اختلال دیکته نویسی یکی از اختلالات یادگیری است که در آن کودک با توجه به بهره هوشی نرمال به کرات در نوشتن لغت ها و املا نویسی دچار مشکل بوده و غلط های بسیاری در طول دیکته نویسی دارد. کودک در نوشتن فرم صحیح کلمات ناتوان است و این امر با تکرار برطرف نمی گردد. اختلال املا نویسی ممکن است به علت مشکلات ادراک فضایی، جهت یابی، حافظه دیداری، اختلال در درک صداهای پیرامون و… به وجود آید. تشخیص دقیق علت اختلال دیکته نویسی و درمان آن کمک بسزایی در روند تحصیل این کودکان می نماید. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه تشخیص و درمان اختلال یادگیری و بهبود مهارت های املا نویسی در کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. امکانات پیشرفته ای نظیر اتاق توجه شنیداری، اتاق تاریک و ادراک بینایی، سنسوری روم و… به تسریع روند درمان کودکان با اختلال دیکته نویسی کمک می نماید.
راهبردهای یادگیری شناختی در مورد نوشتن املا فعالیتهایی نظیر خود پرسشگر خود هدایتگری است. وانگ گزارش میکند که خود پرسشگری به دانش آموز دچار اختلال یادگیری کمک میکند. راهبردهای نوشتن حفظی کلمات را یاد بگیرند. در این راهبرد به دانش آموزان یاد داده میشود سؤال هایی را که روی کارتهای ویژۀ یادآوری نوشته شده است از خودشان بپرسند:
مثال موردی: شنیدن حقیقتی هولناک در مورد نوشتن
برخی از کودکانی که از املای ابداعی سود میجویند وقتی بفهمند قواعد خشک درسته نویسی را زیر پا گذاشته اند به شدت ضربه میخورند. کارلا بعد از دوهفته که از نیم سال اول سال تحصیلی درکلاس سوم میگذشت از مادرش خواست او را به کلاس دیگری منتقل کند. دلیل کارلا این بود که معلم فعلی او معلم خیلی خوبی نیست. موقعی که مادرش از او توضیح بیشتری خواست، کارلا گفت که معلم کلاس سوم فعلی او فکر میکند. یک کلمه را فقط به یک صورت میتوان نوشت.
آیا این کلمه را بلدم؟
در این کلمه جند بخش شنیدم؟( تعدادشان را بنویس).
من باید این کلمه را حفظ بنویسم.
آیا تعداد بخشها را درست شمردم.
الف) اگر تعداد بخشها را درست شمرده باشم به املای کدام بخش شک دارم؟ باید زیر آن بخش را خط بکشم و سعی کنم دوباره کلمه را بنویسم. خب، حالا یعنی این کلمه از نظز من درست نوشته شده است؟ اگر درست است دیگر نباید به آن دست بزنم. اگر هنوز به نظر درست نمیسد، باید زیر آن بخشی را که به آن مطمئن نیستم خط بکشم و سعی کنم آن را دوباره بنویسم.
5 –ب) اگر تعداد بخشهای کلمه را درست ننوشته باشم، باید دوباره این کلمه را در ذهنم تکرار کنم. بخش جاافتاده را پیدا کنم. بعد دوباره به مرحلۀ 2 برگردم.
وقتی دیکته را تمام کردم به خودم میگویم که دانشآموز خوبی هستم. تلاش زیادی کردم و املای کلمه را نوشتم.
رویکردهای چند حسی در املا نویسی
استفاده از چند حسی به یادگیری نوشتن واژه ها از حفظ کمک میکند. در یادگیری چند حسی از حس های بینایی، شنوایی، حرکتی و بساوایی در یادگیری استفاده میشود. دو رویکرد چند حسی در مورد اختلال املا نویسی عبارت است از روش چندحسی و روش فرنالد که در بخش راهبردهای تدریس املا در همین فصل به آنها پرداخته میشود.
دو نظریه دربارۀ انتخاب کلمه در تدریس املا
برای انتخاب واژه هنگام تدریس املا دو رویکرد مختلف وجود دارد: رویکرد زبانشناختی و رویکرد بسامد واژه.
رویکرد زبان شناختی برای املا نویسی : رویکرد زبانشناختی چنین استدلال میکند که چون املای انگلیسی امریکایی کاملاً قاعده مند است پس برای آموزش دیکته نویسی باید از روشی سود جست که در آن قواعد آواشناختی، صرفی و نحوی یا الگوی واژه ها تأکید میشود. این رویکرد را همچنین میتوان رویکرد آوایی یا رویکرد خانواده- واژه به املا نامید، زیرا کلمه هایی را برای تدریس تعمیم دهی های آوایی، تحلیل ساختاری و الگوهای زبان شناختی انتخاب میکند.
رویکرد زبان شناختی در تدریس املا نویسی برقواعد زیربنایی بین عناصر آوا شناختی و صرفی دارد. تحلیلی اساسی در مورد هفده هزار واژه صورت گرفته و نشان داده است که وقتی بر واقعیتهای آوایی جایگاه حروف در هجاها، تکیۀ هجاها و مقیدکننده های درونی موجود در رسمالخط توجه کافی مبذول شود در 90 درصد دفعات صدای واجها از الگوهای املایی پیشبینی پذیر پیروی میکنند.(هانا، هاجز و هانا، 1971).
معلمها برای آموزش دیکته نویسی میتوانند از الگوهای زبانشناختی استفاده کنند و یا انتخاب واژه ها به دانش آموزان کمک کنند تا الگوهای زیربنایی زبان شناختی را کشف کنند. برای نمونه، به هنگام تدریس الگوی دیکتۀ واج« اوی»، معلم باید با انتخاب واژه هایی نظیر موی، روی، خوی و کوی به یادگیرندگان کمک کند تا به تعمیم دهی آواها بپردازند. تدریس املا نویسی را میتوان با آموزش آواها همراه کرد تا آواها و مهارتهای تحلیل واژه در خلال درس املا تمرین شوند.
رویکرد بسامد واژه در اختلال دیکته نویسی
در رویکرد بسامد واژه از واژه هایی در تدریس املا استفاده میشود که بیشتر از سایر الگوهای آواشناختی کاربرد دارند. ضابطۀ انتخاب کلمه بسامد کاربرد آن، استمرار و چندکاره بودن آن است. مجموعۀ واژه های پرکاربرد املایی از طریق بررسی های گستردۀ نوشته های کودکان و بزرگسالان مشخص و انتخاب شده است
( فیترجرالد، 1951). درواقع تعداد نسبتاً کمی واژه کاربرد زیاد دارند. ( رینزلند 1945) برآورد زیر را از واژه های املایی مورد نیاز ارائه داده است:
بیش از 60 درصد نوشته های کودکان دورۀ ابتدائی از 100 واژه تشکیل میشود.
بیش از 82 درصد نوشته های کوددکان دورۀ ابتدایی از 500 واژه تشکیل میشود.
بیش از 89 درصد نوشته های کودکان دورۀ ابتدایی ازاژ 1000 واژه تشکیل میشود.
بیش از 95 درصد نوشته های کودکان دورۀ ابتدایی از 2000 واژه تشکیل میشود.
در زبان انگلیسی تعدادی از واژه ها به مراتب بیشتر از واژه های دیگر کاربرد دارند. درواقع، 265 واژه مشتقات تکراری آنها حدود 95 درصد نوشته های کودکان مدارس ابتدایی تشکیل میدهد. 3500 واژۀ پایه نیازهای کودکان دورۀ ابتدایی را رفع میکند. فیتزجرالد، 1955) ، 60 درصد نوشته های ما از یکصد واژهای تشکیل میشود که در یک جدول آمده است.
رویکرد بسامد واژه در مورد اختلال دیکته نویسی براین نظر استوار است که استثناهای موجود در قواعد املایی آنقدر زیاد است که در پربسامدترین واژه ها نیز دیده میشود و این امر یادگیری الگوها و قواعد املایی را برای یادگیرندگان مبتدی دشوار میسازد. نمونه هایی از رابطۀ بیقاعده بین واجها( صداهای گفتاری) و نویسه ها( نمادهای نوشتاری) را به آسانی میتوان ذکر کرد. جورج برنارد شاو، یکی از طرفداران اصلاح خط، گفته است که واژۀ fish را به صورت ghoti هم میتوان نوشت: gh همان صدای ف در کلمۀ o, cough صدای ای در کلمۀ women وit صدای ش در کلمۀ nation است.
تناقض های زیادی در املای زبان انگلیسی وجود دارد. به طور مثال در تعمیم دهی آوایی واژۀ natural را میتوان به صورت pnatchurile نوشت.
معلمی متوجه این نکته شد که دانش آموزان املای واژۀ awful را به شکلهای غیر offle,offel,awfull, offul می نویسند. هریک از این نوشته ها از نظر رونویسی آوایی صداهای شفاهی واژۀ درست است.
ناروانی گفتار یا ناروانی کلام به حالتی گفته می شود که کودک در سرعت گفتار خود دچار مشکل می شود و به همین علت تکرار کلمات یا تکرار در هجای اول کلمه در گفتار این کودکان دیده می شود. یکی از نکات مهم در گفتاردرمانی ناروانی گفتار تشخیص دقیق ناروانی کلام از لکنت زبان است. گفتاردرمان متخصص لکنت با بررسی دقیق روانی کلام در کودک و ارزیابی آیتم های ناروانی گفتار در کودکان به تشخیص مناسب می رسد و سپس طرح درمانی تخصصی برای کودک اجرا می گردد. مرکز درمان لکنت زبان کودکان در غرب و شرق تهران با کادر متخصص گفتاردرمانی و با تجربه خود و با استفاده از تجهیزات پیشرفته مرکز در زمینه تشخیص و درمان مشکلات ناروانی گفتار در کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. خدمات گفتاردرمانی در منزل در کنار تجهیزات مرکز روند درمان کودکان را تسریع می بخشد.
تعریف ناروانی گفتار
درآغاز، به جای لکنت، روانی را تعریف میکنم تا نشان دهم که چه اجزایی باید در جریان گفتار وجود داشته باشند تا گوینده ای روان در نظر گرفته شود. روانی، فعالیتی تعادلی و شگفت انگیز است. شکی نیست که همه، گاهی اوقات هنگام صحبت کردن، دچار خطاها و لغزش های گفتاری میشوند. تعریف کردن روانی سخت است. در واقع بیشتر محققین اختلالات گفتاری برروی مفهوم متضاد آن یعنی ناروانی تمرکز کرده اند.( من از واژه ناروانی هم به معنای لکنت و هم به معنای درنگ های طبیعی استفاده میکنم تا صحبت از درنگ هایی که میتوانند طبیعی و یا غیرطبیعی باشند، آسانتر شود). یکی از اولین محققین روانی، فریدا گلدمن- ایسلر نشان داد که گفتار طبیعی با درنگ هایی همراه است(گلدمن – ایسلر1968). سایر محققین این موضوع را تصدیق کردند و مطالعه در مورد گفتار روان را به مقایسه آن با گفتار ناروان بسط دادنند. برای مثال دالتونها و هاردکستل( 1977)، گفتار روان و ناروان را براساس تفاوت در متغیرهای آمده در جدول زیر از یکدیگر متمایز کردند. وجود آهنگ و تکیه در این لیست ممکن است غیرطبیعی به نظر آید. میتوان گفت که گویندگانی که با استفاده از گفتار یکنواخت(مونوتون)، لکنت را کاهش میدهند، واقعاً روان نیستند. ما در این مورد بحث خواهیم کرد که در این گونه افراد، نه روانی گفتار، بلکه طبیعی بودن گفتار است که تحت تأثیر قرار گرفته است. هرچند هر دو این موارد، مورد علاقه درمانگری خواهد بود که جهت کمک به مراجعان بر روی همه جنبه های ارتباط کار میکنند.
متغییرهای روانی گفتار
متغیرهای اصلی جهت تمایز بین گفتار روان و ناروان در گفتاردرمانی: پیشنهاد شد توسط دالتون و هارد کستل(1977)
1. وجود صداهای اضافه، مانند تکرارها، کشیده گویها، به میان اندازی ها و بازبینی ها
اگر گوینده ای بگوید: « من – من- من!!!! احتیاج دارم که آه داشته باشم آه، خوب، من- من- من باید م م م م م م ماشینم را تعمیر کنم» . او ناروان است.
2. موقعیت و بسامد( میزان وقوع) مکثها
اگر گوینده ای بگوید: « هر وقت یادم هست که چترم را بیاورم(مکث)، هرگز باران نمی بارد»، او روان است. اما اگر بگوید:« هروقت( مکث) یادم هست که( مکث) چترم را( مکث) بیاورم، هرگز( مکث) باران نمیبارد»، او ناروان است.
