دسته: گفتار درمانی

درمان لکنت زبان چیست| گفتاردرمانی لکنت زبان در کودکان | مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر

مرکز لکنت زبان دکتر صابر در حیطه درمان اختلالات گفتار و زبان کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. گفتاردرمانی لکنت زبان از مهم ترین درمان های لکنت می باشد که توسط درمانگران مجرب مرکز به کودکان ارائه می گردد. استفاده از رویکردهای مختلف گفتاری در کنار رفتاردرمانی و بازی درمانی موجب تسریع روند بهبودی در کودکان می گردد. یک گفتاردرمان لکنت با استفاده از تکنیک های مختلف درمانی و تجهیزات پیشرفته مرکز درمان لکنت زبان دکتر صابر نظیر اتاق شنیداری، سویچ صوتی و… بهترین نتیجه درمانی را برای کودکان رقم می زنند.

  جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

اولین درمان لکنت زبان

بدون شک اولین درمان ها برای کودکان زیر شش سال، توسط والدین انجام می گیرد. در برهه ای از مراحل رشد گفتار و زبان، کودکانی که مستعد لكنت هستند، لکنت کردن را آغاز می کنند. در این میان برخی از والدین شروع به اصلاح و برخی با استفاده از گفتار آرام شروع به آرام کردن آن می کنند. بنابراین بحث اینکه کدام روش درمانی برای کودکان دارای لکنت مفیدتر است، مطرح می شود.

مروری بر درمان های انجام شده برای کودکان دارای لکنت نشان می دهد که در گذشته از چهار رویکرد مختلف برای درمان استفاده می شده است. یکی از این رویکردها که تقریباً یک قرن قدمت دارد حاکی از آن است که والد و درمانگر نباید توجه کودک را به لکنتش جلب نمایند. حامیان این رویکرد از روش های غیرمستقیم برای درمان استفاده   می کنند و سعی در کاهش تنش های ارتباطی و فشارهای زندگی دارند. رویکرد دیگر، یک درمان غیررسمی مستقیم است که توسط والدین اجرا می شود. در این رویکرد والدین به طور خودانگیخته و یا با توصیه متخصص از کودک می خواهند تا گفتار خود را متوقف سازد و بدون لكنت صحبت کند. در رویکرد سوم که توسط ون رایپر مطرح شد، لکنت کودک به طور مستقیم تحت درمان قرار می گیرد. در این رویکرد گفتار روان بازخورد مثبت و گفتار ناروان بازخورد منفی می گیرد.

برای ایجاد گفتار روان، والد علاوه بر این که در لحظه وقوع لکنت، با تکرار روان کلمات لکنت شده کودک را تحریک می کند، باید محیط کودک را نیز دست خوش تغییراتی کند. اما حامیان این رویکرد نیز به والدین جهت آگاه شدن کودک هشدار می دهند. استدلال آنها این است که “در صورت عدم آگاهی، کودک واکنش های مقاومتی و انزواجویانه بروز نمی دهد”. رویکرد چهارم که از رویکرد ون رایپر مستقیم تر است، استفاده ساختمند از پاداش و تنبیه را پیشنهاد می کند. طرفداران این رویکرد، برنامه لید کامب را طراحی نموده اند.

رویکردهای غیرمستقیم

رویکردهای مورد پذیرش در قرن بیستم رویکردهای غیرمستقیم بودند. در این رویکردها برای دستیابی به

گفتار روان، باید محیط کودک را “بدون آگاه کردن وی از لکنتش” تغییر داد.

 نظریه تشخیص زاد

جانسون معتقد بود که لکنت در نتیجه برچسب زدن ناروانی های طبیعی کودک به عنوان لکنت، به یک

مشکل ماندگار تبدیل می گردد. به عبارت دیگر این دیدگاه معتقد بود که تنها عامل ایجاد لکنت، برچسب

زدن غلط لکنت روی ناروانی های طبیعی کودک و تصحیح آن ها از سوی والدین می باشد.

 مدل ظرفیت و تقاضا

پس از به دست آمدن شواهدی دال بر نقص در مهارت های حرکتی، تولیدی و زبانی در افراد لکنتی،

پژوهشگران فرضیاتی مبنی بر ارتباط این نقایص و لکنت مطرح نمودند. مدل ظرفیت و تقاضا معتقد است

که افراد لکنتی در برخی ظرفیت های عصب شناختی خود دارای محدودیت هستند. به عبارت دیگر؛ ابتلا به

لكنت به ظرفیت های عصب شناختی فرد و تقاضاهایی که از سوی تکالیف گفتاری بر وی تحمیل می شود،

وابسته است. انجام درمان براساس این مدل تلاش می کند تا تقاضاهای محیطی را کاهش داده و به این

شکل ظرفیت ها و توانمندی های فرد و خانواده را در مواجهه با لکنت افزایش دهد.

گفتاردرمانی لکنت زبان

درمان لکنت زبان چیست

 اصلاح لكنت توسط والدين

در اوایل قرن گذشته برخی از نویسندگان، والدین را تشویق می کردند تا به اصلاح لکنت کودکشان بپردازند.به والدین توصیه می شود تا از گوش کردن به گفتار دارای لکنت کودکشان اجتناب ورزند و از آنها بخواهند فقط زمانی که می توانند گفتار روانی داشته باشند، شروع به صحبت کنند. این نظر، نقطه مقابل باوری بود که بی توجهی والد به لکنت را مطرح می کرد. شواهد نشان می دهد که اصلاح لكنت توسط والدین غالباً موفق بوده و یا حداقل از بروز بهبودی خودبخودی ممانعت نکرده است. کسانی که از اصلاح لكنت توسط والدین حمایت می کردند، معمولاً این کار را به شیوه ای ملایم توصیه می کردند. به عنوان مثال آلبرایت و راف پیشنهاد می کنند از توصیه هایی که مفهوم خوبی دارند و با آرامش و محبت فرد گوینده همراه هستند (نظیر صبر کن و در مورد چیزی که می خواهی بگویی، فکر کن؛ آرام تر صحبت کن، قبل از صحبت کردن یک نفس عمیق بکش) استفاده شود. این رویکرد مستقیم که توسط والدین و به شیوه ای نامنظم انجام می گیرد، هرگز به طور دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است. از طرفی چون کودکان تحت این رویکرد بدون درمان رسمی به بهبودی دست می یابند، باید پیامدهای مثبت آن را با احتیاط مورد توجه قرار داد.

 رویکرد مستقیم ون رایپر

درمانگری که این رویکرد را به کار می برد می تواند به طور مستقیم روی روانی گفتار کار کند و سخن گفتن را برای کودک خوشایند کند. درمانگر با مدل هایی که برای کودک قابل دسترسی است به تحریک وی می پردازد و از این طریق روانی کودک را افزایش می دهد. ون رایپر در توصیف رویکرد خویش به بحث در مورد شیوه توجه به کودک و تحسین وی به خاطر ارائه گفتار روان پرداخته است. وی همچنین پیرامون بازی هایی که عبارات روان کودک را با استفاده از غذا یا پاداش مورد تقویت قرار می دهند و نیز ایجاد فعالیت هایی که کودک را وادار به گفتار روان می سازند به تفصیل بحث نموده است. در این رویکرد والدین و درمانگران هنگام مواجهه با لکنت شدید در کودک باید به شیوه ای روان و بدون جلب توجه کودک به تکرار عبارت وی بپردازند. به طور خلاصه می توان گفت که ون رایپر از فرایند شرطی سازی عامل حمایت کرده، و به والدین پیشنهاد می کند تا از این روش برای افزایش روانی و کاهش لکنت استفاده کنند. البته باید ذکر شود که این شرطی سازی به دلیل ممانعت از آگاه شدن کودک نسبت به آنچه مورد تقویت قرار می گیرد، باید به شیوه ای نامنظم انجام گیرد.

شرطی سازی عامل

در سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ به کارگیری تقویت ها، اصلاحات و سایر تنبیه ها ساختمندتر شدند. کاربرد آزمایشی رویکرد شرطی سازی عامل برای کودکان لکنتی توسط ریکارد و ماندی و لیچ آغاز شد. در سال ۱۹۷۱ نیز رایان برنامه ای شامل تقویت روانی گفتار و تنبيه لكنت برای کودکان شش ساله تهیه کرد . این برنامه در شرایط گفتاری که به صورت سلسله مراتبی پیچیده تر می شد، انجام می گرفت و در نهایت به تعمیم و تثبیت روانی منجر می گردید. رایان شرح دقیق و با ارزشی درباره به کارگیری شرطی سازی عامل برای کودکان دبستانی جهت حفظ روانی در محیط های طبیعی ارائه داد.

علی رغم موفقیت استفاده از تنبیه و تقویت برای بزرگ سالان و کودکان دبستانی، هیچ گونه مطالعه منتشر شده ای در دهه ۶۰ برای کودکان پیش دبستانی لکنتی یافت نمی شود. گلاسنر و روزنتال نشان دادند که بسیاری از والدین در اصلاح لکنت کودکشان موفق بوده اند. طبق گزارش آنها از میان ۱۰۱ کودک پیش دبستانی که توسط والدینشان مورد تصحیح قرار گرفتند، تنها ۳۶ کودک همچنان دارای لکنت بودند،در ۴۸ کودک لکنت به طور کامل از بین رفته بود و در ۱۷ کودک لکنت گاهاً ظاهر می شد.

در مطالعه ای کاستلو درمان های شرطی سازی عامل را برای مراجعانی با سطوح سنی مختلف به کار برد. او براساس تجربه بالینی خود، پیشنهاد کرد که کودکان دو ساله را می توان با ارائه ژتون ها و تشویق هایی برای عبارات روان و اصلاحات کلامی در لحظات لكنت، به طور موفقیت آمیزی درمان نمود.

کاستلو برنامه های خود را براساس افزایش تدریجی طول عبارات در کودک طراحی نمود. بنابراین چون در ابتدا معمولاً عبارات روان توسط کودک تولید می شد، تنبیه به ندرت مورد نیاز بود. طبق گزارش وی تعمیم به طور خودبخودی رخ می داد. ولی چنانچه لازم می دید، بخشی از مراحل درمان را به والدین آموزش می داد تا در منزل انجام دهند و به روند تعمیم کمک کنند. وی خاطر نشان کرد که هیچ گاه از والدین نمی خواهد که به اصلاح لكنت کودک بپردازند، زیرا بیم داشت که والدین به نحو نامناسبی از آن استفاده نمایند .

برچسب‌ها:

گفتاردرمانی کودکان چیست| گفتار درمانی کودکان در منزل| مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر

گفتاردرمانی کودکان به صورت تخصصی در زمینه بهبود گفتار و زبان کودکان فعالیت می نماید. حیطه های مختلف گفتاردرمانی کودکان موجب گسترش تکنیک های درمانی در این رشته گردیده است. کودکان با مشکلات گفتار نظیر اختلالات تلفظی، مشکلات بلع، لکنت زبان ، تاخیر کلامی و… می توانند از خدمات گفتاردرمانی بهرمند شوند. هر کودک به صورت طبیعی یک رشد گفتاری را طی می کند. در مسیر رشد کلامی کودکان ممکن است به دلایل مختلفی اختلال ایجاد گردد. بهبود مهارت های گفتای کودکان نیازمند تکنیک های گفتاردرمانی می باشد که باید توسط یک گفتاردرمان مجرب در حیطه کودکان انجام گیرد.  نحوه ارتباط با کودک، تون صدا و شیوه اجرای تکنیک های درمانی برای کودکان بسیار حائز اهمیت می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر به صورت تخصصی در زمینه گفتاردمانی کودکان فعالیت می نماید. تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر سویچ صوتی، اتاق شنیداری و… در کنار تجربه بالای گفتاردرمانان موجب گردیده بهترین نتیجه درمانی را در کوتاه ترین زمان ممکن حاصل نماییم. گفتاردرمانی در منزل از دیگر خدمات این مرکز می باشد که روند بهبود گفتار کودکان را تسریع می بخشد. والدین می توانند در کنار درمانگر در محیط منزل در روند درمان کودک شریک بوده و کودکان در محیط آشنای خانه با اضطراب کمتری در جلسات درمانی مشارکت می نمایند.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

نکات قابل توجه در گفتاردرمانی کودکان چیست

ظاهراً، ویژگی­های شخصیتی گفتاردرمان ها همانند ویژگی­های شخصیتی سایر افراد جامعه است: برخی گفتاردرمان ها پرجنب و جوش، فعال، و علاقمند هستند، درحالی که برخی دیگر آرام، ساکت و از نظر عواطف و احساسات محتاط هستند. عواطف و احساسات عبارت است از احساسات ، عواطف، و خلق و خوی وابسته به یک اندیشه. اگرچه برخی از گفتاردرمانان ذاتاً شخصیت فعال و پرجنب و جوشی دارند، ولی هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که از قبل بگوییم، شخصیت فعال و پر و جنب جوش گفتاردرمان در تعاملات بین فردی ضروری برای درمان گفتار و زبان هم به همان­گونه است. عشق و علاقه عبارت است از نوعی برانگیختگی قوی یا احساس برای چیزی: یک شور و اشتیاق یا یک شور و شوق برای چیزی. عشق و علاقه غالباً در حرکات بدنی، تغییراتی در بلندی و زیر و بمی ‌صدا، و یا ویژگی­های کلی تحرک و نشاط تجلی پیدا می‌کند. وبستر (۱۹۹۶) تحرک و نشاط را به عنوان حالتی تعریف کرده است که، با شور و نشاط، جنب و جوش، شور و اشتیاق، و شور و حرارت ارتباط دارد. برخی از گفتاردرمان ها اذعان می­کنند که آن‌ها به نشان دادن عشق و علاقه­ ی توصیه شده برای کار با بیماران کم سن و سال علاقه ­ای ندارند، گرچه برخی از همین گفتاردرمانها خودشان را به عنوان افراد آکنده از شور و اشتیاق توصیف می‌کنند. بنابراین ، سرپرستان بالینی باید دانشجویان گفتاردرمان را از نظر کفایت ابراز عشق و علاقه و نشاط و تحرک برای تأثیر درمان گفتار و زبان، مورد بررسی قرار دهند. چنانچه این سطح از عشق و علاقه در دانشجویان وجود نداشته باشد، باید به آن­ها آموزش داده شود. این همان جایی است که مفهوم زمان اجرا اهمیت پیدا می‌کند.

