ارگوتراپیست مهدی صابر

بیماری اوتیسم چیست

بیماری اوتیسم چیست؟|علت بیماری اوتیسم چیست | اختلال طیف اوتیسم | مرکز اوتیسم دکتر صابر

سر فصل مطالب

بیماری اوتیسم چیست؟ علت بیماری اوتیسم چیست؟ اوتیسم اختلالی است که از زمان وجود بشریت بر روی کره خاکی وجود داشته است. با نگاهی گذرا به بسیاری از شخصیت هایی که در داستان ها و افسانه های گذشته وجود دارند می توان ویژگی های افراد دارای طیف اوتیسم را مشاهده کرد. شاید بتوان کیومرث شاهنامه را که از اجتماع گریزان بود و در کوه ها زندگی می کرد، پوستین پوشی کم حرف بود، فردی دارای رفتارهای مرتبط با بیماری اوتیسم در نظر گرفت؛ یا اغلب شخصیت های دارای رفتار غریب و نا آشنا، مانند سکوت دائم علیرغم توان گفتار و میل به گوشه گیری همراه با رگه هایی از هوشمندی را در بیشتر قصه ها و افسانه ها افرادی دانست که نشانه هایی از اختلال طیف اوتیسم را باز نمایی می کنند. مرکز تشخیص و درمان اوتیسم تهران زیر نظر دکتر صابر به بررسی علت اوتیسم و درمان تخصصی آن پرداخته است. کادردرمان اوتیسم با تشخیص علائم طیف اوتیسم، درمان مناسب و پیشرفته بیماری اوتیسم را در مرکز توانبخشی اوتیسم دکتر صابر ارائه می دهند.در مطلب فوق به توضیح این مطلب که طیف اوتیسم چیست و علت اوتیسم چیست پرداخته می شود.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

تاریخچه بیماری اوتیسم

بررسی شخصیت های تاریخی نیز تأیید کننده وجود چنین گروهی از افراد است. به عنوان مثال شاه کریستینای هفتم که در قرن هیجدهم میلادی بر دانمارک فرمانروایی می کرد، ویژگی های افراد دارای اوتیسم با عملکردهای بالا را نشان می داد. یا اغلب افرادی که به عنوان موارد گزارش شده ویژه در تاریخچه روانشناسی وجود دارند و به عنوان موارد پیچیده و ناشناخته ذکر شده اند، در بررسی های امروز نشانگان اوتیسم را از خود نشان می دهند. به عنوان مثال ویکتور یا پسر وحشی آویرن که توسط ایتارد مورد مطالعه قرار گرفته است و از خود نشانگانی مانند صحبت نکردن، بوییدن محیط و عدم علاقه به برخورد با دیگران را نشان می داده علائم ویژه ای از وجود اختلال طیف اوتیسم را داشته است. اما شناسایی این مجموعه از ویژگی ها، تحت یک نام واحد و توصیف افراد دارای این ویژگی ها تحت عنوان “اوتیسم” به کمتر از نیم قرن می رسد. اغلب کسانی که به عنوان پیشگامان اوتیسم شناخته می شوند یا هنوز در قید حیات هستند و یا به تازگی فوت کرده اند.

طیف اوتیسم چیست؟

واژه اوتیسم (برگرفته از در زبان یونانی) به معنی خود، بر اساس شواهد موجود در سال ۱۹۱۲ برای بار نخست در نوشته های بلولر مورد استفاده قرار گرفت. البته بلولر برای توصیف افراد دارای اوتیسم از این واژه استفاده نکرد بلکه او در مقاله ای به دو نوع شیوه تفکر اشاره کرده که یکی از آنها را شیوه منطقی خواند و دیگری را شیوه اوتیسمی، بلولر تفکر اوتیسمی را برای افرادی که علاقه ای به برخورد با دیگران ندارند و میلی به برقراری ارتباط ندارند به کار نبرد، به همین خاطر وی را به عنوان پیشگام شناسایی اوتیسمی معرفی نمی کنند، بلکه او برای بار نخست از این واژه در متون روانشناسی آکادمیک استفاده کرد.

علت بیماری اوتیسم چیست

شاید بتوان چنین نتیجه گیری کرد که در کل هیچ کشفی کاملا بدون ارتباط با دانش و اطلاعات دیگران وجود ندارد و هر چیز نوینی با واسطه و یا بدون واسطه تحت تأثیر اتفاقات پیش از خود بوده و از آنها تأثیر گرفته است. به همین دلیل تعیین پیشگام واقعی و مستقل در زمینه اغلب کشفیات علمی کاری غیر ممکن و با حداقل غیر منطقی خواهد بود و هیچ کشفی کاملا اصیل نبوده و بدون ارتباط با وقایع پیش از خود نیست و هیچ کاشفی نیز به عنوان تنها عامل کشف خود در نظر گرفته نمی شود، با این وجود تعدادی از متخصصان و پژوهشگران فعال در حیطه اوتیسم از جمله پروفسور مایکل فیتز جرالد” از دانشگاه ترینیتی ایرلند، اعتقاد دارند که کانر، خود از این امر اطلاع داشت که پیش از او آسپرگر در مورد این اختلال صحبت کرده بود و به دلیل اینکه کانر که خود اصلا آلمانی بود و به خوبی به زبان آلمانی تسلط داشت، این پژوهش را خوانده و از آن الهام گرفته بود اما در مقاله خود اشاره ای به آن نکرده بود. بنابراین کاری غیراخلاقی و دور از شأن یک پژوهشگر انجام داده است کاری که اکنون سوء استفاده علمی خوانده می شود. اما عده ای دیگر از جمله “دکتر لورنا وینگ” که با آسپرگر ملاقات داشته معتقد است که کانر از این جریان اطلاع نداشت و دلیل او این است که کانر و آسپرگر هر دو معتقد بودند که از اختلالی متفاوت صحبت کرده اند و علائم گزارش شده آنان بر دو اختلال متفاوت دلالت می کند بنابراین دلیلی برای کار وجود نداشت که مقاله خود اشاره و یا استناد به مقاله آسپرگر بکند.

