مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی تخصصی کودکان و بزرگسالان فعالیت می نماید. فوق تخصص گفتاردرمانی کودک در اختلالات تلفظی، لکنت زبان و تاخیر کلامی به ازیابی و درمان می پردازد. متخصص گفتاردرمانی با استفاده از تکنیک های گفتاردرمانی و ابزارهای تخصصی مرکز توانبخشی دکتر صابر به درمان مشکلات تکلمی کودکان و بزرگسالان کمک می کنند. اتاق شنیداری، بازی درمانی و سنسوری روم از بخش های تخصصی کمکی در درمان اختلالات گفتار است. گفتاردرمانی در منزل از دیگر خدمات آسیب شناس گفتار می باشد که توسط متخصص گفتاردرمانی برای کودکان و بزرگسالان در حیط خانه اراه می گرددو موجب تسریع روند درمان و بهبود وضعیت گفتار و تکلم در بیمار می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
متخصص گفتاردرمانی کودکان
صرفنظر از پاسخهای بیمار، گفتاردرمان باید آمادگی داشته باشد تا برای تداوم جلسهی درمان، به طور مناسب اقدام کند، تعامل نماید، و یا واکنش نشان دهد. این روش آمادگی برای پاسخگویی، نتیجهی مهارتهای همکاری متقابل آسیبشناس گفتار و زبان در درمان است. هنگامی که متخصص گفتاردرمانی به نقش تعامل در روند درمان آگاه شود، تعاملات بیمار و درمانگر با یکدیگر، و هر گونه شرح و توضیح از درمان هم برای بیمار و هم برای درمانگر از اهمیت برخوردار میشود: گفتار و اعمال گفتاردرمان در حین درمان، روی درمان تأثیر میگذارد، و همچنین رفتارهای کلامی بیمار در حین درمان نیز، روی درمان اثر میگذارد. در کار کردن بر اساس ذهنیت در درمان، ظاهراً تعاملات اتفاقی آسیبشناس گفتار و زبان، مثلاً پرسش دربارهی کیفیت فعالیتهای پایانیافتهی بیمار مورد ارزیابی قرار گیرند. در حقیقت، متناسب با مشکلات یادگیری بیمار، این نوع پرسشها میتوانند پی بردن به مهارتهای گفتاری، واجی، زیر و بمی، بلندی صدا، روانی گفتار، و سایر مهارتهای مکالمهای بیمار مورد استفاده قرار گیرند. به همین دلیل، گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا احتمالات مربوط به تعاملات را که در چارچوب یک جلسهی درمانی خاص ظاهر میشوند، «با چشمهای بازتری ببینید». البته برای دانشجویان که در مراحل آغازین آموزش قرار دارند، چون اطلاعات پایهای آنها دربارهی این حرفه و ذهنیت در درمان محدود است، گسترده دیدن این موضوع، دشوارتر است. با این وصف، دیر یا زود از دانشجویان انتظار داریم تا با پیوند دادن اطلاعات این حرفه با ذهنیت در درمان، با آمادگی بیشتری هدفهای هر جلسهی درمانی خاص را شناسایی کنند. آسیبشناسان گفتار و زبان از طریق تکرار و تمرین در استفاده از پیشبینی، ارزیابی، و تعاملات در جلسهی درمان، ذهنیت خود را در درمان گسترش میدهند.
نقش آسیبشناسی گفتار و زبان در روند درمان
این امکان وجود دارد تا با استفاده از چندین فعل توصیفگر، نقش گفتاردرمان را در درمان نشان دهیم. از جملهی این احتمالات، موارد زیر را میتوانیم نام ببریم: کمک کننده، پشتیبان، درمانکنندهی زبان، راهنما، ترغیب کننده و تشویق کننده. اگر متخصص گفتاردرمان مسئولیت بهبودی مهارتهای ارتباطی بیمار را به عهده دارد، ولی اساساً گفتاردرمان فقط اختلال در برقراری ارتباط را درمان نمیکند، بلکه در مقابل، نقش او این است که، به بیمار کمک کند تا مهارتهای برقراری ارتباط خود را اصلاح نماید (انجمن گفتار، و شنوایی آمریکا (ASHA 2001). واژهی کمک کننده، به معنای همان ایفای نقش درمان کننده است، چرا که از گفتاردرمان ها انتظار میرود تا اختلال در برقراری مهارتهای ارتباط را بهتر از دیگران درمان کنند.
