یکی دیگر از سوالاتی که والدین در مورد کودکانی که به مشکلات حسی بزرگی برخورد کردهاند میباشد پاسخ به این پرسش است که چگونه در اوایل اختلال پردازش حسی کودک شناسایی شده، این مشکلات چند تاست و چه اندازه درمان مفید دریافت کردهاند. اختلالات پردازش حسی از شدید تا خفیف خود را با علام مختلفی نشان می دهد. کاردرمانی حسی یکی از درمان های مهم و اساسی در حیطه درمان اختلالات پردازش حسی است. اما به علت بیقراری و پرخاشگری شدید در این کودکان مراجعه به کلینیک برای والدین مشکل ساز است. کاردرمانی در منزل کودکان یکی از درمان های مفید در این حیطه است که در مرکز دکتر صابر ارائه می گردد. کاردرمانی در منزل کاردرمانی ذهنی و حسی توسط متخصصین با تجربه مرکز موجب بهبود روند درمان کودکان می شود. مرکز دکتر صابر با دو شعبه کاردرمانی در غرب و شرق تهران به ارائه خدمات توانبخشی در سرار تهران می پردازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کاردرمانی اختلال پردازش حسی
گاهی اوقات کودکان با مشکلات متوسط حسی به مشابه برگهایی هستند که در مسیر رودخانه در زیر سنگ گیر کردهاند. آنها فقط به کمک کوچکی نیاز دارند که از این درگیری رهایی یابند و به مسیر خود ادامه دهند. دیگر کودکان مشکلات حسی مهمتری دارند که باید آنها را برای تغییر از شکلی به شکل دیگر برای ورود به زندگیشان همراهی کنیم. با این حال، کودکان، نوجوانان و جوانان میتوانند گامهای بزرگی برای در اختیار قرار گرفتن تجارب حسی و عکسالعملهایشان بردارند.
با ویکتوریا اسکیورتینو آشنا شوید، یک کودک که در 13 ماهگی به فرزندی پذیرفته شد (هنگامی که دختر بچهای کوچک بود، به نینا در کتاب چگونه یک کودک باهوش بپرورانیم تغییر نام داده شد اما میخواست که در این کتاب از نام واقعیاش استفاده شود). هنگامی که ویکتوریا برای اولین بار به نیوروک رسید، با محرکهای حسی بیضرر پریشان میشد، محرکهایی مثل باران و آفتاب روی پوستش برخورد میکنند و او نمیتوانست بیش از چند دقیقه در زیر آنها بنشیند، با نوک پا راه میرفت بدون آنکه بداند به کجا میرود، در حال پذیرایی از مهمانان در خانهشان خود بالا و پایین میپرید، همکلاسیهای خود را به شدت در پیشدبستان میزد و پس از آن هر شب به سرعت خود را تکان میداد تا به خواب برود.
اکنون ویکتوریا 14 سال دارد. او عاشق اسب سواری است و چنین مدال در رقابتهای اسب دوانی دریافت کرده است. او اسکی نیز میکند. در ابتدا او نمیتوانست درسهای گروهی را فرا گیرد و کاملاً از این گونه کلاسها خارج میشد. پس از دریافت تمرینهای فرد به فرد برای مهارتهای اساسیاش، اکنون از درسهای گروهی استفاده میکند. مادر او، جوانا میگوید که ویکتوریا به پایان رساندن کارهایش را به تعویق میاندازد اما هنگامی که به خانه میآید حقوق خود را از کارش دریافت میکند. همه ورودیهای وستیبولار حس عمقی ملایم شدهاند و بدون او کارایی و اشتیاق کافی را برای انجام تکالیف خانه را دارد. این موضوع همچنین کمک میکند که اگر او به موسیقی در سرکار گوش میدهد، بدن خود را با ریتم آهنگهای خوانندگان پاپ تکان دهد.
هنگامی که ویکتوریا با اشتیاق بسیاری، آموخت که چگونه میتواند حرکات بدنی را بدست آورد، او با تأخیر در چالشهای حسی مواجه میشد. او منتفر بود از اینکه بخواهد صورت خود را بشوید یا موهایش را شانه کند او فقط لباسهای نرم و کشی میپوشید و به هیچ وج از جین استفاده نمیکرد. او به جلو و عقب کردن خودش در هنگام رانندگی با ماشین ادامه میداد، درست مانند زمانی که او یک کودک نوپا بود. او برای برقراری حس مناسبش در پایان روز از پوشیدن لباس خواب استفاده میکرد، در زیر پتوهای نرم قرار میگرفت و در دور یک توپ سفید میپیچید. بنابراین هنگامی او که هر روز صبحها شروع به بیدار شدن میکرد، خود را تکان میداد تا ورودیهای حرکتی خود را دریافت کند و از وردی برای کمک به رسیدن احساسات خود- تنظیمی استفاده میکرد و برای آن روز آماده میشد.
جرمی- اسکیل-کیرا، از تکنولوژی برای برقراری ارتباطات اجتماعی بهره میبرد. او در مورد چالشهای حسی خود اینگونه بیان میکند:
هنگامی که نور کم باشد آسیب زننده است. بدنم نمیتواند صورت اشخاص را تشخیص دهد. هنگامی که به صورت افراد مینگرم به این نیاز دارم که درک کنم چه چیزی را میبینم. هنگام پردازش از طریق حس بینایی نمیتوانم از پردازش شنیداری استفاده کنم.
