نویسنده: mehdisaber

کاردرمانی کودکان کم توجه

دانش آموزی که در قسمت توجه مشکل دارد، یک حرف یا یک کلمه را در یک متن، به راحتی تشخیص نمی­دهد مثلاً «ت» را با «ث، ن، پ، ب» اشتباه می­گیرد و یا با دیدن یک کلمه، دچار سردرگمی می­شود. تقویت این بخش توسط کاردرمانی کودکان کم توجه باعث تشخیص حروف و کلمات از حروف و کلمات اطرافشان، تجزیه و تحلیل و ترکیب کلمات که برای خواندن کلمات، عبارات و پاراگراف­ها مهم است، می­شود. اگر ضعف و اختلال در توجه، در دوران پیش دبستان، ترمیم نشود، در دوران دبستان، موجب بروز مشکلات خاصی، مخصوصا در خواندن می­شود و با توجه با اینکه خواندن زیربنای دروس است، به طبع آن، نوشتن، املا و ریاضیات را نیز درگیر می­کند. مرکز کاردرمانی بیش فعالی و نقص توجه در کودکان زیر نظر متخصص کاردرمانی جناب آقای صابر در حیطه تقویت توجه و بهبود مهارت های تمرکزی کودکان با استفاده از تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر کاردرمانی نقص توجه، اتاق تاریک بینایی، سنسوری روم، اتاق توجه شنیداری و… مشغول به فعالیت می باشد.

 

در این تمرین­ها توانایی کودک را در کشف شکل­های پنهان می­توان تقویت کرد. تداخل خطوط و اشکال ممکن است باعث سردرگم شدن کودک شود، که این خود، نشانه­ای از مشکل کودک در تشخیص شکل از زمینه است. بر اساس نظر متخصصین امر تعلیم و تربیت، گاهی دانش آموزان در تجزیه و تحلیل و ترکیب کلمات، عبارات و پاراگرافهای نوشته شده دچار مشکل می­گردند و نمی توانند بر موردی که از او خواسته می­شود تمرکز کند و آن را در زمینه دیداری تفکیک کند. این مهارتها موجب درمان نقص توجه کودکان می گردد.

برای رفع این مشکل نیز و می توان فعالیت­های زیر را انجام داد:

۱) در کارتی که اشکال هندسی گوناگون دارد از کودک می­خواهیم که دور شکل هندسی خاصی را خط بکشد.

۲) در داخل یک صفحه، حروفی که شبیه همدیگر هستند، مثل «ب – ث – ت – ن – و یا ح – خ – چ – ج» را بنویسیم و از او بخواهیم، دور حرفی را که ما از او خواسته­ایم خط بکشد.

۳) از دانش آموز می­خواهیم شکل خاصی را در زمینه­ای مانند نقاشی در هم، پیدا کند.

۴) از دانش آموز می خواهیم دور حرف خاصی را در یک کتاب داستان یا یک برگه روزنامه جدا کند.

۵) نقاشی یا طرح هایی را که در آنها تصاویر پنهان وجود دارد به دانش آموز داده و از وی می­خواهیم تصاویر مورد نظر را پیدا کند.

۶) پایداری یا ثبات شکل

هدف این تمرین­ها ایجاد توانایی درک و تشخیص هر شکل صرف نظر از اندازه، وضعیت و یا رنگ آن است. فراستیک معتقد است که این مرحله جهت تشخیص کلمات آشنا در زمینه­ای که رنگ و اندازه و شکل آن ناآشناست، ضروری است. در مورد کلمات نیز دانش آموز، این حقیقت را در می­یابد که کلمه، چه کوچک و چه بزرگ، چه چاپی و غیر چاپی و… همان کلمه است و توانایی درک و تشخیص حروفی که صدایشان یکی است، اما شکل متفاوتی دارند را دارد. مانند شکلهای مختلف «ز – ذ – ظ – ض» بدیهی است، عدم توانایی کودک در این مرحله، خصوصا در دوران دبستان، می­تواند موجب ضعف کودک بیش فعال با نقص توجه در درک هندسه فضایی، املا و خواندن شود.

 

کاردرمانی کودکان کم توجه

 

از فعالیت­های زیر، جهت تقویت دانش آموزان بیش فعال با نقص توجه که در این بخش مشکل دارند، استفاده می­کنیم:

۱) از کارت­هایی استفاده می کنیم که حروف الفبا را در جهات مختلف نوشته و از دانش آموز می­خواهیم حروف را برای ما پیدا کند.

۲) کارت­هایی را که حروف الفبا را، در جهات مختلف نوشته به دانش آموز نشان داده و از وی می­خواهیم، بدون چرخاندن کارت، یکی از حروفی که ما تعیین می­کنیم را شناسایی، یا دور آن را خط بکشد.

۳) روی کارت یک کلمه که حرف (ط) دارد می­نویسیم و می گوییم بگردد و ۳۱ کلمه که حرف (ط) دارد را پیدا کند و داخل کارت بنویسد. این کار را برای حروفی که صدای یکسان، اما شکل متفاوتی دارند انجام دهد. حالا کارتی که کلمات (ط) دار را نوشته، بردارد و کلماتی که یک ریشه دارد را داخل کارت دیگری بنویسد.

۴) واژه­هایی از کتاب انتخاب می­کنیم. مانند: «خاص – خصوصی – مخصوص» و آن­ها را روی چند کارت نوشته، سپس از او می خواهیم کلمات را خوب ببیند، بعد آن­ها را پنهان می­کنیم. او باید به همان ترتیبی که دیده آنها را بیان کند.

۵) حروف را به صورت نقطه چین و بزرگ نوشته، از او می­خواهیم نقطه­ها را به هم وصل کند. و مشخص کند چه حرفی به دست آمده، ده کلمه که آن حرف در آن­ها باشد را بنویسد.

۶) از دانش آموز می­خواهیم به مادرش دیکته بگوید و از مادر می­خواهیم بعضی از کلماتی که حروفی در آن­ها بکار رفته که صدای یکسان ولی شکل متفاوت دارند، اشتباه بنویسد و بعد از فرزندش بخواهد آن را تصحیح نماید.

این حروف خاص را (ط – ظ – ذ – ض – ص – س – غ – ق …) که اکثر دانش آموزان در دیکته­‌هایشان اشتباه می­نویسند، بهتر است به صورت بزرگ و توخالی بنویسیم و از کودک بخواهیم آن­ها را با گواش و انگشت اشاره رنگ نماید تا از تمام حواس برای درک بهتر آن کلماتی که آن حرف خاص را دارند، زیر همان برگه بنویسد و در آخر به آن کلمات خوب نگاه کند و از حفظ، دیکته­اش را روی نمک بنویسد.

برچسب‌ها:,

درمان­ های پزشکی و دارو درمانی فلج مغزی

کودکان فلج مغزی از آغاز تشخیص باید تحت نظر یک یا چند متخصص پزشکی بوده و بطور منظم معاینه و پایش گردد و از درمانهای پزشکی بهرمند شود. کاردرمانی فلج مغزی و گفتاردرمانی فلج مغزیاز درمان های مهم در زمینه توانبخشی کودکان فلج مغزی می باشد که در کنار دارو درمانی فلج مغزی و درمان های جراحی موجب پیشرفت روند درمان این کودکان می گردد. درمان های پزشکی کودکان فلج مغززی شامل دارو درمانی و جراحی های اصلاحی می باشد. مرکز توانبخشی فلج مغزی دکتر صابر در حیطه درمان های توانبخشی کودکان فلج مغزی نظیر آب درمانی، ماساژ درمانی ، کاردرمانی جسمی و ذهنی، گفتاردرمانی و …. به صورت حرفه ای فعالیت می نماید. این مرکز با ارائه بهترین خدمات توانبخشی زیر نظر متخصصین این مرکز موجب بهبود روز افزون توانایی های کودکان فلج مغزی می گردند.

برنامه های درمانی فلج مغزی

متخصص­ین فلج مغزی که می توانند در زمینه درمان کمک کننده باشند شامل یک یا چند مورد از موارد زیر هستند:

  • متخصص اطفال
  • فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال
  • فوق تخصص اورتوپدی اطفال
  • فوق تخصص استرابیسم (انحراف چشم) اطفال
  • فوق تخصص غدد و متابولیسم اطفال

شایان ذکر است که در صورت نیاز کودک فلج مغزی به معاینات دقیق­تر و تخصصی­ تر، پزشک متخصص اطفال یا یکی از متخصصین فوق­ الذکر او را به سایر تخصص­های پزشکی ارجاع خواهند داد. والدین کودک فلج مغزی باید با تحقیق و دقت بسیار زیاد پزشک متعهد، متخصص و باانگیزه را از بین سایر متخصصین موجود انتخاب نموده و پس از آن با تمرکز بر روی برنامه­ های درمانی پیشنهادی پزشک کودکشان، مسیر درمان را با صبر و اطمینان ادامه دهند.

برنامه­ های درمانی پزشکان معمولا در قالب موارد زیر ارائه می­گردد:

الف) دارودرمانی شامل داروهای خوراکی کنترل کننده اسپاستیسیتی، داروهای کنترل کننده تشنج و سایر داروهای تقویتی و محرک سیستم عصبی

ب) دارودرمانی شامل داروی­های تزریقی شامل یکسری داروهای تقویتی و محرک سیستم عصبی (مانند سیتوکولین، سربرولایزین، ویتامین B، …) و بوتاکس

ج) جراحی­ ها بیشترین اعمال جراحی برای فلج مغزی غالباً توسط پزشک فوق تخصص اورتوپدی اطفال به منظور پیشگیری و یا اصلاح بدشکلی­ های سیستم عضلانی – اسکلتی انجام می­شود. جراحی مرسوم دیگر در فلج مغزی جراحی اصلاح انحراف چشم است که توسط فوق تخصص انحراف چشم اطفال صورت می­پذیرد. در برخی موارد مانند هیدروسفالی و یا خونریزی­ های مغزی نیز از جراحی مغز و اعصاب که توسط جراح مغز و اعصاب انجام می­گردد، استفاده می شود.

د. داروهای خوراکی کنترل کننده اسپاستیسیتی (سفتی عضلانی) عبارتند از دیازپام، دانترولن و باکلوفن. این داروها غالبا موثر نبوده و یا موجب اثرات جانبی ناخواسته زیادی در کودک می­شوند. از این رو، تجویز آن­ها کم و بیش محدود بوده و پزشک در شرایط خاصی اقدام به تجویز آن­ها می­نماید.

کاردرمانی در فلج مغزی

به طور گسترده ‌ای پذیرفته شده است که کودکان مبتلا به فلج مغزی فاقد مهارت‌ های حرکتی هستند و مداخلات کاردرمانی باید سعی در بهبود کمیت و کیفیت کنترل حرکتی داشته باشند. با وجود تجزیه و تحلیل شواهد تکنیک‌ های مختلف، هنوز مشخص نیست که چه نوع فعالیت‌ ها و یا رویکردهایی باید تشویق شوند و آیا نیازی به تجهیزات خارجی برای افزایش اکتساب حرکتی وجود دارد یا خیر. کودکان خردسال مبتلا به فلج مغزی در سن مدرسه، تقریباً 5 تا 12 سالگی، مشکلات حرکتی جدیدی را تجربه می ‌کنند، تا حدی به این دلیل که بدن آن ها در حال رشد است. کاردرمانی می ‌تواند به اطمینان از رشد کودکان به گونه‌ ای که برای عملکرد حرکتی آن ها مفید باشد، کمک کند. تمرینات در این سن بیشتر مورد استفاده قرار می ‌گیرند. درمان همچنین به ایجاد عادات سالم و طرز فکر پیشگیرانه کمک می ‌کند. کاردرمانی برای هر کودک مبتلا به فلج مغزی متفاوت است. ابتدا، کاردرمانگر باید مشکلات حرکتی کودک را ارزیابی کند تا یک برنامه درمانی ایجاد کند. سپس، به طور کلی، ترکیبی از تمرینات، تکنیک‌ های آرام‌ سازی عضلانی و تجهیزات ویژه برای بهبود حرکت استفاده می ‌شود. میزان بهبود مشکلات خاص کودک توسط کاردرمانی به شدت وضعیت بستگی دارد. با بزرگتر شدن کودکان، نیازهای کاردرمانی آن ها تغییر می‌ کند. کاردرمانگران باید درمان ‌ها را در مراحل مختلف رشد، تنظیم و تطبیق دهند. درمان برای نوپایان معمولاً بر بازی تمرکز دارد. کودکان در مراحل اولیه رشد از طریق بازی چیزهای زیادی یاد می‌ گیرند و تجربه می‌ کنند، که آن را به جنبه مهمی از درمان اولیه تبدیل می ‌کند. نوپایان مبتلا به فلج مغزی اغلب تمایلی به لمس صورت خود یا انجام حرکات خاصی که برای یادگیری و رشد فیزیکی ضروری هستند، ندارند. یک کاردرمانگر می‌ تواند به کودکان کمک کند تا بر این بی‌ میلی غلبه کنند. کاردرمانی فواید بسیاری دارد، از بهبود تحرک گرفته تا جلوگیری از مشکلات آینده مانند انقباضات و انعطاف ‌پذیر نگه داشتن بدن. بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی از طریق کاردرمانی سطح خود اتکایی خود را افزایش می‌ دهند. کاردرمانی اغلب اولین گام در درمان فلج مغزی است. این روش می ‌تواند به بهبود مهارت ‌های حرکتی کمک کند و از بدتر شدن مشکلات حرکتی در طول زمان جلوگیری کند. همچنین در بهبود استقامت، انعطاف پذیری، مدیریت درد، هماهنگی، تعادل، راه رفتن و… اثرگذار است. مهم است که در تمام طول زندگی خود به معاینات منظم با تیم کاردرمانی خود ادامه دهید.

دارو های مورد استفاده در درمان فلج مغزی

  • دیازپام (والیوم) داروی خوبی برای کاهش اسپاستیسیتی بوده و مصرف آن موجب آرامش و کرختی فرد می­شود. بنابراین ممکن است پزشک بعد از اعمال جراحی اورتوپدی، اقدام به تجویز این دارو برای کودک نماید.
  • دانترولن (دانتریوم) داروی مفیدی است که مصرف آن به ندرت موجب بروز مشکلات کبدی می­گردد. از طرفی از عوارض آن می­توان به خواب آلودگی، سرگیجه و اسهال اشاره کرد.
  • باکلوفن (لیورسال) به گفته پزشکان و محققین در کاهش اسپاستیسیتی عضلانی ناشی از آسیب­های نخاعی موثرتر عمل می­کند تا اسپاستیسیتی ناشی از آسیب­های مغزی. با این حال، این دارو غالبا در کودکان فلج مغزی اسپاستیک شدید کاربرد دارد. اثرات جانبی شایعی ندارد ولی ممکن است موجب حالت تهوع شود. گزارشات علمی نشان می­دهد که این دارو به ندرت موجب تشدید تشنج در افراد می­شود. گاهی اوقات، بطور نادر و در شرایط خاص، پمپی در زیر پوست کودک کار گذاشته می­شود که به یک لوله متصل بوده و با عملکرد خود دارو باکلوفن را به فضای اطراف نخاع تزریق می­کند. این روش با نظر پزشک و به تشخیص او در تعداد کمی از کودکان فلج مغزی اسپاستیک شدید کاربرد دارد.

چه درمان­ هایی برای مشکلات کودک فلج مغزی وجود دارد؟

1.تشنج. دانش ما در رابطه با تشنج بطور قابل توجهی در طی چند سال گذشته افزایش پیدا کرده است. تشنج در اشکال متعددی وجود داشته و دارو غالبا به دنبال تشخیص نوع تشنج و علت آن تجویز می­شود. به زبان ساده تشنج عبارت است از تخلیه سیگنال­های الکتریکی اضافی وارده به مغز که به دلیل ضعف عملکرد مکانیسم­های معمول مغزی در کنترل این سیگنا­ل­ها رخ می­دهد. این ضعف عملکرد به دلیل تخریب و یا نقص کار کرد برخی سلول­های مغزی در پی ضایعه وارده به آنها اتفاق می­افتد. والدین کودکان فلج مغزی که دچار تشنج هستند علاوه بر مراجعه منظم به پزشک فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال، انجام نوار مغزی و مصرف داروهای تجویز شده به صورت دقیق و منظم، می­بایست ملزم به رعایت یک رژیم حسی به منظور جلوگیری از افزایش سیگنال­های وارده به مغز و احتمال بروز تشنج باشند. منظور از رژیم حسی، کنترل ورود سیگنال­های حواس پنجگانه و نیز حس تعادلی (تحریک گیرنده­های گوش داخلی که نقش تعادلی دارند) به درون سیستم عصبی می­باشد به گونه ای که تعداد تحریک و شدت آن در واحد زمان کنترل گردد. به عنوان مثال فلش دوربین عکاسی که شدت سیگنال بینایی بالایی دارد نه تنها به خودی خود برای تشنج خطرناک است، اگر در عرض چند ثانیه مکرراً استفاده شود، احتمال بروز تشنج را افزایش خواهد داد. همین قاعده در مورد تحریکات شنوایی و لامسه هم حکفرماست. صدای بلند و تکرار شونده مانند مجالس عروسی و یا کنسرت ها، لباس پشمی زیر و دوش سوزنی حمام، و ماساژهای غیر اصولی از این جمله­اند. تحریک حس تعادلی نیز بسیار مهم و حساس بوده بطوریکه تاب دادن کودک تشنجی با شتاب و هیجان، و بالا و پایین انداختن او بسیار خطرناک است. توصیه­های دقیق­تر و جزیی­تر در این باره را می­توانید از پزشک یا درمانگر کودک­تان جویا شوید. هدف پزشکان از تجویز دارو، کنترل تشنج به شکل صحیح همراه با فقدان عوارض جانبی یا عوارض جانبی بسیار پایین است. سه دارو رایج ضد تشنج عبارتنداز:

درمان های پزشکی فلج مغزی

  • کاربامازپین (تگرتول یا تریل). اثرات جانبی بالقوه این دارو عبارتند از حالت تهوع، از دست دادن اشتها و جوش­های پوستی حساسیتی که معمولا بلافاصله پس از شروع مصرف دارو ظاهر می­شوند. اگر مصرف دارو خیلی سریع (با دوز بالا) آغاز شود، خواب آلودگی در ساعات اولیه پس از مصرف در کودک ایجاد می­شود. برای آن دسته از کودکانی که قادر به بلعیدن دارو هستند، قرص­هایی وجود دارد که ماده موثر آنها به صورت کنترل شده و آهسته در سیستم گوارش فرد آزاد می­شود.
  • سدیم والپروات (اپیلیم، والپرو). عوارض جانبی بالقوه این دارو عبارتند از حالت تهوع، ناراحتی­های شکمی، افزایش وزن، ریزش مو و کبودی پوست. آسیب کبدی و مشکلات خونریزی گزارش شده­اند اما بسیار نادر هستند.
  • لاموتريجين (لاميکتال و دیگر داروهای این گروه). لامیکتال اغلب به عنوان مکمل همراه با سدیم والپروات استفاده می­شود. این دارو معمولا به خوبی پاسخ داده و موجب افزایش سطح هوشیاری بیمار می­گردد. مهم­ترین اثر ناخواسته دارو بروز جوش­های پوستی بوده که حداکثر ۵% کودکان را درگیر می­کند، بویژه اگر دارو با دوز بالا خیلی سریع به بیمار خورانده شود. اگر در حین استفاده از این دارو جوش­های پوستی ظاهر گردید، مصرف آن را متوقف کرده و خیلی سریع با پزشک تماس بگیرید. در بعضی از کودکان پس از مصرف دارو، اختلالات خواب بروز پیدا می­کند. بعضی از داروهای ضد تشنج قدیمی هنوز به دلیل سازگاری با یک بیمار خاص و یا کنترل بهتر تشنج در بعضی از افراد، مورد استفاده قرار می­گیرند. این داروها عبارتند از:
  • توئین (دیلانتين). اثرات جانبی متعددی به این دارو نسبت داده می شود که از جمله آن­ها می­توان به رشد بیش از حد لثه، رویش غیر طبیعی موی بدن، جوش­های پوستی حساسیتی و گاهی اوقات بزرگ شدن بعضی از قسمت­های صورت اشاره کرد. از آنجائیکه مرز بین دوز درمانی و سمی این دارو باریک است، دوز بیش از حد آن ممکن است موجب حالت تهوع، استفراغ، ناپایداری و خواب آلودگی کودک شود. بنابراین انجام آزمایش سنجش سطح دارو در خون ضروری است.
  • فنوباربیتون و پریمیدون (مایزولین). این داروها می­توانند موجب تسکین و یا تحریک پذیری فرد شده و نیز یبوست را در او تشدید کنند. بنابراین انجام آزمایش سنجش سطح دارو در خون ضروری است.
  • نیترازپام (موگادون). این دارو ممکن است موجب خواب آلودگی و افزایش ترشحات مجاری تنفسی شده و در نوزادان اصولاً برای درمان گرفتگی عضلانی تشنجات صرعی و نیز تشنجات تونیک استفاده می شود.
  • کلونازپام (ریوتریل، پاکسام) و کلوبازام (فریسیوم). این داروها می­توانند موجب تحریک پذیری، خواب آلودگی و رفتارهای نابهنجار شوند. آنها همچنین (بویژه کلونازپام) می­توانند موجب تشدید آبریزش دهانی گردند. تعدادی داروی ضد تشنج نسبتاً جدید نیز وجود دارند که در شرایط خاص و یا در زمانیکه فرد به دیگر داروهای ضد تشنج پاسخ نداده است، تجویز می­شوند. این داروها عبارتند از:
  • ویگاباترین (سابریل). این دارو تقریبا به طور انحصاری برای درمان انقباضات غیرارادی و ممتد عضلانی در نوزادان استفاده شده و اثرات مثبتی روی آن دارد. اثرات جانبی بالقوه این دارو عبارتند از خواب آلودگی، تحریک پذیری و بی­قراری. اثرات مضر این دارو بر بینایی محیطی افراد بزرگسال به اثبات رسیده اما اثرات زیان آور آن بر نوزادانی که به صورت کوتاه مدت تحت درمان با آن قرار گرفته­اند، نامشخص است.
  • توپیرامات (توپاماکس). این دارو بسیار موثر بوده اما اثرات جانبی شایعی دارد که عبارتند از کاهش اشتها، کاهش وزن، مشکل گفتاری و رفتاری، و سنگ کلیه.
  • گاباپنتین (نورونتین). این روزها این دارو غالبا برای تسکین درد استفاده می­شود تا مدیریت تشنج. این دارو سه بار در روز مصرف شده و به خوبی بدن افراد آن را تحمل می­کند.
  • اکسکاربازپین (تری لپتال). اثرات این دارو مشابه با کاربامازپین بوده ولی غالبا بهتر از آن تحمل می­شود.
  • لوتیراستام (کپرا). این دارو جدیدترین داروی ضدتشنج بوده که در کودکان مبتلا به صرع استفاده می­گردد. این دارو نسبتا خوب تحمل شده و اصلی­ترین اثر جانبی آن اختلال رفتاری است.
  • 2.ریفلاکس معدی – مروی. این عارضه در کودکان فلج مغزی بسیار شایع بوده و موجب بازگشت غذا به دهان (استفراغ)، التهاب مری (ازوفاژیت)، مشکل بلع (دیسفاژی) و گاهی اوقات ورود غذا به مجاری تنفسی (آسپیراسیون) کودک می­گردد. بعضی اقدامات محافظه کارانه می­تواند به کاهش ریفلاکس در کودک شما کمک کند. این اقدامات عبارتند از:
  • نگهداشتن کودک یا نوزاد در وضعیت نشسته یا ایستاده بعد از صرف غذا. این کودکان نباید بلافاصله پس از صرف شیر یا غذا در وضعیت خوابیده قرار بگیرند.
  • مصرف مواد خوراکی غلیظ­تر. مواد غذایی آبکی و شل (مانند سوپ) موجب تشدید این وضعیت در کودک می­شود.
  • کاهش سرعت غذا دادن و یا بویژه نوشاندن مایعات به کودکان. افزایش تعداد وعده­های غذایی و کاهش میزان غذا در هر وعده می­تواند در کنترل این عارضه موثر باشد.

اگر اقدامات محافظه کارانه به شکست انجامید، با تجویز پزشک فوق تخصص گوارش اطفال مصرف دارو پیشنهاد می­گردد. این داروها عبارتند از:

  • داروهای ضد اسید مانند رانیتیدین، امپرازول، لانسوپرازول. این داروها موجب کاهش مقدار اسید معده شده و هرگونه آسیب وارده به قسمت تحتانی مری (در محل اتصال خود به معده) در اثر ریفلاکس اسیدی معده را محدود می­کند. البته بعید است این داروها باعث کاهش مقدار ریفلاکس معده شوند.
  • داروهای افزایش دهنده تحرک لوله گوارش (عوامل پروکینتیک) مانند دومپریدون. این داروها برای کاهش مقدار ریفلاکس طراحی شده­اند اما خیلی موثر نیستند. گاهی اوقات به منظور پیشگیری از ریفلاکس هنگامیکه داروها موثر نبوده­اند، انجام جراحی ضرورت پیدا می­کند. این روش جراحی فاندوپلیکیشن نامیده می­شود.
  • 3.کنترل بزاق. آسیب شناسان گفتار و زبان نقش مهمی در کنترل این عارضه داشته و می­توانند با ارائه راهکارهایی موجب اصلاح یا کاهش ریزش بزاق از دهان شوند. زمانیکه این راهکارها موثر نباشند، پزشک گاهی اوقات، بویژه در کودکان بالای ۶ سال، اقدام به تجویز دارو می­کند. این داروها عبارتند از:
  • بنززول هیدروکلراید (آرتان) ترشح بزاق را کاهش می­دهد. به دنبال مصرف دارو، گاهی اوقات فرد تحریک پذیر شده و کج خلق می­گردد. از دیگر اثرات جانبی این دارو می­توان به تاری دید، یبوست و مشکلات ادراری اشاره کرد.
  • گلیکوپیرولات (روبینول) مشابه داروی قبلی بوده اما اثرات جانبی کمتری دارد.

تزریق بوتاکس به درون غدد بزاقی موجب کاهش ترشح بزاق می­شود. اما از آنجا که تاثیر تزریقات بین ۶ تا ۱۲ ماه باقی می­ماند، نیاز به تزریق مکرر بوتاکس ضرورت پیدا می­کند. جراحی به عنوان یک گزینه درمانی در کودکان بزرگتری که مشکل دائمی ریزش آب دهان دارند، مطرح می­گردد. برای این منظور، جراح پلاستیک مسیر غده بزاقی تحت فکی را تغییر داده و غدد بزاقی زیرزبانی را خارج می­کند. این عمل جراحی ریزش آب دهان را کاهش داده و خوشبختانه منجر به خشکی نابجای دهان نیز نمی­شود. نکته­ای که پس از انجام این عمل جراحی ضرورت پیدا می­کند آن است که کودک باید به صورت دوره­ای توسط دندانپزشک معاینه گردد چراکه پس از انجام این عمل خطر بروز پوسیدگی­های دندانی افزایش می­یابد.

4.یبوست. کودکان فلج مغزی غالباً یبوست دارند. رژیم غذایی حاوی فیبر بالا و مصرف زیاد مایعات می­تواند به حل این معضل کمک کند. در بعضی از کودکان فلج مغزی این مشکل به سادگی برطرف نمی­شود. بنابراین تجویز و استفاده به جا و دقیق از داروهای ملین برای رفع انواع شدید یبوست به هر نوع درمان دیگری ارجحیت دارد. ماساژهای مخصوصی برای افزایش تحرک روده و کمک به حرکت مواد دفعی به سمت انتهای روده وجود دارند که می­توانید آنها را از درمانگر خود فراگرفته و در مواقع لازم استفاده نمایید.

5.تغذیه. متخصصین تغذیه می توانند برای تغذیه صحیح این کودکان توصیه های مفیدی ارائه دهند. اضافه وزن به عنوان یک مانع جدی بر سر راه یادگیری مهارت راه رفتن در کودکان فلج مغزی تلقی می­شود. لاغری مفرط و وزن نگرفتن ممکن است مربوط به مشکل تغذیهای کودکان باشد. در بعضی از این کودکان می­توان با استفاده از روش تغذیه با لوله از راه بینی به حل مشکلات تغذیه ای آنها کمک کرد.

 

منابع:

pmc.ncbi.nlm.nih.gov

www.nhs.uk

cerebralpalsyguidance.com

سوالات متداول:

1.برای درمان کودک فلج مغزی به کدام متخصص مراجعه کنیم؟

کودکان فلج مغزی در طول روند درمان خود به ارزیابی ،فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال، فوق تخصص اورتوپدی اطفال، فوق تخصص استرابیسم (انحراف چشم) اطفال، فوق تخصص غدد و متابولیسم اطفال، متخصص کاردرمانی و گفتاردرمانی نیاز دارند.

2. آیا دارویی برای درمان فلج مغزی وجود دارد؟

فلج مغزی یک نوع آسیب به بافت مغز می باشد که تا انتهای عمر همراه بیمار است، متاسفانه هیچ دارویی برای درمان فلج مغزی وجود ندارد، اما داروهایی برای کنترل علائم و کاهش آنها وجود دارد. همچنین درمان های توانبخشی به فرد در کسب مهارت های حرکتی و ذهنی کمک می نماید.

برچسب‌ها:

گفتاردرمانی و وظایف آن

 گاهی وقت‌ها بیماران علاقمندند تا اساس قانونی یا اصول اخلاق حرفه‌ای حاکم بر حرفه‌های درمانی را بدانند. به‌عنوان‌مثال، بیشتر بیماران با انجمن پزشکی آمریکا (AMA) و ارتباط حرفه‌ای پزشک با آن آشنایی دارند؛ بنابراین، برخی از بیماران با ASHA و ارتباط حرفه‌ای آسیب‌شناس گفتار و زبان با آن آشنایی دارند. گفتاردرمانان شاغل نه فقط باید با مقررات و اصول اخلاقی استانداردهای پذیرفته‌شده‌ی این حرفه آگاه باشد، بلکه باید بیماران را نیز با اصول اساسی و استانداردهای ضروری ASHA آگاه کند تا بیماران به گفتاردرمانی حرفه‌ای و حرفه‌ی درمان اختلالات برقراری ارتباط به‌طورکلی، اعتماد پیدا کنند. مقررات و اصول اخلاقی انجمن گفتاری و شنوایی آمریکا، تجدیدنظر شده‌ی ژانویه‌ی ۲۰۰۳، شامل  یک مقدمه و چهار اصل اخلاقی است. این اصول دامنه‌ی گسترده‌ای از مسئولیت‌های حرفه‌ای گفتاردرمانی و وظایف آن را در بر می‌گیرد، و شامل قوانین مربوط به متخصصان گفتاردرمانی در ارتباط با درمان بیماران، موضوعات پژوهشی، صلاحیت حرفه‌ای، و ارتباط با همکاران و سایر متخصصان است. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان و گفتاردرمانی بزرگسالان به صورت حرفه ای فعالیت می نماید،همچنین در حیطه گفتاردرمانی در منزل در سراسر تهران به ارائه خدمات مشغول می باشد.

علاوه بر مطرح‌کردن مقررات و اصول اخلاقی ASHA با بیماران به‌عنوان وسیله‌ای جهت القا و یا ایجاد اعتماد در روند درمان، گفتاردرمانها می‌توانند نکات برجسته‌ی قوانین مختلف فدرال و ایالتی که روی ارائه‌ی خدمات به بیماران تأثیر می‌گذارند را نیز گزینش کنند. قوانین مدنی متعدد و مربوط به آموزش ویژه، روی ارایه‌ی خدمات به بیماران مبتلا به اختلال در برقراری ارتباط تأثیر می‌گذارند. با وجود این، تعدادی از قوانین گسترده هستند و باید به‌عنوان مکمل، و حتی اساسی برای ارایه‌ی خدمات به بیماران آسیب‌شناسی گفتار و زبان توسط SLP حرفه‌ای موردتوجه قرار گیرند.

وظایف و مقررات گفتاردرمانی

برخی از قوانین گفتاردرمانی و وظایف آن که روی ارایه‌ی خدمات گفتار و زبان به کودکان تأثیر می‌گذارند، در زیر شرح داده می‌شوند:

۱) قانون آموزش برای همه‌ی کودکان معلول (EHA) سال ۱۹۷۵. این نخستین قانون فدرال بود که آموزش همگانی مناسب و رایگان را برای همه‌ی کودکان دچار معلولیت، اجباری ساخته است. بر اساس این قانون، کودکان مورد ارزیابی قرار می‌گیرند، و مشکل آنها به طور واضح و روشن و یا تقریبی شناسایی می‌شود، و کودکان دچار آسیب، به‌عنوان یکی از گروه‌هایی به‌حساب می‌آیند که در این گروه، کودکان تحت تجویز یک برنامه‌ی آموزش انفرادی (IEP) ، از خدمات رایگان و مناسب برخوردار می‌شوند. IEP یک حکم دولت فدرال است که شامل جزئیات اطلاعات ویژه‌ی مربوط به جنبه‌های مختلف خدماتی است که برای کودک در نظر گرفته می‌شود، و شامل وضعیت اختلال کودک، خدمات توصیه شده، میزان زمان لازم برای انجام این خدمات، و سایر اطلاعات مربوط به رسیدگی به این اختلال است.

۲) قانون متمم EHA : برنامه‌هایی برای نوزادان، کودکان نوپا، و پیش‌دبستانی‌ها. این متمم، «الحاقیه‌ی» قوانین شماره‌ی ۹۴ و ۱۴۲ در نظر گرفته شده است تا آموزش همگانی مناسب و رایگان را برای کودکان از تولد تا ۵ سالگی شامل شود. بر اساس این متمم، کودکان ۵-۳ساله، برای خدمات گفتار و زبان، غالباً در مدارس زیر عنوان IEP تحت آموزش قرار می‌گیرند. بااین‌وصف، قوانین شماره‌ی ۹۹ و ۴۵۷، برای کودکان دچار ناتوانی، خدماتی که شامل خدمات و زبان نیز می‌شد، و همچنین برای کودکان از تولد تا 3 سالگی، زیر عنوان برنامه‌ی خدمات  خانوادگی انفرادی (IFSP) ، برنامه‌هایی با نام مداخلات اولیه (EI) ، مقرراتی وضع نمود.

۳) قانون متمم EHA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی (IDEA). این متمم، اجزای اولیه‌ی قانون EHA مربوط به سال ۱۹۷۵ را به طور چشمگیری تغییر داد: a) تغییر نام این قانون به b IDEA) تدارک خدمات حمل‌ونقل . c) وسعت بخشیدن این استحقاق برای کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان دچار آسیب مغزی ناشی از ضربه (TBI) d.) افزودن ابزارهای فناوری کمکی و خدماتی برای کودکان دچار ناتوانی، آن‌گونه که توسط IEP تجویز می‌شود. e) گسترش اقدامات لازم برای کم‌کردن محدودیت‌های محیطی (LRE) ، و آن جنبه از EHA (مربوط به سال ۱۹۷۵) که امکان می‌دهد تا کودکان دارای ناتوانی، حتی‌الامکان در کلاس‌های عادی با کودکان همسن و سال و بدون ناتوانی، آموزش ببینند.

گفتاردرمانی حرفه ای

گفتاردرمانها خدمات مربوط به کودکان را تحت قانون IEP در مدارس ادامه دادند. طبق IEP و به‌موجب این متمّم، کودکان مبتلا به اوتیسم و TBI، مستحق دریافت خدمات گفتار و زبان شدند.

۴) هدف‌های سال ۲۰۰۰: قانون آموزش‌وپرورش ایالات متحده‌ی آمریکا. این قانون یکی از قوانین فراگیر ایالتی است که برای آموزش‌وپرورش در ایالات متحده‌ی آمریکا، هشت هدف را پایه‌گذاری نموده است. هدف‌های موردنظر عبارتند از: a) دوره‌ی آمادگی برای یادگیری. b) افزایش میزان فارغ‌التحصیلی از دبیرستان تا ۹۰٪ c) دستیابی به درجات ۴، ۸ و ۱۲ در آزمون، d) پیشرفت مستمر آموزگاران، e) شهرت و آوازهای ملی در ریاضیات و علوم . f) سوادآموزی بزرگسالان و شایستگی بین‌المللی.g) مدارس عاری از مواد مخدر . h) همکاری والدین و مدرسه. از مزایای این قانون، ادغام کودکان دارای نیازهای ویژه با سایر کودکان در کلاس‌های آموزش عمومی بود. تحت این قانون، گفتاردرمانها رسیدگی به کودکان را هم در کلاس‌های عادی و هم در کلاس‌های مخصوص کودکان دارای نیازهای ویژه، ادامه دادند.

