محیط میتواند برای تأثیرگذاری روی رفتار و بهینه سازی یادگیری، استفاده شود. اگر به نظر میرسد پرخاشگری یک بیمار با تحریکاتی مثل صداها یا حرکات ناگهانی بدتر میشود، محیط میتواند برای کم کردن این حالت، تغییر کند و یا از تماس مراجع با این شرایط جلوگیری شود. به طور مشابه، اگر یک مراجع حواس پرت باشد یا مشکلات درک بینایی داشته باشد، یک اتاق ساکت و منظّم با کمترین مزاحمت بینایی میتواند توجّه را، تسهیل کرده و نیازهای پردازش بینایی محیط را، کم کند. معنا و انگیزه از شرکت کردن مراجع در برنامه هدف گذاری، نشأت میگیرد. یک مراجع با بینش و توانایی های فراشناختی محدود شده ممکن است نتواند اهداف طولانی مدّت را شناسایی و فرمول بندی کند و نتواند نیازهایی را برای آنها ببیند و ممکن است مشکل در فهم پیشرفت به سمت آن اهداف داشته باشد. رفتار درمانی و تکنیک های رفتاری صحیح میتوانند در این گونه رفتارها مورد استفاده قرار گیرند که با تقویت مثبت یا استفاده از پاداش هدفمند، شکل میگیرند. ضروری است که همه ی اعضای تیم توانبخشی یک روش یکسان اتخاذ کنند و آن را مداوم انجام دهند تا مطمئن شوند که مؤثّر خواهد بود. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با انجام خدمات متنوع رفتار درمانی کودکان، کاردرمانی، گفتاردرمانی، بازی درمانی و… به صورت تیمی و هماهنگ به درمان کامل مراجعین می پردازد. تجربه بالای متخصصین مرکز و بهبود مراجعین، این مرکز به عنوان بهترین مرکز رفتاردرمانی تهران شناخته شده است.
رفتار درمانی کودکان و انواع تکنیک های رفتاری همچنین میتواند برای مراجعانی که عوارض رفتاری مربوط به ضایعه مغزی مانند شکستگی، پرخاشگری و عدم مهار را داشته باشند، ضروری باشد. پاداشهای امتناع، نادیده گرفتن رفتارهای نامطلوب و ستایش و یا پاداش رفتارهای مناسب، برخی راههای استفاده از این روشها هستند. ضروری است که همه ی اعضای تیم توانبخشی یک روش یکسان اتخاذ کنند و آن را مداوم انجام دهند تا مطمئن شوند که مؤثّر خواهد بود.
تکنیک های رفتاری
شکل دهی یکی از انواع تکنیک های رفتاری و رفتار درمانی میباشد که برای تشویق عملکرد به سمت هدف نهایی، وقتی که آن هدف به صورت فوری در دسترس نیست، استفاده میشود. در مراحل اوّلیه رفتار درمانی، هر رفتاری که فرد را به عملکرد دلخواهش نزدیک کند، تحسین میشود یا پاداش داده میشود تا به سمت رفتار در این مسیر تشویق میشود. یک بار که یک جزء و یا سطح رفتار همواره به دست آمده است، تحسین به مدّت زیادی داده نمیشود امّا اگر سطح دیگری از رفتار بدست آید، تحسین میشود. وقتی که عملکرد دلخواه به طور کامل به دست آید، تحسین کردن به صورت درجهبندی شده کاهش مییابد تا متوقّف شود. این تکنیک نیاز دارد که عملکرد هدف یا رفتار آنالیز شده و به سطوح جزئیتری تقسیم شود. اگر چند نفر از اعضای تیم در این مداخله درگیر شوند، همه باید بدانند که کدام مرحله میباشد، مراجع به کدام مرحله رسیده است و با نوع تحسین و پاداشی که داده میشود، موافق باشند. حفظ دقیق اطلاعات و ارتباط خوب، بسیار ضروری میباشد. سندرم اختلال در عملکرد اجرایی میتواند منجر به تکانشگری و رفتارهای نامناسب در موقعیتهای اجتماعی مانند کنایههای جنسی یا محبّت بیش از حدّ به افراد غریبه شود. تحسینهای سریع و فراوان برای رفتارهای مناسب و قابل قبول برای فرد، توجّه مثبت و پاداش را فراهم خواهد کرد و رفتار را در طولانی مدّت تقویت میکند.
راهنمایی در رفتاردرمانی
یک روند هدایت عملکرد و راهنمایی کردن میباشد. اگر فردی نمیتواند یک فعالیت یا تمرین را با تواناییهای اوّلیه اجرا کند یا در حال یادگیری یک مهارت جدید میباشد، پس از آن راهنمایی میتواند به عنوان نشانه استفاده شود. بسیار مهمّ است که راهنماییهایی که میشود، سادهترین راهنمایی ضروری برای سطح عملکرد فرد و در سطح معمولی برای فردی که میتواند به راحتی فعالیت را پردازش کند، باشد. آسیب مغزی اغلب باعث مشکل پردازش در قسمت بزرگی یا گوشهای از اطلاعات میشود و راهنماییهای زبانی باید مناسب، مختصر و ساده باشند. راهنماییها میتوانند بینایی (نشان دادن)، کلامی (نوشتن و گفتن)، لمسی (راهنمایی یا جایگذاری قسمتی از بدن) یا محیطی (برای مثال، کدگذاری موارد یا مکانها با رنگ) باشند. آنها مراجع را با اطلاعاتی در مورد این که در مرحله بعدی این توالی چه عملکردی باید داشته باشند و برای بهبود بخشیدن به کیفیت عملکرد، مجهّز میکنند. راهنماها میتوانند در سراسر روند و یا در قسمتی که فرد در آن مشکل دارد، فراهم شوند. این تکنیک برای درجهبندی نیازهای فعالیت هر چه که عملکرد بیمار بهبود مییابد، مفید میباشد. راهنماهای فراوان و ساده در مراحل اوّل تمرین، بیشترین راهنمایی و حمایت را فراهم میکنند و میتوانند کمک کنند تا از شکست جلوگیری شود. آنها میتوانند تا زمانی که کل فعالیت بدون راهنما انجام میشود، پیچیدگی را، افزایش و فراوانی را، کاهش دهند. این تکنیک میتواند به طور همزمان بیش از یک مشکل را درمان کنند، برای مثال، در حالی که فرد در حال یادگیری انجام یک وظیفه میباشد، شکل و متن راهنماها میتوانند به خواستههای متفاوت بر توجّه، پردازش حسی و حافظه، تنظیم شوند. راهنماها، نشانگرهای مفیدی از پیشرفت برای مراجع هستند. شکل، فراوانی و متن راهنماها که در یک فعالیت یکسان در طولانیمدّت استفاده شدهاند میتوانند برای تهیه کردن یک تاریخچه از عملکرد و به عنوان یک اندازهگیری از نتایج، ثبت شوند.
زنجیره سازی در رفتاردرمانی
زنجیره سازی یک تکنیک یادگیری است که میتواند به دو صورت زنجیرهسازی رو به جلو و رو به عقب اعمال شود. تمرین انتخاب شده به مراحلش شکسته میشود. در زنجیره سازی رو به جلو مراجع، مرحله اوّل تمرین را تکمیل میکند و درمانگر باقی مراحل را تکمیل میکند. وقتی که مراجع به این مرحله مسلّط شد، میرود که هر دو مرحله یک و دو را تکمیل کرده و درمانگر مراحل باقی مانده را تکمیل میکند. به تدریج مراجع مراحل را با موفقیّت تکمیل کرده تا این که، تمام مراحل را تکمیل کند. در زنجیرهسازی رو به عقب، برعکس اتّفاقات قبلی اعمال میشود. درمانگر همه ی مراحل تمرین به جز آخرین مرحله را تکمیل کرده و آخرین گام را، مراجع تکمیل میکند. سپس درمانگر همه مراحل را به جز دو مرحله آخر تکمیل کرده تا مراجع تکمیل کند و این روند ادامه مییابد تا این که مراجع همه مراحل را تکمیل کند. این روش آخر مفید است چون که به مراجع تجربهی تکمیل یک تمرین را میدهد، از این طریق، رضایت بیشتری نسبت به زنجیرهسازی رو به جلو وجود دارد. این تکنیک، ذاتاً تمرین را از لحاظ مدّت، نیاز به انرژی، پیچیدگی و مهارت پردازش اطلاعات به تدریج نیازها را بر شخص ایجاد میکند. کل مراحل تمرین و فعالیت میتوانند زنجیرهوار شوند و زنجیرهسازی میتواند راهنمایی را برای افزایش تدریجی عملکرد کاری مراجع، ترکیب کند. نقص در توجّه انتخابی و حواس پرتی (فصل 5 را ببینید) میتواند برای همیشه مانع فرد از انجام موفّق تمرینها شوند. زنجیرهسازی رو به عقب فعالیتهای روزمرهی زندگی، مانند درست کردن نوشیدنیهای گرم یا لباس پوشیدن، یک شکل مفید از درجهبندی نیازهای فعالیت میباشد. در مراحل اوّلیه، هدف رسیدن با کمترین فرصت برای حواس پرتی است و نیاز به توجّه میتواند برای تسهیل عملکرد بهبود یافته در طول زمان، افزایش یابد.
یادگیری بدون خطا
یادگیری بدون خطا یا بی خطا نیاز دارد که یادگیرنده فقط روش صحیح انجام یک تمرین را یاد بگیرد. رفتاردرمانگر دستورالعملها را آماده میکند، و به گونه ای راهنمایی میدهد که هیچ اشتباهی به وجود نیاید. این روش رفتاردرمانی برای افرادی که نقایص شدید حافظه دارد و یا کسی که در حال یادگیری تمرین یا فعالیتی است که باید با یک تنظیم خاص انجام شود (نیاز به انتقال یا تعمیمدهی نداشته باشد) مانند تراشیدن ریش در حمام هر روز صبح، مفید هست. به یاد آوردن عملکردهای قبلی که شامل اطلاعات اشتباه نخواهد بود، ممکن است با تلاشهای بعدی تداخل کند. نیازهای حل مسأله و قضاوت، حداقلهایی هستند که در محیط و بافتار یک عملکرد کاری یکسان باقی میمانند. تأثیرگذاری این روش شدیداً وابسته به تکرار کل تجربهی تمرین هست. بنابراین انتظار نمیرود تعمیمپذیری یادگیری اتّفاق بیافتد.
الگوهای تمرین در رفتار درمانی
آسیب مغزی میتواند باعث ناتوانایی پایدار در حل مسأله، ناتوانی در مهارت انتقال به موقعیت دیگر و یا توسعه آنها به شرح کلی شود. حتّی اگر سطح بالایی از عملکرد شناختی دست نخورده است، اکتساب یا اکتساب مجدّد مهارتهای حرکتی و صلاحیت کار، نیازمند تمرین میباشد و برنامه مداخله باید با برنامه تمرین ترکیب شود. بیشترین نوع استفاده شده از برنامه تمرین، تمرین تصادفی و تمرین مسدود شده هستند.
تمرین مسدود شده شامل تکرّر توالی یکسانی از کار به صورت تکراری هست. در رفتاردرمانی تمرین مسدود شده میتواند زنجیرهسازی شود تا هر عنصر در یک توالی بارها و بارها خود را در آن تمرین قرار دهد قبل از این که تمام آن را به هم متّصل کند. هر چه که نیازهای یک عمل یا تمرین در هر زمانی یکسان باقی بماند، تداخل محیطی در این وضعیت کمترین مقدار است. اگر از تمرین مسدود شده برای یادگیری پرتاب و گرفتن یک توپ استفاده میکند، یک عنصر تمرین مکرّر خواهد بود، سپس دیگری، و فقط بعد از کسب هر عنصر، تمام توالی پرتاب و گرفتن با هم خواهند بود. تمرین تصادفی شامل تمرین توالی یک مهارت یا تمرین امّا با نیازهای محیطی متنوّع، مانند پرتاب و گرفتن یک توپ در یک توالی میباشد. جهت گذاشتن کتری برای درست کردن چای، برنامه زمانبندی یکسانی میتواند اعمال شود، در تمرین مسدود شده، هر مرحله (برداشتن کتری، پر کردن آن با آب، گذاشتن روی گاز و روشن کردن گاز) به صورت تکراری تمرین خواهد شد. در تمرین تصادفی کل توالی در هر تکرار انجام خواهد شد. تمرین تصادفی، تنوّع نیازها را بر پایه عملکرد، با وجود تداخل محیطی و نیاز به ربط دادن یک مرحله به دیگری، افزایش میدهند. از لحاظ یادگیری، برخی شواهد اشاره دارند که تمرین تصادفی منجر به نگهداری و توانایی انتقال مهارتهای بهتر میشود امّا تمرینات مسدود شده عملکرد را در حین روند اکتساب بهبود میبخشد). از لحاظ نتایج عملکردی، تمرین تصادفی ممکن است نسبت به موضوع و هدف کاردرمانی بیشتر مناسب باشد امّا مراجع با سطح شناختی پائین ممکن است از تمرین مسدود شده سود بیشتری ببرد، چون که نیازهای شناختی را در حین تمرین کم کرده و میتواند یک تجربه موفقیّتآمیز زودهنگام را، فراهم کند. متنوّع کردن برنامهها، هر چه که مراجع پیشرفت میکند، یک راه دیگر برای درجهبندی مداخلات میباشد.
