گفتاردرمانی به تشخیص بررسی و درمان مشکلات گفتار و زبان در کودکان و بزرگسالان می پردازد. و با روانشناسی که از طریق گفتار و صحبت کردن به درمان مشکلات روان می پردازد متفاوت است. این رشته یکی از زیر شاخه های توانبخشی می باشد و در کنار کاردرمانی ، فیزیوتراپی، شنوایی سنجی و بینایی سنجی در بهبود تواناییهای جسمی و ذهنی کودکان و بزرگسالان فعالیت می نماید. ممکن است پاسخ به سؤال ” گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟” ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی می کنیم. اما پاسخ به آن قدری بیش تر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطه های زبان را تعیین کنیم. این حیطه ها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل می شوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکرد های تا حدی متفاوت نیاز دارد. بلوم ولاهی تفاوت های بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیه هایی در مورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجا که در دوران رشد توانایی های درک و تولید تا حدودی به عمل می کنند، لازم است هر یک از این شیوه ها به عنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند. در حقیقت در پاسخ به این سوال که “در گفتار درمانی چیکار میکنن؟” باید گفت که به ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات مربوط به گفتار و زبان و بلع پرداخته و در خیلی از مواقع علاوه بر درمان مستقیم اختلال فرد، به بهبود محیط زندگی فرد می پردازد تا شرایط بهتری برای بهبود فرد به وجود آید. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان مشکلات گفتار و زبان کودکان نظیر لکنت زبان، مشکلات تلفظی و نوک زبانی حرف زدن، تاخیر کلامی و مشکلات روانی کلام، اختلال بلع و… فعالیت می نماید. گفتاردرمانان متخصص مرکز گفتاردرمانی با استفاده از تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق شنیداری در کنار همکاران کاردرمان در قالب یک تیم درمانی به بررسی مشکلات گفتاری و ذهنی کودکان می پردازد. خدماتی نظیر گفتاردرمانی و کاردرمانی در منزل به مراجعین کمک می نمایند تا روند درمان خود را با سرعت بیشتری طی کرده و به نتایج درمانی بهتری برسند.
گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟
فرایند تشخیص در گفتاردرمانی معمولاً با مروری بر اطلاعات تاریخچهای مراجع شروع میشود. این موارد میتواند صرفاً اطلاعات ارجاعی از یک معلم یا والدین را دربر گیرد یا شامل اطلاعاتی از آزمونهای گذشته یا از مداخلهای باشد که قبلاً صورت گرفته است. در وضعیت تیمی فرار شتهای، بسیاری از دادههای مربوط به تاریخچه را میتوان به طور مشارکتی و با یک گفتگوی حرفهای با خانواده و درمیان گذاشتن اطلاعات با سایر اعضای تیم نظیر کاردرمانی، روانشناسی جمعآوری کرد. در رویکردهای دیگر ممکن است لازم باشد آسیبشناس زبان یا گفتاردرمان این اطلاعات را بهطور مستقل جمعآوری کند. هنگام مرور این اطلاعات، گفتاردرمانگر باید مشخص کند چه اطلاعاتی را در پرونده آماده دارد و برای برنامهریزی ارزیابی چه چیزی را باید کسب کند.
سؤالات اساسی که در گفتاردرمانی باید پاسخ داده شوند، به شرح زیر هستند:
۱-مشکل چیست یا به زبان پزشکی، شکایت بیمار چیست؟ این حیطه یا حیطههای نقص کودک از دید مردم چگونه هستند؟
۲-مشکل چه زمانی شروع شده و اینکه آیا کودک همیشه آن را داشته؟ شروع مشکل ناگهانی بوده یا تدریجی؟
۳-آیا مشکل از نظر شدت تغییر میکن و در بعضی مواقع یا با بعضی از مردم، و با دیگران بهتر میشود یا اینکه همیشه به همان صورت است؟
۴-تعامل اجتماعی محیط با مشکل کودک چگونه است؟ آیا کودک کسی است که در مدرسه یا سایر موقعیتهای اجتماعی مهم دیگر شکست میخورد؟ نگرش خانواده نسبت به کودک و واکنش آنها نسبت به مشکلات او چگونه است؟
ارزیابی درک گفتار
چپمن و میلر و پائول تفاوت هایی را بین عملکرد کودکان در آزمایه های مربوط به درک مورد بحث قرار دادند. آزمایه هایی که بر حسب بافت ساخته شده و در حضور وقایع روزانه آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی بودند و آن هایی که بر حسب وجود بافت ساخته نشده بودند. آن ها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت بر حسب عملکرد درکی شان کاملاً متفاوت عمل می کنند. وقتی ما آزمون های استاندارد شده گفتار درمانی را برای اندازه گیری درک زبانی به کار میبریم، در حقیقت از ابزاری که بر حسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده می کنیم. جمع آوری چنین اطلاعاتی که بر حسب بافت ساخته نشده اند مهم است و قسمتی از ارزیابی توانایی های کودک تحت شرایط کمتر ایده آل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد به عنوان ضمیمه ای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و بر حسب بافت ارزیابی کند. لرد و میلرو پائول پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختار های مشابه در قالب های طبیعی تر همراه شود که حضور وضعیت های آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایت های بافتی را نیز در بر می گیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه می تواند تصویر کامل تری از مهارت های درکی کودک به ما بدهد. خواه مهارت های دریافتی را در قالب های ساخته شده بر حسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همان طور که میلر و پائول تعبیر کردند، خواه در قالب های بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق می افتد. آنچه ما در ارزیابی های درک مشاهده می کنیم محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روش هایی که برای ارزیابی درک به کار می بریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند به طوری که این محصولات، نشانه های معتبری از روند اساسی مورد نظر باشند.
ارزیابی تولید زبان
بر خلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان در گفتاردرمانی برای کودکان ما را درست به سوی ارزیابی آن چیزی پیش می برد که بیش از هر چیز به آن علاقه مندیم: این که کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان می کنند. اما درست همان طور که کودکان در آزمایه های درکی گفتار درمانی دارای بافت های مختلف، متفاوت عمل می کنند، در انواع مختلف آزمایه های زبان بیانی در گفتار درمانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک نشان داده اند که وقتی از کودکان خواسته می شود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطا های دستوری را مرتکب می شوند نسبت به وقتی که آن جملات را به طور خود انگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز نشان دادند که یک آزمون هنجار – مَرجع با حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطا های واقعی کودکان، بی ثبات بود. این مطالعات پیشنهاد می کنند که برای دیدن انواع خطا هایی که یک کودک در گفتار خود انگیخته مرتکب می شود لازم است نه تنها روی داده های آزمون بلکه روی گفتار خود انگیخته نیز با استفاده از رویکرد های تجزیه و تحلیل نمونه – زبان تکیه کنیم. این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکرد های استاندارد شده برای ارزیابی تولید زبان در گفتار درمانی نقشی ندارند. در واقع این روش ها در نشان دادن این که آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل می کنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آن ها برای غربالگری عالی است. اما نمونه گیری از زبان خود انگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن این که کودکان چگونه به طور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده می کنند و برای دیدن خطا هایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثر ترین و از نظر بوم شناختی معتبر ترین روش است.
ارزیابی زبان در گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟
ما می خواهیم در هر یک از این دو شیوه – درک و تولید – سه حوزه زبانی گفتاردرمانی نمایش داده شده را ارزیابی کنیم.
1-ساخت (نحو، صرف و واج شناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونه گیری شده و ساختار های موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صدا ها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیند های واجی ساده سازی نیز می شود.
2- محتوا (معنی شناسی): دانش واژگانی. توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویداد ها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویداد ها.
3- کاربرد (کاربرد شناسی): مجموعة عملکرد های برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارت های برقراری ارتباط و مهارت های گفتمان (رعایت نوبت، نگه داری و تغییر موضوع) و انعطاف پذیری در اصلاح گفتار بر حسب شنوندگان و وضعیت های اجتماعی متفاوت.
بسیاری از مراکز گفتاردرمانی قبل از اینکه با خانواده ملاقات کنند از یک پرسشنامه استاندارد کسب اطلاعات، برای جمعآوری قسمتی از این اطلاعات استفاده میکنند. نمونهای از این پرسشنامه را که قبل از اولین ملاقات کودک با درمانگر، از سوی یکی از والدین پرشده است شامل موارد نظیر روند رشد کودک و نوزاد، مشکلات والدین در منزل و مدرسه، شکایت اصلی معلمان، نتایج تست های پزشکی نظیر تست ژنتیک یا شنوایی سنجی و… می باشد که گفتاردرمان را در رسیدن به نتیجه دقیق تر یاری می نماید.
نوزاد انسان مدتها قبل از اینکه بتواند از گفتار استفاده کند، قادر به برقراری ارتباط میباشد (انواع مختلف گریهها). بنابراین زبان تنها راه برقراری ارتباط نیست، اما چون مهمترین راه برقراری ارتباط میباشد، در این بخش به آن پرداخته میشود. دیر حرف زدن کودک و مشکلات گفتار یکی از مسائل مهم در رشد می باشد. گفتاردرمانی برای دیر حرف زدن کودک ابتدا باید به صورت دقیق به بررسی رشد گفتار و زبان در کودک بپردازد و مشخص نماید کودک مراحل رشد زبان را قبل از شروع گفتار به درستی پشت سر گذاشته است یا خیر؟ مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان دیر حرف زدن کودکان برای مثال کودک دو زبانه و مشکلات گفتاری نظیر لکنت زبان، مشکلات تلفظی و روانی گفتار در کودکان فعالیت می نماید.
گفتاردرمانی و رشد زبان
زبان به منظور اجرای دقیق کارکرد خود، دربردارندهی مجموعهای از عناصر است که بر مبنای قواعد تعیینشده مورد استفاده قرار میگیرند. این عناصر عبارتند از: واجها، تکواژها، دستور زبان و نحو، معناشناسی و زبان کاربردی. واجها کوچکترین واحد صوتی در زبان به شمار میآیند. در هر زبان بهطور میانگین ۲۰ تا ۶۰ واج وجود دارد. برای مثال در زبان انگلیسی ۴۴ واج وجود دارد. تعداد واجها از حروف الفبا بیشتر است زیرا برخی از واجها از ترکیب حروف الفبایی متفاوتی ایجاد میشوند (مانند th و ch در انگلیسی). تکواژها کوچکترین واحد معنایی در یک زبان هستند و ممکن است بهصورت یک واژهی واحد (مانند help) یا در ترکیب با دو یا چند تکواژ دیگر باشند (مانند help-ed). نحو، نظام قواعدی است که بر مبنای ترکیب واجها برای ساختن تکواژها، ترکیب تکواژها برای ساختن واژهها و ترکیب واژهها برای ساختن عبارات و جملات قابل درک و پذیرش میباشد. معناشناسی نیز با معنی واژهها و جملهها سروکار دارد.
زبان کاربردی به کاربرد عملی زبان برای برقراری ارتباط با دیگران در بافتهای اجتماعی گوناگون اطلاق ميشود. کودکان یاد میگیرند چگونه در صحبت با والدین واژهها و شدت تون صدا را انتخاب کنند. آنها ممکن است هنگام صحبت با همسالان از واژهها یا بیان صوتی متفاوتی استفاده کنند. توجه به این نکات، کاربرد عملی زبان را تشکیل میدهد.
نظریههای رشد زبان
در گفتاردرمانی کودکان اساساً چهار دسته نظریهی مختلف در رشد زبان وجود دارد که عبارتند از:
۱.نظریههای زیستشناختی یا نهادگرایی: این نظریهها میگویند که کودک استعداد زبان را به ارث ميبرد. چامسکی (۱۹۶۸) و مکنیل (۱۹۷۰) اظهار داشتند که نوزاد با دستگاه فراگیری زبان که آنان را قادر به گوشسپاری به گفتار و تقلید اصوات و الگوهای صوتی میسازد پا به این جهان میگذارد. این دستگاه شیرخوار را بدون درنظر گرفتن زبان، نژاد و… قادر ميسازد در ۶ ماهگی نخستین واج، در ۱سالگی نخستین واژه و در ۲سالگی نخستین جمله را تولید کند. به عبارت دیگر کودکان زبان را یاد میگیرند چون دارای ساختار عصبشناختی و ابزار زیست-شناختی یادگیری آن هستند و اگر با زبان خاصی مواجه نشوند، آنرا یاد نخواهند گرفت.
۲.نظریههای یادگیری:
نظریههای یادگیری بر آنند که زبان نیز مانند سایر رفتارها و از طریق تقلید، شرطیسازی، تداعی و تقویت آموخته میشود. این نظریهها در دو قالب نظریهی رفتارگرایی و یادگیری اجتماعی مطرح شدهاند.
الف)نظریهی رفتارگرایی: اسکینر که نظریهی شرطیسازی فعال را ارائه کرده است درمورد زبان نیز، همانند سایر واکنشهای رفتاری، معتقد است که زبان بر اثر همبستگی بین محرک و پاسخ و تقویت پاسخهای آموخته میشود. بدین ترتیب ابتدا کودکان اصواتی را به زبان میآورند، بعضی از این اصوات توسط بزرگترها تقویت میشود و بعضی تقویت نمیشود. درنتیجه کلمات تقویت شده یاد گرفته میشوند و کلمات تقویتنشده تضعیف و خاموش میشوند. براساس این نظریه، عامل مؤثر در رشد زبان تربیت است و نه طبیعت. نظریهی یادگیری تاحدود زیادی بیشتر به تبیین عملکرد زبان میپردازد تا توانشهای زیربنایی درک زبان.
ب)نظریهی یادگیری اجتماعی: آلبرت بندورا که نظریهی یادگیری اجتماعی را بنا گذاشته است میگوید که بیشتر یادگیریهای کودک از راه مشاهدهی رفتار بزرگترها و تقلید طرحهای رفتاری آنها صورت میپذیرد و برای یادگیری در بسیاری از موارد تقویت لازم نیست. درمورد یادگیری زبان نیز کودک به زبانی که در اطراف او توسط بزرگترها به کار ميرود توجه میکند و گوش ميدهد و آنچه را که شنیده است تقلید میکند و از این راه میآموزد. براین اساس در این نظریه به تأثیر مشاهده، سرمشقگیری و تقلید در فراگیری زبان تأکید میشود.
۳.نظریههای شناختی: تأکید این نظریهها بر آنست که زبان از تصاویر ذهنی نشأت گرفته و نتیجهی مستقیم رشد شناختی است. پیاژه معتقد است که کودکان ابتدا طرحی ذهنی را میپرورانند و سپس نامی زبانشناختی بر آن مینهند. برای مثال اینیویتها برای برف چند واژهی مختلف دارند، زیرا آنها تفاوت انواع برف را دریافته و برای هریک واژهی خاصی را برای گفتگو ابداع کردهاند. پیاژه معتقد است که کودکان نیز به شیوهی مشابهی عمل میکنند. یعنی ابتدا به مفهوم اشیا شکل داده و سپس دستور زبان خاص خود را برای بیان افکارشان میسازند. براساس این نظریهها، رشد شناختی فراگیری زبان را هدایت میکند و تا زمانی که تواناییهای مهم شناختی، مانند مفهوم پایداری شیء بروز نکند اکتساب زبان شروع نمیشود.
