گفتاردرمانی کودکان یکی از درمان های مفید در زمینه توانبخشی کودکان می باشد که در درمان اختلالات گفتاری، تاخیر گفتار و لکنت زبان بکار می رود. درمان کودکان بسیار وابسته به برقراری ارتباط مناسب و ایجاد امنیت مابین درمانگر و کودک می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه درمان اختلالات گفتار کودکان با استفاده از تکنیک های گفتاردرمانی مناسب و تجهیزات پیشرفته مرکز پیشرو می باشد. استفاده مفید از تکنیک های رفتاردرمانی در کنار علم گفتاردرمانی موجب پیشرفت روند درمان در کودکان می گردد. همچنین گفتاردرمانی کودکان در منزل از دیگر خدمات گفتاردرمانی کودکان می باشد.
دانشجویان گفتاردرمانی غالباً هم در مورد برقراری ارتباط بینفردی و هم در مورد مهارتهای ویژه درمان که لازمه اجرای مؤثر درمان گفتار و زبان است، از صلاحیت برخوردارند. با وجود این، بسیاری از دانشجویان تازهکار در اجرای درست رفتاردرمانی با مشکل روبرو میشوند که در نتیجه، تأثیر درمان را بیاثر میکند. هنگامی که بیماران درمان را نمیپذیرند، حالت تدافعی به خود میگیرند، مخالفت نشان میدهند، یا بهعبارتدیگر، بهگونهای رفتار میکنند که گویای مشارکت در درمان گفتار و زبان نیستند، اجرای مؤثر درمان بسیار دشوار با غیرممکن میشود. رفتاردرمانی روشی است که گفتاردرمان به کار میبرد تا در مداخلات درمانی، رفتار درستی را در بیمار ایجاد کند و آن را تداوم ببخشد. میلر (۲۰۰۲) در مورد رفتار دانشجویان و برنامههای رفتاردرمانی موارد زیر را بیان کرده است :
هنگامی که انتظارات آموزشی روشن و واضح باشد، درسها با دلایل منطقی روشنی، دانشجویان را به مشارکت به طلبد و آنها را برانگیزد ، درسها چالشبرانگیز و در محدودهی توانایی دانشجویان باشد، درسها به طور عملی آموزشدادهشده باشند، و جو آموزشی مثبت و حمایتکنندهای در کلاس وجود داشته باشد، بیشتر دانشجویان رفتار مناسبی از خود نشان میدهند. با وجود این، این احتمال وجود دارد که، علیرغم وجود برنامههای آموزشی و اجتماعیِ قوی ، برخی از دانشجویان اشکالات رفتاری نشان دهند.
در گفتهی میلر (۲۰۰۲) مفاهیم گوناگونی وجود دارند که برای گفتاردرمان ارزشمنداند . برای سر و سامان بخشیدنِ رفتار بیمار ، مهم است که گفتاردرمانها بهصورت زیر اقدام کنند :
1) انتظارات بالینی خود را به طور واضح و روشن به آگاهی بیمار برسانید.
2) جلسات درمانی را بهگونهای اجرا کنید که با دلایل منطقی روشنی، بیمار را به مشارکت به طلبد و او را برانگیزد.
3) هدفهای بالینی را بهگونهای انتخاب کنید که چالشبرانگیز و در محدودهی تواناییهای بیمار باشد
4) جلسات درسها یا فعالیتها را به طور عملی آموزش دهید.
5) در جلسه درمانی؛ جو مثبت و حمایتکنندهای ایجاد کنید.
با وجود این، هنگامی که در جلسه درمانی به رفتاردرمانی بیشتری نیاز باشد، گفتاردرمان ها باید برای سروسامان بخشیدن به رفتار بیمار از شگرد رفتاردرمانی خفیف و یا متوسط استفاده کنند.
شگردهای رفتاردرمانی
شگردهای رفتاردرمانی خفیف عبارتند از :برقراری قوانین کلاس درس، استفاده از تحسین ویژه، و نادیدهگرفتن رفتارها. پژوهشهای متعددی، مفهوم برقراری قوانین برای رفتار در کلاس درس را شرح دادهاند .
میلر (۲۰۰۲) قوانین کلاس درس را اینگونه شرح داده است : a) انتظارات و حسّ بی طرفی استاد به آگاهی دانشجویان میرسد. b ) به ایجاد جوّ اعتماد کمک میکند. c) به استاد کمک میکند تا نوع تحسین کلامیای را که باید به کار ببندد، تعیین کند (میلر ۲۰۰۲). برای مثال، اگر قانون کلاس درس این باشد که، « وقتی همسایهی ما صحبت میکند، ما با گوش کردن به صحبتهای او، به وی احترام میگذاریم»، استادان به راحتی میتوانند تشویق را با قانون پیوند دهند. گفتاردرمانی ممکن است اعلان كند «كینیترا، شیوهی پیروی شما از قوانین کلاس درس را تحسین میکنم زیرا وقتی که لید یا صحبت میکرد، شما به خاطر احترام به دیگران، به صحبتهای او گوش میکردید.» به دلیل اهمیت قوانین کلاس درس در رفتاردرمانی، میلر (۲۰۰۲) پیشنهاد کرده است که، پیش از تصمیم گیری دربارهی قوانین کلاس درس، آموزگاران باید فکر کنند که آیا میتوانند این قوانین را بهراحتی با همهی دانشآموزان کلاس درس به اجرا در آورند یا نه؟ (ص ۸۷). SLPها را تشویق میکنیم تا دربارهی ابعاد مختلف برقراری قوانین کلاس درس بهصورت یاد شده در بالا بیندیشند میلر (۲۰۰۲) یادآوری کرده است، که صرف نظر از مجموعهی قوانین تثبیت شده در کلاس درس، اصول کلی مربوط به ایجاد قوانین، در همه جا پذیرفته شده است این قوانین عبارتند از: a) محدودکردن تعداد قوانین به ۳ یا ۴ مورد b) بیان قوانین با جملههای مثبت c) هم سو کردن قوانین کلاس درس با هدفهای فعالیت. d) نصب قوانین کلاس درس در یک مکان قابلرؤیت.
از گفتاردرمانها میخواهیم تا از تحسین ویژه در حکم بخشی از شگردهای رفتاردرمانی استفاده کنند. تحسین ویژه یعنی، یادآوریکردن جنبهی خاصی از رفتاری را که دانشجو بهخوبی انجام داده است. برای مثال، هنگامی که تام (اسم شخص) ابزار و وسایل خود را جمع و جور میکند و در گوشهای میگذارد، آموزگار ممکن است با استفاده از تحسین ویژه به تام بگوید، «شما با کنارگذاشتن ابزار و وسایل خودکار فوقالعادهای انجام دادهاید.»
میلر (۲۰۰۲) میگوید، گاهی وقتها دانشجویان برای جلبتوجه رفتار ناخوشایندی را ادامه میدهند. در این قبیل موارد، رفتارهای ناخوشایند را نادیده بگیرید. نادیدهگرفتن رفتار، نوعی مهارت برنامهریزیشده در رفتاردرمانی است که در صورت بروز رفتار مخّرب، به کار گرفته میشود تا اثر آن را خنثی کند با وجود این، هنگامی که سلامت کسی بـه مخاطره بیفتد نادیدهگرفتن رفتار نباید مورداستفاده قرار گیرد. هرگاه SLP تشخیص دهد که نادیدهگرفتن رفتار، شگرد درمانی مناسبی است، این شگرد باید همواره مورداستفاده قرار گیرد، زیرا: a) هرچه که بیمار تلاش بیشتری به خرج میدهد تا توجه گفتاردرمانی را به خود جلب کند، احتمال افزایش رفتار ناخوشایند بیشتر میشود. b) چنانچه نادیدهگرفتن رفتـار، بـه طور برنامهریزیشده، همواره به کار گرفته نشود، بیمار یاد میگیرد که با شدت بخشیدن به رفتار ناخوشایند میتواند به خواستههایش برسد.
بر پایهی پژوهش میلر (۲۰۰۲)، استفاده از قوانین کلاس درس، تحسین ویژه، و نادیدهگرفتن رفتارهای ناخوشایند، وقتی که بهعنوان برنامهی رفتاردرمانیِ گفتاردرمان با هم به کار گرفته شوند، شگردهای رفتاردرمانی مؤثری هستند.گفتاردرمانهای را تشویق میکنیم تا این قبیل شگردهای رفتاردرمانی خفیف را تمرین کنند و از آنها بهعنوان نخستین قوانین رفتاردرمانی استفاده نمایند. با وجود این، چنانچه رفتارهای ناخوشایند ادامه پیدا کنند، میلر (۲۰۰۲) توصیه کرده است که شگردهای رفتاردرمانی خفیف را به شگردهای رفتاردرمانی متوسط بسط و گسترش دهید.
شگردهای رفتاردرمانی متوسط
شگردهای رفتاردرمانی متوسط عبارتند از : پیمان توافقی، روشهای مربوط به جایزه و برنامههای خوددرمانی. این برنامهها باتوجهبه ماهیت آنها، برای این که اشکالات رفتاری دیده شده در بیماران را هدف قرار دهند، کاربرد آنها مستلزم افزایش شدت عمل از سوی گفتاردرمانی است. برای مثال، اجرای این روشها به زمان و تلاش بیشتری نیاز دارد، ولی میلر (۲۰۰۲) گزارش کرده است که این قبیل شگردهای رفتاردرمانی برای برنامههای مختلف کلاس درس منطقی است.
پیمان توافقی، نوعی توافق (کلامی یا نوشته شده) بین گفتاردرمان و بیمار است که در مورد رفتار احتمالی بیمار در جلسهی درمانی صورت میگیرد. مفهوم پیمان توافقی، نخستینبار توسط پریماک در ۱۹۵۹ ارائه شده بود. پریماک بیماران را تشویق میکرد تا با بهکارگیری فعالیتهای ترجیحی بهعنوان تقویتکننده، در فعالیتهای غیر ترجیحی مشارکت کنند.
نتیجهی کار پریماک (۱۹۵۹) که به نام قانون پریماک معروف شد به نام قانون مادربزرگ نیز معروف است، زیرا مادربزرگها معمولاً به نوههایشان چیزی نظیر این جملهها را میگویند، «همین که سبزیها را خوردی، میتوانی دِسر را بخوری.» قانون پریماک یا قانون مادربزرگ تدریجاً به نام پیمان توافقی معروف شد. روش کلی پیمان توافقی به نحو گول زنندهای ساده است: متخصص بالینی شرایط را بهگونهای طرحریزی میکند تا بیمار پس از اجرای دستور گفتاردرمان، آنچه را که دوست دارد، انجام دهد. میلر (۲۰۰۲) یادآوری کرده است که پیمانهای توافقی چنانچه توسط گفتاردرمان نوشته شود، باید شامل موارد زیر باشد:
1) توضیحی دربارهی رفتار مطلوب دانشجویان.
2) حالات یا شرایط توافق (مثلاً: چارچوب زمانی برای اجرای رفتار مطلوب، مقدار رفتار موردنیاز زمان دستیابی به مشوّق).
3) توضیحی دربارهی فعالیت یا مشوّقی که پس از اجرای شرایط قرارداد بهعنوان پاداش داده میشود
4) امضای دانشجویان و گفتاردرمانی.
اسمیت، پالووای، پاتُن، پی بردند، برای این که پیمانها مؤثرتر باشند، باید :
تلاش شود تا رفتارهای ناقصی را که شباهتی با رفتار مطلوب دارند، پاداش داده شود.
پاداشهای فراوانی تدارک دیده شود.
به موفقیتها پاداش دهید و نه به فرمانبرداری.
منطقی، بیآلایش، و امیدوارکننده باشید.
اسمیت و همکاران (۱۹۹۸)، همچنین سه نوع پیمان توافقی گروهی را شرح دادند که به نام توافقی برای گروهها، معروف است و گزارش کردندکه، این نوع توافق برای رفتاردرمانی کودکان دارای نیازهای ویژه در کلاس درس، معمولی جایگزین بسیار خوبی است.
توافقهای مشروط :
چنانچه یکی از اعضای گروه به هدفی دست یابد، تمام اعضای گروه در تشویق سهیم میشوند (مثلاً، به دلیل این که یکی از کودکان در دو روز پیاپی در درمان، صدای هدف را درست تولید کره است، تمامی بچهها در یک جشن ویدئویی شرکت داده میشوند).
توافقهای وابسته به هم:
چنانچه تمام اعضای گروه بهطورکلی (یا به طور جداگانه) به هدف تعیین شده دست یابند، تمام عضای گروه تشویق میشوند.
نظریه پردازان شناخت، یادگیری را مستلزم فراگیری یا تجدید سازمان ساختارهای شناختی می دانند که انسان ها از طریق این ساختارها اطلاعات را پردازش و ذخیره می نمایند. یکی از پشتیبان های بزرگ نظریه ی شناخت درباره ی یادگیری روانشناس سوئیسی ژان پیاژه بود که بیشتر نظریه ی او درباره ی شناخت در یادگیری بر پایه مشاهدات او از سه فرزندش ایجاد شده است. هر چند بسیاری از جنبه های دیدگاه شناخت درباره ی یادگیری روى كار گفتاردرمانی تأثير ،گذارند از بین مفاهیم مربوط به شناخت که معمولاً در کار روزانه گفتاردرمانی ارزشمند محسوب می شوند چهار مرحله یا چهار دوره از رشد، شناخت از کار پیاژه می باشند که در این مطلب به آن اشاره می شود. کلینیک گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه گفتاردرمانی شناختی در کودکان و بزرگسالان به صورت حرفه ای فعالیت می نماید. تجهیزات و تجربه بالای گفتاردرمانان مرکز همچنین خدمات گفتاردرمانی در منزل موجب بهبود هرچه زودتر بیمار می گردد.
