کاردرمانی ذهنی در کودکان با بهره گیری از روش های تخصصی به آموزش مفاهیم شناختی و تقویت مهارت ها و عملکرد مغز در حیطه ذهنی و درکی می پردازد. کاردرمانی ذهنی به بهبود کارکرد شناختی، رفتاری و ارتباطی کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلالاتی همچون اختلال طیف اوتیسم، اختلال بیش فعالی و نقص توجه، اختلالات حسی، ذهنی و روانی کمک می کند. کاردرمانی ذهنی به کودکانی که به علت اختلالات گوناگون در مراحل مختلف رشدی و نقاط عطف رشدی تاخیر داشته اند، کمک می کند تا بیشترین حد توانایی را کسب کنند و اختلاف سن رشدی و تقویمی خود را به کمترین مقدار ممکن برسانند. تمرکز کاردرمانی ذهنی بر عملکرد مغز و سلامت روان افراد می باشد. کلینیک کاردرمانی دکتر صابر، با انجام کاردرمانی ذهنی کودکان و بزرگسالان، کاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان و… به تقویت عملکرد مغز می پردازد.
چگونگی عملکرد مغز کودکان
در صد سال گذشته مسئله اساسی در علوم اعصاب، شناسایی چگونگی بازنمایی رفتار در عملکرد مغز بوده است. در شروع قرن بیستم، منازعه عمدتاً بر سر موضع یابی کارکردها در قشر مخ بود. امروزه این موضوع نیز دیگر چندان مورد تردید نیست و در حال حاضر مسئله اصلی پیش روی عصب شناسان این است که آیا آنچه در قشر مخ موضع یابی می شود، همان گونه باقی می ماند؟ یک رویکرد بررسی این موضوع، بررسی تحول عملکرد مغز و ساختار مغز کودک در حال رشد است. در روند رشد کودک، می توان ارتباط ساختار و عملکرد مغز را از لحاظ تحولی بررسی نمود. با این وجود، گروهی از نظریه پردازان پیشکسوت در برقراری این ارتباط اکراه داشته اند. به عنوان مثال، اگر چه فروید و پیاژه تحصیلات علوم زیستی داشتند، اما هر دوی آن ها از وارد نمودن موضوع رشد مغز در نظریه های خود اجتناب کرده اند. یکی از محدودیت هایی که نظریه های این دانشمندان با آن مواجه است، نبود شواهد عصب شناسی تحولی کافی برای آن ها است.
رابطه ساختار و عملکرد مغز در کاردرمانی ذهنی
روابط ساختاری – عملکرد مغز را می توان با سه رویکرد مورد بررسی قرار داد. یک رویکرد، بررسی روند تحول سیستم عصبی و همبستگی آن با ظهور رفتارهای خاص است. زیر بنای این رویکرد این است که رشد سیستم عصبی و رفتار در تمام افراد، منظم و هماهنگ است. با وجود مقبولیت این رویکرد، این ارتباط آن قدر هم ساده نیست. چرا که هر چند سیستم عصبی با یک روند نسبتاً بی وقفه، در ورای زمان تحول می یابد، ولی تغییر رفتاری بیشتر وابسته به عوامل محیطی است. در این راستا، شواهدی در دست است که محرومیت حسی در سنین مختلف اثرات متفاوتی بر مغز ایجاد می نماید. علاوه بر این، تغییرات عصبی وابسته به سن و به ندرت در بافت مغز قابل مشاهده است. بر این اساس، همبسته کردن متغیر های ساختاری و عملکرد مغز به طور مستقیم، معقول به نظر نمی رسد. گذشته از آن، بررسی