۵) قانون اصلاح مدارس آمریکا:  قانون وظایف گفتادمانی متمم قانون آموزش ابتدایی و دوره‌ی متوسطه‌ی مربوط به سال ۱۹۶۵ بود. این قانون برای اصلاح جنبه‌های مختلف آموزش‌وپرورش که شامل گسترش گروه آموزشی به‌عنوان آموزگار، و حذف گروه‌بندی کودکان بر اساس توانایی بود، بودجه‌ای اختصاص داد.

تحت قانون گفتاردرمانی و وظایف آن،گفتاردرمانها رسیدگی به دانش‌آموزان را هم در کلاس‌های عادی و هم در کلاس‌های مخصوص دانش‌آموزان دارای نیازهای ویژه، ادامه دادند.

۶) قانون متمم IDEA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی. این متمم منجر به گسترش LRE گردید، و ملاحظات ابزارهای فناوری کمکی IEP برای تمام کودکان دچار ناتوانی را بسط و گسترش داد، و خدمات مربوط به تشخیص موقعیت و امکان تحرک را برای کودکان نابینا و یا کودکانی که دچار آسیب‌دیدگی بینایی هستند، و یا سایر کودکانی که دچار آسیب‌دیدگی بینایی هستند، و یا  کودکانی که به این قبیل خدمات نیاز دارند، افزودند. تحت این قانون، گفتاردرمانها طبق IEP ،رسیدگی به این قبیل کودکان را در مدارس ادامه دادند.

۷) قانون هیچ کودکی نباید عقب بماند (NCLB) (قوانین شماره‌ی ۱۰۷ و 110) ، سال 2001.

این قانون تصریح می‌کند که ایالت‌ها باید در مورد تمام دانش‌آموزانی که در مدارس عمومی ثبت‌نام کرده‌اند، حتی دانش‌آموزان دچار ناتوانی، گزارش سالانه‌ی قانع‌کننده‌ای (AYP) ارایه دهند. مدارسی که برای دو سال تحصیلی متوالی، به ارسال AYP برای درصد خاصی از دانش‌آموزان حتّی دانش‌آموزان دچار ناتوانی، موفق نشوند، به نام مدارس «نیازمند اصلاح» قلمداد می‌شوند که برای اصلاح آنها به برنامه‌های منظم و حساب شده‌ای نیازمندیم. این قانون، مدارس را ملزم می‌کند تا به کارایی چند دانش‌آموز در سطح متوسط و یا بالاتر از متوسط نگاه نکنند، بلکه به کارایی تمام دانش‌آموزان نگاه کنند. گفتاردرمانهایی که در مدارس زیر نظر قانون NCLB با دانش‌آموزان کار می‌کنند، باید متخصصان «بسیار صاحب صلاحیت» باشند.

۸) قانونی متمم IDEA : قانون آموزش به افراد دارای ناتوانی. این متمم، در قانون موجود، تغییراتی اساسی به وجود آورد. برخی از این تغییرات عبارتند از: a) افزودن مفهوم (بسیار صاحب صلاحیت) برای متخصصان مربوط به آموزش ویژه با قانون NCLB سال ۲۰۰۱ سازگار است. b) تصویب روند کاهش کاغذبازی . c) گسترش این خدمات برای جمعیت‌های متحرک (سیّار). d) سنجش تأثیر قانون تدارک آموزش ابتدایی و متوسطه‌ی مربوط به سال ۱۹۶۵ (ESEA) .e) به‌جای پیروی از تمرکز روی روش درمانی، تغییر تمرکز روی موفقیت دانش‌آموز. تحت این متمم جدید، گفتاردرمانها خدماتشان را در مدارس ادامه می‌دهند.

سایر قوانین نیز روی کار آسیب‌شناسی گفتار و زبان تأثیر می‌گذارند، و باید به‌عنوان پایه‌ی قانونی محکم‌تری برای ایجاد اعتماد در بیماران در روند درمان، برای خدماتی که گفتاردرمانها ارایه می‌دهد، مهم تلقی شوند. این قوانین که عبارتند از: بخش ۵۰۴ از قانون توان‌بخشی سال ۱۹۷۳ و قانون آمریکایی‌های مبتلا به ناتوانی (ADA)، صرف‌نظر از این که آیا IEP و یا IFSP برای بیمار در نظر گرفته شده باشد یا نه صرف‌نظر از این که بیمار در مدرسه باشد یا نه و صرف‌نظر از سن بیمار، حقوق و درمان عادلانه‌ای را جهت خدمت به بیماران، مورد حمایت قرار می‌دهند. اگرچه گفتاردرمانی ممکن است نتواند تمامی جنبه‌های قوانینی را که روی ارائه‌ی خدمات گفتار و زبان به بیماران تأثیر می‌گذارند، به طور کامل تفسیر کند، ولی مهم است که متخصصان گفتاردرمانی نه‌تنها وجود و هدف این قوانین را بدانند، بلکه مهم است که بیمار و یا مراقب بیمار را با حقوق قانونی بیمار آشنا کنند.

با آگاه ساختن بیماران نسبت به قوانین حاکم بر خدمات گفتار و زبان، این امید وجود دارد که بیماران هم این قوانین را بهتر بدانند و هم با علاقه‌ی بیشتری، نیازهای گفتار و زبان خود را به آسیب‌شناس گفتار و زبان واگذار نمایند.  ASHA  در مورد نقش‌ها و مسئولیت‌های آسیب‌شناس گفتار و زبان شاغل در مدرسه، کتابچه‌ی راهنمایی منتشر کرده است که حاوی اطلاعات زیادتری درباره‌ی بیشتر قوانینی است که در اینجا مورد تأكيد قرار گرفته‌اند. گفتاردرمان ها، به‌ویژه آنانی را که در مدارس کار می‌کنند، تشویق می‌کنیم تا به‌منظور حمایت بیشتر در ایجاد اعتماد در بیمار در روند درمان، بارها به این کتابچه‌ی راهنما مراجعه کنند.

هنگامی که گفتاردرمان در روند درمان در بیمار اعتماد ایجاد کرد، این اعتماد باید در سرتاسر درمان بیمار ادامه داشته باشد و پرورش داده شود. غالباً متخصصان کاملاً آموزش‌دیده و مرتّب و منظّم که به پیشرفت و آسایش بیمارشان علاقه‌مند باشند، و روش‌هایی جهت انتقال این اطلاعات به بیمارانشان داشته باشند، اعتماد در روند درمان را تداوم می‌بخشند.

 

نتیجه‌گیری:

گفتاردرمانی به‌عنوان یکی از شاخه‌های مهم توانبخشی، نقش حیاتی در تشخیص، پیشگیری و درمان اختلالات گفتاری، زبانی، صوتی و بلع دارد. گفتاردرمانگران با رعایت اصول اخلاقی و استانداردهای حرفه‌ای، به بهبود کیفیت زندگی افراد در تمامی سنین کمک می‌کنند. آگاهی از وظایف و مسئولیت‌های این حرفه، به بیماران و خانواده‌ها اطمینان می‌دهد که خدمات درمانی با کیفیت و مطابق با استانداردهای بین‌المللی دریافت می‌کنند

 

سوالات متداول:

1-چه تفاوتی بین گفتاردرمانی برای کودکان و بزرگسالان وجود دارد؟
در کودکان، تمرکز بر توسعهٔ مهارت‌های زبانی و گفتاری است، در حالی که در بزرگسالان، تمرکز بر بازیابی یا بهبود مهارت‌های از دست رفته به دلیل آسیب یا بیماری است.

2-آیا گفتاردرمانی در منزل مؤثر است؟
بله، درمان در محیط آشنا و راحت منزل می‌تواند اثربخشی تمرینات را افزایش دهد، به‌ویژه برای کودکانی که در محیط‌های جدید احساس ناراحتی می‌کنند.

 

برچسب‌ها:

درمان حرکات کلیشه‌ای در کودکان اوتیسم

رفتارهای خودانگیزشی مثل تکان دستها (شبیه پر و بال زدن)، چرخش به جلو و عقب و زل زدن به اجسام چرخنده، فعالیت‌های تکراری هستند که غالباً مرتبط با اوتیسم‌اند، اما در تشخیص‌های دیگر نیز به چشم می‌خورند. مرکز اوتیسم تهران زیر نظر دکتر صابر در زمینه ارائه خدمات گفتاردرمانی اوتیسم و کاردرمانی اوتیسم به صورت کاملا تخصصی فعالیت می نماید. تشخیص علت حرکات کلیشه ای در کودک اوتیسم( بال بال زدن اوتیسم) توسط دکتر اوتیسم انجام میگیرد و روند درمان کودکان اوتیسم بسته به شدت علائم و مشکلات آنان طراحی می شود.

رفتارهای خودانگیزشی

رفتارهای خودانگیزشی مثل تکان دستها (شبیه پر و بال زدن)، چرخش به جلو و عقب و زل زدن به اجسام چرخنده، فعالیت‌های تکراری هستند که غالباً مرتبط با اوتیسم‌اند، اما در تشخیص‌های دیگر نیز به چشم می‌خورند. همانطور که تمپل گرندین موکدا به آن اشاره کرده است، همه رفتارهای تکراری، انگیزشی نیستند، پس این نکته بسیار حائز اهمیت است که منبع و منشأیی که در پشت رفتارهاست را تشخیص دهیم:

  • رفتارهای انگیزشی: این رفتارها راهی جهت تسکین یافتن کودک توسط خودش است و مسبب ایجاد تعادل دوباره احساس در کودک می‌شود. متأسفانه، اگر به کودک در تمام طول روز اجازه انجام فعالیت‌های انگیزشی داده شود، دیگر یادگیری اتفاق نخواهد افتاد چرا که ورودی‌های مغز کودک برای گرفتن ارتباط و اطلاعات خارج بسته می‌شود.
  • حرکات غیر اداری: این حرکات می‌توانند مشابه حرکات انگیزشی باشند اما ممکن است به دلیل سندروم تورت یا ترادیو و یا به دلیل داروهای آنتی‌سایکوتیک مثل ریسپریدون، سروکوئل یا ابیلفای ایجاد شده باشند. آسیب عصبی (گاهی دائمی) از این داروها سبب رفتارهای تکراری می‌شود.
  • بحران ناشی از اضافه بار حسی: هنگامی که این اتفاق می‌افتد، کودک رفتارهای ناگهانی و تکراری مثل ضربه‌زدن یا دست‌زدن را نشان می‌دهد. بهترین رویکرد آن است که کودک را در مکان ساکت نگه داریم و اجازه دهیم آرامش خود را به دست آورد.

منشا رفتارهای تکراری

رفتارهای تکراری ناشی از تاردیو دیسکاینزیا هر گونه تلاطم در تکامل بحران حسی است که بیشتر به صورت غیرارادی است. در حقیقت، انگیرش‌ها ارادی‌اند، هرچند همین انگیزش‌ها ممکن است آگاهانه نباشند. جدای از غیرارادی بودن به عنوان یک ویژگی‌ بارز، انگیزش‌ها چندین عملکرد بسیار مفید دیگر با خود دارند، به فرد کمک می‌کنند تا:

  • از ورودی‌های حسی قریب به اتفاق جلوگیری می‌کنند (مثل زمزمه کردن برای جلوگیری از عدم ایجاد صدای بلند در اتاق) یا حس‌های دردناک (مثل کوبیدن سر به دلیل دندان درد) و همه این‌ها با فعالیت‌های تکراری تقلیل می‌یابند.
  • ارتباط مورد نیاز با دیگران در هنگام غمگین بودن، گرسنه بودن، خسته بودن یا بی‌حال بودم.
  • مدیریت احساسات منفی و مثبت، دست‌زدن در هنگام هیجان و پرتاب اشیاء در هنگام ناراحتی با عصبانیت.
  • تنظیم عملکرد سیستم عصبی ضعیف با بالا بردن آن (مثل بریدن یا گاز گرفتن خود) یا آرام کردن آن (مثل تکان دادن یا صدا کردن).
  • ایجاد کنترل حس تسلط بر احساس هنگامی که برای مدیریت محیط استفاده می‌شود. (مثل پوشاندن اسباب‌بازی‌ها).
  • مدیریت احساس لذت یا بی‌حسی تا زمانی که رفتارهای انگیزشی این استدلال را به وجود آوردند تا بنا اندورفین تولید کنند و بدن خود به خود مسکن گردد.حرکات کلیشه‌ای کودکان اوتیسم

مثال هایی از رفتارهای تکراری

حقیقت این است، ما به مقدار کمی انگیزش برای انواع چنین دلایلی داریم. شما ممکن است هنگامی که شی تیزی در دست شما فرو می‌رود دست خود را نیشگون بگیرید، چک کردن ایمیل بیش از اندازه و ضربه زدن با انگشتان به میز در مقابل دیگران، که به صورت غیر کلامی نشان می‌دهد شما حوصله‌تان سر رفته است. برای پریدن خواب ظهر به پیاده‌روی اطراف بروید، هنگامی که در افکارتان غرق شده‌اید اشیاء رو میزتان را مرتب کنید یا تلاش کنید که اداره کاریتان را بالا ببرید. مانند بسیاری از نشانه‌ها، کلید این است که چگونه محدودیت‌های رفتاری یا آسیب‌هایش هر روز عمل می‌کند. کودکی که هر روز برای ساعت‌ها درگیر رفتار خود-تحریکی است، زمان مورد نیاز برای آموختن، بازی کردم و اجتماعی شدن را از دست می‌دهد. فردی که درگیر رفتار مدیریت اندورفین است می‌خواهد تکرار کند تا احساس خوبی کند، بنابراین رفتارها اعتیاد آور می‌شوند. اگر بخواهیم با دور کردن اشیاء از کودک یا جلوگیری از انگیزش او، او را متوقف کنیم، معمولاً بی‌تأثیر است چرا که رفتار چندین دلیل دارد. ماشین را از کودک در حالی که کودک به چرخیدن چرخ‌های ماشین علاقه دارد بگیرد، او مداد شمعی‌هایش را روی میز می‌چرخاند. کودک را به خاطر زمزمه کردن تنبیه کنید و او روی یک سطح دیگر ضربه خواهد زد. حالت‌های آرامش‌دهنده را از کودک دور کنید و کودک شاید دیگر نتواند در حالت منظم بماند و کنار بکشد و بیشتر در خود فرو برود یا از در فعالیت‌هایش کاری کند که دیگران را بیشتر ناراحت کند و با آنها غریبگی کند. رویکردهای مؤثر بیشتری وجود دارد که رفتارهای کودک را تجزیه و تحلیل کنیم و بدانیم چه چیزهایی را باید حذف کنیم حواسش را پرت کنیم تا رفتار را کاهش دهیم یا آن را عملکردی نماییم.

سنجش های تشخیص رفتارهای کلیشه ای

تجزیه و تحلیل شما شاید این سنجش‌ها را انجام دهد:

  • آیا علت پزشکی دارد؟ از برخی چیزها باید آگاه باشیم، بخصوص هنگامی که تحریم به صورت ناگهانی رخ می‌دهد؛ برای مثال کودکی که ناگهان روی گوش‌های خود می‌کشد یا به سرش ضربه می‌زند ممکن است عفونت گوش یا سر درد داشته باشد. فشار دادن دندان‌ها بر روی هم به صورت ناگهانی ممکن است به دلیل درد دندان، درد آرواره‌ها یا درد معده یا سر درد باشد.
  • در کدام موقعیت‌ها و تحت کدام شرایط کودک تحریک می‌شود. در کجا تغییرات غیرقابل انتظار بیشتر می‌شود؟ کجا تغییر شدید سطح فعالیت دیده می‌شود؟ آیا او از تحریک بیش از حد خود از طریق نیازهای حسی، اجتماعی یا تحصیلی در محیط جلوگیری می‌کند آیا این اتفاق با فرد ویژه‌ی دیگری نیز رخ می‌دهد؟ در موقعیت‌های ویژه‌ی دیگر چطور؟
  • چه شخصی او را از این مشکل خلاص می‌کند. آیا این می‌تواند به او کمک کند تا انرژی سرکوب شده خود را آزاد کند؟ آیا می‌تواند کمکش کند تا آرام شود؟ آیا او به دیگران می‌گوید که عقب بایستید؟ آیا نیاز به وقفه کوتاه دارد؟ آیا توجه‌اش را متمرکز می‌کند؟
  • سیستم حسی بر چه چیزهایی تأثیرگذار است؟
  • لامسه، مثل نوازش، ضربه‌زدن، حرکات کششی، لمس‌کردن، دست بردن در موها، به دهان بردن اشیاء یا اجزای بدن، یا کوبیدن سر؟
  • شنیداری، مانند زمزمه‌کردن، صداهای عجیب و غریب، مشکلات کلامی، تکرار صدا، آوازخواندن، ضربه‌زدن به گوش، گوش‌دادن به برخی از آهنگ‌ها به صورت مکرر، خنده‌های نامناسب و بیش از اندازه‌؟
  • بینایی، مثل تکان دادن انگشتان در جلوی صورت، حرکات تکان دادن و خم و راست کردن سر، خیره شدن به نور و اشیا نورانی، بازکردن یا بستن درب‌ها یا کشوها، یا اشیاء چرخشی؟
  • تعادلی و حس عمقی، مانند تکان دادن، چرخیدن، معلق شدن، پریدن، دویدن، قدم زدن، رقصیدن؟
  • بویایی و چشایی، مثل استشمام، لیسیدن یا گاز زدن اشیاء بدون خوردن آنها، بو کشیدن مردم و اسباب‌بازی‌ها، به دنبال بوهای قوی و زننده رفتن.

تحریک در همین حال و از این پس چیز بزرگی نیست، اما در کودکی که زمان زیادی را صرف تحریک خود می‌کند، نیاز دارد در فعالیت‌هایی که به وی در رشد اجتماعی، احساسی و رشد عصبی کمک می‌کند، درگیر شود.