عملکرد آکوپیشنال یا کاردرمانی نیازمند استفاده مؤثّر از مهارتهای عملکردی است که به شکل الگوی عملکردی سازمان یافته در حوزه های کاردرمانی انجام میگیرد. این الگوها شامل عادات، روتینها و نقشها می باشد. یک برنامه تأثیرگذار مداخله شامل اهداف شناختی برای رسیدن به الگوهای تأثیرگذاری است که اهداف کاردرمانی موفقیّت در عملکرد را پایه ریزی میکند. اهداف کاردرمانی باید شامل مشخصات قابل مشاهده و اندازه گیری از هر الگوی عملکردی باشد تا پیشرفت رو به جلوی آنها قابل اندازه گیری و نظارت باشد. اهداف کاردرمانی، پیشرفت مراجع را مشخص خواهند کرد و یک چهارچوب برای برنامه مداخله می سازند. هر مرحله از عملکرد (عادات، روتین، نقش و یا مسائل معنوی) بر اساس وضعیت قبلی ساخته می شود و با هر مرحله موفقیّت آمیز، پیچیدگی تقاضا بر اساس شناخت افزایش مییابد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز کاردرمانی در تهران، با در نظر گرفتن خدمات متنوع کاردرمانی از جمله کاردرمانی در منزل، کاردرمانی کودکان و بزرگسالان، کاردرمانی اوتیسم و… در زمینه درمان مشکلات توانبخشی به صورت اختصاصی و مناسب با هر مراجع رضایت همیشگی مراجعان را به خود جلب می کند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
عملکرد عادتی بر اساس رفتارهای خودکار مشخص میشوند. روتینها به ترکیبی از رفتارهای خودکار با قابلیت جابهجایی نیاز دارند. عملکرد نقش نیاز به توانایی اعمال دامنهای از راهبردها در محیطهای گوناگون با دامنهای از نیازها دارد. هر مرحله، نیازهایش بر اساس حل مسأله و سایر عملکردهای اجرایی افزایش مییابد. مداخله باید شامل سطح عملکردی که فرد مشکلش را در آن نشان میدهد، باشد. برای مثال، مداخله برای عملکردهای روتین در حالی که عادات ایجاد نشده باشند، نیازهایی بیش از توان فرد تحمیل میکنند.
انتخاب و به کارگیری رویکردهای کاردرمانی
طبقهبندی حرفهای کاردرمانی میتواند گیجکننده باشد. برخی واژگان میتوانند در مقالههای منتشر شده به جای هم استفاده شوند. برای مثال، به ICF ، به عنوان یک چهارچوب اشاره شده است، که توسط انجمن کانادایی کاردرمانی به عنوان مدل و چهارچوب و توسط برخی نویسندگان به عنوان مدل اشاره شده است. در زمینهی توانبخشی شناختی واژههای «رویکرد» و «مدل» به جای هم استفاده میشوند. به طور خلاصه، مدلها و چهارچوبها پایهای برای سازمانبندی و اولویتبندی اطلاعات مراجع و شناسایی اهداف کاردرمانی فراهم میکنند. واژهی رویکرد نشان میدهد که یک مدل یا چهارچوب چگونه وارد اجرای یک مداخله میشود. یک رویکرد کاردرمانی معمولاً از یک یا چند تئوری مرتبط نشأت گرفته و نشان میدهد که چگونه به درمان مشکلات (آسیبها و نقایص عملکردی) بپردازیم. اغلب کاردرمانگر به علّت پرداختن به دامنهای از مشکلات یا مواجهه با نیازهایی که در طول زمان تغییر میکنند، چندین رویکرد را برای مراجع انتخاب و استفاده خواهد کرد.
با توانبخشی شناختی، رویکردها برای مداخله به صورت سنّتی در یکی از این دو دستهبندی قرار میگیرند: درمانی و جبرانی. کاردرمانگران از هر دو بهره میبرند ولی توانایی بیمار برای عملکرد در زندگی خودش و شرایط محیط را درنظر میگیرند که منجر به طرح سوّمین رویکرد یعنی «رویکرد عملکردی کاردرمانی» میشود.
رویکرد کاردرمانی چیست
رویکرد کاردرمانی با هدف بازگرداندن و بهبودی بخشیدن به نقایص عملکردی با حمایت و تسهیل ظرفیت مغزی برای بازیابی و انعطافپذیری مغز میباشد. این رویکرد از تئوریهای بهبودی آسیبهای مغزی نشأت گرفته است. که به عنوان یک ظرفیت برای بازیابی عملکرد درنظر گرفته میشود، مانند روند جوانهزنی آکسونی، شکلپذیری سیناپسی و سازماندهی دوبارهی عملکرد در نواحی از مغز که آسیب ندیدهاند تا نواحی آسیب دیده را پوشش دهند. روشهای درمانی به هدف بهبودی آسیبهای خاص (مانند آموزش حافظه، تمرینات رومیزی درکی) هستند تا با بهبودی این اجزاء باعث بهبودی در عملکرد شوند.
این رویکرد تأکید میکند که نقایص شناختی به ایجاد تغییرات در پی آسیب مغزی، مقاومت نشان میدهند، و بر اساس این فرض است که بهبودی در سیستم عصبی مرکزی محدود میباشد. تمرکز روی عملکردهای بهینهی باقی مانده و استفاده از ظرفیتهای باقیماندهی فرد برای یادگیری استراتژیها و تکنیکها، جهت غلبه بر مشکلات میباشد و همچنین با دستکاری محیط جهت برآوردن نیازهای فرد هماهنگ میباشد. بهبودی در تواناییهای عملکردی از طریق استفاده از راهبردها و تکنیکها برای جبران نقایص، ایجاد میگردد. روشهای درمانی از تئوریهای یادگیری بهره میبرند و میتواند شامل انطباق فعالیتها یا محیط برای جبران محدودیتهای دائمی و به حداکثر رساندن استقلال باشد. در مورد فردی با نقایص مداوم در تمایز شکل از زمینه استفاده از رنگهای روشن برای تفاوت قائل شدن کاسههای سفالی در یک آشپزخانه شلوغ، به پیدا کردن و شناسایی ظروف کمک میکند.
هدف اصلی کاردرمانی
این یک وظیفهی اخلاقی همهی خدمات سلامت است که بهترین نتیجه را برای هر مراجع بخواهند. هدف اصلی همه مداخلات توانمند ساختن مراجع برای رسیدن به سطح بهینهی استقلال عملکردی در همه حیطههای زندگی با بهترین شرایط سلامت ممکن میباشد. درمان معمولاً اوّلین رویکرد همگرا با هدف بازیابی و جبران ساختارها و عملکردهای بدنی آسیب دیده میباشد.
تطابق میتواند به عنوان قسمتی از یک برنامهی کلی کاردرمانی و یا اگر که مراجع به یک سطح ثابتی از بهبودی درونی برسد و دیگر هیچ نشانهای از پیشرفت بیشتر در او دیده نشود به عنوان یک رویکرد غالب استفاده گردد. برای یک فرد، تطابق یک فعالیت برای کاهش نیازهای شناختی آن در مراحل اوّلیه توانبخشی میتواند بسیار مهم باشد. هر چقدر که عملکرد بیمار بهبود بیابد، تطابقات برای افزایش چالش فعالیتها و نزدیک کردن عملکرد مراجع به پارامترهای طبیعی حذف میشوند. در این راه، تطابق به عنوان یک تکنیک برای درجهبندی مداخله، با یک رویکرد درمانی استفاده میشد.
تطابق به عنوان یک رویکرد میتواند باعث تطابق محیط مراجع برای آمادهسازی برگشتن او به خانه و یا آموزش استفاده از تجهیزات برای جبران آسیبهای دائمی باشد. برای مثال، در مورد آسیب حافظه، مراجع میتواند از یک جدول زمانی نوشته شده یا یادآورنده برای حمایت او در کارهای روزمرهاش استفاده کند.
رویکرد عملکردی کاردرمانی
درحقیقت یک درمانگر به ندرت از یک رویکرد برای نادیده گرفتن کامل رویکردهای دیگر، استفاده خواهد کرد. ترکیب رویکردها و تکنیکها که با یک برنامه توانبخشی به کار گرفته میشوند، از ارزیابی و آنالیز قدرت و مشکلات مراجع و حقیقت پاتولوژی یا آسیب، نشأت میگیرد.
لی و همکارانش یک مدل عملکردی از توانبخشی شناختی را ارائه دادند و این گونه استدلال کردند که مداخلات کاردرمانی تعادلی بین رویکردهای درمانی و جبرانی هست. تمایز بین درجه پلاستیسیتی و پتانسیل برای درمان با سیستم عصبی مرکزی هر شخصی، غیرممکن است. به جای تلاش برای طبقهبندی که آیا یک مراجع در هر مرحلهای از روند توانبخشی، پتانسیل برای درمان دارد یا نه، مدل عملکردی، دیدگاه مراجع محور را حمایت میکند که عملکرد نتیجه تعامل بین فاکتورهای محیطی خارجی با فاکتورهای مربوط به مراجع میباشد. همچنین، هر فعالیتی که در یک محیط انجام میشود، ویژگیهای هر دو رویکرد درمانی و تطابقی را خواهد داشت. تعادل بین دو رویکرد درمانی و تطابقی از به رسمیت شناختن و استفاده از هر موقعیت با هدف درمانی تا آن جایی که ممکن باشد و ارزیابی دقیق عملکردها و پیشرفت مراجع، به وجود میآید.
فاکتورهای محیطی، عملکرد را تسهیل میکنند و یا باز میدارند. شواهدی برای این موضوع از تحقیقاتی که در حوزهی حافظه و یادآوری به دست میآید، حاصل میشود. بسیاری از کاردرمانگران این را در ارزیابی بیماران دمانس میبینند، فردی که نمیتواند در یک آشپزخانه ناآشنا اشیاء را مکانیابی کند یا وظایف را به صورت متوالی انجام دهد، میتواند همان وظایف را در خانه خود بدون هیچ مشکلی انجام دهد. ما به صورت دائمی راهنماییهایی را از محیط به منظور عملکرد مناسب و مؤثّر، میگیریم. وقتی که راهنماها تغییر کرده یا غائب باشند، نیازهای شناختی بیشتری، برای حل مشکلات، مکانیابی، شناسایی و یادگیری استفاده از اشیاء ناآشنا، یا اعمال دانستههای قبلی بر یک موقعیت جدید (انتقال مهارتها) بر ما قرار داده میشود.
دانش در مورد نقش بافتار در عملکرد، کاردرمانگران را قادر میسازد که محیط و فعالیت را برای درمان با تطابق، دستکاری کنند. رویکرد عملکردی کاردرمانی تشخیص میدهد که روند پایهای شناختی در هر فعالیت یا موقعیتی درگیر میشود، بنابراین، آیا به دنبال درمان یا تطابق نیازها بر اساس شناخت برای یادگیری و انتقال یادگیری به یک یا چند موقعیت ساخته میشوند؟ بدون توجّه به رویکرد، تمام مداخلات درمانی نیازمند یادگیری مراجع هستند، حال آن که، یک مراجع نیازمند یادگیری دوبارهی فعالیتها و مهارتهای قبلی است یا یادگیری راههای تازه برای جبران تواناییهای از دست رفته و یا یادگیری مهارتهای جدید برای اوّلین بار. برای بیشتر خواندن درمورد عمومی کردن درمان به مراجعه شود.
سوالات متداول:
1-چه کسانی نیاز به کاردرمانی دارند؟
افراد در هر سنی با اختلالات جسمی (مثل سکته مغزی، آسیب دست)، ذهنی (اوتیسم، سندرم داون)، شناختی، روانی یا تأخیر رشدی میتوانند از کاردرمانی بهرهمند شوند.
2- کاردرمانی چگونه در کودکان مؤثر است؟
با فعالیتهای هدفمند و بازیمحور، تمرین هماهنگی، دقت، توجه، مهارتهای اجتماعی و عملکرد اجرایی، کاردرمانی به رشد شناختی–حرکتی کودکان کمک میکند.
هنگامی که کودک وارد مدرسه میشود، فرصتهای او برای تمرین مهارتهایش جهت آرام ماندن افزایش مییابد. مدرسه شرایط غیرقابل پیشبینی متعددی را همه روزه فراهم میکند که البته برای بزرگسالان معمولاً قابل پیشبینی است. بهتر است که قبل از روز اول مدرسه با معلم کودک اوتیسم حرف زده شود و برخی از نیازهای خاص کودک، توضیح داده شود. معلمها تمایل دارند که کلاسشان آرام و سازمان یافته باشد. بسیاری از فعالیتهای آرام کننده که میتواند به کودک اوتیسم کمک کند با همان تأثیر مثبت به همکلاسیهای وی نیز میتواند کمک کننده باشد. یک معلم بااستعداد، مزیت برخی از این پیشنهادات را در نظر میگیرد و آنها را برای همهی دانشآموزان خود به کار میبرد. در واقع این فرصت مناسبی برای کودک اوتیسم جهت کنترل بیقراری در مدرسه است تا بدون تنها شدن، چیزی را که میخواهد به دست بیاورد. مرکز تشخیص و درمان اوتیسم به صورت تخصصی در حیطه ارائه تکنیک های رفتاردرمانی جهت کنترل بیقراری کودک فعال است. از دیگر خدمات مرکز کاردرمانی اوتیسم و گفتاردرمانی اوتیسم می باشد.
علل بیقراری کودکان اوتیسم در مدرسه چیست؟
جای تعجب نیست که کودکان و نوجوانان اوتیستیک اضطراب را تجربه می کنند، به خصوص در مدرسه. اگر به آن فکر کنیم، مدرسه مکانی است که آن ها بیشترین افراد، بیشترین تغییرات بالقوه و کمترین میزان کنترل را تجربه خواهند کرد. آن ها باید روز به روز با انتخاب کمی در مورد این که چه کسی، چه چیزی و چه زمانی به مدرسه بروند. مدرسه تقریباً نیمی از ساعات بیداری یک کودک را به خود اختصاص می دهد و در محیط فیزیکی قرار دارد که ممکن است برای افراد دارای تفاوت های حسی آسان نباشد. کودکان مبتلا به اوتیسم در طول روز در مدرسه آسیب پذیر به نظر می رسند و اغلب در انتظار یا در پاسخ به رویداد های خاصی مانند صدای زنگ مدرسه، اشتباه کردن یا داشتن معلم جایگزین برای آن روز، اضطراب شدید را تجربه می کنند. گاهی اوقات، سطح اضطراب ممکن است بیشتر از ویژگی های تشخیصی اوتیسم، ناتوان کننده تلقی شود. تفاوت های کیفی در بروز اضطراب در کودکان مبتلا به اوتیسم در مقایسه با کودکان معمولی وجود دارد. فوبیا ممکن است در پاسخ به ویژگی های خاص اوتیسمی ایجاد شود. به عنوان مثال، حساسیت شنوایی شدید به صدا های خاص – مانند رعد و برق، لوازم برقی و فریاد زدن کسی – ممکن است پاسخ های شدید و در واقع دردناکی را ایجاد کند، با فوبیای ناشی از این صداها و موقعیت های مرتبط. ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن ممکن است ناشی از اختلالات در نظریه ذهن و دشواری ها در تعیین افکار و انگیزه های همسالان باشد. کودکان معمولی به طور شهودی می دانند که برخی از اشکال خنده خیرخواهانه هستند و خنده می تواند در دوستی به عنوان نشانه ای از شادی متقابل بیان شود، نه همیشه تمسخر. ممکن است اضطراب مرتبط با موقعیت های اجتماعی پیچیده و احتمالاً جدید، مانند جشن های تولد، و اضطراب عملکرد از نظر توانایی به کارگیری پاسخ ها و رفتار های اجتماعی آموخته شده در محیط های اجتماعی واقعی وجود داشته باشد. سطح بالای اضطراب تجربه شده در موقعیت های اجتماعی، مانند کلاس درس یا زمین بازی، ممکن است منجر به استفاده کودک از استراتژی های مقابله ای شود که به تشخیص اضطراب جدایی منجر می شود، جایی که کودک واقعاً به راهنمایی و اطمینان خاطر از والدین نیاز دارد و گنگی موقعیتی (از نظر واکنش فرار، مبارزه و انجماد به اضطراب)، جایی که کودک قادر به صحبت کردن در کلاس درس نیست، اما وقتی در خانه آرام است، به طور کلامی روان است.
