نوزاد انسان مدتها قبل از اینکه بتواند از گفتار استفاده کند، قادر به برقراری ارتباط میباشد (انواع مختلف گریهها). بنابراین زبان تنها راه برقراری ارتباط نیست، اما چون مهمترین راه برقراری ارتباط میباشد، در این بخش به آن پرداخته میشود. دیر حرف زدن کودک و مشکلات گفتار یکی از مسائل مهم در رشد می باشد. گفتاردرمانی برای دیر حرف زدن کودک ابتدا باید به صورت دقیق به بررسی رشد گفتار و زبان در کودک بپردازد و مشخص نماید کودک مراحل رشد زبان را قبل از شروع گفتار به درستی پشت سر گذاشته است یا خیر؟ مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان دیر حرف زدن کودکان برای مثال کودک دو زبانه و مشکلات گفتاری نظیر لکنت زبان، مشکلات تلفظی و روانی گفتار در کودکان فعالیت می نماید.
گفتاردرمانی و رشد زبان
زبان به منظور اجرای دقیق کارکرد خود، دربردارندهی مجموعهای از عناصر است که بر مبنای قواعد تعیینشده مورد استفاده قرار میگیرند. این عناصر عبارتند از: واجها، تکواژها، دستور زبان و نحو، معناشناسی و زبان کاربردی. واجها کوچکترین واحد صوتی در زبان به شمار میآیند. در هر زبان بهطور میانگین ۲۰ تا ۶۰ واج وجود دارد. برای مثال در زبان انگلیسی ۴۴ واج وجود دارد. تعداد واجها از حروف الفبا بیشتر است زیرا برخی از واجها از ترکیب حروف الفبایی متفاوتی ایجاد میشوند (مانند th و ch در انگلیسی). تکواژها کوچکترین واحد معنایی در یک زبان هستند و ممکن است بهصورت یک واژهی واحد (مانند help) یا در ترکیب با دو یا چند تکواژ دیگر باشند (مانند help-ed). نحو، نظام قواعدی است که بر مبنای ترکیب واجها برای ساختن تکواژها، ترکیب تکواژها برای ساختن واژهها و ترکیب واژهها برای ساختن عبارات و جملات قابل درک و پذیرش میباشد. معناشناسی نیز با معنی واژهها و جملهها سروکار دارد.
زبان کاربردی به کاربرد عملی زبان برای برقراری ارتباط با دیگران در بافتهای اجتماعی گوناگون اطلاق ميشود. کودکان یاد میگیرند چگونه در صحبت با والدین واژهها و شدت تون صدا را انتخاب کنند. آنها ممکن است هنگام صحبت با همسالان از واژهها یا بیان صوتی متفاوتی استفاده کنند. توجه به این نکات، کاربرد عملی زبان را تشکیل میدهد.
نظریههای رشد زبان
در گفتاردرمانی کودکان اساساً چهار دسته نظریهی مختلف در رشد زبان وجود دارد که عبارتند از:
۱.نظریههای زیستشناختی یا نهادگرایی: این نظریهها میگویند که کودک استعداد زبان را به ارث ميبرد. چامسکی (۱۹۶۸) و مکنیل (۱۹۷۰) اظهار داشتند که نوزاد با دستگاه فراگیری زبان که آنان را قادر به گوشسپاری به گفتار و تقلید اصوات و الگوهای صوتی میسازد پا به این جهان میگذارد. این دستگاه شیرخوار را بدون درنظر گرفتن زبان، نژاد و… قادر ميسازد در ۶ ماهگی نخستین واج، در ۱سالگی نخستین واژه و در ۲سالگی نخستین جمله را تولید کند. به عبارت دیگر کودکان زبان را یاد میگیرند چون دارای ساختار عصبشناختی و ابزار زیست-شناختی یادگیری آن هستند و اگر با زبان خاصی مواجه نشوند، آنرا یاد نخواهند گرفت.
۲.نظریههای یادگیری:
نظریههای یادگیری بر آنند که زبان نیز مانند سایر رفتارها و از طریق تقلید، شرطیسازی، تداعی و تقویت آموخته میشود. این نظریهها در دو قالب نظریهی رفتارگرایی و یادگیری اجتماعی مطرح شدهاند.
الف)نظریهی رفتارگرایی: اسکینر که نظریهی شرطیسازی فعال را ارائه کرده است درمورد زبان نیز، همانند سایر واکنشهای رفتاری، معتقد است که زبان بر اثر همبستگی بین محرک و پاسخ و تقویت پاسخهای آموخته میشود. بدین ترتیب ابتدا کودکان اصواتی را به زبان میآورند، بعضی از این اصوات توسط بزرگترها تقویت میشود و بعضی تقویت نمیشود. درنتیجه کلمات تقویت شده یاد گرفته میشوند و کلمات تقویتنشده تضعیف و خاموش میشوند. براساس این نظریه، عامل مؤثر در رشد زبان تربیت است و نه طبیعت. نظریهی یادگیری تاحدود زیادی بیشتر به تبیین عملکرد زبان میپردازد تا توانشهای زیربنایی درک زبان.
ب)نظریهی یادگیری اجتماعی: آلبرت بندورا که نظریهی یادگیری اجتماعی را بنا گذاشته است میگوید که بیشتر یادگیریهای کودک از راه مشاهدهی رفتار بزرگترها و تقلید طرحهای رفتاری آنها صورت میپذیرد و برای یادگیری در بسیاری از موارد تقویت لازم نیست. درمورد یادگیری زبان نیز کودک به زبانی که در اطراف او توسط بزرگترها به کار ميرود توجه میکند و گوش ميدهد و آنچه را که شنیده است تقلید میکند و از این راه میآموزد. براین اساس در این نظریه به تأثیر مشاهده، سرمشقگیری و تقلید در فراگیری زبان تأکید میشود.
۳.نظریههای شناختی: تأکید این نظریهها بر آنست که زبان از تصاویر ذهنی نشأت گرفته و نتیجهی مستقیم رشد شناختی است. پیاژه معتقد است که کودکان ابتدا طرحی ذهنی را میپرورانند و سپس نامی زبانشناختی بر آن مینهند. برای مثال اینیویتها برای برف چند واژهی مختلف دارند، زیرا آنها تفاوت انواع برف را دریافته و برای هریک واژهی خاصی را برای گفتگو ابداع کردهاند. پیاژه معتقد است که کودکان نیز به شیوهی مشابهی عمل میکنند. یعنی ابتدا به مفهوم اشیا شکل داده و سپس دستور زبان خاص خود را برای بیان افکارشان میسازند. براساس این نظریهها، رشد شناختی فراگیری زبان را هدایت میکند و تا زمانی که تواناییهای مهم شناختی، مانند مفهوم پایداری شیء بروز نکند اکتساب زبان شروع نمیشود.
۴.نظریهی تعاملی: درواقع این نظریه تعامل بین رسش زیستشناختی و عوامل و تجارب محیطی را در رشد زبان مؤثر دانسته و اهمیتی برابر برای آنها درنظر میگیرد. بدیهی است هیچ نظریهی واحدی نمیتواند رشد زبان را کاملاً توجیه کند، بنابراین در این بخش بیشتر سعی بر ارائهی چشمانداز تعاملی در فرایند رشد زبان هستیم.
علت دیر حرف زدن کودکان
بسیاری از مشکلات گفتار و دیر حرف زدن کودکان به دوره رشد پیش زبانی برمیگردد. به همین علت به بررسی رشد زبان کودکان می پردازیم.
دورهی پیش زبانی: در سراسر دنیا رشد زبان کودکان جدول زمانی و زنجیرهی مشخصی را طی میکند. در دورهی پیشزبانی یعنی قبل از آنکه کودکان واقعاً به تولید آوا بپردازند، بسیار بیشتر از آنچه که میتوانند بیان کنند، میفهمند (مثلاً توانایی تمیز صدای انسان یا بازشناسی صدای مادر خودر). گریه نخستین صوت عمدهای است که نوزاد بر زبان میآورد. بغبغو کردن (صداهای تیز و تو گلویی از قبیل آهههه) از ۲ ماهگی آغازه شده و غان و غون کردن (گفتههای تک سیلابی مرکب مانند ماماماما) از ۶ماهگی شروع میشود.
زنجیرهی رشد زبان تا ۴۸ ماهگی
سن(ماه)
رشد گفتار و زبان
۲
تولید اصوات اولیه مانند پ، ب و م، تولید صداهای شبهواکهای (cooing) و بغبغو کردن
۴
تولید صداهای شبه همخوان یا غان و غون کردن (babbling) مانند با، ما و…
۷-۶
غان و غون تکراری و آهنگین (lalling) مانند توالیهای تکراری هجاهای مشابه مثل بابابا و ماماماما و…
۹-۸
نوع دیگری از babbling که کلمات دارای هجاهای متفاوتی است مانند تاتی، لالی که لزوماً معنیدار هم نیستند.
۱۰
برخی از واژهها و حرکات بیانگر را میفهمد؛ از جملات تکواژهای استفاده میکند که در زبان مادری وجود ندارد ولی والدین منظور او را میفهمند (protoword) مانند دَدَر، تاتی و…
۱۲
برخی از دستورات ساده را میفهمد؛ جملات تکواژهای را به کار میبرد (single-word)
۱۸
از واژههای چند سیلابی استفاده میکند؛ ممکن است از عبارات ۲واژهای استفاده کند (two word phrases)؛ گنجینهی واژگان حدود ۳تا۵۰؛ ۲۵درصد گفتار وی قابل فهم است.
۲۴
کاربرد عبارات ۲واژهای؛ گنجینهی واژگان بیش از ۵۰؛ علاقهمند به برقراری ارتباط کلامی؛ ۶۵ درصد گفتار قابل فهم است.
۳۰
ازدیاد سریع واژگان؛ کاربرد عبارات ۳تا۵ واژهای؛ کاربرد محدود حروف اضافه، ربط و تعریف ولی همراه با خطاهای دستوری زیاد
۳۶
گنجینهای مرکب از ۱۰۰۰۰واژه؛ ۸۰درصد گفتار قابلفهم است؛ کاربرد عامیانهی قواعد دستوری و خطاهای دستوری کمتر
۴۸
تثبیت کامل زبان؛ سبک گفتار تاحدودی ممکن است با بزرگسالان متفاوت باشد.
گفتار درونی:
در فرایند رشد زبان، نوزادان ابتدا به گفتگویی درونی میپردازند، یعنی ابتدا با خود صحبت میکنند. در بزرگسالان این گفتگو معمولاً بیصداست ولی در کودکان (خصوصاً پیشدبستانی) اغلب با صدای بلند شروع ميشود. کمکم این گفتگو حالت نجوا گرفته و به مرور تبدیل به گفتگویی درونی و خصوصی میشود.
نخستین واژهها: گفتاردرمانی توضیح می دهد که از حدود ۱۰ ماهگی شیرخواران از جملات تکواژهای استفاده میکنند. این جملات، واژههای منفردی هستند که معانی مختلفی را منتقل ميسازند و ممکن است گاهی فقط والدین معنی آن را بفهمند. در ۱۲ ماهگی بیشتر شیرخواران میتوانند ۱ یا ۲ کلمه قابل تشخیص ادا کنند. در ۱۸ ماهگی کودک نوپا بهطور متوسط ۳تا۵۰ واژه را میداند و معمولاً نام برخی از اشیا یا اعضای بدن را میگوید. گفتههای دو واژهای یا جملات دوتایی معمولاً از سنین ۱۸ تا ۲۴ماهگی آغاز میشوند (مانند علی آب).
گفتار تلگرافی:
این نوع گفتار از دو یا چند واژه ساخته شده که رسانندهی معنی است اما فاقد هر نوع واژهی غیرضروری مانند حرف تعریف، حرف ربط، حرف اضافه و… ميباشد (مانند بابا پول داد علی). در ۳۰ماهگی کودکان از عبارتهای ۳تا۵ واژهای استفاده میکنند. در ۳سالگی گنجینهی واژگان ممکن است به هزار کلمه برسد.
جملهها:
در ۵/۲ تا ۴ سالگی کودکان از جملات چند واژهای استفاده میکنند که خطاهای دستوری کمتری دارد. بین ۴ تا ۵ سالگی جملات بهطور متوسط از ۴ تا ۵ واژه تشکیل شده و قیدها نیز کمکم به آن اضافه خواهد شد. بین ۵ تا ۶ سالگی جملات از ۶ تا ۸ واژه تشکیل شده که حروف ربط، اضافه و تعریف نیز در آن وجود دارد. در سنین ۶ تا ۷ سالگی گفتار کودکان به بزرگسالان شبیه بوده و کلیهی بخشهای دستوری را به کار میبرند.
واژگان و معناشناسی:
کودکان در دورهی پیشدبستانی و سالهای اول دبستان مانند اسفنج واژهها را جذب میکنند. حدود ۱۸ ماهگی سن جهش یا انفجار نامیده میشود که در آن سرعت انباشتگی فهرست واژههای مفید افزایش قابل توجهی نشان میدهد. واژگان آنان از ۵۰ در سن دو سالگی به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ در سن ۶ سالگی خواهد رسید. رشد واژگان باسرعت زیاد تا دورهی نوجوانی (و حتی بزرگسالی) ادامه مییابد. کودکان اسامی را زودتر از افعال فرا میگیرند، سپس صفات، قیدها، حروف ربط و استفهامی آموخته میشوند. آنها اسامی عام را (مانند ماشین) قبل از اسامی خاص (مانند پراید) یاد میگیرند.
دستور زبان:
کودکان بلافاصله ساختارهای دستوری و نحوی بزرگسالان را استفاده نمیکنند، ولی از زمانی که ترکیب واژهها در جملات را به کار میبرند درجاتی از آگاهی را نسبت به آن نشان میدهند، که این کاربرد به مرور اصلاح و تکمیل میشود.
زبان کاربردی:
زبان کاربردی به معنای توان فرد است برای استفاده از زبان درجهت برقراری ارتباط. این جنبه از زبان در سالهای دبستان شکل میگیرد. کودکان پیشدبستانی با وجود اینکه ممکن است زیاد حرف بزنند ولی گاهی برای تفهیم منظور خود به دیگران با مشکل برخورد میکنند.
گفتاردرمانگر برای دیر حرف زدن کودک
زبان درکی عبارت است از درک گفتار و یا نوشتار (شنیده شده یا دیده شده). درک زبان عبارت است از: توانش و آگاهی پنهانِ کاربرِ زبان دربارهی قوانین حاکم بر زبان . حسهای اصلی یادگیری برای درک زبان عبارتند از : بینایی، شنوایی، لمسی و حس حرکت، که پس از تولد نوزاد، باید کاملاً سالم و قابل استفاده باشند. در حقیقت، این نویسندگان نشان داده اند که تواناییهای نوزاد برای نگاه کردن و تعقیبِ (تعقیب بینایی) محرک بینایی، حاکی از سالم بودن عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، دریافت حسی، و دستگاه حرکتی او برای گفتار است. نوزادان از همان بدوِ تولد، برای درک زبان، اطلاعاتی را که در محیط اطرافشان مورد استفاده قرار میگیرند جذب میکنند. و این تحوّل را در سر تا سر زندگی بزرگسالیشان به نحو مطلوبی ادامه میدهند. مشکلات رشدی گفتار و دیر حرف زدن کودک توسط دکتر برای دیر حرف زدن کودکان بررسی و درمان می شود. گفتاردرمانی با تشخیص علت دیر حرف زدن کودک و درمان علل آن در پیشرفت مهارت های گفتار و زبان کودکان موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان فعالیت می نماید. با استفاده از مهارتهای درک برقراری ارتباط، کودک درک خود را نسبت به دیدگاهها، اندیشه ها، مفاهیم، دستور زبان، معانیِ آهنگ گفتار، و استفاده ی مناسب از زبان در موقعیت های مختلف گسترش میدهد. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی در منزل برای دیر حرف زدن کودکان است.
سوالات متداول:
چه زمانی نگران حرف زدن کودک بشویم؟
یک کودک طبیعی در یک سالگی یک تا دو کلمه را به زبان می آورد و تا دو سالگی تقریبا توانایی بیان 50 کلمه را دارد و می تواند جملات ساده دو کلمه ای بگوید. اگر کودک شما نزدیک به یک سال است و هنوز هیچ صدایی از خود تولید نمی کند، غان و غون نمی کند برای ارزیابی گفتاردرمانی به یک متخصص مراجعه نمایید.
2. چگونه سرعت گفتار کودک خود را بیشتر کنیم؟
برای بهبود رشد گفتار در کودکان نکته مهم و اساسی ایجاد ارتباط کلامی و غیر کلامی با کودک می باشد. هر چه بیشتر با کودک صحبت کنید برای او شعر بخوانید با او بازی کنید و برای او داستان و کتاب بخوانید، گفتار کودک شما زودتر پیشرفت می کند.
3. یک روش ساده برای جلوگیری از تاخیر در حرف زدن کودک بگویید؟
هیچ فرمول پیچیده و خاصی وجود ندارد. برای کودک خود وقت بگذارید با او بازی کنید و او را از وسایل دیجیتالی مانند تلفن همراه و تلویزیون دور نگه دارید.
4- آیا گفتاردرمانی برای کودکانی که اصلاً حرف نمیزنند مؤثر است؟
بله، حتی برای کودکانی که اصلاً حرف نمیزنند، گفتاردرمانی میتواند مؤثر باشد. درمانگر از روشهای جایگزین ارتباطی مانند تصاویر، زبان اشاره یا دستگاههای ارتباطی کمککننده (AAC) استفاده میکند تا کودک بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند.
5-چگونه میتوانم تشخیص دهم که حرف نزدن کودک ناشی از تنبلی است یا یک مشکل جدی؟
اگر کودک شما در سایر زمینههای رشدی مانند درک دستورات، بازی با دیگران یا بیان نیازهایش با حرکات مشکلی ندارد، ممکن است دیر حرف زدن او ناشی از تنبلی یا کمتحرکی کلامی باشد. اما اگر در سایر زمینهها نیز تاخیر دارد، بهتر است برای ارزیابی به متخصص مراجعه کنید.
توصیفهای مربوط به سندروم اختلالات زبان – یادگیری در کودکان به اوایل قرن نوزدهم برمیگردد. شاید گال نخستین کسی بود که کودکان مبتلا به درک و کاربرد ضعیف گفتار را توصیف کرد و آنها را از عقب ماندگی ذهنی متمایز نمود. پس از آن کشفیات جدیدی با نیروی انگیزشی بسیار بالا در مورد روابط بین مغز و رفتار زبانی توسط عصب شناسانی مانند بروکا (۱۸۶۱) و ورنیکه (۱۸۷۴) ارائه گردید. تصور میشد اختلالاتی که گال برای اولین بار شناسایی کرده بود شبیه زبان پریشیهایی باشند که این عصب شناسان در افراد بالغ مطالعه میکردند. در اولین قرن از حیات مطالعه یادگیری زبان و اختلالات آن، عصب شناس معروف ساموئل تاورتون را احتمالاً میتوان به عنوان پدر تمرینات نوین مربوط به اختلالات زبان در کودک دانست. او نه تنها بر اهمیت توصیفات عصب شناختی سندروم تاکید کرد بلکه توصیفات رفتاری سندروم را نیز مورد توجه قرار داد و پیوندهای بین اختلالات زبان – یادگیری و مشکلات فراگیری خواندن و نوشتن را نشان داد.در حقیقت اختلالات زبان نقصی است که به وسیله آن کودک نمی تواند واژگان مناسب را به آسانی انتخاب کرده و جملات معنا دار درست کند یا در درک جملات دیگران دچار مشکل می باشد. ممکن است کودک گفتار دیگران را درک نکند یا افکار خود را نتواند به صورت یک جمله یا عبارت بیان کند یا حتی دچار هر دو اختلال باشد. مایکل باست اولین کسی بود که رشته گفتاردرمانی را به صورت تئوری و عملی از دیگر گرایش ها مجزا کرد و می توان گفت همه چیز درباره گفتاردرمانی از انجا شروع شد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه تشخیص و درمان اختلالات گفتار و زبان کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. اختلال لکنت زبان، تاخیر کلامی، نوک زبانی حرف زدن و… از جمله مشکلاتیست که توسط گفتاردرمانی درمان می شود. خدمات گفتاردرمانی در منزل، بازی درمانی و گروه درمانی در بهبود مشکلات گفتار و زبان کودکان بسیار موثر بوده و در مرکز گفتاردرمانی غرب و شرق تهران ارائه می گردد.
ابداع آسیب شناسی زبان و گفتار یا گفتاردرمانی
در زمینه گفتاردرمانی دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ تخصصهای دیگر مانند روانپزشکان و پزشکان متخصص اطفال به کودکانی علاقمند شدند که در یادگیری زبان ناتوان به نظر میرسیدند اما عقب ماندگی ذهنی یا ناشنوایی نداشتند. گزل و آماترودا (۱۹۴۷) پیشگامان پزشکی اطفال در دوران رشد بودند که تکنیکهای جدید و تازهای را برای ارزیابی رشد زبان ابداع و وضعیتی را که زبان پریشی کودک« نامیدند، شناسایی کردند. بنتون کاملترین توصیفات مربوط به کودکان مبتلا به این سندروم را برای ما فراهم کرد و با مطرح کردن مفهوم اختلال ویژه یادگیری زبان، از طریق استثنا کردن آن از نشانههای مرضی دیگر و بیشتر به وسیله تشابهاتیکه با زبان پریشی بزرگسالی داشت، به آن اعتبار بخشید.
تقریباً در همان زمان، همچنان که پزشکان متخصص اطفال مشغول اصلاح نظریات اختلال زبان بودند، گروههای دستاندرکار دیگر نیز در مورد کودکانی که در یادگیری زبان، با شکست مواجه شده بودند، مفاهیمی را ابداع میکردند. اووینگ (۱۹۳۰)؛ مک گینیس، کلفنر و گلدستین (۱۹۵۶)؛ و مایکلباست (۱۹۷۱ و ۱۹۵۴) همگی از جمله مربیان کودکان ناشنوا بودند و تکنیکهای متنوعی را برای آموختن زبان به کودکانی که صحبت نمیکردند؛ ارائه دادند. آنها اظهار کردند که بعضی از مهارتهای زبانی کودکان ناشنوا بدتر از آن هستند که تنها به آسیب شنوایی آنها نسبت داده شوند. مشاهده این مطلب آنها را برای بر آن داشت تا با علاقه، تنها بر آسیب زبان متمرکز شوند و برای کودکانی که به روشهای استاندارد آموزش زبان که ویژه کودکان ناشنوا بود پاسخ مثبت نمیدادند، روشهای درمانی موثرتری را توسعه دهند.
به هر حال تا دهه ۱۹۵۰، هیچ تلاش سازمان یافتهای نبود که مشکلات زبان – یادگیری در کودک را منحصراً از لحاظ بررسی اختلالات زبان رسیدگی کند، بلکه یا بیشتر به عنوان نتیجه بعضی از سندرومهای دیگر (مانند زبان پریشی کودک یا ناشنوایی) بررسی میشد، یا اختلالات زبان در کودکان علی رغم اینکه بر اثر ناشنوایی، عقب ماندگی ذهنی یا بد عملکردی عصب شناختی احتمالی ایجاد شده بودند، مورد درمان قرار میگرفتند آرام و ناشن (۱۹۸۲) از سه نفر به دلیل گسترش این رشته جدید تجلیل کردند. 1- میلدرد آ. مک گینیس، 2- هملر ر. مایکلباست، 3- موریل آی مورلی. این افراد پیشگامان هماهنگ سازی اطلاعات رایج و قابل دسترس در مورد اختلالات زبان در کودکان زبان پریش و ناشنوا بودند و برای درمان بد عملکردیهای زبانی که این کودکان نشان میدهند، روشهای آموزشی ابداع کردند.
مک گینیس «روش تداعی» را برای آموزش زبان به کودکان زبان پریش توسعه داد. این روش در توسعه رشته اختلالات زبان بسیار موثر بود و اولین رویکرد بسیار ساختمند و جامع را برای مداخله زبان فراهم کرد. مک گینیس همچنین یکی از اولین کسانی بود که بین دو نوع از مشکلات زبانی موجود در کودکان تمایز قائل شد. چیزی که خودش آن را زبان پریشی حرکتی یا بیانی (چیزی که ما امروزه اختلال ویژه زبان بیانی مینامیم) و زبان پریشی حسی یا دریافتی (آنچه ما از آن به عنوان اختلال زبان دریافتی یاد میکنیم) مینامید.
همه چیز درباره گفتاردرمانی و تاریخچه آن
مورلی علاوه بر اینکه در به کار بردن اطلاعات مربوط به رشد طبیعی زبان جهت درمان کودکان مبتلا به اختلالات زبان کمک کرد، یکی از اولین اشخاص در زمینه آسیب شناسی گفتار بود که زبان و اختلالات آن را در حوزه عمل و صلاحیت «گفتار درمانگر» قرارداد. او استفاده از توصیفهای دقیق رفتار زبانی موجود در کودکان را در تشخیص و طرح برنامههای مداخلهای تشویق میکرد و در ارائه تعاریفی که به گفتاردرمانگران اجازه میداد اختلالات زبانی را از اختلالات تولیدی تشخیص دهند نیز نقش بسزایی داشت.
مایکلباست (۱۹۵۴) شاید نخستین فرد در شکل دهی رشتهای جدید و مجزا، هم از نظر تئوری و هم عملی بود که از آن تحت عنوان «آسیب شناسی زبان» نام میبرد و همه چیز درباره گفتاردرمانی از آنجا شروع شد. او نیز مانند مورلی و مک گینیس، به تشخیص افتراقی علاقمند بود. او طرحهایی را برای طبقهبندی اختلالات زبان در کودکان ارائه داد و برای افتراق از عقب ماندگی ذهنی و ناشنوایی، آنها را «اختلالات شنیداری» نامید. اما مایکل باست نیز مانند اورتون به پیوندهای بین اختلالات فراگیری زبان شفاهی و نتایج آن در اکتساب مهارتهای خواندن و نوشتن اهمیت داد. مایکلباست برای بررسی اختلالات زبان در این رشته وسیع و به منظور یافتن نظمی جدید در آسیب شناسی زبان، راهی نشان داد که نه تنها مشکلات تولید و درک زبان شفاهی بلکه مشکلات کاربرد شکلهای نوشتاری زبان را نیز در بر میگرفت.
تقریباً در همان زمان که رشته آسیب شناسی زبان در حال شکل گرفتن بود مطالعه خود زبان با معرفی نظریه دستور زبان زایشی – گشتاری از سوی چامسکی متحول شد. این نوآوری، برای تحقیق در مورد فراگیری زبان از سوی کودک، انقلابی را به وجود آورد که قواعد جدیدی را به کار میگرفت. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ همانطور که تحقیق در مورد زبان کودک از تمرکز بر روی نحو به معناشناسی و سپس کاربرد و بعد از آن واجشناسی توسعه یافت، آسیب شناسی زبان نیز به دنبال آن مورد توجه قرار گرفت و به دیدگاه ما نسبت به آن جنبههای وابسته به زبان که به توصیف و تنظیم کار بالینی احتیاج داشت، وسعت بخشید. بسیاری از اطلاعات جدید گردآوری شده در مورد رشد طبیعی، این امکان را برای آسیب شناسان زبان به وجود آورد که رفتار زبانی کودک را بسیار دقیقتر توصیف کنند و بتوانند آن را بر اساس انواع ساختها و عملکردها، با رشد طبیعی مقایسه کنند. به علاوه، وسیع بودن اطلاعات پایه در مورد فراگیری طبیعی، یک برنامه کاری را برای رشد زبان فراهم کرد که توانست به عنوان یک راهنمایی عملی برای طرحریزی مداخله به کار گرفته شود. همان گونه که هنگام صحبت در مورد سبکهای اختلالات زبان خواهیم دید، این احتمال به طور عمدهای بر چگونگی تصور و عملی که امروزه از آسیب شناسی زبان انتظار میرود تاثیر گذاشته است.
آن دوران گذشته است که کودکستانها تنها مکانی برای بازی بودند و زمان صرف بازی خیالی در یک فضای بسته میشد یا تنها زمانی را برای نقاشی انگشتی اختصاص میدادند. امروزه این انتظار می رود که کودکان با برخی مهارتهای مربوط به مدرسه وارد کودکستان شود. این مهارتهای حرکتی ظریف دربرگیرنده نوشتن نام، حروف الفبا و اعداد است. تا پایان پیش دبستانی، کودکان باید بتوانند برخی جملات ساده را بنویسند و این جملات باید بر روی خط باشد و تمام حروف تقریباً در یک اندازه ی مشابه باشند. این کار برای کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم چالش بزرگی است. این کودکان به احتمال زیاد نمیتوانند مهارتهای حرکتی ظریف را برای نگهداشتن درست مداد کسب کنند و یا قادر نخواهند بود به خطوط روی کاغذ توجه نشان دهند. در کلاسهای درس عادی اغلب آموزشها به صورت کلامی ارائه میشود. معلم به دانش آموزان میگوید که چه کاری انجام دهند و این انتظار میرود که آنها نیز دستورات را انجام دهند. برای بسیاری از کودکان با اختلالات طیف اتیسم استفاده از دستورات کلامی یک چالش بزرگ است. همه این مشکلات موجب می شود کودک اوتیسم و مدرسه عادی به چالش بزرگ والدین تبدیل گردد. مرکز توانبخشی اوتیسم دکتر صابر در زمینه آموزش مهارت های پیش دیستانی اوتیسم و بهبود مهارت های بینایی و شنوایی و گفتاری این کودکان از طریق کاردرمانی و گفتاردرمانی اوتیسم به شما کمک می نمایند.
جهت تماس باکلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقایدکتر صابر (کلینیکتوانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کودکان اوتیسم و مدرسه عادی
در درمان کودکان با اختلالات طیف اتیسم معمولاً زمانی که دستورات بینایی دریافت میکنند، کارکرد بهتری دارند. این به این معنا است که معلم نیاز دارد قبل از انجام هر مرحله از کار آن را به کودک نشان دهد. معلمین همچنین ممکن است مجموعه ای از تصاویر و جداول مربوط به فعالیتهای هر روز را داشته باشند. این کارهای ساده میتواند موفقیت یا شکست را در یک کلاس با کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم تعیین کند. زمانی که کودک مشارکتش در مدرسه را افزایش میدهد، انتظارات مربوط به حرکات ظریف نیز دشوارتر می شوند. فعالیتها اغلب شامل گام های مختلف و استفاده از ابزار است. در زیر فعالیتهای جالبی آمده است که زمانیکه در کلاس ارائه شوند، تجربیات مشابه مدرسه را برای کودک ایجاد میکنند.
با این تمرینهای ذکر شده، کودک تا حدودی با این فعالیتها و نیز سطحی از مهارتهای مربوط به آنها آشنا میشود.
قیچی کردن
استفاده از قیچی در زمانیکه کودک به سن مدرسه میرسد، یکی از تکالیف مهم محسوب میشود. استفاده از وضعیت “انگشت شست به بالا” گام اول در استفادهی مناسب از قیچی است. مفهوم اولیه ی باز و بسته کردن قیچیها باید پیش از آنکه بریدن موفق رخ دهد، توسط کودک به خوبی درک گردد.
قیچیهای اصلاح شدهی زیادی وجود دارند. مثلاً بعضی از آنها به صورت خودکار باز میشوند و فقط کافی است کودک مشت کردن ساده را انجام دهد تا عمل بریدن در طول خط انجام گردد. بعضی دیگر از قیچیها به شکلی هستند که یک فرد بزرگسال میتواند با قرار دادن دستش در سوراخ اضافهایی که تعبیه شده است در باز و بسته کردن قیچی به کودک کمک کند و کودک راحتتر کار را انجام دهد.
یکی از کاربردهای اصلی قیچی توجه به دست غالب و دست کمکی است. دستی که از قیچی استفاده نمیکند برای انجام این کار بسیار کمک کننده است. کودک باید تشویق گردد تا کارت یا کاغذی را که قرار است ببرد، با دست کمکیاش بگیرد تا ثابت باقی بماند. وقتی کودک مهارت قیچی کردن را کسب کرد، دست کمکی کاغذ را میچرخاند و دستی که قیچی را گرفته است میتواند در وضعیت درست، به مسیرش ادامه دهد. مراحل رشد مهارت بریدن به شکل زیر است:
بریدن لبههای یک برگه یا کارت ضخیم
شروع بریدن از لبهی یک کارت و بریدن در یک مسیر مستقیم که تنها نیاز به دو یا سه برش دارد.
شروع بریدن از لبهی یک کارت و بریدن یک خط منحنی و سپس یک خط با دو یا سه انحنا و خطی با لبههایی شبیه به دندانههای شانه.
بریدن یک سه گوش مربع و دایره.
در یک کودک با اختلالات طیف اتیسم اطمینان حاصل کنید که خطوطی که باید بریده شوند تضاد رنگی زیادی مثلاً به رنگ سیاه، نسبت به کاغذ داشته باشند. بریدن کاغذهای متفاوت مثل کاغذ ضخیم پوشه و یا برگههای نازک میتواند این مهارت را افزایش دهد.
بریدن وچسباندن
فعالیتهای بریدن و چسباندن نشانگر آگاهی از موادی است که در اختیار فرد قرار داده شده است. اغلب اوقات تکههای بریده شده از همان کاغذی هستند که قرار است ها در آن جاگذاری شوند. لذا در کودکان با اختلالات طیف اتیسم این حالت تضاد رنگی زیادی برای دیدن تفاوتهای میان تکههای بریده شده و محل هدف که باید چسبانده شوند، فراهم نمیآورد.
بهترین کار این است که کاغذهایی با رنگهای متضاد و دارای تضاد رنگی انتخاب شوند. شکلها و حروف با رنگهای تیره، تضاد رنگی مناسبی را فراهم میآورند. این کار موجب میشود کودک شانس موفقیت بیشتری را برای انجام فعالیت خواسته شده داشته باشد. ساختن کلاژ در خانه یا مدرسه نیز از فعالیتهای مفرح است. کلاژها به کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم شانس یادگیری و رشد یک مهارت مهم را میدهند در حالی که امکان لذت بردن از علائقشان را نیز فراهم میکنند. بهتر است مراحل زیر را در نظر گرفت:
یک بخش از یک کاغذ تیره (سیاه) را بعنوان زمینهی کلاژ در نظر بگیرید.
مجلههایی که دارای عکسهای جذاب و مطابق علائق کودکان است فراهم نمایید (ماشینها قطارها و غیره).
از کودک بخواهید عکس مورد نظرش را انتخاب کند.
دور عکس را خط تیرهی ضخیمی بکشید.
اگر کودک مهارت را دارد از او بخواهید دور عکس مد نظرش دایره یا هر شکل دیگری را بکشد.
از او بخواهید عکس مشخص شده را ببرد.
به کودک اجازه دهید عکسهای بریده شده را همانطور که دوست دارد بر روی کاغذ سیاه بچیند.
وقتی عکسها آماده شد از کودک بخواهید چسب را به عکسهای بریده شده بزند و آنها را یکی یکی به زمینه بچسباند.
وقتی کودک اعلام کرد که کارش تمام شده است، کار او را به سایرین نشان دهید.
رنگآمیزی شکلها و فضاها
یکی از پرکاربردترین جملات در کلاسهای سراسر جهان این است که مدام میگویند داخل خطوط را رنگ بزن. سعی و تلاش بر این نیست که همه چیز ایدهآل باشد اما گاهی اوقات، رنگآمیزی داخل خطوط مهم است. وقتی کودکی فضای خاصی را رنگ میکند در واقع نشان میدهد که میداند فضاها و اشکال خاص در کجا آغاز و کجا تمام میشوند. وقتی او بتواند با موفقیت آن فضا را پر کند در واقع بیانگر این است که او خطوط را هم به خوبی دیده است و گذشته از آن دستهایش به صورت هماهنگ با دستوراتی که از مغز میرسند کار میکنند. برای کمک به کودکان دچار اختلالات طیف اتیسم در دیدن فضاها فعالیت زیر توصیه میشود:
تهیهی یک شکل با کنارههای تیره و رنگی متضاد
لبههای برجستهای را بسازید که درون آن با واکس یا نخ رنگآمیزی یا پر شود. یک طرف نخها را قبلا آغشته به چسب نمایید. همچنین میتوانید از استنسیلهای پلاستیکی برای این منظور استفاده نمایید.
دنبال کردن اشکال راه مناسبی برای آگاهی کودک از اشکال خاص است. وقتی کودک دستش را روی برگهی کاغذ میگذارد میتوانید دور دست او را با مداد مشخص نمایید تا به این ترتیب به او در دیدن شکل اشیا در محیط و نیز آگاهی از بخشهای مختلف بدنش کمک نمایید. میتوانید علاوه بر دست از سایر اشیا نیز استفاده کنید. فنجان مورد علاقهی کودک، جعبهی مداد یا اسباب بازیها نیز میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. دیدن شکل اشیای آشنا مسلماً برای کودکان جذاب خواهد بود.
نوشتن خوانا روی خط
از آنجایی که در دنیای ما ارتباط نوشتاری در حال افزایش است، لذا دستخط مناسب یک مهارت مهم است که کودکان باید یاد بگیرند. انتخابهای زیادی برای ابزارهای نوشتاری وجود دارد. در فصل چهار بحث خواهد شد که براساس حواس، کودکان ممکن است نوع خاصی را انتخاب نمایند. به این منظور اشکال، اندازهها و جنسهای مختلف مداد و مداد شمعیها را امتحان کنید تا برسید به آنچه کودک ترجیح میدهد. برای خوانا نوشتن کودک نیاز دارد روی خط بنویسد و حروف به نحو صحیحی شکل داده شوند. همچنین حروفی که درست نوشته میشوند باید اندازهی یکسانی داشته باشند.
کودک همچنین نیاز دارد میزان مناسبی از فشار را به ابزار نوشتن خود وارد نماید تا حروف قابل دیدن باشند و نیز نوک مداد دچار شکستگی نگردد. مهارتهای زیادی در فرایند نوشتن دخیل هستند. برای کمک به کودک میتوانید روند زیر را دنبال کنید:
ابتدا از کودک بخواهید خطوط شکلها، حروف و اعداد را که به شکل نقطه چین نوشته شدهاند به هم وصل کند و سپس از روی آنها کپیبرداری نماید (مشابه همانها را بنویسد).
با خطوط عمودی و افقی شروع کنید. سپس سراغ خطوط، ضربدری، مربع و سه گوش و در نهایت دایره، حرف ایکس و کشیدن شکلی شبیه یک الماس با خطوط مورب بروید.
زمانی که کودک با موفقیت توانست اشکالی را که شما به صورت طراحی شده نشانش دادهاید، کپی کند به سراغ حروف بروید.
در انگلیسی از حروف بزرگ شروع کنید چون خطوط راست بیشتری دارند، و به سمت حروف کوچک بروید.
اولین کلمهای که کودک یاد میگیرد بنویسد، نام خودش است.
برای تشویق کودک جهت نوشتن بر روی خط مطمئن باشید که خطوط تیره هستند یا حتی در صورت امکان از خطوط برجسته استفاده نمایید تا کودک تشویق شود در زمان نوشتن روی خط بماند و به این ترتیب هر وقت به صورت ناگهانی از خط هم خارج شود، متوجه خواهد شد. برای نوشتن الفبا راههای زیادی وجود دارد. بهتر است با مدرسه کودک در ارتباط باشید تا شما نیز جهت تمرین کردن از همان روشی که مدرسه به کار میبرد، استفاده نمایید.
شرایط لازم برای موفقیت کودک اوتیسم در مدرسه عادی
موفقیت کودکان اوتیسم در مدارس عادی نیازمند فراهمآوردن شرایط ویژه و حمایتهای هدفمند است. نخستین شرط، آمادگی محیط آموزشی است که شامل اصلاحات حسی (تنظیم نور و صدا)، ایجاد فضای آرامشبخش و در نظر گرفتن محل استراحت موقت میشود. دومین عامل کلیدی، تیم حمایتی مجهز متشکل از معلمان آموزشدیده، مربی همراه و کارشناسان حوزه اوتیسم است که باید با روشهای تدریس کودکان اوتیسم آشنا باشند. برنامهریزی آموزشی فردی (IEP) به عنوان نقشه راه یادگیری، باید به دقت طراحی و اجرا شود و شامل اهداف کوتاهمدت، راهکارهای انطباقی و سیستم پاداش باشد. از سوی دیگر، آمادگی خود کودک از نظر مهارتهای پایه، توانایی تطابق با تغییرات جزئی و سطح تحمل محیطهای شلوغ نیز باید ارزیابی شود. همکاری مستمر والدین با مدرسه، آموزش همکلاسیها برای ایجاد محیطی پذیرا و استفاده از ابزارهای کمکآموزشی بصری از دیگر ارکان این موفقیت هستند. با رعایت این شرایط و ارائه حمایتهای هدفمند، بسیاری از کودکان اوتیسم میتوانند تجربه آموزشی موفقآمیزی در مدارس عادی داشته باشند.
سوالات متداول:
1-چگونه میتوان زنگ تفریح را برای کودک اوتیسم در مدرسه عادی مدیریت کرد؟
زنگ تفریح میتواند برای کودک اوتیسم بسیار چالشبرانگیز باشد زیرا ساختار مشخصی ندارد. راهکارها شامل تعیین “دوستان حامی”، ایجاد فعالیتهای ساختاریافته در حیاط مدرسه، و در نظر گرفتن فضای آرام برای استراحت در صورت نیاز است. بهتر است برنامهای منظم برای زنگ تفریح طراحی شود تا کودک بداند در هر زمان چه انتظاری داشته باشد.
2-چگونه میتوان در مدرسه عادی به کودک اوتیسم کمک کرد تا دوست پیدا کند بدون اینکه احساس “تفاوت” کند؟
ایجاد دوستیهای طبیعی نیازمند برنامهریزی هوشمندانه است. فعالیتهای گروهی کوچک حول علایق مشترک کودک (مثل کلوب کتاب یا گروه بازیهای فکری) میتواند زمینهساز دوستی باشد. آموزش نامحسوس مهارتهای اجتماعی در قالب بازی و استفاده از “سیستم دوستان” که به صورت چرخشی دانشآموزان را به هم مرتبط میکند، مؤثر است. مهم است این فرآیند طبیعی جلوه کند و کودک احساس نکند تحت نظر است.
در روند رشد گفتار در کودکان تفاوتهای زیادی وجود دارد این امر متاثر از ژنتیک ، اختلالات زبانی و محیط کودک می باشد. به صورت معمول یک کودک در سنین 6 سالگی و پیش دبستانی باید بتواند جملات متشکل از 4 تا 8 کلمه را بیان کند و اتفاقات روزمره را با جمله بندی مناسب برای شما تعریف نماید. گفتار واضح و قابل فهمی داشته باشد، از افعال و ضمایر به درستی استفاده نماید و در گفتار خود انسجامی هدفمند در پرداختن به یک موضوع داشته باشد. هرگونه اختلال در روند گفتار نظیر لکنت زبان، نوک زبانی حرف زدن، تاخیر کلامی و…. می تواند رشد گفتار کودک را تحت تاثیر قرار داده و کند نماید. برای فهمیدن این موضوع که کودک در محدوده طبیعی رشد گفتار قرار دارد یا خیر باید از متخصص گفتاردرمانی کمک گرفت. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه ارزیابی گفتار کودکان با استفاده از آزمون های گفتاری مختلف نظیر ارزیابی گفتار کودک 6 ساله و دیادوکوکاینتیک به تشخیص دقیق اختلالات گفتاری در کودکان و درمان صحیح و اصولی آنان توسط متخصصین مجرب مرکز می پردازد. مرکز گفتار درمانی دکتر صابر با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران و استفاده از نیروهای مجرب و تکنولوژی روز دنیا به درمان کودکان با اختلالات گفتاری می پردازد و با تکیه بر دانش و ابزارهای تخصصی مرکز بهترین برنامه درمانی را برای کودکان ارائه می نماید. همچنین گفتاردرمانان ما در مواردی که نیاز به برگزاری جلسات درمانی در منزل کودکان باشد می توانند جلسات گفتاردرمانی در منزل را انجام دهند تا روند درمان کودکان تسریع یافته و بهبودی حاصل شود.
ارزیابی گفتار کودکان 6 ساله
فعالیتهای دیادو کوکاینتیک را میتوان برای مشاهده سرعت، الگو و ثبات تولید هجاها به کار برد. در حین تولید دیادوکوکاینتیک، سلیس بودن و دقت هجاهای تولید شده توسط درمانگر ثبت میشود. به علاوه سرعتهای دیادوکوکاینتیک را میتوان در کودکان ۶ سال به بالا با استفاده از روش ارائه شده توسط فلچر آزمایش کرد. در این روش، گفتاردرمانگر به کودک آموزش میدهد که: «ببینم چقدر میتوانی این صداها را با سرعت بگویی». بعد از نشان دادن و تمرین روی تولید سریع بعضی از هجاها به کودک گفته میشود «تا جایی که میتوانی /^P/ را بدون توقف یا کم شدن سرعت سریع برای من بگو». درمانگر میگوید «شروع!» و همین که کودک شروع کرد، کرونومتر را به راه میاندازد تکرارهای /^P/ را پیش خود میشمارد تا کودک ۲۰ بار آن را بگوید. سپس کرونومتر را متوقف کرده و زمان تولید ۲۰ بار تکرار را ثبت میکند. آزمون فلچر میانگین سرعت در هر ثانیه را همراه با انحراف معیار برای سنین ۶ تا ۱۳ سال ارائه میدهد. میانگین ثانیه ها برای تولید ۲۰ بار تکرار تک هجا برای هر گروه سنی آمده است. اگر زمان به کار رفته از سوی مراجع بین ۱ انحراف معیار از میانگین داده شده در جدول ۲۱ قرار گیرد، سرعت دیادوکوکاینتیک کودک، طبیعی ثبت میشود. همین روش برای هجاهای / ^t/ /^K/ /^f/ و/^I/ نیز تکرار میشود. بعد، از کودک خواسته میشود /^t^P/ ، /^K^P/ و /^K^t/ را تولید کند. زمان صرف شده برای تولید ۱۵ بار تکرار این هجاها ثبت میشود. و در نهایت زمان محاسبه شده برای ۱۰ بار تولید /^K^t^P/ نیز اندازه گیری میشود.
این روش آزمون گفتار را برای کودکان کوچکتر از ۶ سال نمیتوان به کار برد. بعید است پیش دبستانی ها بتوانند تولید این هجاها را به اندازه کافی طولانی ادامه دهند و بنابراین نمیتوان سرعت دیادوی مناسب را حساب کرد. حتی با این که نمیتوان سرعت دیادوکوکاینزیس را در پیش دبستانی ها سنجید ولی برای تعیین این که آیا کودک میتواند تک هجاها را به طور دقیق، روان و ثابت تولید کند و برای یافتن همخوان هایی که کودک میتواند در این تکالیف تولید کند، میتوان دیادوکوکاینتیک را مورد آزمایش قرار داد. توانایی اصلاح وضعیت زبان برای تولید سری هجاهای دیادو، با دو همخوان متفاوت (/pati/) و سه همخوان متفاوت (مثلاً Patty Cake) را نیز میتوان در یک گفته معاینه کرد. یک کودک 6 ساله که همه این تکالیف را انجام دهد، یقیناً هیچ مانعی از نظر دیادو برای استفاده از گفتار در برقراری ارتباط ندارد.
پیش دبستانی هایی که در اجرای این تکالیف، دشواری زیادی دارند، احتمالاً شواهدی از ویژگیهای عدم بلوغ یا آپراکسی را نشان میدهند اما بهتر است سریع نتیجه گیری نکنیم. در مورد گفتاردرمانی کودکان 6 ساله، این گروه سنی، تمایل و انگیزه میتواند تأثیر بسیار خاصی روی عملکرد داشته باشد. برای افزایش این انگیزه سعی کنید از کودک بخواهید که با تولید صداهای /^P ^ P^ P^P/ وانمود کند یک قطار «چوو- چوو» است و با تولید صداهای /^t ^ t^ t^t/ یک ماشین مسابقهای باشد و غیره. اگر عملکرد کودک در این تکالیف نامناسب به نظر برسد باید به موازات شناخت بهتر گفتاردرمانگر نسبت به کودک ارزیابی مداوم اجرا شود. خوب است به خاطر داشته باشیم که در کودکان کم سن، رشد تولیدی و زبانی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند. بنابراین تعجب آور نیست که کودکان کم حرف، عملکرد ضعیفی را در این نوع از ارزیابی ها نشان دهند. فقط در صورتی نتیجه واقعی عدم محدودیت در تولید زبان به دست می آید که کودک در تکالیف دهانی – حرکتی خوب عمل کند در غیر این صورت بهتر است، در سرتاسر یک دوره برنامه مداخله برای رسیدن به یک ارزیابی معتبر از تأثیر آنها بر یکدیگر، قضاوت و تلاشی مداوم برای انجام این ارزیابی ها اختصاص داده شود.
نکته دیگری که در ارزیابی گفتاردرمانی کودکان 6 ساله باید مورد توجه قرار گیرد درک کلامی کودک و توانایی های ارتباطی این کودکان می باشد. کودک پیش دبستانی که در درک گفتار و دستورات کلامی معلم ناتوان است یا متن کتاب داستان را پس از خواندن متوجه نمی شود، در درک مطلب گفتاری دچار اختلال می باشد و نیازمند گفتاردرمانی می باشد. همچنین کودکانی که در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند، به نظر گوشه گیر می آیند و در دوست یابی مشکل دارند اما این کودکان در مهارت های ارتباطی و اجتماعی دچار مشکل می باشند. گفتاردرمانی برای کودکان 6 ساله با استفاده از تمرینات گفتاردرمانی گروهی به آموزش و ایجاد توانایی های کلامی مناسب جهت برقراری ارتباط موثر و تکنیک های آغاز گفت و گو می پردازد. با استفاده از این روش کودک می تواند در محیط های حقیق نظیر مدرسه ارتباط کلامی مناسبی برقرار کرده و توانایی های اجتماعی او تقویت می شود. این امر به بهبود عزت نفس در کودک و بالا رفتن انگیزه او در برقراری الگوهای مشابه گفتاری در محیط های جدید کمک می نماید. کلاس های داستان گویی، شعر خوانی و نمایش از جمله محیط هایی هستند که به کودک کمک می نمایند توانایی های ارتباطی و گفتاری خود را بسط دهد و به گفتار روان و قابل غهمی دست یابد.
مرکز گفتاردرمانی کودکان، زیر نظر دکتر صابر با انجام تکنیک و تمرینات گفتاردرمانی و استفاده از بازی درمانی و رفتاردرمانی در تلفیق با گفتاردرمانی به صورت تخصصی مهارت های مورد نیاز یک کودک 6 ساله برای برقراری یک گفتار صحیح و روان را آموزش می دهند. دو شعبه گفتاردرمانی غرب و شرق تهران با انجام گروه درمانی به کودکان این امکان را می دهند که موقعیت های مختلف را شبیه سازی کرده و نحوه ایجاد ارتباط و موقعیت های کلامی مختلف را تمرین نمایند تا به بیشترین سطح آمادگی در بهره گیری از مهارت های گفتاری خود برسند و در محیطی امن به دور از قضاوت و استرس، مشکلات گفتاری خود را اصلاح نمایند.
در روند رشد کودکان والدین با شرایطی رو به رو می شوند که اضطراب آور و نا آشنا می باشد. یکی از این موارد مربوط به رشد زبان در کودکان می باشد. دیر حرف زدن کودک، مشکل در تلفظ، لکنت زبان و اختلالات گفتاری ممکن است در طول رشد زبان کودکان بوجود اید. اینکه چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم یا از خدمات درمانی استفاده نماییم سوال همیشگی والدین بوده است. این نکته بسیار قابل توجه است که والدین با مشاهده دقیق روند رشد کودک خود و به صورت آگاهانه روند گفتار کودک را بررسی نموده و در صورت مشاهده هر گونه اختلال با پزشک اطفال مشورت نمایند و یا مشاوره گفتاردرمانی دریافت نمایند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با بیش از 17 سال سابقه در زمینه تشخیص و درمان اختلالات گفتارو زبان کودکان با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران به صورت تخصصی با تیم مجرب خود مشغول به ارائه خدمات به مراجعین محترم می باشد. همچنین خدمات گفتاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان موجب تسهیل روند درمان کودکان در این مرکز گردیده است.
چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم
گفتاردرمانگر تنها با اطلاعات مناسب درباره تاریخچهگیری و مفاد مشکل که از مرور نتایج مصاحبه و تاریخچهگیری جمعآوری شده است، آماده است که برنامه ارزیابی گفتاردرمانی را کامل کند. قدم اول در شکلگیری این برنامه، تعیین سطح کلی رشد کودک است؛ یعنی آیا کودک در سطح سنی یا نزدیک به سطح سنی از نظر عملکرد روز به روز عمل میکند یا نه. اگر مراجع یک کودک نوپا است آیا راه میرود و خودش غذا میخورد و غیره؟ آیا کودک بهعنوان یک پیشدبستانی، در نقش بازی کردن، نقاشی کردن، تا اندازهای مستقل لباس پوشیدن، حمام کردن، دستشویی رفتن و فعالیتهای مشابه مستقل شده است؟ آیا بهعنوان نوجوان یا جوان، مهارتهای زندگی روزانهاش با سن او متناسب است؟ این تعیین سطح رشد کلی که از دادههای تاریخچهگیری در مصاحبه جمعآوری شده است، به ما اجازه میدهد تعیین کنیم که ارزیابی برقراری ارتباط را از چه سطحی شروع کنیم. همانطور که در فصل۱ مطرح شد، مهارتهای برقراری ارتباط معمولاً پیشرفتهتر از سایر اجزای عملکرد نیستند، بنابراین سطح رشدکلی، یک خط پایه معقول برای شروع ارزیابی عملکرد برقراری ارتباط فراهم میکند. اگر ارزیابی بیشتر نشان دهد که مهارتهای ارتباطی، بالا یا پائین این خط پایه هستند؛ اصلاحات مناسب در ارزیابی صورت خواهد گرفت.به طور کلی برای پاسخ به این سوال که چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم باید توضیح دهیم که در صورت مشاهده هرگونه تاخیر در حرف زدن یا گفتار نا روان در کودک خود بهترین راه مراجعه و ویزیت گفتاردرمانی است.
پس از آن لازم است متخصص گفتاردرمانی تصمیم بگیرد چه اجزایی را ارزیابی کند. حتی اگر شکایت تنها در یک جزء از برقراری ارتباط، مثلاً تولید باشد، معمولاً منطقی است که تا جایی که ممکن است دربارة اجزای دیگر نیز به همان اندازه اطلاعات زیادی کسب شود. اگرچه ممکن است یک کودک تنها با شکایتی مانند گفتار ناواضح معرفی شود ولی ارزیابی ممکن است معلوم کند که مشکل چیز دیگری است. کودک ممکن است دچار ضایعه شنیداری، یک شکاف کام زیر مخاط، یا یک اختلال نحوی باشد که با عدم وضوح پوشیده شده است. در هر زمان که ممکن باشد، ارزیابی برقراری ارتباط بایستی به جنبههای شنیداری، عملکرد دهانی-حرکتی و درک و تولید زبان توجه کند. اگرچه برای انتخاب حیطههای دارای اولویت بالا برای ارزیابی، گرفتن اطلاعات و تاریخچه مهم هستند ولی ارزیابی برقراریارتباط باید همیشه به همان جامعیتی باشد که از یک دید انسانی مدنظر است.
ضرورت دیگر این است که تصمیم بگیریم برای ارزیابی هر حیطه از چه روشهایی استفاده کنیم. برنامه ارزیابی باید روشی را بهطور آزمایشی انتخاب کرده و در آن سؤالاتی را درباره برقراری ارتباط مراجع ترتیب دهد. سؤالاتی اساسی درمورد اینکه آیا آزمونهای استاندارد برای کودکی که در یک حیطه خاص اختلال دارد، مناسب هستند یا نه. آزمونهای دقیقتر عملکرد ارتباطی به منظور تهیه اهداف درمانی، با رویکردهای دیگری مانند نمونهگیری زبانی همراه خواهند شد. من بعداً در این فصل درمورد انواع روشهای دردسترس، بیشتر صحبت خواهم کرد. باید توجه کرد که در تهیه یک برنامه ارزیابی، مهمترین چیز، تصمیمگیری درمورد مطابقت سؤالات و روشهاست و با یک «نقشهB» آماده می شود، بهطوری که اگر غیرعملی بودن بعضی از قسمتهای برنامه اصلی ثابت شود، باید تغییراتی در ارزیابی ایجاد گردد.
فکر کردن دربارة ترتیب ارزیابیهایی که انجام میشوند، مهم است. چون با اندکی تنوع، مراجع را آماده کرده و پتانسل او را تا حد ممکن برای موفقیت افزایش میدهند. شاید بخواهیم ارزیابی را با فعالیتی دارای ساختمندی نسبتاً کمتر آغاز کنیم مانند جمعآوری یک نمونة زبانی از بازی والد-کودک که به کودک اجازه میدهد برای شروع کار، گرم و آماده شود. میتوان فعالیتهای ساختمندتر مانند آزمون استانداردشده را در پی آن اجرا کرد. میشود وقتی که درحال مشاهده مهارتهای غذا خوردن و دهانی-حرکتی کودک هستیم، به او یک فرصت استراحت مختصر بدهیم. یک برنامه ارزیابی که خوب سنجیده شده باشد، فعالیتهای دارای ساختمندی بیشتر و کمتر را اغلب بهطور متناوب به کار میگیرد. باید دقت کرد که همه ارزیابیهای مشکل را زیاد در شروع کار، یعنی وقتی که ممکن است کودک احساس خجالت یا ناراحتی کند یا خیلی در پایان کار، یعنی وقتی که کودک احتمالاً خسته شده، قرار ندهیم.
به هرحال، مهمترین چیز درمورد یک برنامه ارزیابی آن است که طراحی شده باشد. قصد ما این است که به عادت بازبینی دقیق تاریخچه و اطلاعات کسبشده دست یابیم و آنها را برای تصمیمگیری درمورد مناسبترین هدفها و روشهای ارزیابی به کار بریم. پس از آن باید برنامهای مفصل «نوشت» که هدف و روشهای به دست آمده برای هر حیطهای که ارزیابی شده را در برگیرد و در ذهن داشته باشیم اگر تعامل با کودک ایجاب کند، ممکن است مجبور به عقبنشینی از برنامه مکتوب شویم. با استفاده از این رویکرد میتوان مطمئن بود که از وقت مراجع در ارزیابی بهخوبی استفاده کرده و از آن با جامعترین و معتبرترین اطلاعات ممکن، گذر خواهیم کرد.
گفتاردرمانی برای چه کودکانی لازم است؟
هنگام ترتیب دادن برنامه ارزیابی برای کودک، سه سؤال میتواند به شکلگیری تفکر ما درمورد روند ارزیابی کمک کند: چرا باید ارزیابی کنیم؟ چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟ چگونه باید ارزیابی کنیم؟ اجازه دهید ببینیم به هریک از این سؤالات چگونه باید پاسخ داد.
چرا باید ارزیابی کنیم؟
وستبای، استیونز، دمینگز و اُتر (۱۹۹۶) چهار دلیل اساسی را برای ارزیابی عملکرد زبان در یک کودک مشخص کردند. هر دلیل تاحدی اهداف و روشهای متفاوتی را دربرمیگیرد. اجازه دهید بهنوبت درمورد هریک از چهار دلیل صحبت کنیم.
غربالگری. اولین دلیل انجام ارزیابی توسط گفتاردرمان این است که فقط میخواهیم بفهمیم آیا کودک در استفاده یا درک زبان مشکل دارد یا نه. پاسخ این سؤال، بلی-خیر است و ارزیابی باید پاسخی واضح و صریح به آن ارائه بدهد. پاسخ به سؤال غربالگری یا تعیین اینکه آیا کودک مشکلی در زبان دارد یا نه، ما را به تعریفمان از اختلالات زبان برمیگرداند. برای تصمیمگیری درمورد اینکه آیا کودکی دچار مشکل است یا نه، ابتدا لازم است بدانیم که آیا سن تقویمی یا سن عقلی غیرکلامی را بهعنوان مَرجع به کار میبریم. همچنانکه لاهی (۱۹۹۰) ذکر کرد، سن تقویمی برای اندازهگیری آسان است و آزمون اضافی برای تعیین این مَرجع لازم نیست. به هرحال اگر سن عقلی غیرکلامی هم به کار رود، شاخصی از این ساختار باید در روند غربالگری مورد توجه قرار گیرد.
همچنین باید تصمیم بگیریم که آیا یک مقیاس هنجاری، خنثی یا ترکیبی از این دو را برای پی بردن به یک اختلال استفاده کنیم یا نه. اگر از یک نوع مقیاس هنجاری استفاده کنیم، ممکن است نیاز باشد تعیین کنیم آیا عملکرد ارتباطی کودک معلولیتی ایجاد میکند (با استفاده از تعریفی که در فصل ۱ مطرح کردیم) که باعث زیانهای اجتماعی شود یا نه؟ اگر از مقیاس نوع خنثی استفاده کنیم باید برای این تصمیمگیری، از آزمون استاندارد شده استفاده کنیم. اگر از مقیاسی استفاده کنیم که هر دو جنبه از نقص را پوشش دهد، که من طرفدار آن هستم، هم به آزمون نیاز داریم و هم به مدارکی که از آن اطلاعات مربوط به مصاحبه یا ارجاع به دست میآیند.
برای والدینی که به تازگی پدر و مادر شده اند تشخیص علت گریه و بد قلقی کودکان همیشه یک سوال بزرگ بوده است. مخصوصا زمانی که تجربه اول شما باشد. شناخت علت نا آرامی کودک و درمان آن کمک بزرگی به خانواده می کند. رفتار نا آرام کودک موجب عصبانیت والدین و عدم رسیدگی مناسب به نیازهای کودک مخصوصا تغذیه و خواب او می گردد. و این امر موجب اختلال در رشد صحیح کودک می شود. عللی نظیر گرسنگی، کمبود خواب، درد، اضطراب ، هراس شبانه و… می تواند موجب نا آرامی کودک گردد. مرکز توانبخشی کودکان دکتر صابر در زمینه رفتاردرمانی و روانشناسی کودکان در کنار خدمات دیگر توانبخشی نظیر ماساژ درمانی کودکان گفتاردرمانی و کاردرمانی و… به والدین مشاوره می دهدو شما را در جهت بهبود ارتباط با فرزندتان یاری می رساند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
علل شایع ناآرامی در کودکان و نوزادان
ناآرامی در کودکان و نوزادان یکی از رایجترین مشکلاتی است که والدین با آن مواجه میشوند. این ناآرامی میتواند دلایل متعددی داشته باشد که شناخت دقیق آنها برای درمان موفق ضروری است. یکی از شایعترین علل ناآرامی نوزادان، گرسنگی است؛ وقتی کودک احساس گرسنگی کند، معمولاً بیقرار شده و گریه میکند تا نیاز خود را اعلام کند. علاوه بر این، خستگی و اختلال در الگوی خواب نیز از عوامل مهم بیقراری به شمار میرود. نوزادانی که به اندازه کافی نمیخوابند یا کیفیت خوابشان پایین است، اغلب تحریکپذیر و بیقرار هستند. درد یکی دیگر از علل رایج ناآرامی است؛ این درد میتواند ناشی از کولیک، دندان درآوردن یا حتی عفونتهای مختلف باشد. همچنین برخی کودکان به دلیل حساسیتهای حسی مانند نور زیاد، صداهای بلند یا تغییرات ناگهانی محیطی، دچار ناآرامی میشوند. به همین دلیل بررسی دقیق علائم و شرایط کودک بسیار اهمیت دارد تا علت اصلی شناسایی و برطرف شود. والدین میتوانند با دقت به رفتار و علائم کودک، به موقع به این مسائل پی ببرند و در صورت نیاز از مشاوره تخصصی استفاده کنند. به طور خلاصه، ناآرامی کودکان معمولاً نتیجه ترکیبی از عوامل فیزیولوژیکی و روانی است که باید هر کدام به دقت ارزیابی و درمان شوند تا کودک آرامش و سلامت بیشتری داشته باشد.
نقش کاردرمانی حسی در مدیریت ناآرامی کودکان
کاردرمانی حسی یکی از روشهای تخصصی و بسیار موثر در مدیریت ناآرامی کودکان است که به ویژه برای کودکانی که حساسیتهای حسی یا اختلالات پردازش حسی دارند، کاربرد فراوانی دارد. بسیاری از کودکان ناآرام به دلیل اینکه نمیتوانند محرکهای محیطی مانند صدا، نور، لمس یا حرکات مختلف را به درستی پردازش کنند، دچار بیقراری و اضطراب میشوند. کاردرمانگر حسی با استفاده از تمرینات و فعالیتهای هدفمند به کودکان کمک میکند تا واکنشهای خود را نسبت به محرکهای مختلف تنظیم کرده و به تدریج با محیط اطراف سازگار شوند. این نوع درمان ممکن است شامل بازیهای حسی، ماساژهای خاص، و فعالیتهای حرکتی متنوع باشد که به بهبود عملکرد سیستم عصبی و هماهنگی حسی کمک میکند. در واقع کاردرمانی حسی به کودک میآموزد که چگونه بهتر با محیط خود ارتباط برقرار کرده و کمتر دچار اضطراب و ناآرامی شود. نتایج مطالعات نشان دادهاند کودکانی که کاردرمانی حسی دریافت میکنند، بهبود قابل توجهی در توجه، خواب، و کنترل هیجان خود خواهند داشت. بنابراین، این روش درمانی نه تنها به کاهش ناآرامی کمک میکند، بلکه باعث افزایش کیفیت زندگی کودک و خانواده نیز میشود. والدین و مربیان میتوانند با همکاری کاردرمانگر، فعالیتهای حسی مناسب را در خانه و مدرسه نیز ادامه دهند تا تاثیر درمان به حداکثر برسد.
مشکلات و ناراحتیهای دندان درآوردن
یکی از دلایل عمدة کودکان بزرگتر برای گریه، دندان درآوردن است که معمولاً در شش یا هفت ماهگی شروع میشود. در این هنگام، درست پیش از بیرون آمدن دندانها، ورم لثهها ممکن است روزهای متمادی موجب ناراحتی کودک شود. شما میتوانید با در اختیار گذاشتن اشیای قابل جویدن- اسباببازیهای مخصوص دورة دندان درآوردن، یک نوار چرمی، یک حوله سردشده، یک تکه نان قندی فریزشده (به محض شروع به نرم شدن، آن را از کودک بگیرید) به آرامش کودک کمک کنید. میتوانید برای مکیدن یک بطری آب یخ در اختیار او قرار دهید (اگرچه گاهی مکیدن موجب شدیدتر شدن درد میشود). یا سعی کنید لثهها را ماساژ دهید. بیحسکنندههای جدید مانند انواع ژلها، واقعاً ارزش ندارند که برای استعمال آنها محتمل زحمت شوید. این داروها طعم بسیار بدی دارند و فقط چند ثانیه موثرند.
کودکانی که درحال درآوردن دندان هستند، بیشتر بدقلقی و گریه میکنند و از خواب بیدار میشوند و این شرایط در بعضی کودکان سختتر از بقیه است. موریا میگوید: «برای مدتی، کودکم، هارلی، هرشب حدود ساعت ۲ از خواب بیدار میشد و مثل جنزدهها جیغ میزد. بدن او سفت و منقبض میشد و گویی از شدت درد درحال مرگ بود. هنگامی که این مسئله را با پزشک متخصص کودکان در میان گذاشتم، آن را بهصورت یک تشنج شرح دادم. پزشک آن را با اختلال مغزی مثلاً صرع مرتبط دانست و بنابراین دستور الکتروانسفالوگرام (نوار مغزی) داد. اما آزمایش، فعالیت مغزی غیرعادی را نشان نداد. معلوم شد دلیل واقعی «تشنج» هارلی دندان درآوردن بوده است».
تأثیر رژیم غذایی بر رفتار کودکان
رژیم غذایی کودکان نه تنها بر رشد جسمی بلکه بر سلامت روانی و رفتار آنها نیز تاثیرگذار است. مطالعات علمی نشان دادهاند که مصرف مواد غذایی ناسالم مانند غذاهای فرآوری شده، نوشیدنیهای شیرین، و افزودنیهای مصنوعی میتواند باعث تحریکپذیری، ناآرامی و کاهش تمرکز در کودکان شود. همچنین کمبود مواد مغذی مهم مانند آهن، ویتامین D، و امگا-۳ میتواند مشکلات رفتاری را تشدید کند. به طور مثال، کمبود آهن در کودکان ممکن است باعث خستگی، کاهش توجه و بیقراری شود. برای داشتن کودکی آرام و متمرکز، رژیم غذایی باید متعادل، شامل میوهها، سبزیجات تازه، غلات کامل و منابع پروتئینی سالم باشد. حذف یا کاهش مصرف غذاهای شیرین و فستفودها نیز نقش مهمی در بهبود رفتار کودکان دارد. علاوه بر این، آب کافی و تنظیم وعدههای غذایی به موقع نیز به حفظ سطح انرژی و خلقوخو کمک میکند. والدین باید آگاه باشند که رفتار و خلق کودک تحت تاثیر مستقیم کیفیت تغذیه او قرار دارد و در صورت مشاهده ناآرامیهای مکرر، بررسی رژیم غذایی یک گام مهم در مسیر اصلاح رفتار است. همکاری با متخصص تغذیه کودک میتواند به تدوین برنامه غذایی مناسب کمک کند.
مرا ترک نکن!
اضطراب جدایی دلیل دیگری برای اشکهای کودکان بزرگتر است. در حدود هشت ماهگی کودک هشیاری کافی برای درک زمانِ از خانه خارج شدنِ شما دارد، اما درکی از بازگشت شما ندارد و بنابراین گریه میکند- حتی زمانی که برای لحظهای از نظرش دور میشوید. این واکنش وقتی که فقط برای نوشیدن لیوانی آب به آشپزخانه ميروید، واقعاً چالشبرانگیز است. (ناامید نشوید؛ زمانی که او خزیدن را یاد بگیرد و بتواند شما را از اتاق به اتاق تعقیب کند، اوضاع بهتر میشود).
سوالات متداول:
1- چگونه میتوان محیط خانوادگی را برای کودک آرامتر کرد؟
ایجاد روتینهای منظم، کاهش تنشها، و افزایش تعامل مثبت بین اعضای خانواده میتواند به ایجاد محیطی آرام برای کودک کمک کند.
2- چه عواملی میتوانند باعث ناآرامی در نوزادان شوند؟
عوامل مانند گرسنگی، خستگی، درد، یا نیاز به تماس فیزیکی میتوانند باعث ناآرامی در نوزادان شوند. شناخت این نیازها و پاسخدهی مناسب میتواند به آرامش نوزاد کمک کند.
یکی از دغدغه هاو استرس های والدین مخصوصا در کودکان اول خانواده تغذیه نوزاد، شروع غذای جامد و مشکلات وابسته به آن است. اینکه به کودکان کی غذای جامد بدهیم ویا از چه غذایی شروع کنیم همیشه برای مادران سوال بوده است. زمان آغاز غذای کمکی برای کودکان بسیار مهم می باشد. چون نیازهای تغذیه ای کودک وابسته به آن است و رشد نوزاد را تحت تاثیر قرار می دهد. از طرفی زود شروع کردن غذای جامد ممکن است مشکلاتی نظیر آسپیره شدن غذا، عفونت ریه و… را به دنبال داشته باشد. در سوی دیگر به تاخیر انداختن غذای جامد به کودکان می تواند مشکلات حساسیت دهانی و اختلال بلع را به دنبال داشته باشد. مشکل در بلعیدن غذا موجب میشود کودک نتواند غذای جامد را بخورد و در نتیجه مواد مورد نیاز به بدن کودک نمیرشد و رشد او متاثر می گردد. مرکز درمان اختلالات بلع دکتر صابر در زمینه درمان مشکلات بلع در کودکان و بهبود تغذیه نوزادان و کودکان، کاهش حساسیت های غذایی و بهبود تنوع غذایی کودک با مشاوره متخصص تغذیه به درمان مشکلات بلع در کودکان می پردازد.
کی به کودکان غذای جامد بدهیم
یک گفتاردرمان اختلال بلع پس از ارزیابی کامل وضعیت بلع کودک در حیطه مایعات و اطمینان از سلامت سیستم بلع مواد مایع می تواند تغذیه با مواد جامد را برای مراجعین خود ایحاد نمایند.
زمان پوره
توصیه اخیر آکادمی آمریکایی متخصصان کودک به والدین این است که تا شش ماهگی به جز شیر مادر یا شیر خشک هیچ غذای دیگری به کودک داده نشود. چنانچه کودکتان فقط با شیر مادر تغذیه میشود، حتماً باید برای تغذیه کودک با غذای جامد تا آن زمان صبر کنید؛ زیرا حتی غذاهای بی ضرر و بی خطری مانند غلات در جذب مناسب آهن از شیر مادر اختلال ایجاد میکنند.
دلایل انتظار
در شش ماهگی اغلب کودکان آماده بلعیدن غذای جامد هستند؛ زیرا واکنش بیرون راندن زبان که توسط آن اغلب چیزهایی که به دهان کودک وارد میشود، به سرعت به وسیله زبان به خارج رانده میشود، ضعیف شده و به تدریج از بین میرود. در کودک بزرگتر آنزیمهای گوارشی تا حد توانایی نسبی تجزیه غذاهای جامد رشد یافتهاند. رودههای کودک ترشح پروتئینی به نام ایمونوگلبولین (IgA) را که مانع ورود آلرژنها به گردش خون میشود، آغاز کردهاند. انتظار برای کامل شدن این ظرفیتها اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا احتمال میرود کودک تغذیه شده با شیر مادر به محض خوردن غذاهای جامد، بعضی مصونیتها در مقابل عفونتها و آلرژیها را از دست بدهد.
من مادران جوان زیادی را میشناسم که به اشتیاق شروع زودهنگام غذاهای جامد تسلیم شدهاند. پیش بندهای بامزه و کوچولوی غذاخوری، قاشقکهای کوچولوی سفید و کاسههای نقش کارتنی در قفسه فروشگاهها در برابر چشمهایشان خودنمایی میکنند و این مادران بیش از این تحمل نادیده گرفتن آنها را ندارند. دیدن قیافه متعجب کودک از چشیدن یک طعم جدید و خم شدن او به جلو برای هورت کشیدن هر قطره از آن چه لذتی دارد! (یا نه- کودک قاشق را بر زمین پرت و تمام آنچه را در دهان دارد بر سراسر لباسهای شما تف میکند).
صبر پیشه کنید
برای پاسخ به این سوال که کی به کودکان غذای جامد بدهیم علاوه بر جنبه های سلامتی، برای به تأخیر انداختن تغذیه کودک با غذای جامد، چندین دلیل عملی نیز وجود دارد. مواد غذایی جامد به سرعت بوى نسبتاً قابل تحمل مدفوع کودک شیرخوار را به بوی بد مدفوع تبدیل میکنند و برطرف کردن لکه های بزاق پاشیده شده کودک چندشآور خواهد شد. اگر برای مسافرت برنامه ریزی کردهاید پیش از شروع تغذیه با غذای جامد به مسافرت بروید. همراه بردن غذای چند روز کودک واقعاً مشکل است. پسر لین، کریس، در مرحله تغذیه از غذای بچه آماده، روزانه ۹ شیشه غذای کودک مصرف میکرد. او میگوید: «هر جا میرفتم باید خروارها غذای بچه همراه میبردم زمانی که او تنها شیر میخورد کارها بسیار سادهتر بود.»
تنها دلیل شروع پیش از موعد هنگامی است که کودک حداقل چهار ماه سن دارد و به نظر میرسد حتی بدون کمک شما، خوردن غذای جامد را شروع خواهد کرد. چنانچه کودک موقع غذا خوردن شما به شما خیره میشود، غذا را از دستتان میقاپد، تمام اسباب بازیهایش را به دهان میبرد، قادر به نشستن بدون تکیهگاه است، به دفعات شیر میطلبد با مقادیر زیادی شیر خشک میآشامد و هنوز گرسنه به نظر میرسد. آمادگی کافی برای خوردن غذای جامد را دارد. مهمتر از سایر علائم اینکه هر آنچه را در دهانش میگذارید فوراً با زبانش بیرون نمیدهد.
آیا به آب منطقه شما فلوراید اضافه شده است؟چنانچه در این مورد اطلاع کافی ندارید، از سازمان آب منطقه تان بپرسید. در شش ماهگی، نیاز به وجود فلوراید در رژیم غذایی کودک به منظور رشد کامل و سالم دندانها آغاز میشود. چنانچه آب لوله کشی منطقه تان حاوی فلوراید نباشد، میتوانید آبهای معدنی حاوی فلوراید تهیه کنید یا از پزشک کودکتان بخواهید برای او قطره فلوراید تجویز کند.
الکساندر به روشهای بدون شک و تردیدی آمادگی خودش را با قاپیدن سالاد و پوره سیب زمینی از بشقاب غذای شوهرم و چپاندن آنها در دهانش، به من اعلام کرد. دختر لیزا با یورش بردن و قاپیدن بستنی قیفی مادرش اعلام آمادگی کرد. (هیچ یک از این غذاها، غذاهای ایده آلی به عنوان اولین غذا نبودند، اما هر دو ما تفکر نهفته پشت آن را دریافتیم).
بنابراین چنانچه میتوانید شش ماه -یا کمی بیشتر- صبر کنید. امکانات آشنایی کودک با غذاهای جامد بسیار وسیعتر از امکان آشنایی با بطری شیر است. الکساندر در پنج و نیم ماهگی اولین غذای جامدش را بعد از بازگشت از یک سفر برنامه ریزی شده به هاوایی چشید.
دخترم مجبور شد صبر کند تا سرماخوردگیش بهبود یابد (میل نداشتم با بینی گرفته برای قورت دادن غذا تقلا کند.) او هم در پنج و نیم ماهگی خوردن غذای جامد را شروع کرد. آخرین پسرم تا شش و نیم ماهگی، بعد از بازگشت از مکزیکو منتظر ماند.
نوزادان، بدون بیمار شدن تا هشت ماهگی نیز میتوانند بدون غذای جامد سر کنند. در هر صورت، بعد از هشت ماهگی، کودک به مواد مغذی موجود در غذاهای جامد نیاز دارد پیش از رسیدن به آن سن، او باید این روش جدید تغذیه را تجربه کند. بنابراین شروع به تمرین این روش، کمی پیش از هشت یا نه ماهگی کاملاً مناسب است.
کودکتان برای غذای جامد آماده است زمانی که …
حداقل شش ماه (در صورت تغذیه با شیر مادر) یا حداقل چهار ماه (در صورت تغذیه با شیر خشک) سن داشته باشد.
هنگام غذا خوردن شما به غذایتان خیره میشود و آماده قاپیدن غذای شماست.
هنگام لمس دهان، دیگر زبانش را بیرون نمیآورد.
با وسایل کمکی (مانند بالش یا کوسنی در پشت و پهلوها) مینشیند و سرش را به اندازهای که بتواند هنگام طلب غذای بیشتر به جلو خم کند، کنترل میکند.
تقریباً بدون استفاده از وسایل کمکی قادر به نشستن است.
هنگامی که به او غذا میدهید، سیر شدنش را اعلام میکند.
روزانه بیش از ۳۲ اونس مایع شیر خشک یا شش یا هفت بار در روز شیر مادر مینوشد، ولی باز هم گرسنه است.
وزن او از زمان تولد به دو برابر رسیده یا حداقل بین ۶ تا ۷ کیلو باشد.
هر یک از شما در دوستان و آشنایان با کودکانی روبه رو شده اید که به شدت لجباز بوده، بی قرار هستند و رفتارهای بی ادبانه دارند. بسیاری از والدین در طول رشد کودک خود با رفتارهای بی ادبانه، لجبازی و بداخلاقی کودک موجه می شوند. رفتاردرمانی یکی از روش های موثر در رفتار با بی ادبی کودک می باشد. تکنیک های رفتاردرمانی به شما کمک می کند با استرس و فشار کمتری این مراحل را پشت سر بگذارید. یک رفتاردرمان با تجربه با ایجاد ارتباط صحیح با کودک و استفاده از تکنیک های رفتاری می تواند رفتارهای مناسب را در موقعیت های مختلف جایگزین بی ادبی کودک نماید. مرکز رفتاردرمانی دکتر صابر با استفاده از تخصص رفتاردرمانان خود در بهبود رفتار کودک و اصلاح رفتار بی ادبی کودک به شما کمک می نماید. چند نکته رفتاردرمانی برای رو به رو شدن با کودک بی ادب در زیر اشاره می شود: با کودک بی ادب نجنگید اما با او قاطع باشید. به کودک بی ادب رفتار مناسب را آموزش دهید. در مورد علت رفتار بی ادبانه کودک و عواقب ان با کودک بی ادب صحبت کنید. از او بخواهید در پاسخ به رفتار شما رفتار های جایگزینی که آموزش داده اید را با تمرین و تکرار انجام دهد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
رفتاردرمانی در بی ادبی کودک
با بررسی روند رشد تفکر کودکان توسط رفتاردرمانی بهتر می توان نتیجه گرفت که در چه زمانی می توان قوانین را به کودک آموزش داد و چه شیوه هایی در آموزش قوانین و تصحیح رفتارهای بی ادبانه کودکان مفید تر است و روش رفتار با بی ادبی کودک چیست؟
پیاژه به نحوهی تفکر کودکان دربارهی موضوعات اخلاقی علاقهمند بود. او با مشاهده و مصاحبه با کودکان ۴-۱۲ ساله هنگام تیلهبازی تفکرات آنها را درمورد قوانین بازی بررسی کرد. به علاوه از کودکان درمورد قوانین اخلاقی سؤال میکرد. پیاژه برای تبیین رشد اخلاقی از طریق مصاحبهی بالینی سؤالاتی را برای کودکان مطرح میکرد. وی بر این اساس برای رشد اخلاقی مراحلی را پیشنهاد کرد. تا پیش از شروع دبستان (۶سال اول زندگی) کودکان آگاهی چندانی از اصول اخلاقی ندارند و موجوداتی اخلاقی به شمار نمیآیند. وی این مرحله را دورهی غیراخلاقی نامید.
۱.اخلاق دیگر پیرو (۶ تا ۱۰ سالگی): در این مرحله عدالت و قوانین بهعنوان اجزای غیرقابلتغییر و خارج از کنترل افراد درک میشوند. در این مرحله که واقعگرایی اخلاقی نیز نامیده میشود بزرگترها به کودک میگویند که چه کاری انجام دهد و چه کاری انجام ندهد. رفتار براساس پیامدهایش مورد قضاوت قرار میگیرد نه نیتها، و کودک به دلیل اجتناب از پیامدهای منفی ناشی از عدم اطاعت، از قوانین (که توسط دیگران وضع شده) پیروی میکند.
۲.اخلاق خودپیرو (از ۱۰ تا ۱۱ سالگی): دومین مرحلهی رشد اخلاق درحدود ۱۰ سالگی کسب میشود. کودک در این مرحله راجع به اینکه قوانین ساختهی بشد و قابل تغییرند آگاهی پیدا میکند و به قصد و نیت اعمال بیشتر توجه میکند.
پیاژه بر این باور بود که ابتدا ساخت و تواناییهای شناختی و پس از آن توانایی استدلال اخلاقی رشد میکند. وی عقیده داشت که رشد اخلاقی از طریق تعامل با همسالان بهبود ميیابد. برای یافتن روش رفتار با بی ادبی کودک در گروه همسالان، وقتی همه افراد قدرت یکسانی دارند قوانین به وسیلهی مذاکره وضع میشوند. به نظر پیاژه والدین در تکامل اخلاقی نقش کمتری دارند زیرا بهدلیل قدرت بیشتر وضع قوانین را به عهده میگیرند. به عبارت دیگر، پیشرفت در قضاوت اخلاقی براساس پیشرفت در درک دیدگاه دیگران استوار است که از رشد شناختی و فرصت تعامل با همسالان حاصل میشود. پیاژه عقیده داشت که عبور کودکان از دورههای رشد اخلاقی مستلزم تکامل شناختی و تجارب اجتماعی است، به ویژه تجاربی که کودکان درحین بازی با همسالان حلوفصل میکنند.
تکامل اخلاقی از دیدگاه کلبرگ
با بررسی تکامل اخلاقی کودک بهتر می توان روش رفتار با بی ادبی کودک را یافت. تأثیرگذارترین روانشناسی که درمورد رشد اخلاقی مطالعه و تحقیق کرده لارنس کلبرگ (۱۹۲۷-۱۹۸۷) است. کُلبرگ، با اصلاح و توسعهی کار پیاژه، نظریهی جدیدی را ارائه کرد که به توصیف رشد استدلال اخلاقی میپردازد. پیاژه یک فرایند دو مرحلهای را برای رشد اخلاقی تشریح کرد درحالیکه نظریهی رشد اخلاقی کلبرگ، شش مرحله در داخل سه سطح مختلف را درنظر ميگیرد. وی نظریهی پیاژه را توسعه داد و عنوان کرد که رشد اخلاقی یک فرایند مداوم است که در سراسر دورهی عمر اتفاق ميافتد. او معتقد بود که هر فرد بهطور کامل در یک مرحله قرار ندارد بلکه تا اندازهای در مرحلهی اصلی خود قرار گرفته ولی برخی داوریهای اخلاقی او به مرحلهی قبلی و بعدی نیز مربوط است. کُلبرگ نظریهی خود را بر پایهی تحقیقات و مصاحبههایی که با گروههایی از نوجوانان و جوانان انجام داده بنا کرده است. تعدادی محظورات اخلاقی به بچهها عرضه شده و سپس با آنها مصاحبه به عمل آمده تا استدلالهایی که در پس قضاوتهای آنان درمورد هر سناریو قرار دارد، تعیین گردد. کُلبرگ پاسخهای دریافت شده را در قالب مراحل مختلف استدلال، ردهبندی کرد.
تکنیک های رفتاردرمانی در کنترل بی ادبی کودک با توجه به روند رشد اخلاقی
سطح اول: اخلاق پیش عرفی یا پیش قراردادی (تا ۱۰ سالگی):
مرحلهی اول: جهتگیری براساس تنبیه و فرمانبرداری (اخلاقی رفتار میکنم مبادا تنبیه بشوم)
مرحلهی دوم: جهتگیری براساس نفع شخصی (اخلاقی رفتار میکنم تا پاداش بگیرم)
-در این سطح نگاه شخص به اخلاق، بازاری و بده-بستان کارانه است.
سطح دوم: اخلاق عرفی یا قراردادی (تا ۱۳ سالگی)
مرحلهی اول: ارتباطات میانفردی خوب؛ همراهی و همنوایی نشان میدهد تا مورد تأیید دیگران باشد (گرایش به پسر خوب/دختر خوب بودن برای اجتناب از پذیرفته نشدن)
مرحلهی دوم: حفظ نظم اجتماعی؛ وابستگی به مراجع قوانین (قواعد اجتماعی را رعایت میکند تا از توبیخ مراجع قدرت و احساس گناه درمورد انجام ندادن وظایف در امان باشد)
-در این سطح اخلاقی رفتار کردن شخص از روی تعارف و رعایت رسوم است و در شرایطی که قید و بند اجتماعی نباشد رفتار اخلاقی فرد به سطح یک باز میگردد.
سطح سوم: اخلاق پساعرفی یا فوق قراردادی (پس از بلوغ فکری)
مرحلهی اول: قرارداد اجتماعی؛ از اصول پیروی میکند تا از احترام همگان برخوردار باشد و از این طریق احترام به نفس خود را حفظ میکند.
مرحلهی دوم: اصول جهانی؛ اعمال خود را طبق اصولی که شخصاً انتخاب کرده هدایت میکند. در این اصول عدالت، سرافرازی و برابری ارزش شناخته میشود (از اصول پیروی میکند تا از سرزنش خویشتن در امان باشد). رسیدن به این مرحله مستلزم دستیابی به تدوین اصول اخلاقی انتزاعی است. کلبرگ میگوید که کمتر از ۱۰ درصد از افراد به این مرحله میرسند.
انتقادهایی بر نظریه رشد اخلاقی کلبرگ
آیا استدلال اخلاقی لزوماً به رفتار اخلاقی منجر میشود؟ آیا می توان با استدلال اخلاقی رفتار بی ادبی کودک را درمان کرد. نظریهی کُلبرگ به تفکر اخلاقی میپردازد درحالیکه بین دانستن اینکه چه کار باید بکنیم و اعمال واقعی ما اختلاف زیادی وجود دارد.
آیا عدالت، تنها جنبهی استدلال اخلاقی است که باید درنظر گرفت؟ نظریهی کُلبرگ بر مفهوم «عدالت» به هنگام تصمیمگیریهای اخلاقی، تأکید بیش از اندازهای دارد. درحالیکه عوامل دیگری نظیر دلسوزی، ترحم، مواظبت و سایر احساسات میانفردی میتوانند سهم مهمی در استدلال اخلاقی داشته باشند.
آیا نظریهی کُلبرگ تأکید بیش از اندازهای بر فلسفهی غربی دارد؟ فرهنگهای فردگرا بر حقوق فردی تأکید دارند درحالیکه فرهنگهای جمعگرا بر اهمیت جامعه تأکید میورزند. فرهنگهای شرقی ممکن است دیدگاههای اخلاقی متفاوتی داشته باشند که نظریهی کُلبرگ آنها را به حساب نیاورده است.
سوالات متداول:
چگونه میتوانم رفتار بیادبانه کودک را اصلاح کنم؟
استفاده از روشهای رفتاردرمانی مانند تقویت مثبت، تعیین مرزهای واضح و آموزش مهارتهای اجتماعی میتواند به اصلاح رفتارهای بیادبانه کمک کند.
چه زمانی باید به رفتارهای بیادبانه کودک توجه کنم؟
اگر رفتارهای بیادبانه کودک مکرر و شدید است یا با مشکلات عاطفی همراه است، باید به آن توجه کرده و در صورت لزوم از مشاوره تخصصی استفاده کنید.
در بین دوستان و آشنایان حتما با کودکانی مواجه شده اید که نامفهوم صحبت می کنند و به نظر میرسد نسبت به سن خود رشد زبانی مناسبی نداشته اند. یا در پاسخ به سوالاتی که از آنها می شود سکوت میکنند. مشکل در کجاست؟ چرا این کودک دیر حرف میزند یا حرف زدن کودک نامفهوم است؟ برای پاسخ به این سوال باید به دکتر گفتاردرمانی کورکان مراجعه نمود. حال باید دانست که چه زمانی نگران دیر حرف زدن کودک باشیم؟ ارزیابی دقیق روند رشد گفتار کودکان به ما کمک می کند علت اختلال گفتاری کودک را پیدا کنینم. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با در اختیار داشتن متخصصین با تجربه در حیطه مشکلات کلامی کودکان به صورت تخصصی به ارزیابی گفتار کودک پرداخته و در جهت بهبود مشکلات کودکان نظیر حرف زدن نامفهوم، تاخیر کلامی، لکنت زبان و…. فعالیت می نماید. اگر احساس می کنید کودک شما نسبت به همسالانش گفتار ضعیف تری دارد یا تا سن دو سالگی هنوز کلمات زیادی را بیان نمی کند جهت ارزیابی گفتار به متخصص گفتاردرمانی مراجعه نمایید.
با بررسی روند رشد گفتار کودک خود می توانید بفهمید که چه زمانی باید نگران دیر حرف زدن کودک شویم. حال باید دانست که چه چیزی را باید در گفتار کودک ارزیابی کنیک تا علت نامفهوم حرف زدن کودک را پیدا کنیم؟
عملکرد زبان. ممکن است پاسخ به سؤال « چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟» ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی میکنیم. اما پاسخ به آن قدری بیشتر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطههای زبان را تعیین کنیم. این حیطهها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل میشوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکردهای تاخدی متفاوت نیاز دارد. تفاوتهای بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیههایی درمورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجاکه در دوران رشد، تواناییهای درک و تولید تاحدودی بهطور مستقل عمل میکنند، لازم است هریک از این شیوهها بهعنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند.
ارزیابی درک. چپمن تفاوتهایی را بین عملکرد کودکان در آزمایههای مربوط به درک موردبحث قرار دادند، آزمایههایی که برحسب بافت ساخته شده و درحضور وقایع روزانه آشنا و سرنخهای غیر زبانشناختی بودند و آنهایی که برحسب بافت ساخته نشده بودند. آنها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت برحسب عملکرد درکیشان کاملاً متفاوت عمل میکنند. وقتی ما آزمونهای استانداردشده را برای اندازهگیری درک زبانی بهکار میبریم، درحقیقت از ابزاری که برحسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده میکنیم. جمعآوری چنین اطلاعاتی که برحسب بافت ساخته نشدهاند، مهم است و قسمتی از ارزیابی تواناییهای کودک تحت شرایط ایدهآل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد بهعنوان ضمیمهای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و برحسب بافت ارزیابی کند.محققان پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختارهای مشابه در قالبهای طبیعیتر همراه شود که حضور وضعیتهای آشنا و سرنخهای غیرزبانشناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایتهای بافتی نیز در برمیگیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه میتواند تصویر کاملتری از مهارتهای درکی کودک، به ما بدهد.
خواه مهارتهای دریافتی را درقالبهای ساخته شده برحسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همانطور که میلر و پائول (۱۹۹۵) تعبیر کردند، خواه در قالبهای بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق میافتد. آنچه ما در ارزیابیهای درکشده مشاهده میکنیم. محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روشهایی که برای ارزیابی درک بهکار ميبریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند بهطوری که این محصولات، نشانههای معتبری از روند اساسی موردنظر باشند. من درمورد این روشها در بخش «چگونگی» ارزیابی صحبت خواهم کرد.
ارزیابی تولید. برخلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان ما را درست بهسوی ارزیابی آن چیزی پیش میبرد که بیش از هرچیز به آن علاقمندیم: اینکه کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان میکنند. اما درست همانطور که کودکان در آزمایههای درکی دارای بافتهای مختلف، متفاوت عمل میکنند، در انواع مختلف آزمایههای زبان بیانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک (۱۹۷۵) نشان دادهاند که وقتی از کودکان خواسته میشود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطاهای دستوری را مرتکب میشوند نسبت به وقتیکه آن جملات را بهطور خودانگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز (۱۹۹۷) نشان دادند که یک آزمون هنجار-مَرجع باوجود حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطاهای واقعی کودکان، بیثبات بود. این مطالعات پیشنهاد میکنند که برای دیدن انواع خطاهایی که یک کودک در گفتار خودانگیخته مرتکب میشود لازم است نه تنها روی دادههای آزمون بلکه روی گفتار خودانگیخته نیز با استفاده از رویکردهای تجزیه و تحلیل نمونه-زبان تکیه کنیم.
این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکردهای استانداردشده برای ارزیابی تولید زبان در این زمینه نقشی ندارند. در واقع این روشها در نشان دادن اینکه آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل میکنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آنها برای غربالگری عالی است اما نمونهگیری از زبان خودانگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن اینکه کودکان چگونه بهطور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده میکنند و برای دیدن خطاهایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثرترین و از نظر بومشناختی متعبرترین روش است.
گفتاردرمان چه چیزی را در کودک با گفتار نامفهوم ارزیابی می کند
متخصص گفتاردرمانی با ارزیابی سه حیطه اساسی گفتار می تواند مشکلات کودکان را تشخیص دهد
۱.ساخت (نحو، صرف و واجشناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونهگیری شده و ساختارهای موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صداها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیندهای واجی سادهسازی نیز میشود.
۲.محتوا (معنیشناسی): دانش واژگانی، توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویدادها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویدادها.
۳.کاربرد (کاربردشناسی): مجموعة عملکردهای برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارتهای برقراری ارتباط و مهارتهای گفتمان (رعایت نوبت، نگهداری و تغییر موضوع) و انعطافپذیری در اصلاح گفتار برحسب شنوندگان و وضعیتهای اجتماعی متفاوت.
مثل یک سفارش طول و دراز است؟ بله! اولین پاسخ شما ممکن است این باشد، «غیرممکن است بتوان همه اینها را انجام داد!» اما وحشتزده نشوید. به یاد داشته باشید که لازم نیست هر حیطه را با یک آزمون استاندارد ارزیابی کرد. آزمون استاندارد را میتوان تنها برای تأکید روی اینکه زبان کودک نسبت به سایر کودکان همسطح رشدی خودش، اختلال دارد یا نه، استفاده کرد. این کار را میتوان بهراحتی در یک جلسه آزمون ۱یا ۲ ساعته با استفاده از اطلاعات ارجاعی انجام داد و درنهایت تصمیم گرفت که بیشترین وخامت مربوط به کدام حیطهها میشود که باید با آزمونهای استاندارد ارزیابی شود. در گفتاردرمانی کودکان، آزمون استاندارد را میتوان با ارزیابی خزانه واژگان دریافتی و نحو شروع کرد. اگر مراجع در این حیطهها مشخصاً زیر معیار عمل کند میتوان او را دچار اختلال دانست و بخش جامعتر ارزیابی به تعیین عملکرد پایه و تعیین اهدافی برای مداخله در تولید و درک، اختصاص داده میشود. اگر عملکرد مراجع در هر دو حیطه مهارت دریافتی در محدوده طبیعی قرار بگیرد، در آن صورت، قسمتی از ارزیابی استانداردِ بیان را میتوان برای تصمیمگیری درمورد اینکه آیا کودک یک اختلال زبانی دارد یا نه استفاده کرد. اینکار را اغلب میتوان بهسرعت با آزمودنی که تولید زبان را در قالب تقلید جمله اندازهگیری میکند، انجام داد.
وقتی نوزاد به دنیا می آید با سرعت بالایی در جهت رشد جسمی پیش می رود و حرکات او با همین سرعت پیشرفت می نماید. رشد حرکتی نوزادان به صورت معمول روند ثابتی را طی می کند که به این روند مراحل رشد حرکتی کودک می گویند. همه نوزادان در ابتدا کنترل سر و گردن را به دست می آورند و به مرور به استفاده از دست ها در جلو بدنشان می پردازند، سپس نشستن، خزیدن، و چهار دست و پا رفتن، ایستادن و راه رفتن را در مراحل رشد حرکتی خود پشت سر می گذارند. اما در بعضی موارد کودکان با تاخیر در رشد حرکتی رو به رو می شوند یا در یک مرحله از رشد می مانند و نمی توانند مراحل بعدی را طی کنند. در چنین موارد باید هر چه سریعتر به متخصص توانبخشی کودکان مراجعه نمود و کودک را مورد بررسی قرار داد. ارزیابی مراحل رشد حرکتی، قدرت عضلات و رفلکس های نوزادی ، رفلکس های حفاظتی کودکان توسط متخصص کاردرمانی انجام می شود و علت تاخیر حرکتی کودک مشخص می شود. سپس خدمات کاردرمانی حرکتی در جهت بهبود حرکت کودک ارائه می گردد. مرکز کاردرمانی دکتر صابر در زمینه ارزیابی و درمان مشکلات حرکتی کودکان در دو شعبه غرب و شرق تهران به صورت تخصصی فعالیت می نماید. در این مقاله به بررسی رفلکس های حفاظتی در نوزادان و کودکان پرداخته می شود
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
رفلکس حفاظتی در روند رشد حرکتی کودکان
رفلکس ها یکی از شاخص های تشخیصی مهم در روند رشد حرکتی کودکان می باشد که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند.
سن شروع: 5-10 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: آزمونگر کودک را از لگن یا مچ در وضعیت دمر و معلق در هوا نگه می دارد.
روش ارائه تحریک: آزمونگر در یک لحظه کودک را به سمت پایین (زمین) حرکت می دهد.
واکنش مثبت: ابداکشن سریع بازو همراه با اکستنشن و ابداکشن انگشتان دست برای حمایت از سر کودک در برابر افتادن روی زمین.
واکنش منفی: بازو ها از سر حفاظت نخواهند کرد، اما ممکن است یکی از رفلکس های اولیه مانند ATNR یا STNR خود را نشان دهند.
*واکنش پاراشوت در وضعیت های نشسته و ایستاده نیز قابل اجرا می باشد. این واکنش ها عموما پس از مورو و لاندا ایجاد شده و از واکنش های حفاظتی می باشد.
سن شروع: 6-9 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک روی تخته تعادل می نشیند.
روش ارائه تحریک: آزمونگر تخته تعادل را به سمت راست یا چپ کج می کند.
واکنش مثبت: اندام فوقانی (بازو، آرنج، مچ و انگشتان) سمتی که پایین رفته و به زمین نزدیک می شود. ابداکشن و اکستنشن شده و از سر حفاظت خواهند کرد.
واکنش منفی: اندام های فوقانی از سر حفاظت نخواهند کرد.
سن شروع: 9-12 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک روی تخته تعادل می نشیند.
روش ارائه تحریک: آزمونگر تخته تعادل را به سمت عقب کج می کند.
واکنش مثبت: اکستنشن بازو به به سمت عقب همراه با اکستنشن آرنج و ابداکشن انگشتان دست برای حمایت از سر
واکنش منفی: اندام های فوقانی از سر حفاظت نخواهند کرد.
سن شروع: 6 ماهگی
وضعیت کودک: کودک در وضعیت طاقباز روی تخته تعادل قرار می گیرد.
روش ارائه تحریک: کج کردن تخته تعادل به یک سمت
واکنش مثبت: سر و تنه در راستای صحیح قرار می گیرند، به صورتی که در سمتی که بالا می آید (از زمین دور می شود) واکنش تعادلی (انحنای خارجی سر و تنه همراه با اکستنشن و ابداکشن اندام های بالا آمده) و در سمتی که پایین رفته است واکنش حفاظتی دیده می شود.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و واکنش تعادلی و حفاظتی مشاهده نمی شود (گاهی این واکنش ها به صورت محدود در چند عضو دیده می شوند ولی کلی نیستند).
*در ارزیابی واکنش های تعادلی، فقط واکنش کامل به عنوان پاس مثبت در نظر گرفته می شود.
سن شروع: 6 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک در وضعیت دمر روی تخته تعادل قرار می گیرد.
روش ارائه تحریک: کج کردن تخته تعادل به یک سمت
واکنش مثبت: سر و تنه در راستای صحیح خود قرار می گیرند، به صورتی که در سمتی که بالا می اید واکنش تعادلی (انحنای خارجی سر و تنه همراه با اکستنشن و ابداکشن اندام های بالا آمده) و در سمتی که پایین رفته واکنش حفاظتی دیده می شود.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و واکنش تعادلی و حفاظتی مشاهده نمی شود.
سن شروع: 8 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک در وضعیت چهار دست و پا روی تخته تعادل قرار می گیرد.
روش ارائه تحریک: آزمونگر تخته تعادل را به یک سمت کج می کند.
واکنش مثبت: در سمتی که بالا می آید واکنش تعادلی (انحنای خارجی سر و سینه همراه با اکستنشن و ابداکشن اندام های بالا آمده) و در سمتی که پایین رفته واکنش حفاظتی دیده می شود.
1.اگر تیلت بورد به سمت راست یا چپ کج شود: سر و سینه به سمت بالا آمده خم می شود، اندام های سمت بالا آمده نیز خم شده و اندام های سمت پایین رفته اکستنشن و ابداکشن می شوند.
2.اگر تیلت بورد به سمت جلو کج شود: تنه عقب رفته و اندام های فوقانی اکستنشن و اندام های تحتانی فلکشن می شوند.
3.اگر تیلت بورد به سمت عقب کج شود: تنه جلو رفته، بازو ها و ران ها اکستنشن شده و سر و گردن فلکشن می شوند.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و واکنش تعادلی و حفاظتی مشاهده نمی شود.
*این واکنش بدون تخته تعادل و با کشیدن یا هل دادن در وضعیت چهار دست و پا نیز قابل انجام می باشد.
سن شروع: 10-12 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک در یک وضعیت راحت روی تخته تعادل می نشیند.
روش ارائه تحریک: آزمونگر تخته تعادل را به یک سمت کج می کند.
واکنش مثبت: در سمتی که بالا می آید واکنش تعادلی (انحنای خارجی سر و سینه همراه با اکستنشن و ابداکشن اندام های بالا آمده) و در سمتی که پایین رفته واکنش حفاظتی دیده می شود.
1.اگر تیلت بورد به راست (یا چپ) کج شود: سر و تنه به سمت بالا آمده خم می شود، اندام های سمت بالا آمده ابداکشن و اکستنشن شده و اندام های سمت پایین رفته اداکشن و اکستنشن خواهند شد.
2.اگر تیلت بورد به جلو کج شود: تنه اکستنشن شده و شانه و اندام ها به عقب تمایل پیدا می کنند.
3.اگر تیلت بورد به عقب کج شود: تنه و بازو ها خم شده و آرنج ها اکستنشن می شوند.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و واکنش تعادلی و حفاظتی مشاهده نمی شود.
*این واکنش در وضعیت نشسته روی صندلی نیز قابل انجام است که در این حالت مچ دست و بازوی یک طرف کودک را گرفته و به همان سمت می کشیم.
سن شروع: 14-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک در وضعیت دو زانو روی تخته تعادل می ایستد.
روش ارائه تحریک: تیلت بورد را به یک سمت کج می کنیم.
واکنش مثبت: مشابه واکنش های قبلی در سمتی که از زمین دور می شود واکنش تعادلی و در سمت دیگر واکنش حفاظتی دیده می شود.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و واکنش تعادلی و حفاظتی مشاهده نمی شود.
*این واکنش بدون تخته تعادل و در حالت دو زانو روی زمین نیز قابل انجام است.
سن شروع: 14-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
روش ارائه تحریک: تخته تعادل را به یک سمت کج می کنیم.
واکنش مثبت: در سمت بالا آمده واکنش تعادلی و در سمت دیگر واکنش حفاظتی دیده می شود.
1.اگر تخته تعادل به سمت راست یا چپ کج شود: سر و تنه به سمت بالا آمده خم شده، اندام های سمت بالا آمده ابداکشن و اکستنشن و اندام های سمت پایین رفته اداکشن و اکستنشن می شوند.
2.اگر تخته تعادل به سمت جلو کج شود: سر و تنه اکستنشن می شوند.
3.اگر تخته تعادل به سمت عقب کج شود: سر، تنه و لگن فلکشن می شوند.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و واکنش تعادلی و حفاظتی مشاهده نمی شود.
سن شروع: 12-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک ایستاده و آزمونگر از بازو هایش او را می گیرد.
روش ارائه تحریک: آزمونگر کودک را به سمت جلو حرکت می دهد.
واکنش مثبت: سر و تنه در راستای صحیح قرار گرفته و کودک برای حفظ تعادل یک قدم به سمت جلو برمی دارد. این یکی از اصلی ترین رفلکس ها در رشد حرکتی کودک در راه رفتن است.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و قدمی برای حفظ تعادل برداشته نمی شود.
سن شروع: 12-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک ایستاده و آزمونگر از بازو هایش او را می گیرد.
روش ارائه تحریک: آزمونگر کودک را به سمت عقب حرکت می دهد (بر هم زدن تعادل کودک).
واکنش مثبت: سر و تنه در راستای صحیح قرار گرفته و کودک برای حفظ تعادل یک قدم به سمت عقب برمی دارد.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و قدمی به سمت عقب برنداشته نمی شود.
سن شروع: 12-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک ایستاده و آزمونگر از بازو هایش او را او را می گیرد.
روش ارائه تحریک: کودک را به سمت چپ یا راست حرکت می دهد (بر هم زدن تعادل کودک).
واکنش مثبت: سر و تنه در راستای صحیح قرار گرفته و کودک برای حفظ تعادل یک قدم به طرفین برمی دارد.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و قدمی به طرفین برداشته نمی شود.
سن شروع: 12-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک ایستاده و آزمونگر از زیر بغل او را نگه می دارد.
روش ارائه تحریک: کودک را به سمت عقب می کشیم (بر هم زدن تعادل کودک).
واکنش مثبت: صاف شدن سر و تنه و دورسسی فلکشن در مچ پا (کودک روی پاشنه می رود).
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و پاها دورسی فلکشن نمی شوند.
*این واکنش ممکن است همراه با واکنش قبلی Hopping-Backward مشاهده شود. اگر میزان جابه جایی کم باشد، این واکنش دیده می شود اما در صورت جابه جایی بیشتر واکنش قدم برداشتن بروز خواهد کرد.
سن شروع: 12-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: 0کودک ایستاده، ازمونگر دست و پای یک سمت را گرفته و بلند می کند در حالی که ران و زانو را نیز خم کرده است.
روش ارائه تحریک: آزمونگر به آرامی دست را به سمت جلو و خارج می کشد (بر هم زدن تعادل کودک).
واکنش مثبت: صاف شدن سر و تنه، ران خم شده مقداری ابداکشن شده و زانوی خم شده نیز کاملا صاف می گردد.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و کودک قادر به برقراری تعادل در وضعیت ایستاده نمی باشد.
سن شروع: 12-18 ماهگی
سن یکپارچگی: باقی می ماند.
وضعیت کودک: کودک در وضعیت چمباتمه می نشیند.
روش ارائه تحریک: کج کردن کودک به یک سمت (بر هم زدن تعادل کودک)
واکنش مثبت: صاف شدن سر و تنه، اندام های سمت بالا آمده واکنش تعادلی (ابداکشن و اکستنشن) و اندام های سمت پایین رفته واکنش حفاظتی نشان می دهند.
واکنش منفی: سر و تنه در راستای صحیح قرار نگرفته و کودک قادر به حفظ تعادل یا ایجاد وضعیت درست نمی باشد. واکنش های حفاظتی و تعادلی نیز مشاهده نمی شود.
سوالات متداول:
1- رفلکس حفاظتی پاراشوت چیست و چه زمانی باید ظاهر شود؟
رفلکس پاراشوت نوعی واکنش حرکتی محافظتی است که در ۵–۹ ماهگی ظاهر میشود. اگر کودک در وضعیت نیمنشسته یا ایستاده ناگهان به سمت جلو یا عقب کشیده شود، بازوها به سمت جلو یا عقب باز شده تا سر و تنه را محافظت کنند. عدم وجود آن میتواند نشاندهنده اختلال در تعادل یا رشد حرکتی باشد
2- ارتباط بین باقی ماندن رفلکسها و بیش فعالی چیست؟
تحقیقات نشان میدهد تداوم برخی رفلکسهای بدوی مانند مورو یا گالانت ممکن است با علائم شبیه بیشفعالی یا مشکلات تمرکز ارتباط داشته باشد. برخی والدین گزارش کردهاند که با کنترل این رفلکسها، علایم بهبود یافته است