راه های درمان رفتار کلیشه ای در کودکان اوتیسم

اگر متوجه شدید که کودک به چه علت تحریک می‌شود، شما می‌توانید برنامه‌ایی بریزید که با رعایت آن بفهمید که چه کارهایی می‌توانید انجام دهید. بعضی از این تکنیک‌ها اینها هستند:

  • تلاش برای تغییر مسیر رفتار با دادن برخی چیزهای جذاب به او. اگر او می‌پرد، او را بر روی یک تخته پرش کوچک کوچک ببرید و تعداد پرش‌ها او را محاسبه کنید، یا بر روی یک توپ درمانی بنشانید و تکان‌های او را محاسبه کنید، اغلب اوقات او را نگه دارید. اگر از اشیاء لیسیدنی خوشش می‌آید به او یخمک یا لیسک بدهید. کار درمانگر به طور ویژه رفتارهای تحریکی را ارزیابی می‌کند و فعالیت‌ها را بسته به نیازهای حسی بسته به زمان و بستر، برای آن‌ها در نظر می‌گیرد.
  • برقراری ارتباط. اگر کودک اوتیسم پشت هر ماشین را به عقب و جلو برمی‌گرداند، او را به بازی با ماشین دیگر مشغول کنید و به او چهارچوب چگونه بازی کردن با آن مثل بازی‌های انتزاعی، تصادف کردن با آن مسابقه‌دادن، ساختن جاده و مانند این‌ها را آموزش دهید. برای کودکی که به شدت جذب زمزمه می‌شود، فرد دیگری را با زمزمه در کنارش بیاورید به جای آن که به او اصرار کنید که زمزمه کردن را تمام کند در این صورت ممکن است کودک از این کار شما هیجان زده شود. به او زمزمه کردن را آموزش دهید و یاد دهید که چگونه پیانو یا سنتور بنوازد. رویکرد Stanley Greenspan Floortime ، بر این فرض است که افراد بزرگسال می‌توانند به کودکان کمک کنند که دایره ارتباطشان با افزایش سطح رشدی و تأکید بر تحمل آنها بهبود بخشند این رویکرد بر پایه متون علمی است.
  • جدول محدوده زمانی، موقعیت ویژه محرک‌ها، قسمتی از روتی‌های روزانه کودک است. برای مثال، او باید 10 دقیقه بعد از مدرسه روی میز حسی خود بنشیند و شن و ماسه‌ها را با انگشتانش در حالی که صندلی تکان می‌خورد، جابه‌جا کند. از زمان سنج که در فصل 6 در مورد آن بحث شده استفاده کنید.
  • عوامل تنش‌زا بیرونی و درونی را کاهش دهید، البته اگر مطمئن هستید که در تحریک‌ها دخالت دارند. آیا اتاق خیلی روشن است؟ آیا خیلی پر سر و صدا است؟ آیا کودک گزسته است؟ آیا نیاز به چرت زدن یا استراحت و آرامش دارد؟

رفتارهای تکراری یا رفتارهای کلیشه‌ ای از جمله علائم کلیدی اختلال اوتیسم محسوب می‌ شوند. اختلالات حرکتی مانند کلیشه‌ ها نشان ‌دهنده شدت و نرخ پیشرفت اختلال رشد و شدت علائم اوتیسم هستند. مشارکت اجتماعی کودکان اوتیسمی با همسالان شان، مهارت‌ های رفتاری آن ها را افزایش می ‌دهد و نتیجه اختلال را بهبود می ‌بخشد. بنابراین، برنامه مداخله ‌ای بر توانایی ‌های شناختی باید متمرکز و در سنین پایین شروع شود تا تأثیر آن تا نوجوانی و بزرگسالی ادامه یابد. اختلال حرکت کلیشه ‌ای شامل حرکات تکراری و بی ‌هدف، مانند بال ‌بال زدن دست است. هیچ علت زمینه ‌ای شناخته شده‌ ای ندارد و حرکات در فعالیت‌ های روزانه کودک شما اختلال ایجاد می ‌کنند. این حرکات ممکن است باعث خود آزاری نیز شوند. اگر کودک شما برای کاهش حرکات خود کمک می‌ خواهد یا رفتارها باعث خود آزاری می ‌شوند، آموزش تغییر عادت می ‌تواند مؤثر باشد. این می ‌تواند به کاهش شدت و فراوانی حرکات کمک کند. مطالعات نشان می ‌دهند که داروها ممکن است به مدیریت کلیشه‌ های حرکتی پیچیده در کودکان مبتلا به اوتیسم و سایر تشخیص‌ های نورودولاپمنتال کمک کنند. اما مطالعاتی وجود ندارد که نشان دهد همین داروها می ‌توانند به اختلال حرکت کلیشه ‌ای کمک کنند. درمان حرکات کلیشه‌ ای در کودکان اوتیسمی عمدتا با رفتار درمانی است، یا با ورزش بدنی و تکنیک ‌هایی مانند آموزش تغییر عادت و تقویت افتراقی رفتارهای دیگر که مؤثر هستند. در حالی که برخی داروها مانند ریسپریدون و آریپیپرازول اثربخشی نشان داده ‌اند، روش‌ های رفتاری اغلب ترجیح داده می ‌شوند. برای کاهش قابل توجه در فراوانی یا شدت، به ویژه هنگامی که خود آزاری نگران ‌کننده است، ترکیبی از رویکرد های رفتاری متناسب با حرکات و نیازهای خاص کودک اغلب مؤثرترین تکنیک است. این یک مرور کلی از رفتار کلیشه ‌ای در اختلال طیف اوتیسم است. این الگوی رفتاری تکراری غیر کاربردی و ثابت با شدت اوتیسم مرتبط است اما مختص اوتیسم نیست. طیف وسیعی از رفتارها به عنوان کلیشه‌ ها ذکر شده‌ اند. این رفتارها معمولا در اوایل کودکی شروع می ‌شود و شدت آن با نتایج و شدت اوتیسم در نوجوانی و بزرگسالی مرتبط است. گزارش ‌هایی در مورد اثر بخشی دارو های ضد روان ‌پریشی برای مدیریت این حرکات وجود دارد اما اثبات نشده. در نتیجه، کلیشه ‌ها یک ویژگی کمتر شناخته شده از اختلال طیف اوتیسم هستند. امیدواریم با درک آناتومی و فیزیولوژی کلیشه‌ های حرکتی، بتوانیم آن ها را کمتر بدنام کنیم و راه‌ هایی برای درمان آن ها برای کمک به افراد دارای اوتیسم و بدون اوتیسم توسعه دهیم.

بال بال زدن کودک اوتیسم

منابع:

pmc.ncbi.nlm.nih.gov

my.clevelandclinic.org

sciencedirect.com

سوالات متداول:

1-چرا کودک من برخی از حرکات را تکرار می‌کند؟
این حرکات اغلب راهی برای تنظیم حسی، کاهش اضطراب یا ابراز خستگی هستند. برخی کودکان نیز از این طریق با محیط اطراف تعامل برقرار می‌کنند.

2-آیا می‌توان این حرکات را کاملاً متوقف کرد؟
هدف معمولاً حذف کامل نیست، بلکه کاهش تا حدی است که زندگی روزمره را مختل نکند. برخی حرکات ممکن است به عنوان مکانیسم آرام‌بخش باقی بمانند.

 

برچسب‌ها:,

عوارض فلج مغزی

فلج مغزی اختلالی است که بر اثر آسیب به بافت مغز ایجاد می شود و بر حرکت و وضعیت بدنی فرد تاثیر می‌گذارد. کودکان فلج مغزی ممکن است علاوه بر اختلالات حرکتی که مشکل اصلی آنها است، مشکلات دیگری نیز داشته باشند. برای مثال می توانند مشکلاتی در زمینه گفتار، مهارت های ذهنی ، مشکلات بینایی، مشکلات اسکلتی و اختلالات تغذیه را نشان دهند. مرکز کاردرمانی فلج مغزی دکتر صابر در زمینه تشخیص فلج مغزی و درمان عوارض فلج مغزی در کودکان و گفتاردرمانی فلج مغزی به صورت حرفه ای فعالیت می نماید. بخش های تخصصی مرکز شامل کاردرمانی جسمی و ذهنی، گفتاردرمانی، کاردرمانی حسی، ماساژ درمانی آب درمانی در کنار مشاوران تغذیه و روانشناسانی که با مرکز همکاری می کنند به پیشرفت حرکتی و ذهنی کودکان فلج مغزی کمک بسزایی می کند.

عوارض فلج مغزی در کودکان

فلج مغزی (CP) که اغلب در نوزادان و کودکان نوپا تشخیص داده می ‌شود، وضعیتی است که ناشی از آسیب مغزی است که قبل، حین یا بلافاصله پس از تولد رخ می ‌دهد. فلج مغزی بر تون عضلانی و کنترل عضلات کودک تأثیر می ‌گذارد که می‌ تواند منجر به حرکات غیر ارادی یا راه رفتن غیر طبیعی شود. فلج مغزی گروهی از اختلالات دائمی است که بر رشد حرکت تأثیر می‌ گذارد و باعث محدودیت فعالیت می‌ شود. اختلالات غیر پیشرونده ‌ای که در مغز در حال رشد جنین یا نوزاد ظاهر می ‌شوند، می‌ توانند منجر به فلج مغزی شوند؛ این شایع ‌ترین علت ناتوانی در دوران کودکی است. درجه و نوع اختلال حرکتی و توانایی ‌های عملکردی بسته به علت متفاوت است. فلج مغزی ممکن است چندین بیماری همراه داشته باشد، از جمله صرع، مشکلات اسکلتی – عضلانی، ناتوانی ذهنی، مشکلات تغذیه، ناهنجاری ‌های بینایی، ناهنجاری ‌های شنوایی و مشکلات ارتباطی. انواع عوارض می‌ توانند همراه با فلج مغزی باشند، از جمله:

-درد

-ناتوانی ذهنی

-صرع

-اختلالات ارتوپدی (نیمه‌ دررفتگی یا در رفتگی لگن، بد شکلی ‌های پا و اسکولیوز)

-اختلال گفتار

-اختلال شنوایی

-تشنج و صرع

-ناتوانی ذهنی

-مشکلات برقراری ارتباط

-مشکلات تغذیه

-اختلالات رفتاری

-نابینایی

-استرابیسم (انحراف چشم)

-اختلالات عصبی – رفتاری

-نارسایی رشد

-بیماری ریوی

-شرایط اورولوژیک (بی ‌اختیاری، مثانه نوروژنیک)

-اختلالات خواب

-ناهنجاری‌ های دندانی

-ضعف عضلانی، اسپاسم عضلانی

-مشکل در هماهنگی

-سوءتغذیه

-آرتروز

-پوکی استخوان

-زخم‌ های پوستی

-مشکلات روده‌ ای

-بیماری قلبی و ریوی

اغلب اوقات نمی ‌توان از فلج مغزی پیشگیری کرد، اما می ‌توانید خطرات را کاهش دهید. اگر باردار هستید یا قصد بارداری دارید، این اقدامات را برای به حداقل رساندن عوارض بارداری انجام دهید:

-مطمئن شوید که واکسینه شده‌ اید. واکسیناسیون در برابر بیماری ‌هایی مانند سرخجه، ممکن است از عفونتی که کنجر به فلج مغزی می شود، جلوگیری کند. بهتر است قبل از بارداری مطمئن شوید که به طور کامل واکسینه شده ‌اید.

-مراقب خود باشید. هرچه قبل از بارداری سالم ‌تر باشید، احتمال ابتلا به عفونتی که منجر به فلج مغزی می‌ شود، کمتر خواهد بود.

مراقبت ‌های دوران بارداری را زود و به طور مداوم دریافت کنید. در طول بارداری به طور منظم به پزشک خود مراجعه کنید. مراقبت‌ های مناسب دوران بارداری می ‌تواند خطرات سلامتی را برای شما و نوزاد متولد نشده ‌تان کاهش دهد. مراجعه منظم به پزشک می ‌تواند به جلوگیری از زایمان زود رس، وزن کم هنگام تولد و عفونت‌ ها کمک کند.

مشکلاتی که در کودک مبتلا به فلج مغزی وجود دارد؟

1.مشکلات شنوایی. بهتر است همه این کودکان به‌منظور بررسی مشکلات شنیداری دراسرع‌وقت به‌وسیله متخصصین این امر یعنی همکاران شنوایی‌شناس مورد ارزیابی قرار بگیرند تا در صورت وجود هرگونه مشکل، تربیت شنیداری و دیگر اقدامات درمانی لازم روی آنها انجام گیرد.

2.مشکلات بینایی. لوچی یا انحراف چشم که باعث دوبینی نیز می‌شود، به طور شایع در این کودکان مشاهده می‌گردد. مشکلات بینایی دیگری نیز ممکن است میان این کودکان شیوع داشته باشد؛ بنابراین بهتر است اکثر این کودکان در اولین سال‌های زندگی به‌وسیله متخصصین بینایی‌سنجی مورد ارزیابی قرار بگیرند تا در صورت وجود مشکلات بینایی اقدامات درمانی لازم صورت پذیرد.

3.تشنج. تشنج انواع مختلفی داشته و تقریباً در یک‌سوم این کودکان دیده می‌شود. بعضی از کودکان فلج مغزی ممکن است خیلی به‌ندرت دچار حملات تشنجی شوند. درحالی‌که در بعضی دیگر، میزان و شدت تشنج بیشتر بوده و کودک باید به‌صورت دوره‌ای به‌وسیله فوق‌تخصص مغز و اعصاب کودکان ویزیت شود.

4.ناتوانایی ذهنی و اختلال یادگیری. در ابتدا تأکید بر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که طیف وسیعی از اختلالات ذهنی در کودکان فلج مغزی مشاهده می‌گردد. متأسفانه، غالباً ارزیابی اختلالات ذهنی و شناختی در سال‌های اولیه عمر کودک مشکل است. در این زمینه، نکته علمی ثابت و قابل‌پیش‌بینی وجود ندارد. به‌عنوان‌مثال، کودکی که از اختلالات جسمی شدید رنج می‌برد، ممکن است از هوش طبیعی برخوردار باشد. گاهی اوقات از اصطلاح «تأخیر رشدی» برای توصیف تأخیر زیادتر کودک فلج مغزی در سال‌های ابتدایی زندگی او استفاده می‌شود. این اصطلاح، زمانی بکار می کودک در مقایسه با دیگر کودکان همسال خود در یک یا چند حوزه رشدی دچار تأخیر باشد. البته در فصل ۹ راجع به تأخیر رشدی، انواع و مشخصات آن به طور مفصل توضیح داده شده است.

5.مشکلات ادراکی. این مشکلات ممکن است تا سنین مدرسه نمایان نشوند. کودکان دارای این مشکل، معمولاً در تشخیص اندازه و شکل اشیای اطراف خود دچار اشتباه می‌شوند.

علائم کودکان فلج مغزی

6.ریفلاکس معدی – مروی. به برگشت غذا از معده به داخل مری و به دهان کودک «ریفلاکس» گفته بود. این عارضه به طور شایع در کودکان فلج مغزی اتفاق می‌افتد. از علائم این وضعیت می‌توان به وجود تهوع و ناراحتی پس از صرف غذا اشاره کرد. یکی از عوارض ریفلاکس، التهاب قسمت پایینی مری (بخش متصل به معده آن) است که اصطلاحاً آن را «از وفاژیت» (التهاب مری) می‌نامند. کودکانی که از این مشکل رنج می‌برند، خیلی بی‌قرار و تحریک‌پذیر هستند.

7.مشکلات ارتوپدی. با رشد کودکان فلج مغزی، عضلات اسپاستیک یا سفت آنها، کوتاه گردیده و بدشکلی یا دفرمیتی مفاصل در آنها به وجود می‌آید. احتمال ایجاد بدشکلی در مفاصل مچ پا، زانو، لگن، آرنج و مچ دست بسیار بیشتر از سایر مفاصل بدن هست. علاوه بر ایجاد بدشکلی در مفاصل، خطر دیگری که این کودکان را تهدید می‌کند، دررفتگی یا نیمه دررفتگی مفاصل لگن است. در این دسته از کودکان بهتر است به‌منظور پیشگیری از مشکلات مفصل لگن، با انجام رادیوگرافی ساده پایش و مراقبت منظم از آنها به عمل آید.

آیا عکس‌برداری یا رادیوگرافی مفاصل لگن در فواصل زمانی منظم ضروری است؟ ازآنجاکه معاینات بالینی مفاصل لگن که توسط متخصص ارتوپدی اطفال انجام می‌شود، برای بررسی مشکلات احتمالی این مفاصل کافی نیستند، همه کودکان فلج مغزی که اندام‌های تحتانی‌شان مبتلا هستند (مانند موارد دایپلژی و کوادریپلژی)، باید مفاصل لگنشان در فواصل منظم زمانی که پزشک تعیین می‌کند، با رادیوگرافی ساده مورد ارزیابی قرار بگیرد.یکی دیگر از مشکلات ارتوپدی این کودکان، اسکولیوز (انحراف ستون فقرات به یک سمت) بوده که آن در مقایسه با دیگر مشکلات ارتوپدی مطرح شده کمتر است. به‌هرحال باتوجه‌به نکاتی که گفته شد، علاوه  بر مراجعه مستمر به بخش کاردرمانی، مراجعه دوره‌ای این کودکان به پزشک متخصص ارتوپدی به‌منظور معاینه پیشگیری و درمان عوارض اسکلتی – عضلانی ضروری بوده و اکیداً توصیه می‌شود.

8.یبوست. این مشکل در کودکان فلج مغزی شایع است و همیشه نمی‌توان علت واضحی برای آن دریافت. گاهی اوقات فقدان تحرک معمول کودک و عدم مصرف رژیم غذایی حاوی فیبر را می‌توان از علل یبوست دانست.

9.مشکلات تغذیه‌ای، بعضی از کودکان مبتلا به فلج مغزی شدید ممکن است مشکلاتی در جویدن غذا و هماهنگی عمل بلع داشته باشند. این وضعیت موجب می‌گردد که او در غذا خوردن مشکل داشته  و یا زمان زیادی را صرف بلعیدن آن کند. در نتیجه، این شرایط باعث جذب ناکافی مواد غذایی می‌گردد. از طرفی، بعضی دیگر از این کودکان به دلیل کاهش فعالیت فیزیکی دچار افزایش وزن می‌شود. در این مواقع، مراجعه به آسیب‌شناس گفتار و زبان (گفتار درمانگر) ضروری است.

10.مشکل کنترل بزاق. اغلب کودکان در سال‌های ابتدایی زندگی در کنترل آب‌دهانشان مشکل دارند و به‌اصطلاح «آب‌دهان‌شان راه می‌افتد». این حالت در کودکان فلج مغزی ممکن است تا سال‌ها باقی بماند. در این مورد نیز مداخلات گفتاردرمانی لازم و ضروری به نظر می‌رسد.

