ارزیابی و تشخیص اختلال هماهنگی رشدی از ارزش زیادی برخوردار است و در واقع اولین گام در درمان تاخیر حرکتی کودکان تشخیص اختلال می باشد. بنابراین تشخیص اختلال تاخیر تکاملی توسط دکتر تشخیص تاخیر حرکتی کودکان اولین گام درمان است. جهت تشخیص اختلال هماهنگی رشدی پرسشنامه ها و تستهای بسیاری وجود دارند که برخی از آنها جهت غربالگری اولیه استفاده میشوند، برخی دیگر جهت تعیین سطح اختلال هماهنگی رشدی فرد و برخی دیگر صرفاً جهت تشخیص قطعی اختلال تاخیر تکاملی هستند. برخی از تست ها ممکن است بخشی از هماهنگی بدن مثلاً هماهنگی حرکات ظریف، درشت یا فقط هماهنگی حرکتی چشم و دست را ارزیابی کنند و این گستردگی زمینههای تست باعث ازدیاد تست ها در این زمینه تشخیص تاخیر حرکتی کودکان گردیده است. دکتر صابر به عنوان بهترین دکتر تشخیص تاخیر حرکتی در کودک در زمینه تشخیص و درمان اختلال هماهنگی رشدی در کودکان مشغول به فعالیت می باشد. تیم تخصصی گفتاردرمانان و کاردرمانان مرکز در حیطه درمان اختلالات تکاملی و هماهنگی رشدی بهترین درمان های مورد نیاز کودکان را ارائه می نمایند.
تشخیص اختلال هماهنگی رشدی
گاهی اوقات، برای کمک به رد شرایطی که بر مغز و سیستم عصبی (شرایط عصبی) تأثیر می گذارند و ممکن است باعث علائم اختلال هماهنگی رشدی کودک شما شوند، به یک متخصص مغز و اعصاب نیاز است. مهم است که تشخیص صحیح را دریافت کنید تا بتوانید درک بهتری از مشکلات فرزند تان داشته باشید و حمایت مناسب ارائه شود. دریافت تشخیص همچنین می تواند به کاهش استرس تجربه شده توسط والدین و کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی کمک کند. تشخیص اختلال هماهنگی رشدی معمولاً توسط یک متخصص، اغلب با همکاری یک کاردرمانگر، انجام می شود. به طور کلی، یک متخصص کارآزموده در تشخیص و یک کاردرمانگر ماهر در هر دو تشخیص و درمان دخیل هستند. برای انجام تشخیص، ضروری است که کودک ارزیابی مهارت های حرکتی خود را که به آن ارزیابی هنجار – مرجع گفته می شود، داشته باشد. این ممکن است توسط یک کاردرمانگر، فیزیوتراپیست یا متخصص اطفال انجام شود. کودکان مشکوک به اختلال هماهنگی رشدی معمولاً با استفاده از روشی به نام Movement ABC ارزیابی می شوند که شامل آزمایش های زیر است:
-مهارت های حرکتی درشت: توانایی آن ها در استفاده از عضلات بزرگ که حرکات بدنی قابل توجهی را هماهنگ می کنند، مانند حرکت کردن، پریدن و تعادل.
-مهارت های حرکتی ظریف: توانایی آن ها در استفاده از عضلات کوچک برای حرکات دقیق و هماهنگ، مانند نقاشی کشیدن و قرار دادن میخ های کوچک در سوراخ ها.
عملکرد فرزند شما در ارزیابی، نمره گذاری شده و با محدوده طبیعی نمرات برای کودک همسن خود مقایسه می شود. همچنین باید شواهدی وجود داشته باشد که توانایی ذهنی کودک در محدوده غیر طبیعی برای سن او باشد. متخصصی که ارزیابی را انجام می دهد، سابقه پزشکی فرزند شما را نیز در نظر می گیرد. این شامل هر مشکلی است که ممکن است در طول تولد آن ها رخ داده باشد و هر تأخیری در رسیدن به نقاط عطف رشدی. برای تشخیص اختلال هماهنگی رشدی، فرزند شما معمولاً باید تمام معیار های زیر را داشته باشد:
-مهارت های حرکتی آن ها به طور قابل توجهی پایین تر از سطح مورد انتظار برای سن آن ها و فرصت هایی است که برای یادگیری و استفاده از این مهارت ها داشته اند.
-کمبود مهارت حرکتی آن ها به طور قابل توجهی و مداوم بر فعالیت های روزمره و دستاورد های آن ها در مدرسه تأثیر می گذارد.
-علائم آن ها برای اولین بار در مرحله اولیه رشد آن ها ظاهر شد.
تشخیص تاخیر حرکتی
در سال ۲۰۱۰ در دو کنفرانس که در ملبورن استرالیا و آلمان برگزار شد و اکثر محققین و دکتر تاخیر حرکتی معروف در این زمینه از اکثر کشورهای اروپایی،کانادا و استرالیا در آن شرکت داشتند،به علت گستردگی تعاریف،مداخلات و تست های ارزیابی در زمینه اختلال هماهنگی رشدی،جهت ایجاد هماهنگی و بروزرسانی و علمی سازی فعالیت ها در این زمینه تصمیماتی اتخاذ کردند که نتیجه آن یک مقاله مروری جهت شناخت،ارزیابی و مداخلات درمانی در مورد اختلال هماهنگی رشدی،در سال ۲۰۱۲ شد. که در مورد تعریف،مداخلات و ارزیابی تاخیر تکاملی در کودکان توصیه هایی تا سال ۲۰۱۶ داشت که این توصیه ها مورد تایید انجمن ناتوانی های کودکان اروپا قرار گرفت،بخش ارزیابی این مقاله به این شرح می باشد که ارزیابی تقریباً کامل و جدیدی از اختلال تاخیر تکاملی ارائه می دهد.
رویکردهای ارزیابی در اختلال هماهنگی رشدی
ویسلون وی بیان کرد تست های مورد استفاده در اختلال تاخیر تکاملی معمولاً از پنج نوع رویکرد ارزیابی استفاده می کنند. این رویکردها عبارتند از:
رویکرد مهارت های عملکردی نرمال : این رویکرد بیشتر،مهارت های عملکردی فرد را ارزیابی میکند. و معتقد است که مشکلات حرکتی کودکان فرایندی طبیعی دارند و خودشان را در عملکرد فرد نشان میدهند،ارزیابی ها مشکلات حرکتی در این رویکردها عمدتاً توصیفی می باشند،عملکرد هایی جهت دار یا هدفمند دارند (روی مهارت های عملکردی تمرکز میکنند)و یک وضعیت نرمال یا معیار طبیعی دارند که فعالیت کودک با تاخیر حرکتی را با آن مقایسه می کنند از جمله این تست ها تست ( MABC ) میباشد.
رویکرد تواناییهای کلی در اختلال هماهنگی حرکتی: این رویکرد نقایص یکپارچگی حسی حرکتی در دو زمینه مشکلات درکی حرکتی و اختلالات یادگیری مورد ارزیابی قرار میدهد. این نقایص آسیب های عصبی را آشکار می کنند طبق این رویکرد توانایی های کلی پایه (نظیر یکپارچگی حسی حرکتی) می توانند مورد ارزیابی قرار گیرند و با تشخیص و بهبود این نقایص می توان مشکلات حرکتی کودکان را بهبود بخشید به عنوان مثال: تست یکپارچگی حسی و برنامه حرکت را نام برد.
رویکرد عصبی- رشدی یا الگوی زیستی پزشکی در تاخیر تکاملی: در این رویکرد اعتقاد بر این باور است که با برخی از شاخص های نشان دهنده نورولوژیکال اولیه مانند دست و پا جفتی بودن میتوان وضعیت عصبی فرد را پیش بینی کرد و ضایعات خفیف مغزی و اختلال تاخیر تکاملی را تا حدودی تشخیص داد. این امر ممکن است با ارزیابی های عصبی- رشدی آزمایش گردد. و یک ترکیبی از کارهای یادگیری و نورولوژیکال (مانند علائم خفیف یا بدکارکردی ها (ضایعات) خفیف عصبی) تست خواهد شد و از یک وضعیت پایه رشدی یا نرم در ارزیابیهای علائم خفیف استفاده می شود.
در حال حاضر نسخه های جدیدی از ارزیابی ضایعات خفیف عصبی جهت کودکان وجود دارد. ون ،پیترز،واسلو نشان دادند که کودکان با اختلال هماهنگی رشدی علائم بدکارکردی های خفیف عصبی را بهخصوص به صورت ترکیبی از این بدکارکردی های خفیف عصبی نشان می دهند . با پیشرفت روشهای تصویربرداری از اعصاب و تصویربرداری عملکردی از عملکرد اعصاب،ضایعات خفیف و شدید خودشان را در اختلالات هماهنگی رشدی و تاخیر حرکتی نوزاد بهتر نشان میدهند.
رویکرد سیستم داینامیک: این رویکرد بیان می کند توانایی ها و فرصت های کودکان با اختلال تاخیر تکاملی در ایجاد حرکات ترکیبی در تعامل با محیط و فعالیت های یادگیری کاهش یافته است،ارزیابی های تاخیر حرکتی مورد استفاده در این رویکرد شامل ارزیابی های بیومکانیکال،حرکت شناسی و آنالیز مشاهدات می باشد.
رویکرد شناختی نوروساینس در اختلال هماهنگی رشدی: این رویکرد پیشنهاد می کند که رشد غیر معمول مغز منجر به کاهش استعداد های شناخته شده به دنبال آن کاهش تجربیات یادگیری احتمال ابتلاء به اختلال تاخیر تکاملی را بیشتر میکند در این رویکرد سیستم های مغزی مورد ارزیابی قرار میگیرند که در رشد مهارتهای حرکتی نقش دارند به عنوان مثال: مدلسازی داخلی یا تصویرسازی حرکتی و زمانبندی کنترل حرکتی توسط دکتر تاخیر حرکتی نوزاد در ارتباط با مسیر آهیانه- مخچه مورد ارزیابی قرار میگیرند.
پرسشنامه ها ی تشخیص اختلال تاخیر رشدی
این پرسشنامه ها عمدتاً جهت غربالگری و تشخیص اولیه اختلال تاخیر تکاملی کودکان مورد استفاده قرار میگیرند از آنجا که استفاده از تست های تشخیصی مانند ازوروتسکی پر هزینه و وقت گیر است استفاده از این پرسشنامه ها و تستهای غربالگری در تشخیص اولیه و تشخیص اختلال هماهنگی رشدی در تعداد زیاد مانند دانش آموزان مدرسه بسیار مقرون به صرفه می باشند. این پرسشنامه ها برپایه سوالات مشکلات حرکتی طراحی شده و در نوع های ویژه کودکان،والدین و یا معلمین وجود دارند.
پرسشنامه های مشکلات حرکتی کودکان مربوط به والدین و معلمین
معمول ترین این پرسشنامه ها عبارتند از:
پرسشنامه ( DCD Q ) ، نوع تجدید نظر شده آن
چک لیست ( MABC2 ) و نوع تجدید نظر شده آن
پرسشنامه والدین ( DCD Q ) و پرسشنامه معلمین (چک لیست ( MABC ) ) میزان فعالیت و توانایی های کودک را در زمینه ها و مهارت های مراقبت از خود،مهارت های توپی و غیره ارزیابی میکنند.
پرسشنامه کوچک اختلال هماهنگی رشدی کودکان پیش از دبستان کانادا
( Canadian little developmental coordination disorder questionnaire for preschool children )
این پرسشنامه توسط والدین پر می شود و جهت تشخیص مشکلات هماهنگی حرکتی کودکان ۳ تا ۴ ساله مورد استفاده قرار می گیرد این پرسشنامه از اعتبار و روایی بسیار خوبی جهت غربالگری در سنین پایین برخوردار است.
پرسشنامه مشاهده مشکلات حرکت کودکان برای معلمین
این پرسشنامه ایتالیایی توسط معلم کودک پر میشود و یکی از سریعترین و قویترین تست های غربالگری در زمینه تشخیص علائم اختلال هماهنگی رشدی است. این پرسشنامه اختلالات برنامه حرکتی و حافظه دیداری-فضایی کودک را در ارتباط با علائم اختلال تاخیر تکاملی کودکان می سنجد.
بررسیها نشان میدهد در زمینه تشخیص مشکلات عاطفی اجتماعی کودکان اختلال هماهنگی رشدی، معلمین نسبت به والدین مشکلات حرکتی بیشتری را کشف می کنند بنابراین در زمینه بررسی این موارد بهتر است نظر معلمین این کودکان را مورد ارزیابی قرار گیرد.
برخی از پرسشنامه های غیر تخصصی در این زمینه وجود دارند که روی مشکلات حرکتی کودک تمرکز میکنند،این پرسشنامه ها گرچه جهت تشخیص تاخیر حرکتی نوزاد و کودک( DCD ) ممکن است مناسب نباشد ولی با این حال ممکن است مفید واقع شوند،به عنوان نمونه می توان از چک لیست مهارت های حرکتی سال های اولیه و معیار فعالیت کودکان برای والدین و معلمین را نام برد.
پرسشنامه هایی که توسط کودک پر میشوند
برخی پرسشنامه های غربالگری توسط خود کودک پر می شوند این پرسشنامه ها کفایت کودک را در مهارت های حرکتی و عزت نفس کودک می سنجند. برخی از آنها عبارتند از:
معیار من
درک کفایت و سیستم تنظیم هدف
پرسشنامه خود درکی کودک از میزان کفایت،ترجیح و علاقه به فعالیت های فیزیکی ( CSAPPA )
این پرسشنامه ها نحوه تصور کودک از اختلالش نشان می دهند. پرسشنامه های خود ارزیابی از حساسیت لازم جهت تشخیص قطعی اختلال هماهنگی رشدی برخوردار نیستند، کری و اسچویمیکر معتقدند در بین آنها پرسشنامه خود درکی کودک از میزان کفایت،برگزیدگی و علاقه به فعالیتهای فیزیکی کودکان ( CSAPPA ) از اعتبار بیشتری برخوردار است و این تست را جهت غربالگری و ارزیابی اختلال هماهنگی رشدی پیشنهاد میدهند.
پرسشنامه غربالگری تاخیر حرکتی کودک
پرسشنامه های غربالگری جهت تشخیص اولیه اختلال تاخیر تکاملی بسیار مفید هستند،این پرسشنامه ها بستگی به نوعشان توسط والدین و معلمین پر میشوند و پرسشنامه هایی که توسط والدین پر میشوند به نظر می رسد از اعتبار و درستی بیشتری برخوردار هستند،فرد پر کننده این پرسشنامه ها احتیاج با آموزش و راهنمایی کافی دارد.به هر حال به نظر میرسد با توجه به حساسیت پایین این تستها جهت غربالگری در جمعیتهای پایه مناسب نیستند.
در بین این پرسشنامه ها،پرسشنامه ها تجدید نظر شده تاخیر حرکتی کودکان ( DCD-Q-R ) تاکنون به عنوان بهترین پرسشنامه ارزیابی اولیه شناخته شده است.
پرسشنامه ( CSAPPA ) بیشتر از لحاظ به دست آوردن دیدگاه کودک نسبت به اختلال هماهنگی رشدی توصیه می شود و این پرسشنامه به خصوص برای کشورهای اروپایی به جهت اینکه برخی لغات آن مخصوص آمریکای شمالی است مناسب نمی باشد و توصیه نمی گردد. با بررسی مطالعات از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ متوجه میشویم چک لیست ام ای بی سی ( The MABC checklist ) نسبت به ( DCD-Q-R ) بسیار کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است نوع تجدید نظر شده این پرسشنامه به نظر میرسد از اعتبار بهتری برخوردار می باشد. هر دوی این پرسشنامه ها ( DCD-Q-R و MABC2 ) برای کشورهایی که سوالات آنها با فرهنگ و ساختار آنها همخوانی دارد مناسب هستند. هر دوی این تست ها جهت غربالگری در جمعیت های زیاد (پایه) مانند یک کشور مناسب نیستند.
در کل این پرسشنامه ها به درمانگر تاخیر حرکتی کودک کمک می کنند که نمایی کلی از فعالیت های هر روز کودک و درک کودک نسبت به خود را به دست بیاورد. به جهت حساسیت پایین جهت تشخیص قطعی مناسب نیستند ولی برای تشخیص اولیه اختلال تاخیر تکاملی بسیار مناسب هستند.
ارزیابی های بالینی کودکان توسط دکتر تاخیر حرکتی نوزاد
این ارزیابی ها جهت کمک به تشخیص بهتر اختلال هماهنگی رشدی و تاخیر حرکتی نوزاد باید صورت گیرند.
تاریخچه
به دست آوردن تاریخچه اختلال بسیار ارزشمند است. تاریخچه اختلال تکاملی کودکان از نظر والدین،معلم یا مراقبین کودک و خود کودک به دست می آید و باید نکات زیر را در به دست آوردن آن رعایت کرد.
گزارش والدین
از والدین باید سه نوع تاریخچه گرفته شود که عبارتند از:
تاریخچه خانواده: شامل داشتن اختلال هماهنگی رشدی،تاخیر حرکتی، اختلالات همراه،فاکتورهای محیطی (نظیر عناصر روانی-اجتماعی) اختلالات نورولوژیکی،اختلالات پزشکی،وضعیت هوشی و شرایط اجتماعی خانواده می باشد.
تاریخچه شخصی: شامل توضیحاتی در مورد منابع و عوامل ایجادکننده اختلال تاخیر تکاملی یا علت شناسی آن (دوران بارداری،شرایط تولد،روابط اجتماعی،شرایط و نکات مهم در مراحل رشد کودک،شرایط کودک در مهد کودک، (چنانچه سن کودک بالاست در مدرسه)،بیماری ها و اختلالات در حال حاضر و سابق،به خصوص اختلالات نورولوژیکی،اختلالات حسی و تصادفات می باشد.
تاریخچه اختلال و کودک: شامل تاریخچه اختلال هماهنگی رشدی و اختلالات همراه و عوامل ایجاد کننده آن،نحوه انجام مهارت های روزمره و میزان شرکت در آنها،خصوصیات فردی و شخصیتی می باشد.
تبصره: توضیحاتی در مورد مشکلات: سطح مشکلات حرکتی کودکان ،در حال حاضر مهارت های روزمره و میزان شرکت پذیری در فعالیت ها.
گزارش معلم
تاریخچه ای در مورد میزان عملکردها و فعالیت حرکتی و میزان شرکت در آنها،عناصر محیطی و سیستم های حمایتی و خصوصیات فردی و شخصیتی.
تاریخچه ای در مورد رفتارهای پایه کودک در مدرسه: که میتوانند مشکلات حرکتی کودک و مشکلات همراه نظیر اختلالات توجه،رفتارهای طیف اوتیسم و اختلالات یادگیری را ایجاد کند.
تاریخچه وضعیت تحصیلی کودک
گزارش نقطه نظر کودک:این نقطه نظر کودک در مورد اختلال هماهنگی رشدی بهتر است گرفته شود تا با پرسش نامه تستی گرفته شده مقایسه گردد.
ارزیابی های بالینی و پاراکلینیکی
انجام ارزیابی های کلینیکی لازم است تا وجود تاخیر حرکتی کودک را از سایر اختلالات پزشکی و نورولوژیک تشخیص افتراقی دهد. همچنین این ارزیابی ها به تشخیص اختلال تاخیر حرکتی و عوامل تاثیرگذار جانبی کمک میکند. همانطور که میدانیم اختلال هماهنگی حرکتی در اختلال هماهنگی رشدی ناشی از آسیب های پزشکی و آسیب های ساختمانی مغز نمی باشد.
بنابراین این ارزیابیها و آزمایشات باید انجام شود تا مشخص شود اختلال هماهنگی رشدی فرد ناشی از آسیب های پزشکی و آسیب های ساختمانی مغز نباشد،برخی از اختلالات پزشکی و شرایط روانی-اجتماعی می توانند که اختلال هماهنگی حرکتی ایجاد کنند (فلج مغزی-دسترونی های عضلانی،سوء استفاده از کودکان و محرومیت کودکان از تحریکات محیطی) این آزمایشات و ارزیابی ها در چند زمینه باید صورت گیرد که عبارتند از:
برخی اختلالات مغز و اعصاب: نظیر آسیبهای راه کورتیکواسپاینال،مخچه،راه اکستراپیرامیدال،بیماریهای تقاطع نوروماسکولار (میاستنی گراو ) ،اختلالات نورومتابولیک ،آسیب های اکتسابی نورولوژیکال (قبل،حین و بعد از زایمان مانند ضربه مغزی) و آسیب اعصاب محیطی می توانند ایجاد اختلال هماهنگی حرکتی کنند.
اختلالات پزشکی: اختلال تاخیر حرکتی ناشی از اختلالات پزشکی نظیر کم کاری تیروئید،چاقی و بیماریهای ژنتیکی نباشد.
اختلالات حسی: تاخیر حرکتی ناشی از اختلالات بینایی،عملکرد دستگاه وستیبولار و غیره نباشد.
تشخیص افتراقی بین اختلالات فوق و اختلال هماهنگی رشدی بسیار حائز اهمیت می باشد.
بدکارکردی های (ضایعات) کوچک اعصاب مرکزی (نورولوژیکال)
تحقیقات کمی در این زمینه جهت رابطه این بدکارکردی ها و تاخیر حرکتی وجود دارد.با این حال برخی تحقیقات نشان دادهاند که کودکان با اختلال هماهنگی رشدی و برخی بدکارکردی هایی در مغز و نخاع دارند. گاسر نشان داد بین مهارت های حرکتی و سرعت حرکات با علائم نورولوژیکال خفیف یا ملایم یا به عبارتی بدکارکردی های کوچک مغز و اعصاب ( این علائم شامل حرکات همراه یا همان رفلکس همراه و آیینههای میباشد،ضایعاتی که در ام آر آی مشاهده نمیشوند بلکه با ام آر آی فانکشنال یا عملکردی قابل مشاهده می باشند و مربوط به فعالیت مغز بوده و مغز از نظر ظاهری هیچ مشکلی ندارد.) ارتباط ضعیفی وجود دارد. همچنین ولمن نشان داد بین علائم نرم مغز با نمره تست ارتباط معناداری وجود ندارد بنابراین در حال حاضر مدارک و منابع کافی در دسترس نیست تا تاخیر حرکتی کودکان را از طریق آزمایش علائم خفیف (ملایم) منبع نورولوژیکال تشخیص قطعی داد و وجود علائم خفیف نورولوژیکال شاخص کافی جهت تشخیص اختلال هماهنگی رشدی نیست (تشخیص قطعی نمی توان داد ولی می توان به اختلال تاخیر تکاملی فرد مشکوک شد و با انجام تست های تشخیصی به قطعیت رسید) برخی منابع قدیمی مانند گیلبرک و برخی منابع اخیر مانند لندگرن و گوستامنسون نشان دادند بین علائم خفیف نورولوژیکال یا بدکارکردی های خفیف مغزی با کودکان بیش فعال با مشکلات حرکتی ارتباط معنی داری وجود دارد بنابراین استفاده از این آزمایشات میتوانند برای تشخیص برخی از کودکان با اختلال هماهنگی رشدی مانند کودکان با اختلال توجه شدید که نتایج تست های هماهنگی آنها زیاد قابل تکیه و اعتماد نیست،موثر باشند،ون و اسلو نشان دادند که از روی شدت و شرایط بدکارکردی های خفیف نورولوژیکال می توان تا حدودی میزان قدرت و ضعف فرد را در انجام مهارت های حرکتی حدس زد و تعیین نمود،ولی با این حال این ارزیابی بدکارکردی های نورولوژیکال راه مناسبی جهت تشخیص قطعی نمی باشد.
ارزیابی شناختی و رفتاری: از آنجا که اختلال تاخیر حرکتی در کودکان با بسیاری از مشکلات حرکتی همراه نظیر اختلالات یادگیری توجه و اختلالات طیف اوتیسم همراه است انجام ارزیابی ها در این زمینه توصیه می گردد و چنانچه علائمی از این اختلالات وجود دارد و باید از ارزیابی های دقیق استاندارد استفاده شود.
عملکرد شناختی: در این گونه ارزیابیها چنانچه سابقه تحصیلی و مهارتهای تحصیلی موجود است که احتیاجی به انجام تستهای تخصصی هوش و استعداد نیست ولی چنانچه درمانگر مشکوک به کند ذهنی است،انجام تست های هوش توصیه می گردد.
انجام ارزیابی های بالا باعث میشود تا درمانگر به درک مناسبی در مورد اختلالات حرکتی دست یابد و متوجه گردد که احتمالاً اختلال تاخیر حرکتی ناشی از شرایط پزشکی،نورولوژیکال یا حتی رفتاری نباشد. تجربه درمانگر در انجام و ارجاع کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به مراکز تشخیص درمانی بسیار حائز اهمیت است،وجود یک کاردرمانگر با تجربه (به جهت اینکه کاردرمانگران طیف وسیعی از اختلالات نورولوژیکالی،روانپزشکی و اختلالات روانشناسی و پزشکی را مطالعه می کنند و در محل کار به صورت تجربی مشاهده می کنند) در تشخیص اینکه آیا کودک احتیاج به آزمایشات پاراکلینکی دارد، بسیار کمک کننده است،به عنوان مثال با یک مشاهده ساده و چند تست حرکتی به راحتی میتوان اختلال هماهنگی حرکتی ناشی از فلج مغزی،ضربه مغزی،ضایعات مخچه،بیزال کانگلیون (بخصوص در موارد شدید) و یا حتی اختلالات طیف اوتیسم (به خصوص در موارد شدید) را از اختلال هماهنگی رشدی تشخیص داد که احتیاجی به ارزیابی های پاراکلینکی نباشد اگر چه اکثر این کودکان معمولا در ماه ها یا سال های قبل این دوباره ارزیابی ها نظیر ام آر آی و سی تی اسکن را انجام دادهاند،البته در موارد خفیف یا مشکوک بهتر است ارزیابی های پاراکلینیکی صورت گیرد .