گفتاردرمانی کودکان در منزل نیازمند استفاده از تکنیک های مختلفی نظیر بازی درمانی و رفتاردرمانی در کنار تکنیک های گفتاردرمانی می باشد. نحوه ارتباط با کودک و ایجاد علاقه و نشاط در کودکان در روند درمان بسیار موثر است.

گفتاردرمانی کودکان

زمان اجرا ، به عنوان مفهومی به کار گرفته شده است تا به گفتاردرمانهای کودک کمک کند که معنای درمانی را که برای بیماران تدارک می‌بینند، بدانند. اهمیت درمان مقدم بر میل و سلیقه­ ی شخصی گفتاردرمانها برای ابراز عواطف، احساسات، و عشق و علاقه است. اگرچه نه تنها ویژگی شخصیتی – یا حتی میل و سلیقه به عنوان یک ویژگی شخصیتی فردی – شور، نشاط، ایفای نقش، بلکه از این که بگذریم، ایجاد تغییراتی در بلندی و زیر و بمی‌ صدا، ورای حالت طبیعی، ممکن است برای گفتاردرمانان ضروری باشد تا سطحی از شور و اشتیاق را به بیمار نشان دهند که بیمار را به اندازه­ ی کافی به درمان علاقمند كند و در او انگیزه ایجاد نماید تا در تمامی ‌جنبه ­های درمان به نحو شایسته­ ای کار کند. پژوهشگران متعددی پی برده‌اند که، دانشجویان با افزایش توجه و پویایی کار، گفتار سرشار از نیرو، گفتار شاد و سرزنده، ایجاد تغییرات گسترده در دامنه­ ی زیر و بمی‌ صدا، و افزایش بلندی و زیر و بمی ‌صدا، واکنش نشان دادند.

این قبیل ویژگی­ های صدا یعنی : پویایی، گفتار شاد و سرزنده، گستردگی دامنه­ ی زیر و بمی‌، و بالا بودن بلندی و زیر و بمی ‌صدا، که به عنوان سبک­های صدا توصیف می‌شوند، توسط آموزگاران متبحر به کار گرفته شد، و دانش ­آموزان آن‌ها ۱۶٪ بیش از دانش­ آموزانی که آموزگاران آن‌ها عواطف و احساسات را در گفتار خود کاهش داده بودند، به پرسش­های درس علوم پاسخ دادند. ریس لند ، شفرد (۲۰۰۰) پی بردند، وقتی که مادر نوزاد ارتفاع صدای خود را بالا می‌برد ، نوزاد به مادر خود زل می‌زد. ۷۷٪ کودکان ۱۰-۷ ساله، بلندی صدای خود را با بلندی صدای گویندگان شاد و خوشحال هماهنگ می‌کردند، یعنی هرچه بلندی صدای گوینده­ی شاد و خوشحال بالا می­رفت، کودکان هم در واکنش، بلندی صدای خود را بالا می‌بردند، و هر چه بلندی صدای گوینده کاهش پیدا می‌کرد، کودکان هم در واكنش، بلندی صدای خود را کاهش می‌دادند. این بررسی­ ها گویای این هستند که، شور و اشتیاق، که با دخل و تصرف در بلندی صدا و زیر و بمی‌ آن نشان داده می‌شود، روی توجه کودکان کم سن و سال ، مشارکت آنان در آموزش، و تمرکز روی گوینده، تأثیر مثبت دارد. با وجود این، محدوده­ ی سنی تعمیم این تأثیرات معلوم نیست.

برای مثال، بیشتر پژوهش­های مربوط به تأثیر زیر و بمی ‌صدا، تحرک و نشاط، و دخل و تصرف در بلندی صدا، روی کودکان ۱۰ ساله و کم سن و سال‌تر انجام شده بود. بنابراین، مطمئن نیستیم که آیا صدای آكنده از شور و اشتیاق روی کودکان سنین بالاتر و افراد بزرگسال هم تأثیر دارد یا نه. از این رو، گفتاردرمانان باید از نظر بالینی قضاوت کند که ، متناسب با سن، سطح عملکرد، و هدف­های درمان، برای هر بیمار به چه مقدار شور و اشتیاق نیاز داریم.

برای این که نوزادان برقراری ارتباط اجتماعی با مادرشان را درک کنند، احساسات و عواطف غیرکلامی ‌مهم می‌باشند. در واقع امر، پژوهشگران متعددی پی بردند که متناسب با حالت چهره­ ی فرد بزرگسال، نوزادان محرک را خوشایند یا ناخوشایند تلقی می‌کنند. به همین قیاس، برای گفتاردرمانها ، برقراری ارتباط غیرکلامی‌، نظیر برقراری ارتباط چشمی‌، حالت چهره ،زبان بدنی، و حتی احساس صمیمیت و نزدیکی با بیمار، از عوامل مهم برقراری ارتباط با شور و اشتیاق و تحرک و نشاط در خلال درمان گفتار و زبان به حساب می‌آیند. برای مثال، یکی از نشانه ­های شایع ابراز شور و هیجان و عشق و علاقه­ی غیرکلامی‌، دست تکان دادن است.

گفتاردرمانها را تشویق می‌کنیم تا در تدارک برنامه­ ی درمان گفتار و زبان، هم روی دخل و تصرف و کنترل محرک­های کلامی‌ (زیر و بمی ‌صدا و بلندی آن) و هم غیرکلامی‌(حالت چهره) کار کنند.

برچسب‌ها:,

PRT یا آموزش پاسخ محور چیست

PRT یا آموزش پاسخ محور یکی از روش های درمانی مفید در زمینه ایجاد ارتیاط و تولید گفتار درکودکان اوتیسم می باشد. که در  مرکز اوتیسم دکتر صابربه صورت تخصصی مورد استفاده قرار می گیرد. کلینیک دکتر صابر با تجهیزات کامل در حیطه گفتاردرمانی اوتیسم و کاردرمانی اوتیسم در زمینه درمان کودکان اوتیسم فعالیت می نماید.رفتاردرمانی شناختی اوتیسم در کنار استفاده از تکنیک های مختلف درمانی نظیر PRT موجب بهبود روند رشد گفتار و ایجاد ارتباط صحیح در کودکان اوتیسم می گردد. مرکز تخصصی اوتیسم با استفاده از تیم درمانی بالغ بر48 نفر و استفاده از ابزارهای روز دنیا در زمینه درمان کودکان اوتیسم کوشا می باشد.

 جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید. 

آموزش پاسخ محور

آموزش پاسخ محور اقدام درمانی طراحی شده برای افرادی است که با بچه‌‌ها و نوجوانان اتیستیک به عنوان درمانگر، معلم، والدین، خواهر یا برادر و همسالان زندگی یا کار می‌کنند. اقدام درمانی می‌تواند در یک محیط متنوع مثل مدرسه، خانه یا جامعه بزرگتر اجرا شود. از رفتار محوری استفاده می‌کند تا رفتار دیگر را تغییر دهد.

رفتار محوری می‌تواند در خیلی از بخش‌های رشد موثر باشد (برای مثال، تعاملات اجتماعی و رفتاری) محققان بسیاری استفاده از آموزش محوری را برای افزایش زبان (برای مثال، استفاده از لغات) و شروع تعاملات در زمينه بازی توسعه دادند تا مقدار زمانی که کودک اتیستیک برای افزایش مهارت‌های توجه مشترک بازی میکند را افزایش دهند. مقدار زمانی که کودکان در تعاملات اجتماعی مثبت صرف می‌کنند به دلیل بازی نمایشی و اجتماعی که از طریق آموزش محوری تعلیم داده شده افزایش پیدا می‌کند. استامر (۱۹۹۵) ذکر کرد که بعد از اجرای آموزش محوری، کودکان اوتیسمی  بطور قابل توجه تری در بازی سمبلیک تر مشارکت کردند.

کودکان عادی در حال رشد باید آموزش داده شوند تا آموزش پاسخ‌‌های محوری را از طریق بازی ایفای نقش، مدل‌های نقش و دستورات استفاده کنند. بعد این همسالان استراتژی‌‌هایی را بکار می‌برند که به آن‌ها در یک محیط با کودک اوتیسمی یاد داده شده جایی که معلمان می‌توانند کل فرایند را کنترل کنند و نظرات سازنده درباره استفاده از این استراتژی‌‌ها بدهند. آموزش مدتی که برای کودک عادی در حال رشد لازم به نظر می‌رسد طول میکشد تا در موثرترین استراتژی‌‌های تعاملی تبحر پیدا کند.
بعد از آموزش، همسالان هم قادر خواهند بود اقدام درمانی را در محیط کلاس پیاده کنند. استامر (۱۹۹۵) آموزش واکنش محوری را برای تعلیم مهارت‌های بازی سمبلیک متقابل برای کودکان اتیستیک بکار برد و فهمید که معلم باید محیطی را ارائه کند که آن‌ها را تحریک به مشارکت در بازی سمبلیک بکند. در ابتدا معلم اگر می‌خواهد تشخیص دهد که چگونه او را تحریک کند باید کودک اتیستیک را مشاهده کند. بعد معلم قادر خواهد بود تا فعالیت‌‌ها و موادی که کودک ترجیح میدهد، کودکان و بزرگسالانی که اغلب اوقات کودک به آن‌ها نزدیک می‌شود، بعلاوه انواع پاداش / تقویت که در کودک تاثیرگذار هستند را تعیین کند. تأکید روی رفتار محوری در مدت دستورات فعالیت‌‌های معین تمایل کودک را برای مشارکت و یادگیری مهارت جدید افزایش میدهد.

 

درمان اوتیسم با روش PRT

 

سوال بحث

اگر از شما خواسته شود همسالی را برای آموزش انتخاب کنید، چه معیار‌هایی را استفاده می‌کنید؟ چگونه از پذیرش همسال و والدین اش مطلع خواهید شد؟ چگونه انتخاب تان را برای همسال منتخب شده و همسالان دیگر توضیح می‌دهید؟

تراپ و همکاران اش (۱۹۹۵) استدلال کردند که بازی نمایشی – اجتماعی می‌تواند از طریق آموزش پاسخ محوری تعلیم داده شود، که می‌تواند توسط یک معلم با یک والد اصلاح و سازگار شود تا آن را در کلاس یا در گروه بازی پیاده کند. مراحل پرورش بازی نمایشی – اجتماعی عبارتند از:
1. بزرگسال اسباب بازی به کودک می‌دهد که طبق علاقه اش انتخاب میکند.
2. بزرگسال منتظر می‌ماند و به نوبت با اسباب بازی، بازی می‌کند و بازی نمایشی – اجتماعی مناسب را گسترش می‌دهد. تا زمانی که کودک واکنش نشان دهد این کار تکرار می‌شود.
3. بزرگسال باید پاسخ‌‌های درست را تقویت کند و سعی کند به درستی پاسخ دهد.
4. بزرگسال باید فعالانه کودک را تشویق کند تا به عنوان مدل نقشی عمل کند تا بازی نمایشی – اجتماعی مناسب را تقویت کند و طرح‌‌های نمایشی اجتماعی را توسعه دهد.
کودکان اوتیسمی که در برنامه‌‌های آموزشی پاسخ محوری شرکت می‌کنند قادر به مشارکت در سطوح بالای تعامل در بازی‌‌های متنوع با اشیاء و در مکالمات بعد از پایان اقدام درمانی هستند، در حالی که مهارت شان به زمینه‌‌های مختلف، محرک‌ها و همسالان تعمیم داده می‌شود. تعاملاتی که جزء لاینفک آموزش پاسخ-محوری را شکل می‌دهند تعاملات والدین – کودک طبیعی تری را نشان می دهند و برای والدین لذت بخش تر است. تروپ و همکاران (۱۹۹۵) آموزش واکنش محوری را برای کمک به شرکایشان بکار بردند تا نقش‌‌های اجتماعی و رویداد‌های اجتماعی را بهتر مفهوم سازی کنند آموزش پاسخ محوری روی افزایش انگیزه یادگیری تأکید دارد، به کودکان اوتیسمی  امکان انتخاب می‌دهد، تلاش‌‌هایی که به درستی پاسخ داده اند را تقویت می‌کند، از مدل‌های نقشی کافی استفاده می‌کند و نتایج طبیعی تر را پیشنهاد می‌کند.

تغییرات مثبت در بازی مهارت‌های اجتماعی و زبانی گزارش شده است. در حالی که تعمیم پذیری محدودی به افراد دیگر و محیط‌های دیگر دارد. این بهبود می‌تواند تا حدودی به علت حساسیت به محیط با نیاز‌های کودکان باشد و زیاد به افزایش رفتار‌های مثبت مربوط نیست. همچنین باید در نظر گرفته شود که خیلی از کودکان اوتیسمی ‌به تغییر واکنش نشان می‌دهند و دخالت شخص سوم که بازی شان را قطع خواهد کرد و سعی در اصلاح آن دارد را نمی‌پسندند.

درمان اوتیسم PRT

 

مزایای آموزش پاسخ محور (PRT) برای یادگیری مؤثر

آموزش پاسخ محور یا PRT (Response-Based Training) یک روش نوین یادگیری است که بر اساس تعامل مستقیم و بازخورد فوری طراحی شده است. این متد آموزشی به جای روش‌های سنتی سخنرانی و حفظ‌کردن، بر مشارکت فعال یادگیرنده تأکید دارد و به همین دلیل، امروزه در سیستم‌های آموزشی پیشرفته و حتی آموزش آنلاین به‌طور گسترده استفاده می‌شود. اما چرا PRT برای یادگیری مؤثرتر است؟ در این مقاله، به مزایای کلیدی آموزش پاسخ محور می‌پردازیم.

1. افزایش تعامل و مشارکت فعال یادگیرنده

برخلاف روش‌های سنتی که در آن یادگیرنده منفعل است، PRT با طرح سؤالات، چالش‌ها و تمرین‌های تعاملی، ذهن فرد را درگیر می‌کند. این تعامل باعث می‌شود مطالب بهتر در حافظه بلندمدت ثبت شود و یادگیری عمیق‌تر صورت گیرد.

2. بازخورد فوری و اصلاح خطاها در لحظه

یکی از مهم‌ترین مزایای آموزش پاسخ محور، ارائه بازخورد سریع است. وقتی یادگیرنده پاسخ می‌دهد، بلافاصله تحلیل می‌شود و اگر خطایی وجود داشته باشد، اصلاح می‌شود. این ویژگی در یادگیری زبان، مهارت‌های فنی و حتی آموزش‌های سازمانی بسیار مؤثر است.

