کاردرمانگران به دنبال دستیابی به بهترین نتیجه ممکن، برنامههای خود را براساس تئوری، شواهد عقاید و اصول حرفهای و به صورت کاردرمانی و کار تیمی انجام میدهند. آسیبهای مغزی اغلب باعث نقایص شناختی میشود که کاملاً برطرف نمیشوند و کاردرمانگر در کل برای کاهش این نقایص بر اساس فرد، عملکرد کاری، نقشها و زندگی، فعالیت میکند. شواهد برای اثر بخشی مداخلات خاص،بحث برانگیز است. کاردرمانگران از استدلال بالینی حرفهای در انتخاب و اعمال مداخلات، با توجه به نظریهها و شواهدی که مداخلات بر اساس آنها هستند، استفاده میکنند. از آنجا که، ارزیابی، یک مرحلهی ضروری از طرح درمان میباشد، بنابراین سنجش پیامدها هم برای ارزیابی تأثیر مداخلات و هم قادر ساختن عملکرد حرفهای برای تحول و، توسعه مهم میباشد. مرکز کاردرمانی کودکان تهران با کادری مجرب و متخصص و تحت نظر دکتر صابر، کودکان مبتلا به اختلالات مختلف را با متد های متنوع، تخصصی و به روز دنیا، درمان می کند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با سابقه بالا در زمینه ارزیابی دقیق و درمان صحیح کودکان، در غرب و شریق تهران مشغول به فعالیت می باشد. خدمات مرکز شامل گفتاردرمانی، کاردرمانی ذهنی، کاردرمانی جسمی، کاردرمانی دست، ماساژ درمانی، بازی درمانی، سنسوری روم، اتاق توجه شنیداری، اتاق تاریک بینایی و… می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کار تیمی کاردرمانی
فاکتورهایی که روند کاردرمانی را تحت تأثیر قرار میدهند:
هدف کلی مرکز کاردرمانی دکتر صابر، تصمیم مشترک با سایر اعضای تیم چند متخصصه می باشد. کار تیمی از مراقبان حرفهای اجتماعی و سلامت و مخصوصاً مراجعان و افراد دیگر مربوطه تشکیل شده است. البته این تیم میتواند بنا به نیاز مرجع و موقعیت، موجود به پرسنل حمایتی، آسایشگاهها و داوطلبان یا کارفرمایان،گسترش یابد توانبخشی و مدیریت تأثیر گذار، نیازمند توانایی تنظیم یک برنامه درمانی واضح و پیروی از آن میباشد. در سراسر روند توانبخشی، و انجام مشاوره در تیم، این برنامه درمانی باید بازبینی و بر پیشرفت بیمار نیز، نظارت گردد. تصمیم در مورد تمرکز مداخلات، یک روش با بیشترین تاثیرگذاری برای بکارگیری، شدت و تعداد دفعات درمان و این که چه زمان مداخلات تعدیل شوند، همگی تحت تأثیر این است که نظرات تیم و نیازهای افراد مرتبط با بیمار چه باشد، توانبخشی شناختی میتواند یک روند طولانی مدت داشته باشد و اعضای تیم در طول زمان با توجه به تغییر نیازهای مراجع تغییر خواهند کرد.
سلامت و امنیت در کاردرمانی
در زمان بررسی مداخلات، سلامت و امنیت یک نگرانی اولیه میباشد. قابل اجرا بودن مداخلات، صرف نظر از فواید و پتانسیل درمانی یا اولویت آکوپیشنال، تحت تأثیر میزان امنیت آن است. تمام حرفههای مراقبت از سلامت، نگرانیهای ایمنی خود را در کدهای اخلاقی و حرفهای – رفتاری خود کدگذاری کردهاند. راهنمایی برای آمادگی ارزیابی اولیه در فصل دو ارائه شد، به طور یکسان در فصول مداخله و درمان، با تاکید بر امنیت مراجع و درمانگر اعمال میشود. برای افراد با نقایص شناختی، محیط میتواند چالشهای دائمی داشته باشد. عدم آگاهی ناشی از حافظه مختل شده یا مشکلات توجهی وابسته به آن میتواند در محیطهایی که به نظر میرسد کم خطر باشند، ایجاد خطرکند. عدم بینش نسبت به توانایی و سلامت خود میتواند باعث شود که مراجع فعالیتهایی بالاتر از ظرفیت خود را متحمل شود (برای مثال، یک مراجع ممکن است سعی کند بدون کمک از تخت بیرون آید اگرچه فقط میتواند روی یک پای خود تحمل وزن کند).
مزایای کلیدی کار تیمی در کاردرمانی: چرا چند متخصص بهترند؟
کار تیمی در کاردرمانی، هنگامی که چندین تخصص (مانند کاردرمانی، فیزیوتراپی، گفتاردرمانی، روانشناسی و مشاوره خانوادگی) بهصورت هماهنگ برای یک مراجع فعالیت میکنند، عملکرد درمان را بهطور چشمگیری ارتقا میدهد. در مدل تیمی، هر متخصص نقطه قوت خود را وارد فرایند بررسی و ارزیابی میکند و باعث میشود برنامه مداخلات دقیقتر، جامعتر و شخصیتر باشد. مثلاً، کاردرمانگر با بررسی مهارتهای روزمره، فیزیوتراپیست قدرت و تعادل را سنجیده، گفتاردرمانگر مشکلات زبان و بلع را ارزیابی میکند، و روانشناس مشکلات عاطفی و رفتاری را تشخیص میدهد. این هماهنگی، علاوه بر کاهش ارزیابیهای مکرر، موجب صرفهجویی در وقت و هزینه مراجع میشود و از بار مراجعه به چندین متخصص جلوگیری میکند. نتیجه این است که مراجعین ضمن دریافت خدمات دقیقتر، تجربه یکپارچهتری از درمان را تجربه میکنند.
بینش و خود آگاهی
زمانی که ساختارها و عملکردهای بدن آسیب میبینند و ناتوان میشوند، درمان بهبودی و کاردرمانی نیاز به همکاری و مشارکت فعال افراد دارد. این مسئله یکی از پایههای فکری بنیادی کاردرمانی است و بقیه توانایی فرد برای درک و درگیر شدن در درمان میباشد. این توانایی از فاکتورهای درون فردی بسیاری منشاء میگیرد دو فاکتور در این مورد، درجه بینش فرد از شرایط خود و درجه خود آگاهی فرد، میباشند، برخلاف، آسیب به سیستمهای دیگر بدن، وقتی که مغز صدمه میبیند این عملکردها مستقیماً آسیب میبینند.
فراشناخت واژهای است که شامل عملکرد و روند خودآگاهی و بینش میشود و هر دو آنها از عملکرد اجرایی مؤثر نشات میگیرند. نقص فراشناخت ممکن است باعث:
کمبود آگاهی از نقایص
مشکل در درک ثاثیر نقایص بر عملکرد و توانایی
ناتوانی در جهت دهی و تنظیم مؤثر افکار و رفتارها برای حل مسائل یا ایجاد درک واقع بینانه از موقعیت این چنین نقصهایی،تأثیر زیادی در اثرگذاری توانبخشی خواهند داشت و در انتخاب رویکرد درمانی و روشهای احتمالی که استفاده خواهند شد، تأثیر خواهند گذاشت.
زمانی که یک مراجع از نقایص خود کاملاً آگاه باشد، این موضوع میتواند توانایی او در مشارکت در درمان را، تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، ناتوانی در بهخاطر سپردن مسیر یک مکان به مکان دیگر یا در بازشناسایی چهره افراد خانواده میتواند باعث استرس و نا امیدی و خجالت شود. اضطرابی که از این موقعیتها ایجاد میشود میتواند ترکیبی از مشکلات برای مراجع ایجاد کند و عملکرد را، بدتر کرده و انگیزه را پایین بیاورد. علاوه بر آن میتواند قضاوت را مختل کند و باعت تصمیم گیری ضعیف شود. آماده سازی دقیق، جهت یابی مراجع و توجه به امنیت وراحتی او باعث ایجاد یک حس اعتماد و امنیت و حمایت تواناییهای وی در مشارکت با مداخلات میگردد.
چالشهای ایجاد کار تیمی مؤثر در کلینیکها و چگونگی غلبه بر آنها
اگرچه مزایای کار تیمی روشن است، اما اجرای آن با چالشهایی همراه است. اول، هماهنگی بین متخصصان مختلف نیازمند برنامهریزی دقیق و زمانبندی منظم جلسات مشترک است، مخصوصا وقتی تقویم درمانگران شلوغ باشد. دوم، هر متخصص ممکن است از دیدگاه علمی، اولویت مداخلات یا روش تشخیصی متفاوتی داشته باشد. این تفاوت رویکرد میتواند باعث عدم توافق در برنامه درمانی شود. برای غلبه بر این چالشها، ایجاد کمیسیونهای تخصصی یا جلسات هفتگی تیمی ضروری است تا اطلاعات بهروز بیماران، نتایج جلسات و ملاحظات اختصاصی هر حوزه مطرح شود. همچنین، استفاده از کار تیمی نیاز به فرهنگسازی در کلینیک دارد؛ اینکه تمام اعضای تیم به نقش سایرین احترام بگذارند و با دید جمعی برای پیشرفت مراجع تلاش کنند. مدیر یا مسئول مرکز باید نقش هماهنگکننده قوی را ایفا کند تا از همپوشانی یا متضاد بودن پیشنهادات جلوگیری شود.
سوالات متداول:
1-کار تیمی در چه اختلالاتی شایع است؟
فلج مغزی، اوتیسم، اختلالات یادگیری، بیشفعالی و سندرومهای خاص.
2-گونه کیفیت کار تیمی را ارزیابی کنیم؟
از طریق پیشرفت مهارتهای عملکردی، کاهش نوبتدهی، ارزیابی رضایت خانواده و بازخورد متخصصین ارزیابی میشود.
رایجترین روش برای جمع آوری اطلاعات اولیه در مورد یک مراجع مشاهده و مصاحبه جلسه اول میباشد. استفاده از یک چهارچوب قابل قبول، انتشار یافته، همانند ICF، که برای حرفههای مختلف آشنا باشد، میتواند کاردرمانی و مصاحبه جلسه اول را تسهیل کند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با دارا بودن تعداد زیادی متخصص در حیطه درمان اختلالاتی نظیر بیش فعالی، اختلالات یادگیری، اوتیسم، تاخیر رشدی، سندرم های ژنتیک، لکنت، اختلالات گفتاری و… ، به عنوان بهترین مرکز کاردرمانی در تهران شناخته شده است. ارزیابی دقیق توسط جناب آقای دکتر صابر، این مرکز را به بهترین مرکز کاردرمانی تهران تبدیل کرده است. این مرکز شامل دو کلینیک، کلینیک پایا در شرق تهران و کلینیک توانبخشی غرب تهران واقع در غرب تهران، می باشد که با امکانات تخصصی خود در حیطه توانبخشی کودکان و بزرگسالان فعالیت می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
رایجترین روش برای جمع آوری اطلاعات اولیه در مورد یک مراجع مشاهده و مصاحبه جلسه اول میباشد. ارزیابی اولیه کودک برای کاردرمانگر و مراجع اکتشافی است. یک چک لیست از اطلاعات اولیه و یک پروتکل از تکالیف کوتاه، مشاهدی عملکرد را ساده میسازد، و اغلب برای ایجاد غربالگریهای بیشتر و نیازهای ارزیابی مفید میباشد. چک لیست و پروتکلهای استاندارد که بر مبنای چهارچوب تئوریکی واضح ایجاد شدهاند، بر ارزیابیهای غیررسمی و مختص یک مرکز، ترجیح دارند. استفاده از یک چهارچوب قابل قبول، انتشار یافته، همانند ICF، که برای حرفههای مختلف آشنا باشد، میتواند کاردرمانی و مصاحبه جلسه اول را تسهیل کند. اگر یک چهارچوب همهی جنبهها و سطوح عملکرد را یکپارچه کند، و مفاهیم را تشریح، کند درک بین رشتهای ارتقا مییابد. بنابراین اگر یک حوزه در ارزیابی اولیه تشخیص داده شده است، همهی اعضای تیم قادر خواهند بود تا آن را در زمینهی گستردهی سلامتی مراجع جای دهند و ارتباط آن را درک کنند.