دیدگاه شناخت درباره ی یادگیری
پیاژه رشد، شناخت را به چندین مرحله بسط داد که از تولد تا سرتاسر بزرگسالی در تغییر هستند و خاطر نشان کرد ،که همچنان که کودک از مراحل مختلف آمادگی برای شناخت میگذرد یادگیری می تواند اتفاق بیفتد. اگرچه بیشتر کارهای پیاژه در دهه ی ۱۹۲۰ انجام شده بود ولی در سال ۱۹۶۰ بود که جورج میلرو جروم ،برونر با تأسیس مرکز مطالعات شناخت در دانشگاه هاروارد، باعث شدند تا پیاژه در ایالات متحده ی آمریکا شهرت پیدا می کند.
هر چند بسیاری از جنبه های دیدگاه شناخت درباره ی یادگیری روى كار گفتاردرمانی تأثير ،گذارند از بین مفاهیم مربوط به شناخت که معمولاً در کار روزانه گفتاردرمانی ارزشمند محسوب می شوند چهار مرحله یا چهار دوره از رشد، شناخت از کار پیاژه می باشند. پیاژه (۱۹۵۴) توصیف کرده است که، رشد فکری کودکان به طور پیش رونده از چهار مرحله می گذرد که به نام مراحل رشد معروفند. مراحل رشد دوره هایی در خلال روند رشد هستند که در آن ها افکار رفتارها و احساسات فرد کمابیش مشابه هستند.
پیاژه پی برد که مراحل رشد از هنگام تولد آغاز می شوند و تا سرتاسر بزرگسالی ادامه پیدا می.کنند در ،زیر مراحل رشد شناخت را که توسط پیاژه ارایه شده اند. به طور مختصر شرح می دهیم:
۱) دوره ی حس و حرکت این مرحله از تولد تا ۲ سالگی است. پیاژه این مرحله از رشد را شامل بازتاب های حرکتی توصیف کرده است که در مرحله ی نخست از تولد تا حدود یک سالگی است. بنابراین، تعاملات جسمی کودکان با اشیای پیرامون شان مالاً تحمیل کننده ی این مرحله از رشد از یک سالگی تا دو سالگی است. در خلال این دوره کودک با لمس کردن و حرکت در محیط اطراف خود، چیزهایی می آموزد.
۲) دوره ی پیش از به کارگیری: این مرحله از ۲ سالگی تا ۷ سالگی است که شامل فراگیری مهارت های نمادین در حوزه های ،زبان تصور ذهنی و نقاشی است ولی پیشرفت در زبان چشمگیرتر است (زیگلر، ۱۹۹۱). در خلال این دوره، به دلیل وجود اندیشه ی نمادین برای ،کودک دسته جارو به راحتی به عنوان «اسب» تلقی می شود.
۳) دوره ی فعالیت های عینی پیاژه مشخص کرد که دوره ی رشد فعالیت های عینی از ۷ سالگی تا ۱۲ سالگی است. در خلال این مدت کودک به طور ،ذهنی تغییرات مربوط به کمیت و زمان را فرا می گیرد به عنوان مثال پیش از این مرحله از رشد اگر کودک یک لیوان بلند و باریک با ۲۵۰ سانتی متر مکعب آب را با یک لیوان کوتاه و پهن با ۲۵۰ سانتیمتر مکعب آب مقایسه کند گمان می کند که در لیوان بلند آب بیشتری وجود دارد. از این رو هنگامی که کودک به دوره ی فعالیت عینی رشد شناخت میرسد می تواند درک کند که صرف نظر از شکل ظروف مقدار ۲۵۰ سانتیمتر مکعب آب در هر دو ظرف یکسان است تا پایان این دوره کودک نظریات و شوخی های دیگران را متوجه می شود و اندیشه ی او همانند اندیشه ی بزرگسالان می گردد.
۴) دوره ی فعالیت های رسمی این دوره از حدود سن ۱۲ سالگی آغاز می شود و تا سرتاسر زندگی ادامه می یابد ویژگی بارز در این مرحله، دستیابی کودک به توانایی استدلال براساس احتمالات نظری و واقعیت های عینی است (زیگلر ،۱۹۹۱ ص ۲۱). در این دوره اندیشه های فرضی امکان پذیر می گردد.
گفتاردرمانی شناخت
پیاژه به سه فرآیند ذهنی پی برد فرآیندهایی که برای گفتاردرمانها مهم هستند. و برای پیشرفت کودک از یک مرحله از رشد به مرحله ی دیگر، سرنوشت ساز می باشند: همگون سازی تطبیق و توازن همگون سازی عبارت است از توانایی شخص در دگرگون ساختن اطلاعات دریافتی ، تا این اطلاعات با شیوه ی تفکر فعلی او سازگاری پیدا کنند به عنوان مثال پسر بچه ی ۴ ساله ای که هیچ گونه تصوری از تأثیرات میانسالی روی بدن نداشت ولی واقعیت های دیگر را درک می کرد از عمویش پرسید که با آن توپ بسکتبال توی شکمت چکار می کنی؟ سپس با دیدن سر بی موی عموی خود پرسید: چرا موهایت را اینجوری اصلاح کردی؟ این پسر بچه ی ۴ ساله فهمیده بود که وجود توپ بسکتبال توی شکم چه حالتی می تواند به شکم بدهد و تأثیرات اصلاح موی سر را نیز درک کرده بود. با این همه این بچه در آن سن هیچ گونه تصوّر ذهنی درباره ی بزرگ شدن شکم و یا بی مو شدن سر در سن میان سالی نداشت. فعالیت ذهنی همگون سازی کودک، درباره ی آنچه که در عمویش دیده بود، متناسب با اطلاعات و شیوه ی تفکر یک بچه ی ۴ ساله است.
پیاژه، تطبیق را اینگونه تعریف کرده است تطبیق یعنی نحوه ی سازگار شدن شیوه ی تفکر یک شخص با توجه به تجربیات جدید به عنوان مثال ، فردی که در جامعه ای بزرگ شده باشد که زن را پرخاشگر بداند اگر این مرد در خارج از منزل کار کند، خودش را با این اندیشه تطبیق می دهد و هنگامی که همسر و یا دختر او در صدد پیدا کردن شغلی باشد. او این موضوع را مد نظر قرار می دهد نکته ی جالب توجه درباره ی همگون شدگی و تطبیق توسط زیگلر (۱۹۹۱) گزارش شده است او پی برد که همگون شدگی و تطبیق به طور متقابل روی یکدیگر تأثیر می گذارند.
سرانجام این که ، توازن در برگیرنده همگون شدگی و تطبیق است، و تمامی تعاملات موجود بین شیوه ی تفکر و تجربیات جدید را شامل می شود. زیگلر (۱۹۹۱) پیاژه (۱۹۵۴) گفته است که توازن در سه مرحله رخ می دهد مثلاً وقتی که کودکان از شیوه ی تفکر موجود راضی باشند توازن به وجود می آید سپس هنگامی که آن ها نسبت به نارسایی های تفکرشان آگاه می گردند، ناخشنود می شوند و وارد وضعیت عدم توازن می شوند. سرانجام کودکان روش های پیشرفته تری برای شیوه ی تفکر در پیش می گیرند ،که این شیوه ی تفکر نارسایی های شیوه ی تفکر پیشین را ندارد و آن وقت آن ها وارد وضعیت توازن بالاتری می شوند.
زیگلر (۱۹۹۱)، موفقیت و دیرپایی کار پیاژه را به چند عامل نسبت می دهد.
۱) دیدگاه پیاژه درک تقریباً قابل لمسی از شیوه ی تفکر کودک در اختیار ما میگذارد.
۲) در دیگاه پیاژه موضوعاتی مطرح شده است که برای صدها سال مورد علاقه ی ،والدین ،آموزگاران ،دانشمندان و فیلسوفان خواهد بود.
۳) دیدگاه پیاژه نسیم بی نظیری است و استثنائاً گستره ی سنّی وسیعی را در بر می گیرد یعنی : تمامی محدوده ی سنّی از نوزادی تا بزرگسالی
۴) پیاژه برای انجام مطالعات جالب از استعداد برخوردار بود.
ساير مفاهيم كلیدی مربوط به دیدگاه شناخت در مورد یادگیری عبارتند از:
a) الگوی سه مرحله ای پردازش اطلاعات که از طریق آن ما مفاهیم دریافت حسی حافظه ی کوتاه مدت و حافظه ی طولانی مدت را به دست می آوریم.
b) چارچوب کلی یادگیری که از طریق آن اطلاعات جدید با سازمان بندیهای شناختی موجود مقایسه می شوند.
c) قوانین یادگیری مثل تمرین انتقال یادآورنده و قوانین پردازش (گود بروفی، ۱۹۹۰)
دیدگاه ،شناخت همراه با دوره های تحول شناخت پیاژه، دیدگاه گسترده و سودمندی برای شیوه های آموزش مربیان و یادگیری است به چند دلیل دیدگاه شناخت درباره ی یادگیری برای گفتاردرمانها مهم است:
a) زمینه هایی برای شناخت رفتار ویژه ایجاد می.کند
b ) منبعی در اختیار ما میگذارد که داده های به دست آمده از رشد بیمار را می توان با آن مقایسه نمود.
C) مسیر و امکاناتی به منظور برنامه ریزی برای درمان بیماران در اختیار ما قرار می دهد
بسیاری از افراد با مشکلات لکنت بر این باورند که گفتاردرمانی تنها راه درمان لکنت زبان می باشد و بسیاری از والدین کودکان لکنتی اظهار می کنند که درمان قطعی برای لکنت زبان وجود ندارد یا بعد از مدتی لکنت کودکشان برگشته است. نکته قابل توجه این است که گفتاردرمانی لکنت زبان در کنار درمان های کاردرمانی در زمینه افزایش سرعت عمل، پردازش کلامی و حافظه فعال همچنین بازی درمانی در زمینه بالا بردن اعتماد به نفس کودک می تواند در حفظ نتایج حاصل از درمان لکنت موثر باشد. مرکز درمان لکنت زبان دکتر صابر در حیطه درمان های تخصصی لکنت نظیر اتاق شنیداری و گفتاردرمانی به صورت تخصصی فعالیت می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
والدین درمرحله اول برنامه درمانی به ارائه بازخوردهای کلامی درگفتگوهای روزمره میپردازند و در مرحله دوم بازخوردهای مذکور را تحت نظارت درمانگر و با اطمینان از فقدان علائم عود لكنت به شیوهای قاعده مند کاهش داده و کنار میگذارند. یکی از ابعاد جدایی ناپذیر این فرآیند آن است که مسئولیت کامل بازنگری مستمر لکنت به والدین واگذار میشود. در واقع وابستگی والدین و کودکان به درمانگر برای حفظ گفتار بدون لكنت امر مطلوبی نیست.
مبنای تجربی درمان لکنت زبان
حفظ تأثیرات درمان نوعی پاسخ به درمان است.زمانی تأثیرات درمان حفظ شده که؛ علی رغم افزایش فاصله زمانی میان مراجعات کلینیکی، شاخص گفتار همچنان ثابت بماند. چنانچه فرایند حفظ تأثیر درمان با موفقیت انجام شود مراجعات کودک و والدین به کلینیک کمتر و کمتر خواهد شد و فواصل میان آنها افزایش مییابد. به هر حال اگر نشانههایی از عدم حفظ تأثیر درمان مشاهده شود، باید مراجعات کلینیکی بیمار بیشتر شود.
زمان آغاز درمان لکنت
بر اساس سنجشهای گفتار داخل و خارج کلینیک میتوان درباره زمان آغاز مرحله دوم برنامه لید کامب تصمیم گرفت. هنگامیکه کودک براساس سنجشهای انجام شده، شاخص گفتار را کسب نمود، زمان آغاز مرحله دوم فرارسیده است شاخص گفتار برای ورود به مرحله دوم عبارتند از؛ اندازه گیری شدت (SRS) در هر روز هفته باید معادل صفر یا ۱ بوده به نحوی که حداقل چهار روز آن حتماً معادل صفر باشد، درصد هجاهای لکنت شده در داخل و خارج از کلینیک (SS) باید کمتر از ۱ باشد. بعلاوه برای ورود به مرحله دوم کودک باید به مدت سه هفته شاخصهای مذکور را کسب نماید و درمانگر نیز از معتبر بودن سنجشهای گفتار اطمینان حاصل نماید.
اجرای مرحله دوم درمان لکنت زبان
در واقع درمانگر از همان ابتدای درمان به آماده سازی والدین جهت اجرای مرحله دوم میپردازد. این کار باعث یکپارچه شدن برنامه لید کامب شده، و از این طریق والدین مرحله دوم را مجزای از مرحله اول نمیبینند. عدم اجرای صحیح مرحله دوم یا عدم مراجعه والدین به کلینیک پس از مرحله اول (حذف لکنت) باعث عود مجدد لکنت میشود. به همین دلیل باید درمانگر در طول مرحله اول والد را از اهمیت مرحله دوم برنامه لید کامب آگاه سازد.