صحت و سقم فرضیه های تحول مغز دشوار است، چرا که سیستم عصبی انسان نمی تواند در فرایند تحول دستکاری شود. با وجود این محدودیت ها، این رویکرد حامیان زیادی دارد. رویکرد دوم بررسی دقیق و موشکافانه تحول تشریح مغز است. برای مثال پیاژه و پیروانش براساس مطالعة مراحل شناختی، پیش بینی کردند که چه تغییراتی در سیستم عصبی می تواند مسئول تغییر رفتاری باشد. این رویکرد مورد استقبال زیادی قرار نگرفت، چرا که روان شناسان پیشین به رشد رفتار علاقه مند بوده و علاقة چندانی به کارکردهای مغزی نداشتند. همچنین بسیاری از رفتار هایی که در رشد کودک مهم به حساب می آیند، ممکن است مستقیماً وابسته به رشد عصبی نباشند. با این وجود، امروزه به دلیل اهمیت کارکردهای شناختی مغز و کسب موفقیت های تحصیلی، گرایش زیادی به مطالعة عصب شناختی کودک وجود دارد. این موضوع به دلیل نقشه موفقیت تحصیلی در زندگی فردی، حرفهای و اجتماعی است. امروزه بیشتر زمان بیداری کودک در مدرسه صرف می شود. علاوه بر این به دلیل ماهیت متوالی و فشرده آموزش در مدرسه، هر مانعی در فراگیری کودک می تواند منجر به یک صدمه اجتماعی فراتر در او شود. بر این اساس، بسیاری از انواع ناتوانایی های آموزشی کودک احتمالاً وابسته به ناهنجاری های رشد عصبی هستند. با این وجود نکته قابل توجه این است که مغز انسان فقط در کلاس درس تحول نمی یابد و در حقیقت، خاستگاه عصبی از ناتوانایی های آموزشی ممکن است از مفهوم آماری اصطلاح ناهنجار منفک بوده و یک آسیب واقعی را نشان ندهد. در علوم اعصاب شناختی تحولی، اجزاء شناختی رفتار کودک مورد مطالعه قرار می گیرد و برای ترمیم آن مبتنی بر کارکردهای شناختی، برنامهریزی می شود. به عنوان مثال برای مهارت خواندن، توانایی های شناختی پایه مانند توانایی بینایی فضایی و بینایی حرکتی مورد ارزیابی و تقویت قرار میگیرد.
رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف
مسئله دیگر این که رابطه ساختار و عملکرد مغز در سنین مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال تکالیف قشر پیشانی قبل از بلوغ، توسط بعضی از ساختارهای زیر قشری، مانند جسم مخطط، هدایت می شوند و پس از بلوغ به قشر پیشانی واگذار می شوند. علاوه بر این روابط ساختاری و عملکرد مغز در اختلال تحولی سیستم عصبی انعطاف پذیر است. مغز کودکان نسبت به مغز بزرگسالان پاسخ متفاوتی نسبت به آسیب می دهد. آسیب زودرس مغزی در کودکان سازمان بندی مغز را نه تنها در محل ضایعه، بلکه در نواحی مغزی دیگر نیز تغییر می دهد. به عنوان مثال اگر مناطق تکلم در نیمکره چپ در نوزادان آسیب ببینند، نیمکره راست کارکرد های زبانی را به عهده می گیرد. ولیکن اگر این آسیب در سن ۵ سالگی ایجاد شود، توانایی های زبانی کودک از دست می رود. بر این اساس، یک آسیب مغزی مشابه در زمان های متفاوت تحول، می تواند اثرات متفاوتی داشته باشد.
