تحقیقات وسیعی در حیطه تشخیص علت پارکینسون انجام شده است. عوامل محیطی مانند تغذیه ،استرس و مصرف سیگار در کنار علل ژنتیک موجب بروز علایم پارکینسون در بیمار می گردد. دکتر پارکینسون با ارزیابی علائم بیمار به طرح برنامه درمانی مناسب می پردازد. مرکز کاردرمانی پارکینسون و گفتاردرمانی پارکینسون دکتر صابر در زمینه ارائه خدمات توانبخشی به بیماران پارکینسون و کنترل روند بیماری همچنین توانبخشی در منزل جهت حفظ استقلال فردی بیمار فعالیت می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
مسیرهای عصبی درگیر در بیماری پارکینسون
مسیر اول: مسیر مستقیم: نورونها از ورودیها وارد خروجی میشود.
- از استراتوم (ورودی) به پالیدال خارجی (خروجی)
- از استراتوم (ورودی) به پارس رتیناکولار (خروجی)
مسیر غیرمستقیم: از استراتوم به پالیدال خارجی و از آنجا به ساب تالاموس و از آنجا به پارس رتیناکولار و هم چنین پالیدال خارجی
این دو Output به تالاموس میروند. از تالاموس اطلاعات به کورتکس مغزی رفته که یک مدار به نام بیزال گانگلیا و کورتیکال تشکیل میدهند.
برای هر عملکرد یک مدار اختصاصی وجود دارد. مثل نشستن، خم کردن دست و … . در مورد هر موضوعی که طرح میگردد یک مدار ایجاد میشود، مثلا برای Dual task دو مدار ایجاد میگردد.
این مدارها به چهار گروه اصلی تقسیم میشود:
الف) Skeletomotor
ب) oculomotor
ج) Associated and executive
در هنگام کار با مراجع پارکینسون سعی میشود برنامهای برای بیمار مد نظر قرار گرفته شود که هر چهار مورد الف تا د را شامل شود یا حداقل 2 یا 3 مورد با هم را درگیر کند.
مدار اول:
الف) از کورتکس مغز (از ناحیه حرکت اولیه + ناحیه پری موتور + ناحیه سابلیمنتوری موتور و ناحیه سینگولیت موتور). از 4 بخش ذکر شده در استراتوم وارد پوتامن میشود و سپس چه از طریق غیر مستقیم و چه مستقیم وارد بخشهای خروجی میشود. {پوتامن داخلی، پارس رتینوکولار} و سپس وارد هستههای VENTROLATRAL میشود و مجددا از تالاموس وارد 4 بخش ذکر شده میشود.
تمام حرکات مربوطه به upper extremity و lower extremity و trunk در این مدار شکل میگیرند.
مدار دوم:
ب) هر حرکتی که حرکت چشم در آن وجود داشته باشد مدار Oculomotor میشود. ترکیبی از حرکات چشم و سر در مدار Oculomotor وجود دارد.
نواحی بخش ب شامل ناحیه Subliminally Eye field و Frontal Eye field میباشد. (در جلو چری موتور یک نقطه قرار دارد که Subliminally & Frontal Eye field را داریم.)
از این دو ناحیه شروع و وارد استراتوم و وارد هسته های کادیت میشود. از هستههای کادیت به خروجیها یعنی پالیدال داخلی و پارس رتینکولا خارجی میرود و سپس وارد هسته های mediodorsal, ventral atral, ventrodorsal میشود و پس از اینها وارد ناحیه شروع شده یعنی S.E.F و F.E.F میگردد.
دستورالعمل مسیر دوم در هنگام کار با بیمار: در حالی که سر را میچرخانیم به آن نگاه کن / شی را بدون حرکت سر دنبال کن / بالا و پایین آوردن سر و نگاه کردن / حرکات سر با نگاه به اشیا به سمت بالا و پایین
مدار سوم:
ج) از DORSOLATRAL PRIFRONTAL CORTEX و LATRAL ORBITO FRONTAL CORTEX شروع میشود. (از F.Eye.F و S.Eye.F را به پایین، ناحیه pri Frontal میگویند و Latral orbito frontal در زیر پری فرونتال در محل قرار گرفتن دو چشم است.) به استراتوم وارد و وارد هستهی کادیت میشود. از هسته کادیت به خروجیها یعنی گلوپوس پالیدوس داخلی و پارس رتیناکولار میشود. و سپس وارد هستههای تالاموس (mediodorsal, ventrolatral, ventrodorsal) شده و سپس به دو بخش اولیه خود باز میگردند.
مدار چهارم:
د) از medial orbito frontal cortex و Anterior Singolair area شروع میشود و در ناحیه داخل latral orbito frontal cortex و medial orbito frontal قرار میگیرد و ناحیه قدامی سیتوگیت در جلو سینوگیت قرار دارد. به ورودی Basal Ganglia یعنی استراتوم وارد و سپس وارد ventral striatum میشود. از ventral srtinam به خروجیها یعنی گلوپوس پالیال خارجی و پارس رتینوکولار و سپس به بخشهای mediodorsal, ventrolatral, ventrodorsal و سپس به جایگاه خود باز میگردند. بقیه بخشهای متداول اطلاعات مربوط به حس را دریافت و وارد فرونتال شده و سپس وارد این Loop میکنند.
نوروفیزیولوژی مسیرها
نورونها از pars.compact شروع و به استراتوم میروند. Pars C نورونهایی از کورتکس مغزی، bran stem، تالاموس دریافت میکند. نورونهایی که از کورتکس وارد P.C میشوند تشکیل مسیری به نام hyper direct را میدهند.
از مسیر hyper direct یک سری نورونها به صورت غیر مستقیم به ساب تالاموس وارد میشوند و نامگذاری آنها hyper direct است. اثر این مسیر روی ساب تالاموس است.
مثال: نورونهایی که از pc شروع و وارد استراتوم میشوند جنس آنها دوپامینرژیک گویند (در داخل آنها دوپامین ترشح و در انتهای آنها دوپامین خارج میشود.)
در داخل p.c در اثر ساخت دوپامین رنگدانههایی به رنگ سیاه آزاد و به خاطر همین به آن جسم سیاه گویند که در اثر افزایش عمر بر مقدار آنها افزوده میشود.
به تعداد مدارهایی که ذکر شد (4 مدار) مسیرهایی از p.c استراتوم داریم. (به تعداد عملکردهایی که نورون از p.c استراتوم داریم)
نورونهایی که از استراتوم به پالیدال خارجی میروند گاباینرژیکاند (تولید GAOA)
نورونهایی که از استراتوم به پارس رتیکولاتا میروند گاباینرژیکاند.
نورونهایی که از استریاتوم به پالیدال خارجی میروند هم گاباینرژیکاند.
نورونهایی که از استریاتوم به ساب تالاموس میروند هم گاباینژیکاند.
تمامی outputها گاباژنیکاند.
دوپامین وارد استریاتوم شده و روی مسیر مستقیم روی گیرندههای d 1 مینشینند و آنها را فعال میکنند و نورونهایی گاباینرژیک مسیر مستقیم را فعال میکنند. فعالیت این نورونها (GABA) باعث مهار output میگردد و از آنجایی که output گابایژیکاند و نقش مهاری دارد بنابراین با مهار output مهار از روی تالاموس آزاد شده و عملکرد یا رفتار آغاز میگردد.
دوپامین در داخل استریاتوم روی نورونهای گاباینژیک از استریاتوم به پالیدال خارجی میرفتند (در مسیر غیر مستقیم) اثر گذاشته و باعث مهار نورونهای گاباژریک میشود. (از طریق مهار بر روی گیرندههای D2 در استریاتوم) در نتیجه تولید GABA و ریزش آن به داخل پالیدال خارجی کاهش پیدا کرده بنابراین مهار از روی مسیر پالیدال خارجی به ساب تالاموس برداشته میشود و به خاطر این فعالیت نورونهای گاباژنریک که از پالیدال خارجی به ساب تالاموس میروند افزایش مییابد. و به خاطر این مسئله تولید GABA و ریزش آن به ساب تالاموس افزایش مییابد. بنابراین این GABA باعث مهار مسیر گلوتامرژیک میشود که این مسیر جز ساب تالاموس به outputهای B.G یعنی پالیدال داخلی و پارس رتیناکولا میرود. با مهار مسیر گلوتامینرژیک تولید گلوتامات کاهش پیدا میکند و چون گلوتامات نقش تحریکی دارد با کاهش آن نقش تحریکی آن روی مسیر outputها که از داخل پالیدال داخلی و pars compacta به تالاموس میرود کاهش پیدا میکند بنابراین این مسئله باعث کاهش فعالیت outputها شده و تولید و ریزش GABA را در تالاموس کم میکند و در نتیجه تالاموس آزاد میشود.
پس با کاهش دوپامین که در بیماری پارکینسون اتفاق میافتد تالاموس قفل و در نتیجه باعث کندی حرکتی میشود.
علت بیماری پارکینسون
علت محیطی:
- کار کردن در کارخانهجات دارای منگنز
- مصرف شیشه
- استرس بیش از اندازه
- مصرف بیش از حد گوشت قرمز
- مصرف بیش از اندازه سیگار در طولانی مدت
- شغل پر استرس
علت ژنتیکی:
اختلال در ژن پارکین
در کل اختلال ژنتیکی + اختلال محیطی باعث علت بیماری میشود و در کل تولید رادیکالهای آزاد در Pars compactum افزایش مییابد.
نمونه ای از تولید رادیکال آزاد
مثل هیدروژن پراکسید که از سوخت و ساز داخلی سلولی که برای تولید ATP لازم است (هر 3 ATP = تولید یک پراکسید هیدروژن) و چون سمی است یا باید دفع شود یا تبدیل به آب شود و برای تبدیل به آب شدن نیاز به فاکتورهای رشدی مثل نورتروفینها داریم. فاکتورهای رشد در داخل خود سلولهایی دارند که در آنها سوخت و ساز انجام میگیرد. سپس وقتی فکتورهای رشد کم میشوند رادیکالها افزایش یافته و باعث باز شدن کانال یون کلسیم میشوند و کلسیم حمله به داخل سلول میکند و باعث خفگی سلول و مرگ آن میشود. (مرگ سلولی به معنای نکروز است)