دکتر برای افزایش هوش کودک

دکتر برای افزایش هوش کودک| دکتر خوب برای تمرکز کودکان| بهترین مرکز تست هوش

سر فصل مطالب

بهبود هوش کودک یکی چالش های بزرگ پدر و مادر ها می باشد و همان طور که هم اکنون شما به دنبال راه هایی برای افزایش هوش کودک خود هستید، آن ها نیز به دنبال همچین نکاتی هستند که بتوانند با استفاده از آن ها کودک خود را روز به روز باهوش تر کنند. برای افزایش هوش کودک، راه های بسیار زیادی وجود دارد که اگر بخواهیم به طور کامل آن ها را بیان کنیم، باید چند کتاب مفصل و مجزا بنویسیم! راه های افزایش هوش کودک عبارت اند از: ورزش کردن با کودک، استعداد یابی کردن کودک، استفاده از بازی همراه با موسیقی و… . کلینیک تخصصی تست هوش دکتر صابر، بهترین مرکز تست هوش کودکان در تهران، با در انجام تست های تخصصی توسط دکتر خوب برای تمرکز کودکان و همچنین ارائه تکنیک های مختلف به والدین جهت بهبود توجه و تمرکز کودکان و بررسی دوره ای پیشرفت کودک توسط بهترین دکتر برای افزایش هوش کودک در حوزه تقویت هوش کودکان فعالیت می نماید.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

عملکرد اجرایی و افزایش هوش کودک

عملکرد اجرایی به مجموعه‌ ای از فرایند های رده بالای شناختی برای افزایش هوش کودک گفته می‌ شود که با بسیاری از فعالیت‌ های روزمره انسان همچون برنامه‌ریزی، بازداری، تفکر منعطف، و توجه متمرکز درآمیخته است. مطالعات بالینی و پژوهش‌ های حاصل از تصویربرداری مغز نشان می‌ دهند که این توانایی‌ های شناختی رده بالا تا اندازه‌ ای به وسیله‌ی قشر پیش پیشانی مغز حمایت می‌ شود، یک منطقه‌ی بزرگ از مغز که به سرعت در طی 3 تا 5 میلیون سال تکامل یافته است و در طول زمان رشدی مداوم دارد. در ادامه رابطه‌ی نزدیک رشد PFC و تغییرات در عملکرد شناختی رده بالاتر را که در اوایل کودکی اتفاق می‌ افتد مورد بررسی قرار می‌ دهیم و در مورد یافته‌ های نوینی که بیان می‌ دارند PFC بخشی از یک شبکه‌ی عملکردی اجرایی بزرگتر است، بحث می‌ کنیم.

روش های افزایش هوش کودک

عملکرد های اجرایی که برای افزایش هوش کودک می باشند تا اوایل بزرگسالی رشد می‌ کنند اما تغییرات ویژه و آشکارش را در نوزادی و کودکی نشان می‌ دهند. این تغییرات را می‌ توان به راحتی و زمانی که نوزادان تلاش می‌ کنند مسائل ساده‌ ای را حل کنند که به برنامه‌ ریزی، بازدارندگی، و تفکر منعطف نیاز دارد، مشاهده کرد. به عنوان مثال، در تمرین A و نه B، نوزادان ۸ تا ۱۲ ماه یاد می‌ گیرند که اسباب بازی که در محلی نزدیک مخفی شده است را پیدا کنند که به آن تمرین A می‌ گویند. سپس همان اسباب بازی در محلی به نام B مخفی می‌ شود. حتی اگر نوزادان متوجه شوند که اسباب بازی در محل B قرار دارد، بیشتر تلاش می‌ کنند که در محل A به دنبال آن بگردند. این رفتار قابل توجه اولین بار توسط پیاژه مشاهده شد، که آن را منعکس کننده‌ی یک درک شکننده از اشیاء به عنوان چیزهایی که مستقل از کنش‌ های خود فرد عمل می‌ کنند، دانست. تجربیات دقیق‌ تر در این زمینه نشان می‌ دهد که نوزدان در محل A به دنبال اسباب بازی می‌ گردند علی رغم این که در حافظه‌ شان این موضوع وجود دارد که آن شی در محل B مخفی شده است، که نشان دهنده‌ی بازدارندگی دشوار در دست بودن به محل A است. کودکانی که در مرحله‌ی پیش از دبستان قرار دارند رفتارهایی شبیه به این از خود نشان داده‌ اند. به عنوان مثال، در طبقه بندی کارت‌ ها بر مبنای تغییرات ابعادی (DCCS)، کودکان سه ساله اشکال رنگی را، به یک روش طبقه بندی می‌ کنند ( بر اساس شکل ) و سپس از آن‌ ها خواسته می‌ شود که روش خود را تغییر داده و کارت‌ ها را به نوعی دیگر طبقه بندی کنند (مثلا بر اساس رنگ ). اگر چه کودکان در این سن می‌ توانند به سوالات پایه‌ ای درباره‌ی قوانین جدید، پاسخ دهند ( مثلا، کارت‌ های قرمز در بازی رنگ به کدام قسمت باید بروند؟ ) اما بیشتر آن ها هنوز بر این موضوع اصرار دارند که به روش قدیمی خود کارت‌ ها را طبقه بندی کنند. همان طور که در تمرین A نه B صدق می‌ کند. به نظر می‌ رسد که کودکان دارای دانش لازم برای موفقیت هستند، اما نمی‌ توانند به صورت داوطلبانه تغییری در رفتار خود به وجود آورند.