3. الگوی ریتمیک گفتار
زبان انگلیسی معمولاً با هجاهای تکیه دار در فاصله های تقریباً برابر صحبت میشود؛ در کل، هجاهای تکیه دار پس از چند هجای بدون تکیه می آیند. وقتی انحرافات مشخصی از این الگو رخ دهد، همانند زمانی که گوینده ای تمامی هجاها را به طور برابر تکیه گذاری میکند، گوینده ناروان است.
4. آهنگ و تکیه
اگر گوینده ای آهنگ و تکیه را تغییر ندهد و بنابراین مونوتون باشد، میتوان او را ناروان خواند، آهنگها و الگوهای تکیه غیرطبیعی را نیز میتوان ناروائی در نظر گرفت.
5. سرعت کلی
اگرگوینده ای سرعت بسیار آرامی در گفتار داشته باشد یا یه طور متوالی سرعتش کم و زیاد شود، میشود او را ناروان فرض کرد.
استارک ودر( 1987، 1980) چنین پیشنهاد داد که بسیاری از متغیرهایی که روانی را معین میکنند، جنبه های زمانی تولید گفتار را منعکس میکنند. متغیرهایی همانند مکث، ریتم، آهنگ، تکیه و سرعت، تشکیل دهنده جنبه های زمانی تولید گفتار هستند که براساس زمان و میزان سرعت حرکت ساختارهای گفتاری کنترل میشوند. بنابراین کنترل زمانی حرکات این ساختارها روانی ما را تعیین میکند.
استارک ودر همچنین اشاره کرده است که نه تنها جریان صدا، بلکه سرعت جریان اطلاعات نیز جنبه مهمی از روانی است. بنابراین گوینده ای که بدون درنگ و تأمل صحبت میکند اما در انتقال اطلاعات به شیوه ای به جا و منظم مشکل دارد، ممکن است گوینده روانی در نظر گرفته نشود.
در توصیف استارک ودر( 1987) از روانی، میزان تلاشی که گوینده برای صحبت کردن به کار می گیرد، نیز، دخیل است. منظور از تلاش، مقدار تقلای ذهنی و فیزیکی است که گوینده هنگام صحبت کردن به کار می بندد. ارزیابی کردن این موضوع سخت است اما شنوندگان، اینگونه قضاوتها را میتوانند به شکل قابل اطمینانی انجام دهند. علاوه برا این ، تلاش های ذهنی و فیزیکی، در تصور اینکه یک فرد لکنتی بودن چه حسی دارد، احتمالاً نقش مهمی دارند.
گفتاردرمانی
در اصل روانی میتواند، جریان بدون تلاش و تقلای گفتار در نظر گرفته شود. بنابراین گوینده ای که در اصل روانی میتواند جریان بدون تلاش و تقلای گفتار در نظر گرفته شود. بنابراین گوینده ای که توسط گفتاردرمان « روان» قضاوت میشود به نظر میرسد موقع صحبت کردن تلاش بسیار کمی به کار می بندد. هرچند که تعیین اجزای چنین جریان گفتار ظاهراً بدون تلاشی دشوار است. با تحقیق دقیقتر پیرامون گفتاردرمانی ناروانی گفتار میتوان به این نتیجه رسید که افزایش تلاش و تقلا باعث میشود( شنونده) چنین قضاوت کند که فرد( گوینده) در حال لکنت کردن است. اما، وجود سایر عوامل همچون ریتم غیرمعمول یا سرعت کم جریان اطلاعات، احتمالاً این قضاوت را موجب میشود که اگرچه فرد، یک گوینده ناروان است. اما با این وجود لکنتی نیست. ما در مورد جنبه های روانی، در مبحث ارتباط اجزای روانی- مثل سرعت و طبیعی بودن- با رویکردهای درمانی مختلف دوباره صحبت خواهم کرد. اما در حیطه گفتاردرمانی ناروانی گفتار باید اشاره شود هر یک از متغییر های روانی گفتار در فرد دچار آسیب باشند نیازمند مداخلات جداگانه ای در زمینه گفتاردرمانی می باشد.
مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر خدمات گفتاردرمانی کودکان در حیطه ناروانی گفتار را به صورت تخصصی در مرکز گفتاردرمانی و همچنین به صورت خدمات گفتاردرمانی در منزل برای کودکان ارائه می نماید. بررسی دقیق روند گفتار کودک توسط تست های استاندارد و تشخیص دقیق نوع اختلال و شدت ناروانی گفتار در کودکان به طرح برنامه درمانی متناسب با نیازهای کودک می پردازد. مشاوره والدین و توضیح روند درمان و آموزش نحوه برخورد با مشکلات گفتاری کودکان از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان می باشد.
لکنت زبان یکی از اختلالات گفتاری دوران کودکی می باشد که شیوع آن در جوامع و سنین مختلف متفاوت است. به طور میانگین شیوع لکنت زبان در کودکان را حدود یک درصد تخمین زده اند اما این میزان در کودکان دختر و پسر یکسان نمی باشد و شیوع لکنت در پسرها تقریبا چهار برار دختران است. سن شیوع لکنت زبان به عوامل مختلفی نظیر ژنتیک جامعه طول زمان لکنت و … بستگی دارد. مرکز گفتاردرمانی لکنت زبان در زمینه تشخیص و درمان لکنت زبان در کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید و با استفاده از تجربه و دانش گفتاردرمانان خود در کنار تجهیزات پیشرفته و روز دنیا در زمینه درمان لکنت زبان در کودکان پیشرو می باشد. دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران موجب دسترسی آسان مراجعین به خدمات توانبخشی کودکان در زمینه بهبود لکنت زبان گردیده است.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
لکنت زبان و سن شروع لکنت
بیایید ابتدا این سؤال را مورد ملاحظه قرار دهیم که کودکان هنگامیکه شروع به لکنت کردن میکنند ، به طور میانگین چه سنی دارند . دراولین مطالعات (برای مثال ، میلیسن و جانسون ، 1936) محققین یکسال یا بیشتر پس از اینکه شروع لکنت اتفاق افتاده بود از والدین میخواستند تا سن شروع لکنت در کودکشان را بهیاد بیاورند. سن میانگین شروع ، برگرفته از 9مطالعه مربوط به قبل از سال 1990 بلاداستین و راتنر (2008) خلاصه شده است ، تقریبا 4سال است. پس ازسال 1990 ، با راهنمایی ایهود یایری و همکارانش در دانشگاه ایلینویز ، محققین مراقب بودند تا با والدین کودکانیکه درفاصله 12ماه از مصاحبه والدین شروع به لکنت کرده بودند ، مصاحبه کنند. بلاداستین و راتنر (2008) شش مطالعه انجامشده پس از سال 1990 راکه در آنها با والدین در فاصله کمتری از شروع لکنت نسبت به مطالعات قبلی ، مصاحبه شده بود ، فهرست کردند. سن میانگین شروع دراین مطالعات جدیدتر حدود 8/2 سال است ، بنابراین ، یا مطالعات جدیدتر تصویر دقیقتری از سن شروع میدهند یا سن شروع کمتر شده است یاهردو. اتفاق نظر کنونی براین است که شروع لکنت معمولا قبل از 3سالگی اتفاق میافتد و بیشتر شروعها بین سن 2 و 5/3 سالگی اتفاق میافتد. برخی از کودکان بزرگتر – تاحدود 12سالگی – ممکن است شروع به لکنت کنند اما اینها موارد نادرتری هستند . شروع لکنت در نوجوان و بزرگسالان احتمالا شکلی متفاوت از ناروانی – سایکوژنیک یا نوروژنیک – میباشد.
بررسی شیوع لکنت زبان در کودکان
واژۀ« شیوع» برای نشان دادن میزان گستردگی یک اختلال گفتاری استفاده میشود. اطلاعاتی در مورد سن شیوع لکنت زبان به ما میگوید که هم اکنون چند نفر با چه بازه سنی لکنت می کنند. دستیابی به اطلاعت دقیق و به روز درباره سن شیوع لکنت زبان، مشکل میباشد. تحقیقات گذشته شامل مطالعاتی است که تفاوتهای بسیاری در روش شناسی دارند که این تفاوتها میتوانند باعث تفاوتهای گسترده ای در تخمین های شیوع شوند. برای مثال، شیوع لکنت احتمالاً به طور قابل ملاحظه ای همراه با سن تغییر مییابد و همه مطالعات، لکنت را در گروه های سنی یکسان بررسی نکرده اند. علاوه بر این، ممکن است تعاریف لکنت از مطالعه ای به مطالعه دیگری متفاوت باشند. برخی مطالعات ممکن است اشخاص ناروان نسبتا طبیعی را در نظر بگیرند، ممکن است سایرین آنها را در نظر نگیرند.
بیچمن، نایر، کلگ و پاتل با استفاده از یک نمونه گویا، شیوع اختلالات گفتار و زبان را در کودکان مهدکودکی ارزیابی کردند. آنها کودکانی که در غربالگری ابتدایی رد شده بودند را دوباره به همراه یک نمونه تصادفی از کودکانی که قبول شده بودند، بررسی کردند. شیوع لکنت زبان در این نمونه از کودکان مهدکودک 4/2 درصد بود. هرچند این تنها یافته از یک مطالعه است، دقتی که با آن اطلاعات جمع آوری شده بودند، اعتبار آن را افزایش میدهد. بلاداستین و راتنر( 2008) نتایج 44 مطالعه در کودکان سن مدرسه ی ایالات متحده، اروپا، آفریقا، استرالیا و هند غربی را بازبینی و خلاصه کردند. این مطالعات نشان میداد که شیوع لکنت در سال های مدرسه حدود 1 درصد است . اندروز، هادینات، کرایگ، هاوی، فیر و نیلسون به همین نتیجه رسیدند- که حدود 1 درصد از کودکان مدرسه ای سراسر دنیا در هر دوره زمانی احتمال دارد که لکنتی باشند. اگر شیوع 4/2 درصدی گفته شده در بالا بین کودکان مهدکودکی معتبر باشد، باید تعداد قابل توجهی از بهبودی ها بین مهدکودک و سطوح بالاتر اتفاق بیافتد.
مشخص است که اطلاعات پایایی از شیوع لکنت زبان در بزرگسالان وجود ندارد. هرچند، هم اندروز و همکارانش و هم بلاداستین و راتنر(2008) اشاره کردند که شیوع لکنت زبان پس از بلوغ کمتر است. اگر این چنین باشد، شیوع برای بزرگسالان میبایست کمتر از 1 درصد باشد.
بروز لکنت زبان در کودکان
بروز لکنت فهرستی است از تعداد افرادی که در یک زمان در زندگیشان لکنت کرده اند. همانند اطلاعات در مورد شیوع، تخمین های به روز نیز صریح و واضح نیستند چرا که محققان مختلف از تعاریف متفاوت لکنت و روشهای متفاوت برای به دست آوردن اطلاعاتشان، استفاده کردهاند. برخی محققان تنها لکنتی را که شش ماه یا بیشتر به طول بیانجامد را گزارش میکنند و نمیخواهند که دوره های کوتاهتر ناوانی را شامل کنند.سایر محققین هر رفتار گفتاری را که افراد مطلع یا والیدن لکنت در نظر بگیرند، گزارش میکنند. تخمین های بروز، زمانی که گزارشهای افراد مطلع و والدین در نظر گرفته میشوند بالای 15 درصد هستند. تخمینی که کودکانی که تنها برای یک دوره کوتاه لکنت کرده اند را شامل میشود( بلاداستین وراتنر 2008) زمانی که تنها مواردی از لکنت که بیشتر از 6 ماه طول کشیده اند در نظر گرفته شوند، درصد بروز به نظر 5 میباشد( اندروز و همکاران، 1983) فکرمیکنم تخمین دوم ممکن است، اختلال مزمنی را که ما آن را لکنت می نامیم به طور دقیقتری منعکس کند اما تخمین اول نشان می دهد که درک ناروانی طبیعی و لکنت زبان آغازن تا چه میزان میتواند به هم نزدیک باشد.
گزارشی که توسط مانسون(2000) از تمام کودکان متولد شده در جزیره دنیش در یورن هولم ارائه شده، پیشنهاد بروز 5 درصد را حمایت میکند. این جمعیت تک ژنی و پایدار است که یک مطالعه با دقت و طولانی مدت را کاملاً ممکن میکند. از 1042 کودک متولد شده در جزیره در سالهای 1991،1990 ، 98 درصد برای اختلالات گفتار و زبان در سن 3 سالگی غربالگری شدند. کودکان برای 9 سال تحت پیگیری بودند و بعد مشخص شد که 19/5 درصد از کودکان دوره ای از لکنت زبان را تجربه کرده اند.
تخمین های بروز چیز دیگری درباره ماهیت لکنت زبان به ما میگوید. تفاوت بین بروز( 5 درصد) و شیوع(1درصد از کودکان مدرسهرو و کمتر در بزرگسالان) اشاره بر این دارد که بیشتر افرادی که در دوره ای از زندگیشان لکنت میکنند از آن بهبود مییابند و میدانیم که شیوع پس از بلوغ کاهش مییابد. بنابراین درمان به تنهایی برای بهبودی این چنینی مسئول نیست. برخی جنبه های رشد یا بلوغ در کنار درمان به بسیاری از افراد اجازه بهبودی از لکنت را میدهند.