در مرحله دوم، یک جدول زمانبندی برای مراجعه به کلینیک به مراجع داده میشود. براساس این جدول، فاصله زمانی مراجعات به تدریج افزایش مییابد. به نظر میرسد که حدود نیمیاز مشکلات مربوط به مرحله دوم در ۹ هفته اول آن ظاهر میگردد.به همین خاطر فاصله زمانی اولین جلسات مرحله دوم نزدیک به هم است. جلسات در مرحله دوم به این ترتیب برگذار میشوند؛ دو جلسه اول با فاصله دو هفته، دوم با فاصله چهار هفته،دو جلسه بعدی با فاصله هشت هفته و جلسه آخر ۱۶ هفته بعد تشکیل خواهد شد. در این میان چنانچه شاخص گفتار در کودک ثابت بماند،روند پیشرفت جلسات طبق روال ذکر شده خواهد بود.روند کاهش جلسات درمانی و افزایش فاصله بین جلسات بر اساس پاسخ کودک و صلاحدید درمانگر میتواند تغییرکند. تعیین دستیابی کودک به شاخص مذکور نیز برطبق همان روشهای سنجش در مرحله اول صورت میپذیردکه شامل سنجشss% توسط درمانگر و گردآوری SR کودک توسط والدین در هفته گذشته میباشد. اما اگر کودک شاخص عملکرد گفتار را در هر یک از جلسات مرحله دوم کسب نکند، درمانگر یا مانع پیش روی جلسات میشود، یا اینکه خانواده را به مرحله قبلی بر میگرداند. اگرچه روند جلسات در مرحله دوم انعطاف پذیر نیست، اما این مسئله در صورت عدم دستیابی کودک به شاخص عملکردی گفتار، امکان پذیر میباشد. بنابراین درمانگر ممکن است برخی از کودکان را به جلسه اولِ مرحله دوم بازگرداند
در بسیاری از موارد ممکن است کودکی شاخص موردنظر برنامه را در یکی از جلسات مرحله دوم کسب نکند. در اکثر این موارد تنها تکرار مجدد جلسه مذکور کافی و مناسب خواهد بود. البته در موارد اندک به ویژه هنگامیکه سایر استراتژیهای مربوط به حفظ دستاوردهای درمانی موفق واقع نمیشوند، لازم است کودکان به مرحله اول بازگردانده شوند. گفتنی است برخی رویدادهای زندگی (نظیر تعطیلات خانوادگی،ورود کودک جدید به خانواده و یا بروز بیماری) میتواند پیشرفت کار در مرحله دوم را تحت تأثیر قرار دهد. درمانگر در مرحله دوم باید حذف قاعده مند بازخوردهای کلامیتوسط والدین را مدیریت نماید.در انتهای این مرحله یعنی زمانی که میزان لکنت کودک بسیار کم است و یا اصلاً لکنتی وجود ندارد، میزان بازخوردهای کلامیوالدین کاهش خواهد یافت. این کار همانند اکثر فعالیتهای برنامه لید کامب برای هر تصمیم گیری خانواده به شیوه ای فردی صورت میگیرد. در این زمینه باید دو اصل رعایت شود. اول اینکه درمانگر با تکیه بر اطلاعاتی که در هر جلسه کلینیکی به دست میآورد در مورد سرعت کنار گذاشتن بازخوردهای کلاس تصمیم میگیرد و دوم آن که در انتهای مرحله دوم باید بدون ارائه بازخوردهای کلامی، لکنت به ندرت رخ دهد (یا اصلا وجود نداشته باشد) البته گاهی ممکن است درمانگر،حتی پس از اتمام مرحله دوم نیز ارائه بازخوردها را امر مطلوبی تلقی نماید. کنار گذاشتن بازخوردها را میتوان به شیوه ای نظام مند مدیریت نمود.به عنوان مثال در ماه اول درمانگر به والد آموزش میدهد تا بازخوردهای کلامیرا در شش روز هفته ارائه نموده و در روز آخر هیچگونه بازخوردی به کودک ارائه ندهد. در ماه دوم والد بازخوردهای کلامیرا تنها در پنج روز هفته ارائه مینماید و این روال به همین ترتیب ادامه مییابد.
در شروع مرحله دوم والدین برای ارائه بازخوردهای کلامیدر گفتگوهای ساختمند و غیر ساختمند مهارت کافی کسب نمودهاند. بنابراین درمانگر به آنها توصیه میکند تا در صورت ظهور علائم لكنت،پاسخ مناسبی به آنها بدهند. در همین راستا درمانگر تاکید مینماید که انجام واكنش سريع مهم است و آنها نباید تا فرارسیدن جلسه بعد مرحله دوم که (ممکن است شش ماه به طول بیانجامد) منتظر بمانند. هنگامیکه علائم افزایش لكنت ظاهرشد، والد میتواند از طریق بازخوردهای کلامیدر گفتگوهای غیر ساختمند، پاسخ مناسب و معقولی ارائه دهد حتی در صورت نیاز، والد میتواند از بازخوردهای کلامیدر گفتگوهای ساختمند استفاده کند.
یکی از اهداف مرحله دوم آن است که والدین، خود در کنترل نمودن لکنت کودک توانمند گردند. البته جنین توانمندی لزوماً به سرعت صورت نمیگیرد. بنابراین درمانگر میتواند پیشنهاد کند که والدین در ساعات کاری جهت بحث پیرامون مشکلات به وجودآمده، با وی تماس تلفنی برقرار نماید.
یک جلسه کلینیکی در درمان قطعی لکنت زبان
همان گونه که پیشتر ذکر شد، هدف اولیه یک جلسه کلینیکی در مرحله دوم، ارزیابی گفتار کودک با توجه به شاخص مورد نظر برنامه و تعیین امکان پیش روی وی به جلسه زمان بندی شده بعدی میباشد. درمانگر به منظور تصمیمگیری در این زمینه به سنجشهای گفتاری برنامه لید کامب اتکا میکند. درمانگر باید در مورد اطلاعاتی که حاکی از عدم پایایی یا نقص در اعتبار سنجشهای گفتاری میباشد، آگاه باشد. در واقع موفقیت کامل درمان ممکن است به تشخیص و اصلاح چنین مشکلاتی وابسته باشد. به عنوان مثال والد ممکن است انگیزه خود را در مرحله دوم از دست بدهد و نسبت به اندازهگیری SR توجه لازم را به کارنبندد یا ممکن است تصور کند که خطر ظهور مجدد لكنت دیگر وجود ندارد.
درمانگر در جلسه کلینیکی مرحله دوم یک ارزیابی از میزان SS%، به دست میآورد، سپس SR هفته گذشته والدین را ثبت مینماید. مجددا بر اساس همان روند، استاندارد جلسات برنامه لید کامب، از سنجشها جهت بحث پیرامون وقایعی که از جلسه قبلی تا جلسه اخیر اتفاق افتاده است، استفاده میشود. بنابراین هدف از بحث آغازین مرحله دوم آن است که والدین را ترغیب نمائید تا مشکلاتی را که از جلسه گذشته تا کنون رخ داده است مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، نگرشهای تازه ای نسبت به مشکلات داشته باشند و برای مشکلات موجود، راهکارهایی طرح ریزی نمایند
از آنجا که تعیین SR در مرحله دوم بسیار مهم است، لذا گفتاردرمانگر توجه ویژه ای به شیوه جمع آوری آنها توسط والدین دارد. غالباً در مرحله دوم ممکن است نوعی سوگیری در شیوه اندازهگیری شدت لکنت در گفتار کودک توسط والدین روی دهد. به عنوان مثال والد ممکن است واکنش نامناسبی نسبت به ناروانیهای طبیعی از خود نشان دهد. برای تشخیص این سوگیری میتوان از والد خواست تا نمره SR را برای نمونهای که نمره ss% آن توسط درمانگر تعیین شده محاسبه نماید. با این روش چنانچه مشکلی در زمینه صحیح بودن نمره شدت توسط والدین وجود داشته باشد میتوان به راحتی تشخیص داد. والد و درمانگر با استفاده از سنجشهای گفتار در مورد کسب شاخص برنامه توسط کودک و زمان برگزاری جلسات بعدی تصمیم گیری میکنند.
نتیجهگیری:
درمان قطعی و سریع لکنت زبان نیازمند ترکیبی از روشهای علمی، همکاری مستمر فرد و حمایت اطرافیان است. همانطور که در این مقاله بررسی شد، تکنیکهایی مانند گفتاردرمانی تخصصی، تمرینات تنفسی و استفاده از فناوریهای نوین، در کوتاهترین زمان ممکن میتوانند بهبود چشمگیری ایجاد کنند. با این حال، موفقیت درمان به عواملی مانند تشخیص زودهنگام، پایداری در تمرینات و مدیریت اضطراب وابسته است. به خاطر داشته باشید که هر فرد مسیر درمانی منحصربهفردی دارد و همراهی متخصصان مجرب، کلید دستیابی به نتیجههای پایدار است.
سوالات متداول:
1-آیا روشی برای درمان قطعی لکنت زبان در کمتر از ۶ ماه وجود دارد؟
بله، با برنامهریزی فشرده شامل جلسات منظم گفتاردرمانی، تمرینات روزانه تنفسی و استفاده از تکنیکهای روانسازی گفتار، بهبود قابل توجهی در ۳ تا ۶ ماه ممکن است. با این حال، سرعت درمان به عوامل فردی مانند سن، شدت لکنت و انگیزه شخص بستگی دارد
2-تأثیر واقعیت مجازی (VR) در درمان سریع لکنت چگونه است؟
واقعیت مجازی با شبیهسازی موقعیتهای استرسزا مانند سخنرانی یا مصاحبه، به فرد کمک میکند در محیطی امن تمرین کند. این روش در ترکیب با گفتاردرمانی، نتایج سریعتری دارد.
بسیاری از پژوهشگران به بررسی تأثیر رفتار گفتاردرمان ها، جای نشستن روی یادگیری و رفتار پرداخته اند. پژوهش ها نشان داد که طرح و تنظیم ابعاد فیزیکی کلاس درمانی بسیار مهم هستند زیرا روی یادگیری و رفتار کودکان تأثیر می گذارند. گفتاردرمانها صرف نظر از این که در کلینیکها بیمارستان ها و یا مدارس استخدام شده باشند غالباً در فضاهای فیزیکی کوچکی کار می کنند. نحوه چیدمان اتاق و نشتن درمانگر و شیوه اجرای گفتاردرمانی در روند درمان موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه گفتاردرمانی کودکان و بزرگسالان با استفاده از تیم مجرب گفتاردرمانی و امکانات تخصصی نظیر اتاق شنیداری و … فعالیت می نماید. تجربه بالغ بر 18 سال در غرب و شرق تهران و خدمات مختلف گفتاردرمانی ، در زمبنه اختلالات کودکان نظیر لکنت زبان، تاخیر گفتاری، اختلالات تلفظی موجب گردیده روند درمان بیماران تسریع و توانایی ایجاد ارتباط در آنان به صورت چشمگیری بهبود یابد. همچنین خدمات گفتاردرمانی در منزل نیز از دیگر خدمات این مرکز است. در این مطلب به ارائه توضیحاتی درباره گفتاردرمانی و شیوه اجرا آن پرداخته می شود.
احساس صمیمیت و نزدیکی در گفتاردرمانی و شیوه اجرا
در مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر معمولاً موقع کار کردن با بیمار از طرح های مختلفی برای نشستن استفاده می کنند. از بین طرح های مختلفی که گفتاردرمانها برای نشستن استفاده می کنند موارد زیر را می توانیم نام ببری (a) نشستن به طور ضربدری (b) نشستن به صورت روبرو (C نشستن در کنار یکدیگر (d نشستن در اطراف میز کرد.
نمونه ای از چهار طرح مختلف نشستن برای درمان گفتار و زبان
a) نشستن به طور ضربدری b) نشستن به طور روبرو c) نشستن در کنار یکدیگر d) نشستن در اطراف میزگرد
هیچ پژوهشی وجود ندارد که بگوید برای درمان گفتار و زبان کدام الگوی نشستن برای یادگیری مناسب تر است ولی متناسب با نوع کار با بیمار تعداد بیماران در جلسه ی درمان و ماهیت هدف ها برای بیماران دیده می شود که بیشتر SLPها از یک یا چند طرح گفته شده استفاده می کنند. و نگل (۱۹۹۲) به ویژه به آموزگاران توصیه کرده است تا درباره ی هدف های آموزش بیندیشند و طرحی از نشستن را انتخاب کنند که بهترین کمک برای رسیدن به این هدفها باشند. بعلاوه میلر (۲۰۰۲) هم تنوع فرهنگی نو آموز و هم نیازهای ویژه ی بیمار مبتلا به ناتوانی را به عنوان ملاحظاتی برای انتخاب شیوه ی نشستن شرح داده است. برای مثال، وُرت هام ، كُنترراس، دیویس (۱۹۹۷) پی بردند که افراد لاتینی تبار سبکی از نشستن را که امکان تعامل گروهی بدهد ترجیح می دهند مثلاً نشستن به صورت نیمدایره ، یعنی همان نشستن در اطراف میز گرد.
