شیوه های درمانی بر اساس فلسفه درمان و آموزش در خود ماندگی و برنامه ارتباطات مربوط به کودکان معلول مورد استفاده قرار می گیرد و در خیلی از کشورهای سراسر دنیا استفاده میشود . یک برنامه جامع که با تشخیص، درمان و آموزش تخصصی و زندگی افراد مبتلا به اوتیسم در ارتباط است می تواند بهترین نتیجه درمانی را داشته باشد. مرکز تخصصی اوتیسم دکتر صابر به صورت حرفه ای و با در اختیار داشتن تجهیزات درمانی مختلف به درمان همه جانبه بر اساس پروتکل درمان اوتیسم زیر نظر دکتر متخصص اوتیسم می پردازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
پروتکل درمان اوتیسم
اساس پروتکل درمان اوتیسم آموزش ساختاری است که به صورت سيستماتیک بکار میرود تا محیط را قابل پیش بینی کند، به کودک در درک محيط کمک کنید و با احساس امنيت در آن محیط عمل کند تا این مهارتها را بکار برد و آنها را تمرین کند. با اینحال همان طور که در قبلا ذکر شده است، اوتیسم با فاکتورهای عصبی و بیولوژیکی ارتباط دارد، شرایط محیطی توانائی کودک را گسترش میدهد تا سطح عملکردش را بهبود دهد.
پروتکل های درمان اوتیسم، برخی اصول رفتاری در میان کودکان مبتلا به اتیسم را با هم ترکیب میکند و با ABA در برخی جنبههای بنیادی فرق دارد. برجستهترین تفاوت این روش درمان که روی افزایش مهارتهای کودکان با استفاده از توانائیهایشان به جای درمان اوتیسم تاکید دارد. این برنامه طراحی شده است تا محیط را ساختارمند کند تا کودک اوتیستیک بتواند مهارتهایش را توسعه دهد. معلمها فضای کاری خاصی را سازماندهی میکنند، تا جایی که هر کودک میتواند فعالیتهای مختلفی را اجرا کند. آنها راهنمایی بینایی پیشنهاد میکنند تا نقض کودکان مبتلا به اوتیسم را در پیشرفت اطلاعات شنیداری متعادل کنند.پروتکل جامع درمان اوتیسم ،همکاری بین والدین و کارکنان آموزشی را افزایش میدهد در حالی که والدین تشویق به ایجاد امور عادی در خانه مثل مدرسه میشوند.
معلم باید کلاس را با روشی سازماندهی کند که او را قادر خواهد کرد به صورت مونوتوی کودک مبتلا به اوتیسم را آموزش دهد. حتی چیدمان مبلمان در کلاس میتواند عملکرد مستقل کودک و نیز توانائیاش را در شناسایی و اطاعت از قوانین، تقویت یا تضعیف کند. خیلی از بچهها نمیدانند کجا باید بروند و چگونه سریعتر (به سر جایشان) برسند، محیط ساختاری یک حس ایمنی را به همراه نشانههای بینایی ارائه میدهد که به کودک کمک میکند تا عملکرد آنان را درک کند. اگر معلم اجازه داشته باشد تا کلاس را انتخاب کند، او باید مسایلی مثل اندازه، کلاسهای مجاور، تعداد و مقدار قابلیت دسترسی به پریز برقی، فاصله تا نزدیکترین سرویس بهداشتی، روشنایی بعلاوه اگر مبلمانی وجود دارد که نمیتواند به آسانی تکان داده شود را در نظر بگیرد. برای مثال، بهتر است یک کلاس آرام انتخاب کنیم.