مباحثی درباره هوش

البته مباحث بسیار فعالی درباره‌ی این که دقیقا چه جنبه‌ ای از عملکرد های اجرایی در این دوره تغییر می‌ کند و چطور این تغییرات با جنبه‌ های رشد پیوند خورده است تا باعث افزایش هوش کودک شود، وجود دارد. به عنوان مثال، می‌ توان تصور کرد که نوزادان و کودکان تنها خاطره‌ی بسیار مبهمی از آنچه که قبلا به آن ها نشان داده شده یا گفته شده دارند، بنابراین زمانی که این خاطره‌ ها در رقابت با واکنش‌ های عادتی و روتین قوی‌ تری قرار می‌ گیرد، از بین خواهند رفت. از سوی دیگر، نوزادان و کودکان ممکن است دقیقا آنچه که به آن ها نشانداده شده با گفته شده را به خاطر آورند، اما این خاطره، به دلیل توتایی نابالغ آن ها برای جلوگیری و مهار رفتار های ناصحیح، از بین می‌ رود. در نهایت، کودکان ممکن است بتوانند به خاطر بیاورند اما نتوانند آنچه را که می‌ دانند بازتاب و نمایش دهند. فارغ از این‌ها، اجماع نظری وجود دارد مبنی بر این که توانایی برای برنامه ریزی، مهار رفتارهای ناصحیح، و تمرکز بر روی آنچه که در دست است، همگی جنبه‌ هایی از عمکرد شناختی هستند که از یک دوره‌ی زمانی رشدی طولانی تبعیت می‌ کنند. در این صورت، سوال غالب و اساسی اینجا این است که چرا چنین توانایی‌ هایی با روندی کند رشد می‌ کنند؟

رشد قشر پیش پیشانی مغزو ارتباط آن با هوش کودک

یکی از مهم ترین و برجسته‌ ترین فرضیه‌ هایی که راجع به آن استدلال‌ هایی شده است این است که مهم ترین محدودیت در رشد توانایی‌ های عملکرد های اجرایی و افزایش هوش کودک، بلوغ قشر پیش پیشانی مغز (PEC) است. قشر پیش پیشانی مغز کاملا برای انجام تمرین‌ های کنترل شناختی طراحی شده است، برای اجرای تمرین‌ های عملکرد های اجرایی در بزرگسالان از اهمیت ویژه‌ ای برخوردار است و دوره‌ی رشد طولانی‌ تری را نسبت به دیگر مناطق مغزی، طی می‌ کند. هم مطالعات مربوط به ضایعات مغزی و هم تصویر برداری رزونانس مغناطیس عملکردی (MRI) نشان می‌ دهد که رشد قشر پیش پیشانی مغز نقشی حیاتی در دستیابی به توانایی عملکرد های اجرایی با افزایش سن ایفا می‌ کند. قشر پیش پیشانی مغز جانبی در ناحیه‌ی جلوی سولکوس مرکزی قرار گرفته است و یک سوم از قشر مغز را تشکیل می‌ دهد. این منطقه بیشترین قسمت مغز را در انسان نسبت به دیگر حیوانات به خود اختصاص داده است، و حاکی از آن است که در انجام رفتارهایی که ما را به عنوان انسان متمایز می‌ سازد، نقش دارد؛ مثل عملکرد های اجرایی. قشر بیش پیشانی مغز، به واسطه‌ی گستردگی وسیعی که در پیوند های آناتومیکی دارد قادر است اطلاعات حاصل از آرایه‌ های گسترده‌ی ساختارهای مغزی را با هم ترکیب کرده و آن را برای اجرای مناسب عملکرد های اجرایی آماده‌ سازی کند.

انجام موفقیت آمیز عملکرد اجرایی

برای انجام موفقیت آمیز تکالیف عملکرد های اجرایی که به منظور افزایش هوش کودک انجام می شود، به یک قشر پیش پیشانی سالم نیاز است. بیمارانی که ضایعاتی در قشر پیش پیشانی خود دارند در تکالیفی مانند استروپ، برو– نرو،و آزمون طبقه بندی کارت‌ های ویسکانسین، نسبت به گروه کنترل دشواری‌ های بیشتری دارند و این موضوع در مورد بیمارانی که ضایعاتی در دیگر نواحی مغز دارند نیز صادق است. بیمارانی که مبتلا به ضایعه در قسمت قشر خلفی جانبی پیش پیشانی (DLPFC) هستند، برای تغییر از یک معیار طبقه بندی به معیار دیگر، همان طور که در تغییر قانون در زمان انجام آزمون طبقه بندی کارت‌ های ویسکانسین لازم است، با مشکل روبرو هستند. به طور مشابه، زمانی که ضایعه‌‌ ای مجازی به صورت در قسمت قشر پیش پیشانی جانبی ایجاد می‌ شود، عملکرد فرد در تکالیفی همچون تغییر موضع، بازدارندگی و حافظه‌ی کاری دچار اختلال می‌ شود. این ضایعات مجازی با استفاده از تحریک مغناطیسی فراجمجمه‌ ای (TMS) صورت می‌ گیرد. این تحریک شامل عبور پالس‌ های جریان برق از طریق سیمی است که در سرتاسر سر قرار گرفته و یک میدان مغناطیسی ایجاد می‌ کند. تحریک مغناطیسی قسمت خاصی از مغز، همچون قشر بیش پیشانی جانبی، هر نوع پردازشی که در آن ناحیه رخ می‌ دهد را دچار اختلال می‌ کند. در نهایت اهمیت قشر پیش پیشانی جانبی برای عملکرد های اجرایی نیز با استفاده از fMRI نشان داده شده است. در طی عملکرد حافظه کاری، تغییر تمرین و تمرین‌ های بازدارندگی شاهد افزایش فعالیت در ناحیه‌ی قشر پیش پیشانی هستیم. این روش‌ های واگرا همگی بیان می‌ دارند که قشر پیش پیشانی جانبی نقشی حیاتی در عملکرد های اجرایی در بزرگسالی ایفا می‌ کند.

قشر پیش پیشانی مغز

اگر چه واضح است که قشر پیش پیشانی در عملکرد های اجرایی افزایش هوش کودک نقش مهمی ایفا می‌ کند، اما موضوع جالب توجه اینجاست که آیا بلوغ این قسمت از مغز یا تاثیر آن بر رشد عملکرد های اجرایی هم زمان است یا خیر. شواهد و مدارک همگرایِ حاصل از مطالعات صورت گرفته بر روی تغییرات رشدی در سیتاپتوژنز و ماده‌ی خاکستری و سفید مغز اظهار می‌ دارد که این موضوع، موضوع اصلی ماست. سیناینوژنز شامل فرآیند تشکیل و نگه داری سینایی است و برای ایجاد ارتباط موثر بین نورون‌ ها بسیار ضروری است. پس از تولد مرحله‌ ای شامل تولید سریع سیناپس وجود دارد که در طی اولین سال زندگی چگالی سیناپس رشد چشمگیری خواهد داشت. سپس فرآیند هَرَس سیناپس آغاز می‌شود که در آن سیناپس‌های غیر ضروری از بین می‌رود و در نهایت کاهش چشمگیری در میزان چگالی سینایس در دوران کودکی و بزرگسالی خواهیم داشت. این روند بلوغ در قشر های مختلف مغز متفاوت است. در نواحی حسی اصلی، سیناپتوژنز خیلی زود و با حداکثر میزان سیناپسِ موجود بین 3 تا ۶ ماهگی رخ می‌ دهد. سپس از بین بردن سیناپس در سال اول زندگی آغاز شده و سطح بلوغ سینایی در این نواحی در سن ۱۲ سالگی رخ می‌ دهد. قشر پیش پیشانی سیناپس‌ ها را در میزانبسیار کمتری دریافت می‌ کند، که اوج چگالی سینایسی در این ناحیه بین ۲ تا ۳ سالگی است. تا سن ۷ سالگی، از بین رفتن سیناپس در این ناحیه اتفاق نمی‌ افتد و این چگالی سینایسی تا رسیدن به میانسالی ادامه پیدا می‌ کند. این روند رشدی طولانی سیناپتوژنز در قشر پیش پیشانی به خوبی با رشد توانایی‌ های عملکرد های اجرایی مطابقت دارد و نشان می‌ دهد که احتمالا سیناپتوژنز عاملی دخیل در بلوغ مهارت‌ های عملکرد های اجرایی است.

تغییرات رشدی هوش کودک

هماهنگ با این تغییرات رشدی در چگالی سیناپسی، تغییراتی نیز در ضخامت ماده‌ی خاکستری مغز در طی این رشد صورت می‌ گیرد. میزان چشمگیری از چگالی ماده‌ی خاکستری مغز بین دوران جوانی و بزرگسالی از بین می‌ رود و از ۷ تا ۶۰ سالگی تقریبا % 32 کاهش پیدا می‌ کند. چگالی ماده‌ی خاکستری مغز از یک الگوی غیر خطی با افزایش سن و نسبت به سیناپتوژنز تبعیت می‌ کند. در بیشتر مناطق قشر مغز، حجم ماده‌ی خاکستری در سنین پایین افزایش پیدا می‌ کند، و با آغاز دوران بلوغ شروع به کاهش گذاشته و ضخامت قشر مغزی در دوران بزرگسالی به یک حالت ثابت می‌ رسد. نازک شدن ماده‌ی خاکستری مغز بیانگر به بلوغ رسیدن قشر مغز برای عملکرد تمرین‌ های شناختی بسیار مفید و موثر است. کودکانی که نازک شدگی قشری بیشتری در نواحی لب‌ های پیشانی خلفی چپ و جانبی دارند، عملکرد بهتری در سنجش‌ های مربوط به افزایش هوش گفتاری از خود نشان می‌ دهند. درست همانند سیناپتوژنز، از دست رفتن ماده‌ی خاکستری نیز در مناطق مختلف قشر مغز مسیر متفاوتی را طی می‌ کند. کاهش در چگالی ماده‌ی خاکستری در قشرهای جانبی در اوایل دوران کودکی بین ۴تا ۸ ماهگی رخ می‌ دهد با ادامه‌ی رشد کودک، این کاهش‌ها به مناطق مربوط به زمان گسترش پیدا می‌ کند و در نهایت به قشر پیش پیشانی خلفی تا دوران جوانی می‌ رسد. لوب پیشانی، منطقه‌ ای از مغز که در پردازش‌ های و ده بالاتر همچون عملکرد های اجرایی شرکت دارد، آخرین قسمتی است که به بلوغ می‌ رسد. در مقابل، مناطقی از مغز که با عملکرد های پایه‌ ای همچون مناطق حسی و حرکتی اولیه مرتبط است، بلوغ خود را خیلی زودتر آغاز می‌ کنند. همزمان با تغییرات رشدی در ماده‌ی خاکستری مغز، تغییرات رشدی در ریزساختارهای ماده‌ی سفید نیز رخ خواهد داد. در مقابل الگوی غیر خطی دیده شده در رشد سیناپسی و چگالی ماده‌ی خاکستری، رشد ماده‌ی سفید مغز از یک الگوی خطی تبعیت می‌ کند. حجم ماده‌ی سفید مغز با افزایش سن و با 4 / 12 درصد درست بین ۴ تا ۲۲ سالگی افزایش پیدا می‌ کند. بلوغ ماده‌ی سفید به خوبی تا دهه‌ی دوم زندگی ادامه پیدا می‌ کند. این ماهیت طولانی بلوغ ماده‌ی سفید بیانگر این موضوع است که میلین‌ سازی نیز نقش مهمی در رشد توانایی‌ های شناختی دارد که پروسه‌ی رشد طولانی را سپری می‌ کند.

بلوغ مغز و هوش

واضح است که بلوغ مغز در یک دوره‌ی زمانی رشدی طولانی تبعیت می‌ کند که در آن لب‌ های پیشانی طولانی‌ ترین زمان برای رسیدن به بلوغ را دارا هستند. هم ماده سفید و هم ماده‌ی خاکستری در قشر پیش پیشانی تا زمان رسیدن به دوره‌ی جوانی به طور کامل رشد نمی‌ کنند. به طور مشابه، عملکرد تمرینات عملکرد های اجرایی همچنان ادامه پیدا می‌ کند تا در نهایت به دهه‌ی دوم زندگی و به حالت ثبات برسد. وجود این تشابه در روند رشدی منجر به انجام پژوهش‌ های بی‌شماری شده است که تمرکز خود را بر روی این رابطه به صورتی عمیق‌تر گذاشته‌ اند. مطالعاتی که به بررسی تفاوت‌ های مربوط به سن در عملکرد مغز در طی تمرینات عملکرد های اجرایی صورت گرفته است، حاکی از آن است که به نظر می‌ رسد این دو فرآیند رشدی پیوند بسیار سفت و سختی به یکدیگر دارند. از fMRI برای روشن سازی چنین تغییرات عملکردی استفاده می‌ شود. fMRI با ردگیری تغییرات در روند اکسیداسیون خون، ابزاری برای تصویربرداری عملکرد مغز در داخل بدن ارائه می‌ دهد. این تکنیک، تکنیکی ایمن و غیر تهاجمی است و بنابراین از آن برای مطالعه‌ی عملکرد مغز در نوزادان و کودکان استفاده می‌ شود.

دکتر خوب برای تمرکز کودکان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

error: Content is protected !!