3. شخصی‌سازی آموزش بر اساس نیاز فرد

PRT با استفاده از هوش مصنوعی و سیستم‌های تطبیقی، محتوا را بر اساس سطح و سرعت یادگیری هر فرد تنظیم می‌کند. این یعنی اگر در مبحثی ضعف داشته باشید، سیستم تمرین‌های بیشتری برای شما در نظر می‌گیرد و از اتلاف وقت جلوگیری می‌کند.

4. تقویت حافظه بلندمدت با تکرار فضایی

تحقیقات نشان داده‌اند که یادگیری مبتنی بر پاسخ، به‌ویژه با تکنیک‌هایی مانند تکرار فاصله‌دار (Spaced Repetition)، به تثبیت بهتر اطلاعات در حافظه کمک می‌کند. این روش در آموزش زبان، پزشکی و مهندسی بسیار کاربردی است.

5. کاهش خستگی و افزایش انگیزه یادگیری

از آنجا که PRT یادگیری را به صورت گام‌به‌گام و تعاملی پیش می‌برد، از یکنواختی و خستگی جلوگیری می‌کند. همچنین، سیستم‌های پاداش‌محور در برخی پلتفرم‌های PRT، انگیزه یادگیرنده را افزایش می‌دهند.

 

سوالات متداول:

1-تفاوت اصلی PRT با آموزش سنتی چیست؟
در آموزش سنتی، معلم محور اصلی است و یادگیرنده منفعلانه مطالب را دریافت می‌کند. اما در PRT، یادگیرنده با تعامل مستقیم، آزمون‌های کوتاه و اصلاح خطاها در لحظه، یادگیری عمیق‌تری تجربه می‌کن

2-مزیت اصلی PRT نسبت به دیگر روش‌ها چیست؟
بزرگترین مزیت PRT، بازخورد فوری است که به یادگیرنده کمک می‌کند اشتباهاتش را بلافاصله اصلاح کند. همچنین، این روش حافظه بلندمدت را تقویت می‌کند.

 

برچسب‌ها:

اختلال پردازش حسی شنوایی| اختلال یکپارچگی حسی شنیداری و لکنت| مرکز کاردرمانی حسی دکتر صابر

مرکز تخصصی کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه کاردرمانی حسی و گفتاردرمانی به صورت تخصصی فعالیت می نماید. یکی از مشکلات کودکان با لکنت زبان اختلال در پردازش حس شنیداری می باشد. سرعت پردازش پایین در سیگنال های شنیداری از مشکلات کودکان با لکنت زبان می باشد که با استفاده از تکنیک ها و تجهیزات یکپارچگی حسی مورد درمان قرار می گیرد. مرکز تخصصی توانبخشی حسی به درمان یکپارچگی حسی  کودکان و بهبود مهارت های گفتاری کودکان با لکنت زبان کمک بسزایی می نماید.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

تعدادی از مطالعات (تست زبان و توجه شنوایی) انجام شده است برای بررسی این که افراد لکنتی در مقایسه با غیر لکنتی­ ها با چه دقت و سرعتی می­توانند مدت سیگنال­های شنیداری را مشخص کنند یا قضاوت کنند. عمده ­ترین یافته­ ها این بوده است که لکنتی ها در پردازش سیگنال­های شنیداری ضعیف­تر هستند. آن­ها دقت کم­تری در تشخیص کلمات و جملات در موقعیت­های پر سر و صدا دارند و آن ها در قضاوت در مورد مدت زمان صداها ضعیف­تر هستند. محققان همچنین به طرز جالبی دریافته ­اند غیرلکنتی­هایی که ناروان­تر هستند، در تست­ها عملکرد ضعیف­تری نسبت به غیر لکنتی­هایی که روان­تر هستند، دارند. آیا یافته­ ها در مورد این که افراد لکنتی نقایص یا ناهنجاری­هایی در نواحی پردازش شنیداری مغز دارند را به یاد دارید؟ به نظر می­رسد که احتمالا این نقایص مسبب پدید آمدن نمرات ضعیف­تر در تست­های پردازش شنیداری مرکزی هستند.

پتانسیل‌های الکتریکی مغز منعکس‌کننده پردازش شنیداری

هنگامی که آزمون گران، موج‌های مغزی مرتبط با گوش دادن به محرک شنیداری را بررسی می‌کنند، یافته‌های متناقضی بدست می‌آید، اما به نظر می‌رسد زیر گروهی از لکنتی‌ها وجود دارند که پاسخ‌های ناهنجاری دارند. این زیرگروه، تأخیرهای طولانی‌تری بین محرک و پاسخ‌های موج مغزی و همچنین امواج مغزی کوتاه‌تری را نشان دادند. ممکن است این یافته منعکس‌کننده نتایجی در مطالعات آناتومی مغز باشد که زیر گروهی با ناهنجاری‌هایی در قشر شنیداری را مشخص کردند که برای افزایش روانی نسبت به سایرین استفاده بیش‌تری از بازخورد شنیداری تأخیر یافته می‌کردند. این یافته‌ها و سایر یافته‌ها در فصل 3 بیش‌تر توضیح داده خواهند شد.

آزمون‌های شنیداری دوگوشی        

در اوایل دهه 1960 روشی جهت ارزیابی غالب بودن نیم‌کره‌ای برای گفتار و زبان به وسیله سنجش این که کدام گوش در شنیدن صداهای گفتاری دقیق‌تر بوده، ایجاد شد. کیمورا (1961)، یک روانشناس کانادایی، آزمون شنیداری دو گوشی را اختراع کرد که به طور هم‌زمان دو هجای متفاوت (مانند «با» و «دا») به صورت دوگوشی ارائه می‌کرد. یک هجای متفاوت برای هر گوش شنوندگان گزارش می‌داند که چه سیلابی را شنیده‌اند. اعصاب شنوایی که گوش‌ها را به نیم‌کره‌های مغزی متصل می‌کنند بیش‌تر اطلاعات را به نیم‌کره سمت مقابل نسبت به نیم‌کره همان سمت می‌برند. نتایج گویندگان طبیعی نشان داد که هجاهای ارائه شده به گوش راست (سمت مقابل نیم‌کره چپ که برای گفتار و زبان غالب است) غالباً گزارش شنیده شدنشان بود که به آن مزیت گوش راست برای گفتار گفته می‌شد.

این روش برای ارزیابی تفاوت‌های برتری طرفی بین گروه‌های لکنتی و غیرلکنتی استفاده می‌شد. هرچند یافته‌های متناقض دیگری نیز موجود می‌باشد، اما اغلب آزمون‌های دوگوشی که از محرک‌های زبانی مانند کلمات و جملات استفاده کرده‌اند. دریافته‌اند افرادی که لکنت می‌کنند غالب بودن نیم‌کره‌ای‌شان برای درک گفتار به صورت برعکس می‌باشد. به این صورت که، غیر لکنتی‌ها تمایل به غالب بودن نیم‌کره چپ دارند و لکنتی‌ها بیش‌تر غالب بودن نیم‌کره راست را دارند. همانند سایر مطالعات پردازش شنیداری، محققان شروع به گمانه‌زنی در این زمینه کردند که همه لکنتی‌ها در این موضوع مشابه نیستند؛ ممکن است زیرگروهی از آنها وجود داشته باشد که پردازش شنیداری ناهنجاری دارند.

بازخورد شنیداری و یکپارچگی حسی شنیداری

از زمانی که دموستنس، لکنتی‌ یونان باستان گفتارش را با سخن گفتن بر فراز عرش دریای مدیترانه بهبود بخشید، مشاهده شد که تغییرات در بازخورد شنیداری می‌تواند روانی موقتی در افراد لکنتی ایجاد کند (برای مرور تا آن تاریخ، ون راپیر، 1982، را ببینید). از سوی دیگر، بازخورد شنیداری تأخیریافته می‌تواند لکنت مصنوعی‌ای را در گویندگان طبیعی ایجاد کند (بلک، 1951؛ لی، 1951). توضیحات متنوعی در مورد تأثیرات بازخورد تغییر یافته بر روی افراد لکنتی پیشنهاد شده است که شامل (1) حواسپرتی، (2) تغییر چگونگی صحبت کردن لکنتی‌ها (برای مثال بلندتر صحبت کردن)، و (3) جبران نقص در کنترل شنیداری گفتار لکنتی‌ها. (بلاداستین، 1995؛ گاربر و مارتین، 1977).

اختلال یکپارچگی حسی شنوایی

سایر بازخوردهای حسی

یافته‌های مرور شده در چند بخش اخیر مربوط به سیستم شنیداری بودند اما سایر سیستم‌های حسی برای کنترل گفتار مهم هستند به خصوص لمس و حرکت. تعدادی از مطالعات این تفاوت‌ها را نیافتند. شاید به دلیل این است که افزایش در بازخورد حسی که برای درکان استفاده می‌شود (برای مثال، گفتار آسان) برای برخی از افرادی که لکنت می‌کنند مؤثر است و برای برخی

هوا، صداسازی و تولید را به صورت هماهنگ ایجاد کنند و به این ترتیب صداهای گفتاری به راحتی با ترتیبی خاص و سرعتی مناسب تولید می‌شوند. بنابراین، گفتار لکنتی می‌باست نتیجه برخی اختلالات در انقباضات راحت و متوالی عضلانی باشد که برای حرکت‌های ساختاری هماهنگ ضروری هستند. ون راپیر این موضوع را به عنوان «اختلال زمانی در برنامه‌ریزی همزمان و موفق حرکات عضلانی» توضیح داده است (ون راپیر، 1971، صفحه 404، 1982، صفحه 415).

کنترل حرکات روان گفتار تا حدودی به درون داد حسی و همچنین تا حدودی به برون داد حرکتی بستگی دارد. در واقع، بخشی از کنترل هر حرکت پیچیده‌ای از اطلاعات حسی‌ای استفاده می‌کند که این اطلاعات درباره جایی که ساختار هم اکنون قرار دارد و جایی که به منظور تولید میزان دقیق انقباض، تمام عضلات درگیر باید باشند. هنگامی که مغز حرکات لازم برای تولید صداها را برنامه‌ریزی می‌کند از حافظه‌های ذخیره شده مربوط به حرکات گذشته و نتایج آن‌ها در طرح‌ریزی استفاده می‌کند. از حافظه‌های ذخیره شده مربوط به حرکات گذشته و نتایج آن‌ها در طرح‌ریزی استفاده می‌کند، این که چه چیز باید حرکت کند و همچنین این که چه زمانی و چگونه نتایج آکوستیکی و درکی مطلوب انجام شود- صداهای گفتاری. این بخش چندین قسمت از تحقیق را مرور می‌کند که به کنترل حرکتی تکالیف گفتار و غیرگفتاری لکنتی‌ها توجه کرده است. مهم است به یاد داشته باشیم که حتی اگر توسط محققان به وضوح توضیح داده نشده باشد، بررسی‌های مهارت‌های حرکتی در واقع بررسی‌های مهارت‌های حسی – حرکتی می‌باشند.

زمان واکنش

به شرکت کننده گفته می‎شود که صفحه کامپیوتر را تماشا کند تا تصویری از یک شی بیاید و او به محض ظاهر شدن، نام آن شی را بگوید. زمان واکنش اوست. همان طور که نشان داده شد، زمان واکنش شامل آنالیز حسی، طرح‌ریزی پاسخ و اجرای پاشخ می‌باشد. بنابراین اگر تصور شود که نقض اصلی، تأخیر در برخی جنبه‌های پردازش حسی، طرح‌ریزی یا اجرای حرکتی است، این یک سیستم اندازه‌گیری مفید و بالقوه در تحقیقات لکنت می‌باشد. از سال 1976، آزمایشگرها نشان دادند که افرادی که لکنت می‌کنند (شامل کودکان) اغلی زمان‌های واکنش کندتری نسبت به افرادی که لکنت نمی‌کنند دارند. این موضوع هم با محرک شنیداری و بینایی و هم با پاسخ‌هایی شامل شروع کردن و پایان دادن یک واکه، فشردن لب‌ها به یکدیگر و ایجاد حرکات تنفسی، مشاهده شده است. تفاوت‌ها معمولاً زمانی بیش‌تر یافته شد که محرک معنادار زبانی برای آزمون زمان واکنش استفاده شد. این تفاوت‌ها احتمالاً شواهد مربوط به تصویربرداری مغز را منعکس می‌کنند که پیش‌تر در این فثل توضیح داده شد و این بود که افرادی که لکنت می‌کنند ناهنجاری‌هایی در نواحی مغزی مرتبط با یکپارچگی حسی – حرکتی دارند

گفتاردرمانی و یکپارچگی حسی

یکی از نکات قابل توجه در آموزش گفتار در کودکان پی بردن به شیوه یادگیری کودک و استفاده از حداکثر توانایی های او برای آموزش می باشد. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر با استفاده از تجربه درمانگران این رشته در کنار تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق حسی، اتاق شنیداری و تکنیک های یکپارچگی حسی  در زمینه درمان یکپارچگی حسی و گفتار کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. کاردرمانی حسی و گفتاردرمانی حسی به صورت هم زمان می تواند بهبودی گفتار را در کودکان تسریع بخشد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

حس لمس، حس حرکت: حس‌های لمس و حرکت، در واقع دو وسیله‌ی یادگیری برای شیوه‌ی پردازش اطلاعات می‌باشند:

حس لمس: یعنی آگاه شدن از حرکت نشأت گرفته از اندام‌های پایانه‌ی حسی در عضلات، تاندون‌ها، مفاصل و گاهی وقت‌ها مجرای شنوایی گوش‌ها (نیکولوسی و همکاران 2004).

حس حرکت: یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت ترجیح می‌دهند تا از طریق لمس کردن با دست‌ها، چیزی بیاموزند، فرصت داشته باشند تا بایستند و کاری را انجام دهند، قدم بزنند، و یا در برخی موارد، کارکرد چیزی را با روش‌های حرکتی تجربه کنند. به عنوان مثال، اگر به یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، رنگ‌ها را آموزش می‌دهند، آنها از کارکردن با تکه‌های بزرگ پارچه با رنگ‌های مختلف، تکان دادن پارچه‌ها در حین حرکت‌شان در اتاق، صحبت کردن درباره‌ی تجربه‌ی حس حاصل از تکان دادن پارچه‌ها و تظایر این‌ها لذت می‌برند.

