دکتر برای افزایش هوش و تمرکز کودک
بهبود هوش کودک یکی چالش های بزرگ پدر و مادر ها می باشد و همان طور که هم اکنون شما به دنبال راه هایی برای افزایش هوش کودک خود هستید، آن ها نیز به دنبال همچین نکاتی هستند که بتوانند با استفاده از آن ها کودک خود را روز به روز باهوش تر کنند. برای افزایش هوش کودک، راه های بسیار زیادی وجود دارد که اگر بخواهیم به طور کامل آن ها را بیان کنیم، باید چند کتاب مفصل و مجزا بنویسیم! راه های افزایش هوش کودک عبارت اند از: ورزش کردن با کودک، استعداد یابی کردن کودک، استفاده از بازی همراه با موسیقی و… . کلینیک تخصصی تست هوش دکتر صابر، بهترین مرکز تست هوش کودکان در تهران، با در انجام تست های تخصصی توسط دکتر خوب برای تمرکز کودکان و همچنین ارائه تکنیک های مختلف به والدین جهت بهبود توجه و تمرکز کودکان و بررسی دوره ای پیشرفت کودک توسط بهترین دکتر برای افزایش هوش کودک در حوزه تقویت هوش کودکان فعالیت می نماید.
پزشک متخصص هوش کودکان همواره توصیه هایی به والدین می کنند، باید توجه کرد که مغز انعطاف پذیری بالایی هم دارد. مغز دارای انعطاف پذیری عصبی است، به این معنا که به صورت دائم اطلاعات، تجربیات و تغییرات جدید را در طول زندگی ادغام می کند. هرچه بیشتر با کودک خود گفتگو کنید، باهوش تر می شود. حافظه کودک تان را به چالش بکشید. از کم خوابی کودک خود جلوگیری کنید. بازی کردن با کودکان را جدی بگیرید. اگر می خواهید عزت نفس کودک تان را بهبود دهید و به تقویت هوش کودکان و افزایش هوش کمک کنید، آن ها را باور داشته باشید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
عملکرد اجرایی و افزایش هوش کودک
هوش یک مهارت و یک سازه ذهنی بوده و قابلیت های متفاوتی از جمله توانایی استدلال، برنامه ریزی، حل مسائل، تفکر انتزاعی، استفاده صحیح از زبان، سازگاری با شرایط و یادگیری را شامل می شود. امروزه مراکز روانشناسی گوناگونی برای انجام تست هوش کودکان و نوجوانان در تهران وجود دارند و به خوبی هوش کودکان را اندازه گیری می کنند. تست های معتبر هوش، تست های معدودی هستند که اعتبار بسیار بالایی دارند و تحت تاثیر شرایط متفاوت نتایج گوناکونی نمی دهند. ارزیابی عملکرد اجرایی در کودکان اخیرا به صورت گستره مورد توجه درمانگران، مربیان و پژوهشگران قرار گرفته است. این موضوع نشان دهنده پیشرفت در پژوهش هاست و حاکی از آن است که عملکرد های اجرایی از همان اوایل کودکی نقش مهمی را در رشد هوش ایفا می کنند و حاوی مفاهیمی برای تنظیم عاطفی، رشد اجتماعی و دستاورد های آکادمیک و استدلال و سنجش هوش کودکان است. سیستم عملکرد های اجرایی مسئول اطمینان حاصل کردن از این موضوع است که دیگر سیستم های شناختی به روشی مناسب،موثر و هماهنگ با هم عمل می کنند. مجموعه ای از اختلالات رفتاری، رشدی و ذهنی همچون اوتیسم و اختلال کم توجهی / بیش فعالی نقص در عملکرد های اجرایی را تجربه می کنند. از این رو ارزیابی رشد نرمال و غیر نرمال عملکرد های اجرایی کودکان و سنجش هوش کودکان به مفاهیم بالینی و نظری بسیار مهمی منجر خواهد شد.
عملکرد های اجرایی و سنجش هوش کودکان
اگرچه هم اکنون هیچ تعریف پذیرفته شده جهانی از عملکرد های اجرایی وجود ندارد، اما این اجماع نظر هست که عملکرد های اجرایی توانایی های رده بالای شناختی هستند که وقتی ما برنامه ریزی با سازمان دهی می کنیم، ضربه ها را کنترل می کنیم، و با محیط جدید سازگار می شویم، یا می خواهیم سنجش هوش کودکان را در نظر بگیریم از آن استفاده می کنیم. عملکرد های اجرایی به صورت سلسله مراتبی سازمان دهی شده است که عامل کلی و اصلی آن در نقطهی بالایی و زیر مجموعه های مجزا اما مرتبط آن در سطوح پایین تری قرار گرفته اند. این مولفه ها عبارت اند از : برنامه ریزی، مهار واکنش، انعطاف پذیری شناختی / تغییر موضع و حافظه کاری. تا حدود ۲۰ سال پیش پژوهش های انگشت شماری درباره سنجش هوش کودکان و عملکرد های اجرایی در کودکان کوچک تر وجود داشت، زیرا باورها بر این بود که این توانایی های شناختی بعد ها و در دوره جوانی رشد پیدا می کنند. اما این ایده با جمع آوری مدارکی دال بر اینکه زیربنا های عصبی عملکرد های اجرایی، که به ویژه در قشر لب پیشانی مغز قرار گرفته اند، از زمان تواند فعال و در حال رشد هستند، رد شد. علاوه بر این، توانایی توجه و تنظیم عواطف، حتی در نوزادان، بعد ها با رشد عملکرد های اجرایی قابل پیش بینی شد. از این رو به نظر می رسد که عملکرد های اجرایی از اوایل دوران کودکی زیربنایی را برای اجرا پایه ریزی می کند.
