روانشناسی کودک، شاخه ای از روانشناسی می باشد که در حیطه بررسی رشد و تکامل کودکان فعالیت می کند. این شاخه از روانشناسی با مفاهیم و اصطلاحات متعددی همراه است که درک آن ها برای درک بهتر رشد و تکامل کودکان ضروری می باشد. روانشناسی کودک به پدر و مادر ها، معلمان و مربیان کودک کمک می کند تا رفتار های کودکان را بهتر درک کرده یا اصلاح کنند و در رشد کودک نیز نقش موثری ایجاد می کند، بهترین دکتر روانشناسی کودک در تهران، با حرفه ای ترین متخصصین روانشناس برای کودکان و با انجام تست های مختلف روانشناسی و استفاده از تکنیک های بازی درمانی و رفتاردرمانی به کودکان کمک می کند تا رفتارهای تطابقی را یاد بگیرند و عملکرد بهتری در جامعه داشته باشند. کودکان با اختلالات یادگیری، بیش فعالی و نقص توجه، اوتیسم، اختلالات اضطرابی و رفتاری می توانند از خدمات مرکز تخصصی کودکان دکتر صابر بهرمند شوند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
محور های ارزیابی روانشناسی کودک
در مطالعه ناهنجاری های کودکی رویکرد های زیستی پزشکی، رفتاری، روان پویشی، جامعه شناسی، خانوادگی و ادراکی از حدود سن 6 سالگی استفاده می شود. یک مدل ارزیابی چند محوره برای سنجش رفتار کودک وجود دارد:
محور 1: گزارش والدین و چک لیست رفتار کودک توسط والدین
محور 2: گزارش معلم و چک لیست رفتار کودک توسط معلم
محور 3: ارزیابی هوش مثلاً با استفاده از آزمون وکسلر
محور 5: ارزیابی مستقیم مصاحبه کلینیکی نیمه ساختاری و گزارش خود فرد
ارزیابی های عصب روانشناسی کودک را می توان در چهارمین محور این مدل لحاظ نمود. در این قسمت مؤلفه ها و تکنیک های مختلف پیشنهاد شده در ارزیابی جامع عصب روانشناسی به طور مختصر مورد بحث قرار می گیرند. اطلاعات به دست آمده از این ارزیابی به درمانگر کمک می کند تا به توانایی کلی کودک در حیطه های روانشناسی کودک و تحصیلی پی ببرد. این اطلاعات در توضیح میزان تأثیر گذاری نقایص مغزی بر زمینه های مهم عملکردی کودک راهگشا است.
تفسیر نتایج آزمون های روانشناسی کودک
برخی از شرایط یا عوامل روانی وجود دارند که می توانند بر ارزیابی های عصب روانشناسی کودک تأثیر گذار باشند و باید در زمان ارزیابی کودکان و نوجوانان مد نظر قرار گیرند. بسته به اینکه وضعیت کودک منتج از ناهنجاری های اکتسابی، مانند ضربه مغزی با تحولی، مانند ناتوانی یادگیری یا نقص توجه – بیش فعالی باشد، ممکن است این عوامل به صورت مختلفی تأثیر گذار شوند. به این ترتیب که کودکانی که متحمل ضربه مغزی شده اند، ممکن است دارای علائم التهاب مغزی باشند که بر عملکردشان در آزمون های عصب روانشناسی کودک تأثیر گذار باشد. بی توجهی و مشکلات انگیزشی ممکن است بلافاصله پس از صدمه مغزی ظاهر شوند. اگرچه این ویژگی ها اکثراً در طول هفته های پس از حادثه بروز پیدا می کنند، اما به محض اینکه وضعیت کودک پایدار شود ممکن است توانایی های عصب روانشناسی کودک برگردند.