کاردرمانی و ارزیابی های اولیه
در ارزیابی اولیه کودک در کاردرمانی و مصاحبه جلسه اول، مهم است که به موارد زیر دست یابید:
بدست آوردن اطلاعات زمینهای – برای مثال، زبان مادری مراجع و زمینهی فرهنگی او، ارتباطات فامیلی، زمینهی آموزشی و علائق وی، دست غالب، تاریخچهی آسیب/ بیماری و تاریخ. درک مراجع از شرایط سلامتی خودش.
آماده سازی محیط – کاهش عواملی که موجب حواسپرتی میشوند و اطمینان ازراحتی، حریم و موقعیت امن.
حذف عوامل گیج کننده – آیا بهخاطر مصرف دارو خواب آلود است؟ آیا عفونت دارد؟ درد دارد؟ یبوست دارد؟ آسیب بینایی دارد – و آیا عینک مورد نیاز است؟ آیا یک وسیلهی کمک شنوایی نیاز است؟
مورد توجه قرار دادن توانایی مراجع برای انطباق – آیا مراجع میتواند توجه خود را حفظ کند یا نیازهای فرآیند را برآورده سازد، آیا نیاز است تا جلسات به جلسات کوتاهتری تبدیل شوند و مابین جلسات استراحت در نظر گرفته شود؟
اگر هر هر آسیب ارتباطی، بینایی یا حسی – حرکتی وجود دارد ارزیابیهای دیگری نیز باید انجام گیرد، اغلب همهی اعضای تیم چند متخصصه جهت تعیین وجود و وسعت هر آسیب با هم همکاری و ارتباط برقرار میکنند.
مشاهدهی هر احتیاط یا کانتر اندیکاسیون ضروری میباشد – دستورالعملهایی مثل «ممنوعیت غذایی» یا دستورات جابجایی خاص، ارزیابی کاردرمانی را متاثر میکند. مانند، مراجعی که دارای کانتر است یا ابزارهای جراحی و پزشکی به او متصل میباشد. شیوههای اجرایی تطابق یافته نیاز دارد.
مصاحبه و ارزیابی اولیه
مصاحبهها اهداف مختلفی دارند: کمک به ایجاد پایه ای برای ارتباط درمانگر – مراجع؛ بدست آوردن اطلاعات زمینه ای؛ تشخیص روشهای مؤثر ارتباط با مراجع؛ شروع تعیین این که مراجع چه مشکلاتی دارد و اهداف انتظارات آنها چیست؟ و نقش درمانگر چیست؟
مدلهای کاردرمانی و چهارچوبها منجر به ساختاردهی ابزارهای مصاحبهی استاندارد میشوند. ابزارهایی مثل ۲۰۰۵ ۱OCAIRS و ۲۰۱۴ COPM تاریخچه، ارزشها و نگرانیهای یک فرد را با جزئیات نشان میدهند. این ابزارها نیاز به سطح خاصی از عملکرد مراجع جهت شرکت در فعالیتها دارد، و علاوه بر مهارتهای ارتباطی بیانی و دریافتی، توجه، تمرکز، حافظه، به سطح مشخصی از مقاومت به خستگی، و درک واقعی از ظرفیت و عملکرد خود (بصیرت) نیاز دارد.
با این که هر کدام از ابزارها میتوانند در هر زمانی مفید باشند توصیه نمیشود که آنها را قبل از این که توانایی مراجع برای انطباق با این ابزارها سنجیده گردد معرفی کنیم. به هر حال، یک ابزار مانند COPM میتواند برای تنظیم اهداف و اندازه گیری روند پیشرفت مراجع مفید باشد زیرا هم یک ابزار ارزیابی و هم پیامد میباشد که میتواند قبل، در طول و در پایان درمان اجرا گردد. این مسئله مراجع را قادر میکند تا اهداف نزدیک به اهداف درمانگر را انتخاب کنند و روند پیشرفت خودشان را حین درمان اندازه گیری نمایند. اما COPM یک ابزار اندازه گیری رضایت و درک از عملکرد میباشد، این ابزار واقعاً توانایی عملکردی را اندازه گیری نمیکند. بنابراین این مثال نیاز به استفاده از استدلال بالینی را برای انتخاب ابزارهای اندازه گیری و درک این که این ابزارها واقعاً چه چیزی را اندازه میگیرند مشخص میکند.
مشاهدات مصاحبه جلسه اول
مشاهده یک روش دیگر جهت جمع آوری اطلاعات برای کمک به ایجاد فرآیند ارزیابی میباشد. زمانی که ما به صورت غیررسمی عمل میکنیم، مشاهدات پتانسیل ایجاد تفاسیر ذهنی و گاهی اوقات نادیده گرفتن آن چه را که دیده ایم را دارد. با این حال، مشاهدات اولیه غیررسمی هستند و اغلب در طول مصاحبههای اولیه انجام میگیرند.
مشکلاتی در اجرای تکالیف میتواند به هر دلیلی صورت گیرد. اماده سازی مناسب مراجع و محیط همانطور که شرح داده شد میتواند عوامل گیج کننده را کاهش دهد. برای مثال، اگر از یک مراجع خواسته شود تا لیوان را بردارد و از آن آب بنوشد، در صورتی که نیازمند وسیلهی کمک شنیداری باشد، دچار مشکل میشود. اگر درمانگر از این آسیب حسی آگاهی ندارد، ممکن است در شروع تکلیف تأخیر را مشاهده کند و آنرا بهعنوان آفازی دریافتی، یا آسیب ادراکی – بینایی یا آپراکسی، تفسیر کند.
مشکل در دنبال کردن دستورالعملها ممکن است آسیب شناختی نباشد، اما در غیاب وسیلههای کمکی رخ دهد. مشاهدات اولیه باید با تکالیف، آشنا کوتاه و پایه هماهنگ گردد. بهعنوان یک قاعده کلی، تکالیف پیچیده و جدید نیازهای شناختی بیشتری لازم دارند و میتوانند فراتر از تواناییهای یک مراجع باشند. بنابراین مزیت کمتری دارد تا درمانگر و مراجع برای انجام آنها تلاش نمایند. تکالیفی که در مشاهدات اولیه مفید میباشند شامل آنهایی هستند که میتوانند با شرایط ارزیابی به طور طبیعی یکپارچه گردند. نیازهای تکلیف بایستی به میزان زیادی با بافتار زندگی فرد متناسب باشد، و این کار به عدم استفاده از روشهایی که برای مراجع معنای آکوپیشنال و هدف قابل درکی ندارد، کمک میکند.
ثبت دقیق مشاهدات باید توسط مهارت آنالیز فعالیت پشتیبانی گردد. تشکیل یک آکوپیشن به این که چگونه انجام میشود اشاره میکند یک درمانگر کاردرمانی باید دانش نیازهای عملکردی و اجزای عملکردی یک فعالیت را به منظور مشاهده شکل و انجام آن توسط مراجع داشته باشد، و جنبههایی که سبب مشکل میشوند را ثبت نماید. این تنها شامل مهارتهای عملکردی مراجع نمیباشد، جنبههای محیط که ممکن است عملکرد وی را حمایت کنند نیز مهم هستند. برای مثال، در مورد استفاده از موارد روی میز که قبلاً اشاره شد، جهت دهی، یا فاصلهی بین مراجع و میز ممکن است عملکرد را تحتتأثیر قرار دهد. همینطور عوامل شخصی مثل فرهنگ ممکن است نشان دهد که یک فعالیت چگونه اجرا میگردد و این میتواند برای درمانگر ناآگاه غیر آشنا یا حتی غیر طبیعی باشد. مشاهدهی اولیه جهت غربالگری غیررسمی محدودیتهای فعالیتی حاصل از نقایص شناختی، با ارزش میباشد با توجه به اهمیتی که قبلاً اشاره شده است، یک نفر میتواند مشکلات عملکردی را با استفاده از مشاهده شرح دهد، اما علت آن را نمیتواند بفهمد.
انتخاب تکالیف کاردرمانی
انتخاب تکالیف مناسب باید در طول ارزیابی اولیه انجام شود که توسط سطح عملکرد مراجع، محیط و دامنهی نیازهای شناختی تکالیف هدایت میشود. درمانگر از تئوری آکوپیشنال، آنالیز فعالیت و دانش شناختی در این فرآیند استفاده میکند. بسته به محیط و بافتار( آیا ارزیابی در یک بیمارستان، یا در یک دپارتمان درمانی یا درخانه مراجع صورت میگیرد؟) دامنهای از تکالیف برای نیازهای همهی اجزای شناخت مورد نیاز است ادراک، بینایی، تواناییهای فضایی، توجه، حافظه حرکات هدفمند و عملکردهای اجرایی ممکن است در برخی درجات مورد غربالگری قرار گیرند.
با انتخاب تکالیف، امکان ارزیابی منفرد هر جزء شناختی وجود ندارد، چرا که حتی تکالیف ساده اجزای شناختی چندگانه ای دارند. درمانگر باید از تکالیفی که سادهاند استفاده کند، و باید هر جزء شناختی مورد نظر در أن تکلیف بیشتر نیاز باشد. شکستن یک تکلیف به مراحل جزئی میتواند به همان هدف دست یابد.
داشتن یک انتخاب از موارد روزمره روی یک میز در جلوی مراجع، درمانگر را قادر میسازد تا به نیازهای شناختی مختلفی از طریق انتخاب تکلیف برسد. برای مثال، موارد ممکن است شامل مجلات، خودکار و کاغذ لیوان آب، و یک شانه باشد. این موارد میتوانند از مراجع بخواهند که:
یک شیء را نشان دهد – نیازمند ادراک بینایی( تشخیص شکل از زمینه) و بازشناسی شیء.
یک شیء را بردارد و به یک موقعیت دیگر ببرد – نیازمند تواناییهای فضایی.
استفاده از یک شیء انجام و یا نمایش دهد – بر اساس باز شناخت و پراکسی.
استفاده از دو شیء مرتبط (ریختن آب داخل (لیوان) – نیازمند همهی موارد بالاست، به علاوهی برنامه ریزی حرکتی و توالی، قضاوت و پیش بینی.
این که چگونه این توالی نیازها سازمان دهی میشوند را مورد توجه قرار دهید، بنابراین پایهای ترین تکالیف ابتدا میآیند، و هر تکلیف روی تکمیل موفق تکالیف دیگر قرار میگیرند.
هر مشکلی در اجرای تکالیف کاردرمانی باید همانطور که مشاهده میگردد ثبت شود.اغلب برای یک درمانگر وسوسهانگیز است که در مورد مشاهدات استنتاج نماید ( آقای X نمیتواند لیوان را بردارد زیرا…) ، اما از این مسئله باید جلوگیری شود. این بهخاطر (الف) اطلاعات غیرمؤثری در این مرحله در مورد وسعت و ماهیت آسیب مراجع جهت استنتاج وجود دارد، (ب) روشهای غیررسمی منجر به اختلاف بین درمانگران و محیط میگردد و بنابراین، عملکرد مراجع ممکن است توسط عواملی بهغیراز آسیبهای خودشان تحتتأثیر قرار گیرد.