بیقراری کودکان اوتیسم در مدرسه میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که معمولاً به ترکیبی از عوامل محیطی، حسی، ارتباطی و هیجانی مربوط میشود. در اینجا مهمترین علل را برایت جمعبندی میکنم:
1-حساسیتهای حسی:
کودکان اوتیسم ممکن است نسبت به صداهای بلند، نورهای شدید، بوی تند یا لمس دیگران حساس باشند. محیطهای شلوغ و پر سر و صدا مانند کلاس درس یا زنگ تفریح میتواند باعث تحریک بیش از حد آنها شود و بیقراری ایجاد کند.
2-مشکلات ارتباطی:
بسیاری از این کودکان در درک یا بیان نیازها و احساسات خود مشکل دارند. ناتوانی در ابراز خواستهها یا فهمیدن دستورات معلم میتواند باعث ناامیدی و بیقراری شود.
3-اضطراب و استرس:
تغییر در برنامه روزانه، انتظارات آموزشی بالا، یا حتی تعاملات اجتماعی میتواند برای کودک استرسزا باشد و به رفتارهای بیقرار منجر شود.
4-مشکلات در درک قوانین اجتماعی:
کودکان اوتیسم ممکن است قوانین نانوشتهی رفتار در مدرسه (مثل نوبت گرفتن یا رعایت سکوت) را درک نکنند، که این موضوع باعث سوءتفاهم و رفتارهای پرتنش میشود.
5-عدم دریافت حمایتهای لازم:
نبود استراتژیهای حمایتی (مثل کمک مربی، فضاهای آرامشبخش یا روشهای تدریس مناسب) میتواند مشکلات را تشدید کند.
6-نیاز به حرکت (هایپر اکتیویتی حسی):
برخی کودکان اوتیسم نیاز شدیدی به حرکت کردن دارند (مانند دویدن، تاب خوردن یا فشار دادن عضلات)، و نبود فرصتهای کافی برای این حرکات باعث بیقراری میشود.
7-عدم توانایی در تنظیم هیجانات:
آنها ممکن است در کنترل احساسات شدید (مثل خشم، ترس یا خوشحالی زیاد) مشکل داشته باشند، که نتیجهی آن رفتارهای ناگهانی و بیقرار است.
اوتیسم و کنترل بیقراری در مدرسه
تکنیکهای زیر پیشنهاداتی هستند که در بسیاری از کلاسهای درسی برای دانشآموزان در هر سنی، نتیجه دادهاند. معلمها و دستیاران باید این فعالیتها را در کلاس با کودکان اوتیسم تمرین کنند؛ بنابرین نیاز دارند در برقراری ارتباط، علاقه و شور و شوق خود را به کار گیرند.
فعالیتهای پر تحرک را پس از تمام کردن فعالیتی و رفتن به سراغ فعالیت دیگر به کار گیرید. به عنوان مثال هنگامی که موقع آن رسیده که کودکان رنگآمیزی را کنار بگذارند و یک کتاب بیرون بیاورند؛ یک دقیقه صبر کنید، دانشآموزان موظفاند بایستند و تا جای ممکن، به بدنشان کش و قوس دهند. همزمان با کشش، دانشآموزان باید یک نفس عمیق بکشند. سپس باید دستهای خود را به سمت زمین پایین بیاورند و تمام هوایی که نفس کشیدهاند را بیرون دهند. یک شمارش کوچک تا پنج برای هر دم و بازدم داشته باشند. سپس دانشآموزان باید به صندلیهای خود بازگردند و برای درس بعدی آماده شوند. این تکنیک میتواند سه یا چهار دفعه تکرار شود و همهی دانشآموزان با هم خم و راست شوند.
۲. تنفس عمیق همیشه راه خوبی برای کودک در جهت احساس آرامش است. استفاده از راهنماییهایی مانند ((گلها را بو بکش)) یا ((شمعها را فوت کن)) باعث درک کودک میشود. اینها پیشنهادات رایجی هستند که کودک میتواند به آنها ارتباط برقرار کند.
((خودتان را صمیمانه در آغوش بگیرید.)) تمامی کودکان نیاز دارند خودشان را دوست داشته باشند. هنگامی که جو متشنج است، زمان خوبی است که خودت را محکم در آغوش خودت بفشاری، کودک میبایست بازوهایش را دور شانههای خود بپیچد و محکم فشار دهد و به خودش بگوید (یا اگر به صورت گروهی انجام میدهند با صدای بلند بگوید) ((من بی نظیر هستم)). با انجام این کار کودک از آغوش عمیق و پیام مثبت بهرهمند میشود.
حرکت شنا روی دیوار کلاس، پس از بازگشت از فعالیتی که از کلاس خارج شده بودند، فوقالعاده است. معلم تمامی کودکان را رو به دیوار به صف میکند. کودکان حدود ۳۰ سانتیمتر (یک فوت) از دیوار فاصله میگیرند. به کودکان اجازه دهید تا ده شماره، با تمام قدرتشان، دیوار را هل دهند. آرنجها میتواند خم باشد یا نباشد، پاهایشان باید با قدرت به زمین متصل شده و حرکت نکند. از آنها بخواهید حرکت را ۳ بار تکرار کنند به این ترتیب آنها هنگام بازگشت به کلاس خسته و آرام خواهند بود.
کودک ممکن است به میزانی از تمرین در طول روز احتیاج داشته باشد. او ممکن است ترجیح دهد برخی حرکات را هنگامی که در کلاس نشسته و پشت میز است، انجام دهد. در این مواقع کودک به حالت نشسته باقی میماند و میتواند دستهایش را به زیر صندلی خود برساند. سپس کودک تا جایی که میتواند خود را بالا میکشد. وی این حرکات را ۳ یا ۵ بار یا هر تعدادی که نیاز دارد، آرام شود، انجام میدهد. همچنین میتواند با دستها یا پاهایش به پایین فشار دهد.
یک باند کشی را اطراف قسمت پایینی صندلی کودک متصل کنید تا بعضی تمرینات آرام کننده را در حین نشستن روی صندلی انجام دهد. کودک در حالیکه نشسته است باند را با پاهای خود میکشد. اگر باند کشی در دسترس نباشد، کودک به سادگی پاهای خود را دور پایههای صندلی میپیچد و به هم فشار میدهد. صندلی نباید بالا برود؛ و همچنان روی زمین باقی بماند.
احساس آرامش در نشستن روی صندلی و پشت میز ممکن است برای هر کودکی چالش برانگیز باشد. مهم است که اسباب و اثاثیهی مدرسه از نظر اندازه برای کودک مناسب باشد. این امر برخی از سختیهای تحمل نشستن را کاهش میدهد. کودک وقتی روی صندلی مینشیند باید کف پاهایش به زمین برسد و زانوهایش ۹۰ درجه خم شده باشند. میز تحریر باید به اندازهای کم ارتفاع باشد که کودک بتواند به آسانی به روی آن دسترسی داشته باشد؛ در حالیکه شانههایش راحت هستند و آرنجها با زاویهی ۹۰ درجه خم شدهاند. اگر در زمان نشستن پاهای کودک آویزان باشد، نشان میدهد که میز و صندلی بزرگ هستند. اگر میز و صندلی در اندازهی صحیح در دسترس نباشد، استفاده از یک جعبهی محکم برای استراحت پاهای کودک به شکل صاف روی آن و یا هر گونه تطابق دیگری میتواند فکر خوبی باشد.
برنامههای روزانهی تصویری برای کنترل بیقراری کودک اوتیسم
تا این قسمت، شما دریافتهاید که استفاده از تصاویر در فهم ترتیب کارهای روز به کودک کمک میکند. این امر در مورد مدرسه نیز صدق میکند. حتی اگر کودک توانایی گفتاری دارد و صحبت می کند و وقتی با او حرف زده میشود، پاسخ میدهد؛ کودکان با اختلالات طیف اتیسم، معمولاً وقتی که یک تصویر یا حروف نوشته شده در انتقال پیام، مورد استفاده قرار میگیرد درک پیام برایشان آسانتر است. معلمها میتوانند به آسانی دستورالعملها را روی تخته سیاه بنویسند تا کودک آنها را انجام دهند. استفاده از برنامهی تصویری اهمیت ویژهای در مدرسه دارد. کودک موارد زیادی برای یادگیری، عادت کردن و پاسخ دادن دارد.
به معلم توضیح دهید که استفاده از تصاویر یا لغات نوشته شده، همراه با لغات گفته شده، بیش از یک راه برای فهم آنچه که از کودک انتظار میرود، در اختیار او قرار میدهد. این روش تمامی امور مهم پیشبینی شده برای این که به احساس امنیت و آرامش کودک کمک کند را تأمین میکند. برخی کودکان زمانی عملکرد خوبی دارند که برنامهی تصویری روازنه خود را روی میز تحریرشان داشته باشند. در این حالت آنها میتوانند به میزشان نگاه کنند و بدانند که فعالیت بعدی کدام است؛ بدون اینکه در کلاس به اطراف نگاه کنند و یا در تدریس معلم وقفه ایجاد کنند. انواع مختلفی از برنامهی تصویری وجود دارد. نوع محبوب آن مربعهای 5/2 سانتیمتری (یک اینچی) هستند که تصویر یک فعالیت بر روی آنها قرار میگیرد. فعالیت با یک تصویر یا نماد و یک کلمه در زیر آن مشخص میشود. تصاویر به صورت ورقه ورقه شده و با ترتیب روی صفحه با چسپ جای میگیرند. بعد از اتمام هر فعالیت، تصویر برداشته میشود و در یک صفحه یا پاکت نامهی مخصوص کارهای تمام شده، قرار میگیرد. با این روش تصویر میتواند برای روز بعدی نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
کودکان اوتیسم با استفاده از حواسهای بسیاری یاد میگیرند
فهمیدن این موضوع که چه چیزی دارد آموزش داده میشود، به کودک اوتیسم کمک میکند تا شوق یادگیریاش بیشتر شود. هنگامی که کودک نسبت به مدرسه هیجان زده شود؛ شور و اشتیاقش نیز بیشتر خواهد شد. احساس خوشحالی به کودک کمک میکند که آرام باشد و یادگیریاش بهتر شود. برای کودکان با اختلالات طیف اتیسم استفاده از آهنگ و قافیه، بهترین روش یادگیری است. ممکن است شما متوجه شده باشید که چگونه کودک به آهنگهای مشخص و صداهای موزیکال واکنش نشان میدهد. این اولویتها میتوانند با معلم مطرح شوند و به عنوان ابزار مناسبی جهت آموزش مورد استفاده قرار بگیرند. آموزش «عمل به جای گفتن» نیز یک روش مؤثر برای کودک است. به جای آموزش ریاضی به تنهایی و با کاغذ و قلم، معلم کودک را تشویق کنید که به کودک {اجازه دهد از اشیا برای به نشان دادن اعداد استفاده کند. یادگیری موضوعات مختلف در یک درس مثل ریاضی، به کودک دچار اختلال و بقیهی افراد حاضر در کلاس نشان میدهد که درس مربوطه چقدر با زندگی روزمره در انطباق است. مثال دیگر زمانی است که معلم تقویم را بررسی میکند. او میتواند در مورد اعداد، رویدادهای کنونی، وضعیت آب و هوا و موارد دیگر آموزش دهد.
منابع:
attwoodandgarnettevents.com
autism.org.uk
سوالات متداول:
1- آیا وجود یک برنامهی روزانهی ثابت میتواند به کاهش بیقراری فرزندم کمک کند؟
بله، داشتن برنامهی روزانهی منظم و قابل پیشبینی یکی از بهترین راهها برای کاهش اضطراب و بیقراری در کودکان اوتیسم است. این کودکان به ساختار مشخص و دانستن اینکه “بعد از چه اتفاقی” میافتد نیاز دارند. بهتر است معلم و والدین با کمک تصاویر، جداول یا نمادها، این برنامه را به کودک نشان دهند.
2-در صورت بیقراری شدید فرزندم، آیا بهتر است مدرسه رفتن او را متوقف کنم یا راهکارهای حمایتی را بیشتر کنم؟
متوقف کردن مدرسه رفتن توصیه نمیشود مگر در شرایط بسیار ویژه. در اغلب موارد، بهتر است با افزایش راهکارهای حمایتی مانند ارائه کمک مربی، اصلاح محیط مدرسه، تنظیم برنامههای فردی آموزشی (IEP) و همکاری تنگاتنگ با معلم، مشکل را مدیریت کرد.