بومیان آمریکا و آمریکایی های آفریقایی تبار نیز برای یادگیری نشستن به شیوه ی تعامل گروهی را ترجیح می دهند (لویس دورلاگ ،۱۹۹۱، سادِكر ، سادِكر ۲۰۰۵). با وجود این اندازه ی میزگردها باید متناسب با تعداد افراد باشد چنانچه از این نوع ميزها استفاده می شود تا امکان تعامل بین بیماران فراهم گردد غالباً میزها آنچنان بزرگ هستند که بیماران نمی توانند نزدیک یکدیگر بنشینند تا تعامل مطلوب را گسترش دهند.
یکی دیگر از انواع نشستن به شیوه ی نیمدایره است. این نوع نشستن ، نوعی شیوه ی نشستن برای گروهی از بیماران است که روی مهارت های برقراری ارتباط متمرکز می شوند و می توان متناسب با تعاملات گروهی و نوع تعاملات ، آن را گسترش داد این شیوه ی نشستن به نام شیوه ی خوشه ای معروف است و گفتاردرمان به منظور هدف های تعاملی با بیماران به صورت نیمدایره مینشیند ولی برای بهتر نزدیک شدن به بیمار و افزایش سهولت در ایجاد فرصت هایی برای کمک به تعامل بین بیماران می تواند میز را جابجا کند.
نشستن به شیوه ی خوشه ای را می توان هم با نشستن روی کف اتاق و هم با نشستن روی صندلی اجرا نمود مزیت این نوع نشستن این است که صمیمیت و تأثیرگذاری آموزش مستقیم جنبه های درمانی را افزایش می دهد این نوع نشستن به گفتاردرمان امکان می دهد تا به سرعت و به آسانی به احساس نزدیکی و صمیمیت لازم در مورد حواس یادگیری، توصیف، اجرا، ارایه ی الگو، ارایه ی سرنخ، کمک به بیمار و سایر تعاملات درمان دست یابد عیب این نوع نشستن این است که ابزار کار و داده های به دست آمده باید در جای دیگری گذاشته شوند زیرا میزی وجود ندارد که ابزار کار و یا برگه های داده ها را روی آن بگذارند برای جبران این نقص دیده شده است که گفتاردرمان از سطل برای گذاشتن ابزار کار استفاده می کرده است. برای هر جلسه درمانی ابزار کار داخل سطل روی کف ،اتاق و در سمت راست گفتاردرمان قرار دارد. هر وقت که کار با یک وسیله به پایان می رسد گفتاردرمان آن را در سطل دیگری که در سمت چپ او روی کف اتاق قرار دارد می گذارد.
برای نوشتن در مورد داده ها گفتاردرمان از تخته ی طراحی کوچکی استفاده میکرد هنگامی که نشستن به شیوه ی قابل قبول ایجاد ،شد ملاحظات مربوط به سر و سامان بخشیدن به ابزار درمان و گردآوری داده ها در ارتباط با فضای قابل استفاده برای درمانگر از اهمیت برخوردارند به ویژه این که گفتاردرمانها باید فضای لازم هم برای ابزاری که در درمان مورد استفاده قرار گرفته اند و هم به فضایی که برای گردآوری داده ها در خلال درمان نیاز دارند را مد نظر داشته باشند. درباره ی گردآوری داده ها بعداً در این مورد صحبت خواهد شد.
یکی دیگر از شیوه های نشستن مؤثر ، ولی شیوه ای که زیاد مورد استفاده قرار نمی گیرد، نشستن در جلوی آینه ای است که به دیوار نصب شده باشد. در این شیوه، گفتاردرمان از بیماران میخواهد تا در جلوی آینه بزرگی که به دیوار نصب شده است بنشینند. سپس گفتاردرمان در پشت سر بیماران می نشیند این نوع نشستن برای بیمارانی که درباره ی جایگاه اندامهای گویایی به بازخورد بینایی زیادی نیاز داشته باشند مثلاً در مراحل آغازین آموزش جایگاه های واجها و یا برای بیمارانی که ممکن است در مورد حرکات عضلات چهره به بازخورد بینایی نیاز داشته باشند و یا در مورد بیمارانی که پس از سکته ی مغزی و یا آسیب مغزی ناشی از ضربه به وضعیت درست سر و یا تنه نیاز داشته باشند، مؤثر واقع می شود.
مقدمات و نحوه درمان در گفتاردرمانی
هگد (2001) موارد زیر را دربارهی مقدمات گفتاردرمانی و شیوه اجرای آن شرح داده است: وقایعی که بیش از پاسخها اتفاق میافتد، یعنی محرکها یا چیزهایی که متخصص بالینی در درمان ارایه میدهد. مقدمات ممکن است اشیاء، تصاویر، چیزهای بازسازی شده یا اجرا شده، دستورالعملها، توضیحات، ارایه الگو، تشویق، راهنماهای دستی، و سایر محرکهای ویژه باشند. برای هدفهای این بحث، وقایعی که به عنوان مقدمات روی آنها تأکید خواهد شد عبارتند از: محرکهای هشدار دهنده، ارایه سرنخ، الگو دادن، و تشویق و ترغیب.
محرکهای هشدار دهنده
محرکهای هشدار دهنده چیزهای مختلفی هستند که توجه بیمار را نسبت به محرکهای درمانی جلب میکند (هگد 2001). محرکهای هشدار دهنده اساساً به عنوان «سردستهی» هشدار دهنده عمل میکنند تا به بیمار کمک کنند که برای محرکهایی که به پاسخ نیاز دارند، آماده شود. محرکهای هشدار دهنده ممکن است کلامی باشند. مانند: «به صورت من نگاه کن»، یا غیرکلامی باشند مانند: بالا بردن دست جهت هشدار دادن به بیمار که محرک هم اکنون ارایه میشود.
ارایهی سرنخ
سرنخ نوعی کمک است که دستیابی به پاسخهای درست را سرعت میبخشد، سرنخها کمک است:
a) شنیداری باشند، از قبیل اظهارات کلامی مثل، تکیه، ارتفاع کیفیت، آهنگ صدا، و شاخصهای استمرار و دیرش.
b) بینایی باشند، مثل، اشارات، وضعیت بدنی، و حالت چهره.
c) لمسی و حسی- حرکتی باشند، مثل لمس کردن سازوکار اندامهای گویایی بیمار.
الگو دادن
هگد (2001)، الگو دادن را اینگونه تعریف کرده است: رفتار هدف را متخصص بالینی انجام میدهد تا بیمار آن را تقلید کند، او برای استفاده از الگو دادن، پیشنهادهای زیر را فهرست نموده است:
الگوی زنده و یا الگویی که به طور خودکار اجرا میشود، در اختیار بیمار قرار دهید (شنیداری، نوار ویدئویی و یا کامپیوتری).
از پاسخ درست بیمار به عنوان الگو استفاده کنید (پاسخی که به طور خودکار ارایه گردید).
در آغاز درمان به کرات از الگو استفاده کنید.
از بیمار بخواهید تا هرچه بیشتر بیشتر تقلید کند.
بیمار را به خاطر تقلیدهای درست و یا نزدیک به درست، تشویق کنید.
هرچه پاسخهای تقلیدی بیمار ثبات پیدا میکند، الگو دادن را به تدریج کم کنید و یا کنار بگذارید (ص ص 378-377).
نمونهای از الگو دادن، تولید صحیح واج /س/ توسط متخصص گفتاردرمانی و شیوه اجرای آن است که بیمار در خلال درمان سنتی تولید باید آن را تقلی کند. بعلاوه، بیمار ممکن است که در خلال گروه درمانی، برای افراد همسن و سال خود الگو قرار گیرند. می یر (2004) مشکلات احتمالی گوناگون را که گفتاردرمانها ممکن است در الگو دادن به آن روبهرو شوند، مطرح کرده است:
a) تولید غیر طبیعی
b) گفتار غیر دستوری
c) سندروم «خب»
منظور از تولید غیر طبیعی، تلفظ و یا تولید ارایه شده از سوی متخصص بالینی است که در آن تکیه و ساختار هجایی غیرطبیعی باشد، و یا ناهنجارهای دیگری در الگوی ارایه شده رخ داده باشد. برای مثال، «درسته (به معنی تمام و کامل)» به جای «درسته (به معنی درست و صحیح است)». گفتار غیردستوری، یعنی استفاده از زبان به لحاظ دستوری نادرست در خلال درمان نیز توسط می یر شرح داده شده است (2004).
نمونهای از این موارد که غالبا در روزهای اولیه درمان در گفتاردرمانها دیده میشود استفاده از بازخورد دارای شکل دستوری نادرست به بیمار است. مثلاً به جای این که بگوید «کارت را درست انجام دادی» میگوید: «خوب کار کردی».
می یر (2004) سندروم خُب را اینگونه شرح داده است: استفاده بیش از حد خُب. او میگوید، گفتاردرمانها احتمالاً به پنج دلیل از خُب استفاده میکنند. می یر خاطر نشان ساخته است که دلایل استفاده از خب عبارتند از:
a) به عنوان نوعی گفتوگو، و یا به معنای پرکنندههای غیر معنایی در حین گفتگو.
در برخورد با کودکانی که دچار مشکلاتی گفتاری یا تاخیر در گفتار هستند یکی از بهترین روش های درمانی گفتاردرمانی در قالب بازی می باشد. ارتباط موثر در خلال بازی شکل می گیرد و کودک بدون اضطراب و استرس کد های گفتاری را از گفتاردرمان می آموزد. گفتاردرمان با استفاده از بازی می تواند محرک های مختلف را با شیوه های متفاوت به کودک ارائه نماید و با استفاده از تشویق و بازخورد مثبت به پاسخ های کودک شکل بخشند. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر با در اختیار داشتن تیم گفتاردرمانی با تجربه به کودکان در بهبود مشکلات گفتاری آنان کمک می کنند. گفتاردرمانی در منزل از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی می باشد که موجب تسهیل روند درمان می گردد.
ارائه ی محرکها یعنی شیوه هایی که برای ارایه ی محرکها در خلال درمان مورد استفاده قرار میگیرند. این شیوه ها متناسب با مرحله ی درمانی موردنظر تغییر خواهند کرد. ارائه ی محرک ممکن است صرفاً کار ساده ای مثل ارائه ی الگوی کلامی جهت کمک به بیمار باشد تا بفهمد که مثلاً صدای /س/ را چگونه تولید کند. با وجود این، برخی از انواع ارائه ی محرکها بسیار پیچیده اند. برای مثال، وقتی که تلاش میکنیم تا بهترین شیوه ی ارائه ی محرک به بیماری که در درک مفهوم «بالا» (مثلاً در عبارت بالای میز) با مشکل روبرو میشود را تعیین کنیم، گفتاردرمان ممکن است پیش از پرداختن به این موضوع، نیاز داشته باشد که جنبه های مختلف را مدّنظر داشته باشد. جنبه های آموزشی، همراه با مفهوم ثبات در شیوه ی ارایه، باید مدّنظر قرار گیرند. جنبه ای از درمان که معمولاً در ارائه ی محرک به ثبات نیاز دارد، پُل زدن مهارتهای بیمار بین مواقع ناتوانی در ارایه ی پاسخ مطلوب و مواقع ارائه ی پاسخ قابل قبول بعدی است. این پُل زدن همان شکل بخشیدن یا نزدیک سازیهای پی در پی است، و گفتاردرمانها را تشویق میکنیم تا برای شکل بخشیدن مؤثر به پاسخهای بیمار در درمان، مهارتهای خود را بسط و گسترش دهند.
شکل بخشیدن (نزدیکسازی های پی در پی) روشی است که برای دستیابی به پاسخهایی که در خزانه ی ذهنی بیمار وجود ندارند به کار گرفته میشود. این پژوهشگران برای شکل بخشیدن به پاسخ بیمار، مراحل گوناگونی را یادآوری کرده اند:
نخست، پاسخ موردنظر باید مشخص شود، و از آن پس، پاسخهایی که شباهتی با آن پاسخ داشته باشند (حتی پاسخهای بیربط) توسط گفتاردرمان مورد تشویق قرار میگیرند. هنگامی که بسماد این پاسخها افزایش پیدا کرد، آزمودنی باید پاسخی را که شباهت بیشتری با پاسخ موردنظر دارد ارایه نماید. در این مرحله، این شگرد، شکل ویژهای از تشویق متمایز به خود میگیرد. معیار تشویق به طور مستمر در جهت پاسخ موردنظر به پیش میرود، تا این که پاسخ موردنظر ارایه شود، مورد تشویق قرار گیرد، و توسط آزمودنی فرا گرفته شود.
هِگد (2001) گزارش کرده است که، شکل بخشیدن یا نزدیکسازی های پی در پی، به کمک شواهد تجربی مورد پشتیبانی قرار گرفته و به عنوان یک کار بسیار سودمند در آموزش انواع مختلف مهارتها به حساب میآید. برای استفاده از نزدیکسازیهای پی در پی، هِگد مراحل زیر را ارایه داده است:
پاسخ نهایی را انتخاب کنید (مثلاً، تولید صدای/ م/ در وضعیت آغازین واژهها).
نخستین بخش پاسخ هدف را به گونهای انتخاب کنید که بیمار بتواند تقلید کند (مثلاً، لبهای خود را روی یکدیگر بگذارد.)
پاسخهای بینابینی را شناسایی کنید (مثلاً، زمزمه کردن و یا سایر انواع صداسازیها و باز کردن دهان در هنگامی که زمزمه کردن ادامه دارد).
