انواع عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی با توجه به محدودیت در دو حوزه عملکرد های هوشی و رفتار های انطباقی ارزیابی می شود. یعنی اگر کودکی در این دو حوزه، محدودیت ها و اختلالات بارزی داشت، به عقب ماندگی ذهنی مبتلا است. انواع عقب ماندگی ذهنی و کم توانی ذهنی پس از تشخیص، با توجه به دو عامل بهره هوشی ( iQ ) و نمره رفتار های انطباقی تعیین می شود. با توجه به این دو عامل، 4 طبقه عقب ماندگی ذهنی وجود دارد: خفیف، متوسط، شدید و عمیق. دکتر صابر، بهترین دکتر تشخیص عقب ماندگی ذهنی، با انجام تست های هوش استاندارد و تشخیص علائم کم توانی ذهنی و مشخص نمودن انواع عقب ماندگی ذهنی، به درمان مشکلات ذهنی و رفتاری این کودکان در مرکز توانبخشی کودکان در غرب و شرق تهران می پردازد. خدمات گفتاردرمانی، کاردرمانی ذهنی، بازی درمانی و رفتاردرمانی کودکان به بهبود مهارت های کودکان عقب مانده ذهنی کمک می نماید.
انواع عقب ماندگی ذهنی چیست؟
طبق تعریف 5-DSM انواع عقب ماندگی ذهنی حالتی است که در آن کارکرد هوشی عمومی فرد به میزان چشمگیری زیر حد متوسط است به طوری که با تخریب همزمان رفتار انطباقی همراه بوده و در حین دوره رشد، پیش از ۱۸ سالگی تظاهر می کند. تشخیص کم توانی ذهنی مستقل از ابتلا به اختلال جسمی همزمان یا سایز اختلالات روانی گذاشته می شود. در صورتی که بالینگر تصمیم بگیرد از آزمون استاندارد هوش استفاده کند (که هنوز روشی رایج است) اصطلاح به میزان چشمگیری زیر حد متوسط طبق تعریف عبارت است از بهره هوشی تقریبا ۷۰ یا کمتر و یا دو انحراف معیار کمتر از متوسط یک آزمون خاص. کارکرد انطباقی را می توان با استفاده از یک مقیاس استاندارد شده نظیر مقیاس رفتار انطباقی واینلند (Vineland) سنجید. در این مقیاس نمراتی برای برقراری ارتباط، مهارت های زندگی روزمره، اجتماع پذیری و مهارت های حرکتی (حداکثر تا ۲ سال و ۱۱ ماه) لحاظ می شود و ترکیبی از رفتار انطباقی ایجاد می شود که با مهارت های مورد انتظار هر رده سنی همبستگی دارد. تقریباً ۸۵ درصد افراد با کم توانی ذهنی براساس 5- DSM جزء طبقه کم توان ذهنی خفیف قرار می گیرند. این حالت معمولا به صورت IQ بین ۵۰ تا ۷۰ و شدت کارکرد انطباقی در محدوده خفیف تعریف می شود. کارکرد های انطباقی شامل مهارت هایی نظیر برقراری ارتباط، مراقبت از خود، مهارت های اجتماعی اوقات فراغت و درک ایمنی است. عوامل ژنتیکی، محیطی و روشی اجتماعی همگی بر روی انواع عقب ماندگی ذهنی تأثیر می گذارند. شمار زیادی از عوامل محیطی و رشدی جزئی از جمله، مسمومیت تحت بالینی با سرب و مواجهه پیش از تولد با داروها، الکل و سایر سموم به عنوان عامل کم توانی ذهنی مطرح شده اند. برخی سندرم های ژنتیکی همراه با کم توانی ذهنی نظیر سندرم X شکننده، سندرم داون و سندرم پرادر – ویلی دارای الگو های مشخصی از رشد اجتماعی، زبانی و شناختی هستند و تظاهرات رفتاری خاصی دارند.
درجه شدت کم توانی ذهنی
سطوح شدت انواع عقب ماندگی ذهنی در 5-DSM به صورت: خفیف، متوسط، شدید و عمیق بیان شده است. «کارکرد هوشی مرزی» اصطلاحی است که قبلاً برای توصیف افرادی با IQ در محدوده ۷۰ تا ۸۰ به کار می رفت اما دیگر در 5-DSM به صورت یک طبقه تشخیصی وجود ندارد. در 5-DSM از این اصطلاح به عنوان حالتی استفاده می شود که ممکن است کانون توجه بالینی باشد اما ملاک های خاصی برای آن ارائه نشده است.