کاردرمانی شناختی بر جنبه مهمی از مشکلات بیمارانی نظیر افراد با آسیب مغزی، سکته و یا آلزایمر همچنین کودکان با اختلالات ذهنی موثر است. ICF یا چارچوب طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت از چشمانداز توانبخشی، همه اجزا زندگی فرد را که میتواند بر سلامتی مؤثر باشد را طبقهبندی و کدگذاری کرده است. در مورد افراد دارای اختلالات عملکردی شناختی، این طبقهبندی ارزیابی و طراحی مداخلات جهت محدودیت در فعالیت و مشارکت را تسهیل میکند. همچنین این سیستم کشف تسهیلکنندهها و موانع محیطی فرد را در بافتار مخصوص وی ایجاد میکند. نشاندادهشده است که تیم چند متخصصه سکته مغزی نیز تفکر همهجانبه جهت شفافسازی ارتباطات اعضا تیم و نقش آنها را افزایش میدهد؛ بنابراین چهارچوبی برای استفاده و افزایش آگاهی از ماهیت و تأثیر اختلالات شناختی خاص در تیم چند متخصصه در اختیار قرار میدهد. البته چهارچوب ICF محدودیتهایی نیز دارد، از جمله جزء عوامل شخصی که طبقهبندی نشده و در مدلهای کاردرمانی مطرح و به همراه این چهارچوب باید استفاده شود. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه توانبخشی پیشرفته با استفاده از چهار چوب ها و تکنیک های روز دنیا به درمان بیماران می پردازد. در این مطلب به توضیح چهار چوب ICF در کاردرمانی شناختی پرداخته می شود.
اگر شما از هر نوع اختلال جسمی همچون عوارض ناشی از جراحی یا سایر مشکلات حرکتی رنج می برید، می توانید به مرکز کاردرمانی دکتر صابر در غرب و شرق تهران جهت بررسی وضعیت مشکلات خود یا انجام کاردرمانی در منزل مراجعه نمایید. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با جمعی از متخصصین کاردرمانی شناختی، جسمی، ذهنی،گفتاردرمانی مجرب، حرفه ای ترین خدمات کاردرمانی و گفتاردرمانی را در تهران ارائه می دهد.
چهار چوب ICF در کاردرمانی شناختی
در چهارچوب ICF ، همهی مدل های درمانی، تکالیف و نقشهایی که در حوزهی توجه کاردرمانگران قرار دارد، انجام می شود. کالج کاردرمانی انگلستان خاطرنشان کرد که ICF بهخوبی “مفهوم سلامت و ناتوانی را بجای تشخیص و علت پزشکی بر مشکلات افراد در بافتارشان منتقل کرده است”.
در حمایت از این ادعا میتوان طبقهبندیهای استفاده شده توسط ICF را مشاهده کرد که در موازات با مفاهیم کاردرمانی شناختی و تعریف انسان بهعنوان موجود، آکوپیشنال، قرار دارند. چهارچوب مورداستفاده توسط کار درمانگران شباهتهای معنیداری با قسمت اعظمی از ICF ،دارد که ترجمان اطلاعات تخصصی حرفه کاردرمانی را به شکل شناخته شده بینالمللی و چند متخصصه ممکن میسازد. اما ICF به علت ماهیت چند هدفی و حرفهای بودن نمیتواند همه تغییرات در طبقهبندی وضعیت انسان را توصیف کند؛ بنابراین هر حرفه بهداشتی به تمرکز و تخصصیشدن در جنبههای مختلف مطابق زبان و مفاهیم حرفه خود نیاز دارد. به طور خلاصه، ICF از طبقهبندی هر کاری که انجام میدهیم عاجز است. OTPF بنا به نیاز کار درمانگران جهت تحلیل فعالیتها بنا به خصوصیاتشان، نیازها و تواناییهای فرد برای اجرای فعالیت اختصاصی شده است؛ بنابراین مهارتها و الگوهای اجرایی و نیازهای فعالیت مواردی است که بهدقت در ICF ذکر نگردیدهاند. لذا استفاده از ICF باید در تیم چند متخصصه و با چهارچوبهای حرفهای همراه شوند.
ICF و OTPF برای کسب اطلاعات درباره نقش و عملکردهای کاردرمانی شناختی در توانبخشی شناختی استفاده میشوند. سایر چهارچوبها مانند چهارچوب مفهومی اروپایی برای کار درمانگران نیز میتوانند استفاده شوند. توصیه میشود کاردرمانگران در کنار ICF مدل کاردرمانی را انتخاب کنند که بتواند نیازهای مراجع و خدمات موردنیاز را به بهترین وجه برآورده سازد.
کاردرمانی شناختی
بسیاری از دانشجویان کاردرمانی شناختی از مدلهای تئوریکی و چهارچوبهای مختلفی برای مشخصکردن، سازماندهی و درک نیازها و مشکلات آکوپیشنال افراد و گروههایی که با آنها سروکار دارند، استفاده میکنند. این دو چهارچوب ما را برای سازماندهی اطلاعات بزرگ و گسسته به شیوه سیستماتیک و تعیین ارتباط آنها یاری میدهند.
آن چه را که این چهارچوبها ارائه نمیدهند، تئوریها یا توضیحاتی درباره چگونگی ایجاد یک پدیده یا ارتباطات آن و همچنین عدم معرفی ابزار، شیوه یا تکنیکی جهت بررسی نیازها و مشکلات اکوپیشنال فرد است. البته مورد آخر توسط تئوریهای شناختی، توانبخشی و پایههای حرفهی کاردرمانی معرفی میشود.
نمونه مراجع: آقای ب ۳۵ساله که به علت تصادف دو چرخهاش با یک اتومبیل دچار ضربهمغزی شده است. وی دچار برخی آسیبهای بافت نرم (بریدگی و کبودی) شده است اما این آسیبها به سرعت رفع شدهاند. او در یک رستوران مشغول به کار و با والدینش زندگی میکرده است. او بعد از ۲ هفته بستری شدن در بیمارستان مرخص گردیده و به تیم توانبخشی که شامل کاردرمانی بود، ارجاع داده شده. است در مصاحبهی ابتدایی مشکلاتی در حافظه وی شناسایی شده است والدین او تغییراتی را در رفتارش مانند عدم اقدام به انجام مهارتهای خود مراقبتی و روزمره فراموشی و حواسپرتی را گزارش دادند. ارزیابیهای بعدی مشکلاتی را در بازیابی و بازشناسی، حل مسئله، تفکر انتزاعی و محاسبه نشان دادند. سایر جنبههای شناخت برای مثال، حافظه کوتاه مدت، توالی و مهارتهای ساده ریاضی در محدودهی طبیعی بودند.
با استفاده از چهارچوب ICF این نقایص شناختی و عملکرد آکوپیشنال (سطح فعالیت و مشارکت) و شناسایی عوامل محیطی (موانع و تسیهل کنندهها ) را مشخص کنید. توجه کنید که چگونه با استفاده از این چهارچوب میتوان ارتباط ناتوانی، عملکرد و عوامل زمینهای این فرد را مشخص کرد.
استفاده از چهار چوب ICF
این مثال موردی استفاده از چهارچوب ICF را نشان و یک روش سیستماتیک برای ایجاد تغییر در شرایط سلامتی که بر عملکرد کاری آقای ب اثر، گذاشته معرفی میکند مهارتهای خاص ا و دانش کاردرمان برای اکتشاف، درک و تشخیص تعاملات این اجزا ضروری میباشد. علاوه بر این، اجزا و تعاریف چهارچوب، پایه ICF دو جز فعالیت و مشارکت هر فرد که توانایی وی را مشخص میکنند، تعریف میکند که تحت عنوان واژههای ظرفیت و عملکرد نامیده میشوند.
“ظرفیت” یک توصیف کننده است که به قابلیت و توانایی فرد اشاره و بالاترین سطح عملکرد فرد در محیط استاندارد میباشد (برای مثال در یک آزمایشگاه یا آشپزخانه بخش توانبخشی).
“عملکرد” به عملکرد واقعی فرد در بافتار و محیط طبیعی (برای مثال در مرکز خرید محله یا آشپزخانه خود فرد) اشاره میکند. در مورد آقای ب، وی ممکن است تا بتواند در یک محیط آشنا یک وعدهی غذایی را به علت سرنخهای بینایی و زمینهای که وجود دارند آماده سازد، اما ممکن است برای انجام همین کار در آشپزخانه بخش توانبخشی که ناآشنا میباشد، ناتوان. باشد. این مسئله اهمیت ارزیابی اجزای تواناییهای فرد و همچنین ظرفیت محدود برای یک فعالیت خاص را مینمایاند که ضرورتاً عملکرد محدود فرد را، پیش بینی نمیکند. در مقابل، عملکرد موفق در یک فعالیت نمیتواند نمایانگر یک ظرفیت طبیعی باشد بکارگیری این مسئله در بالین، با استفاده از تست نوروسایکولوژی” بازشناسی شی” است که محدودیت پردازش شناختی را شناسایی میکند. بررسیهای بیشتر در محیط عادی فرد و بافتار وی جهت تشخیص وسعت مشکلات در زندگی روزمره، نیز توصیه میشود.
هدف مداخلات کاردرمانی شناختی، بهبود فعالیت و مشارکت فردی از طریق اجرای چند رشته ای و فراگیر برنامه های یکپارچه کاردرمانی برای بهینه سازی عملکرد است. کاردرمانی شناختی بر اساس مدل زیستی – روانی – اجتماعی است، به اصول فرد محوری و جهت گیری عملکردی پایبند است و برنامه های مداخله ای فردی را در زمینه های مختلف اجرا می کند. در عملکرد بالینی، توصیه شد که فرآیند استاندارد مبتنی بر ICF دنبال شود و به طور سیستماتیک از طبقه بندی های بین المللی خانواده سازمان بهداشت جهانی استفاده شود. یک مفهوم کاردرمانی و سیستم روش شناختی مبتنی بر ICF و یک مدل جامع اجرای کاردرمانی بالینی ایجاد شده است که هدف مداخلات کاردرمانی مبتنی بر فعالیت و مشارکت بر اساس آن است، و سطح سیستماتیک، ساختار یافته، استاندارد و پالایش شده کاردرمانی را افزایش می دهد. به منظور افزایش استدلال کاردرمانی در عملکرد بالینی، عناصر مختلفی مانند رویکرد مراجع محور، مراقبت مبتنی بر شواهد و کار بین رشته ای باید در نظر گرفته شوند، اما این یک چالش است. بر اساس تحقیقات، نه می توان با اطمینان اثبات کرد و نه می توان با اطمینان رد کرد که کاردرمانی برای اختلال شناختی یک درمان موثر برای بیماران بزرگسال با آسیب های سیستم عصبی مرکزی در مقایسه با عدم کاردرمانی است. ارزیابی های شناختی کاردرمانی ابزاری اغلب دست کم گرفته شده در جعبه ابزار یک کاردرمانگر هستند. مهارت های شناختی عملکردی در میزان سازگاری بیماران با تغییراتی که آسیب ها و بستری های عمده در بیمارستان می توانند ایجاد کنند، محوری هستند. درک عملکرد شناختی بیمار می تواند به ما درمانگران کمک کند تا با آن ها در جایی که هستند ملاقات کنیم و مداخلات خود را به بهترین شکل برای حمایت از آن ها در طول فرآیند بهبودی هدایت کنیم. ارزیابی های شناختی کاردرمانی به ایجاد یک عملکرد پایه از پردازش، حافظه کوتاه مدت و بلند مدت، آگاهی از ایمنی، قضاوت و مهارت های حل مسئله کمک می کنند. سایر مهارت های مرتبط با شناخت شامل توجه، بینش و عملکرد اجرایی کلی هستند. به عنوان کاردرمانگران، ما نقشی بسیار گسترده تر از صرفاً توانبخشی استقلال به معنای بیومکانیکی ایفا می کنیم. ما به هر یک از بیماران خود به صورت جامع نگاه می کنیم، از جمله ارزیابی شناخت آن ها و این که چگونه این عامل استقلال و ایمنی روزانه آن ها را محدود یا حمایت می کند. مهارت های شناختی دست نخورده برای حرکت در محیط ها یا موقعیت های جدید ضروری هستند، و درک مجموعه مهارت های شناختی بیماران مان به ما کمک می کند تا درمان های خود را نه تنها برای آموزش بدن، بلکه برای تمرین مغز نیز هدایت کنیم.
با استفاده از چهارچوب ICF می توان نقایص شناختی و عملکرد آکوپیشنال (سطح فعالیت و مشارکت) و شناسایی عوامل محیطی (موانع و تسیهل کنندهها ) را در خصوص مشکلات بیمار مشخص نمود تا روند درمان را تسهیل کنیم.
2. آیا بر پایه چهارچوب ICF می توان همه اهداف درمانی را در کاردرمانی کودکان برآرده نمود؟
خیر، توصیه میشود کاردرمانگران در کنار ICF مدل های دیگر کاردرمانی را انتخاب کنند که بتواند نیازهای مراجع و خدمات موردنیاز را به بهترین وجه برآورده سازد.
سنجش لکنت بخشی از برنامه درمان است که به طور مفصل باید مورد بررسی قرار گیرد. درمانگر در آغاز هر جلسه کلینیکی یک سنجش عینی از شدت لکنت کودک به عمل می آورد که این سنجش بر مبنای شمارش تعداد موارد لکنت در طی گفتگو با درمانگر است. اما سنجش مهمتری که توسط والدین انجام میگیرد، شامل یک معیار 10 نمرهای شدت است که به سنجش شدت لکنت میپردازد. این معیار، برای ثبت روزانه شدت لکنت توسط والدین به کار میرود. بدین ترتیب والدین علاوه بر شدت لکنت، درمی یابند که در چه زمانی و چه مکانی لکنت حداقل و یا حداکثر شدت را دارد. به این دلیل سنجشهای درون و خارجِ کلینیک، اطلاعات مهمی را در اختیار برنامه لیدکامب قرار میدهد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه ارزیابی لکنت زبان در کودکان و درمان تخصصی آن فعالیت می نماید. تیم تخصص مرکز شامل گفتاردرمانان با تجربه، بازی درمانی و رفتاردرمانی و گفتاردرمانی در منزل… می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک -توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
سنجش لکنت در کودکان
گفتاردرمانی لکنت برای آگاهی از تأثیر درمان، سنجشهای جامع گفتار داخل و خارج کلینیک امری مهم تلقی میشود. زیرا در صورت عدم اثربخشی باید علت مشخص و مرتفع گردد. این مسئله به طور خاصی در هفته های آغازین برنامه پراهمیت تر است. در واقع سنجشهای در طول برنامه به هدایت تصمیمات درمانی منجر میشود و بدون آنها امکان انجام صحیح درمان وجود ندارد. بدیهی است که نقص در جمع آوری و تفسیر صحیح سنجشهای گفتار و ضعف در پاسخدهی بالینی مناسب به آنها منبع بروز مشکلات اساسی در اجرای برنامه لیدکامب است.
