چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم

چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم| گفتاردرمانی برای چه کودکانی لازم است

سر فصل مطالب

در روند رشد کودکان والدین با شرایطی رو به رو می شوند که اضطراب آور و نا آشنا می باشد. یکی از این موارد مربوط به رشد زبان در کودکان می باشد. دیر حرف زدن کودک، مشکل در تلفظ، لکنت زبان و اختلالات گفتاری ممکن است در طول رشد زبان کودکان بوجود اید. اینکه چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم یا از خدمات درمانی استفاده نماییم سوال همیشگی والدین بوده است. این نکته بسیار قابل توجه است که والدین با مشاهده دقیق روند رشد کودک خود و به صورت آگاهانه روند گفتار کودک را بررسی نموده و در صورت مشاهده هر گونه اختلال با پزشک اطفال مشورت نمایند و یا مشاوره گفتاردرمانی دریافت نمایند. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر با بیش از 17 سال سابقه در زمینه تشخیص و درمان اختلالات گفتارو زبان کودکان با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران به صورت تخصصی با تیم مجرب خود مشغول به ارائه خدمات به مراجعین محترم می باشد. همچنین خدمات گفتاردرمانی در منزل برای کودکان و بزرگسالان موجب تسهیل روند درمان کودکان در این مرکز گردیده است.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

چه زمانی به گفتاردرمانی مراجعه کنیم

گفتاردرمانگر تنها با اطلاعات مناسب درباره تاریخچه‌گیری و مفاد مشکل که از مرور نتایج مصاحبه و تاریخچه‌گیری جمع‌آوری شده است، آماده است که برنامه ارزیابی را کامل کند. قدم اول در شکل‌گیری این برنامه، تعیین سطح کلی رشد کودک است؛ یعنی آیا کودک در سطح سنی یا نزدیک به سطح سنی از نظر عملکرد روز به روز عمل می‌کند یا نه. اگر مراجع یک کودک نوپا است آیا راه می‌رود و خودش غذا می‌خورد و غیره؟ آیا کودک به‌عنوان یک پیش‌دبستانی، در نقش بازی کردن، نقاشی کردن، تا اندازه‌ای مستقل لباس پوشیدن، حمام کردن، دستشویی رفتن و فعالیت‌های مشابه مستقل شده است؟ آیا به‌عنوان نوجوان یا جوان، مهارت‌های زندگی روزانه‌اش با سن او متناسب است؟ این تعیین سطح رشد کلی که از داده‌های تاریخچه‌گیری در مصاحبه جمع‌آوری شده است، به ما اجازه می‌دهد تعیین کنیم که ارزیابی برقراری ارتباط را از چه سطحی شروع کنیم. همانطور که در فصل۱ مطرح شد، مهارت‌های برقراری ارتباط معمولاً پیشرفته‌تر از سایر اجزای عملکرد نیستند، بنابراین سطح رشدکلی، یک خط پایه معقول برای شروع ارزیابی عملکرد برقراری ارتباط فراهم می‌کند. اگر ارزیابی بیشتر نشان دهد که مهارت‌های ارتباطی، بالا یا پائین این خط پایه هستند؛ اصلاحات مناسب در ارزیابی صورت خواهد گرفت.

پس از آن لازم است درمانگر تصمیم بگیرد چه اجزایی را ارزیابی کند. حتی اگر شکایت تنها در یک جزء از برقراری ارتباط، مثلاً تولید باشد، معمولاً منطقی است که تا جایی که ممکن است دربارة اجزای دیگر نیز به همان اندازه اطلاعات زیادی کسب شود. اگرچه ممکن است یک کودک تنها با شکایتی مانند گفتار ناواضح معرفی شود ولی ارزیابی ممکن است معلوم کند که مشکل چیز دیگری است. کودک ممکن است دچار ضایعه شنیداری، یک شکاف کام زیر مخاط، یا یک اختلال نحوی باشد که با عدم وضوح پوشیده شده است. در هر زمان که ممکن باشد، ارزیابی برقراری ارتباط بایستی به جنبه‌های شنیداری، عملکرد دهانی-حرکتی و درک و تولید زبان توجه کند. اگرچه برای انتخاب حیطه‌های دارای اولویت بالا برای ارزیابی، گرفتن اطلاعات و تاریخچه مهم هستند ولی ارزیابی برقراریارتباط باید همیشه به همان جامعیتی باشد که از یک دید انسانی مدنظر است.

چه زمان به گفتاردرمانی مراجعه کنیم

ضرورت دیگر این است که تصمیم بگیریم برای ارزیابی هر حیطه از چه روش‌هایی استفاده کنیم. برنامه ارزیابی باید روشی را به‌طور آزمایشی انتخاب کرده و در آن سؤالاتی را درباره برقراری ارتباط مراجع ترتیب دهد. سؤالاتی اساسی درمورد اینکه آیا آزمون‌های استاندارد برای کودکی که در یک حیطه خاص اختلال دارد، مناسب هستند یا نه. آزمون‌های دقیق‌تر عملکرد ارتباطی به منظور تهیه اهداف درمانی، با رویکردهای دیگری مانند نمونه‌گیری زبانی همراه خواهند شد. من بعداً در این فصل درمورد انواع روش‌های دردسترس، بیشتر صحبت خواهم کرد. باید توجه کرد که در تهیه یک برنامه ارزیابی، مهم‌ترین چیز، تصمیم‌گیری درمورد مطابقت سؤالات و روش‌هاست و با یک «نقشهB» آماده می شود، به‌طوری که اگر غیرعملی بودن بعضی از قسمت‌های برنامه اصلی ثابت شود، باید تغییراتی در ارزیابی ایجاد گردد.