سوالات متداول:
1-نقش والدین در کاهش شیوع لکنت زبان چیست؟
والدین باید با حفظ آرامش، گفتار کودک را قطع نکنند، ارتباط چشمی مناسب داشته باشند و از فشار برای تصحیح گفتار بپرهیزند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر دورههای آموزشی ویژه والدین برای مدیریت این شرایط برگزار میکند.
2-آیا احتمال بازگشت لکنت پس از درمان وجود دارد؟
در موارد نادر، استرس شدید یا تغییرات بزرگ زندگی ممکن است باعث عود موقت شود. پیگیری دورهای در کلینیکهایی مانند مرکز دکتر صابر این خطر را کاهش میدهد.
هر روزه در گفتاردرمانی کودکان با نوزادان نارس یا نوزادانی مواجه می شویم که با مشکلات بلع و تغذیه دست و پنجه نرم می کنند. والدینی که در شیر دادن به نوزادان خود دچار مشکل هستند و از عدم توانایی نوزاد در بلع یا مکیدن شیر شکایت می کنند. مرکز گفتاردرمانی کودکان در حیطه گفتاردرمانی، درمان مشکلات بلع و آموزش نحوه شیر دادن نوزاد به والدین فعالیت می نمایند. در این مطلب به نکاتی اشاره می شود که به مادران کمک می کند روش های بهتری برای تغذیه و شیر دادن به نوزادان خود انتخاب نمایند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
اولین تغذیه و نحوه شیر دادن نوزاد
نوزادتان همین حالا به دنیا آمده و اگر وضع مناسبی داشته باشد همسر یا پرستارتان او را روی شکمتان قرار داده است. اگر حال و حوصله مناسبی دارید، میتوانید بلافاصله به فرزندتان شیر بدهید ولی نباید احساس کنید که مجبورید این کار را در همان لحظه انجام دهید. کمی صبر کنید تا هر دو شما تحمل این کار را داشته باشید حتی اگر شما آماده باشید نوزادتان ممکن است آماده نباشد. دلواپس نباشید. واقعاً عجلهای در کارنیست. احتمالا در ساعتهای اولیۀبعداززایمانهردوی شما به خواب میروید سپس هر دو بیدار میشوید و آماده دست و پنجه نرم کردن بااین تجربه جدید خواهید بود.
هنگامی که نوزادتان آمادگی این اولین شیر خوردن را داشته باشد، شروع و آزمایش کنید. بر اساس گفته جین راش، قابله،«نوزادِ تازه متولد شده گرسنه است و میل دارد غذا بخورد او را زیر سینه خود قراردهید. پستان را خواهد مکید این کار نتیجه خواهد داد، چرا که نه؟»
نحوه شیر دادن نوزاد
چنانچه بخواهید مطابق یکی از دو حالت معمول به نوزاد خود شیر بدهید ، روی تخت بنشینید بلوز خود را بالا بکشید و بالشی در دامان خود قرار دهید. دقت کنید که پشت و آرنج خود را روی تکیه گاهی قرار دهید؛ به این منظور احتمالاً به بالش یا کوسن دیگری نیاز خواهید داشت. محل و حالت خود را کاملاً مناسب و راحت کنید. چنانچه سینه های بزرگی دارید یک حوله کوچک یا پارچه دیگری را لوله کنید و زیر سینه ای که میخواهید از آن شیر دهید بگذارید تا وزن پستان بر آن قرار گیرد، سپس از پرستار بخواهید نوزاد را در اختیار شما قرار دهد.
قدم به قدم
قنداق یا پتوی دور نوزاد را باز کنید و بلوز او را بالا بزنید تا هنگام شیردادن، پوست او با پوست بدن شما تماس داشته باشد. در حالی که دست خود را زیر سر نوزاد قرار دادهاید او را بگردانید و زیر سینۀ خود قرار دهید. سپس انگشت شست و اشاره دست دیگر خود را به صورت نیم دایره و به صورت کُرَوی زیر پستان قرار دهید. نوزاد را به سینه نزدیک کنید (به طرف نوزاد خم نشوید، زیرا مسلماً در دراز مدت موجب کمر درد شما میشود)، نوک پستان را بلند کنید و دقت کنید با دستتان دور نوکپستان را نپوشانید. با نوک پستان لبهای نوزاد را قلقلک دهید و فرصت دهید تا نوزاد کاملاً دهانش را باز کند. سرش را به سینه بچسبانید و پستان را تا حد ممکن در دهان او فرو کنید. چنانچه این عمل را به سرعت انجام ندهید، ممکن است تنها نوک سینه در دهان نوزاد قرار گیرد، در این صورت با انگشتان خود دهان نوزاد را باز، نوزاد را از سینه جدا و این روند را دوباره تکرار کنید.
به محض شروع به مکیدن موقعیت نوزاد را بررسی کنید. دهان او باید حداقل یک سوم حلقۀقهوهایدورنوکپستانرابپوشاندوقورتدادنهاینوزادرابشنوید.نگرانقرارگرفتن سینه روی بینی او نباشید زیرا در صورت وجود مشکل در تنفس کردن نوزاد تكان تكان خواهد خورد. هنگامی که احساس کردید نوزاد یک پستان را خالی کرده است که در آن حالت دیگر صدای قورت دادن را نخواهید شنید یا حرکت آروارهها و لپهای او را مشاهده نخواهید کرد او را زیر سینه دیگر قرار دهید. این مدت ممکن است از پنج تا بیست دقیقه یا حتی طولانیتر باشد، هنگام تعویض پستان، کودک را وادار کنید که آروغ بزند.
نوزاد را از هر دو پستان تغذیه کنید و حداقل در یک هفته اولیه، روزانه هشت بار این کار را انجام دهید. از اینکه احتمالاً هنوز شیر ندارید نگران نباشید، ترشح شیر چند روزی به طول میانجامد. در این مرحله شیر دادنهای مکرر موجب برقراری جریان مناسبی از شیر خواهد شد. (نوزادان مادرانی که دورۀ حاملگی را کامل کرده باشند روزها قادر به تحمل بیغذایی هستند تا هر دو مادر و نوزاد، بتوانند چگونگی تغذیه صحیح از پستان را بیاموزند. شاید بد نباشد هنگام اصرار پرستارها برای تغذیه نوزاد با شیر خشک یا حداقل یک بطری آب این امر را به آنها تذکردهید.)
در اولین شیردهی و نیز در طول چند روز بعدی نوزاد از ماده زردرنگی به نام آغوز تغذیه میشود. آغوز مملو از پادتنهاست و در مقابل عفونتها و ویروسها از نوزاد محافظت میکند. همچنین به صورت یک ملین عمل میکند و موجب تخلیه مدفوع قیر مانند تیره رنگی میشود کهقبل از تولد در دستگاه گوارش نوزاد جمع شده است.
تغذیه نوزاد با شیر مادر در همین روزهای اولیه موجب ترشح پرولاکتین میشود که موجب ایجاد آرامش در مادر و همچنین تحریک ترشح شیر و نیز ترشح هورمون دیگری به نام اوکسی توسین میگردد. اوکسی توسین موجب انقباضهای ماهیچههای کیسههای شیری و در نتیجه جاری شدن شیر در مجاری شیر و نیز انقباض رحم و در نتیجهموجب تسریع شفای بعد از زایمان میشود.
نتیجه گیری:
شیر دادن به کودک یکی از مهمترین فعالیتهای روزمره والدین است که تأثیر مستقیمی بر رشد جسمی، روحی و عاطفی نوزاد دارد. استفاده از روشهای صحیح شیر دادن، چه به صورت شیر مادر و چه شیر خشک، نه تنها نیازهای تغذیهای نوزاد را تأمین میکند بلکه ارتباط عاطفی والد و کودک را تقویت مینماید. رعایت نکات بهداشتی هنگام آمادهسازی شیر خشک، انتخاب بطری مناسب، رعایت زمانبندی منظم برای تغذیه و رعایت وضعیت صحیح کودک هنگام شیر دادن از جمله موارد کلیدی هستند. همچنین توجه به علائم گرسنگی و سیر شدن نوزاد باعث میشود کودک احساس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشد و از تجربه شیر خوردن لذت ببرد. والدین باید از توصیههای متخصصان و پزشکان کودک بهره بگیرند و در صورت بروز مشکلات مانند رفلاکس، حساسیت به شیر یا مشکلات مکیدن، فوراً به مشاوره تخصصی مراجعه کنند. در نهایت، شیر دادن به کودک فقط یک نیاز فیزیکی نیست، بلکه فرصتی ارزشمند برای برقراری ارتباط، رشد اعتماد به نفس و ایجاد عادات سالم غذایی در آینده است. رعایت این اصول ساده و علمی، سلامت و شادی کودک را تضمین میکند و والدین را نیز در مسیر تربیت موفق همراهی مینماید.
سوالات متدوال:
چه تفاوتی بین شیر مادر و شیر خشک وجود دارد؟
شیر مادر حاوی تمام مواد مغذی، آنتیبادیها و ترکیبات ایمنی است و برای رشد کودک بسیار مناسب است. شیر خشک جایگزین خوبی برای مواقعی است که شیر مادر کافی نیست یا کودک نیاز ویژهای دارد، اما فاقد آنتیبادیهای طبیعی است.
چگونه وضعیت صحیح کودک هنگام شیر دادن باشد؟
کودک باید در زاویه ۴۵ درجه روی بازوی والد قرار گیرد و سر و گردن او در راستای بدنش باشد. این حالت مانع خفگی، رفلاکس و مشکلات گوارشی میشود.
حرف نزدن کودک یا دیر به حرف آمدن کودکان همیشه یکی از دقدقه های مهم والدین می باشد. هر روز در گفتاردرمانی کودکان با مادران نگرانی رو به رو می شویم که از روند رشد گفتار کودک خود نگران بوده و از حرف نزدن کودک شکایت می کنند. نکته قابل اهمیت در این میان ارزیابی دقیق گفتاردرمانی برای پیدا کردن دلیل حرف نزدن کودک می باشد. ارزیابی گفتار شامل حجم تنفسی آواسازی، ارزیابی دهانی حرکتی و دیگر ارزیابی های گفتاری می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه ارزیابی و درمان مشکلات گفتار و زبان کودکان فعالیت می نمایند. متخصصین گفتاردرمان مرکز با تجربه بالا در حیطه کودکان در بهبود گفتار و تولید گفتار کودکان به صورت حرفه ای فعالیت می نمایند.
دلیل حرف نزدن کودک و ارزیابی آواسازی
یکی از علل به حرف نیامدن کودک و حرف نزدن کودک اختلال در آواسازی است. کودکی که مشکل در تنفس دارد و عملکرد تنفسی و آواسازی کودک دچار مشکل است در تولید گفتار با مشکل روبه رو می شود.
ارزیابی عملکرد تنفس و آواسازی
در انجام این ارزیابی گفتاردرمانگر مجددا باید تعیین کند که آیا عملکردهای تنفس و آواسازی حداقل کفایت لازم برای حمایت پایه ای از گفتار و زبان را دارند یا نه. برای ارزیابی عملکرد تنفس از کودک خواسته میشود یک صدای کشیده را تولید کند. علت دشواری تحمل این تکلیف در کودکان کم سن ممکن است بیشتر به دلایل رشدی باشد تا عدم حمایت تنفس مناسب برای گفتار. اگر به نظر برسد که کودک قادر به تولید واکۀکشیدهنیست میتوان از او خواست وانمود کند یک خواننده است و یک نت موسیقی طولانی را در یک آواز آشنا میکشد، یا وانمود کند سوت قطاری است که از یک تونل طولانی عبور میکند کودکی که بتواندآواسازی را به مدت حداقل ۵ ثانیه بکشد، میتوان قضاوت کرد که ظرفیت تنفسی مناسبی برای گفتار دارد.
