لکنت در ابتدا پیچیده و مرموز به نظر میآید اما قسمت اعظم آن به ماهیت انسان بستگی دارد و با دقت در تجارب شخصی میتوان آن را بخوبی فهمید. وقفه در گفتار، تکرار ابتدای کلمات، پرفشار گویی و… از علائم لکنت زبان در کودکان می باشد. درمان صحیح و اصولی لکنت نیازمند بررسی دقیق علل لکنت زبان و گفتاردرمانی لکنت به صورت تخصصی دارد. گفتاردرمانی لکنت زباندر کنار کاردرمانی مهارت های پردازش اطلاعات موجب تسریع روند درمان و بهبود پایدارتر در کودکان می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
لکنت زبان چیست
از برخی جهات، لكنت شبیه مشکلی است که شما ممکن است با اتومبیلتان داشته باشید. تصور کنید اتومبیلی داشتید که ناگهان در هنگام رانندگی در ترافیک متوقف میشود. گاهی اوقات هنگامی که میخواهید از پشت چراغ قرمز حرکت کنید به جلو میپرد و سر و صدایش بالا میرود. زمانی دیگر ممکن است دنده خلاصی گیر کند و موتور به سرعت کار کند اما چرخها نچرخند. حتی زمانی دیگر ممکن است ترمزها خود بخود گیر کنند و تا زمانی که شما چندین مرتبه روی پدال نکوبید رها نشوند.
این وضعیت را با آنچه «اصل» رفتار لکنت است، مقایسه کنید. لکنت با توقف هایی که بسامد وقوع و /یا دیرش آنها بطور نابهنجاری بالاست، مشخص میشود. این توقفها معمولاً به صورت (الف) تکرار صداها، هجاها یا کلمات تک هجایی؛ (ب) کشیدهگویی صداها و یا (ج) «انسداد» یا «قفل» جریان هوا یا صداسازی در حین گفتار نمود پیدا میکنند.
باز میگردیم به مثال اتومبیل: پس از اینکه شما چندین مرتبه مشکلاتی با اتومبیلتان داشتید، احتمالاً راهکارهای مواجهه با آنها را به منظور راهاندازی مجدد اتومبیل خواهید آموخت. ممکن است اگر بهجلو بپرد و صدا کند، محکمتر بر پدال گاز فشار دهید تا تلاش کنید که سرعت آن را بیشتر کنید و به همین صورت، افرادی که لکنت میکنند معمولاً به تکرارها، کشیدهگوییها یا قفلهایشان با تلاش بیشتر برای بیرون انداختن کلمات از دهان ، یا استفاده از صداها ، کلمات یا حرکات اضافه در تلاش برای «رهایی از گیر» یا جلوگیری از گیر کردن، واکنش نشان میدهند.
اگر مشکل اتومبیل شما برای چند روز یا بیشتر باقی بماند، احتمالاً احساسات بدی در مورد آن خواهید داشت. اولین مرتبه که این اتفاق میافتد، تعجب خواهید کرد. سپس، هنگامیکه این اتفاق بیشتر و بیشتر رخ میدهد، تعجب جایش را به سرخوردگی میدهد. اگر اتومبیل شما متناوباً در میان ترافیک خاموش کند و نزدیک باشد که سایر رانندگان به شما بزنند و شروع به داد زدن کنند، شما شروع به پیشبینی مشکلات خواهید کرد و میترسید از اینکه هر وقت شما اتومبیل را میرانید، این اتفاقات بیفتد.
کودکی که شروع به لکنت میکند، بسیاری از این احساسات را تجربه میکند. تعجب سرخوردگی، شرم و ترس. این احساسات – در ترکیب با مشکلی که کودک در صحبت کردن دارد- ممکن است باعث شود که فرد لکنتی خود را در مدرسه، موقعیتهای اجتماعی و کار محدود کند.
ممکن است این همانند واکنش شما به آن اتومبیل مشکلساز باشد. پس از اینکه اتومبیلتان چندین مرتبه شما را در ترافیک گذاشت، احتمالاً شما در تعمیرگاه رهایش میکنید و پیاده میروید یا تنها در خانه میمانید. جنبه دیگری از توصیف لكنت شامل مشخص کردن هر آنچه که لکنت نیست، میباشد. برای مثال، میبایست بین رفتارهای لکنت که به تازگی توصیف شد و مکثهای طبیعی، تمایز قایل شد. کودکانی که گفتار و زبانشان به طور طبیعی رشد میکند، اغلب تكرارها، بازبینیها و مکثهایی را نشان میدهند که لکنت نیستند. تکرارهای کوتاه، بازبینیها و مکثهای موجود در گفتار بیشتر بزرگسالان غیرلکنتی زمانی که عجله میکنند یا (از حرف خود) مطمئن نیستند نیز، همینطور است. فصل ۷ تفاوتهای بین ناروانی طبیعی و لکنت را با جزئیات بیشتر شرح میدهد تا شما را برای تکلیف تشخیص افتراقی لکنت در کودکان آماده کند.
بین لکنت و سایر اختلالات روانی شناخته شده نیز، میبایست تمایز گذاشته شود. ناروانی ناشی از آسیب مغزی یا بیماری یا ضربه روانی با لکنتی که در کودکی آغاز میشود متفاوت است. به علاوه، لکنت با تندگویی متفاوت است که یکی دیگر از اختلالات روانی است که شامل گفتار سریع و تحریف شده است و من دربارهاش در فصل ۱۵ صحبت خواهم کرد. شاید درمان این اختلالات تا اندازهای متفاوت باشد، هرچند برخی از تکنیکهایی که درمانگران برای لکنت استفاده میکنند برای سایر اختلالات روانی نیز مفید هستند.
یک دهه پیش، WHO طبقه بندی اش را به دسته بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت (ICF) تغییر داد. (WHO 2001) در پاراگرافهای بعدی،روشهایی را که ممکن است در آنها ایـن سیستم برای لکنت به کار برده شود،پیشنهاد خواهم کرد.
طبقه بندی با «عملکرد و ناتوانی » آغاز میشود که در آن ساختارهای بدن و عملکردهای بـدن در نظر گرفته میشوند.ساختارهایی که در لكنـت اختلال کارکردی دارند، همانطور که مطالعات تصویربرداری مغزی نشان داده است،ساختارهای قشری و زیر قشری، مانند مسیرهای ماده سفید که ممکن است برای هماهنگی طرحریزی، اجرا و بازخورد حسی برای گفتار ضروری باشند، هستند. عملکردهایی که در لکنت متفاوت هستند وقفههایی در جریان گفتار هستند که اختلال را مشخص میکنند. سیستم ICF زمانی که «فعالیت و مشارکت در نظر گرفته شوند، مفیدتر میشود. ممکن اسـت افرادی که لکنت میکنند کم و بیش در دو حوزهی ICF شامل «سخنرانی» و «مکالمه» مشکل داشـته باشند. اینها حیطههایی هستند که لکنت در آنها مورد توجه است.همچنین ممكـن اسـت حـوزهی سوم ، یعنی «تعاملات بین فردی» هم، تحت تأثیر قرار گیرد، اگر که سخنرانی و مکالمه به میزانی توسط لكنت محدود شوند بطوریکه شخصی که لکنت میکند از صحبت کردن با دیگران خـودداری کند.
یک قسمت جدید و مهم از آخرین سیستم ICF «عوامل بافتی» نام دارد. یک جز از این قسمت «محیط» است. این بخش بویژه مربوط به افرادی است که به دلیل اینکه مردم در محیط ممکن اسـت دامنهای از غیرپشتیبان (برای مثال، خانهای که در آن استرس زیاد است یا همکلاسیهایی که کودکی را اذیت میکنند) تا بسیار پشتیبان (برای مثال، خانوادهای که کودک را میپذیرد و مشارکتش را ترغیب میکند) داشته باشند، لکنت میکنند.همچنین در زیر «عوامـل بـافتی» طبقه «عوامل شخصی» قرار دارد. اینها خصوصیتهای شخصی است که لکنت میکند. منش و شخصیت او.
تأثیر عوامل محیطی و فردی را بر روی دو نفر که لکنت میکنند، در نظر بگیرید. نفر اول ، جک ولچ، مدیر عامل موفق سابق شرکت جنرال الکتریک است که کتاب «جک؛رک و پوستکنده» را نوشته است. بدون شک طبع جسور او و پذیرش اولیه لکنتش توسط خانواده اش در کمک به موفقیتش در دنیای پرفشار هیاتهای رئیسه ، مهم بوده است. از سنین کم، ولج اجازه نمیداد لکنت در مسیر اهدافش قرار بگیرد. در مقابل ، بازیگر جیمز ارل جونز ، در آغاز به لکنتش به روش بسیار متفاوتی واکنش نشان داد. زمانی که ۶ ساله بود بسیار از لکنتش معذب بود، او وانمود میکرد که لال است بنابراین او نمیبایست صحبت میکرد. تنها مدتی بعد، با حمایت فردی در محیطش – معلم انگلیسی دبیرستان – شروع به یادگیری این کرد که میتواند با مواجهشدن با موفقیتهای دشوار و تمرین خواندن با صدای بلند در مقابل شنوندگان ، بر لكنتش غلبه کند.
دو مثال دیگری که به ذهن میآید – مردانی که از کودکی به شدت لکنت میکردند اما تحصیلات دانشگاهی عالی به دست آوردند، در شغلشان بسیار موفق بودند و از سرمایهشان برای کمک به دیگران استفاده میکردند. یکی از آنها مالكولم فريسر، کسی که بنیانگذار مشترک انجمن ملی لوازم یدکی خودرو بود و انجمن لکنت آمریکا را ایجاد کرد. دیگری والتر اننبرگ، کسی است که مؤسسه رسانه را تأسیس کرد و بعدها مؤسسه اننبرگ که یک سازمان عظیم انسان دوستانه بود را تؤسیس کرد.
در همه چهار مورد، ممکن است عملکردشان آسیب دیده باشد اما عوامل محیطی و شخصی، آنها را قادر ساخت تا بر محدودیتهای بالقوه در حیطههای سخنرانی و تعاملات بین فردی غلبه کنند. شما میتوانید در این سیستم طبقهبندی ببینید که چرا درمانگران نقش حیاتی را در زندگی کودکان و بزرگسالانی که لکنت میکنند ، بازی میکنند.
آنها میتوانند با کمککردن به خانوادهها، معلمان و تمام مدارس بر عوامل محیطی تأثیر بگذارند تا حامی افرادی که لکنت میکنند و تسهیل کننده افزایش روانی آنها باشند. و آنها میتوانند خصلتهای فردی هر مراجع را با مشاورهدادن، گوش دادن زیرکانه، آموزش و اهمیت دادن بسازند.
لکنت و رفتارهای آن
پیش از اینکه به طور عمیقتر واقعیتهای پایه در مورد لکنت را بررسی کنم،علاقهمندم تا مروری کوتاه بر جنبه فردی مشکل داشته باشم. ممکن است برخی از شما هرگز دوستی که لکنتی بوده نداشته اید یا هرگز برای درمان یک لکنتی کار نکرده باشید. بنابراین من چند مثال از اینکه لکنت چگونه میتواند باشد را ارائه خواهم کرد. حتی اگر شما با لکنت آشنا باشید، این خلاصههای کوتاه که چهار فرد را به تصویر میکشند که سن و مکان لکنت کردنشان متفاوت است ، ممکن است درک شما از چگونگی لکنت برای فردی که آن را تجربه کرده است، افزایش دهد.
هدف گیری مشکل بیمار، به معنی بررسی ذهنی پایدار است که به موجب آن ،گفتاردرمان همواره درصدد دستیابی به علت مشکل پیشرفت بیمار در درمان است. غالبـاً، هرچـه کـه جلسـه ی درمانی به پیش می رود، گفتاردرمان نمی تواند درباره ی سطح مقبولیت جنبـه هـای مختلف درمـان قضاوت تخصصی درستی داشته باشد. در بیشتر مواقع، این ناتوانی در هدف گیری مشکل بیمار، در دو حوزه ی گسترده رٌخ می دهد: مشکلاتی که از درمانگر نشأت گرفته اند، و مشکلاتی که از بیمار نشأت گرفته اند. بدون در نظر گرفتن علت این مشکلات در درمان، نتیجـه يكسـان است: عدم پیشرفت مناسب بیمار در درمان. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه تشخیص و درمان مشکلات گفتاری کودکان وبزرگسالان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. متخصصین مجرب مرکز با استفاده از تکنیک های روز دنیا به درمان بیماران پرداخته و تلاش می نمایند بهترین نتیجه درمانی را در کوتاه ترین زمان ممکن حاصل نمایند. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی تهران گفتاردرمانی در منزل می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
مشکلات گفتاردرمانی در طول درمان
در حکم یک قانون کلّی ،گفتاردرمانها را تشویق می کنیم تا به عنوان نقطه ی آغـاز هـدف گیری مشکل، رفتارهای خودشان را درحین درمان ارزیابی کنند. مشکلاتی که از درمانگر نشـأت گرفته است، مشکلاتی هستند که ،گفتاردرمان در درمان با آن روبرو می شود که باعث می شوند تا درمان مؤثر واقع نشود و بیمار پیشرفت نکند.