سوالات متداول:
1-در مصاحبه جلسه اول کاردرمانی چه اطلاعاتی جمعآوری میشود؟
اطلاعات پایهای مانند زبان مادری، سابقه سلامتی/دارویی، سوابق تحصیلی/تمرکزی، و علایق کودک.
2-ابزارهایی مثل COPM و OCAIRS چه نقشی دارند؟
کمک به مشخص کردن اهداف درمان و ارزیابی رضایت مراجع از تغییرات عملکردی
بازخورد کاردرمانی و آگاهی از نتایج برای یادگیری و اینکه آیا کاردرمانی تاثیر دارد ضروری است. ما از بازخورد درونی، اطلاعاتی که از احساسات ما نشأت میگیرد، در اجرای تمام تمرینات و فعالیتها استفاده میکنیم. ما از آگاهی از نتایج اعمال خود برای ارزیابی تأثیرشان و بازخورد از سیستم حسی خود برای تنظیم و بهبود بخشیدن به عملکردمان استفاده میکنیم. بازخورد خارجی همانی است که توسط دیگران ارائه میشود، و به عنوان ابزاری برای آگاهی دادن از نتایج و یا برای نظارت بر عملکردی که پیشرفت میکند. یک جزء مهمّ از بارخورد و آگاهی از نتایج، اجزاء عاطفی آن میباشد. نوع بازخوردی که ما از دیگران یا از آگاهی از نتایج دریافت میکنیم میتواند رضایت، پاداش و انگیزه یا نارضایتی و عدم علاقه را نشان دهد. بنابراین بازخورد کاردرمانی یک ابزار درمانی و یادگیری مهمّ و یک ویژگی برجسته از روش رفتاری میباشد. بازخورد کاردرمانی میتواند مثبت یا منفی باشد، فوری یا با تأخیر در فواصل زمانی در طول یک فرآیند یا به عنوان چکیده در پایان کار ارائه شود. شاید آن در خطاهای بارز، باعث توجّه به جنبه های عملکرد، تقویت عملکرد صحیح و پررنگ کردن رابطه بین اعمال و نتایج آنها استفاده شود. دکتر صابر در کلینیک توانبخشی غرب تهران با انجام تخصصی ترین خدمات کاردرمانی، بهترین بازخورد کاردرمانی را به مراجعین می دهد. رضایت همیشگی مراجعان به کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، تجربه همیشگی ما را در ارائه بهترین راهکار های کاردرمانی می باشد.
این که یک فرد چگونه به طور مؤثّر میآموزد، میتواند با نوع و الگوی بازخوردی که دریافت کرده هم در رابطه با ماهیت تمرین و هم در رابطه با شخصیت خود فرد و نقص شناختی که تجربه کرده است، تعیین شود. بازخورد مثبت کاردرمانی زمانی که مکرّراً داده شود میتواند توجّه و انگیزه را حفظ کند، امّا اگر در طول زمان ادامه پیدا کند ممکن است منجر به این شود که فرد به جای سیستم داخلی خود به آن وابسته شود. این ممکن است مانع یادگیری شود. بازخورد کاردرمانی که حین تمرین داده شود ممکن است باعث حواس پرتی شده و مانع عملکرد برای شخصی با نقص توجّه شود. بازخورد کاردرمانی که فقط در آخر فعالیت تکمیل شده داده شود ممکن است در افراد با نقص در حافظه کوتاهمدّت ارزش محدودی داشته باشد. دوباره، این نکات در مورد بازخورد به عنوان یک ابزار دیگر برای درجهبندی مداخله میباشد. هر چه که یک مراجع پیشرفت کند، بازخورد میتواند برای تشویق تثبیت یادگیری، اتکاء بر مکانیسمهای بازخورد داخلی و بر قضاوت فردی، کمرنگ شود. روش دیگر بازخورد مثبت کاردرمانی موقّت میتواند یک استراتژی برای به چالش کشیدن توجّه و ارزیابی حواس پرتی باشد.
بازخورد مثبت کاردرمانی
درجه بندی یک ابزار مهمّ برای ارزیابی کاردرمانی است. روشهای رفتاری، یادگیری و آموزشی خواص ذاتی دارند که به درجهبندی امکان عمل میدهند. «چگونه»، «کی» و «چرا» در درجهبندی کاملاً به نیازها و پیشرفت خود مراجع بستگی دارد بنابراین هیچ مجموعه فرمول و نسخهای وجود ندارد. علاوه بر جنبههای خاص مداخله که در بالا بحث شد، اجزای گستردهتر یک برنامه یا زمانبندی باید به عنوان یک ابزار برای تغییر نیازها برای فرد، یا تنظیم تمرین و فعالیتها به نیازها و ظرفیتهایشان درنظر گرفته شوند، اینها هستند:
زمان ـ فراوانی و طول مدّت جلسات و فعالیتها میتوانند برای تطبیق یا به چالش کشیدن سطح انرژی، تحمّل و مقاومت در برابر خستگی فرد، افزایش یا کاهش یابند.
پیچیدگی ـ تداخل بافتار، نیازهای محیطی و ماهیت تمرینها و فعالیتها تمام خواستههای مختلف بر تواناییهای شناختی اعمال میشود و میتواند برای کاهش یا افزایش نیازهای عملکردی، دستکاری شود.
استفاده درمانی از خود ـ مهارتهای ارتباطی و اجتماعی درمانگرها بدان معنی است که در کنار تکنیکهای خاص مانند راهنمایی کردن و بازخورد، استفاده از رفتارهای زبانی و غیرزبانی میتواند برای تنوّع رابطه درمانی مانند یک برنامه مداخله پیشرفت، استفاده شود. این میتواند به معنی تنظیم یک نقش خانوادگی برای یک مشارکت متعادل در روند توانبخشی یا انتقال تصمیمگیری از درمانگر به مراجع هر چه که قضاوت و بینش بهبود یابد. توانمندسازی، مسئولیتپذیری شخصی، احترام و انتخاب حقوق پایهای انسان هستند. آسیب مغزی که باعث نقص میشود و دائماً بر این جنبه بنیادی از وجود انسان را تأکید میکند و بازگرداندن آن بسیار مهمّ میباشد، اگرچه به ندرت جزء اهداف توانبخشی تعیین میشوند.
آیا کاردرمانی تاثیر دارد؟
آموزش راهکار کاردرمانی شامل توانمندسازی مراجع در شناسایی مشکلات آکوپیشنال خود، و سپس حل مسائل، اجرا و ارزیابی راهکارهای شناختی تکلیفی و بررسی بازخورد کاردرمانی جهت برطرف کردن آنها میباشد. تأثیرات این روش بر این اندیشه استوار است که تکالیف فردی، به وسیلهی کار با مراجع برای به کار بردن یک تکنیک و بهبود توانایی او با شماری از فعالیتها که برای وی مشکل است ارتقاء مییابد. سایر تکنیکهای رفتاری به وسیلهی بهبود عملکرد کاری با یک تکلیف محدود میشود، برای مثال نوشیدن از یک فنجان بزرگ. این روش در فصل 9 مورد بحث قرار خواهد گرفت. این مسئله همچنین در چهارچوب مرجع عصبی رشدی، و در رویکردهای مداخلهای مثل CO-OP (جهتیابی شناختی برای عملکرد کاری) برای کودکان دچار اختلالات رشدی موجود است.
محوریت کاردرمانی
محوریت کاردرمانی و کاردرمانگران در سلامت و رفاه انسان زیربنای کار بالینی را در بررسی بازخورد کاردرمانی میباشد که میتواند در مورد این که هدف هر مداخلهای تسهیل توانایی زندگی در محیط خانه به صورت امن و مستقل، ادامه نقشهای قبلی یا کسب نقشهای جدید زندگی و فعالیتها، و مشارکت به عنوان یک عضو ارزشمند در جامعه به صورتی که برای فرد در بافتار خود معنادار باشد، مورد بحث قرار گیرد. بنابراین با وجود این هدف جامع و گسترده کاردرمانی یک تجربه متفاوت برای افراد متفاوت میباشد، و تمرینات آن در مراکز خدماتی مختلف متفاوت است. یکی از مشکلات رویکرد آکوپیشنال یا «بالا به پائین» این است که میتواند منجر به اشتباه سهوی و کمتر از حدّ برآورد کردن مهارتهای عملکردی مهمّ و عملکردهای بدنی مربوطه گردد.
برعکس، تمرکز زیاد روی عملکردهای اجزاء یا عملکرد تکلیف به طور مجزا، ممکن است سبب شود تا نتوانیم مداخلات مورد نظر را مطابق اولویتهای فردی و نیازهای خاص فرد مشخص کنیم.
و همان طور، انتخاب نگرش جبرانی علیرغم وجود پتانسیل بهبودی با کمک نگرش بهبود نقایص، یا تأکید بر بهبود نقایص به جای کسب استقلال با کمک مداخلات جبرانی، خطراتی هستند که درمانگران باید از آنها آگاه بوده، و دلایل زمینهساز کار بالینی را بشناسند. فصل پیش رو این مسئله را در بحثی پیرامون ابزارهای ارزیابی و تمرینهای «بالا به پائین» و «پائین به بالا» مدّنظر قرار میدهد. این فصل مسائل مربوط به مداخله را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
همانند ارزیابی، مداخلات باید یک توجّه عادلانه به موارد زیر داشته باشند:
ساختار و عملکرد بدن، مهارتهای عملکردی، اجرای فعالیت، نیازهای مشارکت و نقش محیط (فیزیکی، اجتماعی و نگرشی). نقص در آگاهی و فهم این اجزاء که ارتباط متقابل دارند، و اهمیّت آنها برای هر فرد، اثرات درمان را با مشکل مواجه خواهد کرد. این مسئله ممکن است در یک رویکرد «دیکته شده» برای نگرش توانبخشی مطرح شود، با وجود این که خط سیر مراقبت و روشهای استاندارد تأکید بر زمانبندی و مداخلات اختصاصی دارند. در حالی که وجود استاندارد و خط سیر مشخص در کار بالینی ارزشمند است، امّا میتواند خطری برای قدرت استدلال و تصمیمگیری درمانگران باشد و حتّی در برخی موارد پاسخگوی نیازهای بعضی مراجعین نباشد.
کاردرمانگر باید مداخلاتی را مورد استفاده قرار دهد که:
1- بر پایه ی آگاهی از همه ی سطوح عملکرد، ساختار بدن، آکوپیشن و مشارکت، و بافتاری که فرد در آن زندگی میکند باشد.
2- از آنالیز و ارزیابی شواهد منتشر شده، که ممکن است از یافتههای مطالعات کارآزمایی بالینی نشأت گرفته باشد استفاده کند.
با وجود این که رویکرد چه «بالا به پائین»، «پائین به بالا»، درمانی، جبرانی یا مخلوطی از همهی آنها باشد، باید بر پایهی نیازهای مراجع و شواهد بنا گردد و با ترجیحات درمانگر و روتینهای عادتی همراه نگردد.