11.عفونت‌های عودکننده قفسه سینه. این مورد فقط در تعداد کمی از کودکان فلج مغزی وجود داشته و به‌احتمال زیاد در کودکانی رخ می‌دهد که مشکلاتی در عمل جویدن و بلع غذا دارند. در این کودکان، مقداری از غذا یا مایعات مصرفی، به طور نابجا به ریه‌ها وارد شده (آسپیره شده) و موجب سرفه با صدای خس‌خس در آنها می‌گردد. این حالت، علایمی شبیه به بیماری آسم یا تنگی نفس در کودک ایجاد می‌کند. درصورتی‌که علائم مذکور شدید یا ماندگار باشند، پنومونی یا ذات‌الریه (التهاب ریه‌ها) به شکل تکرارشونده در کودک ایجاد می‌شود. البته لازم به تأکید است که کودکان فلج مغزی مانند سایر کودکان (سالم) به‌ندرت به عفونت قفسه سینه، پنومونی یا آسم مبتلا می‌شوند.

12.بیماری استخوان. تحرک بعضی از کودکان فلج مغزی در مقایسه با بقیه کودکان کم است. درنتیجه، درجاتی از استئوپروز یا پوکی‌استخوان در آنها مشاهده می‌شود. در این کودکان، به دنبال ضربات کوچک و یا گاها در طی فعالیت‌های روزمره زندگی، مثل عمل تعویض پوشک یا رد کردن دست در آستین لباس، شکستگی اتفاق می‌افتد. آگاهی از این وضعیت، احتیاط بیشتر والدین و درمانگران را می‌طلبد.

13.عدم نزول بیضه‌ها. آمار بالایی از عدم نزول بیضه‌ها در پسران مبتلا به فلج مغزی مشاهده می‌شود. لازم به توضیح است که بیضه‌ها پیش از تولد در داخل شکم جنین پسر رشد و تکامل می‌یابند و در هفته‌های پایانی پیش از تولد از شکم به داخل کیسه‌های بیضه پایین می‌آیند. عوامل مختلفی از جمله آسیب‌های مغزی از نزول بیضه‌ها ممانعت می‌کند.

 

منابع:

my.clevelandclinic.org

hopkinsmedicine.org

ncbi.nlm.nih.gov

mayoclinic.org

سوالات متداول:

1. آیا کودکان فلج مغزی به جراحی نیاز دارند؟

درصورت بروز بدفورمی های اسکلتی یا در مواردی که انحراف چشم شدید است این کودکان مورد جراحی قرار می گیرند.

2. چه مشکلاتی در کودکان فلج مغزی وجود دارد؟

اختلالاتی مانند مشکلات گوارش، مشکلات ارتوپدی، اختلالات ذهنی، تشنج، مشکلات یادگیری می تواند همراه با مشکلات حرکتی این کودکان باشد.

برچسب‌ها:,

لکنت زبان ناگهانی کودکان دو سه چهار پنج ساله

لکنت زبان از اختلالات گفتار در سنین پیش از دبستان می باشد که می تواند به صورت لکنت زبان ناگهانی کودکان یا تدریجی نمایان شود. گفتاردرمانی لکنت در زمینه تعیین شدت اختلال و درمان لکنت زبان در کودکان فعالیت می نماید.   دکتر لکنت با بررسی گفتار کودکان سه تا پنج ساله مبتلا به لکنت زبان و تشخیص مشکلات مرتبط با لکنت به طراحی بهترین روش درمانی برای آنان می پردازد. با توجه به این نکته که لکنت زبان کودکان یک اختلال چند وجهی می باشد توجه به تمام جنبه های درمانی نظیر روانشناسی و کنترل اضطراب، گفتاردرمانی لکنت زبان و درمان های حسی حرکتی در بهبود لکنت زبان ناگهانی در کودکان مهم و موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی لکنت زبان دکتر صابر با دارا بودن امکانات پیشرفته و روز دنیا در کنار تیم متخصصان توانمند خود بهترین نتیجه درمانی را در درمان لکنت زبان کودکان بدست می آورند.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

علل لکنت در کودکان 2ساله و 3ساله

  • به نظر می­رسد لکنت در بسیاری از افراد اساس ژنتیکی دارد. اگرچه مطالعات دوقلوها و به فرزندخواندگی تایید کردند که ژن­ها باید با عوامل محیطی تعامل داشته باشند تا لکنت ظاهر شود.
  • تحقیقات جدید مشخص کرد در برخی افراد برخی ژن­ها مربوط به لکنت هستند.
  • ممکن است سبب­شناسی لکنت برای برخی لکنتی­ها عوامل مادرزادی باشد. این موارد ممکن است شامل ضربه فیزیکی در هنگام تولد یا رحم، فلج مغزی، عقب­ماندگی و موقعیت­های پر استرس احساسی باشد.
  • پسران تا حدودی بیش از دختران شروع به لکنت کردن می­کنند، اما احتمال بهبودی دختران بیشتر است، بنابراین در سن مدرسه و پس از آن، پسرانی که لکنت می­کنند بسیار بیش­تر از دختران هستند.
  • لکنت ابتدای دوران کودکی ممکن است موقت باشد که در آن کودک به طور طبیعی بدون درمان یا با حداقل درمان، طی 18 ماه بهبود می­یابد و یا ممکن است با ثبات باشد که اگر در آن کودک درمان نشود، سه سال یا بیش­تر لکنت خواهد کرد.
  • به نظر می­رسد لکنت موقت و با ثبات نتیجه یک عامل ژنتیک شایع باشد (یک ژن تنها یا چندین ژن) اما احتمالا حالت با ثبات لکنت عوامل ژنتیکی اضافه­ای دارد که از بهبودی جلوگیری می­کند.
  • به نظر می­رسد بهبودی طبیعی از لکنت با عوامل زیر مرتبط باشد: (a) نمرات خوب در آزمون­های واج­شناختی، زبان و مهارت­های غیر کلامی؛ (b) نداشتن سابقه خانوادگی لکنت یا اعضای خانواده که بهبودی طبیعی از لکنت را داشته باشند، (c) سن کم شروع لکنت و (d) دختر بودن.
  • مطالعات تصویربرداری مغز بزرگسالانی که لکنت می­کنند ناهنجاری­های مختلفی در حین صحبت کردن و به خصوص در حین لکنت را نشان داده است. یک ناهنجاری فعالیت بیش از حد نواحی سمت راست مغز که با ساختارهای گفتار و زبان نیم کره چپ همولوگ هستند و معمولا توسط غیر لکنتی­ها استفاده می­شود. یک ناهنجاری دیگر عدم فعالیت در قشر شنیداری چپ است.
  • تفاوت­های نوروآناتومیک مشاهده شده با تصویربرداری مغز شامل (a) ناهنجاری­ها در پلانوم تمپورال (مربوط به پردازش شنیداری) و در جایروس (نواحی بالا آمده روی سطح مغز) در نواحی گفتار و زبان و (b) مسیرهای کم تراکم فیبر متصل­کننده نواحی درک، تصمیم­گیری و اجرای گفتاری می­باشد.
  • به دست آوردن روانی کوتاه و بلندمدت در لکنتی­ها همراه با کاهش در فعالیت­های نیم کره راست و افزایش در فعالیت مناطق گفتار، زبان و شنیداری نیم کره چپ می­باشد.
  • در تکالیف پردازش حسی، لکنتی­ها پردازش با دقت کم­تر و کندتر دارند. به خصوص برای محرک شنیداری و عدم غالب بودن نیم کره چپ برای پردازش.
  • بزرگ­ترین نقص­های عملکرد هنگامی که محرک پیچیده زبانی استفاده می­شود، رخ می­دهد.
  • پوشاندن گوش و دیگر تغییرات در بازخورد شنیداری روانی موقت ایجاد می­کند که این موضوع پیشنهاد می­دهد که نابهنجاری­ها، نقص­ها یا تاخیرها در بازخورد شنیداری ممکن است به لکنت مربوط باشد.
  • در تکالیف کنترل حسی- حرکتی، لکنتی­ها زمان­های واکنش کندتری را نشان می­دهند به خصوص هنگامی که محرک از لحاظ زبانی پیچیده است. لکنتی­ها هنگامی که تکالیف حرکتی متوالی و تکالیف شنیداری- حرکتی را انجام می­دهند، کندتر و کم دقت­تر هستند و غالب بودن نیم کره چپشان کمتر است.
  • هنگامی که بار زبانی بیش­تر است سیستم حرکتی گفتار لکنتی­ها تغییرپذیرتر است؛ بار زبانی بیش­تر هم چنین با لکنت بیش­تر در ارتباط است.
  • به نظر نمی­رسد لکنتی­ها از غیر لکنتی­ها عصبی­تر باشند اما شواهدی وجود دارد که هنگام بالا بودن سطح تحریک خودکار آن­ها، احتمال رخ دادن لکنت بیش­تر است.
  • به نظر می­رسد که لکنتی­های کودک و بزرگسال به عنوان یک گروه، طبع حساس­تری دارند. ممکن است این حساسیت با فشار فیزیکی بیش­تر در عضلات گفتاری برای برخی افراد همراه باشد.

اضطراب و تحریک خودکار (اتونومیک) و لکنت ناگهانی

شنوندگان معمولی ممکن است فکر کنند که مردم به دلیل این که عصبی هستند لکنت ناگهانی می‌کنند. دانشمندان، بر اساس همین تصور، از لغاتی همچون «اضطراب»، «تحریک خودکار»، و «احساس منفی» برای مشخص‌کردن حالت‌های احساسی که ممکن است باعث لکنت شوند یا آن را همراه کنند، استفاده می‌کردند. واژه کلی «اضطراب» به طور کل حالتی از نگرانی هوشیارانه درباره رویدادی در آینده را توصیف می‌کند. هنگامی که واژه «تحریک خودکار» به روشی مشابه استفاده می‌شود، نشان‌دهنده فعال‌شدن سیستم عصبی سمپاتیک می‌باشد که بدن را برای فعالیتی همچون مبارزه با پاسخ مبارزه‌ای آماده می‌کند. تحقیق درباره اضطراب و لکنت بیش از ۵۰ سال است که ادامه دارد. اخیراً، بلاداستین و راتنر بیش از ۱۲ مطالعه که لکنتی‌ها و غیر لکنتی‌ها را با اندازه‌گیری‌های مختلف از اضطراب مقایسه می‌کرد، بازبینی کردند و دریافتند که بیش از نیمی از مطالعات تفاوتی را مشخص نمی‌کنند. هرچند، تعداد زیادی از آن‌ها فهمیده‌اند که لکنتی‌ها در برخی اندازه‌گیری‌ها عصبی تر هستند. ممکن است زیرمجموعه‌ای از لکنتی‌ها باشند که عصبی تر هستند و مطالعاتی که اتفاقاً افراد بیش‌تری از این زیرمجموعه را در مطالعه‌شان داشته‌اند گروه لکنتی را عصبی تر می‌یابند. شکی نیست که برخی از مطالعات اضطراب اجتماعی ممکن است این واقعیت را منعکس کند که سال‌های لکنت ممکن است باعث شود فردی که لکنت می‌کند در موقعیت‌های اجتماعی عصبی تر باشد.

به طور خلاصه، تحقیقات نشان داده‌اند سطوح بالای اضطراب که به‌وسیله خطر شوک الکتریکی ایجاد می‌شود، می‌تواند در گویندگان معمولی رفتارهای مشابه لکنت ناگهانی ایجاد کند. علاوه بر این، شواهدی وجود دارد که تغییرات در فیزیولوژی مربوط به گفتار تحت شرایطی از اضطراب در لکنتی‌ها رخ می‌دهد اما در غیر لکنتی‌ها رخ نمی‌دهد. در نهایت، چندین مطالعه که از اندازه‌گیری‌های فیزیولوژیک اضطراب استفاده می‌کرده‌اند نشان داده‌اند که لکنتی‌ها و غیر لکنتی‌ها اضطراب برابری دارند اما تنها لکنتی‌ها تأثیرات را در گفتارشان به‌صورت افزایش ناروانی نشان دادند.

لکنت زبان ناگهانی و اضطراب

بسیاری از ما که با کودکانی که لکنت می‌کنند کار می‌کنیم اغلب از والدین می‌شنویم که کودکان بسیار حساس است. پیش از سؤال پرسیدن، این والدین اغلب می‌گویند که حتی قبل از شروع لکنت، کودک به‌راحتی از تغییرات در زندگی روزمره‌اش ناراحت می‌شده یا با غریبه‌ها نسبت به نزدیکانش خجالتی تر بوده. این ویژگی‌های احساسی و رفتاری ممکن است بخشی از فیزیولوژی به ارث رسیده کودک یا طبع باشد. به نظر می‌رسد برخی کودکان با طبع‌های حساس یا کم رو متولد شده باشند به‌احتمال زیاد به افراد و موقعیت‌های جدید با افزایش تنش عضلات و نشانه‌های فیزیولوژیک استرس، واکنش نشان می‌دهند.

در کتاب عالی بروتن و شومیکر به نام اصلاح لکنت ، تصویر اولیه مهمی از لکنت، طبع و اضطراب ارائه شده است. به‌جای استفاده از واژه «طبع»، آن‌ها به «تفاوت‌های افراد در شرطی شدن و بازفعالی خودکار» اشاره کرده‌اند. آن‌ها پیشنهاد دادند که برخی افراد پیش‌زمینه لکنت را دارند چرا که آن‌ها تحت شرایط پراسترس به طور اساسی احتمال بیش‌تری برای عدم موفقیت گفتاری دارند. علاوه بر این، به نظر می‌رسد این افراد هم چنین بیش‌تر شرطی هستند که این احتمال را بیش‌تر می‌کند که عدم موفقیت‌های اولیه تحت‌فشار به رفتارهای لکنت که بسیار آموزشی هستند، افزایش یابد.

لکنت زبان ناگهانی در کودک سه ساله

برای مثال، یک طبع باز فعال ممکن است موجب افزایش تنش فیزیکی در یک کودک گردد. هنگامی که او ناروان است و بنابراین یک چرخه یادگیری از ناروانی منجر به ناروانی‌های شدیدتر می‌شود که در نهایت منجر به لکنت مزمن می‌شود. از سوی دیگر، یک طبع آرام در کودکی که میزان ناروان است، ممکن است به او اجازه دهد تا آرام بماند، به ناروانی توجه نکند و بنابراین آغازین را گسترش ندهد.

داده‌ها در مورد میزان حساسیت افرادی که لکنت می‌کنند ناچیز است اما آن چه که موجود است مطالعات پرسش‌نامه‌ای نشانه‌هایی یافته‌اند که بزرگسالان و کودکانی که لکنت می‌کنند هر دو نسبت به‌غیر لکنتی‌ها حساس‌تر هستند. این موضوع حداقل با یک مطالعه از اندازه‌گیری فیزیولوژیک حساسیت تأیید شده است.

با دردست‌داشتن این مدرک که حداقل برخی افرادی که لکنت می‌کنند طبع‌های حساس‌تری دارند، احتیاج داریم بپرسیم که چگونه ممکن است این موضوع به‌وسیله احساس از اختلال روانی ابهام‌زدایی کند. روان‌شناس‌هایی که طبع را مطالعه می‌کنند بادقت به تنظیم و بیان احساس در افرادی که طبع‌های حساس دارند نگاه کردند. شاهد خوبی از مطالعات بیماران طبیعی و بیمارانی که مغزشان آسیب‌دیده وجود دارد که تنظیم احساس یک عملکرد یک‌طرفه شده است. به نظر می‌رسد احساساتی که توسط نیم کره چپ تنظیم می‌شود رفتارهایی همچون نزدیک شدن، اکتشاف و عمل را تحریک می‌کند درحالی‌که احساساتی که توسط نیم کره راست تنظیم می‌شود رفتارهایی همچون اجتناب، کناره‌گیری و توقف عمل را تحریک می‌کند. مطالعات فعالیت الکتریکی در مغز نشان می‌دهد افرادی که طبع‌های حساسی دارند نیم کره راستشان برای رفتارهای احساسی غالب است. این موضوع به این معناست که اگر لکنتی‌ها به‌عنوان یک گروه از لحاظ خلق‌وخو واکنشی باشند، ممکن است آن‌ها به‌صورت مادرزادی گرایش به سمت رفتارهایی داشته باشند که توسط احساسات نیم کره راست تحریک می‌شوند – اجتناب، کناره‌گیری و توقف عمل.

چگونگی تأثیر این موضوع بر گفتار هنوز مشخص نیست، اما وبستر (b 1993) حدس زد هنگامی که افرادی که لکنت می‌کنند از لحاظ احساسی تحریک شوند، در آن موقع تمایلات نیم کره راست، مانند اجتناب و کناره‌گیری، می‌تواند با دخالت کردن در طرح‌ریزی و آغاز گفتار بر SMAهای نیم کره چپ آن‌ها تأثیر بگذارد. حدس من درباره رابطه بین احساس و لکنت این است که یک جنبه مهم از غالب بودن نیم کره راست، یعنی رفتارهای احساسی، توقف رفتار در جریان می‌باشد. این پدیده به‌خوبی توسط جفری گری (۱۹۸۷) توضیح داده شده است، روان‌شناسی که پاسخ سیستم عصبی مرکزی به استرس را مطالعه می‌کرد. او پیشنهاد می‌دهد زمانی که فردی ترس یا ناکامی را تجربه می‌کند یک سیستم بازدارنده رفتاری در مغز سه نوع متفاوت از رفتار را افزایش می‌دهد (a) ثابت نگه‌داشتن که شامل انقباضات عضلانی گسترده می‌باشد که تنش و عدم تحرک بی‌صدا را ایجاد می‌کند؛ (b) فرار؛ یا (c) اجتناب. امکان دارد که چنین رفتارهایی هم با رفتارهای اصلی (تکرار، کشیده گویی و قفل) و هم رفتارهای ثانویه (فرار و اجتناب) در گفتار آشکار شوند.

