینی خوب تأکید کردند، و معنای خصوصیاتی مثل، روایی، پایایی، حساسیت و پاسخدهی را موردبحث و بررسی قراردادند. Salter انتخاب مسائلی را در ارتباط با ابزارهای اندازهگیری نتایج در سکته مغزی، وابسته به اجزای عملکرد بدنی (ارزیابی آسیب) (۲۰۰۵)، محدودیت در فعالیت (۲۰۰۵b) و محدودیت در مشارکت (۲۰۰۵c)، مدنظر قرار داده گزارش تحقیقات در ابزارهای ارزیابی و تمرینات بهطور منظم شامل بحث دربارهی استفاده از ابزارهای استاندارد در برابر غیراستاندارد میباشد. این مقالات یک دید جامع از عوامل مهم در انتخاب ابزارهای اندازهگیری را مطرح میکنند، که قابل کاربرد در توانبخشی شناختی و همچنین توانبخشی عصبی میباشند.
بیماری پارکینسون یک اختلال حرکت پیشرونده عصبی است. که خود را با لرزش اندام ها، مشکلات حرکتی و سفتی عضلات نشان می دهد. مشکلات تعادلی، کندی در شروع حرکات و راه رفتن از دیگر علائم پارکینسون می باشد. علت بیماری پارکینسون هنوز شناخته نشده است. درگیری در دهه 50 زندگی شناسایی می شود. تحقیقات وسیعی در حیطه تشخیص علت پارکینسون انجام شده است. عوامل محیطی مانند تغذیه ،استرس و مصرف سیگار در کنار علل ژنتیک موجب بروز علایم پارکینسون در بیمار می گردد. دکتر پارکینسون با ارزیابی علائم بیمار به طرح برنامه درمانی مناسب می پردازد. مرکز کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون دکتر صابر در زمینه ارائه خدمات توانبخشی به بیماران پارکینسون و کنترل روند بیماری همچنین توانبخشی در منزل جهت حفظ استقلال فردی بیمار فعالیت می نماید. در این مطلب به توضیح این موضوع که علت پارکینسون چیست؟ و چه نشانه هایی دارد پرداخته می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
4 ویژگی اصلی بیماری پارکینسون
1) لرزش (لرزش در حال استراحت) : غالباً با فعالیت کاهش می یابد، اما برای برخی افراد همچنان ادامه خواهد داشت. معمولاً یک طرفه شروع می شود و سپس به سمت دو طرفه پیش می رود.
2) سفتی: سفتی در عضلات که مانع از نرمی و روانی حرکت می شود. برای هر صفحه حرکتی در هر دو امتداد در یک مفصل خاص.
3) اختلال حرکتی داوطلبانه:
برادیکینزیا: کندی در حفظ حرکت
آکینزیا: کندی در شروع حرکت؛ پدیده ای به نام ” انجماد” تجربه می شود، فرد هنگام تلاش برای شروع، حفظ یا تغییر الگوی حرکتی ( به عنوان مثال هنگام نزدیک شدن به پله ها، گوشه چرخاندن، راه رفتن از طریق درگاه) از آن دست می کشد.
4) ایستادن نا مناسب: از بین رفتن تعادل و حالت خمیده
نشانه های بیماری پارکینسون
– اختلالات در راه رفتن (کاهش نوسان بازو) ، میکروگرافیا (یعنی دست خط کوچک می شود و حروف در هم پیچیده می شوند) چهره ماسکه با کاهش بیان چهره، اختلال در درک بینایی و فضایی، افسردگی، اختلالات شناختی با مرتبه بالاتر (تغییر توجه سخت و سختی در پردازش محرک های همزمان)، مشکل در بلع و گفتار (صدای آرام و دیسارتریا)
– دو جنبه زیر از بیماری پارکینسون اغلب (( آزاد دهنده )) از ماهیت غیرقابل پیش بینی خود:
– تغییرات پوشیدنی: کاهش استقلال و کاهش سهولت فعالیت های عملکردی
– تغییرات خاموش و روشن: تغییرات غیر قابل پیش بینی مستقل و حالت های وابسته (این جنبه اغلب به دوز داروها مربوط می شود (لاودوپا- داروهای متداول برای بیماران پارکینسون)
مسیرهای عصبی درگیر در بیماری پارکینسون
مسیر اول: مسیر مستقیم: نورونها از ورودیها وارد خروجی میشود.
از استراتوم (ورودی) به پالیدال خارجی (خروجی)
از استراتوم (ورودی) به پارس رتیناکولار (خروجی)
مسیر غیرمستقیم: از استراتوم به پالیدال خارجی و از آنجا به ساب تالاموس و از آنجا به پارس رتیناکولار و هم چنین پالیدال خارجی
این دو Output به تالاموس میروند. از تالاموس اطلاعات به کورتکس مغزی رفته که یک مدار به نام بیزال گانگلیا و کورتیکال تشکیل میدهند.
برای هر عملکرد یک مدار اختصاصی وجود دارد. مثل نشستن، خم کردن دست و … . در مورد هر موضوعی که طرح میگردد یک مدار ایجاد میشود، مثلا برای Dual task دو مدار ایجاد میگردد.
این مدارها به چهار گروه اصلی تقسیم میشود:
الف) Skeletomotor
ب) oculomotor
ج) Associated and executive
در هنگام کار با مراجع پارکینسون سعی میشود برنامها ی برای بیمار مد نظر قرار گرفته شود که هر چهار مورد الف تا د را شامل شود یا حداقل 2 یا 3 مورد با هم را درگیر کند.
مدار اول:
الف) از کورتکس مغز (از ناحیه حرکت اولیه + ناحیه پری موتور + ناحیه سابلیمنتوری موتور و ناحیه سینگولیت موتور). از 4 بخش ذکر شده در استراتوم وارد پوتامن میشود و سپس چه از طریق غیر مستقیم و چه مستقیم وارد بخشهای خروجی میشود. {پوتامن داخلی، پارس رتینوکولار} و سپس وارد هستههای VENTROLATRAL میشود و مجددا از تالاموس وارد 4 بخش ذکر شده میشود.
تمام حرکات مربوطه به upper extremity و lower extremity و trunk در این مدار شکل میگیرند.