مشکلات گفتاردرمانها در درمان غالبـاً بـه شـرح زیر است: a) بی نتیجه بودن مهارت های برقرار ارتباط بین فردی . b) بی نتیجه بودن مهـارت هـای ویژه ی درمان c) فقدان اطلاعات و مهارت های لازم در برنامه های مداخله ای ویژه برای هدف قرار دادن نیازهای بیمار.SLP ها باید برای تعیین این که آیا اشکال در درمان به علت ناکافی بودن تبحّر آنها در یک یا چند مهارت بالینی در روند درمان است یا نه، همواره کار خود را مورد بررسی قرار دهند. برای مثال، هدف گیری مشکل بیمار به SLP کمک می کند تا مشکل مهارت در درمان را که ناشی از ضعف آمادگی و سازمان بندی است شناسایی کند، و یا این که به او کمک می کند تا مشکلات مربوط به الگو دادن یا ارایـه ی راهنمایی را بررسی کند. بررسی کردن یعنی این که، درباره ی مهارت های بالینی و عملکردها پرسش درست پرسیدن .
نمونه هایی از پرسش هایی که به گفتاردرمان
کمک می کند تا تعیین کند آیا اشکال در درمان به دلیل راه و روشی است که او در پیش گرفته است، در زیر آمده است:
۱) آیا مهارت های برقراری ارتباط شخصی و بین فردی من برای کار کردن با این بیمار مناسب است؟
۲) آیا هدف های درستی را برای این بیمار پایه ریزی کرده ام؟
۳) آیا سطح هدف های پایه ریزی شده درست است؟ برای مثال، متناسب با سطح عملکرد این
بیمار، آیا دست یافتن به هدف ها بسیار دشوار و یا بسیار ساده است؟
۴) آیا هدف ها و انتظاراتم را به نحو درستی با بیمار در میان گذاشته ام؟
۵) آیا برای تشویق بیمار به پیشرفت، شور وعلاقه ی درست و مناسبی نشان می دهم؟
۶) آیا اجزای ویژه ی برنامه ی درمانی ای را که اجرا میکنم، می دانم؟
۷) آیا هر بخش از برنامه ی درمان بیمارم ( درمان لکنت، صدا، زبان ، تولید، بلع، و …) را به نحو درستی اجرا می کنم؟
۸) آیا داده های مربوط به عملکرد بیمارم را به دقت نگهداری می کنم؟
۹) آیا از عملکردهای بیمار برپایه ی یک اصل منطقی، تجزیه و تحلیل درستی انجام می دهم؟
۱۰) آیا بر پایه ی عملکردهای بیمار در درمان، برنامه ها وتغییرات را به درستی انجام می دهم؟
هنگامی که درمان مطابق انتظار پیش نرود، مجموعه ی پرسـش هـای دوم بایـد مـدّ نـظـر قـرار گیرد. این پرسش ها به مشکلات نشأت گرفته از بیمار ارتباط دارد. مشکلات نشأت گرفته از بیمار مشکلاتی هستند که در اثر رفتارهای بیمار که به طور منفی روی پیشرفت در درمان تأثیر می گذارند، ناشی می شوند. برای مثال، ممکن است بیمار به نحو درستی ترغیب نشـده باشد تا تلاش کافی در درمان به خرج دهد، در نتیجه، باعـث عـدم پیشرفت کافی می گردد. معمولاً، اشکالات رفتاری نشأت گرفته از بیمار چندان زیاد نیستند، زیرا اساساً ،SLP بایـد برخی از اشکلات رفتاری بیمار را به عهده بگیرد. برای مثال، بیماری که انگیزه ی کافی برای درمان ندارد، یقیناً مسئول برخی از مشکلات، خود بیمار است. با وجود این، از آنجایی که اصولاً متخصص بالینی مسئول پیشرفت بیمار است، متخصص بالینی را هم باید شریک نبود انگیزه در بیمار دانست. نمونه هایی از پرسش هایی که ،SLP باید هنگام تعیین مشکلات نشأت گرفته از بیمار بپرسد، در زیر آمده است:
۱) آیا بیمار برای موفقیت در درمان ، از انگیزه برخوردار است و شور و علاقه ی کافی نشـان می دهد؟
۲) آیا دلایل پنهان یا ذاتی در بیمار وجود دارند که درمان را خنثی و یا بی اثر کنند؟ برای مثال، آیا بیمار در درمان مشارکت می کند؟ با این کار، آیا دور نمای بهبود برقراری ارتباط یا مهارتهای بلع ناخوشاینداند؟
۳) آیا بیمار برای پیشرفت در درمان،خانواده و یا پشتیبان مناسبی دارد؟ صرف نظر از این که نتایج هدف گیری مشکل بیمار نشان بدهد که مشکل یا از درمانگر نشأت گرفته است و یا از بیمار، گفتاردرمان باید مهارت های خود را در هدف گیری مشکل بیمـار گسترش دهد و اقدامات درمانی درستی در پیش گیرد تا اطمینان حاصل کند که بیمار به اندازه ی کافی در درمان پیشرفت می کند.
سوالات متداول:
1-آیا مشکلات گفتاری میتواند نشانهای از اختلالات دیگر باشد؟
بله، مشکلات گفتار و زبان گاهی میتواند یکی از اولین یا همراه نشانههای اختلالات دیگر باشد. این موارد شامل کمشنوایی، اختلالات طیف اوتیسم، ناتوانیهای ذهنی، اختلالات یادگیری خاص، فلج مغزی، آسیبهای مغزی اکتسابی، یا برخی سندرمهای ژنتیکی است. گفتاردرمانگر با ارزیابی دقیق، میتواند به شناسایی این احتمالات کمک کند و در صورت نیاز، فرد را برای ارزیابیهای تخصصیتر (مثل شنواییسنجی، بررسی عصبی، ژنتیک یا روانشناسی) ارجاع دهد.
2-آیا مشکلات تولید صداها در کودکان جدی است و حتماً نیاز به درمان دارد؟
برخی خطاهای تلفظی در مراحل رشد طبیعی گفتار رخ میدهند و بهمرور زمان اصلاح میشوند. اما اگر خطاها فراتر از سن مورد انتظار ادامه یابند (مثلاً جایگزینی /س/ با /ث/ بعد از ۴.۵ سالگی)، گفتار کودک برای دیگران نامفهوم باشد، یا خطاهای غیرمعمول (مثل صدای خیشومی) وجود داشته باشد، میتواند نشانه اختلال تولید صدا باشد. این مشکلات اگر درمان نشوند ممکن است بر خواندن، نوشتن و اعتمادبهنفس کودک تأثیر بگذارند. ارزیابی گفتاردرمانگر تعیین میکند که آیا مداخله لازم است یا خیر.
مرکز لکنت زبان دکتر صابر در حیطه درمان اختلالات گفتار و زبان کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. گفتاردرمانی لکنت زبان از مهم ترین درمان های لکنت می باشد که توسط درمانگران مجرب مرکز به کودکان ارائه می گردد. استفاده از رویکردهای مختلف گفتاری در کنار رفتاردرمانی و بازی درمانی موجب تسریع روند بهبودی در کودکان می گردد. یک گفتاردرمان لکنت با استفاده از تکنیک های مختلف درمانی و تجهیزات پیشرفته مرکز درمان لکنت زبان دکتر صابر نظیر اتاق شنیداری، سویچ صوتی و… بهترین نتیجه درمانی را برای کودکان رقم می زنند.
بدون شک اولین درمان ها برای کودکان زیر شش سال، توسط والدین انجام می گیرد. در برهه ای از مراحل رشد گفتار و زبان، کودکانی که مستعد لكنت هستند، لکنت کردن را آغاز می کنند. در این میان برخی از والدین شروع به اصلاح و برخی با استفاده از گفتار آرام شروع به آرام کردن آن می کنند. بنابراین بحث اینکه کدام روش درمانی برای کودکان دارای لکنت مفیدتر است، مطرح می شود.
مروری بر درمان های انجام شده برای کودکان دارای لکنت نشان می دهد که در گذشته از چهار رویکرد مختلف برای درمان استفاده می شده است. یکی از این رویکردها که تقریباً یک قرن قدمت دارد حاکی از آن است که والد و درمانگر نباید توجه کودک را به لکنتش جلب نمایند. حامیان این رویکرد از روش های غیرمستقیم برای درمان استفاده می کنند و سعی در کاهش تنش های ارتباطی و فشارهای زندگی دارند. رویکرد دیگر، یک درمان غیررسمی مستقیم است که توسط والدین اجرا می شود. در این رویکرد والدین به طور خودانگیخته و یا با توصیه متخصص از کودک می خواهند تا گفتار خود را متوقف سازد و بدون لكنت صحبت کند. در رویکرد سوم که توسط ون رایپر مطرح شد، لکنت کودک به طور مستقیم تحت درمان قرار می گیرد. در این رویکرد گفتار روان بازخورد مثبت و گفتار ناروان بازخورد منفی می گیرد.
برای ایجاد گفتار روان، والد علاوه بر این که در لحظه وقوع لکنت، با تکرار روان کلمات لکنت شده کودک را تحریک می کند، باید محیط کودک را نیز دست خوش تغییراتی کند. اما حامیان این رویکرد نیز به والدین جهت آگاه شدن کودک هشدار می دهند. استدلال آنها این است که “در صورت عدم آگاهی، کودک واکنش های مقاومتی و انزواجویانه بروز نمی دهد”. رویکرد چهارم که از رویکرد ون رایپر مستقیم تر است، استفاده ساختمند از پاداش و تنبیه را پیشنهاد می کند. طرفداران این رویکرد، برنامه لید کامب را طراحی نموده اند.
رویکردهای غیرمستقیم
رویکردهای مورد پذیرش در قرن بیستم رویکردهای غیرمستقیم بودند. در این رویکردها برای دستیابی به
گفتار روان، باید محیط کودک را “بدون آگاه کردن وی از لکنتش” تغییر داد.
نظریه تشخیص زاد
جانسون معتقد بود که لکنت در نتیجه برچسب زدن ناروانی های طبیعی کودک به عنوان لکنت، به یک
مشکل ماندگار تبدیل می گردد. به عبارت دیگر این دیدگاه معتقد بود که تنها عامل ایجاد لکنت، برچسب
زدن غلط لکنت روی ناروانی های طبیعی کودک و تصحیح آن ها از سوی والدین می باشد.
مدل ظرفیت و تقاضا
پس از به دست آمدن شواهدی دال بر نقص در مهارت های حرکتی، تولیدی و زبانی در افراد لکنتی،
پژوهشگران فرضیاتی مبنی بر ارتباط این نقایص و لکنت مطرح نمودند. مدل ظرفیت و تقاضا معتقد است
که افراد لکنتی در برخی ظرفیت های عصب شناختی خود دارای محدودیت هستند. به عبارت دیگر؛ ابتلا به
لكنت به ظرفیت های عصب شناختی فرد و تقاضاهایی که از سوی تکالیف گفتاری بر وی تحمیل می شود،
وابسته است. انجام درمان براساس این مدل تلاش می کند تا تقاضاهای محیطی را کاهش داده و به این
شکل ظرفیت ها و توانمندی های فرد و خانواده را در مواجهه با لکنت افزایش دهد.