توانبخشی در اختلال تاخیر کلی رشد
لازم به ذکر است در حیطه درمان اختلال تاخیر تکاملی و تاخیر حرکتی نوزادان و کودکان کاردرمانی در اختلال هماهنگی حرکتی که شامل کاردرمانی جسمی و کاردرمانی حسی حرکتی همچنین مداخلات پیشرفته نظیر سنسوری روم و در مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر، دکتر تاخیر حرکتی کودکان و نوزادان انجام می گیرد.
کاردرمانی در اختلال حرکتی در کودکان
کاردرمانی جسمی در اختلال حرکتی کودکان و اختلال تاخیر تکاملی نقش بسزایی دارد. تمرینات تقویت عضلات همراه با ماساژ درمانی تخصصی از مواردیست که در کاردرمانی جسمی کودکان با تاخیر تکاملی انجام می شود .از دیگر اقدامات کاردرمانی در مشکلات تکاملی کودکان، کاردرمانی تعادلی و حسی حرکتی است که موجب بهبود توانایی های تعادلی و حرکتی کودکان می گردد. همچنین تقویت مهارت های رشدی کودک و کنترل رفلکس های کودکان موجب تسریع در رشد حرکتی کودکان می شود.
1.آیا برای تشخیص تاخیر حرکتی نیاز به آزمایش خون است؟
خیر، برای تشخیص تاخیر حرکتی در ابتدا دکتر متخصص سوالاتی را درباره تاریخچه خانوادگی و مراحل رشد نوزادی از شما می پرسد، در مرحله بعد به ارزیابی بالینی کودک می پردازد. در صورت مشاهده علائم خاصی که نیاز به بررسی داشته باشد ممکن است جهت بررسی به متخصص مغز و اعصاب رجاع داده شود.
2. پس از تشخیص تاخیر حرکتی چه درمان هایی توصیه می شود؟
بهترین درمان برای بهبود تاخیر حرکتی درمان های کاردرمانی و گفتاردرمانی است که به کودک کمک می کنند مراحل رشد حرکتی را آموزش دیده و به رشد مناسب خود برسند.
آسیب نخاعی یا ضایعات نخاعی،صدمه یا ضربه به طناب نخاعی است که منجر به فقدان عملکرد،حرکت و حس در زیر سطحی که طناب نخاعی آسیب دیده می گردد. این اختلال بر اساس میزان آسیب در عملکرد و حس و همچنین ناتوانی در ایستادن و راه رفتن طبقهبندی میشود. شیوع آسیب نخاعی در میان کشورها متغیر است. برای مثال هر ساله ۱۲.۷ نفر در فرانسه و ۵۹ نفر در ایالت متحده آمریکا در هر یک میلیون جمعیت افراد با ضایعه نخاعی وجود دارد. آسیب نخاعی ممکن است در اثر ضربه (مخصوصاً تصادف با وسایل نقلیه)،آسیب های نافذ یا بیماری ها ایجاد شود. در نتیجه این ناتوانی،بیشتر افراد ضایعه نخاعی برای تحرک شان به ویلچر تکیه میکنند. توانبخشی برای ضایعه نخاعی از اساسی ترین درمان ها می باشد که شامل کاردرمانی آسیب نخاعی و گفتاردرمانی می باشد. در درمان ضایعات نخاعی کاردرمانی آسیب نخاعی بسیار حائز اهمیت می باشد. مرکز کاردرمانی ضایعه نخاعی در تهران زیر نظر بهترین دکتر ضایعه نخاعی، دکتر صابر به درمان بیماران ضایعه نخاعی می پردازد.
آسیب نخاعی-ضایعه نخاعی چیست؟
شیوع سالیانه آسیب نخاعی در هر کشور متفاوت است،به طوری که هر ساله بین ۱۲.۷ (فرانسه) و ۵۹ (آمریکا) نفر در هر یک میلیون نفر جمعیت متغیر است. در کانادا میزان شیوع بین 37.2 تا46.2 متغیر است. در مقابل، میزان شیوع در کشورهای تایوان، ترکیه، فرانسه و استرالیا به ترتیب ۴۰.۲ ، ۱۸ ، ۱۲.۷ ،۱۹.۴ نفر در هر یک میلیون نفر است. بر اساس مطالعات سرکین شیوع ضایعات نخاعی در آمریکا ۵۹ نفر در هر یک میلیون نفر است. اگرچه ویندل شیوع ضلیعه نخاعی را در آمریکای شمالی ۵۱ نفر در هر یک میلیون نفر ذکر کرده است. بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعات ویندل ، شیوع آسیب نخاعی در اروپا ، ۱۹.۴ ، استرالیا ، ۱۶.۸ ، آسیا، ۲۳.۹ و در انگلیس ،14 نفر در هر یک میلیون نفر می باشد.
تخمین زده می شود که در آمریکا 183000 تا 230000 فرد مبتلا به آسیب نخاعی زندگی می کند. این آمار شیوع از مطالعات مختلفی که توسط محققان صورت گرفته تخمین زده شده است و به طور مستقیم از پایگاه داده ملی آسیب نخاعی استنتاج نشده است. کل جمعیت بیماران مبتلا به آسیب نخاعی در انگلیس در حدود 40000 نفر است. از سال ۱۹۹۲ هر ساله 900 تا 1000 بیمار جدید به جمعیت افراد مبتلا به ضایعات نخاعی در انگلستان اضافه میشود که نشاندهنده شیوع رو به افزایش این جمعیت است. در سال ۱۹۸۵ در استرالیا و آسیب نخاعی از 8096 به 9614 تغییر یافته است. اگر چه در استرالیا جمعیت افراد مبتلا به آسیب نخاعی در سال ۱۹۹۷ نزدیک به 10000 نفر بود.
اکثر بیماران مبتلا به ضایعات نخاعی،جوان و در بازه سنی بین ۲۰ تا ۴۰ سال هستند. ( ۱۰, ۱۳, ۱۸) ،بیشتر افراد آسیب نخاعی در انگلستان،مرد (۸۷ درصد ) و جوان هستند (به ترتیب ۲۴ درصد ، ۵۸ درصد و ۷۲ درصد نوجوان ، زیر سی سال و زیر 40 سال هستند.) (۱۱, ۱۴ ) در آمریکا ۸۲ درصد این بیماران مرد هستند. نسبت مرد به زن در بیماران با ضایعه نخاعی ۵ به ۱ است، اگرچه این نسبت در مناطق روستایی ۲.۵ به ۱ و در استانبول ۵.۸ به ۱ است.
علت ضایعات نخاعی
علت اصلی آسیب نخاعی،ضربه به خصوص تصادفات جادهای است. همچنین افتادن،حوادث ناشی از کار و آسیب های ورزشی از علل دیگر این ضایعه است.اکونر علت ۵۰ درصد از ضایعات نخاعی،تصادفات وسایل نقلیه موتوری،۳۷%،افتادن،۲ درصد حوادث ناشی از کار،۹ درصد آسیب های ورزشی و دو درصد به دلیل علل پزشکی در ایرلند است. همچنین اکونر در پژوهش خود بالاترین شیوع آسیب نخاعی را از اردیبهشت تا مهر ذکر کرده است.
انواع ضایعات نخاعی- انواع آسیب نخاعی
سطوح مختلفی برای آسیب نخاعی وجود دارد که بر اساس اختلال عملکرد به عنوان ضایعه کامل و ناکامل و همچنین بر اساس سطح ضایعه نخاعی به عنوان پاراپلژی نامگذاری شده است. بر اساس مطالعات ماهاراج ( ۲۱ درصد ) ضایعات نخاعی کامل در فیجی 52 درصد است و نزدیک به 69 درصد آنها پاراپلژی هستند. درمقابل کاراکان بیان می کند که نزدیک به ۵۷ درصد افراد با آسیب نخاعی در ترکیه آسیب ناکامل داشته و ۵۴ درصد آن ها پاراپلژی هستند.
علائم ضایعه نخاعی و مشکلات عصب شناختی همراه
مشکلات عصب شناختی در بیماران دارای ضایعه نخاعی رخ می دهد. مشکل در قسمت کوچک از ستون نخاعی،تغییرات حسی و حرکتی عمیقی را ایجاد میکند. در آسیب نخاعی کامل تمام عملکرد،حسی و حرکتی در زیر سطح ضایعه از دست میرود. ولی در ضایعات ناکامل برخی عملکردهای حسی و حرکتی زیر سطح آسیب نخاعی دیده وجود دارد.
پاراپلژی یکی از اختلالات عصب شناختی مرتبط با ضایعه نخاعی است که به هر گونه نقص یا فقدان عملکرد حسی و حرکتی در سگمان های سینه ای، کمری یا خاجی طناب نخاعی اشاره دارد. علائم ضایعه نخاعی،عملکرد اندام فوقانی را تحت تاثیر قرار نمی دهد،با این حال عملکرد تنه،پاها و لگن،بسته به سطح آسیب نخاعی،ممکن است درگیر شود.
تتراپلژی یا کوادروپلژی اختلال عصب شناختی دیگری است که به هر گونه نقص یا فقدان عملکرد حسی و حرکتی اشاره دارد که در نتیجه آسیب به عناصر عصبی طناب نخاعی در ناحیه گردنی ایجاد می شود. در نتیجه، علائم ضایعه نخاعی مانند فقدان عملکرد علاوه بر تنه، اندام تحتانی و لگن در اندام فوقانی نیز وجود دارد.
۵ سندروم بالینی مشخص با آسیب ناکامل مرتبط است. سندروم اول،سندروم طناب مرکزی نامگذاری شده است.این سندروم یک آسیب ناکامل بسیار شایع است که با فقدان بیشتر عملکرد اندام فوقانی در مقایسه با اندام تحتانی همراه است.
سندروم دوم،سندروم براون سکارد نامیده شده است که منجر به آسیب یک طرفه طناب نخاعی می گردد. این سندروم بیشتر با فقدان عملکرد و حس عمقی همان سمت و فقدان حس درد و حرارت سمت مقابل مشخص میشود.
سندروم طناب قدامی با میزان متغیری از فقدان حرکت و حس درد و حرارت بدون تاثیر بر حس عمقی تعریف می شود،این ضایعه در نتیجه آسیب به دو سوم قدامی طناب نخاعی رخ می دهد. در حالی که قسمت خلفی ستون نخاعی سالم است.
سندروم مخروط انتهایی در نتیجه آسیب به طناب خاجی و ریشههای عصبی کمری در داخل طناب نخاعی ایجاد میشود. در این سندروم ممکن است رفلکسهای خاجی حفظ شوند.
سندروم دم اسبی در نتیجه هر نوع آسیب به ریشه های عصبی کمری خاجی ایجاد میشود که منجر به از دست دادن رفلکس ها در کنترل ادرار و مدفوع و اندام تحتانی میشود.
طبقهبندی استاندارد ضایعه نخاعی
معمولاً برای توصیف این ضایعه در مرکز درمان ضایعات نخاعی از سیستم طبقه بندی آسیب نخاعی فرانکل بر مبنای انواع نقص استفاده میشود. سیستم فرانکل در سطوح زیر تعریف می شود.
درجه (A) : اختلال عملکرد حسی و حرکتی کامل
درجه (B) : اختلال عملکرد حرکتی کامل و حسی نا کامل
درجه (C) : اختلال عملکرد حرکتی و حسی ناکامل
درجه (D) : عملکرد حرکتی کارامد با یا بدون وسایل کمکی
درجه (E) : فقدان اختلال عملکرد حسی و حرکتی
مقیاس دیگری برای درجه بندی میزان نقص افراد آسیب نخاعی وجود دارد که در واقع اصلاح شده سیستم فرانکل است. این مقیاس به عنوان سیستم ( ASIA ) (انجمن آسیب نخاعی آمریکا) شناخته شده است و یک درجه بندی برای آسیب کامل و سه درجه بندی برای نوع ناکامل آن دارد.در این مقیاس از قدرت عضلات کلیدی اندام تحتانی به عنوان یک عامل برای تعیین میزان آسیب استفاده میشود. متخصصین بالینی قدرت عضلات را با استفاده از یک مقیاس پنج نمره ای می سنجند،سفر برای فلج کامل ۵ برای فعالیت در برابر مقاومت کامل در نظر گرفته میشود. این سیستم بر اساس سطوح زیر تعریف می شود:
درجه (A) (کامل ) : در غیاب هرگونه عملکرد حسی و حرکتی در سگمان خاجی ( S5 ) – ( S4 ) تعریف می شود.
درجه (B) (ناکامل) : حس سالم است اما عملکرد حرکتی در زیر سطح عصبی و همچنین سگمای خاجی ( S4 ) و ( S5 ) وجود ندارد.
درجه (C) (ناکامل ) : بیش از نیمی از عضلات زیر سطح ضایعه درجه کمتر از سه دارند.
درجه (E) (ناکامل) : عملکرد حرکتی زیر سطح ضایعه سالم است و نیمی از عضلات کلیدی درجه ۳ یا بیشتر را دارند.
محدودیت های فیزیکی بیماران آسیب نخاعی در انجام فعالیت های روزمره بسته به سطح ضایعه نخاعی متغیر است. بهبود برخی فعالیت ها مانند بهداشت شخصی ( حمام کردن،دوش گرفتن و عملکردهای روده و مستانه به طوری که از نظر اجتماعی قابل قبول باشد)،نقل و انتقالات ( از ویلچر به رختخواب و برعکس)،لباس پوشیدن و غذا خوردن میتواند با استفاده از روش های درمانی ضایعه نخاعی به دست آید.
طی سالهای اخیر،در کاردرمانی برای ضایعات نخاعی مقیاس های مختلفی برای اندازه گیری ناتوانی مطرح شدهاند، با این حال اندازه گیری استقلال عملکردی متداول تر است است. همچنین ( ASIA ) این مقیاس را در ارزیابی عملکردی کارکردی بیماران آسیب نخاعی ارزیابی نموده و تطابق جهانی آن را در سال ۱۹۹۴ توصیه کرده است.
اولین تلاش برای اندازه گیری عملکرد افراد ضایعه نخاعی هنگام انجام فعالیت های روزمره بر مبنای سطوح آسیب دیده نورولوژیکال توسط لانگ و لاوتو در سال ۱۹۹۵ انجام گردید و نتایج آن کماکان به عنوان راهنما امروزه در کاردرمانی آسیب نخاعی مورد استفاده قرار می گیرد.
ضایعات نخاعی سطوح بالای ( C5 ) در کاردرمانی
بیماران با ضایعه نخاعی بالای سطح ( C5 ) مشکلات قابل توجهی در حرکت و همچنین در نفس کشیدن دارند. برخی عضلات مانند پکتورالیس کاژور، لاتیسموس دورسی و سراتوس انتریور در این بیماران غیر فعال است. این افراد در حل دادن ویلچر ناتوانند و تحمل شان به میزان قابل توجهی کم است. این افراد کاملاً به دیگران وابسته هستند. تمرینات کاردرمانی در ضایعه نخاعی در این سطح با حرکات پسیو رنج آف موشن آغاز می شود.
افراد با ضایعه سطوح ( C3 )- ( C1 ) در عضلات اندام فوقانی و تحتانی حرکت ندارند و تنها حرکت سر و گردن و بالا آوردن شانه را دارند. این افراد تقریباً در تمامی تحرک ها و همچنین برای مراقبت از خود وابسته به کمک دیگران هستند. ممکن است قادر به استفاده از ویلچر های قدرتی همراه با کنترل چانه و تنه باشند.در کاردرمانی آسیب نخاعی این امکان وجود دارد که بیماران وسایل کمکی گوناگونی را که سیگنال ها را با استفاده از امواج رادیویی و امواج مادون قرمز برای کنترل محیط منتقل میکند،مورد استفاده قرار دهند. ممکن است به منظور کمک در غذا خوردن و نظافت از ویلچر های قدرتی دارای بازوی متحرک استفاده نمایند.
افراد آسیب نخاعی سطح ( C4 ) ،عصب گیری از دیافراگم را دارند،بنابراین ممکن است نیازی به استفاده از وسایل کمک تنفسی نداشته باشند. با این حال،آنهایی که آسیب دیدگی بین سطوح ( C3 )- C1) ) دارند،باید از وسایل کمک تنفسی مکانیکی بلند مدت به دلیل اینکه عصب گیری دیافراگم را ندارند، استفاده نمایند.
کاردرمانی در ضایعات نخاعی در سطوح زیر ( C5 )
بیمارانی که دارای ضایعه در سطح زیر ( C5 ) هستند،عصب گیری کامل عضلات تراپزیوس، استرنوکلوییدوماستویید و عضلات پارااسپینال گردنی فوقانی را دارند. برخی عضلات مانند آن هایی که چرخاننده و ثبات دهنده گردن هستند در این بیماران سالم اند. رومبوئید ها ، دلتویید و همه عضلات بزرگ گرداننده شانه تا حدی عصب دهی دارند. این بیماران ادداکشن اسکاپولا، ابداکشن و چرخش به خارج و داخل شانه را دارند. فعالیت فلکسور و اکستانسورهای شانه و فلکسور آرنج در این بیماران تا حدی حفظ شده است. کاردرمانی ضایعه نخاعی در جهت حفظ دامنه حرکتی و تقویت قدرت عضلات کمربند شانه ای انجام می گیرد.
برای بیمارانی که تتراپلژی سطح ( C5 ) هستند ، ویلچر قدرتی با کنترل دست ها می تواند برای بسیاری از نیازهای تحرک آنها مفید واقع شود. این افراد در استفاده از ویلچر های دستی در نتیجه کاهش ظرفیت تنفسی شان مشکل دارند. آنها برای بیشتر فعالیتهای مربوط به مراقبت از خود،نقل و انتقال،تحرک با ویلچر دستی و همچنین کارکرد روده و مستانه مورد قبول از نظر اجتماعی نیاز به کمک دارند.
کاردرمانی ضایعات نخاعی سطوح ( C6 )
عضلات گرداننده شانه به طور کامل عصب رسانی می شوند با این حال عضلات سراتوس انتریور، لاتیسموس درسی و پکتورالیس ماژور عصب دهی جزئی دارند.اکستانسور کارپی رادیالیس و فلکسور کارپی رادیالیس در مچ سالم هستند. گرفتن فعال در این بیماران بدون استفاده از وسایل کمکی امکان پذیر نیست. با وجود ظرفیتی تنفسی پایین،بیماران می توانند خودشان ویلچر را روی سطح صاف حرکت دهند.این افراد در فعالیت های روزمره به خصوص برای انتقال از رختخواب به ویلچر و برعکس نیاز به کمک دارند،در حالی که برای برخی دیگر از فعالیت های روزمره مانند غذا خوردن و نوشتن به کمک نیاز ندارند. در این افراد کاردرمانی ضایعات نخاعی در بهبود عملکرد و فعالیت های روزمره بیمار نقش مهمی ایفا می کند.
کارکردی ضایعات نخاعی سطوح ( C7 ) و ( C8 )
در این سطح،بیمار در عضلات ترایسپس، اکستانسور مشترک انگشتان و فلکسور بلند انگشتان قدرت دارد. همچنین میتوانند ویلچر را به طور مستقل بر روی سطح صاف حرکت دهند. این افراد می توانند از تخت به ویلچر جابه جا شوند و در پوزیشن نشسته حرکت کنند. با استفاده از آرتروز های مناسب با ثابت کردن مفاصل فلج شده می توانند تا حدی حرکت کنند.
ضایعه نخاعی سطوح ( T6 ) – ( T1 )
بیماران دارای ضایعه در این سطح،عصب رسانی کامل همه عضلات اندام فوقانی را دارند. نیروی گرفتن آن ها برای انجام فعالیت های شان به طور مستقل در تخت کافی است. این افراد می توانند استقلال عملکردی را در فعالیت های مراقبت از خود و کارکرد روده و مثانه به دست آورند. این افراد به دریافت آموزش پیشرفته به منظور استفاده از ویلچر توسط کاردرمانی آسیب نخاعی برای حرکت روی سطوح ناهموار نیاز دارند. این بیماران ثبات تنه ندارند و همچنین به کمک برای پوشیدن و در آوردن ارتز نیازمندند. همچنین ممکن است قادر به استفاده از ارتز مانند ( HGO ) همراه با واکر و یا کراچ برای ایستادن و جابجایی باشند.
ضایعات نخاعی سطوح ( T12 ) – ( T6 )
بیماران دارای ضایعه در این سطح عضلات اندام فوقانی قوی و قدرتمندی دارند. عضلات بلند فوقانی پشت عصب رسانی خوبی دارند و عضلات بین دنده ای فعال هستند، بنابراین کارکرد و تحمل تنفسی خوبی دارند.این افراد میتوانند کارکرد روده و مثانه خود را به طور مستقل پس از آموزش مناسب کنترل نمایند. در حیطه کاردرمانی برای ضایعه نخاعی در این سطح بیمار می تواند از ارتز دوطرفه زانو مچ پا یا ( HGO )همراه با واکر یا کراچ برای ایستادن و جابجایی استفاده کند. این افراد نسبت به بیماران با آسیب های بالاتر کنترل تنه بهتری دارند،بنابراین ممکن است قادر به راه رفتن مستقل همراه با ارتز باشند. راه رفتن مستقل نیازمند انرژی و زمان است،از این رو استفاده از ویلچر را معمولاً برای تحرک ترجیح میدهند.
آسیب نخاعی سطوح ( L4 ) – ( T12 )
بیماران دارای آسیب نخاعی سطوح ( T12 ) ،عصب دهی کامل به عضلات راست شکمی،عضلات مایل شکمی،عرضی شکمی،و همه عضلات سینه ای دارند . بلند کننده مفصل لگن ( کوادراتوس لومباروم ) فعال نمی باشد،با این حال برخی از عضلات مانند عضلات داخلی و خارجی شکم و لاتیسموس دورسی برای بلند کردن مفصل لگن در حین راه رفتن با ارتز فعال هستند. این بیماران میتوانند برای بالا و پایین رفتن از پله ها از این ارتز کمک بگیرند. راه رفتن با ارتز نیازمند انرژی قابل توجهی است.
برای بیماران با آسیب ( L4 ) – ( L1 ) در ابتدا کارکرد روده،مثانه و جابجایی مختل شده است. با درمان،کارکرد روده و مثانه می تواند به طور مستقل کنترل شود. همچنین با کاردرمانی ضایعه نخاعی افراد میتوانند در کارهای مرتبط با خانه و جابجایی در جامعه عمل کردی مستقل داشته باشند. ارتزهایی مانند ( AFO ) و ( KAFO ) میتواند برای این بیماران به منظور کمک به ایستادن و راه رفتن تجویز شود.
کاردرمانی ضایعات نخاعی سطوح ( L4 ) – ( S2 )
بیماران سطح ( L4 ) کارکرد عضلانی خوبی در اطراف مفصل زانو برای ایجاد ثبات در حین راه رفتن دارند. برخی عضلات مانند کوادراتوس لومباروم ، راست کننده تحتانی ستون مهره ها و فلکسور های اولیه لگن و کوادریسپس سالم هستند،با اینحال ثبات دهنده بزرگ مفصل لگن وجود ندارد و مچ پا سست باقی می ماند.اکستانسورهای مفصل زانو سالم هستند، بنابراین بریس بلند پا لازم نیست. مفصل مچ پا سست است و بیمار برای کمک کاردرمانی در منزل نیاز به یک ( AFO ) مناسب دارد. فقدان عضلات همسترینگ و گلوتئوس ماگزیموس بروز هایپراکستنشن مفصل زانو را در این بیماران افزایش میدهد. این افراد می توانند با استفاده از یک جفت ارتز ( AFO ) به ایستند و راه بروند. بیمار ( L4 ) در همه فازهای مراقبت از خود و جابه جایی کاملا مستقل است.
عوارض ضایعه نخاعی
شایعترین عارضه ضایعه طناب نخاعی،فقدان تحرک عملکردی و حس در زیر سطح آسیب است. اگرچه ممکن است فلج جزئی یا کامل منجر به پیشرفت عوارض در سایر نواحی بدن شود. عوارض زیر در فرد با ضایعه طناب نخاعی می تواند رخ دهد.
اختلال تنفسی: این عارضه می تواند در اثر عفونت در شش ها یا فروپاشی همه یا قسمتی از شش ها در افراد ضایعه طناب نخاعی رخ دهد. در بیماران با آسیب در قسمت فوقانی گردنی (بالای ( C6 ) الگوی تنفس تغییر می کند و بیماران تنفس سختی دارند بنابراین به تجهیزات تنفسی نیاز دارند.
اختلالات معدی روده ای : خونریزی معدی روده ای به واسطه زخم معده،که به افزایش استرس پس از ضایعه طناب نخاعی مربوط است،موجب میشود.
اختلالات قلبی عروقی: بیماران با ضایعه نخاعی مشکلاتی در ارتباط با نوسان فشار خون دارند. افزایش ناگهانی فشار خون به واسطه انبساط زیاد روده و مثانه اتفاق میافتد و کاهش فشار خون زمانی رخ می دهد که فرد تلاش می کند بایستد یا حرکت کند. در این بیماران رگ های خونی قادر به تطابق با تغییر سریع در پوسچر و حفظ فشار خون مناسب نیستند. التهاب وریدی که در پی تشکیل لخته های خون ایجاد می شود،می تواند منجر به بیماری های عروقی در برخی افراد شود که توسط دکتر ضایعه نخاعی بررسی می گردد.
مشکلات پوستی: شایع ترین مشکل پوستی مشاهده شده در بیماران با ضایعه نخاعی ،شکنندگی پوست است که معمولاً به عنوان زخم های فشاری یا زخم بستر شناخته می شوند که در نتیجه فشار ممتد روی زوائد استخوانی به علت فقدان درک درد و ناتوانی این بیماران برای بلند کردن وزن یا پوسچرشان رخ می دهد. بافت های نرم روی زوائد استخوانی از جمله تروکانتر بزرگ ، ساکروم ، اپی کوندیل های مفصل زانو و قوزک مچ پا می توانند مستعد زخم های فشاری باشند.