مدل های مختلف عملکرد اجرایی
عملکرد اجرایی به مجموعه ای از فرایند های رده بالای شناختی برای افزایش هوش کودک گفته می شود که با بسیاری از فعالیت های روزمره انسان همچون برنامهریزی، بازداری، تفکر منعطف، و توجه متمرکز درآمیخته است. مطالعات بالینی و پژوهش های حاصل از تصویربرداری مغز نشان می دهند که این توانایی های شناختی رده بالا تا اندازه ای به وسیلهی قشر پیش پیشانی مغز حمایت می شود، یک منطقهی بزرگ از مغز که به سرعت در طی 3 تا 5 میلیون سال تکامل یافته است و در طول زمان رشدی مداوم دارد. در ادامه رابطهی نزدیک رشد PFC و تغییرات در عملکرد شناختی رده بالاتر را که در اوایل کودکی اتفاق می افتد مورد بررسی قرار می دهیم و در مورد یافته های نوینی که بیان می دارند PFC بخشی از یک شبکهی عملکردی اجرایی بزرگتر است، بحث می کنیم.
با توجه به این که رویه های ارزیابی و تفسیر نتایج تست های هوش به مدل عملکرد های اجرایی که فرد در نظر گرفته، مرتبط است، می بایست مدل مختلف رشد را مد نظر قرار داد. مفهوم سازی عملکرد های اجرایی به لحاظ تاریخی در دو رویکرد گسترده قرار می گیرد: دیدگاه واحد که بر فرآیند های مشترک میان سنجش های مختلف عملکرد های اجرایی تمرکز دارد و دیدگاه مدولار یا مولفه ای که تمرکز خود را بر فرآیند های تفکیک پذیر عملکرد های اجرایی و الگو های رشدی مختلف برای هر کدام، گذاشته است. مدارک و شواهد قابل توجهی حمایت از دیدگاه واحد وجود دارد، برخی مطالعات تحلیلی عاملی از عملکرد های اجرایی در کودکان پیش دبستانی متوجه شده اند که عملکرد های اجرایی به عنوان یک توانایی شناختی بهترین عملکرد را دارد. پیچیدگی شناختی و تئوری کنترل که توسط زلازو و همکارانش ارائه شد، نمونه خوبی از تئوری رشد کنونی عملکرد های اجرایی است. این تئوری اظهار می دارد که تغییرات وابسته به سن عملکرد های اجرایی که از افزایش پیچیدگی سلسله مراتبی قوانینی که کودکان می توانند فرمول بندی کنند، نشات می گیرد، در عملکرد حافظه کاری نیز باقی می ماند و سپس افراد از آن برای حل مسئله استفاده می کنند. در مقابل، در حالی که شناسایی کردیم که همپوشانی هایی در عملکرد میان تکالیف عملکرد های اجرایی وجود دارد، اما برخی محققین و نظریه پردازان در مهارت های تفکیک پذیر عملکرد های اجرایی تمرکز دارند. این دیدگاه مدولار که عمدتا بر مینای مطالعات بر روی بزرگسالان و آن هایی که آسیب های مغزی دارند می باشد، فرض را بر این گذاشته است که عملکرد های اجرایی می تواند به شیوه ای قابل اطمینان به مدول هایی نسبتا مستقل و به لحاظ عملکردی مجزا تقسیم شود. از این رو آزمایش های عصبی روانی عمدتا شامل چندین آزمایش می شود که برای اندازه گیری جنبه های خاص توانایی های اجرایی طراحی شده اند. اگرچه دیدگاه فرآیند واحد یا فرآیند مشترک عملکرد های اجرایی هر کدام مدارک پشتیبانی برای خود به عنوان مدلی برای کودکان هستند، اما همچنین مدارکی وجود دارد دال بر این که مولفه های خاصی قابل تفکیک و جداسازی هستند. به عنوان مثال، نشان داده شده است که حافظه کاری بازداری و انعطاف پذیر یشناختی، هر کدام از مسیر های رشدی مختلفی تبعیت می کنند.
ارزیابی هوش و عملکرد های اجرایی
چارچوب های یکپارچه، مانند همانی که در یک بررسی کلی توسط گارون، بریسون و اسمیت پیشنهاد شد، یک مفهوم سازی تجربی و عملی که ابزار بسیار کارآمد و واضحی برای ارزیابی بود، ارائه داد. این مدل بر اساس یک بررسی سیستماتیک از ادبیات مربوط به عملکرد های اجرایی در کودکان کوچک و با استفاده از مدل پیشنهادی میاکی و همکاران برای عملکرد های اجرایی در بزرگسالان می باشد. در این مدل، عملکرد های اجرایی به عنوان یک ساخت واحد با مولفه هایی نسبتا قابل تفکیک در نظر گرفته می شود، مثل حافظه کاری مهار واکنش، و تغییر موضع. آن ها پیشنهاد دادند که تغییرات در رشد سیستم توجه (تمرکز) می تواند زیربنای ظهور مولفه های عملکرد های اجرایی و سنجش هوش کودکان در طی دوران پیش از مدرسه شود، و این ها با هم ترکیب شده و منجر به پیچیده شدن تدریجی توانایی های عملکرد های اجرایی در طی رشد می شود. از این رو، در ارزیابی عملکرد های اجرایی می بایست هر دو سنجش را مد نظر قرار داد تا به درک بهتری از این موضوع برسیم که مهارت های زیربنایی عملکرد های اجرایی در هم تنیده و به هم وابسته هستند. علاوه بر این، باید در نظر داشت که مولفه های عملکرد های اجرایی به صورت سلسله مراتبی رشد می کنند و مهارت های پایه ای برای آن مولفه های عملکرد های اجرایی در دوران پیش از مدرسه ظاهر می شوند. در این بخش، ما درباره عملکرد های اجرایی به عنوان یک اصطلاح فراگیر و همه جانبه بحث خواهیم کرد و بر چهار مولفه ای که برای درک بهتر عملکرد های اجرایی در کودکان بسیار مهم است، به ویژه در حوزهی ارزیابی و تصمیم گیری درمان، تمرکز خواهیم داشت. این مولفه ها شامل حافظه کاری، تغییر موضع، بازداری و برنامه ریزی می باشد. حافظه کاری به توانایی نگهداری اطلاعات در ذهن و دست کاری کردن آن اطلاق می شود. تغییر موضع یعنی توانایی تغییر منعطف بین تمرینات ذهنی و یا کارهایی که در واکنش به نیاز های محیطی انجام می دهیم. مهار واکنش با بازداری به معنی توانایی سرکوب یک واکنشی که از قبل یاد گرفته ایم در موقعیت های جدید می باشد. در نهایت، برنامه ریزی به توانایی برنامه ریزی حرکتی در فعالیت های هدفمند، اشاره دارد.
روش های افزایش هوش کودک
عملکرد های اجرایی که برای افزایش هوش کودک می باشند تا اوایل بزرگسالی رشد می کنند اما تغییرات ویژه و آشکارش را در نوزادی و کودکی نشان می دهند. این تغییرات را می توان به راحتی و زمانی که نوزادان تلاش می کنند مسائل ساده ای را حل کنند که به برنامه ریزی، بازدارندگی، و تفکر منعطف نیاز دارد، مشاهده کرد. به عنوان مثال، در تمرین A و نه B، نوزادان ۸ تا ۱۲ ماه یاد می گیرند که اسباب بازی که در محلی نزدیک مخفی شده است را پیدا کنند که به آن تمرین A می گویند. سپس همان اسباب بازی در محلی به نام B مخفی می شود. حتی اگر نوزادان متوجه شوند که اسباب بازی در محل B قرار دارد، بیشتر تلاش می کنند که در محل A به دنبال آن بگردند. این رفتار قابل توجه اولین بار توسط پیاژه مشاهده شد، که آن را منعکس کنندهی یک درک شکننده از اشیاء به عنوان چیزهایی که مستقل از کنش های خود فرد عمل می کنند، دانست. تجربیات دقیق تر در این زمینه نشان می دهد که نوزدان در محل A به دنبال اسباب بازی می گردند علی رغم این که در حافظه شان این موضوع وجود دارد که آن شی در محل B مخفی شده است، که نشان دهندهی بازدارندگی دشوار در دست بودن به محل A است. کودکانی که در مرحلهی پیش از دبستان قرار دارند رفتارهایی شبیه به این از خود نشان داده اند. به عنوان مثال، در طبقه بندی کارت ها بر مبنای تغییرات ابعادی (DCCS)، کودکان سه ساله اشکال رنگی را، به یک روش طبقه بندی می کنند ( بر اساس شکل ) و سپس از آن ها خواسته می شود که روش خود را تغییر داده و کارت ها را به نوعی دیگر طبقه بندی کنند (مثلا بر اساس رنگ ). اگر چه کودکان در این سن می توانند به سوالات پایه ای دربارهی قوانین جدید، پاسخ دهند ( مثلا، کارت های قرمز در بازی رنگ به کدام قسمت باید بروند؟ ) اما بیشتر آن ها هنوز بر این موضوع اصرار دارند که به روش قدیمی خود کارت ها را طبقه بندی کنند. همان طور که در تمرین A نه B صدق می کند. به نظر می رسد که کودکان دارای دانش لازم برای موفقیت هستند، اما نمی توانند به صورت داوطلبانه تغییری در رفتار خود به وجود آورند.
مباحثی درباره هوش
البته مباحث بسیار فعالی دربارهی این که دقیقا چه جنبه ای از عملکرد های اجرایی در این دوره تغییر می کند و چطور این تغییرات با جنبه های رشد پیوند خورده است تا باعث افزایش هوش کودک شود، وجود دارد. به عنوان مثال، می توان تصور کرد که نوزادان و کودکان تنها خاطرهی بسیار مبهمی از آنچه که قبلا به آن ها نشان داده شده یا گفته شده دارند، بنابراین زمانی که این خاطره ها در رقابت با واکنش های عادتی و روتین قوی تری قرار می گیرد، از بین خواهند رفت. از سوی دیگر، نوزادان و کودکان ممکن است دقیقا آنچه که به آن ها نشانداده شده با گفته شده را به خاطر آورند، اما این خاطره، به دلیل توتایی نابالغ آن ها برای جلوگیری و مهار رفتار های ناصحیح، از بین می رود. در نهایت، کودکان ممکن است بتوانند به خاطر بیاورند اما نتوانند آنچه را که می دانند بازتاب و نمایش دهند. فارغ از اینها، اجماع نظری وجود دارد مبنی بر این که توانایی برای برنامه ریزی، مهار رفتارهای ناصحیح، و تمرکز بر روی آنچه که در دست است، همگی جنبه هایی از عمکرد شناختی هستند که از یک دورهی زمانی رشدی طولانی تبعیت می کنند. در این صورت، سوال غالب و اساسی اینجا این است که چرا چنین توانایی هایی با روندی کند رشد می کنند؟
رشد قشر پیش پیشانی مغزو ارتباط آن با هوش کودک
یکی از مهم ترین و برجسته ترین فرضیه هایی که راجع به آن استدلال هایی شده است این است که مهم ترین محدودیت در رشد توانایی های عملکرد های اجرایی و افزایش هوش کودک، بلوغ قشر پیش پیشانی مغز (PEC) است. قشر پیش پیشانی مغز کاملا برای انجام تمرین های کنترل شناختی طراحی شده است، برای اجرای تمرین های عملکرد های اجرایی در بزرگسالان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و دورهی رشد طولانی تری را نسبت به دیگر مناطق مغزی، طی می کند. هم مطالعات مربوط به ضایعات مغزی و هم تصویر برداری رزونانس مغناطیس عملکردی (MRI) نشان می دهد که رشد قشر پیش پیشانی مغز نقشی حیاتی در دستیابی به توانایی عملکرد های اجرایی با افزایش سن ایفا می کند. قشر پیش پیشانی مغز جانبی در ناحیهی جلوی سولکوس مرکزی قرار گرفته است و یک سوم از قشر مغز را تشکیل می دهد. این منطقه بیشترین قسمت مغز را در انسان نسبت به دیگر حیوانات به خود اختصاص داده است، و حاکی از آن است که در انجام رفتارهایی که ما را به عنوان انسان متمایز می سازد، نقش دارد؛ مثل عملکرد های اجرایی. قشر بیش پیشانی مغز، به واسطهی گستردگی وسیعی که در پیوند های آناتومیکی دارد قادر است اطلاعات حاصل از آرایه های گستردهی ساختارهای مغزی را با هم ترکیب کرده و آن را برای اجرای مناسب عملکرد های اجرایی آماده سازی کند.
انجام موفقیت آمیز عملکرد اجرایی
برای انجام موفقیت آمیز تکالیف عملکرد های اجرایی که به منظور افزایش هوش کودک انجام می شود، به یک قشر پیش پیشانی سالم نیاز است. بیمارانی که ضایعاتی در قشر پیش پیشانی خود دارند در تکالیفی مانند استروپ، برو– نرو،و آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین، نسبت به گروه کنترل دشواری های بیشتری دارند و این موضوع در مورد بیمارانی که ضایعاتی در دیگر نواحی مغز دارند نیز صادق است. بیمارانی که مبتلا به ضایعه در قسمت قشر خلفی جانبی پیش پیشانی (DLPFC) هستند، برای تغییر از یک معیار طبقه بندی به معیار دیگر، همان طور که در تغییر قانون در زمان انجام آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین لازم است، با مشکل روبرو هستند. به طور مشابه، زمانی که ضایعه ای مجازی به صورت در قسمت قشر پیش پیشانی جانبی ایجاد می شود، عملکرد فرد در تکالیفی همچون تغییر موضع، بازدارندگی و حافظهی کاری دچار اختلال می شود. این ضایعات مجازی با استفاده از تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای (TMS) صورت می گیرد. این تحریک شامل عبور پالس های جریان برق از طریق سیمی است که در سرتاسر سر قرار گرفته و یک میدان مغناطیسی ایجاد می کند. تحریک مغناطیسی قسمت خاصی از مغز، همچون قشر بیش پیشانی جانبی، هر نوع پردازشی که در آن ناحیه رخ می دهد را دچار اختلال می کند. در نهایت اهمیت قشر پیش پیشانی جانبی برای عملکرد های اجرایی نیز با استفاده از fMRI نشان داده شده است. در طی عملکرد حافظه کاری، تغییر تمرین و تمرین های بازدارندگی شاهد افزایش فعالیت در ناحیهی قشر پیش پیشانی هستیم. این روش های واگرا همگی بیان می دارند که قشر پیش پیشانی جانبی نقشی حیاتی در عملکرد های اجرایی در بزرگسالی ایفا می کند.
قشر پیش پیشانی مغز
اگر چه واضح است که قشر پیش پیشانی در عملکرد های اجرایی افزایش هوش کودک نقش مهمی ایفا می کند، اما موضوع جالب توجه اینجاست که آیا بلوغ این قسمت از مغز یا تاثیر آن بر رشد عملکرد های اجرایی هم زمان است یا خیر. شواهد و مدارک همگرایِ حاصل از مطالعات صورت گرفته بر روی تغییرات رشدی در سیتاپتوژنز و مادهی خاکستری و سفید مغز اظهار می دارد که این موضوع، موضوع اصلی ماست. سیناینوژنز شامل فرآیند تشکیل و نگه داری سینایی است و برای ایجاد ارتباط موثر بین نورون ها بسیار ضروری است. پس از تولد مرحله ای شامل تولید سریع سیناپس وجود دارد که در طی اولین سال زندگی چگالی سیناپس رشد چشمگیری خواهد داشت. سپس فرآیند هَرَس سیناپس آغاز میشود که در آن سیناپسهای غیر ضروری از بین میرود و در نهایت کاهش چشمگیری در میزان چگالی سینایس در دوران کودکی و بزرگسالی خواهیم داشت. این روند بلوغ در قشر های مختلف مغز متفاوت است. در نواحی حسی اصلی، سیناپتوژنز خیلی زود و با حداکثر میزان سیناپسِ موجود بین 3 تا ۶ ماهگی رخ می دهد. سپس از بین بردن سیناپس در سال اول زندگی آغاز شده و سطح بلوغ سینایی در این نواحی در سن ۱۲ سالگی رخ می دهد. قشر پیش پیشانی سیناپس ها را در میزانبسیار کمتری دریافت می کند، که اوج چگالی سینایسی در این ناحیه بین ۲ تا ۳ سالگی است. تا سن ۷ سالگی، از بین رفتن سیناپس در این ناحیه اتفاق نمی افتد و این چگالی سینایسی تا رسیدن به میانسالی ادامه پیدا می کند. این روند رشدی طولانی سیناپتوژنز در قشر پیش پیشانی به خوبی با رشد توانایی های عملکرد های اجرایی مطابقت دارد و نشان می دهد که احتمالا سیناپتوژنز عاملی دخیل در بلوغ مهارت های عملکرد های اجرایی است.
تغییرات رشدی هوش کودک
هماهنگ با این تغییرات رشدی در چگالی سیناپسی، تغییراتی نیز در ضخامت مادهی خاکستری مغز در طی این رشد صورت می گیرد. میزان چشمگیری از چگالی مادهی خاکستری مغز بین دوران جوانی و بزرگسالی از بین می رود و از ۷ تا ۶۰ سالگی تقریبا % 32 کاهش پیدا می کند. چگالی مادهی خاکستری مغز از یک الگوی غیر خطی با افزایش سن و نسبت به سیناپتوژنز تبعیت می کند. در بیشتر مناطق قشر مغز، حجم مادهی خاکستری در سنین پایین افزایش پیدا می کند، و با آغاز دوران بلوغ شروع به کاهش گذاشته و ضخامت قشر مغزی در دوران بزرگسالی به یک حالت ثابت می رسد. نازک شدن مادهی خاکستری مغز بیانگر به بلوغ رسیدن قشر مغز برای عملکرد تمرین های شناختی بسیار مفید و موثر است. کودکانی که نازک شدگی قشری بیشتری در نواحی لب های پیشانی خلفی چپ و جانبی دارند، عملکرد بهتری در سنجش های مربوط به افزایش هوش گفتاری از خود نشان می دهند. درست همانند سیناپتوژنز، از دست رفتن مادهی خاکستری نیز در مناطق مختلف قشر مغز مسیر متفاوتی را طی می کند. کاهش در چگالی مادهی خاکستری در قشرهای جانبی در اوایل دوران کودکی بین ۴تا ۸ ماهگی رخ می دهد با ادامهی رشد کودک، این کاهشها به مناطق مربوط به زمان گسترش پیدا می کند و در نهایت به قشر پیش پیشانی خلفی تا دوران جوانی می رسد. لوب پیشانی، منطقه ای از مغز که در پردازش های و ده بالاتر همچون عملکرد های اجرایی شرکت دارد، آخرین قسمتی است که به بلوغ می رسد. در مقابل، مناطقی از مغز که با عملکرد های پایه ای همچون مناطق حسی و حرکتی اولیه مرتبط است، بلوغ خود را خیلی زودتر آغاز می کنند. همزمان با تغییرات رشدی در مادهی خاکستری مغز، تغییرات رشدی در ریزساختارهای مادهی سفید نیز رخ خواهد داد. در مقابل الگوی غیر خطی دیده شده در رشد سیناپسی و چگالی مادهی خاکستری، رشد مادهی سفید مغز از یک الگوی خطی تبعیت می کند. حجم مادهی سفید مغز با افزایش سن و با 4 / 12 درصد درست بین ۴ تا ۲۲ سالگی افزایش پیدا می کند. بلوغ مادهی سفید به خوبی تا دههی دوم زندگی ادامه پیدا می کند. این ماهیت طولانی بلوغ مادهی سفید بیانگر این موضوع است که میلین سازی نیز نقش مهمی در رشد توانایی های شناختی دارد که پروسهی رشد طولانی را سپری می کند.
بلوغ مغز و هوش
واضح است که بلوغ مغز در یک دورهی زمانی رشدی طولانی تبعیت می کند که در آن لب های پیشانی طولانی ترین زمان برای رسیدن به بلوغ را دارا هستند. هم ماده سفید و هم مادهی خاکستری در قشر پیش پیشانی تا زمان رسیدن به دورهی جوانی به طور کامل رشد نمی کنند. به طور مشابه، عملکرد تمرینات عملکرد های اجرایی همچنان ادامه پیدا می کند تا در نهایت به دههی دوم زندگی و به حالت ثبات برسد. وجود این تشابه در روند رشدی منجر به انجام پژوهش های بیشماری شده است که تمرکز خود را بر روی این رابطه به صورتی عمیقتر گذاشته اند. مطالعاتی که به بررسی تفاوت های مربوط به سن در عملکرد مغز در طی تمرینات عملکرد های اجرایی صورت گرفته است، حاکی از آن است که به نظر می رسد این دو فرآیند رشدی پیوند بسیار سفت و سختی به یکدیگر دارند. از fMRI برای روشن سازی چنین تغییرات عملکردی استفاده می شود. fMRI با ردگیری تغییرات در روند اکسیداسیون خون، ابزاری برای تصویربرداری عملکرد مغز در داخل بدن ارائه می دهد. این تکنیک، تکنیکی ایمن و غیر تهاجمی است و بنابراین از آن برای مطالعهی عملکرد مغز در نوزادان و کودکان استفاده می شود.
معرفی تست های هوش کودکان
هدف از انجام تست هوش کودکان توسط دکتر هوش کودکان، ایجاد یک دیدگاه مختصر و کلی از حوزه های مختلفی است که به طور کلی با ارزیابی عصب روانشناختی قابل بررسی است. این حوزه شامل مؤلفه های کلی ارزیابی بالینی مانند هوش، پیشرفت، عملکرد عاطفی و اجتماعی هستند. علاوه بر این حوزه هایی از جمله توجه، عملکرد اجرایی، مهارت حرکتی ظریف و توانایی های دیداری – ادراکی در حیطه ارزیابی عصب روانشناسی قرار می گیرند. ابزار های معروف اندازه گیری هوش شامل موارد زیر است:
- مجموعه آزمون های وودکوک جانسون
- مقیاس هوش و کسلر برای کودکان
- مقیاس توانایی افتراقی
- مقیاس ارزیابی کافمن برای کودکان
- مقیاس نیسی
تست هوش وودکوک – جانسون
آزمون توانایی هوشی وودکوک جانسون توسط وودکوک و جانسون در سال ۱۹۷۷ طراحی شد و در سال های ۱۹۸۹ و ۲۰۰۱ مورد تجدید نظر قرار گرفت. این مقیاس که براساس مدل هوش سیال فلواید است ساخته شده است، هوش، استعداد های تحصیلی و دستاورد های آن را ارزیابی می کند و به دکتر هوش کودکان در تشخیص تست هوش کودکان کمک می کند. کشف هوش کلامی – ادراکی در مقیاس وکسلر دشوار است ولی مقیاس وود کوک – جانسون چارچوب مفهومی مناسبی از هوش کلامی را برای اختلالات دوران کودکی به ویژه ناتوانی یادگیری ارائه می دهد. ویرایش سوم مقیاس وود کوک – جانسون حاوی گویه های بسیار قوی جهت سنجش هوش است و جهت اندازه گیری توانایی پردازش بینایی و شنوایی و توانایی استدلال در کودکان و نوجوانان پیشنهاد می شود.
تست هوش وکسلر
استفاده از تست هوش وکسلر برای کودکان و نوجوانان، سابقه ای بسیار طولانی دارد. ویرایش چهارم علاوه بر گویه های مقیاس پیشین، چهار شاخص درک کلامی، استدلال، حافظه کاری و سرعت پردازش را مورد سنجش قرار می دهد که به دکتر هوش کودکان کمک می کند. این مقیاس اگرچه به عنوان معیار سنجش عملکرد مغز مورد استفاده قرار نمی گیرد، ولیکن امروزه مقیاس وکسلر معمولاً برای ارزیابی عصب روانشناسی به کار می رود. حال سؤال مطرح این است که مقیاس وود کوک – جانسون ویرایش سوم بهتر است یا وکسلر کودکان ویرایش چهارم؟
تست هوش وکسلر یا وودکوک جانسون؟
تصمیم گیری در مورد استفاده از ابزار برای ارزیابی هوش دشوار است؛ با این وجود تست هوش کودکان وکسلر در موارد زیر پیشنهاد می شود:
- زمانی که تأثیر جراحت یا بیماری سیستم عصبی مرکزی بر روی هوش کودک مورد ارزیابی قرار می گیرد.
- هنگامی که توانایی های هوشی فرد در یک بازه زمانی طولانی مورد تردید قرار می گیرد.
- زمانی که شناسایی عوارض ناشی از آسیب موضعی مورد توجه قرار می گیرد. به عنوان مثال، نقص ادراک کلامی در آسیب قطعه گیجگاهی و یا توانایی ادراکی ضعیف ناشی از صدمه به قطعه پس سری.
مقياس وود -کوک جانسون برای موارد زیر توسط دکتر هوش کودکان توصیه می شود:
- زمانی که پردازش ادراکی و عملکرد حافظه مورد مطالعه قرار می گیرد. به عنوان مثال، عملکرد نادرست کلامی.
- زمانی که نقص در شکل گیری مفاهیم و استدلال انتزاعی مورد توجه قرار دارد. به عنوان مثال، صدمه به قطعه پیشانی.
- زمانی که نشانه هایی از ادراک پریشی، نقص در تکلم و یا افت عملکرد در یادگیری زبان و مهارت های ریاضی وجود دارد. به عنوان مثال، ناتوانی در خواندن و نوشتن.
- زمانی که مقیاس وکسلر و یا دیگر ابزار های اندازه گیری شناختی در انعکاس توانایی های کودک به عنوان سطوح رفتار انطباقی، مناسب نیستند.
با این وجود تحقیقات تکمیلی برای بررسی سهم مربوط به آزمون وکسلر کودکان و آزمون وود کوک – جانسون در ارزیابی عصب روانشناسی مورد نیاز است.
توانایی افتراق تفاوت
مقیاس توانایی افتراق تفاوت یک مقیاس تست هوش کودکان و موفقیت برای کودکان و نوجوانان بین سنین دو سال و نیم تا ۱۷ سال است. این تست هوش شامل ۲۰ قسمت برای کودکان سنین مدرسه و پیش دبستانی دارد. در مورد کودکان پیش دبستانی، توانایی های مفهومی مورد ارزیابی قرار می گیرد که شامل الگو های ساخت و درک واژگان است. بازشناسی تصاویر مشابه و نامگذاری واژگان برای کودکان بین سنین ۲ تا ۶ سال یا ۳ تا ۵ سال مورد استفاده قرار می گیرد. توانایی های مفهومی در دو بخش کلامی و غیر کلامی برای کودکان بین سنین سه تا شش سال یا پنج تا یازده سال مورد استفاده قرار می گیرد. برای کودکان بین سنین تولد تا ۶ سال و ۱۱ تا ۱۷ سال توانایی های مفهومی شامل توانایی های کلامی و استدلال های غیر کلامی است. علاوه بر آن، برای کودکان دوزبانه ای که زبان آزمون را به عنوان زبان دوم یاد می گیرند و یا آنانی که در شنوایی دچار مشکل هستند، مورد استفاده قرار می گیرد. استفاده عمده از این مقیاس در اختلال های یادگیری است. مطالعات انجام شده روی این مقیاس، نشان دهنده استفاده از این ابزار برای توصیف زیرگروه های اختلال یادگیری و اختلال نقص توجه – بیشفعالی است.
مجموعه تست هوش کافمن برای کودکان
مجموعه آزمون های کافمن (دکتر هوش کودکان) به عنوان یک ابزار تست هوش کودکان پردازش همزمان محرک ها قرار می گیرد. آزمون های کافمن برای کودکان با هدف اندازه گیری نحوه پردازش استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال چگونه پردازش کلی در نیمکره راست و پردازش ترتیبی و تحلیلی در نیمکره چپ انجام می شود. این آزمون دارای ۵ مقیاس همگانی است: توالی، همزمانی، برنامه ریزی یادگیری و معلومات عمومی. آزمون های کافمن یک مجموعه آزمون عصب روانشناسی است که برای کودکان بین سنین ۳ تا ۱۶ سال مورد استفاده قرار می گیرد. این آزمون به زمانی حدود ۴۵ دقیقه برای ارزیابی کلی و ۹۰ دقیقه برای ارزیابی کامل در کودکان پیش دبستانی و همچنین ۲ تا ۳ ساعت در کودکان بزرگتر نیاز دارد. با در نظر گرفتن سن کودکان شش حوزۀ اصلی با ۳۲ آزمون جنبی وجود دارد. شش حوزۀ اصلی شامل موارد زیر است:
– توجه و عملکرد اجرایی
– زبان
– حافظه و یادگیری
– عملکرد حسی و حرکتی
– ادراک اجتماعی
– پردازش بینایی – فضایی
در مقایسه با نسخه پیشین آزمون های کافمن برای کودکان، اندازه گیری هایی برای تئوری ذهن به آن اضافه شده است. از جمله شناخت مؤثر طبقه بندی جانوران، جورچین و تصاویر هندسی. محمدزاده و خسروی آزمون کافمن را برای کودکان ۷ الی ۱۱ ساله شهر ایلام هنجار نموده اند. در این مطالعه همبستگی معنی داری بین آزمون وکسلر و کافمن گزارش شده است.
تفاوت آزمون وکسلر و وود کوک
آزمون پیشرفت وود کوک جانسون شامل مقیاس های خواندن، ریاضیات، زبان نوشتاری، زبان گفتاری و معلومات عمومی است که به دکتر هوش کودکان برای تعیین تست هوش کودکان کمک می کند. این آزمون دارای محتویات تکنیکی بسیار قوی و همبستگی بالا با آزمون های عصب روانشناسی دیگر است. آزمون وود کوک جانسون ویرایش سوم مقیاسی برای اندازه گیری، حافظه کلامی و نامیدن است که در زیر آزمون های متفاوت ارائه می شود. اما داشتن این موارد در یک ابزار واحد به متخصص بالینی کمک شایانی خواهد کرد. آزمون اکتساب فردی و کسلر از آزمون و کسلر کودکان – ویرایش چهارم مشتق شده است. این آزمون توانایی / مهارت های خواندن، ریاضیات، زبان شفاهی و زبان کتبی را اندازه گیری می کند و این آزمون برای تشخیص کودکان و بزرگسالان دارای اختلال مفید است و برای افراد موفق به دلیل ایجاد اثر سقفی ناکارآمد است. اثر سقفی بدین معنی است که افراد می توانند به راحتی به همۀ سؤالات آزمون پاسخ دهند و سقف نمره را کسب نمایند.
توانایی های شناختی برای تقویت هوش کودکان
عملکرد تحصیلی کودکان و سازگاری مدرسه مستلزم توانمندی های شناختی همانند توجه، حافظه و هوش است. توجه و مهارت های خود تنظیمی کلید آمادگی برای مدرسه و افزایش هوش و تقویت هوش کودکان تلقی می شوند. این سازه های شناختی قدرت پیش بینی پیشرفت تحصیلی در مدرسه و سایر حوزه های زندگی را دارند. سن، مرحله تحولی و آمادگی، خلق و ژنها، منابع بین فردی مهمی هستند که در بهینه سازی یادگیری و سازگاری در مدرسه باید مورد توجه قرار گیرند. شواهد پژوهشی قابل ملاحظه ای توجه را به عنوان یک مؤلفه جدایی ناپذیر در موفقیت تحصیلی کودکان در نظر می گیرد. تغییرپذیری در میزان توجه و خود تنظیمی در کشف تفاوت های فردی مشاهده شده در یادگیری و کفایت اجتماعی هیجانی مشاهده شده در کلاس درس نقش دارند. به علاوه ،شواهدی وجود دارند که نشان می دهند نشان گرهای عصبی توجه اجرایی در پیش بینی نمرات کودکان در ریاضیات نقش دارند. این شواهد حاکی از اهمیت بهبود ظرفیت های شناختی کودکان به عنوان بخشی از برنامه درسی آموزشی هستند.
توانبخشی جبرانی مدرسه محور برای تقویت هوش
میزان سودمندی ابزارهای تقویتی برای تحصیل، بسته به این که تحول آن ها تا چه اندازه ای مبتنی بر شواهد باشد و با اصول علمی همخوانی داشته باشد، افزایش می یابد. از این رو، طراحی برنامه های آموزشی باید با فرایندهای شناخته شده تحول شناختی و یادگیری کودکان هماهنگ باشد. پیشینه مطالعاتی نشان می دهد کودکان زمانی بهترین یادگیری را دارند که به لحاظ شناختی فعال و درگیر باشند، تجارب یادگیری معنادار باشد، به لحاظ اجتماعی تعاملی باشند و یادگیری هدف خاصی را دنبال کند. با دانستن این مسائل روان شناسان و آموزگاران می توانند رویکردی فعال نسبت به تحول و ارزیابی ابزارهای مداخلاتی با هدف افزایش هوش و تقویت هوش کودکان برای یادگیری و بازده هیجانی- اجتماعی موفق اتخاذ کنند. دانش آموزانی که از برنامه توانبخشی شناختی جبرانی مدرسه محور استفاده می کنند، نمرات انعطاف پذیری شناختی بالاتر دارند، هدفمندتر هستند، پشتکار بیشتری دارند و بیشتر تلاش می کنند. این دانش آموزان انعطاف پذیرتر همچنین از راهبردهای بیشتری در کار مدرسه استفاده می کنند و مرتب تر و منظم تر هستند. توانبخشی شناختی جبرانی مدرسه محور به صورت برنامه کلاسی، فعالیت های ترکیب شده با برنامه درسی مدرسه یا فعالیت های فوق برنامه، در بافت مدرسه مورد بررسی قرار گرفته است.
مثالی از کاردرمانی ذهنی برای افزایش هوش
مثالی از این مورد یک برنامه درسی مدرسه ای است که تمرین های مبتنی بر افزایش کارکرد های اجرایی را در برنامه ای به نام ابزارهایی برای ذهن ارائه کرده است. این برنامه مبتنی بر بینش ویگوتسکی نسبت به تحول کارکرد های شناختی سطح بالا قرار دارد و بر تقویت هوش کودکان و افزایش هوش از طریق تعاملات اجتماعی کلاس درس تأکید می کند. اثرات این برنامه در کارکرد های اجرایی کودکان در سال دوم ابتدایی در مقایسه با سایر برنامه های درسی که همان محتوای درسی را بدون تأکید بر کارکردهای اجرایی ارائه می کردند، مورد بررسی قرار گرفته است. داده های این مطالعات نشان دهنده عملکرد بهتر کودکان شرکت کننده در گروه مداخله در تکالیف کنترل اجرایی بوده و این اثر زمانی که تکلیف نیازمند کار کرد اجرایی بالاتر است بیشتر است.
پیشرفت تحصیلی و تقویت هوش کودکان
هرمیدا و همکاران به معلمان آموزش دادند که تکلیف تقویت هوش کودکان و افزایش هوش، حافظه کاری، توجه، کنترل بازداری و برنامه ریزی را در کلاس درس بگنجانند و اثرات انتقال دور و نزدیک این مداخله را به ترتیب در آزمون های رفتاری، کارکرد اجرایی و پیشرفت تحصیلی مورد بررسی قرار دادند. هرچند نتایج این مطالعه ها تفاوت معناداری در کار کرد اجرایی کودکان گروه آزمایش و کنترل نشان ندادند، اما تفاوت معناداری در چهار مورد از حوزه های زبان و ریاضیات، زیست شناسی، رفتار اجتماعی با همسالان و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد. به همین ترتیب در پژوهش دیگری در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده روی ۶۵ کودک پیش دبستانی، اثر بازی های بهبود حافظه کاری توجه و کنترل بازداری در حیاط مدرسه مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهشگران نشان دادند شناسایی حروف – کلمه در گروه آزمایشی افزایش معناداری از خود نشان داد، اما بهبود مهارت های تنظیم رفتار تنها در کودکانی مشاهده شد که نمرات اولیه پایینی در این مهارتها داشتند.
سوالات متداول:
1.کدام تست هوش برای کودک من بهتر است؟
تست های هوش استاندارد مختلفی وجود دارد که بسته به سن کودک و مشکلات همراه توسط متخصص روانسنجی مرکز انتخاب می شوند و مورد استفاده قرار می گیرند.
2.آیا می شود هوش کودک را تغییر داد؟
ضریب هوشی محاسبه شده توسط تست های هوش کودکان بر پایه توانایی های کودک نظیر حافظه، تمرکز، توانایی های کلامی و استدلال طراحی شده اند و با تقویت هر یک از این آیتم ها می توان بهره هوشی کودک را بالا برد.
برچسبها:تست هوش و توجه, درمان عدم تمرکز