بررسی دقیق آزمون های روانشناسی کودک
اگر کودکی مبتلا به بی توجهی باشد، لازم است نتایج آزمون های عصب روانشناسی او با دقت بررسی شود. نتیجه گیری های سریع ممکن است نادرست باشند. بعضی از کودکانی که دچار آسیب ضربه ای مغز هستند، ممکن است تا مدت ها بعد از بهبودی همچنان علائم اختلال نقص توجه را نشان دهند، بنابراین توصیه می شود در صورت وجود بی توجهی و حواس پرتی، اثر اولیه بر نتایج آزمون مدنظر قرار گیرد، به خصوص زمانی که تاریخچه پزشکی کودک نشان می دهد که چنین مسائلی قبل از جراحت وجود نداشته است. مسئله دیگر اینکه تأخیر زبانی و / یا خواندن ممکن است. باعث شود اجرای برخی از آزمون های عصب روانشناسی کودک با مشکل روبرو شوند. به عنوان مثال، حالتی که کودک دستورات شفاهی موجود در آزمون را متوجه نشود و پاسخ غلط بدهد، می تواند حاکی از مشکل در درک زبان، نقص در عملکرد عصبی روانی مورد نظر باشد. دستورالعمل های موجود در برخی آزمون های روانشناسی کودک یا عصب روانشناسی ممکن است برای کودکی که دچار تأخیر درک زبان است، خیلی پیچیده باشد. در این حالت باید مشخص شود که آیا نمرات پایین بدست آمده ناشی از نقایص واقعی در استدلال و پردازش عالی شناختی است و یا نتیجه مشکلات پایه ای ادراکی و حسی است. ساده سازی دستور العمل ها می تواند در این راستا مؤثر باشد. علاوه بر این ها، تأخیر ادراکی ممکن است در عملکرد های خاص مغزی، مانند سرعت حرکت، استدلال و قدرت انتزاع، موجب افت عملکرد شود. مسئله دیگر اینکه کودکانی که از اختلال سلوک یا رفتار های خودسرانه رنج می برند، ممکن است علائمی چون پرخاشگری منفعل و انگیزه ضعیف نشان دهند. این کودکان زود ناامید می شوند و از اجرای تکالیف سرپیچی می کنند. در این خصوص باید از تقویت کننده ها با آزمون های کوتاه تر استفاده کرد. مورد دیگر این که کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی ممکن است دچار خطاهای ناشی از بی توجهی و عجله شوند. علاوه بر این در زمان مصرف دارو، کارایی این کودکان بهتر است. شکستن دوره های زمانی آزمون به بازه های زمانی کوچک تر نیز می تواند منجر به بهبود عملکرد شود. افسردگی و / یا استرس نیز ممکن است در توانایی کودک در به کارگیری تلاش مداوم اثر گذار باشد. کودکان ممکن است بی تفاوت یا خیلی عصبی به نظر بیایند. در این خصوص باید یک فضای آزمون حمایتی – تقویتی فراهم نمود. در گزارش عصب روانشناسی کودک، باید هر گونه تغییر یا اصلاح در اجرای آزمون منعکس شود و باید مشخص شود که تحت چه شرایطی رفتار های خاص به دست آمده است.
عوامل اثرگذار بر تفسیر یافته های روانشناسی کودک
در صورتی که روانشناس بر بر این عقیده باشد که عوامل روانی باعث شده که تفسیر یافته های عصب روانشناسی کودک مشکوک یا معیوب شوند، ممکن است انجام ارزیابی های مجدد پس از سه تا شش ماه مفید واقع شود. با ظهور روش های آزمونی جدید برای ارزیابی عملکرد سیستم عصبی کودکان عصب شناسان و عصب روان شناسان به جای تأکید های قبلی بر محل آسیب مغزی یا تکیه بر تشخیص، بر روی حیطه های قدرت و ضعف و روش های درمانی آن تمرکز می کنند. به عبارت دیگر در بسیاری از اختلالات دوران کودکی ضعف های شناختی خاصی ظاهر می شوند و در بسیاری از موارد این نقایص شناختی، اختلال های متفاوت گزارش می شود. لذا تکیه درمان گر بر تشخیص روانپزشکی برای ارائه مدل درمانی نمی تواند مؤثر باشد و در مورد هر کودک باید نقایص شناختی و روانی به طور مجزا مورد ارزیابی و مداخله مبتنی بر آن طراحی گردد به عنوان مثال نمی توان نسخه ای کلی برای تقویت کارکرد های اجرایی در کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی و کارکرد های شناخت اجتماعی در کودکان دارای اختلال اوتیسم در نظر گرفت. کما اینکه در بسیاری از موارد کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی نیز نیازمند آموزش راهبرد های ارتباطی هستند و کودکان دارای اختلال اوتیسم نیز در بسیاری از موارد ضعف در عملکرد های اجرایی را نشان می دهند.
زمان مناسب برای آزمون روانشناسی کودک
دانستن این که چه زمانی کودک باید تحت آزمون های عصب روانشناسی کودک قرار گیرد، بسیار مهم است. گزارش های عصب روانشناسی نباید تنها شامل نتایج آزمون ها باشد، بلکه باید نحوه مداخله و درک نتایج را نیز در برداشته باشد. بسیاری از بیمارانی که برای ارزیابی های عصب روانشناسی مراجعه می کنند، اغلب مشکلات روانپزشکی نیز دارند و یک معاینه جامع در برگیرنده اطلاعات مربوط به عملکرد های اجتماعی و عاطفی کودک نیز هست. آزمون های ام ام پی آی ابزار هایی هستند که اغلب برای جوانان و بزرگسالان به کار می روند. برای کودکان مقیاس های خودمحور معمولاً مفیدتر هستند. در مورد مراجعینی که نمی خواهند و یا قادر به توصیف مشکلات خود نیستند و یا درون بینی ضعیفی دارند، لازم است از مقیاس های تصویری استفاده شود. بنابراین یک ارزیابی جامع عصب روانشناسی می تواند دانش مضاعفی را در مورد عملکرد مغز و نیز بیماری های پیشرونده احتمالی که بر رشد و عملکرد مغز تأثیر منفی دارند، فراهم سازد. این موارد در گزارش عصب روانشناسی تشریح می گردد.