جدول آزمون شمارش زمانی فلچر برای سرعت هجایی دیادوکوکاینتیک
نام: تاریخ تولد: سن: آزمونگر: تاریخ:
هنجارهای سنی ( به ثانیه) تعداد ثانیه ها تکرارها هجا
13
12
11
10
9
8
7
6
20
3/3
4/3
6/3
7/3
4
2/4
8/4
8/4
–
20
^p
3/3
5/3
6/3
8/3
1/4
4/4
9/4
9/4
–
20
^t
7/3
9/3
4
3/4
6/4
8/4
3/5
5/5
–
20
^k
6/3
7/3
4
2/4
6/4
9/4
4/5
5/5
–
20
^f
5/3
7/3
8/3
2/4
5/4
6/4
3/5
2/5
–
20
^l
6/0
6/0
6/0
7/0
7/0
7/0
0/1
0/1 انحراف معیار در هجاها
2/4
7/4
8/4
5/5
9/5
2/6
6/7
3/7
–
15
P ^ t ^
2/4
7/4
8/4
5/5
9/5
2/6
6/7
9/7
–
15
P ^ k ^
1/5
5/5
8/5
4/6
6/6
2/7
8
8/7
–
15
l ^ t ^
3/1
3/1
3/1
6/1
6/1
6/1
0/2
0/2 انحراف معیار در هجاها
7/5
4/6
5/6
1/7
7/7
3/8
10
3/10
–
10
p ^ t ^ k ^
5/1
5/1
5/1
2
2
2
8/2
8/2 انحراف معیار در هجاها
ارزیابی گفتاردرمانی و دلیل حرف نزدن کودک
ارزیابی گفتاردرمانی و بررسی دلیل حرف نزدن کودک، عملکرد آواسازی سه جزء دارد: بلندی، ارتفاع و کیفیت. با درخواست از کودک برای تولید گفتاری که خیلی بلند و سپس خیلی آهسته است میتوان توانایی کنترل بلندی را ارزیابی کرد. وادار کردن کودک به این که وانمود کند در یک کلیسا یا کتابخانه است، میتواند به گفتار آهسته کمک کند. درخواست از او برای این که وانمود کند دوستش را از وسط خیابان صدا میزند یا برای تشویق یک تیم ورزشی مورد علاقهاش فریاد میزند، باعث گفتاری بلند خواهد شد. برای بررسی گستره زیر و بمی، میتوان از کودک خواست با تقلید از درمانگر وانمود کند یک موش جیغ جیغو و یک خرس غرغرو است، یا همراه درمانگر تصور کند که آژیر میکشد و تغییرات زیر و بمی را در ناله آژیر نشان میدهد. در هر فعالیت گفتاری مانند تکلیف جملهای ون دمارک میتوان در مورد کیفیت صوت قضاوت کرد.
ارزیابی دهانی – حرکتی
برای اکثریت کودکانی که مورد ارزیابیهای زبانی قرار میگیرند نتایج ارزیابی ساختمان و عملکرد دهانی – حرکتی جالب توجه نیست، به این معنی که نشانهای وجود ندارد مبنی بر این که هر کدام از جنبههای مکانیزم گفتار در تولید زبان دخیل هستند. باز هم آسیب شناس گفتار و زبان باید آگاه باشد که چنین مشکلاتی گهگاه رخ میدهند و در این صورت باید از نظر پزشکی، جراحی یا رفتاری مورد توجه قرار گیرند تا بیشترین پتانسیل ارتباطی کودک به دست آید.
در بعضی از کودکان، نقایص دهانی – حرکتی از رشد گفتار جلوگیری میکنند، در این گونه موارد، شیوهای جایگزین از برقراری ارتباط مانند یک ترکیب کننده گفتاری کامپیوتری قابل حمل یا یک تخته برقراریارتباط حرفی، نمادین یا تصویری توصیه میشود. اکثر این کودکانبه دلیل شرایطی مانند فلج مغزی یا دیزارتری شدید، از نظر جسمی معلول هستند. برای کودکان مبتلا به آسیبهای دهانی – حرکتی خفیفتر، ارزیابی حرکتی گفتار به شناسایی تواناییها و نیازهای دهانی- حرکتی کمک میکند که میتوانند در یک برنامه مداخلهایمورد توجه باشند.
همچنین مهم است به خاطر بسپاریم که آسیب شناس گفتار و زبان یا گفتاردرمانی برای حرف نزدن کودک معمولاً تنها متخصصی است که مکانیزم دهانی را معاینه میکند. مثلاً ما نمیتوانیم فرض کنیم که پزشک متخصص اطفال قبل از این که کودک را ارجاع دهد این کار را انجام بدهد. متخصصان اطفال و دیگر تخصصهای پزشکی نقایص ساختاری درشت را ثبت میکنند و ممکن است علائمی از یک شکاف کام زیر مخاط یا یکپارچگی عملکردی مکانیزم را مدنظر قرار ندهند. این معاینه، کار آسیب شناس گفتار وزبان است و بعید است که شخص دیگری، معاینهای انجام داده باشد. مگر این که کودک دچار نقایص دهانی صورتی یا سندرم باشد. حتی اگر تنها ۱ نفر از هر ۱۰۰ کودکی که مبتلا به نقایص زبان معرفی میشوند؛ مشکلات دهانی – حرکتی داشته باشد. مسئولیت ما است کهبه عنوان درمانگر آن یک کودک را شناسایی کنیم.
متخصص گفتاردرمانی برای دیر حرف زدن کودکان
زبان درکی عبارت است از درک گفتار و یا نوشتار (شنیده شده یا دیده شده). درک زبان عبارت است از: توانش و آگاهی پنهانِ کاربرِ زبان دربارهی قوانین حاکم بر زبان . حسهای اصلی یادگیری برای درک زبان عبارتند از : بینایی، شنوایی، لمسی و حس حرکت، که پس از تولد نوزاد، باید کاملاً سالم و قابل استفاده باشند. در حقیقت، این نویسندگان نشان داده اند که تواناییهای نوزاد برای نگاه کردن و تعقیبِ (تعقیب بینایی) محرک بینایی، حاکی از سالم بودن عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، دریافت حسی، و دستگاه حرکتی او برای گفتار است. نوزادان از همان بدوِ تولد، برای درک زبان، اطلاعاتی را که در محیط اطرافشان مورد استفاده قرار میگیرند جذب میکنند. و این تحوّل را در سر تا سر زندگی بزرگسالیشان به نحو مطلوبی ادامه میدهند. مشکلات رشدی گفتار و دیر حرف زدن کودک توسط دکتر برای دیر حرف زدن کودکان بررسی و درمان می شود. گفتاردرمانی با تشخیص علت دیر حرف زدن کودک و درمان علل آن در پیشرفت مهارت های گفتار و زبان کودکان موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان فعالیت می نماید. با استفاده از مهارتهای درک برقراری ارتباط، کودک درک خود را نسبت به دیدگاهها، اندیشه ها، مفاهیم، دستور زبان، معانیِ آهنگ گفتار، و استفاده ی مناسب از زبان در موقعیت های مختلف گسترش میدهد. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی در منزل برای دیر حرف زدن کودکان است.
در نهایت، حرف نزدن کودک میتواند دلایل متعددی داشته باشد، از تأخیرهای طبیعی رشد گرفته تا مشکلات جدیتر مانند اوتیسم، کمشنوایی یا اختلالات گفتاری. تشخیص زودهنگام و مداخلهی بهموقع از طریق گفتاردرمانی میتواند تأثیر چشمگیری در بهبود مهارتهای زبانی کودک داشته باشد. گفتاردرمانی با استفاده از روشهای علمی و تمرینهای هدفمند، به کودک کمک میکند تا مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کرده و با دنیای اطراف تعامل بهتری داشته باشد. اگر کودکتان در صحبت کردن تأخیر دارد، مراجعه به متخصص گفتاردرمانی و دریافت راهکارهای مناسب، میتواند مسیر پیشرفت او را هموارتر کند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
سوالات متداول:
1- آیا کودکانی که دیر حرف میزنند در آینده مشکل گفتاری خواهند داشت؟
نمیشود به صورت قطعی گفت. بسیاری از کودکانی که دیر حرف میزنند، با کمک گفتاردرمانی و حمایت خانواده، به سرعت پیشرفت میکنند و در آینده مشکلی در گفتار نخواهند داشت. اما تشخیص و درمان به موقع بسیار مهم است.
2- آیا حرف نزدن کودک میتواند نشانهای از اوتیسم باشد؟
بله، یکی از علائم اوتیسم میتواند تاخیر در گفتار یا عدم تمایل به برقراری ارتباط کلامی باشد. اگر کودک شما علاوه بر حرف نزدن، در برقراری ارتباط چشمی یا تعامل اجتماعی نیز مشکل دارد، بهتر است برای ارزیابی به متخصص مراجعه کنید.
به والدین، مراقبان و متخصصان به شدت توصیه میشود که یک شبکه یا تیمی از افراد جهت تأمین حمایتهای فنی، عملی و نیز حمایتهای کلی برای کمک به مراقبت و پرورش کودک با اختلالات طیف اتیسم ایجاد نمایند. کار کردن با هم به این روش، معمولاً تیم چند تخصصی نامیده میشود. این رویکرد تیمی باارزش است چرا که اطلاعات جدید و یافتههای تحقیقاتی قبل از آنکه در دسترس عموم قرار گیرند در مجلات تخصصی منتشر میشوند. هر فرد متخصص از لحاظ اخلاقی، موظف است خود را با آخرین تحقیقات در زمینهی تخصصی، به روز نگه دارد. در واقع افراد متخصص معمولاً از روشهای جدید درمانی، قبل از اینکه این درمانها به جزئی از فرهنگ درمانی رایج تبدیل شود، آگاه میشوند. متخصصان با استعدادتر درمانهای جدید را به محض انتشار مطالعه میکنند و هنگامی که این درمانها مناسب و به جا باشند آنها را استفاده میکنند. مطالعات تحقیقاتی بسیاری در رابطه با اختلالات طیف اتیسم در حال انجام است. آزمون و خطا جهت مناسبسازی یافته برای هر فرد، معمولاً بخشی از یافتههای تحقیقاتی میباشند. استفاده از این روش که تا اندازهایی نیز تجربی است، مستلزم ورود بسیاری از اعضای تیم تخصصی و مراقبتی است. مرکز اوتیسم دکتر صابر، بهترین مرکز اوتیسم غرب تهران و هم چنین بهترین مرکز اوتیسم شرق تهران، با بهترین متد های تخصصی و به روز، رضایت همیشگی مراجعان را به خود جلب می کند.
چه کسی میتواند عضوی از تیم مرکز اوتیسم تهران یا این شبکه باشد؟ مطمئناً پدر و مادر، مراقبان و متخصصان باید بخشی از این تیم باشند، همچنین کودک با اختلالات طیف اتیسم نیز باید در نظر گرفته شود. یک کودک سه ساله و یا حتی خردسالتر قادر به بیان عقاید خود است. عقاید و نظرات کودک چنانچه توسط افراد حاضر در گروه مورد استفاده قرار گیرد، میتواند منجر به درمانهای خلاقانه و مختص فرد گردد. تا آنجا که امکان دارد، نگه داشتن فعال کودک در فرایند رشد و تکامل او، حضور فعال او در گامهای بعدی این فرایند را نیز به دنبال خواهد داشت. این کار میتواند درس خوبی برای یادگرفتن کودک باشد چرا که یکی از اهداف مهم ما این است که کودک تا جای ممکن مسئول موفقیتهای خود باشد. به خاطر داشته باشید که هیچ فردی در تیم همه چیز را نمیداند و اهمیت چندانی ندارد که چه درجهی تحصیلی یا چقدر اندازه تجربه داشته باشند. در زیر فقط به برخی از متخصصان و ارائه دهندگان خدمات اشاره شده است که ممکن است عضوی از چنین تیمی باشند. لیست کردن آنها از قانون خاصی تبعیت نمیکند. این متخصصان به دقت و از نزدیک با کاردرمانگر به عنوان بخشی از تیم همکاری میکنند. همانگونه که در فصلهای قبل توضیح دادیم، کاردرمانگر روی مهارتهای کارکردی و تواناییها تمرکز کرده و به پیشرفت کودکان کمک مینماید. برای کودک خردسال نقش اولیهاش نقش فرزندی و همچنین نقشهایی چون دانشآموزی، خواهر یا برادر و دوست بودن است.
انواع خدمات مرکز اوتیسم تهران
روانپزشکان
در حال حاضر هیچ علت و درمان مشخصی برای اختلالات طیف اتیسم مشخص نشده است. پزشکان و روانپزشکانی که در زمینهی اختلالات طیف اتیسم تخصص پیدا کردهاند، معمولاً بخش مهمی از تیم درمانی هستند. پزشکان میتوانند اطلاعات در مورد مدالیتههای درمانی و پیشنهادات لازم برای خانوادهها و اعضای تیم را فراهم کنند. شاید مهمترین نقش پزشکان مدیریت دارویی برای کودکان با اختلالات طیف اتیسم باشد. مدیریت دارویی یک فرایند پیچیده است. با اینکه هر پزشکی میتواند دارو تجویز کند، یک روانپزشک یا پزشکی که در زمینهی این اختلالات تخصص پیدا کرده است، میتواند گروهی از داروها را به گونهای تجویز نماید که کاملاً برای فرد مناسب باشد. داروها حتی در کودکان با تشخیص یکسان و در خانوادهی یکسان واکنشهای متفاوتی به دنبال دارند. مدیریت دارویی ممکن است گاهی از اوقات فرایند سختی برای خانوادهها، مراقبان و متخصصان باشد چرا که ممکن است کودکان واکنشهای منفی به برخی از داروها نشان دهند.
برخی داروها موجب افزایش اضطراب و افزایش وزن قابل ملاحظه میشوند در حالی که برخی دیگر این تأثیرات را ندارند. خانواده و اعضای تیم باید در مورد تأثیرات داروی جدید یا ترکیبات جدید دارویی برای درمان، با روانپزشک و پزشک مشورت کنند. داروها ممکن است همزمان با افزایش سن کودک تغییر کنند. کودکی که رشد میکند، وزنش زیاد میشود و تکامل پیدا میکند، پاسخهای متفاوتی نسبت به داروهایش خواهد داشت.
روانشناسان
روانشناسان گذشته از این که اطلاعات تشخیصی را تهیه میکنند، توصیههای تخصصی در رابطه با برنامهریزی و اجرای درمان کودکان با اختلالات طیف اتیسم را نیز ارائه میکنند. بسته به اینکه در کجا زندگی میکنید، مدارک مختلفی برای تشخیص مورد نیاز است. متخصصی که تشخیصهای اولیه را انجام میدهد، اعتبار و مدارک کافی برای انجام این کار داشته باشد، چرا که این امر میتواند بر گرفتن خدمات بیمه و نیز شانس استفاده از درمان، تأثیرگذار باشد. اطلاعات مورد نیاز در رابطه با داشتن شرایط لازم برای درمان، در مراکز دولتی یا ارائه دهندگان خدمات بیمه، موجود هستند. روانشناسان میتوانند در تدوین برنامههای رفتاری کمک نمایند که این برنامهها بخش بزرگی از نیازها را در برمیگیرند. برنامهی رفتاری زمانی بهترین کارآیی را دارد که همهی اعضای تیم با جدیت برنامه را پیگیری کنند. این امر یک پیام پایدار و ثابت را به کودک میرساند و شانس تعمیم مهارتهای جدید به سایر موقعیتها را افزایش میدهد. تعمیم دادن یکی از اهداف درمان است که نشان میدهد آنچه را که کودک یاد گرفته است میتواند به محیطهای دیگر نیز منتقل نماید. برای مثال اگر کودک آداب غذا خوردن را در منزل به خوبی یاد گرفته است، او همین آداب را در مدرسه یا منزل دوستان نیز به خوبی باید به کار خواهد گرفت.
روانشناسان همچنین میتوانند اطلاعاتی در رابطه با تطابق منزل، کلاس یا سایر محیطهایی که به موفقیت کودک کمک مینمایند، ارائه دهند. آنها همچنین میتوانند حمایت روحی لازم را برای خانوادهای که تحت فشار زیادی از استرس قرار دارد، تأمین کنند. روانشناسان میتوانند منشأ کمک به خانواده برای ایجاد یک سیستم حمایتی باشند؛ به این طریق که آنها را تشویق کنند تا با گروههای اجتماعی دوستان و اعضای خانواده در مواقع نیاز در ارتباط باشند.
معلمان آموزش عمومی
معلمان آموزش عمومی نیز باید یکی از اعضای تیم درمان باشند. آنها معمولاً فاقد اطلاعات اختصاصیای که سایر اعضای تیم در مورد اختلالات طیف اتیسم دارند، میباشند. این افراد بیشتر در جایی که بحث به آموزش، پرورش و رفتار میرسد، میتوانند کمک کننده باشند. والدین و متخصصان در زمینهی مدرسه میتوانند به معلمین آموزش عمومی در ارائهی بهترین آموزش و پرورش به کودک کمک نمایند. این همکاری به صورت فراهم نمودن اطلاعاتی در خصوص ایجاد تطابقات کمک کننده به کودک، صورت میپذیرد.
معلمان آموزش ویژه
معلمان آموزش ویژه معمولاً درکی از نیازهای آموزشی منحصر به فرد کودکان با معلولیتهای مختلف دارند. آنها همچنین باید اطلاعاتی در رابطه با یادگیری، رشد و نیازهای رفتاری داشته باشند. این معلمان معمولاً به عنوان حامی هستند اگرچه مداخله مستقیم در رابطه با اهداف خاصی را که در برنامههای آموزشی فردی وجود دارد، ندارند. ارتباط مکرر و واضح بین تمامی متخصصان در سیستم مدرسه، سازگارترین و بالاترین استانداردهای درمان کودک را تضمین میکند.
معلم کمکی
منظور از کمک معلمها افرادی هستند که در کلاس جهت فراهم آوردن کمک و یا بصورت تکنسین (افراد نیمه حرفهای) فعالیت میکنند. آنها اغلب در طول روز در مدرسه برای اطمینان از موفقیت کودک حضور دارند. توصیه میشود که آنها برای درک برخی از اصول اولیه اختلالات طیف اتیسم آموزش ببینند. این کتاب راه مناسبی برای فراهم کردن آن اطلاعات است. کمک معلمها باید تشویق شوند که در جلسات درمان و برنامههای آموزشی فردی شرکت کنند. در طی این جلسات آنها در مورد اهداف مشخص برای کودک و نتایج ارزیابی حرفهای آموزش لازم را میبینند. همه کسانی که با کودک کار میکنند باید دانش و مهارتهای لازم برای پاسخگویی به نیازهای وی را داشته باشند.
گفتار درمانگرها
مشکلات مربوط به رشد زبانی اغلب در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم دیده میشود. خواهران و برادران کودکان مبتلا به این اختلالات، شیوع بیشتری از مشکلات زبان را دارند. گفتار درمانگرها مجموعهای از خدمات را فراهم میآورند که شامل توصیه و مشاوره، ارزیابی، مداخله یک به یک {یا همان فردی} یا گفتاردرمانی گروهی میشود. گفتار درمانگرهایی که برای مدارس کار میکنند سعی دارند تا با جلوگیری از آسیبهای زبانی که به برنامهی درسی کودک لطمه میزند، به او در پیشرفت درسی کمک نمایند. درمانگران در جاهایی غیر از مدارس، میتوانند خدماتی را برای کمک به حل مشکلات گفتاری و زبان ارائه دهند کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم اغلب به یادگیری مهارتهای زبانی عملی نیاز دارند. این مهارتها شامل یادگیری نحوه تفسیر اصطلاحات، زبان عامیانه، گفتارها و شرایط اجتماعی میشود. بازی مناسب، درخواست کمک و استفاده از زبان مناسب در شرایط اجتماعی همه بخشی از زبان عملی هستند. گفتار درمانگرها و کار درمانگرها اغلب با هم در برنامههای مهارتهای کفایت اجتماعی همکاری میکنند.
فیزیوتراپیستها
مشابه کاردرمانی، فیزیوتراپیستها نیز در رابطه با حرکت که مربوط به کارکرد کودک در دنیای پیرامون است، فعالیت میکنند. مشکلات مربوط به مهارتهای حرکتی درشت در حوزهی کار فیزیوتراپیستها قرار میگیرد. کار درمانگرها و فیزیوتراپیست در رابطه با حس، تعادل هماهنگی و نیازهای یادگیری کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم با یکدیگر همکاری میکنند. فیزیوتراپیستها با بررسی سیستم عضلانی عصبی عضلانی و دیگر سیستمهای بدن به ارزیابی جنبههای رشدی میپردازند. فیزیوتراپیستها میتوانند فعالیتهای تمرینی و رژیمهای حسی و مداخلات را طرحریزی و اجرا کنند. این کار میتواند به کودکان کمک کند تا با اضطراب کنار بیایند و آرامش خود را همراه با سایر مزایای جسمانی این برنامهها تأمین نمایند.
خانواده درمانگران
خانوادههای دارای فرزندان با ناتوانی نرخ طلاق بیشتری نسبت به میانگین دارند. شکی نیست که داشتن یک کودک با اختلالات طیف اتیسم، مجموعهای از استرس، سردرگمی و کارهای اضافی را بر خانوادهها تحمیل میکند. داشتن چنین کودک میتواند گاهی بهترین و گاهی اوقات بدترین الگوهای ارتباطی را به وجود بیاورد. این امر در رابطهی میان والدین با خواهر و برادر و نیز با فرزند مبتلا به اختلالات طیف اتیسم صادق است. خانواده درمانگران میتوانند حمایت، اطلاعات و تشویق را با هدف کمک به خانوادهها در زمانهای سخت فراهم نمایند. زمانهای سخت ممکن است ماهها تا سالها طول بکشد. تنها آگاهی در مورد تشخیصها میتواند آسیبرسان باشد. احساس شدید ترس، اضطراب و احساس از دست دادن در ابتدا اغلب بیشتر از واقعیت خودنمایی میکند. یک خانواده درمانگر میتواند به خانوادهها کمک کند که تصویر درستی از آنچه اتفاق میافتد را ببینند. این درمانگر میتواند به خانواده کمک کند تا از احساسات آنی و لحظهای فراتر روند.
خدمات درمانی اوتیسم در منزل
ارائه دهندگان مراقبت در منزل در مجموعهی گستردهای از متخصصان خانواده درمانی، کمکهای رفتاری برای کودک و کمکهای مراقبتهای بهداشتی میباشند. خدمات ممکن است به کودک به طور مستقیم ارائه شوند و یا مشاوره یا حمایتهای عاطفی برای خانواده را شامل شوند.
رفتاردرمانی اوتیسم مرکز اوتیسم تهران
رفتار درمانگرها، همچنین به عنوان متخصصان رفتار شناخته میشوند و حمایت مستقیم درمانی و مشورتی را به کل تیم ارائه میدهند. آنها در ارزیابیهای رفتاری و مداخلات به تیم کمک میکنند. علاوه بر این، رفتار درمانگران میتوانند تکنیکهایی را برای کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و خانوادهها برای کمک به مقابله با استرسها و فشارهای زندگی روزمره ارائه دهند. برای مثال، رفتار درمانگران به خانواده و سایر افراد در مورد تکنیکهای شناختی را که ابزارهایی برای سازگاری با حوادث منفی هستند، آموزش میدهند. بسیاری از متخصصان ذکر شده در بالا انواع خدمات را ارائه میدهند. به عنوان مثال، روانشناسان میتوانند در نقش خانواده درمانگر عمل نمایند. ارائه دهندگان خدمات در خانه معمولاً شامل روانشناسان یا مشاوران هستند که در خانواده درمانی تخصص دارند. آنچه برای یک تیم اهمیت دارد این است که برنامهای را تدوین نماید که برای همهی اعضای تیم قابل درک بوده و به طور مداوم انجام شود.
مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی برای کودکان با مشکلات تاخیر گفتار و لکنت زبان همچنین در زمینه گفتاردرمانی برای حرف زدن کودک به صورت تخصصی مشغول به فعالیت می باشد. تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق شنیداری و گفتاردرمانی تخصصی حسی و… در کنار خدمات گفتاردرمانی در منزل به درمان مشکلات گفتار و زبان کودکان می پردازد. کاردرمانی ذهنی نیز یکی دیگر از خدمات مرکز توانبخشی دکتر صابر می باشد که در کنار گفتاردرمانی کودک به بهبود مهارت های ذهنی کودک در جهت تسهیل بهبود روند گفتار آنان می پردازد. دو شعبه فعال مرکز گفتاردرمانی و کاردرمانی دکتر صابر در غرب و شرق تهران با استفاده از تجربه بالای گفتاردرمانان خود و تجهیزات پیشرفته مرکز به درمان تخصصی کودکان می پردازد.
کارکردهای نخستین ذهنی: کارکردهای نخستین به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای آغاز عمر به طور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت میشوند. ویژگی مهم این کارکردها غیرارادی بودن و ناآگاهانه بودن آنهاست. به طور مثال: حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ میدهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی میکند. یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خودبخودی و غیرارادی است. مثلاً هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید، بدون اراده بسوی آن توجه میکنند.
کارکردهای عالی ذهنی: مثل استدلال منطقی، توجه انتخابی، و زبان که ویژهی انسانند و بر پایهی کارکردهای نخستین و از طریق تعامل بین فرد و زمینهی اجتماعی او تکامل مییابند. هر کارکرد عالی ذهنی در ابتدا یک کارکرد اجتماعی است.
تفاوت کارکردهای عالی ذهنی با کارکردهای نخستین ذهنی در موارد زیر مشهود است:
زیر کنترل انسانی قرار دارند و با اراده ی او انجام میشوند؛
خاستگاه اجتماعی دارند؛
به کمک ابزارهای روانشناختی رخ میدهند.
قانون کلی رشدفرهنگی – اجتماعی در نظریه ی ویگوتسکی
هر کارکرد عالی ذهنی، پیش از آنکه به صورت یک فرایند روانشناختی در شخص رخ دهد، ابتدا در یک سطح اجتماعی وجود دارد. ویگوتسکی این موضوع را به عنوان انتقال از سطح بین ذهنی به درون ذهنی توصیف کرده و رشد تدریجی کارکردهای عالی ذهنی از طریق تعامل اجتماعی را درونی سازی نام نهاده است. برای مثال توانایی تفکر انتقادی میتواند از تعامل اجتماعی مانند پرسش و پاسخ به روش سقراطی ایجاد شود.