فکر کردن دربارة ترتیب ارزیابی‌هایی که انجام می‌شوند، مهم است. چون با اندکی تنوع، مراجع را آماده کرده و پتانسل او را تا حد ممکن برای موفقیت افزایش می‌دهند. شاید بخواهیم ارزیابی را با فعالیتی دارای ساخت‌مندی نسبتاً کمتر آغاز کنیم مانند جمع‌آوری یک نمونة زبانی از بازی والد-کودک که به کودک اجازه می‌دهد برای شروع کار، گرم و آماده شود. می‌توان فعالیت‌های ساخت‌مندتر مانند آزمون استانداردشده را در پی آن اجرا کرد. می‌شود وقتی که درحال مشاهده مهارت‌های غذا خوردن و دهانی-حرکتی کودک هستیم، به او یک فرصت استراحت مختصر بدهیم. یک برنامه ارزیابی که خوب سنجیده شده باشد، فعالیت‌های دارای ساخت‌مندی بیشتر و کمتر را اغلب به‌طور متناوب به کار می‌گیرد. باید دقت کرد که همه ارزیابی‌های مشکل را زیاد در شروع کار، یعنی وقتی که ممکن است کودک احساس خجالت یا ناراحتی کند یا خیلی در پایان کار، یعنی وقتی که کودک احتمالاً خسته شده، قرار ندهیم.

به هرحال، مهم‌ترین چیز درمورد یک برنامه ارزیابی آن است که طراحی شده باشد. قصد ما این است که به عادت بازبینی دقیق تاریخچه و اطلاعات کسب‌شده دست یابیم و آنها را برای تصمیم‌گیری درمورد مناسب‌ترین هدف‌ها و روش‌های ارزیابی به کار بریم. پس از آن باید برنامه‌ای مفصل «نوشت» که هدف و روش‌های به دست آمده برای هر حیطه‌ای که ارزیابی شده را در برگیرد و در ذهن داشته باشیم اگر تعامل با کودک ایجاب کند، ممکن است مجبور به عقب‌نشینی از برنامه مکتوب شویم.  با استفاده از این رویکرد می‌توان مطمئن بود که از وقت مراجع در ارزیابی به‌خوبی استفاده کرده و از آن با جامع‌ترین و معتبرترین اطلاعات ممکن، گذر خواهیم کرد.

گفتاردرمانی برای چه کودکانی لازم است؟

هنگام ترتیب دادن برنامه ارزیابی برای کودک، سه سؤال می‌تواند به شکل‌گیری تفکر ما درمورد روند ارزیابی کمک کند: چرا باید ارزیابی کنیم؟ چه چیزی را باید ارزیابی کنیم؟ چگونه باید ارزیابی کنیم؟ اجازه دهید ببینیم به هریک از این سؤالات چگونه باید پاسخ داد.

چرا باید ارزیابی کنیم؟

وستبای، استیونز، دمینگز و اُتر (۱۹۹۶) چهار دلیل اساسی را برای ارزیابی عملکرد زبان در یک کودک مشخص کردند. هر دلیل تاحدی اهداف و روش‌های متفاوتی را دربرمی‌گیرد. اجازه دهید به‌نوبت درمورد هریک از چهار دلیل صحبت کنیم.

غربالگری. اولین دلیل انجام ارزیابی توسط گفتاردرمان این است که فقط می‌خواهیم بفهمیم آیا کودک در استفاده یا درک زبان مشکل دارد یا نه. پاسخ این سؤال، بلی-خیر است و ارزیابی باید پاسخی واضح و صریح به آن ارائه بدهد. پاسخ به سؤال غربالگری یا تعیین اینکه آیا کودک مشکلی در زبان دارد یا نه، ما را به تعریفمان از اختلالات زبان برمی‌گرداند. برای تصمیم‌گیری درمورد اینکه آیا کودکی دچار مشکل است یا نه، ابتدا لازم است بدانیم که آیا سن تقویمی یا سن عقلی غیرکلامی را به‌عنوان مَرجع به کار می‌بریم. همچنان‌که لاهی (۱۹۹۰) ذکر کرد، سن تقویمی برای اندازه‌گیری آسان است و آزمون اضافی برای تعیین این مَرجع لازم نیست. به هرحال اگر سن عقلی غیرکلامی هم به کار رود، شاخصی از این ساختار باید در روند غربالگری مورد توجه قرار گیرد.

همچنین باید تصمیم بگیریم که آیا یک مقیاس هنجاری، خنثی یا ترکیبی از این دو را برای پی بردن به یک اختلال استفاده کنیم یا نه. اگر از یک نوع مقیاس هنجاری استفاده کنیم، ممکن است نیاز باشد تعیین کنیم آیا عملکرد ارتباطی کودک معلولیتی ایجاد می‌کند (با استفاده از تعریفی که در فصل ۱ مطرح کردیم) که باعث زیان‌های اجتماعی شود یا نه؟ اگر از مقیاس نوع خنثی استفاده کنیم باید برای این تصمیم‌گیری، از آزمون استاندارد شده استفاده کنیم. اگر از مقیاسی استفاده کنیم که هر دو جنبه از نقص را پوشش دهد، که من طرفدار آن هستم، هم به آزمون نیاز داریم و هم به مدارکی که از آن اطلاعات مربوط به مصاحبه یا ارجاع به دست می‌آیند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

error: Content is protected !!