مداخلات کاردرمانی ذهنی
با تمرکز بر مشارکت معنا دار و ساختار روزانه، کاردرمانی ذهنی از افراد در مدیریت مسئولیت ها و ایجاد روال های پایدار حمایت می کند. از طریق مداخلات شخصی سازی شده، کاردرمانگران به نیازهای شناختی، عاطفی و رفتاری سلامت می پردازند و به مراجعین کمک می کنند تا اعتماد به نفس و استقلال خود را بازیابند. سلامت روان به طور قابل توجهی بر جنبه های مختلف زندگی فرد، از جمله رفاه عاطفی، روابط و بهره وری تأثیر می گذارد. حفظ سلامت روان خوب، افراد را برای مقابله با استرس، کارآمدی و مشارکت معنا دار در جوامع خود مجهز می کند. استرس مزمن، اضطراب و بیماری های روانی درمان نشده می توانند منجر به مشکلات سلامت جسمی، مانند بیماری های قلبی عروقی و ضعف عملکرد سیستم ایمنی شوند. بنابراین، اولویت دادن به رفاه روانی با ترویج ثبات و سلامت طولانی مدت، کیفیت کلی زندگی را بالا می برد. تحقیقات نشان می دهد که مداخلات کاردرمانی ذهنی می تواند با بهبود عملکرد و مشارکت در زندگی روزمره، علائم افسردگی و اضطراب را کاهش دهد. کاردرمانگران از استراتژی هایی مانند مداخلات مبتنی بر فعالیت، تکنیک های شناختی – رفتاری و تنظیم حسی برای کمک به افراد در بازیابی کنترل بر محیط و احساسات خود استفاده می کنند. کاردرمانی ذهنی با پرداختن به نیازهای سلامت جسمی و روانی، رویکردی جامع را ارائه می دهد که استقلال، انعطاف پذیری و رفاه طولانی مدت را تقویت می کند. کاردرمانگران به افراد مبتلا به اضطراب و اختلالات مرتبط با استرس با توسعه استراتژی های شخصی سازی شده برای مدیریت علائم و بهبود عملکرد روزانه کمک می کنند. مداخلات ممکن است شامل آموزش تکنیک های آرامش بخش (مانند تنفس عمیق و تصویرسازی هدایت شده) برای کمک به مراجعین در مدیریت استرس و کاهش اضطراب باشد. افراد مبتلا به ADHD و اختلالات عملکرد اجرایی اغلب با چالش هایی در سازماندهی، مدیریت زمان و تکمیل وظایف روبرو هستند. برای رفع این مشکلات، کاردرمانگران استراتژی هایی مانند:
-حمایت های بصری
-تطبیق های شخصی سازی شده
-تکنیک های مدیریت رفتار
-تغییرات محیطی
را اجرا می کنند. علاوه بر این، تجهیزات تطبیقی مانند برنامه های بصری، تایمرها و ابزارهای سازمانی می توانند به تنظیم حسی و تکمیل وظایف کمک کنند و به نوبه خود، مشارکت در فعالیت های روزانه را افزایش دهند. کاردرمانی ذهنی از درمان های مبتنی بر فعالیت، استراتژی های شناختی و تکنیک های تنظیم حسی برای حمایت از رفاه عاطفی استفاده می کند. مداخلات انعطاف پذیری را ایجاد می کنند، مهارت های مقابله ای را توسعه داده و کیفیت زندگی را با ترویج استقلال و ثبات بهبود می بخشد.
منابع:
husson.edu
سوالات متداول:
1. آیا مغز یک کودک با مغز بزرگسال متفاوت است؟
بله مغز کودکان قبل از 5 سالگی انعطاف پذیری بالایی دارد، به این معنا که اگر مناطق تکلم در نیمکره چپ در نوزادان آسیب ببینند، نیمکره راست کارکرد های زبانی را به عهده می گیرد. ولیکن اگر این آسیب در سن ۵ سالگی ایجاد شود، توانایی های زبانی کودک از دست می رود.
2. در کاردرمانی ذهنی چه کارهایی انجام می شود؟
کاردرمانی ذهنی به صورت تخصصی بر روی عملکرد های مغزی کودکان متمرکز می باشد و به تقویت توجه، حافظه، درک، شناخت، استدلال و مهارت های پیشرفته مغزی در کودکان کمک می نماید.

2 دیدگاه
پسرم همیشه موقع درس خوندن حواسش پرت میشد و چیزایی که یاد میگرفت سریع از ذهنش می پرید. دکتر صابر پیشنهاد کاردرمانی ذهنی دادن و واقعا هم عالی بود. تمریناشون با بازی و داستان انجام میشد و باعث شد پسرم هم تمرکزش بیشتر شه هم حافظه اش بهتر شه.الان همه مخصوصا معلمش از پیشرفتش تعجب کردن
دخترم توی مرتب کردن وسایل یا انجام کارهاش خیلی گیج میشد و نمیتونست کارها رو مرحله به مرحله انجام بده.بعد از چند جلسه کاردرمانی ذهنی تغییرش واقعا چشم گیر بود. درمانگرش با بازی های فکری و تمرینای خلاقانه بهش یاد داد چطور فکرش رو منظم کنه