ارزیابی یک جزء پایه ای از هر تعامل درمانی بین یک متخصص حوزه سلامت و مراجع میباشد، و معمولاً نقطهی آغاز مداخلات درمانی است. دکتر مهدی صابر، با ارزیابی و معاینات بالینی دقیق به بررسی و درمان اختلالات و مشکلات در کودکان و بزرگسالان می پردازد. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی تهران مجهز به بخش های تخصصی ماساژ درمانی، گفتاردرمانی، کاردرمانی، بازی درمانی، رفتاردرمانی و… می باشد. کاردرمانی در منزل از جمله امکانات دیگر کلینیک کاردرمانی دکتر صابر می باشد که در پیشبرد اهداف درمانی به بیماران کمک بسزایی می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
در این مطلب به ماهیت توانبخشی شناختی و نقش چهارچوب تئوریکی برای هدایت و ساختاردهی کار بالینی را مورد توجه قرار میدهد. دو چهارچوب معرفی شده ، با تئوریها و مدلهای آکوپیشن در یک راستا قرار گرفته اند، بگونه ای که به کار بردن آنها متمرکز بر آکوپیشن است. مراحل و اجزای ارزیابی، عوامل مؤثر بر عملکرد مراجع و انواع اندازه گیریها شرح داده خواهد شد. هدف ایجاد یک رویکرد عملگر است، که بر پایهی تئوریها و ارزیابیها باشد. OTPF یک ساختار است که پیشنهاد میشود که درمانگران را برای تصمیمگیری و ارزیابیهای مناسب هدایت میکند.
OTPF چیست؟
ارتباط مدلهای مفهومی و چهارچوبها برای هدایت کار بالینی، OTPF یک چهارچوب با ساختار طراحی شده جهت توضیح و هدایت فعالیتهایی که در بالین، کاردرمانی و ارزیابی را شکل میدهند، میباشد. این چهار چوب با رویکرد مفهومی و طبقهبندی ICF ،که یک چهارچوب قابل کاربرد و در برگیرنده همهی حوزههای مربوط به سلامتی میباشد ارتباط دارد. OTPF همچنین مفاهیم و تئوریهای چندین مدل کاردرمانی را به کار میگیرد، برای مثال ‘PEOP و CMOP–E که در سال ۲۰۱۱ توسط Sumsion مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هر دو مدلها ویژگیهای رویکرد مراجع محور و یک مفهوم سیستم تعاملی انسانها بعنوان موجودات آکوپیشنال را در بردارند. عملکرد آکوپیشنهای معنادار اولین موضوع مورد توجه هر دو مدل میباشد.
OTPF میتواند بعنوان یک راهنما برای توانبخشی شناختی در نظر گرفته شود، که درمانگر را برای توضیح و آنالیز عملکرد، کاری تشخیص نقاط قوت و نقاط ضعف حمایت میکند. همینطور این چهارچوب در ارتباط دادن مدلهای مربوطه، که رویکردها، روشها و تکنیکهای ارزیابی را هدایت میکنند، نیز نقش دارد. این چهار چوب با ICF ارتباط دارد، به گونهای که به درمانگر کمک میکند تا پایبندی به حرفه، اصول کلی و ارزشهای کاری را حفظ کند.
ارزیابی کاردرمانی چگونه انجام می شود؟
ارزیابی یک جزء پایه ای از هر تعامل درمانی بین یک متخصص حوزه سلامت و مراجع میباشد، و معمولاً نقطهی آغاز مداخلات درمانی است. این چهارچوب شامل جمع آوری اطلاعات، تشخیص نقاط قوت، مشکلات و اندازه گیری میزان تأثیر روی فرد در بافتار خاص زندگی او میباشد. که راه مؤثری برای برنامه ریزی هدف میباشد. ارزیابی، و ارزیابی مجدد در داخل فرآیند کاردرمانی جای میگیرند و برای تشخیص تغییرات در عملکرد مراجع در هر زمانی استفاده میشوند.
OTPF طبقه بندیهای اطلاعات را به اولویتها و مسائل حرفهای گره میزند، و درمانگر را هدایت میکند تا ارتباط بین مهارتهای عملکردی و تکالیف، فعالیتها و آکوپیشنها را مدنظر قرار دهد، همینطور درمانگر را راجع به این که چه اطلاعاتی ممکن است از طریق ارتباط کلامی برگزیده شود( تاریخچه کاری، نیازها و …) ، و این که چه چیزی از طریق مشاهده و اندازه گیری بدست میآید( عملکرد کاری و مهارتهای (عملکردی )راهنمایی میکند.ICF ، یک چهارچوب کلی میباشد، که یک مجموعه کامل از حوزههای فعالیت را فراهم میکند اما بین واژههای معنایی آکوپیشنال تفاوت قائل نشده یا ارزیابی آنها را نشان نمیدهند.
در این مبحث ما مراحل و اجزای فرآیند ارزیابی را مدنظر قرار خواهیم داد و عواملی را که باید کار درمانگران به منظور ارزیابی مناسب و به موقع برای برنامه ریزی مداخلات جهت برطرف کردن نیازهای سلامتی و آکوپیشنال افراد دچار آسیبهای شناختی را مد نظر داشته باشند، مطرح خواهیم کرد.
اصول ارزیابی
اصول ذیل که جزیی از ارزیابی و کاردرمانی مناسب میباشد، باید در همهی ارزیابیها و اندازه گیریها مدنظر باشد. این نکات همراه با جزئیات در این فصل مطرح میگردند.
به عوامل پیش نیاز یا همراه که میتواند مراجع را از ارزیابی انتخابی حذف کند. توجه نمایید، برای مثال صرع یا تاریخچهی پرخاشگری، یا وجود هر گونه کانتراندیکاسیون. آیا مراجع میتواند با نیازهای عملکردی و نیازهای روند ارزیابی تطابق حاصل کند؟ آیا هیچ گونه مشکل ارتباطی، محدودیتهای فیزیکی یا آسیبهای حسی که روی ظرفیت و عملکرد مؤثراند وجود ندارد؟
آماده سازی مراجع و محیط
همراه با هر فرایند ارزیابی، مهم است تا مراجع، خودمان و محیط (شامل خطرات ارزیابی) را آماده کنیم، و در شروع، معرفی و توضیحاتی از هدف جلسه فراهم کنیم. این مسئله در بخش بعدی با جزئیات بیشتری مطرح
میگردد.
انتخاب روش یا ابزار ارزیابی کاردرمانی
مهم است تا تعیین کنیم که آیا مراجع با معیارهای یک ارزیابی خاص که برای جمعیت کلینیکی/ گروه سنی/ یا فرهنگی خاص اعتبار دارد تناسب دارد یا نه؟ برای مثال برخی ارزیابیها ممکن است آسیبهای شناختی را مورد ارزیابی قرار دهند اما تنها در افراد مبتلا به سکته مغزی قابل استفاده باشند، و برخی گروههای سنی از ارزیابی خارج گردند.
درمانگر باید با ساختار و ویژگیهای تعدادی از ارزیابیهای که بر روی آکوپیشن تمرکز کردهاند آشنا باشد، که در انتخاب ابزارهای مناسب به او کمک میکنند.
ابزارهای ارزیابی که بر پایهی یک چهارچوب سلامتی مثل ICF هستند باید تا جای ممکن مورد استفاده قرار گیرند، که این مسئله کار بین رشتهای مؤثر و ارتباطات را تسهیل کرده، و واژهها و تعریفها را به طور واضح نشان میدهد. استفاده از مفاهیم یکپارچه ممکن است نیاز به تکرار سؤالات یا روندهای پایهای که درمانگران اغلب انجام میدهند را کم کند.
صلاحیت در استفاده از ابزار/ روش انتخاب شده
آموزش ممکن است برای اجرای روا و پایای یک ارزیابی مورد نیاز باشد. اگر تنها استفاده از یک زیر مجموعهی ارزیابی مورد نیاز باشد، این مسئله را که آیا روی روایی و پایایی تأثیر دارد مدنظر داشته باشید.
اگر یک مراجع در یک ارزیابی به مرور زمان بهبودی نشان دهد، وی میتواند یاد بگیرد که چگونه این ارزیابی را انجام دهد، آیا مهارتهای عملکرد شناختی وی نیز واقعاً بهبود مییابد؟ ویژگیهای ارزیابی و آن چه را که ممکن است مورد توجه قرار دهید فرد کمکی ندهد.
سوالات متداول:
1-برای چه کودکانی ارزیابی کاردرمانی ضروری است؟
کودکانی با تاخیر رشد حرکتی، اختلال هماهنگی رشدی، اوتیسم، بیشفعالی/کمتوجهی، رفلکسهای غیرطبیعی یا عقبماندگی ذهنی باید تحت ارزیابی قرار گیرند تا مداخله مناسب انجام شود
2-رفلکسهای حفاظتی چه اطلاعاتی ارائه میدهند؟
این رفلکسها واکنشهایی را در برابر فشار ناگهانی بررسی میکنند، مانند واکنش پاراشوت که بین ۶‑۱۲ ماهگی ظهور میکند و نشاندهنده رشد سیستم عصبی است
عملکرد آکوپیشنال یا کاردرمانی نیازمند استفاده مؤثّر از مهارتهای عملکردی است که به شکل الگوی عملکردی سازمان یافته در حوزه های کاردرمانی انجام میگیرد. این الگوها شامل عادات، روتینها و نقشها می باشد. یک برنامه تأثیرگذار مداخله شامل اهداف شناختی برای رسیدن به الگوهای تأثیرگذاری است که اهداف کاردرمانی موفقیّت در عملکرد را پایه ریزی میکند. اهداف کاردرمانی باید شامل مشخصات قابل مشاهده و اندازه گیری از هر الگوی عملکردی باشد تا پیشرفت رو به جلوی آنها قابل اندازه گیری و نظارت باشد. اهداف کاردرمانی، پیشرفت مراجع را مشخص خواهند کرد و یک چهارچوب برای برنامه مداخله می سازند. هر مرحله از عملکرد (عادات، روتین، نقش و یا مسائل معنوی) بر اساس وضعیت قبلی ساخته می شود و با هر مرحله موفقیّت آمیز، پیچیدگی تقاضا بر اساس شناخت افزایش مییابد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز کاردرمانی در تهران، با در نظر گرفتن خدمات متنوع کاردرمانی از جمله کاردرمانی در منزل، کاردرمانی کودکان و بزرگسالان، کاردرمانی اوتیسم و… در زمینه درمان مشکلات توانبخشی به صورت اختصاصی و مناسب با هر مراجع رضایت همیشگی مراجعان را به خود جلب می کند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
عملکرد عادتی بر اساس رفتارهای خودکار مشخص میشوند. روتینها به ترکیبی از رفتارهای خودکار با قابلیت جابهجایی نیاز دارند. عملکرد نقش نیاز به توانایی اعمال دامنهای از راهبردها در محیطهای گوناگون با دامنهای از نیازها دارد. هر مرحله، نیازهایش بر اساس حل مسأله و سایر عملکردهای اجرایی افزایش مییابد. مداخله باید شامل سطح عملکردی که فرد مشکلش را در آن نشان میدهد، باشد. برای مثال، مداخله برای عملکردهای روتین در حالی که عادات ایجاد نشده باشند، نیازهایی بیش از توان فرد تحمیل میکنند.
انتخاب و به کارگیری رویکردهای کاردرمانی
طبقهبندی حرفهای کاردرمانی میتواند گیجکننده باشد. برخی واژگان میتوانند در مقالههای منتشر شده به جای هم استفاده شوند. برای مثال، به ICF ، به عنوان یک چهارچوب اشاره شده است، که توسط انجمن کانادایی کاردرمانی به عنوان مدل و چهارچوب و توسط برخی نویسندگان به عنوان مدل اشاره شده است. در زمینهی توانبخشی شناختی واژههای «رویکرد» و «مدل» به جای هم استفاده میشوند. به طور خلاصه، مدلها و چهارچوبها پایهای برای سازمانبندی و اولویتبندی اطلاعات مراجع و شناسایی اهداف کاردرمانی فراهم میکنند. واژهی رویکرد نشان میدهد که یک مدل یا چهارچوب چگونه وارد اجرای یک مداخله میشود. یک رویکرد کاردرمانی معمولاً از یک یا چند تئوری مرتبط نشأت گرفته و نشان میدهد که چگونه به درمان مشکلات (آسیبها و نقایص عملکردی) بپردازیم. اغلب کاردرمانگر به علّت پرداختن به دامنهای از مشکلات یا مواجهه با نیازهایی که در طول زمان تغییر میکنند، چندین رویکرد را برای مراجع انتخاب و استفاده خواهد کرد.