با ارایه ی الگو به بیمار و بلافاصله تشویق مثبت، نخستین پاسخ را به بیمار آموزش دهید (مثلاً، چندین بار لبهای خود را روی یکدیگر بگذارد).
چندین بار پیاپی، پاسخهای بینابینی را به بیمار آموزش دهید (مثلاً، هنگامی که لبهای بیمار بسته است زمزمه کند، و هنگامی که زمزمه ادامه دارد، لبهایش را باز کند و صداهای دیگری تولید کند تا واژههایی را بسازد).
این کار را آنقدر ادامه دهید تا بیمار پاسخ نهایی را یاد بگیرد
در تداوم مثال هِگد، اگر پاسخ نهایی صدای /م/ باشد، مثلاً در واژهی من، SLP باید به بیمار الگو دهد تا بیمار واژهی هدف یعنی من را تولید کند. چنانچه بیمار در تولید صدای /م/ مرتکب اشتباه شود، متخصص بالینی بیدرنگ با کمک به بیمار در تولید صدای /م/، در مقابلِ اشتباه بیمار واکنش نشان میدهد و به بیمار یادآوری میکند که کدام کار برای تولید صدای /م/ درست، و کدام کار برای تولید صدای /م/ نادرست بوده است، و سپس تولید صحیح صدای /م/ را به بیمار نشان میدهد. پس از آن، SLP با استفاده از توالی منظم شکل بخشیدن و یا نزدیک سازیهای پی در پی برای تولید درست صدای /م/ در واژه ی من، بیمار را راهنمایی میکند. برای دستیابی به تولید درست صدای /م/ در واژه ی من، در تمام مراحل نزدیک سازیهای پی در پی، به چهار بخش از توالی نیاز داریم:
a) به بیمار میگوییم که چه صدایی را باید تولید کند
b) اندامهای گویایی خود را برای تولید صدای مورد نظر شکل میدهید
c) با توجه به الگوی ارایه شده، بیمار را وادار میکنیم تا صدای موردنظر را تولید کند
d) تلاشهای بیمار را مورد تشویق قرار میدهیم.
در بازی های گفتاری گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا به منظور افزایش مهارتهای درمانی خود، شکل بخشیدن یا نزدیکسازیهای پی در پی را تمرین کنند.
در درمان لکنت زبان در کودکان کنترل استرس کودک و آموزش برخورد صحیح به والدین از نکات مهم در پیشرفت روند درمان می باشد که باید توسط گفتاردرمان لکنت زبان آموزش داده شود. خدمات درمان لکنت در منزل شامل گفتاردرمانی در منزل و بازی درمانی در منزل به همراه مشاوره والدین برای دستیابی به این اطمینان بسیار مفید می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با قرار دادن کودک در موقعیت های ساختمند توسط گفتاردرمانان با تجربه موجب تسهیل روند درمان می گردد. منظور از بافت ساختمند فراهم کردن یک موقیت ساده و بدون استرس است که کودک بتواند در آن موقعیت به بهترین شکل بر روی فعالیت موردنظر متمرکز شده و کمترین میزان لکنت را نشان دهد.
گفتاردرمان لکنت باید از ارائه صحیح بازخوردهای مذکور توسط والدین اطمینان حاصل نماید. برای دستیابی به این اطمینان باید درمان قبل از انجام روی گفتگوهای زندگی روزمره (غیرساختمند)، در بافتهای ساختمند اجرا شود. منظور از بافت ساختمند فراهم کردن یک موقیت ساده و بدون استرس است که کودک بتواند در آن موقعیت به بهترین شکل بر روی فعالیت موردنظر متمرکز شده و کمترین میزان لکنت را نشان دهد. موقعیتهای غیر ساختمند شامل تمام موقعیتهای زندگی میگردد و زمانی انجام میشود که کودک در موقعیتهای ساختمند، گفتار روان و بدن لکنت داشته و موفق بوده باشد.
درمان در گفتگوهای ساختمند در منزل
درمانگران لیدکامب حین انجام درمان در گفتگوهای ساختمند از کودک و والد میخواهند روی یک میز بنشینند و با هم به فعالیتهایی نظیر خانهسازی، خواندن کتاب داستان و یا چیزی شبیه آن بپردازند.
هنگام آموزش گفتگوهای ساختمند به والد، در ابتدا باید موارد مثبت آموزش داده شود. تجربه نشان داده که شروع آموزش با روشهای آگاهسازی و تحسین گفتار بدون لکنت بسیار مفید است. پس از آن میتوان در همان جلسه و یا جلسه بعد، آگاهسازی از لکنت را به والدین آموزش داد. در آخر درمانگر درخواست خوداصلاحی در بافت ساختمند را به والدین آموزش میدهد. هدف گفتگوهای ساختمند آن است که میزان لکنت کودک به پایینترین سطح برسد. به منظور دستیابی به این هدف، درمانگر باید یک سلسلهمرتب ساده به سخت را ترتیب دهد. برای مثال والد از طریق کارت تصاویر کودک را تحریک به تولید یک کلمه میکند، و سپس گفتار بدون لکنت وی را مورد تحسین قرار میدهد. در برخی موارد نیز از آگاهسازی نسبت به لکنت و درخواست برای خوداصلاحی استفاده میکند. در شرایطی که لکنت کودک شدید نیست، والد میتواند پس از برانگیختن یک عبارت یا گفته، کودک را تحسین کند. والدین باید بدانند که همزمان با بهبود کودک در طول گفتگو (که همیشه اتفاق میافتد) میبایست دشواری تکلیف تغییر نماید. پیشنهاد میشود که جلسات یک یا دوبار در روز به مدت 10 تا 15 دقیقه انجام شود. زمانی که هنوز تمرکز درمان روی کاربرد بازخوردهای کلامی برنامه لیدکامب برای گفتگوهای ساختمند است، والد تحسین، آگاهسازی و درخواست اصلاح لکنت در برخی موقعیتهای غیرساختمند را آغاز مینماید.
تصمیمگیری در مورد اتمام درمان ساختممند زمانی انجام میشود که درمانگر از دستیابی به چهار هدف مشخص اطمینان یابد؛ والد بازخوردهای کلامی را صحیح ارائه مینماید، این روش تجربهای مثبت برای کودک تلقی میشود، کودک با روشهای اصلی برنامه لیدکامب آشنا شده است، کودک به موفقیتهایی دست یافته است. لازم به ذکر است حتی در صورت کسب این چهار هدف، در صورت تمایل والدین یا در صورت نیاز، استفاده مجدد از این بخش درمانی مجاز است.
درمان لکنت زبان در گفتگوهای غیرساختمند
زمانی که کودک نسبت به انواع بازخوردهای کلامی والدین احساس راحتی داشت، حین درخواست خوداصلاحی از سوی والدین میدانست که چهکاری باید انجام دهد، و نگش مثبت به درمان پیدا کرده بود، زمان آغاز درمان گفتگوهای غیرساختمند است. بر این اساس بازخوردهای کلامی برای گفتگوهای ساختمند به گفتگوهای زندگی روزمره منتقل میشوند. در این مرحله والد به تحسین، آگاهسازی کودک از پاسخهایش و درخواست خوداصلاحی لکنت در گفتگوهای خودانگیخته و طبیعی زندگی روزمره میپردازد. البته در برههای از زمان، درمان در گفتگوهای ساختمند و غیرساختمند به طور همزمان انجام میگیرد. اگرچه در گفتگوهای ساختمند بهتر است تنها یکی از والدین به ارائه درمان بپردازد، در گفتگوهای غیرساختمند مشارکت هر دو والد مؤثرتر خواهد بود. این بخش از درمان نسبت به زمانی که طیف گستردهای از بازخوردهای کلامی والدین در گفتگوهای ساختمند ارائه میشود از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا در این بخش درمان به محیط زندگی روزمره انتقال مییابد. بنابراین کاملاً منطقی است که درمان از تحسین و آگاهسازی گفتار بدون لکنت در موقعیتهای گفتاری روزمره آغاز گردد، و سپس به آگاهسازی از وقوع لکنت و درخواست اصلاح آن توسط کودک پرداخته شود. بازخوردهای کلامی والدین در زندگی روزمره اغلب کمتر از بازخوردهای ارائه شده در گفتگوهای ساختمند میباشد. درمان در گفتگوهای غیرساختمند تنها حاصل توسعه درمان در گفتگوهای ساختمند نیست، زیرا اگر این گونه باشد درمان جنبه تهاجمی، شدید و یکنواخت پیدا میکند و در صورت حاکم شدن چنین وضعیتی مشکلات بالینی به وجود خواهد آمد. در واقع کودک نباید چنین احساس کند که زندگیاش پر از پاسخهای والدین به گفتار وی است. در آخر باید گفت که درمان نباید جنبه تهاجمی داشته باشد و ارتباط روزمره کودک با خانواده را مختل سازد .
همانطور که والدین در امر ارائه بازخوردها در گفتگوهای ساختمند به آموزش نیاز دارند، در زمینه ارائه آنها در گفتگوهای غیرساختمند نیز نیازمند یادگیری هستند. به همین دلیل درمانگر ابتدا یک روش را برای والد توضیح میدهد و سپس از وی میخواهد تا آن را مورد استفاده قرار دهد. سپس درمانگر در مورد اجرای صحیح یا غلط این روش به والد بازتاب میدهد. طرحریزی موقعیتهای روزمرهای که درمان باید در آنها انجام شود و همچنین تعیین روشهای به کارگیری بازخوردهای کلامی تسوط والدین، برعهده درمانگر است.
موردی که نباید فراموش شود آن است که آموزش درباره زمان، شیوه و میزان آگاهسازی کودک از پاسخها، تحسین از گفتار بدون لکنت و درخواست خوداصلاحی برای لکنت باید درحالی صورت گیرد که هر سه نفر خارج از اتاق درمان، مشغول قدم زدن باشند. درمانگر در چنین موقعیت آموزشی بیشتر میتواند نحوه ارائه بازخوردها توسط والدین را (که ممکن است در کلینیک قابل مشاهده نباشد) مورد توجه قرار دهد. اما اگر خروج از کلینیک امکانپذیر نمیباشد، راه مؤثر دیگر آن است که از والد بخواهیم تا بازخوردهای کلامی ارائه شده در گفتگوهای غیرساختمند را ضبط نموده و با خود به کلینیک بیاورد.
دو قانون ثابت برای هفتههای اول ارائه درمان در گفتگوهای غیرساختمند وجود دارد. قانون اول این است که آگاهسازی و تحسین از گفتار بدون لکنت کودک باید پنج برابر درخواست برای خوداصلاحی باشد. دوم اینکه سنجشهای کلینیکی گفتار باید علائمی از بهبودی را در پنج هفته اول درمان نشان دهند. چنانچه بهبودی در این بازه زمانی رخ ندهد، به احتمال زیاد مشکلی وجود دارد، و درمانگر باید علت عدم تأثیر درمان را به سرعت جستجو کند.
لکنت زبان در کودکان از اختلالات شایع سنین 3 تا 6 سالگی می باشد. این اختلال در پسرها و دخترها به یک میزان مشاهده نمی شود. مطالعات فراوانی در حیطه لکنت و درمان های شایع آن انجام شده است. گفتاردرمانی لکنت زبان از درمان های مفید در حیطه لکنت می باشد که در مرکز درمان لکنت زبان دکتر صابر ارائه می گردد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با تشخیص دقیق علل لکنت در کودکان و استفاده از گفتاردرمانی لکنت در کنار درمان های رفتاردرمانی و کاردرمانی یکپارچگی حسی موجب تسهیل در روند بهبودی لکنت در کودکان می گردد. متخصصین گفتاردرمانی مرکز درمان لکنت زبان زیر نظر دکتر صابربه ارائه تکنیک های روز دنیا در زمینه لکنت زبان می پردازند و با مشاوره دقیق به والدین نحوه صحیح برخورد با کودکان با لکنت زبان را به والدین آموزش می دهند تا بهبودی را تسریع بخشیده و عود مجدد لکنت در کودکان جلوگیری نمایند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
مطالعات نسبت جنسی در لکنت نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ منتشر شده بودند و از آن زمان هر دهه منتشر می شوند. با این جریان دائمی اطلاعات، قاعدتا باید داده های قابل اعتمادی در مورد ایـن پدیده داشته باشیم.در واقع ،ما داریم. نتایج مطالعات حاصل از افرادی که در سنین مختلف و در فرهنگ های مختلف لكنت کرده اند نسبت را به صورت تقریبا سه لکنتی مرد در مقابل هر یک لکنتی زن قرار می دهد.هر چند شواهد محکمی وجود دارد که ممکن است با بزرگ تر شدن کودکان نسبت افزایش یابد.برای مثال، یایری (۱۹۸۳) گزارش کرد از ۲۲ کودکی که ۲ و ۳ ساله بودنـد و والدینشان باور داشتند که آن ها لکنت کنند،۱۱ پسر و ۱۱ دختر بودند.در مطالعه ای گسترده تر بر روی ۸۷ کودک بین ۲۰ و ۶۹ ماهه،پایری و آمبروز(۱۹۹۲)بطور کلی نسبت مرد به زن را 1:1/2 یافتند،هر چنـد ۲۰ کودک کوچکتر،آن هایی که کمتر از ۲۷ ماه داشتند،نسبت 2:1/1 را نشان می دادند.