گفتاردرمانی و یکپارچگی حسی

عناوین مربوط به کارکردن با بیماران با استفاده از حس لمس و حس حرکت

1)یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، ترجیح می‌دهند تا مواد مربوط به آنچه را که قرار است یاد بگیرند، دست بزنید. به عنوان مثال، اگر مفهوم میوه را آموزش می‌دهید، به بیمار اجازه بدهید تا در خلال ارایه‌ی اطلاعات مربوط به آن میوه، میوه‌ای را (خواه میوه‌ی مصنوعی) در دست بگیرد و آن را لمس کند.

2)یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، از نقاشی کردن، ترسیم کردن، سر هم کردن و ساختن اشیاء لذت می‌برند. فعالیت‌های هنری برای یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، سودمند است. به هر روی، در این مورد SLP باید در خلال جلسه‌های درمان احتیاط به خرج دهد، زیرا این قبیل فعالیت‌ها، مقدار وقت پرداختن به کار خاص، به منظور رسیدن به هدف‌های درمان را کاهش می‌دهند. به عنوان مثال، فعالیت‌هایی چون بریدن، رنگ‌کردن و چسباندن، وقت زیادی می‌گیرند، و فقط باید زمانی روی آنها کار شود که هدف ما مستقیماً پرداختن به این نوع فعالیت‌ها باشد.

گفتاردرمانی کودکان

3) یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، معمولاً با لمس کردن به عنوان سرنخ و ابزار کمکی در درمان، بهتر یاد می‌گیرند. بنابراین، SLPها باید برای آن گروه از بیمارانی که از لمس شدن ناراحت نمی‌شوند، در خلال درمان، لمس کردن مناطق قابل قبول برای برقراری ارتباط را به منظور ارایه‌ی سرنخ و کمک به بیمار در نظر بگیرند، در روند درمان، صورت، چانه، گلو، شانه، بالای بازو و قسمت بالای پشت، به عنوان مناطق قابل قبول برای لمس به منظور ارایه‌ی سرنخ و کمک به بیمار در نظر گرفته می‌شوند. گهگاهی، وقتی که از شستن دایره‌‌وار برای کودکان کم سن و سال استفاده می‌شود (نشستن گروه‌ها به صورت نیم‌دایره که در آن زانوهای درمانگر نزدیک زانوهای بیمار باشد، خواه با نشستن روی صندلی و خواه با نشستن روی کف اتاق و بدون وجود هرگونه میز بین درمانگر و بیماران)، لمس کردن زانوی بیمار به منظور ارایه‌ی سرنخ و کمک به او به عنوان لمس قابل قبول برای درمان محسوب می‌شود. به علاوه، گفتاردرمانها را تشویق می‌کنیم تا وضعیت بیمارانی را که به هر دلیلی دوست ندارند که در خلال درمان از طرف درمانگر لمس شوند، مراعات کنند، و روش‌های جایگزینی دیگری به منظور ارایه‌ی سرنخ و کمک به بیمار پیدا کنند، مثلاً اسم او را صدا بزنند و یا از راهنمایی‌های دیداری استفاده کنند.

4)گفتاردرمانها باید پیوسته بیماران را زیر نظر داشته باشند، حتی بیمارانی را که به عنوان یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت به حساب می‌آیند، احتمالاً به دلیل «تحریک حسی زیاد» و باز خورد بیش از اندازه‌ی دستگاه حس لمس و حس حرکت در جریان فعالیت‌های درمانی به عنوان مثال، در کلاس‌های درس پیش از آمادگی و آمادگی بچه‌ها اغلب تشویق می‌شوند تا حروف را روی شن، روی کاغذ سمباده و یا روی سایر مواد بسیار حساس ترسیم کنند. این کار ممکن است برای بسیاری از بچه‌ها مشکلی ایجاد نکند، ولی برای برخی از بچه‌ها، بازخورد حاصله از نوک انگشتان بسیار قوی است و کودک در اثر این کار، بیش از اندازه تحت تأثیر تحریک حسی قرار می‌گیرد. برای یک کودک کم سن و سال، نتیجه‌ی حاصله از این نوع تحریک حسّی زیاد، اغلب حالت تهوّع و حتی شاید استفراغ است.

درصد تعداد اشخاصی که به عنوان ترجیح دهندگان استفاده از حس ویژه‌ای برای یادگیری طبقه‌بندی شده‌اند، متفاوت است. با وجود این، دان از جمله‌ی نخستین پژوهشگرانی بوده‌اند که، یافته‌های خود را در این حوزه گزارش کرده‌اند.

آنها پی بردند که، تقریباً 30% دانش‌آموزان به عنوان یادگیرندگان از طریق حس شنیداری 40% به عنوان یادگیرندگان از طریق حس بینایی، و 30، به عنوان یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، طبقه‌بندی می‌شوند. دان،نشان داده‌اند که، بیشتر دانش‌آموزان دارای یک حس یادگیری غالب و برتر، و یک حس یادگیری ثانویه می‌باشند. به عنوان مثال، یک دانش‌آموز ممکن است از حس بینایی به عنوان حس اصلی برای دریافت اطلاعات، و از حس لمس و حس حرکت به عنوان حس ثانویه برای دریافت اطلاعات استفاده نماید. اگر دانش‌آموزان نتوانند از طریق حس برتر اطلاعات را دریافت نمایند، اطلاعات از بین می‌روند، مگر این که حس ثانویه بتواند فقدان تحریک حس اصلی را جبران کند. صرف‌نظر از حس یادگیری برتر دانش‌آموزان، پژوهش نشان می‌دهد که، اگر دانش‌آموزان از طریق حس یادگیری اصلی آموزش ببینند، سریعتر و آسانتر یاد می‌گیرند. (دان، مک کارتی 1987).

بزرگترین مشکل برای تضمین این که برای یادگیری دانش‌آموزان، از طریق حس اصلی آنها به آنان آموزش داده می‌شود این حقیقت است که، گفتاردرمانان بدون توجه به متنوع بودن حس یادگیری دانش‌آموزان، غالباً از همان حس یادگیری برتر خودشان برای تدریس استفاده می‌کنند (باربی، میلون 1981). در یک پژوهش جدیدتر، والاس (1995) پی برد که، در فیلیپین، آموزگاران اکثراً از طریق تحریک حس شنیداری به تدریس می‌پردازند، زیرا آموزگاران خودشان حس شنیداری را ترجیح می‌دادند، در حالی که، در واقع امر، برای دانش‌آموزان آنها، حس شنیداری برای یادگیری، حس ثانویه به حساب می‌آمد. دان، دان (1987) نشان داده‌اند که، حسی که در بیشتر مواقع عموماً در کلاس درس مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد، حس لمس و حس حرکت است، به ویژه بعد از کلاس سوم، برای دانش‌آموزان بزرگسال، اگرچه پژوهشی وجود ندارد تا تعداد SLPهایی را که موافق یادگیری از طریق حس ویژه‌ای هستند نشان بدهد، ولی پژوهش نشان داده است که، مربیان آموزش نگهداری مواد غذایی، حس بینایی را برای یادگیری اطلاعات جدید ترجیح می‌دهند. (اسلوآن، دانه، گیس 2004). جالب این که، طبق پژوهش دان (2000)، سبک یادگیری ترجیحی غالباً با رشد شخص ارتباط دارد، و با گذشت زمان و بالا رفتن سن فرد ممکن است تغییر کند.

یادگیرندگان بزرگسال اغلب پی می‌برند که، چنانچه با استفاده از حس خاصی اطلاعات را دریافت کنند، راحت‌تر می‌توانند آن را فرا گیرند و به یاد بیاورند (میک لر، زیپرت 1987). یادگیرندگان بزرگسال اغلب فرصت‌هایی را برای یادگیری جستجو می‌کنند که با حس یادگیری ترجیحی آنان سازگاری داشته باشند، و از آن دسته از فرصت‌های یادگیری که با حس یادگیری ترجیحی آنان تناقض داشته باشند، پرهیز می‌کنند، با این همه، کودکان به ویژه کودکان کم سن و سال، غالباً پی نمی‌برند که از طریق حس بهتر از حس‌های دیگر یاد می‌گیرند، حتی اگر هم پی ببرند که از طریق حس خاصی بهتر یاد می‌گیرند، اغلب این توانایی را ندارند تا اطلاعاتی را که در زمینه‌ی یادگیری به آنها ارایه می‌شوند، کنترل نمایند. لمایر (2001) نشان داده است که، یادگیرندگان کمابیش به طور متعادل و به صورت یک سوم تمایز برای یادگیری قرار دارند، یعنی: یک سوم از طریق بینایی، یک سوم از طریق شنیداری، و یک سوم از طریق حس لمس و حس حرکت. لمایر گفته است که، آموزگاران با ایجاد تعادل بین این حواس، برنامه‌های آموزشی خود را طراحی می‌کنند. به همین دلیل، آموزگاران اغلب راهکارهایی طراحی می‌کنند تا به آنها کمک کند که، برای هر مفهومی که می‌خواهند آموزش دهند، برنامه‌های درسی را با عناصری از تحریک شنیداری (کلامی، دستورالعمل، سخنرانی)، تحریک بینایی (جدول‌ها، نمودارها، دست‌نوشته‌ها، استفاده از رنگ‌ها)، و تحریک حس لمس و حس حرکت (الگوها، خلاقیت‌های هنری یا علیم) عرضه کنند. به همین قیاس، SLPها را تشویق می‌کنیم تا در هنگام درمان بیماران، جنبه‌های شنیداری، بینایی، حس لمس و حس حرکت مربوط به اطلاعات و ارایه‌ی محرک را مدّنظر داشته باشند

 

سوالات متداول:

1-چگونه فعالیت‌های یکپارچگی حسی می‌توانند به درمان لکنت زبان کمک کنند؟
استرس و اضطراب ناشی از اختلال پردازش حسی می‌تواند لکنت را تشدید کند. فعالیت‌های تنظیم‌کننده سیستم عصبی مانند تاب‌خوردن ریتمیک، فشار عمیق مفاصل، یا تمرینات تنفسی دیافراگمی، با کاهش اضطراب و افزایش خودتنظیمی، به بهبود روانی گفتار منجر می‌شوند.

2-نشانه‌های هشداردهنده اختلال یکپارچگی حسی که بر گفتار اثر می‌گذارد کدامند؟
واکنش‌های افراطی یا تفریطی به صداها (مثل پوشاندن گوش در محیط‌های شلوغ)، اجتناب از غذاهای با بافت خاص، مشکل در تماس چشمی، حرکات تکراری بدن، حساسیت بیش‌ازحد به لمس صورت یا دهان، و عدم تحمل فعالیت‌های حرکتی مانند تاب خوردن. این نشانه‌ها می‌توانند مهارت‌های زبانی و تولید صدا را مختل کنند.

 

برچسب‌ها:,

لکنت زبان در کودکان 2 و 3 ساله| گفتار درمانی لکنت زبان| مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر

یافته­ های علمی جدید در مورد لکنت پیشنهاد می­دهند افرادی که لکنت می­کنند ساختار و عملکرد مغزشان نسبت به گویندگان روان تا حدودی متفاوت است. به نظر می­رسد مغز افرادی که لکنت می­کنند به دلیل انتقال مورثی یا احتمالا آسیب زود هنگام در گردآوری تمام عناصر زبان بیانی – مثلا از چه کلماتی استفاده شود و چگونه آن­ها کنار هم در یک جمله قرار داده شوند، در زمان مناسب و سرعت کافی برای گفتار سریع و روان، تا حدودی کارایی کم­تری دارد. لکنت زبان  از اختلالات شایع در کودکان 2و3 ساله می باشد. مرکز گفتاردرمانی لکنت در زمینه تشخیص لکنت و روش های اصلاح آن  همچنین گفتاردرمانی لکنت زبان فعالیت می نماید.دکتر لکنت زبان با تشخیص علائم لکنت به طرح بهترین برنامه درمانی برای کودکان می پردازد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

اگر شما با فردی که لکنت می­کند یا والدین کودکی که لکنت می­کند صحبت کنید، ممکن است شما بخواهید عقیده کنونی در مورد دلایل لکنت را خلاصه کنید. فکر می­کنم گفتن چیزی شبیه این می­تواند کمک­ کننده باشد:

البته، این موضوع همیشه اتفاق نمی­افتد. اما هنگامی که فردی موضوع پیچیده­ای را می­گوید یا عجله دارد یا واقعا هیجان­زده یا ناراحت است، روان بودن در آن هنگام تا حدودی دشوارتر است.»

