آیا کاردرمانی تاثیر دارد| بازخورد کاردرمانی|راهکار های کاردرمانی| کاردرمانی در پاسداران

سر فصل مطالب

بازخورد کاردرمانی و آگاهی از نتایج برای یادگیری و اینکه آیا کاردرمانی تاثیر دارد ضروری است. ما از بازخورد درونی، اطلاعاتی که از احساسات ما نشأت می­گیرد، در اجرای تمام تمرینات و فعالیت­ها استفاده می­کنیم. ما از آگاهی از نتایج اعمال خود برای ارزیابی تأثیرشان و بازخورد از سیستم حسی خود برای تنظیم و بهبود بخشیدن به عملکردمان استفاده می­کنیم. بازخورد خارجی همانی است که توسط دیگران ارائه می­شود، و به عنوان ابزاری برای آگاهی دادن از نتایج و یا برای نظارت بر عملکردی که پیشرفت می­کند. یک جزء مهمّ از بارخورد و آگاهی از نتایج، اجزاء عاطفی آن می­­باشد. نوع بازخوردی که ما از دیگران یا از آگاهی از نتایج دریافت می­کنیم می­تواند رضایت، پاداش و انگیزه یا نارضایتی و عدم علاقه را نشان دهد. بنابراین بازخورد کاردرمانی یک ابزار درمانی و یادگیری مهمّ و یک ویژگی برجسته از روش رفتاری می­باشد. بازخورد کاردرمانی می­تواند مثبت یا منفی باشد، فوری یا با تأخیر در فواصل زمانی در طول یک فرآیند یا به عنوان چکیده در پایان کار ارائه شود. شاید آن در خطاهای بارز، باعث توجّه به جنبه­ های عملکرد، تقویت عملکرد صحیح و پررنگ کردن رابطه بین اعمال و نتایج آنها استفاده شود. دکتر صابر در کلینیک توانبخشی غرب تهران با انجام تخصصی ترین خدمات کاردرمانی، بهترین بازخورد کاردرمانی را به مراجعین می دهد. رضایت همیشگی مراجعان به کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، تجربه همیشگی ما را در ارائه بهترین راهکار های کاردرمانی می باشد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

بازخورد کاردرمانی

این که یک فرد چگونه به طور مؤثّر می­آموزد، می­تواند با نوع و الگوی بازخوردی که دریافت کرده هم در رابطه با ماهیت تمرین و هم در رابطه با شخصیت خود فرد و نقص شناختی که تجربه کرده است، تعیین شود. بازخورد مثبت کاردرمانی زمانی که مکرّراً داده شود می­تواند توجّه و انگیزه را حفظ کند، امّا اگر در طول زمان ادامه پیدا کند ممکن است منجر به این شود که فرد به جای سیستم داخلی خود به آن وابسته شود. این ممکن است مانع یادگیری شود. بازخورد کاردرمانی که حین تمرین داده شود ممکن است باعث حواس پرتی شده و مانع عملکرد برای شخصی با نقص توجّه شود. بازخورد کاردرمانی که فقط در آخر فعالیت تکمیل شده داده شود ممکن است در افراد با نقص در حافظه کوتاه­مدّت ارزش محدودی داشته باشد. دوباره، این نکات در مورد بازخورد به عنوان یک ابزار دیگر برای درجه­بندی مداخله می­باشد. هر چه که یک مراجع پیشرفت کند، بازخورد می­تواند برای تشویق تثبیت یادگیری، اتکاء بر مکانیسم­های بازخورد داخلی و بر قضاوت فردی، کم­رنگ شود. روش دیگر بازخورد مثبت کاردرمانی موقّت می­تواند یک استراتژی برای به چالش کشیدن توجّه و ارزیابی حواس پرتی باشد.

بازخورد مثبت کاردرمانی

درجه­ بندی یک ابزار مهمّ برای ارزیابی کاردرمانی است. روش­های رفتاری، یادگیری و آموزشی خواص ذاتی دارند که به درجه­بندی امکان عمل می­دهند. «چگونه»، «کی» و «چرا» در درجه­بندی کاملاً به نیازها و پیشرفت خود مراجع بستگی دارد بنابراین هیچ مجموعه فرمول و نسخه­ای وجود ندارد. علاوه بر جنبه­های خاص مداخله که در بالا بحث شد، اجزای گسترده­تر یک برنامه یا زمان­بندی باید به عنوان یک ابزار برای تغییر نیازها برای فرد، یا تنظیم تمرین و فعالیت­ها به نیازها و ظرفیت­هایشان درنظر گرفته شوند، این­ها هستند:

  • زمان ـ فراوانی و طول مدّت جلسات و فعالیت­ها می­توانند برای تطبیق یا به چالش کشیدن سطح انرژی، تحمّل و مقاومت در برابر خستگی فرد، افزایش یا کاهش یابند.
  • پیچیدگی ـ تداخل بافتار، نیازهای محیطی و ماهیت تمرین­ها و فعالیت­ها تمام خواسته­های مختلف بر توانایی­های شناختی اعمال می­شود و می­تواند برای کاهش یا افزایش نیازهای عملکردی، دستکاری شود.
  • استفاده درمانی از خود ـ مهارت­های ارتباطی و اجتماعی درمانگرها بدان معنی است که در کنار تکنیک­های خاص مانند راهنمایی کردن و بازخورد، استفاده از رفتارهای زبانی و غیرزبانی می­تواند برای تنوّع رابطه درمانی مانند یک برنامه مداخله پیشرفت، استفاده شود. این می­تواند به معنی تنظیم یک نقش خانوادگی برای یک مشارکت متعادل در روند توانبخشی یا انتقال تصمیم­گیری از درمانگر به مراجع هر چه که قضاوت و بینش بهبود یابد. توانمندسازی، مسئولیت­پذیری شخصی، احترام و انتخاب حقوق پایه­ای انسان هستند. آسیب مغزی که باعث نقص می­شود و دائماً بر این جنبه بنیادی از وجود انسان را تأکید می­کند و بازگرداندن آن بسیار مهمّ می­باشد، اگرچه به ندرت جزء اهداف توانبخشی تعیین می­شوند.

آیا کاردرمانی تاثیر دارد؟

آموزش راهکار کاردرمانی شامل توانمندسازی مراجع در شناسایی مشکلات آکوپیشنال خود، و سپس حل مسائل، اجرا و ارزیابی راهکارهای شناختی تکلیفی و بررسی بازخورد کاردرمانی جهت برطرف کردن آنها می­باشد. تأثیرات این روش بر این اندیشه استوار است که تکالیف فردی، به وسیله­ی کار با مراجع برای به کار بردن یک تکنیک و بهبود توانایی او با شماری از فعالیت­ها که برای وی مشکل است ارتقاء می­یابد. سایر تکنیک­های رفتاری به وسیله­ی بهبود عملکرد کاری با یک تکلیف محدود می­شود، برای مثال نوشیدن از یک فنجان بزرگ. این روش در فصل 9 مورد بحث قرار خواهد گرفت. این مسئله همچنین در چهارچوب مرجع عصبی رشدی، و در رویکردهای مداخله­ای مثل CO-OP (جهت­یابی شناختی برای عملکرد کاری) برای کودکان دچار اختلالات رشدی موجود است.

محوریت کاردرمانی

محوریت کاردرمانی و کاردرمانگران در سلامت و رفاه انسان زیربنای کار بالینی را در بررسی بازخورد کاردرمانی می­باشد که می­تواند در مورد این که هدف هر مداخله­ای تسهیل توانایی زندگی در محیط خانه به صورت امن و مستقل، ادامه نقش­های قبلی یا کسب نقش­های جدید زندگی و فعالیت­ها، و مشارکت به عنوان یک عضو ارزشمند در جامعه به صورتی که برای فرد در بافتار خود معنادار باشد، مورد بحث قرار گیرد. بنابراین با وجود این هدف جامع و گسترده کاردرمانی یک تجربه متفاوت برای افراد متفاوت می­باشد، و تمرینات آن در مراکز خدماتی مختلف متفاوت است. یکی از مشکلات رویکرد آکوپیشنال یا «بالا به پائین» این است که می­تواند منجر به اشتباه سهوی و کم­تر از حدّ برآورد کردن مهارت­های عملکردی مهمّ و عملکردهای بدنی مربوطه گردد.

برعکس، تمرکز زیاد روی عملکردهای اجزاء یا عملکرد تکلیف به طور مجزا، ممکن است سبب شود تا نتوانیم مداخلات مورد نظر را مطابق اولویت­های فردی و نیازهای خاص فرد مشخص کنیم.

و همان طور، انتخاب نگرش جبرانی علی­رغم وجود پتانسیل بهبودی با کمک نگرش بهبود نقایص، یا تأکید بر بهبود نقایص به جای کسب استقلال با کمک مداخلات جبرانی، خطراتی هستند که درمانگران باید از آن­ها آگاه بوده، و دلایل زمینه­ساز کار بالینی را بشناسند. فصل پیش رو این مسئله را در بحثی پیرامون ابزارهای ارزیابی و تمرین­های «بالا به پائین» و «پائین به بالا» مدّنظر قرار می­دهد. این فصل مسائل مربوط به مداخله را مورد بحث و بررسی قرار می­دهد.

همانند ارزیابی، مداخلات باید یک توجّه عادلانه به موارد زیر داشته باشند:

  • ساختار و عملکرد بدن، مهارت­های عملکردی، اجرای فعالیت، نیازهای مشارکت و نقش محیط (فیزیکی، اجتماعی و نگرشی). نقص در آگاهی و فهم این اجزاء که ارتباط متقابل دارند، و اهمیّت آن­ها برای هر فرد، اثرات درمان را با مشکل مواجه خواهد کرد. این مسئله ممکن است در یک رویکرد «دیکته شده» برای نگرش توانبخشی مطرح شود، با وجود این که خط سیر مراقبت و روش­های استاندارد تأکید بر زمان­بندی و مداخلات اختصاصی دارند. در حالی که وجود استاندارد و خط سیر مشخص در کار بالینی ارزشمند است، امّا می­تواند خطری برای قدرت استدلال و تصمیم­گیری درمانگران باشد و حتّی در برخی موارد پاسخگوی نیازهای بعضی مراجعین نباشد.

کاردرمانگر باید مداخلاتی را مورد استفاده قرار دهد که:

1- بر پایه­ ی آگاهی از همه­ ی سطوح عملکرد، ساختار بدن، آکوپیشن و مشارکت، و بافتاری که فرد در آن زندگی می­کند باشد.

2- از آنالیز و ارزیابی شواهد منتشر شده، که ممکن است از یافته­های مطالعات کارآزمایی بالینی نشأت گرفته باشد استفاده کند.

با وجود این که رویکرد چه «بالا به پائین»، «پائین به بالا»، درمانی، جبرانی یا مخلوطی از همه­ی آن­ها باشد، باید بر پایه­ی نیازهای مراجع و شواهد بنا گردد و با ترجیحات درمانگر و روتین­های عادتی همراه نگردد.

 

بازخورد مثبت کاردرمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

error: Content is protected !!