سوالات متداول:
1- روانشناس کودک چه تفاوتی با مشاور عمومی دارد؟
روانشناس کودک تخصص ویژه در رشد روانی، هیجانی و رفتاری کودکان دارد و با روشهایی مانند بازیدرمانی، گفتاردرمانی یا تستهای روانشناختی مشکلات کودک را ارزیابی و درمان میکند. مشاور عمومی بیشتر راهکارهای کلی ارائه میدهد و تخصص عمیقی در مسائل رشدی کودکان ندارد.
2- اضطراب جدایی در کودکان طبیعی است؟
اضطراب جدایی در سنین ۲ تا ۴ سالگی تا حدی طبیعی است، اما اگر شدت آن زیاد باشد یا در سنین بالاتر ادامه پیدا کند و باعث اختلال در تحصیل یا روابط اجتماعی شود، نیاز به مداخله روانشناس کودک دارد.
شاخهای از روانشناسی که بهطور اختصاصی به موضوعات شناخت میپردازد روانشناسی شناختی نام دارد. مرکز توانبخشی شناختی دکتر صابر در زمینه روانشناسی شناختی کودک و علوم اعصاب شناختی مشغول می باشند. در روانشناسی شناختی علاوه بر بررسی و تحلیل عقلانی، تجربه و مشاهده نیز جهت دستیابی به دانش دارای اهمیت است. روانشناسی کودک در زمینه ادراک، حافظه، توجه، استدلال و هوشیاری کودکان با اختلالات شناختی و ذهنی به صورت تخصصی در کنار کاردرمانان و گفتاردرمانان با تجربه مرکز فعالیت می نمایند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
روانشناسی شناختی چیست؟
روانشناسی شناختی شاخهای از روانشناسی است که به مطالعه فرایندهای ذهنی انسان مانند ادراک، تفکر، حافظه، زبان، حل مسئله و یادگیری میپردازد.این حوزه به بررسی چگونگی پردازش اطلاعات در مغز و تأثیر آن بر رفتار و شناخت انسان میپردازد.روانشناسان شناختی معتقدند که انسانها بهعنوان پردازشگران فعال اطلاعات، با استفاده از تجارب گذشته و دانش موجود، به تحلیل و تفسیر محیط پیرامون خود میپردازند
فرایندهای شناختی اصلی
۱. ادراک
ادراک فرایندی است که از طریق آن انسانها اطلاعات حسی را دریافت و تفسیر میکنند.این فرایند به ما امکان میدهد تا محیط اطراف خود را بشناسیم و به آن واکنش نشان دهیم.ادراک شامل شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی و لامسه است که با همکاری یکدیگر، تصویری جامع از دنیای بیرونی در ذهن ما ایجاد میکنند.
۲. توجه
توجه به توانایی متمرکز کردن ذهن بر روی یک محرک خاص اطلاق میشود.این فرایند به ما کمک میکند تا اطلاعات مهم را از میان حجم وسیعی از دادهها انتخاب کرده و پردازش کنیم.توجه میتواند انتخابی، تقسیمشده یا متمرکز باشد و نقش اساسی در یادگیری و حافظه ایفا میکند.
۳. حافظه
حافظه به توانایی ذخیرهسازی، نگهداری و بازیابی اطلاعات اطلاق میشود.این فرایند به ما امکان میدهد تا تجربیات گذشته را به یاد آورده و از آنها در تصمیمگیریهای آینده استفاده کنیم.حافظه به سه نوع کوتاهمدت، بلندمدت و کاری تقسیم میشود که هرکدام ویژگیها و عملکرد خاص خود را دارند.
۴. زبان
زبان ابزار اصلی ارتباط انسانهاست و شامل تولید و درک کلمات، جملات و مفاهیم میشود.فرایندهای زبانی مانند تلفظ، دستور زبان، معناشناسی و کاربردشناسی در این حوزه بررسی میشوند.زبان نهتنها وسیلهای برای ارتباط است، بلکه تفکر و شناخت ما را نیز شکل میدهد.