از تمام این موارد گذشته کسانی که مقاله آسپرگر را به زبان اصلی بررسی کرده اند معتقد هستند که شیوه نگارش و نوع استدلال ارائه شده توسط وی با توجه به استاندارهای آن دوره برای مقالات علمی، با مقاله نگاشته شده توسط کاتر قابل مقایسه نیست و مقاله کانر به مراتب دقیق تر و مناسب تر نگاشته شده است. به نظر می رسد که بداقبالی آسپرگر تنها استفاده از زبان آلمانی برای نگارش مقاله اش نبوده بلکه عوامل دیگر نیز در کم توجهی به یافته های وی نقش داشتند. از جمله این عوامل می توان به همدلی و علاقه آسپرگر به حزب نازی که در آن زمان آلمان تسلط داشت اشاره کرد. بررسی های تاریخی نشان می دهد که با توجه به باور حزب نازی به اصلاح نژاد و حذف افراد دارای مشکلات روحی و جسمی، فعالیت های آسپرگر در کلینیک کودکان دارای نیازهای ویژه با توجه به گرایش های فکری وی جای بررسی بیشتری دارد. اما فرزند وی مدارکی در دست دارد که نشان دهنده دیدگاه انتقادی آسپرگر نسبت به باورها و فعالیت های حزب نازی است.

در هر حال، دو پیشگام بزرگ در زمینه اوتیسم بدون شک کانر و آسپرگر هستند. هر دو فعالیت هایشان را در زمانی تقریبأ واحد (دهه ۱۹۳۰) شروع کردند. دو فردی که دارای شخیصت هایی کاملا متفاوت بودند. هرچند موضوعی که آنان مورد بررسی قرار دادند مشترکات فراوانی داشت، اما تفاوت های قابل توجهی نیز میان کار آن در مشاهده می شود. روانپزشک اسکاتلندی دکتر فرد استون’، از جمله افرادی است که با هر دو نفر ملاقات داشته. به باور وی تفاوت میان این دو فرد چشمگیر بود. کائر را در اواسط دهه ۵۰ میلادی در شهر ادینبورگ ملاقات کرد و او را شخصی خوش لباس، دقیق و دوست داشتنی یافت. همان، آسپرگر را در دهه ۶۰ میلادی در کنفرانسی در وین ملاقات کرد.

طیف اوتیسم چیست

وظیفه آسپرگر در آن جلسه، پذیرش و خوش آمد گویی به شرکت کنندگان بود. کاری که به هیچ عنوان به آن علاقه ای نداشت. استون می گوید که آسپرگر به جای خوش آمد گویی و برخورد با دیگران در کنار در ورودی سالن کنفرانس روی صندلی نشسته بود. استون نتوانست با او وارد گفتگو شود، به باور او آسپرگر خود از اختلالی که شناسایی کرده بود رنج می برد. اغلب کسانی که با کانر برخورد کرده اند ، صمیمیت و رفتار دوستانه او را ستایش کرده اند. ظاهرش نیز تأیید کننده این امر بود، گوش های بزرگ و لبخندی شیطنت بار و مهم تر از همه، بذله گویی و نکته سنجی کلامی اش دیگران را تحت تأثیر قرار می داد، خبرنگار روزنامه ای در شهر بالتیمور که با وی مصاحبه کرده بود، جلسه مصاحبه را دو ساعت بذله گویی، نکته سنجی و تعریف خاطره ذکر کرده است. در همین مصاحبه اوج روحیه انسان گرایی زمانی مشخص می شود که به خبرنگار می گوید: “هر کودک، هر بزرگسال و هر فردی در جامعه خواستار سه چیز است؛ احترام، پذیرش و تأیید از جانب دیگران. اگر این سه مورد برای همه وجود داشته باشد، افراد جامعه علیرغم سطح توانایی هوشی و یا هر توان و استعداد دیگری قادر خواهند بود که به درستی عمل کنند. در مقابل آسپرگر به معنی واقعی دارای رفتاری قدیمی، اصیل و اقامنشانه بود. لورنا وینگ، وی را در سال ۱۹۷۹ در لندن ملاقات کرد. اندک زمانی پس از این ملاقات بود که آسپرگر در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. وینگ می گوید که مکالمه به زبان انگلیسی انجام می شد و آنها در حالی که چای می نوشیدند، در مورد این موضوع صحبت می کردند، که آیا سندروم توضیح داده شده توسط وی نوعی اوتیسم است یا خیر و چه ارتباطی میان اختلال توضیح داده شده از جانب وی و سندروم معرفی شده توسط کانر وجود دارد. آسپر کاملا معتقد بود که سندرم توضیح داده شده توسط وی با سندرم معرفی شده کانر کاملا متفاوت است.

البته تأیید می کرده که همپوشی هایی میان این دو وجود دارد. وینگ می گوید که او می خواست آسپرگر را در مورد طیف بودن این اختلال قانع کند بنابراین از اختلالات طیف اوتیسم سخن می گفت. اما آسپرگر مؤدبانه این نظر را رد می کرد. چندین دهه بود که همه تصور می کردند مقاله سال ۱۹۴۳ کانر در مورد اوتیسم به نام “اختلال اوتیستیک تماس عاطفی” که در نشریه آمریکایی کودک عصبی” به چاپ رسید، نخسین مقاله ای است که در مورد اوتیسم به چاپ رسیده است و مقاله آسپرگر یک سال بعد (۱۹۴۴) تحت عنوان “اختلال روانی اوتیسم در دوره کودکی که در نشریه آلمانی “روانپزشکی و بیماری های اعصاب “” به چاپ رسید. بنابر این کانر پیشگام اوتیسم به شمار می رود. اما پنج سال قبل از آن (۱۹۳۸) در سخنرانی که آسپرگر در بیمارستان دانشگاه و بین ارائه کرد، از این اختلال صحبت کرد. او از اصطلاح “اختلال روانی اوتیسمی” سخن گفت، اصطلاحی که نشان می داد که منظور آسپرگر نوعی اختلال در شخصیت بود. این سخنرانی در همان زمان تحت عنوان “کودکی با ذهن غیر طبیعی” در هفته نامه وینا به چاپ رسید.

البته مدارک دیگری وجود دارد که نشان می دهد آسپرگر این اصطلاح را حتی قبل از آن نیز به کار برده است. دختر وی دکتر ماریا آسپرگر فلدر  که روانپزشک است، مدارک و مستنداتی دارد که نشان می دهد پدرش در سال ۱۹۳۴ از اصطلاح اوتیسم  استفاده کرده است. او نامه ای را که آسپرگر پس از مسافرت به شهر های لایپزیک و پستدام در آلمان برای همکاری در اتریش نوشته است به عنوان شاهدی بر این ادعا نشان می دهد. نامه ای که تاریخ آن به ۱۴ آوریل ۱۹۳۴ بر می گردد. در این نامه آسپرگر به دشواری های فراروی شناسایی این مفهوم اشاره می کند و پیشنهاد می کند که اصطلاح اوتیسم می تواند توصیف خوبی برای ویژگی های نشان دهنده این اختلال باشد. دختر آسپرگر در مورد دفتر خاطراتی صحبت می کند که آسپرگر در آن باورهای خود را یادداشت می کرده و در بخشی از آن به مشکل وجود تعصب در جامعه آلمان اشاره می کند و از مقاله ای چاپ نشده صحبت می کند که در آن انتقادات فراوانی را به دیدگاه نژادپرستانه حزب حاکم نازی وارد کرده است. هر چند کار هم می گوید که کودکان مورد نظر خود را از سال ۱۹۳۴ به بعد مورد مطالعه قرار داده است اما آسپرگر گروه کودکان مورد بررسی خود را پیش از دهه ۱۹۳۰ انتخاب و مطالعه کرده است.

نشانه های اوتیسم اختلالی را توضیح می دهد که رشد و گسترش مهارت های اجتماعی و ارتباطی فرد را مختل می کند. یعنی این تشخیص نشان دهنده نوعی اختلال رشدی است که با نقص در رفتارهای ارتباطی و کلامی و وجود الگوهای غیر طبیعی در هر دو زمینه مشخص می شود. این اختلال در افراد مختلف علائم متفاوتی دارد و برای جداسازی آن از سایر اختلالات، اصطلاح «اختلالات طیف اوتیسم» و یا مخفف آن ( ASD ) مورد استفاده قرار می گیرد. علت این امر این است که دسته ای از افراد وجود دارند که دارای اوتیسم هستند اما اثری از مشکلات و علائم دیگر در آنان مشاهده نمی شود و عملکردهای شناختی مشابهی با جمعیت عادی دارند، با وجود این ویژگی ها و علائم تشخیصی اوتیسم را نیز در خود دارند. این گروه با نام آسپرگر از سایرین جدا می شوند. براساس این اطلاعات می توان نتیجه گرفت که اختلال آسپرگر و علائم بیان شده توسط کانر با هم اختلالات طیف اوتیسم را تشکیل می دهند. بنابراین به جای استفاده از برچسب تشخیصی اوتیسم برای این دسته از اختلالات، دکتر اوتیسم از اصطلاح اختلالات طیف اوتیسم در کودکان استفاده می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.