کاردرمانی ذهنی و عملکرد مغز

کاردرمانی ذهنی و عملکرد مغز | کاردرمانی کودکان| کاردرمانی در منزل برای کودکان

سر فصل مطالب

کاردرمانی ذهنی در کودکان با بهره گیری از روش های تخصصی به آموزش مفاهیم شناختی و تقویت مهارت ها و عملکرد مغز در حیطه ذهنی و درکی می پردازد. کاردرمانی ذهنی به بهبود کارکرد شناختی، رفتاری و ارتباطی کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلالاتی همچون اختلال طیف اوتیسم، اختلال بیش فعالی و نقص توجه، اختلالات حسی، ذهنی و روانی کمک می کند. کاردرمانی ذهنی به کودکانی که به علت اختلالات گوناگون در مراحل مختلف رشدی و نقاط عطف رشدی تاخیر داشته اند، کمک می کند تا بیشترین حد توانایی را کسب کنند و اختلاف سن رشدی و تقویمی خود را به کمترین مقدار ممکن برسانند. تمرکز کاردرمانی ذهنی بر عملکرد مغز و سلامت روان افراد می باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، با انجام کاردرمانی کودکان و بزرگسالان، کاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان، کاردرمانی ذهنی و… به تقویت عملکرد مغز می پردازد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

چگونگی عملکرد مغز کودکان

در صد سال گذشته مسئله اساسی در علوم اعصاب، شناسایی چگونگی بازنمایی رفتار در عملکرد مغز بوده ‌است. در شروع قرن بیستم، منازعه عمدتاً بر سر موضع­ یابی کارکردها در قشر مخ بود. امروزه این موضوع نیز دیگر چندان مورد تردید نیست و در حال ‌حاضر مسئله اصلی پیش روی عصب شناسان این است که آیا آنچه در قشر مخ موضع ­یابی می‌ شود، همان‌ گونه باقی می‌ ماند؟ یک رویکرد بررسی این موضوع، بررسی تحول عملکرد مغز و ساختار مغز کودک در حال رشد است. در روند رشد کودک، می‌ توان ارتباط ساختار و عملکرد مغز را از لحاظ تحولی بررسی نمود. با این ‌وجود، گروهی از نظریه‌ پردازان پیشکسوت در برقراری این ارتباط اکراه داشته‌ اند. به ‌عنوان مثال، اگر چه فروید و پیاژه تحصیلات علوم زیستی داشتند، اما هر دوی آن‌ ها از وارد نمودن موضوع رشد مغز در نظریه‌ های خود اجتناب کرده‌ اند. یکی از محدودیت‌ هایی که نظریه‌ های این دانشمندان با آن مواجه است، نبود شواهد عصب‌ شناسی تحولی کافی برای آن‌ ها است.

رابطه ساختار و عملکرد مغز در کاردرمانی ذهنی

روابط ساختاری – عملکرد مغز را می‌ توان با سه رویکرد مورد بررسی قرار داد. یک رویکرد، بررسی روند تحول سیستم عصبی و همبستگی آن با ظهور رفتارهای خاص است. زیر بنای این رویکرد این است که رشد سیستم عصبی و رفتار در تمام افراد، منظم و هماهنگ است. با وجود مقبولیت این رویکرد، این ارتباط آن قدر هم ساده نیست. چرا که هر چند سیستم عصبی با یک روند نسبتاً بی‌ وقفه، در ورای زمان تحول می‌ یابد، ولی تغییر رفتاری بیشتر وابسته به عوامل محیطی است. در این ‌راستا، شواهدی در دست است که محرومیت حسی در سنین مختلف اثرات متفاوتی بر مغز ایجاد می‌ نماید. علاوه ‌بر این، تغییرات عصبی وابسته به سن و به ‌ندرت در بافت مغز قابل ‌مشاهده است. بر این اساس، همبسته کردن متغیر های ساختاری و عملکرد مغز به ‌طور مستقیم، معقول به‌ نظر نمی‌ رسد. گذشته از آن، بررسی صحت و سقم فرضیه‌ های تحول مغز دشوار است، چرا که سیستم عصبی انسان نمی‌ تواند در فرایند تحول دستکاری شود. با وجود این محدودیت‌ ها، این رویکرد حامیان زیادی دارد. رویکرد دوم بررسی دقیق و موشکافانه تحول تشریح مغز است. برای مثال پیاژه و پیروانش براساس مطالعة مراحل شناختی، پیش‌ بینی کردند که چه تغییراتی در سیستم عصبی می‌ تواند مسئول تغییر رفتاری باشد. این رویکرد مورد استقبال زیادی قرار نگرفت، چرا که روان‌ شناسان پیشین به رشد رفتار علاقه‌ مند بوده و علاقة چندانی به کارکردهای مغزی نداشتند. همچنین بسیاری از رفتار هایی که در رشد کودک مهم به حساب می‌ آیند، ممکن است مستقیماً وابسته به رشد عصبی نباشند. با این‌ وجود، امروزه به ‌دلیل اهمیت کارکردهای شناختی مغز و کسب موفقیت‌ های تحصیلی، گرایش زیادی به مطالعة عصب شناختی کودک وجود دارد. این موضوع به ‌دلیل نقشه موفقیت تحصیلی در زندگی فردی، حرفه‌ای و اجتماعی است. امروزه بیشتر زمان بیداری کودک در مدرسه صرف می‌ شود. علاوه ‌بر این به‌ دلیل ماهیت متوالی و فشرده آموزش در مدرسه، هر مانعی در فراگیری کودک می‌ تواند منجر به یک صدمه اجتماعی فراتر در او شود. بر این اساس، بسیاری از انواع ناتوانایی‌ های آموزشی کودک احتمالاً وابسته به ناهنجاری‌ های رشد عصبی هستند. با این ‌وجود نکته قابل ‌توجه این است که مغز انسان فقط در کلاس درس تحول نمی‌ یابد و در حقیقت، خاستگاه عصبی از ناتوانایی‌ های آموزشی ممکن است از مفهوم آماری اصطلاح ناهنجار منفک بوده و یک آسیب واقعی را نشان ندهد. در علوم اعصاب شناختی تحولی، اجزاء شناختی رفتار کودک مورد مطالعه قرار می‌ گیرد و برای ترمیم آن مبتنی بر کارکردهای شناختی، برنامه‌ریزی می‌ شود. به ‌عنوان مثال برای مهارت خواندن، توانایی‌ های شناختی پایه مانند توانایی بینایی فضایی و بینایی حرکتی مورد ارزیابی و تقویت قرار می‌گیرد.

رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف

مسئله دیگر این که رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف، متفاوت است. به‌ عنوان مثال تکالیف قشر پیشانی قبل ‌از بلوغ، توسط بعضی از ساختارهای زیر قشری، مانند جسم مخطط، هدایت می‌ شوند و پس ‌از بلوغ به قشر پیشانی واگذار می‌ شوند. علاوه‌ بر این روابط ساختاری و عملکرد مغز در اختلال تحولی سیستم عصبی انعطاف‌ پذیر است. مغز کودکان نسبت ‌به مغز بزرگسالان پاسخ متفاوتی نسبت ‌به آسیب می‌ دهد. آسیب زودرس مغزی در کودکان سازمان‌ بندی مغز را نه ‌تنها در محل ضایعه، بلکه در نواحی مغزی دیگر نیز تغییر می‌ دهد. به ‌عنوان مثال اگر مناطق تکلم در نیمکره چپ در نوزادان آسیب ببینند، نیمکره راست کارکرد های زبانی را به ‌عهده می‌ گیرد. ولیکن اگر این آسیب در سن ۵ سالگی ایجاد شود، توانایی‌ های زبانی کودک از دست می‌ رود. بر این اساس، یک آسیب مغزی مشابه در زمان‌ های متفاوت تحول، می‌ تواند اثرات متفاوتی داشته باشد.

کاردرمانی کودکان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

error: Content is protected !!