درمان لکنت زبان چیست
اصلاح لكنت توسط والدين
در اوایل قرن گذشته برخی از نویسندگان، والدین را تشویق می کردند تا به اصلاح لکنت کودکشان بپردازند.به والدین توصیه می شود تا از گوش کردن به گفتار دارای لکنت کودکشان اجتناب ورزند و از آنها بخواهند فقط زمانی که می توانند گفتار روانی داشته باشند، شروع به صحبت کنند. این نظر، نقطه مقابل باوری بود که بی توجهی والد به لکنت را مطرح می کرد. شواهد نشان می دهد که اصلاح لكنت توسط والدین غالباً موفق بوده و یا حداقل از بروز بهبودی خودبخودی ممانعت نکرده است. کسانی که از اصلاح لكنت توسط والدین حمایت می کردند، معمولاً این کار را به شیوه ای ملایم توصیه می کردند. به عنوان مثال آلبرایت و راف پیشنهاد می کنند از توصیه هایی که مفهوم خوبی دارند و با آرامش و محبت فرد گوینده همراه هستند (نظیر صبر کن و در مورد چیزی که می خواهی بگویی، فکر کن؛ آرام تر صحبت کن، قبل از صحبت کردن یک نفس عمیق بکش) استفاده شود. این رویکرد مستقیم که توسط والدین و به شیوه ای نامنظم انجام می گیرد، هرگز به طور دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است. از طرفی چون کودکان تحت این رویکرد بدون درمان رسمی به بهبودی دست می یابند، باید پیامدهای مثبت آن را با احتیاط مورد توجه قرار داد.
رویکرد مستقیم ون رایپر
درمانگری که این رویکرد را به کار می برد می تواند به طور مستقیم روی روانی گفتار کار کند و سخن گفتن را برای کودک خوشایند کند. درمانگر با مدل هایی که برای کودک قابل دسترسی است به تحریک وی می پردازد و از این طریق روانی کودک را افزایش می دهد. ون رایپر در توصیف رویکرد خویش به بحث در مورد شیوه توجه به کودک و تحسین وی به خاطر ارائه گفتار روان پرداخته است. وی همچنین پیرامون بازی هایی که عبارات روان کودک را با استفاده از غذا یا پاداش مورد تقویت قرار می دهند و نیز ایجاد فعالیت هایی که کودک را وادار به گفتار روان می سازند به تفصیل بحث نموده است. در این رویکرد والدین و درمانگران هنگام مواجهه با لکنت شدید در کودک باید به شیوه ای روان و بدون جلب توجه کودک به تکرار عبارت وی بپردازند. به طور خلاصه می توان گفت که ون رایپر از فرایند شرطی سازی عامل حمایت کرده، و به والدین پیشنهاد می کند تا از این روش برای افزایش روانی و کاهش لکنت استفاده کنند. البته باید ذکر شود که این شرطی سازی به دلیل ممانعت از آگاه شدن کودک نسبت به آنچه مورد تقویت قرار می گیرد، باید به شیوه ای نامنظم انجام گیرد.
شرطی سازی عامل
در سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ به کارگیری تقویت ها، اصلاحات و سایر تنبیه ها ساختمندتر شدند. کاربرد آزمایشی رویکرد شرطی سازی عامل برای کودکان لکنتی توسط ریکارد و ماندی و لیچ آغاز شد. در سال ۱۹۷۱ نیز رایان برنامه ای شامل تقویت روانی گفتار و تنبيه لكنت برای کودکان شش ساله تهیه کرد . این برنامه در شرایط گفتاری که به صورت سلسله مراتبی پیچیده تر می شد، انجام می گرفت و در نهایت به تعمیم و تثبیت روانی منجر می گردید. رایان شرح دقیق و با ارزشی درباره به کارگیری شرطی سازی عامل برای کودکان دبستانی جهت حفظ روانی در محیط های طبیعی ارائه داد.
علی رغم موفقیت استفاده از تنبیه و تقویت برای بزرگ سالان و کودکان دبستانی، هیچ گونه مطالعه منتشر شده ای در دهه ۶۰ برای کودکان پیش دبستانی لکنتی یافت نمی شود. گلاسنر و روزنتال نشان دادند که بسیاری از والدین در اصلاح لکنت کودکشان موفق بوده اند. طبق گزارش آنها از میان ۱۰۱ کودک پیش دبستانی که توسط والدینشان مورد تصحیح قرار گرفتند، تنها ۳۶ کودک همچنان دارای لکنت بودند،در ۴۸ کودک لکنت به طور کامل از بین رفته بود و در ۱۷ کودک لکنت گاهاً ظاهر می شد.
در مطالعه ای کاستلو درمان های شرطی سازی عامل را برای مراجعانی با سطوح سنی مختلف به کار برد. او براساس تجربه بالینی خود، پیشنهاد کرد که کودکان دو ساله را می توان با ارائه ژتون ها و تشویق هایی برای عبارات روان و اصلاحات کلامی در لحظات لكنت، به طور موفقیت آمیزی درمان نمود.
کاستلو برنامه های خود را براساس افزایش تدریجی طول عبارات در کودک طراحی نمود. بنابراین چون در ابتدا معمولاً عبارات روان توسط کودک تولید می شد، تنبیه به ندرت مورد نیاز بود. طبق گزارش وی تعمیم به طور خودبخودی رخ می داد. ولی چنانچه لازم می دید، بخشی از مراحل درمان را به والدین آموزش می داد تا در منزل انجام دهند و به روند تعمیم کمک کنند. وی خاطر نشان کرد که هیچ گاه از والدین نمی خواهد که به اصلاح لكنت کودک بپردازند، زیرا بیم داشت که والدین به نحو نامناسبی از آن استفاده نمایند .
گفتاردرمانی کودکان به صورت تخصصی در زمینه بهبود گفتار و زبان کودکان فعالیت می نماید. حیطه های مختلف گفتاردرمانی کودکان موجب گسترش تکنیک های درمانی در این رشته گردیده است. کودکان با مشکلات گفتار نظیر اختلالات تلفظی، مشکلات بلع، لکنت زبان ، تاخیر کلامی و… می توانند از خدمات گفتاردرمانی بهرمند شوند. هر کودک به صورت طبیعی یک رشد گفتاری را طی می کند. در مسیر رشد کلامی کودکان ممکن است به دلایل مختلفی اختلال ایجاد گردد. بهبود مهارت های گفتای کودکان نیازمند تکنیک های گفتاردرمانی می باشد که باید توسط یک گفتاردرمان مجرب در حیطه کودکان انجام گیرد. نحوه ارتباط با کودک، تون صدا و شیوه اجرای تکنیک های درمانی برای کودکان بسیار حائز اهمیت می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر به صورت تخصصی در زمینه گفتاردمانی کودکان فعالیت می نماید. تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر سویچ صوتی، اتاق شنیداری و… در کنار تجربه بالای گفتاردرمانان موجب گردیده بهترین نتیجه درمانی را در کوتاه ترین زمان ممکن حاصل نماییم. گفتاردرمانی در منزل از دیگر خدمات این مرکز می باشد که روند بهبود گفتار کودکان را تسریع می بخشد. والدین می توانند در کنار درمانگر در محیط منزل در روند درمان کودک شریک بوده و کودکان در محیط آشنای خانه با اضطراب کمتری در جلسات درمانی مشارکت می نمایند.
نکات قابل توجه در گفتاردرمانی کودکان چیست
ظاهراً، ویژگیهای شخصیتی گفتاردرمان ها همانند ویژگیهای شخصیتی سایر افراد جامعه است: برخی گفتاردرمان ها پرجنب و جوش، فعال، و علاقمند هستند، درحالی که برخی دیگر آرام، ساکت و از نظر عواطف و احساسات محتاط هستند. عواطف و احساسات عبارت است از احساسات ، عواطف، و خلق و خوی وابسته به یک اندیشه. اگرچه برخی از گفتاردرمانان ذاتاً شخصیت فعال و پرجنب و جوشی دارند، ولی هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که از قبل بگوییم، شخصیت فعال و پر و جنب جوش گفتاردرمان در تعاملات بین فردی ضروری برای درمان گفتار و زبان هم به همانگونه است. عشق و علاقه عبارت است از نوعی برانگیختگی قوی یا احساس برای چیزی: یک شور و اشتیاق یا یک شور و شوق برای چیزی. عشق و علاقه غالباً در حرکات بدنی، تغییراتی در بلندی و زیر و بمی صدا، و یا ویژگیهای کلی تحرک و نشاط تجلی پیدا میکند. وبستر (۱۹۹۶) تحرک و نشاط را به عنوان حالتی تعریف کرده است که، با شور و نشاط، جنب و جوش، شور و اشتیاق، و شور و حرارت ارتباط دارد. برخی از گفتاردرمان ها اذعان میکنند که آنها به نشان دادن عشق و علاقه ی توصیه شده برای کار با بیماران کم سن و سال علاقه ای ندارند، گرچه برخی از همین گفتاردرمانها خودشان را به عنوان افراد آکنده از شور و اشتیاق توصیف میکنند. بنابراین ، سرپرستان بالینی باید دانشجویان گفتاردرمان را از نظر کفایت ابراز عشق و علاقه و نشاط و تحرک برای تأثیر درمان گفتار و زبان، مورد بررسی قرار دهند. چنانچه این سطح از عشق و علاقه در دانشجویان وجود نداشته باشد، باید به آنها آموزش داده شود. این همان جایی است که مفهوم زمان اجرا اهمیت پیدا میکند.
گفتاردرمانی کودکان در منزل نیازمند استفاده از تکنیک های مختلفی نظیر بازی درمانی و رفتاردرمانی در کنار تکنیک های گفتاردرمانی می باشد. نحوه ارتباط با کودک و ایجاد علاقه و نشاط در کودکان در روند درمان بسیار موثر است.
زمان اجرا ، به عنوان مفهومی به کار گرفته شده است تا به گفتاردرمانهای کودک کمک کند که معنای درمانی را که برای بیماران تدارک میبینند، بدانند. اهمیت درمان مقدم بر میل و سلیقه ی شخصی گفتاردرمانها برای ابراز عواطف، احساسات، و عشق و علاقه است. اگرچه نه تنها ویژگی شخصیتی – یا حتی میل و سلیقه به عنوان یک ویژگی شخصیتی فردی – شور، نشاط، ایفای نقش، بلکه از این که بگذریم، ایجاد تغییراتی در بلندی و زیر و بمی صدا، ورای حالت طبیعی، ممکن است برای گفتاردرمانان ضروری باشد تا سطحی از شور و اشتیاق را به بیمار نشان دهند که بیمار را به اندازه ی کافی به درمان علاقمند كند و در او انگیزه ایجاد نماید تا در تمامی جنبه های درمان به نحو شایسته ای کار کند. پژوهشگران متعددی پی بردهاند که، دانشجویان با افزایش توجه و پویایی کار، گفتار سرشار از نیرو، گفتار شاد و سرزنده، ایجاد تغییرات گسترده در دامنه ی زیر و بمی صدا، و افزایش بلندی و زیر و بمی صدا، واکنش نشان دادند.
این قبیل ویژگی های صدا یعنی : پویایی، گفتار شاد و سرزنده، گستردگی دامنه ی زیر و بمی، و بالا بودن بلندی و زیر و بمی صدا، که به عنوان سبکهای صدا توصیف میشوند، توسط آموزگاران متبحر به کار گرفته شد، و دانش آموزان آنها ۱۶٪ بیش از دانش آموزانی که آموزگاران آنها عواطف و احساسات را در گفتار خود کاهش داده بودند، به پرسشهای درس علوم پاسخ دادند. ریس لند ، شفرد (۲۰۰۰) پی بردند، وقتی که مادر نوزاد ارتفاع صدای خود را بالا میبرد ، نوزاد به مادر خود زل میزد. ۷۷٪ کودکان ۱۰-۷ ساله، بلندی صدای خود را با بلندی صدای گویندگان شاد و خوشحال هماهنگ میکردند، یعنی هرچه بلندی صدای گویندهی شاد و خوشحال بالا میرفت، کودکان هم در واکنش، بلندی صدای خود را بالا میبردند، و هر چه بلندی صدای گوینده کاهش پیدا میکرد، کودکان هم در واكنش، بلندی صدای خود را کاهش میدادند. این بررسی ها گویای این هستند که، شور و اشتیاق، که با دخل و تصرف در بلندی صدا و زیر و بمی آن نشان داده میشود، روی توجه کودکان کم سن و سال ، مشارکت آنان در آموزش، و تمرکز روی گوینده، تأثیر مثبت دارد. با وجود این، محدوده ی سنی تعمیم این تأثیرات معلوم نیست.
برای مثال، بیشتر پژوهشهای مربوط به تأثیر زیر و بمی صدا، تحرک و نشاط، و دخل و تصرف در بلندی صدا، روی کودکان ۱۰ ساله و کم سن و سالتر انجام شده بود. بنابراین، مطمئن نیستیم که آیا صدای آكنده از شور و اشتیاق روی کودکان سنین بالاتر و افراد بزرگسال هم تأثیر دارد یا نه. از این رو، گفتاردرمانان باید از نظر بالینی قضاوت کند که ، متناسب با سن، سطح عملکرد، و هدفهای درمان، برای هر بیمار به چه مقدار شور و اشتیاق نیاز داریم.