مهارتهای آسانسازی (تسهیل) مهارتهایی هستند که، یادگیری دانشجویان را مورد پشتیبانی و تأکید قرار میدهند. از جمله کسانی که مهارتهای آسانسازی استادان آموزشی قاعدهمند را مورد بررسی قرار دادند، مکگی، منولاسینو، هبس و منوسک بودند (1987). آنها پی بردند که میتوان استادان را به این صورت دستهبندی نمود: عالی «آسانساز» استادانی بودند که، با دانشجویان خود گفتگوهای طولانی برقرار میکردند، این افراد ذاتاً خودانگیخته، دلسوز، و منحصربه فرد بودند، و دانشجویان را چندان در تنگنا قرار نمیدادند. این گروه از استادان، «دانشجویان را بیشتر مورد تشویق قرار میدادند و شوخطبع بودند، و برنامههای آموزشی خود را به روشنی بیان میکردند.
مرندا و دونلان (1986) پی بردند که، سبک برقراری ارتباط استادان آسانساز به اینگونه بود که، موضوعات اندکی را مطرح میکردند و به ندرت از پرسشهای مستقیم استفاده مینمودند. گفتاردرمان ها تشویق میکنیم تا در روند درمان، از این قبیل درمانهای تسهیل کننده استفاده کنند.
رفتار بین فردی یک متخصص گفتاردرمانی
پیشتر در اینجا گفته شده است که، برخی از دانشجویان برای اجرای درمان، «استعداد ذاتی» دارند، زیرا از قبل دارای نوعی مهارتهای برقراری ارتباط بین فردی هستند که این امر برای درمان گفتار و زبان از اهمیت برخوردار است. دانشجویانی که گفته میشود برای اجرای درمان دارای استعداد ذاتی هستند، بنا به عادت، ویژگیهای گوناگونی از برقراری ارتباط مناسب را در تعاملات روزانهشان با بیماران، در یکدیگر ادغام میکنند. سماور و میلس (1986)، ده ویژگی متفاوت در برقراری ارتباط را یادآوری کردهاند. اگر چه ضرورت ندارد تا تکتک این ویژگیها در اینجا شرح داده شوند، ولی ارتباط برخی از ویژگیها به آسیبشناسان گفتار و زبان ارزشمند است. سماور و ملیس (1986) یادآوری کردهاند که، برقراری ارتباط فرایندی است برای دستیابی به پاسخ، نمادی دو سویه، و در عین حال واقعی. آنها میافزایند که، برقراری ارتباط یک پدیدهی دریافت کننده است، و پدیدهای است پیچیده، گذرا، مستمر، و مبتنی بر موقعیت. کسانی که تمام یا بیشتر این ویژگیهای برقراری ارتباط را در تعاملاتشان به خوبی رعایت میکنند، به عنوان افراد دارای برقرای ارتباط مؤثر قلمداد میشوند، و کسانی که این ویژگیها را در برقراری ارتباط رعایت نمیکنند، به عنوان افراد ناکارآمد، ضعیف، دست و پا چلفتی، ناوارد، و شاید حتی افراد بینزاکت در برقرای ارتباط محسوب میشوند. سماور و میلس (1986)، پنج نوع متفاوت از تعاملات برقراری ارتباط را شرح دادهاند: گفتگو با خود (درون فردی)، بین فردی، گروه کوچک، اجتماع، و گفتگوی میانجیگرانه. هر یک از این انواع برقراری ارتباط، اهمیت خاص خودش را دارا است. با وجود این، آنچه که در ارتباط با بحث ما دارای ارزش است، مهارتهای برقراری ارتباط بین فردی است، به ویژه هنگامی که توسط گفتاردرمان به کار گرفته شود.