مدار دوم:
ب) هر حرکتی که حرکت چشم در آن وجود داشته باشد مدار Oculomotor میشود. ترکیبی از حرکات چشم و سر در مدار Oculomotor وجود دارد.
نواحی بخش ب شامل ناحیه Subliminally Eye field و Frontal Eye field میباشد. (در جلو چری موتور یک نقطه قرار دارد که Subliminally & Frontal Eye field را داریم.)
از این دو ناحیه شروع و وارد استراتوم و وارد هسته های کادیت میشود. از هستههای کادیت به خروجیها یعنی پالیدال داخلی و پارس رتینکولا خارجی میرود و سپس وارد هسته های mediodorsal, ventral atral, ventrodorsal میشود و پس از اینها وارد ناحیه شروع شده یعنی S.E.F و F.E.F میگردد.
دستورالعمل مسیر دوم در هنگام کار با بیمار: در حالی که سر را میچرخانیم به آن نگاه کن / شی را بدون حرکت سر دنبال کن / بالا و پایین آوردن سر و نگاه کردن / حرکات سر با نگاه به اشیا به سمت بالا و پایین
مدار سوم:
ج) از DORSOLATRAL PRIFRONTAL CORTEX و LATRAL ORBITO FRONTAL CORTEX شروع میشود. (از F.Eye.F و S.Eye.F را به پایین، ناحیه pri Frontal میگویند و Latral orbito frontal در زیر پری فرونتال در محل قرار گرفتن دو چشم است.) به استراتوم وارد و وارد هستهی کادیت میشود. از هسته کادیت به خروجیها یعنی گلوپوس پالیدوس داخلی و پارس رتیناکولار میشود. و سپس وارد هستههای تالاموس (mediodorsal, ventrolatral, ventrodorsal) شده و سپس به دو بخش اولیه خود باز میگردند.
مدار چهارم:
د) از medial orbito frontal cortex و Anterior Singolair area شروع میشود و در ناحیه داخل latral orbito frontal cortex و medial orbito frontal قرار میگیرد و ناحیه قدامی سیتوگیت در جلو سینوگیت قرار دارد. به ورودی Basal Ganglia یعنی استراتوم وارد و سپس وارد ventral striatum میشود. از ventral srtinam به خروجیها یعنی گلوپوس پالیال خارجی و پارس رتینوکولار و سپس به بخشهای mediodorsal, ventrolatral, ventrodorsal و سپس به جایگاه خود باز میگردند. بقیه بخشهای متداول اطلاعات مربوط به حس را دریافت و وارد فرونتال شده و سپس وارد این Loop میکنند.
نوروفیزیولوژی مسیرها
نورونها از pars.compact شروع و به استراتوم میروند. Pars C نورونهایی از کورتکس مغزی، bran stem، تالاموس دریافت میکند. نورونهایی که از کورتکس وارد P.C میشوند تشکیل مسیری به نام hyper direct را میدهند.
از مسیر hyper direct یک سری نورونها به صورت غیر مستقیم به ساب تالاموس وارد میشوند و نامگذاری آنها hyper direct است. اثر این مسیر روی ساب تالاموس است.
مثال: نورونهایی که از pc شروع و وارد استراتوم میشوند جنس آنها دوپامینرژیک گویند (در داخل آنها دوپامین ترشح و در انتهای آنها دوپامین خارج میشود.)
در داخل p.c در اثر ساخت دوپامین رنگدانههایی به رنگ سیاه آزاد و به خاطر همین به آن جسم سیاه گویند که در اثر افزایش عمر بر مقدار آنها افزوده میشود.
به تعداد مدارهایی که ذکر شد (4 مدار) مسیرهایی از p.c استراتوم داریم. (به تعداد عملکردهایی که نورون از p.c استراتوم داریم)
نورونهایی که از استراتوم به پالیدال خارجی میروند گاباینرژیکاند (تولید GAOA)
نورونهایی که از استراتوم به پارس رتیکولاتا میروند گاباینرژیکاند.
نورونهایی که از استریاتوم به پالیدال خارجی میروند هم گاباینرژیکاند.
نورونهایی که از استریاتوم به ساب تالاموس میروند هم گاباینژیکاند.
تمامی outputها گاباژنیکاند.
دوپامین وارد استریاتوم شده و روی مسیر مستقیم روی گیرندههای d 1 مینشینند و آنها را فعال میکنند و نورونهایی گاباینرژیک مسیر مستقیم را فعال میکنند. فعالیت این نورونها (GABA) باعث مهار output میگردد و از آنجایی که output گابایژیکاند و نقش مهاری دارد بنابراین با مهار output مهار از روی تالاموس آزاد شده و عملکرد یا رفتار آغاز میگردد.
دوپامین در داخل استریاتوم روی نورونهای گاباینژیک از استریاتوم به پالیدال خارجی میرفتند (در مسیر غیر مستقیم) اثر گذاشته و باعث مهار نورونهای گاباژریک میشود. (از طریق مهار بر روی گیرندههای D2 در استریاتوم) در نتیجه تولید GABA و ریزش آن به داخل پالیدال خارجی کاهش پیدا کرده بنابراین مهار از روی مسیر پالیدال خارجی به ساب تالاموس برداشته میشود و به خاطر این فعالیت نورونهای گاباژنریک که از پالیدال خارجی به ساب تالاموس میروند افزایش مییابد. و به خاطر این مسئله تولید GABA و ریزش آن به ساب تالاموس افزایش مییابد. بنابراین این GABA باعث مهار مسیر گلوتامرژیک میشود که این مسیر جز ساب تالاموس به outputهای B.G یعنی پالیدال داخلی و پارس رتیناکولا میرود. با مهار مسیر گلوتامینرژیک تولید گلوتامات کاهش پیدا میکند و چون گلوتامات نقش تحریکی دارد با کاهش آن نقش تحریکی آن روی مسیر outputها که از داخل پالیدال داخلی و pars compacta به تالاموس میرود کاهش پیدا میکند بنابراین این مسئله باعث کاهش فعالیت outputها شده و تولید و ریزش GABA را در تالاموس کم میکند و در نتیجه تالاموس آزاد میشود.
پس با کاهش دوپامین که در بیماری پارکینسون اتفاق میافتد تالاموس قفل و در نتیجه باعث کندی حرکتی میشود.
