ارگوتراپیست مهدی صابر

روان خوانی در کودکان

اختلال خواندن و درک مطلب| اختلال یادگیری خواندن| مرکز درمان اختلالات یادگیری دکتر صابر

سر فصل مطالب

در مورد اختلال خواندن و درک مطلب، منظور از خواندن درک است، یعنی توانایی دریافت معنی از متن چاپی، تمامی آموزش خواندن باید معطوف به گسترش توانایی های درک مطلب باشد. تحلیل ساختاری یا تحلیل واحد های معنی دار واژه نظیر پیشوند، پسوند، ریشه واژه ، واژه‌های مرکب و هجاها به تشخیص واژه کمک می کند. کودکان با اختلالات یادگیری در درک مطلب از خواندن دچار مشکل هستند و نمی توانند مفهوم مطالب خوانده شده را درک کنند. مرکز اختلال یادگیری دکتر صابر با در اختیار داشتن امکانات روز دنیا نظیر اتاق مهارت های شنیداری و اتاق تاریک بینایی در بهبود اختلال در درک مطلب کودکان و درک مفاهیم موثر بوده و تشخیص اختلال یادگیری و درمان اختلال خواندن را ممکن می سازد. تیم تخصصی مرکز شامل کاردرمانان، گفتاردرمانان و روانشناسان کودک در زمینه درمان مشکلات کودکان اختلال یادگیری پیشتاز بوده و نتایج درمانی خوبی را با استفاده از تکنیک های و ابزار پیشرفته مرکز بدست آورده اند.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

تحلیل ساختار و درک مطلب

مؤلفه های ساختاری شامل واژه‌های مرکب (مثلا گاوچران) شکل اختصاری یا کوتاه کلمه (مثلا گر به جای اگر)، پسوندهای صرفی (مثلا –ها، -گر، -گار، -ان، -ات) پیشوندها (مثلا بی، با – ، فرا -، فرو -)، ریشه ها ( مثلا نظر در منظره یا نظاره) و هجاها (یعنی بخش کردن واژه‌های چند هجایی به واحدهای کوچکتر) خواننده ممکن است مؤلفه های ساختاری واژه ای را تشخیص دهد (به طور مثال پیشوند «بی» و پسوند «ان» را در واژه بی سوادان)، این نشانه ها همراه با متن جمله ممکن است برای تشخیص واژه کافی باشند. درمان مشکلات زبان بیانی اختلالات یادگیری در درک مطلب کودکان موثراست.

 

 

ترکیب راهبردهای تشخیص کلمه

خوانندگان را باید ترغیب نمود تا از همه راهبردهای تشخیص کلمه (آواشناسی، واژه های دیداری، نشانه های متنی و تحلیل ساختاری) سود جویند. در هر حال آنها زمانی که کلمه ای نا آشنا وقفه ای در فرایند خواندن ایجاد نماید. به این راهبردها نیاز پیدا خواهند کرد. خوانندگان معمولا برای بازشناسی واژه نا آشنا از چند راهبرد با هم سود می جویند. دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری باید هر یک از این راهبردهای بازشناسی واژه را آنقدر تمرین کنند تا به استقلال و انعطاف پذیری در خواندن دست یابند و بتوانند روان و سلیس بخوانند.

درک مطالب در کودکان

 

درک مطلب در کودکان

در نارسا خوانی، حیطه خواندن به تشخیص کلمه توجه زیادی می شود در حالی که حل مشکلات مربوط به اختلال درک مطلب بسی دشوارتر است. تدوین کنندگان قانون آموزش و پرورش ویژه و قانون آموزش و پرورش افراد دچار ناتوانی (IDEA)، هوشمندانه در قانون قید کرده اند که ناتوانی یادگیری ممکن است حیطه «مهارت های پایه‌ای خواندن» (تشخیص واژه) یا «درک مطالب خوانده شده باشد. نقص اصلی بسیاری از دانش آموزان دچار اختلال یادگیری و درک مطلب است. این توانایی با کسب مهارت های تشخیص واژه به طور خود به خود تکامل نمی یابد. بیشتر دانش آموزان دچار اختلال یادگیری سر انجام اصول تشخیص واژه را یاد می گیرند، اما برای بسیاری از آنها تکالیفی که مستلزم درک پیام های پیچیده باشد همچنان دشوار باقی می ماند. باید راهبردهایی را به آنها یاد داد که با استفاده از آنها بتوانند خوانندگانی فعال شوند و متن را درک کنند (ریچک و دیگران، ۱۹۹۶).