با توانبخشی شناختی، رویکردها برای مداخله به صورت سنّتی در یکی از این دو دستهبندی قرار میگیرند: درمانی و جبرانی. کاردرمانگران از هر دو بهره میبرند ولی توانایی بیمار برای عملکرد در زندگی خودش و شرایط محیط را درنظر میگیرند که منجر به طرح سوّمین رویکرد یعنی «رویکرد عملکردی کاردرمانی» میشود.
رویکرد کاردرمانی چیست
رویکرد کاردرمانی با هدف بازگرداندن و بهبودی بخشیدن به نقایص عملکردی با حمایت و تسهیل ظرفیت مغزی برای بازیابی و انعطافپذیری مغز میباشد. این رویکرد از تئوریهای بهبودی آسیبهای مغزی نشأت گرفته است. که به عنوان یک ظرفیت برای بازیابی عملکرد درنظر گرفته میشود، مانند روند جوانهزنی آکسونی، شکلپذیری سیناپسی و سازماندهی دوبارهی عملکرد در نواحی از مغز که آسیب ندیدهاند تا نواحی آسیب دیده را پوشش دهند. روشهای درمانی به هدف بهبودی آسیبهای خاص (مانند آموزش حافظه، تمرینات رومیزی درکی) هستند تا با بهبودی این اجزاء باعث بهبودی در عملکرد شوند.
این رویکرد تأکید میکند که نقایص شناختی به ایجاد تغییرات در پی آسیب مغزی، مقاومت نشان میدهند، و بر اساس این فرض است که بهبودی در سیستم عصبی مرکزی محدود میباشد. تمرکز روی عملکردهای بهینهی باقی مانده و استفاده از ظرفیتهای باقیماندهی فرد برای یادگیری استراتژیها و تکنیکها، جهت غلبه بر مشکلات میباشد و همچنین با دستکاری محیط جهت برآوردن نیازهای فرد هماهنگ میباشد. بهبودی در تواناییهای عملکردی از طریق استفاده از راهبردها و تکنیکها برای جبران نقایص، ایجاد میگردد. روشهای درمانی از تئوریهای یادگیری بهره میبرند و میتواند شامل انطباق فعالیتها یا محیط برای جبران محدودیتهای دائمی و به حداکثر رساندن استقلال باشد. در مورد فردی با نقایص مداوم در تمایز شکل از زمینه استفاده از رنگهای روشن برای تفاوت قائل شدن کاسههای سفالی در یک آشپزخانه شلوغ، به پیدا کردن و شناسایی ظروف کمک میکند.
هدف اصلی کاردرمانی
این یک وظیفهی اخلاقی همهی خدمات سلامت است که بهترین نتیجه را برای هر مراجع بخواهند. هدف اصلی همه مداخلات توانمند ساختن مراجع برای رسیدن به سطح بهینهی استقلال عملکردی در همه حیطههای زندگی با بهترین شرایط سلامت ممکن میباشد. درمان معمولاً اوّلین رویکرد همگرا با هدف بازیابی و جبران ساختارها و عملکردهای بدنی آسیب دیده میباشد.
تطابق میتواند به عنوان قسمتی از یک برنامهی کلی کاردرمانی و یا اگر که مراجع به یک سطح ثابتی از بهبودی درونی برسد و دیگر هیچ نشانهای از پیشرفت بیشتر در او دیده نشود به عنوان یک رویکرد غالب استفاده گردد. برای یک فرد، تطابق یک فعالیت برای کاهش نیازهای شناختی آن در مراحل اوّلیه توانبخشی میتواند بسیار مهم باشد. هر چقدر که عملکرد بیمار بهبود بیابد، تطابقات برای افزایش چالش فعالیتها و نزدیک کردن عملکرد مراجع به پارامترهای طبیعی حذف میشوند. در این راه، تطابق به عنوان یک تکنیک برای درجهبندی مداخله، با یک رویکرد درمانی استفاده میشد.
تطابق به عنوان یک رویکرد میتواند باعث تطابق محیط مراجع برای آمادهسازی برگشتن او به خانه و یا آموزش استفاده از تجهیزات برای جبران آسیبهای دائمی باشد. برای مثال، در مورد آسیب حافظه، مراجع میتواند از یک جدول زمانی نوشته شده یا یادآورنده برای حمایت او در کارهای روزمرهاش استفاده کند.
رویکرد عملکردی کاردرمانی
درحقیقت یک درمانگر به ندرت از یک رویکرد برای نادیده گرفتن کامل رویکردهای دیگر، استفاده خواهد کرد. ترکیب رویکردها و تکنیکها که با یک برنامه توانبخشی به کار گرفته میشوند، از ارزیابی و آنالیز قدرت و مشکلات مراجع و حقیقت پاتولوژی یا آسیب، نشأت میگیرد.
لی و همکارانش یک مدل عملکردی از توانبخشی شناختی را ارائه دادند و این گونه استدلال کردند که مداخلات کاردرمانی تعادلی بین رویکردهای درمانی و جبرانی هست. تمایز بین درجه پلاستیسیتی و پتانسیل برای درمان با سیستم عصبی مرکزی هر شخصی، غیرممکن است. به جای تلاش برای طبقهبندی که آیا یک مراجع در هر مرحلهای از روند توانبخشی، پتانسیل برای درمان دارد یا نه، مدل عملکردی، دیدگاه مراجع محور را حمایت میکند که عملکرد نتیجه تعامل بین فاکتورهای محیطی خارجی با فاکتورهای مربوط به مراجع میباشد. همچنین، هر فعالیتی که در یک محیط انجام میشود، ویژگیهای هر دو رویکرد درمانی و تطابقی را خواهد داشت. تعادل بین دو رویکرد درمانی و تطابقی از به رسمیت شناختن و استفاده از هر موقعیت با هدف درمانی تا آن جایی که ممکن باشد و ارزیابی دقیق عملکردها و پیشرفت مراجع، به وجود میآید.
فاکتورهای محیطی، عملکرد را تسهیل میکنند و یا باز میدارند. شواهدی برای این موضوع از تحقیقاتی که در حوزهی حافظه و یادآوری به دست میآید، حاصل میشود. بسیاری از کاردرمانگران این را در ارزیابی بیماران دمانس میبینند، فردی که نمیتواند در یک آشپزخانه ناآشنا اشیاء را مکانیابی کند یا وظایف را به صورت متوالی انجام دهد، میتواند همان وظایف را در خانه خود بدون هیچ مشکلی انجام دهد. ما به صورت دائمی راهنماییهایی را از محیط به منظور عملکرد مناسب و مؤثّر، میگیریم. وقتی که راهنماها تغییر کرده یا غائب باشند، نیازهای شناختی بیشتری، برای حل مشکلات، مکانیابی، شناسایی و یادگیری استفاده از اشیاء ناآشنا، یا اعمال دانستههای قبلی بر یک موقعیت جدید (انتقال مهارتها) بر ما قرار داده میشود.
دانش در مورد نقش بافتار در عملکرد، کاردرمانگران را قادر میسازد که محیط و فعالیت را برای درمان با تطابق، دستکاری کنند. رویکرد عملکردی کاردرمانی تشخیص میدهد که روند پایهای شناختی در هر فعالیت یا موقعیتی درگیر میشود، بنابراین، آیا به دنبال درمان یا تطابق نیازها بر اساس شناخت برای یادگیری و انتقال یادگیری به یک یا چند موقعیت ساخته میشوند؟ بدون توجّه به رویکرد، تمام مداخلات درمانی نیازمند یادگیری مراجع هستند، حال آن که، یک مراجع نیازمند یادگیری دوبارهی فعالیتها و مهارتهای قبلی است یا یادگیری راههای تازه برای جبران تواناییهای از دست رفته و یا یادگیری مهارتهای جدید برای اوّلین بار. برای بیشتر خواندن درمورد عمومی کردن درمان به مراجعه شود.
سوالات متداول:
1-چه کسانی نیاز به کاردرمانی دارند؟
افراد در هر سنی با اختلالات جسمی (مثل سکته مغزی، آسیب دست)، ذهنی (اوتیسم، سندرم داون)، شناختی، روانی یا تأخیر رشدی میتوانند از کاردرمانی بهرهمند شوند.
2- کاردرمانی چگونه در کودکان مؤثر است؟
با فعالیتهای هدفمند و بازیمحور، تمرین هماهنگی، دقت، توجه، مهارتهای اجتماعی و عملکرد اجرایی، کاردرمانی به رشد شناختی–حرکتی کودکان کمک میکند.
کاردرمانی شناختی بر جنبه مهمی از مشکلات بیمارانی نظیر افراد با آسیب مغزی، سکته و یا آلزایمر همچنین کودکان با اختلالات ذهنی موثر است. ICF یا چارچوب طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت از چشمانداز توانبخشی، همه اجزا زندگی فرد را که میتواند بر سلامتی مؤثر باشد را طبقهبندی و کدگذاری کرده است. در مورد افراد دارای اختلالات عملکردی شناختی، این طبقهبندی ارزیابی و طراحی مداخلات جهت محدودیت در فعالیت و مشارکت را تسهیل میکند. همچنین این سیستم کشف تسهیلکنندهها و موانع محیطی فرد را در بافتار مخصوص وی ایجاد میکند. نشاندادهشده است که تیم چند متخصصه سکته مغزی نیز تفکر همهجانبه جهت شفافسازی ارتباطات اعضا تیم و نقش آنها را افزایش میدهد؛ بنابراین چهارچوبی برای استفاده و افزایش آگاهی از ماهیت و تأثیر اختلالات شناختی خاص در تیم چند متخصصه در اختیار قرار میدهد. البته چهارچوب ICF محدودیتهایی نیز دارد، از جمله جزء عوامل شخصی که طبقهبندی نشده و در مدلهای کاردرمانی مطرح و به همراه این چهارچوب باید استفاده شود. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه توانبخشی پیشرفته با استفاده از چهار چوب ها و تکنیک های روز دنیا به درمان بیماران می پردازد. در این مطلب به توضیح چهار چوب ICF در کاردرمانی شناختی پرداخته می شود.
اگر شما از هر نوع اختلال جسمی همچون عوارض ناشی از جراحی یا سایر مشکلات حرکتی رنج می برید، می توانید به مرکز کاردرمانی دکتر صابر در غرب و شرق تهران جهت بررسی وضعیت مشکلات خود یا انجام کاردرمانی در منزل مراجعه نمایید. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر با جمعی از متخصصین کاردرمانی شناختی، جسمی، ذهنی،گفتاردرمانی مجرب، حرفه ای ترین خدمات کاردرمانی و گفتاردرمانی را در تهران ارائه می دهد.
چهار چوب ICF در کاردرمانی شناختی
در چهارچوب ICF ، همهی مدل های درمانی، تکالیف و نقشهایی که در حوزهی توجه کاردرمانگران قرار دارد، انجام می شود. کالج کاردرمانی انگلستان خاطرنشان کرد که ICF بهخوبی “مفهوم سلامت و ناتوانی را بجای تشخیص و علت پزشکی بر مشکلات افراد در بافتارشان منتقل کرده است”.