۴.نظریهی تعاملی: درواقع این نظریه تعامل بین رسش زیستشناختی و عوامل و تجارب محیطی را در رشد زبان مؤثر دانسته و اهمیتی برابر برای آنها درنظر میگیرد. بدیهی است هیچ نظریهی واحدی نمیتواند رشد زبان را کاملاً توجیه کند، بنابراین در این بخش بیشتر سعی بر ارائهی چشمانداز تعاملی در فرایند رشد زبان هستیم.
علت دیر حرف زدن کودکان
بسیاری از مشکلات گفتار و دیر حرف زدن کودکان به دوره رشد پیش زبانی برمیگردد. به همین علت به بررسی رشد زبان کودکان می پردازیم.
دورهی پیش زبانی: در سراسر دنیا رشد زبان کودکان جدول زمانی و زنجیرهی مشخصی را طی میکند. در دورهی پیشزبانی یعنی قبل از آنکه کودکان واقعاً به تولید آوا بپردازند، بسیار بیشتر از آنچه که میتوانند بیان کنند، میفهمند (مثلاً توانایی تمیز صدای انسان یا بازشناسی صدای مادر خودر). گریه نخستین صوت عمدهای است که نوزاد بر زبان میآورد. بغبغو کردن (صداهای تیز و تو گلویی از قبیل آهههه) از ۲ ماهگی آغازه شده و غان و غون کردن (گفتههای تک سیلابی مرکب مانند ماماماما) از ۶ماهگی شروع میشود.
زنجیرهی رشد زبان تا ۴۸ ماهگی
سن(ماه)
رشد گفتار و زبان
۲
تولید اصوات اولیه مانند پ، ب و م، تولید صداهای شبهواکهای (cooing) و بغبغو کردن
۴
تولید صداهای شبه همخوان یا غان و غون کردن (babbling) مانند با، ما و…
۷-۶
غان و غون تکراری و آهنگین (lalling) مانند توالیهای تکراری هجاهای مشابه مثل بابابا و ماماماما و…
۹-۸
نوع دیگری از babbling که کلمات دارای هجاهای متفاوتی است مانند تاتی، لالی که لزوماً معنیدار هم نیستند.
۱۰
برخی از واژهها و حرکات بیانگر را میفهمد؛ از جملات تکواژهای استفاده میکند که در زبان مادری وجود ندارد ولی والدین منظور او را میفهمند (protoword) مانند دَدَر، تاتی و…
۱۲
برخی از دستورات ساده را میفهمد؛ جملات تکواژهای را به کار میبرد (single-word)
۱۸
از واژههای چند سیلابی استفاده میکند؛ ممکن است از عبارات ۲واژهای استفاده کند (two word phrases)؛ گنجینهی واژگان حدود ۳تا۵۰؛ ۲۵درصد گفتار وی قابل فهم است.
۲۴
کاربرد عبارات ۲واژهای؛ گنجینهی واژگان بیش از ۵۰؛ علاقهمند به برقراری ارتباط کلامی؛ ۶۵ درصد گفتار قابل فهم است.
۳۰
ازدیاد سریع واژگان؛ کاربرد عبارات ۳تا۵ واژهای؛ کاربرد محدود حروف اضافه، ربط و تعریف ولی همراه با خطاهای دستوری زیاد
۳۶
گنجینهای مرکب از ۱۰۰۰۰واژه؛ ۸۰درصد گفتار قابلفهم است؛ کاربرد عامیانهی قواعد دستوری و خطاهای دستوری کمتر
۴۸
تثبیت کامل زبان؛ سبک گفتار تاحدودی ممکن است با بزرگسالان متفاوت باشد.
گفتار درونی:
در فرایند رشد زبان، نوزادان ابتدا به گفتگویی درونی میپردازند، یعنی ابتدا با خود صحبت میکنند. در بزرگسالان این گفتگو معمولاً بیصداست ولی در کودکان (خصوصاً پیشدبستانی) اغلب با صدای بلند شروع ميشود. کمکم این گفتگو حالت نجوا گرفته و به مرور تبدیل به گفتگویی درونی و خصوصی میشود.
نخستین واژهها: گفتاردرمانی توضیح می دهد که از حدود ۱۰ ماهگی شیرخواران از جملات تکواژهای استفاده میکنند. این جملات، واژههای منفردی هستند که معانی مختلفی را منتقل ميسازند و ممکن است گاهی فقط والدین معنی آن را بفهمند. در ۱۲ ماهگی بیشتر شیرخواران میتوانند ۱ یا ۲ کلمه قابل تشخیص ادا کنند. در ۱۸ ماهگی کودک نوپا بهطور متوسط ۳تا۵۰ واژه را میداند و معمولاً نام برخی از اشیا یا اعضای بدن را میگوید. گفتههای دو واژهای یا جملات دوتایی معمولاً از سنین ۱۸ تا ۲۴ماهگی آغاز میشوند (مانند علی آب).
گفتار تلگرافی:
این نوع گفتار از دو یا چند واژه ساخته شده که رسانندهی معنی است اما فاقد هر نوع واژهی غیرضروری مانند حرف تعریف، حرف ربط، حرف اضافه و… ميباشد (مانند بابا پول داد علی). در ۳۰ماهگی کودکان از عبارتهای ۳تا۵ واژهای استفاده میکنند. در ۳سالگی گنجینهی واژگان ممکن است به هزار کلمه برسد.
جملهها:
در ۵/۲ تا ۴ سالگی کودکان از جملات چند واژهای استفاده میکنند که خطاهای دستوری کمتری دارد. بین ۴ تا ۵ سالگی جملات بهطور متوسط از ۴ تا ۵ واژه تشکیل شده و قیدها نیز کمکم به آن اضافه خواهد شد. بین ۵ تا ۶ سالگی جملات از ۶ تا ۸ واژه تشکیل شده که حروف ربط، اضافه و تعریف نیز در آن وجود دارد. در سنین ۶ تا ۷ سالگی گفتار کودکان به بزرگسالان شبیه بوده و کلیهی بخشهای دستوری را به کار میبرند.
واژگان و معناشناسی:
کودکان در دورهی پیشدبستانی و سالهای اول دبستان مانند اسفنج واژهها را جذب میکنند. حدود ۱۸ ماهگی سن جهش یا انفجار نامیده میشود که در آن سرعت انباشتگی فهرست واژههای مفید افزایش قابل توجهی نشان میدهد. واژگان آنان از ۵۰ در سن دو سالگی به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ در سن ۶ سالگی خواهد رسید. رشد واژگان باسرعت زیاد تا دورهی نوجوانی (و حتی بزرگسالی) ادامه مییابد. کودکان اسامی را زودتر از افعال فرا میگیرند، سپس صفات، قیدها، حروف ربط و استفهامی آموخته میشوند. آنها اسامی عام را (مانند ماشین) قبل از اسامی خاص (مانند پراید) یاد میگیرند.
دستور زبان:
کودکان بلافاصله ساختارهای دستوری و نحوی بزرگسالان را استفاده نمیکنند، ولی از زمانی که ترکیب واژهها در جملات را به کار میبرند درجاتی از آگاهی را نسبت به آن نشان میدهند، که این کاربرد به مرور اصلاح و تکمیل میشود.
زبان کاربردی:
زبان کاربردی به معنای توان فرد است برای استفاده از زبان درجهت برقراری ارتباط. این جنبه از زبان در سالهای دبستان شکل میگیرد. کودکان پیشدبستانی با وجود اینکه ممکن است زیاد حرف بزنند ولی گاهی برای تفهیم منظور خود به دیگران با مشکل برخورد میکنند.
نقش والدین در گفتار درمانی
والدین مهمترین و اولین معلمان کودکان خود هستند و نقش بسیار کلیدی در رشد زبان و گفتار کودک ایفا میکنند. گفتاردرمانی بهتنهایی نمیتواند تمام نیازهای کودک را برطرف کند، بلکه همکاری و مشارکت فعال والدین در روند درمان بسیار حیاتی است. والدین به عنوان کسانی که بیشترین زمان را با کودک سپری میکنند، میتوانند با ایجاد محیطی غنی از کلمات و تعاملات کلامی، زمینه رشد بهتر گفتار کودک را فراهم کنند.
1. ایجاد محیط زبانی غنی
یکی از مهمترین وظایف والدین، فراهم کردن محیطی است که کودک بتواند با شنیدن کلمات و جملات زیاد و متنوع، زبان را بهتر یاد بگیرد. صحبت کردن با کودک در هر موقعیتی — چه در حال بازی، غذا خوردن، پوشاندن لباس یا پیادهروی — فرصت مناسبی برای معرفی کلمات جدید و توصیف فعالیتها است. حتی اگر کودک هنوز حرف نمیزند، گوش دادن مکرر به زبان و صداها به تقویت مهارتهای درک زبانی او کمک میکند.
2. توجه و پاسخ به تلاشهای گفتاری کودک
وقتی کودک تلاش میکند حتی به شکل غیر واضح و ناقص کلمهای را بیان کند، واکنش مثبت و تشویق والدین باعث افزایش انگیزه کودک برای حرف زدن میشود. این توجه و حمایت به کودک کمک میکند که احساس کند صحبت کردن ارزشمند و مهم است، و در نتیجه بیشتر تلاش میکند.
3. آموزش و تمرین کلمات و جملات ساده
والدین میتوانند با استفاده از بازیها، کتابهای تصویری و اسباببازیها، به کودک کلمات ساده و جملات کوتاه را آموزش دهند. مثلاً وقتی کودک با یک توپ بازی میکند، والدین میتوانند کلماتی مثل “توپ”، “بازی کردن” و “بگیر” را چندین بار تکرار کنند. این کار باعث میشود کودک تدریجاً این واژگان را یاد بگیرد و در موقع مناسب استفاده کند.
4. استفاده از روش تقلید و بازگویی
یکی از روشهای موثر در آموزش زبان به کودک، تقلید و بازگویی صحبتهای او توسط والدین است. مثلاً اگر کودک کلمهای را به شکلی نادرست میگوید، والدین میتوانند آن را به شکل صحیح تکرار کنند بدون اینکه کودک را تصحیح کنند، مثلاً کودک بگوید “بابا پاپا”، والدین بگویند “آره، بابا”. این شیوه باعث میشود کودک متوجه شکل صحیح کلمات شود و بدون فشار به صحبت کردن ادامه دهد.
5. محدود کردن استفاده از وسایل دیجیتال
امروزه بسیاری از کودکان زمان زیادی را با تبلت، موبایل یا تلویزیون میگذرانند. این وسایل اغلب باعث کاهش تعامل مستقیم والد و کودک میشوند و فرصتهای گفتگویی را کم میکنند. والدین باید تلاش کنند زمان استفاده از این وسایل را محدود کرده و به جای آن وقت بیشتری را صرف گفتگو، بازیهای مشارکتی و فعالیتهای آموزشی کنند.
6. صبر و پرهیز از فشار آوردن به کودک
گاهی والدین به دلیل نگرانی، بیش از حد از کودک میخواهند حرف بزند یا جملات بسازد. اما فشار زیاد میتواند باعث اضطراب و کاهش اعتماد به نفس کودک شود و در نتیجه تأثیر منفی بر روند گفتار او بگذارد. والدین باید با صبر و حوصله به کودک فرصت دهند تا در زمان خود پیشرفت کند.
7. همکاری مستمر با گفتاردرمانگر
والدین باید در طول جلسات گفتاردرمانی حضور فعال داشته و آموزشهای ارائه شده توسط گفتاردرمانگر را در منزل ادامه دهند. تمرینهای روزانه و منظم در محیط خانه میتواند باعث تثبیت مهارتهای زبانی و تسریع روند بهبود کودک شود. همچنین گزارش دادن تغییرات و پیشرفتها به گفتاردرمانگر به تنظیم بهتر برنامه درمانی کمک میکند.
گفتاردرمانگر برای دیر حرف زدن کودک
زبان درکی عبارت است از درک گفتار و یا نوشتار (شنیده شده یا دیده شده). درک زبان عبارت است از: توانش و آگاهی پنهانِ کاربرِ زبان دربارهی قوانین حاکم بر زبان . حسهای اصلی یادگیری برای درک زبان عبارتند از : بینایی، شنوایی، لمسی و حس حرکت، که پس از تولد نوزاد، باید کاملاً سالم و قابل استفاده باشند. در حقیقت، این نویسندگان نشان داده اند که تواناییهای نوزاد برای نگاه کردن و تعقیبِ (تعقیب بینایی) محرک بینایی، حاکی از سالم بودن عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، دریافت حسی، و دستگاه حرکتی او برای گفتار است. نوزادان از همان بدوِ تولد، برای درک زبان، اطلاعاتی را که در محیط اطرافشان مورد استفاده قرار میگیرند جذب میکنند. و این تحوّل را در سر تا سر زندگی بزرگسالیشان به نحو مطلوبی ادامه میدهند. مشکلات رشدی گفتار و دیر حرف زدن کودک توسط دکتر برای دیر حرف زدن کودکان بررسی و درمان می شود. گفتاردرمانی با تشخیص علت دیر حرف زدن کودک و درمان علل آن در پیشرفت مهارت های گفتار و زبان کودکان موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان فعالیت می نماید. با استفاده از مهارتهای درک برقراری ارتباط، کودک درک خود را نسبت به دیدگاهها، اندیشه ها، مفاهیم، دستور زبان، معانیِ آهنگ گفتار، و استفاده ی مناسب از زبان در موقعیت های مختلف گسترش میدهد. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی در منزل برای دیر حرف زدن کودکان است.
تأخیر گفتار در کودکان: علل و اهمیت مداخله زودهنگام
رشد گفتار در کودکان یک مسیر فردی است و هر کودک در زمان متفاوتی به مهارتهای زبانی دست پیدا میکند. با این حال، تشخیص اینکه کودک فقط دیرتر شروع به صحبت کرده یا به حمایت تخصصی نیاز دارد، برای والدین اهمیت زیادی دارد. آشنایی با علل شایع تأخیر گفتار میتواند به تصمیمگیری بهتر برای مراجعه به گفتاردرمانی در کودکان کمک کند.
یکی از دلایل مهم تأخیر گفتار، مشکلات حرکتی دهان (oral–motor) است. در این وضعیت، مغز نمیتواند حرکات زبان، لب و فک را برای تولید صداها هماهنگ کند. این کودکان معمولاً در تغذیه یا کنترل آب دهان نیز مشکل دارند.
از دیگر عوامل میتوان به اختلالات گفتار و زبان اشاره کرد. این مشکلات زمانی رخ میدهند که کودک در پردازش و استفاده از زبان دچار اختلال باشد؛ یعنی نتواند صداهای گفتاری را درست بسازد، گفتار دیگران را بهخوبی درک کند یا کلمات را برای برقراری ارتباط به کار ببرد. در بسیاری از موارد، این اختلالات با مشکلات یادگیری همراه هستند و تشخیص زودهنگام نقش کلیدی دارد.
مشکلات شنوایی نیز عامل مهمی در تأخیر گفتار به شمار میروند. کودکان برای یادگیری زبان باید صداها را بشنوند. اگر شنوایی کودک دچار کاهش یا تحریف باشد، درک و تولید کلمات بهدرستی شکل نمیگیرد. گاهی این مشکل بهطور ظریف بروز میکند؛ برای مثال، کودک به نام خود واکنش نشان نمیدهد اما به محرکهای بصری توجه میکند. در این شرایط، انجام تست شنوایی توصیه میشود.
باید به والدین اطمینان داد که در بیشتر موارد، تأخیر گفتار ناشی از سبک فرزندپروری نیست. نکته مهم، مراجعه زودهنگام به متخصص گفتاردرمانی است. مداخله سریع میتواند مهارتهای ارتباطی کودک را بهطور چشمگیری بهبود بخشد و مسیر رشد زبانی او را هموارتر کند.
در گفتاردرمانی کودکان، تعاملات غیررسمی همراه با تمرینهای ساختارمند زبانی نقشی بنیادی ایفا میکنند. این تمرینها و تکنیکهای متنوع نهتنها در تقویت مهارتهای گفتاری، زبانی و ارتباطی کودک مؤثرند، بلکه زمانی که در قالب فعالیتها و بازیهای جذاب ارائه شوند، تجربهای انگیزشی و لذتبخش برای او فراهم میسازند. خلاقیت در طراحی جلسات درمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که بهکارگیری بازیها و تمرینهای نوآورانه موجب میشود هم کودک و هم درمانگر در فرآیند درمان با انگیزه و اشتیاق بیشتری مشارکت کنند. بدین ترتیب، جلسات گفتاردرمانی ضمن تسهیل دستیابی به اهداف درمانی، محیطی مثبت، پویا و سرگرمکننده را برای کودک فراهم میآورند.
یک کودک طبیعی در یک سالگی یک تا دو کلمه را به زبان می آورد و تا دو سالگی تقریبا توانایی بیان 50 کلمه را دارد و می تواند جملات ساده دو کلمه ای بگوید. اگر کودک شما نزدیک به یک سال است و هنوز هیچ صدایی از خود تولید نمی کند، غان و غون نمی کند برای ارزیابی گفتاردرمانی به یک متخصص مراجعه نمایید.
2. چگونه سرعت گفتار کودک خود را بیشتر کنیم؟
برای بهبود رشد گفتار در کودکان نکته مهم و اساسی ایجاد ارتباط کلامی و غیر کلامی با کودک می باشد. هر چه بیشتر با کودک صحبت کنید برای او شعر بخوانید با او بازی کنید و برای او داستان و کتاب بخوانید، گفتار کودک شما زودتر پیشرفت می کند.
3. یک روش ساده برای جلوگیری از تاخیر در حرف زدن کودک بگویید؟
هیچ فرمول پیچیده و خاصی وجود ندارد. برای کودک خود وقت بگذارید با او بازی کنید و او را از وسایل دیجیتالی مانند تلفن همراه و تلویزیون دور نگه دارید.
4.آیا گفتاردرمانی برای کودکانی که اصلاً حرف نمیزنند مؤثر است؟
بله، حتی برای کودکانی که اصلاً حرف نمیزنند، گفتاردرمانی میتواند مؤثر باشد. درمانگر از روشهای جایگزین ارتباطی مانند تصاویر، زبان اشاره یا دستگاههای ارتباطی کمککننده (AAC) استفاده میکند تا کودک بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند.
5.چگونه میتوانم تشخیص دهم که حرف نزدن کودک ناشی از تنبلی است یا یک مشکل جدی؟
اگر کودک شما در سایر زمینههای رشدی مانند درک دستورات، بازی با دیگران یا بیان نیازهایش با حرکات مشکلی ندارد، ممکن است دیر حرف زدن او ناشی از تنبلی یا کمتحرکی کلامی باشد. اما اگر در سایر زمینهها نیز تاخیر دارد، بهتر است برای ارزیابی به متخصص مراجعه کنید.
توصیفهای مربوط به سندروم اختلالات زبان – یادگیری در کودکان به اوایل قرن نوزدهم برمیگردد. شاید گال نخستین کسی بود که کودکان مبتلا به درک و کاربرد ضعیف گفتار را توصیف کرد و آنها را از عقب ماندگی ذهنی متمایز نمود. پس از آن کشفیات جدیدی با نیروی انگیزشی بسیار بالا در مورد روابط بین مغز و رفتار زبانی توسط عصب شناسانی مانند بروکا (۱۸۶۱) و ورنیکه (۱۸۷۴) ارائه گردید. تصور میشد اختلالاتی که گال برای اولین بار شناسایی کرده بود شبیه زبان پریشیهایی باشند که این عصب شناسان در افراد بالغ مطالعه میکردند. در اولین قرن از حیات مطالعه یادگیری زبان و اختلالات آن، عصب شناس معروف ساموئل تاورتون را احتمالاً میتوان به عنوان پدر تمرینات نوین مربوط به اختلالات زبان در کودک دانست. او نه تنها بر اهمیت توصیفات عصب شناختی سندروم تاکید کرد بلکه توصیفات رفتاری سندروم را نیز مورد توجه قرار داد و پیوندهای بین اختلالات زبان – یادگیری و مشکلات فراگیری خواندن و نوشتن را نشان داد.در حقیقت اختلالات زبان نقصی است که به وسیله آن کودک نمی تواند واژگان مناسب را به آسانی انتخاب کرده و جملات معنا دار درست کند یا در درک جملات دیگران دچار مشکل می باشد. ممکن است کودک گفتار دیگران را درک نکند یا افکار خود را نتواند به صورت یک جمله یا عبارت بیان کند یا حتی دچار هر دو اختلال باشد. مایکل باست اولین کسی بود که رشته گفتاردرمانی را به صورت تئوری و عملی از دیگر گرایش ها مجزا کرد و می توان گفت همه چیز درباره گفتاردرمانی از انجا شروع شد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه تشخیص و درمان اختلالات گفتار و زبان کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. اختلال لکنت زبان، تاخیر کلامی، نوک زبانی حرف زدن و… از جمله مشکلاتیست که توسط گفتاردرمانی درمان می شود. خدمات گفتاردرمانی در منزل، بازی درمانی و گروه درمانی در بهبود مشکلات گفتار و زبان کودکان بسیار موثر بوده و در مرکز گفتاردرمانی غرب و شرق تهران ارائه می گردد.
ابداع آسیب شناسی زبان و گفتار یا گفتاردرمانی
در زمینه گفتاردرمانی دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ تخصصهای دیگر مانند روانپزشکان و پزشکان متخصص اطفال به کودکانی علاقمند شدند که در یادگیری زبان ناتوان به نظر میرسیدند اما عقب ماندگی ذهنی یا ناشنوایی نداشتند. گزل و آماترودا (۱۹۴۷) پیشگامان پزشکی اطفال در دوران رشد بودند که تکنیکهای جدید و تازهای را برای ارزیابی رشد زبان ابداع و وضعیتی را که زبان پریشی کودک« نامیدند، شناسایی کردند. بنتون کاملترین توصیفات مربوط به کودکان مبتلا به این سندروم را برای ما فراهم کرد و با مطرح کردن مفهوم اختلال ویژه یادگیری زبان، از طریق استثنا کردن آن از نشانههای مرضی دیگر و بیشتر به وسیله تشابهاتیکه با زبان پریشی بزرگسالی داشت، به آن اعتبار بخشید.
تقریباً در همان زمان، همچنان که پزشکان متخصص اطفال مشغول اصلاح نظریات اختلال زبان بودند، گروههای دستاندرکار دیگر نیز در مورد کودکانی که در یادگیری زبان، با شکست مواجه شده بودند، مفاهیمی را ابداع میکردند. اووینگ (۱۹۳۰)؛ مک گینیس، کلفنر و گلدستین (۱۹۵۶)؛ و مایکلباست (۱۹۷۱ و ۱۹۵۴) همگی از جمله مربیان کودکان ناشنوا بودند و تکنیکهای متنوعی را برای آموختن زبان به کودکانی که صحبت نمیکردند؛ ارائه دادند. آنها اظهار کردند که بعضی از مهارتهای زبانی کودکان ناشنوا بدتر از آن هستند که تنها به آسیب شنوایی آنها نسبت داده شوند. مشاهده این مطلب آنها را برای بر آن داشت تا با علاقه، تنها بر آسیب زبان متمرکز شوند و برای کودکانی که به روشهای استاندارد آموزش زبان که ویژه کودکان ناشنوا بود پاسخ مثبت نمیدادند، روشهای درمانی موثرتری را توسعه دهند.
به هر حال تا دهه ۱۹۵۰، هیچ تلاش سازمان یافتهای نبود که مشکلات زبان – یادگیری در کودک را منحصراً از لحاظ بررسی اختلالات زبان رسیدگی کند، بلکه یا بیشتر به عنوان نتیجه بعضی از سندرومهای دیگر (مانند زبان پریشی کودک یا ناشنوایی) بررسی میشد، یا اختلالات زبان در کودکان علی رغم اینکه بر اثر ناشنوایی، عقب ماندگی ذهنی یا بد عملکردی عصب شناختی احتمالی ایجاد شده بودند، مورد درمان قرار میگرفتند آرام و ناشن (۱۹۸۲) از سه نفر به دلیل گسترش این رشته جدید تجلیل کردند. 1- میلدرد آ. مک گینیس، 2- هملر ر. مایکلباست، 3- موریل آی مورلی. این افراد پیشگامان هماهنگ سازی اطلاعات رایج و قابل دسترس در مورد اختلالات زبان در کودکان زبان پریش و ناشنوا بودند و برای درمان بد عملکردیهای زبانی که این کودکان نشان میدهند، روشهای آموزشی ابداع کردند.
مک گینیس «روش تداعی» را برای آموزش زبان به کودکان زبان پریش توسعه داد. این روش در توسعه رشته اختلالات زبان بسیار موثر بود و اولین رویکرد بسیار ساختمند و جامع را برای مداخله زبان فراهم کرد. مک گینیس همچنین یکی از اولین کسانی بود که بین دو نوع از مشکلات زبانی موجود در کودکان تمایز قائل شد. چیزی که خودش آن را زبان پریشی حرکتی یا بیانی (چیزی که ما امروزه اختلال ویژه زبان بیانی مینامیم) و زبان پریشی حسی یا دریافتی (آنچه ما از آن به عنوان اختلال زبان دریافتی یاد میکنیم) مینامید.
همه چیز درباره گفتاردرمانی و تاریخچه آن
مورلی علاوه بر اینکه در به کار بردن اطلاعات مربوط به رشد طبیعی زبان جهت درمان کودکان مبتلا به اختلالات زبان کمک کرد، یکی از اولین اشخاص در زمینه آسیب شناسی گفتار بود که زبان و اختلالات آن را در حوزه عمل و صلاحیت «گفتار درمانگر» قرارداد. او استفاده از توصیفهای دقیق رفتار زبانی موجود در کودکان را در تشخیص و طرح برنامههای مداخلهای تشویق میکرد و در ارائه تعاریفی که به گفتاردرمانگران اجازه میداد اختلالات زبانی را از اختلالات تولیدی تشخیص دهند نیز نقش بسزایی داشت.
مایکلباست (۱۹۵۴) شاید نخستین فرد در شکل دهی رشتهای جدید و مجزا، هم از نظر تئوری و هم عملی بود که از آن تحت عنوان «آسیب شناسی زبان» نام میبرد و همه چیز درباره گفتاردرمانی از آنجا شروع شد. او نیز مانند مورلی و مک گینیس، به تشخیص افتراقی علاقمند بود. او طرحهایی را برای طبقهبندی اختلالات زبان در کودکان ارائه داد و برای افتراق از عقب ماندگی ذهنی و ناشنوایی، آنها را «اختلالات شنیداری» نامید. اما مایکل باست نیز مانند اورتون به پیوندهای بین اختلالات فراگیری زبان شفاهی و نتایج آن در اکتساب مهارتهای خواندن و نوشتن اهمیت داد. مایکلباست برای بررسی اختلالات زبان در این رشته وسیع و به منظور یافتن نظمی جدید در آسیب شناسی زبان، راهی نشان داد که نه تنها مشکلات تولید و درک زبان شفاهی بلکه مشکلات کاربرد شکلهای نوشتاری زبان را نیز در بر میگرفت.
تقریباً در همان زمان که رشته آسیب شناسی زبان در حال شکل گرفتن بود مطالعه خود زبان با معرفی نظریه دستور زبان زایشی – گشتاری از سوی چامسکی متحول شد. این نوآوری، برای تحقیق در مورد فراگیری زبان از سوی کودک، انقلابی را به وجود آورد که قواعد جدیدی را به کار میگرفت. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ همانطور که تحقیق در مورد زبان کودک از تمرکز بر روی نحو به معناشناسی و سپس کاربرد و بعد از آن واجشناسی توسعه یافت، آسیب شناسی زبان نیز به دنبال آن مورد توجه قرار گرفت و به دیدگاه ما نسبت به آن جنبههای وابسته به زبان که به توصیف و تنظیم کار بالینی احتیاج داشت، وسعت بخشید. بسیاری از اطلاعات جدید گردآوری شده در مورد رشد طبیعی، این امکان را برای آسیب شناسان زبان به وجود آورد که رفتار زبانی کودک را بسیار دقیقتر توصیف کنند و بتوانند آن را بر اساس انواع ساختها و عملکردها، با رشد طبیعی مقایسه کنند. به علاوه، وسیع بودن اطلاعات پایه در مورد فراگیری طبیعی، یک برنامه کاری را برای رشد زبان فراهم کرد که توانست به عنوان یک راهنمایی عملی برای طرحریزی مداخله به کار گرفته شود. همان گونه که هنگام صحبت در مورد سبکهای اختلالات زبان خواهیم دید، این احتمال به طور عمدهای بر چگونگی تصور و عملی که امروزه از آسیب شناسی زبان انتظار میرود تاثیر گذاشته است.
در روند رشد گفتار در کودکان تفاوتهای زیادی وجود دارد این امر متاثر از ژنتیک ، اختلالات زبانی و محیط کودک می باشد. به صورت معمول یک کودک در سنین 6 سالگی و پیش دبستانی باید بتواند جملات متشکل از 4 تا 8 کلمه را بیان کند و اتفاقات روزمره را با جمله بندی مناسب برای شما تعریف نماید. گفتار واضح و قابل فهمی داشته باشد، از افعال و ضمایر به درستی استفاده نماید و در گفتار خود انسجامی هدفمند در پرداختن به یک موضوع داشته باشد. هرگونه اختلال در روند گفتار نظیر لکنت زبان، نوک زبانی حرف زدن، تاخیر کلامی و…. می تواند رشد گفتار کودک را تحت تاثیر قرار داده و کند نماید. برای فهمیدن این موضوع که کودک در محدوده طبیعی رشد گفتار قرار دارد یا خیر باید از متخصص گفتاردرمانی کمک گرفت. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه ارزیابی گفتار کودکان با استفاده از آزمون های گفتاری مختلف نظیر ارزیابی گفتار کودک 6 ساله و دیادوکوکاینتیک به تشخیص دقیق اختلالات گفتاری در کودکان و درمان صحیح و اصولی آنان توسط متخصصین مجرب مرکز می پردازد. مرکز گفتار درمانی دکتر صابر با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران و استفاده از نیروهای مجرب و تکنولوژی روز دنیا به درمان کودکان با اختلالات گفتاری می پردازد و با تکیه بر دانش و ابزارهای تخصصی مرکز بهترین برنامه درمانی را برای کودکان ارائه می نماید. همچنین گفتاردرمانان ما در مواردی که نیاز به برگزاری جلسات درمانی در منزل کودکان باشد می توانند جلسات گفتاردرمانی در منزل را انجام دهند تا روند درمان کودکان تسریع یافته و بهبودی حاصل شود.
ارزیابی گفتار کودکان 6 ساله
فعالیتهای دیادو کوکاینتیک را میتوان برای مشاهده سرعت، الگو و ثبات تولید هجاها به کار برد. در حین تولید دیادوکوکاینتیک، سلیس بودن و دقت هجاهای تولید شده توسط درمانگر ثبت میشود. به علاوه سرعتهای دیادوکوکاینتیک را میتوان در کودکان ۶ سال به بالا با استفاده از روش ارائه شده توسط فلچر آزمایش کرد. در این روش، گفتاردرمانگر به کودک آموزش میدهد که: «ببینم چقدر میتوانی این صداها را با سرعت بگویی». بعد از نشان دادن و تمرین روی تولید سریع بعضی از هجاها به کودک گفته میشود «تا جایی که میتوانی /^P/ را بدون توقف یا کم شدن سرعت سریع برای من بگو». درمانگر میگوید «شروع!» و همین که کودک شروع کرد، کرونومتر را به راه میاندازد تکرارهای /^P/ را پیش خود میشمارد تا کودک ۲۰ بار آن را بگوید. سپس کرونومتر را متوقف کرده و زمان تولید ۲۰ بار تکرار را ثبت میکند. آزمون فلچر میانگین سرعت در هر ثانیه را همراه با انحراف معیار برای سنین ۶ تا ۱۳ سال ارائه میدهد. میانگین ثانیه ها برای تولید ۲۰ بار تکرار تک هجا برای هر گروه سنی آمده است. اگر زمان به کار رفته از سوی مراجع بین ۱ انحراف معیار از میانگین داده شده در جدول ۲۱ قرار گیرد، سرعت دیادوکوکاینتیک کودک، طبیعی ثبت میشود. همین روش برای هجاهای / ^t/ /^K/ /^f/ و/^I/ نیز تکرار میشود. بعد، از کودک خواسته میشود /^t^P/ ، /^K^P/ و /^K^t/ را تولید کند. زمان صرف شده برای تولید ۱۵ بار تکرار این هجاها ثبت میشود. و در نهایت زمان محاسبه شده برای ۱۰ بار تولید /^K^t^P/ نیز اندازه گیری میشود.
این روش آزمون گفتار را برای کودکان کوچکتر از ۶ سال نمیتوان به کار برد. بعید است پیش دبستانی ها بتوانند تولید این هجاها را به اندازه کافی طولانی ادامه دهند و بنابراین نمیتوان سرعت دیادوی مناسب را حساب کرد. حتی با این که نمیتوان سرعت دیادوکوکاینزیس را در پیش دبستانی ها سنجید ولی برای تعیین این که آیا کودک میتواند تک هجاها را به طور دقیق، روان و ثابت تولید کند و برای یافتن همخوان هایی که کودک میتواند در این تکالیف تولید کند، میتوان دیادوکوکاینتیک را مورد آزمایش قرار داد. توانایی اصلاح وضعیت زبان برای تولید سری هجاهای دیادو، با دو همخوان متفاوت (/pati/) و سه همخوان متفاوت (مثلاً Patty Cake) را نیز میتوان در یک گفته معاینه کرد. یک کودک 6 ساله که همه این تکالیف را انجام دهد، یقیناً هیچ مانعی از نظر دیادو برای استفاده از گفتار در برقراری ارتباط ندارد.
پیش دبستانی هایی که در اجرای این تکالیف، دشواری زیادی دارند، احتمالاً شواهدی از ویژگیهای عدم بلوغ یا آپراکسی را نشان میدهند اما بهتر است سریع نتیجه گیری نکنیم. در مورد گفتاردرمانی کودکان 6 ساله، این گروه سنی، تمایل و انگیزه میتواند تأثیر بسیار خاصی روی عملکرد داشته باشد. برای افزایش این انگیزه سعی کنید از کودک بخواهید که با تولید صداهای /^P ^ P^ P^P/ وانمود کند یک قطار «چوو- چوو» است و با تولید صداهای /^t ^ t^ t^t/ یک ماشین مسابقهای باشد و غیره. اگر عملکرد کودک در این تکالیف نامناسب به نظر برسد باید به موازات شناخت بهتر گفتاردرمانگر نسبت به کودک ارزیابی مداوم اجرا شود. خوب است به خاطر داشته باشیم که در کودکان کم سن، رشد تولیدی و زبانی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند. بنابراین تعجب آور نیست که کودکان کم حرف، عملکرد ضعیفی را در این نوع از ارزیابی ها نشان دهند. فقط در صورتی نتیجه واقعی عدم محدودیت در تولید زبان به دست می آید که کودک در تکالیف دهانی – حرکتی خوب عمل کند در غیر این صورت بهتر است، در سرتاسر یک دوره برنامه مداخله برای رسیدن به یک ارزیابی معتبر از تأثیر آنها بر یکدیگر، قضاوت و تلاشی مداوم برای انجام این ارزیابی ها اختصاص داده شود.
نکته دیگری که در ارزیابی گفتاردرمانی کودکان 6 ساله باید مورد توجه قرار گیرد درک کلامی کودک و توانایی های ارتباطی این کودکان می باشد. کودک پیش دبستانی که در درک گفتار و دستورات کلامی معلم ناتوان است یا متن کتاب داستان را پس از خواندن متوجه نمی شود، در درک مطلب گفتاری دچار اختلال می باشد و نیازمند گفتاردرمانی می باشد. همچنین کودکانی که در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند، به نظر گوشه گیر می آیند و در دوست یابی مشکل دارند اما این کودکان در مهارت های ارتباطی و اجتماعی دچار مشکل می باشند. گفتاردرمانی برای کودکان 6 ساله با استفاده از تمرینات گفتاردرمانی گروهی به آموزش و ایجاد توانایی های کلامی مناسب جهت برقراری ارتباط موثر و تکنیک های آغاز گفت و گو می پردازد. با استفاده از این روش کودک می تواند در محیط های حقیق نظیر مدرسه ارتباط کلامی مناسبی برقرار کرده و توانایی های اجتماعی او تقویت می شود. این امر به بهبود عزت نفس در کودک و بالا رفتن انگیزه او در برقراری الگوهای مشابه گفتاری در محیط های جدید کمک می نماید. کلاس های داستان گویی، شعر خوانی و نمایش از جمله محیط هایی هستند که به کودک کمک می نمایند توانایی های ارتباطی و گفتاری خود را بسط دهد و به گفتار روان و قابل غهمی دست یابد.
مرکز گفتاردرمانی کودکان، زیر نظر دکتر صابر با انجام تکنیک و تمرینات گفتاردرمانی و استفاده از بازی درمانی و رفتاردرمانی در تلفیق با گفتاردرمانی به صورت تخصصی مهارت های مورد نیاز یک کودک 6 ساله برای برقراری یک گفتار صحیح و روان را آموزش می دهند. دو شعبه گفتاردرمانی غرب و شرق تهران با انجام گروه درمانی به کودکان این امکان را می دهند که موقعیت های مختلف را شبیه سازی کرده و نحوه ایجاد ارتباط و موقعیت های کلامی مختلف را تمرین نمایند تا به بیشترین سطح آمادگی در بهره گیری از مهارت های گفتاری خود برسند و در محیطی امن به دور از قضاوت و استرس، مشکلات گفتاری خود را اصلاح نمایند.
در روند رشد کودکان والدین با شرایطی رو به رو می شوند که اضطراب آور و نا آشنا می باشد. یکی از این موارد مربوط به رشد زبان در کودکان می باشد. دیر حرف زدن کودک، مشکل در تلفظ، لکنت زبان و اختلالات گفتاری ممکن است در طول رشد زبان کودکان بوجود اید. اینکه چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم یا از خدمات درمانی استفاده نماییم سوال همیشگی والدین بوده است. این نکته بسیار قابل توجه است که والدین با مشاهده دقیق روند رشد کودک خود و به صورت آگاهانه روند گفتار کودک را بررسی نموده و در صورت مشاهده هر گونه اختلال با پزشک اطفال مشورت نمایند و یا مشاوره گفتاردرمانی دریافت نمایند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با بیش از 17 سال سابقه در زمینه تشخیص و درمان اختلالات گفتارو زبان کودکان با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران به صورت تخصصی با تیم مجرب خود مشغول به ارائه خدمات به مراجعین محترم می باشد. همچنین خدمات گفتاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان موجب تسهیل روند درمان کودکان در این مرکز گردیده است.
چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم
گفتاردرمانگر تنها با اطلاعات مناسب درباره تاریخچهگیری و مفاد مشکل که از مرور نتایج مصاحبه و تاریخچهگیری جمعآوری شده است، آماده است که برنامه ارزیابی گفتاردرمانی را کامل کند. قدم اول در شکلگیری این برنامه، تعیین سطح کلی رشد کودک است؛ یعنی آیا کودک در سطح سنی یا نزدیک به سطح سنی از نظر عملکرد روز به روز عمل میکند یا نه. اگر مراجع یک کودک نوپا است آیا راه میرود و خودش غذا میخورد و غیره؟ آیا کودک بهعنوان یک پیشدبستانی، در نقش بازی کردن، نقاشی کردن، تا اندازهای مستقل لباس پوشیدن، حمام کردن، دستشویی رفتن و فعالیتهای مشابه مستقل شده است؟ آیا بهعنوان نوجوان یا جوان، مهارتهای زندگی روزانهاش با سن او متناسب است؟ این تعیین سطح رشد کلی که از دادههای تاریخچهگیری در مصاحبه جمعآوری شده است، به ما اجازه میدهد تعیین کنیم که ارزیابی برقراری ارتباط را از چه سطحی شروع کنیم. همانطور که در فصل۱ مطرح شد، مهارتهای برقراری ارتباط معمولاً پیشرفتهتر از سایر اجزای عملکرد نیستند، بنابراین سطح رشدکلی، یک خط پایه معقول برای شروع ارزیابی عملکرد برقراری ارتباط فراهم میکند. اگر ارزیابی بیشتر نشان دهد که مهارتهای ارتباطی، بالا یا پائین این خط پایه هستند؛ اصلاحات مناسب در ارزیابی صورت خواهد گرفت.به طور کلی برای پاسخ به این سوال که چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم باید توضیح دهیم که در صورت مشاهده هرگونه تاخیر در حرف زدن یا گفتار نا روان در کودک خود بهترین راه مراجعه و ویزیت گفتاردرمانی است.
پس از آن لازم است متخصص گفتاردرمانی تصمیم بگیرد چه اجزایی را ارزیابی کند. حتی اگر شکایت تنها در یک جزء از برقراری ارتباط، مثلاً تولید باشد، معمولاً منطقی است که تا جایی که ممکن است دربارة اجزای دیگر نیز به همان اندازه اطلاعات زیادی کسب شود. اگرچه ممکن است یک کودک تنها با شکایتی مانند گفتار ناواضح معرفی شود ولی ارزیابی ممکن است معلوم کند که مشکل چیز دیگری است. کودک ممکن است دچار ضایعه شنیداری، یک شکاف کام زیر مخاط، یا یک اختلال نحوی باشد که با عدم وضوح پوشیده شده است. در هر زمان که ممکن باشد، ارزیابی برقراری ارتباط بایستی به جنبههای شنیداری، عملکرد دهانی-حرکتی و درک و تولید زبان توجه کند. اگرچه برای انتخاب حیطههای دارای اولویت بالا برای ارزیابی، گرفتن اطلاعات و تاریخچه مهم هستند ولی ارزیابی برقراریارتباط باید همیشه به همان جامعیتی باشد که از یک دید انسانی مدنظر است.
ضرورت دیگر این است که تصمیم بگیریم برای ارزیابی هر حیطه از چه روشهایی استفاده کنیم. برنامه ارزیابی باید روشی را بهطور آزمایشی انتخاب کرده و در آن سؤالاتی را درباره برقراری ارتباط مراجع ترتیب دهد. سؤالاتی اساسی درمورد اینکه آیا آزمونهای استاندارد برای کودکی که در یک حیطه خاص اختلال دارد، مناسب هستند یا نه. آزمونهای دقیقتر عملکرد ارتباطی به منظور تهیه اهداف درمانی، با رویکردهای دیگری مانند نمونهگیری زبانی همراه خواهند شد. من بعداً در این فصل درمورد انواع روشهای دردسترس، بیشتر صحبت خواهم کرد. باید توجه کرد که در تهیه یک برنامه ارزیابی، مهمترین چیز، تصمیمگیری درمورد مطابقت سؤالات و روشهاست و با یک «نقشهB» آماده می شود، بهطوری که اگر غیرعملی بودن بعضی از قسمتهای برنامه اصلی ثابت شود، باید تغییراتی در ارزیابی ایجاد گردد.
فکر کردن دربارة ترتیب ارزیابیهایی که انجام میشوند، مهم است. چون با اندکی تنوع، مراجع را آماده کرده و پتانسل او را تا حد ممکن برای موفقیت افزایش میدهند. شاید بخواهیم ارزیابی را با فعالیتی دارای ساختمندی نسبتاً کمتر آغاز کنیم مانند جمعآوری یک نمونة زبانی از بازی والد-کودک که به کودک اجازه میدهد برای شروع کار، گرم و آماده شود. میتوان فعالیتهای ساختمندتر مانند آزمون استانداردشده را در پی آن اجرا کرد. میشود وقتی که درحال مشاهده مهارتهای غذا خوردن و دهانی-حرکتی کودک هستیم، به او یک فرصت استراحت مختصر بدهیم. یک برنامه ارزیابی که خوب سنجیده شده باشد، فعالیتهای دارای ساختمندی بیشتر و کمتر را اغلب بهطور متناوب به کار میگیرد. باید دقت کرد که همه ارزیابیهای مشکل را زیاد در شروع کار، یعنی وقتی که ممکن است کودک احساس خجالت یا ناراحتی کند یا خیلی در پایان کار، یعنی وقتی که کودک احتمالاً خسته شده، قرار ندهیم.
به هرحال، مهمترین چیز درمورد یک برنامه ارزیابی آن است که طراحی شده باشد. قصد ما این است که به عادت بازبینی دقیق تاریخچه و اطلاعات کسبشده دست یابیم و آنها را برای تصمیمگیری درمورد مناسبترین هدفها و روشهای ارزیابی به کار بریم. پس از آن باید برنامهای مفصل «نوشت» که هدف و روشهای به دست آمده برای هر حیطهای که ارزیابی شده را در برگیرد و در ذهن داشته باشیم اگر تعامل با کودک ایجاب کند، ممکن است مجبور به عقبنشینی از برنامه مکتوب شویم. با استفاده از این رویکرد میتوان مطمئن بود که از وقت مراجع در ارزیابی بهخوبی استفاده کرده و از آن با جامعترین و معتبرترین اطلاعات ممکن، گذر خواهیم کرد.
گفتاردرمانی برای چه کودکانی لازم است؟
هنگام ترتیب دادن برنامه ارزیابی برای کودک، سه سؤال میتواند به شکلگیری تفکر ما درمورد روند ارزیابی کمک کند: چرا باید ارزیابی کنیم؟ چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟ چگونه باید ارزیابی کنیم؟ اجازه دهید ببینیم به هریک از این سؤالات چگونه باید پاسخ داد.
چرا باید ارزیابی کنیم؟
وستبای، استیونز، دمینگز و اُتر (۱۹۹۶) چهار دلیل اساسی را برای ارزیابی عملکرد زبان در یک کودک مشخص کردند. هر دلیل تاحدی اهداف و روشهای متفاوتی را دربرمیگیرد. اجازه دهید بهنوبت درمورد هریک از چهار دلیل صحبت کنیم.
غربالگری. اولین دلیل انجام ارزیابی توسط گفتاردرمان این است که فقط میخواهیم بفهمیم آیا کودک در استفاده یا درک زبان مشکل دارد یا نه. پاسخ این سؤال، بلی-خیر است و ارزیابی باید پاسخی واضح و صریح به آن ارائه بدهد. پاسخ به سؤال غربالگری یا تعیین اینکه آیا کودک مشکلی در زبان دارد یا نه، ما را به تعریفمان از اختلالات زبان برمیگرداند. برای تصمیمگیری درمورد اینکه آیا کودکی دچار مشکل است یا نه، ابتدا لازم است بدانیم که آیا سن تقویمی یا سن عقلی غیرکلامی را بهعنوان مَرجع به کار میبریم. همچنانکه لاهی (۱۹۹۰) ذکر کرد، سن تقویمی برای اندازهگیری آسان است و آزمون اضافی برای تعیین این مَرجع لازم نیست. به هرحال اگر سن عقلی غیرکلامی هم به کار رود، شاخصی از این ساختار باید در روند غربالگری مورد توجه قرار گیرد.
همچنین باید تصمیم بگیریم که آیا یک مقیاس هنجاری، خنثی یا ترکیبی از این دو را برای پی بردن به یک اختلال استفاده کنیم یا نه. اگر از یک نوع مقیاس هنجاری استفاده کنیم، ممکن است نیاز باشد تعیین کنیم آیا عملکرد ارتباطی کودک معلولیتی ایجاد میکند (با استفاده از تعریفی که در فصل ۱ مطرح کردیم) که باعث زیانهای اجتماعی شود یا نه؟ اگر از مقیاس نوع خنثی استفاده کنیم باید برای این تصمیمگیری، از آزمون استاندارد شده استفاده کنیم. اگر از مقیاسی استفاده کنیم که هر دو جنبه از نقص را پوشش دهد، که من طرفدار آن هستم، هم به آزمون نیاز داریم و هم به مدارکی که از آن اطلاعات مربوط به مصاحبه یا ارجاع به دست میآیند.
یکی از دغدغه هاو استرس های والدین مخصوصا در کودکان اول خانواده تغذیه نوزاد، شروع غذای جامد و مشکلات وابسته به آن است. اینکه به کودکان کی غذای جامد بدهیم ویا از چه غذایی شروع کنیم همیشه برای مادران سوال بوده است. زمان آغاز غذای کمکی برای کودکان بسیار مهم می باشد. چون نیازهای تغذیه ای کودک وابسته به آن است و رشد نوزاد را تحت تاثیر قرار می دهد. از طرفی زود شروع کردن غذای جامد ممکن است مشکلاتی نظیر آسپیره شدن غذا، عفونت ریه و… را به دنبال داشته باشد. در سوی دیگر به تاخیر انداختن غذای جامد به کودکان می تواند مشکلات حساسیت دهانی و اختلال بلع را به دنبال داشته باشد. مشکل در بلعیدن غذا موجب میشود کودک نتواند غذای جامد را بخورد و در نتیجه مواد مورد نیاز به بدن کودک نمیرشد و رشد او متاثر می گردد. مرکز درمان اختلالات بلع دکتر صابر در زمینه درمان مشکلات بلع در کودکان و بهبود تغذیه نوزادان و کودکان، کاهش حساسیت های غذایی و بهبود تنوع غذایی کودک با مشاوره متخصص تغذیه به درمان مشکلات بلع در کودکان می پردازد.
کی به کودکان غذای جامد بدهیم
یک گفتاردرمان اختلال بلع پس از ارزیابی کامل وضعیت بلع کودک در حیطه مایعات و اطمینان از سلامت سیستم بلع مواد مایع می تواند تغذیه با مواد جامد را برای مراجعین خود ایحاد نمایند.
زمان پوره
توصیه اخیر آکادمی آمریکایی متخصصان کودک به والدین این است که تا شش ماهگی به جز شیر مادر یا شیر خشک هیچ غذای دیگری به کودک داده نشود. چنانچه کودکتان فقط با شیر مادر تغذیه میشود، حتماً باید برای تغذیه کودک با غذای جامد تا آن زمان صبر کنید؛ زیرا حتی غذاهای بی ضرر و بی خطری مانند غلات در جذب مناسب آهن از شیر مادر اختلال ایجاد میکنند.
دلایل انتظار
در شش ماهگی اغلب کودکان آماده بلعیدن غذای جامد هستند؛ زیرا واکنش بیرون راندن زبان که توسط آن اغلب چیزهایی که به دهان کودک وارد میشود، به سرعت به وسیله زبان به خارج رانده میشود، ضعیف شده و به تدریج از بین میرود. در کودک بزرگتر آنزیمهای گوارشی تا حد توانایی نسبی تجزیه غذاهای جامد رشد یافتهاند. رودههای کودک ترشح پروتئینی به نام ایمونوگلبولین (IgA) را که مانع ورود آلرژنها به گردش خون میشود، آغاز کردهاند. انتظار برای کامل شدن این ظرفیتها اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا احتمال میرود کودک تغذیه شده با شیر مادر به محض خوردن غذاهای جامد، بعضی مصونیتها در مقابل عفونتها و آلرژیها را از دست بدهد.
من مادران جوان زیادی را میشناسم که به اشتیاق شروع زودهنگام غذاهای جامد تسلیم شدهاند. پیش بندهای بامزه و کوچولوی غذاخوری، قاشقکهای کوچولوی سفید و کاسههای نقش کارتنی در قفسه فروشگاهها در برابر چشمهایشان خودنمایی میکنند و این مادران بیش از این تحمل نادیده گرفتن آنها را ندارند. دیدن قیافه متعجب کودک از چشیدن یک طعم جدید و خم شدن او به جلو برای هورت کشیدن هر قطره از آن چه لذتی دارد! (یا نه- کودک قاشق را بر زمین پرت و تمام آنچه را در دهان دارد بر سراسر لباسهای شما تف میکند).
صبر پیشه کنید
برای پاسخ به این سوال که کی به کودکان غذای جامد بدهیم علاوه بر جنبه های سلامتی، برای به تأخیر انداختن تغذیه کودک با غذای جامد، چندین دلیل عملی نیز وجود دارد. مواد غذایی جامد به سرعت بوى نسبتاً قابل تحمل مدفوع کودک شیرخوار را به بوی بد مدفوع تبدیل میکنند و برطرف کردن لکه های بزاق پاشیده شده کودک چندشآور خواهد شد. اگر برای مسافرت برنامه ریزی کردهاید پیش از شروع تغذیه با غذای جامد به مسافرت بروید. همراه بردن غذای چند روز کودک واقعاً مشکل است. پسر لین، کریس، در مرحله تغذیه از غذای بچه آماده، روزانه ۹ شیشه غذای کودک مصرف میکرد. او میگوید: «هر جا میرفتم باید خروارها غذای بچه همراه میبردم زمانی که او تنها شیر میخورد کارها بسیار سادهتر بود.»
تنها دلیل شروع پیش از موعد هنگامی است که کودک حداقل چهار ماه سن دارد و به نظر میرسد حتی بدون کمک شما، خوردن غذای جامد را شروع خواهد کرد. چنانچه کودک موقع غذا خوردن شما به شما خیره میشود، غذا را از دستتان میقاپد، تمام اسباب بازیهایش را به دهان میبرد، قادر به نشستن بدون تکیهگاه است، به دفعات شیر میطلبد با مقادیر زیادی شیر خشک میآشامد و هنوز گرسنه به نظر میرسد. آمادگی کافی برای خوردن غذای جامد را دارد. مهمتر از سایر علائم اینکه هر آنچه را در دهانش میگذارید فوراً با زبانش بیرون نمیدهد.
آیا به آب منطقه شما فلوراید اضافه شده است؟چنانچه در این مورد اطلاع کافی ندارید، از سازمان آب منطقه تان بپرسید. در شش ماهگی، نیاز به وجود فلوراید در رژیم غذایی کودک به منظور رشد کامل و سالم دندانها آغاز میشود. چنانچه آب لوله کشی منطقه تان حاوی فلوراید نباشد، میتوانید آبهای معدنی حاوی فلوراید تهیه کنید یا از پزشک کودکتان بخواهید برای او قطره فلوراید تجویز کند.
الکساندر به روشهای بدون شک و تردیدی آمادگی خودش را با قاپیدن سالاد و پوره سیب زمینی از بشقاب غذای شوهرم و چپاندن آنها در دهانش، به من اعلام کرد. دختر لیزا با یورش بردن و قاپیدن بستنی قیفی مادرش اعلام آمادگی کرد. (هیچ یک از این غذاها، غذاهای ایده آلی به عنوان اولین غذا نبودند، اما هر دو ما تفکر نهفته پشت آن را دریافتیم).
بنابراین چنانچه میتوانید شش ماه -یا کمی بیشتر- صبر کنید. امکانات آشنایی کودک با غذاهای جامد بسیار وسیعتر از امکان آشنایی با بطری شیر است. الکساندر در پنج و نیم ماهگی اولین غذای جامدش را بعد از بازگشت از یک سفر برنامه ریزی شده به هاوایی چشید.
دخترم مجبور شد صبر کند تا سرماخوردگیش بهبود یابد (میل نداشتم با بینی گرفته برای قورت دادن غذا تقلا کند.) او هم در پنج و نیم ماهگی خوردن غذای جامد را شروع کرد. آخرین پسرم تا شش و نیم ماهگی، بعد از بازگشت از مکزیکو منتظر ماند.
نوزادان، بدون بیمار شدن تا هشت ماهگی نیز میتوانند بدون غذای جامد سر کنند. در هر صورت، بعد از هشت ماهگی، کودک به مواد مغذی موجود در غذاهای جامد نیاز دارد پیش از رسیدن به آن سن، او باید این روش جدید تغذیه را تجربه کند. بنابراین شروع به تمرین این روش، کمی پیش از هشت یا نه ماهگی کاملاً مناسب است.
کودکتان برای غذای جامد آماده است زمانی که …
حداقل شش ماه (در صورت تغذیه با شیر مادر) یا حداقل چهار ماه (در صورت تغذیه با شیر خشک) سن داشته باشد.
هنگام غذا خوردن شما به غذایتان خیره میشود و آماده قاپیدن غذای شماست.
هنگام لمس دهان، دیگر زبانش را بیرون نمیآورد.
با وسایل کمکی (مانند بالش یا کوسنی در پشت و پهلوها) مینشیند و سرش را به اندازهای که بتواند هنگام طلب غذای بیشتر به جلو خم کند، کنترل میکند.
تقریباً بدون استفاده از وسایل کمکی قادر به نشستن است.
هنگامی که به او غذا میدهید، سیر شدنش را اعلام میکند.
روزانه بیش از ۳۲ اونس مایع شیر خشک یا شش یا هفت بار در روز شیر مادر مینوشد، ولی باز هم گرسنه است.
وزن او از زمان تولد به دو برابر رسیده یا حداقل بین ۶ تا ۷ کیلو باشد.
در بین دوستان و آشنایان حتما با کودکانی مواجه شده اید که نامفهوم صحبت می کنند و به نظر میرسد نسبت به سن خود رشد زبانی مناسبی نداشته اند. یا در پاسخ به سوالاتی که از آنها می شود سکوت میکنند. مشکل در کجاست؟ چرا این کودک دیر حرف میزند یا حرف زدن کودک نامفهوم است؟ برای پاسخ به این سوال باید به دکتر گفتاردرمانی کورکان مراجعه نمود. حال باید دانست که چه زمانی نگران دیر حرف زدن کودک باشیم؟ ارزیابی دقیق روند رشد گفتار کودکان به ما کمک می کند علت اختلال گفتاری کودک را پیدا کنینم. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با در اختیار داشتن متخصصین با تجربه در حیطه مشکلات کلامی کودکان به صورت تخصصی به ارزیابی گفتار کودک پرداخته و در جهت بهبود مشکلات کودکان نظیر حرف زدن نامفهوم، تاخیر کلامی، لکنت زبان و…. فعالیت می نماید. اگر احساس می کنید کودک شما نسبت به همسالانش گفتار ضعیف تری دارد یا تا سن دو سالگی هنوز کلمات زیادی را بیان نمی کند جهت ارزیابی گفتار به متخصص گفتاردرمانی مراجعه نمایید.
با بررسی روند رشد گفتار کودک خود می توانید بفهمید که چه زمانی باید نگران دیر حرف زدن کودک شویم. حال باید دانست که چه چیزی را باید در گفتار کودک ارزیابی کنیک تا علت نامفهوم حرف زدن کودک را پیدا کنیم؟
عملکرد زبان. ممکن است پاسخ به سؤال « چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟» ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی میکنیم. اما پاسخ به آن قدری بیشتر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطههای زبان را تعیین کنیم. این حیطهها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل میشوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکردهای تاخدی متفاوت نیاز دارد. تفاوتهای بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیههایی درمورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجاکه در دوران رشد، تواناییهای درک و تولید تاحدودی بهطور مستقل عمل میکنند، لازم است هریک از این شیوهها بهعنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند.
ارزیابی درک. چپمن تفاوتهایی را بین عملکرد کودکان در آزمایههای مربوط به درک موردبحث قرار دادند، آزمایههایی که برحسب بافت ساخته شده و درحضور وقایع روزانه آشنا و سرنخهای غیر زبانشناختی بودند و آنهایی که برحسب بافت ساخته نشده بودند. آنها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت برحسب عملکرد درکیشان کاملاً متفاوت عمل میکنند. وقتی ما آزمونهای استانداردشده را برای اندازهگیری درک زبانی بهکار میبریم، درحقیقت از ابزاری که برحسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده میکنیم. جمعآوری چنین اطلاعاتی که برحسب بافت ساخته نشدهاند، مهم است و قسمتی از ارزیابی تواناییهای کودک تحت شرایط ایدهآل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد بهعنوان ضمیمهای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و برحسب بافت ارزیابی کند.محققان پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختارهای مشابه در قالبهای طبیعیتر همراه شود که حضور وضعیتهای آشنا و سرنخهای غیرزبانشناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایتهای بافتی نیز در برمیگیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه میتواند تصویر کاملتری از مهارتهای درکی کودک، به ما بدهد.
خواه مهارتهای دریافتی را درقالبهای ساخته شده برحسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همانطور که میلر و پائول (۱۹۹۵) تعبیر کردند، خواه در قالبهای بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق میافتد. آنچه ما در ارزیابیهای درکشده مشاهده میکنیم. محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روشهایی که برای ارزیابی درک بهکار ميبریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند بهطوری که این محصولات، نشانههای معتبری از روند اساسی موردنظر باشند. من درمورد این روشها در بخش «چگونگی» ارزیابی صحبت خواهم کرد.
ارزیابی تولید. برخلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان ما را درست بهسوی ارزیابی آن چیزی پیش میبرد که بیش از هرچیز به آن علاقمندیم: اینکه کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان میکنند. اما درست همانطور که کودکان در آزمایههای درکی دارای بافتهای مختلف، متفاوت عمل میکنند، در انواع مختلف آزمایههای زبان بیانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک (۱۹۷۵) نشان دادهاند که وقتی از کودکان خواسته میشود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطاهای دستوری را مرتکب میشوند نسبت به وقتیکه آن جملات را بهطور خودانگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز (۱۹۹۷) نشان دادند که یک آزمون هنجار-مَرجع باوجود حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطاهای واقعی کودکان، بیثبات بود. این مطالعات پیشنهاد میکنند که برای دیدن انواع خطاهایی که یک کودک در گفتار خودانگیخته مرتکب میشود لازم است نه تنها روی دادههای آزمون بلکه روی گفتار خودانگیخته نیز با استفاده از رویکردهای تجزیه و تحلیل نمونه-زبان تکیه کنیم.
این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکردهای استانداردشده برای ارزیابی تولید زبان در این زمینه نقشی ندارند. در واقع این روشها در نشان دادن اینکه آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل میکنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آنها برای غربالگری عالی است اما نمونهگیری از زبان خودانگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن اینکه کودکان چگونه بهطور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده میکنند و برای دیدن خطاهایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثرترین و از نظر بومشناختی متعبرترین روش است.
گفتاردرمان چه چیزی را در کودک با گفتار نامفهوم ارزیابی می کند
متخصص گفتاردرمانی با ارزیابی سه حیطه اساسی گفتار می تواند مشکلات کودکان را تشخیص دهد
۱.ساخت (نحو، صرف و واجشناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونهگیری شده و ساختارهای موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صداها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیندهای واجی سادهسازی نیز میشود.
۲.محتوا (معنیشناسی): دانش واژگانی، توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویدادها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویدادها.
۳.کاربرد (کاربردشناسی): مجموعة عملکردهای برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارتهای برقراری ارتباط و مهارتهای گفتمان (رعایت نوبت، نگهداری و تغییر موضوع) و انعطافپذیری در اصلاح گفتار برحسب شنوندگان و وضعیتهای اجتماعی متفاوت.
مثل یک سفارش طول و دراز است؟ بله! اولین پاسخ شما ممکن است این باشد، «غیرممکن است بتوان همه اینها را انجام داد!» اما وحشتزده نشوید. به یاد داشته باشید که لازم نیست هر حیطه را با یک آزمون استاندارد ارزیابی کرد. آزمون استاندارد را میتوان تنها برای تأکید روی اینکه زبان کودک نسبت به سایر کودکان همسطح رشدی خودش، اختلال دارد یا نه، استفاده کرد. این کار را میتوان بهراحتی در یک جلسه آزمون ۱یا ۲ ساعته با استفاده از اطلاعات ارجاعی انجام داد و درنهایت تصمیم گرفت که بیشترین وخامت مربوط به کدام حیطهها میشود که باید با آزمونهای استاندارد ارزیابی شود. در گفتاردرمانی کودکان، آزمون استاندارد را میتوان با ارزیابی خزانه واژگان دریافتی و نحو شروع کرد. اگر مراجع در این حیطهها مشخصاً زیر معیار عمل کند میتوان او را دچار اختلال دانست و بخش جامعتر ارزیابی به تعیین عملکرد پایه و تعیین اهدافی برای مداخله در تولید و درک، اختصاص داده میشود. اگر عملکرد مراجع در هر دو حیطه مهارت دریافتی در محدوده طبیعی قرار بگیرد، در آن صورت، قسمتی از ارزیابی استانداردِ بیان را میتوان برای تصمیمگیری درمورد اینکه آیا کودک یک اختلال زبانی دارد یا نه استفاده کرد. اینکار را اغلب میتوان بهسرعت با آزمودنی که تولید زبان را در قالب تقلید جمله اندازهگیری میکند، انجام داد.
بلع یکی از عملکرد های اصلی دستگاه زبان و دهان می باشد که طی مراحلی انجام می گیرد. آسیب در هر یک از چهار مرحله بلع (آماده سازی دهانی، دهانی، حلقی و مروی) را دیسفاژی یا اختلال بلع می نامند. اختلالات بلع ناشی از اختلالات نوروفیزیولوژیکی است که میتواند در هر کدام از مراحل بلع که در زیر آمده است اتفاق بیفتد. ناتوانی در بلع مواد غذایی، سرفه هنگام بلع غذا، مشکلات تنفسی به علت آسپیریشن و … از علائم اختلال بلع در کودکان و بزرگسالان است. دیسفاژی، فرد را در معرض خطر آسپیراسیون مواد غذایی یا همان پرش غذا داخل راه های تنفسی و مایعات و به دنبال آن عفونت ریوی قرار میدهد، با وجود اینکه بلع بخشی از ارتباط نیست، اما وقت و انرژی آسیب شناسان گفتار و زبان در بسیاری از بیمارستانها و مراکز توانبخشی به درمان اختلالات بلع اختصاص پیدا میکند، زیرا این اختلال در سیستمهای تنفسی، آواسازی، تشدیدی و تولیدی رخ میدهد که امکان برقراری ارتباط در انسان را فراهم میسازند. مرکز درمان اختلالات بلع و گفتاردرمانی بلع دکتر صابر به درمان مشکلات بلع در کودکان و بزرگسالان می پردازد.
بلع طبیعی
چگونه میتوان تشخیص داد که یک بیمار دچار مشکل بلع میباشد؟ برای پاسخ به این سوال، باید ابتدا آناتومی و فیزیولوژی بلع طبیعی را بشناسیم ما به طور متوسط روزانه ۶۰۰ بار عمل بلع را در کسری از ثانیه بدون هیچ تلاش و تقلایی به طور اتوماتیک انجام میدهیم این فعالیت پیچیده عصبی-عضلانی در چهار مرحله صورت میگیرد: (۱) مرحله آماده سازی دهانی (۲) مرحله دهانی (۳) مرحله حلقی و (۴) مرحله مروی. باید در نظر داشت که بیماران در هر کدام از مراحل زیر ممکن است دچار مشکل شوند و یا حتی در هر مرحله دچار مشکل خاصی شوند
در گذشته تصور میشد که بلع توسط پل مغزی و بصل النخاع کنترل میشود، اما امروزه اسکنهای بدست آمده از تصویربرداری کارکردی با تشدید مغناطیسی (fMRI) و توموگرافی تابش پوزیترون (PET) نشان دادهاند که علاوه بر موارد فوق، نواحی مغزی فراوانی نیز در عمل بلع دخیل هستند که شامل تالاموس، قشر حسی حرکتی، قشر حرکتی تکمیلی، اینسولا، هستههای قاعدهای، پوتامن، گلوبوس پالیدوس و شکنج سینگولیت قدامی میباشد. علاوه بر این نواحی، اعصاب جمجمه ای سه قلو (۵)، صورتی (۷)، زبانی-حلقی (۹)، ، واگ (۱۰) و زیر زبانی (۱۲) نیز در فرآیند بلع نقش دارند. پس میتوان نتیجه گرفت که هم سیستم عصبی مرکزی (مغز، مخچه و ساقه مغز) و هم سیستم عصبی محیطی (اعصاب جمجمهای) با همکاری خود امکان بلع طبیعی را فراهم میکند.یک متخصص گفتاردرمانی اختلال بلع می تواند در زمینه درمان اختلالات بلع کمک کننده باشد. مرکز درمان اختلالات بلع دکتر صابر به صورت تخصصی به ارائه خدمات ماساژ درمانی، گفتاردرمانی حسی و… در حیطه اختلالات بلع می پردازد.
مراحل بلع چیست
آمادهسازی دهانی
انتقال دهانی
حلقی
مروی
نشانه های اختلال بلع
ناتوانی در بلع مواد غذایی، مایعات و بزاق خود (شایعترین علامت)
سرفه کردن هنگام غذا خوردن یا نوشیدن یا بعد از آنها
تغییر صدای فرد هنگام تغذیه و یا اندکی پس از آن
وجود صدای خرخر مانند در مسیر تنفسی حین دم و بازدم
عفونت سیستم تنفسی ( پنومونیا)
ورود مواد غذایی به مسیر هوایی زیر چین های صوتی (خفگی)
کاهش وزن و وجود علائم سوء تغذیه
بالا رفتن درجه حرارت بدن از 1 تا 30 دقیقه پس از تغذیه
علت های اختلال بلع چیست
اختلالات عصب شناختی: عفونت مغز و ساقه مغز،پارکینسون، ام اس،فلج اطفال،فلج مغزی،زوال عقل،سکته مغزی،آسیب مغزی.
ضایعات ساختاری
وب مادرزادی، نئوپلاسما
بیماری های بافت عضلانی
ای ال اس، پلی میوزبس
عوارض جانبی ناشی از انجام جراحی ها و مصرف داروها
شکاف لب و کام
رفلکس سرفه: ضروریات بلع سرفه انفجار ناگهانی هوایی است که درون شش ها جمع شده و با فشار به سمت اپیگلوت میرود. سرفه دارای سرعت بسیار بالایی است. برای مقایسه توپ تنیس می تواند با سرعت ۵۰ مایل بر ساعت حرکت کند و این عدد برای توپ بیسبال به ۸۵ نیز می رسد،ولی سرفه کردن با سرعت ۱۰۰ مایل بر ساعت رخ میدهد! دلیل اصلی سرفه جلوگیری از ورود مواد ناخواسته به درون ریه و ایجاد بلع امن است.
آسپیراسیون و دیسفاژی در اختلال بلع نوزادان
مدیریت دیسفاژی و آسپیراسیون نوزادان نیازمند تلاش متخصص نوزادان، متخصص گوش، حلق و بینی، متخصص ریه، متخصص گوارش،و گفتار درمانگران است.
لارینگوسکوپی فایبراپتیک انعطاف پذیر و ارزیابی رسمی بلع باید در هر نوزاد مبتلا به دیسفاژی توسط پاتولوژیست گفتار انجام شود.
نوزادانی که قبل از ۳۴ هفته به دنیا آمده اند ممکن است به علت تاخیر تکاملی دچار دیسفاژی شوند.
در صورت وجود آسپیراسیون،علت های آن ساختاری/ آناتومیکی شناخته شدهاند،با این حال اکثر بیماران مشکلات آناتومیکی ندارند.
توجه: از بین ۱۲۸۳ بیمار که تحت بررسی با بلع باریوم اصلاح شده قرار گرفته بودند،۴۴۰ بیمار آسپیراسیون نشا دادند ( 34 درصد ). و در گروه دارای آسپیراسیون، 393 بیمار 89 درصد) دارای آسپیراسیون خاموش (ورود مواد غذایی به ریه ها بدون وجود واکنش سرفه) بودند.
در کودکان زیر 6 ماه،41 درصد آسپیره می کردند که ۹۵ درصد آن به صورت خاموش بود. میانگین سنی کودکانی که به صورت خاموش آسپیره می کردن.1 سال بود. آسپیراسیون خاموش در ۴۱ درصد بیماران با شکاف حنجره ای،41 درصد با لارینگومالاسیا و ۵۴ درصد با فلج یک طرفه چین صوتی مرتبط بود.
گفتاردرمانی اختلال بلع
مانورهای بلع
مانور های بلع به منظور کنترل ارادی جنبههایی از مراحل بلع طرح ریزی شده اند.
بلع سوپرا گلوتیک
بلع سوپر سوپرا گلوتیک
بلع در تقلا
مانور مندلسون
اختلال بلع یا دیسفاژی
دیسفاژی یا اختلال بلع مشکل در جویدن و یا بد عملکردی بلع میباشد، حتی اگر بیمار بتواند به راحتی از زبان شفاهی برای برقراری ارتباط استفاده کند. به عبارت دیگر، دیسفاژی مشکل در حرکت دادن مواد غذایی یا مایعات در نواحی دهان، حلق و مری میباشد. به طور کلی میتوان دو مکانیسم را مسئول ایجاد دیسفاژی دانست: (۱) انسداد مکانیکی و (۲) بد عملکردی حرکتی علت مکانیکی دیسفاژی میتواند مواردی نظیر بزرگ بودن لقمه غذا، وجود جسم خارجی، التهاب، تومر و بزرگ بودن غده تیروئید باشد. مشکل در عملکرد حرکتی نیز شامل نقایصی در شروع رفلكس بلع (نظیر فلج بودن زبان، فقدان بزاق و آسیب در بخش حسی اعصاب جمجمه ای ۱۰ و ۱۱)، اختلالات عضلات حلقی و مروی (نظیر میاستنی گراو و اسکلروز جانبی آمیوتروفیک) و اختلال در عضلات صاف مری (نظیر دیستروفی میوتونیک) میباشد.
اختلال بلع در بزرگسالان
بسیاری از بیمارانی که نقایص عصب شناختی ناشی از سکته، اسکلروز متعدد، ضربه مغزی، فلج بصل النخاعی و بسیاری از بیماریهای عصب شناختی دیگر را دارند، اختلال بلع را تجربه میکنند. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۰۸ در ایتالیا روی عملکرد بلع ۲۲۶ بیمار مبتلا به اسکلروز متعدد انجام شد، ۳۵ درصد از بیماران بلع غیرطبیعی داشتند . از آنجایی که بیماری اسکلروز متعدد، میتواند مناطق مختلفی از مغز را تحت تأثیر قرار دهد، احتمال ایجاد ناهنجاری در تمام مراحل بلع وجود دارد، البته احتمال بروز مشکل در مراحل بلع دهانی و حلقی بیش از حلق مروی است. فرد ممکن است بعد از نوشیدن مایعات سرفه کند، یا هنگام خوردن بعضی از غذاها حالت خفگی پیدا کند.
به خصوص غذاهایی که بافت شکننده و ترد دارند. مطالعات فراوانی در این زمینه انجام شده است تا مشخصه های خاص اختلال بلع در اسکلروز متعدد را شناسایی کنند. یکی از ویژگیهای شایع اختلالات بلع در بیماری اسکلروز متعدد، تاخیر در شروع بلع حلقی است. این مشکل باعث میشود که قبل از شروع پاسخ حرکتی حلقی، غذا وارد حلق شود. بنابراین مسیر هوایی باز است و دریچه غضروف انگشتری-حلقی بسته است. یکی از تظاهرات شایع تاخیر در شروع بلع حلقی، مشکل در بلع مایعات رقیق است. مایعات رقیق در حجم بیشتری بلعیده میشوند و سریعتر در حفره دهان و حلق حرکت میکنند. در نتیجه، مستقیماً درون مسیر هوایی که به دلیل تاخیر حلقی باز است ریخته میشوند.
یکی دیگر از اختلالات شایع بلع در این بیماران، کاهش انقباضات دیواره حلق است که باعث میشود بعد از عمل بلع، غذا در حلق باقی بماند. هنگامی که به این علت عمل بلع موثر واقع نشود، غذای باقیمانده ممکن است با نفس کشیدن بیمار بعد از بلعی که کامل صورت نگرفته، درون مسیر هوایی بیفتد، یا به درون آن کشیده شود.
نقایص نرمکامی-حلقی نیز غالباً در اسکلروز متعدد رخ میدهد. بسته شدن ضعیف دریچه نرمکامی-حلقی سبب میشود که هنگام بلع، غذا وارد بینی شده و مشکل بلع غذا تشدید شود. با این وجود، نقص دریچه نرمکامی-حلقی، به خودی خود علت اصلی اختلال بلع نمیباشد. اما اگر ضعف این دریچه با کاهش فعالیت دیواره حلق همراه گردد، فشار کمتری تولید میشود، زیرا فشار ایجاد شده در حلق، به دلیل باز بودن مسیر بینی از بین رفته و بیمار در بلعیدن غذا دچار مشکل میشود.
از آن جایی که آسیب سیستم اعصاب مرکزی در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد بسیار متنوع است و بیماری، خود را با شدتهای مختلف و اشکال بالینی متنوع نشان میدهد، اختلالات بلع ایجاد شده در این بیماران نیز، فوق العاده متنوع است. اگر عصب صورتی درگیر شود، کاهش توانایی بستن لبها و کاهش تونوسیته صورت، در بیمار دیده میشود. درگیری عصب دوازدهم جمجمهای باعث کاهش یافتن هماهنگی یا دامنه حرکات زبان میشود. آسیب به عصب دهم عملکرد قاعده زبان یا فعالیت دیواره حلق را کاهش میدهد و میتواند عملکرد حنجره را نیز تحت تاثیر قرار دهد به طوری که در بسته شدن مسیر هوایی حین بلع تداخل ایجاد میکند. علاوه بر این، آسیب به عصب دهم جمجمهای، میتواند باعث اختلال بلع مروی گردد، به طوریکه حرکات دودی مجرای گوارش به طور طبیعی صورت نمیگیرند.
این بیماران ممکن است حتی از غذا متنفر شوند یا عکس العمل منفی نسبت به بعضی از مزهها یا بافتهای غذایی نشان بدهند. اگر فرد در مراحل پیشرفته بیماری باشد و علائم زوال عقل را نشان دهد ممکن است در خوردن غذا دچار مشکل باشد و حتی نداند که غذا داخل دهان اوست، یا در حال نزدیک شدن به دهانش میباشد.
به طور خلاصه میتوان گفت که تمامی عملکردهای عصبی-عضلانی که در عملکرد طبیعی بلع نقش دارند، ممکن است بر اثر این بیماری آسیب ببینند. ممکن است همچنین، بازشناسی حسی حجم و غلظت غذا نیز آسیب ببیند. به همین دلیل، بیمار نمیتواند تغییرات فیزیولوژیکی طبیعی را اعمال کند و عملکرد بلع را متناسب با حجم و غلظت مواد غذایی تنظیم نماید، چون حسهای دهانی این تغییرات را شناسایی نمیکنند.
تشخیص افتراقی دیسفاژی
با وجود اینکه اختلال بلع یا دیسفاژی ممکن است در مراحل اولیه بیماری ظاهر شود، اما معمولاً جزء علائم اولیه ام اس نیست و با پیشرفت بیماری بروز میکند. دیسفاژی ناشی از اسکلروز متعدد، برعکس دیگر بیماریهای پیشرونده، همراه و موازی با علائم دیگر بیماری عود میکند و بهبود مییابد. برای مثال، در بیماری پارکینسون تغییرات بلع در مراحل اولیه بیماری آغاز میشود، به گونهای که حتی هنگام استراحت، ترمور در حفره دهان، حلق و یا حنجره دیده میشود. در بیماریهای نورون حرکتی نظیر اسکلروز جانبی آمیوتروفیک نیز کاهش قدرت زبان و ناکارایی عمل بلع هنگام افزایش غلظت مواد غذایی رخ میدهد. این حالت هنگامی روی میدهد که بیمار نمیتواند نورونهای حرکتی بیشتری را برای کمک به بلع ماده غذایی بکار گیرد. بیماران مبتلا به میاستنی گراو هنگام غذا خوردن به تدریج دچار خستگی میشوند و عملکرد بلع در آنها به تدریج تضعیف میشود. بیماران مبتلا به ام اس نیز دچار این مشکل میشوند، اما نه در مراحل اولیه بیماری این مشکل زمانی بروز میکند که بیماری ام اس پیشرفت کرده باشد.
اگر سیستم عصبی به صورت ناگهانی آسیب ببیند (به طور مثال، در اثر سکته)، شروع دیسفاژی نیز همراه با علائم دیگر ناگهانی خواهد بود. با این حال اگر سکته خفیفی در ساقه مغز رخ دهد، ممکن است مشکل بلع تنها علامت ظاهری در بیمار باشد که البته با اختلال بلع در بیماری ام اس تفاوتهایی دارد. در سکته بصل النخاعی معمولاً حرکت حنجره به سمت جلو و بالا مختل میگردد، در نتیجه دریچه فوقانی مری کمتر باز میشود و دیواره حلق به طور یک طرفه آسیب میبیند. مواردی که ذکر شد، به طور معمول در اسکلروز متعدد رخ نمیدهد. اما گرفتن شرح حال میتواند کمک فراوانی به تشخیص افتراقی دیسفاژی ناشی از ام اس از دیسفاژی ناشی از اختلالات نورولوژیکی دیگر نماید.
سوالات متداول:
1.اختلال بلع با دیسفاژی چیست؟
دیسفاژی مشکل در حرکت دادن مواد غذایی یا مایعات در نواحی دهان، حلق و مری میباشد که با مشکل در قورت دادن مواد غذایی خود را نشان می دهد.
2. چه بیماری هایی باعث اختلال بلع در بزرگسالان می شود؟
بسیاری از بیمارانی که نقایص عصب شناختی ناشی از سکته، اسکلروز متعدد، ضربه مغزی، فلج بصل النخاعی و بسیاری از بیماریهای عصب شناختی دیگر را دارند، اختلال بلع را تجربه میکنند.
3. گفتاردرمانی در اختلال بلع چکار می کند؟
گفتاردرمانان متخصص مرکز اختلال بلع دکتر صابر با انجام ماساژ های دهانیبه بهبود قدرت عضلات صورت دهان و زبان کمک می نمایند همچنین با اموزش تکنیک های درمانی در تقویت عصلات حنجره و بلع بیمار تلاشمی نمایند.
در پاسخ به این پرسش که آیا گفتاردرمانی تاثیر دارد یا خیر، باید گفت، گفتاردرمانی می تواند طیف گسترده ای از مشکلات و اختلالات گفتاری – زبانی را در کودکان و بزرگسالان درمان کند. میزان موفقیت و تاثیر گفتاردرمانی با توجه به نوع اختلال، سن فرد، شدت اختلال، نوع درمان و… متفاوت است. مراحل درمانی گفتاردرمانی کودکان در صورت شروع زود هنگام و با مشارکت والدین می تواند موفقیت آمیز باشد. گفتاردرمانی کودکان به طور معمول با ارزیابی توسط گفتاردرمانگر یا متخصص آسیب شناسی گفتار و زبان آغاز می شود و بهترین درمان را برای کودک در نظر می گیرد. برخی از اختلالات گفتاری کودکان از دوران کودکی شروع شده ولی با افزایش سن بهبود می یابند در حالی که برخی تا بزرگسالی ادامه پیدا می کنند و به درمان های بیشتری نیاز دارند. برای درک بهتر سن مناسب گفتاردرمانی کودکان باید آگاهی بیشتری از رشد طبیعی گفتار در کودکان داشته باشید. با مطالعه مقاله مربوط به رشد گفتار در کودکان و بررسی وضعیت کلام کودکتان می توانید در صورت مشاهده تاخیر و اختلال به متخصص گفتاردرمانی مراجعه نمایید. کلینیک گفتاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز گفتاردرمانی پاسداران تهران، با انجام خدمات متنوع گفتاردرمانی همچون گفتاردرمانی کودکان، گفتاردرمانی بزرگسالان، گفتاردرمانی در منزل، گفتاردرمانی انلاین و… رضایت همیشگی مراجعان را به خود جلب می کند.
بررسی پیش آگهی و تاثیر گفتاردرمانی
بیان پیش آگهی عبارت است از پیش بینی گفتاردرمانگر درباره پیامد ارتباطی که به طور منطقی با توجه به سطح فعلی عملکرد کودک در زمان آینده انتظار می رود. عبارت های مربوط به پیش آگهی نیز شبیه عبارت های مربوط به شدت هستند که به ما در صرفه جویی در تدابیر مداخله و توجیه پذیری آن کمک می کنند. اگر درمانگری در پیش آگهی اظهار کند کودک استعداد دستیابی به عملکرد ارتباطی طبیعی را دارد، این گفته را می توان به عنوان معیاری به کار برد که پیشرفت در مداخله در مقابل آن اندازه گیری می شود. اگر کودک در دستیابی به سطح عملکرد پیش بینی شده در بیان پیش آگهی و بعد از یک زمان مداخله ای معقول شکست بخورد یا پیش آگهی اشتباه بوده یا مداخله آن طور که باید مؤثر نبوده است. در هر دو صورت پاسخگویی به تناقض ضروری است.
بررسی اختلال گفتاری و سن مناسب برای گفتاردرمانی
به همین دلیل هنگام ارائه پیش آگهی، لازم است آگاه باشیم که همه عوامل مربوط را به حساب آوریم. معمولاً سن در پیش آگهی مهم است. هر قدر سن کودک در هنگام شناسایی اختلال ارتباطی کمتر باشد قطعیت نتیجه، کمتر است. پیش آگهی یک نوجوان بدون گفتار کارآمد نسبت به کودک ۲ یا ۳ ساله ای که هنوز شروع به صحبت نکرده ۱ یا ۳ ساله ای که واضح تر و ضعیف تر است محیط اجتماعی نیز می تواند بر پیش آگهی تأثیر بگذارد. پیش آگهی مراجعی از یک خانواده خوب که سرمایه و انرژی کار کردن و حمایت از کودک را دارد درخشان تر از کودکی است که از خانواده ای است که در آن والدین، مریض و معتاد به دارو و الکل یا درگیر تلاش برای بقای اقتصادی هستند. شخصیت و خلق و خوی مراجع نیز بی تأثیر نیست. یک کودک دقیق و با فکر که توانایی های توجه کردن در او خوب تکامل یافته اند در وضعیت بهتری برای استفاده از مداخله است نسبت به یک کودک بیش فعال و تکانشی که قبل از یادگیری زیاد، باید رفتار توجه کردن را به طور اساسی کسب کند. همین طور کودکی که به دلیل داشتن ارتباط زیاد با محیط به شدت برای بهبود انگیزه دارد و آمادگی پذیرفتن بعضی خطرات و ارتکاب برخی اشتباهات را دارد، پیش آگهی بهتری دارد نسبت به یک کودک بیش از حد محتاط و خجالتی که خودکفایی او نسبی بوده و برای غلبه بر نقص ارتباطی انگیزه قوی ندارد. علاوه بر برقراری ارتباط وجود حیطه های عملکردی دیگر نیز بر پیش آگهی تأثیر می گذارد. یک کودک ۳ ساله مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و اتیسم که کلاً صحبت نمی کند، پیش آگهی بدتری نسبت به یک کودک ۳ ساله اجتماعی دارای عملکرد شناختی طبیعی دارد. در مورد موضوعات مطرح در پیش آگهی در شرایط گوناگون مرتبط با اختلالات زبان به طور مفصل در فصل ۵ بحث می شود. متخصص گفتاردرمانی باید با استفاده از داده های مصاحبه و منابع مشاهده ای هر جنبه از پیش آگهی را در سرتاسر دوره ارزیابی تشخیصی نیز بسنجد. برداشت های درمانگر از این عناصر در ارائه پیش آگهی نمایان می شود.
فرایند گفتاردرمانی کودکان و بررسی نتایج آن
با این حال علی رغم استفاده از بهترین و دقیق ترین داده های در دسترس، همیشه وقتی نتایج تاثیر گفتاردرمانی را بیان می کنیم داریم حدسی بر اساس تحصیلات خودمان می زنیم، خواه پیش آگهی را به صورت نوشتاری و در یک گزارش بالینی بیان کنیم یا در مکالمه با خانواده مراجع، این واقعیت را باید رعایت کنیم. بنابراین معمولاً یک نتیجه گیری کوتاه مدت برای تاثیر گفتاردرمانی بهتر از یک پیش آگهی بلند مدت است و صحبت در مورد آنچه که کودک احتمالاً خواهد توانست در یک زمان معین انجام دهد نسبت به آنچه کودک قادر به انجام آن نخواهد بود بهتر است، مثلاً ممکن است یک پیش آگهی اظهار کند که مراجع با مداخله فشرده در ظرف یک سال از گفته های تک کلمه ای به تولید بعضی جملات دو تا سه کلمه ای نائل می شود. چون این پیش آگهی یک مدت زمان معین و یک نتیجه قابل سنجش را بیان می کند می توان آن را ارزیابی کرد. ارجحیت این پیش آگهی نیز نسبت به پیش آگهی دیگری که مثلاً اظهار می کند مراجع به تکامل طبیعی زبان بیانی نخواهد رسید بیشتر است. این پیش آگهی فاقد مدت زمانی است که بر اساس آن بتوان ارزیابی را انجام داد و فقط یک نتیجه منفی را بیان می کند نه آنچه را که می توان انتظار داشت اتفاق بیفتد. گفتاردرمانگرانی که به قانون ارائه پیش آگهی های کوتاه مدت معتقدند و آن ها را در عباراتی مثبت بیان می کنند معمولاً با مقاومت و خصومت کمتری از طرف خانواده مواجه می شوند نسبت به آن هایی که پیش بینی های بلند مدت همه جانبه ای را ارائه می دهند که حقیقتاً هیچ کس نمی تواند واقعاً به آنها مطمئن باشد حتی هنگامی که خانواده اصرار می کند آنچه را که کودک به عنوان یک بزرگسال به آن شبیه خواهد شد ،بداند درمانگر آگاه می تواند به والدین تذکر دهد که وظیفه مهم کمک به کودک است تا بتواند حالا یا در ماه ها یا سال های آینده به بهترین نحو عمل کند. پذیرش صادقانه این مطلب که پیشگویی خصوصیات انسان ها برای ما بسیار پیچیده و غیر قابل پیش بینی است می تواند با دلگرمی خانواده همراه شود تا با کودک همان گونه که هست کار کنند و از خدماتی که او برای کسب مرحله تکاملی مناسب بعدی نیاز دارد حمایت نمایند اطمینان از این مطلب که تشخیص و پیش آگهی ادامه خواهد داشت به خانواده کمک می کند تا بر تردید های ناخوشایند ناشی از پرورش یک کودک مبتلا به ناتوانی فائق آید.
اختلالات گفتاری و دیزارتری در ام اس ممکن است در هر مرحله ای رخ دهد. علائم مشکلات گفتاری ممکن است در مراحل پیشرفته تر، شدید تر شود؛ با این حال گفتاردرمانی می تواند کمک ویژه ای به مبتلایان به ام اس داشته باشد. گفتاردرمانی ام اس به افراد مبتلا به این اختلال کمک می کند تا اختلالات بلع یا گفتاری را مدیریت کنند. تعداد کمی از بیماران مبتلا به اِم اِس از ابزار های ارتباطی جایگزین و مکمل استفاده میکنند. البته بیشتر بیماران نیز به این ابزار ها نیاز ندارند. دیزارتری در اِم اِس به ندرت آن قدر شدید می شود که ارتباط غیرگفتاری تنها راه انتقال مفاهیم باشد. یک مطالعه مقطعی بزرگ در سال 1985 روی 656 فرد مبتلا به اِم اِس صورت گرفت که نشان داد تنها 40% از بیماران در انتقال مفاهیم دچار مشکل هستند (نامفهوم بودن گفتار برای غریبهها) و تنها %1 از بیماران از ابزار های ارتباطی جایگزین و مکمل استفاده می کردند. با این حال آسیب شناس گفتار و زبان باید با ابزار های ارتباطی جایگزین و مکمل آشنا باشد و اطلاعاتی در زمینه نحوهی ارزیابی بیمار و ابزار مناسب برای برآورده کردن نیاز های وی کسب کند.گفتاردرمانی در ام اس می تواند به افراد مبتلا به این بیماری کمک کند تا در مدیریت مشکلات ارتباطی یا مسائلی همچون بلع، کمتر با مشکل مواجه شوند. گفتاردرمانی مولتیل اسکلوروزیس از طریق استراتژی هایی برای بهبود گفتار و بهبود کیفیت صدای فرد کمک کننده است. مرکز توانبخشی در ام اس می تواند شامل طیف گسترده ای از تکنیک ها و روش ها با توجه به نیاز فرد مبتلا باشد. برای تشخیص اختلال گفتاری بزرگسالان و همچنین گفتاردرمانی در ام اس در ابتدا باید مهارت های شناختی- ارتباطی بیمار به طور مختصر بررسی شوند تا در صورت نیاز به ارزیابی کامل آسیب شناس گفتار و زبان، اقدامات لازم صورت گیرد. غربالگری اختلالات شناختی- ارتباطی باید برای تمام بیماران مبتلا به ام اس انجام شود، و در شرایط ایده آل، تمام بیماران مبتلا به ام اس باید به آسیب شناس گفتار و زبان ارجاع داده شوند. حتی اگر بیمار مشکل ارتباطی خاصی را گزارش نکند نیز باید غربالگری نقایص شناختی-ارتباطی صورت گیرد، زیرا ممکن است بیمار تعریف صحیحی از مشکلات ارتباطی در ذهن خود نداشته باشد. در روند غربالگری، ابتدا باید با بیمار یا مراقبان وی مصاحبه شود و سوالاتی درباره مشکلات شناختی-ارتباطی بیمار در گذشته و در حال حاضر پرسیده شود. سپس تاریخچه پزشکی بیمار مرور می شود و اطلاعات مربوطه استخراج می گردد. سرانجام، در حین مکالمه با بیمار، علائم و نشانه های مربوط به عملکرد شناختی-ارتباطی وی ثبت می گردد. کلینیک تخصصی توانبخشی دکتر صابر، بهترین مرکز تشخیص و درمان ام اس در تهران، با تشخیص اختلال گفتاری بزگسالان مبتلا به ام اس و با انجام خدمات گفتاردرمانی در ام اس و همچنین گفتاردرمانی در منزل به بیماران مبتلا کمک می کند.
ابزار های ارتباطی بیماران ام اس چیست؟
هنگام انتخاب ابزار مناسب برای ارتباط جایگزین و مکمل، باید نیاز ها و توانایی های فرد را با ویژگی های سیستم ارتباطی تطابق داد. عملکرد های اجرایی مرکزی، رفتاری، بینایی ـ حرکتی و زبانی ـ شناختی بر اِم اِس تأثیر می گذارند و بنابراین نیاز به ارزیابی رسمی دارند. علاوه بر این در ارزیابی باید با بیمار و افراد مهمی که با او زندگی می کنند، مصاحبه کرد تا نیاز های ارتباطی آن ها تعیین شود. مشاهده غیر رسمی محیط طبیعی برای برقراری ارتباط نیز سودمند است. اهداف نیاز های ارتباطی و نتایج مطلوب بر اساس شرایط بیمار و اعضای خانواده تعیین می شود. ارزیابی رسمی ارتباط جایگزین و مکمل علاوه بر موارد فوق به شناسایی این موارد نیز کمک میکند (گلنن و همکاران):
روش های ارتباطی مورد استفاده در حال حاضر (گفتار، آواسازی، ایما و اشاره، تکان دادن سر، اشاره کردن، نوع نگاه و بیانات چهره ای)؛
تجارب گذشته از کار با ابزار های ارتباط جایگزین و مکمل؛
محیط ارتباطی (خانه، مدرسه، محل کار و جامعه)؛
مسائل مربوط به حرکت، قرار گیری وضعیت بدن، نحوه نشستن و وضعیت بینایی (توسط کار درمانگر بررسی می شود)؛
توانایی استفاده از ارتباط جایگزین و مکمل (کنترل عملکرد اندام های فوقانی، اندام های تحتانی، سر و چشم ها)؛
تکنیک ها یا وسایل دیگری که می توان همراه با سیستم ارتباط جایگزین و مکمل به کار برد (برای مثال: ویلچر، کامپیوتر و کنترل کننده های محیطی)
ارزیابی رسمی نیاز های ارتباطی به برنامه درمانی جهت می دهد و اهداف زیر را شناسایی می کند:
گرفتن توجه از دیگران؛
درخواست کمک؛
اشیاء یا فعالیت ها؛
ارتقاء تعاملات اجتماعی؛
رعایت نوبت
پرسیدن سؤال یا پاسخ دادن به سؤال دیگران.
آسپرگر یک مقیاس گفتاری 10 نمرهای طراحی کرد که با درجهبندی موارد زیر به تصمیمگیری دربارهی داشتن صلاحیت برای اعمال ارتباط دهانی جایگزین و سپس بررسی میزان پیشرفت بیمار کمک میکند:
تمایل بیمار برای استفاده از آواسازی یا گفتار به منظور برقراری ارتباط با شرکای آشنا و سپس ناآشنا؛
چگونگی ادراک پیام، ترمیم آن و واضح کردن آن در صورت نیاز.
در سالهای اخیر مطالعات فراوانی روی ارزیابی و درمان ابزارهای ارتباطی جایگزین و مکمل صورت گرفته است که باعث ارتقاء سطح دانش و مهارت ما و ورودی تجهیزات جدید به بازار شده است. تجویز وسیله ارتباطی جایگزین توسط گروه متخصص در این زمینه انجام می شود. این متخصصان به خاطر دارند که ارتباط در محیط طبیعی گوینده رخ میدهد و بیمار و شرکای ارتباطی وی را در کانون توجه قرار می دهند و هنگام نیاز به ابزارآلات گران و با تکنولوژی پیشرفته از سازمان های ذی ربط کمک می گیرند.
اعضای تیم ارتباط جایگزین و مکمل به شرح زیر می باشند (گلنن و همکاران):
مشاور ارتباط جایگزین و مکمل: آشنا با امکانات، سیستم ها و تأثیر ارتباط جایگزین و مکمل بر زندگی اجتماعی بیمار.
نماینده شرکت تولید کننده: ارائهی کمک تخصصی، انتخاب مناسب ترین وسیله و برآورد هزینه ها.
مهندس توانبخشی: طراحی کردن و درست کردن وسیله موردنظر و ارائه کمک تخصصی.
کار درمانگر: پرداختن به نیاز های جسمانی، حرکتی، وضعیت بدن و بینایی ـ حرکتی.
آسیبشناس گفتار و زبان: ارزیابی مهارت های زبانشناختی، آموزش بیمار و مراقب برای استفادهی مؤثر از سیستم ارتباطی جدید و تمرین مهارت های جدید در محیط طبیعی بیمار.
بیمار و شرکت ارتباطی: کمک به ثبت پیام های مناسب و استفاده کردن، نگه داری و تنظیم سیستم جدید.
مدیر برنامه بیمار: هماهنگی بین اعضای تیم درمانی و کمک به پیدا کردن منابع مالی.
نتیجه تشخیص اختلال گفتاری بزرگسالان
باید نتیجه غربالگری را به صورت یکی از موارد زیر گزارش کرد:
ارجاع به آسیب شناس گفتار و زبان جهت ارزیابی کامل
ارائه توصیه هایی جهت کنترل عملکرد شناختی ارتباطی مراجع در فعالیت های روزمره
در صورت عدم مشاهده مشکلات شناختی-ارتباطی در هنگام غربالگری، توصیه می شود در صورت تغییر با روند بیماری، علائم شناختی ارتباطی یک بار دیگر کنترل شوند.
البته باید محدودیت های غربالگری را در نظر گرفت. به عنوان نمونه، ممکن است نقایص خفیفی که تأثیر مخربی بر عملکرد فرد دارند، در محیط بالینی دیده نشوند.
ارزیابی گفتاردرمانی در ام اس و تشخیص
ارزیابی مشکلات شناختی-ارتباطی و گفتاردرمانی در ام اس با یک تاریخچه گیری کامل و مفصل آغاز می شود، تا بدین وسیله اطلاعاتی کامل در زمینه های پزشکی، سلامت، اجتماعی، تحصیلی و شغلی در اختیار آسیب شناس گفتار و زبان قرار گیرد. سپس اطلاعات بدست آمده به صورت منسجم ثبت می گردند. پس از گرفتن شرح حال برنامه ارزیابی بر اساس اطلاعات بدست آمده از تاریخچه گیری، غربالگری و نیمرخ احتمالی اختلال تنظیم می گردد. بهتر است ارزیابی در یک محیط طبیعی صورت گیرد تا نتایج موثق تری را در پی داشته باشد. ارزیابی در حالت معمول شامل موارد زیر می شود:
توجه و تمرکز: توانایی حفظ تمرکز با وجود عوامل حواس پرت کن و بدون عوامل حواس پرت کن، و توانایی انتقال و تقسیم توجه به طور مناسب
جهت یابی
حافظه کلامی و یادگیری جدید: توانایی پردازش اطلاعات کلامی در تمامی مراحل حافظه کلامی
سازمان بندی زبان شناختی: دسته بندی کردن، ارتباطات توالی و شناسایی ویژگی ها
درک شنیداری و پردازش اطلاعات: سرعت، پیچیدگی، کارایی
زبان شفاهی و گفتمان: واژه یابی، کاربرد واژه ها، ساختار جملات، تنظیم و ساختار بندی عقاید در محاوره
درک خواندن و سرعت خواندن: خواندن کلمه، پاراگراف و متن
توانایی نوشتن: نوشتن کلمه، پاراگراف و متن
کاربرد زبان در اجتماع: محاوره، آغاز موضوع، حفظ موضوع، تغییر دادن موضوع، نوبت گیری، در نظر گرفتن نگرش مخاطب
حل مسئله و منطق
عملکرد های اجرایی و پردازش های فراشناختی: تنظیم اهداف، برنامه ریزی، شروع، کنترل، مدیریت زمان
ارتباط غیر کلامی: بیانات چهره ای، تون صدا، تماس چشمی، زبان بدن
بررسی مشکلات همراه در زمینه های بینایی، شنیداری، ادراکی، درد، خستگی و غیره
پس از گردآوری اطلاعات فوق می توان نیمرخ فعلی بیمار را ترسیم نمود و تأثیر آسیب شناختی را بر توانایی های ارتباطی فرد مشخص کرد.
تطابق نتایج ارزیابی با ویژگی های دستگاه های ارتباط جایگزین و مکمل در دسترس، در مرحله دوم ما را در انتخاب سیستم ارتباطی مناسب راهنمایی می کند. تصمیمات بر اساس موارد زیر اتخاذ می شود:
حرکات مورد نیاز (کنترل توسط حرکت سر، چانه، دهان، لبها، زبان، دست، آرنج، شانه، پا، زانو یا چشم)
درون داد (بینایی یا شنیداری؛ تصاویر، حروف یا کلمات؛ مستقیم یا اسکن شده)
سیستم نمادین (عدد، اندازه، سازمان بندی و قابلیت های واژگانی)
برون داد (پیام های چاپ شده در مقابل عدد یا گفتار ترکیبی)
به منظور بررسی میانگین عملکرد روانی معنایی و اختلال گفتاری بزرگسالان و همچنین گفتاردرمانی در ام اس، از دو تکلیف استفاده می شود. قبل از اجرای آزمون یک نمونه (نامیدن سبزیجات) به عنوان راهنمای آزمون ارائه می شود. پس از انجام راهنمای آزمون و اطمینان از درک تکالیف توسط آزمودنی، آزمون اصلی اجرا می شود. در این آزمون از فرد خواسته می شود تا اسامی مربوط به دسته حیوانات را تا آنجایی که به یاد می آورد در مدت یک دقیقه نام ببرد. این آزمون، زیر آزمون نامیدن حیوانات از آزمون تشخیصی آفازی بوستون می باشد، که در سال ۱۹۷۲ توسط گود گلس و کاپلان طراحی شد. تکلیف دیگر نامیدن اسمی مربوط به دسته میوه ها در مدت یک دقیقه می باشد. زمان کل اجرای آزمون حدوداً ۲۰ دقیقه است. انتخاب دسته های حیوانات و میوه ها جهت ارزیابی عملکرد روانی معنایی به این علت است که این موارد به وفور در محیط طبیعی و اجتماعی یافت می شوند. جهت بررسی میانگین عملکرد روانی واجی، از سه تکلیف استفاده می شود. قبل از اجرای آزمون یک نمونه (نامیدن کلماتی که با حرف «م» آغاز می شوند). به عنوان راهنما ارائه می شود. در این تکالیف، از آزمودنی خواسته می شود تا در مدت یک دقیقه تا آنجایی که به یاد می آورد، کلماتی را بیان کند که با حروف “س “، “ف”، و “آ” آغاز می شوند. از آزمودنی خواسته می شود تا از اسامی خاص و واژه های یکسان با پسوند های مختلف استفاده نکند. خوشه بندی، توانایی تولید واژه هایی که با یکدیگر تشابه واجی یا معنایی دارند. خوشه بندی خزانه واژگان فرد را ارزیابی می کند. خوشه های واجی شامل موارد زیر می باشد:
واژه های هم نام واژه هایی هستند که شکل نوشتاری آن ها متفاوت است (مانند خار، خوار).
واژه های هم قافیه (مانند میدانی، میمانی)
واژه هایی که تنها در یک واکه متفاوت هستند (مانند بور، بار)
واژه های متوالی که دو حرف آغازین آن ها یکسان است (مانند انسان، انگار، انفاق)
خوشه های معنایی، گروه هایی شامل دو یا بیش از دو واژه متوالی است که به یک زیر مجموعه معنایی تعلق دارند، مانند حیوانات مزرعه، حیوانات خانگی، حیوانات درون باغ وحش، حیوانات آفریقایی، حیوانات آبی. پس از بیان دومین واژه از یک خوشه واجی یا معنایی شمارش آغاز می شود. در انتها میانگین اندازه خوشه ها در تمامی موارد اعم از موارد تکرار شده و یا خطا، محاسبه می گردد. انتقال توانایی جابجا شدن بین خوشه ها در یک حوزه معنایی یا واجی است. انتقال پردازش هایی را ارزیابی می کند که با هدف جستجو انجام می شوند. در این آزمون تعداد انتقال ها بين خوشه ها، در هر یک از حوزه های معنایی و واجی، شمرده می شود. شمارش تعداد انتقال ها با در نظر گرفتن تکرار ها، خطا ها و تک کلمات انجام می شود. برای مثال در نمونه «گربه، سگ، قناری، کوسه، نهنگ، موش»، دو انتقال (حیوانات خانگی به ماهی ها، و ماهی ها به جوندگان) صورت گرفته است.