لکنت زبان در کودکان 2ساله

علل لکنت در کودکان 2ساله و 3ساله

  • به نظر می­رسد لکنت در بسیاری از افراد اساس ژنتیکی دارد. اگرچه مطالعات دوقلوها و به فرزندخواندگی تایید کردند که ژن­ها باید با عوامل محیطی تعامل داشته باشند تا لکنت ظاهر شود.
  • تحقیقات جدید مشخص کرد در برخی افراد برخی ژن­ها مربوط به لکنت هستند.
  • ممکن است سبب­شناسی لکنت برای برخی لکنتی­ها عوامل مادرزادی باشد. این موارد ممکن است شامل ضربه فیزیکی در هنگام تولد یا رحم، فلج مغزی، عقب­ماندگی و موقعیت­های پر استرس احساسی باشد.
  • پسران تا حدودی بیش از دختران شروع به لکنت کردن می­کنند، اما احتمال بهبودی دختران بیشتر است، بنابراین در سن مدرسه و پس از آن، پسرانی که لکنت می­کنند بسیار بیش­تر از دختران هستند.
  • لکنت ابتدای دوران کودکی ممکن است موقت باشد که در آن کودک به طور طبیعی بدون درمان یا با حداقل درمان، طی 18 ماه بهبود می­یابد و یا ممکن است با ثبات باشد که اگر در آن کودک درمان نشود، سه سال یا بیش­تر لکنت خواهد کرد.
  • به نظر می­رسد لکنت موقت و با ثبات نتیجه یک عامل ژنتیک شایع باشد (یک ژن تنها یا چندین ژن) اما احتمالا حالت با ثبات لکنت عوامل ژنتیکی اضافه­ای دارد که از بهبودی جلوگیری می­کند.
  • به نظر می­رسد بهبودی طبیعی از لکنت با عوامل زیر مرتبط باشد: (a) نمرات خوب در آزمون­های واج­شناختی، زبان و مهارت­های غیر کلامی؛ (b) نداشتن سابقه خانوادگی لکنت یا اعضای خانواده که بهبودی طبیعی از لکنت را داشته باشند، (c) سن کم شروع لکنت و (d) دختر بودن.
  • مطالعات تصویربرداری مغز بزرگسالانی که لکنت می­کنند ناهنجاری­های مختلفی در حین صحبت کردن و به خصوص در حین لکنت را نشان داده است. یک ناهنجاری فعالیت بیش از حد نواحی سمت راست مغز که با ساختارهای گفتار و زبان نیم کره چپ همولوگ هستند و معمولا توسط غیر لکنتی­ها استفاده می­شود. یک ناهنجاری دیگر عدم فعالیت در قشر شنیداری چپ است.
  • تفاوت­های نوروآناتومیک مشاهده شده با تصویربرداری مغز شامل (a) ناهنجاری­ها در پلانوم تمپورال (مربوط به پردازش شنیداری) و در جایروس (نواحی بالا آمده روی سطح مغز) در نواحی گفتار و زبان و (b) مسیرهای کم تراکم فیبر متصل­کننده نواحی درک، تصمیم­گیری و اجرای گفتاری می­باشد.
  • به دست آوردن روانی کوتاه و بلندمدت در لکنتی­ها همراه با کاهش در فعالیت­های نیم کره راست و افزایش در فعالیت مناطق گفتار، زبان و شنیداری نیم کره چپ می­باشد.
  • در تکالیف پردازش حسی، لکنتی­ها پردازش با دقت کم­تر و کندتر دارند. به خصوص برای محرک شنیداری و عدم غالب بودن نیم کره چپ برای پردازش.
  • بزرگ­ترین نقص­های عملکرد هنگامی که محرک پیچیده زبانی استفاده می­شود، رخ می­دهد.
  • پوشاندن گوش و دیگر تغییرات در بازخورد شنیداری روانی موقت ایجاد می­کند که این موضوع پیشنهاد می­دهد که نابهنجاری­ها، نقص­ها یا تاخیرها در بازخورد شنیداری ممکن است به لکنت مربوط باشد.
  • در تکالیف کنترل حسی- حرکتی، لکنتی­ها زمان­های واکنش کندتری را نشان می­دهند به خصوص هنگامی که محرک از لحاظ زبانی پیچیده است. لکنتی­ها هنگامی که تکالیف حرکتی متوالی و تکالیف شنیداری- حرکتی را انجام می­دهند، کندتر و کم دقت­تر هستند و غالب بودن نیم کره چپشان کمتر است.
  • هنگامی که بار زبانی بیش­تر است سیستم حرکتی گفتار لکنتی­ها تغییرپذیرتر است؛ بار زبانی بیش­تر هم چنین با لکنت بیش­تر در ارتباط است.
  • به نظر نمی­رسد لکنتی­ها از غیر لکنتی­ها عصبی­تر باشند اما شواهدی وجود دارد که هنگام بالا بودن سطح تحریک خودکار آن­ها، احتمال رخ دادن لکنت بیش­تر است.
  • به نظر می­رسد که لکنتی­های کودک و بزرگسال به عنوان یک گروه، طبع حساس­تری دارند. ممکن است این حساسیت با فشار فیزیکی بیش­تر در عضلات گفتاری برای برخی افراد همراه باشد.
برچسب‌ها:,

گفتاردرمانی کودکان اضطرابی

اختلال عاطفی نوعی بیماری است که، در طول یک دوره­ی طولانی، با یک یا چند ویژگی  نظیر ناتوانی در ایجاد ارتباط، افسردگی، رفتارهای نامناسب و… ظاهر می­شود. این اختلال موجب اضطراب، گوشه گیری و بدخلقی کودکان می گردد. گفتاردرمانی اختلالات زبان در کودکان اضطابی با چالش های مختلفی روبرو می باشند. از این رو یک گفتاردرمان کودکان اضطابی باید آموزش های لازم را در زمینه رفتاردرمانی کودکان دیده باشد تا بتواند بهترین نتیجه درمانی را برای کودک رقم بزند. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر با استفاده از گفتاردرمانان مجرب در حیطه گفتاردرمانی کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. خدمات گفتاردرمانی در منزل از دیگر امکانات این مرکز در حیطه گفتاردرمانی کودکان است که موجب تسهیل روند درمان ارتباط زودهنگام کودک با درمانگران می شود.

اختلال عاطفی

اختلال عاطفی نوعی بیماری است که، در طول یک دوره­ی طولانی، با یک یا چند ویژگی زیر ظاهر می­شود، و آن چنان چشمگیر است که عملکرد آموزشی کودک را به طور نامطلوبی تحت تاثیر قرار می­دهد:

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

1) ناتوانی در یادگیری، که نمی­توان این ناتوانی را به عوامل ذهنی، حسّی، و یا جسمی نسبت داد.

2) ناتوانی در ایجاد و یا حفظ و تداوم روابط بین فردی رضایت­بخش با همسن و سالان و آموزگاران.

3) انواع مختلف رفتارها و احساسات نادرست در شرایط طبیعی زندگی.

4) نوعی خُلق و خوی دلواپسی، و یا افسردگی معمولاً فراگیر.

5) تمایل به بروز علایم جسمی یا ترس در ارتباط با مسایل شخصی و یا مسایل مدرسه.

اصطلاح اختلال عاطفی، اسکیزوفرنیا را هم شامل می­شود. این اصطلاح درباره­ ی کودکان ناسازگار به کار گرفته نمی­شود، مگر این که مشخص شود که به اختلال عاطفی مبتلا هستند (دفتر ثبت فدرال، مأخذ آنلاین).

ویژگی­های اختلال عاطفی باید در سه جنبه­ ی کلی مورد ارزیابی قرار گیرد: تداوم (دیرش)، تعداد دفعات، و شدت وقوع ویژگی­های خاص این ناتوانی.

 

کاردرمانی در اضطراب

ویژگی­های تداوم اختلال عاطفی

1) مدت زمان تداوم رفتار متغیر است.

2) متخصصان بر این باورند که، مدت زمان تداوم رفتار در ارتباط با شرایط می­تواند ناپایدار باشد، مثلاً بیماری و یا مرگ یکی از اعضای خانواده.

ویژگی­های تعداد دفعات اختلال عاطفی

1) تعداد دفعات وقوع رفتار متغیر است.

2) متخصصان بر این باورند که، تعداد دفعات وقوع رفتار در ارتباط با شرایط می­تواند ناپایدار باشد. مثلاً: جدایی و یا طلاق پدر و مادر از یکدیگر.

ویژگی­های شدت اختلال عاطفی

1) شدت اختلال رفتار متغیر است.

2) متخصصان بر این باورند که، شدت اختلال رفتار در ارتباط با شرایط می­تواند ناپایدار باشد، مثلاً: نداشتن مسکن، و یا تعداد دفعات نَقلِ مکان خانواده.

هنگامی که تداوم، تعداد دفعات، و شدت اختلال، موضوع مورد بحثی باشد، طبق تشخیص متخصصان مربوطه، پیش از تکمیل دقیق شیوه­های روند درمان، می­توان دانش­آموز را تحت خدمات حمایتی خاص (بحران) قرار داد.

نتیجه­ گیری برای گفتاردرمانی کودکان مضطرب

کودک مبتلا به اختلال عاطفی، با کودکان مبتلا به سایر ناتوانی­ها، یعنی کودکانی که احتمالاً ادا درمی­آورند، باعث ناآرامی در کلاس به ویژه در برنامه­ های آموزش عمومی می­شوند، تفاوت دارد (اسمیت و همکاران 1998).

برای اینکه گفتاردرمانها بتوانند برنامه­ ی درمان گفتار و زبان کودک مبتلا به اختلال عاطفی را به طور موفقیت­ آمیزی اجرا کنند، باید در رفتار درمانی مهارت داشته باشند. قوانین نظم و ترتیب و رفتار در جلسه­ ی درمانی، هم برای برنامه­ های عمومی، و هم برای برنامه­ های اختصاصی سودمندند. هدف نهایی برای گفتاردرمانی کودکان اضطرابی این است که، با پیش بردن رفتار درمانی، درمان را پشتیبانی نماید. بخشی از ملاحظات برای ایجاد و تداوم رفتار مناسب، توسط زابِل و زابِل بررسی شده است. آن­ها اهمیت محیط فیزیکی را در ایجاد نظم و ترتیب شرح داده­اند. به عنوان مثال، این پژوهشگران بیان داشته­ اند که، توجه به چیدمان مناسب صندلی­ ها، یکی از روش­های سودمند برای ایجاد رفتار مناسب است. به علاوه گزارش شده است که، برنامه ­های پیشگیری­ کننده درباره­ی بالا بودن انتظارات قوانین، تقویت­ کننده ­های مثبت، و نظم و ترتیب در برنامه، برای ایجاد و حفظ رفتار مناسب در کلاس مهم می­باشند. گفتاردرمانها را تشویق می­کنیم تا به منظور کمک به ایجاد و حفظ رفتارهای مناسب در کودکان مبتلا به اختلال عاطفی، به کارگیری قواعد کلاس درس، چیدمان­های مناسب محیط فیزیکی، و راهکارهای بازدارنده­ی رفتار را با یکدیگر ادغام نمایند. البته، گفتاردرمانی باید با آموزگار کلاس درس همکاری کند تا به منظور کمک به برنامه ­های رفتار درمانی کاربردی برای کودکی که در برنامه­ ی کلاس درس شرکت می­کند، و همچنین برای کودکی که در برنامه­ی درمان گفتار و زبان شرکت می­نماید، به ثبات دست یابند و مورد حمایت قرار گیرند.

 

گفتاردرمانی کودکان مضطرب در مدرسه

به عنوان یک گفتاردرمانگر که سال‌ها با کودکان مضطرب کار کرده‌ام، می‌دانم که مدرسه می‌تواند همزمان هم چالش‌برانگیزترین و هم transformativeترین محیط برای این عزیزان باشد. اضطراب در کودکان مضطرب اغلب خود را در قالب اجتناب از صحبت کردن، لکنت هیجانی، یا حتی سکوت انتخابی نشان می‌دهد. اینجا دقیقاً همان جایی است که همکاری مثلثی بین گفتاردرمانگر، معلمان و والدین نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت مطلق است.

چرا مدرسه چنین نقشی حیاتی دارد؟
کودک مضطرب در کلاس درس با سه چالش روبروست:
۱. اضطراب عملکردی: ترس از قضاوت شدن هنگام خواندن یا پاسخ‌دهی
۲. اضطراب اجتماعی: فشار همسالان و محیط گروهی
۳. بار حسی: سروصدای محیط، نورها و شلوغی که پردازش گفتار را دشوار می‌کند.

راهکارهای عملی برای ایجاد محیط حمایت‌گر:

الف) نقش معلمان (پیش‌نیازهای کلیدی):

ایجاد “قوانین گوش دادن” در کلاس: مثلاً “وقتی کسی حرف می‌زند، چشم‌هایمان به اوست”

استفاده از سیستم همراهی (Buddy System): معرفی دوست حمایت‌گری که کودک در فعالیت‌های گروهی کنار او باشد

دادن انتخاب زمان پاسخگویی: “دوست داری الان جواب بدی یا بعد از زنگ تفریح؟”

ب) مداخلات گفتاردرمانی در مدرسه:

اجرای جلسات کوتاه ۱۵ دقیقه‌ای در محیط آشنا (کتابخانه یا اتاق مشاوره) به جای کلینیک

آموزش تکنیک‌های تنفسی دیافراگمی همراه با حرکات فیزیکی (مثل فشردن توپ استرس هنگام بازدم)

استفاده از ابزارهای ارتباطی جایگزین (AAC) موقت مانند کارت‌های تصویری تا زمان کاهش اضطراب

پ) نقش والدین (پل ارتباطی خانه و مدرسه):

ساخت “کتابچه گفتگو” با عکس محیط مدرسه: پیش‌بینی موقعیت‌های گفتاری (پرسش از معلم، بازی با همکلاسی)

تمرین بازی‌های نقش‌آفرینی در خانه: ایفای نقش معلم یا همکلاسی در شرایط کم‌استرس

استفاده از زبان توصیفی غیرمستقیم: به جای “امروز بلندخوانی کردی؟” بگویید: “امروز کتاب قشنگی درباره فضا دیدم!”

 

سوالات متداول:

1-چگونه تماشای بیش‌ازحد صفحه‌نمایش (Screen Time) می‌تواند اضطراب گفتاری کودکان را تشدید کند؟
نور آبی صفحات دیجیتال با اختلال در ترشح ملاتونین، کیفیت خواب را کاهش می‌دهد که خود محرک افزایش اضطراب است. از سوی دیگر، محتوای سریع و هیجان‌انگیز رسانه‌ها، “تحمل انتظار” را در مکالمات روزمره پایین آورده و باعث می‌شود کودک در گفت‌وگوهای واقعی با قطع کلام دیگران یا فرار از موقعیت‌های چالش‌برانگیز واکنش نشان دهد. گفتاردرمانگران توصیه می‌کنند حداکثر ۱ ساعت استفاده کنترل‌شده از صفحه‌نمایش با فاصله ۲ ساعته قبل از خواب همراه با جایگزینی بازی‌های فیزیکی تعاملی صورت پذیرد.

2-کودکم هنگام اضطراب نوک زبانش می‌گیرد! آیا این طبیعی است؟
نه، این حالت (tongue thrust) اغلب نشان‌دهنده اضطراب زیاد است که گفتاردرمانگر با تمرینات ساده‌ای مثل “بازی لیوان پر بادکنک” آن را درمان می‌کند.

برچسب‌ها:,

گفتاردرمانی پارکینسون و ارتباطات

توانبخشی یکی از درمان های اساسی در حیطه درمان بیماران پارکینسون می باشد. پس از تشخیص علایم پارکینسون  توسط  دکتر پارکینسون و تعیین علت پارکینسون استفاده از کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون موجب تسهیل روند درمان و توقف سیر بیماری می گردد. گفتاردرمانی پارکینسون، در زمینه بهبود گفتار بیمار و وضوح کلام، بهبود حجم تنفسی و اختلالات بلع همراه با پیشرفت بیماری به صورت تخصصی فعالیت می نماید. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در تهران به صورت حرفه ای به ارائه خدمات گفتاردرمانی پارکینسون در کلینیک و گفتاردرمانی در منزل بیماران می پرازد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

گفتاردرمانی پارکینسون و ارتباطات

متغییرها در ارتباط حرکتی (پویا) رایج هستند. این تغییرات در افرادی که مبتلا به پارکینسون هستند می­توانند در هر سطحی از شرایط اتفاق بیفتد. این تغییرات معمولا پیش می­روند، تغییرها ممکن است بر روی دو عامل کند. جنسی و ارتباط طولانی با شریک­ها، به علاوه ارتباطات با هم نژادها، بچه­ ها و دوستان تاثیر بگذارد.