علل اصلی بروز پارکینسون
بیماری پارکینسون یک اختلال حرکتی در سیستم عصبی است که با گذشت زمان بدتر می شود. سیستم عصبی شبکه ای از سلول های عصبی است که بسیاری از قسمت های بدن، از جمله حرکت را کنترل می کند. علائم به آرامی شروع می شوند. بسیاری از علائم بیماری پارکینسون ناشی از از دست دادن نورون هایی است که یک پیام رسان شیمیایی در مغز تولید می کنند. این پیام رسان دوپامین نامیده می شود. کاهش دوپامین منجر به فعالیت نامنظم مغز می شود. این باعث مشکلات حرکتی و سایر علائم بیماری پارکینسون می شود. افراد مبتلا به بیماری پارکینسون همچنین یک پیام رسان شیمیایی به نام نوراپینفرین را از دست می دهند که بسیاری از عملکردهای بدن، مانند فشار خون را کنترل می کند. علت بیماری پارکینسون ناشناخته است، اما به نظر می رسد چندین عامل نقش دارند، از جمله:
-ژن ها: تغییرات ژنتیکی خاصی با بیماری پارکینسون مرتبط هستند. اما این موارد نادر هستند مگر اینکه بسیاری از اعضای خانواده به بیماری پارکینسون مبتلا شده باشند.
-عوامل محیطی: قرار گرفتن در معرض سموم خاص یا سایر عوامل محیطی ممکن است خطر ابتلا به پارکینسون را در آینده افزایش دهد
تغییرات زیادی در مغز افراد مبتلا به بیماری پارکینسون رخ می دهد. محققان در حال بررسی این هستند که چرا این تغییرات رخ می دهند و چه نقشی دارند. این تغییرات شامل موارد زیر است:
-وجود اجسام لویی: توده هایی از پروتئین ها در مغز با بیماری پارکینسون مرتبط هستند. این ها اجسام لویی نامیده می شوند و محققان معتقدند که این پروتئین ها سرنخ مهمی برای علت بیماری پارکینسون دارند.
-آلفا-سینوکلئین یافت شده در اجسام لویی: آلفا-سینوکلئین پروتئینی است که در تمام اجسام لویی یافت می شود. این پروتئین به شکل توده ای است که سلول ها نمی توانند آن را تجزیه کنند. آلفا-سینوکلئین در مایع نخاعی افرادی که بعداً به بیماری پارکینسون مبتلا می شوند، یافت شده است.
-میتوکندری تغییر یافته: میتوکندری ها محفظه های نیروگاهی در داخل سلول ها هستند که بیشتر انرژی بدن را تولید می کنند. تغییرات در میتوکندری می تواند باعث آسیب سلولی شود. این تغییرات در مغز افراد مبتلا به بیماری پارکینسون یافت شده است.
-سن: خطر ابتلا به بیماری پارکینسون با افزایش سن افزایش می یابد. معمولاً در حدود 50 سالگی یا بیشتر شروع می شود. میانگین سن شروع حدود 70 سالگی است. بیماری پارکینسون می تواند در بزرگسالان جوان تر نیز رخ دهد، اما نادر است. هنگامی که افراد زیر 50 سال به این بیماری مبتلا می شوند، به عنوان بیماری پارکینسون با شروع زود هنگام شناخته می شود.
– ویژگی اصلی آسیب شناختی بیماری پارکینسون از بین رفتن مسیر nigrostriatal دوپامینرژیک است و به دلیل مرگ سلول ها در ناحیه مغز به نام substra nigra است. به طور خاص، سلول هایی که می میرند سلول هایی هستند که حاوی دوپامین (نورون های دوپامینرژیک) می باشند؛ انتقال دهنده عصبی که به سلول های عصبی اجازه می دهد تا پیام ها را بین یکدیگر و سپس به عضلات منتقل کنند تا حرکت عادی را تسهیل کنند.
– دوره بیماری و میزان پیشرفت در افراد مختلف متفاوت خواهد بود.
– تشخیص معمولاً از 55 سالگی داده می شود. ممکن است فرد 20 تا 30 سال پس از تشخیص زندگی کند.
پیشرفت علائم در بیماری پارکینسون
مرحله 1
لرزش دست ( یک طرفه)/ میکروگرافی/ گرفتگی عضلات
مرحله 2
اختلالات حرکتی دوطرفه/ حالت خمیده/ شاخص W/ حرکت و در فعالیت های روزمره زندگی/ 1-2 سال بعد از تشخیص دیده می شود
مرحله 3
تأخیر در پاسخ و تعادل / اختلال در تعادل/ مشکل در انجام کارهای روزمره که نیاز به ایستادن دارند (یعنی آماده سازی وعده غذایی، حمام کردن)
مرحله 4
هنوز قادر به حرکت است / کنترل حرکتی به شدت با مشکل مواجه شده و انجام کارهای روزانه را بسیار دشوار کرده است.
مرحله 5
معمولاً بیمار از ویلچر استفاده می کند/ نیاز به حداکثر کمک از دیگران برای انجام امور و مراقبت از خود را دارد.
پیامدهای کنترل حرکتی و یادگیری بر روی استراتژِ های مداخله: نقض کنترل حرکتی مشاهده شده در پارکینسون می تواند تأثیر عمیقی بر توانایی درگیری در شغل داشته باشد. به نظر می رسد با مصرف دارو، لرزش و گرفتگی کاهش می یابد اما مشکلات حرکتی همچنان ادامه دارد. این نشان می دهد که مشکل برنامه حرکتی ممکن است عامل محدود کننده در شغل باشد. رویکردهای مداخله سنتی مانند رود و بوبت به طور کلی برای افراد دارای پارکینسون برای تقویت آموزش عملکردی پیشنهاد می شود. با این حال، این ها پشتیبانی قابل توجهی از تحقیقات دریافت نکرده اند. اصول یادگیری حرکتی در حال حاضر مورد حمایت قرار می گیرد که در عملکرد کاردرمانی برای اختلال عملکرد عصبی گنجانیده می شوند. به عنوان مثال، فیدبک دادن (یک اصل یادگیری) یکی از مهم ترین متغیرهای ارتقاء یادگیری است، به ویژه برای افرادی که اختلال عملکرد عصبی و اختلا در بازخورد ذاتی (حسی) دارند. (1998, Tse & Spalding)
علت محیطی:
کار کردن در کارخانه جات دارای منگنز
مصرف شیشه
استرس بیش از اندازه
مصرف بیش از حد گوشت قرمز
مصرف بیش از اندازه سیگار در طولانی مدت
شغل پر استرس
علت ژنتیکی:
اختلال در ژن پارکین
در کل اختلال ژنتیکی + اختلال محیطی باعث علت بیماری میشود و در کل تولید رادیکالهای آزاد در Pars compactum افزایش مییابد.