مشکلات اسکلتی عضلانی: اگر کاردرمانگر یا فرد دیگری به طور روزانه مفاصل را حرکت ندهد،دامنه حرکتی این مفاصل کاهش مییابد. فقدان حرکت میتواند منجر به کانترکچر مفصل شود که در اثر قرار گرفتن مفصل در یک حالت دائمی روی میدهد. بسته به سطح ضایعه،ستون فقرات ممکن است بی ثبات شود و اسکولیوز ایجاد گردد.
در کاردرمانی در ضایعات نخاعی در افراد استحکام استخوان از طریق فعالیت عضلانی منظم و یا از طریق اعمال وزن بدن روی آنها حفظ می شود. هنگامی که فعالیت عضلانی یا نیروی اعمال شده روی استخوان کاهش می یابد،استخوان ها شروع به از دست دادن کلسیم و فسفر می کنند و ضعیف و شکننده میشوند. شکستگی استخوان های بلند ثانویه به پوکی استخوان یکی از شایعترین عوارض همراه ضایعه طناب نخاعی است.
مشکلات عصبی: ممکن است احساس دردناک غیر طبیعی زیر سطح ضایعه وجود داشته باشد. عرق شدید و اسپاستی سیتی ،دیگر مشکلات عصب شناختی هستند که میتواند پس از ضایعه طناب نخاعی دیده شود.
اختلالات روان شناختی: سایر عوامل از جمله درد،کمبود خواب،احساس درماندگی،بستری شدن مکرر،مشکلات مراقبت از خود و حمل و نقل خطر اختلالات روانشناختی را افزایش می دهد که باید توسط دکتر ضایعه نخاعی بررسی شود
ارتزها
ارتزهای متنوعی برای اینکه افراد آسیب نخاعی بتوانند دوباره بایستند و راه بروند،طراحی شده است اما هیچ کدام از آنها بدون مشکل نیستند. نکته مهم این است که ارتز مناسب باید مطابق سطح ضایعه و همچنین توانایی فرد برای راه رفتن توسط بهترین دکتر درمان ضایعه نخاعی انتخاب شود. بعضی از روش ها هستند که عملکرد افراد آسیب نخاعی را طی ایستادن و راه رفتن با ارتزهای مختلف ارزیابی می کنند. طبق اظهارات استالرد و مازور فاکتورهای اصلی برای ارزیابی ارتز شامل موارد زیر است:
استقلال بیماران در استفاده از ارتز
میزان مصرف انرژی طی راه رفتن با ارتز
زیبایی
قابلیت اطمینان مکانیکی
هزینه ارتز
برای ارزیابی،پارامتر هایی مانند سبک راه رفتن و میزانی که ارتز از زیر لباس دیده می شود در نظر گرفته می شود.پارامترهای دیگری که برای ارزیابی ارتز استفاده می شوند شامل:
کارایی ارتز طی راه رفتن
سهولت استفاده از ارتز
نیاز به وسیله کمکی برای راه رفتن
زیبایی راه رفتن و ارتز
کارایی ارتز به عنوان میزان مصرف انرژی طی راه رفتن با ارتز تعریف می شود.ویتل و همکاران پارامترهای دیگری را هم برای مقایسه عملکرد ۲۲ بیمار پاراپلژی که با ارتزهای ( HGO ) و ( RGO ) راه می رفتند،در نظر گرفتند. آنها به برخی فاکتورها از جمله راحتی و زمان مورد نیاز برای ساخت ارتز،زمان مورد نیاز برای آموزش افراد،پارامترهای راه رفتن،زیبایی و هزینه نهایی ارتز و هزینه آموزش،توجه داشتند. پارامترهای راه رفتن که توسط محققان کاردرمانی برای مقایسه عملکرد ارتز ها انتخاب شدند عبارتند از:
آهنگ،طول قدم،سرعت راه رفتن،درصد فاز ایستایش در مقایسه با کل زمان راه رفتن
الگوی حرکت
دامنه حرکتی مفصل لگن در صفحات ساجیتال و کرونال
زاویه حرکت و انتقال لگن
ثبات افراد هنگام ایستادن ساکن و انجام تکالیف دستی پارامتر دیگری بود که توسط کاردرمانان ضایعات نخاعی انتخاب شد. پارامتر هایی مانند وزن ارتز،فاکتورهای مهمی برای جابجایی بیماران دارای ارتز نیست، چرا که هنگام راه رفتن متقابل نیازی نیست بیمار به طور کامل ارتز را از زمین بلند کند. پژوهش دیگری برای حمایت از این عقیده که وزن ارتز تاثیری بر عملکرد افراد تی راه رفتن ندارد،توسط کور کوران و همکاران انجام شد.
بنابراین برای سنجش ارتز تازه طراحی شده در کلینک کاردرمانی،پارامتر هایی مانند ثبات ایستادن هنگام ایستادن ساکن و انجام کارکرد های دستی مختلف،میزان مصرف انرژی حین راه رفتن و پارامترهای راه رفتن باید اندازه گیری شوند. همچنین سایر پارامترها مانند زیبایی ارتز و سبک راه رفتن،اعتبار مکانیکی ارتز،مورد توجه افرادی است که از ارتز استفاده می کنند.
کاردرمانی برای ایستادن در افراد ضایعه نخاعی
ثبات هنگام ایستادن از طریق فرایند پیچیدهای که شامل هماهنگی فعالیت های حسی چندگانه،اجزای حرکتی و بیومکانیکی است فراهم می شود. در افراد نرمال،ثبات از طریق حرکاتی که در مفاصل زانو،لگن،و مچ اتفاق میافتد،برقرار میشود. نقش عضلات اطراف این مفاصل بسیار مهم است و بر حفظ ثبات حین ایستادن موثر است. برای حفظ تعادل،مرکز ثقل بدن باید داخل سطح اتکا باشد. هنگام ایستادن نرمال،برخی استراتژی ها از جمله استراتژی های حرکت سر و استراتژی های تنه،لگن و مچ برای حفظ ثبات مورد استفاده قرار می گیرند. در حالی که در افراد آسیب نخاعی این استراتژی ها نمی توانند مورد استفاده قرار گیرند و میزان ثبات آنها به حمایت خارجی که با ارتز فراهم می شود،بستگی دارد. سختی ساختاری ارتز فاکتور مهمی است که میزان ثبات افراد پاراپلژی را هنگام ایستادن افزایش می دهد.
دو روش ارزیابی متفاوت در کاردرمانی جسمی وجود دارد که برای بررسی میزان ثبات ایستادن استفاده میشوند. روش اول توسط رومبرگ در اوایل قرن نوزدهم بر اساس میزان نوسان بدن تحت شرایطی که چشمها بسته و باز می باشد،ایجاد گردید. تفاوت بین نوسان بدن طی ایستادن با چشم های باز و بسته عملکرد کارکردی سیستم حسی پیکری که ثبات بدن را کنترل میکند،نشان میدهد. با استفاده از تکنولوژی صفحه نیرو محققان بیشتر قادر هستند،نوسان پوسچرال را برای تجزیه و تحلیل ثبات در وضعیت های مختلف اندازه گیری کنند. روش دوم برای بررسی میزان ثبات هنگامی است که نیرو به صورت غیر منتظره روی بدن اعمال می شود.
اگرچه استفاده از ویلچر توانایی تحرک را برای این بیمار ضایعه نخاعی فراهم میکند اما مشکلاتی به همراه دارد. مشکل اصلی،محدودیت حرکتی ناشی از ویژگیهای معماری و همچنین به خطر افتادن سلامت بیماران آسیب نخاعی به دنبال نشستن طولانی مدت است. زخم بستر،پوکی استخوان،بدشکلی های مفصلی مخصوصاً ادداکشن کانتر کچر مفصل لگن می تواند نتیجه استفاده طولانی مدت از ویلچر باشد.افراد آسیب نخاعی اغلب تحت برنامههای توانبخشی ضایعه نخاعی مختلفی برای راه رفتن و تمرین کردن قرار میگیرند. همانطور که انتظار میرود راه رفتن تمرین مناسبی برای حفظ سلامت، کاهش عفونت های مجاری ادراری،بهبود عملکرد دستگاه های قلبی عروقی و گوارشی و بهبود سلامت روانی بیماران پاراپلژی است.
چندین نوع ارتز جهت توانمند ساختن بیماران آسیب نخاعی برای راه رفتن طراحی شده است. با این وجود این افراد در کاردرمانی ضایعه نخاعی مشکلاتی را از قبیل موارد زیر تجربه می کنند:
پوشیدن و درآوردن مستقل ارتز سخت است.
انتقال ارتز از مکانی به مکان دیگر مشکل است.
سرعت راه رفتن بیماران در مقایسه با افراد نرمال کاهش می یابد.
زیبایی ارتز نامرغوب است و سبک راه رفتن بیماران ناهنجار است.
سرعت راه رفتن بیماران ضایعه نخاعی که از ارتز استفاده میکنند،به میزان قابل توجهی کمتر از افراد دارای بدن توانمند است و همچنین مصرف انرژی این افراد حین راه رفتن بسیار بیشتر می باشد.
استفاده مستقل و راحت از ارتز به منظور استفاده منظم آن در کاردرمانی ضایعه نخاعی،حائز اهمیت است. بنابراین ایجاد جنبه های عملکردی از جمله سهولت در ایستادن و نشستن، پوشیدن و درآوردن، سهولت در دسترسی و نگهداری از ارتزها اهمیت دارد که اغلب در طراحی به این موارد توجه نمی گردد.
استفاده از ارتز در توانبخشی برای بیماران ضایعه نخاعی
ارتز های متعددی برای بیماران آسیب نخاعی طراحی شده است که همچون کاردرمانی ضایعه نخاعی به این افراد امکان راه رفتن می دهد،با این حال مشکلاتی از قبیل کاهش سرعت راه رفتن،مصرف بالای انرژی و فقدان استقلال هنگام پوشیدن و درآوردن ارتز موضوعات قابل تعمیم تاملی هستند. علاوه بر این،زیبایی ارتزهای در دسترس نامرغوب است و سختی ساختاری به منظور مقاومت در برابر نیروی اعمال شده روی ارتز بدون ایجاد بدشکلی های ساختاری جدی، به قدر کافی زیاد نمی باشد.
گاهی اوقات قابلیت اطمینان مکانیکی ارتز ضعیف است،از این رو نیاز به بررسی منظم ارتز توسط کاردرمان آسیب نخاعی ضروری به نظر میرسد. این موضوع به خصوص برای بیمارانی که دور از مراکز توانبخشی ضایعات نخاعی زندگی میکنند،مشکل بزرگی محسوب می شود.
جراحی مفصل یا کاردرمانی آسیب نخاعی؟
بیشتر بیماران آسیب نخاعی بعد از دریافت درمان توانبخشی کافی به منظور اصلاح بدشکلی های که در مفاصل زانو و لگن در نتیجه نشستن طولانی مدت روی ویلچر داشتند،شروع به راه رفتن با ارتز کردهاند. متاسفانه برخی از بیماران ضایعه نخاعی، فلکشن کانتر کچر بیشتر از ۱۰ درجه و یا هایپراکستنشن زانو دارند. از آنجایی که نمیتوان برای بیماران آسیب نخاعی با فلکشن کانتر کچر بیشتر از ۱۰ درجه در مفصل زانو از ارتز استفاده نمود. برخی بیماران ضایعه نخاعی درمان های جراحی خاصی را برای اصلاح بدشکلی ها انجام می دهند که این نوع درمان زمان زیادی را از بیمار گرفته روند ایجاد پوکی استخوان را تسریع میکند.
یکی از ارتز هایی که به طور خاص برای این بیماران طراحی شده، ( LSU RGO ) است. ایده اولیه این ارتز توسط ماتلوچ در سال ۱۹۶۷ در مرکز کودکان انتاریو کریپلد در تورنتو شکل گرفت. ارتز اولیه از یک جفت ( KAFO ) و یک جلیقه پلاستیکی ساخته شده که از طریق مجموعهای با مکانیسم چرخ دنده ای به یکدیگر متصل شده است. اعتبار مکانیکال این ارتز ضعیف است. این ارتز توسط داگلاس در شرکت کاراتون فیلاور اصلاح و پیشرفته تر شد. نسل جدید این ارتزها نسبت به ارتز های موجود از نظر زیبایی در درجه بالاتری قرار دارد،اگرچه اسکلت ساختاری ارتز به منظور جلوگیری از بدشکل شدن آن حین راه رفتن به خصوص در بیماران سنگین وزن با آسیب نخاعی سطوح بالا کافی نیست. این مسئله،کارآمدی ارتز را حین راه رفتن کاهش داده و بار عمودی اعمال شده بر اندام فوقانی را افزایش میدهد. عملکرد افراد هنگام استفاده از این ارتز به خوبی سایر ارتزها نیست،با این حال بسیاری از بیماران استفاده از این ارتز را به دلیل زیبایی آن ترجیح میدهند.
ارتز دیگری که برای افراد آسیب نخاعی پاراپلژی طراحی شده، ( HGO ) است که در مرکز تحقیقات ارتز و با واحد ارزیابی حرکتی شهر اسوستری طراحی شده است. این ارتز سه قسمت اصلی دارد که شامل مفصل لگن،کالیپر با صفحه کفشی و مفصل زانو و یک قسمت بدنه می باشد. طراحی کالیپر مشابه ارتزهای ( KAFO ) قدیمی ساخته شده از فولاد ضد زنگ به همراه تسمه های چرمی زانو است. بر اساس نتایج،سختی خارجی این ارتز در میان سایر ارتزهای موجود بالا است و بدشکلی ساختاری آن حین راه رفتن زیاد نیست. در مقایسه با ارتزهای شناختهشده دیگر،عملکرد ارتز ( HGO ) با این حال بسیاری از افراد استفاده از ارتزهای دیگر همچون ( LSU RGO ) را به جای این ارتز ترجیح می دهند چرا که بیماران به استفاده از ارتز هایی که متناسب با بدن شان است و از لحاظ زیبایی در درجه بالاتری قرار دارد،تمایل بیشتری نشان میدهند. برخی پژوهشگران سعی در طراحی ارتزی داشتهاند که سختی ساختاری مشابه ارتز ( HGO ) داشته باشد و به لحاظ زیبایی نیز مشابه ارتز ( RGO ) باشد.
مکانیسم هایی که این پژوهشگران به کار بردند شامل موارد زیر است:
استفاده از رابط داخلی به همراه یک جفت ( KAFO )
به کارگیری مکانیزم های خاصی که استفاده همزمان هر دو پا روی زمین را برای افراد ممکن می سازد و به حرکت پای جلویی در حال نوسان کمک می کند.
استفاده از سیلندر هیدرولیک برای انتقال حرکت از یک سمت به سمت دیگر
استفاده از عضلات تنفسی که به حرکت رو به جلوی پای در حال نوسان کمک میکنند. در سایر ارتز ها از جمله ( WBC )مکانیسم کنترل خاصی مورد استفاده قرار گرفته است که این مکانیسم عملکرد ارتز را حین راه رفتن کنترل میکند.
توانبخشی در ضایعه نخاعی
یک مکانیسم قدرت حرکتی به مفصل لگن ارتز ( RGO ) توسط آتا و همکاران به منظور افزایش سرعت راه رفتن متصل گردید. نتایج پژوهشهای مختلف نشان داده است که استفاده از ارتزهای ذکر شده،توانایی بیماران ضایعه نخاعی را در راه رفتن با ارتز بهبود نمی بخشد. علاوه بر این محققان نشان دادند که ارتز ( HGO ) بهترین ارتز موجود برای افراد پاراپلژی است. اگرچه بسیاری از بیماران آسیب نخاعی ترجیح میدهند از هیچ ارتزی استفاده نکنند یا ارتز هایی را انتخاب کنند که به لحاظ زیبایی جایگزین ( HGO ) باشد.بنابراین طراحی ارتزی که سختی ساختاری بهتری دارد یا مشابه ارتز ( HGO ) و به زیبایی ارتز ( RGO ) باشد، بسیار مهم است. طراحی ارتزی که نیازمندی های ذکر شده را برآورده کند نه تنها عملکرد افراد را بهبود می بخشد بلکه همچنین تمایل آنها به استفاده از ارتز را افزایش می دهد. طراحی جدید ارتز نیازمند برآورده کردن نیازمندی های زیر می باشد:
دارای اعتبار مکانیکی بالایی باشد.
سختی ساختاری خوبی داشته باشد.
به لحاظ زیبایی مشابه یا بهتر از ارتز ( RGO ) باشد.
وزن ارتز کمتر از سایر ارزهای موجود باشد.
پوشیدن و درآوردن ارتز برای افراد به منظور استفاده منظم و مستقل راحت باشد.
بیماران با فلکشن کانترکچر زانو بیشتر از ۱۰ درجه قادر به استفاده از این ارتز باشند.
فواید ایستادن و راه رفتن در کاردرمانی بیماران ضایعات نخاعی
تجربه بالینی نشان داده است که استفاده کنندگان ویلچر اغلب عوارض ثانویه به آسیب و همچنین به علت نشستن طولانی مدت دارند. ایستادن و راه رفتن فوایدی برای بیماران ضایعه نخاعی از جمله کاهش پوکی استخوان،جلوگیری از زخم های فشاری و بهبود عملکرد سیستم گوارشی که عملکرد آنها را طی فعالیت های روزمره را افزایش می دهد،را به همراه دارد. توانبخشی برای ضایعات نخاعی شامل کاردرمانی آسیب نخاعی این امر را امکان پذیر می کند.
پوکی استخوان در بیماران آسیب نخاعی
اندکی پس از ضایعه نخاعی در اثر اینکه بدن میزان زیادی کلسیم و سایر مواد معدنی را به ادرار می فرستد،سوخت و ساز تغییر می کند که مستقل از وزن،سن و جنسیت فرد اتفاق می افتد. میزان از دست رفتن کلسیم و مواد معدنی در طول 6- 16 ماه نخست پس از آسیب نخاعی بالا است. پوکی استخوان همچنین به علت کاهش وزن بدن اعمال شده روی استخوان ها اتفاق میافتد. علت آسیب طناب نخاعی این بیماران نمی توانند بایستند و به استخوان های اندام تحتانی نیرو اعمال کنند، استخوانها ضعیفتر و بنابراین شکننده تر می شوند. در مقایسه با اندام های تحتانی نیروی بیشتر ممکن است روی اندام های فوقانی و ستون فقرات وارد شود در نتیجه درصد پوکی استخوان در اندام فوقانی و ستون فقرات به طور قابل توجهی کمتر از استخوان های اندام تحتانی است.
در پژوهش انجام شده توسط سابو و همکارانش تراکم مواد معدنی استخوان در قسمتهای ابتدایی و انتهایی ران و ستون فقرات کمری،46 مرد با ضایعه طناب نخاعی با میانگین سنی 32 سال به طور منظم نظارت شد. آنها پی بردند که بین میزان تراکم مواد معدنی استخوان ران بین افراد پاراپلژی کامل و ناکامل،ولی نه در ستون فقرات کمری،تفاوت قابل توجهی وجود دارد. درسته تراکم مواد معدنی استخوان ران تفاوت معناداری بین شرکت کنندگان متحرک و غیر متحرک نشان نداد. آنها نتیجه گرفتند که درمان توانبخشی ضایعه نخاعی به منظور داشتن تاثیر قابل توجه روی سطح تراکم مواد معدنی باید برای مدت طولانی ادامه داشته باشد.
در پژوهش دیگری که توسط روزنستین انجام گرفت،تراکم مواد معدنی اندامهای فوقانی و تحتانی ۸۰ بیمار میلومننگوسل با سطوح مختلفی از ضایعه اندازه گیری شد.نتایج این مطالعه نشان داد که تاثیر سطح ضایعه روی تراکم استخوان در اندام تحتانی بیشتر از اندام فوقانی بود. آنها نتیجه گرفتند که متحرک بودن یک عامل موثر برای کاهش پوکی استخوان است.
اوجیلوی و همکارانش به منظور ارزیابی تأثیر تحرک با ارتز روی تراکم استخوان پژوهش انجام دادند. گروهی از افراد ضایعه نخاعی پاراپلژی که برای یک دوره ۲۴ ماهه با ارتز راه رفتند،مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهشگران دریافتند که تراکم مواد معدنی گردن فمور در حین این دور بهبود یافت یا هیچ تغییری نداشت. ایستادن با یک ارتز یا در یک چارچوب میتواند تراکم مواد معدنی را در استخوان های اندام تحتانی افزایش دهد و پوکی استخوان را که در افراد با ضایعه نخاعی رخ می دهد،کاهش دهد. اگرچه به نظر میرسد که تفاوتی بین ایستادن با ارتز و یا در یک چهارچوب وجود ندارد،نتایج پژوهشی که توسط جومار انجام گرفت،نشان داد افرادی که با ارتز ایستادند در مقابل آنهایی که در یک چارچوب ایستادند،تراکم مواد معدنی بیشتری در پروگزیمال فمور داشتند. ۵۳ بیمار آسیب نخاعی پاراپلژی با آسیب کامل در این مطالعه شرکت کردند. نتایج همچنین نشان داد که تراکم مواد معدنی بیماران پاراپلژی در افرادی که ایستادند در مقابل افراد بدون تحرک بهتر حفظ شده بود.
میتوان نتیجه گرفت که راه رفتن و ایستادن در کاردرمانی ضایعه نخاعی،تراکم مواد معدنی افراد با ضایعه نخاعی را افزایش میدهد. تاثیرات ایستادن و راه رفتن در اندام تحتانی و ستون فقرات نسبت به اندام فوقانی بیشتر مشهود است. علاوه بر این ایستادن با ارتز نسبت به ایستادن در یک چهارچوب،اثر بهتری روی تراکم مواد معدنی دارد.
پیشگیری از بروز زخم های فشاری با کاردرمانی آسیب نخاعی
ایستادن و راه رفتن با ارتز میزان بروز شکنندگی پوست در بیماران با ضایعه طناب نخاعی را کاهش میدهد. تاثیرات تحرک زودهنگام با ارتز روی سلامت عمومی ۳۶ بیمار ضایعه نخاعی توسط مازور ارزیابی شد. این بیمارانی که با ارتز حرکت می کردند،زخم های فشاری کمتری داشتند و زمان بستری شدن آنها کمتر از کسانی بود که تنها از ویلچر استفاده می نمودند. همچنین افرادی که در پژوهش دان و همکاران شرکت کردند،77 درصد پاراپلژی و 33 درصد کوادروپلژی،اظهار داشتند که ایستادن در یک چهارچوب یا یک ارتز،دفعات بروز زخم بستر را کاهش می دهد و استقلال آنها را بهبود می بخشد.
بهبود عملکرد تنفسی در توانبخشی بیماران آسیب نخاعی
گفته شده است که در حالت ایستاده نسبت به حالت نشسته،لگن تمایل به انحراف بیشتری به سمت قدام دارد،چرا که این وضعیت قوس کمری را افزایش می دهد و راستای بهتری از ستون فقرات در یک حالت باز شده برقرار میکند. در این حالت نیروی اعمال شده روی اعضای داخلی کاهش می یابد و در نتیجه عملکرد اعضای تنفسی افزایش می یابد. هنگام ایستادن،اعضای شکمی به پایین و جلو می افتد زیرا عملکرد عضله شکمی به منظور افزایش ثبات قدامی دیواره های شکمی وجود ندارد. در نتیجه نیروی اعمال شده روی دیافراگم کاهش می یابد و عملکرد تنفسی افزایش مییابد. اگرچه نتایج تحقیق انجام گرفته توسط اوجیلوی نشان داد که پس از ۲۴ ماه استفاده از ارتز کاربرد ارتز و تحرک و تاثیر بر عملکرد تنفسی شرکتکنندگان ندارد.
پیشگیری از بدشکلی مفصل
هنگام ایستادن،وزن بدن به صورت عمودی رو به پایین و به صورت متقارن روی دو پا اعمال می شود. به عقیده دوگلاز و همکاران استفاده بلند مدت از ارتز و تحرک زود هنگام پس از آسیب،خطر بد شکلی مفاصل اندام تحتانی را کاهش میدهد،چرا که انحرافات ناشی از حالت گرانشی مفاصل خمیده را کاهش میدهد. در کاری که توسط کانکل روی گروهی از افراد با ضایعه نخاعی انجام گرفت،تشخیص داده شد که ایستادن در یک چارچوب تاثیر قابل توجهی روی کاهش اسپاستی سیتی عضلانی و افزایش دامنه حرکتی مفصل ندارد.
میدلتون و همکاران، 25 بیمار با ضایعه نخاعی را برای راه رفتن با ارتز ( Walk about ) تجهیز کردند،آموزش دادند و برای دو سال پیشگیری شدند. ۶۰% از همه شرکت کنندگان به استفاده از ارتز هنگام زندگی ادامه دادند. حفظ دامنه حرکتی و پیشگیری از بد شکلی مفصل دو پیامد بسیار مهم بود که توسط محققان ذکر شده است.
بهبود کارکردهای روده و مثانه و کاهش عفونت های مجرای ادراری
کاهش عفونت های مجرای ادراری و بهبود عملکردهای دستگاه های روده و مثانه از دیگر فواید حاصل از تحرک در کاردرمانی ضایعه نخاعی هستند. در کار انجام گرفته توسط دان و همکارانش روی گروهی از افراد آسیب نخاعی پاراپلژی و کوادروپلژی پی بردند کی ایستادن در یک چهارچوب یا یک ارتز عفونت های مجرای ادراری را در شرکت کنندگان کاهش داده و استقلال آنها را جهت کنترل کارکرد روده و مثانه بهبود میبخشد.
بهبود عملکرد گوارشی با کاردرمانی برای آسیب نخاعی
فایده دیگر ایستادن و راه رفتن در توانبخشی برای بیماران ضایعه نخاعی که در مطالعات اشاره شده است. تاثیر بر عملکرد دستگاه گوارشی است. انگ و همکاران اظهار کردند که ایستادن با یک ارتز یا یک چارچوب می تواند عملکرد دستگاه گوارشی را تعدیل کرده و بهبود بخشد. تقریباً ۳۰ درصد گزارش کردند که ارتزها یا چارچوب هایشان را به صورت منظم برای ایستادن طولانی،به طور متوسط ۴۰ دقیقه در یک جلسه کاردرمانی برای ضایعه نخاعی و برای ۳ تا ۴ بار در هفته،استفاده کردند. آنها پی بردند که ایستادن نه تنها عملکرد دستگاه گوارشی بلکه همچنین سلامت عمومی را بهبود می بخشد.
کاهش اسپاسم عضلانی با توانبخشی بیمار ضایعه نخاعی
ایستادن با یک ارتز یا در یک چارچوب،مفاصل لگن و زانو را باز میکند عضلات مجاور را کشش میدهد. ادین و ناتسون نشان دادند که توانبخشی آسیب نخاعی ایستادن و اعمال وزن بدن روی پاها به صورت کارآمدتری نسبت به کشش عضلات تنها در حالت طاق باز اسپاسم عضلانی را کاهش میدهد.
بهبود زندگی مستقل توسط کاردرمانی آسیب نخاعی
درجه استقلال هنگام عملکرد فعالیت های روزمره بستگی به سطح آسیب دارد. نتایج پژوهشی که توسط روز و همکاران انجام گرفت،نشان داد که سطح استقلال افراد با ضایعه نخاعی پس از ایستادن و تحرک با کاردرمانی ضایعه نخاعی بهبود یافت. در یک پژوهش انجام گرفته توسط سیک و همکارانش عملکردهای کارکردی ۸۵ بیمار آسیب نخاعی که با ارتز راه رفتن متقابل ( RGO ) مجهز شده بودند،بین سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۹۳ ارزیابی شد. آنها به تفاوت معناداری بین استفاده کنندگان و عدم استفاده کنندگان از خدمات کاردرمانی آسیب نخاعی به لحاظ کمکی که جهت انجام عملکردهای روزمره نیاز داشتند،پی بردند. مرکز توانبخشی ضایعات نخاعی دکتر صابر در زمینه کاردرمانی در منزل فعالیت گسترده ای را به بیماران ارائه می دهد.
بهبود سلامت روان شناختی
برخی عوامل از جمله کمبود خواب، مشکلات حمل و نقل، درد و سایر بیماری های همراه با ضایعه طناب نخاعی،شیوع بیماری سلامت روانشناختی را افزایش میدهند.انگ و همکارانش نشان دادند که در پژوهش آنها الگوی خواب و سلامت عمومی شرکتکنندگان، 125 بزرگسال با ضایعه طناب نخاعی ،با ایستادن بهبود یافت.
در پژوهش دیگری که توسط کانکل و همکاران انجام گرفت، 67 درصد شرکت کنندگان موافق بودند که ایستادن در یک چهار چوب تاثیر روانشناختی مثبتی روی آنها دارد. اوجیلوی در تحقیق خود اشاره کرد که تقریباً ۳۰ درصد شرکت کنندگان با استفاده از ارتز شاد بودند و سلامت عمومی بهتری را به عنوان یکی از پیامدهای استفاده از ارتز گزارش کردند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر در جهت ارائه خدمات روان درمانی با متخصصین این رشته در ارتباط می باشد
بهبود عملکرد دستگاه قلبی عروقی
بهبود عملکرد دستگاه قلبی عروقی،فایده دیگری است که در مطالعات مربوط به تحرک در جلسات توانبخشی بیماران ضایعه نخاعی اشاره شده است،اگرچه شواهدی برای حمایت از این دیدگاه در مطالعات وجود ندارد.
توانبخشی ضایعه نخاعی
ضایعه نخاعی (SCI) را می توان به عنوان یک رویداد تروماتیک یا غیر تروماتیک تعریف کرد که منجر به آسیب عصبی می شود که بر عملکرد حرکتی، حسی و تنفسی، و همچنین عملکرد مثانه، روده و جنسی تأثیر می گذارد. اختلال عصبی همچنین بر فشار خون فرد، یکپارچگی پوست و توانایی تنظیم دما تأثیر می گذارد. ضایعه نخاعی نه تنها بر سلامت جسمی و روانی افراد تأثیر می گذارد، بلکه تأثیر قابل توجهی بر خانواده ها، جوامع و سیستم های مراقبت بهداشتی در سراسر جهان دارد. ضایعه نخاعی، معمولاً منجر به فلج اندام تحتانی یا فلج چهار اندام می شود. فلج اندام تحتانی از دست دادن عملکرد حرکتی و یا حسی در اندام های تحتانی و تنه است. در حالی که فلج چهار اندام شامل اندام های فوقانی، منجر به از دست دادن حرکتی و یا حسی اندام های تحتانی و تنه می شود. مدیریت فرد مبتلا به ضایعه نخاعی پیچیده و مادام العمر است و نیاز به رویکرد چند رشته ای دارد. یک برنامه توانبخشی عملکردی، هدفمند و بین رشته ای باید فرد مبتلا به ضایعه نخاعی را قادر سازد تا زندگی کامل و مستقل تری را تا حد امکان داشته باشد. فیزیو تراپی، کاردرمانی، گفتار درمانی، مراقبت های اجتماعی به عنوان یک تیم تحت هماهنگی برای تصمیم گیری در مورد اهداف با فرد کار می کنند. پس از ضایعه نخاعی، برای بهینه سازی بهبودی و شاید سازگاری با شیوه جدید زندگی، به توانبخشی ضایعه نخاعی نیاز خواهید داشت. تیم جامع توانبخشی ضایعه نخاعی کلینیک دکتر صابر با شما و خانواده تان همکاری می کند تا:
-نیاز های مداوم شما را برآورده کند.
-حمایت عاطفی ارائه دهد.
-عملکرد جسمی، ذهنی و عاطفی شما را بهبود بخشد.
-آموزش و منابع خاص ضایعه نخاعی را فراهم کند.
-به شما کمک کند تا با موفقیت به جامعه خود بازگردید.
کاردرمانی بخش مهمی از فرآیند توانبخشی ضایعه نخاعی است. در کشورهای توسعه یافته، کاردرمانی توسط یک کاردرمانگر مجرب در تیم توانبخشی انجام می شود. کاردرمانگران محدودیت های بیمار را ارزیابی کرده و فعالیت های شغلی را برنامه ریزی می کنند. کاردرمانی بسته به ویژگی های اجتماعی و فرهنگی افراد، سطح تحصیلات، ویژگی های شخصیتی، علایق، ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای قبل و بعد از ضایعه نخاعی، برنامه ریزی و اجرا می شود. تصاویر، موسیقی، صنایع دستی، کارهای سرامیکی و انواع فعالیت ها (به عنوان مثال ورزش) و سرگرمی ها برای تمرکز بر هدف در درمان شغلی اجرا و برنامه ریزی می شوند.
مشکلات مرتبط با استفاده از ارتز ها برای بیمار ضایعه نخاعی
مشکل اصلی استفاده از ارتزها نیاز به مصرف انرژی بالا هنگامی که فرد با آن جابجا میشود،است. سرعت راه رفتن بیمار آسیب نخاعی با ارتز بسیار کمتر از راه رفتن یک فرد نرمال و حتی تحرک با ویلچر است. افراد آسیب نخاعی با ارتز در مقایسه با ویلچر بسیار آهسته تر و با کارآمدی کمتر راه می روند.
انرژی مصرفی افزایش یافته در حین جابجایی با ارتز ممکن است تاثیر منفی بر عملکرد کارکردی افراد آسیب نخاعی حین مشارکت در فعالیت های اجتماعی آنها بگذارد. کودکان آسیب نخاعی در نتیجه میلومننگوسل میتوانند در فعالیتهای جامعه یا مدرسه با ویلچر مشارکت کنند، در حالی که با ارتز این امر برای آنها امکان پذیر نمی باشد.
از آنجایی که این افراد توانایی ایستادن و راه رفتن نرمال را از دست دادهاند،بایستی از روشهای مختلف انتقال استفاده نمایند. دو نوع اصلی انتقال که توسط بیماران آسیب نخاعی انتخاب شده است،استفاده از ویلچر و ارتزها میباشد.
اگر چه افرادی که از ویلچر استفاده می کنند،میزان مصرف انرژی و سرعت راه رفتن مشابه افراد نرمال را دارا می باشند اما هنگام استفاده از ویلچر مشکلاتی را تجربه می کنند که از جمله می توان به مواردی چون محدودیت حرکتی از منظر ویژگی های ساختمانی و همچنین مسائل مرتبط با سلامت ناشی از استفاده از ویلچر اشاره نمود. برخی مسائل مربوط به سلامت پوکی استخوان،بدشکلی های مفصلی،درد شانه و درد در ناحیه مچ از مهمترین عوارض مرتبط با استفاده از ویلچر هستند.
برخلاف تحرک با ویلچر،راه رفتن با ارتز فوایدی را برای بیماران آسیب نخاعی به همراه دارد. جلوگیری از شکستگی استخوان، بهبود عملکرد دستگاه های قلبی عروقی و گوارشی،جلوگیری از بروز بدشکلی های مفصلی و بهبود سلامت روانی از فواید راه رفتن با ارتزها هستند.
ارتز های گوناگونی برای افراد آسیب نخاعی که قادر به ایستادن و راه رفتن مجدد هستند،طراحی شده است که این ارتزها مکانیسم های مختلفی را برای ثبات مفاصل فلج شده و حرکت رو به جلو حین راه رفتن به کار میگیرند. منابع مختلف قدرت از جمله پمپ های هوایی و هیدرولیکی، نیروی عضلانی ایجاد شده در نتیجه تحریک الکتریکی و موتورهای الکتریکی برای راه رفتن این افراد مورد استفاده قرار می گیرد. اگرچه نتایج پژوهشهای مختلف نشان داده است که عملکرد بیماران آسیب نخاعی حین راه رفتن با ارتز های مکانیکی بهتر از سایر انواع ارتزها میباشد.
انواع مختلفی از ارتزهای مکانیکی برای کمک به راه رفتن و ایستادن این افراد در دسترس است اگرچه دو ارتز رایج مورد استفاده، ارتزهای ( HGO ) و ( RGO ) می باشند. عملکرد بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی هنگام استفاده از این ارتز ها از طریق آنالیز راه رفتن،تستهای میزان مصرف انرژی و آنالیز میزان ثبات حین ایستادن و انجام عملکردهای دستی ارزیابی شده است. بر اساس نتایج پژوهشهای انجام شده،عملکرد افراد آسیب نخاعی هنگام راه رفتن با ارتز ( HGO ) بهتر از سایر ارتزهای موجود است. علت اصلی این موضوع،سختی جانبی بیشتر این ارتباط نسبت به سایر ارتزهای مکانیکی می باشد.
گرچه راه رفتن با ارتز فواید زیادی در بر دارد اما بیماران،ویلچر را به عنوان اصلی ترین روش جابجایی خود ترجیح میدهند. بسیاری از افراد آسیب نخاعی پس از دریافت ارتز از استفاده از آن صرف نظر کردهاند.استفاده از ارتزها برای بیماران مشکلاتی از قبیل نیاز به صرف انرژی و عملکرد مکانیکی هنگام راه رفتن،زیبایی نامرغوب ارتزها به ویژه ارتز ( HGO ) ،نیاز به کمک و صرف زمان زیاد برای پوشیدن و درآوردن ارتز و همچنین مشکلات مرتبط با ترس از افتادن را به همراه دارد.
به منظور بهبود عملکرد افراد آسیب نخاعی حین راه رفتن و افزایش رضایت آنها هنگام استفاده از این ارتزها،مشکلات مذبور نیاز به حل شدن دارند.طراحی یک ارتز جدید با امکان پوشیدن و درآوردن راحت ارتز توسط فرد،ثبات کافی حین راه رفتن و ایستادن،قابلیت تغییر در راستای ارتز به منظور تطبیق با نیاز بیماران،اندازه ساختاری مناسب،سختی جانبی زیاد،زیبایی،میزان مصرف انرژی کم حین راه رفتن و اعمال حداقل نیروی ممکن بر روی ساختار های عضلانی اندام فوقانی را فراهم آورد.
منابع:
pmc.ncbi.nlm.nih.gov
physio-pedia.com
mayoclinic.org
sciencedirect.com
سوالات متداول:
1.چه وسایل کمکی برای کمک به بیماران ضایعه نخاعی وجود دارد؟
بیماران ضایعه نخاعی توانایی ایستادن خود را از دست می دهند و برای حرکت به انواع ارتوز ها و یا ویلچر نیازمند هستند.
2. کاردرمانی ضایعه نخاعی برای این بیماران چه می کند؟
یک کاردرمان با بررسی وضعیت فیزیکی بیمار در مرحله اول از ایجاد دفورمیتی های مفصلی جلوگیری می نماید و با انجام تمرینات حرکتی مختلف در حفظ دامنه حرکتی ، کاهش اسپاستیسیتی و بازگشت حرکت بیمار در موارد پارگی پارشیال نخاع کمک کننده می باشد.
اختلال پردازش حسی در کودکان شامل اختلال در حس چشایی و اختلال حس بویایی به صورت بیش حسی و کم حسی و حساسیت بویایی و یا مشکل حس چشایی می باشد. حس چشایی و حس بویایی در اختلالاتی نظیر اوتیسم و اختلال پردازش حسی دچار مشکل می شود. اختلالات حس چشایی در اوتیسم موجب مشکلات در تغذیه کودک و اختلالات تکلم می شود. اختلال حس بویایی در اوتیسم نیز شامل حساسیت بویایی بالا و حساسیت چشایی می باشد. مشکل پردازش حسی با روش های درمانی نظیر اتاق تعدیل حسی در درمان اختلال حس بویایی و چشایی،ماساژ درمانی داخل دهان برای اختلال حس چشایی و سنسوری روم برای اختلال پردازش حسی در مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر قابل درمان می باشد. متخصصین اختلال یکپارچگی حسی کودکان در مرکز دکتر صابر به درمان تخصصی رژیم حسی در کودکان اوتیسم و کودکان با مشکلات حسی می پردازند.
حس چشایی و حس بویایی
هیچ چیز مشابه بوی خوش رز در شکوفه ها،رایحه پخت و پز غذا در فر،چشیدن طعم های عالی نیست. همه ما عاشق شراب قرمز،یا ماکارونی و پنیر و غذاهایی که به آنها علاقه داریم هستیم.
حس بویایی و چشایی به طور نزدیکی با هم ارتباط دارند و لذت فوقالعادهای را هنگامیکه در سلامتی و امنیت هستیم برای ما به ارمغان می آورند. حس بویایی تیز ما می تواند بیش از 10000نوع بو را تشخیص دهد،بو هایی مثل بوی بد شیر فاسد شده،بوی بد ماهی،و بسیاری (نه همه آنها را) از بوهای مربوط به گازهای مضر. در حقیقت،از لحاظ شیمیایی حس چشایی ما قادر به مزه کردن ۵ نوع مزه است: ترش،تلخ،شور، شیرین، و ملس . ملس طعمی خوشایند است که از گلهای حاوی اسید گلو ماتیک به دست میآید،که در غذاهایی مثل پنیر و سس سویا وجود دارد و گاهی در غذاها برای بالا بردن میزان نمک آنها استفاده می شود.
فرض کنید به دست شما یک برش خیار شور داده شده در حالی که چشمهای شما بسته است. جوانه های حس چشایی در زبان شما مزه ترشی را میفهمد،گیرندههای لمس موجود بر روی زبان شما نرمی و گرد بودن شکل آن را حس می کنند،و حس بویایی شما شوری و چاشنی خیارشور را تشخیص می دهد. اگر شما سرما خورده باشید و دچار گرفتگی بینی شده باشید،نمی توانید طعم غذاها را به درستی درک کنید و اشتهای شما ممکن است کاهش پیدا کند.
هنگامی که افراد در مورد چشیدن طعم فکر می کنند،در واقع آن ها دارند به زبان خود فکر می کنند. اگرچه، طعم های غذا از ترکیب مزه ها بر روی زبان،بوی غذا در سوراخهای بینی،بافت آن بر روی سطوح پوششی و دیگر مشخصه هایی مثل دما حاصل میشود. هنگامی که تمامی جوانه های حس چشایی شما همه طعم ها را دریافت کند،شما در واقع بهترین شیرینی را روی نوک زبان،شوری را در کناره های زبان و نوک آن،ترشی را در قسمتهای میانی و کناره ها و تلخی را در قسمت های انتهایی زبان دریافت می کنید. در همین حال حس بویایی شما نکات بسیار ظریف تر از تشخیص و تمایز طعم ها را در اختیار شما قرار میدهد. اگر شما از طعم غذایی که می خواهید بخورید مطمئن باشید و ندانید این غذا چیزی است که شما دوست دارید یا نه،ابتدا آن را قبل از چشیدن بو می کشید. به بیان دیگر برای فهمیدن طعم واقعی غذا،شما ابتدا بایستی آن را در بزاق موجود در آب دهان خود هنگامی که شروع به خوردن آن یا بو کشیدن آن می کنید،حل کنید. بنابراین غذا در طول سطح زبان شما حرکت می کند،و پس از آن است که شما اطلاعاتی در مورد خشکی،ترد بودن،میزان لغزندگی،خمیر مانند بودن آن،سردی،گرمی و امثال اینها را به دست می آورید. شما هنگام جویدن آن را به توده گردی تبدیل می کنید که برای بلع مورد نیاز است و با فرض اینکه شما آن توده گردد را تشکیل دادید و حسابی آن را مرطوب نمودید،بلع و آمادگی آن لقمه بهتر و بهتر می شود.
اختلال حسی در کودکان- مشکل حس چشایی و بویایی
تکامل حس بویایی و چشایی در رحم آغاز میشود. بوی داخل مایع آمینیوتیک رحم به تکامل حس بویایی و چشایی جنین قبل از تولد او کمک می کند. و کودک در بوهای تند و زننده ایی مثل بوی تخم مرغ فاسد شده و رایحه های دلپذیری مثل بوی موز دائماً در حال حرکت است. فقط پس از چند روز از تولد نوزاد،او می تواند بوی مادرش و بوهای مختص به قسمت نوک پستان مادر را از دیگر رایحه ها تشخیص دهد. با توجه به اینکه مایع آمونیتیک زاتا شیرین مزه است اما غذاهای بلعیده شده در طول دوران بارداری سبب تغییر طعم آن مایع می گردد. هیچ تعجبی ندارد وقتی سر و صدا و نق نق کودک به وسیله آب شیرین ساکت می شود. کودک از چشیدن طعم های ترش و شور تا سن چهار ماهگی به شدت اجتناب می کند. برخی کودکان به طور معجزه آسایی لب خوردن همه نوع غذا باز می کنند. اما اغلب،بزرگترها در این مورد انتخاب می کنند آنها چه چیزهایی را بخورند و چه چیزهایی را نخورند. بنابراین جوانه های حس چشایی و گیرنده های حس بویایی تکامل پیدا می کنند و کودک رایحه ها و طعم های جدیدی را تجربه می کند و او می بیند که خانواده و دوستانش غذاهای عجیب و غریبی را مصرف میکنند و او نیز تلاش می کند تجربه های جدید را به دست آورد. اختلال در پردازش حسی در کودکان موجب اختلال حس بویایی و اختلال حس چشایی می گردد.
البته،حس بویایی بسیار بیشتر از وجود غذا آگاه می شود و این حس بویایی است که اولین هشدارهای وجود خطر را میدهد،برای مثال،ما می توانیم بوی سیگار را قبل از دیدن آن بفهمیم. در واقع،همه چیز و همه کس بوهای خاص خود را دارند. کودک با در دهان بردن اجسام در مورد هرچیز معناداری در جهان جدیدش کاوش می کند،چیزهایی مثل دستها،اسباب بازی ها،لوازم آشپزی،مبلمان خانه و دیگر اشیاء موجود در اطرافش. در حین انجام این کار،آنها همزمان اطلاعات حس بویایی که در هوا در جریان است را می فهمند. سلول های گیرنده حس بویایی به طور تخصصی اولفکتوری نامیده می شوند که حساسیت بویایی را به طور مستقیم به سیستم لیمبیک مغز ارسال می کنند،سیستمی که مرکز احساسات،حافظه بلند مدت،لذت و اراده است. کودک خیلی زود بو های ویژه را (و مزه های همراه با آنها را) به صورت مثبت یا منفی در مغز خود علامت دار می کند. کودک در سن مدرسه،نسبت به بوها و مزه ها و خوب یا بد بودنشان می تواند کاملاً آگاه باشد،اگرچه ممکن است این آگاهی در اواخر بزرگسالی به وجود بیاید.
حساسیت بویایی و چشایی در کودکان
بنابراین اگر شما در مورد مهارت پردازش حسی مراجعین خود فکر می کنید،بایستی نسبت به عوامل زیر آگاهی داشته باشید:
آیا مراجع مجموعه بزرگی از انواع غذاها را شامل طعم ها و بافت های متفاوت را تجربه میکند و یا طعم هایی که بسیاری آنها علاقه دارند را نیز دوست دارد ؟
آیا غذای ویژه ای هست که مراجع شما نتواند آن را بنوشد و یا بخورد و یا حتی به طرف آن نرود یعنی حساسیت چشایی دارند؟
آیا مراجعه شما غذای ویژهای را طلب می کند؟
آیا مراجعه شما ، اشیا را از طریق غیر معمولی بو می کشد یعنی حساسیت بویایی دارد؟
با چه بوهایی هر روز مراجعه شما آرام می شود و یا نسبت به آن ها هشدار می دهد؟
آیا رایحه ویژهای است که مراجعه شما نتواند آن را حس کند و کم حسی داشته باشند؟
بنابراین اینگونه است که ما از حس های آشنایی که مراجعه از دنیای بیرون دریافت می کند و آنها را به مغز خود وارد میکند آگاهی می یابیم. چندین حس درونی نقش بینهایت مهمی را در احساساتی که دریافت می کنیم و عملکرد ما در هر لحظه از زندگی ایفا میکنند،حس هایی مثل حس عمقی،تعادلی و حس درون. همه اینها هنگامی که با مراجعین خود کار می کنید بسیار مهم است.
با توجه به نوشته های اخیر،سیستم بویایی ابتدایی ترین حسی است که خطر را در اطراف محیط برای ما تشخیص میدهد مثل غذاهای فاسد، دود و بسیاری از مواد سمی دیگر. در طول روز مولکولهای بویایی که در فضا در جریان هستند،به دماغ ما وارد می شوند. هنگامی که میخواهیم چیزی را بیشتر بو کنیم،حجم بیشتری از آن مولکولها را وارد حفره بینی خود می کنیم که گیرنده های شیمیایی تکانه هایی به قسمت بویایی ارسال میکنند. متفاوت با سایر اطلاعات حسی،فقط حس بویایی پیام ها را مستقیم به سیستم لیمبیک مغز ارسال میکند و بلافاصله احساسات و خاطرات راه اندازی می شوند.
هنگامی که در مورد حس بویایی فکر می کنید،احتمالاً به بوی گل رز،پای سیب یا سگ بد بوی خود فکر می کنید. قطعاً هر چیزی و هر کسی یک بو مخصوص به خود را دارد،که بیشتر ما می آموزیم که چگونه از بخاطر آوردن بوها جلوگیری کنیم مگر اینکه بوی عطر خوشبو یا زننده خاصی را داشته باشند.
بیش حسی بویایی و بیش حسی چشایی
کودکی با بیش حسی در سیستم پردازش بویایی ممکن است به صورت رگباری بوها و پاسخ های قوی از بوهایی که دیگران از آن لذت می برند را تجربه کند،همچنین کودک با بیش حسی متوجه است اما آن را تحمل می کند،یا ممکن است به صورت آگاهانه از آن اطلاع نداشته باشد. بوی بدن و نفس سایر افراد یا بوی ادکلن ها و لوسیون هایی که به کار می برند ممکن است برای کودکی با بیش حسی منزجر کننده باشد. بوی یک سری از غذاهای ویژه ممکن است سبب ایجاد حالت تهوع در چنین کودکی گردد. این کودک ممکن است به بوی تجهیزات پاک کننده،محافظت کننده های بدن و گازهای تولید شده از فرش و مبل تازه بسیار حساس باشد. سوپر مارکت ها،رستوران ها، و تجمع های روزهای تعطیل که بوی غذاها و بوهای مختلف افراد مختلفی در آن وجود دارد بسیار برای کودک با بیش حسی آسیب زننده است. در بین تنوع مواد شوینده لباس هم کلاسی ها،بوی اتاق رختکن و بوی جوراب در باشگاه،غذاهای متنوع و درب باز سطل آشغالی که در کافه تریا قرار دارند و سینی ها را در آن خالی میکنند علاوه بر بوی مواد پاک کننده،بوی فضاهای مدرسه می تواند بسیار ناخوشایند باشد. داخل استخر،باغ و و پمپ بنزین می تواند به جهنمی برای کود با حساسیت بویایی تبدیل شود. حس بویایی حساس در هنگامی که فرد دچار سردردهای میگرنی است،فزونی می یابد.
حساسیت بویایی پایین- کم حسی بویایی و مشکل حس چشایی
برخی افراد دارای کم حسی بویایی هستند.فرد با حساسیت بویایی پایین نمیتوانند به راحتی بوی عطرها را حس کنند و ممکن است اشتهای آنها کاهش یابد. چرا که آنها بوهایی مثل بوی دود را حس نمی کنند، ممکن است امنیت شان دچار مشکل شود. در موارد نادر از کاهش حساسیت بویایی و عدم داشتن بویایی به طور کامل درک از بین میرود یا کاهش می یابد،که ممکن است در آسیب های عصب کرانیال،عفونت های تنفسی،ضربه مغزی،داروهای ویژه و دیگر شرایط به وقوع بپیوندد.
چون حساسیت بویایی آنها بسیار ضعیف شده است،کودکان دارای حساسیت بویایی پایین بویایی اشیا را برای کشف بویایی و تحریک بیشتر بو می کنند.کودک با کم حسی بویایی ممکن است مداد را قبل از اینکه از آن استفاده کند،کتابی را قبل از خواندن،یا حیوانی را که از آن نگهداری میکند را بو بکشد. علاوه بر این،عده ای ممکن است سایر افراد را برای به دست آوردن حس قوی تر بو بکشد. این اتفاق بیشتر در کودکانی با مشکلات شناختی یا طیف اختلالات اوتیسم دیده می شود آنها شیوع بیشتری از کم حسی بویایی دارند.
اختلال حس چشایی و اختلال حس بویایی در اوتیسم
برخی از کودکان اوتیسم به صورت فعال به دنبال عطر های بسیار قوی از طریق روش های نادرستی می پردازند. برای مثال،یک نوجوان با ناتوانی هوشی که در خانه های حمایتی زندگی می کند،می دود تا قوطی های آشغال را در هر زمانی که بتواند و بشود،بو بکشد،اگر از این حرکات آنها جلوگیری نکنیم،دور چمن میچرخد تا خود را اشباع کند. یک کودک اوتیسم آموخته است که گاهی ویکس واپوراب را قبل از ورود به گروه پیاده روی بو بکشد. مواد روغنی ضروری با شدت حساسیت بویایی کمتر ممکن است باعث شود که از طریقی در آن پیش قدم شود و خود را تحریک کند تا نیازهای بویایی غیر قابل قبول خود را ارضا کند.
سوالات متداول:
1.علائم کم حسی بویایی در کودکان چیست؟
کودکان دارای حساسیت بویایی پایین بویایی اشیا را برای کشف بویایی و تحریک بیشتر بو می کنند.کودک با کم حسی بویایی ممکن است مداد را قبل از اینکه از آن استفاده کند،کتابی را قبل از خواندن،یا حیوانی را که از آن نگهداری میکند را بو بکشد. علاوه بر این،عده ای ممکن است سایر افراد را برای به دست آوردن حس قوی تر بو بکشد. این اتفاق بیشتر در کودکانی با مشکلات شناختی یا طیف اختلالات اوتیسم دیده می شود. فرد با حساسیت بویایی پایین نمیتوانند به راحتی بوی عطرها را حس کنند و ممکن است اشتهای آنها کاهش یابد. چرا که آنها بوهایی مثل بوی دود را حس نمی کنند، ممکن است امنیت شان دچار مشکل شود.
2. کودکان با حساسیت بویایی و چشایی چه علائمی دارند؟
کودک با حساسیت بویایی ممکن است به صورت آگاهانه از آن اطلاع نداشته باشد. بوی بدن و نفس سایر افراد یا بوی ادکلن ها و لوسیون هایی که به کار می برند ممکن است برای کودکی با بیش حسی منزجر کننده باشد. بوی یک سری از غذاهای ویژه ممکن است سبب ایجاد حالت تهوع در چنین کودکی گردد. این کودک ممکن است به بوی تجهیزات پاک کننده،محافظت کننده های بدن و گازهای تولید شده از فرش و مبل تازه بسیار حساس باشد.
تست تاخیر حرکتی در کودکان- ارزیابی اختلال هماهنگی رشد
مرکز کاردرمانی و گفتار درمانی دکتر صابر مجهز به بخش تست های تشخیصی مانند تست تاخیر حرکتی در کودک و تست اختلالات حرکتی می باشد. تست های زیادی جهت تشخیص اختلال حرکتی کودکان وجود دارند تعداد کمی از این تست ها جهت تشخیص اختلال هماهنگی رشدی طراحی شده اند. و توصیه می شود از تست های اختلال حرکتی استاندارد با اعتبار قابل تکیه مناسب و با نمره گذاری مرجع به جهت مقایسه نمره ها در اختلالات حرکتی کودکان استفاده شود. طبق معیار ( ICF ) بهتر است ارزیابی ها شامل ارزیابی اختلال هماهنگی رشد و ساختار عملکرد بدن باشد تمام تست های استاندارد زیر بیشتر روی مشکلات حرکتی کودکان و فعالیت فرد تمرکز میکنند. با مطالعه منابع در فواصل زمانی ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ مشاهده می شود بیشترین تستی که جهت ارزیابی اختلالات جسمی حرکتی استفاده شده با 19 مورد تست اختلال حرکت می باشد بعد از آن تست ازورتسکی برای تشخیص اختلال مهارت های حرکتی تست کورپرکوردینیشن تست برای کودکان با سه مورد و در سه مورد نیز از تست ارزیابی عصبی حرکتی باتری زوریخ استفاده شده است،البته دو تست آخر اعتبارشان جهت تشخیص قطعی ویژه اختلال ناهماهنگی رشدی پایین است. جهت بررسی تاخیر حرکتی در کودکان در مرکز
در چند مطالعه از تست ارزیابی بدکارکردی های عصبی عضلانی مک کاسون جهت بررسی اختلالات حرکتی در کودکان استفاده شده است که این تست از اعتبار خوبی در تشخیص علائم کودکان تاخیری برخوردار است.
اسلاتر در یک مطالعه مروری بر روی تست های ارزیابی اختلال هماهنگی حرکتی درشت نیز به این نتیجه رسید و بیان کرد که تست ( MABC ) بهترین و اولین پیشنهاد جهت ارزیابی اختلال حرکتی درشت برای کودکان با اختلالات رشد هماهنگی است.
تست اختلال هماهنگی رشدی ( MABC و MABC2 )
هندرسون این تست را به عنوان پر کاربرد ترین و بهترین ابزار جهت ارزیابی اختلال هماهنگی رشدی معرفی می کند.
( MABC2 ) یک تست با نمره های مرجع (جهت مقایسه نمره ارزیابی شونده با یک حد میانگین) برای بچه ها سه ساله تا ۱۶ سال و یازده ماهه است که به سه گروه سنی تقسیم شده است. نسخه اولیه این تست اختلال حرکتی ( MABC ) از سن ۴ تا ۱۲ سالگی را می سنجید و به ۴ گروه سنی تقسیم میشد،نسخه دوم تست ( MABC2 ) در مقایسه با نسخه اول در هر گروه سنی ترکیبی از آیتم های ارزیابی را دارد. نمره هر فرد در این تست اختلال حرکتی با نمره مرجع در تست مقایسه می شود.
هندرسون۲۰۰۷) ) بیان کرد: این تست توانایی عملکردی فرد در سه حیطه کلی عملکرد شامل زبردستی ها،و گرفتن و تعادل می سنجد،نمره ها پس از مقایسه با نمره مرجع تست ممکن است به صورت صدک یا درصد بیان شود،نمرات بالای شانزدهمین صدک نشان دهنده هماهنگی حرکتی طبیعی می باشند،نمرات هفتمین تا شانزدهمین صدک نشان دهنده مشکلات حرکتی می باشد و نمره زیر پنجمین صدک نشان دهنده ی اختلال مهارتهای حرکتی قطعی میباشند.
در برخی از کشورها مانند آلمان این تست اختلال حرکتی فقط از سن ۴ تا ۱۰ سال و ۱۱ ماهگی دارای نمره دهی مرجع و نرم می باشد. این تست از اعتبار و قابلیت تست مجدد بسیار خوبی برخوردار است همچنین اعتبار تست اختلال حرکتی نیز تقریباً خوب است و بین ضعیف و تا قوی متغیر است.
ویژگی این تست نیز خوب می باشد،حساسیت تست تاخیر حرکتی در کودک نسبت به ازورتسکی بسته به مرحله مورد مقایسه قرار گرفته از ضعیف تا خوب می باشد،به عنوان مثال این تست در پانزدهمین بخش حساسیت خوبی نسبت به ازورتسکی نشان می دهد.
محدودیت ها و معایب تست اختلال حرکتی ( MABC )
مطالعات کمی اعتبار این تست را مورد ارزیابی قرار داده اند. اختلالات نقص توجه به صورت معنی داری روی عملکرد این تست تاخیر حرکتی در کودک تاثیر می گذارند. آیتم های این تست چنانچه ظرف مدت ۴ هفته تکرار شوند قابلیت یادگیری داشته و این یادگیری روی تست اختلال حرکت تاثیر می گذارد. تاثیر یادگیری در کودکان با اختلال هماهنگی حرکتی شدید به نظر می رسد چند متر می باشد.
نمره دهی این تست در گروه یا طبقه پایین ۳ تا ۶ سال کمی ضعف دارد. همچنین عدم توقف نمره دهی مرجع از یک گروه سنی به گروه سنی دیگر یکی دیگر از مشکلات تست اختلال هماهنگی رشدی که جهت مقایسات طولی می باشد.
به عنوان مثال مقایسه کودک با تاخیر حرکتی زمانی که از سن مهد وارد سن مدرسه می شود. در حالیکه این سن برای تشخیص اختلال هماهنگی رشد و درمان بسیار حیاتی می باشد.(در واقع در این سن نمره ای خاص جهت تشخیص افتراق بین دو سن وجود ندارد) سن نرمال در این تست نسبتاً زیاد است به عنوان مثال در نسخه آلمانی تا شش ماه انحراف معیار از سن نرمال درسن 3 تا 4 سال طبیعی است است و برای سایر سنین به یک سال نیز می رسد. جنسیت بر خلاف آزمون اختلال مهارت های حرکتی ازورتسکی تاثیر بر روی این تست ندارد. ( طی کنفرانسی که در بروکسل ۲۰۱۰ برگزار شد متخصصان بیان داشتند که به احتمال زیاد اکثر ارزیابی هایی که در مورد اعتبار تست ( MABC ) است در مورد تست ( MABC2 ) نیز صدق میکند، همچنین بیان داشتند به نظر میرسد که این تست تاخیر حرکتی در کودک در بین کشورهای اروپایی زیاد تحت تاثیر فرهنگ قرار گیرد،ولی با این حال انگلسمن نشان داد در کشور آلمان که تا حدودی تفاوت فرهنگی با سایر کشورهای اروپایی دارد،تا حدودی روی نمره تست تاثیر میگذارد. همچنین چاو برخی تفاوتهای فرهنگی را در بین کودکان آمریکایی و چینی پیدا کرد. مطالعات قدرت تشخیص این تست در اختلال هماهنگی رشدی را از ضعیف تا خوب بیان کرده اند.
( BOTMP2/ BTMP ) تست هماهنگی حرکتی ازورتسکی:
دو نسخه از این تست اختلال مهارت های حرکتی وجود دارد که یک نسخه،تجدید نظر شده تست دیگری است است و هر دو از اعتبار و روایی خوبی برخوردار هستند. تست ازورتسکی دارای ۱ نمره جهت مقایسه مشکلات حرکتی کودکان است و عموماً در آمریکا و کانادا استفاده میشود. در ایران نیز این تست اختلال هماهنگی رشد در دسترس بوده و مورد استفاده قرار می گیرد اکثر مطالعات بر روی این تست انجام شده است.
این تست ۸ مجموعه دارد که توانایی های دویدن،چابکی به صورت کلی، نحوه و میزان حفظ تعادل کودک و هماهنگی حرکات دو دستی را می سنجد. این تست همچنین جهت ارزیابی کیفیت حرکات،هماهنگی،سرعت،زبردستی دستها،و عکس العمل و کنترل حرکتی-استفاده می شود. نسخه جدید تست اختلال هماهنگی رشدی ازورتسکی از سن ۴ تا ۲۱ سالگی را مورد ارزیابی قرار می دهد. این تست چهار ماه فاصله زمانی از سن نرم برای کودکان پیش دبستانی،شش ماه تاخیر حرکتی زمانی برای کودکان دبستانی از سن نرم و یکسال از سن نرم را برای افراد بالای ۱۴ سال را طبیعی می داند. این تست اختلالات حرکتی برای جنسیت،نرم جداگانهای دارد. هر دو تست ازورتسکی (و تجدید نظر شده) از اعتبار،روایی و ویژگی بسیار خوبی برخوردار هستند. ولی حساسیت آنها کمتر می باشد.
برخی محاسن تست ازورتسکی 2 عبارتند از:
آزماینده از عکس جهت آموزش آزمایش شونده استفاده می کند که باعث می شود نیاز به مهارت های زبانی کاهش پیدا کند و کودکان تاخیری از طریق اشارات راهنمایی گردد.
اکثر فعالیتهای تست اختلالات جسمی حرکتی مطابق فعالیت های دوران کودکی طراحی شده است،مانند: مهارت های حرکتی توپی،چیدن کارت،فعالیت های مداد-کاغذی و غیره.
ساختار درک تست تاخیر حرکتی خوب است
هر دو فرم کامل و کوتاه این تست از اعتبار و قدرت تست مجدد بالایی برخوردار هستند.
نمرات مرجع تقریباً به روز است است و بیشتر منعکس کننده وضعیت دموگرافیک آمریکا می باشد.
برخی معایب و محدودیتهای تست عبارتند از:
دیتز (۲۰۰۷) برخی از معایب اینترنت را بدین گونه بیان می کند:
برخی از زیر مجموعه های این تست از قدرت تست مجدد ضعیفی برخوردار هستند.
نمرات برخی از ترکیب های مشکلات حرکتی در بعضی از گروه های سنی به نحوی است که اعتماد به آنها را کاهش داده است.
برخی از مراحل دارای فرآیند زمانبندی دقیقی هستند به همین دلیل احتمال اشتباه وجود دارد،همچنین احتمال ثبت اشتباه فرم ها و جدول ها وجود دارد.
آیتم های 4 سالگی در کل برای کودکان با رشد معمولی سخت می باشد بنابراین کودکان با تأخیر حرکتی باید در سن ۵ سالگی آنها را انجام دهند.
این تست برای کشورهای آلمانی زبان از نرم پایینی برخوردار است.
در کل کیفیت و مناسب بودن این تست اختلال حرکت در حد متوسط ارزیابی می شود. و به نظر می رسد که حساسیت آن کمتر از تست ( MABC ) می باشد. البته باید این نکته را در نظر داشت که تست ( MABC ) بیشتر سازگار و مورد استفاده در اروپاست و تست ازورتسکی بیشتر سازگار و مورد استفاده در آمریکا و کانادا است.
تست تشخیص اختلال حرکتی مک کارسون
این تست عمدتاً در استرالیا مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین زیاد مورد بحث قرار نمی گیرد.
سایر تست ها ی تاخیر حرکتی در کودک
تست های زیر جهت تشخیص قطعی اختلال هماهنگی رشدی مناسب نیستند ولی با این حال جهت ارزیابی اختلالات جسمی حرکتی ، توانایی و مهارت حرکتی افراد مناسب هستند. در واقع قابلیت سنجش میزان تواناییهای حرکتی فرد را دارند. تست های زیر تست هایی هستند که توسط کنفرانس لویی توصیه شده اند.
تست ( ZNA)
این تست عمدتا در کشور سوئیس جهت ارزیابی اختلال مهارت های حرکتی کودکان 5 تا 18 ساله استفاده میشود.این تست از آیتم هایی نظیر زدن نوک انگشتان به یکدیگر، تعادل ایستا، پردوپگ بورد، پریدن از روی طناب استفاده می کند. راسون بیان کرد این تست از اعتبار،روایی و قابلیت تست مجدد خوبی جهت ارزیابی اختلال هماهنگی رشد کودکان برخوردار است.
تست هماهنگی حرکتی کوپر- تشخیص اختلال حرکتی
این تست آلمانی جهت ارزیابی هماهنگی حرکتی استفاده میشود. برخی از آیتم های ارزیابی این تست احتیاج به خورد و تحمل دارند. این تست دارای نمرات مرجع بوده و با وجودی که این نمرات مربوط به سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ می باشد دورل۲۰۰۰) ) و کرتسچمر۲۰۰۳) ) بیان کردند با توجه به اینکه کودکان تغییر خاصی نداشته اند. این نمرات هنوز قابل استفاده هستند.
نمرات این تست به طور میانگین و ثابت پایین می باشد،این تست قابل استفاده در تمام سنین دیگر و با توجه به کاهش همانند از سن ۴۰ سالگی به بعد،نمرات تست را کاهش می یابد.
تست ( MOT4-6 )
این تست جهت ارزیابی حرکات ظریف و درشت کودکان با اختلال مهارت های حرکتی ۴ تا ۶ سال معرفی شد و بعدها جهت سنین بالاتر توسعه پیدا کرد.رتورس نشان داد نمرات تست برای کودکان ۴ تا ۶ سال معتبر است،ولی برای کودکان دبستانی با اختلال حرکتی کودکان اعتبار چندانی ندارد.
تست اختلالات حرکتی در نوزادان- شاخص رشد حرکتی پی بادی
این تست رشد مهارتهای حرکتی ظریف و درشت کودکان بدو تولد تا ۵ سالگی را به صورت کمی و کیفی ارزیابی میکند. این تست اختلالات حرکتی در نوزادان جدول رشد سنی دارد که از میانگین رشد ۲۰۰۰ کودک بدست آمده است، این تست جهت ارزیابی توصیفی کودکان زیر ۴ سال توصیه می شود.
تست شاخص رشد نوزادان بایلی
جهت ارزیابی اختلال حرکتی نوزادان و کودکان کم سن است و عملکرد آنها را در زمینه های حرکتی و زبانی- شناختی ارزیابی توصیفی می کند، همچنین اختلالات حرکتی اولیه را ارزیابی می کند. این تست برای سنین ۰ تا ۳ سالگی مناسب است.
تست درکی-بینایی فراستیگ – علائم کودکان تاخیری
این تست جهت ارزیابی اختلالات ادراک بینایی در سال ۱۹۶۳ توسط فراستیگ ساخته شد ولی بعد ها برای تعیین اختلال هماهنگی حرکتی دست و چشم و اختلال مهارت های حرکتی کلی مرتبط با شکل بندی بینایی به کار رفت، مجموعه تست فراستیگ به ۵ خرده آزمون شامل موارد زیر تقسیم شده است:
هماهنگی حرکتی-چشمی: هماهنگی بین چشم و دست را از طریق خطوط میسنجد
ادراک شکل در زمینه: با آمادگی مهارت خواندن ارتباط زیادی دارد.
تشخیص شکل
ادراک موقعیت فضایی شکل
ادراک روابط فضایی در تشخیص اختلال هماهنگی رشد موثر است
تست دستخط کودکان با سن بالا
این تست از طریق ارزیابی جزئیات،سرعت نوشتن و میزان اختلال مهارت های حرکتی را ارزیابی می کند، بارنت نرم بودن این تست را در انگلستان تایید می کند.
تست ارزیابی دستخط مینه سوتا
این تست جهت ارزیابی اختلالات حرکتی و میزان بهبودی دستخط مورد استفاده قرار می گیرد.
شاخص ارزیابی دست خط کودکان
ابزار ارزیابی دست خط کودکان
تست ارزیابی چابکی نوشتن
تست پردو پگ بورد: این تست (که در ایران بسیار در دسترس است) جهت ارزیابی زبردستی به عملکرد ظریف دست ها استفاده می شود. با این تست می توان دست ها را جداگانه یا با هم تست نمود.این تست شامل دو ردیف سوراخ به همراه چند سری میله،واشر و گردنی می باشد که آزمودنی باید یک سری میله را داخل سوراخ های آن قرار داده و سپس یک سری واشر و گردنی را داخل میله قرار دهد. این تست هماهنگی حرکتی به چندین صورت مورد استفاده قرار می گیرد،از جمله قرار دادن میله ها به تنهایی و یا هر سه جزء میله،واشر و گردنی را به ترتیب داخل سوراخ ها قرار دادن استفاده از این تست در بین کاردرمانگران بسیار رواج دارد.
تست ارزیابی یکپارچگی حسی و مشکلات حرکتی
تست های ارزیابی میزان مشکلات حرکتی،بسیار زیاد هستند،تست های ذکر شده در بالا مورد تایید کنفرانس لویی ۴ میباشند.
توصیه هایی جهت ارزیابی و تشخیص اختلال هماهنگی رشدی
جهت ارزیابی باید از تست های استاندارد با نمرات مرجع جهت مقایسه استفاده شود.
در تشخیص اختلال هماهنگی رشد نباید فقط به نتایج یک تست استاندارد تکیه کرد،بلکه باید از مجموعه ای از اطلاعات نظیر تاریخچه،مشاهدات و ارزیابی های داخل کلینیک و پرسشنامه ها استفاده کرد.
چنانچه در کشوری تست تاخیر حرکتی استانداردی وجود ندارد با توجه به اینکه هر دو تست ازورتسکی و ( MABC2 ) معتبر می باشند توصیه می شود از یکی از این تست ها استفاده شود. بهتر است از تست اختلالات جسمی حرکتی استفاده شود که در آن کشور در دسترس و نرم باشد به عنوان مثال برای کشور آلمان تست ( MABC2 ) و برای آمریکا ازورتسکی پیشنهاد می شود.
اسمیت انگلسمن، تن، ون، و چن جهت میانبر زدن یا کوتاه کردن تست زمانی که از ( MABC2 ) یا تست های معادل استفاده میشود باید از پانزدهمین صدک استفاده شود در انتخاب این صدک موافقت عمومی وجود دارد همچنین میزیونا معتقد به در این بخش جهت ارزیابی جمعیتی مناسب می باشد،چنانچه از پنجمین صدک استفاده شود ممکن است بسیاری از کودکان با اختلال هماهنگی حرکتی متوسط تشخیص داده نشوند.
چنانچه مطابق تعریف ( DSM-IV ) ، علائم کودکان تاخیری معیارهای ۲ و ۳ مشاهده میشود بخش یا صدک پنجم جهت ارزیابی توصیه میگردد و چنانچه معیارهای ۱،۲،۳ مشاهده می گردد و حرکات ظریف در دامنه ی نرمال می باشد تشخیص ( F82 ) توصیه می شود.
توجه
در تست اختلال حرکتی گروه های سنی مختلف هنگام تست از هم جدا نشده اند و همین امر جزء معایب این تست است و این ضعف را به خصوص در سنین ۷ سالگی یعنی سن انتقال از پیش دبستانی به دبستان مشاهده میشود.
بهتر است برخی از از ظرفیت یا توانایی های حرکتی فرد نظیر حداکثر قدرت مشت کردن و حداکثر تعداد زدن نوک انگشتان به یکدیگر سنجیده شود که تست ( MABC2 ) از این ارزیابی ها بی بهره است در حالی که ازورتسکی و ( ZNA ) این ارزیابی ها را انجام می دهند.
همواره تست های اختلال ناهماهنگی رشدی با نمرات مرجع نظیر ( MABC2 ) و ازورتسکی جهت تشخیص اختلال هماهنگی رشدی توصیه میگردد.
کیرنی( ۲۰۰۷ ) و اسچویی مارکر(2006) بیان می کنند تشخیص زود هنگام مشکلات حرکتی کودکان بسیار حائز اهمیت است و تست های بسیاری علائم کودکان تاخیر حرکتی را قبل از سن 5 سالگی می سنجند ولی اکثر آنها فاقد اعتبار و روایی کافی هستند.
کاردرمانی در حرکات ظریف و درشت کودکان اختلال یادگیری
مهارت های حرکتی ظریف و هماهنگی در مهارت های حرکتی درشت در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری دچار ضعف و آسیب بوده و همین امر باعث ضعف در حرکات ریز انگشتان، درک بینایی ضعیف و کندی در نوشتار و مشکلات زمینه ای دیگر می شود. تقویت مهارت های حرکتی کودکان در کاردرمانی دست اختلالات یادگیری موجب بهبود توانایی های دستی کودکان می گردد، مرکز کاردرمانی کودکاندکتر صابر در دو شعبه غرب و شرق تهران به تقویت مهارت های ظریف دست در کودکان و رشد هماهنگی مهارت های درشت کودکان می پردازد. کاردرمانی در منزل از دیگر خدمات مرکز کاردرمانی در اختلالات یادگیری است. از امکانات مرتبط مرکز کاردرمانی درکی حرکتی، کاردرمانی جسمی ، کاردرمانی دست، اتاق توجه دیداری، کاردرمانی حسی و… می باشد.
رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف:
مهارت های حرکتی درشت عضلات بزرگ گردن،تنه،بازوها و پاها را به حرکت در می آورد. رشد حرکتی درشت شامل کنترل وضع اندام، راه رفتن،دویدن،گرفتن و پریدن است. برای ارائه محرک جهت رشد حرکتی درشت،کودکان به محیط های بی خطر عاری از موانع و نیز به تشویق های والدین و معلم ها نیاز دارند.
مهارت های حرکتی ظریف شامل عضلات کوچک است. هماهنگی حرکتی ظریف هماهنگی دست ها و انگشت ها و چالاکی حرکات عضلات زبان و گفتار را در بر می گیرد. کودکان وقتی یاد بگیرند اشیای کوچکی نظیر دانه های تسبیح یا تکه های غذا را بر دارند،چیزهایی را با قیچی ببرند،مداد شمعی و مداد را در دست بگیرند و از آن استفاده کنند و با قاشق و چنگال غذا بخورند مهارت های حرکتی ظریف را کسب کرده اند. آنها به فرصتهای زیادی برای ساختمان سازی با مکعب ها،بازی با اسباب بازی های کوچک،به نخ کشیدن مهره ها،بستن دکمه و پیچیدن و کوبیدن اشیا نیاز دارند.
یادگیری حرکات ریز و درشت از طریق بازی:
کودکان از طریق فعالیت های طبیعی برای بازی کردن فرصتهای زیادی برای تقویت مهارت های حرکتی درشت و ظریف دارند. عضلات کوچک در زمین بازی هنگام دراز کردن دست بسوی چیزی، گرفتن آن، دویدن، ایستادن یا کشیدن چیزی به حرکت در می آید. در محیط طبیعی بازی کودک هنگام بازی با اسباب بازی یا خاک رس یا نقاشی کردن مهارت های ریز انگشتیو درشت خود را رشد می دهد. بازی مسابقه ای که شکل گیری خود پنداشت،روابط اجتماعی و کسب مقبولیت در نظر همسالان کمک می کند. مهارتهای حرکتی درشت نظیر دوچرخه سواری، بازی های مسابقه ای و رقص علامت پدید آمدن رشد مهارتهای حرکتی در سطوح گوناگون است. ناتوانی در اجرای تا حد معقولی ماهرانه این فعالیت ها ممکن است زنجیرهای از شکستها را در پی داشته باشد.
گاهی دانشآموزان دچار اختلالات یادگیری از طریق برنامه های تربیت بدنی انطباقی آموزش حرکتی و تربیت بدنی میبینند. این برنامهها متناسب با نیازهای دانش آموزان دچار اختلال یادگیری تعدیل پیدا کردهاند. کمک به دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ضمن آنکه به آنها می آموزد از فواید تمرین های جسمانی،هیجانی،اجتماعی،تفریحی و بازی های اوقات فراغت مانند سایر کودکان تا حد امکان برخوردار شوند،می تواند گام مهمی در ادغام آنها از نظر عادی سازی زندگی تحصیلی باشد.
بازی های پر جنب و جوش به دانشآموزان دچار اختلالات یادگیری کمک میکند تا با برنامه های یادگیری کلاس درس همگانی سازگار شوند. به طور مثال،فراخنای توجه دانش آموز را میتوان از طریق بازی ها و فعالیتهایی حرکتی درشت که مستلزم توانایی توجه فزاینده اند،گسترش داد. یادگیری حروف الفبا را می توان به صورت فعالیت حرکتی درشت درآورد، برای این کار می توان شکل حروف را در اندازه های بزرگ از طنابی برید و روی زمین بازی قرار داد و بازی هایی را ترتیب داد که دانش آموز بتواند روی حروف بدود یا راه برود. افزون بر این فعالیت های حرکتی درشت که کل بدن را درگیر می کند نیز ممکن است به تمرکز توجه کودک بیش فعالی کمک کند.
نظریه ادراکی-حرکتی در کاردرمانی حرکات ظریف
نظریه ادراکی حرکتی اختلالات یادگیری را یکی از پیشگامان اختلالات یادگیری نیوول کفارت تدوین کرد. نظریه ادراکی حرکتی معتقد است کودکانی که رشد ادراکی حرکتی بهنجار دارند مفهومی سه بعدی و یکپارچه از جهان در ذهن خود تشکیل می دهند،جهان ادراکی حرکتی باثبات ای که تا قبل از ۶ سالگی،سنی که با تکلیف تحصیلی مواجه شوند،در ذهن آنها شکل می گیرد.
در مقابل،عدهای از کودکان دچار اختلالات یادگیری،رشد حرکتی درشت و ظریف نابهنجار نیز دارند. آنها مجبورند با جهان ادراکی-حرکتی ناپایدار و غیر منسجمی دست و پنجه نرم کنند. برای حل و فصل مواد درسی نمادین،کودکان باید یاد بگیرند به طور دقیق تری به مشاهده فضا و زمان بپردازند و سپس این مشاهده ها را با اشیا و رویدادها مرتبط سازند. طبق گفته کفارت کودکان دچار اختلالات یادگیری وقتی با مطالب نمادین روبهرو میشوند به علت نداشتن آشنایی کافی با واقعیت های اساسی جهانی که آنها را احاطه کرده- و به ویژه در ابعاد فضا و زمان-ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند. این کودکان مهارت های حرکتی ظریف و درشت لازم را برای درون سازی طرحوارهای جامع و پایدار از دنیا ندارند.آن ها قادر به پردازش اطلاعات خود و سازماندهی آنها به نحوی خودبسنده نیستند و از نظر جسمانی،ادراکی و شناختی سازمان نایافتهاند.
تحول الگوهای حرکتی درشت و ظریف
نظریه ادراکی حرکتی بر پایه آن نظریه پیاژه استوار است که نخستین یادگیری کودک یادگیری حسی حرکتی است. کودک از طریق تجربههای حرکتی درشت و ظریف با جهان به تعامل میپردازد و درباره آن یاد می گیرد. کفارت عقیده داشت مشکلات یادگیری بیشتر در این مرحله شروع میشود،زیرا حرکات ریز و درشت کودک به صورت الگوهای حرکتی در نیامده است.
تمایز بین مهارت حرکتی و الگوی حرکتی در نظریه ادراکی حرکتی از اهمیت ویژهای برخوردار است. مهارت حرکتی ظریف و درشت، حرکتی است که ممکن است از دقت بسیار زیادی برخوردار باشد. این حرکات ظریف برای اجرای عملی خاص یا رسیدن به هدفی معین صورت می گیرد. دقت الگوی حرکتی ممکن است کمتر و میزان تغییر آن بیشتر باشد. الگوی حرکتی فراتر از اجرای صرف یک عمل و در پی تدارک پسخوراند و اطلاعات بیشتر برای فرد است. به طور مثال،پرتاب توپ به سمت هدفی مشخص مهارتی حرکتی درشت محسوب می شود،اما توانایی استفاده از این مهارت در بازی بیسبال الگوی حرکتی را منعکس می کند.
وقتی برای اجرای حرکتی معین،که در زنجیره کنونی رشد دانش آموز وجود ندارد،از خارج به او فشار وارد شود ممکن است مهارت حرکتی ریز را یاد بگیرد،اما این یادگیری صرفاً به صورت مهارتی پراکنده آموخته می شود و نه همچون جزئی که تکمیل کننده رشد زنجیره ای منسجم او باشد. به طور مثال، کودکانی که مجبور میشوند نوشتن را یاد بگیرند،حتی اگر آمادگی جسمانی لازم برای این کار را نداشته باشند، ممکن است بتوانند نام خود را از طریق به خاطر سپردن مجموعه ای از حرکت های ظریف انگشتان، بدون ارتباط با مچ دست یا سایر قسمتهای بازو یا بدن، بنویسند. عدهای رقص را همچون مهارتی درشت پراکنده اجرا می کنند به نظر میرسد حرکات پاهایشان با بقیه بدن ارتباطی ندارد.
کاردرمانی در حرکات ظریف و درشت در کودکان اختلال یادگیری
انطباق ادراکی-حرکتی: همانطور که کودکان از طریق تعمیم حرکتی اطلاعاتی به دست میآورند، توجه به اطلاعات ادراکی را نیز آغاز میکنند. کودکان بعد از بررسی اشیا از طریق فعالیت های حرکتی درشت شروع به بررسی جهان به شیوه ادراکی می کنند. اطلاعات ادراکی فقط هنگامی معنادار می شوند که با اطلاعات حرکتی از قبل یاد گرفته شده منطبق باشد. کودک یاد می گیرد که جهان ادراکی تحریف های ظاهری متعددی دارد. به طور مثال،وقتی از زاویه های معین به دایره ای نگاه کنیم آن را به شکل بیضی یا حتی خط مستقیم می بینیم. مربع مستطیل از زاویه ممکن است شبیه ذوزنقه به نظر برسد. هنرمندان برای خلق چشم انداز از این تحریف های ادراکی سود می جویند.
کودک باید یاد بگیرد اطلاعات ادراکی را با آن اطلاعاتی که از طریق تعمیم های حرکتی پیشین یاد گرفته است مطابقت دهد. اگر انطباق ادراکی حرکتی به طور صحیح صورت نگیرد، کودک در دو دنیای تعارض آمیز- دنیای ادراکی و دنیای حرکتی-زندگی خواهد کرد. در این صورت کودک نمیتواند به اطلاعات دریافتی خود اعتماد کند،زیرا دو نوع داده با یکدیگر همخوان نیستند و نمی توانند به هم ربط پیدا کنند. برای چنین کودکانی دنیا غیر قابل اطمینان است با قاطعیت نمیتوان گفت که واقعیت چیست. کودکانی که همواره اشیا را لمس می کنند شاید به این دلیل این کار را میکنند که به آنچه می بینند اطمینان ندارند.یکی از معلم های کودکان دچار اختلالات یادگیری تعریف کرده است که هر وقت لباس خال داری می پوشید کودکان می خواسته اند ها خال ها را لمس کنند،زیرا آنچه را می دیدند درک نمی کردند. مثال های متعددی از چنین وضعیت هایی موجود است. به طور مثال بین این اطلاعات که سطح میز چه شکلی به نظر میرسد و اطلاعات ادراکی فرد از آنچه واقعاً می بیند باید سازگاری ایجاد شود. در اینجا شکل ادراکی نیز تحریف میشوند و با اطلاعات حرکتی انطباق می یابد. کودکی که از نظر ادراک شکل هایی نظیر مربع و مستطیل رشد نایافته است با مشکلات متعددی در موضوع های درسی مواجه می شود که منبعث از این اختلال ادراکی است.ادراک دیداری راهی حسی برای کسب اطلاعات بسیار زیادی است زیرا کودک یاد می گیرد از طریق چشم اشیایی را کشف کند که قبلاً باید با دست کشف می کرد. کاردرمانی در اختلالات یادگیری به تقویت ادراک بینایی و رشد مهارت های حرکتی ظریف و درشت در کودکان کمک بسزایی می کند.
کاردرمانی در انسجام حسی برای تقویت مهارت های ریز و درشت:
نظریه دیگری درباره تحول حرکتی اختلالات یادگیری وجود دارد و آن نظریه انسجام حسی است. این نظریه از کاردرمانی ( OT ) نشئت می گیرد. متخصصان کاردرمانی در خصوص فیزیولوژی و عملکرد مغز آموزش می بینند. آنها درمانهای خاص حرکتی ظریف و درشت را تجویز میکنند و ورزشهایی را برای تغییر و اصلاح عملکرد انسجام حرکتی و حسی بیماران طراحی می کنند.
انسجام حسی نظریه است که با این فرایند عصب شناختی و رفتار حرکتی ارتباط برقرار میکند. متخصصان کاردرمانی،که روش انسجام حسی را به کار می برند عقیده دارند که برخی از کودکان دچار اختلالات یادگیری در چندین عملکرد انسجام حسی اختلال دارند و هر یک از این اختلالات بر آگاهی آنها از بدن و حرکتهای بدنشان تاثیر می گذارند. در چنین مواردی از شیوه درمانی انسجام حسی برای کمک به کودکان دچار اختلالات یادگیری استفاده می شود.معمولاً از این روشها در برنامههای آموزش و پرورش ویژه دوره اول کودکی استفاده میشود.
سه دستگاه بدن در انسجام حسی دخالت دارند: دستگاه لامسه،دستگاه دهلیزی و دستگاه تحریک عضلانی.
دستگاه لامسه: این دستگاه شامل حس لمس و تحریک سطح پوست است. برخی از کودکان دچار مشکل حالت تدافعی لامسه هستند و وقتی کسی به آنها دست میزند احساس ناراحتی می کنند. نوزادانی که حالت تدافعی لامسه ای دارند،دوست ندارند کسی آنها را در آغوش بگیرد یا به آنها دست بزند. سایر کودکان ممکن است شکایت کنند که برچسب پشت یقه لباس،درز جوراب یا لباس های خاصی آنها را اذیت می کند. این کودکان وقتی در صفی ایستاده اند اگر کسی از روبرو به آنها نزدیک شود و به آنها تماس پیدا کند ممکن است به شدت ناراحت شوند و با او دعوا کنند. کودکان محروم از لمس نیاز بیشتری به تماس بدنی دارند.
متخصصان کاردرمانی از روشهای درمانی حسی حرکتی برای درمان حالت تدافعی لامسه سود می جویند. این روشها شامل لمس کردن و مالیدن سطح پوست،استفاده از کرمهای مخصوص پوست و کشیدن برس های خاص بر سطح پوست دست ها است. این تمرینات موجب بهبود مهارت های حرکات ظریف در کودکان اختلال یادگیری می شود.
دستگاه دهلیزی: این دستگاه شامل گوش داخلی است که باعث میشود فرد بتواند حرکت را تمیز دهد.دستگاه دهلیزی به فرد امکان می دهد که بگوید در فضا راس در کجا قرار دارد و چگونه می توان بر جاذبه زمین غلبه کرد.کودکان دچار اختلال های دهلیزی خیلی سریع و آسان میافتند و نمی دانند چگونه بدن خود را با وضعیت سر یا با سایر حرکت های بدن خود سازگار کنند.
متخصصان کاردرمانی برای درمان اختلالات دهلیزی،از ورزشهایی برای تنظیم و تعادل بدن سود می جویند. فعالیتهایی نظیر چرخیدن در صندلی،تاب خوردن و غلتیدن روی توپی بزرگ برای تحریک دستگاه دهلیزی است که موجب تقویت مهارت های حرکتی درشت در کودک اختلال یادگیری می شود.
دستگاه تحریک عضلانی: این دستگاه در تحریک عضلات یا تحریکات درونی خود بدن نقش دارد. اختلالهای این دستگاه ممکن است به اختلال حرکتی و مشکلاتی در اجرای ارادی حرکت های جسمی معینی منتهی شود. کودکانی که مشکل اختلال حرکتی دارند، نمی دانند چگونه بدن خویش را حرکت دهند که به دیوار برخورد نکنند و نیز قادر به انجام دادن کارهایی نظیر بستن دکمه لباس،گره زدن،طناب بازی کردن یا نوشتن که جزو مهارت های حرکتی درشت و ریز هستند، نیستند.
متخصصان کار درمانی برای درمان اختلالات تحریک عضلانی از تخته های متحرک خاص و از دیگر رفتارهای حرکتی طراحی شده سود می جویند و موجب تقویت مهارت های حرکتی ظریف و درشت در کودکان اختلال یادگیری می شود.
مرکز کاردرمانی یکپارچگی حسی دکتر صابر، یکی از بهترین مراکز کاردرمانی جسمی حرکتی و درکی حرکتی در درمان کودکان اختلال یادگیری، بیش فعالی و نقص توجه، اوتیسم، سندرم های ژنتیک و اختلال یکپارچگی حسی می باشد. کاردرمانی درکی حرکتی یا حسی حرکتی نقش اساسی در فرایند یادگیری کودکان دارد. در کاردرمانی درکی حرکتی که به کاردرمانی حسی حرکتی نیز معروف است،با ارائه محرک های حسی توسط کاردرمانی حسی کودکان آغاز می گرددو طی فرآیند پردازش اطلاعات حسی در مغز یکپارچگی حسی ایجاد شده و پاسخ حرکتی داده می شود. مهارت های درکی- حرکتی در کودکان توسط تمرینات حسی حرکتی و تمرینات درکی حرکتی کودک که در مرکز کاردرمانی یکپارچگی حسی ارائه می شود، تقویت و اصلاح می شود. مرکز کاردرمانی حسی حرکتی دکتر صابر با دو شعبه در غرب و شرق تهران به ارائه خدمات کاردرمانی دست، حسی- حرکتی، درکی- حرکتی، کاردرمانی یکپارچگی حسی و کاردرمانی جسمی کودکان مشغول می باشد.
تمرینات درکی حرکتی در کاردرمانی- مهارت های حسی حرکتی
نامی آشنا برای کاردرمانگران در حوزه ی کودکان و والدینی که فرزند مبتلا به اختلالات ذهنی (اتیسم،نقص توجه،بیش فعالی،مشکلات پردازش حسی و …) دارد. اما شما تعریف واضحی از مهارتها ی درکی حرکتی و طبقه بندی آنها دارید؟ در این مطلب ضمن تعریف مهارتها ی درکی حرکتی، طبقه بندی آن ها، تمرینات کاردرمانی درکی-حرکتی ارائه می شود.
محرک های حسی به گیرنده های حسی کودک ارائه شده و پس از رمز گشایی پیام های عصبی و انتقال آن به مغز ،اطلاعات در مغز یکپارچه شده و سازماندهی می گردد.سپس اطلاعات با تجربیات و یادگیری های قبلی ادقام شده و اعصاب وابران عکس العمل های مناسب را به اندام های حرکتی انتقال می دهند. در آخر پاسخ حرکتی یا لفظی در عضلات و مفاصل ظاهر می شود. پس از ایجاد پاسخ یک مکانیسم بازخورد فعال می گردد که در صورت درست بودن پاسخ حرکتی اطلاعات مربوطه در مغز ذخیره می شود و در صورت نادرست بودن این پاسخ از طرف مغز پاسخ حرکتی جایگزینی برای تصحیح حرکت قبلی ارائه می گردد. در این روند مهارت های حسی حرکتی کودکان تقویت میشود.
Perceptual-motor skills یا مهارت های درکی-حرکتی کودکان
یکی از توانایی های رشدی کودکان که از ترکیب حس ها(حس عمقی،وستیبولار،لامسه و…) و مهارت های حرکتی در محیط کودک و به شکل بازی و سرگرمی شکل می گیرد، مهارت های درکی حرکتی کودکان است. در این فرایند از حس های بینایی،شنوایی،لامسه،حس عمقی، وستیبولار یا دهلیزی اطلاعاتی برای پردازش به مغز ارسال میشود و در ترکیب با توانایی های حرکتی(حرکت اندام ها) منجر به رشد مهارت های حسی حرکتی میشود. طبق آخرین تحقیقات انجام شده در مورد تکامل مغز،تمرین مهارتهای درکی -حرکتی کودکان باعث شکل گیری سیناپس های عصبی می شود و اثرات دائمی بر روی مغز می گذارد. بنابراین هدف نهایی از تمرینات حسی حرکتی شکل گرفتن راه ها و ارتباطات عصبی در مغز است.
دشواری هایی که گاها در خواندن و نوشتن یا ریاضی کودکان دیده می شود می تواند مستقیما نتیجه ضعف در مهارت های درکی و حرکتی باشد چرا که از طریق تمرینات درکی حرکتی کودک راه های عصبی در مغز شکل گرفته و منجر به یادگیری موثر میشود. بنابراین تمرینات حسی-حرکتی به افزایش توانایی یادگیری کودکان کمک شایانی می کند.
درک و حرکت:
برای فهم هرچه بهتر مفهوم کاردرمانی درکی-حرکتی نیاز به تعریفی جداگانه از درک و حرکت و بررسی ارتباط آن دو وجود دارد. درک، دریافت و سازماندهی و تفسیر اطلاعات حسی در مغز است. (اطلاعات حسی، دریافت های مغز از حس های بینایی،شنوایی،لامسه،حس عمقی،حس وستیبولار یا دهلیزی است). در واقع درک، پردازش دریافتی های ما از حواس پنجگانه است.
زمانی که از مهارت های حسی حرکتی کودکان گفته میشود مقصود توانایی کنترل ارگان های بدن از جمله حرکات چشم،حرکت دست ها و پاها و … است. حرکت، کنترل ارادی اندام هاست.
اطلاعات حسی از طریق چشم،گوش،پوست،مفصل و… دریافت و به مغز ارسال و در آنجا پردازش شده(درک) و پیام به اندام ها ارسال شده که منجر به حرکت می شود.
بین اطلاعات درکی و حرکات ارادی بدن وابستگی و ارتباط تنگاتنگی وجود دارد که نتیجه این ارتباط راهی برای یادگیری و حفظ مهارتها ی درکی حرکاتی آموخته شده است. زمانی که این ارتباط به درستی شکل گرفته باشد یعنی درک اطلاعات حسی و حرکات اندام ها درکنار یکدیگر قرار گیرند کودک به اکتشاف و بازی پرداخته و در یادگیری بهترین عملکرد خود را خواهد داشت.
کاردرمانی حسی حرکتی کودکان- کاردرمانی جسمی حرکتی
مهارت های حسی حرکتی کودکان به طور کلی به چهار دسته تقسیم میشود که شامل: آگاهی از بدن، آگاهی از فضا و مکان، آگاهی از زمان و جهت یابی است که در ادامه هریک به طور خلاصه تعریف خواهد شد.
آگاهی از بدن: توانایی شناخت اعضای مختلف بدن و عملکرد آنها و استفاده موثر از بدن در موقعیت های مختلف. برای مثال از دست های برای گرفتن اشیا استفاده می شود.
آگاهی از فضا و مکان: آگاهی از نحوه اشغال فضال اطراف و موقعیت بدن در محیط و اینکه چطور در یک پوزیشن خاص قرار گرفتن و جابجا شدن در محیط. برای مثال کودک میخواهد از داخل تونل کوچکی بگذرد باید تصمیم بگیرد که با چه پوزیشنی و چگونه از آن عبور کند و سپس اجرا کند. این مهارت به عملکرد سطح بالای حس عمقی و حس دهلیزی نیاز دارد.
آگاهی از زمان(ریتم بدن): توانایی پیش بینی و اجرای حرکت و توالی های حرکتی برای مثال زمانی که توپ یا رول به کودک می رسد باید از روی آن بپرد.
جهت یابی: تفاوت بین دو سمت بدن،تشخیص راست و چپ،جلو و عقب، بالا و پایین را شامل می شود.
اهداف کاردرمانی درکی حرکتی- کاردرمانی حسی کودکان
1. رشد حرکتی و شناختی با تمرکز روی هماهنگی حرکتی،رشد شناخت،عزت نفس و… با کاردرمانی جسمی حرکتی
2. بهبود تعادل،هماهنگی چشم ودست و چشم و پا توسط کاردرمانی یکپارچگی حرکتی
3. بهبود توالی های حرکتی(حافظه)
4. یادگیری پایه ای توسط تمرینات حسی حرکتی در کودکان
5. پیشگیری از مشکلات حرکتی و رشدی در آینده برای کودکانی که دچار اختلالات ذهنی هستند
6. کمک به رشد مهارت های حرکتی ظریف مانند قیچی کردن و نقاشی کردن در کاردرمانی درکی حرکتی
7. کمک به رشد و بهبود گفتار با تمرینات درکی حرکتی
8. افزایش سرعت پردازش و درک توسط کاردرمانی حسی حرکتی
تمرینات حسی حرکتی در کاردرمانی حسی کودکان
تمرینات درکی-حرکتی به سه شکل و در قالب بازی اجرا می شود:
1. تمرینات روی زمین
2. تمرینات مبتنی بر گفتار
3. تمرینات با استفاده از ابزارهایی مانند توپ ها،رول، تخته تعادل، بالانس بیم، تردمیل و…
در این شکل ها تمرینات درکی حرکتی که انجام می شود شامل موارد زیر است.(بدیهی است تعداد تمرینات قابل اجرا بیش از مواردی که معرفی میشوند است اما سعی شده رایجترین آنها معرفی شود.)
• مهارت های حرکتی درشت مثل پریدن، لی لی کردن، پرتاب و دریافت توپ به شکل های مختلف، شوت کردن توپ و …
• فعالیت های فضایی و مکانی از جمله دویدن و عبور از مانع ،ماز های حرکتی
• جهت یابی و تقلید های حرکتی
• فعالیت های تعادلی و آموزش استراتژی های تعادلی از طریق ایستادن روی تخته تعادل،راه رفتن پاشنه به پنجه(گردو شکستن) و…
• فعالیت های یکپارچه که نیاز به هماهنگی حس ها و ادراکات مختلف و حرکت دارند مثل راه رفتن و حمل اشیا، راه رفتن و پاسخ به محرک های شنیداری
• فعالیت های بیانی و عاطفی مثل رقص، بازی های نمایشی و رقابتی و… مهارت های درکی-حرکتی متناسب باسن و نرمال، کودکان را در هماهنگی حرکتی،آگاهی بیشتر از بدن، مهارت های هوشی قوی و تصویر مثبت از خود(عزت نفس) توانمند می کند.
رشد مهارت های حسی حرکتی کودکان در کاردرمانی حسی کودکان
مهارتهای حسی حرکتی در بازی طبیعی کودکان رشد میکنند گرچه تمرین تخصصی کاردرمانی یکپارچگی حسی هریک از آیتم ها به وضعیت درکی و حرکتی و یادگیری کودکان کمک میکند و درنتیجه مشارکت فعال تری در محیط، بازی و اکتشاف خواهند داشت. اما کودکانی که دچار محدودیت هایی در درک و حرکت هستند(کودکان طیف اتیسم،کودکانی که مشکلات پردازش حسی دارند، کودکانی که نقص توجه دارند، کودکانی که دچار اختلالات یادگیری هستند و…) از تمرینات درکی حرکتی بهره زیادی خواهند برد که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: بهبود هماهنگی،سرعت،قدرت،چالاکی، تعادل، ثبات در انجام فعالیت های حرکتی و بهبود مهارت های درکی حرکتی درشت و ظریف.
این کودکان در برنامه ریزی حرکت، هماهنگ کردن حرکات و سرعت در انجام کارها پیشرفت قابل ملاحظه ای را پیدا میکنند. حتی حرکات زبان و دهان که منجر به رشد گفتار می شود هم بهبود پیدا خواهد کرد.
از کجا بفهمیم که کودک در مهارت های درکی-حرکتی ضعف دارد؟
به طور کلی زمانی که کودک شما مشکلات توجه یا پردازش حسی دارد یا در انجام کارها کند است و چالاکی لازم در او دیده نمیشود یا مهارتهای تعادلی ضعیف دارد احتمال وجود ضعف در مهارت های حسی حرکتی کودکان وجود دارد.
کودکانی که در مهارتهای درکی حرکتی ضعف دارند معمولا بازی های حرکتی و رقابتی کمی را انجام می دهند و در بازی، خلاقیت و اکتشاف خوبی ندارند، ممکن است در فعالیت های روزمره زندگی از جمله لباس پوشیدن،دسشویی رفتن، حمام کردن و… عملکرد رضایت بخشی نداشته باشند، همچنین ممکن است در فعالیت های مربوط به مدرسه دچار مشکل باشند.
زمانی که در کودک مشکلات تعادلی، افتادن های مکرر، کندی واکنش(سرعت عکس العمل نشان دادن به محرک ها) و… را مشاهده کردید نیاز به ارزیابی مهارتهای حسی حرکتی و در صورت لزوم مداخله کاردرمانی حسی حرکتی وجود دارد.
برای سهولت در ارزیابی لیستی از مهارتهای درکی-حرکتی در ادامه مطلب ارائه می شود.
غلت زدن
چهار دست و پا رفتن
راه رفتن
دویدن
بالا و پایین رفتن از پله
جفت پا پریدن به جلو
جفت پا پریدن در جا
پریدن از روی مانع
پریدن از ارتفاع
ایستادن روی یک پا
لی لی کردن
قل دادن توپ
پرتاب توپ با دست
ضربه به توپ با پا
زدن توپ به زمین و گرفتن آن
دریافت توپ
زدن توپ به دیوار و دریافت آن
پرتاب توپ بالای سر و دریافت آن
راه رفتن پنجه به پاشنه ( گردو شکستن)
واکنش روی تخته تعادل
واکنش های حفاظتی
زمان واکنش
عبور از خط وسط بدن
تشخیص راست و چپ
تقلید حرکتی و تقلید پوسچر
تشخیص وضعیت در فضا
کاینستزیا یا تشخیص وضعیت مفصل ( با چشمان بسته آرنج یا یک مفصل کودک را خم کنید و از او بخواهید در دست دیگر هم همان کار را انجام دهد)
استرگنوزیس( تشخیص اشیا با چشمان بسته با استفاده از لامسه)
هماهنگی حرکتی دو طرفه (دست زدن،پروانه زدن و…)
درمان یکپارچگی حسی با کاردرمانی حسی حرکتی
مهارت های درکی حرکتی در رشد روانی و حرکتی کودکان سن خاص خود را داراست و معمولا تمام این موارد از کودک شش تا هفت ساله انتظار می رود. اما برای بررسی دقیق تر نیاز به مشاوره متخصصین کاردرمانی یکپارچگی حسی حوزه کودکان و کاردرمانگران وجود دارد تا با بررسی وضعیت حسی،حرکتی،شناختی و عملکرد کودکان وجود یا عدم وجود ضعف یا اختلال در مهارت های درکی حرکتی را تشخیص دهند.
کاردمانگران درکی حرکتی که یکی از اعضای تیم درمان اختلالات کودکان هستند به طور خاص در این زمینه کاردرمانی یکپارچگی حسی مداخله میکنند. کاردرمانی حسی حرکتی با استفاده از تکنیک های رفتار درمانی،آنالیز فعالیت، تکنیک های شناختی و… در بهبود و تقویت مهارتهای حسی حرکتی خدمات ارائه می دهند. تا عملکرد کودکان در زندگی روزمره،فعالیت های مدرسه،بازی و یادگیری ارتقا یابد.
زمانی که به کاردرمانی درکی حرکتی مراجعه میکنید در ابتدا ارزیابی کاردرمانی حسی از شرایط یاد شده خواهد داشت و سپس در هریک از موارد که دچار مشکل بوده اند به طور جزئی تر ارزیابی انجام می شود و با مشخص شدن مواردی که ضعف در آنها وجود دارد مداخله مناسب کاردرمانی حسی حرکتی کودک اجرا می شود.
امکانات مرکز کاردرمانی یکپارچگی حسی در کودکان
از بخش های مهم مرکز کاردرمانی یکپارچگی حسی دکتر صابر بخش کاردرمانی حسی حرکتی و تعادلی می باشد که بر روی مشکلات حس وستیبولار و تعادل کودکان فعالیت می کند .همچنین تحریکات حس عمقی توسط تیلت برد ها و بالنس بیم از دیگر موارد قابل اجرا در این قسمت می باشد. سنسوری روم از قسمت های پیشرفته و دیجیتال مرکز یکپارچگی حسی است که با استفاده از دستگاه های مختلف مانند سوییچ سوند، مکعب دیجیتال، ترکینگ بینایی، پگ بورد،تیلت بورد دیجیتال، برج گردان ، تخته بلک لایت و… به تعدیل حس کودکان و یکپارچگی حسی در کودک کمک می کند.
اتاق ماساژ درمانی با انجام ماساژهای عمقی و تحریکات لامسه به تعدیل حس سطحی کودک و کاهش تدافع لمسی در کودکان کمک می کند. همچنین ماساژها ی ریلکسیشن موجب بهبود تحمل کودک و کاهش پرخاشگری و حرکات تکانشی در او می گردد. همچنین این فعالیت ها موجب آرامش کودک و بهبود خواب او می گردد. آب درمانی از دیگر امکانات این مکز است که به بهبود نا امنی جاذبه ای و حس وستیبولار در کودکان کمک می کند. تمرینات تعادلی در آب به تقویت حس عمقی و قدرت عضلات نیز کمک می کند. تردمیل در آب، بلانس بیم در آب، تخته تعادل در آب از امکانات این مرکز می باشد.
مرکز گفتار درمانی کودکان فلج مغزی- گفتاردرمانی سی پی
بهترنین مرکز گفتار درمانی فلج مغزی تهران در درمان اختلالات گفتار در کودکان فلج مغزی به صورت تخصصی تحت نظر دکتر صابر مشغول به ارائه خدمات گفتار درمانی سی پی می باشد. گفتار درمانی خوب برای فلج مغزی شامل گفتار درمانی کودکان سی پی در حیطه مشکلات بلع، روانی گفتار و اختلالات تغذیه ای می باشد که در مراکز گفتار درمانی فلج مغزی دکتر صابر در غرب و شرق تهران انجام میگیرد. مرکز دکتر صابر با در اختیار داشتن متخصص گفتار درمانی برای فلج مغزی به درمان کودک فلج مغزی می پردازد.
علائم آسیب گفتار در کودکان فلج مغزی
صدمه مغزی مشخص شده با اسناد و مدارک موجود، به صورت غیر پیشرونده و در طی دوران رشد پیش از تولد یا پیرامون تولد.
علائم عصبی حرکتی که از جهت شدت، نوع (سفتی، آتتوز، بی تعادلی یا آمیخته)، یا جایگاه (نیمه فلجی، دوفلجی ، یا دست و پا فلجی دو طرفه) در کودک فلج مغزی متفاوت است.
وجود بازتاب های اولیه در کودکان فلج مغزی.
تاخیر در شاخص های رشدی کودکان فلج مغزی.
اشکال در بلع.
وجود نقایصی در وضوح و نوای گفتار در کودک فلج مغزی.
وجود نقایصی در تنفس و تشدید.
وجود نقایصی در درک شنیداری (زبان پریشی دریافتی) کودک فلج مغزی.
وجود نقایصی در بیان کلامی و نوشتاری (زبان پریشی بیانی).
اهداف بهترین کلینیک گفتار درمانی برای کودکان فلج مغزی
ایجاد و افزایش گفتار واضح و قابل فهم در مکالمات کودک فلج مغزی.
ایجاد هماهنگی بین حرکات آواسازی و تنفسی برای گفتار.
کاربرد راهکارهایی برای درمان مناسب اختلالات بلع.
کاربرد موثر ارتباط مکمل و جایگزین به طور موثر در موقعیت های اجتماعی و آموزشی در گفتار درمانی کودکان فلج مغزی.
بهبود مهارت های زبان دریافتی و بیانی توسط متخصص گفتار درمانی برای فلج مغزی .
ایجاد و افزایش مهارت های تعامل اجتماعی متناسب با سن، گویش، و انتظارات فرهنگی در بافت های ارتباطی مختلف و باز بینی موفقیت.
ایجاد انتظارات منطقی در والدین نسبت به مهارت های ارتباطی کودکشان و همکاری نزدیک با گفتار درمانگر و سایر متخصصان جهت ایجاد و توسعه راهکارهای درمانی کارا.
نکات قابل توجه گفتار درمانی کودکان سی پی
در صورت لزوم مهارت های ارتباطی کودکان فلج مغزی را از طریق ارزیابی های هنجار شده تطابقی برای زبان دریافتی و بیانی، واجشناسی، وضوح گفتار و نوای گفتار ثبت نمایید.
مهارت های کاربردی زبان و گفتار کودکان سی پی را از طریق ضبط ویدیویی و تحلیل تلاش های ارتباطی او در حین بازی و فعالیت های روزمره معمول یا در حالی که درباره موضوعات مورد علاقهاش بحث می کند، به ثبت برسانید.
الگوهای تنفسی کودکان فلج مغزی را در حین گفتار و در حالت استراحت بررسی کنید و به دنبال شواهدی دال بر تنفس واژگون یا شکمی، کنترل تنفس، انبساط بیش از حد و تغییراتی در ثبات تون و وضعیت بگردید.
عملکرد حرکتی-دهانی گفتار کودکان فلج مغزی را ابتدا از طریق معاینه ساختار قابل مشاهده صورت، لبها، دندانها، زبان، سخت کام و نرم کام او ارزیابی نمایید و سپس کاربرد ساختار های مرتبط با تولید زبان و گفتار را توسط او، ارزیابی نمایید (مثلا حرکت، قدرت و میزان بسته شدن لبها، قدرت، جلو آمدن، عقب رفتن و حرکت به طرفین زبان، و حرکت نرم کام و آواز سازی صدا های واکدار).
یک آزمون غربالگری شنیداری را اجرا کنید، در صورتی که نتایج نیاز به ارزیابی بیشتر را نشان بدهد، کودک فلج مغزی را به یک شنوایی شناس ارجاع دهید تا ارزیابی کاملی از او صورت بگیرد.
از والدین و سایر متخصصین گفتار درمانی فلج مغزی بخواهید که در جمع آوری اطلاعات مربوط به تاریخچه رشدی کودکان فلج مغزی، تاریخچه پزشکی، وضعیت فعلی پزشکی، وضعیت آموزشی، سایر مداخلات تخصصی، تلاش های ارتباطی در موقعیت های مختلف، و ملاحظات خانوادگی و اجتماعی مشارکت داشته باشند.
والدین در جستجوی ارزیابی های معمول بین رشته ای کودک خود توسط پزشک، متخصص اطفال، عصب شناس، جراح ارتوپد، روانشناس آموزشی، معلم، فیزیوتراپیست، کاردرمانگر، مددکار اجتماعی، شنوایی شناس و سایر متخصصین گفتار درمانی فلج مغزی مرتبط باشند تا مسائل درمانی، مهارت های شناختی، آموزشی، سلامتی، شنوایی، حرکتی و فعالیت های روزمره که برای تکامل تعاملات ارتباطی مناسب دارای اهمیت هستند ثبت گردد.
جلسات منظمی با والدین کودکان فلج مغزی و سایر متخصصین گفتار درمانی مربوط ترتیب دهید تا راهکارهای درمانی، درضمن پیشرفت کودکان فلج مغزی با همفکری ایجاد و اصلاح شوند.
بر اساس نیاز های شناختی، زبانی،اجتماعی و آموزشی، اهداف درمانی را انتخاب نمایید.
برای والدین کودک فلج مغزی و معلمین او و سایر متخصصین مربوطه، ارتباط بین فلج مغزی و رشد و تکامل زبانی را شرح دهید.
منابع مناسبی در مورد فلج مغزی برای والدین کودکان فلج مغزی فراهم کنید و والدین را ترغیب نمایید تابه یک گروه حمایتی و محلی فلج مغزی ملحق شوند.
با همراهی والدین کودکان فلج مغزی، فیزیوتراپیست، و کاردرمانگر، حمایت های محیطی و لوازم انطباقی مورد نیاز برای بروز بیشترین موفقیت ارتباطی را پیدا کنید (برای مثال، انتخاب وسایل مناسب برای قرارگیری در وضعیت نشسته یا درازکش، تخته های ارتباطی و وسایل الکترونیکی برای ارتباط مکمل و جایگزین، فنجان های مخصوص، و ابزارهایی برای تحریک اندامهای گفتاری جهت بهبود وضعیت غذا خوردن کودک سی پی و حرکت اندام های گفتاری)، استفاده از این وسایل و راهکارها را برای کودکان فلج مغزی تسهیل نمایید.
با همراهی کاردرمان مرکز گفتار درمانی کودکان سی پی، به والدین بیاموزید که بهترین شیوه قرار گیری و نگهداری کودکان فلج مغزی چیست تا تون عضلانی او در این فعالیت ها کاهش یابد.
به والدین بیاموزید که تمرینات تحریکی را استفاده کنند (برای مثال، به کار بردن مسواک ( NUK ) برای تحریک نواحی داخل و خارج دهان، با این هدف که حساسیت لمسی بیش از اندازه اندام های گویایی کاسته شود یا حساسیت لازم در این نواحی ایجاد گردد).
در صورت نیاز راهکارهای مختلف درمان اختلال بلع در گفتار درمانی فلج مغزی را به کودکان فلج مغزی یا والدین او آموزش دهید.
به والدین بیاموزید چگونه با پارچه هایی از بافت های مختلف صورت کودک فلج مغزی را ماساژ بدهند تا حساسیت صورت او نسبت به رطوبت ایجاد شده توسط آبریزش، افزایش یابد.
به همراهی کاردرمان، چگونگی قرار گیری کودکان فلج مغزی را جهت کاهش تاثیر ضعف عضلانی (بر فقدان کنترل آب دهان) به والدین او توضیح دهید.
با آموزش نگهداری اشیای ایمن نظیر مکعب یا پستانک با لب ها، بسته شدن لب های کودکان فلج مغزی را تقویت نمایید تا مدت زمان انجام این کار بدون مقاومت و همراه با مقاومت افزایش یابد.
به کودکان فلج مغزی بیاموزید که ارتباط مکمل و جایگزین را برای تعاملی موثر در موقعیت های روزمره به کار بگیرد.
اطلاعاتی در مورد سیستم تنفسی شامل نحوه عملکرد ریه ها، تنفس در حالت گفتار و در حال استراحت، و اینکه چگونه می تواند با استفاده از تنفس شکمی- دیافراگمی در وضعیتی مناسب تنفس کاراتری داشته باشد، در اختیار کودکان فلج مغزی قرار دهید.
با مشاوره گرفتن از یک کاردرمان، وضعیت قرارگیری کودکان فلج مغزی را طوری تنظیم نمایید که تاثیرات فقدان تون عضلانی کاهش بیابد، سپس به کودک سی پی آموزش دهید که ابتدا تنفس عمیق داشته باشد و این کار را به صورت شکمی و دیافراگمی انجام بدهد و سپس به آرامی هوا را در یک جریان پیوسته یکنواخت تا ۵ ثانیه خارج نماید.
اگر نمودی از باز شدن بیش از حد در چشم ها، فک، کشیده شدن گردن و کمر در زمان آواسازی در مورد کودکان سی پی وجود دارد با کمک فیزیوتراپیست کودک فلج مغزی را در وضعیتی قرار دهید که لگن حداقل در حالت ۹۰ درجه و قفسه سینه کاملا منبسط باشد.برای گفتاردرمانی خوب برای فلج مغزی پشت سر او را با یک دست و چانه اش را نیز با دست دیگر خود نگه دارید و در عین حال بخواهید درحالی که مستقیماً به جلو نگاه می کند، آواسازی نمایند.
در گفتار درمانی،کودک فلج مغزی را تشویق نمایید که صحبت کردن را در لحظه ای که بازدم را آغاز میکند، شروع نماید، در حالی که دست خود را روی شکم کودک سی پی قرار می دهید، از او بخواهید که دم انجام بدهد، و سپس به محض این که هوا خارج می شود به آرامی به او علامت دهید تا صداسازی را آغاز نماید.
از کودک فلج مغزی بخواهید در طول گفتار درمانی در کودکان فلج مغزی بعد از اینکه نفس عمیق با استفاده از دیافراگم گرفت، واکه /a/ را به مدت ۱۵ ثانیه ادا کند، در صورتی که موفق به انجام این کار شد، از او بخواهید که واجهای سایشی را ادا کند ( برای مثال /s/ و /z/ را به مدت ۵ ثانیه بکشد.
در مرکز گفتار درمانی فلج مغزی به والدین بیاموزید که به آرامی با یخی که در کیسه پلاستیکی قرار گرفته است به مدت نهایتاً ۵ ثانیه به عضلات صورت کودک فلج مغزی ضربه بزنند و فوراً متعاقب آن به والدین آموزش دهید تمریناتی را با کودکشان اجرا نمایند که عضلات صورتش را تقویت نماید.
به والدین آموزش دهید که آن دسته از عضلات صورت کودک فلج مغزی که درگیر فعالیت های قدرتی می شوند (نظیر، لبها یا فک) را با قلم موی نرم به مدت یک دقیقه قبل از تمرینات قدرتی تحریک کنند، اگر کودک سی پی در شروع گفتار درمانی کودکان سی پی، حساسیت بیش از حد به قلم مو نشان می دهد، به تدریج زمان و شدت درمان را تا غلبه بر حساسیت او اضافه کنید.
به والدین بیاموزید که روشهای فشار، کنش، و مقاومت را روی عضلات دو طرف صورت کودکان فلج مغزی به کار ببرید تا حرکات عضلات هماهنگ و تسهیل و تقویت شود.
کار را از بهبود همخوانهای خطا در موقعیت پس واکی (که کودک فلج مغزی قادر به ادا کردن آنها در موقعیت پیش واکیمی باشد) آغاز نمایید و سپس در ادامه گفتار درمانی خوب در فلج مغزی روی بهبود تولید همین واج ها در موقعیت میانی کلمات کار کنید.
جایگاه های مختلف زبان کودکان فلج مغزی را برای ساخت واجهای گرفتاری مورد بررسی قرار دهید تا جایگاهی را بیابید که صدای تولیدی در آن جایگاه نزدیکترین حالت به حالت هنجار باشد (برای مثال، واج /s/ را با قرار دادن نوک زبان پشت دندان های پایین ایجاد نمایید به جای اینکه زبان روی ستیغ لثوی قرار بگیرد.)
سرعت گفتار کودکان فلج مغزی را توسط گفتار درمانی سی پی کاهش دهید تا به سرعتی برسید که وضوح گفتار از بین نرود و در عین حال به او فرصت داده شود که تطابق لازم در تولید یک هجا به دیگری را انجام دهد.
به کودکان فلج مغزی جایگزین های قابل قبول را که برای تولید ساده تر هستند و خیلی وضوح گفتار او را بر هم نمی زنند (برای مثال، گفتن /u/ به جای /I/ , /r/ به جای واجهای گفتاری مشکل بیاموزید.)
ابزارهای دیداری را به کار بگیرید (برای مثال آینه های دستی که زیر بینی قرار می گیرند) تا به کودک فلج مغزی کمک شود که خروج هوای بینی خود را در طی تولید جفت های کمینه، کنترل نماید (برای مثال ( mama ) و ( papa ) یا ( mop ) و ( pop).
اگر کودک فلج مغزی بازتاب تهوع را نشان نمی دهد،در مرکز گفتار درمانی فلج مغزی یک گوش پاک کن را جهت تحریک بازتاب تهوع استفاده کنید و این کار را از طریق تحریک ملایم و آهسته ناحیه کامی از ستیغ لثوی تا نرم کام انجام دهید.
اگر عدم کفایت کامی حلقی کودک فلج مغزی شدید است و از تمرینات تحریک دیداری استفاده نمیکند، با والدین کودکان فلج مغزی پزشکان استفاده از پروتز بالابرنده نرم کام جهت کمک به بسته شدن لازم را بررسی نمایید.
متخصص گفتاردرمانی برای فلج مغزی تعداد هجاهایی که کودک فلج مغزی به صورت واضح و کارا در یک گروه تنفسی ادا می کند را تعیین می کند، به کودک فلج مغزی کمک کنید تا یاد بگیرد که این تعداد بهینه هجا ها را در تولید عبارات و مکث ها به کار ببرد.
تمرینات تکیه تقابلی را به کار بگیرید تا کودکان فلج مغزی تاکید زیاد را روی بخش های مهمتری از عبارات به کار ببرد و تأکید کم را روی بخشهایی که حداقل اهمیت را دارند.
وقتی که کودکان فلج مغزی پرسش، خبر و اعتراض را بیان می دارد از او فیلم برداری کنید یا صدای او را ضبط نمایید، در جلسات مرکز گفتار درمانی فلج مغزی از کودک فلج مغزی بخواهید که در مورد مناسب بودن بلندی ، ارتفاع و الگوهای تکیه ای خود قضاوت نماید.
مداخلاتی برای بهبود زبان دریافتی و بیانی متناسب با سن کودکان سی پی به کار بگیرید.
اختلال بلع در کودکان فلج مغزی
بسیاری از کودکان فلج مغزی به علت اسپاسم در عضلات دهان و حنجره دچار مشلات مکیدن و بلع هستند. اختلال در جویدن غذا و مشکلات بلع در کودکان فلج مغزی موجب ایجاد مشلات تغذیه ای و کاهش وزن در این کودکان می شود. همچنین در موارد حاد به علت آسپیراسیون و برگشت تکه های غذا در مسیر تنفسی بیمار مشکلات تنفسی و عفونت های پیاپی ریه در این کودکان مشاهده می شود. آبریزش دهان به علت عدم توانایی مناسب در زبان و عضلات صورت به وفور دیده می شود .ماساژ درمانی صورت و ماساژ های داخل دهانی یکی از درمان های شایع در حیطه گفتار درمانی کودکان سی پی است که در مرکز توانبخشی فلج مغزی دکتر صابر انجام می گیرد. تقویت عضلات زبان و صورت توسط گفتاردرمانان متخصص در حیطه بلع به بهبود مهارت های بلع و جویدن کودکان فلج مغزی کمک بسزایی می کند. آموزش نحوه صحیح پوزیشن دهی کودک فلج مغزی در هنگام غذا خوردن و آموزش های کمکی در زمینه استفاده از ابزارهای کمکی و غذا خوردن به روند درمان مشکلات بلع کودک فلج مغزی کمک می کند.
دارو درمانی برای کودکان اوتیسم- نقش دارو در درمان مشکلات رفتاری اوتیسم
با توجه به این نکته که همانند علت بیماری اوتیسم که همچنان ناشناخته می باشد، در تحقیقات علمی تا به امروز هیچ درمان قطعی برای کودکان اوتیسم یافت نشده است. تا کنون درمان اوتیسم با دارو به درمان علائم مختلف بیماری اوتیسم می پردازند. دارو درمانی برای کودکان اوتیسم توسط دکتر مغز و اعصاب یا روانپزشک اطفال انجام می گیرد. استفاده از دارو برای کودکان اوتیسم همیشه برای والدین سخت و ناخوشایند بوده است. دارو برای درمان اوتیسم یکی از چندین درمان رایج و متداول در کنار درمان های توانبخشی می باشد. اما توجه به این موضوع که مشکلات رفتاری کودکان اوتیسم یکی از معضلات خانواده این کودکان است، به نظر می رسد دارو درمانی در مشکلات رفتاری کودکان اوتیسم یکی از راه حل های در دسترس می باشد. کلینیک توانبخشی دکتر صابر با سابقه 16 ساله در زمینه رفتار درمانی و توانبخشی کودکان اوتیسم تمام تلاش خود را در زمینه بهبود و اصلاح مشکلات رفتای کودکان اوتیسم توسط تکنیک های مختلف درمانی کودکان اوتیسم می نماید تا مصرف دارو برای درمان کودکان اوتیسم را به حد اقل رسانده و از عوارض آن بکاهد.
درمان مشکلات رفتاری کودک اوتیسم
مشکلات رفتاری می تواند زندگی را برای کودک اوتیسم و خانواده مشقت بار نماید. حتی کارهای ساده و عادی مثل خوابیدن شبانه نیز میتواند به یک مشکل رفتاری تبدیل شود. اغلب مشکلات رفتاری کودکان اوتیسم میتواند معیاری از موفقیت نهایی کودک اوتیسم به دست دهد. رفتارهای دردسرساز کودک اوتیسم نه تنها کیفیت زندگی خودش را بلکه سایر اعضای خانواده را نیز تحت شعاع قرار می دهد. دراین بخش ضمن مرور مجدد نقایص نورولوژیک در اختلال اوتیسم نشان خواهیم داد که چگونه این نقایص منجر به مشکلات رفتاری در کودکان دارای اوتیسم میشود. طی همین روند راهکارهایی برای مدیریت آنها نیز ارائه خواهیم کرد. گاهی اوقات رفتارهای ناهنجار، محصول یادگیری است، لذا باید آنها را به کمک تکنیک های رفتاری خاموش کرد. گاهی نیز ریشه مشکلات رفتاری ناهنجار بیولوژیک است و در این صورت علاوه بر رفتار درمانی مصرف دارو نیز ضروری است.
والدین و مراقبین کودکان اوتیسم بین سن کودک و مهارتهای او همیشه شاهد یک فاصله می باشند. به همین دلیل تکنیک های مدیریت رفتاری که ممکن است برای بچههای کوچکتر پاسخگو باشد، در آن ها اثر بخشی اش را از دست می دهد. برای مثال ممکن است گذاشتن یک کودک نوپا در گهواره اش راه خوبی برای مواجهه با مشکل رفتاری اش باشد، اما وقتی کودک اوتیسم ۵ ساله چنین مشکلی را نشان دهد دیگر نمیتوان او را توی گهواره محبوس کرد چرا که به راحتی از آن بالا رفته و بیرون می آید. کودکان اوتیسم ویژگی هایی از خود بروز می دهند که به واسطه آن بسیاری از تکنیک های رفتاری مورد استفاده برای مشکلات رفتاری کودکان طبیعی را نمیتوان برای آنها استفاده نمود. برای مثال توجه کردن یا بی توجهی به کودک، ابزار قدرتمندی است که اکثر والدین برای اصلاح رفتار کودک شان از آن بهره میبرند، اما همین ابزار برای کودک اوتیسم که به والدینش بی توجه است ابزاری بی مصرف است.
رفتار درمانی یا دارو درمانی در درمان کودکان اوتیسم؟
سوالی که برای والدین مطرح می شود این است که، خوب پس چه باید کرد؟ نگران نباشید تغییر رفتار کودکان اوتیسم هرچند دشوار و زمانبر است اما بالاخره عملی است. کودکان اوتیسم هرچند به سرنخهای اجتماعی حساس نیستند اما هنوز به تقویت کننده های دیگری حساس هستند. لذا با تحلیل دقیق رفتار و کارکردهای آن برای مشکلات رفتاری کودک اوتیسم می توان سرنخ هایی برای باز کردن این کلاف پیدا نمود. گاهی برای ترمیم رفتار کودکان اوتیسم باید دست به دامن دارو درمانی اوتیسم شد. شاید والدین کودک نظر مثبتی درباره مصرف دارو برای درمان اوتیسم نداشته باشد اما باید به خاطر داشت که اتیسم یک اختلال پزشکی مثل دیابت است. اگر بدن کسی انسولین تولید نکند باید انسولین تزریق نمود. انسولین دیابت را درمان نمیکند اما فرد را قادر می سازد تا زندگی نسبتاً طبیعی داشته باشد. به همین ترتیب مغز کودکان اوتیسم برخی از نروترنسمیترها را نمی سازد (مواد شیمیایی که باعث تنظیم رفتار و هیجانات ما میشود.) دارو درمانی در اوتیسم باعث می شود که عملکرد این نوروترنسمیترها درست انجام شود. درست مثل اینکه دارو به کودکان دارای دیابت کمک می کند سطح قند خون تنظیم شود. داروهای روانگردان باعث درمان اوتیسم نمیشود (درست مثل انسولین) اما به کودک اوتیسم کمک میکند که به حداکثر توان خود دست یابد. هرچند مصرف دارو برای کودکان اوتیسم خطراتی هم به دنبال دارد اما خطر عدم مصرف دارو در صورت نیاز هم کم نیست. رفتارهایی که دارای منشا بیولوژیک هستند، چرخه خاص خود را دارند و میتوانند عمیقاً ویژگیهای رفتاری کودک تان را تحت شعاع قرار دهند. اغلب ترکیب دارو درمانی برای کودک اوتیسم و مداخلات رفتاری و توانبخشی در کنار هم نتایج موفقیت آمیز تری به بار می آورند.
مرکز توانبخشی کودکان اوتیسم دکتر صابر مجهز به تمام درمان های تخصصی توانبخشی،کاردرمانی کودکان و گفتار درمانی برای کودکان اوتیسم، رفتار درمانی و بازی درمانی در کودکان اوتیسم، اتاق تاریک و اتاق شنیداری و سنسوری روم با تجهیزات الکترونیکی پیشرفته، ماساژ درمانی تخصصی اتیسم، بخش آموزش کودکان اوتیسم، آب درمانی اوتیسم و… می باشد که با در اختیار داشتن تیم مجرب درمانی در درمان کودکان اوتیسم موفقیت های بسیاری را کسب کرده اند. مشاوره تنگاتنگ با متحصصین مغز و اعصاب کودکان موجب گردیده میزان مصرف دارو در کودکان اوتیسم مرکز با انجام درمان های جامع توانبخشی کاهش یافته و همچنین میزان پیشرفت ذهنی، گفتاری و تطابق اجتماعی در این کودکان افزایش یابد.
رویکرد coop در توانبخشی شناختی از پنج مرحله تشکیل شده است و کسب مهارت حرکتی را تسهیل میکند. این مراحل شامل شناسایی مشکل ،بازشناسی مشکل، طراحی برنامه، اجرا سازی برنامه و ارزیابی پیشروی به سوی هدف می باشد. رویکرد کووپ در کاردرمانی جسمی و کاردرمانی ذهنی موجب تسهیل مهارت های حرکتی و افزایش درک کودک جهت برنامه ریزی درست حرکتی می گردد. رویکرد coop با هدف انتقال یادگیری، تعمیم دهی و کسب مهارت طراحی شده است. این رویکرد درکاردرمانی دست کودکان اوتیسم، بیش فعالی و نقص توجه ،کودکان آسیب مغزی و تاخیر رشدی کاربرد دارد و موجب تسهیل یادگیری مهارت های نوشتاری و استفاده از ابزار می شود. این رویکرد یکی از روش ها مورد استفاده در توانبخشی دکتر صابر می باشد، در این مطلب به توضیح نحوه انجام این رویکرد در کاردرمانی کودکان پرداخته می شود.
رویکرد شناختی حرکتی در کاردرمانی جسمی(Cognitive Motor Approach)
رویکرد coop نیز کسب مهارت حرکتی را تسهیل می کند که دارای سه مرحله می باشد:
مرحله اول: شامل برنامه ریزی برای رفتن به سوی هدف می باشد که نیازمند آن است که کودک فعالیت را به خوبی بفهمد و ملزومات آن را بشناسد. برای این شناخت کودک اطلاعات را از طریق حس بینایی و کاینستزیا دریافت می کند تا از این اطلاعات برای برنامه ریزی استفاده کند.
مرحله دوم رویکرد co op: اجرا سازی برنامه
مرحله سوم: ارزیابی برنامه که کودک طی آن پیشروی خود به سمت هدف را بررسی می کند.
نکته ( Cognitive Motor Approach ) رویکرد مناسبی برای بهبود مهارت های عملکردی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی ( DCD ) است.
CO-OP یک مداخله فردی و مراجع محور است که بر پایه نظریه های یادگیری شناختی و حرکتی بنا شده است. رویکرد CO-OP از اصول توانبخشی شناختی رفتاری نشأت گرفته است، جایی که به مراجعین یک استراتژی حل مسئله و خود آموزی کلامی برای مقابله با الگو های فکری ناکارآمد آموزش داده می شود. تحقیقات در این حیطه نشان می دهند که رویکرد CO-OP می تواند به طور موثر از کسب مهارت، تعمیم و انتقال برای تعدادی از جمعیت ها، هم کودک و هم بزرگسال، در طیف وسیعی از اهداف با استفاده از استراتژی های مختلف حمایت کند. همچنین این رویکرد به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا مهارت ها را توسعه دهند، از استراتژی ها استفاده کنند و مشکلات را حل کنند. علاوه بر این، می توان از آن برای کمک به کودکان و نوجوانان مبتلا به موارد زیر استفاده کرد:
اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)، اختلال طیف اوتیسم، آسیب مغزی، فلج مغزی، دیسپراکسی یا اختلال هماهنگی رشد، سکته مغزی و… . از مزایای رویکرد CO-OP می توان به موارد زیر اشاره کرد:
-توسعه یک مهارت قابل انتقال که می تواند در محیط های مختلف از آن استفاده کند.
-توسعه مهارت های ضروری حل مسئله.
-کودکان را تشویق می کند تا در فعالیت های روزانه شرکت کنند.
-به کودکان کمک می کند تا وظایف را تکمیل کنند.
-به کودکان کمک می کند تا با کنترل یادگیری خود و تعیین اهداف خود، مستقل شوند.
-اعتماد به نفس را بهبود می بخشد.
رویکرد CO-OP در 4 مرحله تکمیل می شود: 1. تعیین اهداف، 2. برنامه ریزی، 3. انجام فعالیت یا وظیفه، 4. بررسی. مهم است که این اهداف برای کودک یا نوجوان شما واقع بینانه و قابل دستیابی باشند. اگر هدفی فراتر از توانایی آن ها باشد، می تواند ناامید کننده و دلسرد کننده باشد. ممکن است لازم باشد به کودک یا نوجوان خود کمک کنید تا یک هدف بزرگ را به اهداف کوچک تر تقسیم کند. کودک شما باید در هر زمان روی 1 هدف کار کند. نتایج نشان می دهد که مداخله CO-OP رضایت مراجع، عملکرد شغلی و استقلال عملکردی را بهبود می بخشد. اگرچه نتایج این مورد قابل تعمیم نیست، اما یافته ها نشان می دهد که مداخله CO-OP ممکن است به بهبود رضایت و عملکرد شغلی در بزرگسالان مبتلا به پارکینسون کمک کند. این نتایج نشان می دهد که CO-OP می تواند یک مداخله ارزشمند کاردرمانی برای افراد مبتلا به پارکینسون باشد. ما توصیه می کنیم که کاردرمانگران استفاده از این رویکرد را در عمل خود برای بهبود عملکرد شغلی افراد مبتلا به پارکینسون در نظر بگیرند.
(CO-OP)(Cognitive Orientation to Daily Occupational Performance)
اهداف اصلی رویکرد CO-OP در توانخشی شناختی
رویکرد ( CO-OP) چهار هدف اصلی را دنبال می کند:
کسب مهارت ( Skill acquisition )
استفاده از استراتژی های شناختی ( Cognitive strategy use )
تعمیم دهی ( Generalization )
انتقال یادگیری ( Transfer of Learning )
(CO- OP) بر شناخت برای انجام فعالیت ها تاکید می کند و بر نقص عملکرد شناختی توجهی ندارد
– در برنامه درمانی مبتنی بر ( CO-OP) کودک 3 آکوپیشن یا فعالیت را انتخاب میکند تا طی 10 جلسه مداخله آنها را بیاموزد این فعالیتها شامل دست نویسی بستن بند کفش یا بریدن کاغذ می باشد.
– اولین هدف ( CO-OP ) تسهیل عملکرد آکوپیشنال کودک است که در کاردرمانی دست مورد توجه است.
– دومین هدف ( CO-OP ) آموزش استفاده از استراتژی های شناختی به کودک به منظور دسترسی به اهداف است که در کاردرمانی ذهنی به آن تاکید می شود.
– سومین هدف ( CO-OP ) تسهیل تعمیم دادن آکوپیشن های آموخته شده در محیط درمان به سایر محیط ها مانند خانه و مدرسه است و در کاردرمانی جسمی تمرین می شود.
– چهارمین( آخرین) ( CO-OP ) هدف انتقال دادن مهارت آموخته شده به سایر آکوپیشن ها می باشد.
چه کسانی از رویکرد ( CO-OP ) بهره میبرند؟
از رویکرد ( CO-OP ) در بیماران زیر استفاده می شود:
اختلال هماهنگی رشد ( DCD )
اختلال طیف اوتیسم ( ASD ) با عملکرد بالا
آسیب مغزی تروماتیک
اختلال بیش فعالی و نقص توجه
تاخیر مهارتهای حرکتی
مشخصه های اصلی رویکرد CO-OP در کاردرمانی دست
اولین مشخصه ( CO-OP ) شناسایی هدف درمان است. اهداف با مشارکت کودک و خانوادهاش برگزیده می شوند و بر آکوپیشنی که کودک تمایل یا نیاز به انجام آن دارد متمرکز است. در رویکرد ( CO-OP ) کودک نقشی فعال در اجرای فعالیت دارد تا انگیزه او افزایش یابد.
دومین مشخصه ( CO-OP ) آنالیز پویا عملکرد ( DPA ) می باشد که بیانگر این است که عملکرد کودک نتیجه تعامل بین فرد و محیط و آکوپیشن است. در کاردرمانی جسمی، کاردرمانگر دست عملکرد کودک را مشاهده و مشکلات آن را ثبت میکند تا با استفاده از استراتژی های شناختی آن مشکل را برطرف سازد.
سومین مشخصه ( CO-OP ) استراتژی های شناختی مورد استفاده به منظور کسب تعمیم دهی و انتقال مهارت میباشد. در رویکرد ( CO-OP ) استراتژی شناختی به منظور حل کردن مشکل موجود در کاردرمانی جسمی مورد استفاده قرار می گیرد به عبارتی استراتژی های شناختی موجب تقویت فراشناخت کودک میشود.
در رویکرد ( CO-OP ) از دو نوع استراتژی شناختی در کاردرمانی ذهنی استفاده می شود:
1.استراتژی ( Executive یا Global )
از این استراتژی در مدت زمان طولانی و در بافتارهای مختلف استفاده می شود.
این استراتژی شامل ( Goal – Plan – Do- Check ) می باشد (در مرحله ( Goal ) تعیین هدف صورت می گیرد. در مرحله ( plan ) برنامه ریزی برای رسیدن به هدف در مرحله ( Do ) برنامه اجرایی می شود و در مرحله ( Check ) برنامه اجرا شده در کاردرمانی ذهنی مورد بازنگری میگیرد که اگر نیاز به برنامهریزی دیگری بود انجام شود.)
نکته در جلسه اول درمان استراتژی ( Goal – Plan – Do- Check ) به کودک آموزش داده می شود. در ابتدا کاردرمانگر ذهنی از این استراتژی در فعالیت ها استفاده می کند و به تدریج کودک مراحل این استراتژی را به طور ذهنی و درونی انجام می دهد.
2.استراتژی ( Domain Specific ( DSS)
استراتژی است که مختص یک فعالیت یا بخشی از یک فعالیت است.
تمام استراتژی های ( Domain Specific ) در کاردرمانی ذهنی بر راهنمایی کلامی تاکید دارند.
هدف استراتژی های ( Domain Specific ): کاهش تدریجی وابستگی کودک به کاردرمانگر در انجام یک فعالیت خاص و تکیه بر استراتژی های حل مسئله خود با استفاده از(Self- talk)
در ( Guided discovery ) کاردرمانی ذهنی به کودک راهنمایی می شود که مشکل را شناسایی کرده و آن را برطرف نماید در واقع راه حل به او گفته نمیشود بلکه فقط راهنمایی و فیدبک داده میشود تا خود کودک راهحل را پیدا نماید.
چهار مولفه ( Guided discovery )
1.( one thing at a time )
زمانی که کودک در انجام یک فعالیت به مشکل میخورد اغلب چندین حیطه اجرایی او دچار مشکل هستند. رویکرد (CO-OP ) بر آموختن مهارت ها متمرکز است نه بر تکامل مهارت بنابراین مهم است که در جلسات کاردرمانی جسمی و ذهنی فقط در یک چیز (به عنوان مثال فقط بر آموختن مهارت ها) تاکید شود.
2.Don’t tell، Ask
اگر خود کودک راه حل مشکل را پیدا کند، در صورت روبرو شدن با آن مشکل در آینده به احتمال بیشتری راه حل خود را به یاد میآورد در مقایسه با حالتی که راهحل توسط کاردرمانگر به او ارائه میشد. بنابراین کاردرمانگر فقط باید حین یافتن راه حل به سوالهای کودک جهت رسیدن به راهحل پاسخ دهد و نباید خود راه حل را به او بگوید.
3.Don’t adjust، Coach
یکی از مهمترین جنبه های رویکرد ( CO-OP ) اصلاح و تطابق فعالیت یا محیط است که اکثر کاردرمانگران در جلسات درمان محیط یا فعالیت را اصلاح می کنند (مثلا پازیشن کودک موقعیت صندلی و غیره) و کودک در جلسه درمانی به خوبی می تواند فعالیت را انجام دهد اما در غیاب کاردرمانگر قادر به انجام آن نیست. بنابراین کاردرمانگر باید این تطابقات را به حوزه توجه به کودک انتقال دهد تا خود کودک این تطابقات را بتواند برای خود انجام دهد.
4. Make it obvious
اغلب کودکان با مشاهده فعالیت نمی توانند به مولفه های مهم آن را شناسایی کنند بنابراین در رویکرد ( CO-OP) کاردرمانگر باید این مولفه ها را به کودک به وضوح نشان دهد.
پنجمین مشخصه ( CO-OP ) خود از 4 اصل تشکیل شده که این مداخله از آنها استفاده می شود. این اصول شامل:
شاداب کردن محیط درمان ( Make it fun )
ارتقای یادگیری ( Promote learning )
تسهیل استقلال کودک ( Work toward independence )
تسهیل تعمیم دهی و انتقال ( Promote generalization and transfer )
والدین و مراقبان کودک نقش مهمی در رویکرد ( CO-OP ) دارند. نقش اصلی آنها حمایت کردن از کودک در یادگیری آکوپیشن ها و استراتژیها و تسهیل تعمیم و انتقال آنها به محیط خانه و مدرسه و سایر محیط ها می باشد.
نکته: رویکرد ( CO-OP ) شامل 10 جلسه کاردرمانی است.
– در جلسه اول، کودک سه هدف مشخص میکند (در واقع سه مهارت یا آکوپیشن انتخاب میکند) و کاردرمانگر بلافاصله استراتژی ( check، DO ، Plan ، Goal ) را برای سه هدف کودک به کار می برد. سپس از استراتژی ( check، DO ، Plan ، Goal ) برای شناسایی استراتژی
( Domain Specific ) استفاده می شود. در نهایت پس از اتمام درمان کاردرمانگر عملکرد کودک را مجدداً مورد ارزیابی قرار می دهد.
ارزیابی های مورد استفاده در کاردرمانی ( CO-OP )
The Daily Activity Log
فرمی برای ثبت فعالیت هاییست که در طول روز برای کودک مهم هستند
در رویکرد ( CO-OP ) از کودک خواسته میشود که این فرم را با کمک والدین تکمیل نماید.
این فرم درمانگر را در تعیین اهداف یاری میکند.
Pediatric Active Card Sort ( PACS) )
یک ارزیابی تصویر- محور برای تعیین سطح درگیر شدن کودک در آکوپیشن ها می باشد.
کودک باید تصویر های موجود )که در واقع آکوپیشن ها هستند( را به 4 موضوع شامل عادات، کارهای سخت، ورزش و مراقبت فردی وصل کند تا مشخص شود کودک چه آکوپیشن هایی را با چه اهدافی انجام می دهد.
The Canadian Occupational Performance Measure (COPM)
ابزار مراجع محور و خود گزارشی است که برای شناسایی اهداف درمانی در حیطه های Leisure و Productivity ، self care مورد استفاده قرار می گیرد.
در واقع کودک در جلسه اول با این ابزار سه هدف مذکور را برمیگزیند.
درمانگر اطلاعات به دست آمده از( Daily Activity Log) را برای آغاز مصاحبه ( COPM ) مورد استفاده قرار می دهد.
از ( COPM ) در انتهای مداخلات نیز به منظور سنجش نتایج به کار میرود.
The Performance Quality Rating Scale (PQRS)
یک مقیاس مشاهده محور است که با آن به عملکرد و تغییر عملکرد کودک امتیاز داده می شود.
استراتژی های رویکرد شناختی در کاردرمانی ذهنی یا خود- گویی
مثال بالینی
تعریف
استراتژی
میتوانم این کار را انجام دهم
آرام باش و تمرکز کن
فقط کمی تلاش لازم است تا بدستش آوری
تشویق مثبت تفکر قدرت محور جهت افزایش کنترل و تنظیم هیجانات فرد
Self- Coaching
بیان کردن مراحل یک فعالیت برای خود
روشن کردن دستورالعملهای لازم برای خود جهت تکمیل مراحل یک فعالیت
Self- Guidance
تصور کردن نقاط مهم یک فعالیت
شناسایی و پرسیدن سوال های مهم از خود در خصوص یک فعالیت
Self- Questioning
ایجاد تصاویر و سمبل هایی چه برای مراجع معنادار هستند می توان از بوها صداها و حرکات کاینستینک هم استفاده کرد
تصاویر ذهنی که نمودی از اشیا اعمال تجربیات و حوادث هستند
Imagery
تداعی که از تجربیات گذشته و مشابهت های فیزیکی در جلسات ایجاد می شود
مرتبط ساختن دانش گذشته با اطلاعات مربوط به فعالیت
Association
به عنوان مثال در فوتبال دریبل کردن دریبل کن بعد شوت بزن نمونه ای از یک است
تکرار الگوی از کلمات یا عبارت ها که برای مراجع معنادار هستند و به یادآوری مراحل یک فعالیت کمک می کند
Rote- Script
شامل بسط دادن و افزایش تصاویر نمادها اعمال کلمات و جملات است
افزایش اطلاعات جدید و مرتبط کردن آن با دانش قبلی
Elaboration
استفاده از حین بستن بند کفش
استفاده از حین انجام فعالیت های بریدنی دو طرفه
استفاده از تصاویر کلمات و عبارت ها به منظور بهبود یادآوری
Mnemonic Techniques
شامل تکرار کلمات با صدای بلند ایجاد تصاویر درونی از مراحل فعالیت و انجام مکرر فعالیت است
تکرار اطلاعات به صورت دیداری و ذهنی به منظور حفظ اطلاعات مهم مربوط به فعالیت و آکوپیشن ها
Rehearsal
فراگیر تجربیات را با استفاده از تخیلات تکرار و به صورت کلامی بیان کردن بازسازی می کند
شامل پروسه ذهنی و کلامی می باشد فراگیر باید به فعالیت قبلی فکر کند از آن تجربه کسب کند و با استفاده از این تجربیات عملکرد خود را در موقعیت جدید بهبود بخشد
Reconstruction
پیش از اینکه کودک به مدرسه برود صدای بلند جمعیت زیاد و مزاحمت های محتمل را پیش بینی می کند
آماده شدن برای انجام یک فعالیت جدید با پیش بینی کردن نتایج مورد انتظار و سناریوهایی که ممکن است فرد با آنها مواجه شود
Anticipation
مشاهده کردن مراجع حین تکمیل فعالیت و ارزیابی کردن او به این منظور که چقدر در مورد فعالیت می داند
شناسایی در و بیان آنچه که فرد پیرامون یک فعالیت می داند
Knowledge
به عنوان مثال ایجاد تصاویر توضیح دادن دستورالعمل و شکستن فعالیت به مراحل کوچکتر
برگرداندن دستورالعملهای نوشتاری به مدلی که مراجع بهترین یادگیری را از آن دارد
Translation
منابع:
jmr.tums.ac.ir
pmc.ncbi.nlm.nih.gov
bedslutonchildrenshealth.nhs.uk
سوالات متداول:
1.مراحل رویکرد co-op در توانبخشی شناختی چیست؟
مراحل رویکرد شامل شناسایی مشکل ،بازشناسی مشکل، طراحی برنامه، اجرا سازی برنامه و ارزیابی پیشروی به سوی هدف می باشد.
2. اهداف رویکرد کووپ چیست؟
رویکرد ( CO-OP) چهار هدف اصلی را دنبال می کند،کسب مهارت ( Skill acquisition )،استفاده از استراتژی های شناختی ( Cognitive strategy use )،
تعمیم دهی ( Generalization )،انتقال یادگیری ( Transfer of Learning )
مشکلات حسی در اوتیسم شامل اختلالات یکپارچگی حسی در کودکان اوتیسم می باشد که به صورت پر حسی، کم حسی و به هم ریختگی حسی در کودکان اوتیسم مشاهده می شود. اختلالات حسی در کودکان اوتیسم با اختلال پردازش حسی در کودکان متفاوت است و در درمان حسی در کودکان اوتیسم نیز باید متفاوت با کودکان با اختلال پردازش حسی عمل شود. طیف اختلالات اوتیسم به وسیله نقصهایی در تعاملات اجتماعی ارتباطات کلامی و غیر کلامی، و رفتارهای تکراری کلیشه ای و غیر قابل انعطاف و علایق محدود به صورت بالینی مشخص می شود، در داخل تشخیص اوتیسم دامنه وسیعی از توانایی شناختی و رشد زبان و عملکردهای روزانه زندگی وجود دارد. علت های متنوعی برای علایم اوتیسم شناخته شده است از جمله تنوع ژنتیکی مثل سندروم ایکس شکننده و تشعشعات محیطی مثل ترشح جالفوریک اسید در رحم، و زودرس بودن نوزاد، دیگر فاکتورهای کمککننده که تحت مطالعه هستند شامل تشعشعات توکسین محیطی مثل فلزات سنگینی مانند جیوه که ممکن است نسل در نسل بوده باشد.
تقریباً بیشتر افراد اوتیسم، مشکلاتی در پردازش حسی خود دارند که آنها را افرادی ناتوان می سازد. بیشتر از 90 درصد کودکان اوتیسم، اختلالات حسی غیر طبیعی همراه با علائمی در حیطه های مشکلات حسی پیچیده و مختلط دارند. برای مطالعه در زمینه رژیم حسی بر روی لینک کلیک کنید.
مقایسه مشکلات حسی اوتیسم با اختلال پردازش حسی در کودکان
مطالعه ای توسط دکتر استنلی گرین اسپن و سرنا ویدر انجام شد آنها پی بردند که 94 درصد از جامعه مورد مطالعه مشکلات حسی کودکان اوتیسم شامل عکس العمل پایین، عکس العمل بالا، و ترکیبی از هر دو در داده های حسی مختلف را دارا هستند و 100 درصد جامعه مورد مطالعه هم در پردازش شنوایی اختلال عملکرد داشتهاند و مشکلات طرح ریزی حرکتی دارند. به طور قابل توجه، کودکان اوتیسم سطح پایین تری از هیجانات پایه ایی را دارند. در سال 2009 مطالعهایی انجام شد که کودکان اوتیسم را با بچه هایی که دارای اختلال پردازش حسی هستند از نظر مشکلات پردازش حسی مقایسه کرده اند. در این مطالعه سیستم هیجانی سمپاتیک و عکس العمل های کودکان و از طریق 5 حیطه ی حسی که در چالش های حسی مورد استفاده اند بررسی گردید.
نتایج نشان داد که، به طور قابل انتظاری، رفتارهای حسی در بچه های در حال رشد طبیعی وجود دارد. به طور قابل توجهی، کودکان اوتیسم سطح پایه ایی هیجانی فیزیولوژیکال پایین تری دارند و عکس العمل بعد از محرک حسی در بچه های دارای اختلال پردازش حسی بالاتر بود ولی در اوتیسم این گونه نبود، به طور خاص خواص در اولین آزمایشات بعد از از محرک حسی، در کودکان اوتیسم حس دهلیزی بزرگتر، حس عمقی با عکس العمل پایین و حس چشایی با عکس العمل بالاست. به طور کل بچه های دارای اختلال پردازش حسی رفتار جستجوگری حسی غیر طبیعی بیشتری را نسبت به کودکان اوتیسم دارند. اخیراً مطالعه آیی نشان داده که کودکان اوتیسم به شدت حساس به حرکت، در محرک های بینایی دچار جستجوگری و به صورت نورو اپتیکال هستند که با بچه های هم سن خود تمایز دارند.
یکپارچگی حسی و مشکلات حسی کودکان اوتیسم در زندگی
هنگامی که حس به صورت زیر آستانه یا بالای آستانه باشد (که این در کودکان اوتیسم یکی نیست) آنها به این مورد گرایش پیدا می کنند که به آن حس اهمیت بیشتری دهند و همین مورد باعث ایجاد ناتوانی بیشتر در آن ها می شود. پردازش حسی غیر طبیعی مستقیما مربوط به پاسخ های رفتاری غیر طبیعی است که در کودکان اوتیسم مشاهده میشود، بازه ایی از رفتارهای اجتنابی تا رفتارهای مضر در کودکان اوتیسم وجود دارد که آنها را در برقراری ارتباط ناتوان کرده و دچار افسردگی و در خود فرورفتگی شدید می کند. و وقتی که کودکان آسیب دیده دارای گیرندههای بسیار قوی و غیرطبیعی در بینایی هستند، پس در این کودکان درک الگو ها و توجه به جزئیات برتری زیادی دارد و حس بینایی برای حرکات احتمالی منجر به حس قوی در کودکان اوتیسم میشود که سبب می شود روی رفتار آنها در محیط های شلوغ اثر بگذارد. به علاوه، دیدن حرکات ظریف و دقیق که از تغییرات حالت های چهره ایجاد می شود در کودکانی که توانایی صحبت کردن دارند، ممکن است به مشکلات پردازش زبانی این کودکان اضافه کند.