در حمایت از این ادعا میتوان طبقهبندیهای استفاده شده توسط ICF را مشاهده کرد که در موازات با مفاهیم کاردرمانی شناختی و تعریف انسان بهعنوان موجود، آکوپیشنال، قرار دارند. چهارچوب مورداستفاده توسط کار درمانگران شباهتهای معنیداری با قسمت اعظمی از ICF ،دارد که ترجمان اطلاعات تخصصی حرفه کاردرمانی را به شکل شناخته شده بینالمللی و چند متخصصه ممکن میسازد. اما ICF به علت ماهیت چند هدفی و حرفهای بودن نمیتواند همه تغییرات در طبقهبندی وضعیت انسان را توصیف کند؛ بنابراین هر حرفه بهداشتی به تمرکز و تخصصیشدن در جنبههای مختلف مطابق زبان و مفاهیم حرفه خود نیاز دارد. به طور خلاصه، ICF از طبقهبندی هر کاری که انجام میدهیم عاجز است. OTPF بنا به نیاز کار درمانگران جهت تحلیل فعالیتها بنا به خصوصیاتشان، نیازها و تواناییهای فرد برای اجرای فعالیت اختصاصی شده است؛ بنابراین مهارتها و الگوهای اجرایی و نیازهای فعالیت مواردی است که بهدقت در ICF ذکر نگردیدهاند. لذا استفاده از ICF باید در تیم چند متخصصه و با چهارچوبهای حرفهای همراه شوند.
ICF و OTPF برای کسب اطلاعات درباره نقش و عملکردهای کاردرمانی شناختی در توانبخشی شناختی استفاده میشوند. سایر چهارچوبها مانند چهارچوب مفهومی اروپایی برای کار درمانگران نیز میتوانند استفاده شوند. توصیه میشود کاردرمانگران در کنار ICF مدل کاردرمانی را انتخاب کنند که بتواند نیازهای مراجع و خدمات موردنیاز را به بهترین وجه برآورده سازد.
کاردرمانی شناختی
بسیاری از دانشجویان کاردرمانی شناختی از مدلهای تئوریکی و چهارچوبهای مختلفی برای مشخصکردن، سازماندهی و درک نیازها و مشکلات آکوپیشنال افراد و گروههایی که با آنها سروکار دارند، استفاده میکنند. این دو چهارچوب ما را برای سازماندهی اطلاعات بزرگ و گسسته به شیوه سیستماتیک و تعیین ارتباط آنها یاری میدهند.
آن چه را که این چهارچوبها ارائه نمیدهند، تئوریها یا توضیحاتی درباره چگونگی ایجاد یک پدیده یا ارتباطات آن و همچنین عدم معرفی ابزار، شیوه یا تکنیکی جهت بررسی نیازها و مشکلات اکوپیشنال فرد است. البته مورد آخر توسط تئوریهای شناختی، توانبخشی و پایههای حرفهی کاردرمانی معرفی میشود.
نمونه مراجع: آقای ب ۳۵ساله که به علت تصادف دو چرخهاش با یک اتومبیل دچار ضربهمغزی شده است. وی دچار برخی آسیبهای بافت نرم (بریدگی و کبودی) شده است اما این آسیبها به سرعت رفع شدهاند. او در یک رستوران مشغول به کار و با والدینش زندگی میکرده است. او بعد از ۲ هفته بستری شدن در بیمارستان مرخص گردیده و به تیم توانبخشی که شامل کاردرمانی بود، ارجاع داده شده. است در مصاحبهی ابتدایی مشکلاتی در حافظه وی شناسایی شده است والدین او تغییراتی را در رفتارش مانند عدم اقدام به انجام مهارتهای خود مراقبتی و روزمره فراموشی و حواسپرتی را گزارش دادند. ارزیابیهای بعدی مشکلاتی را در بازیابی و بازشناسی، حل مسئله، تفکر انتزاعی و محاسبه نشان دادند. سایر جنبههای شناخت برای مثال، حافظه کوتاه مدت، توالی و مهارتهای ساده ریاضی در محدودهی طبیعی بودند.
با استفاده از چهارچوب ICF این نقایص شناختی و عملکرد آکوپیشنال (سطح فعالیت و مشارکت) و شناسایی عوامل محیطی (موانع و تسیهل کنندهها ) را مشخص کنید. توجه کنید که چگونه با استفاده از این چهارچوب میتوان ارتباط ناتوانی، عملکرد و عوامل زمینهای این فرد را مشخص کرد.
استفاده از چهار چوب ICF
این مثال موردی استفاده از چهارچوب ICF را نشان و یک روش سیستماتیک برای ایجاد تغییر در شرایط سلامتی که بر عملکرد کاری آقای ب اثر، گذاشته معرفی میکند مهارتهای خاص ا و دانش کاردرمان برای اکتشاف، درک و تشخیص تعاملات این اجزا ضروری میباشد. علاوه بر این، اجزا و تعاریف چهارچوب، پایه ICF دو جز فعالیت و مشارکت هر فرد که توانایی وی را مشخص میکنند، تعریف میکند که تحت عنوان واژههای ظرفیت و عملکرد نامیده میشوند.
“ظرفیت” یک توصیف کننده است که به قابلیت و توانایی فرد اشاره و بالاترین سطح عملکرد فرد در محیط استاندارد میباشد (برای مثال در یک آزمایشگاه یا آشپزخانه بخش توانبخشی).
“عملکرد” به عملکرد واقعی فرد در بافتار و محیط طبیعی (برای مثال در مرکز خرید محله یا آشپزخانه خود فرد) اشاره میکند. در مورد آقای ب، وی ممکن است تا بتواند در یک محیط آشنا یک وعدهی غذایی را به علت سرنخهای بینایی و زمینهای که وجود دارند آماده سازد، اما ممکن است برای انجام همین کار در آشپزخانه بخش توانبخشی که ناآشنا میباشد، ناتوان. باشد. این مسئله اهمیت ارزیابی اجزای تواناییهای فرد و همچنین ظرفیت محدود برای یک فعالیت خاص را مینمایاند که ضرورتاً عملکرد محدود فرد را، پیش بینی نمیکند. در مقابل، عملکرد موفق در یک فعالیت نمیتواند نمایانگر یک ظرفیت طبیعی باشد بکارگیری این مسئله در بالین، با استفاده از تست نوروسایکولوژی” بازشناسی شی” است که محدودیت پردازش شناختی را شناسایی میکند. بررسیهای بیشتر در محیط عادی فرد و بافتار وی جهت تشخیص وسعت مشکلات در زندگی روزمره، نیز توصیه میشود.
سوالات متداول:
1. چهارچوب ICF در کاردرمانی شناختی چه نقشی دارد؟
با استفاده از چهارچوب ICF می توان نقایص شناختی و عملکرد آکوپیشنال (سطح فعالیت و مشارکت) و شناسایی عوامل محیطی (موانع و تسیهل کنندهها ) را در خصوص مشکلات بیمار مشخص نمود تا روند درمان را تسهیل کنیم.
2. آیا بر پایه چهارچوب ICF می توان همه اهداف درمانی را در کاردرمانی کودکان برآرده نمود؟
خیر، توصیه میشود کاردرمانگران در کنار ICF مدل های دیگر کاردرمانی را انتخاب کنند که بتواند نیازهای مراجع و خدمات موردنیاز را به بهترین وجه برآورده سازد.
رویکرد motor learning از رویکردهای کاردرمانی می باشد که از فعالیت های ساختاریافته جهت درمان مشکلات حرکتی استفاده می نماید. این رویکرد کمک میکند که کودک با استفاده از ۱- حل مسئله ۲- ارائه ی تقویت کننده حین تمرین ۳- فعالیتهای whole task ، اصلاح مهارت در فعالیتهای روزمره، اهداف حرکتی مورد نیاز را بدست آورند. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در حیطه مشکلات حرکتی کودکان با استفاده از تکنیک های مختلف درمانی فعالیت می نماید. خدمات گسترده مرکز شامل کاردرمانی جسمی، کاردرمانی حرکتی، کاردرمانی حسی، سنسوری روم، اتاق شنیداری، اتاق تاریک بینایی ، بازی درمانی و رفتاردرمانی می باشد که به صورت کاملا تخصصی در مرکز ارائه می شود. کاردرمانی در منزل و گفتاردرمانی در منزل از دیگر خدمات مفید این مرکز می باشد.
– در رویکرد motor learning در کاردرمانی از فعالیتهای ساختار یافته استفاده میشود.
کودکانی که از رویکرد motor learning بهره میبرند:
۱- به طور کلی در کودکی که توان پیروی از دستورالعملها، درگیری در فعالیتهای تکراری، فهم تقویت کنندهی خاص و توصیفی را داشته باشند.
۲- برای نوزادان مناسب نیست.
۳- در کودکان DCD و cp و بزرگسالان با آسیب مغزی مفید است.
تئوریهای یادگیری حرکت در رویکرد motor learning
تئوریها
تعریف
تئوری schema
-توصیف میکند که چگونه کودک حرکات جدید را بر اساس الگوهای حرکتی قبلی میآموزد. یعنی فرد برای انجام حرکات اتوماتیکتر، الگوهای حرکتی ساده را به طور تکراری انجام میدهد.
تئوری سیستم دینامیک
– چگونگی تأثیر متغیرهای چندگانه در کودک، فعالیت و محیط بر روی عملکرد وی. یعنی با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف کودک، منابع و محدودیتها محیط و demandهای فعالیت، موجب بهبود یادگیری جدید ورشد مهارت میشود.
مراحل یادگیری کودک
– شناختی:
کودک به شدت توجهاش به فعالیت معطوف است./ میآموزد آن را انجام دهد. اغلب با استفاده از آزمون و خطا استراتژی رسیدن به هدف فعالیت را بهبود میبخشد.
-Associative:
در این مرحله حرکات کمتر متغیر هستند و کودک حرکات خود را برای دسترسی به هدف اصلاح میکند.
– اتوماتیک:
کودک مهارت خود را با تلاش شناختی کمتری انجام میدهد و توجه کمتری نیاز دارد/ این مرحله به کودک کمک میکند که اهداف معنادار را دنبال کند.
– مراحل یادگیری نشان میدهد که پروسه یادگیری در طول زمان ادامه دارد و یادگیری نیازمند تکرار در محیطهای مختلف است.
تکنیکها و اصول motor learning
-یادگیری کل حرکت برانگیزاننده تر از یادگیری جزیی از حرکت است، زیرا به کودک هدف معنیدارتری از فعالیت را ارائه میدهد و توجه بیشتری را جلب میکند و زمینهای برای تکرار آن میشود.
– فعالیت انتخاب شده باید مورد علاقه کودک باشد.
– برای یادگیری مهارتهای جدید تمرین و تکرار لازم است تا به مرحله یادگیری اتوماتیک برسد.
-تمرین یک فعالیت باید متغیر و در طول زمانهای مختلفی ارائه شوند.
– باید حین تمرین به کودک تقویت کنده ساختار یافته، که شامل فیدبک خاص در خصوص عملکرد کودک است. ارائه شود.
– فیدبک و تقویت کننده باید مکرر و به طور ثابت ارائه شود.
– کودکان ASD و DCD در سطوح بالای عملکرد دست یعنی دستکاری در دست و هماهنگی دو دستی مشکل دارند.
بنابراین در مداخلات آنها باید مهارتهای دستکاری در دست لحاظ شود.
– حرکات بدنی جزو مولفه های اولیه بهبود تعادل در کودکان یا DCD محسوب میشود.
فعالیتهای دستکاری در دست که در استفاده از رویکرد motor learning میتوان از آنها استفاده کرد
آمادهسازی
– فعالیتهایی باعث آگاهسازی لامسه میشوند.