نمونه ای از تولید رادیکال آزاد
مثل هیدروژن پراکسید که از سوخت و ساز داخلی سلولی که برای تولید ATP لازم است (هر 3 ATP = تولید یک پراکسید هیدروژن) و چون سمی است یا باید دفع شود یا تبدیل به آب شود و برای تبدیل به آب شدن نیاز به فاکتورهای رشدی مثل نورتروفینها داریم. فاکتورهای رشد در داخل خود سلولهایی دارند که در آنها سوخت و ساز انجام میگیرد. سپس وقتی فکتورهای رشد کم میشوند رادیکالها افزایش یافته و باعث باز شدن کانال یون کلسیم میشوند و کلسیم حمله به داخل سلول میکند و باعث خفگی سلول و مرگ آن میشود. (مرگ سلولی به معنای نکروز است)
منابع:
mayoclinic.org
parkinson.org
سوالات متداول:
1.علت پارکینسون چیست؟
علت اصلی پارکینسون هنوز شناخته نشده است اما علل محیطی نظیر قرار گرفتن در معرض مواد شسمیایی مانند منگنز و علل ژنتیکی در بیماری پارکینسون مطرح است.
2. علل ایجاد لرزش در بیمار پارکینسون چیست؟
با از بین رفتن مسیر nigrostriatal دوپامینرژیک،سلول هایی که می میرند سلول هایی هستند که حاوی دوپامین (نورون های دوپامینرژیک) می باشند، انتقال دهنده عصبی که به سلول های عصبی اجازه می دهد تا پیام ها را بین یکدیگر و سپس به عضلات منتقل کنند تا حرکت عادی را تسهیل کنند.
بیماری پارکینسون یک بیماری پیشرونده می باشد که با پیشرفت بیماری فعالیت های بیمار را محدود می نماید. افراد مبتلا به بیماری پارکینسون اغلب از خستگی زودهنگام زیر دوره نسبتا کوتاه (محدود) فعالیت بدنی شکایت میکنند. یکی از علایم پارکینسون که توسط دکتر پارکینسون مورد بررسی قرار می گیرد خستگی می باشد. یک منبع موثق وجود دارد که نشان می دهد که برنامه های مدیریت خستگی در پارکینسون که توسط کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون ارائه می گردد ممکن است اثر مثبتی بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلالات عصبی پیشرونده داشته باشد. مرکز توانبخشی دکتر صابر در زمینه ارائه خدمات توانبخشی و کنترل خستگی بیماران و درمان علائم پارکینسون به صورت تخصصی فعالیت می نماید.
مدیریت خستگی در بیماران پارکینسون
افراد مبتلا به بیماری پارکینسون اغلب از خستگی زودهنگام زیر دوره نسبتا کوتاه (محدود) فعالیت بدنی شکایت میکنند. این مسئله ممکن است به دلیل تلاش برای ایستادن به صورت قائم برخلاف گرانش زمین و استراتژی های حرکتی ناکارآمد باشد. بنابر گفته ی افراد مبتلا به پارکینسون اغلب از خستگی ذهنی- درصورتی که در یک محیط اجتماعی و یا شلوغ باشند- شکایت میکنند. شدت خستگی می تواند به طور رسمی با استفاده از مقیاس شدت خستگی (وایتهد ۲۰۰۹) اندازه گیری شود و تا زمانی که تحریک شود، مجددا اندازه گیری شود. بهینه سازی مدیریت داروی ضد پارکینسون، عملکرد و مدیریت شخص در تمام زمینه های زندگی روزمره را بهبود خواهد بخشید؛ مانند، کمک به حداقل رساندن خستگی. اگر حافظه، چابکی و یا مهارتهای فیزیکی دچار اختلال است؛ باید به رژیم داروی روزمره و اینکه چه کسی میتواند به مدیریت دارو کمک کند، توجه شود. بررسی روتین های زندگی روزمره ی فرد، اولویت بندی وظایف، بازسازی فعالیت با توجه به سطوح انرژی، و تعیین دورههای استراحت منظم، از جمله بهداشت خواب خوب، همه به مدیریت خستگی کمک میکند. (جهانشاهی و مارسدن ۱۹۹۸).
دستورالعملها
برای کاردرمانگران با هدف ارتقاء خود مدیریتی خستگی در افراد مبتلا به پارکینسون، توصیه میشود که:
تاثیر خستگی بر عملکرد در تمام فعالیتهای روزمره زندگی باید ارزیابی شده و / یا به طور رسمی اندازه گیری شود.
یک برنامهی مدیریت خستگی ساختارمند باید معرفی شود، با استفاده از تکنیکهایی مانند:
یک دفتر یادداشت (خاطره) برای ثبت وظایفی که باعث افزایش خستگی شده و یا زمانهای خاصی از روز که خستگی بیشتر مشکل ساز است، تهیه گردد.
شناسایی اولویتها و چگونگی استفادهی بهینه از ذخایر محدود انرژی.
شناسایی راههای صرفه جویی و فرصتهای حفظ انرژی، از جمله استفاده از اسکوتر خارج از منزل، به جای تلاش برای راه رفتن.
حذف برخی از وظایف برای بهینه سازی استفاده از زمان و انرژی.
برنامه ریزی و فعالیت گام به گام از طریق متعادل سازی دوره های فعالیت، از جمله ورزش ملایم، و استراحت فعال در طول روز.
تنظیم زمان بهبودی، به حداقل رساندن بخشهایی از خستگی شدید که استراحت برای مدت زمان طولانی به تعویق افتاده است.
انطباق رژیم تجویز شده ی دارو ضد پارکینسون باید با استفاده ی مناسب از جعبه دارو و / یا یادآوری الکترونیکی و / یا کمک افراد دیگر بهینه سازی شود.
