ممکن است پاسخ به سؤال “در گفتار درمانی چه کار میکنن؟” ساده به نظر برسد. ما زبان را ارزیابی می کنیم. اما پاسخ به آن قدری بیش تر است. اولاً برای ارزیابی لازم است حیطه های زبان را تعیین کنیم. این حیطه ها، دو شیوه برقراری ارتباط را شامل می شوند: درک و تولید. ارزیابی این دو شیوه، به رویکرد های تا حدی متفاوت نیاز دارد. بلوم ولاهی تفاوت های بین عملکرد زبان را در این دو شیوه مطرح کردند و نشان دادند که ساختن فرضیه هایی در مورد یکی بر پایه دیگری خطرناک است. از آنجا که در دوران رشد توانایی های درک و تولید تا حدودی به عمل می کنند، لازم است هر یک از این شیوه ها به عنوان ماهیتی مجزا ارزیابی شوند. در حقیقت در پاسخ به این سوال که “در گفتار درمانی چیکار میکنن؟” باید گفت که به ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات مربوط به گفتار و زبان و بلع پرداخته و در خیلی از مواقع علاوه بر درمان مستقیم اختلال فرد، به بهبود محیط زندگی فرد می پردازد تا شرایط بهتری برای بهبود فرد به وجود آید. کلینیک گفتار درمانی دکتر صابر، تحت نظر بهترین دکتر گفتار درمانی در تهران، با استفاده از روش هایی همچون گفتاردرمانی در منزل، گفتاردرمانی کودکان، گفتاردرمانی انلاین، گفتار درمانی بزرگسالان و… به درمان کودکان وبزرگسالان مبتلا به اختلالات گفتاری می پردازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
در ارزیابی درک گفتار چه کار میکنن؟
چپمن و میلر و پائول تفاوت هایی را بین عملکرد کودکان در آزمایه های مربوط به درک مورد بحث قرار دادند. آزمایه هایی که بر حسب بافت ساخته شده و در حضور وقایع روزانه آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی بودند و آن هایی که بر حسب وجود بافت ساخته نشده بودند. آن ها نشان دادند که کودکان در این دو موقعیت بر حسب عملکرد درکی شان کاملاً متفاوت عمل می کنند. وقتی ما آزمون های استاندارد شده گفتار درمانی را برای اندازه گیری درک زبانی به کار میبریم، در حقیقت از ابزاری که بر حسب بافت ساخته نشده، برای ارزیابی درک استفاده می کنیم. جمع آوری چنین اطلاعاتی که بر حسب بافت ساخته نشده اند مهم است و قسمتی از ارزیابی توانایی های کودک تحت شرایط کمتر ایده آل است که قبلاً بحث شد. درمانگر شاید بخواهد به عنوان ضمیمه ای بر آزمون رسمی درک، چگونگی پاسخ کودک به زبان را در یک موقعیت آشناتر و بر حسب بافت ارزیابی کند. لرد و میلرو پائول پیشنهاد کردند ارزیابی سنتی درک با ارزیابی درک واژگان و ساختار های مشابه در قالب های طبیعی تر همراه شود که حضور وضعیت های آشنا و سرنخ های غیر زبان شناختی مانند ژستها، حرکت چشم و دیگر حمایت های بافتی را نیز در بر می گیرد. مقایسه عملکرد کودک در این دو جایگاه می تواند تصویر کامل تری از مهارت های درکی کودک به ما بدهد. خواه مهارت های دریافتی را در قالب های ساخته شده بر حسب بافت تجزیه و تحلیل کنیم، همان طور که میلر و پائول تعبیر کردند، خواه در قالب های بدون بافت، مهم آن است که همیشه به خاطر داشته باشیم، درک، رویدادی خصوصی و مربوط به خود شخص است که درون ذهن کودک اتفاق می افتد. آنچه ما در ارزیابی های درک مشاهده می کنیم محصول درک کودک است نه خود درک این بدان معناست که روش هایی که برای ارزیابی درک به کار می بریم باید خیلی دقیق انتخاب شده باشند به طوری که این محصولات، نشانه های معتبری از روند اساسی مورد نظر باشند.
ارزیابی تولید زبان در آزمون گفتار درمانی
بر خلاف ارزیابی درک، ارزیابی تولید زبان در گفتار درمانی برای کودکان ما را درست به سوی ارزیابی آن چیزی پیش می برد که بیش از هر چیز به آن علاقه مندیم: این که کودکان چگونه خودشان را از طریق زبان بیان می کنند. اما درست همان طور که کودکان در آزمایه های درکی گفتار درمانی دارای بافت های مختلف، متفاوت عمل می کنند، در انواع مختلف آزمایه های زبان بیانی در گفتار درمانی نیز عملکرد متفاوتی دارند. مثلاً پروتینگ، گالاگر و مولاک نشان داده اند که وقتی از کودکان خواسته می شود جملاتی را تکرار کنند انواع متفاوتی از خطا های دستوری را مرتکب می شوند نسبت به وقتی که آن جملات را به طور خود انگیخته تولید کنند. مرل و پلانت نیز نشان دادند که یک آزمون هنجار – مَرجع با حساسیت و محدودیت بالا برای شناسایی یک اختلال زبانی، در شناسایی خطا های واقعی کودکان، بی ثبات بود. این مطالعات پیشنهاد می کنند که برای دیدن انواع خطا هایی که یک کودک در گفتار خود انگیخته مرتکب می شود لازم است نه تنها روی داده های آزمون بلکه روی گفتار خود انگیخته نیز با استفاده از رویکرد های تجزیه و تحلیل نمونه – زبان تکیه کنیم. این بدان معنا نیست که بگوییم تقلید جمله یا دیگر رویکرد های استاندارد شده برای ارزیابی تولید زبان در گفتار درمانی نقشی ندارند. در واقع این روش ها در نشان دادن این که آیا کودکان داخل محدوده طبیعی رفتار زبان بیانی عمل می کنند یا نه، خیلی مؤثر هستند. به عبارت دیگر، اطلاعات آن ها برای غربالگری عالی است. اما نمونه گیری از زبان خود انگیخته، برای رسیدن به تصویری واقعی از سطح عملکرد پایة زبان بیانی و برای دیدن این که کودکان چگونه به طور واقعی از زبان برای برقراری ارتباط استفاده می کنند و برای دیدن خطا هایی که در گفتار کودک برجسته هستند و برای تعیین اهداف مداخله، مؤثر ترین و از نظر بوم شناختی معتبر ترین روش است.
بررسی حوزه های زبان در گفتار درمانی
ما می خواهیم در هر یک از این دو شیوه – درک و تولید – سه حوزه زبانی گفتار درمانی نمایش داده شده را ارزیابی کنیم.
1-ساخت (نحو، صرف و واج شناسی): نشانة صرفی لغات؛ اجزای جمله مانند عبارت اسمی پایه و عبارت فعلی؛ و انواع جمله مانند منفی، سؤالی، درونه گیری شده و ساختار های موصولی. ساخت، شامل توانایی تولید صدا ها، ثبات تولید صدا و کاربرد فرآیند های واجی ساده سازی نیز می شود.
2- محتوا (معنی شناسی): دانش واژگانی. توانایی بیان و فهم مفاهیم مربوط به اشیاء و رویداد ها، کاربرد و درک روابط معنایی میان این اشیاء و رویداد ها.
3- کاربرد (کاربرد شناسی): مجموعة عملکرد های برقراری ارتباط (دلایل حرف زدن)، میزان استفاده از مهارت های برقراری ارتباط و مهارت های گفتمان (رعایت نوبت، نگه داری و تغییر موضوع) و انعطاف پذیری در اصلاح گفتار بر حسب شنوندگان و وضعیت های اجتماعی متفاوت.
پاسخ سوال در گفتار درمانی ؟
مثل یک سفارش طول و دراز است؟ بله! اولین پاسخ شما ممکن است این باشد، «غیر ممکن است بتوان همه این ها را انجام داد!» اما وحشت زده نشوید. به یاد داشته باشید که لازم نیست هر حیطه گفتار درمانی را با یک آزمون استاندارد گفتار درمانی ارزیابی کرد. آزمون استاندارد گفتار درمانی را می توان تنها برای تأکید روی این که زبان کودک نسبت به سایر کودکان هم سطح رشدی خودش، اختلال دارد یا نه، استفاده کرد. این کار را می توان به راحتی در یک جلسه آزمون ۱ یا ۲ ساعته گفتار درمانی با استفاده از اطلاعات ارجاعی انجام داد و در نهایت تصمیم گرفت که بیش ترین وخامت مربوط به کدام حیطه ها می شود که باید با آزمون های استاندارد ارزیابی شود. آزمون استاندارد گفتار درمانی را می توان با ارزیابی خزانه واژگان دریافتی و نحو شروع کرد. اگر مراجع در این حیطه ها مشخصاً زیر معیار عمل کند می توان او را دچار اختلال دانست و بخش جامع تر ارزیابی به تعیین عملکرد پایه و تعیین اهدافی برای مداخله در تولید و درک، اختصاص داده می شود. اگر عملکرد مراجع در هر دو حیطه مهارت دریافتی در محدوده طبیعی قرار بگیرد، در آن صورت، قسمتی از ارزیابی استاندارد بیان را می توان برای تصمیم گیری در مورد این که آیا کودک یک اختلال زبانی دارد یا نه استفاده کرد. این کار را اغلب می توان به سرعت با آزمونی که تولید زبان را در قالب تقلید جمله اندازه گیری می کند، انجام داد.