چون برخی کودکان باید محدود باشند تا عملکرد موثرتری را داشته باشند، معلم میتواند به صورت مصنوعی آنها را با استفاده از قالی، قفسه، پارتیشن، نوار روی زمین یا میز محدود کند. هدف این نیست که تحرک یا استقلال کودک را محدود کنیم، بلکه هدف این است کودک بتواند خیلی سریع به محلی که باید در آن جا فعالیت را تکمیل کند، برود. متغیر دیگری که معلم باید موقع سازماندهی کلاس در نظر بگیرد نیازهای ویژه هر کودک خاص است تا یک برنامه روزانه خاص و یک برنامه روزانه گروهی ایجاد کند. برنامه روزانه از دستورالعملهای شفاهی، عکس ها تصاویر یا اشیاء (طبق سطح درک کودکان) تشکیل شده است که یکی بعد از دیگری قرار می گيرد تا مفهوم نظم و ترتیب را ایجاد کند. به کودک تعلیم داده شده است عملکرد برنامه روزانه را درک کند و یاد بگیرد به ترتیبی که فعالیت ها ارائه شده اند آنها را دنبال کند. ترتیب فعالیت ها در آموزش ساختاری نقش دارند و وظایف جدید و با الویت کمتر بعد از وظایف مطلوب قرار می گیرد، که بعد به عنوان تقویت کننده کارهای اولیه بکار می رود. برای مثال، برنامه روزانه یک فرد می تواند شامل عکسهای زیر باشد:
نقاشی، شکلات، خواندن، موسیقی، ریاضیات و استراحت. جایزه باید با علاقه و اولویتهای کودک سازگار باشد، باید متغیر و شامل تقویت کننده های ثانوی مهمی باشد (برای مثال تحسین شفاهی یا لبخند). فعالیت هایی که در برنامه روزانه فرد قرار می گیرد طبق سطح عملکرد و درک کودک متغیر هستند و باید وقتی موقعیت و نیازهای کودک تغییر می کند کنترل و اصلاح شوند. به شما یادآوری می کنم کودکی که برنامه روزانه فردی را اولین بار می بیند به صورت خودکار نمی داند چکار باید بکند، اما به صورت سیستماتیک آموزش می بیند نا آن را درک کند و بکار گیرد.
مسلم است که خصوصیت اصلی پروتکل درمان بر برنامه آموزشی فردی است و هر کلاس نیاز به سطوح مختلف ساختاری دارد. دانش آموزان با عملکرد ضعیف در مقایسه دانش آموزان با عملکرد بالا به ساختار و دستورات و محدودیت های بیشتری نیاز خواهند داشت. کلاسی که برای دانش آموزان کم سن تدارک دیده شده است باید جدا از سایر بخش های آموزشی شامل برخی قسمت های آموزشی ویژه برای بازی، غذا خوردن و رشد مهارت های خود یاری باشد. همچنین بخشی برای فعالیت های گروهی وجود دارد ( با هدف تعاملات در حال رشد و اجتماعی شدن بین بچه ها) کلاس دانش آموزان بزرگتر باید، جدای از بخشهای آموزش انفرادی باشد، بخشی برای سرگرمی و تفریح و بخشی شبیه آزمایشگاه ( جایی که کودک می تواند یاد بگیرد برای مثال : کلاس کار کند) بخشی برای تمرین مهارت های خانگی و در نهایت بخشی برای مهارت های خودیاری و اورایی داشته باشد. همه کلاس ها باید فضاهایی داشته باشند که دانش آموزان بتوانند وسایل شخصی شان نگهداری کنند ( برای مثال، کمد، کشو یا جعبه های مخصوص) . میز معلم باید به وضوح تعریف شود. من کلاس با توجه به مهارت ها و توانائیهای دانش آموزانی که حضور دارند انجام می شود. به محض اس اموزان وارد کلاس می شوند، آنها به برنامه روزانه گروه نگاه می کنند که رویدادهای روزانه را نشان میدهد و در یک نقطه قابل دید قرار گرفته به صورتی که همه دانش آموزان میتوانند هر زمان آن را ببینند.
سپس دانش آموز به بخش کار میرود جایی که میتواند برنامه روزانه فردیاش را ببیند و معمولاً با عکس با نام اش همراه است. در بخش کاری یک میز، صندلی، وسایلی که کودک نیاز دارد تا فعالیت اش را انجام دهد و جعبهای که تكاليف اش را در آن قرار میدهد تا نشان دهد کارش تمام شده است، وجود دارد. اگر کودک نداند کجا وسایل شخصیاش را پیدا کند، چگونه شروع کند یا چگونه فعالیت را تکمیل کند، یا وقتی تمام کرد چکار کند. پس برای او تکمیل فعالیت و دنبال کردن برنامه روزانه شخصی سخت خواهد بود. میزها طوری قرار گرفتهاند
که دانشآموزان به دیوار و برنامه روزانه شخصی نگاه میکنند و به دانشآموزان دیگر یا پنجره نگاه نمیکنند. این مسئله به آنها کمک میکند تمرکز کنند. دانش آموزان با نقص توجه جدی فقط دیوار سفيد را میبینند، بنابراین گیچ نمیشوند. معلم باید جایی بنشیند که امکان نظارت بر همه بخشها را داشته باشد- مخصوصاً اگر همکاری در کلاس ندارد و نیاز به کنترل دارد که دانش آموز کدام قسمت برنامه روزانه را انجام میدهد. نكته عملی دیگر که حائز اهمیت است درباره چیدمان کلاس بیان کنم این است که بهتر است مطمئن شویم بخشهای تفریحی نزدیک در خروجی قرار نگیرند تا اگر حواس معلم پرت شد دانش آموزان نتوانند بیرون بروند. البته، این طرح در یک کلاس درس اصلی قابل اجرا نیست، اما در کلاسهای ویژه و خاص در زمینه آموزش به کودکان دارای معلولیتهای شدید امکان پذیر است.
پروتکل درمان اوتیسم ، برای تعلیم و آموزش به کودکان مبتلا به اتیسم و اختلالات دیگر طراحی شده است و اصول پایهاش میتواند مانند زیر خلاصه شود:
1. هدف بهبود سازگاری کودکان با محیط اجتماعی پیرامون¬اش است. این کار از طریق پیاده سازی دو استراتژی انجام میشود که میتواند مهارتهای کودکان را بهبود دهد (به طور خاص، آموزش و اصلاح محیط)، بلکه همچنین از طریق آموزش مهارتهای جدید که میتواند این نقصها را جبران کنند و دو بخش شناختی و اجتماعی دارد.
2. یک رابطه همکاری بین متخصصین یا معلمان و والدین ایجاد میکند. والدین آموزش دیدهاند تا به عنوان همکار درمان¬گران کودکانشان کار کنند، بهطوری که آنها میتوانند اجرای تکنیکها را در خانه ادامه دهند.
3. مهارتهای کودک را بطور کامل ارزیابی مینمایند تا یک برنامه آموزشی فردی ایجاد کند که همه نیازهای اجتماعی و علمی وی را برآورده سازد.
4. مفهوم آموزش ساختاری را ترویج میدهد. کودکان مبتلا به اتیسم بیشتر از محیط آموزشی ساختاری سود میبرند، چون آنها نیاز به پیش¬بینی¬پذیری دارند و این پیش¬بینی احساس امنیت را ایجاد میکند.
5. قصد بهبود مهارتهای کودک را دارد. ارزیابی مهارتهای کودک را در راستای بهبود آنها و تطبيق آنها با عملکرد و اجتماعی قابل قبول، شناسایی میکند، همین منطق برای آموزش والدین و کارکنان بکار گرفته میشود؛ یعنی مهارتهایشان ارزیابی میشود و از طریق آموزش بهبود پیدا میکند تا مربیان بهتر و موثرتری بشوند.
6. این روش به عنوان اساس و پایه درمان رفتاری- شناختی قابل استفاده است. فرآیندهای آموزشی توسط تئوریهای شناختی و رفتاری هدایت میشوند که پیشنهاد میکنند که مشکلات رفتاری از مشکلات درونی و فردی در درک و آگاهی و پردازش ناشی میشود. زمانی که این مشکلات چیده شدند، بنابراین کودک میتواند رفتارهای مشکل ساز را با رفتارهای عملکردی و پسندیدهتر جایگزین کند.
7. به متخصصین آموزش میدهد تا از عهده طیف رفتارها برآیند. آنها آموزش میبینند تا تمام جنبههای رفتار کودک را درک کنند و آنها را به عنوان روانشناسان، گفتار درمانگران و… به صورت اختصاصی مجزا نمیکند.