برنامه لیدکامب در دو مرحله اجرا میشود. در مرحله اول تلاش میشود تا کودک در موقعیتهای گفتاری روزمره دچار لکنت نشود. زمانی که لکنت زبان به مقدار مشخصی رسید، این مرحله پایان می یابد. در این مرحله از درمان، سنجشهای گفتار نیز انجام میشود. مزایای این سنجشها در مرحله دوم درمان مشخص میشود. البته سنجشهای گفتار در مرحله دوم همچنان انجام میشوند و نشان میدهند آیا کودک همچنان از مزایای درمان بهره میبرد یا خیر. چنانچه تأثیرات درمان در مرحله دوم ادامه داشته باشد، مراجعه خانواده به کلینیک کاهش مییابد و در نهایت به طور کامل متوقف میشود.
درمان لکنت زبان با روش لیدکامب
مرحله دوم برنامه لیدکامب بخشی از درمان است. معمولاً در سایر برنامههای درمانی برای این بخش از اصطلاح “تثبیت” استفاده میشود. در واقع این اصطلاح به پایان درمان اشاره دارد، و چون برنامه لیدکامب با چنین مفهومی موافق نیست، بنابراین در این برنامه از چنین اصطلاحی استفاده نمیشود. به عبارت دیگر مرحله دوم جز جدانشدنی برنامه لیدکامب است و مثل سایر درمانها به انتهای درمان افزوده نمیشود. والدین در این مرحله به تدریج بازخوردهای کلامی را کنار میگذارند و همزمان با کاهش مراجعه به کلینیک، مسئولیت کامل درمان را به عهده میگیرند.
در یک جلسه کلینیکی معمولاً در بدو ورود کودک و والد به جلسه، درمانگر شدت لکنت کودک را به صورت عینی میسنجد (این سنجش میتواند در هنگام صحبت کردند درمانگر – کودک یا والد – کودک و یا ترکیبی از این دو انجام گیرد). سپس با سنجشی که والدین از شدت روزانه لکنت در هفته گذشته گزارش مینمایند، مقایسه میکند. پس از آن والد و درمانگر درباره موضوعاتی نظیر بررسی پیشرفت کودک در هفته گذشته، و چگونگی پیشبرد درمان توسط والدین بحث مینمایند. در این میان چنانچه مشکلی وجود داشته باشد، درمانگر بازخورد و اطلاعات لازم را به والد ارائه میدهد، در مورد اعمال تغییرات لازم در هفته آینده با وی صحبت میکند، و در انتهای جلسه موارد لازم برای پیشبرد درمان در هفته آینده را به طور مختصر بیان میکند و از والدین میخواهد به منظور روشن شدن کلیه مسائل مبهم، سؤالات خود را مطرح نمایند
سنجش لکنت زبان پنهان
لکنت پنهان به مواردی اطلاق میشود که فرد تلاش میکند ناروانی گفتار خود را با تغییر الگوهای کلامی یا پرهیز از کلمات خاص پنهان کند. این نوع لکنت معمولاً در ارزیابیهای معمول نادیده گرفته میشود، چرا که نشانههای ظاهریِ کمتری دارد. تشخیص آن نیازمند روشهای غیرمستقیم، مانند مشاهدهی رفتارهای غیرکلامی (مثل لرزش لبها، تنش عضلانی) یا تحلیل گفتار در موقعیتهای استرسزا (مثل صحبت در جمع) است. برخی افراد از تکنیکهای جبرانی مانند جایگزینی کلمات، مکثهای طولانی یا تغییر سرعت گفتار استفاده میکنند تا لکنت خود را بپوشانند. پژوهشها نشان میدهند که لکنت پنهان میتواند تأثیرات روانی عمیقی داشته باشد، از جمله افزایش اضطراب و کاهش اعتمادبهنفس. برای ارزیابی دقیق، ابزارهایی مانند «مصاحبهی بالینی ساختاریافته» و «ثبت گفتار در محیطهای طبیعی» پیشنهاد میشوند.
نکتهی کلیدی در سنجش این نوع لکنت، توجه به ناهماهنگی بین گفتار ظاهری و احساس درونی فرد است. ترکیب دادههای خوداظهاری (مانند پرسشنامههای روانشناختی) با تحلیل عینی گفتار، به درک جامعتری از این پدیده کمک میکند.
معیارهای کمی و کیفی در سنجش لکنت زبان
ارزیابی ناروانی گفتار نیازمند ترکیب دو دسته معیارِ «کمی» و «کیفی» است تا تصویری کامل از وضعیت فرد ارائه دهد. معیارهای کمی شامل اندازهگیریهای عینی مانند تعداد تکرار هجاها، طول مکثها و درصد ناروانی در گفتار است. ابزارهایی مانند «شاخص شدت لکنت» (SSI-4) یا نرمافزارهای تحلیل صوت (مثل Praat) دادههای عددی دقیقی برای مقایسه و رصد پیشرفت فراهم میکنند.
از سوی دیگر، معیارهای کیفی بر جنبههای ذهنی و تجربهی فردی تمرکز دارند. این معیارها شامل تأثیر لکنت بر کیفیت زندگی، سطح اضطراب در موقعیتهای اجتماعی و نگرش فرد نسبت به گفتار خود است. روشهایی مانند مصاحبهی عمیق، پرسشنامههای استاندارد (مثل OASES) و مشاهدهی تعاملات روزمره در این دسته جای میگیرند.
ترکیب این دو رویکرد، به متخصصان کمک میکند تا نهتنها شدت لکنت، بلکه تأثیر آن بر عملکرد اجتماعی و روانی فرد را بسنجند. برای مثال، ممکن است فردی از نظر کمی نمرهی پایینی داشته باشد، اما از نظر کیفی، ناروانی گفتار به شدت بر شغل یا روابط او تأثیر گذاشته باشد. این یکپارچهسازی، پایهی طراحی برنامههای درمانی شخصیسازیشده است.
سوالات متداول:
1معیارهای اصلی در سنجش لکنت کدامند؟
معیارها به دو دسته کمی (مانند تعداد تکرار هجاها، درصد ناروانی) و کیفی (مانند اضطراب، خودپنداره) تقسیم میشوند. ترکیب این دو معیار، تصویر کاملتری از شدت لکنت و تأثیر آن بر زندگی فرد ارائه میدهد.
2-سنجش لکنت چقدر زمان میبرد؟
زمان ارزیابی بستگی به شدت لکنت و روشهای مورد استفاده دارد، اما معمولاً بین ۱ تا ۳ جلسه ۴۵ دقیقهای انجام میشود. در موارد پیچیده (مثل لکنت پنهان یا اختلالات همبود)، زمان بیشتری نیاز است
اختلال خواب و نخوابیدن در بسیاری از کودکان با علل مختلف ایجاد می شود. کشف علت اختلال در کودکان می تواند کمک بسزایی در درمان مشکلات خواب کند. یکی از مشکلات شایع کودکان اوتیسم اختلال در خواب می باشد. مرکز اوتیسم تهران در زمینه تشخیص و درمان کودکان اوتیسم به صورت تخصصی فعالیت می نماید. همچنین خدمات ماساژ درمانی اوتیسم، رفتاردرمانی و بازی درمانی اوتیسم می تواند در درمان اختلالات خواب در کودکان موثر باشد. کاردرمانی اوتیسم و گفتاردرمانی اوتیسم از درمان های توانبخشی کودکان اوتیسم است که توسط متخصصین مرکز اوتیسم تهران زیر نظر دکتر صابر ارائه می شود.
ممکن است این مورد برای کودکان با اختلالات طیف اتیسم مشکلساز باشد. چنانچه شما نسبت به فعالیتهایی که کودک از آن لذت میبرد آگاه باشید میتوانید به آرامش و خواب راحت کودک کمک کنید. به کودک تکنیکهایی را آموزش دهید که از طریق آن خودش را آرام کند تا بتواند بخوابد. البته اینکه کودک خودش همه موارد را مدیریت کند امکانپذیر نیست بنابراین روشهای زیر پیشنهاد میشود:
تلویزیون، کامپیوتر و… را ۳۰ دقیقه قبل از خواب خاموش کنید. نور تلویزیون یا کامپیوتر مزاحم آمادهسازی طبیعی برای خواب میشود.
گرما غالبا آرامبخش است. گرمای طبیعی و احساس آرامش از فاکتورهای موثر خواب هستند. شاید کودک از لحافی که سنگین هست نیز لذت ببرد. به کودک اجازه بدهید از آن استفاده کند حتی اگر هوا گرم باشد.
رایحه وانیلی و ارغوانی میتواند کودک را آرام کند.
روتینهای زمان خواب را حفظ کنید. این مورد باعث میشود که کودک بداند که زمان خواب است. از این روتینها میتوان به حمام، قصهگویی، خاموش کردن لامپ و… اشاره کرد.
ممکن است کودک از شما بخواهد کنارش باشید تا بخوابد. شاید از نوازش سر یا پشتش لذت ببرد. این مورد میتواند خوب باشد اما حواستان باشد که کودک به این مسئله وابسته نشود.
ریلکسیشن پیشرونده یک روش است که در بعضی افراد در هر رده سنی کمککننده است. کودکان با اختلالات طیف اتیسم از طبیعت متوالی بودن این روش خوششان میآید. به کودک بگویید یک قسمت از بدن خود را سفت کند و سپس شل کند. این کار از نوک انگشتان تا سر و از سر تا نوک انگشتان انجام میشود. زمان سفت نگه داشتن ۵ ثانیه است این روش در کودک احساس خستگی و شل بودن ایجاد میکند. بعد از مدتی کودک باید توالی را خودش مدیریت کند و مستقل این روش را انجام دهد.
زمان خواب و بیداری تغییر نکند حتی در پایان هفته. این مسئله به کودک در تقویت سیکل خواب و بیداری کمک خواهد کرد. کودک باید ۸ تا ۱۰ ساعت در شب بخوابد. روتینهای مربوط به قبل از خواب یک ساعت قبل از خواب شروع شود.
مسئولیت داشتن و فعالیت روزانه
داشتن فعالیت های روزانه و روتین از روش هاییست که می تواند در ایجاد عادت خوابیدن به آن ها کمک کند. همانطور که کودک باید از وسایل خود مراقبت کند، میتواند فعالیتهای روزمره سادهای هم داشته باشد. مشارکت در این فعالیتها باعث میشود که کودک احساس کند قسمتی از خانواده یا گروه یا کلاس یا جامعه است و در وی احساس تعلق ایجاد میشود.
این مورد از ۳ سالگی آغاز شود. کودک ۳ ساله شما ممکن است بتواند لباسها و اسباببازیها را داخل سبد بگذارد. قاشق و چنگال را روی میز غذاخوری بگذارد. این کارها را روزانه برای کودک در نظر بگیرید و به مرور زمان فعالیتها و مسئولیتهای وی را افزایش دهید.
رویکرد motor learning از رویکردهای کاردرمانی می باشد که از فعالیت های ساختاریافته جهت درمان مشکلات حرکتی استفاده می نماید. این رویکرد کمک میکند که کودک با استفاده از ۱- حل مسئله ۲- ارائه ی تقویت کننده حین تمرین ۳- فعالیتهای whole task ، اصلاح مهارت در فعالیتهای روزمره، اهداف حرکتی مورد نیاز را بدست آورند. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در حیطه مشکلات حرکتی کودکان با استفاده از تکنیک های مختلف درمانی فعالیت می نماید. خدمات گسترده مرکز شامل کاردرمانی جسمی، کاردرمانی حرکتی، کاردرمانی حسی، سنسوری روم، اتاق شنیداری، اتاق تاریک بینایی ، بازی درمانی و رفتاردرمانی می باشد که به صورت کاملا تخصصی در مرکز ارائه می شود. کاردرمانی در منزل و گفتاردرمانی در منزل از دیگر خدمات مفید این مرکز می باشد.
– در رویکرد motor learning در کاردرمانی از فعالیتهای ساختار یافته استفاده میشود.
کودکانی که از رویکرد motor learning بهره میبرند:
۱- به طور کلی در کودکی که توان پیروی از دستورالعملها، درگیری در فعالیتهای تکراری، فهم تقویت کنندهی خاص و توصیفی را داشته باشند.
۲- برای نوزادان مناسب نیست.
۳- در کودکان DCD و cp و بزرگسالان با آسیب مغزی مفید است.
تئوریهای یادگیری حرکت در رویکرد motor learning
تئوریها
تعریف
تئوری schema
-توصیف میکند که چگونه کودک حرکات جدید را بر اساس الگوهای حرکتی قبلی میآموزد. یعنی فرد برای انجام حرکات اتوماتیکتر، الگوهای حرکتی ساده را به طور تکراری انجام میدهد.
تئوری سیستم دینامیک
– چگونگی تأثیر متغیرهای چندگانه در کودک، فعالیت و محیط بر روی عملکرد وی. یعنی با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف کودک، منابع و محدودیتها محیط و demandهای فعالیت، موجب بهبود یادگیری جدید ورشد مهارت میشود.
مراحل یادگیری کودک
– شناختی:
کودک به شدت توجهاش به فعالیت معطوف است./ میآموزد آن را انجام دهد. اغلب با استفاده از آزمون و خطا استراتژی رسیدن به هدف فعالیت را بهبود میبخشد.
-Associative:
در این مرحله حرکات کمتر متغیر هستند و کودک حرکات خود را برای دسترسی به هدف اصلاح میکند.
– اتوماتیک:
کودک مهارت خود را با تلاش شناختی کمتری انجام میدهد و توجه کمتری نیاز دارد/ این مرحله به کودک کمک میکند که اهداف معنادار را دنبال کند.
– مراحل یادگیری نشان میدهد که پروسه یادگیری در طول زمان ادامه دارد و یادگیری نیازمند تکرار در محیطهای مختلف است.
