در بین دوستان و آشنایان حتما با کودکانی مواجه شده اید که نامفهوم صحبت می کنند و به نظر میرسد نسبت به سن خود رشد زبانی مناسبی نداشته اند. یا در پاسخ به سوالاتی که از آنها می شود سکوت میکنند. مشکل در کجاست؟ چرا این کودک دیر حرف میزند یا حرف زدن کودک نامفهوم است؟ برای پاسخ به این سوال باید به دکتر گفتاردرمانی کورکان مراجعه نمود. حال باید دانست که چه زمانی نگران دیر حرف زدن کودک باشیم؟ ارزیابی دقیق روند رشد گفتار کودکان به ما کمک می کند علت اختلال گفتاری کودک را پیدا کنینم. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با در اختیار داشتن متخصصین با تجربه در حیطه مشکلات کلامی کودکان به صورت تخصصی به ارزیابی گفتار کودک پرداخته و در جهت بهبود مشکلات کودکان نظیر حرف زدن نامفهوم، تاخیر کلامی، لکنت زبان و…. فعالیت می نماید. اگر احساس می کنید کودک شما نسبت به همسالانش گفتار ضعیف تری دارد یا تا سن دو سالگی هنوز کلمات زیادی را بیان نمی کند جهت ارزیابی گفتار به متخصص گفتاردرمانی مراجعه نمایید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
چه زمانی نگران دیر حرف زدن کودک باشیم؟
با بررسی روند رشد گفتار کودک خود می توانید بفهمید که چه زمانی باید نگران دیر حرف زدن کودک شویم. حال باید دانست که چه چیزی را باید در گفتار کودک ارزیابی کنیک تا علت نامفهوم حرف زدن کودک را پیدا کنیم؟
عملکرد زبان. ممکن است پاسخ به سؤال « چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟» ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی میکنیم. اما پاسخ به آن قدری بیشتر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطههای زبان را تعیین کنیم. این حیطهها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل میشوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکردهای تاخدی متفاوت نیاز دارد. تفاوتهای بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیههایی درمورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجاکه در دوران رشد، تواناییهای درک و تولید تاحدودی بهطور مستقل عمل میکنند، لازم است هریک از این شیوهها بهعنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند.
ارزیابی درک. چپمن تفاوتهایی را بین عملکرد کودکان در آزمایههای مربوط به درک موردبحث قرار دادند، آزمایههایی که برحسب بافت ساخته شده و درحضور وقایع روزانه آشنا و سرنخهای غیر زبانشناختی بودند و آنهایی که برحسب بافت ساخته نشده بودند. آنها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت برحسب عملکرد درکیشان کاملاً متفاوت عمل میکنند. وقتی ما آزمونهای استانداردشده را برای اندازهگیری درک زبانی بهکار میبریم، درحقیقت از ابزاری که برحسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده میکنیم. جمعآوری چنین اطلاعاتی که برحسب بافت ساخته نشدهاند، مهم است و قسمتی از ارزیابی تواناییهای کودک تحت شرایط ایدهآل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد بهعنوان ضمیمهای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و برحسب بافت ارزیابی کند.محققان پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختارهای مشابه در قالبهای طبیعیتر همراه شود که حضور وضعیتهای آشنا و سرنخهای غیرزبانشناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایتهای بافتی نیز در برمیگیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه میتواند تصویر کاملتری از مهارتهای درکی کودک، به ما بدهد.
خواه مهارتهای دریافتی را درقالبهای ساخته شده برحسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همانطور که میلر و پائول (۱۹۹۵) تعبیر کردند، خواه در قالبهای بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق میافتد. آنچه ما در ارزیابیهای درکشده مشاهده میکنیم. محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روشهایی که برای ارزیابی درک بهکار ميبریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند بهطوری که این محصولات، نشانههای معتبری از روند اساسی موردنظر باشند. من درمورد این روشها در بخش «چگونگی» ارزیابی صحبت خواهم کرد.
ارزیابی تولید. برخلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان ما را درست بهسوی ارزیابی آن چیزی پیش میبرد که بیش از هرچیز به آن علاقمندیم: اینکه کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان میکنند. اما درست همانطور که کودکان در آزمایههای درکی دارای بافتهای مختلف، متفاوت عمل میکنند، در انواع مختلف آزمایههای زبان بیانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک (۱۹۷۵) نشان دادهاند که وقتی از کودکان خواسته میشود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطاهای دستوری را مرتکب میشوند نسبت به وقتیکه آن جملات را بهطور خودانگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز (۱۹۹۷) نشان دادند که یک آزمون هنجار-مَرجع باوجود حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطاهای واقعی کودکان، بیثبات بود. این مطالعات پیشنهاد میکنند که برای دیدن انواع خطاهایی که یک کودک در گفتار خودانگیخته مرتکب میشود لازم است نه تنها روی دادههای آزمون بلکه روی گفتار خودانگیخته نیز با استفاده از رویکردهای تجزیه و تحلیل نمونه-زبان تکیه کنیم.
این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکردهای استانداردشده برای ارزیابی تولید زبان در این زمینه نقشی ندارند. در واقع این روشها در نشان دادن اینکه آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل میکنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آنها برای غربالگری عالی است اما نمونهگیری از زبان خودانگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن اینکه کودکان چگونه بهطور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده میکنند و برای دیدن خطاهایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثرترین و از نظر بومشناختی متعبرترین روش است.
گفتاردرمان چه چیزی را در کودک با گفتار نامفهوم ارزیابی می کند
متخصص گفتاردرمانی با ارزیابی سه حیطه اساسی گفتار می تواند مشکلات کودکان را تشخیص دهد
۱.ساخت (نحو، صرف و واجشناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونهگیری شده و ساختارهای موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صداها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیندهای واجی سادهسازی نیز میشود.
۲.محتوا (معنیشناسی): دانش واژگانی، توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویدادها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویدادها.
۳.کاربرد (کاربردشناسی): مجموعة عملکردهای برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارتهای برقراری ارتباط و مهارتهای گفتمان (رعایت نوبت، نگهداری و تغییر موضوع) و انعطافپذیری در اصلاح گفتار برحسب شنوندگان و وضعیتهای اجتماعی متفاوت.
مثل یک سفارش طول و دراز است؟ بله! اولین پاسخ شما ممکن است این باشد، «غیرممکن است بتوان همه اینها را انجام داد!» اما وحشتزده نشوید. به یاد داشته باشید که لازم نیست هر حیطه را با یک آزمون استاندارد ارزیابی کرد. آزمون استاندارد را میتوان تنها برای تأکید روی اینکه زبان کودک نسبت به سایر کودکان همسطح رشدی خودش، اختلال دارد یا نه، استفاده کرد. این کار را میتوان بهراحتی در یک جلسه آزمون ۱یا ۲ ساعته با استفاده از اطلاعات ارجاعی انجام داد و درنهایت تصمیم گرفت که بیشترین وخامت مربوط به کدام حیطهها میشود که باید با آزمونهای استاندارد ارزیابی شود. در گفتاردرمانی کودکان، آزمون استاندارد را میتوان با ارزیابی خزانه واژگان دریافتی و نحو شروع کرد. اگر مراجع در این حیطهها مشخصاً زیر معیار عمل کند میتوان او را دچار اختلال دانست و بخش جامعتر ارزیابی به تعیین عملکرد پایه و تعیین اهدافی برای مداخله در تولید و درک، اختصاص داده میشود. اگر عملکرد مراجع در هر دو حیطه مهارت دریافتی در محدوده طبیعی قرار بگیرد، در آن صورت، قسمتی از ارزیابی استانداردِ بیان را میتوان برای تصمیمگیری درمورد اینکه آیا کودک یک اختلال زبانی دارد یا نه استفاده کرد. اینکار را اغلب میتوان بهسرعت با آزمودنی که تولید زبان را در قالب تقلید جمله اندازهگیری میکند، انجام داد.