مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی برای کودکان با مشکلات تاخیر گفتار و لکنت زبان همچنین در زمینه گفتاردرمانی برای حرف زدن کودک به صورت تخصصی مشغول به فعالیت می باشد. تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق شنیداری و گفتاردرمانی تخصصی حسی و… در کنار خدمات گفتاردرمانی در منزل به درمان مشکلات گفتار و زبان کودکان می پردازد. کاردرمانی ذهنی نیز یکی دیگر از خدمات مرکز توانبخشی دکتر صابر می باشد که در کنار گفتاردرمانی کودک به بهبود مهارت های ذهنی کودک در جهت تسهیل بهبود روند گفتار آنان می پردازد. دو شعبه فعال مرکز گفتاردرمانی و کاردرمانی دکتر صابر در غرب و شرق تهران با استفاده از تجربه بالای گفتاردرمانان خود و تجهیزات پیشرفته مرکز به درمان تخصصی کودکان می پردازد.
کارکردهای نخستین ذهنی: کارکردهای نخستین به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای آغاز عمر به طور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت میشوند. ویژگی مهم این کارکردها غیرارادی بودن و ناآگاهانه بودن آنهاست. به طور مثال: حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ میدهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی میکند. یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خودبخودی و غیرارادی است. مثلاً هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید، بدون اراده بسوی آن توجه میکنند.
کارکردهای عالی ذهنی: مثل استدلال منطقی، توجه انتخابی، و زبان که ویژهی انسانند و بر پایهی کارکردهای نخستین و از طریق تعامل بین فرد و زمینهی اجتماعی او تکامل مییابند. هر کارکرد عالی ذهنی در ابتدا یک کارکرد اجتماعی است.
تفاوت کارکردهای عالی ذهنی با کارکردهای نخستین ذهنی در موارد زیر مشهود است:
زیر کنترل انسانی قرار دارند و با اراده ی او انجام میشوند؛
خاستگاه اجتماعی دارند؛
به کمک ابزارهای روانشناختی رخ میدهند.
قانون کلی رشدفرهنگی – اجتماعی در نظریه ی ویگوتسکی
هر کارکرد عالی ذهنی، پیش از آنکه به صورت یک فرایند روانشناختی در شخص رخ دهد، ابتدا در یک سطح اجتماعی وجود دارد. ویگوتسکی این موضوع را به عنوان انتقال از سطح بین ذهنی به درون ذهنی توصیف کرده و رشد تدریجی کارکردهای عالی ذهنی از طریق تعامل اجتماعی را درونی سازی نام نهاده است. برای مثال توانایی تفکر انتقادی میتواند از تعامل اجتماعی مانند پرسش و پاسخ به روش سقراطی ایجاد شود.
گفتار خود محورانه:
گفتار خود محورانه از دید ویگوتسکی، چگونگی تبدیل تعامل یا روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی را نشان میدهد. ویگوتسکی این نوع گفتار کودک را بر اساس مفهوم درونی سازی توضیح میدهد و میگوید گفتار خود محورانه گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی به سوی گفتار درونی را نشان میدهد.
مراحل رشد زبان از دیدگاه ویگوتسکی در گفتاردرمانی کودکان
گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی: پیش از سه سالگی ظاهر میشود و نقش آن کنترل رفتار دیگران است. مثلاً وقتی کودک به مادرش میگوید “شیر میخواهم” از این طریق به کنترل رفتار دیگران اقدام میکند.
گفتار خود محورانه بین ۳ تا ۷ سالگی رخ میدهد. این نوع گفتار، مرحلهی انتقالی گفتار بیرونی به گفتار درونی است. در این مرحله کودکان غالباً برای کنترل رفتارشان با خودشان حرف میزنند. مثلاً هنگام انجام کاری، آنچه را که انجام میدهند به زبان میآورند. نقش گفتار خود محورانه کنترل و هدایت رفتار خود است. ویگوتسکی از گفتار خصوصی به جای گفتار خود محورانه استفاده میکرد. پژوهشها نشان میدهد وقتی که کودکان با تکالیف دشوار سروکار دارند یا زمانی که اشتباهات زیادی مرتکب میشوند. از گفتار خصوصی بیشتر استفاده میکنند.
گفتار درونی: پس از ۷ سالگی ظاهر میشود. گفتار درونی با خود سخن گفتن به طور بیصداست. گفتار درونی به اندیشه و رفتار انسان جهت میدهد و در همه کارکردهای عالی ذهنی وجود دارد.
تفکر و زبان
در نظریهی ویگوتسکی، تفکر و زبان در کودکان بصورت دو فعالیت مستقل از هم شروع میشوند. در ابتدا تفکر پیش زبانی یا تفکر بدون زبان، و زبان پیش عقلی یا گفتار بدون تفکر وجود دارند. کوشش کودکان در ماههای اولزندگی برای حل کردن مسائلی مانند دستیابی به اشیا و باز کردن در، موردی از تفکر بدون زبان است؛ و یا غان وغون کردن کودک با هدف جلب توجه یا خوشحال کردن بزرگسالان موردی از زبان بدون تفکر است.
در حدود ۲ سالگی منحنیهای مجزای تفکر پیش زبانی و زبان پیش عقلی به هم میرسند در نتیجه تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود. در فاصله ۲ تا ۷ سالگی، زبان هم نقش درونی (هدایت و جهتدهی به تفکر) و همنقش بیرونی (انتقال نتایج تفکر به دیگران) را ایفا میکند.
خود نظم دهی: یعنی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران و به کنترل فرد بر فرایندهایشناختیاش (تفکر، حافظه و …) گفته میشود. این فرایند سه مرحله دارد:
نخست کودک یاد میگیرد که اعمال و صداها دارای معنیاند. برای مثال کودک میآموزد که دست درازکردن او بسوی یک شئ برای دیگران این گونه معنی میدهد که او آن شی را میخواهد.
انجام تمرین: کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران میشود تمرین میکند و نیز برای تسلط بر زبانبا دیگران به گفتگو میپردازد.
استفاده از نمادها (سمبل) برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران: در این مرحله کودکان خود نظمدهنده یا خود سامانگر میشوند.
منطقه ی تقریبی رشد
منطقهی تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی اهمیت تعامل اجتماعی را در رشد و یادگیری نشان میدهد. ویگوتسکی میگوید کودکانی که به تنهایی از عهده ی انجام پارهای از تکالیف یادگیری بر نمیآیند به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغتر و آگاهتر از خود، انجام آن کارها را یاد میگیرند. توانایی کودک در حل مسائل بطور مستقل (آنچه که در نظر پیاژه است) معرف سطح کنونی رشد او، و توانایی اش در حل مسائل به کمک دیگران نشان دهندهی سطح رشد بالقوهی اوست. منظور از منطقهی تقریبی رشد، تفاوت بین سطح کنونی یا سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه ی اوست. به عبارت سادهتر منطقهی تقریبی رشد به دامنهای از تکالیف گفته میشود که کودک به تنهایی از عهدهی انجام آنها بر نمیآید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر از خود قادر است آنها را انجام دهد. فرض کنید سن عقلی در کودک با یک آزمون هوشی، ۸ سال تعیین شده است؛ از نظر ویگوتسکی ما نمیتوانیم کارمان را در همین جا متوقف کنیم، ما ادامه میدهیم تا مشخص شود چگونه هر یک از این کودکان تلاش خواهند نمود، مسائلی را که برای کودکان بزرگتر طراحی شده حل کنند. ما به هر کودک با توضیح دادن، پرسیدن سؤالاتهدایت شونده و معرفی عناصر اصلی راه حل کمک میکنیم. با این کمک یکی از این کودکان مشکلات را در سطح یک کودک دوازده ساله و دیگری در سطح یک کودک ۹ ساله حل میکند. به این تفاوت بین سنین عقلی کودکان و سطح عملکردی که آنها از طریق همکاری با یک بزرگسال بدست میآورند ناحیهی تقریبی رشد گفته میشود. رشد شناختی زمانی به حداکثر میرسد که در منطقه ی تقریبی رشد، تعامل اجتماعی صورت پذیرد. بعضی مربیان به لحظه ای که یک کودک یا گروهی از کودکان در آستانه آمادگی برای یادگیری یک مفهوم قرار دارند لحظه ی آموزش پذیر گفته اند.
تکیه گاه سازی
تکالیفی که در منطقه ی تقریبی رشد قرار دارند هنوز از سوی کودک آموخته نشده اند و اگر بزرگترها کودک را یاری دهند از عهده ی انجام آن تکالیف و یادگیری آنها برخواهد آمد. برونر کمک و راهنمایی دیگران را تکیه گاه سازی نامیده است. در تکیه گاه سازی ابتدا معلم یا شخص دیگری که یادگیرنده را یاری میدهد سهم عمده ای از مسئولیت را به عهده میگیرد اما به تدریج که یادگیری پیش میرود مسئولیت به یادگیرنده واگذار میشود.
ویگوتسکی اعتقاد داشت آزمونهای هوش عملکرد مستقل کودک را میسنجد، یعنی سطح رشد فعلی او. به باور ویگوتسکی، آنچه کودکان به کمک دیگران میتوانند انجام دهند بیشتر معرف توانایی واقعی آنان است تا آنچه به تنهایی از عهده اش بر میآیند. بنابراین برای شناسایی رشد کودکان، باید هم سطح رشد فعلی و هم سطح رشد بالقوه ی آنان را شناخت.
کاربردهای آموزشی نظریه ی ویگوتسکی در گفتاردرمانی کودکان
۱. بر اهمیت زبان تأکید زیادی شده است. پس مدارس باید زبان را یک موضوع محوری تلقی کنند و معلمان در آموزش زبان جدیت بیشتری به خرج دهند.
بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تأکید زیادی دارد. پس لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگی اجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیلی، مسائل فرهنگی و اجتماعی از نظر دور نمانند.
طبق مفهوم منطقهی تقریبی رشد، معلم باید در آموزش موضوعات مختلف به دانش آموزان پیشاپیش رشد ذهنی آنان حرکت کند (مسائلقدری فراتر از سطح تواناییهای فعلی آنان باشد).
معلمان کودکان را به حرف زدن با خود تشویق کنند زیرا با خود سخن گفتن، کودکان را در هدایت و کنترل اندیشیدن یاری میدهد.
گفتاردرمانی به تشخیص بررسی و درمان مشکلات گفتار و زبان در کودکان و بزرگسالان می پردازد. و با روانشناسی که از طریق گفتار و صحبت کردن به درمان مشکلات روان می پردازد متفاوت است. این رشته یکی از زیر شاخه های توانبخشی می باشد و در کنار کاردرمانی ، فیزیوتراپی، شنوایی سنجی و بینایی سنجی در بهبود تواناییهای جسمی و ذهنی کودکان و بزرگسالان فعالیت می نماید. ممکن است پاسخ به سؤال ” گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟” ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی می کنیم. اما پاسخ به آن قدری بیش تر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطه های زبان را تعیین کنیم. این حیطه ها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل می شوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکرد های تا حدی متفاوت نیاز دارد. بلوم ولاهی تفاوت های بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیه هایی در مورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجا که در دوران رشد توانایی های درک و تولید تا حدودی به عمل می کنند، لازم است هر یک از این شیوه ها به عنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند. در حقیقت در پاسخ به این سوال که “در گفتار درمانی چیکار میکنن؟” باید گفت که به ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات مربوط به گفتار و زبان و بلع پرداخته و در خیلی از مواقع علاوه بر درمان مستقیم اختلال فرد، به بهبود محیط زندگی فرد می پردازد تا شرایط بهتری برای بهبود فرد به وجود آید. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان مشکلات گفتار و زبان کودکان نظیر لکنت زبان، مشکلات تلفظی و نوک زبانی حرف زدن، تاخیر کلامی و مشکلات روانی کلام، اختلال بلع و… فعالیت می نماید. گفتاردرمانان متخصص مرکز گفتاردرمانی با استفاده از تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق شنیداری در کنار همکاران کاردرمان در قالب یک تیم درمانی به بررسی مشکلات گفتاری و ذهنی کودکان می پردازد. خدماتی نظیر گفتاردرمانی و کاردرمانی در منزل به مراجعین کمک می نمایند تا روند درمان خود را با سرعت بیشتری طی کرده و به نتایج درمانی بهتری برسند.
گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟
فرایند تشخیص در گفتاردرمانی معمولاً با مروری بر اطلاعات تاریخچهای مراجع شروع میشود. این موارد میتواند صرفاً اطلاعات ارجاعی از یک معلم یا والدین را دربر گیرد یا شامل اطلاعاتی از آزمونهای گذشته یا از مداخلهای باشد که قبلاً صورت گرفته است. در وضعیت تیمی فرار شتهای، بسیاری از دادههای مربوط به تاریخچه را میتوان به طور مشارکتی و با یک گفتگوی حرفهای با خانواده و درمیان گذاشتن اطلاعات با سایر اعضای تیم نظیر کاردرمانی، روانشناسی جمعآوری کرد. در رویکردهای دیگر ممکن است لازم باشد آسیبشناس زبان یا گفتاردرمان این اطلاعات را بهطور مستقل جمعآوری کند. هنگام مرور این اطلاعات، گفتاردرمانگر باید مشخص کند چه اطلاعاتی را در پرونده آماده دارد و برای برنامهریزی ارزیابی چه چیزی را باید کسب کند.
سؤالات اساسی که در گفتاردرمانی باید پاسخ داده شوند، به شرح زیر هستند:
۱-مشکل چیست یا به زبان پزشکی، شکایت بیمار چیست؟ این حیطه یا حیطههای نقص کودک از دید مردم چگونه هستند؟
۲-مشکل چه زمانی شروع شده و اینکه آیا کودک همیشه آن را داشته؟ شروع مشکل ناگهانی بوده یا تدریجی؟
۳-آیا مشکل از نظر شدت تغییر میکن و در بعضی مواقع یا با بعضی از مردم، و با دیگران بهتر میشود یا اینکه همیشه به همان صورت است؟
۴-تعامل اجتماعی محیط با مشکل کودک چگونه است؟ آیا کودک کسی است که در مدرسه یا سایر موقعیتهای اجتماعی مهم دیگر شکست میخورد؟ نگرش خانواده نسبت به کودک و واکنش آنها نسبت به مشکلات او چگونه است؟
ارزیابی درک گفتار
چپمن و میلر و پائول تفاوت هایی را بین عملکرد کودکان در آزمایه های مربوط به درک مورد بحث قرار دادند. آزمایه هایی که بر حسب بافت ساخته شده و در حضور وقایع روزانه آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی بودند و آن هایی که بر حسب وجود بافت ساخته نشده بودند. آن ها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت بر حسب عملکرد درکی شان کاملاً متفاوت عمل می کنند. وقتی ما آزمون های استاندارد شده گفتار درمانی را برای اندازه گیری درک زبانی به کار میبریم، در حقیقت از ابزاری که بر حسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده می کنیم. جمع آوری چنین اطلاعاتی که بر حسب بافت ساخته نشده اند مهم است و قسمتی از ارزیابی توانایی های کودک تحت شرایط کمتر ایده آل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد به عنوان ضمیمه ای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و بر حسب بافت ارزیابی کند. لرد و میلرو پائول پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختار های مشابه در قالب های طبیعی تر همراه شود که حضور وضعیت های آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایت های بافتی را نیز در بر می گیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه می تواند تصویر کامل تری از مهارت های درکی کودک به ما بدهد. خواه مهارت های دریافتی را در قالب های ساخته شده بر حسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همان طور که میلر و پائول تعبیر کردند، خواه در قالب های بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق می افتد. آنچه ما در ارزیابی های درک مشاهده می کنیم محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روش هایی که برای ارزیابی درک به کار می بریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند به طوری که این محصولات، نشانه های معتبری از روند اساسی مورد نظر باشند.
ارزیابی تولید زبان
بر خلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان در گفتاردرمانی برای کودکان ما را درست به سوی ارزیابی آن چیزی پیش می برد که بیش از هر چیز به آن علاقه مندیم: این که کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان می کنند. اما درست همان طور که کودکان در آزمایه های درکی گفتار درمانی دارای بافت های مختلف، متفاوت عمل می کنند، در انواع مختلف آزمایه های زبان بیانی در گفتار درمانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک نشان داده اند که وقتی از کودکان خواسته می شود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطا های دستوری را مرتکب می شوند نسبت به وقتی که آن جملات را به طور خود انگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز نشان دادند که یک آزمون هنجار – مَرجع با حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطا های واقعی کودکان، بی ثبات بود. این مطالعات پیشنهاد می کنند که برای دیدن انواع خطا هایی که یک کودک در گفتار خود انگیخته مرتکب می شود لازم است نه تنها روی داده های آزمون بلکه روی گفتار خود انگیخته نیز با استفاده از رویکرد های تجزیه و تحلیل نمونه – زبان تکیه کنیم. این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکرد های استاندارد شده برای ارزیابی تولید زبان در گفتار درمانی نقشی ندارند. در واقع این روش ها در نشان دادن این که آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل می کنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آن ها برای غربالگری عالی است. اما نمونه گیری از زبان خود انگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن این که کودکان چگونه به طور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده می کنند و برای دیدن خطا هایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثر ترین و از نظر بوم شناختی معتبر ترین روش است.
ارزیابی زبان در گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟
ما می خواهیم در هر یک از این دو شیوه – درک و تولید – سه حوزه زبانی گفتاردرمانی نمایش داده شده را ارزیابی کنیم.
1-ساخت (نحو، صرف و واج شناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونه گیری شده و ساختار های موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صدا ها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیند های واجی ساده سازی نیز می شود.
2- محتوا (معنی شناسی): دانش واژگانی. توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویداد ها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویداد ها.
3- کاربرد (کاربرد شناسی): مجموعة عملکرد های برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارت های برقراری ارتباط و مهارت های گفتمان (رعایت نوبت، نگه داری و تغییر موضوع) و انعطاف پذیری در اصلاح گفتار بر حسب شنوندگان و وضعیت های اجتماعی متفاوت.
بسیاری از مراکز گفتاردرمانی قبل از اینکه با خانواده ملاقات کنند از یک پرسشنامه استاندارد کسب اطلاعات، برای جمعآوری قسمتی از این اطلاعات استفاده میکنند. نمونهای از این پرسشنامه را که قبل از اولین ملاقات کودک با درمانگر، از سوی یکی از والدین پرشده است شامل موارد نظیر روند رشد کودک و نوزاد، مشکلات والدین در منزل و مدرسه، شکایت اصلی معلمان، نتایج تست های پزشکی نظیر تست ژنتیک یا شنوایی سنجی و… می باشد که گفتاردرمان را در رسیدن به نتیجه دقیق تر یاری می نماید.
نوزاد انسان مدتها قبل از اینکه بتواند از گفتار استفاده کند، قادر به برقراری ارتباط میباشد (انواع مختلف گریهها). بنابراین زبان تنها راه برقراری ارتباط نیست، اما چون مهمترین راه برقراری ارتباط میباشد، در این بخش به آن پرداخته میشود. دیر حرف زدن کودک و مشکلات گفتار یکی از مسائل مهم در رشد می باشد. گفتاردرمانی برای دیر حرف زدن کودک ابتدا باید به صورت دقیق به بررسی رشد گفتار و زبان در کودک بپردازد و مشخص نماید کودک مراحل رشد زبان را قبل از شروع گفتار به درستی پشت سر گذاشته است یا خیر؟ مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان دیر حرف زدن کودکان برای مثال کودک دو زبانه و مشکلات گفتاری نظیر لکنت زبان، مشکلات تلفظی و روانی گفتار در کودکان فعالیت می نماید.
گفتاردرمانی و رشد زبان
زبان به منظور اجرای دقیق کارکرد خود، دربردارندهی مجموعهای از عناصر است که بر مبنای قواعد تعیینشده مورد استفاده قرار میگیرند. این عناصر عبارتند از: واجها، تکواژها، دستور زبان و نحو، معناشناسی و زبان کاربردی. واجها کوچکترین واحد صوتی در زبان به شمار میآیند. در هر زبان بهطور میانگین ۲۰ تا ۶۰ واج وجود دارد. برای مثال در زبان انگلیسی ۴۴ واج وجود دارد. تعداد واجها از حروف الفبا بیشتر است زیرا برخی از واجها از ترکیب حروف الفبایی متفاوتی ایجاد میشوند (مانند th و ch در انگلیسی). تکواژها کوچکترین واحد معنایی در یک زبان هستند و ممکن است بهصورت یک واژهی واحد (مانند help) یا در ترکیب با دو یا چند تکواژ دیگر باشند (مانند help-ed). نحو، نظام قواعدی است که بر مبنای ترکیب واجها برای ساختن تکواژها، ترکیب تکواژها برای ساختن واژهها و ترکیب واژهها برای ساختن عبارات و جملات قابل درک و پذیرش میباشد. معناشناسی نیز با معنی واژهها و جملهها سروکار دارد.
زبان کاربردی به کاربرد عملی زبان برای برقراری ارتباط با دیگران در بافتهای اجتماعی گوناگون اطلاق ميشود. کودکان یاد میگیرند چگونه در صحبت با والدین واژهها و شدت تون صدا را انتخاب کنند. آنها ممکن است هنگام صحبت با همسالان از واژهها یا بیان صوتی متفاوتی استفاده کنند. توجه به این نکات، کاربرد عملی زبان را تشکیل میدهد.
نظریههای رشد زبان
در گفتاردرمانی کودکان اساساً چهار دسته نظریهی مختلف در رشد زبان وجود دارد که عبارتند از:
۱.نظریههای زیستشناختی یا نهادگرایی: این نظریهها میگویند که کودک استعداد زبان را به ارث ميبرد. چامسکی (۱۹۶۸) و مکنیل (۱۹۷۰) اظهار داشتند که نوزاد با دستگاه فراگیری زبان که آنان را قادر به گوشسپاری به گفتار و تقلید اصوات و الگوهای صوتی میسازد پا به این جهان میگذارد. این دستگاه شیرخوار را بدون درنظر گرفتن زبان، نژاد و… قادر ميسازد در ۶ ماهگی نخستین واج، در ۱سالگی نخستین واژه و در ۲سالگی نخستین جمله را تولید کند. به عبارت دیگر کودکان زبان را یاد میگیرند چون دارای ساختار عصبشناختی و ابزار زیست-شناختی یادگیری آن هستند و اگر با زبان خاصی مواجه نشوند، آنرا یاد نخواهند گرفت.
۲.نظریههای یادگیری:
نظریههای یادگیری بر آنند که زبان نیز مانند سایر رفتارها و از طریق تقلید، شرطیسازی، تداعی و تقویت آموخته میشود. این نظریهها در دو قالب نظریهی رفتارگرایی و یادگیری اجتماعی مطرح شدهاند.
الف)نظریهی رفتارگرایی: اسکینر که نظریهی شرطیسازی فعال را ارائه کرده است درمورد زبان نیز، همانند سایر واکنشهای رفتاری، معتقد است که زبان بر اثر همبستگی بین محرک و پاسخ و تقویت پاسخهای آموخته میشود. بدین ترتیب ابتدا کودکان اصواتی را به زبان میآورند، بعضی از این اصوات توسط بزرگترها تقویت میشود و بعضی تقویت نمیشود. درنتیجه کلمات تقویت شده یاد گرفته میشوند و کلمات تقویتنشده تضعیف و خاموش میشوند. براساس این نظریه، عامل مؤثر در رشد زبان تربیت است و نه طبیعت. نظریهی یادگیری تاحدود زیادی بیشتر به تبیین عملکرد زبان میپردازد تا توانشهای زیربنایی درک زبان.
ب)نظریهی یادگیری اجتماعی: آلبرت بندورا که نظریهی یادگیری اجتماعی را بنا گذاشته است میگوید که بیشتر یادگیریهای کودک از راه مشاهدهی رفتار بزرگترها و تقلید طرحهای رفتاری آنها صورت میپذیرد و برای یادگیری در بسیاری از موارد تقویت لازم نیست. درمورد یادگیری زبان نیز کودک به زبانی که در اطراف او توسط بزرگترها به کار ميرود توجه میکند و گوش ميدهد و آنچه را که شنیده است تقلید میکند و از این راه میآموزد. براین اساس در این نظریه به تأثیر مشاهده، سرمشقگیری و تقلید در فراگیری زبان تأکید میشود.
۳.نظریههای شناختی: تأکید این نظریهها بر آنست که زبان از تصاویر ذهنی نشأت گرفته و نتیجهی مستقیم رشد شناختی است. پیاژه معتقد است که کودکان ابتدا طرحی ذهنی را میپرورانند و سپس نامی زبانشناختی بر آن مینهند. برای مثال اینیویتها برای برف چند واژهی مختلف دارند، زیرا آنها تفاوت انواع برف را دریافته و برای هریک واژهی خاصی را برای گفتگو ابداع کردهاند. پیاژه معتقد است که کودکان نیز به شیوهی مشابهی عمل میکنند. یعنی ابتدا به مفهوم اشیا شکل داده و سپس دستور زبان خاص خود را برای بیان افکارشان میسازند. براساس این نظریهها، رشد شناختی فراگیری زبان را هدایت میکند و تا زمانی که تواناییهای مهم شناختی، مانند مفهوم پایداری شیء بروز نکند اکتساب زبان شروع نمیشود.
۴.نظریهی تعاملی: درواقع این نظریه تعامل بین رسش زیستشناختی و عوامل و تجارب محیطی را در رشد زبان مؤثر دانسته و اهمیتی برابر برای آنها درنظر میگیرد. بدیهی است هیچ نظریهی واحدی نمیتواند رشد زبان را کاملاً توجیه کند، بنابراین در این بخش بیشتر سعی بر ارائهی چشمانداز تعاملی در فرایند رشد زبان هستیم.
علت دیر حرف زدن کودکان
بسیاری از مشکلات گفتار و دیر حرف زدن کودکان به دوره رشد پیش زبانی برمیگردد. به همین علت به بررسی رشد زبان کودکان می پردازیم.
دورهی پیش زبانی: در سراسر دنیا رشد زبان کودکان جدول زمانی و زنجیرهی مشخصی را طی میکند. در دورهی پیشزبانی یعنی قبل از آنکه کودکان واقعاً به تولید آوا بپردازند، بسیار بیشتر از آنچه که میتوانند بیان کنند، میفهمند (مثلاً توانایی تمیز صدای انسان یا بازشناسی صدای مادر خودر). گریه نخستین صوت عمدهای است که نوزاد بر زبان میآورد. بغبغو کردن (صداهای تیز و تو گلویی از قبیل آهههه) از ۲ ماهگی آغازه شده و غان و غون کردن (گفتههای تک سیلابی مرکب مانند ماماماما) از ۶ماهگی شروع میشود.
زنجیرهی رشد زبان تا ۴۸ ماهگی
سن(ماه)
رشد گفتار و زبان
۲
تولید اصوات اولیه مانند پ، ب و م، تولید صداهای شبهواکهای (cooing) و بغبغو کردن
۴
تولید صداهای شبه همخوان یا غان و غون کردن (babbling) مانند با، ما و…
۷-۶
غان و غون تکراری و آهنگین (lalling) مانند توالیهای تکراری هجاهای مشابه مثل بابابا و ماماماما و…
۹-۸
نوع دیگری از babbling که کلمات دارای هجاهای متفاوتی است مانند تاتی، لالی که لزوماً معنیدار هم نیستند.
۱۰
برخی از واژهها و حرکات بیانگر را میفهمد؛ از جملات تکواژهای استفاده میکند که در زبان مادری وجود ندارد ولی والدین منظور او را میفهمند (protoword) مانند دَدَر، تاتی و…
۱۲
برخی از دستورات ساده را میفهمد؛ جملات تکواژهای را به کار میبرد (single-word)
۱۸
از واژههای چند سیلابی استفاده میکند؛ ممکن است از عبارات ۲واژهای استفاده کند (two word phrases)؛ گنجینهی واژگان حدود ۳تا۵۰؛ ۲۵درصد گفتار وی قابل فهم است.
۲۴
کاربرد عبارات ۲واژهای؛ گنجینهی واژگان بیش از ۵۰؛ علاقهمند به برقراری ارتباط کلامی؛ ۶۵ درصد گفتار قابل فهم است.
۳۰
ازدیاد سریع واژگان؛ کاربرد عبارات ۳تا۵ واژهای؛ کاربرد محدود حروف اضافه، ربط و تعریف ولی همراه با خطاهای دستوری زیاد
۳۶
گنجینهای مرکب از ۱۰۰۰۰واژه؛ ۸۰درصد گفتار قابلفهم است؛ کاربرد عامیانهی قواعد دستوری و خطاهای دستوری کمتر
۴۸
تثبیت کامل زبان؛ سبک گفتار تاحدودی ممکن است با بزرگسالان متفاوت باشد.
گفتار درونی:
در فرایند رشد زبان، نوزادان ابتدا به گفتگویی درونی میپردازند، یعنی ابتدا با خود صحبت میکنند. در بزرگسالان این گفتگو معمولاً بیصداست ولی در کودکان (خصوصاً پیشدبستانی) اغلب با صدای بلند شروع ميشود. کمکم این گفتگو حالت نجوا گرفته و به مرور تبدیل به گفتگویی درونی و خصوصی میشود.
نخستین واژهها: گفتاردرمانی توضیح می دهد که از حدود ۱۰ ماهگی شیرخواران از جملات تکواژهای استفاده میکنند. این جملات، واژههای منفردی هستند که معانی مختلفی را منتقل ميسازند و ممکن است گاهی فقط والدین معنی آن را بفهمند. در ۱۲ ماهگی بیشتر شیرخواران میتوانند ۱ یا ۲ کلمه قابل تشخیص ادا کنند. در ۱۸ ماهگی کودک نوپا بهطور متوسط ۳تا۵۰ واژه را میداند و معمولاً نام برخی از اشیا یا اعضای بدن را میگوید. گفتههای دو واژهای یا جملات دوتایی معمولاً از سنین ۱۸ تا ۲۴ماهگی آغاز میشوند (مانند علی آب).
گفتار تلگرافی:
این نوع گفتار از دو یا چند واژه ساخته شده که رسانندهی معنی است اما فاقد هر نوع واژهی غیرضروری مانند حرف تعریف، حرف ربط، حرف اضافه و… ميباشد (مانند بابا پول داد علی). در ۳۰ماهگی کودکان از عبارتهای ۳تا۵ واژهای استفاده میکنند. در ۳سالگی گنجینهی واژگان ممکن است به هزار کلمه برسد.
جملهها:
در ۵/۲ تا ۴ سالگی کودکان از جملات چند واژهای استفاده میکنند که خطاهای دستوری کمتری دارد. بین ۴ تا ۵ سالگی جملات بهطور متوسط از ۴ تا ۵ واژه تشکیل شده و قیدها نیز کمکم به آن اضافه خواهد شد. بین ۵ تا ۶ سالگی جملات از ۶ تا ۸ واژه تشکیل شده که حروف ربط، اضافه و تعریف نیز در آن وجود دارد. در سنین ۶ تا ۷ سالگی گفتار کودکان به بزرگسالان شبیه بوده و کلیهی بخشهای دستوری را به کار میبرند.
واژگان و معناشناسی:
کودکان در دورهی پیشدبستانی و سالهای اول دبستان مانند اسفنج واژهها را جذب میکنند. حدود ۱۸ ماهگی سن جهش یا انفجار نامیده میشود که در آن سرعت انباشتگی فهرست واژههای مفید افزایش قابل توجهی نشان میدهد. واژگان آنان از ۵۰ در سن دو سالگی به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ در سن ۶ سالگی خواهد رسید. رشد واژگان باسرعت زیاد تا دورهی نوجوانی (و حتی بزرگسالی) ادامه مییابد. کودکان اسامی را زودتر از افعال فرا میگیرند، سپس صفات، قیدها، حروف ربط و استفهامی آموخته میشوند. آنها اسامی عام را (مانند ماشین) قبل از اسامی خاص (مانند پراید) یاد میگیرند.
دستور زبان:
کودکان بلافاصله ساختارهای دستوری و نحوی بزرگسالان را استفاده نمیکنند، ولی از زمانی که ترکیب واژهها در جملات را به کار میبرند درجاتی از آگاهی را نسبت به آن نشان میدهند، که این کاربرد به مرور اصلاح و تکمیل میشود.
زبان کاربردی:
زبان کاربردی به معنای توان فرد است برای استفاده از زبان درجهت برقراری ارتباط. این جنبه از زبان در سالهای دبستان شکل میگیرد. کودکان پیشدبستانی با وجود اینکه ممکن است زیاد حرف بزنند ولی گاهی برای تفهیم منظور خود به دیگران با مشکل برخورد میکنند.
گفتاردرمانگر برای دیر حرف زدن کودک
زبان درکی عبارت است از درک گفتار و یا نوشتار (شنیده شده یا دیده شده). درک زبان عبارت است از: توانش و آگاهی پنهانِ کاربرِ زبان دربارهی قوانین حاکم بر زبان . حسهای اصلی یادگیری برای درک زبان عبارتند از : بینایی، شنوایی، لمسی و حس حرکت، که پس از تولد نوزاد، باید کاملاً سالم و قابل استفاده باشند. در حقیقت، این نویسندگان نشان داده اند که تواناییهای نوزاد برای نگاه کردن و تعقیبِ (تعقیب بینایی) محرک بینایی، حاکی از سالم بودن عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، دریافت حسی، و دستگاه حرکتی او برای گفتار است. نوزادان از همان بدوِ تولد، برای درک زبان، اطلاعاتی را که در محیط اطرافشان مورد استفاده قرار میگیرند جذب میکنند. و این تحوّل را در سر تا سر زندگی بزرگسالیشان به نحو مطلوبی ادامه میدهند. مشکلات رشدی گفتار و دیر حرف زدن کودک توسط دکتر برای دیر حرف زدن کودکان بررسی و درمان می شود. گفتاردرمانی با تشخیص علت دیر حرف زدن کودک و درمان علل آن در پیشرفت مهارت های گفتار و زبان کودکان موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان فعالیت می نماید. با استفاده از مهارتهای درک برقراری ارتباط، کودک درک خود را نسبت به دیدگاهها، اندیشه ها، مفاهیم، دستور زبان، معانیِ آهنگ گفتار، و استفاده ی مناسب از زبان در موقعیت های مختلف گسترش میدهد. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی در منزل برای دیر حرف زدن کودکان است.
سوالات متداول:
چه زمانی نگران حرف زدن کودک بشویم؟
یک کودک طبیعی در یک سالگی یک تا دو کلمه را به زبان می آورد و تا دو سالگی تقریبا توانایی بیان 50 کلمه را دارد و می تواند جملات ساده دو کلمه ای بگوید. اگر کودک شما نزدیک به یک سال است و هنوز هیچ صدایی از خود تولید نمی کند، غان و غون نمی کند برای ارزیابی گفتاردرمانی به یک متخصص مراجعه نمایید.
2. چگونه سرعت گفتار کودک خود را بیشتر کنیم؟
برای بهبود رشد گفتار در کودکان نکته مهم و اساسی ایجاد ارتباط کلامی و غیر کلامی با کودک می باشد. هر چه بیشتر با کودک صحبت کنید برای او شعر بخوانید با او بازی کنید و برای او داستان و کتاب بخوانید، گفتار کودک شما زودتر پیشرفت می کند.
3. یک روش ساده برای جلوگیری از تاخیر در حرف زدن کودک بگویید؟
هیچ فرمول پیچیده و خاصی وجود ندارد. برای کودک خود وقت بگذارید با او بازی کنید و او را از وسایل دیجیتالی مانند تلفن همراه و تلویزیون دور نگه دارید.
4- آیا گفتاردرمانی برای کودکانی که اصلاً حرف نمیزنند مؤثر است؟
بله، حتی برای کودکانی که اصلاً حرف نمیزنند، گفتاردرمانی میتواند مؤثر باشد. درمانگر از روشهای جایگزین ارتباطی مانند تصاویر، زبان اشاره یا دستگاههای ارتباطی کمککننده (AAC) استفاده میکند تا کودک بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند.
5-چگونه میتوانم تشخیص دهم که حرف نزدن کودک ناشی از تنبلی است یا یک مشکل جدی؟
اگر کودک شما در سایر زمینههای رشدی مانند درک دستورات، بازی با دیگران یا بیان نیازهایش با حرکات مشکلی ندارد، ممکن است دیر حرف زدن او ناشی از تنبلی یا کمتحرکی کلامی باشد. اما اگر در سایر زمینهها نیز تاخیر دارد، بهتر است برای ارزیابی به متخصص مراجعه کنید.
در روند رشد گفتار در کودکان تفاوتهای زیادی وجود دارد این امر متاثر از ژنتیک ، اختلالات زبانی و محیط کودک می باشد. به صورت معمول یک کودک در سنین 6 سالگی و پیش دبستانی باید بتواند جملات متشکل از 4 تا 8 کلمه را بیان کند و اتفاقات روزمره را با جمله بندی مناسب برای شما تعریف نماید. گفتار واضح و قابل فهمی داشته باشد، از افعال و ضمایر به درستی استفاده نماید و در گفتار خود انسجامی هدفمند در پرداختن به یک موضوع داشته باشد. هرگونه اختلال در روند گفتار نظیر لکنت زبان، نوک زبانی حرف زدن، تاخیر کلامی و…. می تواند رشد گفتار کودک را تحت تاثیر قرار داده و کند نماید. برای فهمیدن این موضوع که کودک در محدوده طبیعی رشد گفتار قرار دارد یا خیر باید از متخصص گفتاردرمانی کمک گرفت. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه ارزیابی گفتار کودکان با استفاده از آزمون های گفتاری مختلف نظیر ارزیابی گفتار کودک 6 ساله و دیادوکوکاینتیک به تشخیص دقیق اختلالات گفتاری در کودکان و درمان صحیح و اصولی آنان توسط متخصصین مجرب مرکز می پردازد. مرکز گفتار درمانی دکتر صابر با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران و استفاده از نیروهای مجرب و تکنولوژی روز دنیا به درمان کودکان با اختلالات گفتاری می پردازد و با تکیه بر دانش و ابزارهای تخصصی مرکز بهترین برنامه درمانی را برای کودکان ارائه می نماید. همچنین گفتاردرمانان ما در مواردی که نیاز به برگزاری جلسات درمانی در منزل کودکان باشد می توانند جلسات گفتاردرمانی در منزل را انجام دهند تا روند درمان کودکان تسریع یافته و بهبودی حاصل شود.
ارزیابی گفتار کودکان 6 ساله
فعالیتهای دیادو کوکاینتیک را میتوان برای مشاهده سرعت، الگو و ثبات تولید هجاها به کار برد. در حین تولید دیادوکوکاینتیک، سلیس بودن و دقت هجاهای تولید شده توسط درمانگر ثبت میشود. به علاوه سرعتهای دیادوکوکاینتیک را میتوان در کودکان ۶ سال به بالا با استفاده از روش ارائه شده توسط فلچر آزمایش کرد. در این روش، گفتاردرمانگر به کودک آموزش میدهد که: «ببینم چقدر میتوانی این صداها را با سرعت بگویی». بعد از نشان دادن و تمرین روی تولید سریع بعضی از هجاها به کودک گفته میشود «تا جایی که میتوانی /^P/ را بدون توقف یا کم شدن سرعت سریع برای من بگو». درمانگر میگوید «شروع!» و همین که کودک شروع کرد، کرونومتر را به راه میاندازد تکرارهای /^P/ را پیش خود میشمارد تا کودک ۲۰ بار آن را بگوید. سپس کرونومتر را متوقف کرده و زمان تولید ۲۰ بار تکرار را ثبت میکند. آزمون فلچر میانگین سرعت در هر ثانیه را همراه با انحراف معیار برای سنین ۶ تا ۱۳ سال ارائه میدهد. میانگین ثانیه ها برای تولید ۲۰ بار تکرار تک هجا برای هر گروه سنی آمده است. اگر زمان به کار رفته از سوی مراجع بین ۱ انحراف معیار از میانگین داده شده در جدول ۲۱ قرار گیرد، سرعت دیادوکوکاینتیک کودک، طبیعی ثبت میشود. همین روش برای هجاهای / ^t/ /^K/ /^f/ و/^I/ نیز تکرار میشود. بعد، از کودک خواسته میشود /^t^P/ ، /^K^P/ و /^K^t/ را تولید کند. زمان صرف شده برای تولید ۱۵ بار تکرار این هجاها ثبت میشود. و در نهایت زمان محاسبه شده برای ۱۰ بار تولید /^K^t^P/ نیز اندازه گیری میشود.
این روش آزمون گفتار را برای کودکان کوچکتر از ۶ سال نمیتوان به کار برد. بعید است پیش دبستانی ها بتوانند تولید این هجاها را به اندازه کافی طولانی ادامه دهند و بنابراین نمیتوان سرعت دیادوی مناسب را حساب کرد. حتی با این که نمیتوان سرعت دیادوکوکاینزیس را در پیش دبستانی ها سنجید ولی برای تعیین این که آیا کودک میتواند تک هجاها را به طور دقیق، روان و ثابت تولید کند و برای یافتن همخوان هایی که کودک میتواند در این تکالیف تولید کند، میتوان دیادوکوکاینتیک را مورد آزمایش قرار داد. توانایی اصلاح وضعیت زبان برای تولید سری هجاهای دیادو، با دو همخوان متفاوت (/pati/) و سه همخوان متفاوت (مثلاً Patty Cake) را نیز میتوان در یک گفته معاینه کرد. یک کودک 6 ساله که همه این تکالیف را انجام دهد، یقیناً هیچ مانعی از نظر دیادو برای استفاده از گفتار در برقراری ارتباط ندارد.
پیش دبستانی هایی که در اجرای این تکالیف، دشواری زیادی دارند، احتمالاً شواهدی از ویژگیهای عدم بلوغ یا آپراکسی را نشان میدهند اما بهتر است سریع نتیجه گیری نکنیم. در مورد گفتاردرمانی کودکان 6 ساله، این گروه سنی، تمایل و انگیزه میتواند تأثیر بسیار خاصی روی عملکرد داشته باشد. برای افزایش این انگیزه سعی کنید از کودک بخواهید که با تولید صداهای /^P ^ P^ P^P/ وانمود کند یک قطار «چوو- چوو» است و با تولید صداهای /^t ^ t^ t^t/ یک ماشین مسابقهای باشد و غیره. اگر عملکرد کودک در این تکالیف نامناسب به نظر برسد باید به موازات شناخت بهتر گفتاردرمانگر نسبت به کودک ارزیابی مداوم اجرا شود. خوب است به خاطر داشته باشیم که در کودکان کم سن، رشد تولیدی و زبانی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند. بنابراین تعجب آور نیست که کودکان کم حرف، عملکرد ضعیفی را در این نوع از ارزیابی ها نشان دهند. فقط در صورتی نتیجه واقعی عدم محدودیت در تولید زبان به دست می آید که کودک در تکالیف دهانی – حرکتی خوب عمل کند در غیر این صورت بهتر است، در سرتاسر یک دوره برنامه مداخله برای رسیدن به یک ارزیابی معتبر از تأثیر آنها بر یکدیگر، قضاوت و تلاشی مداوم برای انجام این ارزیابی ها اختصاص داده شود.
نکته دیگری که در ارزیابی گفتاردرمانی کودکان 6 ساله باید مورد توجه قرار گیرد درک کلامی کودک و توانایی های ارتباطی این کودکان می باشد. کودک پیش دبستانی که در درک گفتار و دستورات کلامی معلم ناتوان است یا متن کتاب داستان را پس از خواندن متوجه نمی شود، در درک مطلب گفتاری دچار اختلال می باشد و نیازمند گفتاردرمانی می باشد. همچنین کودکانی که در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند، به نظر گوشه گیر می آیند و در دوست یابی مشکل دارند اما این کودکان در مهارت های ارتباطی و اجتماعی دچار مشکل می باشند. گفتاردرمانی برای کودکان 6 ساله با استفاده از تمرینات گفتاردرمانی گروهی به آموزش و ایجاد توانایی های کلامی مناسب جهت برقراری ارتباط موثر و تکنیک های آغاز گفت و گو می پردازد. با استفاده از این روش کودک می تواند در محیط های حقیق نظیر مدرسه ارتباط کلامی مناسبی برقرار کرده و توانایی های اجتماعی او تقویت می شود. این امر به بهبود عزت نفس در کودک و بالا رفتن انگیزه او در برقراری الگوهای مشابه گفتاری در محیط های جدید کمک می نماید. کلاس های داستان گویی، شعر خوانی و نمایش از جمله محیط هایی هستند که به کودک کمک می نمایند توانایی های ارتباطی و گفتاری خود را بسط دهد و به گفتار روان و قابل غهمی دست یابد.
مرکز گفتاردرمانی کودکان، زیر نظر دکتر صابر با انجام تکنیک و تمرینات گفتاردرمانی و استفاده از بازی درمانی و رفتاردرمانی در تلفیق با گفتاردرمانی به صورت تخصصی مهارت های مورد نیاز یک کودک 6 ساله برای برقراری یک گفتار صحیح و روان را آموزش می دهند. دو شعبه گفتاردرمانی غرب و شرق تهران با انجام گروه درمانی به کودکان این امکان را می دهند که موقعیت های مختلف را شبیه سازی کرده و نحوه ایجاد ارتباط و موقعیت های کلامی مختلف را تمرین نمایند تا به بیشترین سطح آمادگی در بهره گیری از مهارت های گفتاری خود برسند و در محیطی امن به دور از قضاوت و استرس، مشکلات گفتاری خود را اصلاح نمایند.
در روند رشد کودکان والدین با شرایطی رو به رو می شوند که اضطراب آور و نا آشنا می باشد. یکی از این موارد مربوط به رشد زبان در کودکان می باشد. دیر حرف زدن کودک، مشکل در تلفظ، لکنت زبان و اختلالات گفتاری ممکن است در طول رشد زبان کودکان بوجود اید. اینکه چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم یا از خدمات درمانی استفاده نماییم سوال همیشگی والدین بوده است. این نکته بسیار قابل توجه است که والدین با مشاهده دقیق روند رشد کودک خود و به صورت آگاهانه روند گفتار کودک را بررسی نموده و در صورت مشاهده هر گونه اختلال با پزشک اطفال مشورت نمایند و یا مشاوره گفتاردرمانی دریافت نمایند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با بیش از 17 سال سابقه در زمینه تشخیص و درمان اختلالات گفتارو زبان کودکان با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران به صورت تخصصی با تیم مجرب خود مشغول به ارائه خدمات به مراجعین محترم می باشد. همچنین خدمات گفتاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان موجب تسهیل روند درمان کودکان در این مرکز گردیده است.
چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم
گفتاردرمانگر تنها با اطلاعات مناسب درباره تاریخچهگیری و مفاد مشکل که از مرور نتایج مصاحبه و تاریخچهگیری جمعآوری شده است، آماده است که برنامه ارزیابی گفتاردرمانی را کامل کند. قدم اول در شکلگیری این برنامه، تعیین سطح کلی رشد کودک است؛ یعنی آیا کودک در سطح سنی یا نزدیک به سطح سنی از نظر عملکرد روز به روز عمل میکند یا نه. اگر مراجع یک کودک نوپا است آیا راه میرود و خودش غذا میخورد و غیره؟ آیا کودک بهعنوان یک پیشدبستانی، در نقش بازی کردن، نقاشی کردن، تا اندازهای مستقل لباس پوشیدن، حمام کردن، دستشویی رفتن و فعالیتهای مشابه مستقل شده است؟ آیا بهعنوان نوجوان یا جوان، مهارتهای زندگی روزانهاش با سن او متناسب است؟ این تعیین سطح رشد کلی که از دادههای تاریخچهگیری در مصاحبه جمعآوری شده است، به ما اجازه میدهد تعیین کنیم که ارزیابی برقراری ارتباط را از چه سطحی شروع کنیم. همانطور که در فصل۱ مطرح شد، مهارتهای برقراری ارتباط معمولاً پیشرفتهتر از سایر اجزای عملکرد نیستند، بنابراین سطح رشدکلی، یک خط پایه معقول برای شروع ارزیابی عملکرد برقراری ارتباط فراهم میکند. اگر ارزیابی بیشتر نشان دهد که مهارتهای ارتباطی، بالا یا پائین این خط پایه هستند؛ اصلاحات مناسب در ارزیابی صورت خواهد گرفت.به طور کلی برای پاسخ به این سوال که چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم باید توضیح دهیم که در صورت مشاهده هرگونه تاخیر در حرف زدن یا گفتار نا روان در کودک خود بهترین راه مراجعه و ویزیت گفتاردرمانی است.
پس از آن لازم است متخصص گفتاردرمانی تصمیم بگیرد چه اجزایی را ارزیابی کند. حتی اگر شکایت تنها در یک جزء از برقراری ارتباط، مثلاً تولید باشد، معمولاً منطقی است که تا جایی که ممکن است دربارة اجزای دیگر نیز به همان اندازه اطلاعات زیادی کسب شود. اگرچه ممکن است یک کودک تنها با شکایتی مانند گفتار ناواضح معرفی شود ولی ارزیابی ممکن است معلوم کند که مشکل چیز دیگری است. کودک ممکن است دچار ضایعه شنیداری، یک شکاف کام زیر مخاط، یا یک اختلال نحوی باشد که با عدم وضوح پوشیده شده است. در هر زمان که ممکن باشد، ارزیابی برقراری ارتباط بایستی به جنبههای شنیداری، عملکرد دهانی-حرکتی و درک و تولید زبان توجه کند. اگرچه برای انتخاب حیطههای دارای اولویت بالا برای ارزیابی، گرفتن اطلاعات و تاریخچه مهم هستند ولی ارزیابی برقراریارتباط باید همیشه به همان جامعیتی باشد که از یک دید انسانی مدنظر است.
ضرورت دیگر این است که تصمیم بگیریم برای ارزیابی هر حیطه از چه روشهایی استفاده کنیم. برنامه ارزیابی باید روشی را بهطور آزمایشی انتخاب کرده و در آن سؤالاتی را درباره برقراری ارتباط مراجع ترتیب دهد. سؤالاتی اساسی درمورد اینکه آیا آزمونهای استاندارد برای کودکی که در یک حیطه خاص اختلال دارد، مناسب هستند یا نه. آزمونهای دقیقتر عملکرد ارتباطی به منظور تهیه اهداف درمانی، با رویکردهای دیگری مانند نمونهگیری زبانی همراه خواهند شد. من بعداً در این فصل درمورد انواع روشهای دردسترس، بیشتر صحبت خواهم کرد. باید توجه کرد که در تهیه یک برنامه ارزیابی، مهمترین چیز، تصمیمگیری درمورد مطابقت سؤالات و روشهاست و با یک «نقشهB» آماده می شود، بهطوری که اگر غیرعملی بودن بعضی از قسمتهای برنامه اصلی ثابت شود، باید تغییراتی در ارزیابی ایجاد گردد.
فکر کردن دربارة ترتیب ارزیابیهایی که انجام میشوند، مهم است. چون با اندکی تنوع، مراجع را آماده کرده و پتانسل او را تا حد ممکن برای موفقیت افزایش میدهند. شاید بخواهیم ارزیابی را با فعالیتی دارای ساختمندی نسبتاً کمتر آغاز کنیم مانند جمعآوری یک نمونة زبانی از بازی والد-کودک که به کودک اجازه میدهد برای شروع کار، گرم و آماده شود. میتوان فعالیتهای ساختمندتر مانند آزمون استانداردشده را در پی آن اجرا کرد. میشود وقتی که درحال مشاهده مهارتهای غذا خوردن و دهانی-حرکتی کودک هستیم، به او یک فرصت استراحت مختصر بدهیم. یک برنامه ارزیابی که خوب سنجیده شده باشد، فعالیتهای دارای ساختمندی بیشتر و کمتر را اغلب بهطور متناوب به کار میگیرد. باید دقت کرد که همه ارزیابیهای مشکل را زیاد در شروع کار، یعنی وقتی که ممکن است کودک احساس خجالت یا ناراحتی کند یا خیلی در پایان کار، یعنی وقتی که کودک احتمالاً خسته شده، قرار ندهیم.
به هرحال، مهمترین چیز درمورد یک برنامه ارزیابی آن است که طراحی شده باشد. قصد ما این است که به عادت بازبینی دقیق تاریخچه و اطلاعات کسبشده دست یابیم و آنها را برای تصمیمگیری درمورد مناسبترین هدفها و روشهای ارزیابی به کار بریم. پس از آن باید برنامهای مفصل «نوشت» که هدف و روشهای به دست آمده برای هر حیطهای که ارزیابی شده را در برگیرد و در ذهن داشته باشیم اگر تعامل با کودک ایجاب کند، ممکن است مجبور به عقبنشینی از برنامه مکتوب شویم. با استفاده از این رویکرد میتوان مطمئن بود که از وقت مراجع در ارزیابی بهخوبی استفاده کرده و از آن با جامعترین و معتبرترین اطلاعات ممکن، گذر خواهیم کرد.
گفتاردرمانی برای چه کودکانی لازم است؟
هنگام ترتیب دادن برنامه ارزیابی برای کودک، سه سؤال میتواند به شکلگیری تفکر ما درمورد روند ارزیابی کمک کند: چرا باید ارزیابی کنیم؟ چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟ چگونه باید ارزیابی کنیم؟ اجازه دهید ببینیم به هریک از این سؤالات چگونه باید پاسخ داد.
چرا باید ارزیابی کنیم؟
وستبای، استیونز، دمینگز و اُتر (۱۹۹۶) چهار دلیل اساسی را برای ارزیابی عملکرد زبان در یک کودک مشخص کردند. هر دلیل تاحدی اهداف و روشهای متفاوتی را دربرمیگیرد. اجازه دهید بهنوبت درمورد هریک از چهار دلیل صحبت کنیم.
غربالگری. اولین دلیل انجام ارزیابی توسط گفتاردرمان این است که فقط میخواهیم بفهمیم آیا کودک در استفاده یا درک زبان مشکل دارد یا نه. پاسخ این سؤال، بلی-خیر است و ارزیابی باید پاسخی واضح و صریح به آن ارائه بدهد. پاسخ به سؤال غربالگری یا تعیین اینکه آیا کودک مشکلی در زبان دارد یا نه، ما را به تعریفمان از اختلالات زبان برمیگرداند. برای تصمیمگیری درمورد اینکه آیا کودکی دچار مشکل است یا نه، ابتدا لازم است بدانیم که آیا سن تقویمی یا سن عقلی غیرکلامی را بهعنوان مَرجع به کار میبریم. همچنانکه لاهی (۱۹۹۰) ذکر کرد، سن تقویمی برای اندازهگیری آسان است و آزمون اضافی برای تعیین این مَرجع لازم نیست. به هرحال اگر سن عقلی غیرکلامی هم به کار رود، شاخصی از این ساختار باید در روند غربالگری مورد توجه قرار گیرد.
همچنین باید تصمیم بگیریم که آیا یک مقیاس هنجاری، خنثی یا ترکیبی از این دو را برای پی بردن به یک اختلال استفاده کنیم یا نه. اگر از یک نوع مقیاس هنجاری استفاده کنیم، ممکن است نیاز باشد تعیین کنیم آیا عملکرد ارتباطی کودک معلولیتی ایجاد میکند (با استفاده از تعریفی که در فصل ۱ مطرح کردیم) که باعث زیانهای اجتماعی شود یا نه؟ اگر از مقیاس نوع خنثی استفاده کنیم باید برای این تصمیمگیری، از آزمون استاندارد شده استفاده کنیم. اگر از مقیاسی استفاده کنیم که هر دو جنبه از نقص را پوشش دهد، که من طرفدار آن هستم، هم به آزمون نیاز داریم و هم به مدارکی که از آن اطلاعات مربوط به مصاحبه یا ارجاع به دست میآیند.
در بین دوستان و آشنایان حتما با کودکانی مواجه شده اید که نامفهوم صحبت می کنند و به نظر میرسد نسبت به سن خود رشد زبانی مناسبی نداشته اند. یا در پاسخ به سوالاتی که از آنها می شود سکوت میکنند. مشکل در کجاست؟ چرا این کودک دیر حرف میزند یا حرف زدن کودک نامفهوم است؟ برای پاسخ به این سوال باید به دکتر گفتاردرمانی کورکان مراجعه نمود. حال باید دانست که چه زمانی نگران دیر حرف زدن کودک باشیم؟ ارزیابی دقیق روند رشد گفتار کودکان به ما کمک می کند علت اختلال گفتاری کودک را پیدا کنینم. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با در اختیار داشتن متخصصین با تجربه در حیطه مشکلات کلامی کودکان به صورت تخصصی به ارزیابی گفتار کودک پرداخته و در جهت بهبود مشکلات کودکان نظیر حرف زدن نامفهوم، تاخیر کلامی، لکنت زبان و…. فعالیت می نماید. اگر احساس می کنید کودک شما نسبت به همسالانش گفتار ضعیف تری دارد یا تا سن دو سالگی هنوز کلمات زیادی را بیان نمی کند جهت ارزیابی گفتار به متخصص گفتاردرمانی مراجعه نمایید.
با بررسی روند رشد گفتار کودک خود می توانید بفهمید که چه زمانی باید نگران دیر حرف زدن کودک شویم. حال باید دانست که چه چیزی را باید در گفتار کودک ارزیابی کنیک تا علت نامفهوم حرف زدن کودک را پیدا کنیم؟
عملکرد زبان. ممکن است پاسخ به سؤال « چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟» ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی میکنیم. اما پاسخ به آن قدری بیشتر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطههای زبان را تعیین کنیم. این حیطهها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل میشوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکردهای تاخدی متفاوت نیاز دارد. تفاوتهای بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیههایی درمورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجاکه در دوران رشد، تواناییهای درک و تولید تاحدودی بهطور مستقل عمل میکنند، لازم است هریک از این شیوهها بهعنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند.
ارزیابی درک. چپمن تفاوتهایی را بین عملکرد کودکان در آزمایههای مربوط به درک موردبحث قرار دادند، آزمایههایی که برحسب بافت ساخته شده و درحضور وقایع روزانه آشنا و سرنخهای غیر زبانشناختی بودند و آنهایی که برحسب بافت ساخته نشده بودند. آنها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت برحسب عملکرد درکیشان کاملاً متفاوت عمل میکنند. وقتی ما آزمونهای استانداردشده را برای اندازهگیری درک زبانی بهکار میبریم، درحقیقت از ابزاری که برحسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده میکنیم. جمعآوری چنین اطلاعاتی که برحسب بافت ساخته نشدهاند، مهم است و قسمتی از ارزیابی تواناییهای کودک تحت شرایط ایدهآل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد بهعنوان ضمیمهای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و برحسب بافت ارزیابی کند.محققان پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختارهای مشابه در قالبهای طبیعیتر همراه شود که حضور وضعیتهای آشنا و سرنخهای غیرزبانشناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایتهای بافتی نیز در برمیگیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه میتواند تصویر کاملتری از مهارتهای درکی کودک، به ما بدهد.
خواه مهارتهای دریافتی را درقالبهای ساخته شده برحسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همانطور که میلر و پائول (۱۹۹۵) تعبیر کردند، خواه در قالبهای بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق میافتد. آنچه ما در ارزیابیهای درکشده مشاهده میکنیم. محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روشهایی که برای ارزیابی درک بهکار ميبریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند بهطوری که این محصولات، نشانههای معتبری از روند اساسی موردنظر باشند. من درمورد این روشها در بخش «چگونگی» ارزیابی صحبت خواهم کرد.
ارزیابی تولید. برخلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان ما را درست بهسوی ارزیابی آن چیزی پیش میبرد که بیش از هرچیز به آن علاقمندیم: اینکه کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان میکنند. اما درست همانطور که کودکان در آزمایههای درکی دارای بافتهای مختلف، متفاوت عمل میکنند، در انواع مختلف آزمایههای زبان بیانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک (۱۹۷۵) نشان دادهاند که وقتی از کودکان خواسته میشود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطاهای دستوری را مرتکب میشوند نسبت به وقتیکه آن جملات را بهطور خودانگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز (۱۹۹۷) نشان دادند که یک آزمون هنجار-مَرجع باوجود حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطاهای واقعی کودکان، بیثبات بود. این مطالعات پیشنهاد میکنند که برای دیدن انواع خطاهایی که یک کودک در گفتار خودانگیخته مرتکب میشود لازم است نه تنها روی دادههای آزمون بلکه روی گفتار خودانگیخته نیز با استفاده از رویکردهای تجزیه و تحلیل نمونه-زبان تکیه کنیم.
این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکردهای استانداردشده برای ارزیابی تولید زبان در این زمینه نقشی ندارند. در واقع این روشها در نشان دادن اینکه آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل میکنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آنها برای غربالگری عالی است اما نمونهگیری از زبان خودانگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن اینکه کودکان چگونه بهطور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده میکنند و برای دیدن خطاهایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثرترین و از نظر بومشناختی متعبرترین روش است.
گفتاردرمان چه چیزی را در کودک با گفتار نامفهوم ارزیابی می کند
متخصص گفتاردرمانی با ارزیابی سه حیطه اساسی گفتار می تواند مشکلات کودکان را تشخیص دهد
۱.ساخت (نحو، صرف و واجشناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونهگیری شده و ساختارهای موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صداها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیندهای واجی سادهسازی نیز میشود.
۲.محتوا (معنیشناسی): دانش واژگانی، توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویدادها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویدادها.
۳.کاربرد (کاربردشناسی): مجموعة عملکردهای برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارتهای برقراری ارتباط و مهارتهای گفتمان (رعایت نوبت، نگهداری و تغییر موضوع) و انعطافپذیری در اصلاح گفتار برحسب شنوندگان و وضعیتهای اجتماعی متفاوت.
مثل یک سفارش طول و دراز است؟ بله! اولین پاسخ شما ممکن است این باشد، «غیرممکن است بتوان همه اینها را انجام داد!» اما وحشتزده نشوید. به یاد داشته باشید که لازم نیست هر حیطه را با یک آزمون استاندارد ارزیابی کرد. آزمون استاندارد را میتوان تنها برای تأکید روی اینکه زبان کودک نسبت به سایر کودکان همسطح رشدی خودش، اختلال دارد یا نه، استفاده کرد. این کار را میتوان بهراحتی در یک جلسه آزمون ۱یا ۲ ساعته با استفاده از اطلاعات ارجاعی انجام داد و درنهایت تصمیم گرفت که بیشترین وخامت مربوط به کدام حیطهها میشود که باید با آزمونهای استاندارد ارزیابی شود. در گفتاردرمانی کودکان، آزمون استاندارد را میتوان با ارزیابی خزانه واژگان دریافتی و نحو شروع کرد. اگر مراجع در این حیطهها مشخصاً زیر معیار عمل کند میتوان او را دچار اختلال دانست و بخش جامعتر ارزیابی به تعیین عملکرد پایه و تعیین اهدافی برای مداخله در تولید و درک، اختصاص داده میشود. اگر عملکرد مراجع در هر دو حیطه مهارت دریافتی در محدوده طبیعی قرار بگیرد، در آن صورت، قسمتی از ارزیابی استانداردِ بیان را میتوان برای تصمیمگیری درمورد اینکه آیا کودک یک اختلال زبانی دارد یا نه استفاده کرد. اینکار را اغلب میتوان بهسرعت با آزمودنی که تولید زبان را در قالب تقلید جمله اندازهگیری میکند، انجام داد.
در پاسخ به این پرسش که آیا گفتاردرمانی تاثیر دارد یا خیر، باید گفت، گفتاردرمانی می تواند طیف گسترده ای از مشکلات و اختلالات گفتاری – زبانی را در کودکان و بزرگسالان درمان کند. میزان موفقیت و تاثیر گفتاردرمانی با توجه به نوع اختلال، سن فرد، شدت اختلال، نوع درمان و… متفاوت است. مراحل درمانی گفتاردرمانی کودکان در صورت شروع زود هنگام و با مشارکت والدین می تواند موفقیت آمیز باشد. گفتاردرمانی کودکان به طور معمول با ارزیابی توسط گفتاردرمانگر یا متخصص آسیب شناسی گفتار و زبان آغاز می شود و بهترین درمان را برای کودک در نظر می گیرد. برخی از اختلالات گفتاری کودکان از دوران کودکی شروع شده ولی با افزایش سن بهبود می یابند در حالی که برخی تا بزرگسالی ادامه پیدا می کنند و به درمان های بیشتری نیاز دارند. برای درک بهتر سن مناسب گفتاردرمانی کودکان باید آگاهی بیشتری از رشد طبیعی گفتار در کودکان داشته باشید. با مطالعه مقاله مربوط به رشد گفتار در کودکان و بررسی وضعیت کلام کودکتان می توانید در صورت مشاهده تاخیر و اختلال به متخصص گفتاردرمانی مراجعه نمایید. کلینیک گفتاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز گفتاردرمانی پاسداران تهران، با انجام خدمات متنوع گفتاردرمانی همچون گفتاردرمانی کودکان، گفتاردرمانی بزرگسالان، گفتاردرمانی در منزل، گفتاردرمانی انلاین و… رضایت همیشگی مراجعان را به خود جلب می کند.
بررسی پیش آگهی و تاثیر گفتاردرمانی
بیان پیش آگهی عبارت است از پیش بینی گفتاردرمانگر درباره پیامد ارتباطی که به طور منطقی با توجه به سطح فعلی عملکرد کودک در زمان آینده انتظار می رود. عبارت های مربوط به پیش آگهی نیز شبیه عبارت های مربوط به شدت هستند که به ما در صرفه جویی در تدابیر مداخله و توجیه پذیری آن کمک می کنند. اگر درمانگری در پیش آگهی اظهار کند کودک استعداد دستیابی به عملکرد ارتباطی طبیعی را دارد، این گفته را می توان به عنوان معیاری به کار برد که پیشرفت در مداخله در مقابل آن اندازه گیری می شود. اگر کودک در دستیابی به سطح عملکرد پیش بینی شده در بیان پیش آگهی و بعد از یک زمان مداخله ای معقول شکست بخورد یا پیش آگهی اشتباه بوده یا مداخله آن طور که باید مؤثر نبوده است. در هر دو صورت پاسخگویی به تناقض ضروری است.
بررسی اختلال گفتاری و سن مناسب برای گفتاردرمانی
به همین دلیل هنگام ارائه پیش آگهی، لازم است آگاه باشیم که همه عوامل مربوط را به حساب آوریم. معمولاً سن در پیش آگهی مهم است. هر قدر سن کودک در هنگام شناسایی اختلال ارتباطی کمتر باشد قطعیت نتیجه، کمتر است. پیش آگهی یک نوجوان بدون گفتار کارآمد نسبت به کودک ۲ یا ۳ ساله ای که هنوز شروع به صحبت نکرده ۱ یا ۳ ساله ای که واضح تر و ضعیف تر است محیط اجتماعی نیز می تواند بر پیش آگهی تأثیر بگذارد. پیش آگهی مراجعی از یک خانواده خوب که سرمایه و انرژی کار کردن و حمایت از کودک را دارد درخشان تر از کودکی است که از خانواده ای است که در آن والدین، مریض و معتاد به دارو و الکل یا درگیر تلاش برای بقای اقتصادی هستند. شخصیت و خلق و خوی مراجع نیز بی تأثیر نیست. یک کودک دقیق و با فکر که توانایی های توجه کردن در او خوب تکامل یافته اند در وضعیت بهتری برای استفاده از مداخله است نسبت به یک کودک بیش فعال و تکانشی که قبل از یادگیری زیاد، باید رفتار توجه کردن را به طور اساسی کسب کند. همین طور کودکی که به دلیل داشتن ارتباط زیاد با محیط به شدت برای بهبود انگیزه دارد و آمادگی پذیرفتن بعضی خطرات و ارتکاب برخی اشتباهات را دارد، پیش آگهی بهتری دارد نسبت به یک کودک بیش از حد محتاط و خجالتی که خودکفایی او نسبی بوده و برای غلبه بر نقص ارتباطی انگیزه قوی ندارد. علاوه بر برقراری ارتباط وجود حیطه های عملکردی دیگر نیز بر پیش آگهی تأثیر می گذارد. یک کودک ۳ ساله مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و اتیسم که کلاً صحبت نمی کند، پیش آگهی بدتری نسبت به یک کودک ۳ ساله اجتماعی دارای عملکرد شناختی طبیعی دارد. در مورد موضوعات مطرح در پیش آگهی در شرایط گوناگون مرتبط با اختلالات زبان به طور مفصل در فصل ۵ بحث می شود. متخصص گفتاردرمانی باید با استفاده از داده های مصاحبه و منابع مشاهده ای هر جنبه از پیش آگهی را در سرتاسر دوره ارزیابی تشخیصی نیز بسنجد. برداشت های درمانگر از این عناصر در ارائه پیش آگهی نمایان می شود.
فرایند گفتاردرمانی کودکان و بررسی نتایج آن
با این حال علی رغم استفاده از بهترین و دقیق ترین داده های در دسترس، همیشه وقتی نتایج تاثیر گفتاردرمانی را بیان می کنیم داریم حدسی بر اساس تحصیلات خودمان می زنیم، خواه پیش آگهی را به صورت نوشتاری و در یک گزارش بالینی بیان کنیم یا در مکالمه با خانواده مراجع، این واقعیت را باید رعایت کنیم. بنابراین معمولاً یک نتیجه گیری کوتاه مدت برای تاثیر گفتاردرمانی بهتر از یک پیش آگهی بلند مدت است و صحبت در مورد آنچه که کودک احتمالاً خواهد توانست در یک زمان معین انجام دهد نسبت به آنچه کودک قادر به انجام آن نخواهد بود بهتر است، مثلاً ممکن است یک پیش آگهی اظهار کند که مراجع با مداخله فشرده در ظرف یک سال از گفته های تک کلمه ای به تولید بعضی جملات دو تا سه کلمه ای نائل می شود. چون این پیش آگهی یک مدت زمان معین و یک نتیجه قابل سنجش را بیان می کند می توان آن را ارزیابی کرد. ارجحیت این پیش آگهی نیز نسبت به پیش آگهی دیگری که مثلاً اظهار می کند مراجع به تکامل طبیعی زبان بیانی نخواهد رسید بیشتر است. این پیش آگهی فاقد مدت زمانی است که بر اساس آن بتوان ارزیابی را انجام داد و فقط یک نتیجه منفی را بیان می کند نه آنچه را که می توان انتظار داشت اتفاق بیفتد. گفتاردرمانگرانی که به قانون ارائه پیش آگهی های کوتاه مدت معتقدند و آن ها را در عباراتی مثبت بیان می کنند معمولاً با مقاومت و خصومت کمتری از طرف خانواده مواجه می شوند نسبت به آن هایی که پیش بینی های بلند مدت همه جانبه ای را ارائه می دهند که حقیقتاً هیچ کس نمی تواند واقعاً به آنها مطمئن باشد حتی هنگامی که خانواده اصرار می کند آنچه را که کودک به عنوان یک بزرگسال به آن شبیه خواهد شد ،بداند درمانگر آگاه می تواند به والدین تذکر دهد که وظیفه مهم کمک به کودک است تا بتواند حالا یا در ماه ها یا سال های آینده به بهترین نحو عمل کند. پذیرش صادقانه این مطلب که پیشگویی خصوصیات انسان ها برای ما بسیار پیچیده و غیر قابل پیش بینی است می تواند با دلگرمی خانواده همراه شود تا با کودک همان گونه که هست کار کنند و از خدماتی که او برای کسب مرحله تکاملی مناسب بعدی نیاز دارد حمایت نمایند اطمینان از این مطلب که تشخیص و پیش آگهی ادامه خواهد داشت به خانواده کمک می کند تا بر تردید های ناخوشایند ناشی از پرورش یک کودک مبتلا به ناتوانی فائق آید.
یکی از سوالاتی که مادرانی که تازه صاحب فرزند شدند می پرسند این است که اولین غذای کودک را چه زمانی باید به او داد. در حیطه تغذیه کودکان ابتدا با دکتر تغذیه کودکان هماهنگ کرده و بعد شروع به تغذیه کودکان کنید چرا که ممکن است دیر یا زود شروع کردن تغذیه کودکان برای آن ها مشکل ساز باشد و موجب ایجاد اختلال خوردن در کودکان گردد. اولین غذای کودک که تحت عنوان غذای کمکی است، بعد از تغذیه با شیر مادر یا میان دفعات شیردهی باید به کودک داده شود. زمانی که کودک حدود 6 ماهه است، یاد می گیرد که چگونه بجود. بنابراین اولین غذای کودک باید نرم باشد تا بتواند آن را به راحتی بخورد، بسیاری از والدین به علت تس از خفگی کودکان شروع به دادن غذا به کودک را به تاخیر می اندازند و این نکته خود موجب اختلال در خوردن در کودک می گردد. اولین غذای کودک غذای نشاسته ای و برنج است. هضم آسان و احتمال ایجاد واکنش آلرژیک آن کم است. جایگزین های آن به ویژه در صورت احتمال وجود یبوست، پوره جو و جوی دوسر است. در ابتدا از گندم اجتناب کنید، زیرا حساسیت های مربوط به گندم نسبتا رایج هستند. برخی کودکان به علل مختلف دچار مشکل در غذا خوردن و بلعیدن هستند. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز تخصصی گفتاردرمانی کودکان، با در نظر گرفتن خدماتی همچون گفتاردرمانی اختلال بلع ، کاردرمانی حسی و رفتاردرمانی به درمان مشکلات خوردن کودکان کمک می کند.
در بعضی کودکان به احتمال زیاد غذا های زیر موجب شروع واکنش های آلرژیک می شود. چنانچه هر یک از آن ها را آزمایش می کنید مراقب و هشیار باشید.
مرکبات گوجه فرنگی توت فرنگی
گندم، ذرت، فرآورده های سویا
بادام زمینی
سفیده تخم مرغ، شیرگاو
برشتوک آماده مصرف برنج به وفور در دسترس است و انواع استاندارد آن در اصل شبیه یکدیگرند. برای تهیه غذای فوری برنج،دو یا سه قاشق مرباخوری برشتوک برنج را با شیر مادر یا شیر خشک آماده شده مخلوط کنید (و در صورتی که پوره خشک حاوی شیر خشک به کار می بردید، فقط با آب مخلوط کنید) حالت و بافت آن را آزمایش کنید تا نوع مورد علاقه کودکتان را بیابید. با حالت ابکی پوره شروع کنید اما نه به اندازه ای که از قاشق سرازیر شود. خودتان هم می توانید غذای برنج تهیه کنید، اما اشكال غذا های خانگی، افزوده نشدن آهن به آن هاست در حالی که بدن کودک شش ماهه به آهن نیاز دارد. حواستان به این نکته مهم باشد که عسل یکی از موادی است که در طول اولین سال زندگی کودک برای او ممنوع است حتی در غذا هایی که پخته شده اند؛ زیرا حاوی هاگ های بوتولیسم است .این هاگ ها به آسانی در دستگاه گوارش بزرگسالان از بین می روند ولی در کودکان ممکن است موجب بیماری های سخت و حتی گاهی مرگ شوند.
چگونه به کودک و نوزاد غذا بدهیم؟
همه چیز در اختیار شماست. اولین بار زمانی به کودک تان شام بدهید که گرسنه – اما نه بسیار بی تاب – است. صندلی مخصوص غذاخوری کودک را فراموش کنید؛ زیرا او تا چند هفته دیگر قادر به استفاده از آن نیست. به جای آن کودک را در یک صندلی بچه یا روی زانو های بزرگسال دیگری که در کنارتان است بنشانید و دقت کنید که سرش کمی به عقب خم شده باشد. غذا های جامد را در پستانک یا بطری کودک نریزید، مگر به دستور پزشک (پزشک تنها در صورتی که کودک مشکلات مختصر پزشکی داشته باشد، چنین توصیه ای می کند). استفاده از شیشه شیرخوری موجب پرخوری می شود در حالی که کودک به آسانی می تواند قاشق را پس بزند. مقدار کمی پوره را در قاشق بچه یا قاشق مرباخوری – و یا حتی روی انگشت خود – و درست جلوی دهان کودک قرار دهید. غذا را وارد دهان او نکنید. کودک خود باید چگونگی برداشتن غذا از قاشق و بردن به دهان و فرستادن به انتهای دهان و قورت دادن آن را یاد بگیرد. از آنجا که شما این کار را هنگامی انجام می دهید که کودک همه اشیای پیرامونش را به دهان می برد به محض نزدیک بردن قاشق او احتمالاً دهانش را خواهد گشود.
درمان اختلال خوردن در کودکان
اجازه دهید کودک هر آنچه را میل دارد با پوره انجام دهد. او ممکن است برای مکیدن قاشق تلاش کند یا با زبانش پوره را بیرون بریزد. در نهایت کودک ممکن است پوره را قورت بدهد و دهانش را برای لقمه ای دیگر باز کند. زمانی که او روی برگرداند، حتی اگر بیش از چند قاشق نخورده باشد سیر شده است. اشتهای او را در نظر بگیرید و به محض سیر شدن او، غذا دادن را متوقف کنید. سعی نکنید او را به خوردن آخرین قاشق غذا ترغیب کنید، اجازه دهید کودک خود دربارۀ مقدار غذایش تصمیم بگیرد. کودک عادی هنگامی که با اعتماد به نفس، سه بار در روز تغذیه کند، در هر وعده معادل یک کاسه کوچک غذا می خورد.
توانایی بازشناسی یا تفسیر آوا هایی که شنیده می شوند، درک شنیداری نامیده می شود. گفتاردرمانی بد شنوایی یکی از قسمت های مهم در بهبود وضعیت درک شنیداری است. کاردرمانی و گفتاردرمانی بد شنوایی در سال های اخیر پیشرفت زیادی داشته است و گفتاردرمانی اختلال پردازش شنوایی و گفتاردرمانی بد شنوایی نیز در این حیطه پیشرفت های شایانی داشته است. چون زبان بیانی اصولاً بر پردازش اطلاعات شنیداری تکیه می کند به نظر می رسد توانایی های ویژه ای که نزدیک ترین ارتباط را با اختلال زبان شفاهی دارند، معمولاً به عنوان فرآیند های شنیداری شناخته می شوند. این موضوع درمانگران زیادی را به سوی این عقیده سوق داده است که حتی با این که درمان سایر ناتوانی های ویژه مانند انواع درکی و حرکتی که قبلاً بحث شد پیشرفت زبان را رهبری نمی کند ولی تشخیص و درمان توانایی های ویژه در حوزه درک شنیداری، همچنان باید مدنظر قرار داشته باشند. کلینیک گفتاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز گفتاردرمانی شرق تهران، به گفتاردرمانی بد شنوایی، گفتاردرمانی اختلال پردازش شنوایی، همچنین دیگر اختلالات گفتاری مانند، گفتاردرمانی کودکان لکنت زبان و… می پردازد. درمان اختلال پردازش شنوایی به فرد کمک می کند، اطلاعات شنیداری را به درستی در مغز طبقه بندی کرده و از آنها جهت گفتار صحیح استفاده نماید.
مهارت درک شنیداری و بد شنوایی
تحقیقی که مهارت های درک شنیداری متنوع را در کودکان مبتلا به آسیب های زبانی آزمایش کرده نشان داده است که این کودکان نسبت به همتا های خود که عملکرد زبانی و شنیداری طبیعی دارند، معمولاً بدتر عمل می کنند. به علاوه، کودکان مبتلا به اختلال یادگیری و اختلال زبانی در تکالیف آزمون های شنوایی سنجی مربوط به عملکرد شنوایی مرکزی، که اغلب برای تشخیص اختلالات زبان و یادگیری استفاده می شوند نیز غالباً ضعیف عمل می کنند. شواهد بسیار زیادی ارائه داده اند که اثبات می کند وقتی در آزمون های رفتاری، از کودکان مبتلا به SLI خواسته می شود که یک تحریک شنیداری را که خیلی کوتاه است یا به سرعت با تحریکات دیگر همراه می شود شناسایی کنند، دچار مشکل می شوند. آیا این مدرک ما را به پذیرفتن فرضیه نقص شنیداری به عنوان توضیحی برای اختلالات زبان هدایت می کند. این فرضیه از نظر منطقی جذاب است و طرفداران مهم زیادی در زمینه آسیب شناسی زبان داشته است اما هنوز بحث های داغی درباره این سؤال انجام می شود. بلوم و لاهی از نخستین کسانی بودند که توجه جامعه علمی را به محدودیت های رویکرد نقص پردازش شنیداری برای ارزیابی زبان و برنامه ریزی مداخله زبانی جلب کردند. آن ها اشاره کردند که الگو های پردازش درک شنیداری به طور کلی یک دیدگاه «پائین – بالا» نسبت به پردازش زبان دارند. در یک الگوی «پائین – بالا» فرآیند های سطح پائین، مانند ادراک و تمییز درون داد لازم برای عملکرد روند های سطح بالاتر مانند درک و فهم را فراهم می کنند. اما همانطور که لاهی و بیشاپ روشن ساختند، این روند های به اصطلاح «سطح پائینتر» در یک فضای خالی یا روی لوحی نانوشته عمل نمی کنند بلکه برعکس بر پایه دانش قبلی کار می کنند از این رو دانش قبلی که دانش زبان را نیز در بر می گیرد همیشه بر کیفیت درون داد روندهای سطح پائین تأثیر می گذارد. مثلاً فرض کنید آزمونگری دو نمونه از فهرست کلمات جدول را برای به خاطر سپردن و تکرار آن ها به شما داده است.
فهرست 1
فهرست ۲
ژیگان
سوسمار بالدار
ژیگانتیس
زرافه
آنژیریس
اسب آبی
موگرا
تری گراتپس
مگالون
تیرانوسار
هدرا
تمساح
موثرا
کرگدن
مينيا
فیل
نتیجه آزمون درک شنیداری
فکر می کنید از کدام فهرست کلمات بیشتری را می توانید به یاد آورید؟ اکثر مردم فهرست ۲ را انتخاب می کنند. اگر چه کلمات آن طولانی هستند ولی کلاً آشناترند (اسامی حیوانات عظیم الجثه زنده و منقرض شده) هر چند اگر زمینه علمی مناسبی داشته باشید. فهرست ۱ برای یادگیری آسان تر است. شما می بینید که فهرست ۱ شامل نام هایی از مشخصات چندین فیلم گودزیلا است. این فهرست همچنین برای هواداران گودزیلا شامل عناصر آشنایی است و به سرعت یادآوری می شود. در حقیقت، وقتی نوشتن این فهرست را به عنوان نمونه ای برای شما شروع کردم، تنها توانستم سه یا چهار تا از اسامی شخصیت ها را به خاطر آورم. من مجبور شدم این فهرست را یک بار به سرعت برای پسر ۶ ساله ام بخوانم و از او نام تمام حیوانات عظیم الجثه را که در فیلم های گودزیلا دیده بود، بپرسم، او آن ها را بدون مکث به دنبال هم ردیف کرد و بیش از آنچه برای فهرستم احتیاج داشتم بیان نمود. اکنون اجازه دهید بگویم فهرست ۱ به شما داده شود تا پس از یک معرفی مختصر، بدون دانش و پیوستگی های قبلی با کلمات آن، آنها را تکرار کنید. اگر شما مشخصاً نمره ای پائین تر از بعضی اشخاص دیگر که عضو انجمن بین المللی باشگاه حامی گودزیلا بودند، کسب کردید نشانه این است که در حافظه شنیداری نقص دارید؟ البته که نه آشنایی شما با محرک قویاً بر کیفیت سهولت یادآوری و فراخوانی آن ها تاثیر می گذارد.
آزمون های گفتاردرمانی بد شنوایی
مشابه همین قضیه برای کودکی ۵ ساله مبتلا به آسیب زبان “SLI” رخ می دهد که از ۵ شماره آزمون یادآوری عدد، تنها ۲ شماره را می تواند تکرار کند. برای این کودک ۵ ساله کلمات مربوط به اعداد درست به اندازه یک بچه کودکستانی با عملکرد طبیعی زبان که از ۳ سالگی عمل شمارش را انجام می داده است آشنا نیست. خیلی احتمال دارد که کودک ۵ ساله مبتلا به آسیب زبان ما در به خاطر آوردن همه ۵ عدد مشکل بیشتری داشته باشد زیرا هیچ یک از اعداد را با سرعتی به اندازه کودک با عملکرد طبیعی ،زبان یاد نمی گیرد درست همانطور که شما در به خاطر آوردن آنژیریس مشکل داشتید چون قبلاً این کلمه را نشنیده یا استفاده نکرده بودید و هیچ ارتباطی با آن نداشتید کودک مبتلا به آسیب زبان “SLI” ما نیز، همان مشکل را با عدد «هفت» دارد از او بخواهید چند تا از این اصطلاحات نسبتاً نا آشنا را بیاد آورد وضعیت او مثل شما که در به خاطر آوردن «آنژیریس»، «موثرا»، «گیگان» و «مینیا» مشکل داشتید، خواهد بود. لاهى ثابت کرد بیش از آنکه توضیح دهیم چرا کودکان برای یادگیری صحبت کردن دشواری دارند، محتمل تر آن است که خود عملکرد ضعیف در تکالیف درک شنیداری که توسط اختلال زبان آن ها توضیح داده می شود. آشنایی با تحریک های کلامی را محدود کند. فرضیه در بردارنده این احتمال که آشنایی و انتظارات موجود در دانش پایه می توانند در پردازش اطلاعات جدید مؤثر باشند، یک مدل «بالا پائین» نامیده می شود. اکثر نظریات معاصر در مورد زبان و خواندن طرفدار این مطلب هستند که وقتی شخصی درگیر تکلیفی می شود فرآیندهای بالا – پائین یا برانگیختن مفهوم و پائین بالا یا برانگیختن داده ها با هم در تعامل قرار می گیرند. اگر چنین باشد بنابراین دانش مفاهیم و انتظارات قبلی همیشه در طرز عمل محرک های ورودی تأثیر می گذارند.
هدف گفتاردرمانی ارتباط، بهبود مهارت های ارتباطی و هئایت تاخیر ها و اختلالات مربوط به درک زبان است. گفتاردرمانی ارتباط می تواند فواید بسیار زیادی برای کودکان و بزرگسالان همچون بزرگسالان مبتلا به اسکلروز متعدد داشته باشند. متخصص گفتاردرمانی ارتباط به بهبود ارتباطات فرد، بهبود کیفیت کلمات، افزایش اعتماد به نفس، آمادا سازی کودکان برای مدرسه رفتن و… کمک می کند. گفتاردرمانی کودکان و حتی گفتاردرمانی بزرگ سالان مبتلا به اسکلروز متعدد در بهبود مهارت های ارتباطی، شنیدن، بیان افکار و… تاثیر گذار است. کلینیک گفتاردرمانی دکتر صابر، بهترین مرکز گفتاردرمانی در تهران واقع در پاسداران و سعادت آباد، با انجام خدمات متنوع گفتاردرمانی برای کمک به مبتلایان به اوتیسم، بیش فعالی، اختلال یادگیری، لکنت زبان و اختلالات عصبی در بزرگسالی نظیر سکته و ام اس… تحت نظر بهترین متخصصان گفتاردرمانی ارتباط به درمان این افراد کمک می کند.
یکی از حوزه های کاری آسیب شناسان گفتار و زبان، آسیب های شناختی ارتباطی می باشد.
شناخت: به فرایند های ذهنی مرتبط با ادراک کسب اطلاعات از جهان پیرامون، سازمان بندی و ذخیره سازی اطلاعات، درک مفاهیم، یادگیری، تفکر استدلال و حل مسئله شناخت می گویند.
ارتباط: به هر وسیله ای که بتوان از طریق آن خواسته ها، نیازها، افکار، احساسات، دانش و تجربیات خود را به دیگران منتقل کرد، زبان می گویند. زبان به اشکال مختلف شامل گفتار، زبان اشاره، ایما و اشاره، بیانات چهره ای و نوشتن تظاهر می یابد.
زبان: زبان یک سیستم قراردادی یا کد مشترک در اجتماع است که مفاهیم را از طریق مجموعه ای از نماد های قراردادی و قوانین حاکم بر آن ها منتقل می کند.
زبان و شناخت رابطه متقابل دارند به گونه ای که رشد هر کدام به رشد دیگری کمک می کند. در عین حال به طور پیچیده ای به یکدیگر گره خورده اند و به سختی می توان این دو را از هم تفکیک کرد. در جدول ۳-۱ زبان و شناخت را از یکدیگر تمیز داده شده اند.
جدول ۳-۱ زبان و شناخت
زبان
شناخت
واج شناسی
توجه
صرف
حافظه
واژگان
جهت یابی
نحو
سازمان بندی
معناشناسی
برنامه ریزی
استدلال
حل مسئله
ارتباط بین زبان و شناخت
برای اولین بار در سال ۱۷۹۱ ارتباط بین زبان و شناخت توسط کمپلن مطرح شد. او ارتباط و یکپارچگی لازم بین سیستم های تنفسی آواسازی و تولیدی را کشف کرد و برای نشان دادن تعامل بین این سیستم ها یک مدل مکانیکی طرح ریزی کرد. بسیاری از آسیب های نورولوژیکی باعث بروز نقایص شناختی و به دنبال آن آسیب های ارتباطی می شوند که به آن اختلال شناختی ارتباطی می گویند. اختلال شناختی ارتباطی به معنی مشکل در کنش ارتباطی مهارت های شنیدن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، محاوره و تعامل اجتماعی است که در اثر یک آسیب شناختی (توجه، حافظه، سازمان بندی، پردازش اطلاعات، حل مسئله و عملکرد های اجرایی) به وجود می آید. حال که تعریف اختلالات شناختی ارتباطی را می دانیم دوباره به بیماری اسکلروز متعدد باز می گردیم. ابتدا تاثیر این بیماری را بر عملکرد های شناختی ارتباطی شرح می دهیم و سپس روش های غربالگری ارزیابی و درمان این اختلالات را مورد بحث قرار می دهیم.
تاثیر اسکلروز متعدد بر عملکرد های ارتباطی
سال ها اعتقاد بر این بود که بیماری اسکلروز متعدد به ندرت باعث ایجاد تغییر در عملکرد های شناختی و زبانی بیماران می شود. هم چنین تصور می شد که اگر هم مشکلاتی در این زمینه ایجاد شود، این مشکلات خود را در آخرین مراحل بیماری نشان می دهند. با این وجود، بر اساس تحقیقاتی که از اوایل دهه ۱۹۸۰ انجام شد، امروزه روشن است که آسیب های شناختی یکی از علائم شایع بیماری اسکلروز متعدد است. نتیجه چندین مطالعه کنترل شده که در مقیاس بزرگ انجام شده نشان می دهد که تقریباً بیش از نیمی از بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد (۴۵ تا ۶۵ درصد) تغییراتی را در عملکرد های شناختی خود تجربه می کنند. از آن جایی که در این بیماری دستگاه ایمنی بدن به مغز حمله می کند و علاوه بر صدمه زدن به میلین، تا حدودی سلول های عصبی را نیز در گیر می کند. نقایص شناختی در این بیماران نسبتاً شیوع بالایی دارد. جای تعجب نیست که اختلالات شناختی تاثیر عمیقی بر توانایی شخص برای انجام فعالیت های روزمره و مهم در زمینه شغل، ارتباطات اجتماعی، رانندگی، درست کردن غذا و حتی توانایی مراقبت از خود داشته باشند. از آن جایی که بیماری اسکلروز متعدد به چندین ناحیه مغز آسیب وارد می کند و مناطق آسیب دیده در بیماران مختلف، متفاوت است، مدل نقص شناختی و علائم ایجاد شده نیز بسیار متغیر است. در برخی از بیماران، تغییرات شناختی جزء علائم اولیه بیماری است، در حالی که ممکن است در برخی دیگر که سال ها از این بیماری رنج می برند، مشکلات شناختی اصلا دیده نشود. بر اساس مطالعات انجام شده و تجارب بالینی، نقص در حافظه شایع ترین مشکل شناختی در اسکلروز متعدد است با این حال غالبا تغییراتی در پردازش اطلاعات و عملکرد های اجرایی نیز دیده می شود نقایص بینایی فضایی (مانند مشکل در ادراک بینایی و توانایی های ساختمانی) به نسبت دیگر نقایص شناختی شیوع کمتری دارند. مشکل در محاسبه نسبتاً نادر است اما ممکن است فرد در انجام دادن فعالیت هایی که نیاز به محاسبه دارند (مانند تنظیم کردن حساب ها) دچار مشکل شود که البته این مسئله به دلیل نقص در پردازش اطلاعات حل مسئله، یا سازماندهی ایجاد می شود.
مشکلات گفتاری و متخصص گفتاردرمانی ارتباط
مشکلات ارتباطی نیز در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد دیده می شود. مشکل در توجه سرعت و ظرفیت پردازش اطلاعات برنامه ریزی، منطق و کنترل خود، باعث ایجاد تغییراتی در توانایی فرد برای درک و بیان مهارت های زبانی سطح بالا می شود. برای مثال یکی از مهارت های زبانی سطح بالا که در پژوهش های بسیاری روی بیماران مبتلا به ام اس مورد بررسی قرار گرفته است، روانی گفتار نام دارد. آزمون روانی، گفتار آزمونی است کوتاه و مختصر که نقص در توانایی تولید کلمات، پردازش های ذهنی آگاهانه و به طور کلی قابلیت برقراری ارتباط شفاهی را بررسی کرده و توانایی تولید محتوای زبان را تجزیه و تحلیل می کند. در پژوهشی که در سال ۱۹۸۸ توسط بیتی و همکارانش انجام شد عملکرد ۳۸ بیمار مبتلا به اسکلروز متعدد مزمن پیش رونده با ۲۶ فرد طبیعی مقایسه شد. نتایج نشان داد که نمره عملکرد روانی گفتار افراد مبتلا به اسکلروز متعدد نوع عود کننده بهبود یابنده ۶۱% پایین تر از دهمین صدک می باشد. او و همکارانش یک سال بعد پژوهش دیگری را با هدف بررسی بد عملکردی لوب پیشانی و اختلال حافظه در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد مزمن پیش رونده انجام دادند که نشان داد عملکرد این بیماران در حوزه روانی گفتار ضعیف می باشد. بر اساس این یافته ها آزمون روانی گفتار در شناسایی اختلالات شناختی در اسکلروز متعدد با دقت و صحت بیشتری عمل می کند. هر چه معلولیت عصب شناختی بیشتر باشد و بیماری از نوع پیش رونده مزمن باشد، مشکلات بیمار در آزمون های روانی واجی و روانی معنایی بیشتر خواهد بود. این نتایج نشان دادند که می توان از طریق این آزمون، نحوه پیشرفت بیماری را نیز مشخص کرد. علاوه بر شمارش تعداد واژه های تولید شده در مدت ۶۰ ثانیه، می توان نتایج آزمون روانی گفتار را به گونه ای دیگر نیز مورد بررسی قرار داد که به آن تجزیه و تحلیل کمی می گویند. در تجزیه و تحلیل کمی از دو شاخص خوشه بندی و انتقال استفاده می شود.
آزمون روانی گفتار در بیماران اسکلروز متعدد
تنها دو پژوهش تا به امروز عملکرد روانی گفتار را به همراه توانایی خوشه بندی و انتقال در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد بررسی کرده و نتایج را با افراد طبیعی مقایسه کرده است. اولین پژوهش در این زمینه توسط تراستر و همکاران در سال ۱۹۹۸ صورت گرفت که نشان داد بیماران مبتلا به ام اس به طور کلی واژه های کمتری را نسبت به افراد طبیعی تولید می کنند و تعداد انتقال ها در این بیماران کاهش می یابد در حالی که تفاوت معنی داری در اندازه خوشه رخ نمی دهد. دومین پژوهش در این زمینه در ایران توسط ابراهیمی پور و همکاران در سال ۱۳۸۷ انجام شد. در این پژوهش عملکرد روانی معنایی و روانی و اجی ۳۰ بیمار مبتلا به اسکلروز متعدد با ۳۰ فرد سالم که از لحاظ سن جنس و میزان تحصیلات با گروه قبل مطابقت داشتند، مورد تجزیه و تحلیل کمی و کیفی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که عملکرد های روانی معنایی و روانی واجی و به طور کلی عملکرد روانی گفتار در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد دچار آسیب می باشد. این آسیب خود را به صورت کاهش تعداد واژه های صحیح تولید شده و کاهش فرایند انتقال از یک زیر مجموعه معنایی یا واجی به یک زیر مجموعه معنایی یا واجی دیگر نشان می دهد. علاوه بر موارد فوق از توانایی خوشه بندی بیمار در تکالیف روانی معنایی نیز کاسته شده که این کاهش باعث ایجاد تفاوت معنادار در میانگین اندازه خوشه، در دو گروه مورد بررسی می گردد.