عقب ماندگی ذهنی خفیف
عقب ماندگی ذهنی خفیف تقریبا ۸۵ درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهد. به طور کلی کم توانی ذهنی خفیف تا بعد از کلاس اول یا دوم که نیازهای تحصیلی افزایش می یابد، شناسایی نمی شود. این افراد تا اواخر نوجوانی اغلب مهارت های آموزشی تقریبا در سطح کلاس ششم را به دست می آورند. علل اختصاصی کم توانی ذهنی در این گروه اغلب شناسایی نمی شود. بسیاری از بزرگسالان با تشخیص علائم و تشخیص کم توانی ذهنی با حمایت مناسب می توانند زندگی مستقلی داشته باشند و خانواده خود را اداره کنند. IQ برای این سطح کارکرد انطباقی معمولا در محدوده 50 تا ۷۰ است.
عقب ماندگی ذهنی متوسط
عقب ماندگی ذهنی متوسط حدود ۱۰ درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهد. اکثر کودکان با کم توانی ذهنی متوسط زبان را می آموزند و می توانند در اوایل کودکی به میزان کافی ارتباط برقرار کنند. این افراد از لحاظ تحصیلی دچار مشکل می شوند و اغلب نمی توانند بیش از کلاس دوم یا سوم پیش روند. در دوران نوجوانی مشکلات اجتماع پذیری اغلب سبب انزوای این افراد می شود و حمایت فراوان اجتماعی و حرفه ای مفید خواهد بود. این افراد در دوران بزرگسالی ممکن است بتوانند تحت نظارت مناسب به کارهای نیمه ماهر بپردازند. IQ برای این سطح از کار کرد انطباقی معمولا بین ۳۵ تا ۵۰ است.
عقب ماندگی ذهنی شدید
عقب ماندگی ذهنی شدید حدود چهار درصد افراد با کم توانی ذهنی را شامل می شود. این افراد ممکن است در کودکی مهارت های ارتباطی را فرا گیرند و اغلب می توانند بشمارند و کلماتی را که برای عملکرد آن ها اهمیت حیاتی دارد، شناسایی کنند. در این گروه احتمال شناسایی علت مشکل ذهنی بیش از انواع خفیف تر کم توانی ذهنی است. این افراد در دوران بزرگسالی ممکن است با شرایط زندگی تحت نظارت نظیر خانه های گروهی به خوبی سازگار شوند و بتوانند تکالیف مرتبط با کار را تحت نظارت انجام دهند. IQ در افراد با این سطح از کارکرد انطباقی معمولاً بین ۲۰ تا ۳۵ است.
عقب ماندگی ذهنی عمیق
عقب ماندگی ذهنی عمیق حدود ۱ تا ۲ درصد موارد کم توانی ذهنی را تشکیل می دهد. در اکثر افراد با کم توانی ذهنی عمیق علت کم توانی قابل شناسایی است. به کودکان دچار این نوع کم توانی می توان برخی مهارت های مراقبت از خود را آموزش داد و این کودکان تحت آموزش های مناسب ممکن است بیاموزند که نیازهای خود را بیان کنند. IQ در افراد با این سطح کار کرد انطباقی معمولا کمتر از ۲۰ است.
5-DSM «عقب ماندگی ذهنی نامعین» (اختلال رشدی هوش) را برای افراد بالای ۵ سال به کار برده است که قویاً مشکوک به کم توانی ذهنی هستند اما ارزیابی آن ها دشوار است. افراد با این تشخیص ممکن است تخریب جسمانی یا حسی نظیر نابینایی یا ناشنوایی داشته باشند یا دچار اختلال روانی همزمان باشند و همین امر اجرای ابزار های ارزیابی استاندارد را دشوار می سازد.
خصوصیات بالینی افراد با انواع عقب ماندگی ذهنی
انواع عقب مانده های ذهنی ممکن است تا ورود کودک به مدرسه شناسایی یا تشخیص داده نشوند چرا که تشخیص مشکل ذهنی در سنین ابتدایی کمی دشوار است. مهارت های اجتماعی و توانایی برقراری روابط این کودکان در سال های قبل از مدرسه ممکن است کافی باشد. ولی وقتی بزرگ تر می شوند نقائص شناختی نظیر توانایی کمتر برای انتزاع و تفکر خود محور (egocentric) باعث تمایز آنان از کودکان همسن شان می شود. هر چند افراد با تشخیص کم توانی ذهنی خفیف قادر به عملکرد تحصیلی در سطوح بالای ابتدایی بوده و مهارت های حرفه ای آنان در مواردی برای تأمین زندگی شان کافی است، ولی جذب اجتماع شدن ممکن است برایشان دشوار باشد. نقائص برقراری ارتباط، عزت نفس پایین و وابستگی ممکن است در فقدان نسبی خود انگیزی اجتماعی آن ها نقش داشته باشد. عقب مانده های ذهنی متوسط احتمالا زودتر از کم توانی ذهنی خفیف و در سنین پایین تری تشخیص داده می شود، زیرا مهارت های برقراری ارتباط در این افراد کندتر از حد معمول رشد می کند و انزوای اجتماعی آن ها ممکن است در سال های اولیه مدرسه شروع شود. هر چند پیشرفت تحصیلی معمولا به سال های میانی دوره ابتدایی محدود می شود، ولی این کودکان از توجه فردی متمرکز بر رشد مهارت های مراقبت از خود سود می برند. کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی متوسط از نقائص خود آگاه هستند و اغلب احساس بیگانگی از همسالان به دلیل محدودیت ها به آنان دست می دهد و نا امید می شوند. این افراد هر چند همچنان به سرپستی نسبتا شدید نیازمند هستند، ولی در یک محیط حمایت کننده می توانند در انجام تکالیف شغلی کارآیی پیدا کنند. کم توانی ذهنی شدید عموما در سال های قبل از مدرسه آشکار است؛ تکلم کودکان مبتلا در سطح حداقل است و رشد حرکتی آنان ضعیف است. در سنین مدرسه ممکن است تا حدودی رشد زبانی پیدا کنند. اگر تا نوجوانی زبان همچنان ضعیف بماند، روش های ارتباطی غیر کلامی ممکن است پدید آید. رویکرد های رفتاری تا حدودی می توانند توانایی مراقبت از خود را بهبود بخشند، هر چند افراد با کم توانی ذهنی شدید عموما نیازمند سرپرستی گسترده هستند. کودکان با عقب ماندگی ذهنی عمیق نیازمند سرپرستی مداوم هستند و توانایی برقراری ارتباط و مهارت های حرکتی آنان به شدت محدود است. تا سن بزرگ سالی ممکن است مختصری تکلم را یاد بگیرند و مهارت های ساده مراقبت از خود را فرا گیرند. چندین خصوصیت بالینی شناسایی شده اند که در افراد مبتلا به کم توانی ذهنی بیش از جمعیت کلی مشاهده می شوند. این خصوصیات که ممکن است به طور منفرد یا به عنوان بخشی از اختلال روانی بروز کنند عبارت اند از: بیش فعالی، تحمل کم برای ناکامی، پرخاشگری، بی ثباتی عاطفی، رفتار های حرکتی قالبی و تکراری و انواع رفتار های جرح خویشتن. به نظر می رسد هرچه شدت کم توانی ذهنی بیشتر باشد شیوع و شدت رفتار های جرح خویشتن بیشتر است.
علائم عقب ماندگی ذهنی خفیف
-
مشکلات یادگیری:
یادگیری برای این افراد معمولاً آهستهتر است و در مدرسه درک مطالب جدید و یادگیری مفاهیم نسبت به همسالان دشوارتر است. -
مشکلات ارتباطی:
ممکن است در بیان نیازها، احساسات یا برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل شوند. برخی ممکن است تأخیر جزئی در گفتار یا مهارتهای زبانی داشته باشند. -
مشکلات اجتماعی:
برقراری و حفظ روابط دوستانه و اجتماعی برای این افراد گاهی دشوار است و درک مناسبات و رفتارهای اجتماعی گاهی برایشان چالشبرانگیز است. -
مشکلات مهارتهای روزمره:
انجام فعالیتهای روزمره مانند پوشیدن لباس، رعایت بهداشت شخصی، تغذیه یا مدیریت امور مالی ممکن است نیازمند حمایت یا آموزش باشد. -
مشکلات در تفکر و حل مسئله:
تحلیل موقعیتها، تصمیمگیری و حل مسائل روزمره میتواند برای آنها دشوار باشد و نیازمند راهنمایی یا تمرین مداوم است. -
مشکلات جسمانی و حرکتی (در برخی افراد):
گاهی عقبماندگی ذهنی با ناتوانیهای حرکتی یا جسمانی همراه است که نیازمند توجه و پشتیبانی ویژه میباشد.
چطور با عقب ماندگان ذهنی رفتار کنیم
برخورد درست با افراد دارای مشکل ذهنی نقش مهمی در رشد مهارتها، اعتماد به نفس و کیفیت زندگی آنها دارد. این افراد ممکن است نیازمند زمان بیشتری برای فهمیدن دستورها، یادگیری مهارتها یا بیان خواستههایشان باشند، بنابراین صبر و آرامش اولین گام است. برای برقراری ارتباط بهتر، از جملات کوتاه و ساده استفاده کنید و توضیحات را مرحلهبهمرحله ارائه دهید. در صورت نیاز میتوان از تصاویر یا اشاره برای فهم بهتر کمک گرفت.
حمایت و تشویق مداوم اعتماد به نفس و انگیزه یادگیری آنها را افزایش میدهد. موفقیتهای کوچک آنها را تحسین کنید و به پیشرفتهایشان توجه داشته باشید. ایجاد محیطی امن، آرام و سازماندهی شده که وسایل و ابزارهای مورد نیاز به راحتی در دسترس باشند، به تمرکز و یادگیری کمک میکند.
به جای تمرکز روی ضعفها، روی توانمندیها و مهارتهای قابل رشد آنها تمرکز کنید و تمرینهای کوتاه و منظم برای یادگیری مهارتهای زندگی، اجتماعی و حرفهای ارائه دهید. احترام به شخصیت و استقلال فردی نیز اهمیت دارد؛ اجازه دهید تا جایی که ممکن است کارهای خود را خودشان انجام دهند و حس مسئولیت و اعتماد به نفسشان تقویت شود.
از خشونت و تنبیه پرهیز کنید، زیرا تنبیه بدنی یا گفتاری میتواند اعتماد به نفس را کاهش داده و اضطراب ایجاد کند. رفتارهای مشکلساز را با صبر، آموزش و حمایت اصلاح کنید. همچنین مشورت با متخصصان، مانند گفتاردرمانی، کاردرمانی، بازیدرمانی و رواندرمانی میتواند به رشد مهارتها و بهبود تعامل اجتماعی کمک کند و در صورت بروز مشکلات شدید رفتاری یا هیجانی، استفاده از روانشناس یا روانپزشک توصیه میشود.
در نهایت، رفتار درست با افراد عقب مانده ذهنی ترکیبی از صبوری، احترام، تشویق و حمایت حرفهای است. ایجاد محیطی مثبت و امن باعث میشود این افراد مهارتهای لازم برای زندگی مستقل و اجتماعی را یاد بگیرند و کیفیت زندگی آنها به طور قابل توجهی بهبود یابد.
سوالات متداول:
1.آیا کودک با عقب ماندگی ذهنی می تواند به مدرسه عادی برود؟
بسته به میزان عقب ماندگی کودک و توانایی های او امکان قبولی در سنجش ورود به مدرسه وجود دارد. کودکان با عقب ماندگی خفیف اغلب می توانند با توانبخشی مناسب قبل از مدرسه،به مدرسه عادی راه پیدا کند.
2.با چه تستی می توان هوش کودکم را بفهمم؟
تست های استاندارد متفاوتی جهت ارزیابی هوش کودکان وجود دارد اما از میان این تست ها تست هوش استنفورد بینه و تست هوش وکسلر متداول تر هستند. در مرکز تست هوش دکتر صابر تست های تخصصی هوش، تست های توجه و تمرکز و تست های اداکی توسط متخصص سنجش انجام می شود.
برچسبهاتشخیص کم توانی ذهنی, عقب مانده ذهنی