این مسئله می­تواند شخص را پرخاشگر کرده و شخص احساس کمبود و ضعف کند. از دست دادن نقش به عنوان متکلف هم چنین ممکن است ایجاد کشش (تنش) و خطاهای مالی، به علاوه کمبود خودبینی و احساس ارزش­های خود، برای فرد مبتلا به پارکینسون کند.

سختی­ های ارتباط، افسردگی، و نوسانات خلق، همه­ ی این­ها می­تواند مانع از رسیدن به یک زندگی نرمال شوند. خستگی، خواب پریشان و کمبود علاقه به رابطه­ ی جنسی نیز سبب بر هم زدن تعادل زندگی می­گردند. فهمیدن اطلاعات در مورد شرایط و پیشرفت بیماری باید توسط فرد و خانواده انجام شود.

اگرچه تمام تیم یک نقش را در جهت برقراری و حفظ ارتباطات انجام می­دهند، اما کاردرمانگر با حضور در جلسات درمانی در منزل، به فرد و سایر اعضای خانواده بصیرت لازم در راستای حفظ ارتباطات را می­دهد.

گفتاردرمانی پارکینسون

دستورالعمل­ها:

گفتاردرمانی برای حمایت فرد مبتلا به پارکینسون در بهره بری از حداکثر توانایی ها همراه با فشار پارکینسون روی نقش هایشان و ارتباطشان  توصیه شده است که:

  • ترویج نگهداری نقش­های نرمال و کارهای یکنواخت و روزمره و عادت اجتماعی بواسطه ­ی پیشنهاد دادن و تمرین کردن و اصلاح وظایف.
  • به یادآوردن و دوباره تکرار کردن کارهای یکنواخت شبانه برای کاهش اختلال خواب.
  • انجام یک برنامه ­ی مدیریت خستگی
  • فعالیت بر روی نگرانی­هایی در مورد سلامتی و تندرستی خانواده (شامل روابط جنسی) بدون تاخیر، بواسطه­ ی ارجاع به یک سیستم حمایت خانواده، مشاور و یا پرستارهای با تجربه.

گفتاردرمانی پارکینسون

برای افرادی که در کار تمام و یا پاره وقت هستند، تشخیص پارکینسون سوال­های بسیاری را در ذهن آن­ها ایجاد می­کند. با این حال، با مدیریت صحیح، برخی از مردم می توانند برای چندین سال به کار ادامه دهند.

افشای تشخیص، یک امر بسیار شخصی است و مردم در زمان افشای آن­ها به دلایل مختلف متفاوت­اند. گفتن به یک کارفرما به این معنا نیست که تشخیص فرد یک خبر عمومی و کلی است، اگر چه دادن برخی از اطلاعات به همکاران اغلب به حمایت و کمک بهتر در محل کار منجر می­شود.

اگر داشتن پارکینسون بر سلامت و ایمنی در محل کار تاثیر گذار باشد، کارفرما باید مطلع شود تا بتوانند یک ارزیابی از خطرات انجام دهد. همچنین کارفرمایان باید در مورد هر ناتوانی موثر بر کارمند به منظور ایجاد هر گونه تغییرات معقول مطلع باشند.

نگهداری (حفظ) شغل یک حوزه­ ی روبه رشد برای کاردرمانگران است و افزایش بدنه­ ی تحقیقات نشان می­دهد که تأثیر مثبتی از ورود حرفه­ ای به کار برای افراد مبتلا به اختلالات عصبی پیشرونده وجود دارد.

برای گفتاردرمانی با هدف رسیدگی به مسائل مرتبط با افراد مبتلا به پارکینسون، توصیه می­شود که:

  • حمایت و اطلاعات درباره­ ی طرح­های حفظ کار باید جهت افشای تشخیص ممکن در زمان مناسب برای هرفرد ارائه گردد.
  • کاردرمانگران باید نقش حامی طرفدار کار را اتخاذ نمایند، و درصورت نیاز ارائه دهنده­ی یک لینک بین شخص مبتلا به پارکینسون، محل کار و خدمات دولت از قبیل مشاوران اشتغال ناتوانی و دسترسی به کار گردند.
  • راهنمایی در مورد نقش کارفرما و مسئولیت تحت قانون تبعیض ناتوانی ۲۰۰۵ (دفتر بخش عمومی کار گردند. اطلاعات ۲۰۰۵) داده شود.
  • اگر مشکلات عملی در محل کار تجربه شود، باید بازدید ارزیابی کار بدون تأخیر انجام شود، تا به طور کامل مشکلات کلیدی فیزیکی و شناختی مشخص و منتشر گردد.

توصیه ­ها باید در مورد تنظیمات محل کار، منطقی و مورد نیاز باشد تا فرد مبتلا به پارکینسون به صورت جسمی و شناختی قادر به انجام کار خود باشد، برای مثال تغییرات محتوای نقش، ساعت کار و انتظارات، و غیره.

اگر فرد مبتلا به پارکینسون تصمیم به توقف کار می­گیرد، به لحاظ عاطفی، عملی و تاثیر مالی باید مورد بررسی قرار گیرد و بحث با کارفرمایان، منابع انسانی و / یا اتحادیه ­های کارگری، برای ایجاد مطلوب­ترین شرایط و زمان برگزار شود.

برچسب‌ها:,

گفتاردرمانی و وظایف آن

 گاهی وقت‌ها بیماران علاقمندند تا اساس قانونی یا اصول اخلاق حرفه‌ای حاکم بر حرفه‌های درمانی را بدانند. به‌عنوان‌مثال، بیشتر بیماران با انجمن پزشکی آمریکا (AMA) و ارتباط حرفه‌ای پزشک با آن آشنایی دارند؛ بنابراین، برخی از بیماران با ASHA و ارتباط حرفه‌ای آسیب‌شناس گفتار و زبان با آن آشنایی دارند. گفتاردرمانان شاغل نه فقط باید با مقررات و اصول اخلاقی استانداردهای پذیرفته‌شده‌ی این حرفه آگاه باشد، بلکه باید بیماران را نیز با اصول اساسی و استانداردهای ضروری ASHA آگاه کند تا بیماران به گفتاردرمانی حرفه‌ای و حرفه‌ی درمان اختلالات برقراری ارتباط به‌طورکلی، اعتماد پیدا کنند. مقررات و اصول اخلاقی انجمن گفتاری و شنوایی آمریکا، تجدیدنظر شده‌ی ژانویه‌ی ۲۰۰۳، شامل  یک مقدمه و چهار اصل اخلاقی است. این اصول دامنه‌ی گسترده‌ای از مسئولیت‌های حرفه‌ای گفتاردرمانی و وظایف آن را در بر می‌گیرد، و شامل قوانین مربوط به متخصصان گفتاردرمانی در ارتباط با درمان بیماران، موضوعات پژوهشی، صلاحیت حرفه‌ای، و ارتباط با همکاران و سایر متخصصان است. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان و گفتاردرمانی بزرگسالان به صورت حرفه ای فعالیت می نماید،همچنین در حیطه گفتاردرمانی در منزل در سراسر تهران به ارائه خدمات مشغول می باشد.

علاوه بر مطرح‌کردن مقررات و اصول اخلاقی ASHA با بیماران به‌عنوان وسیله‌ای جهت القا و یا ایجاد اعتماد در روند درمان، گفتاردرمانها می‌توانند نکات برجسته‌ی قوانین مختلف فدرال و ایالتی که روی ارائه‌ی خدمات به بیماران تأثیر می‌گذارند را نیز گزینش کنند. قوانین مدنی متعدد و مربوط به آموزش ویژه، روی ارایه‌ی خدمات به بیماران مبتلا به اختلال در برقراری ارتباط تأثیر می‌گذارند. با وجود این، تعدادی از قوانین گسترده هستند و باید به‌عنوان مکمل، و حتی اساسی برای ارایه‌ی خدمات به بیماران آسیب‌شناسی گفتار و زبان توسط SLP حرفه‌ای موردتوجه قرار گیرند.

وظایف و مقررات گفتاردرمانی

برخی از قوانین گفتاردرمانی و وظایف آن که روی ارایه‌ی خدمات گفتار و زبان به کودکان تأثیر می‌گذارند، در زیر شرح داده می‌شوند:

۱) قانون آموزش برای همه‌ی کودکان معلول (EHA) سال ۱۹۷۵. این نخستین قانون فدرال بود که آموزش همگانی مناسب و رایگان را برای همه‌ی کودکان دچار معلولیت، اجباری ساخته است. بر اساس این قانون، کودکان مورد ارزیابی قرار می‌گیرند، و مشکل آنها به طور واضح و روشن و یا تقریبی شناسایی می‌شود، و کودکان دچار آسیب، به‌عنوان یکی از گروه‌هایی به‌حساب می‌آیند که در این گروه، کودکان تحت تجویز یک برنامه‌ی آموزش انفرادی (IEP) ، از خدمات رایگان و مناسب برخوردار می‌شوند. IEP یک حکم دولت فدرال است که شامل جزئیات اطلاعات ویژه‌ی مربوط به جنبه‌های مختلف خدماتی است که برای کودک در نظر گرفته می‌شود، و شامل وضعیت اختلال کودک، خدمات توصیه شده، میزان زمان لازم برای انجام این خدمات، و سایر اطلاعات مربوط به رسیدگی به این اختلال است.

۲) قانون متمم EHA : برنامه‌هایی برای نوزادان، کودکان نوپا، و پیش‌دبستانی‌ها. این متمم، «الحاقیه‌ی» قوانین شماره‌ی ۹۴ و ۱۴۲ در نظر گرفته شده است تا آموزش همگانی مناسب و رایگان را برای کودکان از تولد تا ۵ سالگی شامل شود. بر اساس این متمم، کودکان ۵-۳ساله، برای خدمات گفتار و زبان، غالباً در مدارس زیر عنوان IEP تحت آموزش قرار می‌گیرند. بااین‌وصف، قوانین شماره‌ی ۹۹ و ۴۵۷، برای کودکان دچار ناتوانی، خدماتی که شامل خدمات و زبان نیز می‌شد، و همچنین برای کودکان از تولد تا 3 سالگی، زیر عنوان برنامه‌ی خدمات  خانوادگی انفرادی (IFSP) ، برنامه‌هایی با نام مداخلات اولیه (EI) ، مقرراتی وضع نمود.

۳) قانون متمم EHA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی (IDEA). این متمم، اجزای اولیه‌ی قانون EHA مربوط به سال ۱۹۷۵ را به طور چشمگیری تغییر داد: a) تغییر نام این قانون به b IDEA) تدارک خدمات حمل‌ونقل . c) وسعت بخشیدن این استحقاق برای کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان دچار آسیب مغزی ناشی از ضربه (TBI) d.) افزودن ابزارهای فناوری کمکی و خدماتی برای کودکان دچار ناتوانی، آن‌گونه که توسط IEP تجویز می‌شود. e) گسترش اقدامات لازم برای کم‌کردن محدودیت‌های محیطی (LRE) ، و آن جنبه از EHA (مربوط به سال ۱۹۷۵) که امکان می‌دهد تا کودکان دارای ناتوانی، حتی‌الامکان در کلاس‌های عادی با کودکان همسن و سال و بدون ناتوانی، آموزش ببینند.

گفتاردرمانی حرفه ای

گفتاردرمانها خدمات مربوط به کودکان را تحت قانون IEP در مدارس ادامه دادند. طبق IEP و به‌موجب این متمّم، کودکان مبتلا به اوتیسم و TBI، مستحق دریافت خدمات گفتار و زبان شدند.

۴) هدف‌های سال ۲۰۰۰: قانون آموزش‌وپرورش ایالات متحده‌ی آمریکا. این قانون یکی از قوانین فراگیر ایالتی است که برای آموزش‌وپرورش در ایالات متحده‌ی آمریکا، هشت هدف را پایه‌گذاری نموده است. هدف‌های موردنظر عبارتند از: a) دوره‌ی آمادگی برای یادگیری. b) افزایش میزان فارغ‌التحصیلی از دبیرستان تا ۹۰٪ c) دستیابی به درجات ۴، ۸ و ۱۲ در آزمون، d) پیشرفت مستمر آموزگاران، e) شهرت و آوازهای ملی در ریاضیات و علوم . f) سوادآموزی بزرگسالان و شایستگی بین‌المللی.g) مدارس عاری از مواد مخدر . h) همکاری والدین و مدرسه. از مزایای این قانون، ادغام کودکان دارای نیازهای ویژه با سایر کودکان در کلاس‌های آموزش عمومی بود. تحت این قانون، گفتاردرمانها رسیدگی به کودکان را هم در کلاس‌های عادی و هم در کلاس‌های مخصوص کودکان دارای نیازهای ویژه، ادامه دادند.

۵) قانون اصلاح مدارس آمریکا:  قانون وظایف گفتادمانی متمم قانون آموزش ابتدایی و دوره‌ی متوسطه‌ی مربوط به سال ۱۹۶۵ بود. این قانون برای اصلاح جنبه‌های مختلف آموزش‌وپرورش که شامل گسترش گروه آموزشی به‌عنوان آموزگار، و حذف گروه‌بندی کودکان بر اساس توانایی بود، بودجه‌ای اختصاص داد.

تحت قانون گفتاردرمانی و وظایف آن،گفتاردرمانها رسیدگی به دانش‌آموزان را هم در کلاس‌های عادی و هم در کلاس‌های مخصوص دانش‌آموزان دارای نیازهای ویژه، ادامه دادند.

۶) قانون متمم IDEA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی. این متمم منجر به گسترش LRE گردید، و ملاحظات ابزارهای فناوری کمکی IEP برای تمام کودکان دچار ناتوانی را بسط و گسترش داد، و خدمات مربوط به تشخیص موقعیت و امکان تحرک را برای کودکان نابینا و یا کودکانی که دچار آسیب‌دیدگی بینایی هستند، و یا سایر کودکانی که دچار آسیب‌دیدگی بینایی هستند، و یا  کودکانی که به این قبیل خدمات نیاز دارند، افزودند. تحت این قانون، گفتاردرمانها طبق IEP ،رسیدگی به این قبیل کودکان را در مدارس ادامه دادند.

۷) قانون هیچ کودکی نباید عقب بماند (NCLB) (قوانین شماره‌ی ۱۰۷ و 110) ، سال 2001.