– فعالیتهایی که درونداد عمقی به کودک میدهند
– فعالیتهایی که فشار را تنظیم میکنند
– فعالیتهایی که شامل تمایز لامسه هستند
فعالیتهای ویژه
– فعالیتهایی که شامل انتقال finger – to – palm میشوند.
– فعالیتهایی که شامل انتقال palm – to – finger میشوند.
– فعالیتهای shifting
– فعالیتهایی که شامل complex/simple rotation هستند
کاردرمانی یکپارچگی حسی، مداخلات حسی خاصی هستند که ساختار رژیم گونه کمتری نسبت به پروتکلهای تحریک حسی دارند و در عوض انعطاف بیشتری دارند تا در زندگی روزانه بتوان از آنها استفاده کرد. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان یکپارچگی حسیبا استفاده از ابزارهای روز دنیا نظیر سنسوری روم، اتاق تاریک بینایی، اتاق شنیداری، کاردرمانی SI با کمک از تجربه بالای درمانگران مرکز به کودکان با مشکلات حسی نظیر کودکان اوتیسم، کودکان با اختلال پردازش حسی و… کمک می نمایند. تمرینات یکپارچگی حسی موجب هماهنگی حرکتی، بهبود حرکات ظریف و درشت، بهبود مهارت های اجتماعی و.. می گردد.
– Grandin hug machine : نمونه ای از ابزارهای body compression است که در درونداد حس عمقی به بدن میدهد استفاده از این ابزار به مدت ۶ هفته باعث کاهش اضطراب و هوشیاری و واکنش گری کودک میشود.
– این استراتژیها توسط والد، معلم کودک و خود کودک در قالب روتینهای روزانه بر اساس دستورالعمل هایی که درمانگر میدهد انجام میشود.
نتایج این استراتژیها شامل بهبود خود – تنظیمی، بهبود توجه و کاهش مشکلات رفتاری و پرخاشگری میباشد.
– نوع تشخیص کودک و مداخله مورد استفاده فاکتورهای مهمی برا کسب نتایج مفید از استراتژیهای مبتنی بر حس محسوب میشوند.
– موثرترین وسیله در بهبود پردازش حسی کودک، توپ (stability ball) CP است.
– کودکی که رفتارهای حس طلبانهی حس وستیبولار – عمقی دارد بهترین پاسخ را به توپ CP میدهد. از طرفی توپ CP برای کودکی که ثبات پاسچرال مطلوبی ندارد مفید واقع نخواهد بود، زیرا به وجود آمدن چالش بیش از حد در حفظ پاسچر باعث تشدید استرس کودک میگردد.
تمرینات انفرادی در مهارتهای کاردرمانی حسی
در کاردرمانی مهارتهایی که معمولاً در تمرینات انفرادی مورد هدف قرار میگیرند:
مهارتهای حرکتی ظریف (مانند نوشتن)
مهارتهای dressing
مهارتهای حسی – حرکتی دهانی و eating
بازی و فعالیتهایی که بین کودکان شایع است (مانند دوچرخهسواری)
مداخلات گروهی در کاردرمانی یکپارچگی حسی
– پس از درمانهای فردی مداخلات گروهی آغاز میشوند.
– مهارتهایی که در درمان گروهی هدف قرار میگیرند:
مهارتهای اجتماعی و ارتباطی
مهارتهای بینایی – حرکتی و مهارت حرکتی ظریف
مهارت حرکتی درشت
خود تنظیمی
– در تمرینات گروهی اعتماد به نفسی که در درمان فردی به وجود آمده بود در محیط و بارفتار جدید به چالش کشیده میشود.
– برخی مشکلات کودک مانند تدافع حسی در گروه مشاهده میشود و در انفرادی دیده نمیشود.
– برنامه گوش به زنگی :
به کودکان کمک میکند وقتی سطوح هوشیاری و گوش به زنگیشان در طول روز تغییر میکند چه احساسی پیدا میکنند.
این رویکرد در محیط مدرسه و درمانهای فردی هم مفید واقع میشود.
این برنامه به کودک آموزد تا سطح هوشیاری خود را کنترل کند.
– هدف در درمانهای گروهی :
تکامل مهارتهای اجتماعی و حرکتی
تکامل مشارکت اجتماعی – مهمترین و مفیدترین نتیجهی مداخلات گروهی است.
برای بیشتر کودکان کاردرمانی یکپارچگی حسی، برنامه ای خلاقانه و جذاب می باشد. در مرکز کاردرمانی دکتر صابر پس از ارزیابی دقیق مشکلات کودک، برنامه درمانی مناسب بر پایه یکپارچگی حسی طراحی می شود. تمرینات یکپارچگی حسی موجب بهبود هماهنگی حرکتی در کودکان، تسهیل رشد مهارت های دوستی و تقویت عضلات می شود. از ابزار های مورد استفاده در کاردرمانی یکپارچگی حسی می توان به توپ، ترامپولینگ، تخته تعادل و… اشاره نمود. کاردرمانی دکتر صابر با استفاده از ابزارهای مختلف درمانی و طراحی برنامه یکپارچگی حسی محیطی را برای کودک فراهم می نماید که در قالب بازی مهارت های مورد نیاز را تمرین کرده و تجربیات موفقیت آمیز کسب نماید.
رشد مهارت های دست در کودکان
-ابتدا نوزاد از تولد تا سه ماهگی حرکات دستش به صورت غیر قرینه است.
– در ۳ الی ۱۰ ماهگی:
زمانی که grasp و رهاسازی و به دهن زدن دستان جزو حرکات اصلی کودک میشوند، حرکات قرینه غالب میشوند. کنترل این حرکات از پروگزیمال به دیستال و از شانه آغاز میشود و باعث میشود کودک در خط وسط فعالیت کند.
– در ۹ الی ۱۰ ماهگی:
نگه داشتن اشیا در هر دست و کوبیدن آنها به هم برای رشد مهارتهای دو دستی آینده ضروری است.
در ۱۰ ماهنگی : با یک دست اشیا را میگیرد و با دست دیگر آن را دستکاری میکند.
– در 17-18 ماهگی:
کودک غالباً از استراتژی role – differentiated استفاده میکند: یعنی با یک دست نگه میدارد و با دست دیگر دستکاری میکند. برای این استراتژی کودک باید بتواند دو سمت بدن را افتراق دهد و از هر دو دست به طور همزمان برای فعالیتهای مختلف استفاده کند. برای نگه داشتن و ثبات بخشیدن به اشیا نیاز به ثبات شانه، آرنج و مچ است.
– طی ۱۸ الی ۲۴ ماهگی:
دستکاری همزمان و دودستی رشد میکند.
– استفاده از دو دست در جهت متضاد مانند استفاده از قیچی، در 2.5 سالگی ایجاد میشود. که در سن مدرسه بالغ میشود.
کاردرمانی یکپارچگی حسی و مهارت پرتاپ توپ
– مهارت پرتاب توپ نشانه ی قدرت و کنترل شانه است. کاردرمانی با استفاده از توپ به تقویت این عضلات می پردازد.
– در۲سالگی :
کودک میتواند توپ را به سمت جلو پرتاب کند بدون اینکه بدنش به سمت جلو حرکت کند.
در این سن کودک arm ext را دارد اما flex پایدار شانه ندارد. کودک حرکت مجزا تنه و بازو را دارد اما حرکت بازو و ساعد مجزا نیستند.
– در 2.5 سالگی:
کودک توپ را ۳ فوت به سمت هدف پرتاب میکند.
آرنج در لحظه رهاسازی توپ روبروی شانه قرار میگیرد.
شانه ثبات بیشتری دارد و میتواند امکان حرکت کنترل شده آرنج و انگشت را بدهد.
– در 3.5 سالگی:
کودک توپ را 5-7 فوت به سمت هدف با مقداری انحراف از خط صاف پرتاب میکند.
کودک پیش از رهاسازی توپ، آرنج خود را روبروی شانه قرار میدهد.
– در ۵ سالگی:
کودک از پرتاب توپ از بالای شانه برای هدف ۵ فوتی استفاده میکند.
کنترل scapulohumeral افزایش مییابد (نیازمند حفظ هومروس بالاتر از شانه است).
– در ۶-۷ سالگی:
پرتاب توپ از بالای دست به سمت هدف ۱۲ فوتی
– کودک از ۵ سالگی به بعد پرتاب از پایین برای زدن به هدف را بدست میآورد. این پرتاب نیازمند flex حین حفظ ext rot کامل است.
– معمولا در سن ۲ سالگی به منظور بازی کردن و غذا خوردن استفاده از ابزار ظاهر میشود، زیرا در دو سالگی کودک در grasp، رهاسازی، reach و دستکاری ماهر میشود.
– دانستن نحوه استفاده از ابزار و هدف استفاده از آن به سطح شناختی کودک بستگی دارد.
نقش توپ درمانی در تحریک حس عمقی و تعادل
استفاده از توپ درمانی (توپ سوئیسی یا تعادلی) یک روش بسیار مؤثر در کاردرمانی تخصصی است که حس عمقی و تعادل کودک را تقویت میکند.تمرینهایی نظیر نشستن، غلتیدن یا حتی فشار دادن توپ باعث تحریک سیستم حس عمقی و تسهیل پاسخهای تطبیقی عضلانی در بدن کودک میشود.
یکی از تمرینهای رایج، گذاشتن کودک در وضعیت نیمهنشسته روی توپ و حرکت ملایم توپ به جهات مختلف است. این حرکت، عضلات تنه، شانه و لگن را فعال کرده و به کودک کمک میکند تا پایداری حرکتی را بیاموزد. همچنین بازیهایی مانند پرتاب و گرفتن توپ با دو دست، علاوه بر تقویت عضلات، مهارت دو دستی را هم ارتقا میدهد.
در مرکز دکتر صابر، این تمرینات به صورت پیوسته و همراه با بازی طراحی میشوند تا کودک نه تنها قدرت عضلانی بلکه درک فضایی و هماهنگی حسی را تجربه کند. نتایج نشان میدهد کودکان مبتلا به اختلالات حرکتی یا حسی پس از چند هفته تمرین منظم روی توپ، بهبود قابل توجهی در تعادل، کنترل شانه و هماهنگی دوستی بدن پیدا میکنند.
استفاده از ابزار و مهارت های دو دستی
۱- استفاده از قاشق در ۱۸ ماهگی، چنگال در 2.5 سالگی و چاقو در ۶ سالگی صورت میگیرد.
۲ – در 17-23 ماهگی کودک الگوی grasp مناسبی در خوردن نشان میدهد و با دست بشقاب را فیکس میکند.
3- در 11-23 ماهگی از الگوی متفاوت استفاده میکند که شایعترین آنها transverse palmar grasp است، در این الگو همراه با flex چهار انگشت دور دستهی قاشق را میگیرد.
4- در ۱۷ ماهگی کودک با flex انگشتان به قاشق جهت میدهد. این الگو در سال دوم اصلاح میشود.
بازیهای توپ دو دستی برای تقویت مهارتهای حرکتی درشت
بازیهایی مثل پرتاب و گرفتن توپ با هر دو دست، یکی از بهترین روشها برای تقویت مهارتهای حرکتی درشت و دو دستی هستند. در جلسات کاردرمانی، کودک با توپهای نرم و سبک تشویق میشود توپ را با هر دو دست گرفته و به صورت هدفمند به داخل سبد یا یک نفر دیگر بیندازد. این نوع فعالیتها تعادل تنه و هماهنگی دست را تقویت میکند.