من بسیار نیاز دارم که که محیطم بیسروصدا باشد. برای مثال، هنگامی که نزدیک کافه تریا استار باکس هستم، میخواهم که کمی صدایش کمتر باشد. اینگونه موارد صداهای متفاوتی از خود را برای من به همراه دارند، صداهایی مثل صدای ماشین قهوهسازی و زمانی که چند نفر با هم صبحت میکنند. دماغ من میتواند هر بویی احساس کند. تشخیص بوی اصلی برایم مشکل است چرا که نمیتوانم از هرکدام از بوهای ناخوشآیند جلوگیری کنم. بوی اشیاء و انسانها عامل حواس پرتی من و نوعی چالش برای من است. من میتوانم قهوه، عطر، دئودورنت و بوی کرم دست افراد را تشخیص دهم و این عامل سبب حواس پرتی من میشود. بوی بد افراد سیگاری روی لباسشان برای من نوعی چالش است.
بدن من دوست ندارد افراد نا شناس را لمس کند. من میخواهم قبل از هر لمسی توسط افراد آماده باشم چرا که این برای من میتواند بسیار دردناک باشد. اگر من آن فرد را بشناسم، معمولاً میتوانم برای لمس آنها خود را آماده سازم و من نیز خودم اینگونه از لمس استفاده میکنم برای افراد غریبه این کار سخت است چرا که من نمیدانم لمس آنها چه احساسی به من میدهد. (ارتباطات شخصی جرمی سیکیلا کیرا، 6 فورئه 2013). اکنون جرمی میتواند تشخیص دهد که چه چیزی دقیقاً او را پریشان میکند، او میتواند روی خود- تنظیمی خودش در محیطهای سختی مثل کافه تریا کار کند و بیان کند که چه کارهایی بهترین اقدامات برای احساس بهتر اوست. جرمی در واقع زیر احساس بهتری پیدا میکند:
- نگاه کردن به آی پدش، که او برای برقراری ارتباط کمک میکند.
- نگاه مستقیم به کتاب، مثل کتابهای هنر که نقاشیهای زیبایی دارند.
- یکی از اعشای حامی همراه او باشد، به آرامی و خونسردی با او صبحت کند.
- اقدام به پیادهروی، خوردن، نوشیدن آب، عینک زدن، یا ضربه زدن به یکی از اعضای بدنش کند.
نکات کاردرمانی در منزل اختلال پردازش حسی
کودکی در جلسه کاردرمانی خود می گوید هدف اصلی من این است که قبل از اینکه صداهای زیاد مرا آشفته کند، بتوانم آنها را مدیریت کنم. رفتن به مکانهای ساکتتر قبل از اینکه صداها مرا دستپاچه کنند، بسیاری به من کمک میکند. این به من کمک میکند که قبل از نشستن زمانی را تعیین کنم و از لحظههای نزدیک بیررون رفتنم مطمئن شوم. هنگامی که آن مکان پر سر و صدا میشود این به من کمک میکند تا کتاب زیبایی که هر روز به عنوان یکی از گزینهها روی میزم با خودم حمل کنم. وقتی از کوره در میروم صفحات آن کتاب در خونسرد شدنم به من کمک میکنند. هدف دوم من این است که در هنگام دستپاچه شدن ارتباط برقرار کنم. این به من کمک میکند که از کارت استراحتم که روی میزم آن را نگه میدارم استفاده کنم و بتوانم آن را لمس کنم تا پشتیبان من بفهمد که نیاز به ترک مکان دارم. فرانکلی من همیشه نیاز به پشتیانهایی مثل شریک ارتباطی دارم. هنگامی که فرد پشتیبان آرامی همراه من است، بسیاری به من کمک میکند. داشتن اشیای حامی کمکم میکنند چرا که همه چیزها روی میز آماده است و بنابراین با آنها ارتباط برقرار کنم، به خصوص آی پدم موارد انتقالی (مثل کتاب) و کارت استراحتم.
جرمی کارهای زیادی انجام میدهد تا برایش روشن شود چه تعدیلهایی باعث خارج شدن او از وضع دستپاچگی شده و چه کمکهایی باعث میشود خونسرد بماند و منظم شود و حالا میخواهد که به دیگران هم کمک کند. او کتابی را تحت عنوان «زندگی کامل با اوتیسم» نوشته است و در وبلاگ قرار داده است. او نقاشیهای رویاپردازانه و پس از آن نقاشی کردن افرادی را که میشناسد و با آنها ملاقات میکند را نیز شروع کرده است. شما میتوانید نقاشیهای او و مطالب او را در وبلاگ Jeremy sicile-kira.com دنبال کنید.
علاوه بر این، کمک به کودکان و نوجوانان با چالشهای پردازش حسی ممکن است در زمانهایی سخت باشد، اما بسیار ارزشمند است. تماشای کودکانی که مشکلات حسی داشتهاند و به جوانها و بزرگسالانی تغییر یافتهاند که مشکلات حسی خود را مدیریت کرده اند بسیار پاداش بزرگی است. با استفاده از زمان، تلاش، صبر، میتوانید حساسیت مراجعین خود را از چالشها به نقاط قوت تبدیل کنید. مراجعینی با حساسیت بیش از حد بینایی ممکن است در هنر و معماری بسیار پیشرفت کنند؛ مراجعینی با مکشلات شنیداری میتوانند مکانیک شوند؛ افراد بد غذا ممکن است آشپزهای حرفه بشوند؛ و آنهایی که مشکلات تعادلی دارند ممکن است ورزشکار المپیکی شوند.