این قانون تصریح می‌کند که ایالت‌ها باید در مورد تمام دانش‌آموزانی که در مدارس عمومی ثبت‌نام کرده‌اند، حتی دانش‌آموزان دچار ناتوانی، گزارش سالانه‌ی قانع‌کننده‌ای (AYP) ارایه دهند. مدارسی که برای دو سال تحصیلی متوالی، به ارسال AYP برای درصد خاصی از دانش‌آموزان حتّی دانش‌آموزان دچار ناتوانی، موفق نشوند، به نام مدارس «نیازمند اصلاح» قلمداد می‌شوند که برای اصلاح آنها به برنامه‌های منظم و حساب شده‌ای نیازمندیم. این قانون، مدارس را ملزم می‌کند تا به کارایی چند دانش‌آموز در سطح متوسط و یا بالاتر از متوسط نگاه نکنند، بلکه به کارایی تمام دانش‌آموزان نگاه کنند. گفتاردرمانهایی که در مدارس زیر نظر قانون NCLB با دانش‌آموزان کار می‌کنند، باید متخصصان «بسیار صاحب صلاحیت» باشند.

۸) قانونی متمم IDEA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی. این متمم، در قانون موجود، تغییراتی اساسی به وجود آورد. برخی از این تغییرات عبارتند از: a) افزودن مفهوم (بسیار صاحب صلاحیت) برای متخصصان مربوط به آموزش ویژه با قانون NCLB سال ۲۰۰۱ سازگار است. b) تصویب روند کاهش کاغذبازی . c) گسترش این خدمات برای جمعیت‌های متحرک (سیّار). d) سنجش تأثیر قانون تدارک آموزش ابتدایی و متوسطه‌ی مربوط به سال ۱۹۶۵ (ESEA) .e) به‌جای پیروی از تمرکز روی روش درمانی، تغییر تمرکز روی موفقیت دانش‌آموز. تحت این متمم جدید، گفتاردرمانها خدماتشان را در مدارس ادامه می‌دهند.

سایر قوانین نیز روی کار آسیب‌شناسی گفتار و زبان تأثیر می‌گذارند، و باید به‌عنوان پایه‌ی قانونی محکم‌تری برای ایجاد اعتماد در بیماران در روند درمان، برای خدماتی که گفتاردرمانها ارایه می‌دهد، مهم تلقی شوند. این قوانین که عبارتند از: بخش ۵۰۴ از قانون توان‌بخشی سال ۱۹۷۳ و قانون آمریکایی‌های مبتلا به ناتوانی (ADA)، صرف‌نظر از این که آیا IEP و یا IFSP برای بیمار در نظر گرفته شده باشد یا نه صرف‌نظر از این که بیمار در مدرسه باشد یا نه و صرف‌نظر از سن بیمار، حقوق و درمان عادلانه‌ای را جهت خدمت به بیماران، مورد حمایت قرار می‌دهند. اگرچه گفتاردرمانی ممکن است نتواند تمامی جنبه‌های قوانینی را که روی ارائه‌ی خدمات گفتار و زبان به بیماران تأثیر می‌گذارند، به طور کامل تفسیر کند، ولی مهم است که متخصصان گفتاردرمانی نه‌تنها وجود و هدف این قوانین را بدانند، بلکه مهم است که بیمار و یا مراقب بیمار را با حقوق قانونی بیمار آشنا کنند.

با آگاه ساختن بیماران نسبت به قوانین حاکم بر خدمات گفتار و زبان، این امید وجود دارد که بیماران هم این قوانین را بهتر بدانند و هم با علاقه‌ی بیشتری، نیازهای گفتار و زبان خود را به آسیب‌شناس گفتار و زبان واگذار نمایند.  ASHA  در مورد نقش‌ها و مسئولیت‌های آسیب‌شناس گفتار و زبان شاغل در مدرسه، کتابچه‌ی راهنمایی منتشر کرده است که حاوی اطلاعات زیادتری درباره‌ی بیشتر قوانینی است که در اینجا مورد تأكيد قرار گرفته‌اند. گفتاردرمان ها، به‌ویژه آنانی را که در مدارس کار می‌کنند، تشویق می‌کنیم تا به‌منظور حمایت بیشتر در ایجاد اعتماد در بیمار در روند درمان، بارها به این کتابچه‌ی راهنما مراجعه کنند.

هنگامی که گفتاردرمان در روند درمان در بیمار اعتماد ایجاد کرد، این اعتماد باید در سرتاسر درمان بیمار ادامه داشته باشد و پرورش داده شود. غالباً متخصصان کاملاً آموزش‌دیده و مرتّب و منظّم که به پیشرفت و آسایش بیمارشان علاقه‌مند باشند، و روش‌هایی جهت انتقال این اطلاعات به بیمارانشان داشته باشند، اعتماد در روند درمان را تداوم می‌بخشند.

 

نتیجه‌گیری:

گفتاردرمانی به‌عنوان یکی از شاخه‌های مهم توانبخشی، نقش حیاتی در تشخیص، پیشگیری و درمان اختلالات گفتاری، زبانی، صوتی و بلع دارد. گفتاردرمانگران با رعایت اصول اخلاقی و استانداردهای حرفه‌ای، به بهبود کیفیت زندگی افراد در تمامی سنین کمک می‌کنند. آگاهی از وظایف و مسئولیت‌های این حرفه، به بیماران و خانواده‌ها اطمینان می‌دهد که خدمات درمانی با کیفیت و مطابق با استانداردهای بین‌المللی دریافت می‌کنند

 

سوالات متداول:

1-چه تفاوتی بین گفتاردرمانی برای کودکان و بزرگسالان وجود دارد؟
در کودکان، تمرکز بر توسعهٔ مهارت‌های زبانی و گفتاری است، در حالی که در بزرگسالان، تمرکز بر بازیابی یا بهبود مهارت‌های از دست رفته به دلیل آسیب یا بیماری است.

2-آیا گفتاردرمانی در منزل مؤثر است؟
بله، درمان در محیط آشنا و راحت منزل می‌تواند اثربخشی تمرینات را افزایش دهد، به‌ویژه برای کودکانی که در محیط‌های جدید احساس ناراحتی می‌کنند.

 

برچسب‌ها:

لکنت زبان ناگهانی کودکان دو سه چهار پنج ساله

لکنت زبان از اختلالات گفتار در سنین پیش از دبستان می باشد که می تواند به صورت لکنت زبان ناگهانی کودکان یا تدریجی نمایان شود. گفتاردرمانی لکنت در زمینه تعیین شدت اختلال و درمان لکنت زبان در کودکان فعالیت می نماید.   دکتر لکنت با بررسی گفتار کودکان سه تا پنج ساله مبتلا به لکنت زبان و تشخیص مشکلات مرتبط با لکنت به طراحی بهترین روش درمانی برای آنان می پردازد. با توجه به این نکته که لکنت زبان کودکان یک اختلال چند وجهی می باشد توجه به تمام جنبه های درمانی نظیر روانشناسی و کنترل اضطراب، گفتاردرمانی لکنت زبان و درمان های حسی حرکتی در بهبود لکنت زبان ناگهانی در کودکان مهم و موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی لکنت زبان دکتر صابر با دارا بودن امکانات پیشرفته و روز دنیا در کنار تیم متخصصان توانمند خود بهترین نتیجه درمانی را در درمان لکنت زبان کودکان بدست می آورند.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

علل لکنت در کودکان 2ساله و 3ساله

  • به نظر می­رسد لکنت در بسیاری از افراد اساس ژنتیکی دارد. اگرچه مطالعات دوقلوها و به فرزندخواندگی تایید کردند که ژن­ها باید با عوامل محیطی تعامل داشته باشند تا لکنت ظاهر شود.
  • تحقیقات جدید مشخص کرد در برخی افراد برخی ژن­ها مربوط به لکنت هستند.
  • ممکن است سبب­شناسی لکنت برای برخی لکنتی­ها عوامل مادرزادی باشد. این موارد ممکن است شامل ضربه فیزیکی در هنگام تولد یا رحم، فلج مغزی، عقب­ماندگی و موقعیت­های پر استرس احساسی باشد.
  • پسران تا حدودی بیش از دختران شروع به لکنت کردن می­کنند، اما احتمال بهبودی دختران بیشتر است، بنابراین در سن مدرسه و پس از آن، پسرانی که لکنت می­کنند بسیار بیش­تر از دختران هستند.
  • لکنت ابتدای دوران کودکی ممکن است موقت باشد که در آن کودک به طور طبیعی بدون درمان یا با حداقل درمان، طی 18 ماه بهبود می­یابد و یا ممکن است با ثبات باشد که اگر در آن کودک درمان نشود، سه سال یا بیش­تر لکنت خواهد کرد.
  • به نظر می­رسد لکنت موقت و با ثبات نتیجه یک عامل ژنتیک شایع باشد (یک ژن تنها یا چندین ژن) اما احتمالا حالت با ثبات لکنت عوامل ژنتیکی اضافه­ای دارد که از بهبودی جلوگیری می­کند.
  • به نظر می­رسد بهبودی طبیعی از لکنت با عوامل زیر مرتبط باشد: (a) نمرات خوب در آزمون­های واج­شناختی، زبان و مهارت­های غیر کلامی؛ (b) نداشتن سابقه خانوادگی لکنت یا اعضای خانواده که بهبودی طبیعی از لکنت را داشته باشند، (c) سن کم شروع لکنت و (d) دختر بودن.
  • مطالعات تصویربرداری مغز بزرگسالانی که لکنت می­کنند ناهنجاری­های مختلفی در حین صحبت کردن و به خصوص در حین لکنت را نشان داده است. یک ناهنجاری فعالیت بیش از حد نواحی سمت راست مغز که با ساختارهای گفتار و زبان نیم کره چپ همولوگ هستند و معمولا توسط غیر لکنتی­ها استفاده می­شود. یک ناهنجاری دیگر عدم فعالیت در قشر شنیداری چپ است.
  • تفاوت­های نوروآناتومیک مشاهده شده با تصویربرداری مغز شامل (a) ناهنجاری­ها در پلانوم تمپورال (مربوط به پردازش شنیداری) و در جایروس (نواحی بالا آمده روی سطح مغز) در نواحی گفتار و زبان و (b) مسیرهای کم تراکم فیبر متصل­کننده نواحی درک، تصمیم­گیری و اجرای گفتاری می­باشد.
  • به دست آوردن روانی کوتاه و بلندمدت در لکنتی­ها همراه با کاهش در فعالیت­های نیم کره راست و افزایش در فعالیت مناطق گفتار، زبان و شنیداری نیم کره چپ می­باشد.
  • در تکالیف پردازش حسی، لکنتی­ها پردازش با دقت کم­تر و کندتر دارند. به خصوص برای محرک شنیداری و عدم غالب بودن نیم کره چپ برای پردازش.
  • بزرگ­ترین نقص­های عملکرد هنگامی که محرک پیچیده زبانی استفاده می­شود، رخ می­دهد.
  • پوشاندن گوش و دیگر تغییرات در بازخورد شنیداری روانی موقت ایجاد می­کند که این موضوع پیشنهاد می­دهد که نابهنجاری­ها، نقص­ها یا تاخیرها در بازخورد شنیداری ممکن است به لکنت مربوط باشد.
  • در تکالیف کنترل حسی- حرکتی، لکنتی­ها زمان­های واکنش کندتری را نشان می­دهند به خصوص هنگامی که محرک از لحاظ زبانی پیچیده است. لکنتی­ها هنگامی که تکالیف حرکتی متوالی و تکالیف شنیداری- حرکتی را انجام می­دهند، کندتر و کم دقت­تر هستند و غالب بودن نیم کره چپشان کمتر است.
  • هنگامی که بار زبانی بیش­تر است سیستم حرکتی گفتار لکنتی­ها تغییرپذیرتر است؛ بار زبانی بیش­تر هم چنین با لکنت بیش­تر در ارتباط است.
  • به نظر نمی­رسد لکنتی­ها از غیر لکنتی­ها عصبی­تر باشند اما شواهدی وجود دارد که هنگام بالا بودن سطح تحریک خودکار آن­ها، احتمال رخ دادن لکنت بیش­تر است.
  • به نظر می­رسد که لکنتی­های کودک و بزرگسال به عنوان یک گروه، طبع حساس­تری دارند. ممکن است این حساسیت با فشار فیزیکی بیش­تر در عضلات گفتاری برای برخی افراد همراه باشد.

اضطراب و تحریک خودکار (اتونومیک) و لکنت ناگهانی

شنوندگان معمولی ممکن است فکر کنند که مردم به دلیل این که عصبی هستند لکنت ناگهانی می‌کنند. دانشمندان، بر اساس همین تصور، از لغاتی همچون «اضطراب»، «تحریک خودکار»، و «احساس منفی» برای مشخص‌کردن حالت‌های احساسی که ممکن است باعث لکنت شوند یا آن را همراه کنند، استفاده می‌کردند. واژه کلی «اضطراب» به طور کل حالتی از نگرانی هوشیارانه درباره رویدادی در آینده را توصیف می‌کند. هنگامی که واژه «تحریک خودکار» به روشی مشابه استفاده می‌شود، نشان‌دهنده فعال‌شدن سیستم عصبی سمپاتیک می‌باشد که بدن را برای فعالیتی همچون مبارزه با پاسخ مبارزه‌ای آماده می‌کند. تحقیق درباره اضطراب و لکنت بیش از ۵۰ سال است که ادامه دارد. اخیراً، بلاداستین و راتنر بیش از ۱۲ مطالعه که لکنتی‌ها و غیر لکنتی‌ها را با اندازه‌گیری‌های مختلف از اضطراب مقایسه می‌کرد، بازبینی کردند و دریافتند که بیش از نیمی از مطالعات تفاوتی را مشخص نمی‌کنند. هرچند، تعداد زیادی از آن‌ها فهمیده‌اند که لکنتی‌ها در برخی اندازه‌گیری‌ها عصبی تر هستند. ممکن است زیرمجموعه‌ای از لکنتی‌ها باشند که عصبی تر هستند و مطالعاتی که اتفاقاً افراد بیش‌تری از این زیرمجموعه را در مطالعه‌شان داشته‌اند گروه لکنتی را عصبی تر می‌یابند. شکی نیست که برخی از مطالعات اضطراب اجتماعی ممکن است این واقعیت را منعکس کند که سال‌های لکنت ممکن است باعث شود فردی که لکنت می‌کند در موقعیت‌های اجتماعی عصبی تر باشد.