روال بهداشت خواب خوب باید ترویج داده شود؛ برای مثال باید از خوابیدن روی صندلی در طول روز و چرت زدن در اوایل شب اجتناب شود. یک چرت ۴۰ دقیقهای در بعد از ظهر میتواند از خستگی اوایل شب جلوگیری کند، اما این چرت زدن باید در بستر انجام شود، بیش از ۴۰ دقیقه طول نکشد و به یک روتین منظم تبدیل شود.
درمان خستگی در افرد پارکینسون
تقریباً نیمی از افراد مبتلا به پارکینسون، خستگی را تجربه می کنند. با این حال، خستگی مرتبط با بیماری پارکینسون کاملاً شبیه به احساس خستگی شما پس از یک روز کاری طولانی یا مراقبت از فرزندان تان، یا حتی شبیه خستگی پس از چند شب بی خوابی نیست. خستگی مرتبط با بیماری پارکینسون اغلب به عنوان نوعی فرسودگی توصیف می شود که حرکت را غیر ممکن می کند، گویی فرد هیچ انرژی ندارد. بیماران از یک خستگی جسمی عمیق گزارش می دهند که با خواب آلودگی متفاوت است. ممکن است احساس کنید که حتی کار های ساده روزمره از جمله تهیه صبحانه، پاسخ دادن به تلفن، نوشتن لیست خرید و… شما را خسته می کند. گاهی اوقات بیماران ممکن است برای ارزیابی به متخصص خواب ارجاع داده شوند. این می تواند به شناسایی علل خستگی، مانند آپنه خواب کمک کند. اگر شما و پزشک تان به این نتیجه رسیده اید که مشکلات سلامتی، پزشکی یا رفتاری دیگری که باعث خستگی شما می شوند، ندارید و آنچه احساس می کنید واقعاً یک علامت از وضعیت شماست، کارهایی وجود دارد که می توانید برای مبارزه با خستگی و احساس بهتر انجام دهید. در این جا چند پیشنهاد آورده شده است:
– یک چرت روزانه بزنید؛ برخی افراد چرت زدن را بسیار ترمیم کننده می دانند؛ برخی دیگر هرگز به طور کامل نمی توانند آن را در برنامه روزانه خود بگنجانند بدون این که خواب شبانه یا فعالیت های روزانه را مختل کنند.
– فعالیت بدنی برای افراد مبتلا به پارکینسون خوب است.
– یک استراحت می تواند به سادگی درست کردن یک فنجان چای، گپ زدن با یک همکار، یا چند لحظه نشستن با چشمان بسته باشد.
– هر کاری که می توانید برای مدیریت سطح استرس خود انجام دهید، احتمالاً تأثیر مثبتی بر خستگی شما خواهد داشت.
– کافئین بنوشید (اما از نوشیدن الکل خودداری کنید).
– ورزش کنید؛ ممکن است ورزش کردن در زمانی که احساس سستی می کنید، غیر منطقی به نظر برسد، اما بسیاری از بیماران پارکینسون متوجه می شوند که شروع روز با ورزش، مانند پیاده روی سریع یا کلاس یوگا، انرژی را در طول روز افزایش می دهد.
– دارو های خود را ارزیابی کنید؛ دارو های پارکینسون تولید دوپامین را در مغز افزایش می دهند و سطح آن ها – و سطح دوپامین – می تواند متفاوت باشد. اگر دوز شما خیلی کم باشد، ممکن است وارد مرحله کمبود دوپامین شوید که می تواند شما را خسته کند.
مشارکت حمایتی در درمان پارکینسون
علائم پارکینسون معمولا به آرامی در طول چندین سال به وجود می آیند و باعث زوال فیزیکی و شناختی میشوند که تاثیر قابل ملاحظه ای بر زندگی فرد میگذارد.
هرچند که پارکینسون معمولا در افراد مسن رخ میدهد ولی در بریتانیا هرساله ۱۰۰۰۰ هزار نفر با پارکینسون تشخیص داده میشوند که یک نفر از هر ۲۰ تای آنها جوان بوده و زیر چهل سال دارد. افراد جوان چون در مرحلای از زندگی هستند که همه جنبههای زندگی عالی به نظر میرسد، زمانی که تشخیص پاریکینسون در آنها دیده میشود چالشهای خاصی را در مقابله با آن شرایط دارند. این چالشهای خاص میتوانند شامل برنامه حمایتی از کودکان و نوجوانانی که نیاز به اطلاعات دربارهی کار و پول و آینده خود دارند و همچنین حمایت در مقابله با اثرات عاطفی تشخیص این بیماری در سنین جوانی، باشد.
افرادی که مبتلا به بیماریهایی با معلولیتهای حرکتی مثل پارکینسون هستند نه تنها مشکلات مربوط به فیزیک بدنی و محدودیتهای آن را دارند بلکه مشکلات روانی حاصل از این معلولیت که احساس میکنند بدن آنها تحت کنترل خودشان نیست نیز اذیتشان میکند. این مشکلات میتوانند فاکتورهای دیگر مثل موارد و زیر را نیز تشدید کنند.
کاهش حالات صورت و رفتارهای ارتباطات غیر کلامی
کاهش رسایی و شفافیت گفتار
احساس خجالت، استرس و فرسودگی در انجام آرام کارها
استرس حاصل از مقابله با زندگی روزانه یا کار
برداشتهای اجتماعی میتواند باعث سو برداشت و در نتیجه گوشه گیری فرد و در پاسخ به این مشکلات اجتماعی شود.
برنامه جدیدی برای پارکینسون توسط سازمان تعاملات درمانی و پارگیستون بریتانیا برای بهبود شرایط و افزایش مهارت این افراد توسعه داده شده است. هدف این برنامه فراهم کردن گفت و گوهای علمی نفر به نفر برای برنامههای خودیاری به افراد پارکینسونی و مراقبین آنها میباشد. این برنامه از سال ۲۰۱۰ در گروه های کوچکی آغاز شده و امید می رود جامعه به شرایطی برسد که در مواقع تشخیص پارکینسون فرد توصیه شود در این گروه ها شرکت کند و این برنامه در شرایط استرسی و معمولا تنها پشتیبانی کنار خود احساس کند.
