مشکلات ناشی از ناتوانیهای یادگیری تا زمانی که فرد مدرسه را ترک کند همچنان ادامه مییابد. این مشکلات در موارد بسیاری در سرتاسر عمر نیز ادامه مییابد. مرکز اختلال یادگیری دکتر صابر در زمینه درمان اختلالات یادگیری به صورت تخصصی فعالیت می نماید. کاردرمانی اختلال یادگیری، گفتاردرمانی اختلال یادگیری و بازی درمانی اختلالات یادگیری از خدمات ویژه مرکز درمان اختلال یادگیری می باشد که موجب بهبود توانایی های فرد در زمینه فردی و اجتماعی می گردد. تشخیص اختلال یادگیری و درمان به موقع آن باعث پیشرفت تحصیلی و اجتماعی کودکان می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
اختلال یادگیری در بزرگسالان
مشکلات ناشی از ناتوانیهای یادگیری تا زمانی که فرد مدرسه را ترک کند همچنان ادامه مییابد. این مشکلات در موارد بسیاری در سرتاسر عمر نیز ادامه مییابد. به علت تلاشهایی که برای بالا بردن آگاهی عامة مردم نسبت به ناتوانیهای یادگیری از طریق برنامههای تلویزیونی و مقالههای مختلف صورت گرفته است، بسیاری از جوانان متوجه شدهاند که مشکلات آنها ناتوانی در یادگیری بوده است (انجمن ناتوانیهای یادگیری آمریکا، ۱۹۹۵؛ اسمیت،۱۹۹۱؛ آدلمان و فوگل، ۱۹۹۱؛ مینسکوف، هاوکس، استایدل و هافمان،۱۹۸۹؛ جی.اسمیت، ۱۹۸۸؛ جانسون و بالاک، ۱۹۸۷).
بزرگسال دچار ناتوانیهای یادگیری چگونه زندگی میکند؟ این بزرگسالان گاهی در پیدا کردن مقام و شغل مناسب و رضایتبخش با مشکلات بزرگی مواجه میشوند. آنان برای پیدا کردن و حفظ شغل، رضایت از زندگی اجتماعی و حتی ادارة کارهای روزانه به طور انفرادی با مشکل مواجه میشوند. بسیاری از بزرگسالان دچار ناتوانیهای یادگیری از راهبردهای عجیبی برای اجتناب از مشکلات خود، مخفی کردن یا حل و فصل آن استفاده میکنند.
نظرسنجیهایی از بزرگسالان دچار ناتوانی یادگیری نشان میدهد که نیازهای اصلی آنها در قلمروهای زیر است: ارتباط و مهارتهای اجتماعی، مشاورة شغلی، پرورش عزتنفس و اعتماد به نفس، غلبه بر وابستگی، مهارتهای بقا، آموزش حرفهای، اکتساب و حفظ شغل، خواندن، نوشتن، تنظیم هزینههای شخصی و مهارتهای سازماندهی. وقتی این بزرگسالان شغل خود را از دست میدهند، نمیدانند چه اشتباهی از آنها سر زده است (جی.اسمیت،۱۹۸۸).
بزرگسالان دچار ناتوانیهای یادگیری چه ویژگیهای منحصر به فردی دارند؟ این بزرگسالان معمولاً خودشناس و خودمرجعاند. برای موفقیت باید آنها را به معنی واقعی کلمه هم در تشخیص و هم در فرایند درمان درگیر کرد. به احتمال زیاد آنها وقتی بدانند زندگی نیاز به مهارتهای خاصی دارد، انگیزة زیادی برای یادگیری پیدا خواهند کرد. آنان میخواهند بدانند نتایج آزمونها چیست و برنامة درمانی چه هدف و مقصودی را دنبال میکند. این افراد برنامههای درمانی را میپذیرند به شرطی که قادرشان سازد موفق شوند.
از آنجا که بزرگسالان در مدارس حضور نمییابند معمولاً باید در جستجوی سایر مؤسسهها برای دریافت خدمات برآیند. بیشتر درمانگاهها فاقد تجهیزات لازم برای کمک به بزرگسالان دچار ناتوانیهای یادگیری هستند. بنابراین متخصصان ناتوانیهای یادگیری باید میدان ارائه خدمات خویش را برای این بزرگسالان که درموردشان غفلت شده است توسعه بخشند. انجمن ناتوانیهای یادگیری کمیتهای به حل و فصل این مسئله اختصاص داده است. پرسشهای مربوط به چگونگی پیوستن به کمیتة فوق را میتوان به آدرس زیر فرستاد:
LDA, 4156 library road, Pittsburgh, PA 15234.
تحصیل در دانشگاه مشکلات متعددی دارد که دانشآموز در خلال سالهای تحصیلی در دبیرستان با آنها مواجه نشده است. در دانشگاه تماس دانشجو- استاد کم است و به جای نظارت روزانه در دبیرستان، در دانشگاه تکالیف و ارزیابی طولانی مدت است. دیگر دانشجو، همانند مقطع دبیرستان، از شبکهی حمایت خانواده و دوستان برخوردار نیست. افزون بر این، دانشجویان ساعات سازمان نایافتهتری در اختیار دارند که باید آن را تنظیم کنند و باید یاد بگیرند به طور مطلوبی از آن استفاده کنند.
افزون بر این، فضای دانشگاه خیلی با دبیرستان متفاوت است: کلاسها ساخت متفاوتی دارند و سازگاری با هم اتاقیها و عادات مربوط به الگوهای خواب و خوراک خوابگاهها با دبیرستان تفاوت دارد. برای اینکه دانشجویان بتوانند از عهده اقتضائات جدید برآیند شاید لازم باشد دورهای انتقالی را قبل از آغاز سال تحصیلی دانشگاهی بگذرانند. بعضی از دانشگاهها برنامهی انتقالی فشردهای برای آمادهسازی دانشجویان برای برخورد با چالشهای دانشگاه ارائه میکنند. دالکه (1993) برنامهی انتقالی وایت واتر دانشگاه ویسکانسین را، که در تابستان و بیش از پنج هفته اجرا میشود، توصیف کرده است. طرح انتقالی ناتوانیهای یادگیری را نیز، که دانشکدهی عمومی دانشگاه مینهسوتا پیشنهاد کرده آون (1991) توصیف کرده است.
مشکل دیگری که بسیاری از دانشجویان در دانشگاه با آن مواجه میشوند نیاز به یادگیری زبان خارجی است. برای بسیاری از دانشجویان دچار ناتوانیهای یادگیری نیاز به فراگرفتن زبان خارجی مانع اصلی پیشرفت آنهاست که حتی ممکن است جلو ادامهی تحصیل آنها را در دانشگاه بگیرد (لرنر، گانشو و اسپارکس، 1991). دانشگاه باید سیاستهایی خاص دانشجویان دچار ناتوانیهای یادگیری در پیش بگیرد تا آنها بتوانند زبان خارجی را به طور کامل یاد بگیرند. این سیاستها ممکن است شامل روشهایی نظیر نظرخواهی از دانشجویان برای جانشینسازی درسها، حذف زبان خارجی یا ایجاد انطباقهایی در کلاسهای زبان خارجی باشد (گانشو و اسپارکس، 1993).
یکی از بزرگترین چالشهایی که دانشجویان دچار ناتوانیهای یادگیری با آن مواجه میشوند عبارت است از کسب و حفظ پذیرش و همکاری هیئت علمی دانشکده. پژوهشها نشان میدهد که هیئت علمی دانشکده غالباً از مفهوم ایجاد انطباقهای لازم برای دانشجویان دچار ناتوانیهای یادگیری حمایت میکنند. آموزش ضمن خدمت هیئت علمی دانشکده باعث میشود آنها نیازهای دانشجویان دچار ناتوانیهای یادگیری را بهتر درک کنند و با انطباقهای لازم آشناتر شوند (رز، 1993). در جدول 7.9 راههای کمک هیئت علمی دانشکده به دانشجویان دچار ناتوانی فهرست شده است.
اختلال یادگیری و سلامت روان بزرگسالان
در بررسی رابطهٔ عمیق بین اختلال یادگیری تشخیصنشده در بزرگسالان و چالشهای سلامت روان، پژوهشها نشان میدهند که این ارتباط غالباً یک چرخهٔ معیوب ایجاد میکند. بزرگسالانی که سالها بدون شناسایی اختلالاتی مانند دیسلکسیا (خوانشپریشی)، دیسکلکولیا (اختلال محاسباتی) یا دیسگرافیا (نوشتارپریشی) زندگی کردهاند، معمولاً تجربهٔ انباشتهای از شکستهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی را با خود حمل میکنند. این تجربیات بهمرور بهصورت اضطراب عملکردی مزمن خود را نشان میدهد: فرد پیش از هر تکلیف نوشتاری، محاسباتی یا سازمانی، دچار علائم فیزیولوژیک مانند تپش قلب، تعریق یا اجتناب میشود. این اضطراب تنها یک واکنش موقعیتی نیست، بلکه ساختار عصبی مغز را تغییر میدهد و مدارهای مربوط به ترس را در آمیگدال تقویت میکند.
از سوی دیگر، فرسایش اعتمادبهنفس ناشی از مقایسهٔ دائم خود با همسالان، بهخصوص در محیطهای کاری رقابتی، میتواند بهسرعت به افسردگی انطباقی منجر شود. مطالعات نوروساینس تایید میکنند که احساس ناتوانی مداوم در انجام وظایفِ بهظاهر ساده (مانند پر کردن فرم اداری یا مدیریت زمان جلسات)، تولید سروتونین در قشر پیشپیشانی را مختل میکند و فرد را در چرخهٔ بیانگیزگی و ناامیدی گرفتار مینماید. نکتهٔ حائز اهمیت، همبودی ۳ تا ۵ برابری اختلالات اضطرابی و افسردگی در بزرگسالان دارای اختلال یادگیری نسبت به جمعیت عادی است.
با این حال، تشخیص دیرهنگام میتواند نقطهٔ عطفی در گسستن این چرخه باشد. زمانی که فرد درک میکند دشواریهای او ناشی از تفاوت عصبی-زیستی (و نه تنبلی یا کمهوشی) است، فرآیند بازتعریف هویت آغاز میشود. مداخلات موثر در این مرحله شامل:
بازآموزی شناختی (Cognitive Remediation) برای تقویت مسیرهای عصبی جایگزین
درمانهای پذیرشمحور (ACT) برای کاهش جنگ درونی با محدودیتها
آموزش مهارتهای جبرانی (مانند استفاده از نرمافزارهای تبدیل گفتار به متن)
است. این رویکردها نهتنها بار روانی اختلال را کاهش میدهند، بلکه با فعالسازی شبکههای عصبی جبرانی در ناحیهٔ قشر اربیتوفرونتال، به تدریج تابآوری عصبی-روانی فرد را افزایش میدهند.
شواهد بالینی تاکید میکنند که بهبود سلامت روان در این گروه، مستلزم حمایت سهسویه است:
۱. درمان تخصصی برای اختلال یادگیری پایه
۲. مداخلات رواندرمانی جهت ترمیم آسیبهای هیجانیِ انباشته
۳. تطبیقهای محیطی در محل کار و روابط شخصی.
غفلت از هر یک از این ارکان، اثربخشی مداخلات را بهشدت کاهش میدهد.
سوالات متداول:
1-آیا دارویی برای بهبود اختلال یادگیری بزرگسالان وجود دارد؟
هیچ دارویی مستقیماً اختلال یادگیری را درمان نمیکند، اما اگر اختلال همراهی مثل ADHD وجود داشته باشد، داروهایی مانند ریتالین میتوانند تمرکز را برای یادگیری مهارتهای جبرانی افزایش دهند.
2-تشخیص اختلال یادگیری بعد از ۴۰ سالگی چه فایدهای دارد؟
تشخیص دیرهنگام کاهش احساس گناه و خودسرزنش، دسترسی به ابزارهای جبرانی و پیشگیری از پیامدهای ثانویه (افسردگی، اضطراب) را ممکن میسازد، هرچند بازسازی کامل عملکرد محدود است.