لکنت زبان ناگهانی در کودکان سه ساله

ممکن است یافته‌های کاگان، رزنیک و اسنیدمن حمایت غیر مستقیمی برای این احتمال باشد که کودکان حساس‌تر واکنش دهی‌شان را با ایجاد سطوح بالاتر از فشار فیزیکی، به‌خصوص در عضلات حنجره، هنگامی که در موقعیت‌های ناآشنا یا تهدیدکننده صحبت می‌کنند، آشکار سازند. من حدس می‌زنم برخی کودکانی که هم حساس هستند و هم سیستم‌های حرکتی گفتار شکننده‌ای دارند ممکن است به ناروانی‌های تکراری اولیه با افزایش فشار به‌خصوص در ناحیه حنجره پاسخ دهند. ممکن است این فشار بعدها با ایجاد تکرارها، کشیده گویی‌ها و قفل‌هایی که به طور ناگهانی خاتمه می‌یابند و در بسیاری از کودکان هنگامی که لکنت تثبیت می‌شود، ایجاد می‌شوند، گفتار را مختل کند. سایر کودکانی که حساسیت بالایی دارند و زمینه داشتن شکست‌های گفتاری حرکتی را دارند ممکن است ناروانی‌هایشان را با کشیده گویی‌ها و قفل‌های همراه با تنش در پاسخ به موقعیت‌های دشوار احساسی شروع کنند. چند ژنی بودن افرادی که لکنت می‌کنند و منحصربه‌فرد بودن الگوی لکنتشان در بخش‌های پیشروی فصل بعد در مورد عوامل رشدی و یادگیری بیش‌تر موردبحث قرار خواهد گرفت.

مطالعات تصویربرداری مغز فعالیت زیاد در حین لکنت در منطقه‌ای به نام اینسولا سمت راست و قشر سینگولیت قدامی را نشان داد است. هر دوی این نواحی ارتباطات محکمی با آمیگدالا دارند که در حالت ترس یک ساختار عمده است. احتمال دارد که برخی از فعالیت‌های نیم کره راست در حین لکنت کردن تشدید شوند و در حین روانی تنظیم شده کاهش یابد که ممکن است تحریک احساسی منفی را منعکس کند. دلیل من این است که اولاً بسیاری از مطالعات که برای این مطلب مرور شدند پیشنهاد می‌دهند که تصمیم‌گیری و تولید گفتاری لکنتی‌ها در مناطق همولوگ بروکا، ورنیکه و نواحی به هم‌پیوند دهنده در نیم کره راست متمرکز شده است. ثانیاً، احساساتی که در انسان در نیم کره راست مغز یک‌طرفه شده است، احساساتی هستند که مربوط به ترس هستند – اجتناب، فرار و توقف رفتار در جریان.

ثالثاً، به دلیل این که احساسات قوی تمایل به تسلط داشتن بر پردازش‌های عصبی در نواحی مجاور دارند، ممکن است این احساسات پردازش گفتاری در جریان را به روش‌های همانند آن چه که بر همه رفتارها اثر می‌گذارند، شامل رفتارهای اجتنابی، رفتارهای فرار و قفل‌ها، مختل کنند. بخشی که شما به‌تازگی خواندید – در مورد احساسات و لکنت – پیشنهاد می‌دهد که احساسات نقش مهمی در پیشرفت لکنت ایفا می‌کند. در برخی موارد هم چنین ممکن است لکنت در علت آن‌ها نیز نقش داشته باشد. لازم است همه این اطلاعات در کنار یکدیگر در یک تعریف متحد قرار داده شود تا دقیق‌تر توضیح دهد چگونه احساس بر لکنت تأثیر می‌گذارد (و برعکس)، و همین‌طور این که افراد چگونه ممکن است در این جنبه متفاوت باشند. برخی جنبه‌های دیدگاه یکپارچه از لکنت و احساسات در مدل ارائه شده توسط والدن و همکارانش (۲۰۱۲) پیشنهاد شده است. هرچند دیدگاه آن‌ها (مدل دوگانه تنش حساسیت لکنت) متغیرهای احساسی و متغیرهای گفتار – زبان هر دو را در بر می‌گیرد، اما من تنها آن چه که آن‌ها درباره احساسات فرض کرده‌اند را توضیح خواهم داد. آن‌ها پیشنهاد می‌دهند کودکانی که لکنت می‌کنند ممکن است پیش‌زمینه‌های اساسی (حساسیت‌ها) که آن‌ها را نسبت به محرک جدید بسیار حساس می‌سازد، داشته باشند. این پیش‌زمینه‌ها در بن پیش‌زمینه‌ها در کودکان مختلف بیش‌تر یا کم‌تر خواهد بود. برای این که پیش‌زمینه فعال شود کودک باید با تعدادی استرس محیطی برخورد کند؛ بنابراین، ممکن است کودک بر اساس استرسی که تجربه می‌کند و درجه پیش‌زمینه‌ای که دارد کم‌وبیش در هر موقعیتی لکنت کند. محرکی که کودک در این مورد به آن واکنش نشان می‌دهد تجربه داشتن برخی مشکلات در صحبت‌کردن است (ناروانی یا سایر اختلالات گفتاری). واکنش احساسی کودک به مشکل، در یک الگوی چرخه‌ای مشکل را افزایش خواهد داد. البته، هر کودکی پیش‌زمینه‌های دیگری همچون نقص‌های زبان یا گفتار که با حساسیت‌های احساسی تعامل می‌کنند را خواهد داشت.

امید است که تحقیقات آینده شواهدی را برای حمایت این فرضیه‌ها و سایر دیدگاه‌های تئوری در مورد لکنت، ارائه خواهد کرد. لازم است که چارچوب‌های تئوری جدید تعریف‌هایی از این که چگونه ممکن است احساس بر بهبودی از لکنت تأثیر بگذارد را شامل شوند – به‌وسیله درمان با بهبودی طبیعی – و پیشنهاد دهند که آیا بهبودی می‌تواند با درمان احساسات همراه با رفتارهای لکنت پیشرفت کند یا خیر. مثالی از تحقیق جدید که به ساختن مدل‌های ارتباطی بین لکنت و احساس کمک خواهد کرد، تحقیق کنگ در مورد ژن‌های مربوط به لکنت است که پیش‌تر در این فصل توضیح داده شد. این کار ژنی را مشخص کرد (GNPTG) که هم با کنترل حرکتی و هم با تنظیم احساسی در ارتباط است. بررسی در مورد چگونگی پاسخ افراد دارای این ژن به درمان و این که چگونه ممکن است درمان برای بهتر کردن اثر این ژن تنظیم شود، گامی بسیار مهم روبه‌جلو است.

البته، مدل‌های نظری تکمیلی لکنت باید تمام عوامل اساسی توضیح داده شده در این متن را در بر بگیرد – نه‌تنها ژنتیک و احساس (بلکه ساختار و عملکرد مغز، پردازش حسی، کنترل حسی – حرکتی و زبان. به‌علاوه، عوامل رشدی و محیطی نیز باید شامل شود.)

 

سوالات متداول:

1-تفاوت لکنت طبیعی و پاتولوژیک در کودکان ۲ تا ۵ سال چیست؟
لکنت طبیعی معمولاً کمتر از ۶ ماه طول می‌کشد، بدون تنش عضلانی است و کودک از آن آگاه نیست. در لکنت پاتولوژیک، کودک کلمات را می‌کشد یا از صحبت اجتناب می‌کند.

2-آیا لکنت ناگهانی در این سنین نیاز به گفتاردرمانی دارد؟
اگر لکنت بیش از ۶ ماه ادامه یابد، همراه با قفل شدن کلمات یا لرزش فک باشد، مراجعه به گفتاردرمانگر ضروری است.

برچسب‌ها:

گفتاردرمانی اوتیسم پیشرفته

مرکز اوتیسم تهران در زمینه ارائه خدمات گفتاردرمانی اوتیسم و کاردرمانی اوتیسم به صورت کاملا تخصصی فعالیت می نماید. پس از تشخیص اوتیسم در کودکان توسط دکتر اوتیسم روند درمان کودکان اوتیسم توسط تیم تخصصی دکتر صابر طراحی می گردد. درمان های مختلف شامل سنسوری روم، تقویت مهارت های شنیداری، تقویت دقت بینایی، ماساژ درمانی و گفتاردرمانی تخصصی اوتیسم می باشد که به صورت تیمی جهت درمان این کودکان ارائه می شود. یکی از تکنیک های مورد استفاده در گفتاردرمانی اوتیسم، گفتاردرمانی اوتیسم پیشرفته می باشد که با استفاده از روش داستان گویی و بر پایه تئوری ذهن طراحی و اجرا می گردد. این روش موجب بهبهود مهارت های ارتباطی در کنار مهارت های گفتار و زبان در کودکان می شود.

قصه گویی در گفتاردرمانی اوتیسم پیشرفته یا های فانکشن

متخصصین گفتاردرمانی بیان می کنند که داستان‌گویی برای کودکان اوتیسمی با عملکرد بالا و همچنین ناتوانی‌های یادگیری دیگر مناسب‌تر هستند. گفتاردرمانان و کاردرمانان داستان‌های اجتماعی را به کار بردند تا مهارت راه‌حل‌های تعارض میان فردی کودکان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری را افزایش دهند . آنها را برای بهبود رفتارهای مربوط به وظایف کودکان اختلال زبانی استفاده کردند. در چهارچوب TEACCH، همچنین آنها را برای کودکان اوتیسمی با عملکرد پایین هم استفاده کردند. اسکاتن و همکاران استدلال کردند افرادی که داستان‌های اجتماعی را می‌توانند به بهترین روش به کار برند هنوز به صورت کامل مشخص نشده‌اند. هرچند، استفاده از تصاویر به کودکان اتیستیک کمک می‌کند که به صورت مثبت به نشانه‌های بصری واکنش نشان دهند.

گری (۱۹۹۴) گزارش کرد که داستان‌های اجتماعی می‌توانند برای تکمیل اهداف زیر استفاده شوند:
 توصیف یک موقعیت با ایجاد نشانه‌های واضح همزمان برای رفتار مناسب کودک و واکنش با روشی دوستانه؛
 شخصی سازی و فردی سازی آموزش مهارت‌های اجتماعی؛
 آموزش امور عادی انطباقی به کودک و حمایت از تلاش او برای تغییر رفتارهای معین؛
 آموزش رفتارهای معین در یک محیط اجتماعی واقعی طوری که کودک به راحتی بتواند آنها را تعمیم دهد؛
 کمک به کودکی که با رفتارهای مشکل‌ساز گوناگون مواجه است، مثل تجاوز، وسواس در حفظ امور عادی، استرس و خشم.
تونی اتوود (1۹۹۸) گزارش کرد که داستان‌های اجتماعی در کمک به کودک اتیستیک خیلی موثر هستند برای اینکه درک کند چگونه باید به موقعیت‌های معین واکنش نشان دهد و مشخص کند از چه رفتارهایی باید پرهیز کند.
روی (۱۹۹۹) تاثیر داستان‌های اجتماعی روی کودک کودک سه ساله اتیسمی با عملکرد بالا را مطالعه کرد که با مشکلات زیادی در تعامل و ارتباطات اجتماعی مواجه بود. محرک‌های بصری او را مضطرب می‌کند، در حالیکه او با تنفر به صداهای خاص واکنش نشان می‌دهد و اطلاع می‌دهد که محرک‌های شنیداری معین باعث درد در گوش‌هایش می‌شود. روی (۱۹۹۹) این شیوه را دنبال کرد تا اطلاعاتی درباره کودکان مورد بحث جمع‌آوری کند: او موقعیت اجتماعی را شناسایی و مشکلی را مطرح می‌کرد و از کارکنان در حال آموزش می‌خواست تا شرایط را که کودک احساس نگرانی می‌کند و به درستی عمل نمی‌کند؛ تعریف کنند؛ برای مثال او از رفتن به کافه تریا و غذا خوردن با دوستان‌اش امتناع می‌کند.
1. او با کارکنان مصاحبه کرد تا ماهیت مشکل، پاسخ دقیق کودک و فراوانی با واکنش‌اش را کشف و بررسی کنند. او دریافت که کودک فریاد می‌زند برای آنکه همسالان‌اش منزجر کننده و شلوغ بودند و با همکاری که سعی می‌کرده او را به کافه تریا ببرد درگیر شد. همه کودکان تحت تاثیر این رفتار قرار گرفتند و این همکار می‌خواست او را ساکت کند.
2. مرحله بعدی باید از معلمان می‌خواست استراتژی‌هایشان را که در گذشته اجرا می‌کردند تا این مسئله را حل کنند را خلاصه کنند.
3. بعد او رفتار کودک اتیستیک را مشاهده کرد و از جزئیات رویداد که در مدت وقت ناهار روی داده یادداشت برداری کرد.
4. در پایان، از کودک خواست توضیح دهد وقت ناهار چه احساسی داشته است. پرسیدن عقیده و نظر کودک خیلی مهم است، اگر او قادر به ارتباط به طور موثری باشد. اگر او نتواند صحبت کند، پس می‌توان از او خواست موقعیت مشکل ساز را نقاشی کند.
روی (۱۹۹۹) یک داستان اجتماعی با عنوان وقت ناهار نوشت تا به کودک در مقابله با این موقعیت کمک کند. کارکنان آموزشی داستان را برای او قبل از اینکه برای ناهار برود می‌خوانند. اولین تغییر در رفتارش درست بعد از بخش معرفی مشاهده می‌شود زمانی که او بسته ناهارش را می‌گیرد، به سمت کافه تریا قدم بر می‌دارد، کنار میز می‌نشیند و ناهارش را می‌خورد. او تحت نظارت دائمی به مدت تقریباً ۱۲ هفته در زمان ناهار بود و همه نظرات مثبتی درباره بهبود رفتارش دادند. گری (۱۹۹۴) عقیده داشت که داستان‌های اجتماعی موفق هستند چون آنها بصری هستند، اطلاعات دقیقی ارائه می‌کنند، رفتارهای مورد انتظار را توصیف می‌کنند و اهمیت اجتماع را به منظور حداکثر یادگیری از بین می‌برند.

داستان اجتماعی طرح‌های شناختی را ساده و کاربردی می‌کند و کودک را برای هر موقعیت اجتماعی راهنمایی می‌کند و بر اساس اطلاعات موجودش است. داستان سعی در گسترش این پایه اطلاعات می‌کند طوری که کودک می‌تواند با طرح‌های شناختی بیشتری موسوم به راه‌های جدید واکنش سازگار شود. همچنین شما می‌توانید داستان اجتماعی را به منظور ایجاد یک طرح شناختی جدید بکار برید، طوری که کودک بفهمد چگونه در موقعیت جدید واکنش نشان دهد.

گفتاردرمانی اوتیسم پیشرفته

سیمسون (۱۹۹۳) ذکر کرد که داستان‌های اجتماعی به صورت موفقیت آمیزی استفاده شدند تا تغییرات و امور عادی جدید در خانه و مدرسه را ایجاد کنند، دلایل رفتارهای افراد دیگر را توضیح دهند یا مهارت‌های اجتماعی و تحصیلی جدید را آموزش دهند. اگر چه، برخی کودکان فورا سناریوها را دنبال می‌کنند، بقیه کودکان فقط بعد از مقدمه امتیازات انگیزه‌های اضافی واکنش نشان می‌دهند. داستان‌های اجتماعی می‌توانند به کودکان آموزش دهند چگونه تن صدای‌شان را کنترل کنند در حالیکه با هم و بچه‌های دیگر آواز می‌خوانند؛ اسباب بازی‌اش را به دیگران بدهد؛ امور عادی جدید را یاد بگیرد و بصورت مناسبی به تغییرات امور عادی‌شان واکنش نشان دهد؛ مهارت‌های بازی‌اش را گسترش دهد؛ بر مشکلات رفتارهای هنگام خواب غلبه کند؛ مهارت‌های ارتباطی را بهبود دهد؛ رفتارهای مثبت را افزایش و رفتارهای منفی را در کلاس یا مدرسه کاهش دهد؛ و رفتارهای مستقل در رویداد های جدید را گسترش دهد. بعلاوه، اسمیت (۲۰۰۱) نشان داد که داستان‌های اجتماعی می‌توانند برای آموزش مدیریت رفتار جنسی نامناسب و همچنین رفتار پرخطر استفاده شوند و عدم فعالیت بدنی را بررسی کنند. تیمن و گلدشتاین (۲۰۰۱) تاثیرات متن کتبی و نشانه‌های بصری روی تعاملات اجتماعی پنج کودک اوتیسمی و نارسایی‌های اجتماعی بین سنین ۶ تا ۱۲ سال را مطالعه کردند. آنها همچنین دو همسال در حال رشد معمولی را به عنوان شریک اجتماعی هر دو کودک اوتیستیک در نظر گرفتند تا پنج مثلث را شکل دهند. اقدام درمانی دو بار در هفته انجام می‌شد و ۱۰ دقیقه آموزش سیستماتیک با استفاده از محرک‌های بصری، 10 دقیقه تعاملات اجتماعی و ۱۰ دقیقه بازخورد از طریق ویدئو می‌شد. آنها دریافتند که مهارت‌های اجتماعی کودکان اوتیسمی افزایش پیدا کرد و به محیط‌های دیگر تعمیم داده شد. بنابراین، مقتضی است دستورات بصری برای راهنمایی رشد زبان اجتماعی کودکان اوتیسمی استفاده شود که با همسالان در حال رشد معمولی برای مثال در یک محیط فراگیر تعامل دارند، در نهایت برونل (۲۰۰۲) تاثیرپذیری داستان‌های اجتماعی را بررسی کرد که به عنوان غزلیات آوازی استفاده شده است و با موسیقی همراه شده و نتیجه‌گیری می‌کند که آنها به اندازه داستان‌های اجتماعی موثر هستند و باید شکل کتاب بگیرند. این مسئله می‌تواند با مشاهداتی توضیح داده شود که کودکان اتیستیک به صورت مثبت به موسیقی پاسخ می‌دهند.

بیشتر مطالعات که تاثیرپذیری داستان‌های اجتماعی را بررسی کرده‌اند تغییرات مثبتی در رفتار را ثبت کرده‌اند. کالین (۲۰۰۲) گزارش کرد که داستان‌های اجتماعی در کاهش شدت بدخلقی و سطح نگرانی تجربه شده توسط شرکای مطالعه‌اش موثر بوده است. برای رسیدن به نتایج دلخواه، داستانی برای هر کودک نوشته شد و دوبار در روز به مدت دو هفته خوانده شد.