منابع:
hopkinsmedicine.org
parkinsons.org.uk
سوالات متداول:
1.بیماری پارکینسون در چه سنی شروع می شود؟
بیماری پارکینسون معمولا در افراد مسن رخ میدهد و میانگین سنی شروع پارکینسون بالای 55 سال می باشد. ولی در بریتانیا هرساله ۱۰۰۰۰ هزار نفر با پارکینسون تشخیص داده میشوند که یک نفر از هر ۲۰ تای آنها جوان بوده و زیر چهل سال دارد.
2. برای کاهش خستگی در بیماران پارکینسون چکار باید کرد؟
مصرف داروهای ضد پارکینسون و برنامه های مدیریت خستگی که توسط کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون ارائه می گردد، اثر مثبتی بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به پارکینسون دارد.
پارکینسون یک بیمازی پیشرونده مخرب می باشد که دستگاه عصبی مرکز را درگیر می نماید. علائم بیماری به مرور و آرام آرام بیشتر می شود و توانایی های حرکتی و استقلال فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. متاسفانه هیچ درمان قطعی در مورد بیماری پارکینسون وجود ندارد اما شواهدی که به تازگی منتشر شده نشان میدهد که ورزش جسمی و روانی برای افراد مبتلا به پارکینسون فوایدی دارد. مزایای مشابه نیز برای افراد مبتلا به سایر اختلالات نوروپاتولوژی مانند بیماری آلزایمر نیز وجود دارد. علاوه بر این، به نظر میرسد که برخی از اشکال ورزش بیشتر یا کمتر موثر میباشند. این امر توسط دکتر پارکینسون تعیین می گردد. مرکز کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون در زمینه ارائه تمرینات درمانی و ورزشی با توجه به علایم پارکینسون در بیمار به صورت تخصصی فعالیت می نماید. تمرین درمانی در کنار تقویت عضلات بیمار موجب بهبود روحیه و حفظ توانایی فرد در انجام فعالیت های روزمره به صورت مستقل می گردد.
فعالیت های اجتماعی، تفریحی و اوقات فراغت در پارکینسون
سلامت جسمی و روانی، هر دو از فواید تعامل اجتماعی و فعالیت بدنی به خوبی بهرهمند میشوند. کاردرمانی برای افراد مبتلا به بیماری پارکینسون باید برای به تسهیل بزرگترین حس ممکن از رضایت، احساس موفقیت و لذت بردن از زندگی روزمره دست یابد، چراکه افراد مبتلا به پارکینسون میتوانند به لحاظ اجتماعی، منزوی گردند.
Stallibrass و همکاران (۲۰۰۲) فواید قابل اندازه گیری و پایدار در یک مطالعه کنترل شده تصادفی از الکساندر تکنیک را برای افراد مبتلا به پارکینسون ایدئوپاتیک، منتشر کردند.
مطالعات متعددی به ما در مورد کیفیت زندگی، افزایش اثرات محافظت نورونی ورزش و مداخلات فعالیت محور برای افراد مبتلا به پارکینسون، اطلاع میدهد. (کریزل و نیوهاوس ۲۰۰۶، دیبل و همکاران ۲۰۰۹، فیشر و همکاران ۲۰۰۸، هاکنی و همکاران ۲۰۰۷، هاکنی و ارهارت ۲۰۰۹)
ورزش و فعالیت های جسمی و ذهنی به نظر میرسد باعث افزایش جریان خون و راندن تولید فاکتورهای رشد مغزی، مانندBDNF – یک عامل نوروتروفیک که در مکان های مانند هیپوکامپ یافت میشود – میگردد. BDNF نقش مهمی در حافظه ی دراز مدت، یادگیری و تفکر برتر دارد. نوروتروفین ها به تحریک و کنترل نورون یا ایجاد سلول های عصبی جدید در طول زندگی بزرگسالی، کمک میکنند. این عوامل رشد مغزی و همچنین زوال شناختی کند همراه با سن را نشان داده اند.
ورزش در بیماران پارکینسون
ورزشی که به لحاظ شناختی پیچیده است ثابت کرده مفیدتر از یک جنبش معادل صرف و ماهیت تکراری و بدون چالش است. عنصر شناختی ورزش در پارکینسون به نظر میرسد منجر به افزایش حافظه از طریق آماده کردن منظم تصمیم گیری در طول یادگیری جدید میشود. همچنین بیان شده است که ورزش به نظر میرسد منجر به بهبود سرعت یادگیری نیز میگردد.
هنگام در نظر گرفتن فواید محافظت نورونی و تنظیم یک سبک زندگی فعال، افراد با بیماری پارکینسون باید به انجام ورزش روزانه که از لحاظ ذهنی به جذابیت فعالیت فیزیکی است، تشویق شوند. فعالیت مانند یک پیاده روی روزانه، و یا فراهم کردن هرگونه لذت از طبیعت فیزیکی و روانی، فرصتی ضمنی برای شرایط فیزیکی، لذت، تجربه جدید و یادگیری جدید مهیا میکند.
توسعه تغییر در شیوه زندگی شامل تفکر، برنامه ریزی و سرانجام اقدام میشود. تشویق برای شروع، حفظ و راه اندازی مجدد فعالیت جسمی و روانی یا ورزش یک پیام ساده است، اما اهمیت آن نباید توسط کاردرمانگران نادیده گرفته شود.
این را توجه داشته باشید که یک فرد مبتلا به پارکینسون ضعیف تر است. بنابراین به نظر میرسد که هرگز برای انجام شکل جدیدی از فعالیت لذت بخش و جذاب دیر نشده است.
پارکینسون UK (بریتانیا پارکینسون/که یک موسسه خیریه ثبت شده است) میتواند مشاوره و اطلاعات برای ترویج مشارکت، ثبت نام، خدمات محلی، ارائه فعالیت و فرصتهای مناسب تفریح برای افراد مبتلا به و پارکینسون را ارائه دهد. بریتانیا پارکینسون همچنین می تواند پشتیبانی، آموزش و پرورش و دیگر برنامه های کمک به خود را ارائه دهد. اطلاعات در مورد بریتانیا پارکینسون باید به فرد مبتلا به پارکینسون ارائه شده و با حمایت مداوم، آنها را قادر به انتخاب در مورد استفاده از خدمات در زمان خود نماید.
ورزش بخش مهمی از زندگی سالم برای همه است. برای افراد مبتلا به بیماری پارکینسون، ورزش چیزی فراتر از سلامتی است؛ این یک جزء حیاتی برای حفظ تعادل، تحرک و فعالیت های روزمره زندگی است. تحقیقات نشان می دهد که ورزش و فعالیت بدنی نه تنها می تواند تحرک، انعطاف پذیری و تعادل را حفظ و بهبود بخشد، بلکه علائم غیر حرکتی مانند افسردگی یا یبوست را نیز کاهش می دهد. ممکن است ورزش کردن در زمانی که افراد مبتلا به پارکینسون احساس سستی می کنند، غیر منطقی به نظر برسد، اما بسیاری از بیماران پارکینسون متوجه می شوند که شروع روز با ورزش، مانند پیاده روی سریع یا کلاس یوگا، انرژی را در طول روز افزایش می دهد. و اگرچه ورزش شدید در اواخر روز – در عرض چند ساعت قبل از خواب – می تواند در خواب اختلال ایجاد کند، یک تمرین سبک، مانند پیاده روی یا چند حرکت کششی ساده، ممکن است به شما کمک کند آرام شوید و خواب شبانه بهتری داشته باشید. زمان ها و انواع ورزش را آزمایش کنید تا بهترین نتایج را پیدا کنید. خستگی می تواند با انجام بیش از حد یا تلاش برای انجام بیش از حد زیاد بدتر شود. تقسیم یا تنظیم فعالیت بدنی و ذهنی شما راه مهمی برای مدیریت این مشکل است. خستگی اغلب می تواند چرخه ای را آغاز کند که در آن شما کمتر و کمتر فعال می شوید. این می تواند زمانی اتفاق بیفتد که فعالیت های روزانه شما را خسته کند. اما هر چه کمتر انجام دهید، عضلات شما ضعیف تر می شوند و بیشتر احساس خستگی خواهید کرد. فعالیت بدنی می تواند به شما در مدیریت خستگی، تقویت روحیه و کمک به خواب خوب کمک کند. هر چه بیشتر بتوانید انجام دهید، مزایای بیشتری خواهید داشت. بنابراین چیزی را پیدا کنید که در سطح مناسب برای شما مناسب است و آن را انجام دهید. این می تواند به سادگی ورزش با صندلی یا یک پیاده روی سریع باشد که ضربان قلب شما را بالا می برد. برای شروع، یک کاردرمان می تواند فعالیت های مناسب برای شما را توصیه کند. همچنین، طرح های ارجاع ورزشی ممکن است در منطقه محلی شما از طریق متخصص تشخیص و درمان پارکینسون یا مرکز ورزشی شما سازماندهی شود. خستگی فقط جسمی نیست. ورزش ذهنی نیز مهم است، بنابراین سعی کنید با هر سرگرمی و علاقه ای درگیر بمانید. اگر در طول روز وقت دارید، سعی کنید فعالیت های متنوعی انجام دهید، زیرا بی حوصلگی نیز می تواند منجر به خستگی شود.
دستورالعمل هایی برای کاردرمانان پارکینسون
برای کاردرمانگران با هدف ارتقاء فعالیتهای اجتماعی، تفریحی و اوقات فراغت افراد مبتلا به پارکینسون، توصیه میشود:
اولویتهای اجتماعی، تفریحی و اوقات فراغت باید به عنوان بخشی از یک بررسی جامع ارزیابی کاردرمانی انجام شود. اهداف پس از آن میتوانند از طریق استفاده از ابزار ارزیابی مراجع محور مانند COPM، تعیین شوند.
برای ترویج سلامت جسمی و روانی، یک فرد مبتلا به پارکینسون باید به استفاده ازبرخی از انرژیهای محدودشده خود برای شرکت در سرگرمیهای لذت بخش، و جنبههای اجتماعی و تفریحی زندگی روزمره تشویق شود. برای ممکن کردن این مسئله، ممکن است نیاز به شروع یک ارزیابی جامع از نیاز برای کمک به روتین مراقبتهای شخصی و یا انجام وظایف خانگی باشد.
رویکرد «تک وظیفه (وظیفهی منفرد)» موثر میباشد، که ممکن است منجر به کسب موفقیت بیشتر در وظایف و در نهایت رضایت در دستاوردها گردد. برای مثال، نشستن بر روی یک نیمکت درهنگام باغبانی کردن را به جای خم شدن و رساندن خود از وضعیت ایستاده، در نظر بگیرید.
تکنیکهای اشارات فردی و مدیریت خستگی باید در اوقات فراغت انتخابی با تمرین حمایت شده در محیطی که در آن وظیفه انجام خواهد شد، گنجانده شود. به عنوان مثال، تمرین بالا رفتن از پلههای تئاتر؛ تمرین داخل و خارج شدن از نیمکت کلیسا یا صندلی سینما؛ یا تمرین استراحت فعال در طول خریدکردن، و غیره.
باید به استفاده از کامپیوتر و تکنولوژیهای کمکی دیگر به عنوان یک فرم جایگزین یا مکمل تفریح، اوقات فراغت و تعامل و ارتباطات، توجه کرد.
دسترسی به تسهیلات یا امکانات محلی برای افراد مبتلا به پارکینسون باید همراه با حضور در گروههای محلی پارکینسون بریتانیا و یا فعالیتهای ارتقاء یافته اعلان شود.
ورزش جسمی و روانی برای افراد مبتلا به پارکینسون فوایدی دارد. مزایای مشابه نیز برای افراد مبتلا به سایر اختلالات نوروپاتولوژی مانند بیماری آلزایمر نیز وجود دارد.تمرین درمانی در کنار تقویت عضلات بیمار موجب بهبود روحیه و حفظ توانایی فرد در انجام فعالیت های روزمره به صورت مستقل می گردد.
2.آیا ورزش بر روی مهارت های ذهنی بیماران پارکینسون نیز تاثیر می گذارد؟
ورزش و فعالیت های جسمی و ذهنی به نظر میرسد باعث افزایش جریان خون و راندن تولید فاکتورهای رشد مغزی، مانندBDNF – یک عامل نوروتروفیک که در مکان های مانند هیپوکامپ یافت میشود – میگردد. BDNF نقش مهمی در حافظه ی دراز مدت، یادگیری و تفکر برتر دارد.