شیوع لکنت زبان در دختر ها و پسرها
بازبینی بلاداستین و راتنر (۲۰۰۸)نشان داد که نسبت جنسی مرد به زن در کلاس اول ۳:۱ و در کلاس پنجم ۵:۱ است که تایید کننده این نظریه است که نسبت جنسیتی با بزرگ تر شدن کودکان افزایش می یابد.شواهد مربوط به افزایش یافتن نسبت مرد به زن توسط دو مطالعه جدید ارائه شده بود.کلوس و همکارانش(۱۹۹۹) نسبت مرد به زن را در نزدیکی شروع لکنت، ۱: ۱/۱ دریافتند که شش سال بعد به 5:1/2 افزایش می یافت.مانسون (۲۰۰۰) نسـبـت مـرد بـه زن را در غربالگری اولیه (۳ سالگی) 65:1/1 دریافت که دو سال بعد به 8:1/2 افزایش می یافت.نسبت جنسی تقریبا برابر در میان کودکان بسیار خردسالی که لکنت می کنند و افزایش تدریجی نسبت پسرانی که لکنت می کنند ممکن است در نتیجه چندین عامل باشد. وست (۱۹۳۱) اطلاعاتی را ارائه کرد که نشان میدهند تغییر نسبت جنسی در نتیجه افزایش نسبت پسرانی است، که در سال های آخر قبل از مدرسه و سال های اولیه مدرسه شروع به لکنت کردن می کنند.هر چند اطلاعات تازه نشان می دهد که دختران اندکی زودتر از پسران شروع به لكنت می کنند(پایری،۱۹۸۳؛ پایری و آمبروز، ۱۹۹۲) و زودتر و بیشتر بهبودی می یابند(اندروز و همکاران، ۱۹۸۳؛ یایری و آمبروز، ۱۹۹۲؛ یایری و آمبروز ۱۹۹۹ یایری،آمبروز و کوکس،۱۹۹۶).
افراد مونثی که لکنت می کنند و در بزرگسالی بهبودی نمی یابنـد ممکن است زیر مجموعه جالبی برای مطالعه باشند. آن ها ممکن است زمینه ی قوی تری را برای لکنـت کردن به ارث برده باشند، تحت فشارهای محیطی قوی برای گفتارشان قرار گرفته باشند، یا هر دو (اندروزو همکاران،۱۹۸۳). یا اینکه ،ممکن است آن ها فاقد((عامل بهبودی ای)) باشند،که به نظر می آید اکثر لکنتی های جوان مونث دارند، یا ممکن است عوامل اضافه ای به ارث برده باشند که برای جلوگیری از بهبودی، با لكنت تاثیر متقابل دارند.
قابل پیش بینی بودن لکنت زبان در کودکان
بخش مهم دیگری از پس زمینه اطلاعات در مورد لکنت زبان در کودکان، چگونگی تغییر کردن آن است که هنوز به طور عجیبی به هنگام وقوع قابل پیش بینی است علی رغـم ایـن واقعیت که بسیاربی ثبـات و غیر عادی به نظر می آید.این قابل پیش بینی بودن کلیدی مهم برای ماهیت آن است.زمانی که ما تحقیقات در مورد تغییر پذیری لکنت را بررسی می کنیم،خواهیم دید که این اطلاعات چگونه تغییرات در دیدگاه های نظری مربوط به اختلال را انعکاس می دهند.
قبل از دهه ۱۹۳۰،لکنت زبان در کودکان معمولا به عنوان یک اختلال پزشکی به حساب می آمد.لی ادوارد تراویس، نخستین فرد آموزش دیده در سطح دکترا برای کار کردن بر روی اختلالات گفتار و شنوایی، آزمایشگاهی در دانشگاه آیووا در سال ۱۹۲۴ برای مطالعه لکنت از یک دیدگاه نوروفیزیولوژیک تاسیس کرد. او این نظریه را ارائه کرد که لکنت در نتیجه سازماندهی غیـر عـادی یا غیـر مـوثر دو نیمکره مغزی،مغز است. برای تراویس و محققان پس از او، تغییر پذیری رفتارهای لکنت به عنوان بخشی از یک اختلال عضوی دیده شده بود و یک بخشی غیـر مـهـم از آن بود.امواج مغزی،سرعت ضربان قلب و الگوهای تنفسی لکنتی ها مرتبط با تحقیق آن ها بود.اما در دهه ۱۹۳۰، روانشناسان در آیووا و جاهای دیگر، علاقه وافری به روش های رفتاری برای مطالعه اختلالات انسانی پیدا کردند که به تحقیقات در لکنت نیز وارد شد.دانشمندانی که تلاش می کردند تا نوروفیزیولوژی لکنت را بفهمند بتدریج ، بررسی عوامل اجتماعی،روانشناسی و زبانی ای را آغاز کردند که وقوع و تغییر پذیری آن را تحت تاثیر قرار می دهند (بلاداستین و راتنر ۲۰۰۸).
انتظار، ثبات و تطابق
پیش از توضیح این یافته های جالب، این اصطلاحات را به طور خلاصه توضیح خواهم داد که هنگامی به بهترین شکل فهمیده می شوند که شخص لکنتی یک متن را چندین مرتبه بخوانـد ((انتظار)) به توانایی شخص در پیش بینی اینکه او بر روی چه کلمـات يـا صـداهایی لكنـت خواهـد کرد، گفته می شود.(جانسون و سالامون،۱۹۳۷؛نات،جانسون و وبستر، ۱۹۳۷؛میلیسـن، ۱۹۳۸؛ون رایپر،۱۹۳۶).((ثبات))تمایل افراد است برای لکنت کردن بر روی کلمات یکسان، زمانی که یک متن را بیش از یک مرتبه می خوانند(جانسون و اینس،۱۹۳۹؛جانسون و نات، ۱۹۳۷).((تطابق)) یافته ای است که هنگامی که گویندگان یک متن را چندین مرتبه می خوانند،به تدریج طی پنج یا شش دور خواندن کم تر و کم تر لکنت می کنند(جانسون و نات، ۱۹۳۷؛ ون رایپر و هول،۱۹۵۵).
این مطالعات معمولا با ارائه یک متن به فـرد لکنتی و درخواست از وی برای خواندن آن با صدای بلند انجام می شود.به طور مثال،اگر آزمونگر ثبات را مورد مطالعه قرار می دهـد،او می بایست یک کپی از متن برای خودش داشته باشد تا هر کلمه ای که گوینده بر روی آن لكنـت مـی کنـد را علامت بزند.سپس از گوینده می خواهد که آن را دوباره بخواند و آزمـونگر دوباره کلماتی را که در دومین بار خواندن بر روی آن ها لکنت انجام شده را علامت می زند.به این ترتیب او می تواند درصد کلماتی را که در دو (یا بیشتر) مرتبه خواندن لکنت بر روی آن ها انجـام شـده را محاسبه کنـد. ایـن یافته ها که به ترتیب انتظار،ثبات و تطابق خوانده می شوند،برخی فرضیات در مورد اختلال را تغییر دادند. به نظر می آمد که لکنت تنها یک اختلال ساده نوروفیزیولوژیک نیست.این اختلال ویژگی هایی از رفتار یاد گرفته شده را نیز نشان می داد.
این مطالعات نه تنها دیدگاه های موجود در مورد لکنت زبان در کودکان را تغییر دادند بلکه دری را بـه سـوی امکان درمان های جدید باز کردند. اینکه بیشتر،لکنت یاد گرفته می شـود یا ممکن است یادگرفتـه نشود. چالش ها بر روی این موضوع بود که چه مقدار لکنت یاد گرفته می شود و چگونه به افراد لکنتی برای ایجاد پاسخ های جدید کمک کرد.بسیاری از رویکردهای درمانی ای که در آینده در این کتـاب مورد بحث قرار می دهیم، از اصول یادگیری برای کمک به بیماران به منظور کسب پاسخ های جدید و روان و کاهش تنش و دوری از پاسخ های قدیمی لکنتشان،استفاده می کنند.
تشخیص لکنت زبان در کودکان زیر ۳ سال
تشخیص لکنت زبان در کودکان زیر ۳ سال نیازمند شناخت دقیق علائم و تفکیک آن از نارساییهای طبیعی گفتار است. در این سن، کودکان در حال یادگیری مهارتهای زبانی هستند و ممکن است گاهی دچار تکرار کلمات، مکثهای کوتاه یا اصلاح جملات شوند که بخشی از فرایند رشد محسوب میشود. با این حال، اگر کودک شما بهطور مداوم صداها را میکِشد (مثلاً «مـــامان»)، کلمات را بیش از دوبار پشتسرهم تکرار میکند (مانند «من من من میخوام») یا در میانه صحبت دچار قفل شدن و تنش عضلانی (مثل فشار آوردن به فک یا پلک زدن سریع) میشود، احتمالاً نیاز به بررسی تخصصی وجود دارد. یکی از نشانههای هشداردهنده، افزایش لکنت در شرایط خاص مانند اضطراب، خستگی یا صحبت در جمع است. همچنین، اگر لکنت بیش از ۶ ماه ادامه یابد و با رشد سنی کودک کاهش نیابد، مراجعه به گفتاردرمانگر ضروری است. والدین باید توجه کنند که فشار آوردن به کودک برای «سریعتر صحبت کردن» یا تصحیح مداوم گفتار او، میتواند اضطراب را افزایش داده و لکنت را تشدید کند. در عوض، ایجاد محیطی آرام، گوش دادن صبورانه بدون قطع کردن صحبت کودک و استفاده از جملات کوتاه و ساده برای الگودهی گفتاری، به بهبود فرایند ارتباط کمک میکند. اگر سابقه خانوادگی لکنت زبان وجود دارد یا کودک همزمان با مشکلات دیگری مانند تاخیر در رشد کلامی روبه روست، احتمال نیاز به مداخله زودهنگام بیشتر میشود. تشخیص به موقع لکنت در کودکان زیر ۳ سال، شانس بهبودی را به طور چشمگیری افزایش میدهد، چراکه مغز در این سن انعطافپذیری بالایی برای بازسازی الگوهای گفتاری دارد. در صورت مشاهده علائم پایدار، اولین گزینه مراجعه به متخصص اطفال یا گفتاردرمانگر است تا با ارزیابی جامع، برنامه درمانی متناسب با نیاز کودک طراحی شود.
سولات متداول:
1-چگونه لکنت زبان میتواند بر هوش هیجانی کودک تأثیر مثبت بگذارد؟
کودکان مبتلا به لکنت اغلب به دلیل مواجهه با چالشهای ارتباطی، همدلی، صبر و مهارتهای گوشدادن را بهتر میآموزند. این تجربهها میتواند هوش هیجانی آنها را تقویت کند، بهشرطی که محیط حمایتی باشد.
2-آیا بین لکنت زبان و رژیم غذایی کودک ارتباطی وجود دارد؟
تحقیقات محدودی نشان میدهند مصرف بیشازحد قندهای مصنوعی یا کافئین ممکن است اضطراب کودکان را افزایش داده و لکنت را تشدید کند. با این حال، هیچ ماده غذایی به طور مستقیم باعث لکنت نمیشود. رژیم متعادل سرشار از امگا۳ (مانند ماهی) و ویتامینهای گروه B میتواند به سلامت سیستم عصبی کمک کند.
تغذیه از نکات مهم در رشد کودکان می باشد که باید توسط والدین انجام گیرد. اما بعضی از کودکان در این زمینه دچار مشکلات نظیر مشکل بلع غذا می شوند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه اختلال بلع و غذا خوردن کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. گفتاردرمانان مجرب مرکز با استفاده از تکنیک های درمانی مختلف نظیر درمان های حسی، ماساژهای داخل دهانی و گفتاردرمانی تخصصی به درمان اختلالات خوردن در کودکان می پردازد. مرکز گفتاردرمانی اختلالات بلع با کمک گفتاردرمانی در جهت تقویت عضلات داخل دهانی و جویدن غذا به والدین کودکان با مشکلات حسی نظیر اوتیسم یا کودکان با تن عضلانی پایین مانند سندروم داون کمک می کند تا بتوانند تمام مواد غذایی را در برنامه تغذیه کودک بگنجانند. سیر کردن بچه یکی از پایه ای ترین مسئولیت های والدین است. خوردن تعداد محدودی غذا و درخواست متعدد غذای تکراری می تواند آزار دهنده باشد، تکنیک های گفتاردرمانی برای جویدن غذا کمک می نمایند تا کودک در طول مراحل رشدی، یک روند طبیعی را طی کند.
سوال بسیاری از والدین این است که غذای جامد را کی برای کودکمان شروع کنیم؟ مثل بسیاری چیزهای دیگر، مشکلات غذاخوردن و اختلال بلع در یک طیف قرار می گیرند، از غذاخواران مشکل پسند (picky eaters) تا غذا نخورهای مجازی (virtual noneaters). غذاخواران مشکل پسند آن هایی هستند که مایلند تنوع غذاییشان را به ۲۵ تا ۳۵ غذا محدود کنند. هرچند ممکن است والدین به خاطر مشکل پسندبودن فرزندشان، صبرشان لبریز شود، اما در واقع کالری دریافتی این کودکان به اندازه ای هست که رشد و وزن کافی داشته باشند. آنها ممکن است در مورد چیزی که می خواهند بخورند انعطاف نا پذیر باشند. کودک ممکن است اصرار کند که مارک ماکارونی و پنیرش باید مارک خاصی باشد، نحوه ی پختن آن دقیقاً باید مثل همیشه باشد و باید آن را در یک کاسه ی خاص و در دمایی خاص بخورد. این مسئله زمان و صبر زیادی می طلبد، و آزمون و خطاهای بسیار برای اینکه معلوم شود کودک چه غذاهای دیگری دوست دارد، که از لذتی که هنگام خوردن یک ذره از آن میبرد، می شود فهمید. برای این کودکان «امتحانش کن، دوستش خواهی داشت» در واقع جواب می دهد به شرط اینکه والد غذای جدیدی را چندین بار امتحان کند.
گفتاردرمانی برای جویدن غذا
کودکانی که اختلالات پزشکی و مشکلات غذاخوردن دارند، کلا داستانشان فرق می کند. این ها کودکانی هستند که به دلایل فیزیکی مثلاً بیماری ریفلاکس گاسترو-اسفاژیال، بیماری سلیاک، بیماری هیرشپرونگ، یا دیگر بیماری ها، به خوبی رشد نمی کنند به این سبب که نمی توانند به اندازه ای غذا بخورند که کالری و مواد معدنی کافی برای رشد دریافت کنند. کودکان دارای اختلالات حسی معمولاً جایی در بین این طیف قرار می گیرند. مجموعه ی غذاییشان شدیداً محدود است، اغلب از ۲۰ غذای محبوب بیشتر نمی شود. بر خلاف کودکی که اختلال روانپزشکی دارد، این کودکان به غذا خوردن تمایل نشان می دهند اما فقط غذاهایی که حواسشان توان تحمل آنها را داشته باشد.
عموماً نگرانی در مورد وزن گیری یا بدشکلی های بدن وجود ندارد، هر چند ممکن است آن ها به سبب رژیم غذایی محدودشان، در انتهای طیف قد و وزن مناسب قرار بگیرند. بیش حسی لب ها، زبان، سقف دهان، داخل گونه ها، و حلق ممکن است خوردن برخی غذاها که بافت های خاصی دارند را غیر قابل تحمل سازد – اغلب بافت های ناصاف، لیز، ترد و خشک، یا بافت های ترکیبی مثل ماست که با گرانولا مخلوط شده باشد.
کودکانی که کم حسی دهانی دارند، ممکن است بدون اینکه متوجه شوند غذا را اطراف دهانشان بمالند. برای جبران، ممکن است دهانشان را پر از غذا کنند تا حس کنند که چیزی آن جا هست و به این ترتیب در خطر خفگی قرار گیرند. آن ها ممکن است به سراغ غذاهایی بروند که طعم های شدیدی دارند، به خاگینه سس تند بزنند و یا روی مرغ سوخاری به میزان بسیار زیادی خردل تند بریزند.
برخی در مورد بو و طعم غذا حساس اند و ممکن است فقط غذاهای ملس، نمکی، یا شیرین را بخورند. برخی کودکان غذا را فقط در دمای خاصی می خورند. کودکی دیگر ممکن است غذایی متعادل که گوشت و هم سبزیجات دارد را تنها در صورتی که کمی سرد باشد بخورد. این در حالی است که کودک دیگر ممکن است غذا را تنها در صورتی که ولرم باشد و یا تنها در صورتی که از شدت حرارت بخار کند، میل می کند. این نوع عادات غذایی ممکن است باعث شود والدین احساس کنند شبیه آشپزهایی هستند که هرنوع غذا را باید به سرعت آماده کنند تا جوابگوی نیازهای کودک باشد. آن هم آشپزهایی از نوع سرخورده و ناامید.
برخی دیگر از کودکان از شکل غذا یا از قاطی شدن مواد داخل ظرف خوششان نمی آید. آن ها ممکن است فقط یک نوع غلات را که درون کاسه ای خاص قرار داده شده است و فقط با قاشقی خاص میل کنند. گفتاردرمانی کودکان در حیطه تحریکات داخل دهانی و تحریکات چشایی همچنین گفتاردرمانی برای جویدن غذا به این کودکان کمک بسزایی می نماید. برخی نوزادان به سبب ضعف قدرت و ثبات در لب ها، زبان و فک، ابتداءً هنگام نوشیدن شیر از پستان و بعدها هنگام یادگیری خوردن غذاهای جامد، مشکل پیدا می کنند. ضعف فک، غذا خوردن را صدا دار و خوردن غذاهای جویدنی را دشوار می سازد، در حالی که ضعف زبان ساختن توده ی غذایی گرد جهت بلعیدن را سخت می کند. تون عضلانی پایین یا بالا در دهان نیز می تواند در غذا خوردن اختلال ایجاد نماید. اگر کودک رفلکس گگ (حالت تهوع) بیش فعالی داشته باشد، از خوردن غذایی که احتمال می دهد سبب تحریک گگ او می شود، پرهیز می کند. اگر از خوردن یک غذا تجربه ی موفقی داشته باشد، خود را محدود به خوردن همان یک غذا می سازد.
در شدیدترین شرایط، کودک ممکن است از مزه کردن، بو کردن یا حتی نام یک غذا، استفراغ کند. در برخی موارد، برخی واکنش های سفت و سخت به غذاها به سبب کمبود روی در بدن کودک دیده می شوند، این مطلب را دورفمن ۲۰۱۳ بیان نموده است. دورفمن می گوید، کودکانی که روی کم دارند به سبب اینکه حس بویایی یا چشایی شان تغییر کرده است، غذاها را ناخوشایند می دانند.
کمبود ید می تواند توضیحی باشد که چرا بسیاری از کودکان فقط به یک «رژیم سفید» می چسبند که پاستا و کره، سیب زمینی سرخ کرده، نان، کیک ماهی تابه ای، شیرینی وافل، ناگت ماهی، ناگت مرغ، شیر، پنیر، و سایر غذاهای کم رنگ و نرم که حس خمیرمانند برای دهان دارند، از این دسته اند. این رژیم، روی و سایر مواد معدنی مهم را کم دارد. همچنین این غذاها مقادیر زیادی گلوتن، پروتئین اصلی گندم، جو و سایر غلات، و کازئین، پروتئینی که در پنیر و سایر لبنیات یافت می شود، دارا هستند که بسیاری از کودکانی که مشکلات حسی دارند توان تحملشان را ندارند. ناتوانی در تحمل گلوتن و کازئین با آلرژی متفاوت است.
فرضیه اش این است که این پروتئین ها در برخی کودکان پاسخ های ایمنی بر می انگیزند که سبب بروز حس سرخوشی می گردد. اگر کودک مشکلات گوارشی دارد، یا مرتب سرما می خورد، مشکلات سینوسی یا عفونت گوش دارد، بهتر است مسائل مربوط به گلوتن و کازئین توسط یک کارشناس تغذیه یا متخصص آلرژی مورد بررسی قرار گیرند. رژیم غذایی خاصی که عاری از شیرین کننده ها و رنگ های مصنوعی است به نام رژیم فین گلد ارزش بررسی کردن را دارد، خصوصاً برای کودکانی که مسائل رفتاری دارند از جمله بیش فعالی (به feingold.org و gfcf.com مراجعه نمایید)
لکنت در ابتدا پیچیده و مرموز به نظر میآید اما قسمت اعظم آن به ماهیت انسان بستگی دارد و با دقت در تجارب شخصی میتوان آن را بخوبی فهمید. وقفه در گفتار، تکرار ابتدای کلمات، پرفشار گویی و… از علائم لکنت زبان در کودکان می باشد. درمان صحیح و اصولی لکنت نیازمند بررسی دقیق علل لکنت زبان و گفتاردرمانی لکنت به صورت تخصصی دارد. گفتاردرمانی لکنت زباندر کنار کاردرمانی مهارت های پردازش اطلاعات موجب تسریع روند درمان و بهبود پایدارتر در کودکان می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
لکنت زبان چیست
از برخی جهات، لكنت شبیه مشکلی است که شما ممکن است با اتومبیلتان داشته باشید. تصور کنید اتومبیلی داشتید که ناگهان در هنگام رانندگی در ترافیک متوقف میشود. گاهی اوقات هنگامی که میخواهید از پشت چراغ قرمز حرکت کنید به جلو میپرد و سر و صدایش بالا میرود. زمانی دیگر ممکن است دنده خلاصی گیر کند و موتور به سرعت کار کند اما چرخها نچرخند. حتی زمانی دیگر ممکن است ترمزها خود بخود گیر کنند و تا زمانی که شما چندین مرتبه روی پدال نکوبید رها نشوند.
این وضعیت را با آنچه «اصل» رفتار لکنت است، مقایسه کنید. لکنت با توقف هایی که بسامد وقوع و /یا دیرش آنها بطور نابهنجاری بالاست، مشخص میشود. این توقفها معمولاً به صورت (الف) تکرار صداها، هجاها یا کلمات تک هجایی؛ (ب) کشیدهگویی صداها و یا (ج) «انسداد» یا «قفل» جریان هوا یا صداسازی در حین گفتار نمود پیدا میکنند.
باز میگردیم به مثال اتومبیل: پس از اینکه شما چندین مرتبه مشکلاتی با اتومبیلتان داشتید، احتمالاً راهکارهای مواجهه با آنها را به منظور راهاندازی مجدد اتومبیل خواهید آموخت. ممکن است اگر بهجلو بپرد و صدا کند، محکمتر بر پدال گاز فشار دهید تا تلاش کنید که سرعت آن را بیشتر کنید و به همین صورت، افرادی که لکنت میکنند معمولاً به تکرارها، کشیدهگوییها یا قفلهایشان با تلاش بیشتر برای بیرون انداختن کلمات از دهان ، یا استفاده از صداها ، کلمات یا حرکات اضافه در تلاش برای «رهایی از گیر» یا جلوگیری از گیر کردن، واکنش نشان میدهند.
اگر مشکل اتومبیل شما برای چند روز یا بیشتر باقی بماند، احتمالاً احساسات بدی در مورد آن خواهید داشت. اولین مرتبه که این اتفاق میافتد، تعجب خواهید کرد. سپس، هنگامیکه این اتفاق بیشتر و بیشتر رخ میدهد، تعجب جایش را به سرخوردگی میدهد. اگر اتومبیل شما متناوباً در میان ترافیک خاموش کند و نزدیک باشد که سایر رانندگان به شما بزنند و شروع به داد زدن کنند، شما شروع به پیشبینی مشکلات خواهید کرد و میترسید از اینکه هر وقت شما اتومبیل را میرانید، این اتفاقات بیفتد.
کودکی که شروع به لکنت میکند، بسیاری از این احساسات را تجربه میکند. تعجب سرخوردگی، شرم و ترس. این احساسات – در ترکیب با مشکلی که کودک در صحبت کردن دارد- ممکن است باعث شود که فرد لکنتی خود را در مدرسه، موقعیتهای اجتماعی و کار محدود کند.
ممکن است این همانند واکنش شما به آن اتومبیل مشکلساز باشد. پس از اینکه اتومبیلتان چندین مرتبه شما را در ترافیک گذاشت، احتمالاً شما در تعمیرگاه رهایش میکنید و پیاده میروید یا تنها در خانه میمانید. جنبه دیگری از توصیف لكنت شامل مشخص کردن هر آنچه که لکنت نیست، میباشد. برای مثال، میبایست بین رفتارهای لکنت که به تازگی توصیف شد و مکثهای طبیعی، تمایز قایل شد. کودکانی که گفتار و زبانشان به طور طبیعی رشد میکند، اغلب تكرارها، بازبینیها و مکثهایی را نشان میدهند که لکنت نیستند. تکرارهای کوتاه، بازبینیها و مکثهای موجود در گفتار بیشتر بزرگسالان غیرلکنتی زمانی که عجله میکنند یا (از حرف خود) مطمئن نیستند نیز، همینطور است. فصل ۷ تفاوتهای بین ناروانی طبیعی و لکنت را با جزئیات بیشتر شرح میدهد تا شما را برای تکلیف تشخیص افتراقی لکنت در کودکان آماده کند.
بین لکنت و سایر اختلالات روانی شناخته شده نیز، میبایست تمایز گذاشته شود. ناروانی ناشی از آسیب مغزی یا بیماری یا ضربه روانی با لکنتی که در کودکی آغاز میشود متفاوت است. به علاوه، لکنت با تندگویی متفاوت است که یکی دیگر از اختلالات روانی است که شامل گفتار سریع و تحریف شده است و من دربارهاش در فصل ۱۵ صحبت خواهم کرد. شاید درمان این اختلالات تا اندازهای متفاوت باشد، هرچند برخی از تکنیکهایی که درمانگران برای لکنت استفاده میکنند برای سایر اختلالات روانی نیز مفید هستند.
یک دهه پیش، WHO طبقه بندی اش را به دسته بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت (ICF) تغییر داد. (WHO 2001) در پاراگرافهای بعدی،روشهایی را که ممکن است در آنها ایـن سیستم برای لکنت به کار برده شود،پیشنهاد خواهم کرد.