اوتیسم پیشرفته

گفتاردرمانی برای اوتیسم سطح 1(اوتیسم پیشرفته)

افراد مبتلا به اوتیسم پیشرفته در هر دو ارتباط کلامی و غیر کلامی مشکلاتی از خود نشان می ‌دهند. آن‌ ها ممکن است در بیان مؤثر خود دچار مشکل شوند که می ‌تواند منجر به ناامیدی و مشکلات رفتاری شود. علاوه بر این، بسیاری از افراد ممکن است نتوانند کارهای روزمره را کاملا به طور مستقل انجام دهند. استراتژی‌ های گفتاردرمانی برای اختلال طیف اوتیسم باید متناسب با نیاز های حمایتی کودک باشد. هر کودک مبتلا به اوتیسم مهارت‌ های اجتماعی و ارتباطی منحصر به فردی را ارائه می ‌دهد که می ‌تواند از طریق مداخله حمایت شود. تشخیص اوتیسم شامل دسته ‌بندی به سه سطح است: سطح 1 (نیاز به حمایت)، سطح 2 (نیاز به حمایت قابل توجه) و سطح 3 (نیاز به حمایت بسیار قابل توجه). مداخله آسیب ‌شناسی گفتار، حمایت‌ های بصری و فناوری نقش حیاتی در تمام سطوح، برای حمایت از درک و بیان ایفا می ‌کنند. هر کودک مبتلا به اوتیسم برای دستیابی به ارتباط معنی ‌دار و مشارکت اجتماعی به رویکرد های منحصر به فردی نیاز دارد. بسیاری از کودکان مبتلا به اوتیسم پیشرفته ممکن است در تعاملات اجتماعی کمتر شرکت کنند، که منجر به احساس انزوای اجتماعی می ‌شود. آن ‌ها اغلب علایق و رفتارهای تکراری از خود نشان می‌ دهند که می ‌تواند آرامش ‌بخش باشد اما ممکن است مانع رشد اجتماعی گسترده‌ تر شود. تشخیص اوتیسم پیشرفته شامل شناسایی مشکلات قابل توجه در ارتباط اجتماعی، تعامل اجتماعی، علایق محدود و الگوهای رفتاری تکراری است. این چالش ‌ها به شدت بر زندگی روزمره تأثیر می ‌گذارند. تشخیص به دلیل همپوشانی ویژگی ‌ها با سایر ناتوانی‌ ها می ‌تواند پیچیده باشد. کودکان ممکن است به ارزیابی ‌ها و مشاهدات متعدد نیاز داشته باشند تا ظرافت ‌های رفتارهای خود و توانایی ‌های ارتباطی خود را به دقت ثبت کنند. شناخت این ویژگی‌ ها می ‌تواند به مراقبان و متخصصان کمک کند تا حمایت‌ ها و مداخلات مناسب را برای کودکان مبتلا به اوتیسم پیشرفته ارائه دهند. این سطح با چالش‌ هایی در تعامل اجتماعی، ارتباط، و پاسخ حداقلی به شروع اجتماعی ارتباطی دیگران مشخص می ‌شود. افراد اوتیستیک در این سطح ممکن است چند کلمه کلامی داشته باشند و تشخیص این که چه چیزی می ‌خواهند یا نیاز دارند، می ‌تواند یک چالش قابل توجه باشد. هنگامی که دیگران شروع می ‌کنند، یک فرد در سطح 1 پاسخ محدودی خواهد داشت یا هیچ پاسخی نخواهد داشت. اهمیت گفتاردرمانی در درمان این سطح از اوتیسم را نمی ‌توان نادیده گرفت، به ویژه برای کودکانی که مبتلا به اوتیسم تشخیص داده شده ‌اند و اغلب با چالش ‌های ارتباطی روبرو هستند.

گفتاردرمانی پیشرفته برای کودکان اوتیسم

فینبرگ (۲۰۰۲) ادعا کرد که داستان‌های اجتماعی چهار رفتار اجتماعی دلخواه را افزایش می‌دهند: رفتارهای احوال‌پرسی؛ درخواست مشارکت در فعالیت‌های بازی؛ درخواست اولویت بازی بچه دیگر و انتخاب بچه‌ دیگر به عنوان شریک بازی.
دیگر محققان مطالعه‌ای با هدف کاهش خلق و خوی بد اجرا کردند که یک دختر اتیسمی تجربه کرده بود رفتار این دختر صبح و در مورد ناهار مورد مطالعه قرار گرفت. این بدخلقی با عبارات کلامی نامناسب و دراز کشیدن روی زمین همراه بود. رفتار کودک بهبود پیدا کرد و بعد از پایان اقدام درمانی مثبت‌تر باقی ماند. مخصوصاً، به گفته نوریز و داتیلو (۱۹۹۹)، دختربچه کنترل نشد و در هنگام خوردن رفتارش بهبود پیدا نکرد، اما رفتار منفی‌اش ۵۰ درصد کاهش پیدا کرد. حقیقتی که او آواز خواندن با صدای بلند یا صحبت کردن با خودش را متوقف کرد شاید او را یک همبازی جذاب‌تر کرده است.
برخلاف نتایج دلگرم‌کننده، من باید خاطر نشان کنم که بیشتر مطالعات تاثیرپذیری داستان‌های اجتماعی، محدودیت‌های روش شناختی دارند یا ساختار داستانی نادرست را بکار می‌برند.

 

سیمسون و ریگان (۱۹۹۸) و رناوت و کارتر (۲۰۰۶) به این حقیقت توجه کردند مطالعاتی که داستان‌های اجتماعی را ارزیابی کردند دقیقا آزمایش نیستند و داستان‌های اجتماعی با مداخلات دیگر ترکیب می‌کنند. مطالعات معمولاً به طور غیر رسمی در محیط مدرسه انجام می‌شوند و معلم پسند هستند، طوری که آنها می‌توانند تغییرات دلخواه را ایجاد کنند که به شرکت کنندگان کمک خواهد کرد به نتایج موفقیت‌آمیزی برسند. متخصصین تجربی می‌توانند به آسانی آموزش ببینند و داستان‌های اجتماعی را برای کودکان اتیستیک بنویسند و اجرا کنند.

 

منابع:

abtaba.com

kidspeakpsp.com.au

سوالات متداول:

1-آیا کودکان غیرکلامی با اوتیسم پیشرفته می‌توانند خواندن و نوشتن یاد بگیرند؟
بله! بسیاری از این کودکان با روش‌های ویژه (مثل آموزش از طریق تصاویر یا تبلت) می‌توانند سواد پایه را کسب کنند. این روند نیاز به صبر و برنامه‌ریزی بلندمدت دارد.

2-آیا تحریک الکتریکی یا مگنت تراپی می‌تواند به بهبود گفتار در اوتیسم پیشرفته کمک کند؟
در حال حاضر شواهد علمی کافی برای تأیید اثربخشی این روش‌ها وجود ندارد. برخی کلینیک‌ها از tDCS (تحریک جریان مستقیم جمجمه) استفاده می‌کنند، اما مطالعات نشان داده‌اند اثرات آن موقتی و غیراختصاصی است. انجمن گفتاردرمانی آمریکا (ASHA) هنوز این روش‌ها را به عنوان خط اول توصیه نمی‌کند و تأکید بر مداخلات رفتاری-شناختی استاندارد دارد.

 

برچسب‌ها:,

گفتاردرمانی در منزل ضربه مغزی

آسیب دیدگی مغزی ناشی از ضربه، پیامد صدمه به مغز در اثر اصابت یک عامل خارجی به سر است، که منجر به ناتوانی عملکردی جزئی یا کامل و یا آسیب دیدگی روانی- اجتماعی، و یا هر دو می‌گردد. این آسیب به نحو نامطلوبی روی عملکرد آموزشی کودک تأثیر می‌گذارد. این اصطلاح ، آن گروه از آسیب‌‌های مغزی را که در  آن‌ها استخوان‌های سر شکسته شده باشند و یا شکسته نشده باشند، شامل می‌شود، که منجر به آسیب­ دیدگی‌‌هایی در یک یا چند جنبه می‌شوند، از قبیل آسیب­ دیدگی : شناخت، زبان، حافظه، توجه، استدلال، تفکر انتزاعی، قضاوت، حل مسئله، توانایی‌‌های حسی، حرکتی، درکی ، رفتار روانی – اجتماعی، عملكرد جسمی، پردازش اطلاعات، و گفتار. این اصطلاح ، آن دسته از آسیب‌‌های مغزی را که مادرزادی و یا زوال دهنده باشند، و یا ضربه های مغزی را که در حین تولد در اثر ضربه ایجاد شده باشند، شامل نمی‌شود. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی ضربه مغزی دکتر صابر در زمینه توانبخشی اختلالات مغزی به صورت تخصصی فعالیت می نماید. از خدمات مهم این مرکز می توان به گفتاردرمانی در منزل برای بیماران ضربه مغزی اشاره نمود که به علت سهل الوصول بودن آن یکی از بهترین گزینه های درمان می باشد و نتایج درمانی مفیدی را پدید می آورد. بیمار بلافاصله پس از ترخیص از

ویژگی های آسیب دیدگی یا ضربه مغزی

ویژگی‌‌های آسیب دیدگی مغزی ناشی از ضربه مغزی، متناسب با میزان آسیب دیدگی مغز، محل صدمه ، وضعیت کلی و عملکرد بیمار پیش از صدمه، و میزان بهبودی پس از صدمه، تا حد زیادی متغیر خواهد بود. در حال حاضر، تعیین سطح کودک مبتلا به آسیب دیدگی مغزی گویای این است که، کودک توسط آموزگاران پروانه­ دار مناسبی که نیاز‌های شناسایی شده­ ی کودک را هدف قرار می‌دهند، آموزش می‌بیند. با وجود این، آموزگاری که فی نفسه در مورد ضربه مغزی پروانه داشته باشد، وجود ندارد. میرا،توکر، تایلر (۱۹۹۲)، ویژگی‌های TBI را در مورد عملکرد جنبه‌‌های مختلف جسمی‌، حسی، شناختی، زبانی، رفتاری ، و عاطفی کودکی که به خدماتی نیاز داشت و توسط آموزگار واجد شرایطی که جنبه‌‌های ویژه ی نقص موجود در کودک را هدف قرار داده بود، شرح داده ­اند. میرا و همکاران (۱۹۹۲) پی بردند که ، کودکان دچار ضربه مغزی مشكلات گوناگونی را بر دوش می‌کشند که عبارتند از: خستگی و کاهش تاب و توان مشکلات بینایی / شنوایی، نقص‌‌هایی در توجه و حافظه، مشکلاتی در استدلال و حل مسئله، رفتار کلامی نامناسب اجتماع، مشکلاتی در برنامه­ ریزی و سازمان­بندی ، فعالیت حرکتی زیاد، رفتار اجباری، و فقدان کنترل خود. بعلاوه، كودكان دچار ضربه مغزی ، در خوابیدن، و در ارزیابی کار‌های اجرا شده، اختلالاتی دارند، و فقط غذا‌های خاصی را مصرف می‌کنند.

گفتاردرمانی در ضربه مغزی

درمان گفتار و زبان کودک ضربه مغزی در منزل

کودکان دچار TBI ، از نظر گستره­ ی مشکلات، تفاوت زیادی با یک­دیگر دارند، و آسیب دیدگی مغزی در هر کودک به شکل خاصی تظاهر پیدا می‌کند. میرا و همکاران (۱۹۹۲)، برای کار کردن با کودک دچار ضربه مغزی که گفتاردرمان می‌تواند آن را اجرا کند، پیشنهادات زیر را برای گفتاردرمانی در منزل ضربه مغزی ارایه داده ­اند:

  1. هر بار اطلاعات محدودی را به کودک ارایه دهید.
  2. هر بار فقط برای یک فعالیت، دستور ساده-ای صادر کنید.
  3. به کودک آموزش دهید تا پیش از صحبت کردن، مهارت‌‌ها را تکرار و تمرین کند.
  4. به کودک آموزش دهید تا برای توجه نشان دادن، توانایی‌‌های خود را نظم ببخشد، مثلاً بگوید: «آیا دارم توجه میکنم؟»
  5. عوامل پرت کننده­ ی حواس را کاهش دهید.
  6. هم از راهنمایی‌‌های بینایی و هم از راهنمایی‌‌های شنیداری استفاده کنید.
  7. به جای دادن تکالیف نوشتاری، از کودک بخواهید تا کاری را به طور کامل انجام دهد.
  8. برای انجام فعالیت‌‌های حرکتی ظریف، وقت بیش‌تری را در اختیار کودک قرار دهید.
  9. به دانش‌آموزان کمک کنید تا ماهیت آسیب دیدگی‌‌هایشان را درک کنند.

همانند سایر انواع عملکرد‌های ویژه، کودک دچار  ضربه مغزی هم­سو با هدف‌‌های فردی در IEP، توسط گفتاردرمانی در منزل نیز تحت درمان قرار خواهد گرفت. به منظور یکپارچگی در سر و سامان بخشیدن به نیاز‌های کودک دچار ضربه مغزی ،گفتاردرمانها باید با سایر متخصصان همکاری تنگاتنگی داشته باشند. گفتاردرمانی در کنار خدمات کاردرمانی ذهنی و جسمی در کودکان موجب بهبود توانایی های گفتاری در کودک می شود. تکنیک های گفتاردرمانی به کودک کمک می کند، تا در مهارت های بلع، سازماندهی کلمات و جملات و روانی گفتار بهبود یابند و در مهارت های ارتباطی پیشرفت نمایند.

برچسب‌ها:,

اختلال پردازش حسی در کودکان| کاردرمانی حسی| مرکز درمان اختلالات حسی کودکان دکتر صابر

 اختلالات پردازش حسی در کودکان یک اختلال حسی می باشد که خود را با بیش حسی و یا کم حسی در حواس مختلف نشان می دهد. یکی از درمان های موثر در این کودکان درمان یکپارچگی حسی است که توسط کاردرمانی حسی اجرا می گردد. یکپارچگی حسی بر روی هماهنگ کردن حس بینایی و شنوایی با حس وستیبولار و عمقی فعالیت می نماید و موجب بهبود مهارت های کودک می گردد. این امر کمک بسزایی در سازگاری کودکان در محیط مدرسه می شود. مدارس می‌توانند برای دانش‌آموزان دچار مشکلات حسی بسیار خوشایند و یا یک کابوس باشند. این امر به  موارد بسیاری چون چالش‌های حسی کودک، شخصیت، سبک یادگیری، محیط فیزیکی و جور شدن با معلم‌ها و کارکنان مدرسه بستگی دارد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

اختلال پردازش حسی در مدرسه

اغلب مدارس بر یادگیری سمعی و بصری تأکید دارند و به دانش‌آموزانی که بهتر یاد می‌گیرند از طریق روش‌های حسی پاداش می‌دهند. کودکی که به خواندن، گوش‌دادن به معلم، صحبت‌کردن در مقابل کلاس و به‌تنهایی کارکردن روی پروژه‌ها علاقه دارد، در یک محیط آموزشی ساکت و ساختاری که از دانش‌آموزان انتظارات خاصی می‌رود پیشرفت خواهد کرد. کودکی که یادگیری به‌صورت فعالیت فیزیکی را ترجیح می‌دهد، در ساکت نشستن و تمرکز با چشم‌ها و گوش‌هایش مشکل خواهد داشت. او احتمالاً در یک کلاس با نظم ساختاری کمتر که مشارکت فعال بیشتر، کار در گروه‌ها، و فرصت‌های بسیاری برای کاوش فیزیکی را شامل می‌شود عملکرد بهتری را خواهد داشت.

حتی اگر کودک آن‌قدر خوش‌شانس باشد که در یک کلاس قرار گیرد که با نیازهای او سازگار است، رفتن به مدرسه می‌تواند هر مشکل حسی را چندبرابر کند. تمام آن تغییرات حسی که والدین در خانه با آنها سازگار شده‌اند می‌تواند هنگام رفتن کودک به مدرسه تبدیل به مشکل شوند. تفاوت بزرگی بین مناظر، صداها، بوها و دیگر ورودی‌های حسی آشنای تجربه شده در خانه و هرج‌ومرج غیرقابل‌پیش‌بینی موجود در یک محیط آموزشی با بزرگسالان و کودکان ناآشنای بسیار و نیازهای بیشتر برای رفتار خوب و موفقیت‌های آموزشی وجود دارد.

در اولین جلسه‌ی اولیا – معلمان، یک والد ممکن است حیرت‌زده شود وقتی بشنود که کودکی که در خانه خوش‌اخلاق و آرام است، بچه‌های دیگر را هل می‌دهد، در صف نمی‌ایستد و در وقت تمیزکردن کمک نمی‌کند، و به‌جای شرکت در فعالیت‌ها با دیگران ترجیح می‌دهد در گوشه‌ی اتاق به کتاب‌های مصور نگاه کند.

البته، بعضی کودکان دارای چالش‌های حسی یاد می‌گیرند که خود را جمع‌وجور کنند و تمام انرژی جسمی و روانی خود را جمع کنند تا در طول روز در مدرسه دوام بیاورند. ممکن است این کودکان هر روز که به خانه می‌آیند بسیار خسته و ازپاافتاده باشند. توانایی مدیریت چالش‌های حسی در مدارس از کودک به کودک کلاس به کلاس و بعضی مواقع لحظه‌به‌لحظه تفاوت دارد. خوشبختانه روش‌های حسی بسیاری وجود دارد که درمانگرها، معلم‌ها و والدین می‌توانند استفاده کنند تا مدرسه را از لحاظ حسی بیشتر قابل‌تحمل کنند. بسیاری از آنها را می‌توان به طور غیررسمی با یک معلم به طور رسمی از طریق یک برنامه‌ی ۵۰۴ یا یک IEP اجرا کرد (در صفحات بعدی توضیح داده شده است). اغلب، روش‌های حسی توسط کار درمان مدرسه و یا کار درمان شخصی خانواده توصیه می‌شوند. یک پزشک سلامت روانی می‌تواند نقش کلیدی داشته باشد، آن‌طور که یک کودک تأیید کند یا اگر یک کار درمان در دسترس نبود شخصاً آن را اجرا کند.

تمرینات یکپارچگی حسی در کودکان

بسیاری از مواقع، روش‌های حسی را با یک معلم فهمیده یا یک معلم کمکی اجرا کرد. او ممکن است درک  کند چگونه استراحت‌های کوتاه دادن در طول روز می‌تواند به برخی دانش‌آموزان کمک کند تا بر روی تکلیف تمرکز کنند یا بسیار خوش‌حال می‌شود اگر به یک کودک یک صندلی که دوست دارد را بدهند که به بهتر گوش‌دادن او کمک می‌کند. او ممکن است از این ایده بسیار خوشش بیاید که در زمان کارهای گروهی به بچه‌ها اسباب‌بازی دستی بدهد و یا نور را کمتر کند یا موسیقی سبک پخش کند تا این که صدایش را بلند کند تا آنها را ساکت کند.