برای این که نوزادان برقراری ارتباط اجتماعی با مادرشان را درک کنند، احساسات و عواطف غیرکلامی مهم میباشند. در واقع امر، پژوهشگران متعددی پی بردند که متناسب با حالت چهره ی فرد بزرگسال، نوزادان محرک را خوشایند یا ناخوشایند تلقی میکنند. به همین قیاس، برای گفتاردرمانها ، برقراری ارتباط غیرکلامی، نظیر برقراری ارتباط چشمی، حالت چهره ،زبان بدنی، و حتی احساس صمیمیت و نزدیکی با بیمار، از عوامل مهم برقراری ارتباط با شور و اشتیاق و تحرک و نشاط در خلال درمان گفتار و زبان به حساب میآیند. برای مثال، یکی از نشانه های شایع ابراز شور و هیجان و عشق و علاقهی غیرکلامی، دست تکان دادن است.
گفتاردرمانها را تشویق میکنیم تا در تدارک برنامه ی درمان گفتار و زبان، هم روی دخل و تصرف و کنترل محرکهای کلامی (زیر و بمی صدا و بلندی آن) و هم غیرکلامی(حالت چهره) کار کنند.
PRT یا آموزش پاسخ محور یکی از روش های درمانی مفید در زمینه ایجاد ارتیاط و تولید گفتار درکودکان اوتیسم می باشد. که در مرکز اوتیسم دکتر صابربه صورت تخصصی مورد استفاده قرار می گیرد. کلینیک دکتر صابر با تجهیزات کامل در حیطه گفتاردرمانی اوتیسم و کاردرمانی اوتیسم در زمینه درمان کودکان اوتیسم فعالیت می نماید.رفتاردرمانی شناختی اوتیسم در کنار استفاده از تکنیک های مختلف درمانی نظیر PRT موجب بهبود روند رشد گفتار و ایجاد ارتباط صحیح در کودکان اوتیسم می گردد. مرکز تخصصی اوتیسم با استفاده از تیم درمانی بالغ بر48 نفر و استفاده از ابزارهای روز دنیا در زمینه درمان کودکان اوتیسم کوشا می باشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
آموزش پاسخ محور
آموزش پاسخ محور اقدام درمانی طراحی شده برای افرادی است که با بچهها و نوجوانان اتیستیک به عنوان درمانگر، معلم، والدین، خواهر یا برادر و همسالان زندگی یا کار میکنند. اقدام درمانی میتواند در یک محیط متنوع مثل مدرسه، خانه یا جامعه بزرگتر اجرا شود. از رفتار محوری استفاده میکند تا رفتار دیگر را تغییر دهد.
رفتار محوری میتواند در خیلی از بخشهای رشد موثر باشد (برای مثال، تعاملات اجتماعی و رفتاری) محققان بسیاری استفاده از آموزش محوری را برای افزایش زبان (برای مثال، استفاده از لغات) و شروع تعاملات در زمينه بازی توسعه دادند تا مقدار زمانی که کودک اتیستیک برای افزایش مهارتهای توجه مشترک بازی میکند را افزایش دهند. مقدار زمانی که کودکان در تعاملات اجتماعی مثبت صرف میکنند به دلیل بازی نمایشی و اجتماعی که از طریق آموزش محوری تعلیم داده شده افزایش پیدا میکند. استامر (۱۹۹۵) ذکر کرد که بعد از اجرای آموزش محوری، کودکان اوتیسمی بطور قابل توجه تری در بازی سمبلیک تر مشارکت کردند.
کودکان عادی در حال رشد باید آموزش داده شوند تا آموزش پاسخهای محوری را از طریق بازی ایفای نقش، مدلهای نقش و دستورات استفاده کنند. بعد این همسالان استراتژیهایی را بکار میبرند که به آنها در یک محیط با کودک اوتیسمی یاد داده شده جایی که معلمان میتوانند کل فرایند را کنترل کنند و نظرات سازنده درباره استفاده از این استراتژیها بدهند. آموزش مدتی که برای کودک عادی در حال رشد لازم به نظر میرسد طول میکشد تا در موثرترین استراتژیهای تعاملی تبحر پیدا کند.
بعد از آموزش، همسالان هم قادر خواهند بود اقدام درمانی را در محیط کلاس پیاده کنند. استامر (۱۹۹۵) آموزش واکنش محوری را برای تعلیم مهارتهای بازی سمبلیک متقابل برای کودکان اتیستیک بکار برد و فهمید که معلم باید محیطی را ارائه کند که آنها را تحریک به مشارکت در بازی سمبلیک بکند. در ابتدا معلم اگر میخواهد تشخیص دهد که چگونه او را تحریک کند باید کودک اتیستیک را مشاهده کند. بعد معلم قادر خواهد بود تا فعالیتها و موادی که کودک ترجیح میدهد، کودکان و بزرگسالانی که اغلب اوقات کودک به آنها نزدیک میشود، بعلاوه انواع پاداش / تقویت که در کودک تاثیرگذار هستند را تعیین کند. تأکید روی رفتار محوری در مدت دستورات فعالیتهای معین تمایل کودک را برای مشارکت و یادگیری مهارت جدید افزایش میدهد.
PRT چیست؟
آموزش پاسخ محوری یاPRT ، یک درمان رفتاری برای اختلال طیف اوتیسم است. این درمان مبتنی بر بازی و با ابتکار کودک است. PRT بر اساس اصول تحلیل رفتار کاربردی (ABA) یا همان رفتار درمانی است. اهداف این رویکرد شامل موارد زیر است:
توسعه مهارت های ارتباطی و زبانی، افزایش رفتار های اجتماعی مثبت، رهایی از رفتار های خود تحریکی مخرب. درمانگر PRT به جای کار بر روی یک رفتار خاص، مناطق محوری رشد کودک را هدف قرار می دهد. با تمرکز بر مناطق محوری، آموزش پاسخ محور بهبود هایی را در سایر زمینه های مهارت های اجتماعی، ارتباطات، رفتار و یادگیری ایجاد می کند. از آنجایی که PRT از فرصت های یادگیری طبیعی استفاده می کند، احتمال تعمیم مهارت ها بیشتر است. این بدان معناست که کودکان یاد می گیرند انواع مختلف یک مورد را شناسایی کنند و یاد می گیرند در محیط های مختلف و با افراد مختلف پاسخ دهند. با DTT ، یادگیری معمولاً در یک میز اتفاق می افتد که درمانگر کنترل دارد و ساختار بیشتری وجود دارد. با این حال، باPRT ، درمانگران از انگیزه کودک استفاده می کنند، به این معنی که یادگیری می تواند در حین بازی و انجام کار های روزمره کودک اتفاق بیفتد. این روش برگرفته از روش رفتاردرمانی است که اثر بخشی آن در درمان کودکان مبتلا به اوتیسم در چندین مطالعه نشان داده شده و عزت نفس و خود اتکایی کودک را ایجاد می کند. این روش بسیار ملایم و در عین حال مؤثر است. برخلاف روش های کلاسیک رفتاردرمانی، آموزش مبتنی بر برنامه از پیش برای کودک و درمانگر تنظیم نشده است تا دنبال شود. در این جا کودک آنقدر آزادی عمل دارد که می توان گفت این کودک است که برنامه را هدایت می کند. نقش مربی این است که از شرایطی که کودک تجربه می کند، یک موقعیت آموزشی ایجاد کند. در واقع، در این روش، مربی باید ابتکار عمل را به دست گیرد و از هر موقعیتی یک بازی بسازد یا راهی به دور از خشونت و آزار و اذیت به کودک بیاموزد. این به هر کودک فرصتی منحصر به فرد می دهد تا اهداف فردی خود را در یک محیط سرگرم کننده هدف قرار دهد. مطاعات نشان می دهد که تحقیقات بین رشته ای با استفاده از تکنیک های تصویربرداری عصبی و معیارهای رفتاری کیفی می تواند به توصیف بهتر مسیرهای ناهمگن تغییر در سطوح مختلف، از رفتارها تا سطح مناطق و مدارهای مغزی، کمک کند که می تواند معنی دار باشد.
سوال بحث
اگر از شما خواسته شود همسالی را برای آموزش انتخاب کنید، چه معیارهایی را استفاده میکنید؟ چگونه از پذیرش همسال و والدین اش مطلع خواهید شد؟ چگونه انتخاب تان را برای همسال منتخب شده و همسالان دیگر توضیح میدهید؟
تراپ و همکاران اش (۱۹۹۵) استدلال کردند که بازی نمایشی – اجتماعی میتواند از طریق آموزش پاسخ محوری تعلیم داده شود، که میتواند توسط یک معلم با یک والد اصلاح و سازگار شود تا آن را در کلاس یا در گروه بازی پیاده کند. مراحل پرورش بازی نمایشی – اجتماعی عبارتند از:
1. بزرگسال اسباب بازی به کودک میدهد که طبق علاقه اش انتخاب میکند.
2. بزرگسال منتظر میماند و به نوبت با اسباب بازی، بازی میکند و بازی نمایشی – اجتماعی مناسب را گسترش میدهد. تا زمانی که کودک واکنش نشان دهد این کار تکرار میشود.
3. بزرگسال باید پاسخهای درست را تقویت کند و سعی کند به درستی پاسخ دهد.
4. بزرگسال باید فعالانه کودک را تشویق کند تا به عنوان مدل نقشی عمل کند تا بازی نمایشی – اجتماعی مناسب را تقویت کند و طرحهای نمایشی اجتماعی را توسعه دهد.
کودکان اوتیسمی که در برنامههای آموزشی پاسخ محوری شرکت میکنند قادر به مشارکت در سطوح بالای تعامل در بازیهای متنوع با اشیاء و در مکالمات بعد از پایان اقدام درمانی هستند، در حالی که مهارت شان به زمینههای مختلف، محرکها و همسالان تعمیم داده میشود. تعاملاتی که جزء لاینفک آموزش پاسخ-محوری را شکل میدهند تعاملات والدین – کودک طبیعی تری را نشان می دهند و برای والدین لذت بخش تر است. تروپ و همکاران (۱۹۹۵) آموزش واکنش محوری را برای کمک به شرکایشان بکار بردند تا نقشهای اجتماعی و رویدادهای اجتماعی را بهتر مفهوم سازی کنند آموزش پاسخ محوری روی افزایش انگیزه یادگیری تأکید دارد، به کودکان اوتیسمی امکان انتخاب میدهد، تلاشهایی که به درستی پاسخ داده اند را تقویت میکند، از مدلهای نقشی کافی استفاده میکند و نتایج طبیعی تر را پیشنهاد میکند.
تغییرات مثبت در بازی مهارتهای اجتماعی و زبانی گزارش شده است. در حالی که تعمیم پذیری محدودی به افراد دیگر و محیطهای دیگر دارد. این بهبود میتواند تا حدودی به علت حساسیت به محیط با نیازهای کودکان باشد و زیاد به افزایش رفتارهای مثبت مربوط نیست. همچنین باید در نظر گرفته شود که خیلی از کودکان اوتیسمی به تغییر واکنش نشان میدهند و دخالت شخص سوم که بازی شان را قطع خواهد کرد و سعی در اصلاح آن دارد را نمیپسندند.
مزایای آموزش پاسخ محور (PRT) برای یادگیری مؤثر
آموزش پاسخ محور یا PRT (Response-Based Training) یک روش نوین یادگیری است که بر اساس تعامل مستقیم و بازخورد فوری طراحی شده است. این متد آموزشی به جای روشهای سنتی سخنرانی و حفظکردن، بر مشارکت فعال یادگیرنده تأکید دارد و به همین دلیل، امروزه در سیستمهای آموزشی پیشرفته و حتی آموزش آنلاین بهطور گسترده استفاده میشود. اما چرا PRT برای یادگیری مؤثرتر است؟ در این مقاله، به مزایای کلیدی آموزش پاسخ محور میپردازیم.
1. افزایش تعامل و مشارکت فعال یادگیرنده
برخلاف روشهای سنتی که در آن یادگیرنده منفعل است، PRT با طرح سؤالات، چالشها و تمرینهای تعاملی، ذهن فرد را درگیر میکند. این تعامل باعث میشود مطالب بهتر در حافظه بلندمدت ثبت شود و یادگیری عمیقتر صورت گیرد.
2. بازخورد فوری و اصلاح خطاها در لحظه
یکی از مهمترین مزایای آموزش پاسخ محور، ارائه بازخورد سریع است. وقتی یادگیرنده پاسخ میدهد، بلافاصله تحلیل میشود و اگر خطایی وجود داشته باشد، اصلاح میشود. این ویژگی در یادگیری زبان، مهارتهای فنی و حتی آموزشهای سازمانی بسیار مؤثر است.
3. شخصیسازی آموزش بر اساس نیاز فرد
PRT با استفاده از هوش مصنوعی و سیستمهای تطبیقی، محتوا را بر اساس سطح و سرعت یادگیری هر فرد تنظیم میکند. این یعنی اگر در مبحثی ضعف داشته باشید، سیستم تمرینهای بیشتری برای شما در نظر میگیرد و از اتلاف وقت جلوگیری میکند.
4. تقویت حافظه بلندمدت با تکرار فضایی
تحقیقات نشان دادهاند که یادگیری مبتنی بر پاسخ، بهویژه با تکنیکهایی مانند تکرار فاصلهدار (Spaced Repetition)، به تثبیت بهتر اطلاعات در حافظه کمک میکند. این روش در آموزش زبان، پزشکی و مهندسی بسیار کاربردی است.
5. کاهش خستگی و افزایش انگیزه یادگیری
از آنجا که PRT یادگیری را به صورت گامبهگام و تعاملی پیش میبرد، از یکنواختی و خستگی جلوگیری میکند. همچنین، سیستمهای پاداشمحور در برخی پلتفرمهای PRT، انگیزه یادگیرنده را افزایش میدهند.
1-تفاوت اصلی PRT با آموزش سنتی چیست؟
در آموزش سنتی، معلم محور اصلی است و یادگیرنده منفعلانه مطالب را دریافت میکند. اما در PRT، یادگیرنده با تعامل مستقیم، آزمونهای کوتاه و اصلاح خطاها در لحظه، یادگیری عمیقتری تجربه میکن
2-مزیت اصلی PRT نسبت به دیگر روشها چیست؟
بزرگترین مزیت PRT، بازخورد فوری است که به یادگیرنده کمک میکند اشتباهاتش را بلافاصله اصلاح کند. همچنین، این روش حافظه بلندمدت را تقویت میکند.
مرکز تخصصی کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه کاردرمانی حسی و گفتاردرمانی به صورت تخصصی فعالیت می نماید. یکی از مشکلات کودکان با لکنت زبان اختلال در پردازش حس شنیداری می باشد. سرعت پردازش پایین در سیگنال های شنیداری از مشکلات کودکان با لکنت زبان می باشد که با استفاده از تکنیک ها و تجهیزات یکپارچگی حسیمورد درمان قرار می گیرد. مرکز تخصصی توانبخشی حسی به درمان یکپارچگی حسیکودکان و بهبود مهارت های گفتاری کودکان با لکنت زبان کمک بسزایی می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
تعدادی از مطالعات (تست زبان و توجه شنوایی) انجام شده است برای بررسی این که افراد لکنتی در مقایسه با غیر لکنتی ها با چه دقت و سرعتی میتوانند مدت سیگنالهای شنیداری را مشخص کنند یا قضاوت کنند. عمده ترین یافته ها این بوده است که لکنتی ها در پردازش سیگنالهای شنیداری ضعیفتر هستند. آنها دقت کمتری در تشخیص کلمات و جملات در موقعیتهای پر سر و صدا دارند و آن ها در قضاوت در مورد مدت زمان صداها ضعیفتر هستند. محققان همچنین به طرز جالبی دریافته اند غیرلکنتیهایی که ناروانتر هستند، در تستها عملکرد ضعیفتری نسبت به غیر لکنتیهایی که روانتر هستند، دارند. آیا یافته ها در مورد این که افراد لکنتی نقایص یا ناهنجاریهایی در نواحی پردازش شنیداری مغز دارند را به یاد دارید؟ به نظر میرسد که احتمالا این نقایص مسبب پدید آمدن نمرات ضعیفتر در تستهای پردازش شنیداری مرکزی هستند.
هنگامی که آزمون گران، موجهای مغزی مرتبط با گوش دادن به محرک شنیداری را بررسی میکنند، یافتههای متناقضی بدست میآید، اما به نظر میرسد زیر گروهی از لکنتیها وجود دارند که پاسخهای ناهنجاری دارند. این زیرگروه، تأخیرهای طولانیتری بین محرک و پاسخهای موج مغزی و همچنین امواج مغزی کوتاهتری را نشان دادند. ممکن است این یافته منعکسکننده نتایجی در مطالعات آناتومی مغز باشد که زیر گروهی با ناهنجاریهایی در قشر شنیداری را مشخص کردند که برای افزایش روانی نسبت به سایرین استفاده بیشتری از بازخورد شنیداری تأخیر یافته میکردند. این یافتهها و سایر یافتهها در فصل 3 بیشتر توضیح داده خواهند شد.
آزمونهای شنیداری دوگوشی
در اوایل دهه 1960 روشی جهت ارزیابی غالب بودن نیمکرهای برای گفتار و زبان به وسیله سنجش این که کدام گوش در شنیدن صداهای گفتاری دقیقتر بوده، ایجاد شد. کیمورا (1961)، یک روانشناس کانادایی، آزمون شنیداری دو گوشی را اختراع کرد که به طور همزمان دو هجای متفاوت (مانند «با» و «دا») به صورت دوگوشی ارائه میکرد. یک هجای متفاوت برای هر گوش شنوندگان گزارش میداند که چه سیلابی را شنیدهاند. اعصاب شنوایی که گوشها را به نیمکرههای مغزی متصل میکنند بیشتر اطلاعات را به نیمکره سمت مقابل نسبت به نیمکره همان سمت میبرند. نتایج گویندگان طبیعی نشان داد که هجاهای ارائه شده به گوش راست (سمت مقابل نیمکره چپ که برای گفتار و زبان غالب است) غالباً گزارش شنیده شدنشان بود که به آن مزیت گوش راست برای گفتار گفته میشد.
این روش برای ارزیابی تفاوتهای برتری طرفی بین گروههای لکنتی و غیرلکنتی استفاده میشد. هرچند یافتههای متناقض دیگری نیز موجود میباشد، اما اغلب آزمونهای دوگوشی که از محرکهای زبانی مانند کلمات و جملات استفاده کردهاند. دریافتهاند افرادی که لکنت میکنند غالب بودن نیمکرهایشان برای درک گفتار به صورت برعکس میباشد. به این صورت که، غیر لکنتیها تمایل به غالب بودن نیمکره چپ دارند و لکنتیها بیشتر غالب بودن نیمکره راست را دارند. همانند سایر مطالعات پردازش شنیداری، محققان شروع به گمانهزنی در این زمینه کردند که همه لکنتیها در این موضوع مشابه نیستند؛ ممکن است زیرگروهی از آنها وجود داشته باشد که پردازش شنیداری ناهنجاری دارند.
بازخورد شنیداری و یکپارچگی حسی شنیداری
از زمانی که دموستنس، لکنتی یونان باستان گفتارش را با سخن گفتن بر فراز عرش دریای مدیترانه بهبود بخشید، مشاهده شد که تغییرات در بازخورد شنیداری میتواند روانی موقتی در افراد لکنتی ایجاد کند (برای مرور تا آن تاریخ، ون راپیر، 1982، را ببینید). از سوی دیگر، بازخورد شنیداری تأخیریافته میتواند لکنت مصنوعیای را در گویندگان طبیعی ایجاد کند (بلک، 1951؛ لی، 1951). توضیحات متنوعی در مورد تأثیرات بازخورد تغییر یافته بر روی افراد لکنتی پیشنهاد شده است که شامل (1) حواسپرتی، (2) تغییر چگونگی صحبت کردن لکنتیها (برای مثال بلندتر صحبت کردن)، و (3) جبران نقص در کنترل شنیداری گفتار لکنتیها. (بلاداستین، 1995؛ گاربر و مارتین، 1977).
سایر بازخوردهای حسی
یافتههای مرور شده در چند بخش اخیر مربوط به سیستم شنیداری بودند اما سایر سیستمهای حسی برای کنترل گفتار مهم هستند به خصوص لمس و حرکت. تعدادی از مطالعات این تفاوتها را نیافتند. شاید به دلیل این است که افزایش در بازخورد حسی که برای درکان استفاده میشود (برای مثال، گفتار آسان) برای برخی از افرادی که لکنت میکنند مؤثر است و برای برخی
هوا، صداسازی و تولید را به صورت هماهنگ ایجاد کنند و به این ترتیب صداهای گفتاری به راحتی با ترتیبی خاص و سرعتی مناسب تولید میشوند. بنابراین، گفتار لکنتی میباست نتیجه برخی اختلالات در انقباضات راحت و متوالی عضلانی باشد که برای حرکتهای ساختاری هماهنگ ضروری هستند. ون راپیر این موضوع را به عنوان «اختلال زمانی در برنامهریزی همزمان و موفق حرکات عضلانی» توضیح داده است (ون راپیر، 1971، صفحه 404، 1982، صفحه 415).
کنترل حرکات روان گفتار تا حدودی به درون داد حسی و همچنین تا حدودی به برون داد حرکتی بستگی دارد. در واقع، بخشی از کنترل هر حرکت پیچیدهای از اطلاعات حسیای استفاده میکند که این اطلاعات درباره جایی که ساختار هم اکنون قرار دارد و جایی که به منظور تولید میزان دقیق انقباض، تمام عضلات درگیر باید باشند. هنگامی که مغز حرکات لازم برای تولید صداها را برنامهریزی میکند از حافظههای ذخیره شده مربوط به حرکات گذشته و نتایج آنها در طرحریزی استفاده میکند. از حافظههای ذخیره شده مربوط به حرکات گذشته و نتایج آنها در طرحریزی استفاده میکند، این که چه چیز باید حرکت کند و همچنین این که چه زمانی و چگونه نتایج آکوستیکی و درکی مطلوب انجام شود- صداهای گفتاری. این بخش چندین قسمت از تحقیق را مرور میکند که به کنترل حرکتی تکالیف گفتار و غیرگفتاری لکنتیها توجه کرده است. مهم است به یاد داشته باشیم که حتی اگر توسط محققان به وضوح توضیح داده نشده باشد، بررسیهای مهارتهای حرکتی در واقع بررسیهای مهارتهای حسی – حرکتی میباشند.
زمان واکنش
به شرکت کننده گفته میشود که صفحه کامپیوتر را تماشا کند تا تصویری از یک شی بیاید و او به محض ظاهر شدن، نام آن شی را بگوید. زمان واکنش اوست. همان طور که نشان داده شد، زمان واکنش شامل آنالیز حسی، طرحریزی پاسخ و اجرای پاشخ میباشد. بنابراین اگر تصور شود که نقض اصلی، تأخیر در برخی جنبههای پردازش حسی، طرحریزی یا اجرای حرکتی است، این یک سیستم اندازهگیری مفید و بالقوه در تحقیقات لکنت میباشد. از سال 1976، آزمایشگرها نشان دادند که افرادی که لکنت میکنند (شامل کودکان) اغلی زمانهای واکنش کندتری نسبت به افرادی که لکنت نمیکنند دارند. این موضوع هم با محرک شنیداری و بینایی و هم با پاسخهایی شامل شروع کردن و پایان دادن یک واکه، فشردن لبها به یکدیگر و ایجاد حرکات تنفسی، مشاهده شده است. تفاوتها معمولاً زمانی بیشتر یافته شد که محرک معنادار زبانی برای آزمون زمان واکنش استفاده شد. این تفاوتها احتمالاً شواهد مربوط به تصویربرداری مغز را منعکس میکنند که پیشتر در این فثل توضیح داده شد و این بود که افرادی که لکنت میکنند ناهنجاریهایی در نواحی مغزی مرتبط با یکپارچگی حسی – حرکتی دارند
سوالات متداول:
1-چه علائمی در کودک مبتلا به APD شایع است؟
علائمی مانند درک نادرست گفتار، عدم تمییز صداهای مشابه، نیاز مکرر به تکرار، ضعف تمرکز در محیط پرسروصدا، و احتمال اشتباه در اجرای دستورهای شفاهی مشاهده میشوند
2-ارتباط APD با طیف اتیسم چیست؟
بسیاری از افراد با ASD نیز دچار اختلال پردازش شنیداری هستند که شامل حساسیت بیش از حد به صدا یا مشکل در تفسیر گفتار است؛ توجه ویژه به این حوزه در برنامه درمانی آنها ضروریست
یکی از نکات قابل توجه در آموزش گفتار در کودکان پی بردن به شیوه یادگیری کودک و استفاده از حداکثر توانایی های او برای آموزش می باشد. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر با استفاده از تجربه درمانگران این رشته در کنار تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق حسی، اتاق شنیداری و تکنیک های یکپارچگی حسیدر زمینه درمان یکپارچگی حسیو گفتار کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. کاردرمانی حسی و گفتاردرمانی حسی به صورت هم زمان می تواند بهبودی گفتار را در کودکان تسریع بخشد.
گفتاردرمانی اختلال پردازش حسی
این مسئله مهم است که گفتار درمانگران بدانند مشکل حسی چگونه مراجعین آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. کودکی که بیش حسی لمسی در دهان دارد ممکن است به حساسیت زدایی لامسه در ناحیه ی دهان با استفاده از وسایلی همچون برس های دهانی و ویبراتورهای دهانی در داخل دهان و اطراف آن نیاز داشته باشد. اگر کودک تون پایینی در عضلات دهان دارد و حس های دهانی را خوب پردازش نمی کند ممکن است از وسایل بالا برنده حس دهانی مثل بستنی یخی، طعم های ترش یا تند استفاده کند. افزایش آگاهی حسی دهانی به کودک کمک خواهد کرد که بسیاری از عضلات دهان را هماهنگ کند و هنگام آبریزش دهان بتواند پردازش کند، در داخل گونه هایش غذا قرار بدهد و…
البته گفتاردرمانگر حسی نیاز دارد که بداند که کودک مشکل شنوایی دارد. چون این مسئله مستقیما در چگونگی ارائه خدمات گفتار درمانی تاثیر خواهد گذاشت. گفتار درمانگر حسی ممکن است نیاز باشد برای یک مراجع با کم حسی و آگاهی پایین از تون صدای رسا و با زیر و بم کمتر را برای مراجعی که بیش حساس است مورد استفاده قرار دهد. برای کودکی با مشکل پردازش حسی، کارکردن در یک گروه و روی مشکلات گفتار و زبان در مدرسه ممکن است مغایرت داشته باشد.
توصیه گفتار درمانی در پردازش حسی و شنوایی شناسی
شنوایی شناسی که در خصوص اختلال حسی آگاهی دارد می داند که یک کودک ممکن است یک تست استاندارد شنوایی را با نمرات عالی قبول شود ولی هنوز مشکلات شنوایی داشته باشد. مشکلات با بیش حساسیتی شنوایی یا کم حساسیتی نسبت به فرکانس صداهای خاص تمایز بین صداهای مناسب و صداهای اضافی محیطی و سایر مشکلات پردازش شنوایی ممکن است شنیدن را در بسیاری از محیط ها دچار مشکل کند. شنوایی شناس ممکن است مداخلات و روش های شنیداری را توصیه کند مثل نشستن دانش آموز نزدیک معلم، فراهم کردن جهت های نوشتاری برای جایگزین کردن دستور العمل های شنیداری و استفاده از ( FM unit ) در مدرسه و یا محل کار. این وسیله شامل یک بخش انتقال دهنده که گوینده آن را می پوشد یا نزدیک او قرار می گیرد ( معمولا معلم) و یک بخش گیرنده که گیرنده آن را می پوشد یا نزدیک وی قرار می گیرد، که صدای گوینده را به بالاتر از صداهای محیط افزایش می دهد.
تست شنوایی باید شامل موارد زیر باشد:
ارزیابی برای حساسیت به طیف گسترده ای از فرکانس های مختلف.
کمترین سطح ممکن شنیداری، شروع با میزان سطحی که معمولا توسط گوش انسان تشخیص داده نمی شود مثل 15 دسی بل منفی.
تیمپانو گرام برای بررسی مایع در گوش ها.
مهارت هایی تمییز گفتاری
مورد دیگر در گفتاردرمانی یکپارچگی حسی آگاهی از حس لمس و حرکت در کوکان است. حسهای لمس و حرکت، در واقع دو وسیلهی یادگیری برای شیوهی پردازش اطلاعات میباشند:
حس لمس: یعنی آگاه شدن از حرکت نشأت گرفته از اندامهای پایانهی حسی در عضلات، تاندونها، مفاصل و گاهی وقتها مجرای شنوایی گوشها (نیکولوسی و همکاران 2004).
حس حرکت: یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت ترجیح میدهند تا از طریق لمس کردن با دستها، چیزی بیاموزند، فرصت داشته باشند تا بایستند و کاری را انجام دهند، قدم بزنند، و یا در برخی موارد، کارکرد چیزی را با روشهای حرکتی تجربه کنند. به عنوان مثال، اگر به یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، رنگها را آموزش میدهند، آنها از کارکردن با تکههای بزرگ پارچه با رنگهای مختلف، تکان دادن پارچهها در حین حرکتشان در اتاق، صحبت کردن دربارهی تجربهی حس حاصل از تکان دادن پارچهها و تظایر اینها لذت میبرند.
گفتاردرمانی و یکپارچگی حسی
عناوین مربوط به کارکردن با بیماران با استفاده از حس لمس و حس حرکت
1)یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، ترجیح میدهند تا مواد مربوط به آنچه را که قرار است یاد بگیرند، دست بزنید. به عنوان مثال، اگر مفهوم میوه را آموزش میدهید، به بیمار اجازه بدهید تا در خلال ارایهی اطلاعات مربوط به آن میوه، میوهای را (خواه میوهی مصنوعی) در دست بگیرد و آن را لمس کند.
2)یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، از نقاشی کردن، ترسیم کردن، سر هم کردن و ساختن اشیاء لذت میبرند. فعالیتهای هنری برای یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، سودمند است. به هر روی، در این مورد SLP باید در خلال جلسههای درمان احتیاط به خرج دهد، زیرا این قبیل فعالیتها، مقدار وقت پرداختن به کار خاص، به منظور رسیدن به هدفهای درمان را کاهش میدهند. به عنوان مثال، فعالیتهایی چون بریدن، رنگکردن و چسباندن، وقت زیادی میگیرند، و فقط باید زمانی روی آنها کار شود که هدف ما مستقیماً پرداختن به این نوع فعالیتها باشد.
3) یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، معمولاً با لمس کردن به عنوان سرنخ و ابزار کمکی در درمان، بهتر یاد میگیرند. بنابراین، SLPها باید برای آن گروه از بیمارانی که از لمس شدن ناراحت نمیشوند، در خلال درمان، لمس کردن مناطق قابل قبول برای برقراری ارتباط را به منظور ارایهی سرنخ و کمک به بیمار در نظر بگیرند، در روند درمان، صورت، چانه، گلو، شانه، بالای بازو و قسمت بالای پشت، به عنوان مناطق قابل قبول برای لمس به منظور ارایهی سرنخ و کمک به بیمار در نظر گرفته میشوند. گهگاهی، وقتی که از شستن دایرهوار برای کودکان کم سن و سال استفاده میشود (نشستن گروهها به صورت نیمدایره که در آن زانوهای درمانگر نزدیک زانوهای بیمار باشد، خواه با نشستن روی صندلی و خواه با نشستن روی کف اتاق و بدون وجود هرگونه میز بین درمانگر و بیماران)، لمس کردن زانوی بیمار به منظور ارایهی سرنخ و کمک به او به عنوان لمس قابل قبول برای درمان محسوب میشود. به علاوه، گفتاردرمانها را تشویق میکنیم تا وضعیت بیمارانی را که به هر دلیلی دوست ندارند که در خلال درمان از طرف درمانگر لمس شوند، مراعات کنند، و روشهای جایگزینی دیگری به منظور ارایهی سرنخ و کمک به بیمار پیدا کنند، مثلاً اسم او را صدا بزنند و یا از راهنماییهای دیداری استفاده کنند.
4)گفتاردرمانها باید پیوسته بیماران را زیر نظر داشته باشند، حتی بیمارانی را که به عنوان یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت به حساب میآیند، احتمالاً به دلیل «تحریک حسی زیاد» و باز خورد بیش از اندازهی دستگاه حس لمس و حس حرکت در جریان فعالیتهای درمانی به عنوان مثال، در کلاسهای درس پیش از آمادگی و آمادگی بچهها اغلب تشویق میشوند تا حروف را روی شن، روی کاغذ سمباده و یا روی سایر مواد بسیار حساس ترسیم کنند. این کار ممکن است برای بسیاری از بچهها مشکلی ایجاد نکند، ولی برای برخی از بچهها، بازخورد حاصله از نوک انگشتان بسیار قوی است و کودک در اثر این کار، بیش از اندازه تحت تأثیر تحریک حسی قرار میگیرد. برای یک کودک کم سن و سال، نتیجهی حاصله از این نوع تحریک حسّی زیاد، اغلب حالت تهوّع و حتی شاید استفراغ است.
درصد تعداد اشخاصی که به عنوان ترجیح دهندگان استفاده از حس ویژهای برای یادگیری طبقهبندی شدهاند، متفاوت است. با وجود این، دان از جملهی نخستین پژوهشگرانی بودهاند که، یافتههای خود را در این حوزه گزارش کردهاند.
آنها پی بردند که، تقریباً 30% دانشآموزان به عنوان یادگیرندگان از طریق حس شنیداری 40% به عنوان یادگیرندگان از طریق حس بینایی، و 30، به عنوان یادگیرندگان از طریق حس لمس و حس حرکت، طبقهبندی میشوند. دان،نشان دادهاند که، بیشتر دانشآموزان دارای یک حس یادگیری غالب و برتر، و یک حس یادگیری ثانویه میباشند. به عنوان مثال، یک دانشآموز ممکن است از حس بینایی به عنوان حس اصلی برای دریافت اطلاعات، و از حس لمس و حس حرکت به عنوان حس ثانویه برای دریافت اطلاعات استفاده نماید. اگر دانشآموزان نتوانند از طریق حس برتر اطلاعات را دریافت نمایند، اطلاعات از بین میروند، مگر این که حس ثانویه بتواند فقدان تحریک حس اصلی را جبران کند. صرفنظر از حس یادگیری برتر دانشآموزان، پژوهش نشان میدهد که، اگر دانشآموزان از طریق حس یادگیری اصلی آموزش ببینند، سریعتر و آسانتر یاد میگیرند. (دان، مک کارتی 1987).
بزرگترین مشکل برای تضمین این که برای یادگیری دانشآموزان، از طریق حس اصلی آنها به آنان آموزش داده میشود این حقیقت است که، گفتاردرمانان بدون توجه به متنوع بودن حس یادگیری دانشآموزان، غالباً از همان حس یادگیری برتر خودشان برای تدریس استفاده میکنند (باربی، میلون 1981). در یک پژوهش جدیدتر، والاس (1995) پی برد که، در فیلیپین، آموزگاران اکثراً از طریق تحریک حس شنیداری به تدریس میپردازند، زیرا آموزگاران خودشان حس شنیداری را ترجیح میدادند، در حالی که، در واقع امر، برای دانشآموزان آنها، حس شنیداری برای یادگیری، حس ثانویه به حساب میآمد. دان، دان (1987) نشان دادهاند که، حسی که در بیشتر مواقع عموماً در کلاس درس مورد بیتوجهی قرار میگیرد، حس لمس و حس حرکت است، به ویژه بعد از کلاس سوم، برای دانشآموزان بزرگسال، اگرچه پژوهشی وجود ندارد تا تعداد SLPهایی را که موافق یادگیری از طریق حس ویژهای هستند نشان بدهد، ولی پژوهش نشان داده است که، مربیان آموزش نگهداری مواد غذایی، حس بینایی را برای یادگیری اطلاعات جدید ترجیح میدهند. (اسلوآن، دانه، گیس 2004). جالب این که، طبق پژوهش دان (2000)، سبک یادگیری ترجیحی غالباً با رشد شخص ارتباط دارد، و با گذشت زمان و بالا رفتن سن فرد ممکن است تغییر کند.
یادگیرندگان بزرگسال اغلب پی میبرند که، چنانچه با استفاده از حس خاصی اطلاعات را دریافت کنند، راحتتر میتوانند آن را فرا گیرند و به یاد بیاورند (میک لر، زیپرت 1987). یادگیرندگان بزرگسال اغلب فرصتهایی را برای یادگیری جستجو میکنند که با حس یادگیری ترجیحی آنان سازگاری داشته باشند، و از آن دسته از فرصتهای یادگیری که با حس یادگیری ترجیحی آنان تناقض داشته باشند، پرهیز میکنند، با این همه، کودکان به ویژه کودکان کم سن و سال، غالباً پی نمیبرند که از طریق حس بهتر از حسهای دیگر یاد میگیرند، حتی اگر هم پی ببرند که از طریق حس خاصی بهتر یاد میگیرند، اغلب این توانایی را ندارند تا اطلاعاتی را که در زمینهی یادگیری به آنها ارایه میشوند، کنترل نمایند. لمایر (2001) نشان داده است که، یادگیرندگان کمابیش به طور متعادل و به صورت یک سوم تمایز برای یادگیری قرار دارند، یعنی: یک سوم از طریق بینایی، یک سوم از طریق شنیداری، و یک سوم از طریق حس لمس و حس حرکت. لمایر گفته است که، آموزگاران با ایجاد تعادل بین این حواس، برنامههای آموزشی خود را طراحی میکنند. به همین دلیل، آموزگاران اغلب راهکارهایی طراحی میکنند تا به آنها کمک کند که، برای هر مفهومی که میخواهند آموزش دهند، برنامههای درسی را با عناصری از تحریک شنیداری (کلامی، دستورالعمل، سخنرانی)، تحریک بینایی (جدولها، نمودارها، دستنوشتهها، استفاده از رنگها)، و تحریک حس لمس و حس حرکت (الگوها، خلاقیتهای هنری یا علیم) عرضه کنند. به همین قیاس، SLPها را تشویق میکنیم تا در هنگام درمان بیماران، جنبههای شنیداری، بینایی، حس لمس و حس حرکت مربوط به اطلاعات و ارایهی محرک را مدّنظر داشته باشند
سوالات متداول:
1-چگونه فعالیتهای یکپارچگی حسی میتوانند به درمان لکنت زبان کمک کنند؟
استرس و اضطراب ناشی از اختلال پردازش حسی میتواند لکنت را تشدید کند. فعالیتهای تنظیمکننده سیستم عصبی مانند تابخوردن ریتمیک، فشار عمیق مفاصل، یا تمرینات تنفسی دیافراگمی، با کاهش اضطراب و افزایش خودتنظیمی، به بهبود روانی گفتار منجر میشوند.
2-نشانههای هشداردهنده اختلال یکپارچگی حسی که بر گفتار اثر میگذارد کدامند؟
واکنشهای افراطی یا تفریطی به صداها (مثل پوشاندن گوش در محیطهای شلوغ)، اجتناب از غذاهای با بافت خاص، مشکل در تماس چشمی، حرکات تکراری بدن، حساسیت بیشازحد به لمس صورت یا دهان، و عدم تحمل فعالیتهای حرکتی مانند تاب خوردن. این نشانهها میتوانند مهارتهای زبانی و تولید صدا را مختل کنند.
یافته های علمی جدید در مورد لکنت پیشنهاد میدهند افرادی که لکنت میکنند ساختار و عملکرد مغزشان نسبت به گویندگان روان تا حدودی متفاوت است. به نظر میرسد مغز افرادی که لکنت میکنند به دلیل انتقال مورثی یا احتمالا آسیب زود هنگام در گردآوری تمام عناصر زبان بیانی – مثلا از چه کلماتی استفاده شود و چگونه آنها کنار هم در یک جمله قرار داده شوند، در زمان مناسب و سرعت کافی برای گفتار سریع و روان، تا حدودی کارایی کمتری دارد. لکنت زبان از اختلالات شایع در کودکان 2و3 ساله می باشد. مرکز گفتاردرمانی لکنت در زمینه تشخیص لکنت و روش های اصلاح آنهمچنین گفتاردرمانی لکنت زبانفعالیت می نماید.دکتر لکنت زبان با تشخیص علائم لکنت به طرح بهترین برنامه درمانی برای کودکان می پردازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
اگر شما با فردی که لکنت میکند یا والدین کودکی که لکنت میکند صحبت کنید، ممکن است شما بخواهید عقیده کنونی در مورد دلایل لکنت را خلاصه کنید. فکر میکنم گفتن چیزی شبیه این میتواند کمک کننده باشد:
البته، این موضوع همیشه اتفاق نمیافتد. اما هنگامی که فردی موضوع پیچیدهای را میگوید یا عجله دارد یا واقعا هیجانزده یا ناراحت است، روان بودن در آن هنگام تا حدودی دشوارتر است.»
علل لکنت در کودکان 2ساله و 3ساله
به نظر میرسد لکنت در بسیاری از افراد اساس ژنتیکی دارد. اگرچه مطالعات دوقلوها و به فرزندخواندگی تایید کردند که ژنها باید با عوامل محیطی تعامل داشته باشند تا لکنت ظاهر شود.
تحقیقات جدید مشخص کرد در برخی افراد برخی ژنها مربوط به لکنت هستند.
ممکن است سببشناسی لکنت برای برخی لکنتیها عوامل مادرزادی باشد. این موارد ممکن است شامل ضربه فیزیکی در هنگام تولد یا رحم، فلج مغزی، عقبماندگی و موقعیتهای پر استرس احساسی باشد.
پسران تا حدودی بیش از دختران شروع به لکنت کردن میکنند، اما احتمال بهبودی دختران بیشتر است، بنابراین در سن مدرسه و پس از آن، پسرانی که لکنت میکنند بسیار بیشتر از دختران هستند.
لکنت ابتدای دوران کودکی ممکن است موقت باشد که در آن کودک به طور طبیعی بدون درمان یا با حداقل درمان، طی 18 ماه بهبود مییابد و یا ممکن است با ثبات باشد که اگر در آن کودک درمان نشود، سه سال یا بیشتر لکنت خواهد کرد.
به نظر میرسد لکنت موقت و با ثبات نتیجه یک عامل ژنتیک شایع باشد (یک ژن تنها یا چندین ژن) اما احتمالا حالت با ثبات لکنت عوامل ژنتیکی اضافهای دارد که از بهبودی جلوگیری میکند.
به نظر میرسد بهبودی طبیعی از لکنت با عوامل زیر مرتبط باشد: (a) نمرات خوب در آزمونهای واجشناختی، زبان و مهارتهای غیر کلامی؛ (b) نداشتن سابقه خانوادگی لکنت یا اعضای خانواده که بهبودی طبیعی از لکنت را داشته باشند، (c) سن کم شروع لکنت و (d) دختر بودن.
مطالعات تصویربرداری مغز بزرگسالانی که لکنت میکنند ناهنجاریهای مختلفی در حین صحبت کردن و به خصوص در حین لکنت را نشان داده است. یک ناهنجاری فعالیت بیش از حد نواحی سمت راست مغز که با ساختارهای گفتار و زبان نیم کره چپ همولوگ هستند و معمولا توسط غیر لکنتیها استفاده میشود. یک ناهنجاری دیگر عدم فعالیت در قشر شنیداری چپ است.
تفاوتهای نوروآناتومیک مشاهده شده با تصویربرداری مغز شامل (a) ناهنجاریها در پلانوم تمپورال (مربوط به پردازش شنیداری) و در جایروس (نواحی بالا آمده روی سطح مغز) در نواحی گفتار و زبان و (b) مسیرهای کم تراکم فیبر متصلکننده نواحی درک، تصمیمگیری و اجرای گفتاری میباشد.
به دست آوردن روانی کوتاه و بلندمدت در لکنتیها همراه با کاهش در فعالیتهای نیم کره راست و افزایش در فعالیت مناطق گفتار، زبان و شنیداری نیم کره چپ میباشد.
در تکالیف پردازش حسی، لکنتیها پردازش با دقت کمتر و کندتر دارند. به خصوص برای محرک شنیداری و عدم غالب بودن نیم کره چپ برای پردازش.
بزرگترین نقصهای عملکرد هنگامی که محرک پیچیده زبانی استفاده میشود، رخ میدهد.
پوشاندن گوش و دیگر تغییرات در بازخورد شنیداری روانی موقت ایجاد میکند که این موضوع پیشنهاد میدهد که نابهنجاریها، نقصها یا تاخیرها در بازخورد شنیداری ممکن است به لکنت مربوط باشد.
در تکالیف کنترل حسی- حرکتی، لکنتیها زمانهای واکنش کندتری را نشان میدهند به خصوص هنگامی که محرک از لحاظ زبانی پیچیده است. لکنتیها هنگامی که تکالیف حرکتی متوالی و تکالیف شنیداری- حرکتی را انجام میدهند، کندتر و کم دقتتر هستند و غالب بودن نیم کره چپشان کمتر است.
هنگامی که بار زبانی بیشتر است سیستم حرکتی گفتار لکنتیها تغییرپذیرتر است؛ بار زبانی بیشتر هم چنین با لکنت بیشتر در ارتباط است.
به نظر نمیرسد لکنتیها از غیر لکنتیها عصبیتر باشند اما شواهدی وجود دارد که هنگام بالا بودن سطح تحریک خودکار آنها، احتمال رخ دادن لکنت بیشتر است.
به نظر میرسد که لکنتیهای کودک و بزرگسال به عنوان یک گروه، طبع حساستری دارند. ممکن است این حساسیت با فشار فیزیکی بیشتر در عضلات گفتاری برای برخی افراد همراه باشد.
اختلال عاطفی نوعی بیماری است که، در طول یک دورهی طولانی، با یک یا چند ویژگی نظیر ناتوانی در ایجاد ارتباط، افسردگی، رفتارهای نامناسب و… ظاهر میشود. این اختلال موجب اضطراب، گوشه گیری و بدخلقی کودکان می گردد. گفتاردرمانی اختلالات زبان در کودکان اضطابی با چالش های مختلفی روبرو می باشند. از این رو یک گفتاردرمان کودکان اضطابی باید آموزش های لازم را در زمینه رفتاردرمانی کودکان دیده باشد تا بتواند بهترین نتیجه درمانی را برای کودک رقم بزند. مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر با استفاده از گفتاردرمانان مجرب در حیطه گفتاردرمانی کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. خدمات گفتاردرمانی در منزل از دیگر امکانات این مرکز در حیطه گفتاردرمانی کودکان است که موجب تسهیل روند درمان ارتباط زودهنگام کودک با درمانگران می شود.
اختلال عاطفی
اختلال عاطفی نوعی بیماری است که، در طول یک دورهی طولانی، با یک یا چند ویژگی زیر ظاهر میشود، و آن چنان چشمگیر است که عملکرد آموزشی کودک را به طور نامطلوبی تحت تاثیر قرار میدهد:
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
1) ناتوانی در یادگیری، که نمیتوان این ناتوانی را به عوامل ذهنی، حسّی، و یا جسمی نسبت داد.
2) ناتوانی در ایجاد و یا حفظ و تداوم روابط بین فردی رضایتبخش با همسن و سالان و آموزگاران.
3) انواع مختلف رفتارها و احساسات نادرست در شرایط طبیعی زندگی.
4) نوعی خُلق و خوی دلواپسی، و یا افسردگی معمولاً فراگیر.
5) تمایل به بروز علایم جسمی یا ترس در ارتباط با مسایل شخصی و یا مسایل مدرسه.
اصطلاح اختلال عاطفی، اسکیزوفرنیا را هم شامل میشود. این اصطلاح درباره ی کودکان ناسازگار به کار گرفته نمیشود، مگر این که مشخص شود که به اختلال عاطفی مبتلا هستند (دفتر ثبت فدرال، مأخذ آنلاین).
ویژگیهای اختلال عاطفی باید در سه جنبه ی کلی مورد ارزیابی قرار گیرد: تداوم (دیرش)، تعداد دفعات، و شدت وقوع ویژگیهای خاص این ناتوانی.
ویژگیهای تداوم اختلال عاطفی
1) مدت زمان تداوم رفتار متغیر است.
2) متخصصان بر این باورند که، مدت زمان تداوم رفتار در ارتباط با شرایط میتواند ناپایدار باشد، مثلاً بیماری و یا مرگ یکی از اعضای خانواده.
ویژگیهای تعداد دفعات اختلال عاطفی
1) تعداد دفعات وقوع رفتار متغیر است.
2) متخصصان بر این باورند که، تعداد دفعات وقوع رفتار در ارتباط با شرایط میتواند ناپایدار باشد. مثلاً: جدایی و یا طلاق پدر و مادر از یکدیگر.
ویژگیهای شدت اختلال عاطفی
1) شدت اختلال رفتار متغیر است.
2) متخصصان بر این باورند که، شدت اختلال رفتار در ارتباط با شرایط میتواند ناپایدار باشد، مثلاً: نداشتن مسکن، و یا تعداد دفعات نَقلِ مکان خانواده.
هنگامی که تداوم، تعداد دفعات، و شدت اختلال، موضوع مورد بحثی باشد، طبق تشخیص متخصصان مربوطه، پیش از تکمیل دقیق شیوههای روند درمان، میتوان دانشآموز را تحت خدمات حمایتی خاص (بحران) قرار داد.
نتیجه گیری برای گفتاردرمانی کودکان مضطرب
کودک مبتلا به اختلال عاطفی، با کودکان مبتلا به سایر ناتوانیها، یعنی کودکانی که احتمالاً ادا درمیآورند، باعث ناآرامی در کلاس به ویژه در برنامه های آموزش عمومی میشوند، تفاوت دارد (اسمیت و همکاران 1998).
برای اینکه گفتاردرمانها بتوانند برنامه ی درمان گفتار و زبان کودک مبتلا به اختلال عاطفی را به طور موفقیت آمیزی اجرا کنند، باید در رفتار درمانی مهارت داشته باشند. قوانین نظم و ترتیب و رفتار در جلسه ی درمانی، هم برای برنامه های عمومی، و هم برای برنامه های اختصاصی سودمندند. هدف نهایی برای گفتاردرمانی کودکان اضطرابی این است که، با پیش بردن رفتار درمانی، درمان را پشتیبانی نماید. بخشی از ملاحظات برای ایجاد و تداوم رفتار مناسب، توسط زابِل و زابِل بررسی شده است. آنها اهمیت محیط فیزیکی را در ایجاد نظم و ترتیب شرح دادهاند. به عنوان مثال، این پژوهشگران بیان داشته اند که، توجه به چیدمان مناسب صندلی ها، یکی از روشهای سودمند برای ایجاد رفتار مناسب است. به علاوه گزارش شده است که، برنامه های پیشگیری کننده دربارهی بالا بودن انتظارات قوانین، تقویت کننده های مثبت، و نظم و ترتیب در برنامه، برای ایجاد و حفظ رفتار مناسب در کلاس مهم میباشند. گفتاردرمانها را تشویق میکنیم تا به منظور کمک به ایجاد و حفظ رفتارهای مناسب در کودکان مبتلا به اختلال عاطفی، به کارگیری قواعد کلاس درس، چیدمانهای مناسب محیط فیزیکی، و راهکارهای بازدارندهی رفتار را با یکدیگر ادغام نمایند. البته، گفتاردرمانی باید با آموزگار کلاس درس همکاری کند تا به منظور کمک به برنامه های رفتار درمانی کاربردی برای کودکی که در برنامه ی کلاس درس شرکت میکند، و همچنین برای کودکی که در برنامهی درمان گفتار و زبان شرکت مینماید، به ثبات دست یابند و مورد حمایت قرار گیرند.
گفتاردرمانی کودکان مضطرب در مدرسه
به عنوان یک گفتاردرمانگر که سالها با کودکان مضطرب کار کردهام، میدانم که مدرسه میتواند همزمان هم چالشبرانگیزترین و هم transformativeترین محیط برای این عزیزان باشد. اضطراب در کودکان مضطرب اغلب خود را در قالب اجتناب از صحبت کردن، لکنت هیجانی، یا حتی سکوت انتخابی نشان میدهد. اینجا دقیقاً همان جایی است که همکاری مثلثی بین گفتاردرمانگر، معلمان و والدین نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت مطلق است.
چرا مدرسه چنین نقشی حیاتی دارد؟
کودک مضطرب در کلاس درس با سه چالش روبروست:
۱. اضطراب عملکردی: ترس از قضاوت شدن هنگام خواندن یا پاسخدهی
۲. اضطراب اجتماعی: فشار همسالان و محیط گروهی
۳. بار حسی: سروصدای محیط، نورها و شلوغی که پردازش گفتار را دشوار میکند.
راهکارهای عملی برای ایجاد محیط حمایتگر:
الف) نقش معلمان (پیشنیازهای کلیدی):
ایجاد “قوانین گوش دادن” در کلاس: مثلاً “وقتی کسی حرف میزند، چشمهایمان به اوست”
استفاده از سیستم همراهی (Buddy System): معرفی دوست حمایتگری که کودک در فعالیتهای گروهی کنار او باشد
دادن انتخاب زمان پاسخگویی: “دوست داری الان جواب بدی یا بعد از زنگ تفریح؟”
ب) مداخلات گفتاردرمانی در مدرسه:
اجرای جلسات کوتاه ۱۵ دقیقهای در محیط آشنا (کتابخانه یا اتاق مشاوره) به جای کلینیک
آموزش تکنیکهای تنفسی دیافراگمی همراه با حرکات فیزیکی (مثل فشردن توپ استرس هنگام بازدم)
استفاده از ابزارهای ارتباطی جایگزین (AAC) موقت مانند کارتهای تصویری تا زمان کاهش اضطراب
پ) نقش والدین (پل ارتباطی خانه و مدرسه):
ساخت “کتابچه گفتگو” با عکس محیط مدرسه: پیشبینی موقعیتهای گفتاری (پرسش از معلم، بازی با همکلاسی)
تمرین بازیهای نقشآفرینی در خانه: ایفای نقش معلم یا همکلاسی در شرایط کماسترس
استفاده از زبان توصیفی غیرمستقیم: به جای “امروز بلندخوانی کردی؟” بگویید: “امروز کتاب قشنگی درباره فضا دیدم!”
سوالات متداول:
1-چگونه تماشای بیشازحد صفحهنمایش (Screen Time) میتواند اضطراب گفتاری کودکان را تشدید کند؟
نور آبی صفحات دیجیتال با اختلال در ترشح ملاتونین، کیفیت خواب را کاهش میدهد که خود محرک افزایش اضطراب است. از سوی دیگر، محتوای سریع و هیجانانگیز رسانهها، “تحمل انتظار” را در مکالمات روزمره پایین آورده و باعث میشود کودک در گفتوگوهای واقعی با قطع کلام دیگران یا فرار از موقعیتهای چالشبرانگیز واکنش نشان دهد. گفتاردرمانگران توصیه میکنند حداکثر ۱ ساعت استفاده کنترلشده از صفحهنمایش با فاصله ۲ ساعته قبل از خواب همراه با جایگزینی بازیهای فیزیکی تعاملی صورت پذیرد.
2-کودکم هنگام اضطراب نوک زبانش میگیرد! آیا این طبیعی است؟
نه، این حالت (tongue thrust) اغلب نشاندهنده اضطراب زیاد است که گفتاردرمانگر با تمرینات سادهای مثل “بازی لیوان پر بادکنک” آن را درمان میکند.
توانبخشی یکی از درمان های اساسی در حیطه درمان بیماران پارکینسون می باشد. پس از تشخیص علایم پارکینسون توسط دکتر پارکینسون و تعیین علت پارکینسون استفاده از کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون موجب تسهیل روند درمان و توقف سیر بیماری می گردد. گفتاردرمانی پارکینسون، در زمینه بهبود گفتار بیمار و وضوح کلام، بهبود حجم تنفسی و اختلالات بلع همراه با پیشرفت بیماری به صورت تخصصی فعالیت می نماید. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در تهران به صورت حرفه ای به ارائه خدمات گفتاردرمانی پارکینسون در کلینیک و گفتاردرمانی در منزل بیماران می پرازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
گفتاردرمانی پارکینسون و ارتباطات
متغییرها در ارتباط حرکتی (پویا) رایج هستند. این تغییرات در افرادی که مبتلا به پارکینسون هستند میتوانند در هر سطحی از شرایط اتفاق بیفتد. این تغییرات معمولا پیش میروند، تغییرها ممکن است بر روی دو عامل کند. جنسی و ارتباط طولانی با شریکها، به علاوه ارتباطات با هم نژادها، بچه ها و دوستان تاثیر بگذارد.
این مسئله میتواند شخص را پرخاشگر کرده و شخص احساس کمبود و ضعف کند. از دست دادن نقش به عنوان متکلف هم چنین ممکن است ایجاد کشش (تنش) و خطاهای مالی، به علاوه کمبود خودبینی و احساس ارزشهای خود، برای فرد مبتلا به پارکینسون کند.
سختی های ارتباط، افسردگی، و نوسانات خلق، همه ی اینها میتواند مانع از رسیدن به یک زندگی نرمال شوند. خستگی، خواب پریشان و کمبود علاقه به رابطه ی جنسی نیز سبب بر هم زدن تعادل زندگی میگردند. فهمیدن اطلاعات در مورد شرایط و پیشرفت بیماری باید توسط فرد و خانواده انجام شود.
اگرچه تمام تیم یک نقش را در جهت برقراری و حفظ ارتباطات انجام میدهند، اما کاردرمانگر با حضور در جلسات درمانی در منزل، به فرد و سایر اعضای خانواده بصیرت لازم در راستای حفظ ارتباطات را میدهد.
دستورالعملها:
گفتاردرمانی برای حمایت فرد مبتلا به پارکینسون در بهره بری از حداکثر توانایی ها همراه با فشار پارکینسون روی نقش هایشان و ارتباطشان توصیه شده است که:
ترویج نگهداری نقشهای نرمال و کارهای یکنواخت و روزمره و عادت اجتماعی بواسطه ی پیشنهاد دادن و تمرین کردن و اصلاح وظایف.
به یادآوردن و دوباره تکرار کردن کارهای یکنواخت شبانه برای کاهش اختلال خواب.
انجام یک برنامه ی مدیریت خستگی
فعالیت بر روی نگرانیهایی در مورد سلامتی و تندرستی خانواده (شامل روابط جنسی) بدون تاخیر، بواسطه ی ارجاع به یک سیستم حمایت خانواده، مشاور و یا پرستارهای با تجربه.
گفتاردرمانی پارکینسون
برای افرادی که در کار تمام و یا پاره وقت هستند، تشخیص پارکینسون سوالهای بسیاری را در ذهن آنها ایجاد میکند. با این حال، با مدیریت صحیح، برخی از مردم می توانند برای چندین سال به کار ادامه دهند.
افشای تشخیص، یک امر بسیار شخصی است و مردم در زمان افشای آنها به دلایل مختلف متفاوتاند. گفتن به یک کارفرما به این معنا نیست که تشخیص فرد یک خبر عمومی و کلی است، اگر چه دادن برخی از اطلاعات به همکاران اغلب به حمایت و کمک بهتر در محل کار منجر میشود.
اگر داشتن پارکینسون بر سلامت و ایمنی در محل کار تاثیر گذار باشد، کارفرما باید مطلع شود تا بتوانند یک ارزیابی از خطرات انجام دهد. همچنین کارفرمایان باید در مورد هر ناتوانی موثر بر کارمند به منظور ایجاد هر گونه تغییرات معقول مطلع باشند.
نگهداری (حفظ) شغل یک حوزه ی روبه رشد برای کاردرمانگران است و افزایش بدنه ی تحقیقات نشان میدهد که تأثیر مثبتی از ورود حرفه ای به کار برای افراد مبتلا به اختلالات عصبی پیشرونده وجود دارد.
برای گفتاردرمانی با هدف رسیدگی به مسائل مرتبط با افراد مبتلا به پارکینسون، توصیه میشود که:
حمایت و اطلاعات درباره ی طرحهای حفظ کار باید جهت افشای تشخیص ممکن در زمان مناسب برای هرفرد ارائه گردد.
کاردرمانگران باید نقش حامی طرفدار کار را اتخاذ نمایند، و درصورت نیاز ارائه دهندهی یک لینک بین شخص مبتلا به پارکینسون، محل کار و خدمات دولت از قبیل مشاوران اشتغال ناتوانی و دسترسی به کار گردند.
راهنمایی در مورد نقش کارفرما و مسئولیت تحت قانون تبعیض ناتوانی ۲۰۰۵ (دفتر بخش عمومی کار گردند. اطلاعات ۲۰۰۵) داده شود.
اگر مشکلات عملی در محل کار تجربه شود، باید بازدید ارزیابی کار بدون تأخیر انجام شود، تا به طور کامل مشکلات کلیدی فیزیکی و شناختی مشخص و منتشر گردد.
توصیه ها باید در مورد تنظیمات محل کار، منطقی و مورد نیاز باشد تا فرد مبتلا به پارکینسون به صورت جسمی و شناختی قادر به انجام کار خود باشد، برای مثال تغییرات محتوای نقش، ساعت کار و انتظارات، و غیره.
اگر فرد مبتلا به پارکینسون تصمیم به توقف کار میگیرد، به لحاظ عاطفی، عملی و تاثیر مالی باید مورد بررسی قرار گیرد و بحث با کارفرمایان، منابع انسانی و / یا اتحادیه های کارگری، برای ایجاد مطلوبترین شرایط و زمان برگزار شود.