گفتار خود محورانه:
گفتار خود محورانه از دید ویگوتسکی، چگونگی تبدیل تعامل یا روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی را نشان میدهد. ویگوتسکی این نوع گفتار کودک را بر اساس مفهوم درونی سازی توضیح میدهد و میگوید گفتار خود محورانه گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی به سوی گفتار درونی را نشان میدهد.
مراحل رشد زبان از دیدگاه ویگوتسکی در گفتاردرمانی کودکان
گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی: پیش از سه سالگی ظاهر میشود و نقش آن کنترل رفتار دیگران است. مثلاً وقتی کودک به مادرش میگوید “شیر میخواهم” از این طریق به کنترل رفتار دیگران اقدام میکند.
گفتار خود محورانه بین ۳ تا ۷ سالگی رخ میدهد. این نوع گفتار، مرحلهی انتقالی گفتار بیرونی به گفتار درونی است. در این مرحله کودکان غالباً برای کنترل رفتارشان با خودشان حرف میزنند. مثلاً هنگام انجام کاری، آنچه را که انجام میدهند به زبان میآورند. نقش گفتار خود محورانه کنترل و هدایت رفتار خود است. ویگوتسکی از گفتار خصوصی به جای گفتار خود محورانه استفاده میکرد. پژوهشها نشان میدهد وقتی که کودکان با تکالیف دشوار سروکار دارند یا زمانی که اشتباهات زیادی مرتکب میشوند. از گفتار خصوصی بیشتر استفاده میکنند.
گفتار درونی: پس از ۷ سالگی ظاهر میشود. گفتار درونی با خود سخن گفتن به طور بیصداست. گفتار درونی به اندیشه و رفتار انسان جهت میدهد و در همه کارکردهای عالی ذهنی وجود دارد.
تفکر و زبان
در نظریهی ویگوتسکی، تفکر و زبان در کودکان بصورت دو فعالیت مستقل از هم شروع میشوند. در ابتدا تفکر پیش زبانی یا تفکر بدون زبان، و زبان پیش عقلی یا گفتار بدون تفکر وجود دارند. کوشش کودکان در ماههای اولزندگی برای حل کردن مسائلی مانند دستیابی به اشیا و باز کردن در، موردی از تفکر بدون زبان است؛ و یا غان وغون کردن کودک با هدف جلب توجه یا خوشحال کردن بزرگسالان موردی از زبان بدون تفکر است.
در حدود ۲ سالگی منحنیهای مجزای تفکر پیش زبانی و زبان پیش عقلی به هم میرسند در نتیجه تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود. در فاصله ۲ تا ۷ سالگی، زبان هم نقش درونی (هدایت و جهتدهی به تفکر) و همنقش بیرونی (انتقال نتایج تفکر به دیگران) را ایفا میکند.
خود نظم دهی: یعنی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران و به کنترل فرد بر فرایندهایشناختیاش (تفکر، حافظه و …) گفته میشود. این فرایند سه مرحله دارد:
نخست کودک یاد میگیرد که اعمال و صداها دارای معنیاند. برای مثال کودک میآموزد که دست درازکردن او بسوی یک شئ برای دیگران این گونه معنی میدهد که او آن شی را میخواهد.
انجام تمرین: کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران میشود تمرین میکند و نیز برای تسلط بر زبانبا دیگران به گفتگو میپردازد.
استفاده از نمادها (سمبل) برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران: در این مرحله کودکان خود نظمدهنده یا خود سامانگر میشوند.
منطقه ی تقریبی رشد
منطقهی تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی اهمیت تعامل اجتماعی را در رشد و یادگیری نشان میدهد. ویگوتسکی میگوید کودکانی که به تنهایی از عهده ی انجام پارهای از تکالیف یادگیری بر نمیآیند به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغتر و آگاهتر از خود، انجام آن کارها را یاد میگیرند. توانایی کودک در حل مسائل بطور مستقل (آنچه که در نظر پیاژه است) معرف سطح کنونی رشد او، و توانایی اش در حل مسائل به کمک دیگران نشان دهندهی سطح رشد بالقوهی اوست. منظور از منطقهی تقریبی رشد، تفاوت بین سطح کنونی یا سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه ی اوست. به عبارت سادهتر منطقهی تقریبی رشد به دامنهای از تکالیف گفته میشود که کودک به تنهایی از عهدهی انجام آنها بر نمیآید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر از خود قادر است آنها را انجام دهد. فرض کنید سن عقلی در کودک با یک آزمون هوشی، ۸ سال تعیین شده است؛ از نظر ویگوتسکی ما نمیتوانیم کارمان را در همین جا متوقف کنیم، ما ادامه میدهیم تا مشخص شود چگونه هر یک از این کودکان تلاش خواهند نمود، مسائلی را که برای کودکان بزرگتر طراحی شده حل کنند. ما به هر کودک با توضیح دادن، پرسیدن سؤالاتهدایت شونده و معرفی عناصر اصلی راه حل کمک میکنیم. با این کمک یکی از این کودکان مشکلات را در سطح یک کودک دوازده ساله و دیگری در سطح یک کودک ۹ ساله حل میکند. به این تفاوت بین سنین عقلی کودکان و سطح عملکردی که آنها از طریق همکاری با یک بزرگسال بدست میآورند ناحیهی تقریبی رشد گفته میشود. رشد شناختی زمانی به حداکثر میرسد که در منطقه ی تقریبی رشد، تعامل اجتماعی صورت پذیرد. بعضی مربیان به لحظه ای که یک کودک یا گروهی از کودکان در آستانه آمادگی برای یادگیری یک مفهوم قرار دارند لحظه ی آموزش پذیر گفته اند.
تکیه گاه سازی
تکالیفی که در منطقه ی تقریبی رشد قرار دارند هنوز از سوی کودک آموخته نشده اند و اگر بزرگترها کودک را یاری دهند از عهده ی انجام آن تکالیف و یادگیری آنها برخواهد آمد. برونر کمک و راهنمایی دیگران را تکیه گاه سازی نامیده است. در تکیه گاه سازی ابتدا معلم یا شخص دیگری که یادگیرنده را یاری میدهد سهم عمده ای از مسئولیت را به عهده میگیرد اما به تدریج که یادگیری پیش میرود مسئولیت به یادگیرنده واگذار میشود.
ویگوتسکی اعتقاد داشت آزمونهای هوش عملکرد مستقل کودک را میسنجد، یعنی سطح رشد فعلی او. به باور ویگوتسکی، آنچه کودکان به کمک دیگران میتوانند انجام دهند بیشتر معرف توانایی واقعی آنان است تا آنچه به تنهایی از عهده اش بر میآیند. بنابراین برای شناسایی رشد کودکان، باید هم سطح رشد فعلی و هم سطح رشد بالقوه ی آنان را شناخت.
کاربردهای آموزشی نظریه ی ویگوتسکی در گفتاردرمانی کودکان
۱. بر اهمیت زبان تأکید زیادی شده است. پس مدارس باید زبان را یک موضوع محوری تلقی کنند و معلمان در آموزش زبان جدیت بیشتری به خرج دهند.
بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تأکید زیادی دارد. پس لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگی اجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیلی، مسائل فرهنگی و اجتماعی از نظر دور نمانند.
طبق مفهوم منطقهی تقریبی رشد، معلم باید در آموزش موضوعات مختلف به دانش آموزان پیشاپیش رشد ذهنی آنان حرکت کند (مسائلقدری فراتر از سطح تواناییهای فعلی آنان باشد).
معلمان کودکان را به حرف زدن با خود تشویق کنند زیرا با خود سخن گفتن، کودکان را در هدایت و کنترل اندیشیدن یاری میدهد.
گفتاردرمانی به تشخیص بررسی و درمان مشکلات گفتار و زبان در کودکان و بزرگسالان می پردازد. و با روانشناسی که از طریق گفتار و صحبت کردن به درمان مشکلات روان می پردازد متفاوت است. این رشته یکی از زیر شاخه های توانبخشی می باشد و در کنار کاردرمانی ، فیزیوتراپی، شنوایی سنجی و بینایی سنجی در بهبود تواناییهای جسمی و ذهنی کودکان و بزرگسالان فعالیت می نماید. ممکن است پاسخ به سؤال ” گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟” ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی می کنیم. اما پاسخ به آن قدری بیش تر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطه های زبان را تعیین کنیم. این حیطه ها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل می شوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکرد های تا حدی متفاوت نیاز دارد. بلوم ولاهی تفاوت های بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیه هایی در مورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجا که در دوران رشد توانایی های درک و تولید تا حدودی به عمل می کنند، لازم است هر یک از این شیوه ها به عنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند. در حقیقت در پاسخ به این سوال که “در گفتار درمانی چیکار میکنن؟” باید گفت که به ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات مربوط به گفتار و زبان و بلع پرداخته و در خیلی از مواقع علاوه بر درمان مستقیم اختلال فرد، به بهبود محیط زندگی فرد می پردازد تا شرایط بهتری برای بهبود فرد به وجود آید. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان مشکلات گفتار و زبان کودکان نظیر لکنت زبان، مشکلات تلفظی و نوک زبانی حرف زدن، تاخیر کلامی و مشکلات روانی کلام، اختلال بلع و… فعالیت می نماید. گفتاردرمانان متخصص مرکز گفتاردرمانی با استفاده از تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق شنیداری در کنار همکاران کاردرمان در قالب یک تیم درمانی به بررسی مشکلات گفتاری و ذهنی کودکان می پردازد. خدماتی نظیر گفتاردرمانی و کاردرمانی در منزل به مراجعین کمک می نمایند تا روند درمان خود را با سرعت بیشتری طی کرده و به نتایج درمانی بهتری برسند.
گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟
فرایند تشخیص در گفتاردرمانی معمولاً با مروری بر اطلاعات تاریخچهای مراجع شروع میشود. این موارد میتواند صرفاً اطلاعات ارجاعی از یک معلم یا والدین را دربر گیرد یا شامل اطلاعاتی از آزمونهای گذشته یا از مداخلهای باشد که قبلاً صورت گرفته است. در وضعیت تیمی فرار شتهای، بسیاری از دادههای مربوط به تاریخچه را میتوان به طور مشارکتی و با یک گفتگوی حرفهای با خانواده و درمیان گذاشتن اطلاعات با سایر اعضای تیم نظیر کاردرمانی، روانشناسی جمعآوری کرد. در رویکردهای دیگر ممکن است لازم باشد آسیبشناس زبان یا گفتاردرمان این اطلاعات را بهطور مستقل جمعآوری کند. هنگام مرور این اطلاعات، گفتاردرمانگر باید مشخص کند چه اطلاعاتی را در پرونده آماده دارد و برای برنامهریزی ارزیابی چه چیزی را باید کسب کند.
سؤالات اساسی که در گفتاردرمانی باید پاسخ داده شوند، به شرح زیر هستند:
۱-مشکل چیست یا به زبان پزشکی، شکایت بیمار چیست؟ این حیطه یا حیطههای نقص کودک از دید مردم چگونه هستند؟
۲-مشکل چه زمانی شروع شده و اینکه آیا کودک همیشه آن را داشته؟ شروع مشکل ناگهانی بوده یا تدریجی؟
۳-آیا مشکل از نظر شدت تغییر میکن و در بعضی مواقع یا با بعضی از مردم، و با دیگران بهتر میشود یا اینکه همیشه به همان صورت است؟
۴-تعامل اجتماعی محیط با مشکل کودک چگونه است؟ آیا کودک کسی است که در مدرسه یا سایر موقعیتهای اجتماعی مهم دیگر شکست میخورد؟ نگرش خانواده نسبت به کودک و واکنش آنها نسبت به مشکلات او چگونه است؟
ارزیابی درک گفتار
چپمن و میلر و پائول تفاوت هایی را بین عملکرد کودکان در آزمایه های مربوط به درک مورد بحث قرار دادند. آزمایه هایی که بر حسب بافت ساخته شده و در حضور وقایع روزانه آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی بودند و آن هایی که بر حسب وجود بافت ساخته نشده بودند. آن ها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت بر حسب عملکرد درکی شان کاملاً متفاوت عمل می کنند. وقتی ما آزمون های استاندارد شده گفتار درمانی را برای اندازه گیری درک زبانی به کار میبریم، در حقیقت از ابزاری که بر حسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده می کنیم. جمع آوری چنین اطلاعاتی که بر حسب بافت ساخته نشده اند مهم است و قسمتی از ارزیابی توانایی های کودک تحت شرایط کمتر ایده آل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد به عنوان ضمیمه ای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و بر حسب بافت ارزیابی کند. لرد و میلرو پائول پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختار های مشابه در قالب های طبیعی تر همراه شود که حضور وضعیت های آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایت های بافتی را نیز در بر می گیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه می تواند تصویر کامل تری از مهارت های درکی کودک به ما بدهد. خواه مهارت های دریافتی را در قالب های ساخته شده بر حسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همان طور که میلر و پائول تعبیر کردند، خواه در قالب های بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق می افتد. آنچه ما در ارزیابی های درک مشاهده می کنیم محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روش هایی که برای ارزیابی درک به کار می بریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند به طوری که این محصولات، نشانه های معتبری از روند اساسی مورد نظر باشند.
ارزیابی تولید زبان
بر خلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان در گفتاردرمانی برای کودکان ما را درست به سوی ارزیابی آن چیزی پیش می برد که بیش از هر چیز به آن علاقه مندیم: این که کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان می کنند. اما درست همان طور که کودکان در آزمایه های درکی گفتار درمانی دارای بافت های مختلف، متفاوت عمل می کنند، در انواع مختلف آزمایه های زبان بیانی در گفتار درمانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک نشان داده اند که وقتی از کودکان خواسته می شود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطا های دستوری را مرتکب می شوند نسبت به وقتی که آن جملات را به طور خود انگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز نشان دادند که یک آزمون هنجار – مَرجع با حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطا های واقعی کودکان، بی ثبات بود. این مطالعات پیشنهاد می کنند که برای دیدن انواع خطا هایی که یک کودک در گفتار خود انگیخته مرتکب می شود لازم است نه تنها روی داده های آزمون بلکه روی گفتار خود انگیخته نیز با استفاده از رویکرد های تجزیه و تحلیل نمونه – زبان تکیه کنیم. این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکرد های استاندارد شده برای ارزیابی تولید زبان در گفتار درمانی نقشی ندارند. در واقع این روش ها در نشان دادن این که آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل می کنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آن ها برای غربالگری عالی است. اما نمونه گیری از زبان خود انگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن این که کودکان چگونه به طور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده می کنند و برای دیدن خطا هایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثر ترین و از نظر بوم شناختی معتبر ترین روش است.
ارزیابی زبان در گفتاردرمانی چگونه انجام می شود؟
ما می خواهیم در هر یک از این دو شیوه – درک و تولید – سه حوزه زبانی گفتاردرمانی نمایش داده شده را ارزیابی کنیم.
1-ساخت (نحو، صرف و واج شناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونه گیری شده و ساختار های موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صدا ها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیند های واجی ساده سازی نیز می شود.
2- محتوا (معنی شناسی): دانش واژگانی. توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویداد ها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویداد ها.
3- کاربرد (کاربرد شناسی): مجموعة عملکرد های برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارت های برقراری ارتباط و مهارت های گفتمان (رعایت نوبت، نگه داری و تغییر موضوع) و انعطاف پذیری در اصلاح گفتار بر حسب شنوندگان و وضعیت های اجتماعی متفاوت.
بسیاری از مراکز گفتاردرمانی قبل از اینکه با خانواده ملاقات کنند از یک پرسشنامه استاندارد کسب اطلاعات، برای جمعآوری قسمتی از این اطلاعات استفاده میکنند. نمونهای از این پرسشنامه را که قبل از اولین ملاقات کودک با درمانگر، از سوی یکی از والدین پرشده است شامل موارد نظیر روند رشد کودک و نوزاد، مشکلات والدین در منزل و مدرسه، شکایت اصلی معلمان، نتایج تست های پزشکی نظیر تست ژنتیک یا شنوایی سنجی و… می باشد که گفتاردرمان را در رسیدن به نتیجه دقیق تر یاری می نماید.
نوزاد طبیعی با رفلکس (بازتاب) به دنیا می آید. البته بیشتر رفلکسها (خصوصاً اولیه) از دوران جنینی آغاز شده که به وضوح در رفتار حرکتی زمان کودکی (و تعدادی از آنها نیز حتی در بزرگسالی) آشکار میگردند. به طور کلی رفلکس حرکتی است که تحت تأثیر یک محرک خاص در یک وضعیت خاص، الگوی کلیشه ای خاصی را ایجاد میکند. در واقع رفلکسها نمادی از رشد حرکتی اولیه و نمودی از تکامل سیستم عصبی می باشند. برای مثال در برخورد دست ما به یک جسم داغ، بدون اینکه فکر کنیم ناخودآگاه دست ما از آن دور میشود که در واقع یک رفلکس حفاظتی است و برای جلوگیری از آسیب وارد عمل میگردد. یک فلکس از اجزای گیرنده، راه آوران، مرکزکنترل، راه وابران، و نقطه اثر یا همان عضله تشکیل شده است. اما در بعضی موارد این رفلکس ها در زمان مناسب خود به وجود نمی آیند یا کمرنگ نمی شوند و روند رشد طبیعی نوزاد را تحت تاثیر قرار می دهند. کاردرمانی برای رفلکس نوزادان با روش ها و تکنیک های کاردرمانی به کنترل رفلکس کودکان و تسهیل روند رشد حرکتی کودک کمک می کند. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه کاردرمانی جسمی و ذهنی کودکان با استفاده از تجهیزات و علم روز دنیا در دو شعبه غرب و شرق تهران مشغول به فعالیت می نباشد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کاردرمانی برای رفلکس نوزادان
در کاردرمانی برای رفلکس کودکان، تقسیم بندی های مختلفی برای رفلکسها ذکر شده است که از آن جمله میتوان به تقسیم بندی بر اساس نوع سطح محل و ماهیت رفلکس اشاره کرد. بر همین اساس انواع مختلفی برای رفلکسها در نظر گرفته میشود که مورد بحث ما در این بخش رفلکسهای رشدی هستند. بسیاری از این رفلکسها حتی قبل از تولد نیز وجود دارند. زمانی که نوزاد متولد میشود و امکان عملکرد ارادی مستقل و ارتباط با محیط راندارد، رفلکسها تا حدی این امکان را برای او ایجاد میکنند، بنابراین وجود رفلکسها برای تکامل حرکتی و شناختی کودک لازم است. به عبارت دیگر میتوان گفت که رفلکسها جزئی از تکامل حرکتی طبیعی و پایهی آن هستند. البته همزمان با بزرگ شدن کودک این رفلکسها باید جای خود را به واکنشها و حرکات ارادی دهند تا کودک بتواند مراحل بالاتر تکاملحرکتی را کسب نماید (تکامل سیستم عصبی مرکزی این فرآیند را کنترل میکند).
تقسیم بندی رفلکسها در کاردرمانی جسمی بر اساس سطوح تکامل مغزی
رفلکسهای سطح نخاعی Spinal):جایگاه این رفلکسها در محلی به نام هستههای دایتر (Dieter)، که در ثلث تحتانی پل مغزی قرار دارند، قرار دارد. این رفلکسها سطحیترین، سادهترین، پایینترین و اساسیترین رفلکسها هستند. رفلکسهای نخاعی فازیک یا حرکتی بوده و شامل الگوهای کلی فلکشن و اکستنشن هماهنگ در اندامها میباشند. در این رفلکسها مهار متقابل حاکم است و به طور طبیعی حداکثر تا ۲ ماهگی دیده خواهند شد (اگر بعد از این سنین دیده شوند، احتمالاً نشان دهندهی تأخیر در رشد و تکامل سیستم عصبی مرکزی میباشند).این رفلکسها از نظر وضعیت در سطح بدون پا (Apedal) بوده و در وضعیتهای طاقباز و دمر انجام میگیرند.
رفلکسهای سطح ساقهی مغزی (Brainstem): جایگاه رفلکسهای این سطح در منطقهای بین هستههای دایتر تا هستههای قرمز قرار دارد و قسمت اعظم قاعدهی خاکستری مغز را تشکیل میدهند (از طریق مسیر رتیکولواسپاینال عمل میکنند). این رفلکسها استاتیک یا وضعیتی بوده و باعث تغییر در توزیع تون عضلات سراسر بدن میگردند و مربوط به تغییر وضعیت سر و بدن در فضا یا تغییر وضعیت سر نسبت به بدن هستند. این رفلکسها توسط تحریک لابیرنتها و یا تبعیت حرکات بدن از سر و گردن ایجاد میشوند که باعث تحریک عمقی عضلات گردن میشوند (در این رفلکسها انقباض همزمان حاکم است) این رفلکسها حداکثر سنین ۴-۶ ماهگی طبیعی بوده و وجود پاسخ مثبت بعد از این سنین احتمال تأخیر در رشد و تکامل سیستم عصبی را مطرح میکند. بیشتر این رفلکسها نیز بدون پا میباشند که در حالت دمر و طاقباز انجام میگیرند.
رفلکسها و واکنشهای سطح مغز میانی (Midbrain): جایگاه این رفلکسها و واکنشها که در برخی از منابع رفلکسهای ثانویه نیز نامیده شدهاند در مغز میانی است (بالای هستههای قرمز) و شامل قشر خاکستری نمیشوند (از طریق مسیر تِکتواسپاینال و سِربلواسپاینال عمل میکنند) این رفلکسها باعث تبعیت حرکات سر و تنه از یکدیگر میشوند. این تبعیت که هم از ناحیهی سر به تنه و هم از ناحیهی تنه به سر منتقل میشود باعث حفظ راستای طبیعی سر و بدن در فضا در وضعیتهای مختلف میگردد. این رفلکسها و واکنشها بعد از تولد شکل گرفته و بیشترین تمرکز را در سنین ۱۰-۱۲ ماهگی دارند. به مرور که کنترل قشری افزایش مییابد این رفلکسها نیز مهار میشوند که ممکن است تا ۵ سالگی نیز طول بکشد. این واکنشها بعداً در یک بزرگسال سالم به صورت الگوهای حرکتی ارادی دیده خواهد شد. این واکنشها و رفلکسها از نظر وضعیت در سطح چهار دست و پا (Quadropedal) بوده و در واقع رفلکسها و واکنشهای این سطح هستند که باعث میشوند کودک توانایی غلت زدن، نشستن، چهار دست و پا ایستادن و رفتن را بدست آورد.
به دلیل اینکه حرکات، دیگر به صورت تکراری و خاص اتفاق نمیافتد و توانایی تطابق با شرایط در آنها دیده میشود، از این سطح به بعد، از واژهی واکنش به جای رفلکس استفاده خواهد شد. میتوان اینگونه اظهار کرد که واکنشها نسبت به رفلکسها از سرعت و پیچیدگی بالاتری برخوردار بوده و به صورت ارادی قابل کنترل هستند.
واکنشهای حرکتی اتوماتیک (Automatic Movement Reactions): این سطح گروهی ازرفلکسها را شامل میشود که در نوزادان و کودکان کم سن و سال دیده شده و با وجود اینکه کاملا جزء واکنشهای راستایی قرار نمیگیرند اما در اثر تغییر در وضعیت سر ایجاد شده و از لحاظ نظری مجاری نیم دایره، لابیرنتها و گیرندههای عمقی گردن را شامل میشوند. مانند واکنشهای راستایی آنها نیز در سنین خاصی ظاهر شده و بروز یا عدم بروز این واکنشها میتواند علامت وجود اختلال یا تاخیر در رشد و تکامل سیستم عصبی مرکزی باشد. این سطح از رفلکسهای مورو، لاندا و پاراشوت تشکیل شده است. برخی از نویسندگان معتقدند که این رفلکسها بینابینی بوده و نشانهای از گذر کودک از یک سطح مغزی به سطح بالاتر هستند (مورو بین سطوح نخاعی و ساقهی مغزی، لاندا بین سطح ساقهی مغز و مغز میانی، و پاراشوت بین سطح مغز میانی و قشری قرار میگیرند). البته در بیشتر منابع، دیگر سطح جداگانهای برای این رفلکسها در نظر گرفته نمیشود. بر این اساس بهتر است مورو را در دستهی رفلکسهای اولیه، و لاندا و پاراشوت را نیز بخشی از واکنشهای وضعیتی در نظر گرفت.
واکنشهای سطح قشری (Cortical):این واکنشها در مناطق قشر خاکستری مغز، قاعدهی مغز و مخچه شکل میگیرند (از طریق مسیر کورتیکواسپاینال و کورتیکوپونتو سربلار عمل میکنند) رشد مراحل تعادلی باعث پیشرفت وضعیت به سمت مرحلهی دو پا (Bipedal) میشود و در واقع واکنشهای این سطح هستند که کودک را قادر میسازند بایستد و راه برود. این واکنشها از ۶ ماهگی آغاز شده و تا پایان عمر ادامه خواهند داشت.پایهی اصلی واکنشهای این سطح را رفلکسهای لاندا و پاراشوت تشکیل میدهند .
همانگونه که در توضیح سطوح مختلف رشد رفلکسی مشاهده گردید رفلکسهای هر سطح دارای ویژگیهای مشترکی هستند که بر این اساس میتوان آنها را تقسیم بندی کرد:
تقسیم بندی بر اساس موقعیت تحریک:
رفلکسهای سطحی: تحریک لمسی یا دردناک بخشهای سطحی (بیرونی) بدن مانند پوست، قرنیه، و غشای مخاطی باعث بروز پاسخهای مرتبط میشود (مانند رفلکسهای قرنیه، شکمی و …)
رفلکسهای عمقی: این رفلکسها با تحریکات کششی یا ضربهای گیرندههای عمقیتر بدن در عضلات اسکلتی، تاندونها، استخوانها، مفاصل و گیرندههای تعادلی ایجاد شده و باعث انقباض عضلانی میشوند (مانند رفلکسگلابلا، دو سر بازویی، و رفلکس زانو)
رفلکسهای اوتونومیک یا احشایی: این رفلکسها از گیرندههای احشایی منشأ گرفته و طبعاً عضلات صاف، غدد، عروق و دستگاه دفعی را در برخواهند گرفت (مانند رفلکسهای رکتال و سینوس کاروتیدی).
۴. رفلکسهای مربوط به حواس ویژه: که گیرندهها در اندامهای ویژه حسی مانند چشم و گوش قرار دارند (مانند رفلکسهای مردمک و استارتل)
۱. رفلکسهای استاتیک: این رفلکسها در تمام عمر باقی مانده و نشان دهنده سطوح پایینی و اولیهی رفلکسها در سطح نخاع و ساقهی مغز میباشند. این رفلکسها شامل رفلکسهای تاندونی،مردمک، پلک زدن و … میباشند.
رفلکسهای اولیه (Primitive Reflexes): این دسته شامل رفلکسهای سطوح نخاعی و ساقهی مغزی میشوند که به طور معمول طی دوران جنینی (از هفتهی ۲۵) شکل گرفته و عموماً تا سن ۶ ماهگی ناپدید میشوند. بیشتر این رفلکسها باید از بین بروند تا واکنشهای سطوح بالاتر مغزی و در نهایت الگوهای حرکتی ارادی جایگزین آنها شوند.
واکنشهای وضعیتی (Postural Reactions): این دسته شامل واکنشهای سطوح مغز میانی و قشریمیباشند:
واکنشهای راستایی (Righting Reactions)
واکنشهای تعادلی (Equilibrium Reactions)
واکنشهای حفاظتی (Protective Reactions)
تقسیم بندی بر اساس نوع واکنش و پاسخ:
حرکتی یا فازیک (Phasic): همراه با پاسخهای سریع و کوتاه مدت حرکتی
وضعیتی یا تونیک (Tonic): همراه با پاسخهای طولانی و بلندمدتتر وضعیتی.
1- چه رفلکسهایی باید تا ۱۲ ماهگی از بین رفته باشند؟
رفلکسهای پالمار، بلانت، گالانت، پلیسینگ و تونیک گردن غیرقرینه معمولاً تا ۶ تا ۱۲ ماهگی ناپدید میشوند. اگر این رفلکسها باقی بمانند، ممکن است منجر به مشکلاتی در مهارتهای حرکتی ظریف و تعادل کودک شوند
2- کاردرمانی چگونه به رشد حرکتی کودکان کمک میکند؟
کاردرمانی رشد حرکتی شامل ارزیابی رفلکسها، عضلات و تعادل است و تمرینهایی برای مهار رفلکسهای باقیمانده و تقویت حرکات ارادی ارائه میدهد تا کودک مراحل رشدی را بهموقع و مطلوب پشت سر بگذارد.
بسیاری از والدین با مشکل غذا خوردن کودکان مواجه هستند. کودک بد غذا یا کودکانی که تنوع غذایی محدودی دارند والدین را کلافه و عصبی می کنند. باید توجه داشت که بعضی از این کودکان با مشکلات حسی دست و پنجه نرم می کنند. عدم تحمل بافت های غذای مختلف در دهان یا حساسیت به گرما یا سرمای غذا ها این کودکان را آزار می دهد. کاردرمانی حسی با استفاده از ماساژ های دهانی و ماساژهای آرام سازی در کنار حساسیت زدایی بویایی و طعم ها کمک می کند به تدریج دایره غذاهای کودک بیشتر شده و تنوع غذایی مناسب را بدست آورد. مرکز گفتاردرمانی و کاردرمانی حسی دکتر صابر در زمینه درمان مشکلات حسی کودکان فعالیت می نماید. در این مطلب به ارائه روش های غذا دادن به کودک بد غذا پرداخته می شود که می تواند شما والدین را در جهت بهبود تغذیه کودک کمک نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کودکان بد غذا
کودکان بدغذا یکی از دغدغههای رایج والدین هستند و این موضوع میتواند هم از نظر تغذیهای و هم از لحاظ روانی خانواده را تحت فشار قرار دهد. کودک بدغذا معمولاً علاقهای به امتحان کردن غذاهای جدید ندارد، وعدههای اصلی را به سختی میخورد و بیشتر به خوردن خوراکیهای ناسالم تمایل نشان میدهد. این رفتار اگر ادامهدار شود، ممکن است منجر به کمبود ویتامینها، مواد معدنی، ضعف رشد و حتی مشکلات رفتاری در کودک گردد. دلایل بدغذایی میتوانند متفاوت باشند؛ از مشکلات جسمی مانند رفلاکس و آلرژی گرفته تا مسائل روانی نظیر اضطراب، فشار والدین یا تجربههای منفی در غذا خوردن. برای مدیریت این مشکل، والدین باید با صبر و برنامهریزی پیش بروند. استفاده از غذاهای رنگارنگ و جذاب، ایجاد فضای شاد در هنگام غذا خوردن، مشارکت دادن کودک در آمادهسازی غذا و پرهیز از اجبار میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد. همچنین، مشاوره گرفتن از متخصصان حوزه تغذیه و روانشناسی کودک اهمیت زیادی دارد. در این مسیر، کمک گرفتن از دکتر بدغذایی کودکان میتواند راهکارهای عملی و تخصصی در اختیار والدین قرار دهد و به تدریج عادتهای غذایی سالم را در کودک تقویت کند. والدین باید بدانند که تغییر عادت غذایی یک فرآیند زمانبر است و نباید انتظار نتیجه فوری داشته باشند. با ترکیب آموزش صحیح، برنامه غذایی متنوع و حمایت متخصص، میتوان بدغذایی کودکان را کنترل و حتی برطرف کرد.
روش غذا دادن به کودک بدغذا
دلیلی برای خسته کننده و ملال آور بودن رژیم غذایی کودکتان وجودندارد. برای تکمیل مواد مغذی مورد نیاز و آشنا کردن او با طعمها وبافتهای مختلف غذا، غذاهای متنوعی در اختیار او قرار دهید.
مثال: جسیکا متوجه شد دخترش تنوع را دوست دارد. «در هفت و نیم ماهگیِ دخترم، راشلف ضمن شام خوردن خودم، چند عدد برشتوک حلقهای روی سینی صندلی پایه بلندش قرار دادم. این کار را چند روز تکرار کردم تا سرانجام در روز هشتم او یک دانه برشتوک در دهان گذاشت و به تدریج این نوع تغذیه را آموخت. در طول مدت شش هفته بعد از آن او را با کراکر برنج، هویج آبپز، سیب زمینی شیرین آب پز، شاخه های پنیر چدار، ماست ساده و پوره سیب بخارپز بدون شکر تغذیه کردم، اما حتی در نه ماه و یک هفتگی هنوز هم غذاهای جامد زیادی، به استثنای پنیر، نمیخورد. (او حتى کته برنج نمیخورد، زیرا اجازه نمیداد با قاشق به او غذا بدهم و م بدهم و من هم دلیلی برای جنگیدن با او نمیدیدم). بعدها دریافتم که از طعم آن خوشش نمیآمده است. روزی هنگام صرف ناهار در یک رستوران مکزیکی، راشل ابتدا یک دانه لوبیا سیاه و سپس برنج و تورتیلا را به دهان برد و چشید که آن را بسیار پسندید و در همان یک وعده بیش از تمام شش هفته گذشتهاش غذای جامدمصرف کرد».
غذاهای انگشتی باید نرم باشند و به آسانی به تکههای کوچک تبدیل شوند و بلعیدن آنها آسان باشد. میوه هایی مانند طالبی ،گرمک، هلو، گلابی، آلوچه، کیوی، آووکادو و حتی سیب، چنانچه بخارپز یا آبپز شوند این چنین هستند.(برشهایی از آنها را با یک قاشق آب در مایکروفر بپزید). فقط پوست و هسته آنها را جدا و به تکههای کوچکی که کودک بتواند در دهانش بگذارد، تقسیم کنید. سبزیجاتی مانند کلم بروکلی، کدو و هویج را آب پز یا بخارپز کنید تا نسبتاً نرم شوند.
ماکارونی و پاستا یک غذای اولیه عالی برای کودک است. نوع نسبتاًکوچک آنها را انتخاب کنید و نرم بپزید. آنها را ساده، یا با کمی سس گوجه فرنگی به کودک بدهید. پستوی سیر یکی از غذاهای اولیه مورد علاقه فرزندانم بود. شاید چندان عجیب نباشد زیرا تحقیقات نشان داده است کودکان مزه شیر مادر را هنگامی که او غذای سیرداری خورده استدوست دارند.
چگونه بدانم کودک آمادگی غذاهای انگشتی را دارد؟
· زمانی که میتواند مستقیم در صندلی پایه بلند بنشیند. هنگامی که انواع پوره ها از جمله پوره های کمی غلیظتر را خورده باشد.
· شروع به برداشتن اشیاء باشست وانگشت اشاره اش کرده که نشانه ای از پیشرفت مهارتهای حرکتی کودک است.
غذاهای انگشتی و راه های غذا دادن به کودک
غذاهای صبحانه – در هر موقع از روز – غذاهای انگشتی خوبی هستند. مثل ویفرهای گندم کامل، کیکهای یزدی،(تعدادی تهیه و در فریزر قرار دهید و هنگام مصرف به سادگی در مایکروفر گرم کنید)، نان تست (برای کودکان زیر دوازده ماهه). برای تغذیه بهتر کودک روی هر یک از مواد فوق میتوانید کمی پوره میوه یا سبزیجات بمالید.
غذای تهیه شده هر آنچه باشد، آن را کم کم به کودک بدهید و به محض اینکه پرتاب کردن آن روی کف اتاق برای کودک جالبتر از گذاشتن در دهانش باشد، غذا خوردن او را خاتمه یافته تلقی کنید.
غذا خوردن انگشتی ممکن است در حدود شش ماهگی شروع شود یا تا ماهها بعد به تأخیر بیفتد. یکی از دلایل این امر شخصیت فرزندتان است. رسیدن به این مرحله به محیط زندگی کودک نیز بستگی دارد. اگر ازریخت و پاش ناراحت نشوید، کودک راحتتر دست به کاسه غذایش میبرد و سریعتر در خوردن غذای انگشتی تجربه پیدا میکند. اگر به نظافت اهمیت زیادی بدهید و با دستمال فوراً غذاهای ریخت و پاش شده را تمیز کنید، فرزندتان احتمالاً به نگرانی و حساسیت شما پی میبرد و هنگام غذا خوردن دستهایش را کنار میکشد.
در هر حالت، در دوازده ماهگی به احتمال زیاد فرزندتان بیشتر غذایش را خودش خواهد خورد. این غذا خوردن بیشتر با انگشتهایش خواهد بود – گرچهممکن است استفاده از قاشق را نیز امتحان کند، ولی احتمالاً در این سن زیاد موفق نخواهد بود.
انواع غذاهای انگشتی
ده غذای مهم انگشتی: شش تا هشت ماهگی
۱. نان قندی
پوره سیب زمینی
هویج پوست کنده (برای تقویت لثهها پیش از بیرون آمدن دندان)
بیسکویتهایی با آرد مارانتا
استخوان ران مرغ یا استخوان دنده
۶. نان بگل (نوعی نان فانتزی حلقهای شکل)
سبزیجات پخته نرم
۸. موز
نان سوخاری
برشتوک حلقهای
سوالات متداول:
1- اگر کودک فقط غذاهای خاصی را دوست داشته باشد، چه کنیم؟
این حالت طبیعی است. والدین باید تنوع غذایی را با روشهای جذاب مثل تغییر شکل یا رنگ غذا افزایش دهند. معرفی تدریجی طعمهای جدید نیز مفید است.
2- چگونه میتوان کودک را به خوردن سبزیجات تشویق کرد؟
سبزیجات را میتوان به شکل سوپ، پوره یا همراه غذاهای مورد علاقه کودک سرو کرد. مشارکت دادن کودک در شستوشو و آمادهسازی سبزیجات نیز مؤثر است.