تکنیکها و اصول motor learning
-یادگیری کل حرکت برانگیزاننده تر از یادگیری جزیی از حرکت است، زیرا به کودک هدف معنیدارتری از فعالیت را ارائه میدهد و توجه بیشتری را جلب میکند و زمینهای برای تکرار آن میشود.
– فعالیت انتخاب شده باید مورد علاقه کودک باشد.
– برای یادگیری مهارتهای جدید تمرین و تکرار لازم است تا به مرحله یادگیری اتوماتیک برسد.
-تمرین یک فعالیت باید متغیر و در طول زمانهای مختلفی ارائه شوند.
– باید حین تمرین به کودک تقویت کنده ساختار یافته، که شامل فیدبک خاص در خصوص عملکرد کودک است. ارائه شود.
– فیدبک و تقویت کننده باید مکرر و به طور ثابت ارائه شود.
– کودکان ASD و DCD در سطوح بالای عملکرد دست یعنی دستکاری در دست و هماهنگی دو دستی مشکل دارند.
بنابراین در مداخلات آنها باید مهارتهای دستکاری در دست لحاظ شود.
– حرکات بدنی جزو مولفه های اولیه بهبود تعادل در کودکان یا DCD محسوب میشود.
فعالیتهای دستکاری در دست که در استفاده از رویکرد motor learning میتوان از آنها استفاده کرد
آمادهسازی
– فعالیتهایی باعث آگاهسازی لامسه میشوند.
– فعالیتهایی که درونداد عمقی به کودک میدهند
– فعالیتهایی که فشار را تنظیم میکنند
– فعالیتهایی که شامل تمایز لامسه هستند
فعالیتهای ویژه
– فعالیتهایی که شامل انتقال finger – to – palm میشوند.
– فعالیتهایی که شامل انتقال palm – to – finger میشوند.
– فعالیتهای shifting
– فعالیتهایی که شامل complex/simple rotation هستند
مرکز اوتیسم تهران در زمینه تشخیص و درمان کودکان اوتیسم به صورت تخصصی فعالیت می نماید. کاردرمانی اوتیسم و گفتاردرمانی اوتیسم از درمان های توانبخشی کودکان اوتیسم می باشد که در مرکز دکتر صابر ارائه می گردد. متخصصان مجرب و کارآزموده مرکز با استفاده از تکنیک های روز دنیا و تجهیزات پیشرفته نظیر اتاق تاریک بینایی، اتاق شنیداری، سنسوری روم، ماساژ درمانی، رفتاردرمانی و… به درمان تخصصی کودکان اوتیسم می پردازند. یکی از مشکلات کودکان اوتیسم ، مشکلات حسی آنان است مانند مشکل در لباس پوشیدن ، غذا خوردن، واکنش به نورهای خاص و… که با استفاده از تکنیک های درمانی بهبود می یابد. ممکن است کودک شما ایده های خاصی در مورد لباس پوشیدن داشته باشد. ممکن است حساسیت لمس منجر به پوشیدن لباسهای خاص بشود. ما در اینجا در خصوص فرآیند لباس پوشیدن و روشهای آموزش کودک در مستقل لباس پوشیدن صحبت خواهیم کرد.شاید کودک در پوشیدن لباسهای خاص اصرار داشته باشد. ممکن است سویشرت آستین بلند کلاه دار را در تابستان بپوشد. یا شاید در پوشیدن لباس نازک در زمستان اصرار داشته باشد. آموزش کودک در سنین پایین در مورد اینکه متناسب با هوا لباس بپوشد یک روش کمک کننده برای سالهای بعد خواهد بود.
اوتیسم و لباس نپوشیدن کودک
کودک را در فرآیند انتخاب لباس دخیل کنید و به او آموزش دهید که این مورد چطور در او حس مسئولیت فردی ایجاد خواهد کرد. انتخاب لباس میتواند با کودک سه سال به بالا انجام شود. از یک جمله یا اصطلاح در انتخاب لباس استفاده کنید. مثلاً بگویید زیرپوش آبی، تیشرت سفید و جوراب سفید به کودک کمک کنید نسبت به آیتمها توجه کند. ساکت باشید و تنها از کلمات کم استفاده کنید تا تمرکز کودک معطوف به لباس پوشیدن شود نه کلمات اضافی که شما میگویید.
با بالا رفتن سن اگر علاقه خود را در انتخاب لباس بیان کرد، او را تشویق کنید تا آن کار را انجام دهد و با بعضی کلمات حس استقلال را در او تقویت کنید. مثلاً بگویید خیلی خوب پیراهن گرم برای یک روز سرد
.
برای بسیاری از کودکان طیف اوتیسم، لباس نپوشیدن به صورت جزئی یا کامل رایج است و به نظر می رسد در نامناسب ترین زمان ها اتفاق می افتد. به عنوان والدین، این وظیفه ماست که به کودک کمک کنیم تا بفهمد چرا باید لباس هایش را بپوشد. هر کودکی منحصر به فرد است، بنابراین درک این که چرا می خواهد لباس هایش را درآورد، می تواند دشوار باشد. ممکن است از احساس لباس روی بدن شان خوش شان نیاید، یا ممکن است سعی کنند توجه شما را به چیز دیگری جلب کنند. برخی از کودکان اوتیسم ممکن است فقط حرکات لازم برای درآوردن لباس را دوست داشته باشند یا ترجیح دهند پارچه کمتری روی بدن شان باشد. در حالی که رفتار لباس نپوشیدن می تواند منجر به ناامیدی بزرگسالان شود، ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که کودک در آن لحظه می خواهد یا نیاز دارد. در حالی که یک علت قطعی وجود ندارد، چندین محرک بالقوه وجود دارد که می تواند منجر به لباس نپوشیدن توسط کودکان اوتیسم شود. این ها می توانند به سادگی ناراحتی ناشی از ورودی حسی تا یک تکنیک تنظیم هیجانی باشند. بسیاری از کودکان اوتیسم ممکن است نسبت به تجربیات حسی بیش از حد حساس باشند. این می تواند باعث شود که پارچه لباس احساس ناراحتی ایجاد کند و آن ها بخواهند لباس هایشان را درآورند. برخی از کودکان ممکن است از احساس تنگی لباس روی بدن شان خوش شان نیاید و لباس های گشاد بخواهند. برخی دیگر ممکن است به چسبندگی لباس های تنگ تر نیاز داشته باشند. برخی از لباس ها ممکن است خارش دار یا زبر باشند. درآوردن لباس ممکن است تنها راهی باشد که آن ها می توانند از این حساسیت های حسی رهایی یابند. رفتار لباس نپوشیدن نیز با دشواری در تنظیم هیجانات مرتبط است. اگر روال یک کودک اوتیسم به هم بخورد، ممکن است لباس هایش را درآورد تا ناامیدی خود را نشان دهد. این می تواند راهی برای آن ها باشد تا به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن تغییر روال، حس کنترل را دوباره به دست آورند. در این مدت، ممکن است رفتارهای مناسب و نحوه ابراز ناامیدی های خود را درک نکنند. اولین راه برای تشویق فرزندان تان به پوشیدن لباس، این است که بفهمید چرا آن ها را در می آورند. هنگامی که بدانید آیا این یک مشکل حسی، هیجانی یا ترجیح شخصی است، می توانید برای تشویق آن ها به پوشیدن لباس تلاش کنید.
پوشیدن لباس کودکان اوتیسم
به کودک آموزش دهید که لباسهای خود را بپوشد و در بیاورد. اگر توانایی اجرای کامل مهارت لباس پوشیدن را نداشت فعالیت را به اجزای کوچکتر تجزیه کنید. معمولاً کودکان درآوردن لباس را زودتر از پوشیدن یاد میگیرند. کودک را در زمان اجرای فعالیت تشویق کنید. این فعالیت به کودک یاد میدهد که چطور لباس را در آورد و کدام قسمت لباس کدام قسمت بدن را پوشش میدهد. در زمان آموزش کودک را به عجله نیندازید. عجله منجر به استرس شده و استرش شانس یادگیری را کاهش میدهد.
اگر وقت کافی ندارید ادامه آموزش را به روزهای بعد موکول کنید. فقط مطمئن شوید که زمان کافی برای حداقل تمرین ۳ بار در هفته وجود داشته باشد. برای شروع فرآیند آموزش لباس پوشیدن ابتد از آیتمهای ساده استفاده شود. جوراب معمولا سفت و به دقت زیادی برای صحیح پوشیدن آن نیاز است. یک زیر پیراهن آستین کوتاه یا رکابی برای شروع مورد مناسبی است. پوشیدن زیر پیراهن یک مهارت چند جزئی است. اگر کودک میتواند سر خود را از لباس رد کند شما به کودک در پوشیدن آستینها را پوشید اجازه این کار را به او بدهید. سپس میتوانید کودک را در رد کردن سر از لباس حمایت کنید. سبک خاصی برای لباس پوشیدن وجود ندارد و به کودک اجازه بدهید با سبک خود و آن طور که راحت است لباس بپوشد.
بعد از اینکه کودک لباس را پوشید به آرامی لباس را از تن او در بیاورید. از انواع لمسها (زبر/نرم) که برای کودک لذتبخش است استفاده کنید. بخندید و از کلمات زیاد استفاده نکنید. این چند ثانیه در برقراری ارتباط در زمان لباس پوشیدن مهم است. این لمسها کودک را در حین انجام فعالیت معنیدار مورد تایید قرار میدهد. بعد از اینکه کودک تمام آیتمهای لباس را پوشید بخندید و بگویید که چقدر جالب و زیبا به نظر میرسد. به خودتان اجازه دهید که برای چند لحظه احساس غرور کنید و بدانید که در حال کمک به خودم برای مستقل شدن هستید.
راهکارهای ساده برای کمک به کودک اوتیستیک در پذیرش لباس
کودکان مبتلا به اوتیسم اغلب با پوشیدن لباس مشکل دارند، زیرا ممکن است نسبت به بافت، دما یا فشار لباس حساسیت بالایی داشته باشند. این چالش میتواند کارهای روزمره کودکان اوتیسم مانند لباس پوشیدن را به یک تجربه استرسزا تبدیل کند. اما با راهکارهای مناسب، میتوان این مقاومت را کاهش داد.
۱. انتخاب لباس مناسب
-پارچههای نرم و بدون زبری مانند پنبه یا لینن را انتخاب کنید.
-از لباسهای بدون برچسب، درزهای محکم یا زیپهای سنگین اجتناب کنید.
-لباسهای گشادتر بپوشید تا فشار کمتری به کودک وارد شود.
۲. ایجاد عادت تدریجی
-کودک را به آرامی با لباس جدید آشنا کنید، مثلاً ابتدا آن را لمس کند.
-از تکنیک لباس پوشیدن مرحلهبهمرحله استفاده کنید (مثلاً ابتدا فقط تیشرت را بپوشد).
-از سیستم پاداش (مثل تشویق کلامی یا یک فعالیت موردعلاقه) استفاده کنید.
۳. کاهش اضطراب هنگام لباس پوشیدن
-محیطی آرام و بدون شتاب ایجاد کنید.
-از وسایل کمکی مانند لباسهای چسبی به جای دکمه استفاده کنید.
-اگر کودک به یک لباس خاص وابسته است، چند نمونه مشابه تهیه کنید.
با این روشها، میتوانید کارهای روزمره کودکان اوتیسم را آسانتر کرده و استرس آنها را کاهش دهید.
حساسیت لمسی و لباس پوشیدن در کودکان اوتیسم
یکی از چالشهای رایج در کودکان اوتیستیک، حساسیت لمسی (Tactile Sensitivity) است که میتواند لباس پوشیدن را برای آنها دشوار کند. این کودکان ممکن است نسبت به جنس پارچه، دما یا حتی فشار لباس واکنش شدید نشان دهند.
علل حساسیت لمسی در لباس پوشیدن
حساسیت به بافتهای خاص: برخی پارچهها مانند پشم یا نایلون ممکن است باعث خارش یا ناراحتی شوند.
مشکل با فشار لباس: کودکانی که به فشار عمیق نیاز دارند، ممکن است لباسهای تنگ را ترجیح دهند، درحالی که برخی دیگر فقط لباسهای گشاد را تحمل میکنند.
تحریکپذیری از برچسبها و درزها: حتی یک برچسب کوچک میتواند باعث بیقراری شود.
سبک زندگی در کودکان اوتیسم
مد و داشتن سبک خاص در امور زندگی از راه های بیان و بروز فردی است. کودکان با اختلالات طیف اتیسم غالباً نظرات ثابت و انعطافپذیری درمورد رنگ، جنس، و طرح و چیدمان دارند. معمولاً سبک مورد استقبال آنها در امور مختلف مشابه شما نخواهد بود. اگر تصمیم به برگزاری مراسم رسمی شام دارید و از کودک میخواهید که به روش خاصی عمل کند، باید برنامهریزی انجام دهید. در فصل بعدی در این خصوص بیشتر صحبت شده است. برای لباس پوشیدن روزانه به کودک اجازه بدهید که نظر خود را ابراز کند. اگر کودک لباس مدرسه میپوشد باید از این محدودیت پیروی کند. اما اجازه بدهید کودک در پایان هفته بعد از مدرسه لباس مورد علاقه خود را بپوشد. این مسئله منجر به احساس راحتی و آرامش در او خواهد شد.
آراستن
افرادی که ما را نمیشناسند از روی ظاهر ما و کودک قضاوت کرده و نظر میدهند. آراستن از طرفی یکی از اجزای حفظ سلامتی افراد است. اگر کودک در مورد فعالیتهای سرزده/ ناخوانده که قسمتی از آراستن است خوشحال نشود با مشکل مواجه خواهید شد. چند روش برای کمک به انجام آسانتر این فعالیتها وجود دارد. اولین مورد اینکه کودکان با اختلالات طیف اتیسم از طریق تقلید خیلی خوب یاد می گیرند. اگر کودک دوش گرفتن شما را ببیند خیلی راحتتر انتظارات شما را درک خواهد کرد. فعالیتهای ویژه که در مورد آنها صحبت خواهیم کرد شامل توالت، شستشوی دست، تمیز کردن ناخن، حمام، شانه کردن مو، مسواک زدن و تمیز کردن بینی است. در خصوص این فعالیتها هر کدام که مورد نیاز کودک هست را آموزش دهید. مشارکت در فعالیتهای مورد نیاز برای کودک راحتتر بوده و منجر به استقلال میشود.