در این بخش به اختلال درک مطلب – چند مفهوم اساسی، راهبردهای ثمربخش یادگیری، مهارت های ویژه درک مطلب و موضوع درک مطلب در حیطه های محتوایی – می پردازیم.

مؤلفه ها در اختلال درک مطلب کودکان

طبق نظریه های ثمربخش خواندن، درک مطلب عبارت است از تعاملی پویا بین سه مولفه خواننده، متن و موقعیت خواندن (ریچک و دیگران، ۱۹۹۶؛ آندرسون و دیگران، 1985).

خواننده. میزان دانش و علایق هر فرد بر توانایی و تمایل وی به خواندن تاثیر می گذارد. به طور مثال، خواننده ضعیفی که دانش زیادی درباره ماهیگیری و علاقه شدیدی به این کار دارد، ممکن است بتواند کتاب ماهیگیری در سطح کلاس ششم را بخواند ولی برای درس تاریخ کتابی بالاتر از سطح کلاس سوم را نتواند بخواند.

متن، متن عبارت است از زبان نوشتاری یا اطلاعات چاپی. وضوح و انسجام متن بر دریافت معنی متن تأثیر می گذارد.

زمینه. موقعیت یا محیط خواندن نیز بر فرایند خواندن تأثیر می گذارد. به طور مثال، سر امتحان ممکن است اضطراب شدید مانع درک خواننده شود، در حالی که همان مطالب در محیط آرام تر به راحتی درک شود، افزون بر این هدف و مقصود از خواندن نیز بخشی از زمینه خواندن را تشکیل می دهد، خواندن هر فرد وقتی سعی می کند دستورالعمل های مفصل یک می خواند کتاب آشپزی را بخواند متفاوت با زمانی است که کتاب داستانی را برای لذت بردن می‌خواند.

این سه عامل و تعامل آن ها بر چگونگی دریافت معنی و درک فرد از مطالب تأثیر می گذارد. این تعامل از ابتدا تا انتهای متنی که خوانده می شود ممکن است متغیر باشد. وقتی کودک اختلال یادگیری اطلاعات متن را در تعارض با دانش موجود خویش بیابد. خواندن برایش دشوارتر می شود. وقتی مطالب خوانده شده درباره موضوعی آشنا باشد. خواندن به کوشش کمتری نیاز دارد.

مفاهیم درک مطلب

کودک در حین تقلا برای درک مطلبی که می خواند باید بتواند بر شکاف ارائه شده در متن نوشتاری و دانش خویش پلی بزند، بنابراین درک مطلب با سختی همراه است.

عواملی چون دانش پیشین، علاقه و ماهیت موقعیت خواندن بر سطح مطالبی که دانش آموز میتواند بخواند تأثیر می گذارد. برای اینکه بفهمیم چرا کودک اختلال خواندن در درک مطالبی که می خواند مشکل دارد، باید در مورد نحوه یادگیری و اعمال فرد در موقعیت های مختلف و مطالب تفاوتی که می خواند به بررسی بپردازیم.

1.درک مطلب به معلومات خواننده بستگی دارد. درک مطلب به همان اندازه که به توضیحات متن چاپی بستگی دارد به تجربه، دانش زبانی و تشخیص ساختار ترکیبی جمله وابسته است (لیپسون و ویکسون، ۱۹۹۱)، برای فهم اهمیت دانش خواننده در درک مطلب بهتر است مثال عالی زیر را که آلز (۱۹۸۲) ارائه می کند، بخوانیم:

روزنامه بهتر از مجله و ساحل دریا بهتر از گوشه خیابان است، در ابتدا دویدن بهتر از راه رفتن است. البته ممکن است فرد مجبور شود بارها تلاش کند. این کار کمی مهارت می خواهد. اما یاد گرفتنش راحت است. حتی کودکان خردسال نیز می توانند از آن لذت ببرند. با یک بار موفقیت، پیچیدگی ها به حداقل می رسد. پرندگان به ندرت خیلی به آن نزدیک می شوند، هر کدام مقدار زیادی فضا می خواهد، در باران خیلی سریع خیس می شود. خیلی از کارهایی که مردم انجام می دهند همان چیزی است که ممکن است علت مشکلات باشد. اگر هیچ گونه اشکالی وجود نداشته باشد، همه چیز رو به راه است، از یک تخته سنگ به جای لنگر می توان استفاده کرد. اگر از دستتان در برود، دیگر امکان ندارد بتوانید به آن دست یابید (برانز قورد و جانسون، ۱۹۷۲، نقل شده در آلز، ۱۹۸۲، ص ۵۲)

شما در جایگاه خواننده ای بزرگسال قادرید بسیاری از واژه های این پاراگراف را بفهمید، اما احتمالا معنی آن را درک نکنید و ندانید صحبت درباره چیست. دلیل مشکل شما این است که دانش زمینه ای مناسبی در مورد متن چاپی فوق ندارید. اگر گفته شود مطلب درباره بادبادک است، دانش زمینه شما گسترش می یابد. اکنون اگر دوباره متن را بخوانید متوجه می شوید که در کتان از مطلب به طور چشمگیری افزایش می یابد. تلویحات این امر برای تدریس این است که وقتی خواننده دانش محدودی درباره محتوای متن دارد، هر قدر متن را دوباره بخواند درک او از مطلب افزایش نمی یابد. آنچه دانش آموزان دچار ناتوانایی های یادگیری در بسیاری از موارد نیاز دارند دانش زمینه بیشتری است تا درک آنها از مطلب بیشتر بشود.

  1. درک مطلب فرایندی زبانی است. درک مطلب فرایندی برای دریافت اطلاعات از طریق زبان است کودک در فرایند خواندن غالبا تا آخرین کلمه یا عبارت را نخواند، نمیتواند معنی آن را کاملا درک کند. به طور مثال، به این دو عبارت توجه کنید: «ریگ سفید کوچولو» و« کوچولو نظریه را درک کرد.» واژه کوچولو در هر کدام از این دو عبارت به موضوع متفاوتی اشاره دارد و دانش آموز قبل از اینکه عبارت را به پایان برساند نمی تواند معنی کوچولو را درک کند.

در خواندن متن انگلیسی چشم از چپ به راست و در متن فارسی از راست به چپ حرکت می کند، اما ذهن این گونه نیست. در بسیاری از موارد جریان فکر در انگلیسی از چپ به راست و در فارسی از راست به چپ نیست بلکه دایره ای است و مفهوم و کلمات معین باید آنقدر در ذهن بماند تا آن بخش از جمله که باعث تکمیل فکر می شود، خوانده شود. به طور مثال در نوشته «وقتی لی دوباره به یادداشت نگاه کرد، دخترک متوجه شد سریع بازی کرده است.» معنی یادداشت و جنسیت لی تا انتهای جمله که توضیحاتی ارائه می شود موقتا در حالت تعلیق می ماند، حتی گاهی خواننده مجبور است تصمیم گیری درباره تلفظ کلمه را نیز به تعویق بیندازد. در جمله «مریم احساس می کرد خرد دارد،» تلفظ خرد تا زمانی که خواننده جمله را به طور کامل نخواند و نفهمد که باید خُرد یا خِرَد بگوید به تعویق می افتد.

سایر نشانه ها نیز هم برای درک زبان شفاهی و هم برای درک زبان نوشتاری مربوط به حشوهای زبان (پرداختن به جزئیات) است. حشو به معنی ارسال پیام به شکل های دیگر است. یعنی اطلاعات یک منبع با تأیید و توضیح اطلاعات منبع دیگر باعث تقویت و افزایش درک پیام مورد نظر می شود. بنابراین چنین قرینه هایی کمک می کند تا خواننده معنی متن نوشتاری را درک کند. جمله های زیر مثال هایی از حشوهای زبانی است: «ممکن است آن را تکرار کنید؟ لطفا یک بار دیگر بگویید.» (جمله دوم، جمله اول را تبیین می کند.) «آیا یک تکه کیک می خواهید؟» (سؤالی بودن جمله هم از ساختار جمله و هم از علامت سؤال مشخص می شود.) «آن دختر دامن پیچازی اش را پوشید.» (واژه های دختر و دامن هر دو نشان می دهد که جمله درباره جنس مؤنث است.) به دانش آموزان باید آموخت دنبال حشو و زواید بگردند و از آن ها برای درک مطلب سود جویند.

٣. درک مطلب فرایندی فکری است. رابطه بین خواندن و تفکر از زمان های گذشته مورد توجه بوده است. در سال ۱۹۱۷، تورندا یک فرایند تفکر به کارگرفته شده به هنگام خواندن را به حل مسائل ریاضی تشبیه کرد:

درک یک پاراگراف شبیه حل مسئله ای ریاضی است. این کار شامل انتخاب درست عناصر موقعیت و قرار دادن صحیح آنها در کنار یکدیگر و نیز تعیین مقدار صحیح وزن یا تاثیر با روی هر یک… است که همگی تحت تأثیر آمایه ذهنی درست، مقصود یا تقاضاها قرار می گیرد (ص ۳۲۹).

استافر (۱۹۷۵) با تعریف خواندن به منزله تفکر، خواندن را با حل مسئله یکسان می‌داند. خواننده همانند حل مسئله باید مفاهیمی را به کار گیرد، فرضیه هایی را تدوین و آزمون کند و آن مفاهیم را اصلاح نماید. بدین طریق، درک مطلب نوعی پژوهش است و باید در تدریس خواندن نیز از روش هایی که برای کشف فنون به کار گرفته می شود استفاده شود، کلید تدریس از این چشم انداز راهنمایی دانش آموز برای طرح پرسش و مقاصد خواندن است. دانش آموز بعد از این مرحله برای حل مسائل و جواب دادن به سوال هایی که خود طرح کرده است؛ می خواند. به طور مثال قبل از اینکه بقیه داستان خوانده شود، دانش آموز را می توان ترغیب کرد حدس بزند که چه اتفاقی می افتد و سپس بقیه داستان را خواند تا معلوم شود پیش بینی او چقدر درست بوده است، این رویکرد که فعالیت هدایت شده خواندن -فکر کردن نام دارد، در بخش راهبردهای تدریس این فصل توصیف می شود.

۴. درک مطلب مستلزم تعامل فعال با متن است. خوانندگان باید «فعال» باشند و با مطالب متن تعامل داشته باشند. آنها باید فعالانه دانش موجود خویش را با اطلاعات جدید متن چاپی بیامیزند.

شواهدی وجود دارد که خوانندگان خوب عموما تمام کلمات موجود در متن را می خوانند، بلکه برای درک معنی واژه های معینی را انتخاب می کنند و بقیه واژه ها را نادیده می گیرند. آنها فقط زمانی به عقب بر می گردند و واژه ها را دوباره می خوانند که با چیزی غیر منتظره مواجه شوند. در مورد خواننده ای که با متن تعامل دارد آدلر (۱۹۵۶) مثالی عالی ارائه می کند:

کسی که عاشق است وقتی نامه ای عاشقانه را می خواند، چیزی را می خواند که با تمام وجود برایش ارزش قائل است. چنین فردی هر واژه ای را به سه طریق می خواند، کل را به صورت واژه های یک بخش می خواند و هر بخش از واژه ها را به صورت کلی نسبت به متن و ابهاماتش و همین طور اشارات و کنایه هایی که ممکن است داشته باشد حساسیت نشان می دهد، رنگ واژه‌ها، ترتیب عبارات و وزن جمله ها را درک می کند. او حتی ممکن است به نقطه گذاری ها نیز توجه کند، و نامه را بارها و بارها می خواند طوری که انگار آن را هرگز دیگر نخواهد خواند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.