این تمرینات علاوه بر اینکه جذاب و سرگرمکنندهاند، عملکرد شناختی کودک را نیز فعال میکنند زیرا باید تصمیم بگیرد چه زمانی و چگونه توپ را بگیرد. برای کودکان اوتیستیک یا با تأخیر حرکتی، پرتاب و گرفتن توپ یک روش غیرتهدیدآمیز و بازیمحور برای بهبود هماهنگی دیداری- حرکتی است. همچنین بازیهایی مانند رساندن توپ به هدفهای مشخص یا پاسکاری ساده با والدین، حس همکاری را در کودک تقویت میکند.
سوالات متداول:
1- چرا استفاده از توپ در کاردرمانی کودکان اهمیت دارد؟
توپ یکی از ابزارهای اصلی در کاردرمانی حرکتی است، زیرا با کمک آن میتوان تعادل، کنترل تنه، قدرت عضلات، هماهنگی حرکتی و حس عمقی کودک را تقویت کرد. هنگام نشستن یا دراز کشیدن روی توپ، عضلات مرکزی بدن برای حفظ تعادل فعال میشوند. همچنین، حرکات توپ به جلو، عقب و طرفین، کودک را وادار به تطابق با موقعیتهای مختلف میکند که برای رشد حرکتی ضروری است.
2- گرفتن دو دستی اشیاء چه تأثیری در رشد مغزی کودک دارد؟
گرفتن اشیاء با دو دست باعث تحریک همزمان دو نیمکره مغز میشود که در تقویت هماهنگی دو طرف بدن (bilateral coordination)، پردازش حسی، رشد زبان و مهارتهای شناختی مؤثر است. همچنین مهارتهای دیداری-حرکتی و هماهنگی چشم و دست در این فرایند تقویت میشود.
انحراف چشم یا استرابیسم نوعی مشكل بینایی است كه در آن چشم ها وضعیت ناهمگونی داشته و نگاه دو چشم به جهات مختلف است. این ناهمگونی در چشم ممكن است واضح بوده و یا آنكه صرفاً بعضی اوقات وجود داشته باشد. در نمای بیرونی یك چشم مستقیماً به سمت جلو نگاه می كند اما چشم دیگر به یک سمت چرخیده است. کاردرمانی انحراف چشم یکی از درمان های موثر در حیطه درمان انحراف چشم می باشد. کاردرمانی با ارائه تمرینات توانبخشی عضلات چشم در غالب برنامه های کامپیوتری طبقه بندی شده در اتاق تاریک بینایی به تقویت عضلات چشم و بهبود مهارت های همگرایی در چشم ها می پردازد. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر با استفاده از تجهیزات پیشرفته بینایی نظیر اتاق تاریک، فلشر، تخته هایلایت و پگ برد نوری در درمان استرابیسم فعالیت می کند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
شیوع انحراف چشم در کودکان زیاد است و حدود 4 درصد کودکان مشکلات انحراف چشم را تجربه می کنند. این اختلال در بین جنس دختر و پسر شیوع یکسان داشته و تا حدودی زمینه فامیلی دارد.
کاردرمانی اتاق تاریک
حرکات چشم توانایی اسکن کردن فضای اطرافمان به کنترل حرکات چشم توسط سیستم اکولوموتور در ساقه مغز، همراه با حرکات سر بستگی دارد. سایر اعمال اکولوموتور دید دوچشمی را حفظ کرده و روی یک هدف تثبیت میکند، اهداف در حال حرکت را پیگیری کرده و یک دید ثابت را درحالیکه سر حرکت میکند ایجاد میکند. عضلات خارج چشمی، که حرکات چشم را انجام میدهند توسط سه عصب کرانیال که از ساقه مغز نشأت میگیرند عصب دهی میشوند. انشعاباتی از کرتکس فرونتال و اکسیپیتال به هستههای این اعصاب در ساقه مغز از یک سیستم برای کنترل حرکات چشم نشأت میگیرند. یک نگاه باثبات توسط دادههایی از سیستم وستیبولار که به حرکات سر پاسخ میدهند حفظ میگردد. دو نوع مختلف از حرکات چشم در دنبال کردن تصویر متحرک و در اسکن کردن یک صفحهی ثابت رخ میدهد.
حرکت تعقیبی چشم حرکت آهسته چشمها در سرعت ثابت برای دنبال کردن یک تصویر در قسمت مرکزی رتینا میباشد. این حرکات زمانی رخ میدهند که چشم یک هدف متحرک را دنبال میکند. حرکات تعقیبی چشمها از لوب اکسیپیتال منشأ میگیرند.
حرکت ساکادیک چشم در اسکن کردن یک صفحهی ثابت رخ میدهند، و زمانی استفاده میشود که بهسرعت نگاه به یک شیء موردنظر هدایت میشود چشمها روی. یک مورد ثابت میشوند، برای مثال یک گروه از کلمات روی یک صفحه و سپس یک حرکت سریع چشم یا ساکاد به سمت آیتم بعدی رخ میدهد. در اسکن کردن یک ناحیهی بزرگتر مثل یک تصویر، چشمها ابتدا ساکادهای بلند از مرکز به محیط انجام میدهند که توسط ساکادهای کوتاه برای ثابت کردن روی جزئیات تصویر دنبال میشود. حرکات ساکادیک چشمها از ناحیه حرکتی مکمل لوب فرونتال منشأ میگیرد. این ناحیه هستههای ساقه مغز عضلات خارج چشمی را فعال کرده تا حرکت سریع چشمها در سمت مقابل ایجاد گردد.
تمرینات کاردرمانی انحراف چشم
۱- از یک فرد بخواهید تا روی نوک یک مداد درحالیکه شما آن را از چپ به راست حرکت میدهید، نگاه خود را ثابت کنید. مشاهده کنید که چگونه چشمها بهآرامی حرکت میکنند درحالیکه آنها هدف را دنبال میکنند. این یک حرکت تعقیبی چشم میباشد. ۲- از یک فرد بخواهید تا چشمهایش را در یک خط مستقیم از چپ به راست حرکت دهد. شما ثابت شدن متناوب و حرکات ساکادیک سریع را درحالیکه آنها مسیر را از چپ به راست اسکن میکنند خواهید دید. 3- از یک توپ رنگی کوچک در انتهای یک چوب سیاه استفاده کنید. از یک فرد بخواهید که:
توپ را درحالیکه شما آن را به آهستگی در مسیرهای مختلف حرکت میدهید دنبال کند – بالا و پایین.
روی توپ درحالیکه در یک موقعیت نگهداشتهاید تمرکز کند.
یک فرد با مشکلاتی در اسکن کردن نمیتواند نگاه خود را روی توپ حفظ کند.
تعقیب چشمی در درمان انحراف چشم
حرکات تعقیبی چشم برای دنبال کردن اشیاء در زمانی که ما چشمها را در فعالیتهای عملکردی حرکت میدهیم و مسیر یک وسیلهی نقلیه در حال حرکت در جاده را دنبال میکنیم استفاده میشوند. این حرکات چشم در دنبال کردن فعالیتهای ورزشی و در بازیهای کامپیوتری درحالیکه چشمها باید یک توپ یا یک را همانطور که به سمت هدف حرکت میکنند دنبال کنند، استفاده میشوند. حرکات ساکادیک چشم هنگام خواندن کلمات در یک صفحه نگاه کردن به تابلوها هنگام سفر در اتوبوس یا قطار ایجاد میشوند. توانایی حفظ یک نگاه ثابت زمانی که کل بدن در فضا حرکت میکند مهم است. در راه رفتن، سر با هر قدم حرکت میکند اما چشمها یک نگاه با ثبات به سمت جلو را حفظ میکنند. پردازش اولیه بینایی شبکیهی هر چشم یک عکس دوبعدی از میدان بینایی دریافت میکند نقش ادراک بینایی تبدیل این عکس دائماً در حال تغییر به یک شیء سهبعدی یا صحنهای که معنادار میباشد، است. ویژگیهایی که آنالیز ادراکی محیط را تشکیل میدهند شامل رنگ، شکل، اندازه، عمق پسزمینه و حرکت میباشند. غربالگری اولیه برای شکل و رنگ میتواند توسط یک تخته فرم انجام شود. از فردی که آسیب مغزی دیده خواسته میشود که شکلهای مختلف چوبی رنگی را با مکان مناسبش روی تخته تطبیق دهند. اطلاعات حسی در مورد سطح، بافت و جهت خطوط و لبهها نیز در پردازش ادراک بینایی مشارکت دارند. خطوط نقاط کلیدی از پسزمینهشان جدا هستند درک اشیاء هنوز ثابت است حتی وقتی در نمای متفاوتی دیده شوند. رنگها رنگها به محیط بینایی معانی اضافهشدهای میدهند. ادراک، رنگها با کوررنگی که یک نقص شبکیهای است، متفاوت است. در رشد کودک، نوزاد یاد میگیرد که رنگ و شکل اشیاء با عملکردشان مرتبط باشد. حتی در شرایط نوری متفاوت، اشیاء آشنا رنگشان تغییر نمیکند. آیتمهای مشابه میتوانند در رنگهای مختلف ارائه شوند، برای مثال، سکهها و غذا در شیشهها بر اساس تشخیص رنگ برای شناسایی وقتیکه ادراک رنگ وجود نداشته باشد دنیا مانند سایههای سیاه دیده میشود و بینایی گزارش نا واضح میدهد حتی اگر حدت بینایی طبیعی باشد. از دست رفتن رنگ میتواند فقط در یکنیمهی میدان دید اتفاق بیافتد یک عکس از یک دستهگل که یک سمت آن رنگی دیدهشده و نیمهی دیگر سفید است. آسیب انتخابی رنگ و شکل در برخی افراد با آسیب مغزی توصیف میشود. که اشاره میکند، در پردازش اولیهی بینایی، رنگ جدا از شکل پردازش میشود. ناتوانی در تشخیص رنگ، در غیاب آسیب شبکیه به: «آکروماتوپسیا» یا آگنوزیای رنگ شناخته میشود. فردی با آگنوزیای رنگ نمیتواند رنگها را تطبیق دهد یا سایههای مختلف یک رنگ را طبقهبندی کند. در حالت شدید که در آسیب دوطرفهی پسسری هست، محیط بینایی سیاه، سفید یا خاکستری دیده میشود، بعضی از مشکلات شناسایی رنگها در طیف آبی بوده و آسیب مغزی رایج میباشد. یک نقص ادراک رنگ ظاهری در افراد همی پلژی بسیار محتملتر است که در باعث مشکل نامیدن رنگها شود. اگر ادراک رنگ آسیب ببیند چهرهها و اشیاء رایج معمولاً میتوانند از سایر ویژگیهایشان تشخیص داده شوند اما مشکل در استفاده از سکهها پدیدار میشود که سکهی نقرهای و برنز مانند هم دیده میشوند. در مرتب کردن لباسها فرد بر راهنماهای لمسی تکیه دارد و نمیتواند رنگها را تطبیق دهد یا موارد جداگانه را هماهنگ کند. مشکلی در تمایز دادن غذاها در شیشهها و در انتخاب موارد وجود دارد، مانند قوطی سوپ یا لوبیا از یک قفسه در سوپرمارکت. اشتباهات اغلب بر اساس بوییدن یا چشیدن غذا وقتیکه قوطی باز است، تحقق مییابند.
سوالات متداول:
1- چه تمریناتی در کاردرمانی برای درمان انحراف چشم انجام میشود؟
تمریناتی مثل دنبال کردن هدف نوری، تمرینات آینهای، تمرینهای تطابق چشمی و استفاده از نور در اتاق تاریک برای تحریک تمرکز و تعقیب دیداری اجرا میشو
2- آیا کاردرمانی انحراف چشم با عینک درمانی ترکیب میشود؟
بله، در بسیاری از موارد، استفاده از عینک اصلاحی همراه با تمرینات کاردرمانی دیداری موجب نتایج بهتر و سریعتر در درمان میشود.