منابع:
autismparentingmagazine.com
سوالات متداول:
1-آیا استفاده از عینک آفتابی، کلاه یا کفش نیز برای این کودکان چالشبرانگیز است؟
بله، هر وسیلهای که حس لامسه را تحت تاثیر قرار دهد ممکن است باعث مقاومت شود. بهتر است از مدلهای نرم و سازگار استفاده کنید.
2-آیا تغییر فصل و جنس لباس (مثل پوشیدن لباس گرم در زمستان) روی کودک تاثیر میگذارد؟
بله، برخی کودکان اوتیستیک به تغییر دما حساس هستند. بهتر است لباسهای فصل جدید را کمکم و با حوصله معرفی کنید.
لکنت از اختلالات گفتاری شایع در کودکان به حساب می آید. گفتاردرمانی کودکان با استفاده از روش های مختلف درمانی در جهت بهبود علائم لکنت زبان استفاده می کند. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر پس از تشخیص علت لکنت زبان و بررسی تاریخچه لکنت زبان در خانواده به درمان تخصصی آن توسط تکنیک های مختلف گفتاردرمانی، کاردرمانی و روانشناسی می پردازد. درمان همه جانبه لکنت موجب تسریع روند بهبودی و عدم عود مجدد لکنت در کودک می گردد. گفتاردرمانی در منزل نیز از خدمات دیگر مرکز می باشد که برای کودکانی که امکان مراجعه به مرکز را ندارند یا به عنوان درمان تکمیلی در کنار خدمات کلینیکی ارائه می گردد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک -توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
تاریخچه درمان لکنت
برنامه لیدکامب یک مدل بالینی برگرفته از یک مدل آزمایشگاهی عملی است و نقطه آغازین آن پژوهشکده دانشگاه مینه سوتا میباشد. دو دهه قبل پژوهشگران دریافته بودند که لکنت را میتوان از طریق روشهای شرطیسازی عامل (نظیر شوک یا صدای بلند) تحت کنترل قرار داد. اگرچه طمان آن رسیده بود تا از روشهای شرطی سازی عامل برای کودکان استفاده شود، اما به دلیل رواج نظریه اش تشخیص زاد وندل جانسون در آن زمان، هیچ کس حاضر به استفاده از این روش نبود. زیرا همه گمان میکردند که به کارگیری روشهای شرطی سازی عامل برای کودکان پیشدبستانی یک خطای بالینی است و مشکل را وخیمتر میکند. با این وجود یازده سال بعد کتابی از سوی اینگهام و پرینس منتشر گردید که نظریه ی جانسون را رد نموده و درمان مستقیم لکنت را مورد حمایت قرار داد.
مارتین و همکاران روش مبتکرانهای برای به کارگیری شرطی سازی عامل برای درمان لکنت کودکان پیش دبستانی پیشنهاد کردند. آنها از یک پاپت سخنگو استفاده کردند، پاپت از یک جعبه بیرون میآمد و با آزمودنی داخل اتاق صحبت میکرد. پاپت توسط آزمونگران خارج از اتاق هدایت میشد، و یک گفتگوی 20 دقیقه ای با کودک انجام میشد. هنگام گفتگو هر زمان کودک لکنت میکرد، آزمونگران به مدت چند ثانیه نور را خاموش میکردند که این کار باعث ناپدید شدن کامل پاپت میشد. پس از مدت کوتاهی نور دوباره روشن میشد و کودک و پاپت به گفتگو ادامه میدادند. بر این اساس لکنت دو کودک آزمودنی از طریق صحبت با پاپت از بین رفت. این نتیجه موفق به خارج از کلینیک نیز تعمیم یافت و پیامد آن تا یک سال بعد باقی ماند.
در سال 1980 اُنسلو به کار روی پاپت پرداخت. وی یک صفحه نمایش را داخل اتاقی دارای پنجره یکطرفه قرار داد. صفحه نمایش مجهز به چراغی بود که هنگام روشن شدن توسط انسلو، پاپت را آشکار میساخت. یک میکروفن نیز برای ارائه صدای پاپت داخل اتاق تعبیه شده بود. هنگامی که کودک دچار لکنت میشد انسلو چراغ را خاموش میکرد و پاپت ناپدید میشد. انسلو گفت “این ایده به ذهنم رسید که والدین میتوانند نقش عروسک پاپت را بر عهده گیرند و به جای حضور در کلینیک در همان زندگی روزمره به ایفای نقش بپردازند. بنابراین چون درمان در مکانی انجام میشود که لکنت در آن رخ میدهد، مشکل تعمیم برطرف شود”. وی از والدین خواست تا تغییراتی در نقش پاپت ایجاد نمایند. در واقع این مدل درمانی که تحریک کلامی وابسته به پاسخ نام دارد به گونهای است که توسط والدین انجام میگیرد. تکامل این مدل حاصل سالها کوشش و خطای بالینی است و نتایج آن نیز با سنجشهای بالینی ارزیابی شده است. در آغاز تأثیر مثبت این درمان روی تعداد اندکی از کودکان به مسئلهای جالب تبدیل شد و زمانی که برای بسیاری از کودکان مؤثر نبود، جنبهای معماگونه پیدا کرد. به نظر میرسد که برای موفق بودن درمان والدین نباید ایرادگیر باشند، درمان باید حمایتی باشد، و تحسین کودک باید بیشتر از درخواست برای خوداصلاحی باشد.
برنامه لیدکامب برای درمان لکنت زبان
برنامه درمانی لیدکامب شامل مراحل از پیش تعیین شده نیست، و روشهای متعددی جهت اجرای آن وجود دارد. به عبارت دیگر برنامه لیدکامب متناسب با هر کودک و خانواده وی، به طور متفاوت اجرا میشود. برنامه لیدکامب نوعی رفتاردرمانی است و تمرکز اصلی آن حذف رفتارهای اولیه لکنت کودکان پیشدبستانی میباشد. این برنامه برای کودکان زیر شش سال طراحی شده است، ولی این بدان معنا نیست که برای کودکان بزرگتر قابل استفاده نیست. برخی مطالعات تأثیر این برنامه روی کودکان 7 تا 12 ساله را نشان داده اند. به هر حال نتایج مطالعات از موفقیت آمیزتر بودن این درمان برای کودکان کوچکتر از شش سال نسبت به کودکان بزرگتر حکایت دارد، و این گونه به نظر میرسد که با افزایش سن از میزان تأثیرگذاری این رویکرد کاسته میشود. برنامه لیدکامب توسط والدین و در محیط روزمره کودک انجام میشود، و درمانگر فقط روش اجرای صحیح برنامه را به والدین آموزش میدهد. به عبارت دیگر درمانگر به عنوان متخصص درمان زود هنگام لکنت و والدین به عنوان متخصصین کودکشان معرفی میشوند. والدین میدانند که کودکشان چه چیزهایی را دوست دارد، به چه چیزهایی علاقه ندارد، یا چه چیزی برای وی مشوق بهتری خواهد بود. مهمتر اینکه این برنامه از رابطه میان والد – کودک بهره میبرد. در واقع والد و کودک با کمک هم لکنت را تحت کنترل در می آورند. البته در ابتدا ممکن است والدین در به کارگیری این درمان دچار نگرانی شوند، اما در نهایت این درمان معمولاً با ایجاد حس همکاری همراه خواهد شد و والدین در انجام آن احساس قدرت مینماید. گفتنی است که این مسئله در مورد کودکان نیز صدق میکند. والدین در این زمینه گزارش میکنندکه فرزندشان از درمان استقبال کرده است و حتی زمانی که اجرای درمان را فراموش مینماید، کودک از آنها میخواهد که آن را انجام دهند. به طور کلی برنامه لیدکامب درمانی است که والدین و کودکان از انجام آن لذت میبرند و اگر این حس لذت ایجاد نشود، بدیهی است که این درمان به هدف خود نخواهد رسید. بنابراین از آنجایی که درمان در موقعیتهای گفتاری روزمره کودک انجام میشود، مشکل مربوط به تعمیم مطرح نخواهد شد. زیرا دیگر چیزی برای تعمیم وجود ندارد. در واقع این یکی از دلایل عدم اجرای برنامه توسط درمانگر است.
جز جدانشدنی یک درمان رفتاری، مبتنی بودن آن بر شواهد علمی – بالینی است. برنامه لیدکامب نیز بر اساس شواهد آزمایشگاهی و مطالعات پیامدنگر، یک درمان رفتاری مبتنی بر شواهد محسوب میشود. مطالعات دیگری همچون آزمایش کنترل شده تصادفی نیز نشان میدهند که کودکان در ارزیابی پس از درمان، لکنت نداشتند. به نظر میرسد که اثربخشی درمان به سه دلیل امری منطقی است. اولاً؛ پس از انجام درمان لیدکامب، لکنت کودکان پیش دبستانی به صفر نزدیک شد. از آنجایی که این گروه سنی شانس کمی برای دستیابی به بهبود طبیعی دارند، بنابراین میتوان نتایج به دست آمده را ناشی از تأثیرات درمان دانست. دوماً؛ عوامل پیشبینی کنندهای که میزان بهبودی را در برنامه لیدکامب تعیین میکنند، متفاوت از آنهایی هستند که امکان وقوع یا عدم وقوع بهبود طبیعی را مشخص میسازند. سوماً؛ میزان بهبودی افراد دریافت کننده برنامه لیدکامب بیشتر از افرادی بود که این برنامه را دریافت نکردند.
نوع دیگری از مطالعات که برنامه لیدکامب را مورد حمایت قرار میدهد، به “تحقیق فرایند درمان ” مشهورند. این پژوهش به ارزیابی سنجش نتایج درمان نمیپردازد بلکه به شیوه عملکرد درمان توجه میکند. اولین تحقیق فرایند درمان که اساساً نوعی بررسی روایی اجتماعی بود نشان داد که فرایند برنامه لیدکامب با فرایندهای درمانی بزرگسالان متفاوت است.
عامل درمان در این برنامه، بازخوردهای کلامی والدین به گفتار دارای لکنت و گفتار بدون لکنت کودک در زندگی روزمره میباشد. از این دو گفتار در برنامه لیدکامب به عنوان پاسخها یاد میشود. بنابراین والدین پس از گفتار دارای لکنت یا بدون لکنت کودک ممکن است بازخوردهای کلامی (شامل آگاه سازی نسبت به پاسخ، تحسین پاسخ و درخواست خوداصلاحی پاسخ از کودک) ارائه دهند. بنابراین بازخوردهای کلامی والدین تنها عامل درمانی برنامه لیدکامب است، و این برنامه به تغییر سرعت گفتار یا محیط زندگی کودک نمیپردازد.
باید دانست که والدین در این برنامه باید کودک را تحسین و توجه وی را به لکنتش جلب کنند، و همچنین بازخوردهای کلامی آنها نباید تهدیدکننده، شدید و یکنواخت باشند. زیرا در غیر اینصورت نتایج درمان ناخوشایند خواهد بود. چنانچه والدین بازخوردهای منفی و یکنواختی را در کلیه لحظات وقوع لکنت به کودک ارائه نمایند، پیشبینی پاسخ کودک امری ساده و مشخص خواهد بود. همان گونه که پیشتر ذکر شد برنامه لیدکامب به رابطه والد – کودک توجه دارد، بنابراین نباید برنامه باعث مختل شدن این رابطه شود.
برنامه لیدکامب مبتنی بر حضور هفتگی کودک و والد در کلینیک میباشد. درمانگر روند درمان را به والد آموزش دهد. درمانگر باید اطمینان یابد که والدین بازخوردهای کلامی خود را به طور صحیح ارائه میدهد. زیرا چنانچه این درمان به روش ناصحیح اجرا شود، مشکلاتی در پی خواهد داشت. بنابراین ابتدای برنامه لیدکامب یعنی زمانی که والدین هنوز در حال یادگیری بازخوردهای کلامی مختلف هستند، تنها اجازه دارند تا در یک گفتگوی ساختمند به ارائه بازخوردهای کلامی بپردازند. بازخوردهای کلامی ساختمند به والدین کمک میکند تا در هنگام وقوع مشکل پیامدهای مفید و مثبتی را به کودک خود منتقل کنند. بدین ترتیب پس از تسلط والدین بر پیشنیازهای درمان و رضایتمندی کودک از این روش، نوبت به ارائه بازخوردهای کلامی در محیطهای غیرساختمند روزمره است.
سوالات متداول:
1-بهترین سن برای شروع گفتاردرمانی در کودکان مبتلا به لکنت چه زمانی است؟
اگر لکنت بیش از ۶ ماه ادامه یابد یا با اضطراب واضح همراه باشد، شروع گفتاردرمانی از ۳ سالگی به بعد توصیه میشود. مداخله زودهنگام نتایج بهتری دارد.
2-اولین نشانههای لکنت زبان در کودکان چگونه است؟
تکرار صداها (مثلاً «م-م-مادر»)، کشش حروف («ســــلام») و قفل شدن روی کلمات از نشانههای اولیه هستند. این علائم معمولاً هنگام هیجان یا خستگی تشدید میشوند.
