ارگوتراپیست مهدی صابر

تاریخچه اختلال یادگیری

تاریخچه اختلال یادگیری| مرکز درمان اختلال یادگیری|کاردرمانی و گفتاردرمانی تخصصی دکتر صابر

سر فصل مطالب

عارضه اختلالات یادگیری مسئله بین جهانی است که در همه زبانها، فرهنگ‌ها و ملت‌های دنیا دیده می‌شود. این مشکل فقط منحصر به ایالت متحده آمریکا یا کشور خاصی نیست. یافته های پژوهش ها نشان می دهد که در همه فرهنگ ها کودکانی وجود دارند که به نظر می رسد هوش طبیعی داشته باشند، اما در یادگیری زبان شفاهی، اکتساب مهارت های خواندن یا نوشتم، یا حل مسائل ریاضی دچار مشکلات جدی هستند. مرکز اختلال یادگیری دکتر صابر در زمینه تشخیص اختلال یادگیری  و درمان تخصصی آن با تکنیک های  کاردرمانی اختلال یادگیری و روش های آموزش اختلال یادگیری در کودکان ابتدایی که توسط تیم روانشناسی مرکز ارائه می شود به صورت حرفه ای فعالیت می نماید. در زیر به تاریخچه اختلال یادگیری اشاره می شود.

 جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

تاریخچه اختلالات یادگیری

نلسون را کفلر، معاون رئیس جمهور ایالات متحد و فرماندار ایالت نیویورک، به نارساخوانی شدید دچار بود. نارساخوانی شکلی از اختلال یادگیری است که در آن فرد در یادگیری خواندن با مشکلات بسیار زیادی مواجه می‌شود. ضعف او در خواندن باعث شد که نتواند در مدرسه نمره های خوبی بگیرد و این گرفتاری او را واداشت که در طول مدت اشتغال به حرفه سیاسیش،نطق های خود را از بر کند.

راکفلر در شرح احساسات خود در دوران کودکی از مواجهه با مشکل اختلال یادگیری می نویسد:

من نارساخوان بودم… و اکنون نیز خواندن برایم دشوار است. وقتی ۸ سال داشتم،خواندن قطعه مذهبی کوتاهی در مراسم عبادت شامگاهی کلیسا به من محول شد. شرمندگی و درد و رنجی را که به هنگام خواندن آن قطعه احساس می کردم به وضوح به یاد می آورم و آن را واقعاً بد خواندم. من می‌دانم که کودک نارساخوان چه چیزهایی را تجربه میکند…. سرخوردگی حاصل از اختلال در انجام دادن آنچه کودکان دیگر به راحتی انجام می دهند و احساس حقارت از اینکه دیگران فکر کنند چندان باهوش نیست در حالی که واقعیت چیز دیگری است. اما من، پس از بیش از 60 سال تحمل این مشکل،  پیامی امیدوارکننده و دلگرم کننده برای کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری و والدینشان دارم.

توماس ادیسون مخترع خلاق آمریکایی را دیگران کودکی نابهنجار،گیج و کندذهن می شناختند. یادداشتهای دفتر خاطراتش حاکی از آن است که هیچ وقت در مدرسه درسش خوب نبوده و پیشرفتی نداشته است و جایش همیشه در آخر کلاس بوده است.پدرش او را گیج و خرفت می دانست و ادیسون نیز خود را کودن نامیده است.آگاست رودین، مجسمه ساز بزرگ فرانسوی، بدترین دانش آموز مدرسه نامیده شده بود. از آنجا که معلم های رودین او را آموزش ناپذیر تشخیص داده بودند،به والدینش توصیه کردند که او را از مدرسه بیرون بیاورند و سرکار بگذارند،هرچند تردید داشتند که او اصلاً قادر به تامین زندگی خود باشد.وودرو  ویلسون، بیست و هشتمین رئیس جمهور آمریکا و استاد محقق،تا ۹ سالگی نوشتن نیاموخته بود و تا ۱۱ سالگی خواندن. اقوام از اینکه او آنقدر کودن و عقب مانده بود برای والدینش اظهار تاسف می کردند.

آلبرت انیشتین، نابغه علم ریاضی، تا سه سالگی حرف نمی‌زد. پیدا کردن کلمه به هنگام صحبت کردن برای او کار شاقی بود و تا ۷ سالگی هر جمله را،هر قدر هم که پیش و پا افتاده بود،اول بی صدا زیر لب می ساخت و بعد آن را با صدای بلند ادا می کرد. آلبرت جوان در درس‌های مدرسه پیشرفتی نداشت. او در درس ریاضی از خود کمی استعداد نشان داد،اما در یادگیری سایر درس ها شاگردی کاملا معمولی بود و مشکل بزرگش زبانهای خارجی بود. یکی از معلم هایش پیش بینی کرده بود که او « موفقیتی» کسب نخواهد کرد. ناتوانی انیشتین در یادگیری زبان در سرتاسر دوران بزرگسالی اش نیز ادامه یافت. خواندن و نوشتن برای او دشوار بود و نمی‌توانست مقصودش را با نوشتن بیان کند. او در تشریح فرآیند تفکرش میگفت که به ندرت در قالب کلمات فکر کرده است، فقط بعد از اینکه فکری به ذهنش خطور می کرد می کشید آن را با استفاده از کلمه بیان کند.

 

تشخیص اختلال یادگیری

خوشبختانه این اشخاص برجسته تا اندازه‌ای توانسته اند راه های مناسب یادگیری را کشف کنند و به طور موفقیت آمیز بر شکست های اولیه خود غلبه کردند. اما بسیاری از کودکان دچار اختلالات یادگیری این قدر خوش اقبال نیستند.

ماهیت میان فرهنگی در تاریخچه اختلال یادگیری

شیوع ناتوانی یادگیری در کشورهای مختلف متفاوت است. آکادمی بین المللی پژوهش در زمینه اختلالات یادگیری سازمانی تخصصی است که به ترویج پژوهش‌های بین‌المللی مربوط به اختلالات یادگیری اختصاص یافته است و مجله ای به نام تالماس نیز منتشر می کند.

گزارش های بالینی در مورد رنج های فردی کودکان دچار اختلالات یادگیری از گوشه و کنار جهان شباهت های چشمگیری با یکدیگر دارند. برای مثال، مطلب زیر خاطرات یک بزرگسال چینی از اولین شکست گیج کننده‌اش در مدرسه ای چینی است،این داستان شبیه و وقایع سردرگم کننده ای است که کودکان دچار اختلالات یادگیری در مدارس خودمان با آنها مواجه می‌شوند.

« اولین خاطره من از مشکلات یادگیری مربوط به ۷ سالگی‌ام و هنگامی است که وارد کلاس اول دبستان در تایوان شدم آموزگار من روی تخته سیاه ( علائم را) نوشت تا دانش آموزان آنها را در دفتر خود رونویسی کنند. به وضوح به خاطر می آورم که قادر به انجام دادن این تکلیف نبودم. همکلاسی های خود را می دیدم که به راحتی این تکلیف درسی را انجام می‌دادند،ولی من کی و آشفته بودم و نمی توانستم حروف و کلمه ها را از تخته سیاه رونویسی کنم.

گزارش های پژوهش در مورد تاریخچه اختلالات یادگیری از بسیاری از نقاط دریافت می‌شود : دانمارک،بریتانیا،هلند،نیوزلند ( چپمن، 1992) ،استرالیا،چکسلواکی سابق، آلمان ( اُپ، 1992) ایتالیا( فابرو و ماسوتو، 1994) مکزیک ( فلچر و دلوپز 1995) ، پرتقال ( دافونسکا 1996) ، شیلی، کانادا( واینر و سیگل،1992) و اسرائیل این مشکل در کودکان به هنگام یادگیری  زبان نوشتاری، چه براساس نظام الفبایی ( نظیر زبان انگلیسی) و چه براساس نظام تصویری ( نظیر زبان چینی) ، ظاهر می شود ( هسو 1988) . این عارضه همچنین در کودکان به هنگام یادگیری آن دسته از زبان های نوشتاری که از قواعد منظم آوایی پیروی می کنند ( نظیر زبان اسپانیایی) و زبان های نوشتاری که  نظام املایی قاعده مندی ندارند ( نظیر زبان انگلیسی)  دیده می شود.

امروزه در مدارس ما کودکانی با انواع مختلف زمینه ها، فرهنگ ها، محیط ها و زبان ها ، در قالب برنامه های اختلالات یادگیری، آموزش می بینند. کاملا منطقی است که بپذیریم دشواری در یادگیری آموزشگاهی ممکن است بر اثر تفاوت اساسی فرهنگ کودک  از جنبه زبان ، ارزش ها یا آداب و رسوم با فرهنگ‌ محیط مدرسه پدیدار شود. اما اگر کودک اختلال یادگیری هم داشته باشد،مشکل پیچیده و مضاعف می‌گردد. برای دانش آموزان دارای زمینه های متفاوت فرهنگی،حل مسائل ناشی از تفاوت فرهنگی و اختلالات یادگیری دشوار است. نگرش فرهنگی برخی از والدین این است که داشتن فرزند دچار نوعی اختلال به منزله شکستی برای آنان است.این گروه از والدین ممکن است تمایلی به پذیرفتن این که فرزندشان اختلالی دارد نداشته باشند،امکان دارد از شرکت در جلسات برنامه آموزش فردی   امتناع می ورزند یا حتی ممکن است کودک دچار اختلالی را برای حفظ آبروی خود در خانه نگه دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

error: Content is protected !!