مرکز گفتاردرمانی کودکان دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی برای کودکان با مشکلات تاخیر گفتار و لکنت زبان همچنین در زمینه گفتاردرمانی برای حرف زدن کودک به صورت تخصصی مشغول به فعالیت می باشد. تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر اتاق شنیداری و گفتاردرمانی تخصصی حسی و… در کنار خدمات گفتاردرمانی در منزل به درمان مشکلات گفتار و زبان کودکان می پردازد. کاردرمانی ذهنی نیز یکی دیگر از خدمات مرکز توانبخشی دکتر صابر می باشد که در کنار گفتاردرمانی کودک به بهبود مهارت های ذهنی کودک در جهت تسهیل بهبود روند گفتار آنان می پردازد. دو شعبه فعال مرکز گفتاردرمانی و کاردرمانی دکتر صابر در غرب و شرق تهران با استفاده از تجربه بالای گفتاردرمانان خود و تجهیزات پیشرفته مرکز به درمان تخصصی کودکان می پردازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کارکردهای ذهنی در گفتاردرمانی برای کودکان:
- کارکردهای نخستین ذهنی: کارکردهای نخستین به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای آغاز عمر به طور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت میشوند. ویژگی مهم این کارکردها غیرارادی بودن و ناآگاهانه بودن آنهاست. به طور مثال: حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ میدهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی میکند. یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خودبخودی و غیرارادی است. مثلاً هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید، بدون اراده بسوی آن توجه میکنند.
- کارکردهای عالی ذهنی: مثل استدلال منطقی، توجه انتخابی، و زبان که ویژهی انسانند و بر پایهی کارکردهای نخستین و از طریق تعامل بین فرد و زمینهی اجتماعی او تکامل مییابند. هر کارکرد عالی ذهنی در ابتدا یک کارکرد اجتماعی است.
تفاوت کارکردهای عالی ذهنی با کارکردهای نخستین ذهنی در موارد زیر مشهود است:
- زیر کنترل انسانی قرار دارند و با اراده ی او انجام میشوند؛
- خاستگاه اجتماعی دارند؛
- به کمک ابزارهای روانشناختی رخ میدهند.
قانون کلی رشدفرهنگی – اجتماعی در نظریه ی ویگوتسکی
هر کارکرد عالی ذهنی، پیش از آنکه به صورت یک فرایند روانشناختی در شخص رخ دهد، ابتدا در یک سطح اجتماعی وجود دارد. ویگوتسکی این موضوع را به عنوان انتقال از سطح بین ذهنی به درون ذهنی توصیف کرده و رشد تدریجی کارکردهای عالی ذهنی از طریق تعامل اجتماعی را درونی سازی نام نهاده است. برای مثال توانایی تفکر انتقادی میتواند از تعامل اجتماعی مانند پرسش و پاسخ به روش سقراطی ایجاد شود.
گفتار خود محورانه:
گفتار خود محورانه از دید ویگوتسکی، چگونگی تبدیل تعامل یا روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی را نشان میدهد. ویگوتسکی این نوع گفتار کودک را بر اساس مفهوم درونی سازی توضیح میدهد و میگوید گفتار خود محورانه گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی به سوی گفتار درونی را نشان میدهد.
مراحل رشد زبان از دیدگاه ویگوتسکی در گفتاردرمانی کودکان
- گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی: پیش از سه سالگی ظاهر میشود و نقش آن کنترل رفتار دیگران است. مثلاً وقتی کودک به مادرش میگوید “شیر میخواهم” از این طریق به کنترل رفتار دیگران اقدام میکند.
- گفتار خود محورانه بین ۳ تا ۷ سالگی رخ میدهد. این نوع گفتار، مرحلهی انتقالی گفتار بیرونی به گفتار درونی است. در این مرحله کودکان غالباً برای کنترل رفتارشان با خودشان حرف میزنند. مثلاً هنگام انجام کاری، آنچه را که انجام میدهند به زبان میآورند. نقش گفتار خود محورانه کنترل و هدایت رفتار خود است. ویگوتسکی از گفتار خصوصی به جای گفتار خود محورانه استفاده میکرد. پژوهشها نشان میدهد وقتی که کودکان با تکالیف دشوار سروکار دارند یا زمانی که اشتباهات زیادی مرتکب میشوند. از گفتار خصوصی بیشتر استفاده میکنند.
- گفتار درونی: پس از ۷ سالگی ظاهر میشود. گفتار درونی با خود سخن گفتن به طور بیصداست. گفتار درونی به اندیشه و رفتار انسان جهت میدهد و در همه کارکردهای عالی ذهنی وجود دارد.
تفکر و زبان
در نظریهی ویگوتسکی، تفکر و زبان در کودکان بصورت دو فعالیت مستقل از هم شروع میشوند. در ابتدا تفکر پیش زبانی یا تفکر بدون زبان، و زبان پیش عقلی یا گفتار بدون تفکر وجود دارند. کوشش کودکان در ماههای اولزندگی برای حل کردن مسائلی مانند دستیابی به اشیا و باز کردن در، موردی از تفکر بدون زبان است؛ و یا غان وغون کردن کودک با هدف جلب توجه یا خوشحال کردن بزرگسالان موردی از زبان بدون تفکر است.
در حدود ۲ سالگی منحنیهای مجزای تفکر پیش زبانی و زبان پیش عقلی به هم میرسند در نتیجه تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود. در فاصله ۲ تا ۷ سالگی، زبان هم نقش درونی (هدایت و جهتدهی به تفکر) و همنقش بیرونی (انتقال نتایج تفکر به دیگران) را ایفا میکند.
خود نظم دهی: یعنی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران و به کنترل فرد بر فرایندهایشناختیاش (تفکر، حافظه و …) گفته میشود. این فرایند سه مرحله دارد:
- نخست کودک یاد میگیرد که اعمال و صداها دارای معنیاند. برای مثال کودک میآموزد که دست درازکردن او بسوی یک شئ برای دیگران این گونه معنی میدهد که او آن شی را میخواهد.
- انجام تمرین: کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران میشود تمرین میکند و نیز برای تسلط بر زبانبا دیگران به گفتگو میپردازد.
- استفاده از نمادها (سمبل) برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران: در این مرحله کودکان خود نظمدهنده یا خود سامانگر میشوند.
منطقه ی تقریبی رشد
منطقهی تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی اهمیت تعامل اجتماعی را در رشد و یادگیری نشان میدهد. ویگوتسکی میگوید کودکانی که به تنهایی از عهده ی انجام پارهای از تکالیف یادگیری بر نمیآیند به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغتر و آگاهتر از خود، انجام آن کارها را یاد میگیرند. توانایی کودک در حل مسائل بطور مستقل (آنچه که در نظر پیاژه است) معرف سطح کنونی رشد او، و توانایی اش در حل مسائل به کمک دیگران نشان دهندهی سطح رشد بالقوهی اوست. منظور از منطقهی تقریبی رشد، تفاوت بین سطح کنونی یا سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه ی اوست. به عبارت سادهتر منطقهی تقریبی رشد به دامنهای از تکالیف گفته میشود که کودک به تنهایی از عهدهی انجام آنها بر نمیآید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر از خود قادر است آنها را انجام دهد. فرض کنید سن عقلی در کودک با یک آزمون هوشی، ۸ سال تعیین شده است؛ از نظر ویگوتسکی ما نمیتوانیم کارمان را در همین جا متوقف کنیم، ما ادامه میدهیم تا مشخص شود چگونه هر یک از این کودکان تلاش خواهند نمود، مسائلی را که برای کودکان بزرگتر طراحی شده حل کنند. ما به هر کودک با توضیح دادن، پرسیدن سؤالاتهدایت شونده و معرفی عناصر اصلی راه حل کمک میکنیم. با این کمک یکی از این کودکان مشکلات را در سطح یک کودک دوازده ساله و دیگری در سطح یک کودک ۹ ساله حل میکند. به این تفاوت بین سنین عقلی کودکان و سطح عملکردی که آنها از طریق همکاری با یک بزرگسال بدست میآورند ناحیهی تقریبی رشد گفته میشود. رشد شناختی زمانی به حداکثر میرسد که در منطقه ی تقریبی رشد، تعامل اجتماعی صورت پذیرد. بعضی مربیان به لحظه ای که یک کودک یا گروهی از کودکان در آستانه آمادگی برای یادگیری یک مفهوم قرار دارند لحظه ی آموزش پذیر گفته اند.
تکیه گاه سازی
تکالیفی که در منطقه ی تقریبی رشد قرار دارند هنوز از سوی کودک آموخته نشده اند و اگر بزرگترها کودک را یاری دهند از عهده ی انجام آن تکالیف و یادگیری آنها برخواهد آمد. برونر کمک و راهنمایی دیگران را تکیه گاه سازی نامیده است. در تکیه گاه سازی ابتدا معلم یا شخص دیگری که یادگیرنده را یاری میدهد سهم عمده ای از مسئولیت را به عهده میگیرد اما به تدریج که یادگیری پیش میرود مسئولیت به یادگیرنده واگذار میشود.
ویگوتسکی اعتقاد داشت آزمونهای هوش عملکرد مستقل کودک را میسنجد، یعنی سطح رشد فعلی او. به باور ویگوتسکی، آنچه کودکان به کمک دیگران میتوانند انجام دهند بیشتر معرف توانایی واقعی آنان است تا آنچه به تنهایی از عهده اش بر میآیند. بنابراین برای شناسایی رشد کودکان، باید هم سطح رشد فعلی و هم سطح رشد بالقوه ی آنان را شناخت.
کاربردهای آموزشی نظریه ی ویگوتسکی در گفتاردرمانی کودکان
۱. بر اهمیت زبان تأکید زیادی شده است. پس مدارس باید زبان را یک موضوع محوری تلقی کنند و معلمان در آموزش زبان جدیت بیشتری به خرج دهند.
- بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تأکید زیادی دارد. پس لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگی اجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیلی، مسائل فرهنگی و اجتماعی از نظر دور نمانند.
- طبق مفهوم منطقهی تقریبی رشد، معلم باید در آموزش موضوعات مختلف به دانش آموزان پیشاپیش رشد ذهنی آنان حرکت کند (مسائلقدری فراتر از سطح تواناییهای فعلی آنان باشد).
- معلمان کودکان را به حرف زدن با خود تشویق کنند زیرا با خود سخن گفتن، کودکان را در هدایت و کنترل اندیشیدن یاری میدهد.