آسیبشناس گفتار و زبان باید مهارتهای برقراری ارتباط بین فردی را در حین درمان اجرا نماید، و پیش از اینکه درمان مستقیم گفتار و زبان را آغاز نماید، باید عناصر اصلی برقرای ارتباط مناسب را الگوی خود را قرار دهد. به عنوان مثال، مهم است که گفتاردرمان پیش از آن که واقعاً درمان اختلال گفتار بیمار را آغاز نماید شخصیت و نیازهای اساسی کودک را به عنوان یکی از عملکردهای مهارتهای برقراری ارتباط بین فردی مدّ نظر داشته باشد. همچنین در راه تلاش به منظور دستیابی هدفهای درمان، مهارتهای برقراری ارتباط بین فردی دارای اهمیت هستند. هر چه مهارتهای برقراری ارتباط بین فردی در تعاملات درمانی مورد تکرار و تمرین قرار میگیرند، متخصص گفتاردرمانی و زبان تشویق و ترغیب میشوند تا عناصر برقراری ارتباط خوب را مورد توجه قرار دهد، و این عناصر را به عنوان بخشی از تعاملات درمانی اجرا نماید. رفتار بین فردی لازم برای پیش بردن درمان گفتار و زبان، در چارچوب عناصر مناسب برقراری ارتباط قرار دارد.
رفتارهای غیرکلامی فوق تخصص گفتاردرمانی کودک
برای موفقیت بیمار در درمان، رفتارهای غیرکلامی ارایه شده از سوی گفتاردرمان مهم میباشند. ارتباط چشمی، سرنخهای چهرهای، احساس صمیمیت و نزدیکی، زبان بدنی، و سایر روشهای برقراری ارتباط غیرکلامی، همگی نتایج درمان را تحت تأثیر قرار میدهند، و در نتیجه به عنوان بخشی از مهارتهای برقراری ارتباط بین فردی باید توسط گفتاردرمان کنترل بارها نمونهای از هر یک از هیجانات را تمرین کنند: هیجانزدگی و ترغیب این دو رفتار از جملهی احساساتی هستند که، گفتاردرمان باید در موقع درمان از آنها استفاده کند، هم به صورت کلامی و هم به صورت غیرکلامی. با استفاده از این اصطلاحات، یعنی: هیجانزده، غمگین، عصبانی، و خوشحال، هر یک از تصاویر را نامگذاری کنید.
شوند. همراه با رفتارهای برقراری ارتباط غیرکلامی، مفهوم رفتار عاطفی به کار میرود. نیکولوسی، هاریمان و کرشک (2004)، رفتار عاطفی را اینگونه توصیف کردهاند، «احساسات، عواطف، خلقوخو، و حالتهای روانی همراه با یک اندیشه (ص 5)».
اهیمت رفتار عاطفی، دههها قبل مطالعه شده بود، یعنی هنگامی که کرات وُل، بولوم و برترام (1868) مشخص کرده بودند که، توجه درمانگر، پاسخگویی، ارزشگذاری، سازمانبندی، و توصیف اطلاعات همگی مکمل یادگیریاند. علاوه بر این مفهوم، جانسون، موسیال، هال، گل نیک، دوپیس (2005) پی بردند که، یک بخش اجتنابناپذیر از آموزش، در نظر داشتن نگرشها و باورهای دانشجویان است، زیرا عناصر رفتار عاطفی به رفتارهای موجود در کلاس درس بستگی دارد (ص 437). همانگونه که جانسون و همکاران (2005) اشاره کردهاند، اگر چه گفتاردرمان ها مسئول رفتار دانشجویان در کلاس درس نیستند، ولی، مسئول رفتارهای عاطفی بیماران در درمان هستند. سرانجام اینکه، گفتاردرمان ها را تشویق و ترغیب میکنیم تا: a) یادبگیرند که نشانههای رفتار مناسب در درمان، شادی، برانگیختگی، اشتیاق، زیر و بمی و بلندی صدا، و بلندی حاکی از نشاط در صدا، و نظایر اینها) را دستکاری کنند. b) یاد بگیرند تا رفتارهای عاطفی بیماران را «مطالعه» کنند، تا نگرشها، باورها، احساسات، عواطف، خلقوخو و حالتهای روانی همراه با فعالیت بیمار در خلال درمان گفتار و زبان را تعیین نمایند. از این رو متخصصان گفتاردرمانی (آسیبشناسان گفتار و زبان) را تشویق میکنیم تا رفتارهای عاطفی بیماران را در خلال درمان «تشخیص دهند.» با این وصف، این کار به اصطلاح، یک خیابان دو طرفه است. بسیاری از بیماران نیز میتوانند حالات چهره و زبان بدنی گفتاردرمان را در خلال درمان «تشخیص دهند.»