توانبخشی یکی از درمان های اساسی در حیطه درمان بیماران پارکینسون می باشد. پس از تشخیص علایم پارکینسون توسط دکتر پارکینسون و تعیین علت پارکینسون استفاده از کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون موجب تسهیل روند درمان و توقف سیر بیماری می گردد. گفتاردرمانی پارکینسون، در زمینه بهبود گفتار بیمار و وضوح کلام، بهبود حجم تنفسی و اختلالات بلع همراه با پیشرفت بیماری به صورت تخصصی فعالیت می نماید. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در تهران به صورت حرفه ای به ارائه خدمات گفتاردرمانی پارکینسون در کلینیک و گفتاردرمانی در منزل بیماران می پرازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
گفتاردرمانی پارکینسون و ارتباطات
متغییرها در ارتباط حرکتی (پویا) رایج هستند. این تغییرات در افرادی که مبتلا به پارکینسون هستند میتوانند در هر سطحی از شرایط اتفاق بیفتد. این تغییرات معمولا پیش میروند، تغییرها ممکن است بر روی دو عامل کند. جنسی و ارتباط طولانی با شریکها، به علاوه ارتباطات با هم نژادها، بچه ها و دوستان تاثیر بگذارد.
این مسئله میتواند شخص را پرخاشگر کرده و شخص احساس کمبود و ضعف کند. از دست دادن نقش به عنوان متکلف هم چنین ممکن است ایجاد کشش (تنش) و خطاهای مالی، به علاوه کمبود خودبینی و احساس ارزشهای خود، برای فرد مبتلا به پارکینسون کند.
سختی های ارتباط، افسردگی، و نوسانات خلق، همه ی اینها میتواند مانع از رسیدن به یک زندگی نرمال شوند. خستگی، خواب پریشان و کمبود علاقه به رابطه ی جنسی نیز سبب بر هم زدن تعادل زندگی میگردند. فهمیدن اطلاعات در مورد شرایط و پیشرفت بیماری باید توسط فرد و خانواده انجام شود.
اگرچه تمام تیم یک نقش را در جهت برقراری و حفظ ارتباطات انجام میدهند، اما کاردرمانگر با حضور در جلسات درمانی در منزل، به فرد و سایر اعضای خانواده بصیرت لازم در راستای حفظ ارتباطات را میدهد.
دستورالعملها:
گفتاردرمانی برای حمایت فرد مبتلا به پارکینسون در بهره بری از حداکثر توانایی ها همراه با فشار پارکینسون روی نقش هایشان و ارتباطشان توصیه شده است که:
ترویج نگهداری نقشهای نرمال و کارهای یکنواخت و روزمره و عادت اجتماعی بواسطه ی پیشنهاد دادن و تمرین کردن و اصلاح وظایف.
به یادآوردن و دوباره تکرار کردن کارهای یکنواخت شبانه برای کاهش اختلال خواب.
انجام یک برنامه ی مدیریت خستگی
فعالیت بر روی نگرانیهایی در مورد سلامتی و تندرستی خانواده (شامل روابط جنسی) بدون تاخیر، بواسطه ی ارجاع به یک سیستم حمایت خانواده، مشاور و یا پرستارهای با تجربه.
گفتاردرمانی پارکینسون
برای افرادی که در کار تمام و یا پاره وقت هستند، تشخیص پارکینسون سوالهای بسیاری را در ذهن آنها ایجاد میکند. با این حال، با مدیریت صحیح، برخی از مردم می توانند برای چندین سال به کار ادامه دهند.
افشای تشخیص، یک امر بسیار شخصی است و مردم در زمان افشای آنها به دلایل مختلف متفاوتاند. گفتن به یک کارفرما به این معنا نیست که تشخیص فرد یک خبر عمومی و کلی است، اگر چه دادن برخی از اطلاعات به همکاران اغلب به حمایت و کمک بهتر در محل کار منجر میشود.
اگر داشتن پارکینسون بر سلامت و ایمنی در محل کار تاثیر گذار باشد، کارفرما باید مطلع شود تا بتوانند یک ارزیابی از خطرات انجام دهد. همچنین کارفرمایان باید در مورد هر ناتوانی موثر بر کارمند به منظور ایجاد هر گونه تغییرات معقول مطلع باشند.
نگهداری (حفظ) شغل یک حوزه ی روبه رشد برای کاردرمانگران است و افزایش بدنه ی تحقیقات نشان میدهد که تأثیر مثبتی از ورود حرفه ای به کار برای افراد مبتلا به اختلالات عصبی پیشرونده وجود دارد.
برای گفتاردرمانی با هدف رسیدگی به مسائل مرتبط با افراد مبتلا به پارکینسون، توصیه میشود که:
حمایت و اطلاعات درباره ی طرحهای حفظ کار باید جهت افشای تشخیص ممکن در زمان مناسب برای هرفرد ارائه گردد.
کاردرمانگران باید نقش حامی طرفدار کار را اتخاذ نمایند، و درصورت نیاز ارائه دهندهی یک لینک بین شخص مبتلا به پارکینسون، محل کار و خدمات دولت از قبیل مشاوران اشتغال ناتوانی و دسترسی به کار گردند.
راهنمایی در مورد نقش کارفرما و مسئولیت تحت قانون تبعیض ناتوانی ۲۰۰۵ (دفتر بخش عمومی کار گردند. اطلاعات ۲۰۰۵) داده شود.
اگر مشکلات عملی در محل کار تجربه شود، باید بازدید ارزیابی کار بدون تأخیر انجام شود، تا به طور کامل مشکلات کلیدی فیزیکی و شناختی مشخص و منتشر گردد.
توصیه ها باید در مورد تنظیمات محل کار، منطقی و مورد نیاز باشد تا فرد مبتلا به پارکینسون به صورت جسمی و شناختی قادر به انجام کار خود باشد، برای مثال تغییرات محتوای نقش، ساعت کار و انتظارات، و غیره.
اگر فرد مبتلا به پارکینسون تصمیم به توقف کار میگیرد، به لحاظ عاطفی، عملی و تاثیر مالی باید مورد بررسی قرار گیرد و بحث با کارفرمایان، منابع انسانی و / یا اتحادیه های کارگری، برای ایجاد مطلوبترین شرایط و زمان برگزار شود.