طبقه بندی با «عملکرد و ناتوانی » آغاز میشود که در آن ساختارهای بدن و عملکردهای بـدن در نظر گرفته میشوند.ساختارهایی که در لكنـت اختلال کارکردی دارند، همانطور که مطالعات تصویربرداری مغزی نشان داده است،ساختارهای قشری و زیر قشری، مانند مسیرهای ماده سفید که ممکن است برای هماهنگی طرحریزی، اجرا و بازخورد حسی برای گفتار ضروری باشند، هستند. عملکردهایی که در لکنت متفاوت هستند وقفههایی در جریان گفتار هستند که اختلال را مشخص میکنند. سیستم ICF زمانی که «فعالیت و مشارکت در نظر گرفته شوند، مفیدتر میشود. ممکن اسـت افرادی که لکنت میکنند کم و بیش در دو حوزهی ICF شامل «سخنرانی» و «مکالمه» مشکل داشـته باشند. اینها حیطههایی هستند که لکنت در آنها مورد توجه است.همچنین ممكـن اسـت حـوزهی سوم ، یعنی «تعاملات بین فردی» هم، تحت تأثیر قرار گیرد، اگر که سخنرانی و مکالمه به میزانی توسط لكنت محدود شوند بطوریکه شخصی که لکنت میکند از صحبت کردن با دیگران خـودداری کند.
یک قسمت جدید و مهم از آخرین سیستم ICF «عوامل بافتی» نام دارد. یک جز از این قسمت «محیط» است. این بخش بویژه مربوط به افرادی است که به دلیل اینکه مردم در محیط ممکن اسـت دامنهای از غیرپشتیبان (برای مثال، خانهای که در آن استرس زیاد است یا همکلاسیهایی که کودکی را اذیت میکنند) تا بسیار پشتیبان (برای مثال، خانوادهای که کودک را میپذیرد و مشارکتش را ترغیب میکند) داشته باشند، لکنت میکنند.همچنین در زیر «عوامـل بـافتی» طبقه «عوامل شخصی» قرار دارد. اینها خصوصیتهای شخصی است که لکنت میکند. منش و شخصیت او.
تأثیر عوامل محیطی و فردی را بر روی دو نفر که لکنت میکنند، در نظر بگیرید. نفر اول ، جک ولچ، مدیر عامل موفق سابق شرکت جنرال الکتریک است که کتاب «جک؛رک و پوستکنده» را نوشته است. بدون شک طبع جسور او و پذیرش اولیه لکنتش توسط خانواده اش در کمک به موفقیتش در دنیای پرفشار هیاتهای رئیسه ، مهم بوده است. از سنین کم، ولج اجازه نمیداد لکنت در مسیر اهدافش قرار بگیرد. در مقابل ، بازیگر جیمز ارل جونز ، در آغاز به لکنتش به روش بسیار متفاوتی واکنش نشان داد. زمانی که ۶ ساله بود بسیار از لکنتش معذب بود، او وانمود میکرد که لال است بنابراین او نمیبایست صحبت میکرد. تنها مدتی بعد، با حمایت فردی در محیطش – معلم انگلیسی دبیرستان – شروع به یادگیری این کرد که میتواند با مواجهشدن با موفقیتهای دشوار و تمرین خواندن با صدای بلند در مقابل شنوندگان ، بر لكنتش غلبه کند.
دو مثال دیگری که به ذهن میآید – مردانی که از کودکی به شدت لکنت میکردند اما تحصیلات دانشگاهی عالی به دست آوردند، در شغلشان بسیار موفق بودند و از سرمایهشان برای کمک به دیگران استفاده میکردند. یکی از آنها مالكولم فريسر، کسی که بنیانگذار مشترک انجمن ملی لوازم یدکی خودرو بود و انجمن لکنت آمریکا را ایجاد کرد. دیگری والتر اننبرگ، کسی است که مؤسسه رسانه را تأسیس کرد و بعدها مؤسسه اننبرگ که یک سازمان عظیم انسان دوستانه بود را تؤسیس کرد.
در همه چهار مورد، ممکن است عملکردشان آسیب دیده باشد اما عوامل محیطی و شخصی، آنها را قادر ساخت تا بر محدودیتهای بالقوه در حیطههای سخنرانی و تعاملات بین فردی غلبه کنند. شما میتوانید در این سیستم طبقهبندی ببینید که چرا درمانگران نقش حیاتی را در زندگی کودکان و بزرگسالانی که لکنت میکنند ، بازی میکنند.
آنها میتوانند با کمککردن به خانوادهها، معلمان و تمام مدارس بر عوامل محیطی تأثیر بگذارند تا حامی افرادی که لکنت میکنند و تسهیل کننده افزایش روانی آنها باشند. و آنها میتوانند خصلتهای فردی هر مراجع را با مشاورهدادن، گوش دادن زیرکانه، آموزش و اهمیت دادن بسازند.
لکنت و رفتارهای آن
پیش از اینکه به طور عمیقتر واقعیتهای پایه در مورد لکنت را بررسی کنم،علاقهمندم تا مروری کوتاه بر جنبه فردی مشکل داشته باشم. ممکن است برخی از شما هرگز دوستی که لکنتی بوده نداشته اید یا هرگز برای درمان یک لکنتی کار نکرده باشید. بنابراین من چند مثال از اینکه لکنت چگونه میتواند باشد را ارائه خواهم کرد. حتی اگر شما با لکنت آشنا باشید، این خلاصههای کوتاه که چهار فرد را به تصویر میکشند که سن و مکان لکنت کردنشان متفاوت است ، ممکن است درک شما از چگونگی لکنت برای فردی که آن را تجربه کرده است، افزایش دهد.
هدف گیری مشکل بیمار، به معنی بررسی ذهنی پایدار است که به موجب آن ،گفتاردرمان همواره درصدد دستیابی به علت مشکل پیشرفت بیمار در درمان است. غالبـاً، هرچـه کـه جلسـه ی درمانی به پیش می رود، گفتاردرمان نمی تواند درباره ی سطح مقبولیت جنبـه هـای مختلف درمـان قضاوت تخصصی درستی داشته باشد. در بیشتر مواقع، این ناتوانی در هدف گیری مشکل بیمار، در دو حوزه ی گسترده رٌخ می دهد: مشکلاتی که از درمانگر نشأت گرفته اند، و مشکلاتی که از بیمار نشأت گرفته اند. بدون در نظر گرفتن علت این مشکلات در درمان، نتیجـه يكسـان است: عدم پیشرفت مناسب بیمار در درمان. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه تشخیص و درمان مشکلات گفتاری کودکان وبزرگسالان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. متخصصین مجرب مرکز با استفاده از تکنیک های روز دنیا به درمان بیماران پرداخته و تلاش می نمایند بهترین نتیجه درمانی را در کوتاه ترین زمان ممکن حاصل نمایند. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی تهران گفتاردرمانی در منزل می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
مشکلات گفتاردرمانی در طول درمان
در حکم یک قانون کلّی ،گفتاردرمانها را تشویق می کنیم تا به عنوان نقطه ی آغـاز هـدف گیری مشکل، رفتارهای خودشان را درحین درمان ارزیابی کنند. مشکلاتی که از درمانگر نشـأت گرفته است، مشکلاتی هستند که ،گفتاردرمان در درمان با آن روبرو می شود که باعث می شوند تا درمان مؤثر واقع نشود و بیمار پیشرفت نکند.
مشکلات گفتاردرمانها در درمان غالبـاً بـه شـرح زیر است: a) بی نتیجه بودن مهارت های برقرار ارتباط بین فردی . b) بی نتیجه بودن مهـارت هـای ویژه ی درمان c) فقدان اطلاعات و مهارت های لازم در برنامه های مداخله ای ویژه برای هدف قرار دادن نیازهای بیمار.SLP ها باید برای تعیین این که آیا اشکال در درمان به علت ناکافی بودن تبحّر آنها در یک یا چند مهارت بالینی در روند درمان است یا نه، همواره کار خود را مورد بررسی قرار دهند. برای مثال، هدف گیری مشکل بیمار به SLP کمک می کند تا مشکل مهارت در درمان را که ناشی از ضعف آمادگی و سازمان بندی است شناسایی کند، و یا این که به او کمک می کند تا مشکلات مربوط به الگو دادن یا ارایـه ی راهنمایی را بررسی کند. بررسی کردن یعنی این که، درباره ی مهارت های بالینی و عملکردها پرسش درست پرسیدن .
نمونه هایی از پرسش هایی که به گفتاردرمان
کمک می کند تا تعیین کند آیا اشکال در درمان به دلیل راه و روشی است که او در پیش گرفته است، در زیر آمده است:
۱) آیا مهارت های برقراری ارتباط شخصی و بین فردی من برای کار کردن با این بیمار مناسب است؟
۲) آیا هدف های درستی را برای این بیمار پایه ریزی کرده ام؟
۳) آیا سطح هدف های پایه ریزی شده درست است؟ برای مثال، متناسب با سطح عملکرد این
بیمار، آیا دست یافتن به هدف ها بسیار دشوار و یا بسیار ساده است؟
۴) آیا هدف ها و انتظاراتم را به نحو درستی با بیمار در میان گذاشته ام؟
۵) آیا برای تشویق بیمار به پیشرفت، شور وعلاقه ی درست و مناسبی نشان می دهم؟
۶) آیا اجزای ویژه ی برنامه ی درمانی ای را که اجرا میکنم، می دانم؟
۷) آیا هر بخش از برنامه ی درمان بیمارم ( درمان لکنت، صدا، زبان ، تولید، بلع، و …) را به نحو درستی اجرا می کنم؟
۸) آیا داده های مربوط به عملکرد بیمارم را به دقت نگهداری می کنم؟
۹) آیا از عملکردهای بیمار برپایه ی یک اصل منطقی، تجزیه و تحلیل درستی انجام می دهم؟
۱۰) آیا بر پایه ی عملکردهای بیمار در درمان، برنامه ها وتغییرات را به درستی انجام می دهم؟
هنگامی که درمان مطابق انتظار پیش نرود، مجموعه ی پرسـش هـای دوم بایـد مـدّ نـظـر قـرار گیرد. این پرسش ها به مشکلات نشأت گرفته از بیمار ارتباط دارد. مشکلات نشأت گرفته از بیمار مشکلاتی هستند که در اثر رفتارهای بیمار که به طور منفی روی پیشرفت در درمان تأثیر می گذارند، ناشی می شوند. برای مثال، ممکن است بیمار به نحو درستی ترغیب نشـده باشد تا تلاش کافی در درمان به خرج دهد، در نتیجه، باعـث عـدم پیشرفت کافی می گردد. معمولاً، اشکالات رفتاری نشأت گرفته از بیمار چندان زیاد نیستند، زیرا اساساً ،SLP بایـد برخی از اشکلات رفتاری بیمار را به عهده بگیرد. برای مثال، بیماری که انگیزه ی کافی برای درمان ندارد، یقیناً مسئول برخی از مشکلات، خود بیمار است. با وجود این، از آنجایی که اصولاً متخصص بالینی مسئول پیشرفت بیمار است، متخصص بالینی را هم باید شریک نبود انگیزه در بیمار دانست. نمونه هایی از پرسش هایی که ،SLP باید هنگام تعیین مشکلات نشأت گرفته از بیمار بپرسد، در زیر آمده است:
۱) آیا بیمار برای موفقیت در درمان ، از انگیزه برخوردار است و شور و علاقه ی کافی نشـان می دهد؟
۲) آیا دلایل پنهان یا ذاتی در بیمار وجود دارند که درمان را خنثی و یا بی اثر کنند؟ برای مثال، آیا بیمار در درمان مشارکت می کند؟ با این کار، آیا دور نمای بهبود برقراری ارتباط یا مهارتهای بلع ناخوشاینداند؟
۳) آیا بیمار برای پیشرفت در درمان،خانواده و یا پشتیبان مناسبی دارد؟ صرف نظر از این که نتایج هدف گیری مشکل بیمار نشان بدهد که مشکل یا از درمانگر نشأت گرفته است و یا از بیمار، گفتاردرمان باید مهارت های خود را در هدف گیری مشکل بیمـار گسترش دهد و اقدامات درمانی درستی در پیش گیرد تا اطمینان حاصل کند که بیمار به اندازه ی کافی در درمان پیشرفت می کند.
سوالات متداول:
1-آیا مشکلات گفتاری میتواند نشانهای از اختلالات دیگر باشد؟
بله، مشکلات گفتار و زبان گاهی میتواند یکی از اولین یا همراه نشانههای اختلالات دیگر باشد. این موارد شامل کمشنوایی، اختلالات طیف اوتیسم، ناتوانیهای ذهنی، اختلالات یادگیری خاص، فلج مغزی، آسیبهای مغزی اکتسابی، یا برخی سندرمهای ژنتیکی است. گفتاردرمانگر با ارزیابی دقیق، میتواند به شناسایی این احتمالات کمک کند و در صورت نیاز، فرد را برای ارزیابیهای تخصصیتر (مثل شنواییسنجی، بررسی عصبی، ژنتیک یا روانشناسی) ارجاع دهد.
2-آیا مشکلات تولید صداها در کودکان جدی است و حتماً نیاز به درمان دارد؟
برخی خطاهای تلفظی در مراحل رشد طبیعی گفتار رخ میدهند و بهمرور زمان اصلاح میشوند. اما اگر خطاها فراتر از سن مورد انتظار ادامه یابند (مثلاً جایگزینی /س/ با /ث/ بعد از ۴.۵ سالگی)، گفتار کودک برای دیگران نامفهوم باشد، یا خطاهای غیرمعمول (مثل صدای خیشومی) وجود داشته باشد، میتواند نشانه اختلال تولید صدا باشد. این مشکلات اگر درمان نشوند ممکن است بر خواندن، نوشتن و اعتمادبهنفس کودک تأثیر بگذارند. ارزیابی گفتاردرمانگر تعیین میکند که آیا مداخله لازم است یا خیر.