روزهای جلسه‌های اولیا انجمن زمان بسیار خوبی برای آموزش‌دادن به معلم‌ها درباره‌ی مشکلات پروسه‌ی حسی و چگونگی تطابق با تنوع وسیعی از نیازهای حسی در کلاس است. توصیه‌ها برای یک دانش‌آموز باید شخصی‌سازی شود، اگرچه هیچ کودکی نباید برای درمان مخصوص جداسازی شود. اگر سالی برای صاف نشستن در کلاس از یک بالش بادی سود می‌برد، به‌سادگی می‌توان برای او یک بالش بادی فراهم کرد. به طور ایده‌آل، در کلاس چندین بالش بادی قرار داده می‌شود.

در تدارکات غیررسمی، مدرسه موظف به خرید تجهیزات خاصی برای یک دانش‌آموز با اجرای یک روس حسی نیست. برای اینکه یک قطعه تجهیزات – یک بالش نشستن، صندلی یا میز نوشت‌افزار مخصوص و غیره یا هر ایجاد تغییر در محیط مدرسه یا فعالیت‌ها اجباری باشد، باید در یک سند قانونی – یک برنامه‌ی

۵۰۴ یا IEP- ثبت شده باشد.

برنامه‌های 504

یک برنامه‌ی ۵۰4 سند قانونی است که الزامات مدرسه را برای تطبیق دادن یک دانش‌آموز با نیازهای خاص مشخص می‌کند. یک برنامه‌ی ۵۰۴ در واقع بر اساس بخش ۵۰۴ تصویب‌نامه‌ی توان‌بخشی ۱۹۷۳ که از دانش‌آموزانی که اختلالات جسمی یا روانی دارند و شامل تعلیم اختصاصی نمی‌شوند اما هنوز نیاز به کمک دارند، دفاع می‌کند.

یک برنامه‌ی ۵۰۴ ممکن است شامل تطبیق‌هایی چون مسائل دارویی، تطبیق در تست و تکلیف‌ها مانند زمان اضافی، جای نشستن مناسب مانند بالش باد شدنی یا صندلی مخصوص، تطبیق در محیط مانند اجازه

داشتن برای غذا خوردن در محیطی به‌جز سلف، و غیره. به‌طورکلی، یک والد با برنامه 504 کند، و کار درمان‌ها، روان‌شناسان مدرسه، فیزیولوژیست‌های اعصاب و دیگر پزشکان که ممکن است به والدین پیشنهاد شوند این کار را بکنند.

کودکی که هرگونه خدمت آموزشی خاص را دریافت می‌کند باید یک برنامه‌ی آموزشی انفرادی  (IEP)

داشته باشد، نه یک ۵۰۴.

اختلال پردازش حسی

IEPS

IEP یک سند قانونی است که توسط تصویب‌نامه‌ی افراد دارای ناتوانی‌های آموزشی (IDEA) یک قانون تصویب شده در سال ۱۹۷۵ مدارس عمومی را موظف می‌کند برای کودکان دچار مشکلات حسی خدمت‌های خاص آموزش فراهم آورند. این به این معناست که کودکان باید در کلاس عادی یاد بگیرند تا در کلاس‌های مخصوص آموزشی.

تحت IDEA، لازم است حوزه‌ی مدرسه آموزش مناسب و عمومی ارائه دهد، نه لزوماً بهترین برنامه آموزشی برای هر کودک را. ممکن است والدین و مدارس تعریف متفاوتی از ”مناسب“ داشته باشند و گاهی اوقات بین آن چه توسط مدرسه به‌عنوان تجهیزات آموزشی و کمک درمانی ارائه می‌شود و آن چه پدر و باور دارند اختلاف می‌باشد. این مخصوصاً می‌تواند برای دانش‌آموزی با مشکلات پردازش حسی درست باشد که بعضی مسئولین مدارس تابه‌حال در باره آن نشنیده‌اند.

ممکن است نیاز باشد یک والد توضیح دهد که مشکلات حسی چه هستند و چگونه عملکرد دانش‌آموز را در مدرسه تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. توجه داشته باشید که مشکلات در خانه، مانند مقاومت در برابر دوش گرفتن، کوتاه‌کردن موها، لباس پوشیدن و رفتن به مهمانی باعث گرفتن خدمات مخصوص مدرسه برای کودک شما نمی‌شود. مشکل در تحمل محیط‌های پرسروصدا مانند کافه تریا به دلیل حساسیت بالای شنوایی، کمبود فعالیت دهلیزی که نیاز به استراحت‌های کوتاه و مکرر دارد، و مکان نشستن مناسب به دلیل تن عضلانی و آگاهی بدنی ضعیف تنها چند نمونه از چگونگی تأثیرگذاشتن مشکلات حسی کودک بر عملکرد در مدرسه هستند. وقتی تأثیر مشکلات حسی بر توانایی کودک در دسترسی به برنامه‌ی تحصیلی کاملاً مشخص شد، سپس خانواده و مدرسه برای ایجاد یک برنامه برای رفع آن نیازها آماده هستند.

IED     سندی است که به‌عنوان نقشه‌ای برای انجام این عمل می‌کند. برای کودکی که خدمات آموزشی و دریافت می‌کند، IEP باید مشخصه‌هایی چون تطبیق‌های مدرسه (محل نشستن بهتر، فعالیت‌های رژیم و حسی، و دیگر)، تکنولوژی کمکی، هدف‌های درمانی و آموزشی و الزامات در خدمات مربوطه مانند کاردرمانی، گفتاردرمانی و فیزیوتراپی باشد.

بسیاری از والدین گمان می‌کنند که اگر کودکشان در مدرسه خدمات کاردرمانی دریافت کند، دشواری‌های پروسه‌ی حسی کودک را برطرف می‌کند. البته، کاردرمانی در مدرسه همانند رفتن به یک کلینیک کاردرمانی یا باشگاه مخصوص امور حسی نیست. مهم است که به‌خاطر داشته باشیم خدمات مدرسه محور مانند کاردرمانی فیزیوتراپی و گفتاردرمانی به‌سادگی برای حمایت کودک در رسیدن به اهداف IEP در نظر گرفته شده‌اند.

اهداف IEP باید توسط یک تیم متشکل از آموزگاران و درمانگران برای شناسایی فعالیت‌ها و رفتارهایی که دانش‌آموز برای به‌دست‌آوردن موفقیت در برنامه‌ی آموزشی نیاز دارد ایجاد شود. رژیم حسی و تکنیک‌های خود – تنظیمی مداخله‌هایی هستند که می‌توان آنها را برای به‌دست‌آوردن اهداف آموزشی به کاربرد.

به دنبال مشارکت فعال و حرفه‌ای هر خدمت‌دهنده‌ی مربوط که با دانش‌آموزان کار می‌کند باشید. برای مثال، اگر کودک هنگام تغییر کلاس‌ها بدرفتاری کند، فیزیوتراپیست باید روی مسائل مربوط به حرکت کودک و بالارفتن از پله‌ها بررسی انجام دهد، کار درمان ممکن است تطبیق‌هایی را بر اساس توانایی‌های پروسه بینایی مربوط به میزان نور و چالش‌های حس عمقی توصیه کند، و گفتار درمان می‌تواند به دانش‌آموز کمک کند در مورد ناراحتی خود ارتباط برقرار کند و از خود حمایت کند.

مطمئن شوید اهداف IEP کودک مشخص، قابل‌اندازه‌گیری، واقع‌بینانه، و زمان‌بندی‌شده باشند تا بتوان پیشرفت‌ها را دنبال کرد. تفاوت بزرگی بین «نوآه مهارت‌های خود تنظیمی خود را بهتر خواهد کرد.» و «به دنبال کار سنگین و تمرینات تنفسی، نوآه بر تکالیف روی میز برای ده دقیقه با یک فیدبک زبانی از طرف والد تمرکز خواهد کرد.» وجود دارد.

برچسب‌ها:

تمرین برای لکنت زبان در کودکان

لکنت زبان یک اختلال ارثی یا مادرزادی است که ابتدا زمانی ظاهر می‌شود که کودک در حال یاد گرفتن همگاهنگی‌های پیچیده و سریع تولید گفتار و زبان است. کودکانی که بهبودی نمی‌یابند اما در لکنت باثبات می‌شوند همان‌هایی است که ممکن است نقض‌های زیادتری در شبکه‌های عصبی مغزشان داشته باشند. دکتر لکنت با بررسی رشد زبان و گفتار کودک و بررسی علل لکنت زبان در کودکان به صورت تخصصی بر روی  گفتاردرمانی لکنت فعالیت می نماید. متخصصین گفتاردرمانی لکنت زبان  در مرکز دکتر صابر با استفاده از تکنیک های مختلف درمانی و تجهیزات پیشرفته مرکز و ارائه تمرین برای لکنت زبان کودکان به درمان این اختلال در کودکان می پردازند.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

لکنت زبان در کودکان

تحقیقات جدید گفتاردرمانی برروی لکنت سفری طولانی و پیچیده را از آزمایشگاه تراویس در آیووا درسال 1924، پشت سر گذاشته‌اند. هنوز در بسیاری از مسیرها همان یافته‌های اولیه کاملاً بی‌ربط نیستند. فرضیه تراویس که لکنت را به عنوان مشکلی در هماهنگ کردن دو سمت مغز برای گفتار در نظر گرفت، دوباره به صورت دیدگاهی پدیدار شده است، که لکنت را به عنوان مشکلی در هماهنگی شبکه‌های چندگانه مغزی برای گفتار با شبکه‌هایی که برای زبان، شناخت و احساس هستند در نظر می‌گیرد. این فعالیت عجیب در تمامی ‌گویندگان از کار می‌افتد، زمانی که منابع مورد نیاز برای پردازش زبان، شناخت یا احساس به طور آنی ظرفیت‌های موجود سیستم عصبی مرکزی را تخلیه می‌کنند و ظرفیت بسیار ‌اندکی را برای پیچیدگی‌های تولید سریع و ملایم گفتار باقی می‌گذارند، و نتیجه آن ناروانی طبیعت است. به نظر می‌آید افرادی که لکنت می‌کنند در اختصاص دادن منابع به تولید گفتار در شرایطی که نیاز زیادی داشته باشند، مشکل دارند. آن‌ها یک سیستم تولید و گفتار حساس‌تر (آسیب‌پذیرتر) را به ارث برده یا اکتساب کرده‌اند- فردی که در حالت‌های گوناگون بسیاری برای پرداختن به حالت هنجار سریع و ملایم گفتار کم توان است، احتمالا به دلیل این است که مسیر‌های عصبی استفاده شده در تولید گفتار کارایی که می‌بایست داشته باشند را ندارند.

ممکن است این سیستم تولید گفتار حساس (آسیب‌پذیرتر) در کودکانی به طور طبیعی از لکنت بهبود می‌یابند خودش بهبود یابد و نسبت به اختلال مقاوم‌تر شود. به دلیل ویژگی انعطاف‌پذیری عصبی بسیار زیاد در کودکان، مغز برخی از این کودکان به طور خود انگیخته مسیر‌های جدید و کارآمدتری‌تر را برای گفتار ایجاد می‌کند و کاملاً روان می‌شوند. ممکن است سایرین بهبود یابند به این دلیل که آن‌ها یاد بگیرند تا با آرام‌تر صبحت کردن جبران کنند یا روش‌های دیگری را برای هدایت کردن منابع به منظور مقاومت در برابر اختلال می‌یابند. به نظر می‌آید کودکانی که بهبودی نمی‌یابند وارد یک چرخه واکنش‌دهی به ناروانی‌هایشان با استفاده از فشار دادن عضلات، تلاش کردن برای رهایی، و حتی اجتناب کردن از کلمات و موقعیت‌های سخت شده‌اند. این واکنش‌ها که شدیداً یاد گرفته می‌شوند- تحت تأثیر شخصیت فرد و مردمی ‌که در اطرافش هستند، قرار می‌گیرند و تبدیل به بخشی از الگو‌های لکنت فرد می‌شوند و بر روشی که او در مورد صبحت کردن فکر و احساس می‌کند، تأثیر می‌گذارند

نکاتی درباره لکنت زبان

  • لکنت در همه فرهنگ ظاهر می‌شود و حداقل 40 قرن است که برای بشر یک مشکل به حساب می‌آید.
  • لکنت به وسیله یک سری اختلالات پر بسامد یا شدید مشخص می‌شود که جریان رو به جلو گفتار را به تأخیر می‌اندازند.
  • لکنت در کودکی آغاز می‌شود و معمولاً با رشد کودک به بزرگسالی شدیدتر می‌شود مگر اینکه او با یا بدون درمان رسمی‌ بهبود یابد.
  • رفتار‌های اصلی لکنت تکرار‌ها، کشیده‌گویی‌ها و قفل‌ها هستند. رفتار‌های ثانویه نتیجه تلاش‌‌ها برای رهایی و اجتناب از رفتار‌های اصلی هستند و شامل رفتار‌های همراه فیزیکی لکنت، مانند پلک زدن یا رفتار همراه کلامی ‌مانند، جانشینی‌های کلمه هستند.
  • احساسات و نگرش‌ها نیز می‌توانند اجزای مهمی ‌از لکنت باشند که واکنش‌های احساسی فرد لکنتی را نسبت به تجزیه ناتوانی برای روان صبحت کردن و نسبت به پاسخ‌های شنوندگان به لکنتش، بازتاب می‌کنند. احساسات واکنش‌های عاطفی سریعی هستند و شامل ترس، خجالت کشیدن، و شرمندگی هستند. نگرش‌ها به آرامی‌ از تجربیات منفی تکراری مرتبط با لکنت، نمایان می‌شوند. برای مثال باور فرد لکنتی است که شنوندگان هنگامی که لکنت او را می‌شنوند، فکر می‌کنند که او احمق است.
  • لکنت بین 18 ماهگی و بلوغ آغاز می‌شود اما اغلب بین 2 و 5 سالگی، با یک اوج دقیقاً پس از 3 سالگی آغاز می‌شود ممکن است اولین ظهور آن افزایش تدریجی در تکرار‌های ساده کلمات و صداها باشد یا شروع ناگهانی تکرار‌های چندگانه که گاهی اوقات با کشیده‌گویی‌ها و قفل‌ها نیز همراه است.
  • شیوع لکنت حدود 1 درصد است. بروز آن حدود 5 درصد است. میزان بهبودی بدون درمان حرفه‌ای حدود 75 درصد کودکانی است که سابقه لکنت داشته‌اند. نسبت مرد به زن در کودکان مدرسه‌رو و بزرگسالان حدود 3:1 است امام ممکن است در کودکان بسیار خردسال که شروع به لکنت کرده‌اند کم‌تر، نزدیک به 1:1 باشد. بیشتر دختر‌ها در اوایل کودکی بهیود می‌یابند که نسبت مردان دارای اختلال پیش از سنین پیش دبستانی را افزایش می‌دهد.
  • بیشتر افرادی که لکنت می‌کنند می‌توانند کلماتی را که در یک متن بر روی آن‌ها لکنت خواهند کردن پیش از خواندن با صدای بلند، پیش‌بینی کنند (انتظار)، و اغلب تمایل دارند بر روی بسیاری از کلمات یکسان در هر بار خواندن یک متن تکراری، لکنت کنند (ثبات) بسیاری از لکنتی‌ها زمانی که یک متن را چندین مرتبه می‌خوانند، بسامد لکنتشان کاهش می‌یابد (تطابق).
  • لکنت در بافت‌های دستوری مشخص با بسامد بیشتری رخ می‌دهد. ماهیت این بافت‌های دستوری  تا حدودی در بزرگسالان و کودکان متفاوت است.
  • شرایط مختلف بسامد لکنت را کاهش می‌دهند. اثرات آن‌ها ممکن است قابل نسبت دادن به تغییرات در الگو‌های گفتاری، کاهش در فشار‌های ارتباطی، یا هر دو باشند. تحقیق بر روی این شرایط ایجادکننده روانی نشان می‌دهد که ممکن است لکنت به وسیله شرایطی کاهش یابد که تقاضا برای کنترل حرکتی گفتار و عملکرد‌های شکل‌گیری زبان را کاهش می‌دهند.

تمرین برای لکنت زبان کودکان

سؤالات مورد بررسی در ارائه تمرین برای لکنت زبان

1- چه چیزی ممکن است برخی رفتار‌های اصلی کودکان را از تکرار‌ها به کشیده‌گویی‌ها به قفل‌ها تغییر دهد؟

2- تفاوت رفتار‌های اصلی و ثانویه در لکنت چیست؟

3- زمانی که لکنت تعریف می‌شود، از چه نوع تردید‌های دیگری می‌بایست تمایزگذاری شود؟

4- برخی از احساسات و نگرش‌هایی ممکن است افراد دارای لکنت داشته باشند چیست و منشأ آن‌ها چیست؟ آیا غیر لکنتی‌ها هرگز چنین احساساتی داشته‌اند؟

5- محدوده سنی برای  شروع لکنت چند است (کم‌ترین و بیشترین سنی که شروع به طور معمول در آن گزارش می‌شود)؟ چرا ممکن است لکنت در آن سن اتفاق بیافتد؟

6- چه تفاوتی بین «بروز» و «شیوع» وجود دارد؟

7- محققان هنگام تلاش برای تعیین تعداد لکن‌هایی که بدون درمان بهبودی یافته‌اند، با چه مشکلاتی مواجه ‌شدند؟

8- چرا ممکن است نسبت لکنت‌های مرد به زن با سن تغییر کند؟

9- به چه روش‌هایی لکنت قابل پیش‌بینی است؟ به چه روش‌هایی تغییر می‌یابد؟

10- چرا پاسخ به این سؤال دشوار است، «دلیل لکنت چیست؟»

 

سوالات متداول:

1-آیا تمرینات ریتمیک مانند شعرخوانی مؤثرند؟
بله، استفاده از الگوهای ریتمیک (مثل شعر، ترانه یا تکیه‌کلام‌های موزون) به دلیل ایجاد ساختار قابل پیش‌بینی در گفتار، می‌تواند لکنت را کاهش دهد.

2-بهترین تمرین‌های تنفسی برای کاهش لکنت زبان چیست؟
تمرین تنفس دیافراگمی (شکمی) بسیار مؤثر است. در این روش، هنگام دم عمیق از طریق بینی، شکم باید به جای قفسه سینه بالا بیاید. سپس بازدم آرام و کنترل‌شده از طریق دهان انجام می‌شود. این تمرین به کاهش تنش عضلانی و بهبود روانی گفتار کمک می‌کند.

برچسب‌ها: