ارگوتراپیست مهدی صابر

بازی درمانی و آموزش قانون به کودک

بازی درمانی و آموزش قانون به کودک | مرکز بازی درمانی کودکان| کاردرمانی تخصصی دکتر صابر

سر فصل مطالب

بسیاری از والدین در کنترل رفتارهای کودکان خود دچار مشکل هستند. آموزش قانون مداری به کودک و تعیین قوانین خانه برای کودکان نیازمند راهکارهایی می باشد تا توسط کودکان پذیرفته شود. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر با استفاده از تکنیک های رفتاردرمانی و بازی درمانی در حیطه بازی درمانی و آموزش قانون به کودک به صورت کاملا تخصصی فعالیت می نماید. متخصصین کاردرمان و روانشناسی کودک در بخش بازی درمانی با بهرگیری از تکنیک های بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری و گروه درمانی و مشاوره به والدین و تمرین موقعیت های مختلف واقعی در قالب بازی به والدین و کودکان در جهت ایجاد رفتارهای مناسب اجتماعی به کودک کمک بسزایی می کنند

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

قوانین خانه برای کودکان

تکرار مداوم کلمه «نه» و مخالفت‌های همیشگی با کودک، محیطی خسته‌کننده را برای والدین و فرزندان به وجود خواهد آورد، در حالیکه تربیت و پرورش فرزند باید برای والدین و کودک جالب و لذت بخش باشد. والدین در بسیاری از موقعیت ها به طور ناخودآگاه، بر حسب عادت و به سرعت به تقاضاهای کودک « نه» می گویند. در حالی که چه بسا آن موقعیت می تواند برای کودک سرشار از یادگیری و تجربیات جدید باشد. کودکان بدون در نظر گرفتن خطرات موجود، تمایل به کنجکاوی و کشف محیط ناشناخته دارند. در چنین مواقعی والدین باید ضمن در نظر گرفتن ایمنی کودک و قوانین خانه برای کودکان با تعیین محدودیت برای او، شرایط یادگیری و تجربه جدید را برایش مهیا کنند. در آموزش قانون به کودک اگر بتوانیم بیاموزیم که از واژه «بله» بیشتر در گفتار خود استفاده کنیم، فرزندمان خوشحال تر و شادتر خواهد بود. در عین حال دیگر مجبور نیستیم مدام واژه « نه» را تکرار کنیم.

مثلاً زمانی که کودک می‌خواهد خاک بازی کند یا روی چمن ها غلت بزند، ممکن است ما به این فکر کنیم که لباسهایش کثیف می شود، دستهای آلوده می شود و… در حالی که در چنین موقعیتی می توانیم با مسئله راحت تر برخورد کنیم. ضمن در نظر گرفتن ایمنی کودک، باید « بله » گفتن به بعضی از موقعیت های جدید را یاد بگیریم. در این صورت موارد کمتری برای گفتن « نه» باقی خواهد ماند و ضمن تقویت توانایی های جسمانی کودک،اوقات خوشی برای والدین و کودک فراهم می شود.

آموزش قانون مداری به کودکان را تعدیل کنیم

از بیان تذکر های کلامی بیش از حد، هنگام صرف غذا خودداری کنیم

بهتر است برای خانواده در هر وعده، فقط یک نوع غذا تهیه کنید. وقتی غذا در قطعات کوچک و مناسب آماده شده باشد، کودک در صورت گرسنه بودن، آن را خواهد خورد. درباره اینکه غذا را چه کسی میخورد و چه کسی نمی خورد، حرف نزنید. به کودک برای غذا خوردن اصرار نکنید، دنبال او راه نیفتید که باید غذایت را کامل بخوری. دائم از او سوال نکنید غذا را دوست نداری و… نگران تغذیه او نباشید. اگر گرسنه باشد و بدنش به مواد غذایی نیازمند باشد، او در پی تامین نیازش  برخواهد آمد.

با لحن خود منظورمان را برسانیم.

اکثر کودکان مفهوم کلمه « نه» را از روی لحن والدین فرا می گیرند. پس می توان به جای استفاده از کلمه « نه»، تنها لحن صدا را به آن شکل درآورد. همچنین می‌توان از حالت نگاه کردن نیز در رسیدن به این هدف بهره برد. عبارت «من اصلاً کار تو را دوست ندارم،بهتر است تمامش کنی!» به همراه لحن صدای قاطع و نگاه گیرا بسیار تاثیر گذار خواهد بود. البته انجام این کار در صورتی درست است که او مفهوم لحن صدای ما را درک کرده باشد و گرنه پیام گنگی دریافت خواهد کرد.

کودک را با قانون آشنا کرده و قانون را اجرا کنیم

برای کنترل رفتارهای کودک می توانید از زور، اجبار، تهدید، تطمیع و رشوه استفاده کنید. اگرچه این روش ها گاهی نتیجه بخش است، اما در غیاب شما، رفتار او را کنترل نخواهد کرد. یک روش خوب برای کنترل رفتار، آشنا کردن کودک با قانون است. به او بگویید که تمام کارهای دنیا با قانون انجام می گیرد. خورشید طبق قانون صبح ها طلوع می کند، فصل های سرما و گرما مطابق قانون خاصی تنظیم می شوند. آب با قانون به طرف سراشیبی جریان پیدا می کند، سیب مطابق قانون از درخت پایین می افتد. رفتارهای آدمی نیز زمانی صحیح است که با قانون انجام شود. مثلاً در مورد پوشیدن کفش، این قانون وجود دارد که پاهایمان را داخل آن کنیم، اگر کسی دست هایش را داخل کفش ها کند و راه برود، خیلی مضحک می شود، زیرا خلاف قانون عمل کرده است. هنگام خوردن آب و غذا قانون این است که به کمک دست های خود غذا را به طرف دهانمان ببریم و اگر کسی به کمک پاهایش غذا را به طرف گوشش ببرد، خلاف قانون عمل کرده است. این گونه مثال ها کودک را به اهمیت و ضرورت اجرای قانون واقف می کند.

بهتر است مثال های ملموس زیادی برای آن نقل کنیم و پس از اینکه مطمئن شدیم واژه قانون مداری را به خوبی درک کرده است، سایر قوانین را برایش بازگو کنیم: حمایت والدین از فرزند یک قانون است، تامین مخارج زندگی و انجام کارهای خانه توسط والدین یک قانون است، خوابیدن به موقعی که قانون است، انجام تکالیف مدرسه یک قانون است.

زمانی که قوانین خانه برای کودکان به شرحی که گذشت توصیف شد، کودک در برابر انجام تکالیفی که به امید دهیم، مقاومت نخواهد کرد. اما اگر بدون توجیه قانون، کودک را وادار به انجام رفتاری بکنیم، یک رابطه عمودی، یک رابطه از بالا به پایین را احساس خواهد کرد که احساسی نامطبوع است و در نتیجه دست به مخالفت و مقاومت خواهد زد. با انجام همه اینها، اگر باز هم کودک مقاومت کرد، نباید تسلیم شویم، بلکه باید صبورانه و آرام، بی هیچگونه پرخاش، بدون چهره در هم کشیدن، بدون موعظه، سخنرانی و نصیحت، اما قاطعانه اجرای قانون را از او بخواهیم.

در بازی درمانی و آموزش قانون به کودکان، ممکن است کودک برای به تسلیم درآوردن ما گریه کند. جیغ بکشد و کارهایی از این قبیل انجام دهد. در این شرایط، با لحنی ملایم به او می گوییم که عیبی ندارد،گریه اش را بکند،جیغ بکشد،هر کاری دلش می خواهد بکند،اما قانون باید اجرا شود.

تداوم قاطعیت ما، یک الگوی رفتاری را در کودک شکل می‌دهد و او به انجام قانون عادت می کند. اگر در برابر مخالفت های او تسلیم شویم یا گاهی تصمیم شده و گاهی قاطع باشیم،الگوی رفتاری مناسبی ایجاد نخواهد شد، زیرا کودک شگرد تصمیم شدن ما را خواهد آموخت.

والدین و مربیان باید در نظر داشته باشند که :

  • چندین قانون را همزمان اجرا نکنند، زیرا ممکن است آستانه ی تحمل کودک پایین بوده و آمادگی پذیرش و اجرای همه ی قوانین را نداشته باشد و در نتیجه عصبی شده و احساس ناکامی می کند. باید یک قانون را بازگو کرد و مصرانه و قاطعانه آن را اجرا کرد و به تدریج به طرح و عملی کردن سایر قوانین پرداخت.
  • مقررات و قوانین باید متناسب با سن کودک باشند. انجام مقررات نباید برای کودک سخت و آزاردهنده باشد،کودکان از قوانین استقبال می کنند که رعایت آنها استان بوده و بتوانند آن را در کنند،بازگو کنند و راجع به آن توضیح دهند.

قوانین را با جملات مثبت بیان کنیم و به جای گفتن کلماتی مثل «نباید و نکن» از کلمات «باید و بکن» استفاده کنید. به جای لباس هایت را روی تخت نریز بگوییم: لباسهایت را از روی تخت جمع کن.

اگر والدین در این کار حوصله کافی به خرج داده و پشتکار داشته باشند،پس از مدتی کودک به الگوی رفتاری جدید عادت خواهد کرد و در نتیجه رفتارش تحت کنترل قرار خواهد گرفت.

یکی از قوانینی که کودکان باید یاد بگیرند،رعایت مرزهاست. مخصوصاً کودکان بیش فعال معمولاً زود برانگیخته می‌شوند و هر کاری را که میل دارند،انجام می‌دهند و حتی در کارهای والدین دخالت می کنند. اگر والدین به خواسته آنان مرتباً تن  در دهند،کودک هر نوع مداخله ای را حق خود می‌داند و گاهی جایگاه والدین با کودک عوض میشود،یعنی کودک تصمیم می گیرد که والدین چه کارهایی انجام دهند یا انجام ندهند. در این موارد دو موضوع را باید برای آنان روشن کرد، موضوع اول این است که مشورت اعضای خانواده با هم،صرفاً برای اطلاع از نظرات یکدیگر است،اما تصمیم گیری نهایی در هر موضوعی،مربوط به فرد خاصی از خانواده است. مثلاً اعضای خانواده می توانند در مسائل مالی با هم مشورت کنند،اما اگر در بسیاری از خانواده ها پدر تامین کننده مخارج زندگی است و از میزان درآمد،بدهی و هزینه ها اطلاع کافی دارد،در نهایت او در مورد مسائل مالی حق تصمیم گیری دارد. ساعت خواب،شام خوردن و امثال آن نیز در محدوده اختیارات والدین است.کودک باید حد و مرزها را رعایت کند و به این منظور باید آموزش لازم را دریافت کند. برای سهولت یادگیری مرزها،می‌توانیم با کودک درباره پیاده رو و خیابان صحبت کنیم. پیاده رو با خیابان مرز دارد،ماشین ها باید مرز پیاده‌رو را رعایت کنند و وارد آن نشوند،پیاده ها هم نباید از عرض خیابان عبور کنند،مگر در جاهایی که با خط کشی برای عبور پیاده ها مشخص شده باشد. با بیان مثال های متعدد و طرح پرسش و پاسخ های مختلف،رعایت مرز را در فضای خانواده شرح داده و به کودک می گوییم او اختیار اتاق خودش را دارد و والدین اختیار اتاق خودشان را و نباید بدون اجازه،وارد اتاق همدیگر شوند. کودک این موارد را یاد میگیرد. پس از آن به رعایت سایر مرزها پرداخته،کارها و رفتارهایی را که در حوزه اختیارات والدین است،مشخص می‌کنیم و به کودک آموزش می‌دهیم که نباید مرزها را نادیده بگیرد. همزمان اختیارات شخصی کودک را مثل نحوه چیدن اسباب بازی هایش،نحوه انتخاب رنگ لباس و امثال آن را به او یادآوری می‌کنیم و نشان می‌دهیم که با او درباره این موضوعات مشورت خواهیم کرد،اما تصمیم نهایی را باید خودش بگیرد. با این اقدامات و آموزش ها،کودک به تدریج رعایت مرزها را به عنوان مجموعه ای از قوانین یاد خواهد گرفت.

آموزش قانون مداری به کودکان

نکته حائز اهمیت در روانشناسی کودک این است که این آموزش ها اگر همراه با عمل صحیح والدین در مورد رعایت مرزها نباشد،بی اثر خواهد بود. پدر و مادر باید مرزهای همدیگر را رعایت کنند تا کودک با مشاهده الگوهای رفتاری آنان،رعایت مرزها را یاد بگیرد.

مثلاً پدر و مادری که بدون اجازه همسر خوب داخل کیف یکدیگر را نگاه نمی کنند و یا به گوشی همراه یکدیگر سرک نمی کشند،رعایت کردن مرزها را عملاً به کودک خود آموزش می‌دهند. گاهی هم والدین می‌توانند زمان گفت و گو با یکدیگر درباره مرزهای خودشان،به شکلی غیر مستقیم این نکات را به کودک آموزش دهند. اگر والدین در این کار موفق شوند،در واقع یک کنترل درونی در کودک ایجاد شده و از بسیاری از فعالیت های زائد یا دخالت هایی که موجب تنش و استرس بین اعضای خانواده می شود،جلوگیری خواهد شد.

اگر کودک قوانین را زیر پا گذاشت،چه کنیم؟

کودک را صدا میزنیم و از او می‌خواهیم حرفهای ما را گوش دهد،بعد مشکل را خیلی واضح و روشن برایش توضیح می دهیم و علت اینکه چرا این رفتار مشکل ایجاد کرده را هم به او می گوییم. بعد برای او توضیح میدهیم که چه کار کند و یا حتی از خودش می پرسیم که آیا پیشنهادی برای برطرف کردن مشکل دارد؟اگر می تواند مشکل را تصحیح کند او را هدایت می کنیم تا این کار را انجام دهد و ضمن کار  او را تشویق می‌کنیم تا خطاهایش را تصحیح کند.

به عنوان مثال،به کودکی که روی دیوار نقاشی کرده است،می گوییم: روی دیوار نقاشی کشیدی،باید روی کاغذ نقاشی میکشیدی. دیوار کثیف شده و من از این کار تو ناراحت شدم. حالا دستمال را بردار،خیس کن و نقاشی روی دیوار را با دستمال پاک کن.

در چنین مواقعی می توانیم از روش شمردن استفاده کنیم. این ترتیب به کودک می گوییم تا شماره ۳ میشمارم،کارت را شروع کن. ممکن است کودک ضمن اینکه مشغول این کار است،شروع به غر زدن هم بکند و یا اینکه زیر لب ناسزا بگوید. در چنین شرایطی در واقع کودک می خواهد ضمن این که دستور شما را اجرا می کند،از خودش هم دفاع کند. اگر کودک فقط غر می‌زند و کار را انجام می‌دهد،بهتر است نسبت به غر زدن های او بی تفاوت باشیم،چون در نهایت دستور را اجرا کرده است. اما به محض اینکه دیگر غر نزد،باید او را تحسین کنیم. اگر بدگویی کرد و ناسزا گفت،باید برای این رفتار بدش نیز پیامد منفی در نظر گرفت.

برای شکل دادن به یک رفتار،می‌توانیم از جدول رفتارهای خوب استفاده کنیم. برای رفتارهای مانند عادات خوابیدن،مسواک زدن و جمع و جور کردن اسباب بازی ها،پاداشی را در نظر بگیرید که برای او لذت بخش است. پاداش های خوب می‌توانند از این دست باشند: خواندن یک داستان اضافی قبل از خواب،به تاخیر انداختن زمان خواب کودک به مدت نیم ساعت،تهیه یک غذای حاضری که بچه دوست دارد. برای کودکان بزرگتر می توانید امتیازاتی بدهید تا بتوانند از آن امتیازات جهت تهیه اسباب بازی های مورد علاقه خود استفاده کنند. این امتیازات می‌توانند پرداخت مبلغ کمی پول یا هر چیز دیگری باشد که مناسب شرایط کودک شماست. علت پاداش دادن و اینکه چه رفتاری را از کودک خود انتظار دارید به او توضیح دهید.

روزهای هفته را در یک جدول مشخص میکنیم و یک فضای خالی برای چسباندن برچسب در نظر میگیریم. هر روز که کودک رفتار موردنظر ما را انجام داد،یک برچسب دریافت می کند و آن را در خانه مربوط به آن روز می چسباند. کودک می گوییم که اگر تعداد برچسب ها به حد خاصی رسید،به او جایزه خواهیم داد. اوایل کار تعداد روزهای کمتری را برای دریافت جایزه در نظر می‌گیریم و به تدریج،مدت زمان را طولانی تر می کنیم. به عنوان مثال به کودک می‌گوییم اگر ساعت ۹ به رختخواب برود یک ستاره دریافت می کند و زمانیکه سه ستاره داشته باشد،جایزه خواهد گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.