به طور خلاصه، تحقیقات نشان داده‌اند سطوح بالای اضطراب که به‌وسیله خطر شوک الکتریکی ایجاد می‌شود، می‌تواند در گویندگان معمولی رفتارهای مشابه لکنت ناگهانی ایجاد کند. علاوه بر این، شواهدی وجود دارد که تغییرات در فیزیولوژی مربوط به گفتار تحت شرایطی از اضطراب در لکنتی‌ها رخ می‌دهد اما در غیر لکنتی‌ها رخ نمی‌دهد. در نهایت، چندین مطالعه که از اندازه‌گیری‌های فیزیولوژیک اضطراب استفاده می‌کرده‌اند نشان داده‌اند که لکنتی‌ها و غیر لکنتی‌ها اضطراب برابری دارند اما تنها لکنتی‌ها تأثیرات را در گفتارشان به‌صورت افزایش ناروانی نشان دادند.

لکنت زبان ناگهانی و اضطراب

بسیاری از ما که با کودکانی که لکنت می‌کنند کار می‌کنیم اغلب از والدین می‌شنویم که کودکان بسیار حساس است. پیش از سؤال پرسیدن، این والدین اغلب می‌گویند که حتی قبل از شروع لکنت، کودک به‌راحتی از تغییرات در زندگی روزمره‌اش ناراحت می‌شده یا با غریبه‌ها نسبت به نزدیکانش خجالتی تر بوده. این ویژگی‌های احساسی و رفتاری ممکن است بخشی از فیزیولوژی به ارث رسیده کودک یا طبع باشد. به نظر می‌رسد برخی کودکان با طبع‌های حساس یا کم رو متولد شده باشند به‌احتمال زیاد به افراد و موقعیت‌های جدید با افزایش تنش عضلات و نشانه‌های فیزیولوژیک استرس، واکنش نشان می‌دهند.

در کتاب عالی بروتن و شومیکر به نام اصلاح لکنت ، تصویر اولیه مهمی از لکنت، طبع و اضطراب ارائه شده است. به‌جای استفاده از واژه «طبع»، آن‌ها به «تفاوت‌های افراد در شرطی شدن و بازفعالی خودکار» اشاره کرده‌اند. آن‌ها پیشنهاد دادند که برخی افراد پیش‌زمینه لکنت را دارند چرا که آن‌ها تحت شرایط پراسترس به طور اساسی احتمال بیش‌تری برای عدم موفقیت گفتاری دارند. علاوه بر این، به نظر می‌رسد این افراد هم چنین بیش‌تر شرطی هستند که این احتمال را بیش‌تر می‌کند که عدم موفقیت‌های اولیه تحت‌فشار به رفتارهای لکنت که بسیار آموزشی هستند، افزایش یابد.

لکنت زبان ناگهانی در کودک سه ساله

برای مثال، یک طبع باز فعال ممکن است موجب افزایش تنش فیزیکی در یک کودک گردد. هنگامی که او ناروان است و بنابراین یک چرخه یادگیری از ناروانی منجر به ناروانی‌های شدیدتر می‌شود که در نهایت منجر به لکنت مزمن می‌شود. از سوی دیگر، یک طبع آرام در کودکی که میزان ناروان است، ممکن است به او اجازه دهد تا آرام بماند، به ناروانی توجه نکند و بنابراین آغازین را گسترش ندهد.

داده‌ها در مورد میزان حساسیت افرادی که لکنت می‌کنند ناچیز است اما آن چه که موجود است مطالعات پرسش‌نامه‌ای نشانه‌هایی یافته‌اند که بزرگسالان و کودکانی که لکنت می‌کنند هر دو نسبت به‌غیر لکنتی‌ها حساس‌تر هستند. این موضوع حداقل با یک مطالعه از اندازه‌گیری فیزیولوژیک حساسیت تأیید شده است.

با دردست‌داشتن این مدرک که حداقل برخی افرادی که لکنت می‌کنند طبع‌های حساس‌تری دارند، احتیاج داریم بپرسیم که چگونه ممکن است این موضوع به‌وسیله احساس از اختلال روانی ابهام‌زدایی کند. روان‌شناس‌هایی که طبع را مطالعه می‌کنند بادقت به تنظیم و بیان احساس در افرادی که طبع‌های حساس دارند نگاه کردند. شاهد خوبی از مطالعات بیماران طبیعی و بیمارانی که مغزشان آسیب‌دیده وجود دارد که تنظیم احساس یک عملکرد یک‌طرفه شده است. به نظر می‌رسد احساساتی که توسط نیم کره چپ تنظیم می‌شود رفتارهایی همچون نزدیک شدن، اکتشاف و عمل را تحریک می‌کند درحالی‌که احساساتی که توسط نیم کره راست تنظیم می‌شود رفتارهایی همچون اجتناب، کناره‌گیری و توقف عمل را تحریک می‌کند. مطالعات فعالیت الکتریکی در مغز نشان می‌دهد افرادی که طبع‌های حساسی دارند نیم کره راستشان برای رفتارهای احساسی غالب است. این موضوع به این معناست که اگر لکنتی‌ها به‌عنوان یک گروه از لحاظ خلق‌وخو واکنشی باشند، ممکن است آن‌ها به‌صورت مادرزادی گرایش به سمت رفتارهایی داشته باشند که توسط احساسات نیم کره راست تحریک می‌شوند – اجتناب، کناره‌گیری و توقف عمل.

چگونگی تأثیر این موضوع بر گفتار هنوز مشخص نیست، اما وبستر (b 1993) حدس زد هنگامی که افرادی که لکنت می‌کنند از لحاظ احساسی تحریک شوند، در آن موقع تمایلات نیم کره راست، مانند اجتناب و کناره‌گیری، می‌تواند با دخالت کردن در طرح‌ریزی و آغاز گفتار بر SMAهای نیم کره چپ آن‌ها تأثیر بگذارد. حدس من درباره رابطه بین احساس و لکنت این است که یک جنبه مهم از غالب بودن نیم کره راست، یعنی رفتارهای احساسی، توقف رفتار در جریان می‌باشد. این پدیده به‌خوبی توسط جفری گری (۱۹۸۷) توضیح داده شده است، روان‌شناسی که پاسخ سیستم عصبی مرکزی به استرس را مطالعه می‌کرد. او پیشنهاد می‌دهد زمانی که فردی ترس یا ناکامی را تجربه می‌کند یک سیستم بازدارنده رفتاری در مغز سه نوع متفاوت از رفتار را افزایش می‌دهد (a) ثابت نگه‌داشتن که شامل انقباضات عضلانی گسترده می‌باشد که تنش و عدم تحرک بی‌صدا را ایجاد می‌کند؛ (b) فرار؛ یا (c) اجتناب. امکان دارد که چنین رفتارهایی هم با رفتارهای اصلی (تکرار، کشیده گویی و قفل) و هم رفتارهای ثانویه (فرار و اجتناب) در گفتار آشکار شوند.

لکنت زبان ناگهانی در کودکان سه ساله

ممکن است یافته‌های کاگان، رزنیک و اسنیدمن حمایت غیر مستقیمی برای این احتمال باشد که کودکان حساس‌تر واکنش دهی‌شان را با ایجاد سطوح بالاتر از فشار فیزیکی، به‌خصوص در عضلات حنجره، هنگامی که در موقعیت‌های ناآشنا یا تهدیدکننده صحبت می‌کنند، آشکار سازند. من حدس می‌زنم برخی کودکانی که هم حساس هستند و هم سیستم‌های حرکتی گفتار شکننده‌ای دارند ممکن است به ناروانی‌های تکراری اولیه با افزایش فشار به‌خصوص در ناحیه حنجره پاسخ دهند. ممکن است این فشار بعدها با ایجاد تکرارها، کشیده گویی‌ها و قفل‌هایی که به طور ناگهانی خاتمه می‌یابند و در بسیاری از کودکان هنگامی که لکنت تثبیت می‌شود، ایجاد می‌شوند، گفتار را مختل کند. سایر کودکانی که حساسیت بالایی دارند و زمینه داشتن شکست‌های گفتاری حرکتی را دارند ممکن است ناروانی‌هایشان را با کشیده گویی‌ها و قفل‌های همراه با تنش در پاسخ به موقعیت‌های دشوار احساسی شروع کنند. چند ژنی بودن افرادی که لکنت می‌کنند و منحصربه‌فرد بودن الگوی لکنتشان در بخش‌های پیشروی فصل بعد در مورد عوامل رشدی و یادگیری بیش‌تر موردبحث قرار خواهد گرفت.

مطالعات تصویربرداری مغز فعالیت زیاد در حین لکنت در منطقه‌ای به نام اینسولا سمت راست و قشر سینگولیت قدامی را نشان داد است. هر دوی این نواحی ارتباطات محکمی با آمیگدالا دارند که در حالت ترس یک ساختار عمده است. احتمال دارد که برخی از فعالیت‌های نیم کره راست در حین لکنت کردن تشدید شوند و در حین روانی تنظیم شده کاهش یابد که ممکن است تحریک احساسی منفی را منعکس کند. دلیل من این است که اولاً بسیاری از مطالعات که برای این مطلب مرور شدند پیشنهاد می‌دهند که تصمیم‌گیری و تولید گفتاری لکنتی‌ها در مناطق همولوگ بروکا، ورنیکه و نواحی به هم‌پیوند دهنده در نیم کره راست متمرکز شده است. ثانیاً، احساساتی که در انسان در نیم کره راست مغز یک‌طرفه شده است، احساساتی هستند که مربوط به ترس هستند – اجتناب، فرار و توقف رفتار در جریان.

ثالثاً، به دلیل این که احساسات قوی تمایل به تسلط داشتن بر پردازش‌های عصبی در نواحی مجاور دارند، ممکن است این احساسات پردازش گفتاری در جریان را به روش‌های همانند آن چه که بر همه رفتارها اثر می‌گذارند، شامل رفتارهای اجتنابی، رفتارهای فرار و قفل‌ها، مختل کنند. بخشی که شما به‌تازگی خواندید – در مورد احساسات و لکنت – پیشنهاد می‌دهد که احساسات نقش مهمی در پیشرفت لکنت ایفا می‌کند. در برخی موارد هم چنین ممکن است لکنت در علت آن‌ها نیز نقش داشته باشد. لازم است همه این اطلاعات در کنار یکدیگر در یک تعریف متحد قرار داده شود تا دقیق‌تر توضیح دهد چگونه احساس بر لکنت تأثیر می‌گذارد (و برعکس)، و همین‌طور این که افراد چگونه ممکن است در این جنبه متفاوت باشند. برخی جنبه‌های دیدگاه یکپارچه از لکنت و احساسات در مدل ارائه شده توسط والدن و همکارانش (۲۰۱۲) پیشنهاد شده است. هرچند دیدگاه آن‌ها (مدل دوگانه تنش حساسیت لکنت) متغیرهای احساسی و متغیرهای گفتار – زبان هر دو را در بر می‌گیرد، اما من تنها آن چه که آن‌ها درباره احساسات فرض کرده‌اند را توضیح خواهم داد. آن‌ها پیشنهاد می‌دهند کودکانی که لکنت می‌کنند ممکن است پیش‌زمینه‌های اساسی (حساسیت‌ها) که آن‌ها را نسبت به محرک جدید بسیار حساس می‌سازد، داشته باشند. این پیش‌زمینه‌ها در بن پیش‌زمینه‌ها در کودکان مختلف بیش‌تر یا کم‌تر خواهد بود. برای این که پیش‌زمینه فعال شود کودک باید با تعدادی استرس محیطی برخورد کند؛ بنابراین، ممکن است کودک بر اساس استرسی که تجربه می‌کند و درجه پیش‌زمینه‌ای که دارد کم‌وبیش در هر موقعیتی لکنت کند. محرکی که کودک در این مورد به آن واکنش نشان می‌دهد تجربه داشتن برخی مشکلات در صحبت‌کردن است (ناروانی یا سایر اختلالات گفتاری). واکنش احساسی کودک به مشکل، در یک الگوی چرخه‌ای مشکل را افزایش خواهد داد. البته، هر کودکی پیش‌زمینه‌های دیگری همچون نقص‌های زبان یا گفتار که با حساسیت‌های احساسی تعامل می‌کنند را خواهد داشت.

امید است که تحقیقات آینده شواهدی را برای حمایت این فرضیه‌ها و سایر دیدگاه‌های تئوری در مورد لکنت، ارائه خواهد کرد. لازم است که چارچوب‌های تئوری جدید تعریف‌هایی از این که چگونه ممکن است احساس بر بهبودی از لکنت تأثیر بگذارد را شامل شوند – به‌وسیله درمان با بهبودی طبیعی – و پیشنهاد دهند که آیا بهبودی می‌تواند با درمان احساسات همراه با رفتارهای لکنت پیشرفت کند یا خیر. مثالی از تحقیق جدید که به ساختن مدل‌های ارتباطی بین لکنت و احساس کمک خواهد کرد، تحقیق کنگ در مورد ژن‌های مربوط به لکنت است که پیش‌تر در این فصل توضیح داده شد. این کار ژنی را مشخص کرد (GNPTG) که هم با کنترل حرکتی و هم با تنظیم احساسی در ارتباط است. بررسی در مورد چگونگی پاسخ افراد دارای این ژن به درمان و این که چگونه ممکن است درمان برای بهتر کردن اثر این ژن تنظیم شود، گامی بسیار مهم روبه‌جلو است.

البته، مدل‌های نظری تکمیلی لکنت باید تمام عوامل اساسی توضیح داده شده در این متن را در بر بگیرد – نه‌تنها ژنتیک و احساس (بلکه ساختار و عملکرد مغز، پردازش حسی، کنترل حسی – حرکتی و زبان. به‌علاوه، عوامل رشدی و محیطی نیز باید شامل شود.)

 

سوالات متداول:

1-تفاوت لکنت طبیعی و پاتولوژیک در کودکان ۲ تا ۵ سال چیست؟
لکنت طبیعی معمولاً کمتر از ۶ ماه طول می‌کشد، بدون تنش عضلانی است و کودک از آن آگاه نیست. در لکنت پاتولوژیک، کودک کلمات را می‌کشد یا از صحبت اجتناب می‌کند.

2-آیا لکنت ناگهانی در این سنین نیاز به گفتاردرمانی دارد؟
اگر لکنت بیش از ۶ ماه ادامه یابد، همراه با قفل شدن کلمات یا لرزش فک باشد، مراجعه به گفتاردرمانگر ضروری است.

برچسب‌ها: