نویسنده: mehdisaber

بهترین مرکز تشخیص کودکان بیش فعال در تهران

جناب آقای دکتر مهدی صابر یکی از اساتید برجسته دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، با تجربه بالینی 16 ساله در زمینه بیش فعالی و نقص توجه به عنوان بهترین دکتر تشخیص بیش فعالی و نقص توجه در تهران مشغول به فعالیت می باشد. دکتر صابر با احداث دو کلینیک تخصصی تشخیص کودکان بیش فعال و نقص توجه در شرق تهران(کلینیک توانبخشی پایا واقع در پاسداران) و غرب تهران( مرکز توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) و در اختیار داشتن 43 نیروی کاردرمان،19 گفتادرمان و 25 نیروی مجرب روانشناس کودک بهترین متخصص بیش فعالی به بررسی دقیق علائم بیش فعالی در کودکان و تشخیص به هنگام توسط دکتر فوق تخصص کودکان بیش فعال می پردازد. با استفاده از جدید ترین تست های تشخیصی برای کودکان بیش فعال و نقص توجه می توان مشکلات رفتاری در کودکان بیش فعال نظیر پرخاشگری کودکان بیش فعال و بی قراری کودک بیش فعال را با دقت بیشتری  مورد بررسی و درمان قرار داد.

 

تعیین میزان مشکلات رفتاری

مشکلات رفتاری در کودکان و مخصوصا نوجوانان اکثرا به صورت ناسازگاری و رفتارهای ناجور و غیر اخلاقی یا ضد اجتماعی حتی جنایی ظاهر می شود. کودک ناسازگار قادر به سازگاری مطلوب و برقراری ارتباط صحیح با دیگران نیست. در بعضی از افراد مبتلا به بیش فعالی، مشکلات رفتاری جنبه های روانی بیشتر از جنبه های اجتماعی و محیطی به چشم می خورد. در این افراد همانند سازی نامطلوب با گروه ها و افرادی که رفتارهای ضد اجتماعی انجام می دهند کمتر دیده می شود. این دسته از افراد نا آرام و بی ثبات، دروغگو، معتاد و منحرفان تشکیل می دهند. دکتر تشخیص بیش فعالی در کودکان با بررسی علائم این مشکلات رفتاری را شناسایی و درمان می نماید.

در مبتلایان به انحرافات اجتماعی شدت مشکلات رفتاری به مراتب کمتر از انحراف و عدم تبعیت از مقررات و نظام اجتماعی است. اختلالات ارتباطی این افراد اکثرا به طور گروهی صورت می گیرد. این دسته با افراد منحرف اجتماع همانند سازی دارند و از معیارهای گروه های منحرف تبعیت می کنند. مانند فرار نوجوان از مدرسه و همکاری با قاچاقچیان، دزدی های دسته جمعی و انفرادی، جنایت، تخریب و فساد، انحرافات عمیق اخلاقی و هرزگی. این افراد خطرناک ترین افراد اجتماع هستند و همواره حالت انتقام جویی عجیبی نسبت به افراد جامعه و حتی والدین خود دارند.

اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانانی بیشتر دیده می شود که دارای والدین مبتلا به اختلالات شخصیتی یا اعتیاد به الکل هستند. نکته قابل ذکر اینکه این اختلالات اولا باید تکراری و مداوم باشد، در ثانی بیشتر از 6 ماه طول بکشد و ثالثا در افراد زیر 18 سال اتفاق بیافتد.

در این افراد ( سوپرایگو) یا وجدان اخلاقی و توانایی تشخیص خیر و شر رشد نکرده است به همین جهت تضادهای درونی به جای سرکوب شدن به صورت ناسازگاری اجتماعی خود را نشان می دهد.

مشکلات رفتاری کودکان بیش فعال از اوایل کودکی به صورت های مختلفی که ذکر شد تظاهر می کند. این افراد به آنچه بد و زشت یا ممنوع است تمایلی افراطی و بیمار گونه دارند و به علت داشتن علاقه جنون آمیز از اذیت، آتش سوزی، آزار و آسیب حیوانات و کودکان کم سال لذت می برند. هیچ وقت به عواقب کار نمی اندیشند و در قبال کاری که انجام می دهند احساس مسئولیت نمی کنند. تهدید و تنبیه هیچ اثری بر آنان ندارد. اعمالی که انجام می دهند به خاطر لذت جویی آنی و بدون توجه به ارزش های آتی و دلواپسی است. کودکان بیش فعال نمی توانند خواسته های خود را به تعویق بیندازد، انگیزه ای برای تغییر رفتار خود ندارد و از تجربیات گذشته خود استفاده نمی کنند ولی برای گول زدن و استثمار دیگران توانایی قابل توجهی دارند. الکتروانسفالوگرام در این افراد اغلب غیر طبیعی است ولی حملات صرعی مشاهده نمی شود لذا بعضی از متخصصان سایکوپاتها را شخصیت های صرعی نامگذاری کرده اند.

 

مرکز تشخیص بیش فعالی در تهران

 

 

مطالعات کروموزومی نشان داده است که بعضی از افراد به جای دو کروموزوم جنسی دارای سه کروموزوم جنسی به صورت (xyy) هستند. عده ای از متخصصان همین کروموزوم (y) اضافی را علت بروز بعضی از علائم سایکوپاتی می دانند. افراد مبتلا به سندرم (xyy) بلند قد دارای رفتارهای جنائی، تمایل زیاد به مزاحمت و تهاجم بدون توجه به عواقب آن و 2 درصد زندانیان را تشکیل می دهند. آستانه تحمل این افراد در مواجه با موقعیت های تحریکی و ناکام کننده کم است بهره هوشی آنان در حدود 10 واحد از میانگین جمعیت کمتر است. مطالعات اخیر وجود کروموزوم (y) اضافی و رابطه آن را با اختلالات رفتاری دائمی و شدید تاکید نکرده است.

به عوامل موثر در پیدایش اختلالات رفتاری در نوجوان و کودک اشاره کرد. در گروه اختلالات رفتاری همانطور که گذشت بیماریهای وجود دارد که فقط به چند نوع آن اشاره می کنیم.

تشخیص نقص توجه و بیش فعالی

یکی از مشکلات رفتاری کودکان نقص توجه آنان است و اکثر مولفین و متخصصین بیش فعالی عقیده دارند که ناراحتی اصلی کودکان بی قرار بی دقتی آنان است. تحقیقات نشان داده است که ارتباط بسیار زیاد بین کمبود توجه و بی قراری وجود دارد و اکثر روانپزشکان بی دقتی و بی قراری در کودکان را به جای هم به کار می برند. تحرک بیش از حد، محدودیت میدان توجه و اجبار درونی برای انجام کار( تکانشگری) سه خصیصه بیماری است و نکته مهم تشخیصی اینکه اولا باید مدت بروز علایم بیش فعالی کودکان از 6 ماه کمتر نباشد، در ثانی علایم بیش فعالی در کودکان قبل از 7 سالگی شروع شده باشد، ثالثا حداقل دو اختلال نقص توجه و بیش فعالی در دو موقعیت ( خانه، مدرسه، کلینیک،محل کار، اجتماع) وجود داشته باشد. رابعا اگر چه این اختلال در کارکرد تحصیلی، شغلی اجتماعی متناسب با رشد اثر می گذارد ولی نباید با اختلالات خلقی، اضطرابی، شخصیتی و یا حالت پسیکوز توأم باشد.

اگر چه کودکان به طور عادی تا اندازه ای بی قرارند ولی چنانچه بی قراری شدید و دائمی بوده و در رفتار کودک هماهنگی وجود نداشته باشد در این صورت بی قراری جنبه ی مرضی پیدا می کند. شیوع بیماری در پسران بیشتر و در کشور آمریکا تا چهار برابر بیشتر از کودکان در انگلستان گزارش می شود. اکثریت روانپزشکان عقیده دارند که اگرچه شروع بیماری قبل از 3 سالگی است ولی تشخیص بیماری در 7 سالگی که کودک به مدرسه می رود و احتیاج به آرامش، دقت و تمرکز حواس دارد انجام می گیرد. اکثر این کودکان از قوای درک و هوش طبیعی حتی بالاتر برخوردارند و خرابکاری های خود را بطور غیر مترقبه و ناگهانی انجام می دهند. مثالی در این مورد وضعیت کودکی است به نام جان که بیش از حد معمول ناراحت و بیقرار بوده است. این کودک لحظه ای آرام و قرار نداشت و اغلب به جای درب از پنجره وارد کلاس می شد. یک روز ظروف منزل را می شکند و مادرش ماوقع را به دبستان اطلاع می دهد. مشاوران راهنمایی مدرسه تصمیم می گیرند جان را به سالن تاتر و موسیقی راه ندهند و در ساعات ورزش او را به بازی نگیرند. همان روز اول درمی یابند که جان در این فاصله به سالن نقاشی رفته و تمام تابلوها را یا پاره کرده یا رنگ های مختلفی روی آنها مالیده و تعدادی عروسک را نیز پاره کرده است. وقتی جان به منزل برمی گردد مادرش برای تنبیه او را در قفس لباس حبس می کند. ساعاتی بعد وقتی به سراغش می رود می بیند که جان تمام لباس های او و پدرش را با آب دهان کثیف و بعضی را نیز پاره کرده است. به همین دلیل است که می گویند در افتادن با این کودکان آسان نیست.

درمورد بروز این حالات و ادامه آن عقیده براین است که هرقدر انسان از سلامت فکری بیشتری بهره مند باشد کمتر دچار بی قراری و خشم شدید می شود. در واقع این افراد بیمارند و بر اثر روبرو شدن با مشکلات یا وضعیتی که برخلاف تمایلاتشان باشد خیلی زود ناراحت و عصبی می شوند و رفتارهای بیمارگونه و ناهماهنگ از خود نشان می دهند. برای مطالعه در زمینه مشکلات اختلال بلع و عقب مانده ذهنی بر روی لینک لکیک کنید.

 

بهترین مرکز تشخیص کودکان بیش فعال

 

علائم بیش فعالی در کودکان در ماه های اول زندگی

ناپایداری در این کودکان از ماه های اول زندگی به صورت حساسیت به نور، صدا، حرارت، گریه زیاد و خواب کم، فرار از آغوش مادر، جیغ زدن، لگد زدن و حتی اختلال در گرفتن پستان مانند گرفتن و رد کردن پستان به فواصل کوتاه و با شدتی غیرعادی ظاهر می گردد. این کودکان در مقابل انضباطی که برایشان مقرر شده عکس العمل شدیدی نشان می دهند. ( کودک سرکش)

گودایناف محقق آمریکایی ضمن بررسی هایی تعیین کرده است که غالبا بیقراری در این کودکان باعث عدم تمرکز حواس و بی دقتی و حتی عقب ماندگی ذهنی به طور کاذب می گردد. در پسرها بیش فعالی 3 تا 5 برابر بیش از دختران است و با وضع جسمانی و ساختمانی بدنی کودک ارتباط دارد . این کودکان پر تحرک و در اعمال بی انضباطند، کمتر کاری را به پایان می رسانند حتی بارها از سر میز غذا بلند شده و غذای خود را نیمه کاره باقی می گذارند. رفتار و اعمال این کودکان ناگهانی صورت   می گیرد. حواس پرتی، منفی گری، لجبازی، عدم ثبات عاطفی، هیجان پذیری از مشخصات این کودکان است. به تجربه ثابت شده است که در ساعات آخر روز یعنی عصرها و شب ها، ناراحتی و تحریک کودکان شدت می یابد و به همین دلیل خستگی جسمی و روانی را عامل موثری در بیقراری می دانند. در این کودکان نه تنها خجالت و ترس وجود ندارد بلکه یک نوع بی باکی خاص هم دیده می شود. تاخیر رشد زبانی، اختلال شناختی، تیک های گذرا حتی تیک ژیل توره، وسواس های مختلف به صورت حرکات تکراری اجباری، مشکلات تحصیلی، بی ملاحظه گی به رعایت قوانین( البته نه به طورعمدی) از خصوصیات دیگر این بیماری است که اکثرا همراه با 3 علامت اصلی دیده می شود.

خواب و خوراک معمولا عادی است، در منزل بسیار ناراحت و در مدرسه غیر قابل تحمل اند. در انجام دادن تکالیف تحصیلی نظم و ترتیب خاصی ندارند و به دشواری غذا می خوردند. به علاوه به راحتی نمی توان آنها را حمام کرد، لباس پوشاند و خواباند.

مطالعات نشان داده است که حداقل 33 درصد و حداکثر 80 درصد کودکان کم توجه ناتوانی در یادگیری دارند و ارتباط بسیار زیاد بین بی دقتی آنان و بی قراری وجود دارد. در 1994 سازمان روانپزشکان آمریکا در چهارمین تشخیص و آمار بیماری های روانی اختلال کمبود توجه و دقت در کودکان را با بیش فعالی، یا بدون بیش فعالی و در گروه سوم داشتن سابقه کمبود توجه با بیش فعالی و تکانشگری به طور مختلط را مورد بحث قرار داده است.

مرکز بیش فعالی در کودکان

کودکان بی قرار به علت حواس پرتی و هیجان پذیری از موضوعی به موضوع دیگر می پردازند و افکارشان مرتب به این طرف و آن طرف معطوف می شود. در مدرسه پیشرفتی ندارند و به علت ناتوانی در یادگیری اغلب از مدرسه فرار می کنند. یا به علت بی انضباطی از مدرسه اخراج می شوند. این افراد در سنین نوجوانی و جوانی از شغلی به شغل دیگر پرداخته و اغلب به الکل و مواد مخدر پناه می برند. پایان کار افراد بی قرار غالبا به صورت بیماری وسواس، مانیاک دپرسیو و اختلالات سایکوپاتیک ختم می شود. کودکان بی قرار اکثرا مورد تنبیه ، تهاجم، حبس، زندانی شدن، محروم شدن از غذا، لباس و سوءاستفاده های دیگران قرار می گیرند و در بعضی دیگر با بزرگ تر شدن و درمان صحیح و مداوم ممکن است علائم بیماری کمتر شده و کنترل شوند. مرکز تشخیص و درمان بیش فعالی در کودکان با استفاده از تکنیک های مختلف درمانی نظیر ماساژ درمانی، رفتاردرمانی، بازی درمانی و کاردرمانی ذهنی، اتاق تاریک در توجه بینایی، اتاق شنیداری در توجه شنیداری و… و بهره گیری از متخصصین مرکز تشخیص و درمان بیش فعالی به صورت تخصصی به درمان کودکان بیش فعال کمک می نمایند.

 

بهترین مرکز تشخیص بیش فعالی در تهران

 

اکثر خرابکاری های این کودکان ناگهانی، شدید و برق آسا است و پس از خرابکاری کودک احساس گناه می کند و اظهار می دارد که کنترل خود را از دست داده بوده است. در حالی که در پسیکوزها احساس گناه و تقصیر مشاهده نمی شود. عقیده براین است که روش های تنبیهی، اعمال خلاف این کودکان را افزایش می دهد در حالی که بی اعتنایی نسبت به اهمیت خرابکاری ممکن است در تخفیف اعمال موثر باشد. این روش در کشور شوروی در مورد کودکان ناسازگار اجرا می شود. اغلب کودکان بیقرار تاریخچه خاصی دارند که در بعضی جنبه ها با یکدیگر مشترک است. در ذیل اهم این وجوه به اجمال بیان شده است:

  • در ایام کودکی اغلب دچار بیماریهای طولانی یا صعب العلاج بوده و مدتها در بیمارستان بستری بوده اند و با آنکه بیماری اصلی بهبود یافته است ولی آثار آن بصورت بیقراری باقی مانده و کودک به حال قبلی برگشت نکرده است.
  • این کودکان اغلب محصول زایمانی غیرطبیعی و دشوارند و یا آنکه مادر در طول دوران بارداری وضع روانی متعادلی نداشته است.
  • محیط خانوادگی کودک بیقرار آکنده از اعمال نادرست و تبعیض و زورگویی است و در این میان کودک برای غلبه بر ضعف خود در مقابل زورگوییها به فردی سرکش و یاغی تبدیل می شود.
  • عدم توجه به شخصیت کودک در محیط خانه و بی توجهی به خواسته های او و ایجاد عقده حقارت و حالات پرخاشگری باعث بی ثباتی و عدم تعادل روانی شده است. عقیده بر این است که در اقوام کودکان مبتلا به ناآرامی اعتیاد به الکل زیاد دیده می شود.
  • نسبت بیماری در دو قلوهای یکسان بیشتر از غیریکسان است( فرضیه ارث).

 

مرکز تشخیص بیش فعالی خوب در تهران

اگر این کودکان به حال خود رها شوند و مورد درمان قرار نگیرند در نوجوانی ممکن است آثار این   بی ثباتی و ناپایداری به صورت مختلف در امور تحصیلی، شغلی، انتخاب همسر، تشکیل خانواده و امور زناشویی و اجتماعی آنان دیده شود. با وجود این اکثر روان پزشکان کودک عقیده دارند که کودک در سنین بلوغ و نوجوانی بی ثباتی و عدم تعادل روانی را از دست داده و به رفتارهای خود مسلط می شود. درباره بیقراری کودکان عده ای از روانپزشکان که زیگموند فروید در راس آنان قرار دارد عقیده دارند که مهر و محبت تنها غذای روحی و ضامن سعادت کودک است و چنانچه کودکی از مهر و محبت سیراب نگردد در مواجهه با ناکامیها و نامردی های گوناگون خود را مازاد و سرباز احساس می کند. روانپزشکان عقیده دارند جبر و زورگویی تارو پود حیات کودک و استعداد های فطری او را در هم می ریزد و برعکس عشق و محبت والدین و آموزگاران باعث تعادل رشد در سلسله اعصاب مرکزی در نتیجه در حالات روانی او می شود.

عده ای از متخصصان تعلیم و تربیت از جمله ژاک ژاک روسو عقیده دارند مهر و محبت نباید بیش از اندازه باشد. به گریه و زاری بی جهت کودک نباید توجه کرد و همچنین نباید او را در انجام اعمال خود آزاد گذاشت. هرچه بیشتر به کودک توجه کنید و با کوچکترین ناراحتی او دستپاچه شوید کودک خود را بیشتر قابل ترحم و دلسوزی می داند. خواهش ها و نیازهای کودک باید به طور غیرمستقیم  برآورده شوند. به طوری که کودک کاملا مستقل پرورش یابد و برای رسیدن به هدف های متعالی آبدیده شود. نیچه فیلسوف آلمانی می گوید (رنج کشیدن اولین درس زندگی بشر است) کودک باید رنج کشیدن و تحمل درد و ناراحتی را تجربه کرده و بیاموزد و به اصطلاح در مقابله با مشکلات بد رفتاری پیشه نکند. (فرضیه های سایکوژنیک)

کودک عقب مانده و همچنین در کودکانی براثر ابتلا به انسفالیت و یا کودکانی که ضایعات مغزی مختصر دارند بیقراری شیوع بیشتری دارد و آن را ناشی از ضایعات مغزی می دانند (فرضیه اروکانیک). در حال حاضر ضایعات اورکانیک و اختلال عملکرد مغزی علت اصلی بیماری شناخته شده و فرضیه های سایکوژنیک دیگر قابل قبول نیست.

بیقراری ممکن است ارتباط زیادی با صرع داشته باشد به طور که 8 تا 10 درصد مبتلایان به صرع بیقراری شدید دارند. عقیده بر این است که تمام انواع صرع به استثنای صرع کوچک ممکن است باعث بروز این حالت بشوند. عده ای از متخصصان علت بیماری را به عدم هماهنگی مابین رشد دو نیمکره مغز در قشر و بافت های زیر قشری مغز و همچنین ضایعات عضوی و عروقی که در ناحیه فرونتال و پره فرونتال که در MRI مشخص می شود نسبت می دهند. ولی در بیماران علائم نورولوژیک خاص دیده نمی شود.

تشخیص بیماری در کودکان پایین تر از 5 – 4 سال بایستی با احتیاط داده شود چون در اکثر کودکان بیش فعال در این سنین کمبود توجه ظاهر نمی شود ولی با توجه به شرح حال و گزارش خانواده و مقایسه کودک با همسالان که از نظر سنی بهره هوشی، فرهنگ و جنسیت هم سطح هستند و آزاد گذاشتن کودک در کلینیک و ملاحظه رفتار و… شاید بتوان به تشخیص صحیحی رسید.

  • در تشخیص با عقب ماندگی ذهنی بخصوص فنیل کتون اوری که بیماران پر جنب و جوش، بیش فعال و مخرب هستند و رفتارهای غیرعادی و ناگهانی بدون مقدمه و تکانشگری دارند و نوار مغزی نیز در 80 درصد آنان غیرعادی است. وجود عقب ماندگی، داشتن موهای بور و روشن، اختلالات گفتاری و تاخیر کلی در مراحل رشد و بالاخره آزمایش خون و ادرار مشکلی را برای تشخیص باقی نمی گذارد.
  • قرار دادن کودک باهوش در محیط های گسل کننده و بدون انگیزه اکثرا باعث بیماری و ناآرامی کودک می شود و بقول معروف کودک در این محیطدوام نمی آورد که با تغییر محیط مسئله حل می شود.
  • تشنج با تب در دوران نوزادی و کودکی بخصوص 2 سال اول زندگی مسئله ای است که اکثرا با اختلالات آموزشی، کمبود دقت، بیقراری و نوار مغزی غیرعادی همراه است که کاملا اختصاصی با امواج و پاروکسیسم های اپی لپتی فرم و گاهی غیراختصاصی بصورت دیسریتمی منتشر مغزی است. بخصوص درمان این کودکان با فنوباربیتال بیقراری و شیطنت کودک را زیاد می کند. تعویض دارو و بررسی سوابق کودک، سیر و درمان بیماری تشخیص را مشخص می کند.
  • مصرف داروها بخصوص داروهای نورولپتیک اکثرا باعث بیقراری شدید، ناآرامی می شوند که نباید با بیش فعالی اشتباه شود.
  • تشخیص با اختلالات کرداری یا سلوک، لجبازی، نافرمانی، که با بیماری دارای علائم مشترکی هستند. در اختلال سلوکمشکلات رفتاری در حضور دیگران، مهمان ها و کلینیک خود را کمتر نشان می دهد و کودک در مطب آرام است و مشکلی ایجاد نمی کند و پزشک مجبور می شود با اطلاعاتی که از خانواده می گیرد به تشخیص برسد در صورتیکه کودک بیش فعال در مطب هم ناآرامی را نشان می دهد و نظم مطب را بهم می زند.

تخریب اموال که در اختلال سلوک دیده می شود کاملا عمدی است در صورتیکه در کودکان بیش فعال غیرعمدی و تصادفی است و اکثرا معذرت و عذرخواهی را بدنبال دارد. نکته دیگر اینکه اختلال کرداری و سلوک اکثرا از سنین 7 و 8 سالگی به بعد شروع می شود و ابتدا با مخالفت نافرمانی در منزل و اعضای خانواده شروع شده و بتدریج به سایر زمینه ها سرایت می کند و اکثرا نیز در سابقه خانوادگی اختلالات شخصیتی، بیماری های خلقی، ناهماهنگی در برخورد های خانوادگی و ازدواج به چشم می خورد. در صورتیکه همانطوری که گذشت سن شروع بیش فعالی همیشه از دوران شیرخوارگی یا کودکی است.

در اختلالات خلقی و بیماری های اضطرابی و افسردگی اکثرا ناآرامی یکی از مهمترین علائم بیماری است و با اختلال در تمرکز حواس و بیقراری روانی حرکتی همراه است و یا در حالت هیپومانیاک نوجوانان، تحریک پذیری، مشکلات رفتاری و بیقراری با انرژی زیاد ممکن است در تشخیص اشکال ایجاد کند ولی سیر بیماری، کنترل با دارو در ظرف چند روز مشکلی برای تشخیص نمی گذارد.

روش درمان این کودکان روان درمانی و دارودرمانی است. یکی از بهترین روش ها موظف کردن این کودکان به گزارش اعمال خلاف دیگران است. این عده معتقدند همین مراقبت کمتر به کودک فرصت شیطنت و خرابکاری می دهد. چون این کودکان انرژی زیادی دارند سعی می شود که در ساعات بیکاری با ورزش و سایر فعالیت ها به نحوی انرژی آنها مصرف شود. در درمان بیماری باید به نیازهای روانی، تحصیلی، محیط خانه و مدرسه توجه خاص داشت. به عبارت دیگر کودک، والدین، آموزگار و اولیاء مدرسه نیز در برنامه درمانی نقش دارند. باید وضعیت کودک در حضور کودک به والدین توضیح داده شود و برنامه متناسب با ذهنیت بیمار و خانواده تعیین گردد. این نظم شامل تشویق، تنبیه به موقع، جلوگیری از خسته شدن کودک تشویق به برنامه های ورزشی، بازی، استراحت و خواب به موقع جلوگیری از ماندن در فضای محدود بخصوص در داخل اتومبیل، دور کردن وسایل گران قیمت و شکستنی از دسترس کودک. تشویق در صورت پیشرفت در تحصیل و کنترل اعمال و رفتار. اگرچه بیشتر این کودکان ناتوانی یادگیری دارند و با قدری توجه و درمان قادر خواهند بود که در کلاس های معمولی تحصیل کنند. نکته ی قابل ذکر این که اولا در تمام موارد این بیماری علائم پر تحرکی یا پر جنبشی دیده نمی شود ثانیا این علائم با بزرگ شدن کودک تدریجا برطرف یا کم می شود.

 

بهترین مرکز درمان بیش فعالی

 

از لحاظ دارویی باید توجه شود که آرام بخش ها در این کودکان اثر معکوس داشته و بیماری را تشدید می کند در حالی که داروهای محرک سلسله اعصاب مرکزی باعث کنترل آنها می شود این مسئله عوامل نوروشیمی و نوروفیزویولوژی سیستم عصبی مرکزی را به صورت ضایعات مختصر مغزی نیز توجیه می کند. با توجه به علائم بیماری و اثر امفتامین ها و ریتالین در بهبود بیمار به نظر می رسد که بیقراری و کمبود توجه این کودکان به علت اختلال نوروشیمیایی در عمل سیستم رتیکولر باشد. پس از درمان بیقراری، خرابکاری، هیجان پذیری از بین می رود ولی اختلالات دقت و یادگیری اکثرا باقی‌می ماند و به عبارت دیگر داروها در ناتوانی در یادگیری اثر چندانی ندارد.

تغذیه و بیش فعالی کودکان

غذا و نوشیدنی بر روی رفتار تاثیر می‌گذارد،اما اگر شما ( ADHD )هستید باید مواظب خودتان باشید. بعضی کودکان بیش فعال( ADHD ) نسبت به بعضی از غذاها و نوشیدنی ها حساس هستند،این افراد کنترل کمی روی عادات و رفتارهای غذایی خود دارند.

غذاها و نوشیدنی های مضر

  • گوجه فرنگی
  • پرتغال
  • آب پرتقال
  • نوشیدنی های گازدار
  • انگور
  • غذاهای پرکالری و انرژی دهنده
  • غذا های شیرین و شکلات

 

مرکز تشخیص بیش فعالی و نقص توجه

 

آیا فکر میکنید موارد بالا مورد علاقه شما هستند و بدن شما به مصرف کردن آنها عادت کرده است؟و شما فکر می کنید بدون اینها نمی توانید زندگی کنید؟موقعی که دوباره احساس بهتری می کنید،رفتارهای بد دوباره شروع می شود؟

غذا و نوشیدنی مفید برای کودکان بیش فعال

  • ماکارونی
  • موز
  • جوجه
  • سیب زمینی
  • بیشتر میوه های تازه
  • پنیر
  • ماست
  • غلات
  • آب (بهترین نوشیدنی است)

اگر کودک بیش فعال به خاطر مصرف دارو بی اشتها شده است،سعی کنید وقتی گرسنه هست غذا بخورد. مثل موقعی که دارو جذب شده و خوردن یک کاسه غلات قبل از اولین وعده داروی صبح می تواند برای بدن کودکان بیش فعال مفید باشد.

می توانید یک برنامه تنظیم کنید،در نظر بگیرید که چه غذایی برای کودک بیش فعال شما خوب است. آیا مقدار شکر و میزان انرژی و کالری موجود مثل (بستنی ، کنسرو نخود ، سس گوجه فرنگی ) باعث ایجاد مشکل برای کودک شما می گردد؟سلامتی بدن کودکان بیش فعال خیلی با ارزش است،بنابراین قبل از استفاده از این مواد به ترکیبات غذایی آنها توجه کنید.

 

سوالات متداول:

1-آیا مرکز دکتر صابر برای کودکان مبتلا به ADHD خدمات آنلاین هم ارائه می‌دهد؟
بله، مرکز دکتر صابر برای راحتی خانواده‌ها، خدمات آنلاین مانند مشاوره، گفتاردرمانی و آموزش والدین را نیز ارائه می‌دهد. این خدمات به ویژه برای خانواده‌هایی که دسترسی به مرکز برایشان دشوار است، بسیار مفید است.

2-چرا مرکز دکتر صابر به عنوان بهترین مرکز تشخیص ADHD در تهران شناخته می‌شود؟
مرکز دکتر صابر به دلیل استفاده از روش‌های علمی و به‌روز، تیم متخصص و مجرب، و رویکرد جامع در تشخیص و درمان ADHD، به عنوان یکی از بهترین مراکز تهران شناخته می‌شود. این مرکز با تمرکز بر نیازهای هر کودک، بهترین راهکارهای درمانی را ارائه می‌دهد.

 

برچسب‌ها:,

بهترین دکتر گفتار درمانی در تهران

مرکز گفتار درمانی و کاردرمانی پایا و کلینیک توانبخشی غرب تهران دو شعبه مراکز دکتر صابر می باشند که با وجود بهترین دکتر گفتار درمانی در تهران به تشخیص مشکلات گفتار و زبان در کودکان و بزرگسالان پرداخته می شود. یک دکتر گفتار درمانی خوب نه تنها در زمینه تشخیص مشکلات گفتار و زبان بلکه به عنوان آسیب شناس گفتار و زبان در درمان اختلالات بلع، آبریزش دهان و مشکلات همراه آن تبحر دارد.بهترین متخصص گفتار درمانی در حیطه گفتار درمانی کودکان باید در زمینه کودکان اوتیسم ، لکنت زبان، تاخیر گفتار، مشکلات ساختاری دستگاه گفتار و… تجربه داشته باشد. همچنین در زمینه بزرگسالان در بیماران سکته مغزی، فلج مغزی، ضربه مغزی، ام اس و پارکینگسون و تومورهای حنجره و زبان فعالیت می کند. گفتار درمانی در منزل نیز از خدمات مرکز گفتار درمانی دکتر صابر می باشد.

 

اختلالات گفتار و زبان

آسیب شناسی گفتار و زبان که در ایران،  گفتار درمانی نام گرفت، 40 سالگی را پشت سر گذاشت. در این سال ها مردم و متخصصین گفتاردرمانی گوناگون کم کم با رشته ای آشنا شدند که با برترین توانایی انسان یعنی سخن گفتن سروکار دارد. این رشته به ارزیابی و درمان اختلالات گفتار و زبان می پردازد. اختلالاتی که از زبان مبتلایان به آن با علائمی متفاوت از سایر مشکلات جسمی و رفتاری بیان می شود که نمونه ای از آن ارائه می شود.

بچه من 4 سالشه ولی هنوز حرف نمی زنه .هر چی میخواد اشاره می کنه. اول فکر می کردیم که نمی شنوه، ولی گفتن گوشش سالمه. خیلی هم دوای تقویتی بهش دادم ولی فایده ای نداشته. دیروز یکی از همکارای شما داشت از رادیو صحبت می کرد از حرف های اون فهمیدم که باید بیارمش گفتار درمانی.

آنچه در بالا خواندید شرح حال بیمار و مراجعه کننده به دکتر گفتار درمانی است. شاید درک این وضعیت ها و موقعیت ها برای بسیاری از مردم دشوار و ناممکن باشد. حرف زدن و گفتار آنچنان با تار و پود انسان در آمیخته است که کمتر کسی احتمال از دست دادن آن را می دهد. این مهم زمانی آشکار می گردد که فرد یا نزدیکان او به دلیلی تمام یا بخشی از توانایی ها و قابلیت های گفتاری و صوتی خود را از دست بدهد. البته به مجموعه گفتار و صوت، باید درک را نیز اضافه کنیم، چرا که بدون درک، عملا هیچ ارتباط کلامی و یا غیر کلامی نخواهیم داشت.

 

 

بهترین گفتاردرمانگر تهران

 

حتما شما نیز، فارغ از شغل و رشته تحصیلی تان، کم و بیش با این افراد برخورد کرده اید. اما ممکن است شغل و موقعیت شما به گونه ای باشد که هر روز با این افراد سرو کار داشته باشید، مثلا پزشک یا متخصص اطفال باشید یا متخصص مغز و اعصاب و یا گوش و حلق و بینی باشید. شاید هم پرستار یکی از این بخش ها باشید و هر روز خانواده ی بیماران در مورد این مسئله شما را سوال پیچ می کنند. یا ممکن است یکی از افرادی باشید که خود به نوعی در حرف زدن دچار مشکلاتی هستند. شاید هم نه! هیچ مشکلی وجود ندارد و فقط قصد دارید بهتر صحبت کنید، یعنی جزو افرادی هستید که می خواهند وارد حیطه های حرفه ای صوت شوند، مثلا خوانندگی، مذهبی خوانی( قرآت قرآن و مداحی)، گویندگی، بازیگری. احتمال دارد آموزگار باشید و لکنت هر روزه ی دانش آموزی که می خواهد درس را پاسخ دهد، شما را به فکر فرو ببرد.

ما قصد داریم با طرح نمونه های واقعی از اختلالات رایج در حیطه گفتار درمانی شما را با این اختلالات آشنا نماییم. تا ضمن فراهم نمودن منبعی علمی برای افراد جامعه، الگوهای شنیداری مناسب و کاربردی نیز برای متخصصین گفتار درمانی فراهم کنیم که به هر شکل با درک، شنیدن، گفتار، صدا، احساس و هنر سر و کار دارند.

طبق نظر بهترین متخصصین گفتار درمانی ارتباطات انسانی هر روز ابعاد متنوع تر و گسترده تری به خود می گیرند و جنبه های بیشتری را شامل می شوند. بدیهی است که هرچه جنبه های ارتباطی افزایش یابد احتمال ایجاد اختلال در آنها بیشتر می شود. زمانی که ارتباط بین انسان ها در هر یک از جنبه های آن مختل گردد، در حیطه بررسی تخصصی گفتار درمانی قرار می گیرد تا با انجام اقدامات ضروری و مناسب به شناسایی و رفع آن اختلال بپردازد.

متخصص گفتار درمانی

یک رشته علمی و دانشگاهی است که به ارزیابی، تشخیص و درمان کلیه اختلالاتی می پردازد که در توانایی برقراری ارتباط انسان ها از طریق گفتار و زبان مشکل ایجاد می کنند. در این رشته تخصصی ابتدا از طریق انجام آزمون ها و آزمایش های لازم،اختلال تشخیص داده شده و سپس از طریق تکنیک ها، روش ها و شگردهای لازم به درمان آن پرداخته می شود. درمان افراد مبتلا به اختلالات گفتار وزبان در این حیطه تخصصی می تواند کوتاه مدت یا دراز مدت باشد. به این صورت که متناسب با اختلال فرد و شدت آن، مدت درمان می تواند از چند روز یا چند هفته یا چند سال متفاوت باشد.

ویژگی‌های بهترین دکتر گفتار درمانی

دکتر گفتار درمانی خوب فردی است که انواع اختلالات ارتباطی اعم از اختلالاتی با منشا عضوی و یا عملکردی را شناسایی نموده و برای درمان آن ها، راهکارهای مناسب را اتخاذ نماید.

یک متخصص گفتار درمان خوب و  ورزیده قادر است با استفاده از ابزارهای الکترونیکی پیشرفته ویژگی های گفتاری فرد را تجزیه و تحلیل نموده و جنبه های مختل آن را شناسایی کند و متناسب با شدت و نوع اختلال و ویژگیهای وی برنامه درمانی مناسب را تدوین نماید. در برخی موارد زیر بدون استفاده از تجهیزات خاص، متخصص گفتار درمان با تکیه بر توانایی های ادراکی خود از طریق گوش کردن به گفتار و صدای بیمار در هنگام صحبت کردن، و با در نظر گرفتن رفتار ارتباطی بیمار، به استخراج ویژگی های مورد نظر پرداخته و در نهایت یک دکتر گفتار درمانی خوب، اختلال را تشخیص داده و به درمان آن می پردازد. بدیهی است که تشخیص اختلال براساس ویژگی های ادراکی به تبحر، تجربه و مهارت بیشتری نیاز دارد.

وظایف گفتار درمان خوب چیست؟

وظایف دکتر گفتار درمانی خوب در مصاحبه و گرفتن شرح حال، ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات گفتار و زبان خلاصه می شود. اما با نگاهی عمیق تر جنبه های ظریف تری از این کار روشن می شود. در زیر گوشه هایی از وظایف بهترین دکتر متخصص گفتار درمانی را با هم مرور می کنیم:

  • پیشگیری از بروز اختلال در آینده، مانند پیشگیری از بروز مشکلات مربوط به بلع در نوزادان نارس
  • پیشگیری از شدت یافتن اختلال، مانند پیشگیری از تبدیل ناروایی طبیعی کودکان به لکنت
  • همکاری با سایر متخصصین برای نتیجه گیری بهتر، مانند همکاری با ارتودنتیست برای کاهش فشار زبان بر دندان ها
  • ارائه مشاوره به سایر متخصصین یا اعضای گروه توانبخشی در جهت برقراری ارتباط موثر با بیمار
  • ارائه مشاوره به خانواده در جهت ارتقاء کیفیت ارتباط متقابل فرد و خانواده اش
  • ارزیابی اندام های گویایی و تشخیص تاثیر گذاری عمل جراحی، مانند بررسی میزان تاثیرگذاری عمل جراحی ترمیم شکاف کام بر کاهش میزان خیشومی شدگی.
  • گرفتن شرح حال، جمع آوری اطلاعات و بررسی و کشف علت اختلال گفتار.
  • ارزیابی اختلال و بررسی عامل های تاثیر گذار بر آن.
  • ارزیابی و بررسی فیزیولوژی و عملکرد حنجره، از طریق استروبوسکوپی.
  • تجزیه و تحلیل و آنالیز آکوستیکی صدا و تعیین ویژگی های نوایی آن.
  • ارزیابی بلع و بررسی راهکارهای درمانی از طریق نیزوفارنگوسکوپی.
  • ارزیابی و بررسی عملکرد نرم کام از طریق نیزوآندوسکوپی.
  • بررسی تاثیر روش های درمانی به صورت آزمایشی.
  • طرح ریزی روند درمان.
  • انتخاب روش مناسب(از بین روش های موجود) برای درمان
  • ارتباط مستمر و سازنده با سایر اعضای گروه پزشکی در جهت ارتقاء سطح سلامتی

 

دکتر گفتار درمانی خوب در تهران

 

مهارت های ویژه درمان برای بهترین دکتر گفتاردرمانی

به احتمال زیاد تعداد زیادی مهارت وجود دارند که، متخصصان می‌توانند به‌عنوان مهارت‌های اصلی ویژه‌ی درمان، در کار خود به گنجانند. با وجود این، براساس تقریباً ده سال تدریس، که به منظور آموزش مهارت‌های اصلی ویژه‌ی درمان به دانشجویان گفتاردرمانی تازه کار طراحی شده بود، مشخص شد که، مهارت‌های توصیف شده در این فصل، چیزی بیش از یک شروع مناسب را برای ایجاد مهارت‌های زیربنایی مورد نیازها گفتاردرمانها تشکیل می‌دهد که منجر به بهبود برقراری ارتباط بیماران گردد. در زیر 14 مهارت برگزیده‌ی اصلی درمان مورد تأکید قرار گرفته‌اند:

۱) انتظارات مربوط به برقراری ارتباط.

۲) انگیزه.

3) شوق، نشاط و بلندی صدا در روند درمان.

۴) شیوه‌ی نشستن، احساس صمیمیت و نزدیکی با بیمار، لمس کردن بیمار در روند درمان.

۵) آمادگی، سرعت مناسب، و راحتی و روانی گفتار در لحظات درمان.

۶) مقدمات: محرک‌های هشداردهنده، ارایه‌ی سرنخ، الگو دادن، و تشویق و کمک.

۷) آموزش مستقیم: حس‌های یادگیری، توصیف/ توضیح، پرسش، و صبر و انتظار

۸) ارایه‌ی محرک: شکل بخشیدن (نزدیک‌سازی‌های پی در پی).

۹) تقویت‌کننده‌های مثبت: تشویق کلامی، جایزه‌ها و تقویت‌کننده‌های اولیه.

۱۰) بازخورد اصلاح‌کننده در روند درمان.

۱۱) گردآوری داده‌ها در روند درمان.

۱۲) بررسی آزمایشی در روند درمان.

۱۳) رفتار درمانی در روند درمان.

۱۴) هدف‌گیری مشکل بیمار در روند درمان.

گفتار درمانی کودک 2 ساله

اختلالات گفتار و زبان

اختلالات گفتار و زبان به چهار دسته کلی تقسیم می شوند:

  1. اختلالات صوت (Voice Disorder)
  2. اختلالات زبان(Language Disorder)

الف) اختلالات زبان در دوران رشد (Developmental  Language  Disorder)

ب) اختلالات اکتسابی زبان (Acquired  Language  Disorder)

  1. اختلالات روانی و ریتم گفتار (Fluency Disorder )
  2. اختلالات صداهای گفتاری ( Speech Sounds Disorder)

 

اختلالات صوت

صوت در اثر ارتعاش تارهای صوتی در ناحیه حنجره تولید می شود.صوت طبیعی دارای کیفیت، زیر و بمی، بلندی و انعطاف پذیری متناسب با سن و جنسیت و موقعیت فرهنگی اجتماعی گوینده می باشد و وجود آسیب در هر کدام از عامل های مطرح شده را اختلال صوتی گویند.

 

انواع اختلالات صوتی

به طور کلی اختلالات صوتی به دو دسته اصلی اختلالات عضوی و روان زاد تقسیم بندی می شوند. اختلالات صوتی عضوی اختلالاتی هستند که به دلیل بروز اشکالات ساختمانی و عضوی ایجاد    می گردند. اختلالات صوتی روان زاد اختلالاتی هستند که به دلایل عملکردی و یا روانی ایجاد    می شوند.

 

علائم و نشانه های اصلی اختلالات صوتی

بیماران مبتلا به اختلالات صوت مجموعا 8 نشانه اصلی را گزارش می کنند که شامل:

  • گرفتگی صدا (Hoarseness): این نشانه بازتاب ارتعاشات نامنظم و غیر مداوم تارهای صوتی است. بیماران مختلف از واژگان مختلی برای بیان این حالت استفاده می کنند مانند: گرفتگی، صدای خش دار، و یا خشونت صدا.
  • خستگی صوتی (Vocal Fatigue): بیمار گزارش می دهد که بعد از یک مکالمه طولانی، خستگی شدیدی بر وی مستولی می گردد و بدون صرف انرژی و تلاش زیاد قادر به صحبت کردن مداوم نمی باشد. بیماران بیان می کنندکه صدایشان اکثرا در پایان روز دچار گرفتگی می شود.
  • صدای نفس آلود (Breathiness): صوت نفس آلود صوتی است که در حین تولید آن هوای غیر مرتعش از فضای چاکنای خارج می شود. این افراد برای رسانیدن صدای خود به مخاطب (محیط شلوغ و پر سر و صدا)، به شدت با مشکل رو به رو هستند. ما این حالت را به عنوان نفس آلودگی می شناسیم.
  • کاهش دامنه آوا سازی (Reduced Phonational  Range):اکثرا این مشکل توسط خوانندگان مطرح می گردد. آن ها می گویند که در ارتباط با تولید نت هایی که قبلا به خوبی از عهده اجرای آن ها بر می آمدند، دچار اشکال می شوند. این نت ها آن گروهی هستند که در منتهی الیه فراز(اوج) آواز یا سطح پایین قرار دارند.
  • بی صدایی (Aphonia): به معنی قطع کامل یا نسبی صوت است. بیمار در این حالت به صورت پچ پچ صحبت کرده و احتمالا از نشانه های دیگری هم چون خستگی گلو، احساس خراشیدگی تلاش و تقلای زیاد در حین صحبت کردن نیز شکایت دارند.
  • قطع زیر و بمی یا صدای زیر نامناسب(Pitch Breaks):بیمار در این حالت از ظهور متناوب صدایی جیغ مانند و قطع زیر و بمی رنج می برد. هنگام بروز چنین حالتی در صدای بیمار به نظر می رسد کنترل صدا از دست وی خارج شده و خود بیمار نیز این مطلب را تصدیق می کند.
  • آوا سازی توأم با تلاش و تقلا (Strain/ Struggle Voice): این بیماران صحبت کردن را کاری دشوار می دانند. این دشواری ممکن است در آغاز یا ادامه گفتار باشد. این افراد می گویند که برای صحبت کردن فشار زیادی به خود می آورند. آن ها در حین صحبت کردن، تنش زیادی احساس می کنند و به خاطر تلاشی که صرف غلبه بر این تنش و ادامه صحبت می کنند دچار خستگی می گردند.
  • لرزش (Tremor): بیمار ممکن است اظهار کند که از صدایی لرزان و یا مرتعش برخوردار است. وی به خواست خود قادر به تولید یک صوت مداوم و محکم نیست.
  • درد و سایر احساسات فیزیکی (Pain & Other Physical Feelings): گاهی درد در هر دو طرف گردن و حنجره است. برخی افراد درد یک طرفه ی حنجره دارند و برخی افراد هم اظهار می دارند که درد به سمت قسمت فوقانی قفسه ی سینه کشیده می شود. به ندرت اتفاق می افتد که درد تنها نشانه باشد. سایر احساسات فیزیکی عبارتند از: احساس وجود جسم خارجی بزرگ و گلوله مانند در گلو، احساس خشکی و گاهی سرفه مکرر.

این دسته از اختلالات گفتار و زبان در تقسیم بندی مجزایی قرار نمی گیرند ولی به دلیل اینکه بر کیفیت صدای افراد تاثیر می گذارند در این جا به عنوان زیر مجموعه ای از اختلالات صوت قرار گرفته اند.

در فرایند تشدید صوت یا تقویت امواج صوتی صدایی که از ارتعاش تا آواها حاصل می شوند، از اندازه، شکل و سطح ساختارها و حفرات تشدیدی زیر چاکنای و بالای چاکنای (حلق، دهان، بینی) تاثیر        می پذیرد. هر چیزی که تعادل طبیعی شدید دهانی و بینی را مختل می کند دلیلی برای اختلال در تشدید است. در اختلالات تشدیدی خاستگاه صوتی هر فرد ممکن است در دو محور افقی(عقب و جلو) و عمودی(بالا و پایین) تغییر کند. دو سر محور افقی عقب دهان یا حلق(عقب) و مدخل دهان(جلو)، و دو سر محور عمودی راه هوایی فوقانی یا بینی(بالا) و حنجره(پایین) در نظر گرفته می شوند.

دکتر دانیل بوون متخصص صوت درمانی در این باره گفته است که تمرکز خوب صدا یعنی اینکه بتوانیم صدا را از وسط دهان و درست از بالای زبان خارج کنیم.


اختلالات تشدیدی با تغییر در تمرکز صدا در سطح افقی

هرگاه زبان در داخل دهان بیش از حد جلو بیاید یا بیش از حد عقب برود اشکالاتی در تمرکز صوت در سطح افقی رخ می دهد.

  1. تمرکز قدامی: با انتقال زبان به بخش جلو و بالای دهان، صدایی نازک و کودکانه تولید می شود.
  2. تمرکز خلقی: با تمرکز صدا در عقب دهان صدایی شبیه افراد ساده لوح و شخصیت های کارتونی تولید می شود نتیجه ی این نوع تمرکز، تشدید حلقی است.


انواع اختلالات تشدیدی با تغییر در تمرکز صدا در سطح عمودی

  1. تشدید پرخیشومی (Hyper nasality resonance): این نوع تشدید در نتیجه تشدید بیش از حد صدا در حفره بینی است و معمولا به دلیل نقص در دریچه کامی- حلقی اتفاق می افتد.این مشکل گفتاری با شکاف کام و سایر سندروم های مرتبط با ناهنجاری های فک و صورت در ارتباط است و از اتصال نامناسب دو حفره ی دهان و بینی حاصل می شود. گاهی نیز جراحی و برداشت نامناسب لوزه ی سوم باعث ایجاد تشدید پرخیشومی می گردد. تشدید پرخیشومی باعث کاهش انرژی گفتار شده و از مفهوم بودن گفتار می کاهد.
  2. تشدید بیش از حد دهانی(کم خیشومی) (Hypo nasality resonance): کیفیت دیگری از تشدید است که معمولا بر اثر عوامل تنگ کننده ی مجزای بینی از قبیل عفونت راه بینی، فلپ وسیع(یک نوع پیوندی پوستی)، پولیپ های بینی، حساسیت ها(آلرژی ها) و یا بزرگ شدن لوزه ی سوم مقاومت در برابر جریان هوا در بینی افزایش می یابد.
  3. تشدید نتمناسب مختلط(Mixed resonance):این حالت را ظهور هم زمان پرخیشومی و کم خیشومی گویند. بدین صورت که بعضی از بیماران که بی کفایتی دریچه کامی- حلقی دارند ممکن است انسداد کامل یا ناقص نیز در یک سمت راه هوایی بینی داشته باشند.

یکی از ابزارهای مشاهده ی ساختار و عملکرد دریچه کامی- حلقی نیزوآندوسکوپی است.

ویژگی های نمونه ی صوتی

  1. تمرکز خلقی و تشدید حلقی
  2. اختلال در شیوه ی تولید صداها(شیوه ی تولید برگشتی/retroflex)
  3. کاهش وضوح گفتار

تمرکز افقی صدا در این مراجع بیش از حد به عقب دهان انتقال یافته که این تمرکز در عقب دهان منجر به ایجاد صوتی با کیفیت مشابه با افراد ساده لوح می شود؛ به این نوع تمرکز خلقی گویند.

برای تولید صداهایی مثل / t/ و /d/ نیاز است که نوک زبان در پشت دندان های فک بالا انسداد ایجاد کند اما با کمی دقت می توان متوجه شد که این فرد صداهای این چنینی را به شیوه ی برگشتی یا retroflex تولید می کند؛ کیفیتی که در زبان هندی نیز شنیده می شود به این معنا که نوک زبان بر می گردد و انسداد مورد نظر با سطح پشتی نوک زبان ایجاد می شود.

انقباض موجود در زبان که باعث جمع شدن زبان به سمت عقب دهان شده و شیوه ی تولید برگشتی که نیاز به برگشتن نوک زبان دارد باعث جمع شدن هوا در ناحیه ی حلق شده و تمرکز خلفی صدا را افزایش می دهد و ایجاد تشدید حلقی می کند؛ این نوع تشدید تشدیدی غیر طبیعی است که قابلیت فهم گفتار را کاهش می دهد و شنیدن صدای گوینده را برای فرد شنونده ناخوشایند می کند.

لازم به ذکر است که تمام ویژگی های صوتی گفته شده در تمام طول گفتار فرد شنیده می شود.

ویژگی ها ی نمونه ی صوتی

  1. تمرکز عمودی صدا در حفره ی بینی
  2. تشدید پرخیشومی شدگی
  3. خطا در تولید صداها
  4. شنیده شدن خروج هوا از بینی حین گفتار

در این نمونه درمانگر ابتدا از مراجع می خواهد کلمات را تکرار کند. سپس دوباره درخواست می کند که کلمات را با فشار کم تر و برخورد نرم تر اندام های گویایی ادا کند. همان طور که در نمونه ضبط شده، شنیده می شود کیفیت صدابهتر شده و از میزان خیشومی شدگی کاسته می شود.

خروج هوا از بینی در تولید صدای /c/ و /j/ و /s/ به خوبی شنیده می شود. همچنین خطاهای تولیدی به صورت تبدیل /r/ به /L/ در کلمه ی /jomhuri/ وجود دارد.

 

خلاصه:

اگر به دنبال بهترین گفتاردرمانگر در تهران هستید، دکتر صابر با سال‌ها تجربه در زمینه گفتاردرمانی، می‌تواند به شما در بهبود مشکلات گفتاری و زبانی کمک کند. با استفاده از روش‌های علمی و به‌روز، دکتر صابر به کودکان و بزرگسالان در تقویت مهارت‌های ارتباطی، اصلاح تلفظ و درمان اختلالات گفتاری یاری می‌رساند. اگر به خدمات تخصصی گفتاردرمانی نیاز دارید، مراجعه به یک متخصص باتجربه مانند دکتر صابر می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی در پیشرفت شما داشته باشد.

 

سوالات متداول:

1-دکتر صابر در درمان چه نوع مشکلات گفتاری تخصص دارد؟
دکتر صابر با سال‌ها تجربه در حوزه گفتاردرمانی، در درمان مشکلاتی مانند لکنت زبان، تأخیر در گفتار، اختلالات تلفظ، مشکلات ارتباطی در کودکان دارای اوتیسم و سایر نارسایی‌های گفتاری تخصص دارد.

2-آیا گفتاردرمانی فقط برای کودکان است یا بزرگسالان هم می‌توانند از آن بهره ببرند؟
گفتاردرمانی تنها محدود به کودکان نیست. بزرگسالانی که دچار مشکلاتی مانند لکنت، اختلالات صوتی، مشکلات گفتاری پس از سکته مغزی یا بیماری‌های عصبی شده‌اند، نیز می‌توانند از این روش درمانی بهره ببرند.

 

برچسب‌ها:,

بهترین دکتر اوتیسم در تهران

جناب آقای دکتر صابر مدرس دانشگاه شهید بهشتی و یکی از بهترین متخصصین اوتیسم در زمینه تشخیص کودکان اوتیسم می باشد. در بهترین مرکز تشخیص اوتیسم در تهران به مدیریت دکتر مهدی صابر( دکتر متخصص اوتیسم) به تشخیص کودکان اوتیسم پرداخته می شود. کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران و کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد جزو بهترین کلینیک تشخیص اوتیسم در تهران محسوب می شود .در این مراکز دکتر فوق تخصص اوتیسم با انجام تست های مختلف از جمله پرسشنامه های مختلف، بررسی علایم اوتیسم از جمله ارتباط چشمی، رفتارهای کلیشه ای، ارزیابی اختلالات حسی و سطح هوشیاری کودک و همچنین بررسی تعاملات اجتماعی ایشان، سطح عملکردی کودک اوتیسم را از اوتیسم خفیف، اوتیسم متوسط ، اوتیسم شدید مشخص می نماید. یک دکتر خوب برای تشخیص اوتیسم باید حداقل کودک را در حیطه های مختلف رشدی بررسی نموده و مشخص نماید آیا کودک در طیف کودکان اوتیستیک قرار می گیرد یا خیر؟ جناب آقای دکتر صابر با ارزیابی دقیق به عنوان بهترین دکتر اوتیسم در ایران، تشخیص اوتیسم را به صورت کاملا علمی در کودکان در کمترین سن ممکن(حتی در سن یکسالگی) بررسی می نماید. تجربه دانشگاهی و بالینی ایشان در طی سالیان فعالیت در زمینه کودکان اوتیسم ، ایشان را به عنوان  بهترین دکتر اوتیسم در تهران مبدل ساخته است. با توجه به این نکته که اختلالات دیگری نظیر بیش فعالی و نقص توجه، یا اختلال پردازش حسی با اختلال اوتیسم همپوشانی داشته ، تشخیص اوتیسم را به کاری دقیق و علمی تبدیل کرده است که والدین محترم  می توانند با مراجعه به بهترین مرکز تشخیص اوتیسم در تهران و بررسی جامع توسط دکتر اوتیسم به بهترین نتیجه تشخیصی برسند. متخصص اوتیسم با تشخیص علائم کودک اوتیسم در مرکز تشخیص خوب برای اوتیسم به صورت کاملا تخصصی کودک را ارزیابی و نتیجه را به والدین توضیح می دهد.

 

بهترین متخصص اوتیسم تهران

 

بررسی علائم اختلالات طیف اوتیسم

اوتیسم یک اختلال رشدی عصبی است که به احتمال زیاد در اثر تعامل بین استعدادهای ژنتیکی و عوامل محیطی ایجاد می شود. مسیرهای زمینه ای نامشخص ممکن است شامل اختلال در تنظیم ایمنی، اختلال عملکرد میتوکندری، استرسو اختلالات هورمونی باشد. افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است به روش هایی رفتار کنند، ارتباط برقرار کنند،تعامل داشته باشند و یاد بگیرند که با اکثریت افراد دیگر متفاوت است. غالبا هیچ چیز در ظاهر آن ها وجود ندارد که آن ها را از افراد دیگر متمایز کند. اما توانایی های افراد اوتیسم ممکن است به طور قابل توجهی با دیگران متفاوت باشد. به عنوان مثال برخی از افراد مبتلا به اوتیسم مهارت های مکالمه ای پیشرفته ای دارند اما برخی دیگر ممکن است غیر کلامی باشند. برخی افراد مبتلا می توانند با حمایت کم یا بدون حمایت کار و زندگی کنند. افراد مبتلا به اوتیسم اغلب در ارتباطات و تعاملات اجتماعی و رفتارهای محدود یا تکراری یا علایق مشکل دارند. افراد مبتلا ممکن است روش های متفاوتی برای یادگیری، حرکت یا توجه داشته باشند. این ویژگی ها می توانند زندگی را بسیار سخت و پرچالش کنند. همانطور که کودکان مبتلا به اوتیسم به نوجوانان و جوانان تبدیل می شوند، ممکن است در ایجاد و حفظ دوستی ها، برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان، یا درک این که چه رفتارهایی در مدرسه یا محل کار انتظار می رود، مشکلاتی داشته باشند. افراد مبتلا به اوتیسم رفتارها یا علایقی دارند که ممکن است غیرعادی به نظر برسد. این رفتارها یا علایق را از شرایطی که تنها با مشکلات ارتباطی و تعامل اجتماعی تعریف می شوند، متمایز می کند. علائم رایج اوتیسم عبارت اند از:

– دشوار بودن درک افکار یا احساسات دیگران

– بسیار مضطرب شدن در موقعیت‌های اجتماعی

– دشوار بودن دوست‌یابی یا ترجیح تنهایی

– دشوار بودن بیان احساسات خود

– بسیار تحت‌اللفظی گرفتن مسائل

– داشتن یک روال ثابت روزانه و بسیار مضطرب شدن در صورت تغییر آن

– درک نکردن “قوانین” اجتماعی، مانند صحبت نکردن روی حرف دیگران

– اجتناب از تماس چشمی

– توجه به جزئیات کوچک، الگوها، بوها یا صداهایی که دیگران متوجه نمی‌شوند

– داشتن علاقه بسیار شدید به موضوعات یا فعالیت‌های خاص

– دوست داشتن برنامه‌ریزی دقیق کارها قبل از انجام آنها

توجه به این نکته مهم است که برخی افراد بدون اوتیسم نیز ممکن است برخی از این علائم را داشته باشند، اما برای افراد مبتلا به اوتیسم این علائم، زندگی را چالش برانگیزتر می کند.

افراد دارای اوتیسم علائم مختلف و گوناگونی از خود نشان می دهند اما همه این علائم در یک طبقه بندی جامع در سه حیطه قرار می گیرند. که کلیت و چارچوب اصلی این دسته از اختلالات را تشکیل می دهد. این سه حیطه عبارتند از

  • رشد اجتماعی
  • زبان و ارتباط
  • تفکر و تخیل

لازم به ذکر است که هر سه حیطه با یکدیگر همپوشی دارند و افراد دارای اختلالات طیف اوتیسم تنوع گسترده ای از ناتوانی ها و علایم را که در نهایت خارج از این سه حیطه نیست از خود نشان می دهند .تفاوت های موجود میان افراد دارای اوتیسم نیز اغلب ناشی از وجود نقصی با درجه های متفاوت شدت در یکی از این سه حیطه است.

-بررسی رشد اجتماعی در کودکان اوتیسم توسط دکتر خوب اوتیسم

یکی از علایم واضح اوتیسم، رشد اجتماعی می باشد. فرد دارای اوتیسم تاخیر شدید و قابل ملاحظه ای در زمینه رشد اجتماعی، به ویژه رشد ارتباطات میان فردی از خود نشان می دهد. این افراد دشواری ویژه و قابل مشاهده ای در برقراری ارتباطات اجتماعی و تعامل های معمول بین افراد دارند و فرایند طبیعی مانند دوست یابی برای آنان سخت و گاه غیر ممکن است، تفسیر جنبه غیر کلامی تعامل اجتماعی ( درک نگاه و احساسات دیگران از طریق حالت های صورت، درک زبان بدن و حرکت های آن ) برای این افراد دشوار و اغلب غیر ممکن است.

از مراحل بسیار ابتدایی رشد، فرد دارای اوتیسم علائم نقص و یا تاخیر در توسعه زمینه های اجتماعی را آشکار می سازد. کودکانی که در مراحل بعدی رشد تشخیص اوتیسم دریافت می کنند در مقایسه با افرادی که در زمینه اجتماعی دارای رشد طبیعی اند دارای شیوه های تعاملی متفاوتی هستند. از جمله اینکه:

  • کمتر به دیگران نگاه می کنند
  • کمتر به نام خود واکنش نشان می دهند
  • لبخند متقابل کمتر مورد استفاده آنان قرار می گیرد
  • بازی ها اجتماعی ( مثلا بازی دالی یا قایم باشک ) را انجام نمی دهند و یا به طور یک جانبه با خودشان انجام می دهند.

 

متخصص اوتیسم کودکان در تهران

 

کودکان بزرگتر دارای اوتیسم، ممکن است علائمی حاکی از ناتوانی در ادراک اصول اولیه تعامل اجتماعی از خودشان نشان دهند. مشکل این است که این افراد جایگاه رفتارها و مناسبت های مربوط به آن را درک نمی کنند.

در کل، کودکان دارای اوتیسم در درک احساسات دیگران مشکل دارند و قادر به همدلی با دیگران و قرار دادن خود به جای آنان نیستند. بنابراین نقص در توانایی همدلی کردن با دیگران سد بزرگی بر سر راه دوست یابی و رشد فرایند های مربوط به آن است. این امر باعث انزوا و ناتوانی این افراد در برقراری ارتباط در وضعیت های اجتماعی می شود.

-بررسی زبان و ارتباط در کودکان اوتیسم توسط متخصص اوتیسم

از علایم افراد دارای اوتیسم مشکل در تفاوت رشد زبان، گفتار و ارتباط می باشد. تاخیر عمده در کاربرد اجتماعی زبان ( که معنی یا سمنتیک نامیده می شود ) وجود دارد.

هر چند تمامی افرادی که برچسب تشخیصی اختلالات طیف اوتیسم دریافت می کنند، در این حیطه دشواری ویا تاخیر دارند، اما این افراد توانایی های گوناگون و متفاوتی در زمینه عملکرد های گفتاری از خود نشان می دهند. در این گروه کودکانی وجود دارند که از نظر دایره واژگان، دستور زبان مورد استفاده و مهارت های گفتاری در حد همسالان فاقد مشکل خود، قرار دارند از سوی دیگر گروه قابل توجهی از این افراد که اغلب به عنوان افراد دارای اوتیسم کلاسیک شناخته می شوند فاقد توانایی زبان و گفتار هستند.

-شیوه های متفاوت تفکر و توانایی محدود تخیل در کودکان اوتیسم

یکی از ویژگی های تعیین کننده اختلالات طیف اوتیسم و آسپرگر وجود خشکی و عدم انعطاف در تغییرات ایجاد شده در محیط و امور روزمره است.

این عدم انعطاف می تواند عاملی برای احساس دستپاچگی و به هم ریختگی آنان در زمان بروز تغییر در محیط در نظر گرفته شود. تعداد زیادی از کودکان دارای اوتیسم از تغییرات ایجاد شده در محیط و نحوه اجرای امور روزمره دچار ترس شده و مایل به حفظ همسانی ها و عدم تغییر آنها هستند. این امر باعث می شودتا در برابر گیجی و درماندگان ناشی از تغییر از خود حفاظت کنند. تفکر منعطف وسیال نیازمند استفاده از نشانگان و استعاره ها است. یعنی توانایی درک این موضوع که یک نشانه و یا علامت می تواند معنی خاصی را به ذهن القاء کند، (مثلا تصویر بشقاب می تواند به عنوان علامت غذا در نظر گرفته شود). انجام بازی های اسعاره ای و برقراری ارتباط هر دو به نحوی توانایی فرد را در استفاده از نشانگان و استعاره ها را نشان می دهد. هر دو حیطه در افراد دارای اختلالات طیف اوتیسم دیده می شوند.

از دیگر علائم کودکان طیف اوتیسم می توان به گستره وسیعی از رفتارهای وسواسی و تکراری که به صورت کلیشه ای از خود نشان می دهند اشاره کرد. این رفتارها می توانند به شدت مخرب بوده و مانعی برسر راه رشد همه جانبه فرد باشند، زیرا الزام فرد به انجام این فعالیت ها باعث می شود که انجام بسیاری دیگر از فعالیت های مورد نیاز را به تاخیر اندازد. رفتارهای کلیشه ای و تکراری این افراد اغلب بسیار محدود و فاقد تنوع است، ممکن است ساعت ها به بخشی از یک شیء خیره شوند( مثلا فرمان و یا چرخ ماشین و یا ماشین لباسشویی در حال چرخش) و یا شیفته شیء خاص (مثلا دکمه یک لباس ) باشند. اغلب از نقش شیء و یا کاربرد و عملکرد آن دو کلیت سیستم( مثلا نقش چرخ یا فرمان در کلیت ماشین) اطلاعی ندارند. وجود چنین علایقی ، مهارت های مربوط به بازی کردن کودک را تحت تاثیر خود قرار می دهد و مانعی وجود برای رشد این حیطه به شمار می آید. به دلیل تفاوت الگوهای مورد استفاده برای بازی در این گروه از کودکان، سایر کودکان نیز میلی به بازی کردن با این افراد از خود نشان نمی دهند و بنابراین بازی های مشترک و تعاملی نیز زمینه رشد و توسعه نمی یابد. توجه به جزئیات امور روزمره نیز از ویژگی های این افراد به شمار می رود. رفتار های وسواسی شامل فعالیت هایی مانند چیدن و سازماندهی و یا عملکرد های تکراری مانند خاموش و روشن کردن چراغ و یا اصرار بر بسته بودن در است. یک فعالیت کلیشه ای عملکردی است که به طور مکرر تکرار می شود و تغییرات بسیار کمی در نحوه اجرای آن داده می شود. این فعالیت گاه با سرعت زیاد انجام می شود ( مثلا بال بال زدن و تکان دادن دست ها، چرخاندن خود، ضربه زدن، تکان دادن خود یا تکان دادن سر به طرفین ) تعدادی از این  رفتار ها می تواند به فرد آسیب برسانند. وجود چنین رفتارهایی باعث تفاوت میان فرد دارای اوتیسم و خواهر و برادر وی و یا گروه همسالانش می شود و عاملی برای منزوی شدن اجتماعی این افراد به شمار می رود. دشواری های حسی نیز در این گروه از کودکان مشاهده می شود که به نوعی خود     می تواند بر رفتارهای آنان و نوع تعامل با محیط تاثیر بگذارد.

علایم اوتیسم

 

جدیدترین ملاک های تشخیص اوتیسم توسط بهترین دکتر اوتیسم

در آخرین ویرایش از کتاب راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روان( DSMV)  تغییراتی در علایم، ملاک ها و معیارهای تشخیص اوتیسم ایجاد شده است که که باعث نگرانی تعدادی از والدین این افراد و متخصصان فعال در زمینه اختلالات رشدی شده است. آنان نگران هستند که با تغییرات ایجاد شده دیگر افرادی که تا پیش از این در این ردیف تشخیصی قرار داشتند، از زیر چتر این تشخیص بیرون آیند و خدمات مناسب و مورد نیاز خود را دریافت نکنند. اما به نظر می رسد که تغییرات ایجاد شده در علائم تشخیصی اوتیسم به منظور رفع مشکلات تشخیصی پیشین ایجاد شده است و در نهایت باعث می شود تا استفاده از این طبقه تشخیصی با دقت و اعتماد بیشتری انجام شود. اوتیسم اختلالی است که افراد دارای ناتوانی های ارتباطی و اجتماعی را با درجه های متفاوتی از شدت دربر می گیرد. این موضوع باعث می شود که کودکی با اختلال واحد برچسب های تشخیصی متفاوتی دریافت کند که در نهایت دریافت مداخله و خدمات مورد نیاز فرد را دچار مشکل می کند. اغلب این کودکان با برچسب های تشخیصی مانند افسردگی، کمی توجه و بیش فعالی و اسکیزوفرنی کودکی روبه رو می شوند و والدین و سایر ارائه کنندگان خدمات مورد نیاز این دسته از کودکان را با سردرگمی و شک رو به رو می کنند. نظام تشخیصی جدید سعی کرده است این ابهام ها و تردیدها را کنار بگذارد. به جای استفاده از چندین نام در کتاب جدید تنها یک طبقه تشخیصی اختلالات طیف اوتیسم پیشنهاد شده است. این کار تشخیص را ساده تر و مشخص تر کرده است. افراد دیگری که علائم جدید پیشنهادی را ندارند این تشخیص را دریافت نمی کنند و با دریافت یک طبقه تشخیصی جدید امیدواری دریافت خدمات مورد نیاز برای آنان افزایش می یابد.

یکی از مشخص ترین تغییرات در ویرایش پنجم کتاب این است که سندروم رت از دسته اختلالات طیف اوتیسم کنار گذاشته شده است، چهار طبقه تشخیصی آسپرگر، اختلالات گسترده رشد مشخص نشده اختلال غیر منسجم دوران کودکی و اختلال اتستیک با هم ادغام شده اند و تحت عنوان اختلالات طیف اوتیسم برچسب تشخیصی دریافت می کنند. تفاوت میان این سه طبقه گذشته تشخیصیدر نظام تشخیصی جدید براساس شدت درجه اختلال مشخص می شود. منظور از شدت درجه اختلال میزان تخریب توانایی برقراری ارتباط و میل به اجتماعی شدن فرد دریافت کننده تشخیص و نیز شدت علائم رفتاری وی است. بنابراین براساس کتاب جدید، یک فرد می تواند براساس شدت علائم تشخیصی برچسب اختلالات طیف اوتیسم را در سه سطح 1 و 2 و 3 دریافت کند. توجه متخصصان پیشنهاد کننده این تغییرات این است که نظام تشخیصی پیشین فاقد کارایی لازم برای تشخیص بود و با اینکه علائم اوتیسم دارای مختلفی از شدت است اما تمام افراد دریافت کننده این برچسب تشخیصی در زمینه های مشخصی دارای اختلال هستند. بنابراین به جای استفاده از نام های مختلف باید با یک نام واحد از دیگر اختلالات تفکیک شوند.

تجدید نظر در معیارهای ویژه و مورد نیاز برای تشخیص اختلالات طیف اوتیسم به ویرایش پنجم کتاب اضافه شده است. در مقایسه با علایم قدیمی معیارهای جدید کامل تر و دقیق تر هستند. برای مثال در بخشی از علائق تثبیت شده و رفتارهای تکراری نشانه های بیشتری برای تشخیص مورد نیاز است. تغییرات دیگر ایجاد شده در معیار های تشخیصی نیازمند نوعی سازماندهی مجدد است. در حال حاضر حیطه های مورد بررسی برای تشخیص اختلالات اوتیسم شامل اختلال ارتباط، تعامل اجتماعی، و علائق محدود و رفتارهای تکراری است. در نسخه جدید، حوزه ارتباطات و تعامل اجتماعی با یکدیگر ترکیب شده و یک طبقه واحد تحت عنوان حیطه نقص اجتماعی / ارتباطی را تشکیل می دهد.علاوه بر این دیگر برای دریافت تشخیص اختلالات طیف اوتیسم نیازی به وجود ملاک تشخیصی تاخیر در رشد زبان نیست.

این تغییرات پیشنهادی در نتیجه تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تحقیقات و نظر کارشناسان مختلف ایجاد شده است. تجدید نظرهای ایجاد شده در علائم تشخیصی با این امید انجام شده است که تشخیص اختلالات طیف اوتیسم دقیق تر و با توجه به علائم مشخص تری انجام گیرد تا برچسب دریافت شده مشخص تر، قابل اعتماد و معتبر باشد. با وجود این امیدهای مثبت، نگرانی های مشروع و منطقی در مورد میزان دقت و صحت و نیز چگونگی این تغییرات مطرح شده است. یکی از بزرگترین نگرانی ها این است که افراد دارای عملکردهای سطح بالاتر دیگر ضوابط تشخیص سخت تر مشخص شده تر را دریافت نمی کنند و در نتیجه برای دسترسی به خدمات مورد نیاز و مناسبت خود مشکل خواهند داشت. سوالات مطرح شده بیشتر درمورد کسانی است که تا پیش از این تحت عنوان آسپرگر و اختلالات پیش رونده رشد مشخص نشده (PDD NOS) جدا شده بودند. نگرانی دیگر وجود مشکلاتی برسر راه دولت، سیستم های آموزشی و شرکت های بیمه برای سازگاری با تغییرات ایجاد شده است. واضح است که تغییرات ایجاد شده بر خانواده ها و افرادی که در حال حاضر یکی از اختلالات قرار گرفته در زیر چتر اختلالات طیف اوتیسم دریافت کرده اند، تاثیر خواهد داشت. بایستی منتظر ماند و دید که این تغییرات چه تاثیری برمتخصصان تشخیص دهنده و پزشکان خواهد داشت و نیز معیارهای جدید چه تاثیری در ارزیابی کودکان و میزان دسترسی آنان به خدمات مورد نیاز خواهد داشت. لذا، این نکته دارای اهمیت است که متخصصان و پزشکان از ملاک های جدید برای تشخیص استفاده کنند و اطلاعات خود را بروز و تازه نگه دارند.

شاید مثالی مشخص بتواند تغییرات ایجاد شده برای تشخیص را در ویرایش شماره 5 کتاب راهنمای آماری و تشخیصی بیماری های روانی بهتر نشان دهد.براساس این تغییرات کودکی که فاقد ارتباط چشمی است و با معلمان یا سایر افراد در مدرسه ارتباط برقرار نمی کند، صحبت نمی کند، مادرش را وادار می کند تا هر روز صبح عبارات مشابهی را در زمینه های مشخص و زمان های معین تکرار کند و در صورت عدم انجام این کار توسط مادر پریشان می شود و به هم می ریزد، به دشواری می تواند تشخیص اوتیسم دریافت کند. به عبارت دیگر ممکن است به نظر برسد که او هم دارای نقص ارتباطی است و هم تمایل به برقراری ارتباط اجتماعی دارد و علائم زبانی و گفتاریحاکی از تمایل به عدم تغییر و خشکی از خود نشان دهد. رفتار و کردارش به گونه ای است که تا پیش از این اغلب به عنوان فرد دارای اوتیسم تشخیص داده می شد، اما در حال حاضر به عنوان فرد دارای لالی انتخابی تشخیص داده می شود. این اختلال نوعی اختلال اضطرابی است و از نشانه های اختلال وسواسی جبری به شمار    می رود. برای این کودکان صحبت کردن با افراد خارج از خانواده خود و برقراری تماس چشمی با آنان می تواند وحشتناک و غیر قابل تحمل باشد. آنها همچنین خواهان تکرار هستند زیرا که به آنان احساس امنیت و آرامش می دهد. این اختلال یک تشخیص کاملا متفاوت از اوتیسم است و نیازمند خدمات و مداخلات خاص خود است. تغییرات DSM V یک حرکت در مسیر تلاش برای حصول اطمینان از تشخیص صحیح کودکان و انتخاب درمان و مداخلات درست و به موقع برای آنان است. همانطور که پیش از این توضیح داده شد، در ویرایش قبلی کتاب، سه دسته از نشانه های مرتبط  با اختلالات طیف اوتیسم وجود داشت، مشکلات زبان، مشکلات اجتماعی، و رفتارها محدود و تکراری. یکی از برجسته ترین تغییرات ادغام طبقه مشکلات اجتماعی و ارتباط و زبان با هم است. در حال حاضر این دو طبقه با هم ترکیب شده اند، و در واقع این دو را نمی توان از هم جدا کرد. مثلا اگر کودک در انجام یک بازی ساده با والدین یا کودک دیگری دچار مشکل است، مشکل وی ارتباطی است و یا اجتماعی. در ویرایش جدید سه دسته مشکلات اجتماعی و ارتباطی  وجود دارند که برای دریافت تشخیص اوتیسم لازم است. برای دریافت تشخیص باید فرد در هر سه دسته دچارمشکل باشد. در هر یک از این بخش ها رفتارهای مختلفی وجود دارند که براساس درجه و شدتشان از ملایم تا شدید تفکیک شده اند. نخستین بخش تعامل اجتماعی و تبادل و بده بستان ارتباط میان کودک و یک شریک ارتباطی است. کودکان قرار گرفته در این دسته در تنوع گسترده ای قرار دارند و شامل کسانی هستند که این تبادل توجه را به خوبی نشان   می دهند تا کسانی که ادراکی از آن ندارند و در تعامل های این چنینی درگیر نمی شوند.

پس از آن ارتباط غیر کلامی است. در این بخش بر وجود رفتارهایی مانند توانایی برقراری ارتباط چشمی و حالت های عاطفی چهره و ادراک زبان بدن تمرکز وجود دارد. کودکی که قادر به برقراری ارتباط در سطح پیشین باشد ممکن است در این بخش دچار ناتوانی باشد به عنوان مثال در زمان صحبت از یک موضوع غم انگیز لبخند بزند. کودکانی که در انتهای سر این طیف قرار دارند ممکن است هیچ ارتباط چشمی برقرار نکنند و یا هیچ حالت چهره ای از خود نشان ندهند در صورتی که این افراد سایر ویژگی های مورد نیاز را کسب کنند دریافت تشخیص اوتیسم برای آنان امری طبیعی است.

سومین دسته علائم موجود در طبقه ارتباطی اجتماعی،  دسته علائم مراوده است. در اینجا کودکی که در یک سر طیف قرار دارد ممکن است سلسله مراتب ارتباط و مراوده را درک نکند یعنی نمی تواند   تفاوت های موجود در نحوه برخورد با مادر و فرد دیگری مانند همسایه و یا یک رهگذر را درک کند و فرد دیگری که در طرف مقابل قرار دارد هم مایل به برقراری ارتباط است و هم این تفاوت ها را درک می کند.

در حیطه رفتارهای محدود و تکراری نیز یک طیف وجود دارد. کودک نیاز به نمایش برخی از معیارهای ذکر شده در این طبقه دارد تا تشخیص اوتیسم را دریافت کند. به عنوان مثال، بعضی از     بچه ها و بزرگسالان دارای اوتیسم رفتارهای حرکتی تکراری مانند بال بال زدن و یا تکان دادن دست را از خود نشان می دهند. فرد دارای اختلالات طیف اوتیسم ممکن است علاقه محدود شده و وسواس    گونه ای نسبت به موضوع مشخصی داشته باشد. در انتهای دیگر طیف، ممکن است فرد قادر به صحبت کردن درمورد موضوع خاص و یا تمرکز بر روی هر چیز دیگری باشد. این رده شامل مشکلات حسی به عنوان یکی از علائم تشخیصی است و در اینجا ممکن است از حساسیت بیش از اندازه نسبت به صداهای خاص، بافت، یا محرک دیگر صحبت شود، این مشکلات حسی به گونه ای است که فرد     نمی تواند در یک زمان مشخص این محرک ها را تحمل کند. با توجه به مثال ذکر شده پیشین درمورد لالی انتخابی معیارهای جدید پیشنهاد شده در ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی و آماری بیماری ها راه را برای تشخیص عینی تر و قابل اعتمادتری هموار می کند و در نتیجه اشتباهات ایجاد شده در روش های درمانی و مداخله ای را کمتر و محدود تر می کند.

اوتیسم در ویرایش 5 کتاب راهنمای تشخیصی و آماری بیماری های روانی

از تاریخ ماه می 2013 برابر با اردیبهشت 1392  برابر تشخیص اوتیسم ملاک ها و معیارهایی ارائه شد که روانشناسان و روانپزشکان از این به بعد براساس این ملاک ها اختلالات طیف اوتیسم را تشخیص خواهند داد.

 

دکتر تشخیص اوتیسم در کودکان

معیارهای تشخیصی اوتیسم در مرکز توانبخشی دکتر صابر

وجود دشواری و مشکلات مداوم در استفاده اجتماعی از ارتباطات کلامی و غیرکلامی به نحوی که  A

در تمامی موارد زیر خود را آشکار می سازد:

  1. نقص در ادراک کاربرد مهارت های ارتباطی برای اهداف اجتماعی، مانند احوال پرسی و به اشتراک گذاشتن اطلاعات، به شیوه ای مناسب در زمینه فعالیت های اجتماعی.
  2. اختلال در انعطاف و توانایی تغییر ارتباطات برای مطابقت با زمینه مورد نظر و یا نیازهای شنونده، مانند تفاوت در شیوه ی مورد استفاده برای سخن گفتن در کلاس درس نسبت به بازی، صحبت کردن متفاوت با یک کودک نسبت به یک فرد بزرگسال و اجتناب از کاربرد زبان بیش از حد رسمی.
  3. مشکلات مربوط به پیروی از قوانین و اصول مربوط به گفتگو و شرح وقایع و داستانسرایی، از جمله رعایت نوبت در مکالمه، اصلاح عبارت و جمله ها در زمانی که اشتباهی در بیان روی می دهد و ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند و توانایی استفاده از سیگنال های کلامی و غیرکلامی برای تنظیم تعامل.
  4. دشواری در درک مواردی که به صراحت بیان نشده اند ( به عنوان مثال استنتاج کردن ) و ناتوانی درک معانی پنهان و یا مبهم زبان ( به عنوان مثال اصطلاحات، طنز، استعاره، معانی متعددی دارند که وابسته به زمینه ای هستند که در آنها مورد کاربرد و تفسیر قرار می گیرند).

1. این نقص عاملی برای ایجاد محدودیت های عملکردی در انجام ارتباطات موثر ، مشارکت اجتماعی، کسب مهارت های تحصیلی یا فعالیت های شغلی و حرفه ای به شکل انفرادی ( یعنی در یکی از موارد بالا) و یا در تمامی آنها می شود.

2. شروع علائم در اوایل دوره رشد ( اما این نقصان ها ممکن است تا زمانی که خواسته های اجتماعی و ارتباطی از محدوده توانایی های فرد بیشتر نشود خود را به طور کامل آشکار نسازد.)

3. علائم مربوط به شرایط پزشکی و یا عصبی شناختی دیگری نیستند و یا در اثر وجود توانایی های محدود در حیطه و یا ساختار کلمه و دستور زبان ایجاد نشده اند و با استفاده استفاده از اختلالات دیگری مانند ناتوانی هوشی ( اختلالات رشد هوشی) تاخیر همه جانبه رشد و سایر اختلالات روانی قابل تفسیر نیستند.

  • وجود نقصی پایدار در برقراری ارتباطات اجتماعی و تعاملات اجتماعی در زمینه های مختلف، که در زمان ارزیابی و یا در تاریخچه رشدی فرد در زمینه های زیر خود را آشکار می سازد ( نمونه های بیان شده هر چند که گویا هستند اما جامع نیستند.)
  • وجود نقص در روابط متقابل اجتماعی، عاطفی در گسترده ای بسیار وسیع، به عنوان مثال وجود نقص در تعامل های عاطفی اجتماعی دو جانبه و نشان دادن ناتوانی در انجام مکالمه عادی و تبادل گفتار و کاهش اشتراک گذاری منافع و علایق، احساسات و یا اثر گذاری تا ناتوانی در شروع کردن و یا پاسخ دهی به تعاملات اجتماعی.
  • وجود نقص در رفتارهای ارتباطی غیرشفاهی مورد استفاده برای تعامل اجتماعی به عنوان مثال مواردی مانند ضعف یکپارچگی ارتباطات کلامی و غیرکلامی، اختلال در برقراری تماس چشمی، زبانی و بدنی، نقص در درک و استفاده از حرکات، فقدان حالت چهره و ارتباطات غیرشفاهی.
  • نقص در رشد و توسعه برقراری و نگهداری و حفظ ارتباطات، حفظ و درک روابط، به عنوان مثال مواردی مانند وجود ناتوانی و مشکل در تنظیم رفتار با توجه به زمینه های مختلف اجتماعی، مشکل در انجام اشتراکی بازی های تخیلی و یا دوست یابی یا فقدان علاقه به گروه همسالان.

 

 

متخصص تشخیص اوتیسم در تهران

 

تشخیص میزان شدت اختلال طیف اوتیسم با بهترین دکتر اوتیسم تهران

شدت اختلال بر پایه میزان نقص در ارتباطات اجتماعی و محدودیت الگوهای رفتار تکراری تعیین می شود.

  • وجود الگوهای محدود تکراری رفتار، علائق، و یا فعالیت، که توسط حداقل دو مورد از موارد زیر براساس وضعیت فعلی و یا تاریخچه رشدی نشان داده می شود ( نمونه های بیان شده هرچند گویا هستند اما جامع نیستند)
  1. فعالیت های کلیشه ای یا تکراری حرکتی، استفاده از اشیاء و یا گفتار ( به عنوان مثال کلیشه های ساده حرکتی، ردیف کردن اسباب بازی ها و یا تکان دادن اشیاء تکرار کلام، استفاده از عبارات منحصربه فرد)
  2. اصرار بر همسانی انعطاف ناپذیری، پایبندی به روال، یا الگوهای آداب و رسوم و یا رفتار کلامی غیرشفاهی ( به عنوان مثال ناراحتی شدید در برابر تغییرات کوچک و محدود، مشکل در انتقال ( از فعالیتی به فعالیت دیگر) الگوهای خشک و غیرقابل انعطاف تفکر، آیین ها و مراسم خاص، نیاز به تکرار مسیرهای مشخص و یا خوردن مواد غذایی خاص در هر روز).
  3. علائق بسیار تکراری و محدود شده که از نظر شدت و یا میزان تمرکز غیرطبیعی هستند ( به عنوان مثال وجود دلبستگی قوی و یا اشتغال ذهنی به اشیاء غیرمعمول و یا وجود علایق بیش از حد محدود شده و یا تکراری و تثبیت شده.
  4. واکنش بیشتر از حد معمول ویا کمتر از حد معمول نسبت به جنبه های حسی محیط ( به عنوان مثال بی اعتنایی آشکار نسبت به درد/ درجه حرارت، پاسخ نامطلوب به صداهای خاص و یا بافتی مشخص، بو کردن و یا دست زدن بیش از حد به اشیاء، شیفتگی بصری نسبت به چراغ یا حرکت).

 

 

بهترین دکتر اوتیسم تهران

 

تشخیص سطح اختلالات طیف اوتیسم توسط متخصص اوتیسم

سطح 1 :تشخیص اوتیسم خفیف( نیازمندی به حمایت)

ارتباط اجتماعی: در صورت فقدان حمایت پشتیبانی در زمان برقراری ارتباطات اجتماعی شدیدا ناتوان است و با اختلالی قابل توجه رو به رو می شود. از آغازگری تعاملات اجتماعی ناتوان است. و نمونه های روشنی از پاسخ های غیر معمول و یا ناموفق به پیشنهادهای برقراری ارتباط اجتماعی دیگران دارد به نظر می رسد که به برقراری تعاملات اجتماعی علاقه ای ندارد. برای مثال فردی که قادر به صحبت کردن است و در هنگام صحبت از جملات کامل استفاده می کند، اما وارد گفتگوی کامل ( بیان کردن و شنیدن) نمی شود و تلاشش برای دوست یابی ناموفق و عجیب و غریب است.

رفتارهای تکراری و محدود شده: عدم انعطاف رفتار باعث تداخل قابل توجهی درعملکرد فردی در یک یا چند زمینه می شود. دشواری تغییر از فعالیتی به فعالیت دیگر وجود دارد. وجود مشکلاتی در توان سازماندهی و برنامه ریزی مانع کسب استقلال می شود.

 

سطح 2 :تشخیص اوتیسم متوسط(نیازمندی به نظارت و حمایت قابل توجه)

ارتباط اجتماعی: وجود نقایص مشخص در مهارت های مربوط به ارتباطات اجتماعی کلامی و غیرکلامی، اختلالات اجتماعی آشکار حتی با پشتیبانی در محل انجام تعامل، آغازگری محدود تعاملات اجتماعی وجود پاسخ کاهش یافته و یا غیرطبیعی به پیشنهادهای مربوط به برقراری ارتباطات اجتماعی از جانب دیگران. برای مثال فردی که در حد استفاده از جملات ساده سخن     می گوید دارای تعامل محدود اجتماعی است و در حد منافع خاص و محدود خود صحبت می کند و دارای رفتارهای غیرکلامی عجیب و خاص است.

رفتارهای تکراری و محدود شده: عدم انعطاف رفتار، مقابله با تغییر و یا وجود سایر رفتارهای محدود شده و یا تکراری که برای مشاهده گران عادی غریب و ناآشنا به نظر می رسند و در زمینه های مختلفی با عملکرد فرد تداخل ایجاد می کنند. در زمان درخواست برای تغییر عملکرد و یا تمرکز دچار به هم ریختگی و پریشانی می شوند.

سطح 3 :تشخیص اوتیسم شدید(نیازمندی به نظارت و حمایت بسیار زیاد و قابل توجه)

ارتباط اجتماعی: وجود ناتوانی و نقص شدید در مهارت های مربوط به ارتباطات اجتماعی کلامی و غیرکلامی که باعث ایجاد اختلال شدید در عملکردهای ارتباطی، آغازگری بسیار محدود تعاملات اجتماعی و حداقل پاسخ دهی به پیشنهاد برقراری ارتباطات اجتماعی از جانب دیگران می شود. به عنوان مثال فردی با توان بیان چند کلمه قابل فهم که به ندرت آغاز تعامل با دیگران است و در صورت انجام این کار از روش های غیر معمول برای رفع نیازهایش استفاده می کند و تنها به درخواست های بسیار صریح و مشخص اجتماعی پاسخ می دهد.

رفتارهای تکراری و محدود شده: عدم انعطاف رفتار مقابله شدید با تغییر و یا سایر رفتارهای محدود/ تکراری که به طور قابل توجهی با عملکردهای فرد در تمامی زمینه ها تداخل داشته باشد. به هم ریختگی همه جانبه و قابل توجه/ در زمان درخواست برای تغییر تمرکز و یا عملکرد.

تعیین شدت در حال حاضر

شدت اختلال براساس میزان نقص در ارتباطات اجتماعی و وجود الگو های تکراری و محدود شده رفتار تعیین می شود.

  1. C. شروع علائم در اوایل دوره رشد پیش می آید ( اما این نقصان ها ممکن است تا زمانی که خواسته های اجتماعی و روابط از محدوده توانایی های فرد بیشتر نشود خود را به طور کامل آشکار نسازد و یا ممکن است که توسط آموخته های کسب کرده فرد در طول زندگی پنهان و استتار شده باشد.)
  2. D. علائم باعث وجود اختلال بالینی معنی دار و قابل توجه در زمینه های مهم اجتماعی، شغلی، و یا سایر عملکرد فعلی فرد می شود.
  3. E. این اختلالات با استفاده از شرایطی مانند ناتوانی هوشی ( اختلال رشد هوشی ) و با اختلال رشد همه جانبه توضیح داده نمی شود. کم توانی ذهنی و اختلال طیف اوتیسم اغلب به طور هم زمان روی می دهند: به طور جداسازی تشخیص های همراه از طیف اختلال اوتیسم و ناتوانی هوشی، توجه به وجود نقص در ارتباطات اجتماعی و توانایی ارتباط اجتماعی پایین تر از سطح رشد عمومی ضروری است.

توجه: افرادی که با استفاده از کتاب راهنمای تشخیص و آماری بیماری های روانی ویرایش چهارم (DSM- IV) تشخیص اختلالات اوتیسم کلاسیک آسپرگر و یا اختلال رشدی گسترده مشخص نشده است، دریافت کرده اند باید براساس معیار های جدیدی در ویرایش 5 کتاب تشخیص اختلالات طیف اوتیسم دریافت کنند. افرادی که دارای اختلالات مشخص ارتباطی هستند اما سایر ملاک های تشخیصی اختلالات طیف اوتیسم را ندارند، باید برای احتمال وجود اختلال ارتباطات اجتماعی(عملی) ارزیابی شوند.

در زمان تشخیص اوتیسم موارد زیر باید مشخص شوند :

-همراهی یا عدم همراهی اختلالات و آسیب های هوشی

-همراهی و یا عدم همراهی اختلال زبان

-همراه با یک بیماری شناخته شده پزشکی و یا ژنتیکی و یا عوامل محیطی

( توجه در کد گذاری: استفاده از کدهای اضافی برای شناسایی شرایط پزشکی و یا ژنتیکی مرتبط توصیه می شود.)

همراهی با اختلال تکاملی ، روانی و یا رفتاری دیگر

( توجه در کد گذاری: برای شناسایی اختلال تکاملی، روانی و یا رفتاری مرتبط از کد یا کد های اضافی استفاده کنید.)

در مورد کاتاتونی ( به معیارهای کاتاتونی مرتبط با سایر اختلالات روانی اشاره کنید. استفاده از کدهای اضافی 29389 ( Fo6.1) کاتاتونی مرتبط با اختلال طیف اوتیسم نشان می دهد که کاتاتونی نیز به عنوان یک اختلال همراه حضور دارد.)

سوالات متداول:

1.علائم و مشکلات کودکان اوتیسم بیشتر در چه مواردی است؟

افراد دارای اوتیسم علائم مختلف و گوناگونی از خود نشان می دهند اما همه این علائم در یک طبقه بندی جامع در سه حیطه قرار می گیرند. که کلیت و چارچوب اصلی این دسته از اختلالات را تشکیل می دهد. این سه حیطه عبارتند از رشد اجتماعی، زبان و ارتباط، تفکر و تخیل.

2. برای تشخیص اوتیسم به چه کسی باید مراجعه کنیم؟

برای تشخیص صحیح اوتیسم در کودکان باید به یک دکتر متخصص اوتیسم مراجعه نمود. متخصص مغز و اعصاب کودکان و یا کاردرمان متخصص برای تشخیص اوتیسم به شما کمک می کند.

برچسب‌ها:,

بهترین مرکز درمان سکته مغزی در تهران

مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر در دو شعبه غرب و شرق تهران( کلینیک پایا در پاسداران و کلینیک غرب تهران در سعادت آباد) با مساحتی بالغ بر 390 متر و در اختیار داشتن 58 نفر کادر درمانی متخصص کاردرمانی، گفتار درمانی و روانشناسی به عنوان یکی از بهترین مرکز درمان سکته مغزی در درمان بیماران سکته مغزی مشغول به فعالیت می باشد. خدمات مرکز برای بیماران با سکته مغزی شامل کاردرمانی جسمی تعادلی و مکانوتراپی ،گفتاردرمانی بلع و تلفظ و خدمات کاردرمانی ذهنی و روانشناسی جهت بهبهود مشکلات ذهنی و روانی ناشی از سکته نظیر اختلالات حافظه، مشکلات درک کلام و افسردگی و… می باشد. همچنین بهترین دکتر سکته مغزی در تهران گفتاردرمانی و کاردرمانی در منزل را برای تسریع روند درمان برای بیمارانی که توانایی حضور در مرکز را ندارند یا جا به جا یی برای آنان دشوار می باشد توصیه می کند که می تواند کمک کننده باشد.

کاردرمانی در سکته مغزی

کاردرمانی در بیماران سکته مغزی نقش بسزایی را در استقلال بیمار و بازگشت به کار ایفا می کند. کاردرمانی جسمی علاوه بر تقویت عضلات و تسهیل مهارت های حرکتی بیمار، در آموزش مهارت های خود یاری موثر است. تکنیک های کاردرمانی در افزایش تعادل بیماران سکته مغزی مورد استفاده قرار می گیرد. در بهترین مرکز کاردرمانی در سکته مغزی به بهبود مهارت های حرکتی و تعادلی بیمار، انجام تمرینات کششی جهت جلوگیری از دفورمیتی در بیمار سکته مغزی، تسهیل مهارت های هماهنگی حرکتی و … پرداخته می شود. قابل ذکر است امکانات کاردرمانی در منزل مرکز کاردرمانی دکتر صابر در جهت رفاه حال مراجعین محترم برنامه ریزی شده است. بیماران سکته مغزی پس از ارزیابی توسط جناب آقای دکتر صابر می توانند از خدمات کاردرمانی در منزل توسط کاردرمانان مجرب مرکز بهرمند شوند.

گفتار درمانی در سکته مغزی

گفتار درمانی در بیماران سکته مغزی در مرکز گفتار درمانی سکته مغزی دکتر صابر شامل کمک به بیماران در جهت بهبود بلع و جویدن در بیماران سکته مغزی، همچنین تمرینات حرکتی فک و صورت برای تولید کلام، بهبود هماهنگی عصب عضله و تسهیل روانی گفتار در بیماران سکته مغزی می باشد .همچنین گفتار درمانی در بهبود حجم تنفسی، تقویت درک از کلام و مهارت های ارتباطی موثر می باشد.

مرکز درمان سکته مغزی
مرکز درمان سکته مغزی

 کاردرمانی سکته مغزی در منزل

کلینیک کاردرمانی دکتر صابر به علت سختی تردد بیماران سکته مغزی به مراکز توانبخشی به ارائه خدمات کاردرمانی در منزل توسط تیم مجرب و با سابقه خود پرداخته است.پس از ارزیابی های دقیق توسط دکتر صابر، کاردرمانان مرکز کاردرمانی جلسات کاردرمانی در منزل را با ارائه تمرینات تخصصی پیگیری کرده و روند درمان را به صورت دوره ای به جناب آقای دکتر گزارش می دهند.

بهترین مرکز درمان سکته مغزی در تهران

توانبخشی سکته مغزی در منزل شامل خدمات کاردرمانی و گفتار درمانی در منزل می باشد که در کلینیک توانبخشی دکتر صابر به صورت کاملا حرفه ای انجام می شود. گفتار درمانی در منزل در زمینه مشکلات بلع بیماران سکته مغزی، تولید گفتار، تقویت عضلات صورت و توانایی جویدن کمک کننده می باشد. بیماران با تماس با شماره 09029123536 می توانند از مشاوره رایگان مرکز به بهرمند شوند.

ماساژ بیماران سکته مغزی

ماساژ درمانی در بیماران سکته مغزی اثرات مثبت فراوانی دارد. بیماران سکته مغزی به علت مشکلات حرکتی دچار درد های عضلانی و محدودیت حرکتی در بخش های آسیب دیده بدن هستند. ماساژ درمانی با افزایش گردش خون در اندام ها موجب کاهش درد و بهبود حرکت در بیمار می شود. همچنین ماساژ عمقی مفاصل بر کاهش اسپاسم و افزایش دامنه حرکتی بیمار سکته مغزی کمک می کند.

سکته مغزی چیست

سکته مغزی یک مشکل پیچیده است و اطلاعات پایه ای درمورد آن در حال افزایش می باشد. پیشرفت های مکرر در شناختن مشکل و تکنیک های ارزیابی و درمان وجود دارد. کاردرمانگران یک جزء اصلی و مهم در توانبخشی این بیماران می باشند. بنابراین شناخت خود بیماری و پایه های تئوریکال برای مداخلات در آسیب مغزی دارای اهمیت زیادی می باشد.

تعریف سکته مغزی

سازمان جهان بهداشت( WHO) سکته مغزی را به این صورت تعریف می کند: یک سندرم بالینی، دارای منشاء عروقی، که به وسیله ی ایجاد سریع علائم موضعی یا عمومی مغز مشخص می شود و بیشتر از 24 ساعت ادامه می یابد و یا منجر به مرگ می شود.

سکته مغزی نوعی اختلال نورولوژی ناگهانی است که به علت عروق کانونی قابل انتساب است که به دنبال آن خونرسانی به ناحیه ای که دچار سکته مغزی شده است مختل می‌شود. به بیان دیگر اگر خون رسانی به ناحیه از مغز دچار اختلال شده و متوقف گردد این قسمت از مغز دیگر نمی تواند عملکرد طبیعی خود را داشته باشد که این وضعیت را اصطلاحاً سکته مغزی می نامند. سکته مغزی می‌تواند به عللی مانند بسته شدن یا پاره شدن یکی از رگهای خون رسان مغز ایجاد شود سکته مغزی در مردان بیشتر از زنان است. معمولاً قبل از بروز سکته مغزی علائم هشدار دهنده ای وجود ندارد و یا اینکه علائم بسیار جزئی هستند. بعد از بروز علایم سکته مغزی بیمار باید بلافاصله در بیمارستان بستری گشته تا از بروز صدمات دائمی به مغز جلوگیری شود. (علایمی که بعد از سکته مغزی ایجاد می شود بستگی به محل سکته و وسعت بافت‌های گرفتار شده مغز دارد. علایم سکته مغزی از عوارض خفیف و گذرا مثل تاری دید تا عوارض فلج کننده دائمی یا حتی مرگ را شامل می‌شود.)

دکتر برای سکته مغزی

سکته مغزی و کما

کما به حالتی گفته می شود که به علت قطع خونرسانی به مغز و کاهش اکسیژن رسانی به سلول های مغزی هوشیاری بیمار کاهش یافته و بیمار به کما می رود. کما ممکن است چندین روز تا چندین ماه ادامه یابد و حتی بیمار را به کام مرگ ببرد.در این حالت بیمار باید به صورت اورژانسی مورد درمان قرار گیرد. دارودرانی در جهت کاهش فشار خون و برطرف شدن لخته می تواند موجب بهبود بیمار گردد.

شیوع سکته مغزی

سکته مغزی یک نگرانی سلامت جمعیت عمومی می باشد و دارای تاثیر چشمگیر بر روی افراد، خانواده هایشان و جامعه می باشد. در انگلستان سالیانه 150000 نفر سکته مغزی را تجربه می کنند. سکته مغزی بعد از بیماری های قلبی و سرطان، سومین عامل مرگ و میر می باشد و بیش از 67000 نفر سالیانه در اثر سکته ی مغزی می میرند. هر چند بارز ترین اثر سکته مغزی ناتوانی طولانی مدت می باشد. سکته مغزی تنهاترین بزرگترین دلیل ناتوانی های شدید و پیچیده در بزگسالان می باشد. یک سوم افرادی که دچار سکته مغزی می شوند درجاتی از ناتوانی طولانی مدت را تجربه می کنند. مشکلات رایج متعاقب سکته ی مغزی شامل موارد زیر می باشند: آفازی، ناتوانی های فیزیکی، فقدان مهارت های شناختی و ارتباطی و سایر مشکلات روان.

علاوه بر تاثیر بر روی افراد، سکته مغزی بار سنگینی را بر دوش خدمات اجتماعی و سلامت می گذارد. برای مثال فقط در انگلستان سکته مغزی سالیانه حدود 7 بیلیون پوند هزینه بر دوش اقتصاد و خدمات سلامت ملی (NHO) می گذارد: 2 بیلیون پوند هزینه مستقیم NHS ، 4/2 بیلیون پوند      هزینه های مراقبت غیر مستقیم ( مانند هزینه های پرستاری در منزل که به وسیله ی خانواده ی بیمار پرداخت می شود.) و 8/1 بیلون پوند کاهش درآمد به دلیل از دست دادن سازندگی ( productivity) و ناتوانی.

 علایم سکته مغزی برای تشخیص دکتر

نشانه های ابتدایی سکته ی مغزی شامل موارد زیر می شوند:

  • ضعف ناگهانی و یا بی حسی ناگهانی در صورت، بازو یا پای یک سمت از بدن.
  • تار دیدن و یا از دست دادن بینایی ناگهانی در یک یا هر دو طرف.
  • مشکلات ناگهانی در صحبت کردن و یا درک زبانی.
  • گیجی ناگهانی
  • سردردناگهانی و شدید بدون دلیل مشخص
  • سرگیجه، بی ثباتی و یا افتادن ناگهانی بخصوص همراه با سایر نشانه ها.

هرچند نشانه های واضح زیادی نیز وجود دارد که در ادامه برای بیمار، خانواده و کادر توانبخشی و پزشکی مشخص می شود. علایم دیگر شامل:

  • فلج یا بی حس شدن یک نیمه صورت
  • ایجاد مشکل در بلع و غذا خوردن
  • بی اختیاری ادرار و مدفوع
  • اختلال گفتاری و ارتباطی : اختلال گفتاری در ارتباطی بعد از سکته مغزی، از علایم  بسیار شایع هستند و می‌توانند در صحبت کردن و یا درک صحبت دیگران (آفازی) خواندن و نوشتن اثر بگذارد. در صورت داشتن اختلال گفتاری، یک متخصص آسیب شناس گفتار و زبان می‌تواند به بیمار کمک کند.

تست صورت- بازو – گفتار ( Face- Arm- Speech Test) : در یک استراتژی ملی برای   سکته ی مغزی در انگلستان، بر روی نیاز به افزایش آگاهی جمعیت عمومی از سکته مغزی و شناسایی علائم آن تاکید شد که نتیجه آن فراهم کردن FAST  به وسیله ی انجمن سکته مغزی به همراه سایر سازمان ها و تخصص های مرتبط با سکته مغزی برای محافظت مغز از آسیب های زیاد بود. بنابراین ضروری است که مردم بتوانند نشانه های سکته مغزی را تشخیص دهند و زمانی که این نشانه ها  را می بینند FAST  را انجام دهند.

FAST  بیان می کند:

ضعف صورت ( Facial Weakness )– آیا فرد می تواند بخندد؟ آیا چشمان یا دهان او افتاده است؟

ضعف بازو ( Arm Weakness )– آیا فرد می تواند هر دو دست خود را بالا ببرد؟

مشکلات گفتاری ( Speech Problems)– آیا فرد می تواند واضح صحبت کند و یا صحبت های شما را درک کند؟

هر فردی که این نشانه ها را نشان دهد باید با اورژانس تماس گرفته شود و سریعا مورد درمان قرار گیرد و در سریع ترین زمان ممکن در بیمارستان بستری شود.

اگر علائم سکته مغزی در طول ۲۴ ساعت از بین بروند این وضعیت را اصطلاحا حمله ایسکمی گذرا می نامند که یک علامت هشدار دهنده از یک سکته مغزی احتمالی در آینده هست. سکته مغزی سومین عامل مرگ و میر در جهان است.

حدود ٪۸۵ از تمام موارد سکته های مغزی بر اثر بسته شدن یک شریان مغزی با یک لخته خون که به آن سکته مغزی گفته می شود اتفاق می‌افتند. دیگر عوامل عمده سکته مغزی را آمپولی مغزی و خونریزی مغزی تشکیل می دهند، درمان اولیه پس از وقوع یک سکته مغزی شامل تحت نظر گرفتن دقیق فرد و انجام اقدامات پرستاری برای محافظت راه تنفسی هست.

بدون شک یکی از مهمترین مراحل درمانی بیماران سکته مغزی توانبخشی تحت نظر یک گروه توانبخشی شامل متخصص طب فیزیکی و توانبخشی، کاردرمانگر ،ارتوپدی فنی، شنوایی شناس، گفتار درمانی، بینایی‌سنج ،روانشناس، کارشناس تغذیه، پرستار توانبخشی و مددکار اجتماعی است.

مرکز درمان سکته مغزی
مرکز درمان سکته مغزی

دلایل سکته ی مغزی

دلایل عمده ی سکته مغزی عبارتند از:

ایسکمی: نشان دهنده نقص در رسیدن خون به قسمتی از مغز است که به صورت اولیه منجر به اختلال عملکرد و سپس مرگ بافتی می شود( infraction) طبقه بندی دلایل نقایص مغزی مطابق

( Trial of org TOAST) 10172 in Acute Stroke Treatment به این صورت است:

  • گرفتگی عروق بزرگ ( معمولا شریان های کاروتید و شریان مغزی میانی به وسیله ی ترمبوز آمبولی).
  • آمبولی قلبی ( لخته از قلب و اغلب از شریان های ملحقه به سمت شریان های مغز مهاجرت می کند و منجر به بلاک شدن و سکته مغزی می شود.)
  • گرفتگی عروق کوچک ( ترومبوز یا آمبولی در شریان های کوچک مغزی که موجب نقایص لاکونار می شود.)
  • دلایل دیگر ( مانند نرسیدن عمومی آب در مغز، به علت آسیب در نقاط پخش کننده ی آب.)

خونریزی: معمولا به صورت داخل مغزی است ( در درون بدنه مغز ) اما می تواند به صورت خونریزی ساب آرکنوئید ( بین آرکنوئید و مغز ) نیز باشد.

خونریزی داخل مغزی معمولا به دلیل افزایش فشار در عروق کوچک ایجاد می شود اما با شیوع کمتر می تواند به علت آنوریسم ( پارگی دیواره ی عروق ) یا بد شکلی های وریدی و شریانی ( ارتباطات غیر نرمال بین وریدها و شریان ها) نیز اتفاق بیفتد.

علائم سکته مغزی

حمله ی ایسکمی گذرا یا (TIA ) اصطلاحی است که برای توصیف نشانه های سکته مغزی که در طول 24 ساعت برطرف می شود به کار برده می شود. TIA  نمی تواند بیانگر سکته مغزی کامل باشد ولی به وسیله ی آسیب گذرا در تغذیه ی عروقی بافت ( ایسکمی) و بهبودی متعاقب آن مشخص می شود. این بیماران مستعد گرفتار شدن به سکته ی مغزی کامل می باشند. بنابراین حتما باید به صورت اورژانسی و در 24 ساعت اول توسط پزشک ویزیت شوند.

انواع سکته ی مغزی

بامفورد و همکارانش در سال 1991 طبقه بندی آسیب های مغزی را توصیف کردند تا متخصصان بتوانند منطقه ی آسیب دیدهدر مغز را تشخیص دهند. این طبقه بندی بر پایه ی علائم و نشانه هایی است که بیماران آن را تجربه می کنند و در حال حاضر به صورت گسترده استفاده می شود. این بسیار مفید است چون با تشخیص مرتبط است. بنابراین بر پایه ی ارزیابی های بالینی، متخصصان می توانند میزان زنده ماندن و وابستگی طولانی مدت را تشخیص دهند که در تصمیمات درمانی و بحث با بیمار / خانواده کمک کننده است.

طبقه بندی بامفورد ( Bamford) به صورت زیر می باشد:

سکته ی کلی گردش خون پیشین( TACS ( Total Anterior Circulation Strokeشاملتمامی موارد زیر می باشد:

  • نقایص حسی – حرکتی در بیش از دو سوم صورت / بازو/ پا
  • همی آنوپسی هم نام
  • اختلال عملکرد سطح بالای کرتکس

سکته جزئی گردش خون پیشین ( PACS  ( Partial anterior circulation Stroke

  • دو مورد از مشکلات مربوط به TACS
  • یا مشکلات عملکرد سطح بالای کرتکس به تنهایی
  • یا اختلال عملکرد حسی – حرکتی به تنهایی ( اختلال در فقط یک عضو یا صورت)

آسیب شریان مغزی پشتی ( POCI ( Posterior circulation Infraction

  • فلج اعصاب مغزی و نقایص حسی / حرکتی مخالف
  • نقایص حسی / حرکتی دو طرفه
  • اختلال در حرکات چشم
  • اختلالات مخچه ای
  • همی آنوپسی هم نام

آسیب لاکونار ( LACI( Lacunar Infraction

بیش از دو سوم بازو/ صورت / پا مبتلا می شوند و علائم به صورت زیر می باشد:

  • فقط اختلال حرکتی
  • یا فقط اختلال حسی
  • یا فقط اختلال حسی – حرکتی
  • یا همی پارزی آتاکسی

اختلالات عملکرد سطح بالای کرتکس عموما شامل آفازی، کاهش سطح شناختی، سندرم های فراموشی و سندرم های آپراکسی و آگنوزی می شوند.

طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت (ICF )

ICF به صورت خیلی گسترده در سکته مغزی استفاده نمی شود. هر چند بیماران سکته مغزی اغلب دارای آسیب های پیچیده می باشند که چالش هایی را برای تیم های توانبخشی ایجاد می کنند. ICF وسیله ای را برای درک و توصیف وضعیت سلامتی فراهم می کند. ICF ساختار و عملکرد بدن و نحوه ی تعاملشان با فاکتورهای محیطی، مشخص و تاثیر گذار در فعالیت و مشارکت فرد در جهان را مورد بررسی قرار می دهد. زمینه های ICF شامل موارد زیر می باشد:

عملکرد های بدن( Body Fnctions) : عملکرد فیزیولوژیکال سیستم های بدن ( شامل عملکردهای سایکولوژیکال) مانند عملکرد های ذهنی، عصبی عضلانی و مرتبط با حرکت.

ساختارهای بدن(Body Structures) : قسمت های آناتومیکی بدن مانند ارگان ها، اعضاء و اجزایشان مانند ساختارهای سیستم عصبی و ساختارهای مرتبط با حرکات.

آسیب ها( Impairments) : عملکرد ها و ساختارهای ابنورمال شامل فقدان یا انحرافات چشمگیر مانند: همی بارزی متعاقب مغزی.

فعالیت(Activity) اجرای وظیفه یا فعالیت به وسیله ی فرد مثل لباس پوشیدن.

محدودیت های فعالیت(Activity Limitations) : مشکلات افراد در اجرای فعالیت ها مثل ناتوانی در لباس پوشیدن به دلیل همی بلزی.

مشارکت(Participation) : درگیری در موقعیت های زندگی مانند حضور در جامعه.

محدودیت های مشارکت( Participation restrictions) : مشکلاتی که فرد در نتیجه ی محدودیت فعالیت در درگیری در موقعیت های زندگی تجربه می کند. مانند ناتوانی در ملاقات دوستان و خانواده در نتیجه ناتوانی در لباس پوشیدن.

فاکتورهای محیطی (Environmental Factors) : محیط های فیزیکی و اجتماعی که افراد در آن زندگی می کنند مانند ساختارهای اجتماعی و قانونی، ویژگی های معماری، سبک های انطباق، تجارب و زمینه های محیطی.

فاکتورهای شخصی( Personal Factors) : فاکتورهای خاص بیمار که بر روی وضعیت سلامت اثر می گذارد مانند شخصیت و نگرش.

در ICF اصطلاح عملکرد (Functioning) : به معنی عملکرد های بدن، فعالیت ها و مشارکت می باشد. در حالی که ناتوانی (disability) به مانند یک اصطلاح فراگیر برای آسیب ها و محدودیت های فعالیت و مشارکت می باشد.

عوارض بعد از سکته مغزی

بیمار سکته مغزی بسته به محل آسیب در مغز و میزان آسیب وارده دچار عوارض مختلفی می گردد. در ابتدا عضلات بیمار شل شده و فاز فلسید آغاز می شود. به مرور بیمار به سمت اسپاستیسیته پیش می رود و سفتی عضلانی در نیمه از بدن ایجاد می شود. آسیب نیمکره چپ مغز باعث مشکلات حرکتی در سمت راست بدن و آسیب نیمکره راست مغز موجب مشکلات حرکتی در سمت چپ بدن می گردد. از دیگر عوارض بیماران سکته مغزی می توان به مشکلات گفتاری در تلفظ و اختلال بلع اشاره نمود که نیاز به گفتار درمانی تخصصی در بلع را آشکار می کند.

مشکلات درکی و شناختی مانند نادیده گرفتن یک سمت از بدن و اختلالات در استدلال کلامی و مشکلات حافظه از دیگر مشکلات بیماران سکته مغزی می باشد که نیاز به توانبخشی مستمر در زمینه کاردرمانی ذهنی و جسمی دارد.

جلوگیری از وقوع مجدد سکته مغزی ( پیشگری ثانویه)

متعاقب سکته ی مغزی استراتژی های زیادی برای جلوگیری از وقوع مجدد سکته مغزی صورت می گیرد. معیارهای عمومی مانند کاهش BMI قبول یک برنامه ی غذایی کم نمک و کم چربی، توقف سیگار کشیدن و ورزش های منظم در تمامی بیماران سفارش می شود. این معیار به خصوص توقف سیگار کشیدن می تواند در کاهش سکته ی مغزی به طور خیلی زیادی حتی در غیاب داروها موثر باشد.

Antiplatelet Agents

بر پایه ی شواهد بالینی موجود آسپیرینی که بعد از سکته مغزی تجویز می شود از بروز 11 سکته ی مغزی از هر1000 بیمار  جلوگیری می کند. دوز مطلوب بین 50 تا 150 میلی گرم می باشد، دوز خیلی بالای آن خطر وقوع خونریزی روده ای را در طولانی مدت افزایش می دهد بدون این که اثری بر روی شیوع سکته ی مغزی داشته باشد. بالاترین دوز برای کاهش خطر سکته مغزی در 2 هفته ی اول استفاده می شود.

هنگامی که دیبیریدامول ( Persantin) همراه با آسپیرین استفاده می شود خطر سکته ی مغزی را در مقایسه با استفاده ی تنها از آسپیرین بیشتر کاهش می دهد. در حال حاضر در انگلستان تجویز به این صورت است که روزانه 300 میلی گرم آسپیرین برای 2 هفته متعاقب سکته ی ایسکمیک استفاده می شود و با 75 میلی گرم آسپیرین به همراه دیبیریدامول دنبال می شود.

کلوپیدوگرال (Clopidogral)

یک عامل ضد پلاکت دیگر است که به صورت ترکیبی با آسپیرین متعاقب سندرم مزمن عروق کروناری استفاده می شود. این ترکیب اگر به دنبال سکته ی مغزی استفاده شود خطر خونریزی مغزی را افزایش می دهد و عموما باید از آن اجتناب شود.

کلوپیدوگرال اگر به تنهایی استفاده شود مزایای بیشتری نسبت به آسپیرین دارد ولی بحث بر روی پر هزینه و گران بودن آن می باشد. در اکثر مناطق این درمان به آسپیرین ترجیح داده می شود به خاطر این که آسپیرین به خاطر عدم تحمل نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد.

فشار خون

هایپرتنشن باید به صورت پیشرونده به دنبال سکته مغزی مورد درمان قرار گیرد. فشارخون بعد از سکته ی مغزی 80/130 می باشد.

Hyper Lipidaemia

در حال حاضر شواهد خوبی از داروها وجود دارد که نشان می دهد کاهش سرم کلسترول لیپوپروتئین شیوع سکته ی مغزی را کاهش می دهد. داده های اخیر نشان می دهد که داروهای استاتین (rsuvastatin- atorvastatin- simvastatin) برگشت پلاک های کلسترول را در شریان کاروتید کاهش می دهند.

ضد انعقادی ها

کار آزمایه های بالینی منافع وارفارین در جلوگیری از سکته ی مغزی در بیماران با فیبریلاسیون را نشان داده اند. برای افرادی که وارفارین مصرف می کنند خطر خونریزی افزایش می یابد و یک تعادل بین منافع، مضررات و خطرات باید برقرار شود. کانترالندیکاسیون ها شامل احتمال خونریزی ( مانند زخم های پپتیک به وسیله ی وارفارین) و ناتوانی در دنبال کردن دستورات ( در بیماران با آسیب های شناختی) می باشند.

زمانیکه یک بیمار برای وارفارین مناسب نیست، آسپیرین به عنوان یک درمان جانشین استفاده می شود. هر چند ارزش آن در جلوگیری از سکته ی مغزی نسبت به وارفارین پایین تر است.

Carotid Endarterectomy

آزمایشات نشان داده اند که انجام این عمل برای گشاد کردن شریان کاروتید داخلی در جلوگیری از  سکته ی مغزی در بیماران با علائم TIA یا سکته ی مغزی سودمند است. این عمل تنها در تنگی ها و گرفتگی های بیش از 70 درصد استفاده می شود و باید به بیماران با وضعیت عملکردی قابل قبول و بافت مغزی قابل برگشت محدود شود. بنابراین برای بیماران وابسته به تخت با سکته های گردش خون پیشین مغز مناسب نمی باشد.

نیمکره های مغز هرکدام وظیفه خاصی را بر عهده دارند :

نیمکره چپ معمولاً در اکثر انسان ها نیمکره غالب یا نیمکره زبانی و منطقی است و نیمکره راست نیمکره عاطفی و احساسی و مسئولیت و مسئول پروزدی گفتار است. انتقال عملکرد زبانی از سمت چپ مغز به ناحیه ای در سمت راست مغز پس از توانبخشی یا گفتار درمانی سکته مغزی.

بررسی های پزشکی متعاقب سکته ی مغزی و TIA

بررسی های پزشکی متعاقب سکته ی مغزی و TIA به منظور موارد زیر انجام می شود:

  • تایید تشخیص سکته ی مغزی
  • تعیین محل و نوع سکته ی مغزی
  • تعیین دلایل سکته ی مغزی
  • رهنمون درمانی برای جلوگیری از سکته های آینده

Computerized Tomography or Magnetic Resonance Imaging تصویربرداری( چهCT و چه MRI) در تشخیص این که سکته ی مغزی به علت خونریزی و یا آنفارکتوس است کمک کننده می باشند.تمایز و تشخیص بین خونریزی و آنفارکتوس بسیار با اهمیت می باشد. به خاطر اینکه درمان با آسپیرین با ضد انعقادی ها، می تواند برای آنفار کتوس مغزی اندیکاسیون داشته باشد در حالی که برای خونریزی مغزی کانترالندیکاسیون دارد. بنابراین در تمامی بیماران سکته ی مغزی سی تی اسکن باید در 24 ساعت اول انجام شود همچنین CT و MRI در تشخیص سایر پاتولوژی های داخل مغزیکه شبیه سکته ی مغزی هستند مفید است مانند تومور، هماتوم های ساب دورال.

دستگاه های سی تی اسکن جدید و پیشرفته می توانند ابنورمالیتی های با مدت زمان کم برای سکته ی عروق بزرگ را تشخیص دهند. هر چند در اسکن های زود هنگام آنفارکتوس های کوچک ممکن است به سختی تشخیص داده شوند. مشکل دیگر ممکن است در تشخیص صدمه ی جدید در یک بیمار با چندین سکته در گذشته باشد. اسکن به وسیله ی MRI در مقایسه با CT بسیار دقیق تر، حساس و خاص برای تشخیص سکته ی مغزی می باشد و می تواند در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد. به ویژه Diffusion – Weighted MRI می تواند سکته های جدید را مشخص کند که به صورت نقطه بحرانی بر روی تصویرهای قبلی آنفارکتوس مغزی نشان می دهد. همچنین MRI در تصویربرداری تنه ی مغزی و مخچه سفید است. به خاطر اینکه این قسمت های مغز به وسیله ی ساختارهای استخوانی ضخیم که باعث ایجاد آرتیفکت در سی تی اسکن می شود، احاطه می شود.

تست های عروقی (Blood Tests)

تعدادی از تست های عروقی می توانند برای دلایل استفاده شوند. تست های رایج کامل عبارتند از:

Full blood count:

برای جست و جوی مشکلاتی که زمینه ی سکته ی مغزی را فراهم می سازند مانند پلی سی تامیا (Polycythaemia) یا افزایش سلول های قرمز، ترومبوسیتوزیس (thrombocytosis) یا افزایش پلاکت و مشکلاتی که زمینه ی خونریزی مغزی را فراهم می کنند مانند ترومبوسیتوپنیا (throbocytopaenia) یا افزایش پلاکت.

همچنین می تواند برای رد لکوسیتوزیس (Leucocytosis) یا افزایش تعداد سلول های سفید که      می تواند نشان دهنده عفونت ( مانند آسیبراسیون) یا عفونت داخلی مغزی ( مانند آنسفالیت و آبسه های مغزی) که مشابه سکته مغزی هستند شود.

Erythrocyte sedimentation Rate (ESR)

اگر ESR به ارزیابی شود نشان دهنده ی واسکولیت یا سارکی نوما است و می تواند باعث تسریع در امر بررسی ها و معاینات شود.

Blood sugar( قند خون)

هایپوگلیسیمی به صورت سکته ی مغزی نمود پیدا می کند، دیابت یک ریسک فاکتور برای سکته ی مغزی می باشد. بنابراین تمامی بیماران باید تست گلوکز Finger – Prick و سطوح گلوکز رسمی آزمایشگاهی را دریافت کنند.

 

Fasting Lipid

هایپر لیپیدی یک ریسک فاکتور برای سکته مغزی می باشد و چربی باید در تمام بیماران مورد ارزیابی قرار گیرد.

Clotting Screen

ارزیابی های انعقادی در بیماران با سکته ی مغزی از نوع خونریزی ضروری است. یک International Normalized Ration(INR) ضرورتا بایددر تمامی بیماران سکته ی مغزی که وارفارین مصرف می کنند، انجام گیرد.

Thrombophilia Screen

بیمارانی که علائم ترومبوزهای سینوسی عروقی را نشان می دهند باید به منظور وقوع احتمالی لخته مورد بررسی قرار گیرند. این بررسی ها در بیماران جوان که هیچ عامل دیگری برای وقوع سکته مغزی وجود ندارد و فقط در ترومبوزهای عروقی انجام می شود.

بررسی های قلبی

در 20 درصد آنفارکتوس های مغزی منشا آمبولی قلب می باشد. بنابراین در تمام بیماران برای فیبریلاسیون عروقی و یا بیماری های ساختاری قلب الکتروکاردیوگرام باید انجام شود.

الکتروکاردیوگرام در بیمارانی که احتمال ترومبوز داخل قلبی و یا بیماری های ساختاری قلب وجود دارد انجام می شود در اکثر مراکز، اکوکاردیوگرام در تمام بیماران انجام می شود.

Carotid Ultra Sound

برای بررسی تنگی شریان کارتید داخلی انجام می شود. تکنیک هایش شامل تصویربرداری عروقی برای اندازه گیری شدت جریان خون که میزان تنگی عروق را نشان می دهد می باشد.

Magnetic Resonance Angiography

در حال حاضر به صورت گسترده در مراکز بالینی استفاده می شود. تصاویرش همانند MRI استاندارد و Diffusion – weighted MRI  می باشد، این روش غیر تهاجمی است و بنابراین در بسیاری از نمونه ها به آنژیوگرافی ترجیح داده می شود.

سوالات متداول:

1.برای جلوگیری از سکته مغزی چه کارهایی باید انجام داد؟

معیارهای عمومی مانند کاهش BMI قبول یک برنامه ی غذایی کم نمک و کم چربی، توقف سیگار کشیدن و ورزش های منظم در تمامی بیماران سفارش می شود. این معیار به خصوص توقف سیگار کشیدن می تواند در کاهش سکته ی مغزی به طور خیلی زیادی حتی در غیاب داروها موثر باشد.

2.نشانه های سکته مغزی چیست؟

ضعف ناگهانی و یا بی حسی ناگهانی در صورت، بازو یا پای یک سمت از بدن،تار دیدن و یا از دست دادن بینایی ناگهانی در یک یا هر دو طرف،مشکلات ناگهانی در صحبت کردن و یا درک زبانی،گیجی ناگهانی، سردردناگهانی و شدید بدون دلیل مشخص از علائم سکته مغزی می باشد.

برچسب‌ها:

بهترین مرکز تشخیص و درمان ام اس دکتر صابر- کاردرمانی در ام اس -گفتار درمانی در ام اس

مرکز درمان ام اس در تهران دکتر صابر

بهترین مرکز درمان ام اس دکتر صابر با بیش از 15 سال سابقه توانبخشی در زمینه بیماران ام اس به مدیریت جناب آقای دکتر صابر مدرس دانشگاه شهید بهشتی مجهز به بخش کاردرمانی و گفتار درمانی تخصصی در بیماران ام اس می باشد. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در دو شعبه غرب تهران(کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) و شعبه شرق تهران(کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران) با 48 نیروی مجرب کاردرمان و گفتار درمان، شامل بخش کاردرمانی جسمی ، تعادلی و هماهنگی حرکتی مجهز به امکانات مختلف مکانوتراپی می باشد که به درمان بیماران ام اس در زمینه ارائه تمرینات کششی، تقویتی و تعادلی و جلوگیری از ایجاد دفورمیتی و کاهش علایم پیشرونده بیماری در فاز حاد می باشد. تقویت ماهارت های دستی در بخش کاردرمانی دست، بهبود مهارت های تنه و پاها در کاردرمانی جسمی موجب پیشرفت بیماران در استقلال مهارت های حرکتی و جا به جایی می گردد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

خدمات گفتار درمانی در کلینیک توانبخشی ام اس دکتر صابر شامل بهبود مهارت های بلع، تقویت عضلات فک و صورت و افزایش حجم تنفسی، تقویت روانی گفتار و بهبود حرکات زبانی می باشد. استفاده از تکنیک ها و تمرینات گفتار درمانی در روند بهبود گفتار بیماران ام اس بسیار موثر می باشد.

کاردرمانی در منزل در بیماران ام اس

یکی دیگر از خدمات مرکز توانبخشی دکتر صابر کاردرمانی در منزل برای بیماران ام اس می باشد. پس از ارزیابی دقیق وضعیت بیمار توسط جناب آقای دکتر صابر مراجعین می توانند از خدمات کاردرمانی در منزل مرکز کاردرمانی دکتر صابر بهرمند شوند. متخصصین مجرب و با سابقه مرکز کاردرمانی آماده خدمت رسانی به شما عزیزان در اقصی نقاط تهران می باشند.

گفتار درمانی در منزل در بیماران ام اس

گفتار درمانان مرکز توانبخشی دکتر صابر در زمینه بیماران ام اس به ارائه خدمات گفتار درمانی با تکنیک های پیشرفته دنیا در داخل منزل می باشند. گفتار درمانی در زمینه مشکلات بلع نیز موثر است

ام اس

مروری بر شیوع ام اس

اپیدمیویوژیست ها سوالاتی در خصوص الگوی سلامتی و بیماری جمعیت مطرح می کنند که پاسخ هایشان برای تعیین عوامل خطرساز، علت یابی و تعیین پروتکل های درمانی کمک کننده است.

  • تعداد افراد مبتلا به ام اس چند نفر است؟ آمار اپیدمیولوژی اعلام می کند که بین 2 الی 5/2 میلیون نفر در سرار جهان به ام اس مبتلا هستند. توزیع ام اس در جهان نابرابر است. کمترین شیوع ام اس در هنگ کنگ با آمار 77/0 نفر در هر 100 هزار نفر است و بیشترین شیوع آن با متوسط 240 در هر 100 هزار نفر مربوط به کانادا است.
  • چه افرادی به مالتیپل اسکلروزیس (MS) دچار می شوند؟ عوامل ژنتیکی، اجتماعی دموگرافیکی و محیطی متفاوتی برای تعیین احتمال ابتلا به ام اس شناخته شده است. منابع اپیدمیولوژیک موثر بودن هر دو نوع عامل خطرساز ژنتیکی و محیطی را گزارش کرده اند. شواهد موجود نشان می دهند افرادی که استعداد ژنتیکی خاصی برای ابتلا به ام اس دارند، اگر در معرض یک یا چند عامل محیطی قرار گیرند به بیماری ام اس مبتلا می شوند.

فاکتورهای ژنتیکی بیماران ام اس در مردان و زنان

عوامل متعددی استعداد ژنتیکی ابتلا به ام اس را تعیین می کند. این فاکتورها شامل سرعت متفاوت ابتلا به ام اس در زنان و مردان افزایش خطر ابتلا به بیماری در افراد دارای خوشاوند درجه یکمبتلا به ام اس و شیوع متفاوت ابتلا به ام اس در میان نژادهای مختلف می باشد. یافته ها نشان داده اند که شیوع ام اس در میان زنان 2 الی 3 برابر مردان است و به طور متداول شروع این بیماری در زنان 5 سال زودتر از مردان اتفاق می افتد ولی زنان دچار ام اس نسبت به مردان مبتلا، عمر طولانی تری دارند. عامل ژنتیکی دیگری که توسط پژوهشگران  مورد تایید قرار گرفته است، وجود خویشاوند دچار ام اس می باشد. داشتن فامیل درجه یک مبتلا به این بیماری ( همچون والدین، فرزندان و خواهر و برادر) خطر مبتلا را به میزان 20 تا 40 درصد افزایش می دهد، به طوری که شیوع حدود 1 نفر در هر 1000 نفر به شیوع 1 نفر در هر 20 یا 25 نفر تبدیل می شود.

در صورت ابتلای هر کدام از والدین( پدر یا مادر) به ام اس ممکن است الگوهای متفاوتی از ابتلا وجود داشته باشد که در خصوص این موضوع هنوز اختلاف نظر وجود دارد. پژوهش هایی که بر روی خواهر و برادران انجام شده است ارتباط ژنتیک و محیط را در رشد بیماری موثر دانسته اند. تحقیقات حاکی از وجود تشابهاتی در سن شروع علایم اولیه طول دوره ی بیماری و شدت بیماری میان خواهر و برادران غیر دوقلو است. همچنین اگر یکی از دوقلوهای تک تخمکی دچار ام اس شده باشد خطر ابتلای دیگری به میزان 24 درصد افزایش می یابد. در صورتی که خطر ابتلای دوقلوهای دو تخمکی ها تنها 3 درصد می باشد. استعداد ابتلای به ام اس به گروه های نژادی نیز بستگی دارد. شیوع ام اس در میان سفید پوستان بسیار شایع تر از سیاه پوستان و اسپانیایی ها است. ایران نیز در ابتلا به بیماری ام اس جزء 10 کشور اول دنیا بوده و با 70 هزار نفر مبتلا به ام اس رتبه اول ابتلا به ام اس در خاورمیانه را داراست.

از میان شهرهای ایران شیوع این بیماری در استان اصفهان از 5 در 100 هزار نفر، هم اکنون به 60 در 100 هزار نفر رسیده است که از میانگین جهانی نیز بیشتر است. این آمار بالا موجب شده که اصفهان را پایتخت ام اس ایران معرفی کنند. فرضیه های تفاوت نژادی علت این عامل را تفاوت در متابولیسم ویتامین D ( که ثانویه به تفاوت در رنگ پوست و آنتی ژن لکوسیتی انسانی(HLA) میباشد) گزارش کرده اند. این آنتی ژن ها گروهی از ژن های روی کروموزوم 6 هستند که نقش بسزایی در عملکرد ایمنی ایفا می کنند.

فاکتورهای اجتماعی- دموگرافیکی در ام اس

ام اس در هر سنی می تواند اتفاق بیفتد اما بیشترین سن شروع ام اس بین 20 تا 40 سالگی است. شروع این بیماری در افراد زیر 15 سال ( با آمار 3 تا 5 درصد) و در افراد بالای 50 سال ( با آمار 3 تا 12 درصد) بسیار نادر است. با توجه به گروه سنی، امید به زندگی در حدود 3 تا 7 سال کاهش می یابد و به طور کلی امید به زندگی تاثیر بسزایی بر کیفیت زندگی دارد. به عنوان مثال اخیرا پژوهشی در خصوص زمان بقا در مبتلایان به ام اس بیان کرده است که متوسط زمان زنده ماندن بعد از ابتلا به این بیماری 41 سال است در صورتی که جمعیت مشابه غیر مبتلا به ام اس به طور متوسط 49 سال زندگی می کنند. به علاوه آمار قابل توجهی در خصوص متوسط زمان زنده ماندن از لحظه شروع ام اس در مراجعان ام اس نوع عودکننده – پس رونده (43 سال) در مقایسه با ام اس نوع پیشرونده اولیه (26 سال) ارائه است.

فاکتورهای محیطی در بروز ام اس و عاقبت بیماری ام اس

عرض جغرافیایی و مهاجرت: شیوع ام اس در مناطقی که از خط استوا فاصله بیشتری دارند، بیشتر است. کانادا یکی از کشورهایی است که در آن سرعت شیوع ام اس ( با حدود 240 نفر در هر 100هزار نفر) به میزان قابل توجهی بالاست. این در حالی است که سرعت شیوع در کشورهای نزدیک به استوا ( همچون ژاپن، چین، آفریقای جنوبی، هند) تنها به 10 نفر در هر 100 هزار نفر می رسد. نخستین بار ارتباط میان عرض جغرافیایی و ام اس با مطالعاتی در خصوص مهاجرت تعیین شد. این مطالعات نشان داد که خطر ابتلا به ام اس در افرادی که قبل از 15 سالگی از مناطق با ریسک بیشتر( دورتر از خط استوا) به مناطقی با ریسک کمتر( نزدیک به خط استوا) مهاجرت کردند، کاهش یافته است.

ولی در افرادی که از مناطق کم ریسک به مناطق با ریسک بیشتر مهاجرت کرده بودند، خطر ابتلا به ام اس کم باقی ماند. احتمالا فاکتورهای ژنتیکی در مسئله تنوع جغرافیایی ام اس نقش مهمی دارند ولی با این حال فرضیه هایی هست که تفاوت در دریافت نور خورشید و در نتیجه سطح ویتامین D را در رشد بیماری در مناطق جغرافیایی متفاوت موثر می داند. مناطق جغرافیایی شمالی تر در طول سال ساعات کمتری نور خورشید دریافت می کنند و ممکن است همین مسئله علت رشد بیشتر ام اس در این مناطق باشد. در پژوهشی با پیگیری 30 ساله بیان شده است که میزان ابتلای افراد به ام اس با افزایش سطح ویتامین D کاهش یافته است.

سیگار: یکی از عوامل خطرساز ابتلا به ام اس، سیگار کشیدن است. افزایش لوکوسیت های خون محیطی نشانه های التهابی و تغییراتی که در مویرگ های خونی و نفوذ پذیری سد خونی – مغزی اتفاق می افتد، مواردی است که برای ارتباط سیگار کشیدن با ام اس می توان نام برد. به علاوه در افرادی که دوز بیشتری سیگار مصرف می کنند ( بیشتر از 20 نخ سیگار در روز) نسبت به کسانی که هرگز سیگار نکشیده اند، احتمال ابتلا به ام اس به میزان دو برابر افزایش می یابد. همچنین شواهدی مبنی بر ارتباط سیگار با دوره های شدید ام اس در دست می باشد( برای مثال در عرض 5 سال فرد سیگاری مبتلا به ام اس برای راه رفتن به کمک نیاز دارد.)

ویتامین D : ارتباط میان سطح ویتامین D و رشد و شدت ام اس از چند سال پیش مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. ویتامین D ، متابولیسم کلسیم را در بدن پشتیبانی می کند، به عنوان هورمون عمل می کند و خاصیت ضد التهابی دارد. ویتامینD علاوه بر تاثیر مثبت بر سیستم ایمنی، خاصیت ضد پرولیفراتیو و نوروترنسمیتری ویژه ای دارد. فاکتورهای موثر بر سطح این ویتامین بدن، شامل قرار گرفتن در معرض نور خورشید، مصرف مواد غذایی غنی و عامل ژنتیکی می باشد. اکثر افراد دچار ام اس سطح ویتامین D پایینی دارند.علت تاثیر ویتامین D موجود در منابع غذایی بر روند این بیماری هنوز مشخص نشده است. پژوهش ها تاکید دارند که ویتامینD در پیشگیری از ابتلا به ام اس نقش موثری دارد. همچنین بعد از ابتلا به این بیماری، استفاده از ویتامینD در کاهش سرعت عود ام اس موثر است. با این حال برای تعیین دوز مناسب و زمان مناسب مداخله به تحقیقات بیشتری نیاز است.

ام اس

دوره های بیماری ام اس

ام اس براساس سیر بیماری به اشکال زیر تقسیم می شود: عود کننده – پس رونده(RR) ، پیشرونده ثانویه(SP) پیشرونده اولیه(PP)، پیشرونده- عودکننده(PR). عود به معنی ظاهر شدن علایم جدید، بدتر شدن یا فعال شدن مجدد علایم گذشته است. ظاهر شدن یا تغییر علایم حداقل باید 24 ساعت به طول بیانجامد. دوره عود جدید باید 30 روز بعد از دوره عود قبل باشد و این دوره نباید به علت عفونت یا تغییر دمای بدن ایجاد شده باشد.

انواع ام اس (MS)- ام اس خفیف و ام اس بدخیم

نوع RRMS عود کننده پس رونده: 85 درصد مبتلایان در این گروه قرار دارند.

بهبودی کامل یا نسبی عملکرد پی از عود علایم: بین دوره های حمله، بیماری پیشرفت نمی کند، بلکه حملات به صورت حاد طی دوره های چند روزه، چند ماهه و گاهی در طول سال ادامه دارند. مراجع پس از آن، یک دوره بهبودی را تجربه می کند.

نوع SPMS پیشرونده ثانویه: 50 درصد افراد دچار RRMS طی 15 سال بعد از تشخیص به SPMS انتقال می یابند.

آغاز دوره عود و فروکش به دنبال پیشرفت بیماری، با یا بدون عود گاه به گاه در عملکرد فرد. بیماری به مرور زمان پیشرفت می کند. در 80 درصد موارد پس از 25 سالگی رخ می دهد.

نوعPPMS پیشرونده اولیه: تقریبا 10 درصد

بدتر شدن علایم در طول زمان و به صورت تدریجی ولی مدام. در این نوع ام اس نوساناتی وجود دارد ولی دوره عود مجزایی وجود ندارد. از هنگام شروع بالینی بیماری پیشرفت تدریجی به سوی معلولیت وجود دارد.

نوع PRMS پیشرونده عود کننده: 5 درصد

دوره پیشرفت بیماری- با یا بدون بهبودی – با عود مجزا مشخص می شود. بیماری بین دوره های حمله به طورپیوسته ای بدتر می شود. در این نوع به سیر پیشرونده اولیه ی بیماری عودهای حاد اضافه     می شود.

علائم و نشانه های ام اس چیست

ابتلا به ام اس علائم و نشانه های خاصی در فرد ایجاد می کند. ممکن است در ارزیابی های بالینی متخصصان توانبخشی و نورولوژی علائمی همچون دیس آرتری و اسپاستیسیتی مشاهده شود و نشانه هایی همچون خواب رفتن دست و پا، خستگی و تغییرات بینایی توسط فرد مبتلا احساس شود. اخیرا افرادی به نام الموسلیمانی و لوبلین بیش از 62 مورد از علائمی و نشانه های ام اس را تعیین کرده اند که تعدادی از آن ها ( مانند تشنج) جزء موارد نادر به حساب می آیند.

متخصصان توانبخشی ( همچون کاردرمانگران) غالبا نشانه ها و علائم ام اس را از دیدگاه عملکرد و عملکرد فرد مورد بررسی قرار می دهند، درحالی که متخصصان نورولوژی برای کنترل علائم و  نشانه ها، مکان سیستم عصبی درگیر شده ( مثل کورتکس حسی – حرکتی و هسته های قاعده ای) و علائم مثبت و منفی را مرکز توجه خود قرار می دهند. نشانه و علائم مثبت به این معناست که حرکت یا رفتاری جدید همچون اسپاسم عضلانی که قبلا در مراجع وجود نداشته به وجود بیاید. به عبارتی زمانی که علامتی مضاف بر علامت های پیشین در فرد به وجود بیاید می گوییم علامت یا نشانه مثبت است. تصور بر این است که علت این امر فعالیت بیش از حد اعصاب می باشد. علامت یا نشانه منفی زمانی است که یک عملکرد محدود شده یا به کلی از دست برود که علت آن مسدود یا کند شدن مسیر عصبی است. برای مثال از دست رفتن رفلکس یا ضعف عضلات جزء نشانه های منفی به حساب می آید. در اینجا کلیدی ترین علائم و نشانه های مثبت و منفی را که غالبا منجر به ارجاع فرد به توانبخشی می شود آورده ایم.

سیستم عملکردی حیطه ارزیابی سیستم عملکردی طبق آزمون EDSS نشانه ها و علامت های مثبت نشانه ها و علامت های منفی
بینایی حدث بینایی

میدان بینایی

فسفنیز(ایجاد یک حلقه یا نقطه نورانی در بینایی فقدان یا تغییر بینایی مثل تاری دید
ساقه مغزی حرکات اکسترا آکولار

شنوایی

حس و حرکت صورت گفتار

نیستاگموس    نورآلرژی عصب تری

ژمینال

دوبینی

بی حسی و کرختی

صورت          دیسفاژی              دیس آرتری        سرگیجه

پیرامیدال رفلکس های اندام فوقانی و تحتانی     قدرت عضلانی      توان عضلانی اسپاسم و کراپ عضلانی             پاسخ بابنسکی ضعف عضلانی
مخچه هماهنگی تنه و اندام ها و به طور ویژه        راه رفتن           حرکت ظریف انگشتان  حرکات متناوب سریع اندام                حرکت انگشت به بینی و پاشنه به ساق پا اینتنشن ترمور

راه رفتن آتاکسیک

ناتوانی در انجام حرکات ظریف

عدم هماهنگی حرکات

دیسمتری

کاهش تعادل

حسی لمس سبک           ارتعاش               حس عمقی اندام فوقانی و تحتانی حس مور مور و سوزن سوزن

علامت لرمیت

حس خواب رفتن     اندام ها

کم شدن تعادل

روده/مثانه یبوست یا بی اختیاری روده                 فوریت در تخلیه مثانه و تعداد دفعات تخلیه، بی اختیاری ادرار یا نیاز به سوند تکرر ادرار تاخیر ادرار

یبوست

اختلال عملکرد جنسی

مغز وجود یا عدم وجود افسردگی یا سرخوشی کاهش شناخت بصورت خفیف، متوسط یا شدید سرخوشی

خنده یا گریه  بیمارگونه

فقدان توجه و تمرکز اختلال عملکرد اجرایی مشکل در یادگیری  مسائل جدید         خستگی یا فقدان انرژی افسردگی
راه رفتن مسافت پیاده روی    میزان نیاز به کمک کاهش ظرفیت راه رفتن و نیاز به ابزار کمکی برای راه رفتن

پاتوفیزیولوژی ام اس

ساختارهای آسیب دیده در ام اس:

ام اس

ام اس یک بیماری متاثر از آسیب سیستم عصبی مرکزی(CNS) است. به طور کلی سیستم عصبی به دو بخش مرکزی(CNS) و محیطی (PNS) تقسیم می شود. سیستم عصبی مرکزی شامل مغز، اعصاب کرانیال یک (بویایی) و دو (بینایی) و طناب نخاعی است. سیستم عصبی محیطی نیز شامل عصب های خارج از مغز، نخاع و اعصاب کرانیال 3 تا 12 است. ام اس تنها بر روی سیستم عصبی مرکزی تاثیر می گذارد و تاثیربر سیستم عصبی محیطی ندارد.

هر دو سیستم عصبی مرکزی و محیطی شامل سلول های عصبی(نورون) . طیفی از سلول های حمایتی ( همچون سلول های سازنده میلین) هستند. هر نورون شامل یک جسم سلولی، دندریت و آکسون می باشد. دندریت ها به شکل درختچه در ابتدای یک نورون هستند. این برآمدگی های نازک، اطلاعات را از نورون های دیگر دریافت کرده و به جسم سلولی منتقل می کنند. آکسون نسبت به دندریت امتداد طویل تری از عصب است که مسئولیت انتقال پیام های عصبی به نورون های دیگر را دارد. بعضی از بخش های آکسون با غلاف میلین پوشیده شده که این غلاف به افزایش سرعت هدایت پیام عصبی و حمایت عصب کمک می کند. میلین در سیستم عصبی محیطی توسط سلول های شوان تولید می شود و هر سلول عصبی با تعدادی سلول شوان پوشیده می شود. اما در سیستم عصبی مرکزی الیگودندروسیت ها مسئولیت ساخت میلین را بر عهده دارند. و هر الیگودندروسیت تعدادی آکسون را با میلین می پوشاند.

پاتولوژی (آسیب شناسی) ام اس

ام اس با التهاب و آسیب به میلین و آکسون سیستم عصبی مرکزی همراه است. علم آسیب شناسی در گذشته علت این بیماری را تخریب غلاف میلین عصب می دانست اما در مجموع مطالعات پیشین و کنونی هم تخریب میلین و هم آکسون را علت این عارضه می دانند. مشخصه پاتولوژیک ام اس تشکیل پلاک (اسکار) های متصلب در سیستم عصبی مرکزی است.

این پلاک ها بیشتر در ماده سفید سیستم عصبی مرکزی تشکیل می شوند. قسمت های سفید رنگ سیستم عصبی مرکزی مناطقی هستند که تعداد آکسون ها نسبت به جسم سلولی غالب است. البته امکان دارد پلاک در ماده خاکستری نیز ایجاد شود در این صورت پلاک هایی که در ماده خاکستری ایجاد شوند، نسبت به پلاک های ماده سفید به میزان بیشتری منجر به ناتوان شدن فرد می شوند. پلاک ها غالبا در اطراف بطن ها، جسم پینه ای، قشرمغز، در قسمت های خلفی و طرفی نخاع، و اعصاب بینایی ایجاد  می شوند. پلاک های ام اس مشابه یکدیگر نیستند ولی همه ی پلاک های موجود در بدن یک نفر الگوی مشابهی دارند و هر شخص ممکن است تنها به یک نوع از ام اس مبتلا شود.

پاتوژنز ام اس

علت التهاب و ایجاد پلاک ها در بدن هنوز شناخته نشده است. با این حال یک فرضیه ای کلی که بیان می کند ام اس یک بیماری خود ایمنی است، در حال حاضر مورد قبول می باشد. در حالت عادی یک سیستم ایمنی سالم تمامی باکتری ها، مواد غیر زیستی یا خارجی و سلول های آسیب دیده ناشی از تروما یا ناهنجاری بدخیم بدن را شناسایی کرده و به آنها حمله می کند و آنها را از میان بر می دارد. در ایمنی خود ایمنی ، سیستم ایمنی بدن بخش های سالم را به عنوان دشمن می شناسد و به آنها حمله می کند. درمورد ام اس سیستم خود ایمنی بدن قدرت تشخیص دوست و دشمن و خودی و غیر خودی را از دست می دهد و به سیستم عصبی مرکزی (CNS) حمله می کند. ام اس مشابه بیماری آنسفالومیلیت خود ایمن(EAE) در حیوانات است. در هر دو این بیماری ها بدن نیاز به لنفوسیت T دارد. لنفوسیتیک نوعی گلبول سفید موجود در خون است که با عفونت هایی که می خواهند از راه سد خونی- مغزی وارد سیستم عصبی مرکزی شوند، مقابله می کند. سلول های T دارای گیرنده T بوده و پس از ساخت، به منظور بالغ شدن در غده تیموس نگهداری می شوند. بیماری MS و EAE هر دو به بیان مناسب آنتی ژن های HLA گیرنده اختصاصی حامل لنفوسیت سلول های T چسبندگی مولکولی و ترشح سیتوکین بستگی دارند.

تشخیص ام اس

تشخیص ام اس به صورت بالینی انجام می شود. آزمایش مجزایی که به تنهایی برای تشخیص ابتلا به این بیماری به کار رود وجود ندارد. ام اس یک بیماری با نشانه های نورولوژیکی است که ممکن است از نظر زمانی یا مکان وقوع پراکنده و جدا از هم باشند و وقوعشان با تشخیص دیگری قابل توجیه نباشد. معیار تشخیص ام اس که اخیرا ساخته شده و مورد قبول می باشد، نسخه اصلاح شده ی معیارهای مک دونالد است.

معیارهای تشخیص ام اس مک دونالد(2010)

تظاهرات بالینی دیگر اطلاعات مورد نیاز برای تشخیص ام اس
فرد دو بار یا بیشتر دچار حمله شود شواهد بالینی عینی به تعداد 2 یا بیشتر و سابقه یک حمله در گذشته وجود داشته باشد. شواهد بالینی وجود یک ضایعه را تایید کند. ندارد
تعداد دو بار یا بیشتر دچار حمله شود و شواهد بالینی وجود یک ضایعه را تایید کند. پراکندگی مکانی(DIS) در MRI   یا انتظار حمله بالینی به بخش دیگری از CNS
یک حمله که شواهد بالینی وجود دو یا تعداد بیشتری ضایعه را تایید کنند. پراکندگی مکانی (DIT) در MRI یا انتظار حمله بالینی دوم
یک حمله که شواهد بالینی عینی از یک ضایعه موجود باشد. وجود پراکندگی زمانی(DIT) و پراکندگی مکانی(DIS) در MRI
علائم نورولوژیک ام اس پیشرفت داشته باشند (PPMS) در طول یک سال بیماری پیشرفت کند(از گذشته یا در آینده) به همراه 2 مورد از 3 گزینه زیر:

1)تعدادپراکندگی مکانی(DIS) در مغز بر اساس ضایعاتT در ناحیه ای مشخص باید بیشتر یا مساوی 1 مورد باشد.

2)پراکندگی مکانی وجود 2 یا تعداد بیشتری ضایعه در نخاع را تایید کند.

3) CSF4 (مایع مغزی نخاعی) مثبت (شاخص یا نوار IgG بالا باشد)

 

با توجه به معیار فعلی ام اس از طریق شواهد بالینی مربوط به دو حمله در دو زمان متفاوت تشخیص داده می شود که باید حداقل دو منطقه مختلف از CNS را تحت تاثیر قرار دهد. از نظر بالینی حمله ام اس نوعی اختلال عصبی است که حداقل باید به مدت 24 ساعت به طول بیانجامد. علائم این اختلال ممکن است قابل مشاهده نباشند(ذهنی) و یا به صورت علائمی قابل مشاهده(عینی) ظاهر شوند. اما مسئله مهم این است که علامت ها ناشی از استرس های فیزیولوژیک دیگر مانند عفونت نباشند. همچنین طول مدت زمان نشانه ها (مثل سوزش گردن) نباید خیلی کوتاه باشد. وجود این شواهد بالینی به تنهایی و بدون انجام آزمایشات بیشتر برای تشخیص ام اس کافی ست.

ام اس در تصویربرداری با تشدید مغناطیسیMRI

در بسیاری از شرایط برای تشخیص قطعی و سریع ام اس از بیماریهایی با علائم مشابه مثل سکته مغزی، تومور مغزی یا عفونت انجام MRI توصیه می شود. در مواقعی که حمله بالینی وجود دارد یا شواهد بالینی وجود تنها یک ضایعه را تایید می کنند، می توان از ام آر آی برای تعیین پراکندگی در مکان (DIS) و یا پراکندگی در زمان ( (DITاستفاده کرد.

در معیارهای مک دونالد تشخیص ام اس بر دو اصل کلی استوار شده است، پراکندگی در زمان( (DITو پراکندگی در مکان (DIS) به این معنا که مراجع حداقل باید دو حمله (عود) در حداقل دو محل متفاوت از CNS را با نشان دادن علائم بالینی یا با معیارها و شواهد فرا بالینی (نظیر MRI تجزیه و تحلیل مایع مغزی نخاعی پتانسیل برانگیخته) تجربه نماید.

دستورالعمل استفاده از MRIکنتراست، برای تشخیص پراکندگی زمانی و مکانی، نخستین بار در معیارهای تشخیصی مک دونالد وارد شد. در این نوع از MRI از گادولینیوم برای تولید ماده حاجب و به عنوان عامل شفاف ساز در عکسبرداری مغناطیس هسته ای MRI مورد استفاده قرار می گیرد. این نوع از MRI با تزریق ماده حاجب صورت می گیرد برای افزایش کنتراست و بهتر دیده شدن پلاک ها انجام گرفته و به تشخیص،توزیع و در برخی موارد تعیین مدت ضایعات مغزی کمک می کند.

مبانی MRI در بیماری ام اس

اولین راه تشخیص و ارزیابی پیشرفت بیماری ام اس استفاده از MRI مغزی است. MRI با استفاده از یک آهنربای بزرگ، تصاویر برشی را به صورت سایه ای خاکستری رنگ تحویل می دهد.MRI برای مشاهده آناتومی بدن، حجم کلی مغز، و کاهش شدید بافت مغزی به دنبال ایجاد ام اس ایده آل است، ولی ضایعات ام اس را به خوبی نشان نمی دهد. کنتراست ایجاد شده در تصاویر MRI ناشی از ماده ای به نام گادولینیوم است که برای ارزیابی ام اس مورد استفاده قرار می گیرد. ماده ایجاد کننده کنتراست MRI به صورت داخل وریدی به بدن تزریق شده و در قسمت هایی از مغز که نفوذ پذیری سد خونی- مغزی بیشتر است،نفوذ می کند. این افزایش نفوذپذیری در طول التهاب همراه با عود بیماریMS  اتفاق می افتد و عموما حدود 6 هفته به طول می انجامد. این روند به افزایش کنتراست شناخته شده است.

دکتر تشخیص ام اس

مدیریت پزشکی ام اس عموما به سه بخش تقسیم می شود: مدیریت عوارض حاد، درمان دارویی و مدیریت علائم.

مدیریت عوارض حاد

عود حاد بیماری با شروع عوارض و نشانه های جدیدی که حداقل 24 ساعت به طول می انجامند، مشخص می شود. این عوارض حاد با افزایش التهاب و ادم در CNS همراه است. در صورتی که عوارض جانبی بر روی کیفیت زندگی فرد تاثیر گذاشته باشند، با استروئید های وریدی می توان آن ها را کاهش داد.

ام اس

معمولا درمان روزانه با متیل پردنیزولون داخل وریدی به مدت 3- 5 روز انجام می شود. احتمالا به دلیل تاثیر ضد التهابی این دارو استفاده از آن طول مدت عود بیماری را کاهش می دهد، اما بر عوارض طولانی مدت دوره بیماری یا سرعت عود تاثیری ندارد. استروئیدی های خوراکی با دوز بالا نیز گاهی برای مدیریت عوارض حاد دوره عود بیماری استفاده می شوند و اثبات شده که به صورت استروئید وریدی موثر است. اگر دوز بالای استروئید بر درمان عوارض شدید دوره عود فرد تاثیر نداشته باشد از پلاسما فرز(تعویض پلاسما) استفاده می کنند.

دارو درمانی در بیماران ام اس

این گونه درمان ها در کاهش سرعت عود بیماری و احتمالا در کند شدن روند معلولیت ناشی از عود بیماری در مبتلایان به ام اس موثرند. اولین درمان دارویی زیرجلدی مورد تایید FDA به نام اینترفرون بتا، بعد از آن دو داروی اینترفرون دیگر ساخته شدند: اینترفرون بتا یک آ(با نام تجاری آوونکس) از طریق تزریق عضلانی و اینترفرون بتا یک آ(با نام تجاری ربیف و اکستاویا) از طریق زیر جلدی، برای درمان افرادی که در دوره عود ام اس قرار دارند مورد تایید FDA قرار گرفته است.

علاوه بر این داروهای گلاتیرمر(کوپاکسون)، میتوکسانترون(نوانترون) ، ناتالیزوماب(تیسابری) و فینگولیمود(گی لنیا) برای درمان دوره عود بیماری ام اس تاییدیه FDA را کسب کرده اند. همه ی این داروها به جز فینگولیمود از طریق تزریق توسط دیگران یا خود تزریقی مورد استفاده قرار می گیرند. فینگولیمود اولین داروی خوراکی برای درمان ام اس است که در سپتامبر 2010 مورد تایید FDA قرار گرفت.

نحوه تاثیر داروی اینترفرون بر درمان ام اس هنوز کاملا مشخص نیست. اینترفرون بتا، یک پلی پپتید با خاصیت ضد ویروسی و ضد پرولیفراتیو است که به طور طبیعی توسط فیبروبلاست ها در بدن تولید می شود. تصور بر این است که اینترفرون با اتصال به گیرنده های سلول های ایمنی باعث کاهش تولید آنتی ژن، تکثیر سلول های T و تولید سیتوکین و بهبود عملکرد سرکوبگرانه سلول های T شده و در نتیجه فعالیت ام اس را کاهش می دهد. تمامی اینترفرون ها از طریق خود تزریقی مورد استفاده قرار می گیرند و میزان استفاده از یک بار در هفته تا استفاده روزانه متفاوت است.

اگرچه50 تا 75 درصد مراجعان به مدت یک روز پس از تزریق علائمی شبیه آنفولانزا را تجربه     می کنند، ولی به طور کلی اینترفرون ها به خوبی برای فرد قابل تحملند. در صورتی که طی چند هفته اول دوز اینترفرون به سطح کامل خود برسد این عوارض جانبی طی 3 تا 6 ماه اول استفاده از دارو کاهش می یابد و می توان با استفاده از استامینوفن یا داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی مانند ایبوپروفن آن ها را کنترل کرد. عوارض جانبی نادری اینترفرون ها شامل کاهش تولید گلبول های سفید خون، افزایش آنزیم های کبدی، افسردگی، افزایش اسپاسم و واکنش بدن در محل تزریق نیز ممکن است ایجاد شود. همچنین ممکن است اینترفرون با افزایش تولید آنتی بادی های بدن، اثر بخشی آن ها را کاهش دهد.

علت ام اس چیست

مدیریت علائم ام اس

ام اس با طیف وسیعی از علائم از جمله تغییرات شناختی و خلقی، خستگی، ضعف عضلانی و اسپاستیسیتی، تغییرات حسی، تغییراتی در تعادل و هماهنگی، علائم مربوط به روده و مثانه و درد همراه است. مدیریت این علائم برای بهبود مشارکت و کیفیت زندگی مبتلایان به ام اس ضروری است. داروها برای مقابله با بسیاری از این علائم در دسترس هستند. به طور کلی این داروها مخصوص مبتلایان به ام اس ساخته نشده است بلکه برای مدیریت علائم خاص در جمعیت عمومی مردم ساخته شده است. برای مثال داروهای افسردگی برای بهبود خلق و خوی افراد و داروی ملین برای رفع یبوست مفید است. اولین دارویی که FDA برای مدیریت علائم ام اس مورد تایید قرار داد، دارویی به نام دالفامپریدین 1 بود. این دارو برای بهبود راه رفتن مراجع موثر است. کارآزمایی های بالینی نشان داده اند مراجعان به دنبال مصرف این دارو می توانند با سرعت بیشتر و بدون احساس ناراحتی راه بروند. به علاوه طیف   گسترده ای از مداخلات توان بخشی اغلب به تنهایی یا به کمک داروها در رفع علائم ام اس موثرند.

اعضای تیم توانبخشی ام اس و نقش اصلی آنها

اعضای تیم توانبخشی بر اساس تنظیمات، امکانات و سیستمهای مراقبت بهداشتی متفاوت خواهند بود.نقش برخی از اعضای تیم توانبخشی ام اس در زیر شرح داده شده است؛هرچند بسته به نیازها، اولویت ها، علائم و وضعیت زندگی مراجع ،ممکن است افراد بیشتری درگیر شوند.

نورولوژیست (متخصص مغز و اعصاب) ام اس:

متخصص مغز و اعصاب، تخصص بیماریهای عصبی را دارد و مسئول تشخیصام اساست.به طور خلاصه، کار متخصص مغز و اعصاب شامل یک معاینه کامل عصبی، گرفتن تاریخچه مراجعو سابقه خانوادگی، تجویز و تفسیر مجموعهای از آزمایشهای تشخیصی است.انتخاب و توصیه (در صورت لزوم)بهترین داروهای اصلاح کننده بیماری برای مراجع و تشخیص دوز داروها برای مدیریت علائم (مثلا درد، خستگی، علائم ادراری و غیره)و همچنین ارجاع به دیگر اعضای تیم چند رشتهای از مسئولیتهای نورولوژیست است.

متخصص توانبخشی ام اس- توانبخشی ام اس در منزل

همه ی افراد مبتلا به ام اس که از خدمات توانبخشی بهره می برند به متخصص توانبخشی مراجعه نمیکنند. عوامل موثر بر ارجاع عبارتند از:بدتر شدن سریع یا حاد محدودیت های عملکردی(محدودیت پیشرونده و مزمن در انجام فعالیتها) و پیچیده شدن مسائل مدیریت علائم (مسائل پیچیده عملکردی و روانی-اجتماعی).در برخی موارد، خصوصا هنگامی که مشکلات مراجع پیچیده باشد، متخصص توانبخشی مسئول نظارت و مدیریت روند توانبخشی کلی میباشد. در این شرایط نقش اصلی این متخصص در تیم مراقبت از مراجع، هماهنگی درمانهای پزشکی و مداخلات ارائه شده توسط تیم توانبخشی است که بر محدودیت ایجاد شده در انجام فعالیت و مشارکت مراجع تمرکز میکند.

کاردرمانی در بیماران ام اس

از آنجایی که بسیاری از اختلالات رایج ام اس(ضعف اندامها و تنه، اسپاستیسیتی، آتاکسی، اختلالات تعادل، درد، نقص در راه رفتن)، بر حرکت و عملکرد اثر منفی دارند، کاردرمانی نقش مهمی در تیم توانبخشی ایفا میکنند. آنها محدودیت ایجاد شده در قدرت، دامنه حرکتی، تعادل، پوسچر، راه رفتن و جابجایی مراجع مبتلا به ام اس را ارزیابی کرده و تاثیر عملکردی آن را تعیین میکنند.کاردرمانگران با استفاده از این اطلاعات درمانهایی را برای ایجاد، حفظ و بازگرداندن حداکثر حرکت و عملکرد ارائه میدهند.برای رفع مشکلات حرکت و عملکرد، بخش عمده ای از مداخلات کاردرمانی شامل راهنمایی انجام تمرینات خاص برای مراجع است. ثابت شده است که انجام ورزش تاثیر بسزایی بر کاهش علائم و محدودیتهای جسمانی مراجعان ام اس دارد. به عنوان مثال، استفاده از کشش و همزمان درمان دارویی در مدیریت اسپاستیسیته خفیف تا متوسط موثر است، تمرین تعادلی میتواند خطر افتادن را کاهش دهد، تمرین مقاومتی متوسط میتواند قدرت عضلانی را بهبود بخشد و ورزش هوازی میتواند استقامت قلب و عروق را افزایش دهد.برنامه های ورزشی باید برای مراجع چالش ایجاد کند، نه مبارزه؛ زیرا در بعضی از افراد ورزش میتواند اثرات منفی موقتی (مثل خستگی و عدم تحمل گرما) به دنبال داشته باشد.به طور کلی، تلاش متوسط و توجه به حفظ کیفیت مناسب حرکت برای ایجاد قدرت در افراد مبتلا به ام اس مفید است.

تمرین درمانی به میزان زیادی به محیط بستگی دارد. برنامه های محیط بستری، نیازمند کمک مستقیم و پشتیبانی از مراجع هستند. هنگامی که مراجع به خانه باز میگردد، اغلب قادر به انجام تمرینات مستقل میباشد و میتواند شروع کند به شرکت در ورزشهای اجتماعی مانند ورزش های درون آب و کلاسهای یوگا. در صورت بروز اختلال در راه رفتن، کاردرمانگران آموزش مجدد راه رفتن را ارائه می دهند که ممکن است شامل تجویز و آموزش استفاده از ارتزها یا وسایل کمکی راه رفتن باشد.

کاردرمانگران، در روند ارزیابی و تجویز صندلی های چرخ دار وکسب اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی نحوه رانندگی (ارزیابی قدرت اندام تحتانی،دامنه حرکتی،هماهنگی) درگیر میشوند. همچنین به همراه خانواده و همراهان مراجع در جابجایی، وضعیت دهی تخت خواب و صندلی چرخدار، تجهیزات تطابقی و تغییرات منزل، مخصوصا در شرایطی که مراجع درگیر ام اس پیشرونده باشد، همکاری میکنند. هنگامی که پیشرفت در درمان امکان پذیر نیست، مراجعان باید به برنامه های اجتماعی مناسب مراجعه کنند تا بتوانند سطح تحرک و عملکرد خود را حفظ کرده یا بهبود بخشند. کاردرمانی در بیماری هایی نظیر پارکینسون نیز موثر است.

اگر چه در مداخله کاردرمانی، تاکید بسیاری بر آموزش مراجع جهت مدیریت علائم شده است، برای بسیاری از آنان، روند آموزش بر تغییر سبک زندگی متمرکز است که از درگیر شدن فرد در ورزش منظم و ایجاد تغییرات دیگر به منظور حمایت از تحرک و عملکرد مراجع استفاده میکند.زمانی که مراجع از توصیه های کاردرمانی و برنامه های ورزشی پیروی کند، میتواند حس کنترل بیماری ام اس را به دست آورد.کاردرمانی موفقیت آمیز زمانی انجام می پذیرد که اهداف و مداخلات درمانی با اولویت های مراجع سازگار باشند، در این صورت نهایتا تاثیر مثبتی بر عملکرد مراجع میگذارد.

مرکز توانبخشی ام اس دکتر صابر در زمینه تشخیص و درمان بیماری ام فعالیت می نماید. کادر درمانی مرکز ام اس تهران شامل کاردرمانان و گفتاردرمانان با تجربه زیر نظر دکتر صابر مدرس دانشگاه شهید بهشتی مشغول به فعالیت می باشند. امکانات تخصصی مرکز شامل مکانوتراپی، کاردرمانی تعادلی، کاردرمانی در مهارت های دستی، آب درمانی و گفتاردرمانی ام اس در کنار خدمات توانبخشی در منزل جهت رفاه حال بیماران از نکات تمایز این مرکز با مراکز مشابه آن می باشد. دو شعبه فعال مرکز کاردرمانی ام اس و گفتاردرمانی ام اس در غرب و شرق تهران امکان مراجعه حضوری را برای مراجعین آسان تر می نماید.

بیشتر بدانیم

مرکز تخصصی تشخیص و درمان اوتیسم
 اوتیسم در کودکان چیست ؟
لکنت زبان در کودکان
فلج مغزی در کودکان
اختلال یادگیری در کودکان
یکپارچگی حسی چیست؟
دیستروفی عضلانی چیست؟
بیش فعالی در کودکان چیست؟
نقص توجه  در کودکان چیست؟
متخصص کاردرمانی در منزل
مرکز کاردرمانی کودکان
بهترین کلینیک کاردرمانی در تهران
متخصص گفتار درمانی در منزل
کلینیک گفتاردرمانی کودکان
بهترین مرکز گفتاردرمانی در تهران

مطالب کاردرمانی

مرکز درمان ام اس در تهران

بهترین کلینیک گفتار درمانی و کاردرمانی ام اس در تهرانپارس

مرکز گفتار درمانی و کاردرمانی ام اس در نیاوران

مرکز درمان ام اس سعادت آباد

بهترین مرکز درمان ام اس در ستارخان

کلینیک درمان ام اس در پاسداران

بهترین کلینیک گفتار درمانی ام اس در شمال تهران

مرکز کاردرمانی ام اس در شرق تهران

بهترین کلینیک  درمان ام اس در پونک

بهترین مرکز درمان ام اس در ولنجک

بهترین کاردرمانی ام اس در فرمانیه

کلینیک درمان ام اس در شهرک غرب

مرکز درمان ام اس غرب تهران

کلینیک کاردرمانی ام اس در شریعتی

بهترین مرکز کاردرمانی ام اس در مرزداران

مراکز کاردرمانی ام اس در سیدخندان 

درمان ام اس در جنت آباد

بهترین مرکز توانبخشی ام اس دهکده المپیک

بهترین کلینیک گفتار درمانی و کاردرمانی ام اس اسلام شهر

توانبخشی در ام اس در تجریش

بهترین مرکز کاردرمانی ام اس در قلهک

درمان ام اس در تهرانسر

مرکز درمان ام اس در ونک

کلینیک کاردرمانی ام اس در نارمک

بهترین کلینک کاردرمانیام اس پیروزی

درمان ام اس سعادت آباد

بهترین مرکز توانبخشی ام اس ستارخان

کاردرمانی ام اس ولنجک

مرکز درمان ام اس در پاسداران

بهترین مرکز درمان ام اس در شرق تهران

کاردرمانی در ام اس غرب تهران

بهترین مرکز درمان ام اس در تهران

مراکز گفتار درمانی در ام اس در مرزداران

کاردرمانی ام اس نیاوران

درمان ام اس در جنوب تهران

کلینیک گفتار درمانی در ام اس در جنوب تهران

مرکز درمان ام اس در انقلاب

مرکز درمان ام اس در یوسف آباد

کلینیک درمان ام اس خوب در منظریه

بهترین مرکز درمان ام اس در ظفر

مرکز درمان ام اس تهران نو

کلینیک درمان ام اس در افسریه

مرکز درمان ام اس در قیطریه

بهترین کلینیک درمان ام اس در تهران نو

بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرم-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس – کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-بهترین دکتر ام اس در تهران- کاردمانی در بیماران ام اس- گفتار درمانی در ام اس- کاردرمانی در منزل برای ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- توانبخشی در ام اس- کلینیک کاردرمانی بیماران ام اس- دکتر تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس در منزل-ام اس- درمان بیماران ام اس- تشخیص بیماران ام اس-مرکز درمان ام اس-بهترین دکتر ام اس- دکتر تشخیص ام اس- بهترین دکتر ام اس در تهران- دکتر برای ام اس-دکتر برای تشخیص ام اس-توانبخشی ام اس- توانبخشی در بیماران ام اس- توانبخشی بیماری ام اس-دکتر برای درمان ام اس- کاردرمانی در ام اس- گفتار درمانی ام اس-بهترین مرکز کاردرمانی در ام اس- کاردرمانی برای ام اس- گفتار درمانی برای ام اس-کاردرمانی خوب در ام اس- کاردرمانی خوب برای ام اس- گفتار درمانی برای ام اس-مرکز درمان ام اس- بهترین مرکز درمان ام اس در تهران- کلینیک کاردرمانی برای ام اس- کلینیک توانبخشی برای ام اس- کاردرمانی در منزل ام اس-کاردرمانی در منزل برای ام اس-کاردرمانی ام اس در منزل- کاردرمانی در خانه ام اس-کاردرمانی ام اس در خانه- کاردرمانی برای ام اس در منزل-کاردرمانی برای بیماران ام اس

کاردرمانی ام اس در خانه

 

برچسب‌ها:,

تاریخچه اوتیسم

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

تاریخچه اوتیسم (اتیسم)

اوتیسماختلالی است که از زمان وجود بشریت بر روی کره خاکی وجود داشته است. با نگاهی گذرا به بسیاری از شخصیت هایی که در داستان ها و افسانه های گذشته وجود دارند می توان ویژگی های افراد دارای اوتیسم را مشاهده کرد. شاید بتوان کیومرث شاهنامه را که از اجتماع گریزان بود و در کوه ها زندگی می کرد، پوستین پوشی کم حرف بود، فردی دارای رفتارهای مرتبط با اوتیسم (اتیسم) در نظر گرفت، یا اغلب شخصیت های دارای رفتار غریب و ناآشنا، مانند سکوت دائم علیرغم توان گفتار و میل به گوشه گیری همراه با رگه هایی از هوشمندی را در بیشتر قصه ها و افسانه ها افرادی دانست که علائم اختلال اوتیسم را بازنمایی می کنند، بررسی شخصیت های تاریخی نیز تائید کننده وجود چنین گروهی از افراد است. به عنوان مثال کریستینای  هفتم که در قرن 18 میلادی بر دانمارک فرمانروایی می کرد، علائم افراد دارای اوتیسم (اتیسم)با عملکردهای بالا را نشان می داد. یا اغلب افرادی که به عنوان موارد گزارش شده ویژه در تاریخچه روانشناسی وجود دارند و به عنوان موارد پیچیده و ناشناخته ذکر شده اند، در بررسی های امروز نشانگان اوتیسم (اتیسم) را از خود نشان می دهند. به عنوان مثال ویکتور یا پسر وحشی آویرن که توسط ایتارد مورد مطالعه قرار گرفته است و از خود علائم اوتیسم مانند صحبت نکردن، بوییدن محیط و عدم علاقه به برخورد با دیگران را نشانه می داده علائم ویژه ای از وجود اختلال اوتیسم (اتیسم)را داشته است. اما شناسایی این مجموعه از ویژگی ها، تحت یک نام واحد و توصیف افراد دارای این ویژگی ها تحت عنوان اوتیسم(اتیسم) به کمتر از نیم قرن می رسد.در تاریخچه اوتیسم، اغلب کسانی که به عنوان پیشگامان اوتیسم شناخته می شوند یا هنوز در قید حیات هستند و یا به تازگی فوت کرده اند.

علائم کودک طیف اوتیسم

واژه اوتیسم ( برگرفته از autos  در زبان یونانی) به معنی خود، براساس شواهد موجود در سال 1912 برای بار نخست در نوشته های بلولر مورد استفاده قرار گرفت. البته بلولر برای توصیف افراد دارای اوتیسم(اتیسم) از این واژه استفاده نکرد بلکه او در مقاله ای به دو نوع شیوه تفکر اشاره کرده که یکی از آنها شیوه منطقی خواند و دیگری را شیوه اوتیسمی، بلولر تفکر اوتیسمی را برای افرادی که علاقه ای به برخورد با دیگران ندارند و میلی به برقراری ارتباط ندارند به کار نبرد، به همین خاطر وی را به عنوان پیشگام شناسایی اوتیسم( اتیسم) معرفی نمی کنند، بلکه او برای بار نخست از این واژه در متون روانشناسی آکادمیک استفاده کرد. البته در مرور نوشته های آکادمیک و مقاله های چاپ شده به مواردی بر می خوریم که علایم افراد دارای اوتیسم(اتیسم) نوشته شده، اما نامی برای آن در نظر گرفته نشده است. مثلا در سال 1933 دکتر هوارد پاتر در مورد تعدادی از کودکانی که به باور او نوعی از اسکیزوفرنی کودکی را دارند، مطالبی را به چاپ رساند. یک سال پس از وی محققی دیگر در مقاله ای که به چاپ رساند گروهی از نوجوانان را معرفی کرد، که دارای ناتوانی هوشی شدید بودند و رفتارهای کاتاتون نیز از خود نشان می دادند. درست پیش از آغاز جنگ جهانی دوم محققان هلندی مقاله ای را به چاپ رساندند که در مورد کودکانی بود که رفتارهای ناشی از اوتیسم(اتیسم) داشتند و در آن مقاله برای بار نخست از واژه اتستیک که به گونه ای که امروزه بکار می رود استفاده شده بود اما چه کسی برای بار نخست از اوتیسم به شکل امروزی استفاده کرد کانر و یا آسپرگر؟ تا چند سال اخیر گفته می شد که کانر در سال 1943 با مقاله ای که در مورد تعدادی از بچه های دارای اوتیسم(اتیسم) منتشر کرد پیشگام اصلی اوتیسم در نظر گرفته می شود زیرا که مقاله آسپرگر یک سال بعد به طور مستقل به چاپ رسید و سال ها بعد به دنیای غیرآلمانی زبان معرفی شد. اما فرزند آسپرگر این جریان را درست نمی داند و براساس شواهدی که در اختیار دارد پدرش را پیشگامی می داند که حداقل 10 سال قبل از کانر اوتیسم(اتیسم) را به عنوان اختلال معرفی کرده است. پروفسور مایکل راتر که از افراد مطرح در زمینه اوتیسم (اتیسم)به شمار می رود، معتقد است که کانر پیشگام در نظر گرفته می شود، زیرا که توصیف کامل و جامعی همراه با تابلوی دقیق بالینی از علایم اوتیسم (اتیسم) ارائه کرد. همین جریان در مورد نخستین فردی که با استفاده از تلسکوپ اقدام به بررسی ماه کرد نیز صادق است، تا پیش از این گالیله را به عنوان نخستین فردی معرفی می کردند که دست به چنین کاری زده است. اما بررسی ها نشان داد که یک ستاره شناس گمنام انگلیسی به اسم توماس هاریوت پیش از او این کار را کرده است. با این وجود به دشواری می توان گفت که هاریوت بیشتر از گالیله بر ادراک ما از ماه تاثیر گذاشته است، زیرا تبیین گالیله از آنچه که مشاهده کرده است و سازمان دهی مشاهداتش بسیار ارزشمند تر از آن بوده که جایگاه خود را تنها به دلیل تاخیر زمانی از دست بدهد. چنین همزمانی ای در ارائه نظریه تکامل نیز بین چارلز داروین و آلفرد والاس فردی که به شکلی کاملا مستقل باورهای مشابه با نظریه داروین را طی نامه ای برای خود داروین فرستاده بود نیز وجود دارد. این کار باعث شد که داروین تردید و دودلی مربوط به ارائه نظریه اش را کنار گذاشته و آن را زودتر از زمانی که قراربود انتشار دهد. با علم و اطلاع از این موضوع هنوز چارلز داروین به دلیل تبیین روشن و مشخصی که از نظریه تکامل ارائه کرده است به عنوان پیشگام این نظریه شناخته می شود اما در کنار نام وی به آلفرد والاس نیز اشاره می شود. شاید بتوان چنین نتیجه گیری کرد که در کل هیچ کشفی کاملا بدون ارتباط با دانش گذشته و اطلاعات دیگران وجود ندارد و هر چیز نوینی با واسطه و یا بدون واسطه تحت تاثیر اتفاقات پیش از خود بوده و از آنها تاثیر گرفته است. به همین دلیل تعیین پیشگام واقعی و مستقل در زمینه اغلب کشفیات علمی کاری غیر ممکن و یا حداقل غیر منطقی خواهد بود و هیچ کشفی کاملا اصیل نبوده و بدون ارتباط با وقایع پیش از خود نیست و هیچ کاشفی نیز به عنوان تنها عامل کشف خود در نظر گرفته نمی شود، با این وجود تعدادی از متخصصان و پژوهشگران فعال در حیطه اوتیسم از جمله پروفسور مایکل فیتزجرالد از دانشگاه ترینیتی ایرلند، اعتقاد دارند که کانر خود از این امر اطلاع داشت که پیش از او آسپرگر درمورد این اختلال صحبت کرده بود و به دلیل اینکه کانر که خود اصلا آلمانی بود و به خوبی به زبان المانی تسلط داشت، این پژوهش را خوانده و از ان الهام گرفته بود اما در مقاله خود هیچ  اشاره ای به آن نکرده بود. بنابراین کاری غیراخلاقی و دور از شان یک پژوهشگر انجام داده است کاری که اکنون سوءاستفاده علمی خوانده می شود اما عده ای دیگر از جمله دکتر لورنا وینگ که با آسپرگر ملاقات داشته معتقد است که کانر از این جریان اطلاع نداشت و دلیل او این است که کانر و آسپرگر هر دو معتقد بودند از اختلالی متفاوت صحبت کرده اند و علائم گزارش شده آنان بر دو اختلال متفاوت دلالت می کند بنابراین دلیلی برای کانر وجود نداشت که در مقاله خود اشاره و یا استنادی به مقاله آسپرگر بکند. از تمام این موارد گذشته کسانی که مقاله آسپرگر را به زبان اصلی بررسی کرده اند معتقد هستند که شیوه نگارش و نوع استدلال ارائه شده توسط وی با توجه به استاندارهای آن دوره برای مقالات علمی، با مقاله نگارش شده توسط کانر قابل مقایسه نیست و مقاله کانر به مراقبت دقیق تر و مناسب تر نگاشته شده است. به نظر می رسد که بداقبالی آسپرگر تنها استفاده از زبان آلمانی برای نگارش مقاله اش نبوده بلکه عوامل دیگر نیز در کم توجهی به یافته های وی نقش داشتند. از جمله این عوامل می توان به همدلی و علاقه آسپرگر به حزب نازی که در آن زمان بر آلمان تسلط داشت اشاره کرد. بررسی های تاریخی نشان می دهد که با توجه به باور حزب نازی به اصلاح نژاد و حذف افراد دارای مشکلات روحی و جسمی، فعالیت های آسپرگر در کلینیک کودکان دارای نیازهای ویژه با توجه به گرایش های فکری وی جای بررسی بیشتری دارد. اما فرزند وی مدارکی در درست دارد که نشان دهنده دیدگاه انتقادی آسپرگر نسبت به باورها و فعالیت های حزب نازی است.

تاریخچه اوتیسم

در هر حال دو پیشگام بزرگ در زمینه اوتیسم (اتیسم) بدون شک کانر و آسپرگر هستند، هر دو فعالیت هایشان را در زمانی تقریبا واحد ( دهه 1930) شروع کردند. دو فردی که دارای شخصیت هایی کاملا متفاوت بودند. هر چند موضوعی که آنان مورد بررسی قرار دادند مشترکات فراوانی داشت، اما تفاوت های قابل توجهی نیز میان کار آن دو مشاهده می شود. روانپزشک اسکاتلندی دکتر فرد استون از جمله افرادی است که با هر دو نفر ملاقات داشته. به باور وی تفاوت میان این دو فرد چشمگیر بود. کانر را در اواسط دهه 50 میلادی در شهر ادینبورگ ملاقات کرد و او را شخصی خوش لباس، دقیق و دوست داشتنی یافت. هانس، آسپرگر را در دهه 60 میلادی در کنفرانسی در وین ملاقات کرد. وظیفه آسپرگر در آن جلسه، پذیرش و خوش آمدگویی به شرکت کنندگان بود. کاری که به هیچ عنوان به آن علاقه ای نداشت. استون می گوید که آسپرگر به جای خوش آمدگویی و برخورد با دیگران در کنار در ورودی سالن کنفرانس روی صندلی نشسته بود. استون نتوانست با او وارد گفتگو شود. به باور او آسپرگر خود از اختلالی که شناسایی کرده بود رنج می برد. اغلب کسانی که با کانر برخورد کرده اند از صمیمیت و رفتار دوستانه او ستایش کرده اند. ظاهرش نیز تایید کننده این امر بود، گوش های بزرگ و لبخندی شیطنت بار و مهم تر از همه بذله گویی و نکته سنجی کلامی اش دیگران را تحت تاثیر قرار می داد. خبرنگار روزنامه ای در شهر بالتیمور که با وی مصاحبه کرده بود، جلسه مصاحبه را دو ساعت بذله گویی، نکته سنجی و تعریف خاطره ذکر کرده است. در همین مصاحبه اوج روحیه انسان گرایی زمانی مشخص می شود که به خبرنگار می گوید: هر کودک، هر بزرگسال و هر فردی در جامعه خواستار سه چیزاست، احترام، پذیرش و تایید از جانب دیگران. اگر این سه مورد برای همه وجود داشته باشد، افراد جامعه علیرغم سطح توانایی هوشی و با هر توان و استعداد دیگری قادر خواهند بود که به درستی عمل کنند. در مقابل آسپرگر به معنی واقعی دارای رفتار قدیمی، اصیل و آقامنشانه بود. لورنا وینگ، وی را در سال 1979 در لندن ملاقات کرد. اندک زمانی پس از این ملاقات بود که آسپرگر در سال 1980 از دنیا رفت. وینگ می گوید که مکالمه به زبان انگلیسی انجام می شد و آنها در حالی که چای می نوشیدند، درمورد این موضوع صحبت می کردند، که آیا سندروم توضیح داده شده توسط وی نوعی اوتیسم(اتیسم) است یا خیر و چه ارتباطی میان اختلال توضیح داده شده از جانب وی و سندروم معرفی شده توسط کانر وجود دارد. آسپر کاملا معتقد بود که سندروم توضیح داده شده توسط وی با سندروم معرفی شده کانر کاملا متفاوت است، البته تایید می کرده که همپوشی هایی میان این دو وجود دارد. وینگ می گوید که او می خواست آسپرگر را در مورد طیف بودن این اختلال قانع کند بنابراین از اختلالات طیف اوتیسم سخن می گفت. اما آسپرگر مودبانه این نظر را رد می کرد. چندین دهه بود که همه تصور می کردند مقاله سال 1943 کانر درمورد طیف اوتیسم به نام اختلال اتستیک تماس عاطفی که در نشریه آمریکایی کودک عصبی به چاپ رسید، نخستین مقاله ای است که درمورد طیف اوتیسم به چاپ رسیده است و مقاله آسپرگر یک سال بعد 1944 تحت عنوان اختلال روانی اوتیسم در دوره کودکی که در نشریه آلمانی روانپزشکی و بیماری های اعصاب به چاپ رسید. بنابراین کانر پیشگام در معرفی طیف اوتیسم به شمار می رود. اما پنج سال قبل از آن 1938 در سخنرانی که آسپرگر در بیمارستان دانشگاه وین ارائه کرد، از این اختلال صحبت کرد. او از اصطلاح اختلال کودکان اوتیسمی سخن گفت اصطلاحی که نشان می داد که منظور آسپرگر نوعی اختلال در شخصیت بود. این سخنرانی در همان زمان تحت عنوان کودک اوتیسم با ذهن غیرطبیعی در هفته نامه وینا به چاپ رسید البته مدارک دیگری وجود دارد که نشان می دهد آسپر این اصطلاح را حتی قبل از آن نیز به کار برده است. دختر وی دکتر ماریا آسپرگر فدلر که روانپزشک است، مدارک و مستنداتی دارد که نشان می دهد پدرش در سال 1934 از اصطلاح کودکان اوتیسم استفاده کرده است. او نامه ای را که آسپرگر پس از مسافرت به شهرهای لایپزیک و پستدام در آلمان برای همکاری در اتریش نوشته است به عنوان شاهدی بر این ادعا نشان می دهد. نامه ای که تاریخ آن به 14 آوریل 1934 برمی گردد. در این نامه آسپرگر به دشواری های فراروی شناسایی این مفهوم اشاره می کند و پیشنهاد می کند که اصطلاح طیف اوتیسم (اتیسم)می تواند توصیف خوبی برای ویژگی های نشان دهنده این اختلال باشد. دختر آسپرگر درمورد دفتر خاطراتی صحبت می کند که آسپرگر در آن باورهای خود را یادداشت می کرده و در بخشی از آن به شکل وجود تعصب در جامعه آلمان اشاره می کند و از مقاله ای چاپ نشده صحبت می کند که در آن انتقادات فراوانی را به دیدگاه نژاد پرستانه حزب حاکم نازی وارد کرده است. هر چند کانر هم می گوید که کودکان اوتیسم( اتیسم)مورد نظر خود را از سال 1934 به بعد مورد مطالعه قرار داده است اما آسپرگر گروه کودکان مورد بررسی خود را پیش از دهه 1930 انتخاب و مطالعه کرده است.

تاریخچه اوتیسم

طیف اوتیسم اختلالی است که رشد و گسترش مهارت های اجتماعی و ارتباطی فرد را مختل می کند. یعنی تشخیص کودک اوتیسم نشان دهنده نوعی اختلالی رشدی است که با نقص در رفتارهای ارتباطی و کلامی و وجود الگوهای غیرطبیعی درهر دو زمینه مشخص می شود. اختلال طیف اوتیسم( اتیسم) در افراد مختلف علائم متفاوتی دارد و برای جداسازی آن از سایر اختلالات، اصطلاح ( اختلالات طیف اوتیسم ) و یا مخفف آن (ASD) مورد استفاده قرار می گیرد. علت این امر این است که دسته ای از افراد وجود دارند که دارای اوتیسم هستند اما اثری از مشکلات وعلائم دیگر در آنان مشاهده نمی شود و عملکرد های شناختی مشابهی با جمعیت عادی دارند، با وجود این ویژگی ها و علائم تشخیصی کودک اوتیسم را نیز در خود دارند. این گروه با نام آسپرگر از سایرین جدا می شوند. بر اساس این اطلاعات می توان نتیجه گرفت که اختلال آسپرگر و علائم بیان شده توسط کانر با هم اختلالات طیف اوتیسم را تشکیل می دهند. بنابراین بجای استفاده از برچسب تشخیصی کودک اوتیسم برای این دسته از اختلالات، از اصطلاح اختلالات طیف اوتیسم استفاده می شود. این طبقه بندی باعث می شود که کودکان اوتیسم از مقوله ناتوانی های یادگیری خارج شده و به عنوان اختلالی متفاوت مورد توجه قرار گیرد. زیرا تا پیش از آن کودک دارای اوتیسم را به عنوان کسانی که  می توانند دارای عملکرد هوشی عادی باشد مورد بررسی قرار نمی دادند. امروز باور این امر برای ما آسان است که افراد دارای طیف اوتیسم می توانند افرادی با هوش متوسط و یا حتی بالاتر از حد معمول باشند.

چه عوامل تاریخی باعث شدند اوتیسم در ابتدا به عنوان اختلالی نادر تصور شود؟

-محدودیت معیارهای تشخیصی اولیه که فقط شدیدترین موارد را شناسایی می‌کرد

-تمرکز اولیه بر نمونه‌های بالینی (کودکان بستری) به جای جامعه عمومی

-نبود ابزارهای غربالگری استاندارد

-تفسیرهای فرهنگی متفاوت از رفتارهای غیرمعمول

مطالعات همه‌گیرشناسی بعدی نشان داد که شیوع واقعی بسیار بیشتر از برآوردهای اولیه است و امروزه می‌دانیم اوتیسم یکی از شایع‌ترین اختلالات رشدی است.

 

سوالات متداول:

1-نقش مطالعات دوقلوها در شکل‌گیری درک امروزی ما از اتیولوژی اوتیسم چه بوده است؟
مطالعات دوقلوها به ویژه تحقیقات پیشگامانه فولشتاین و راتر در 1977 سنگ بنای درک کنونی ما از نقش عوامل ژنتیک در اوتیسم بوده‌اند. این مطالعات نشان دادند که همخوانی اوتیسم در دوقلوهای یک‌تخمکی به طور متوسط 60-90٪ است، در حالی که در دوقلوهای دو تخمکی این میزان به 0-30٪ کاهش می‌یابد. چنین یافته‌هایی به تدریج باعث تغییر پارادایم از نظریه‌های روان‌تحلیلی به مدل‌های عصب‌رشدی شد و راه را برای تحقیقات ژنتیک مولکولی هموار کرد.

2-اولین توصیف بالینی اوتیسم به چه زمانی برمی‌گردد و توسط چه کسی ثبت شد؟
اولین توصیف علمی اوتیسم به سال 1943 توسط دکتر لئو کانر (Leo Kanner) در مقاله “اختلالات autistic از تماس عاطفی” بازمی‌گردد. همزمان و مستقل از او، هانس آسپرگر در وین نیز مواردی را توصیف کرد که امروزه به نام سندرم آسپرگر شناخته می‌شود.

 

برچسب‌ها:,

بهترین مرکز درمان کودکان عقب مانده ذهنی

مرکز توانبخشی دکتر صابر در زمینه درمان کودکان عقب مانده ذهنی در حیطه کاردرمانی عقب مانده ذهنی و گفتار درمانی کودکان عقب مانده ذهنی با بیش از 15 سال سابقه کار بالینی در تهران مشغول به فعالیت می باشد. کاردرمانی و گفتار درمانی کودکان کم توان ذهنی دکتر صابر با دارا بودن بهترین امکانات درمانی نظیر اتاق حسی، ماساژ درمانی، آب درمانی، اتاق توجه شنیداری، اتاق تاریک، سنسوری روم، کاردرمانی جسمی، کاردرمانی ذهنی، آموزش پیش دبستانی، تست ورود به دبستان ، تست های هوش، کاردرمانی حسی حرکتی، بازی درمانی و گفتار درمانی کودکان عقب مانده ذهنی جزو بهترین مراکز کاردرمانی و گفتار درمانی در کودکان کم توان ذهنی در تهران به شمار می آید.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

مرکز درمان کودکان عقب مانده ذهنی دکتر صابر با دو شعبه در غرب (مرکز توانبخشی غرب تهران) و شرق( کلینیک پایا) و در اختیار داشتن بیش از 64 نیروی متخصص کاردرمانی گفتار درمانی و روانشناسی در تشخیص علایم کودک عفب مانده ذهنی و درمان کودکان عقب مانده ذهنی خفیف تا کودکان عقب مانده شدید و متوسط به فعالیت می پردازد. همچنین در درمان کودکان مرزی و آمادگی برای تست ورود به دبستان همکاری می نماید .

طبقه بندی علایم عقب ماندگی ذهنی براساس شدت

این گروه بندی بیشتر براساس درجه هوش و مقدار اختلافی که در بین سن عقلی و سن زمانی فرد عقب مانده ذهنی وجود دارد پایه گذاری شده است. در این گروه بندی عقب ماندگی ذهنی را به چهار گروه تقسیم کرده اند.

الف) گروه عقب مانده های ذهنی عمیق یا افرادی که هوشبهر تا 25 دارند.

ب) گروه عقب مانده های ذهنی شدید یا افرادی که هوشبهر بین 25 تا 40 دارند.

ج) گروه عقب مانده های ذهنی متوسط با هوشبهر بین 40 تا 50

د) گروه عقب مانده های  ذهنی خفیف با هوشبهر بین 50 تا 70

 

الف)گروه عقب مانده های ذهنی عمیق:

این عقب مانده ذهنی 1 تا 2 درصد عقب مانده های ذهنی را تشکیل می دهند و به شدید ترین درجات نارسایی فعالیتهای ذهنی دچارند. هوشبهر این گروه از عقب ماندگی ذهنی حداکثر به 25 می رسد و تواناییها و فعالیت های ذهنی آنان در هر سنی که باشد از یک کودک 3 ساله تجاوز نمی کند.

علایم عقب ماندگی ذهنی عمیق

این افراد علاوه بر نارسایی شدید فعالیت های ذهنی مبتلا به ناهنجاری های حسی و حرکتی و بد شکلی های سر و صورت و کوتاهی اندام نیز می باشد. صورت نامتقارن و جمجمه یا بزرگتر یا کوچکتر از طبیعی است. شکل چشم ها،گوشها و دندان ها طبیعی نیستند. این بیماران قادر به کنترل ادرار نبوده و تقریبا همیشه مبتلا به صرع یا فلج مغزی هستند. رشد گویایی و گفتار در درجات بسیار ابتدایی متوقف می شود. قضاوت و استدلال وجود ندارد، دقت و حافظه یا اصلا دیده نمی شود یا خیلی ضعیف است و از انجام کارهای ساده رفع احتیاجات اولیه و حتی حفظ خود از خطرات عاجزند باید از این گروه عقب مانده ذهنی در بیمارستانها و آسایشگاه های عقب افتادگان نگهداری کرد. به همین جهت بعضی آنها را کودکان عقب مانده ذهنیوابسته یا حمایت پذیر نیز می گویند. درجات پایین این گروه را افرادی تشکیل می دهند که به هیچ وجه فعالیت ذهنی ندارند و به اصطلاح یک زندگی نباتی دارند ولی درجات بالاتر قدری فعال تر و قادر به گفتار یک یا چند کلمه هستند. این گروه عقب مانده ذهنی محروم در حقیقت مصرف کننده اقتصادی اجتماع هستند. انتظار به زندگی در این افراد خیلی کم است و اکثرا به علت ابتلا به بیماری های عفونی، سینه پهلو، صرع، ضربه های مغزی حاصله از آن عفونت ها از بین می روند. با پیدایش داروها مرگ و میر کودکان عقب مانده ذهنی عمیق کاهش یافته و در نتیجه تعداد این بیماران روز به روز در حال افزایش است.

درمان کودکان عقب مانده ذهنی عمیق

در درمان کودکان عقب مانده ذهنی عمیق هیچ گونه آثار بهبودی حاصل نمی شود. نگهداری کودکان عقب مانده ذهنی در خانه و کانون خانوادگی مضرات بهداشتی و تربیتی متعدد دارد و مانع رشد طبیعی سایر کودکان از نظر عاطفی و تحصیلی شده و تعادل عصبی و روانی والدین و کودکان دیگر را بهم می زند. بهترین درمان برای این نوع عقب ماندگی ذهنی نگهداری در مراکز عقب مانده ذهنی می باشد.

ب) علایم عقب ماندگی ذهنی شدید

این گروه عقب مانده ذهنی نیز از نظر هوشی کمبود فراوان دارند. هوشبهر گروه کودکان عقب مانده ذهنی شدید بین 25 تا 40 می باشد و توانایی های آنها در سنین مختلف شبیه کودکان4 تا 5 ساله است ولی هرگز در رفتار،گفتار و کردار به یک کودک عادی 5 ساله نمی رسند. این کودکان عقب مانده ذهنی به طور متوسط 3 تا 4 درصد کودکان عقب مانده ذهنی را تشکیل می دهند. این کودکان و نوجوانان می توانند انجام امور خیلی ساده را فراگیرند، تا اندازه ای قادرند خود را از خطرات عادی حفظ نموده و از عهده  خوردن غذا و لباس پوشیدن و نظافت خود برآیند ولی یک کودک با عقب ماندگی ذهنی شدید به هیچ وجه قادر نیست مشکلات خود را رفع کند. قادر به آموختن مواد درسی مانند خواندن و نوشتن نیستند. قوه تعمیم و تمیز ندارند. این نوع عقب ماندگی ذهنی امور و کارهای ساده معمولی زندگی را خیلی به آهستگی و با تاخیر می آموزند ولی برای یادگیری مسائل پیچیده استعداد کافی و تمرکز فکری ندارند.

عقب ماندگی ذهنی

درمان عقب ماندگی ذهنی شدید

این گروه عقب مانده ذهنی حرف زدن، کنترل ادرار و مدفوع را به کندی و دیر ممکن است فرا گیرند.اگر در مدارس مخصوص کودکان عقب مانده ذهنی به آموزش و پرورش بپردازند و از روشهای آموزشی و تربیتی مخصوص استفاده نمایند بخصوص در آنهایی که بهره هوشی نزدیک به 40 دارند شاید بتوانند خیلی به کندی چند کلمه ای بیاموزند.

به طور که ملاحظه می کنید پیشرفت درمانی در این افراد مایوس کننده است. در این گروه عقب ماندگی نیز بعضی از ناهنجاری های جسمی و اختلالات حسی و حرکتی موجود است ولی چهره این کودکان عقب مانده ذهنی وضع نامتعادل و بی قواره گروه قبل را ندارند. یادگیری در این گروه بهتر از گروه قبلی است ولی ابتدایی و ناکامل است و از لحاظ عاطفی وضع متغییری دارند. خیلی زود تحت تاثیر قرار می گیرند و در مقابل مخالفت دیگران عصبانیت شدید و حملات تهاجمی ازخود نشان می دهند. از نظر جسمی گاهی خیلی فعال هستند و حتی ممکن است تا مرحله تجاوز به دیگران برسد. آتش سوزی ، قتل در این افراد زیاد دیده می شود. چون افراد عقب مانده ذهنی این دسته تربیت پذیرند و وابستگی نسبی دارند لذا به آنها کودکان نیمه وابسته نیز می گویند.اخیرا با استفاده از روشهای درمانی عقب مانده ذهنی و تربیتی در مدارس و کلاسهای مخصوص توانسته اند در یادگیری و پرورش نسبی استعدادها و مهارتهای این کودکان و نوجوانان پیشرفت حاصل نمایند. مراکز درمانی و تربیتی عقب ماندگان ذهنی روزانه بهترین مکان برای این افراد و کمک بزرگی نیز به خانواده های آنهاست. این افراد به جمع آوری نقاشیها، عکس ها و تمبرها و گیاهان علاقه زیادی نشان می دهند.

ج) علایم گروه عقب مانده های ذهنی متوسط:

در این افراد نارسایی فعالیتهای ذهنی کمتر از دو گروه پیشین است. هوشبهر گروه عقب مانده ذهنی متوسط بین 40 تا 50 است و سن عقلی آنها از کودکان ۵ – ۷ ساله تجاوز نمی کند. در این افراد استعدادهای ذهنی به طور کلی ضعیف است.کودک عقب مانده ذهنی در اعمال ذهنی در قضاوت و استدلال نارسایی کامل دارند، به راهنمایی، نظارت و مراقبت افراد مطلع محتاجند. افراد این دسته عقب ماندگی ذهنی ممکن است دچار ناهنجاری بدنی باشند ولی نقص حرکتی مانند تاخیر در راه رفتن نادر نیست. عموما از لحاظ بیان و گویایی عقب ماندگی دارند. چون فرهنگ لغات محدودی دارند و این وضع را حس می کنند، لذا احساس حقارت کرده و درنتیجه  و دچار آشفتگی های عاطفی از نوع خجالت زدگی، افسردگی، خودرایی و گوشه گیری می شوند. چون نوسان هوش‌بهر بین 40 از یک طرف و 50 از طرف دیگر است لذا در این دسته بعضی افراد هستند که در همه زمینه های جسمی، روانی عقب ماندگی دارند و دسته دیگر فقط در بعضی از جنبه های فعالیت خود عقب ماندگی داشته و در برخی فعالیتها به عکس به پیشرفتهایی ممکن است نایل شوند. این امر غالبا باعث اشتباه والدین شده و حمل بر هوشمندی آنها می شود که از این گروه عقب ماندگی ذهنی به نام دانشمندان احمق در کتابها نام برده اند.

درمان کوک عقب مانده ذهنی متوسط

این افراد از توجه، دقت و تمرکز فکری زود خسته می شوند و عقب ماندگی آنها اکثرا تا زمان مدرسه شناخته نمی شود و حتی والدین تا قبل از ورود به مدرسه از مشکل کودک اطلاعی ندارند ولی چون مدرسه یک محیط بیگانه و مستلزم تسلط کودک به تجارب و مهارتهای گذشته است لذا مسئله رکود فعالیتهای ذهنی بیشتر مشخص می شود. با آنکه ناآموزند ولی کارهای ساده را در شرایط مساعد فرا می گیرند اما قدرت ابداع و ابتکار ندارند. این کودکان در تحصیلات مدارس استثنایی به درجات مختلف ممکن است توفیق یابند. این افراد در بزرگی به علت داشتن قوه عضلانی خوب در مزارع کشاورزی و کارخانجات مفید واقع می شوند. اگرچه به نظر می رسد محیط روستایی برای عقب ماندگان ذهنی محیط مناسب و راحتی است ولی اخیرا پیشرفت صنعتی و استفاده از ابزارهای مکانیکی و پیچیده و روش های جدید علمی در کشاورزی و نبودن خدمات مورد احتیاج باعث بروز مشکلات زیادی شده است.در درمان این کودکان عقب مانده ذهنی باید از ابتدا از وسایل و روش های تربیتی و آموزش و پرورش اختصاصی بهره مند شوند. اگر در شرایط نامناسب قرار گیرند خیلی زود دچار نارسایی های عاطفی، عدم تعادل روانی و انحراف مانند اعتیاد، فحشا و … می شوند. این افراد از نظر اجتماع قادر به زندگی مستقل نیستند و هر چه محیط پیچیده تر و تغییر پذیرتر باشد سازش برای آنها دشوارتر است. به علت عدم رشد کامل شخصیت این گروه عقب ماندگی ذهنی زودباور، تلقین پذیر و در حل مشکلات و دفاع از منافع خود عاجزند. این گروه 10 درصد کل جمعیت عقب ماندگان ذهنی را شامل می شوند.

د)علایم گروه عقب مانده ذهنی خفیف یا کم استعداد  :

هوشبهر کودکان عقب مانده ذهنی خفیف بین 50 تا 70 از لحاظ عقل و ادراک و مهارت های عملی حداکثر به کودکان 7 تا 11 ساله می رسند. این کودکان عقب مانده ذهنی هم دارای ضعف قوای فکری هستند لذا قادر به قضاوت صحیح و استدلال مطلوب نیستند.از علایم این کودکان عقب مانده ذهنی شامل موارد زیر می باشد:از ابتکار، ابداع و انتقاد عاجزند، اگرچه به کندی می آموزند ولی در امور حرفه ای و عملی مهارت هایی نشان می دهند. این گروه حدود 85 درصد کل جمعیت عقب ماندگان ذهنی را تشکیل می دهند.

در بیان عقب ماندگی دارند و مفاهیم پیچیده و دقیق را در نمی یابند. افراد این گروه اگر با شرایط تربیتی صحیح و راهنمایی تحصیلی در مدارس استثنایی حرفه ای مدارج رشد را بپیمایند و دچار اختلالات عاطفی و هیجانی و ناسازگاری های اجتماعی نشوند می توانند در شرایط مساعد از زندگی آرام و مناسب بهره مند شوند، در تولید ثروت سهمی داشته باشند، برای همکاران و خانواده خویش فردی مفید و فرمانبردار باشند. این نوع عقب ماندگی ذهنی مسلما به راهنمایی و نظارت کارفرما، روان پزشکان و مددکاران اجتماعی نیازمندند زیرا به تنهایی نمی توانند از عهده انجام دادن مسئولیتهای مختلف برآیند و در پیچ و خم زندگی بخصوص زندگی شهری و صنعتی راه را از چاه تشخیص دهند.

درمان عقب ماندگی ذهنی خفیف

 

از قدیم رسم بوده که این افراد را به دو دسته تقسیم کنند : آرام یا هماهنگ یعنی افرادی مطیع، سر به زیر و مایل به انجام کارهای مفید، و ناآرام یا ناهماهنگ یعنی افراد مبتلا به اختلالات عاطفی و خلق و خو، بیقرار، مضطرب و جار و جنجالی. دسته اخیر اغلب به عنوان وسیله اجرای جرایم مورد استفاده قرار می گیرند. مثلا یک دختر عقب مانده خفیف آرام و بالغ اگرچه ممکن است در اولین مراحل زندگی گول بخورد و بدون شوهر حامله شود ولی معمولا سعی می کند در خانه اش بماند، از بچه اش تا آنجا که توانایی دارد نگهداری کند، سر کارش برود و … ولی یک دختر ناآرام از همان اوایل دوران بلوغ جنسی، خود را در اختیار همه می گذارند، خودفروشی پیشه می کند، باعث انتشار بیماریهای مقاربتی  می شود، از محیط خانه و کار فرار می کند و به هیچ مقرراتی پایبند نمی شود. بد نیست خاطرنشان شود روش اجرای جرایم در اینکودکان عقب مانده ذهنی غیر منطقی بودن رفتارهای ضد اجتماعی است و با رفتارهای غیراجتماعی و ضد اجتماعی افراد سایکوپات تفاوت دارد. نکته قابل ذکر اینکه والدین کودکان عقب مانده عمیق و شدید تقریبا همیشه از نظر هوشی در حد عادی اجتماع هستند ولی برعکس والدین این افراد اکثرا در ردیف عقب مانده های خفیف یا افراد عادی ضعیف هستند. این کودکان عقب مانده ذهنی به درمان های توانبخشی نظیر کاردرمانی ذهنی نتیجه خوبی را نشان می دهند و مهارت های ذهنی پایه آنها پیشرفت می کند.

عقب ماندگی ذهنی

علایم و درمان افراد عادی ضعیف یا مرزی:

این گروه جزء عقب ماندگان ذهنی طبقه بندی نمی شوند. هوشبهر این گروه بین 71 تا 90 است. این افراد کمی کند ذهن و دیر انتقالند از عهده فهم و ادراک و بیان مفاهیم عالی پیچیده بر نمی آیند. تمرکز کافی و رغبت به کارهای فکری و ابتکاری ندارند. قادر به طرح نقشه، برنامه ریزی برای خود و دیگران نیستند ولی ممکن است با تمرین و ممارست در کارهای عملی و حرفه ای موفق شوند و بتوانند سازگاری شغلی و اجتماعی داشته باشند. کودکان با آی کیو مرزی در درجات هوشی بالا و در شرایط مساعد این افراد ممکن است تحصیلات دوره راهنمایی را با کمک و راهنمایی اختصاصی(مثلا با استفاده از تحصیل اضافی، معلم خصوصی) به پایان برسانند و سپس به کارهای ساده اداری و دفتری یا نگبانی، پیشخدمتی، مغازه داری و کارهای فنی کوچک بپردازند. اکثر کودکان آی کیو مرزی در خانواده و جامعه کوچک به طور تقریبا عادی زندگی می کنند و جز در مواردی که انتقاد، استدلال و بیان لازم است تفاوت محسوسی با دیگران نشان نمی دهند. این افراد اگر دچار آشفتگیهای عاطفی نشوند اکثرا مطیع، فرمانبر، آرام و سازگارند و در کنار همسری عاقل و مطلع یا همکارانی دلسوز و شکیبا می توانند خود و اطرافیان را از آرامش بهره مند سازند. اشتغالات فنی و حرفه ای و ورزشی در پرورش و رشد شخصیت این کودکان با هوشبهر مرزی موثر است و این افراد علاقه بیشتری به آنها نشان می دهند.

این گروه جزء کودکان دیرآموز هستند و احتیاجی به مدارس اختصاصی ندارند و می توانند با افراد عادی در مدارس عادی تحصیل کنند اگرچه پیشرفت آنها به کندی انجام می گیرد.

مطالعات نشان داده که کودکان دیرآموز تا 10 درصد کودکان سنین دبستانی را تشکیل می دهند. مطالعات در شوروی نشان داده است که کودکان دیرآموز در بعضی از زمینه های یادگیری حتی از کودکان عادی نیز جلوترند. اگر این ادعا صحیح باشد احتمالا این کودکان استعدادهایی دارند که ناشناخته مانده است.

کاردرمانی در عقب مانده ذهنی- کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی

کاردرمانی ذهنی یکی از درمان های موثر در کودکان با اختلال ذهنی مانند عقب مانده ذهنی خفیف، عقب مانده ذهنی شدید، عقب مانده ذهنی مرزی و … می باشد. کاردرمانی کودکان کم توان ذهنی در زمینه ارتقاع سطح شناختی کودکان عقب مانده ذهنی، تقویت حافظه، توجه شنیداری و دیداری کودکان، کاردرمانی حسی و کاردرمانی درکی حرکتی و بازی درمانی به درمان می پردازد.

گفتار درمانی در کودکان عقب مانده ذهنی

گفتار درمانی در کودکان عقب مانده ذهنی در زمینه بهبود توانایی کودکان در تولید گفتار ، درک کلامی و درک مطلب از کلام دیگران، همچنین آموزش ارتباط اجتماعی صحیح و روابط اجتماعی می تواند کمک کننده باشد. با پیشرفت سطح کلامی کودک توانایی کودک عقب مانده ذهنی در دریافت آموزش های کمکی ، دوست یابی و پذیرش از طریق جامعه می تواند بسیار مفید باشد. گفتار درمانی در اختلال بلع نیز می تواند موثر باشد

کاردرمانی در عقب مانده ذهنی

درمان های مکمل در توانبخشی عقب مانده ذهنی

از درمان های موثر در عقب مانده ذهنی، می توان به ماساژ درمانی ، رفتاردرمانی و بازی درمانی تخصصی در عقب مانده ذهنی، تعدیل حسی و یکپارچگی حسی، سنسوری روم و تقویت مهارت های توجهی و تقویت مهارت های شنیداری اشاره نمود. بخش های تخصصی مرکز درمان عقب مانده ذهنی دکتر صابر مانند آب درمانی کودکان و بخش تعدیل حسی و ماساژ درمانی در زمینه تعدیل حسی کودکان و بهبود حس عمقی و حس لمس در کودکان عقب مانده ذهنی موثر است در اتاق تاریک و اتاق شنیداری بروی مهارت های توجه بینایی و شنوایی، حفظه کودکان، ادراک کلامی و ادراک بینایی آنان کار می شود و با استفاده از برنامه های کامپیوتری و طبقه بندی شده به تقویت قدرت بینایی و شنیداری کودکان پرداخته می شود. سنسوری روم بخشیست که با استفاده از دستگاه های مختلف الکترونیکی تلاش می شود حواس کودک را تحریک کرده و سطح هوشیاری و سرعت پاسخگویی کودک را افزایش داد. تمامی بخش های تکمیلی مرکز بر پایه علم روز دنیا طراحی و تجهیز گشته اند.

 

سوالات متداول:

1-کاردرمانی ذهنی چه فوایدی برای عقب ماندگی ذهنی دارد؟
برای تقویت مهارت‌های اجرایی ذهنی شامل حافظه، توجه، حل مسئله و رشد مغزی مؤثر است. همچنین باعث بهبود هماهنگی مغز و بدن از طریق تمرین و برنامه‌ریزی شده می‌شود

2-کاردرمانی حسی و رفتار درمانی چگونه ارتباط دارند؟
این روش‌ها برای اصلاح حساسیت‌های حسی (بیش‌حسی یا کم‌حسی)، افزایش توجه و کنترل رفتار توسط بازی، ماساژ، محیط‌های تنظیم حسی و سنسوری روم صورت می‌گیرد.

برچسب‌ها:

اختلال روانشناسی کودکان

 اضطراب در کودک

نگرانی یا اضطراب عادی واکنشی است طبیعی و لازم که در حقیقت جزئی از زندگی است و باعث یادگیری و رشد شخصیت و بالا بردن میزان کارائی و هوشیاری و حتی تحریک فرد می شود. اضطراب وقتی حالت مرضی پیدا می کند که از حد طبیعی بگذرد و با شدتی غیرعادی تعادل روانی فرد را مختل و باعث نقصان کارآئی و پیدایش یک سلسله اختلالات جسمانی و روانی شود. این حالت اصطلاحا اضطراب خوانده می شود و احتیاج به کمک و درمان دارد. اضطراب با ترس فرق دارد. در حال ترس منشا ناراحتی معلوم است ولی اضطراب در واقع ترس بدون علت است و منشا معینی ندارد. بیمار دلهره و دلشوره دارد ولی نمی داند چرا؟ اضطراب در کودکان متداول و معمولا با ترس همراه است و عده ای عقیده دارند که در دختران بیشتر از پسران دیده می شود. اضطراب کودکان غالبا واکنشی است خودآگاه یا ناخودآگاه به ناراحتی هایی که در خانواده رخ می دهد. عقیده بر این است که مادر مضطرب و پریشان تقریبا همیشه کودک مضطرب خواهد داشت و به همین ترتیب پدر مضطرب نیز ممکن است پسر مضطربی تربیت کند. به عبارت روشن تر کودک در این حالت با والدین خود همانند سازی می کند. اضطراب در بسیاری از بیماری های روانی وجود دارد ولی در حالت اضطراب بیمار غالبا از   ناراحتی های جسمانی متعددی شکایت می کند که بستگی به زمینه جراحی و بیماری هایی دارد که قبلا مبتلا شده است. حملات اضطراب در کودکان بعد از مرگ یکی از اعضای خانواده، عمل جراحی، بیهوشی، مردود شدن در امتحانات و اتفاقات ناگوار و تجربیات تلخ گزارش شده است.

مقایسه 35 کودک مبتلا به اضطراب و 43 کودک سالم نشان داده است که مبتلایان به اضطراب شرایط زایمانهای مطلوبی نداشته اند و در طول دوره بارداری مادر ناراحت بوده و شرایط این خانواده ها اغلب آشفته بوده است. کودکان مضطرب اغلب طرد شده، شکست خورده و ناایمن هستند.

طرز معاینه کودک توسط پزشک نقش بزرگی در ایجاد اضطراب دارد، گفتن اینکه کودک آپاندیسیت دارد و باید فورا تحت عمل جراحی قرار گیرد یا بیماریش بسیار شدید است و باید بستری شود و حتی دادن دارو به مقدار زیاد باعث پیدایش ترس و نگرانی کودک و خانواده می شود که به آن اضطراب ایجاد شده توسط پزشک یا اضطراب پزشک زا می گویند. در دوران کودکی که هنوز مغز تسلط خود را بر واکنش های احشائی اولیه بدست نیاورده اضطراب مسئول بسیاری از اختلالات رفتاری، اختلالات خواب و مشکلات تغذیه ای، ناراحتی های گوارشی و حتی ناسازگاریهاست.

قبل از 5 تا 6 سالگی معمولا اضطراب با گریه و فریاد و گاه با لرزش و برافروختگی شدید یا رنگپریدگی چهره مشخص می شود و اغلب موجب اختلالات گوارشی، بدخوابی، بهانه گیری، وحشت شبانه و ناآرامی کودک می گردد. چنانچه اضطراب به مدت طولانی ادامه یابد ممکن است حتی رشد بدنی کودک را مختل نماید. بعد از 7 تا 8 سالگی با اینکه کودک می تواند نوع اضطراب و تشویش خود را بیان کند اما به علت ترس و مذمت دیگران و حتی به علت خجالت اضطراب خود را پنهان کرده  و از اظهار آن خودداری می کند. علائم اضطراب در این سنین اغلب به شکل بی اشتهایی، بهانه گیری، بدخلقی، تحریک پذیری، تکرر ادرار و حتی شب ادراری تظاهر می کند و گاهی هم به علت عدم تمرکز حواس و بی دقتی باعث عقب ماندگی تحصیلی کودک می شود. نوروز اضطراب در نوجوانان عوارض و عواقب وخیمتری دارد و مسلما بحران بلوغ را تشدید می کند.

اصولا دوران بلوغ همراه با کشمکشهای  روانی است و این حالت در دختران بیشتر از پسران مشاهده می شود. چنانچه در این دوره تعادل روانی نوجوان به علت اضطراب مختل گردد احتمالا در آینده نیز منشا اختلالات رفتاری، شخصیتی و تطبیقی وی خواهد شد. ثابت شده است که در این دوره آرامش درونی و فکری برای رشد طبیعی و متعادل لازم و ضروری است. آماده کردن کودکان قبل از سنین نوجوانی و آگاه کردن آنها از تحولات و تغییرات جسمی و روانی، فیزیولوژیک و هورمونی باعث کاهش اضطراب در این دوره خواهد شد.

در بزرگسالان درمان اضطراب احتیاج به بررسی و تحقیق درباره نحوه زندگی، دوران رشد و شرح حال کامل بیمار از بدو تولد دارد. درمان این بیماران اغلب مشکل و گاهی حتی بدون نتیجه می ماند. ولی در کودکان تعلیم و تربیت و حتی درمان والدین و ایجاد تماس و رابطه عاطفی صحیح و منطقی بین کودک و اعضای خانواده باعث بهبود سریع کودک می شود. در مواردی که آموزش والدین امکان نداشته باشد انتقال کودک به محیط آرام و مساعد اغلب باعث قطع علائم اضطراب می شود. روان درمانی و دارو درمانی برای کودک و در صورت لزوم برای والدین توصیه می شود زیرا اضطراب مادر ممکن است باعث اضطراب کودک بشود. در صورتیکه اضطراب طولانی و بیش از 6 ماه طول بکشد، بهترین روش درمان با بصیرت است.

 وسواس در کودکان

روانشناسی کودک

در چهارمین تشخیص و آمار بیماری های روانی وسواس جزء اختلالات اضطرابی ذکر شده است. درباره حالت وسواس نظریات گوناگونی ابراز شده است. بعضی وجود وسواس را در کودکان به مراتب کمتر از بزرگسالان می دانند ولی عده ای برعکس عقیده دارند که 50 درصد یا حتی اکثر وسواسهای بزرگسالان از دوران کودکی آغاز شده ولی تشخیص داده نشده است. به ندرت مشاهده شده که کودکان کمتر از 10 سال را به علت ابتلا به وسواس نزد روان پزشک ببرند. حالت وسواس معمولا در افرادی که دارای شخصیت وسواسی هستند به مراتب بیشتر دیده می شود. این افراد بسیار منظم، باریک بین، نکته سنج،با وجدان، خجول، صریح و عاشق نظم و ترتیب هستند. چون اکثر کودکان وسواسی والدین وسواسی دارند و معمولا در فامیل و خانواده بیماران بیش از یک فرد مبتلا دیده می شود لذا مسئله ارث عامل مهمی به شمار می رود. البته نباید نقش عوامل تربیتی را از نظر دور داشت زیرا در بروز و شدت بیماری سهم عمده ای دارد.

مادران کمال جو که قابلیت انعطاف پذیری کمتری دارند باعث می شوند کودک از همان دوران اولیه هر چیز را درست، صحیح و مطابق اصول انجام داده و یاد بگیرد و در نتیجه این رفتارها در کودک تثبیت می شود. فرق بین وسواس جوانان و کودکان در این است که جوانان مبتلا به وسواس برای فشار افکار وسواسی به کمک دیگران نیازی ندارند درحالی که کودکان چنین نیستند و مرتب از مادر خود برای لباس پوشیدن، آرایش کردن و پاسخ به سوالات پی در پی کمک می خواهند. البته در همه این موارد مادر باید نظم خاص و مورد نظر کودک را مو به مو اجرا کند. خلاصه مادر باید مرتب متوجه احتیاجات وسواسی کودک باشد. مادر غیرقابل انعطاف چون نمی تواند این وضع را تحمل کند ممکن است حتی کودک را تنبیه کند و در نتیجه بر ناراحتی کودک بیفزاید.

روانکاوی وسواس را نوعی مکانیسم تعویض و جابجایی می دانند و عقیده دارند که کودک پس از مواجه شدن با شکست و ناکامی به علائم وسواس متوسل می شود.

افکار وسواسی، افکار مزاحم و اجتناب ناپذیری است که از خود فرد سرچشمه می گیرد و در کودک و نوجوان مانند بزرگسالان موجب ناسازگاری و حتی رفتارهای غیرعادی می شود. همین اختلالات رفتاری اغلب کودکان و نوجوانان را ناگزیر می کند به پزشک مراجعه کنند. چنانچه کودک بزرگسال باشد بخوبی می داند که این افکار غیرمنطقی و بی معنی است و کوشش می کند که به نحوی از شر این افکار ناراحت کننده خلاص شود اما هرچه تلاش می کند بر اضطراب و نگرانیش افزوده می شود و چون نمی تواند از نشخوار افکار مزاحم رهایی یابد بالاجبار آنها را می پذیرد و خود را با رفتارهای اجباری تشریفاتی مشغول می کند.

محتویات وسواس کودکان متفاوت است و افکاری از این قبیل که خدا چرا و چطور به وجود آمده یا چگونه انسان خلق شده است نزد این کودکان دیده می شود. غالبا همراه با افکار وسواسی اعمال اجباری نیز وجود دارد. مثلا کودک ازچند درخت یا تیر چراغ برق فقط یکی را باید لمس کند یا پایش را روی خطوط موزاییک های حیاط مدرسه نگذارد چون ممکن است خطری برای او یا خانواده اش در بر داشته باشد.

وجود مقاومت و پافشاری بیمار برای رهایی از شر افکار مزاحم و آگاهی به اینکه این افکار نه تنها پوچ و بی معنی است بلکه ساخته ذهن خود اوست و از خارج به وی تحمیل نشده از خصوصیاتی ایت که باعث تشخیص وسواس و اسکیزوفرنی می شود.

روانشناسی کودک

علائم وسواس به صورت های مختلفی ممکن است تظاهر کند. بیقراری، بهانه گیری، بیخوابی، بدخوابی، بی اشتهایی و شکایات روان تنی از علائم شایع آن هستند این علائم اغلب تشخیص داده نمی شود مگر اینکه با علائم نوروتیک شدید توأم شده یا ناسازگاری زیادی را باعث شود. افکار وسواسی کودکان بیشتر جنبه های سمبولیک دارد که در نتیجه تضاد فکری کودک یا نوجوانان ایجاد   می شود. آتش افروزی در نوجوانان و کودکان مبتلا به وسواس ممکن است دیده شود. بدین معنی که با برافروختن آتش افرادی که محبت و عشق والدین را از آنها گرفته اند بسوزانند. به عبارت دیگر آتش افروزی با توجه به خطرات آن سمبولی است برای از دست دادن محبت والدین یا از بین بردن رقبای خود. زیر فشار افکار وسواسی، نوجوان ممکن است موهای ابروان، مژه ها، و صورت خود را بکند و از دزدی کند البته این نوع دزدی با دزدی های مبتلایان به ناراحتی های شدید روانی کاملا تفاوت دارد. بین اعمال و رفتار وسواسی و عادات باید فرق گذاشت. در عادات انجام دادن اعمال باعث ناراحتی و اضطراب نمی شود و مقاومت در مقابل افکار مزاحم وجود با شرحی که گذشت تشخیص وسواس در کودکان و نوجوانان مشکل است و به همین دلیل معالجه خیلی دیر شروع می شود و بیماری پیشرفت   می کند و حتی پس از درمان امکان بازگشت بیماری بسیار زیاد است. اولین علائم بازگشت بیماری بروز مجدد ناسازگاریهای کودک است.

برای درمان وسواس باید روان درمانی به مدت طولانی همراه با دارو درمانی انجام گیرد. تاکنون دیده نشده است که بیماری وسواس بدون دخالت روان پزشک بهبود یابد. باید به کودک اجازه داده شود که بدون احساس ناراحتی و انتقاد درباره افکار خود واو پوچ و بی معنی صحبت کند. زیرا اغلب این بیماران تا قبل از مراجعه به روان پزشک درباره وسواس و تضادهای فکری خود با کسی صحبت  نکرده اند.

اغلب والدین درباره افکار وسواسی کودکشان اطلاعی ندارند و حتی خود کودک نیز نمی داند که افکارش جنبه وسواسی دارد. برقراری ارتباط صحیح و مطلوب بین پزشک و کودک برای درمان ضروری است. باید کودک بتواند ناراحتی های واپس زده و جا به جا شده خود را که به صورت وسواس تظاهر کرده است بیان کند. بازی درمانی، نقاشی، داستان نویسی، مجسمه سازی ضمن تخلیه بیان ناراحتی های کودک باعث می شود که بیمار به منشا اختلالات رفتاری خود پی ببرد. به علاوه والدین در می یابند که ناراحتی فرزندانشان چیست و طوری با کودک رفتار می کنند که ضمن از بین بردن محرومیتها و ناکامی ها رضایت او جلب شود.

واکنش افسردگی در کودکان

روانشناسی کودک

افسردگی در کودکان مانند بزرگسالان ممکن است علل متفاوتی داشته باشد. علت مهمی که  در کودکان باعث پیدایش افسردگی می شود وبا بزرگسالان فرق دارد محرومیت از مادر یا کمبود محبت مادر است. اسپیتز در سال 1940 به توصیف نوعی افسردگی پرداخت که در کودکان بعد از 6 تا 9 ماه دیده می شود. این افسردگی به علت از دست دادن مادر یا کسی که کودک به او وابستگی داشته ایجاد میشود. بخصوص اگر غیبت مادر با جانشینی فرد دیگری تامین نشود. کودکانی که به عللی در بیمارستان بستری می شوند علت از دست دادن ارتباط عاطفی بین مادر و کودک دچار نوعی افسردگی می شوند. این افسردگی را اسپتیزافسردگی(اناکلیتیک) نامیده است ( لغت اناکلیتیک به معنای وابستگی به دیگران یا ارضای غرایزی توسط دیگران است).

در این حالت کودک پس از مدت کوتاهی اضطراب دچار افسردگی می شود که اگر مدت زیادی ادامه یابد در رشد هوشی و فعالیت قوای جسمانی او اثر خواهد گذاشت و ممکن است باعث سقوط وزن و متوقف شدن رشد در کودک بشود. چنانچه افسردگی کودک علل عاطفی یا خانوادگی نداشته باشد احتمالا علت آن عامل عضوی، مانند عفونتهای ویروسی است. بعلل فوق باید عوامل ارثی، بیولوژیک و محیط را اضافه کرد.

علائم افسردگی در کودکان خیلی مخفی و به صور مختلف تظاهر می کند. در کودکان خلق و خوی افسرده و قیافه گریان دیده نمی شود. اختلال خواب شایعترین علامت بیماری است و صرف نظر از خود کودک موجب ناراحتی اطرافیان نیز می شود. بیخوابی شبانه باعث خستگی کودک شده و روز بعد کودک دچار بیقراری، بهانه جویی، عصبانیت و بی حوصلگی می شود.

اختلالات گوارشی بخصوص بی اشتهایی گاهی به تنهایی و گاه توأم با دل درد ممکن است اولین یا حتی تنها علامت بیماری باشد. در این حالت والدین اغلب بی خوابی کودک را به دل درد نسبت می دهند و سعی می کنند با دادن داروهای گوارشی او را آرام کنند. در حالت افسردگی تکالیف کودک در مدرسه نامرتب و کثیف است، از دقت و تمرکز حواس او کاسته می شود و اغلب کودک از رفتن به مدرسه امتناع می کند. فشار یا احیانا تنبیه مسئولان مدرسه یا پدر و مادر افسردگی و عصبانیت کودک را تشدید می کند. افسردگی کودکان اغلب موقتی و نوسانی است و به ندرت ممکن است برای طولانی ادامه یابد.

پیش آگهی افسردگی در کودکان خوب است و اغلب بعد از مدتی با درمان صحیح از بین می رود. همچنین در برخی افسردگی ها بدون آنکه درمان خاصی صورت گیرد بعد از مدتی بهبود حاصل می شود و به ندرت ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابد. در دوران نوجوانی شروع بیماری ممکن است حاد باشد و اکثرا بصورت علائم سایکوسوماتیک، ژست یا اقدام به خودکشی، ناآرامی و تحریکات، مشکلات تحصیلی و تطبیقی در مدرسه، رفتارهای غیراجتماعی و پناه آوردن به الکل، سیگار و مواد مخدر و … تظاهر می کند. کم شدن اشتها و خواب بیشتر از دوران کودکی به چشم می خورد و بر شدت علائم بیماری می افزاید.

میزان افسردگی کودکان در دختران نوجوان دو برابر پسران نوجوان گزارش شده است و بین 15 تا 25 درصد بیماران نوجوانی که در بیمارستان ها بستری می شوند به علت افسردگی است. اکثر مولفین شروع افسردگی در بزرگسالی را از دوران نوجوانی می دانند.

برای درمان افسردگی کودکان باید علت را جست و جو کرد. معمولا استفاده از داروهای ضد افسردگی برای چند ماه مفید است. البته باید به تدریج دارو را قطع کرد تا علائم بیماری مجددا ظاهر نشود.

 

سوالات منتداول:

چه علائمی نشان‌دهنده وجود اختلال روانشناسی در کودکان است؟

علائم این اختلالات بسته به نوع مشکل متفاوت است، اما نشانه‌های شایع شامل تغییرات ناگهانی در خلق‌وخو یا رفتار، مشکلات تمرکز و یادگیری، پرخاشگری یا گوشه‌گیری، اضطراب شدید یا ترس‌های غیرعادی، مشکلات خواب و تغذیه میباشد که در صورت مشاهده این علائم به طور مکرر، مراجعه به روانشناس کودک توصیه می‌شود.

 

چه زمانی باید برای کودک به روانشناس مراجعه کرد؟

اگر رفتار یا احساسات کودک به حدی تغییر کند که بر تحصیل، روابط اجتماعی یا زندگی روزمره او تأثیر بگذارد، مراجعه به روانشناس ضروری است. مثلاً وقتی کودک به طور مداوم دچار اضطراب، مشکلات یادگیری، یا پرخاشگری شدید می‌شود، یا از تعامل با همسالان اجتناب می‌کند، مداخله تخصصی باید هرچه سریع‌تر آغاز شود.

برچسب‌ها:

تست توجه دیداری

آزمون‌های توجه دیداری دسته‌ای از ارزیابی‌ها هستند که برای اندازه‌گیری جنبه‌های مختلف نحوه درک، پردازش و پاسخ افراد به اطلاعات بصری طراحی شده‌اند و شامل جنبه‌هایی مانند توجه پایدار، توجه انتخابی و توجه به جزئیات می‌شوند. این آزمون‌ها در زمینه‌های مختلفی از جمله ارزیابی‌های بالینی برای بیماری‌هایی مانند ADHD یا پارکینسون، و برای غربالگری داوطلبان در نقش‌هایی که نیاز به سطوح بالایی از دقت و صحت دیداری دارند، استفاده می‌شوند. تست های توجه دیداری در دو نوع قلم و کاغذی و کامپیوتری موجود می باشند که هر کدام به بررسی خرده آزمون های مختلفی از نظر توجه و ادراک بینایی می پردازند. مرکز تست هوش و توجه دکتر صابر در حیطه انجام و تفسیر انواع تست های توجه و هوش برای کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید.

توجه دیداری چیست؟

اولاً، مهم است که تشخیص دهیم توجه دیداری در کجای چتر پردازش بصری قرار می‌گیرد. پردازش دیداری جنبه‌ای است که شامل مؤلفه‌های شناختی می‌شود، زمانی که اطلاعات بصری از طریق مهارت‌های حرکتی چشم و حدت بینایی دریافت می‌شود.

توجه به اطلاعات بینایی، حوزه‌ای برای به دست آوردن اطلاعات بصری و انتقال آن اطلاعات به مغز است. این جمع‌آوری اطلاعات به چندین مهارت حرکتی چشم نیاز دارد، از جمله: حرکات ارادی چشم، تثبیت بصری، تعقیب نرم (یا ردیابی بصری) و اسکن بصری.

علاوه بر این، مهارت‌های ادراک بینایی در مهارت پردازش بصری گنجانده شده‌اند. این مهارت‌ها به ما امکان می‌دهند جزئیات را تشخیص دهیم و “تکه‌های گمشده” مانند بخش‌های تا حدی پنهان شده از فرم را پر کنیم و از “چشم ذهن” برای تجسم آن جنبه‌ها استفاده کنیم.

برخی از تست‌های توجه دیداری عبارتند از:

غربالگری بینایی پایه- دنبال کردن یک آبسلانگ با برچسب در یک انتها با چشم‌ها، یا دنبال کردن انتهای یک خودکار با چشم‌ها. ابزار غربالگری توجه بصری می‌تواند برای بررسی نحوه حرکت چشم برای دنبال کردن یک محرک در میدان‌های دید مختلف استفاده شود. یک کار غربالگری دیگر این است که از شرکت‌کننده خواسته شود بین دو محرک که در دو طرف میدان دید او قرار دارند، اسکن کند. هر دو نیز راهی برای دیدن ظرفیت توجه برای دنبال کردن یک هدف متحرک هستند. در این غربالگری، نگاهی به تعقیب (ردیابی چشم) و ساکاد (اسکن چشم) گنجانده شده است. اطلاعات بیشتر را در پست‌های وبلاگ ما در مورد ردیابی بصری و اسکن بصری خواهید یافت.

تست مهارت‌های ادراک بصری (TVPS-4)

تست رشد یکپارچگی دیداری-حرکتی بیری-بوکتنیکا، یا بیری VMI

غربالگری‌های غیر استاندارد با استفاده از بلوک‌های پارکت (تانگرام)، تست‌های کپی بلوک، و وظایف جهت‌گیری، کپی کردن مواد از نقطه نزدیک و نقطه دور

آزمون هوش بینایی فراستیگ به ارزیابی هوش بینایی و ادراک بینایی می پردازد. این تست بینایی برای تشخیص مشکلات توجه دیداری، ادراک دیداری و … در کودکان مورد استفاده قرار می گیرد. در این مطلب به توضیح کوتاهی درباره یکی از این تست ها پرداخته می شود.

توجه دیداری
بخش توجه دیداری

 

بخش های تست هوش بینایی فراستیگ

این آزمون هوش بینایی درصدد است که پنچ مهارت ادراکی- عملیاتی را اندازه گیری کند که در زیر نقل می شود:

آزمون I

هماهنگی حرکتی چشم– یک آزمون هماهنگی چشم و دست، شامل کشیدن خطوط ممتد مستقیم، منحنی یا زاویه دار بین دو حد از پهناهای متفاوت، یا از نقطه ای به نقطه دیگر بدون خطوط راهنماست.

آزمون II

متن زمینهتشخیص شکل از زمینه آزمونی که تغییرات در ادراک متن، در مقابل زمینه های پیچیده افزایشی را شامل می شود. از اشکال متقاطع، مخفی شده و هندسی استفاده شده است.

آزمون III

ثبات شکل– آزمونی که شامل شناسایی اشکال هندسی به خصوصی است که در اندازه ها، سایه ها و بافت های متفاوت و نقطه هایی در فضا و تفاوتشان از اشکال هندسی مشابهی ارائه شده است. و از دایره ها، مربع ها، مستطیل ها، بیضی ها و متوازی الاضلاع ها استفاده می شود.

آزمون IV

وضعیت در فضا– آزمونی که شامل تمیز اشکال وارونه و چرخشی ارائه شده در چند ردیف است. از رسم کردن طرح هایی که معرف اشیاء مشترکی هستند استفاده می شود.

 

آزمون V

روابط فضایی– آزمونی که شامل تجزیه و تحلیل اشکال ساده و طرح ها است. این ها زاویه ها و خطوط مختلفی هستند که بچه ها می بایستی آنها را کپی کنند و می توانند از نقطه ها به عنوان راهنما استفاده کنند.

خرده آزمون های ویژه ای در مهد کودک ، آمادگی ( کودکستان ) و سال های ابتدایی انتخاب شده اند. زیرا که مشاهدات کلینکی ( بالینی) به ارتباط ظاهریشان اشاره می کند. مثلا ادراک درست فضایی و روابط فضایی تا حدی به توانایی تمیز دادن حروف مشابهی همچون d و b  وابسته است و همچنین شناسایی حروف متوالی در یک لغت و لغات در یک جمله.

تحقیق ملخص سال 1963 در رساله مربوط به استاندارد کردن آزمون هوش در مورد ارتباط بین نمرات آزمون فراستینگ و درجه بندی عملکرد سازگاری مدرسه بحث می کند و خلاصه ای از مطالعات تحقیقی جامع تر در سال 1966 ارائه گردیده است.

اگر چه تجربه نشان داده است که غالبا آسیب مغزی جدا بر توانایی ادراکی تاثیر می کند ولی این آزمون هوش با استنباط فعلی برای ارزیابی اختلالات ارگانیکی مورد استفاده قرار نمی گیرد. برای تشخیص الگوهای اختلال ادراک بینایی وابسته به آسیب مغزی از عقب ماندگی های شدید معلول سایر عوامل به تحقیق های بیشتری نیاز است. در هر صورت این امید وجود دارد که سرانجام این آزمون هوش دیداری( تست فراستیگ) ابزار مناسبی برای تشخیص آسیب مغزی نیز قلمداد شود.

تشخیص و آموزش بچه های ناتوان در ادراک دیداری در طی سالهای قبل از مدرسه یا در همان بدو ورود به دبستان از بسیاری از شکست های تحصیلی و ناسازگاری هایی که معلول مشکلات ادراکی دیداری هستند جلو گیری خواهد کرد. گرچه ممکن است که بسیاری از بچه ها در سنین بالاتر بر مشکلات ادراک بینایی غلبه یابند ولی هنوز روشی وجود ندارد که از قبل تعیین کند که آیا کودک بدون کمک قادر خواهد بود بر مشکلات فائق آید.

اجرای آزمون هوش فراستیگ به استفاده از حداقل زمان احتیاج دارد. آزمون ادراک بینایی فراستیگ را می توان به بچه های ناشنوا، کم شنوا( گوش سنگین) و غیر انگلیسی زبانان توسط حرکات اشاره ای و با استفاده از توضیحات اضافی داد. راهنمای اجرایی تطبیق داده شده برای بچه های ناشنوا و غیر انگلیسی زبان با قسمت های نمایشی اضافه توسط خانم مارگارت مارر تهیه شده و در اختیار ناشر قرار گرفته است.

 آزمون هوش فراستیگ ممکن است برای کودکان مبتلا به فلج مغزی استفاده شود. در این موارد حتما لازم است که آزمون کننده کاملا مجرب و آشنا به آزمون باشد. آزمون کننده می بایستی در خرده آزمون I  جهت تعیین اینکه کودک دچار فلج مغزی است یا نه، سعی کند به قضاوت بالینی اش متکی باشد. گرچه ممکن است اندازه گیری درجه معلولیت حرکتی بچه یا تغییر مقدار آموزش ویژه مفید باشد، باید توجه داشت که خرده آزمون های تست فراستیگ،هنگامی که تکالیف کودک را مضطرب، یا ناامید کرده، داده نشود. بقیه خرده آزمون های تست فراستیگ ممکن است به کودکانی که معلولیت شدید حرکتی دارند از طریق تاکید روی قسمت های لازم با استفاده از انگشتش یا با اشاره به آنها داده شود و یک آزمون کننده مجرب نیز معمولا مشکلات چندی در قضاوت بر روی عملکرد کودک خواهد داشت.

کلینیک توانبخشی دکتر صابر در زمینه اجرا تست های هوش و سنجش هوش،تست های توجه و روند رشد حرکتی کودکان و تست های توجه شنیداری، تست های روانشناسی کودک فعایت می نماید. متخصصین هوش آزمایی این مرکز با استفاده از تست های هوش استاندارد در مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر به سنجش هوش و تشخیص زود هنگام اختلالات کودکان مانند نقص توجه، اختلالات یادگیری و هوش کودکان ، مشکلات اضطرابی و پرخاشگری و… می پردازد.

سوالات متداول:

1. تست های توجه دیداری را از چه سنی می توان برای کودکان انجام داد؟

در مرکز تست هوش و توجه دکتر صابر انواع تست های استاندارد توجه دیداری وجود دارد که بسته به سن و وضعیت کودک می تواند استفاده شود، بعضی از این تست ها حتی برای کودکان 3 سال طراحی شده اند و قابل اجرا می باشند.

2. تست های توجه دیداری ضعف فیزیکی چشم را نیز ارزیابی می کنند؟

خیر، مشکلات بینایی نظیر آستیکماتیک و نمره چشم باید توسط بینایی سنجی مورد بررسی قرار گیرند، اما مهارت های ادراک بینایی و توجه و تمییز بینایی با انجام تست های توجه دیداری ارزیابی می شوند.

 

برچسب‌ها:

کاردرمانی در نابینایان

اختلال بینایی یک واژه کلی و نشانگر یک ناتوانی در دیدن است می تواند از لحاظ پزشکی خفیف و قابل اصلاح مانند نزدیک بینی، دوربینی یا شدید و غیر قابل اصلاح مانند نابینایی یا کم بینایی باشد. نابینایی ممکن است مادرزادی مانند آب مروارید مادرزادی، سیفیلیس مادرزادی، سرخجه مادر در دوران بارداری یا نابینایی اکتسابی مانند تراخم، کنده شدن شبکیه،آتروفی عصب بینایی، زخم های قرنیه، فقدان ویتامین آ ، تصادفات و ضربه و… باشد. با توجه به اینکه تقریبا یک سوم کل الیاف شبکه ارتباطات حسی انسان را رشته بینایی تشکیل می دهد و چنین وضعی در هیچ یک از حواس دیگر مشاهده نمی شود لذا باید انسان را یک موجود بصری توصیف کرد تا سمعی و به همین علت نقص بینایی بیش از هر معلولیت دیگر ناتوانی در انسان ایجاد می کند.

در اندازه گیری دید چشم دید نزدیک و دور باید به طور جداگانه ارزیابی شود. پلک زدن های بیش از معمول، سائیدن مرتب چشم ها، نگاه داشتن کتاب در نزدیکی چشم، سردرد و سرگیجه در مطالعه طولانی و چشم های پر آب و ملتهب از علائمی هستند که والدین و یا آموزگار را متوجه اختلال بینایی کودک می کند. از نظر قانونی به فردی نابینا گفته می شود که تیزبینی او در چشمبرتر و حتی با استفاده از وسایل کمکی مانند عینک 200/ 20 یا کمتر باشد و افرادیکه تیزبینی آنها در حدود 70/ 20 تا    200/ 20 باشد نیمه نابینا یا نیمه بینا گفته می شود.

کاردرمانی در نابینایان و کم بینایان

کودکان با ختلالات بینایی نظیر کم بینایی و نابینایی به علت عدم دریافت مدالیته ای حسی کافی از محیط دچار مشکلات حسی مختلف همچنین کندی در روند رشد طبیعی جسمی و ذهنی می گردند. توانبخشی و بخصوص خدمات کاردرمانی نقش مهمی را در پیشرفت این کودکان ایفا می کند. با توجه به این نکته که یکی از روش های تداول آموزشی در کودکان کم بینا استفاده از باقی مانده بینایی کودک می باشد بخش اتاق تاریک در کاردرمانی کودکان کم بینا بسیار موثر است بالا بردن توجه بینایی کودک به تشخیص و درک درست از اشیاء و محیط پیرامون کودک کم بینا کمک می کند و آموزش و یادگیری را برای کودک آسانتر می کند. در کودکان نابینا کاردرمانی جسمی به اصلاح پوسچر این کودکان، کاهش حرکات اضافه سر و افزایش قدرت عضلات کمک می کند . همچنین بخش ماساژ درمانی در نابینایان و کم بینایان با تعدیل حواس کودک مخصوصا تعدیل حس لامسه به کودک در استفاده صحیح از این حس در آموزش بریل و فعالیت های ظریف انگشتی کمک می کند. در نابینایان کاردرمانی درکی حرکتی در تقویت حس تعادل، کاهش ناامنی جاذبه ای در کودک نابینا، تقویت جهت یابی در کودکان نابینا آموزش های لازم را انجام می دهد. توانمندی کاردرمانان با تجربه مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه حسی حرکتی نقش مهمی را در ایجاد استقلال در نابینایان ایفا می کند. بخش کاردرمانی دست و آموزش مهارت های خود یاری به کودکان نابینا و کم بینا کمک می کند که از حداکثر توانایی خود برای استقلال فردی استفاده نمایند. تمام بخش های مرکز توانبخشی دکتر صابر در کنار بخش روانشناسی کودک به درمان مشکلات روانی کودکان نابینا و کم بینا نظیر افسردگی، پرخاشگری و بی قراری این کودکان توسط تکنیک های بازی درمانی و رفتار درمانی می پردازد. گفتار درمانی در جهت آموزش نحوه صحیح بیان کلمات و روانی گفتار در کودکان نابینا و همچنین بخش آموزش شنیداری در تقویت توجه شنیداری و تمییز شنیداری در کودکان نابینا و کم بینا کاربرد دارد. در انتها تیم متخصص مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر در زمینه آموزش های پیش دبستانی و دبستان نیز به ارائه خدمات توسط مربیان آموزش و پرورش استثنایی مشغول می باشد.

آثار روانی کم بینایی و نابینایی:

کودکانی که به اختلالات بینایی نظیر کم بینایی و نابینایی و شنوایی مبتلا هستند برای ارضای احتیاجات طبیعی خود دچار مشکلاتی می شوند که کودکان عادی کمتر با آنها مواجه اند. علل اصلی این مشکلات عبارت اند از:

  • وجود نقیصه جسمی و اثری که این نقص بدنی بر فعالیت های کودک نابینا و درک او از جهان خارج می گذارد.
  • واکنش پدر و مادر و احساسات و عواطفی که والدین به سبب ناتوان بودن کودک کم بینا نسبت به او ابراز می دارند. این احساسات گاه به صورت حمایت و مواظبت افراطی و زمانی به صورت طرد کردن کودک نابینا، دلسرد شدن از معالجه و به آسایشگاه سپردن و نظایر آن مشاهده می شود.
  • واکنش اجتماعی و طرز برخورد افراد جامعه نسبت به این کودکان نابینا و احساسات مختلفی مانند ترحم و دلسوزی در مورد نابینایان و سرزنش ناشنوایان معمولا شرایط دشواری برای کودکان نابینا و ناشنوا ایجاد می کند و در نتیجه اختلالاتی در خلق و خو و رفتار این کودکان پدید می آورد.

نکته مهم اینکه کودکان نابینا و ناشنوا اگرچه از اختلالات حسی رنج می برند ولی وضعیت روانی آنان متفاوت است و هر کدام عوارض روانی مخصوص به خود دارند.

 

اختلال بینایی(نابینایی)

مشکلات کودکان نابینا و کم بینا

در این حالت احساسی کودک نابینا از جهان اطراف خود دارد به تدریج و به وسیله ی سایر حواس برای او فراهم می آید. کودک نابینا از درک شکل کلی اشیاء عاجز است لذا برای شناسایی عالم خارج به کمک دیگران احتیاج دارد.

همان طور که ملاحظه می شود کودکان نابینا از لذت مشاهده و در نتیجه تقلید و همانند سازی که نقش مهمی در رشد شخصیت فرد ایفا می کند محرومند. از یادگیری بسیاری از مطالب و حتی کسب مهارتهای ساده مانند غذا خوردن ، لباس پوشیدن و رفع احتیاجات روزمره که کودکان دیگر از آن بهره مند هستند عاجزند. مسلما این وضع نامطلوب موجب حساسیت فوق العاده و عصبانیت و خشم زیاده از حد این کودکان نابینا و کم بینا می گردد و نابینایان از لحاظ هوشی کاملا عادی باشند. در مورد بهره هوشی افراد نابینا مطلعات نشان داده است که نابینایی به خودی خود باعث هوش کمتر نمی شود و در صورتی که امکانات آموزشی مناسب باشد این نوع کودکان بهره هوشی عادی خواهند یافت. به عبارتی دیگر با آموزش مناسب می توان سطح پیشرفت کودکان نابینا را به اندازه ای افزایش داد که با کودکان بینا برابر شوند به خصوص این که این افراد به سایر حواس خود بیشتر متکی بوده و از دقت و توجه و کنجکاوی زیادی برخوردارند. پیشرفت کودکان نابینا به اندازه ی پیشرفت تحصیلی کودکان ناشنوا دچار آسیب نمی شوند و انگیزه های یادگیری را در کودکان نابینا بهتر می توان به وجود آورد. عقیده بر این است که کودکان نابینا در فاصله شش ماهگی تا دو سالگی دچار فعالیت بیش از حد و بعد از آن دچار فقدان هیجان،لاقیدی، بی رغبتی و بالاخره افسردگی می شوند.

بدیهی است وقتی کودک اشیاء اطراف خود را نشناسد و با آن ها سر گرم نشود طبعا به حرکات عضلانی می پردازد تا بدین وسیله رضایت خاطری حاصل کند. کوکان نابینا به طور مرتب سر خود را تکان می دهند و انگشتانشان را روی چشم هایشان فشار می دهند یا بیقراری می کنند. همه ی این تلاش ها برای شناسایی محیط اطراف است. برای جلوگیری از ظهور این عوارض باید کودک را پیوسته در ارتباط با محیط نگه داشت و با وی صحبت و بازی کرد.  ماساژ درمانی و کاردرمانی درکی حرکتی و تمرینات کاردرمانی حسی به ایجاد ارتباط مناسب با محیط و دریافت مدالیته های حسی مناسب با رشد کودک بسیار کمک کننده می باشد. کودکان نابینا به علت مشکلات خاص خود در معرض خطر خستگی و ضعف روانی (نوراستنی ) قرار دارند ولی ناراحتی شدید روانی در آن ها کمتر به چشم می خورد. چون برخورد جامعه نسبت به نابینایان اغلب به صورت ترحم صورت می گیرد لذا نابینایان اغلب سازش با محیط را به طور نسبتا عادی برقرار می کنند. در مورد اختلال بلع و عقب مانده ذهنی نیز مطالعه کنید.

آموزش کودکان مبتلا به اختلالات نابینایی

محیط ، مشکلات  یادگیری درسی ایجاد می کند اکثر کارشناسان آموزشی معتقدند که با تغییرات لازمی که مورد احتیاج است اینگونه کودکان را می توان در کلاس های عادی آموزش داد.

نکته دیگری که باید همیشه در نظر داشت این است که شاگردان نابینا با توجه مقدار بینایی باقیمانده بایستی برای یادگیری اطلاعات به سایر روش های حسی متکی باشند.

اختلال بینایی(نابینایی)

 

چهار نوع روش برای آموزش نابینایان در نظر گرفته شده است :

  • بریل
  • استفاده از بینایی باقیمانده
  • مهارت درگوش دادن
  • آموزش تحریک و فعالیت برای زندگی مستقل

سه روش اول برای آموزش درسی به خصوص خواندن و روش آخر برای فعالیتهای روزمره برای یک زندگی مستقل به کار برده می شود.

  • روش بریل :

    در قرن نوزده فرانس لوئیس بریل که خود نابینا بود سیستم مخصوص را برای آموزش نابینایان اختراع و معرفی کرد. در این روش یادگیری و خواندن حروف و کلمات از راه لمس از روی کاغذ های مخصوص که توسط دستگاه به صورت برجسته ای نوشته شده است انجام می گیرد.

خواندن با روش بریل تا حد زیادی به حافظه مربوط  بوده و مشکل تر مدت بیشتری از خواندن عادی طول می کشد و شکل یادگیری جندین کلمه در یک زمان که در افراد عادی میسر است امکان ندارد. به علت قطور بودن کاغذ ها جای بیشتری را اشغال می کند. دستگاه های مختلفی از این روش وجود دارد. اساس دستگاه بریل عبارت است از یک تا شش کانون چهارگوش که برحسب تعداد کلمه ها به درجه یک یا درجه دو تقسیم می شود. در نوع درجه یک کلمات شکستگی نداشته و درشت و کامل هستند. لذا یادگیری به آسانی صورت می گیرد چون نوشته ها لغوی است ولی در نوع درجه دو تعداد زیادی از کلمات به شکلهای کوچک و ریز به کار رفته است و لذا خواندن و نوشتن به سرعت انجام نمی گیرد.

در روش بریل برای هر کانون چهارگوش یک کلید وجود دارد که با فشار کلید اثر برجسته ای در روی کاغذ به طور وارونه باقی می ماند. مشکل وارونه خواندن و نوشتن کلمات و حروف برجسته در روش بریل درست همان مشکلی است که در هجی کردن کلمات در افراد عادی دیده می شود و مسلما وقت بیشتری می گیرد و خواندن کند تر انجام می گیرد و احتیاج به حافظه قوی و سالم و تمرکز حواس دارد. سیستم بریل خوانی برای کسانی لازم است که قادر به خواندن حروف درشت نمی باشند.

  • استفاده از بینایی موجود در کودکان کم بینا

    : با توجه به مشکلاتی که در نوع بریل وجود دارد حتی الامکان سعی می شود از باقیمانده بینایی حداکثر استفاده بشود. جلو آوردن کتاب و به کار بردن عدسی از این دسته هستند. به کار بردن عینک و عدسی های قطور باعث اذیت چشم می شود لذا دو روش زیر بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد:

  • به کار بردن کتاب های مخصوص

با حروف درشت که توسط چاپ خانه های مخصوص این کتاب ها در دسترس افراد قرار می گیرد. مشکل سنگینی و بزرگی وقطور بودن کتاب ها و اشغال فضای زیاد درست همان مشکلاتی که در روش بریل داشته ایم. بزرگ نشان دادن حروف و کلمات توسط عینک ، ذربین ، اسکن با تلویزیون مدار بسته که باعث تصاویر بزرگتر د تلویزیون می شود.

آموزش گوش دادن :

آموزش و عادت به گوش دادن با یکی دیگ از روش های یادگیری در نابینایان است. این آموزش به وسیله نوارهایی که از قبل ضبط شده انجام می گیرد. در این روش کودک با گوش دادن به نوار ضبط حروف شنیده شده را یاد می گیرد و سریع تر از روش بریل حروف را می شناسد و می تواند سریع تر هم بخواند و تایپ کند. عیب این طریقه آن است که نوارهای ضبط شده برای همه نوع کلمات آماده نیست و کودک مکالماتی را که به نوار ضبط نشده یا در دسترس نیست یاد نمی گیرد و از مختصر بینایی باقیمانده نیز استفاده ای نمی کند.

  • آموزش فعالیت و زندگی مستقلکه نابینا بتواند برای خود زندگی مستقلی داشته و احتیاج به دیگران نداشته باشد از اهمیت خاصی برخودار است. دو روش جهت یابی جسمانی و روانی پیشنهاد شده است :

در جهت یابی روانی از وجود نقشه های برجسته مربوط به محیطی که شخص نابینا در حرکت است استفاده می شود. روش جهت یابی جسمانی در چهار نوع مختلف به صورت :

  • شخص راهنما که اجبارا فرد نابینا را وابسته به افراد می کند.

 

  • سگ راهنما

و مشکل استفاده از سگ، آموزش سگ و مواظبت از او به علت این که سریع تر حرکت می کند برای نابینایان به خصوص کودکان قابل استفاده نیست.

 

  • استفاده از عصای دستی برای تشخیص موانع پستی و بلندی راه.

و بالاخره استفاده از دستگاه های الکترونیکی که به وسیله آن وجود اشیاء در محیط احساس می شود این دستگاه ها به صورت عصای لیزری و یا دستگاه هایی که با نور مادون قرمز کار می کند و در سه نوع( بالا ، مستقیم ، پایین ) وجود دارد که در موقع مواجه با مانع امواج تبدیل به صدا شده و نابینا را متوجه آن می سازد.

اختلال بینایی(نابینایی)

دستگاه های الکتروسونیککه به دور سر کودک نابینا وصل می شود و کودک از همان ابتدا آشنایی با محیط را به وسیله انواع صداهای دستگاه احساس و یاد می گیرد. اوپتاکون دستگاهی است که دارای دوربینی است که نوشته را تبدیل به امواج می کند و بالاخره ماشین خواندن کورزویل که توسط کامپیوتر نوشته ها تبدیل به صدا می شود.

استفاده از سیستمهای تلویزیونی برای نابینایان نسبی با دوربین های مخصوص و دستگاه های بررسی و دقت برای کودک و آموزگار در کلاس های درسی مخصوص و همچنین آموزش کار و حرفه ی معین که در این صورت نابینایان اعتماد بنفس پیدا کرده و خود را برای زندگی مستقلی آماده می کند. ظبق آمار وزارت آموزش و پرورش آمریکا از 1985 تا 1986 یک سوم نابینایان طبق روش های فوق الذکر آموزش تحصیلی ، حرف ای داشته استخدام داشته و حتی به مدارج احساس اداری و دانشگاهی رسیده اند. برای کودکان و نوجوانان نابینا چهار نوع سرویس وجود دارد :

مدارس شبانه روزی ، کلاس های اختصاصی ، آموزگار و اطاق مخصوص آموزش ، آموزگار سیار.

امروزه با پیشرفت روشهای مخصوص آموزشی فقط نابینایانی در مدارس شبانه روزی نگهداری می شوند که توأم با نابینایی مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و ناشنوایی نیز باشند.

  • آموزش در کلاسهای مخصوص طوری است که کودک در منزل زندگی می کند فقط برای آموزش به مدرسه ای که دارای کلاسهای مخصوص است می رود.
  • آموزگار و اطاق مخصوص آموزش در این حالت شاگرد برای چند ساعتی در روز یا هفته با آموزگار مخصوص کار می کند و بقیه ی اوقات با شاگردان عادی در کلاسهای عادی آموزش می بیند. در این روش آموزگار مخصوص مرتبا با آموزگار کودک در کلاسهای عادی در تماس بوده و راهنمائی های لازم انجام می گیرد.
  • آموزگار سیار، کلاس بخصوص ندارد از مدارس مختلف دیدن می کند و با شاگردانی که نابینائی نسبی دارند و همچنین آموزگاران آنان به مشورت پرداخته و کمک های لازم را می کند.

 

سوالات متداول:

1-چگونه کاردرمانی جسمی به کودکان نابینا کمک می‌کند؟
با تمرینات ویژه، پوسچر تقویت می‌شود، حرکات اضافی سر کاهش می‌یابد و قدرت عضلات بهبود می‌ِیابد. این موارد برای حرکت ایمن‌تر و کنترل بهتر بدن بسیار مؤثرند.

2-. چگونه می‌توان استقلال در فعالیت‌های روزمره را در نابینایان تقویت کرد؟
کاردرمانی دست و آموزش مهارت‌های خودیار مانند پوشیدن لباس، غذا خوردن و نوشتن، مهارت‌های ظریف را ارتقا داده و امکان استقلال فردی را فراهم می‌کند.

برچسب‌ها:,