اگرچه هم اکنون در متون مربوط به لکنت اولیه این توافق عمومی وجود دارد که مداخله درمانی در سالهای پس از آغاز لکنت امری مطلوب است، اما هنوز هیچگونه توافقی روی زمان آغاز درمان وجود ندارد. مهمترین علت این مسئله امکان بهبودی خودبخودی لکنت در بسیاری از کودکان پیش دبستانی است. اما این نکته باید توسط گفتاردرمانی کودکان تشخیص داده شود. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر با بررسی دقیق شدت و علت لکنت زبان در کودکان زمان گفتاردرمانی و روش مناسب درمان لکنت زبان را مشخص می نماید. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی کودکان، گفتاردرمانی در منزل می باشد که موجب تسریع روند درمان در کودکان لکنت زبان می گردد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک -توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
زمان گفتاردرمانی در لکنت زبان
برای بهبودی بدون درمان لکنت از دو اصطلاح بهبود خودبخودی و یا بهبودی طبیعی استفاده میشود. مارک انسلو استفاده از اصطلاح بهبود -طبیعی را پیشنهاد میکند. زیرا واژه مذکور به این مسئله اشاره دارد که بهبودی تحت تأثیر نیروهای طبیعی موجود در زندگی کودک (یعنی نیروهای محیطی یا ذاتی وی) قرار دارد. فاکتورهای محیطی که احتمالاً بر بهبود طبیعی کودک تأثیرگذار هستند، ممکن است شامل توصیههایی نظیر “آرامتر صحبت کن” یا “دوباره بگو” باشد، که معمولاً توسط والدین به کودک ارائه میگردد (2). این نوع مداخلات غیررسمی با رویکردهای قاعدهمند (نظیر برنامه لیدکامب) در تقابل است. تا اواخر سال 1984 رویکردی با عنوان “انتظار و امید” مطرح بود. یعنی باید صبر کنیم و امیدوار باشیم تا لکنت به طور طبیعی از بین برود، و اگر چنین اتفاقی نیفتاد، درمان را شروع نماییم. در واقع به نظر میرسد که ارائه درمان برای کودکانی که در نهایت به بهبودی دست مییابند، باعث اتلاف منابع مالی و زمانی میشود. اما برای به تأخیر انداختن گفتاردرمانی لکنت باید به سؤالاتی همچون آیا رهاسازی کودک با لکنت تأثیرات مخربی را برای وی به همراه نخواهد داشت، و یا اگر کودک پس از اتمام دوره انتظار و امید همچنان لکنت داشت، پاسخدهی وی به درمان در معرض خطر قرار نمیگیرد، را نیز مدنظر قرار داد.
خوشبختانه امروزه شواهد بیشتری وجود دارد که به تصمیمگیری در مورد زمان درمان لکنت کودکان پیش دبستانی کمک مینماید. برخی مطالعات پیشنهاد میکنند که کودک باید بلافاصله پس از شروع لکنت تحت درمان قرار گیرد (19)، و برخی دیگر شش ماه اول پس از آغاز لکنت را زمان ایدهآل میدانند (16) اینگهام و کوردس نشان دادند که اگر درمان در 15 ماه اول پس از آغاز لکنت ارائه شود، احتمالاً از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار خواهد بود (17). با این وجود برخی پژوهشها نشان میدهد که این مسئله لزوماً در مورد برنامه لیدکامب صدق نمیکند (9).
هنگام تصمیم گیری در مورد زمان شروع مداخله گفتاردرمانی، درمانگر باید فاکتورهای نشاندهنده بهبودی طبیعی، فاکتورهای مربوط به هر کودک یا خانواده وی را مدنظر داشته باشد. شرایط محیطی هر خانواده نیز حین برنامهریزی مداخلات درمانی باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین اتخاذ تصمیم درباره زمان ارائه درمان از طریق مشاهدات و همچنین قضاوت درمانگر تعیین میگردد. به طور خلاصه یافته هایی که در فرایند تصمیمگیری دخیل هستند عبارتند از؛ میزان بهبود طبیعی، زمان بهبود طبیعی، عوامل پیشبینی کننده بهبود طبیعی، تأثیرگذاری برنامه لیدکامب، زمان لازم جهت دستیابی به بهبودی از طریق برنامه لیدکامب، عوامل پیشبینی کننده زمان لازم جهت دستیابی به بهبودی از طریق برنامه لیدکامب، تأثیر روانشناختی لکنت بر روی کودکان، تأثیر روانشناختی لکنت بر روی خانوادهها.
1-3. میزان بهبود طبیعی
سالهاست که میدانیم برخی کودکان مدتی پس از آغاز لکنت، بدون درمان رسمی بهبود مییابند. میزان شیوع لکنت در کودکان حدود 5 درصد و در بزرگسالان حدود 1 درصد است. با این وجود فراهم آوردن اطلاعات کلی در زمینه میزان بهبودی در جمعیت بالینی غیرممکن است، زیرا این میزان با توجه به کلینیکها، جوامع، فرهنگها، نگرش افراد نسبت به لکنت، سطح دسترسی به خدمات بالینی و میزان اطلاعرسانی رسانهای در جهت دسترسی به درمانهای موجود متغیر میباشد. به هر حال میزان بهبود طبیعی در جمعیت بالینی حدود 80 درصد تخمین زده میشود (11).
2-3. زمان بهبود طبیعی
داشتن چنین اطلاعاتی سبب میشود تا تصمیم بگیریم تا چه زمان میتوان منتظر بهبود طبیعی ماند. یایری و آمبروس گزارش کردند که اکثر آزمودنیها 6 تا 35 ماه پس از شروع لکنت بهبود طبیعی یافتند، و برخی کودکان نیز به مدت سه تا چهار سال قبل از بهبودی دچار لکنت بودند. در مطالعه مانسون نیز تقریباً همه کودکان مورد مطالعه قبل از سه سالگی دچار لکنت شده بودند که از میان آنها 71 درصد در طی دو سال پس از آغاز لکنت بهبود یافتند (19).
به طور خلاصه بر اساس این یافتهها تعیین یک زمان بهبودی مشخص دشوار و غیرممکن است. به هر حال میتوان این گونه نتیجه گرفت که بسیاری از کودکان یک سال بعد از آغاز لکنت به بهبود طبیعی دست مییابند. اما اگر کودکی به مدت دو سال یا بیشتر دارای لکنت باشد باز هم میتوان امید داشت که به طور طبیعی بهبود یابد.
3-3. عوامل پیشبینی کننده بهبود طبیعی
شناخت عوامل پیشبینی کننده بهبود طبیعی فرآیند تصمیمگیری را تسهیل میسازد. انسلو معتقد است که مهارتهای زبانی و واجشناسی ممکن است بر بهبود طبیعی کودک تأثیرگذار باشند. اما نقشی که آنها ممکن است در این بهبودی ایفا کنند، چندان مشخص نیست. همچنین وجود تاریخچهای از بهبود طبیعی در اعضای خانواده کودک ممکن است با بهبود طبیعی در ارتباط باشد (15).
اما تنها عواملی که میتوانند بهبود طبیعی را پیشبینی نمایند، دختر بودن و مدت زمان ابتلا به لکنت است. در واقع این مسئله به خوبی مشخص شده است که دختران بیش از پسران به بهبودی طبیعی دست مییابند و نیز هر چه مدت زمان ابتلا به لکنت در کودک طولانیتر شود، شانس وی برای بهبود طبیعی کمتر خواهد بود.
با این وجود شدت لکنت نمیتواند پیشبینی کننده بهبود طبیعی باشد. به عبارت دیگر احتمال دستیابی به بهبود طبیعی در کودکی با لکنت شدید برابر با کودکی است که دارای لکنت خفیف است. البته شواهدی وجود دارد که ارتباط برخی عوامل را با بهبود طبیعی نشان میدهد. اما هنوز نمیتوان بر اساس آنها امکان دستیابی یا عدم دستیابی به بهبود طبیعی را تعیین نمود. بنابراین گرچه این دادههای آماری از درصد کودکانی که بهبود مییابند، و همچنین ویژگیهای مختص آنها خبر میدهند، اما نمیتوانند چشماندازی از بهبود طبیعی برای یک کودک ترسیم نمایند. بنابراین باید این مسئله مهم را به خاطر داشت که درمانگر نمیتواند به طور قطع در مورد بهبود طبیعی دختری که تنها دو ماه از وقوع لکنت وی میگذرد، خبر دهد.
4-3. تأثیرگذاری برنامه لیدکامب
هنگامی که درمانگر میخواهد درباره زمان مداخله تصمیم بگیرد، تأثیرگذاری برنامه را مدنظر قرار میدهد، مطالعات نشان داده که پس از انجام برنامه لیدکامب، میزان لکنت به صفر یا نزدیک به صفر میرسد (8). لینکن و همکارانش نیز دریافتند که پس از اجرای برنامه، گفتار کودکان دارای لکنت و گروه کنترل مشابه بود (10). اما تاکنون به طور قطع نمیتوان پیامدهای مذکور را به تأثیرات درمان نسبت داد. در این جا دو سوال مهم باید مدنظر قرار گیرد؛ آیا این برنامه قادر است لکنت کودکانی که به طور طبیعی بهبود نمییابند را برطرف کند؟ آیا این برنامه بدون توجه به امکان اکتساب بهبود خودبخودی میتواند لکنت را کاهش دهد؟
همانطور که در مسئله اول مطرح است، نمیتوان کودکی که در آینده بهبودی مییابد، را شناسایی نمود. بنابراین تنها راه بررسی مسئله اول، این است که نشان دهیم، لکنت در کودکانی که برنامه را دریافت کردهاند نسبت به گروه کنترل (که درمان را دریافت نکردهاند) کاهش بیشتری داشته است. به عبارت دیگر میتوان نشان داد که تأثیر درمان روی لکنت بیشتر از بهبود طبیعی است.
حداقل به دو دلیل میتوان باور داشت که برنامه لیدکامب مؤثرتر از بهبود طبیعی است. دادهها نشان میدهد که لکنت در کودکان دبستانی 12 – 7 سالهای که در برنامه لیدکامب شرکت مینمایند به میزان زیادی کاهش مییابد. ثانیاً عواملی که پاسخدهی به برنامه لیدکامب را پیشبینی میکنند، متفاوت از عوامل پیشبینی کننده بهبود طبیعی میباشند. به عنوان مثال در برنامه لیدکامب کودکان دارای لکنت خفیف، نسبت به کودکانی که لکنت آنها شدیدتر است در مدت زمان کوتاهتری به بهبودی دست مییابند و این در حالی است که شدت لکنت به عنوان یک عامل پیشبینی کننده در فرآیند بهبود طبیعی مطرح نیست.
دومین بعد تأثیرگذار آن است که آیا برنامه لیدکامب بدون توجه به امکان بهبودی در آینده، میتواند تأثیری مثبت بر روند طبیعی لکنت داشته باشد. آگاهی از این مسئله نیز امر مهمی است، زیرا درمانگر لازم است تا از تأثیر فوری این برنامه بر روی لکنت اطمینان حاصل نماید. در مطالعه هاریس و همکارانش میزان لکنت در 10 کودک پیشدبستانی که برنامه لیدکامب را دریافت کرده بودند، پس از 12 هفته با کودکان گروه کنترل (بدون درمان) مورد مقایسه قرار گرفت. میزان لکنت در گروه دریافت کننده برنامه به طور معناداری پایینتر از گروه کنترل بود. این مطالعه مقدماتی نشان داد که برنامه لیدکامب بدون نیاز به اجتناب از ارائه درمان در یک دوره طولانی، میتواند تأثیر فوری روی لکنت داشته باشد. بر این اساس درمانگران مطمئن باشند که اجرای برنامه لیدکامب تأثیر کاهندهای روی لکنت خواهد داشت و این مسئله حتی بدون در نظر گرفتن احتمال بهبودی یا عدم بهبودی طبیعی کودک در آینده، همچنان صادق میباشد (11).
5-3. مدت زمان لازم جهت دستیابی به بهبودی در برنامه لیدکامب
مدت زمان ارائه درمان جهت دستیابی به بهبودی از طریق یک برنامه، امر مهمی است. زیرا درمانگر لازم است بداند چه میزان وقت برای درمان لحاظ نماید. وی همچنین ممکن است بخواهد مزایای احتمالی اجرای زودهنگام یک برنامه را در مقایسه با تکالیفی که آن برنامه بر عهده والدین میگذارد، مورد بررسی قرار دهد.
شواهد موجود نشان میدهد که مرحله یک لیدکامب در اکثر کودکان، زمان زیادی طول نمیکشد. مطالعه جونز و همکارانش نشان داد که متوسط زمان درمان 11 جلسه هفتگی میباشد و همچنین 90 درصد کودکان در طی 22 جلسه، مرحله یک درمان را به پایان میرسانند. با احتساب جلساتی که به طور تصادفی تشکیل نمیشد، متوسط زمان درمان حدود سه ماه تعیین گردید. بر این اساس 50 درصد کودکان ظرف کمتر از سه ماه مرحله یک را به پایان میرسانند و 50 درصد دیگر به بیش از سه ماه نیاز خواهند داشت. به طور کلی 90 درصد کودکان مرحله یک را طی شش ماه به پایان میرسانند.
نتیجهگیری:
تعیین زمان مناسب گفتاردرمانی در لکنت زبان نقش تعیینکنندههای در موفقیت روند درمان دارد. شروع درمان در سنین پایین (۲ تا ۵ سالگی) به دلیل انعطافپذیری عصبی بالاتر، بهبودی سریعتر و پایدارتری ایجاد میکند. با این حال، حتی در بزرگسالی نیز با استفاده از تکنیکهای پیشرفته گفتاردرمانی میتوان لکنت را مدیریت کرد. کلید موفقیت، تشخیص به موقع، انتخاب متخصص مجرب و همراهی خانواده برای ایجاد محیطی حمایتی است.
سوالات متداول:
1-بهترین سن برای شروع گفتاردرمانی در کودکان مبتلا به لکنت زبان چه زمانی است؟
بهترین زمان شروع گفتاردرمانی در کودکان، بین ۲ تا ۵ سالگی است؛ زمانی که لکنت به صورت مکرر و همراه با تنشهای جسمی (مانند قفل شدن فک) ظاهر میشود. اگر لکنت بیش از ۶ ماه ادامه یابد یا باعث اجتناب کودک از صحبت کردن شود، مراجعه فوری به گفتاردرمانگر ضروری است. درمان زودهنگام از تثبیت الگوهای نادرست گفتاری جلوگیری میکند.
2- نقش والدین در تعیین زمان مناسب گفتاردرمانی چیست؟
والدین با مشاهده اولین نشانههای لکنت (مانند تکرار هجاها یا مکثهای غیرطبیعی) باید به گفتاردرمانگر مراجعه کنند. همچنین، مشارکت در جلسات آموزشی گفتاردرمانگر و اجرای تمرینات خانگی، روند درمان را تسریع میکند. غفلت والدین ممکن است فرصت طلایی درمان را از بین ببرد.