۵. حل مسئله و تصمیمگیری
حل مسئله فرایندی است که از طریق آن انسانها به شناسایی و رفع موانع میپردازند.این فرایند شامل شناسایی مسئله، جستوجوی راهحلها، ارزیابی گزینهها و انتخاب بهترین راهحل است.تصمیمگیری نیز به انتخاب یک گزینه از میان چندین گزینه ممکن اطلاق میشود که بر اساس اطلاعات موجود و اهداف فردی انجام میشود.
کاربردهای روانشناسی شناختی
روانشناسی شناختی در حوزههای مختلفی کاربرد دارد:
آموزش و یادگیری: با استفاده از اصول روانشناسی شناختی، میتوان روشهای مؤثری برای تدریس و یادگیری طراحی کرد که به بهبود فرآیندهای آموزشی کمک میکند.
درمان اختلالات روانی: درمانهای مبتنی بر شناخت مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) به شناسایی و اصلاح الگوهای فکری منفی کمک میکنند و در درمان اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب مؤثر هستند.
طراحی رابط کاربری: در طراحی سیستمهای نرمافزاری و وبسایتها، با درک فرایندهای شناختی کاربران، میتوان تجربه کاربری بهتری ایجاد کرد.
بازاریابی و تبلیغات: با شناخت نحوه پردازش اطلاعات و تصمیمگیری مصرفکنندگان، میتوان استراتژیهای تبلیغاتی مؤثرتری طراحی کرد.
روانشناسی شناختی کودک
بسیاری از مباحث و موضوعات مهم در روانشناسی شناختی عبارتاند از:
ادراک
هوشیاری
توجه
حافظه
یادگیری
حل مسئله
خلاقیت
زبان
استدلال
تصمیمگیری
قضاوت
بازنمایی ذهنی یا نمود ذهنی
هوش انسان
هوش مصنوعی
تغییرات رشد شناختی در طول عمر
فراشناخت یا شناخت دربارة شناخت
اگرچه میتوان به بررسی هریک از موضوعات روانشناسی شناختی به طور مجزا یا جداگانه پرداخت ولی باید در نظر داشت که فرآیندهای ذهنی (شناختی) چون ادراک، توجه، حافظه، یادگیری، زبان، خلاقیت، حل مسئله و… در تعامل با یکدیگر هستند. به عنوان مثال یادگیری یک مطلب علمی یا حتی یک عمل حرکتی ظریف معمولاً در ارتباط با ادراک و توجه است. فرآیند حل مسئله به فرآیندهای توجه و حافظه وابسته است. همچنین برخی از مباحث روانشناسی همانند انگیزش و هیجان میتوانند به عنوان موضوعات روانشناسی شناختی مورد مطالعه قرار گیرند. برای نمونه، انگیزش بالا یک عامل مهم در جهت ایجاد خلاقیت افراد محسوب میشود. تثبیت و تقویت اطلاعات ذخیره شده در حافظه علاوه بر تکرار تحت تأثیر عوامل دیگری چون انگیزش و هیجان است.
دو حوزة مطالعاتی در روانشناسی شناختی کودک شامل:
روانشناسی شناختی تجربی
روانشناسی شناختی رشدی
از مباحث مهم در روانشناسی شناختی تجربی جهت درک فرآیندهای ذهنی انسان، وجود یک سیستم پردازش اطلاعات در مغز انسان همانند ماشینهای رایانهای است. بنابراین از منظر روانشناسی شناختی تجربی، اصول و قواعد پردازش اطلاعات در ماشینهای رایانهای با اصول و قواعد پردازشگری در سیستم شناختی انسانها مشابه است.
حوزة روانشناسی شناختی رشدی که ژان پیاژه (1980- 1896) در ایجاد آن نقش بسیار مهمی داشته است به مطالعه تحول و تغییر سیستمشناختی (فرآیندهای ذهنی) انسان میپردازد. از نظر پیاژه، رشد شناختی تحت تأثیر دو عامل رسش و تجربههای مناسب است و کودکان مشارکتکنندگانی فعال در فرآیند رشد در نظر گرفته میشوند.
روانشناسی شناختی و علوم اعصاب شناختی
علوم اعصابشناختی به بررسی و مطالعة موضوعات شناختی، ذهن و فرآیندهای عالی ذهنی میپردازد و در این مسیر به دنبال تغیین محل یا جایگاه عملکردهای شناختی در مغز است. بنابراین از نظر علم اعصاب شناختی به جای پیدا کردن ذهن در بدن باید در پی یافتن محل فعالیتهای شناختی مختلف در بخشی از سیستم عصبی مرکزی به نام مغز بود. این علم با علومی دیگر به ویژه علوم اعصاب و روانشناسی شناختی کودک در تعامل است.
روانشناسی شناختی کودکان به بررسی و مطالعة فرآیندهای ذهنی (شناختی) مانند ادراک، توجه، حافظه، هوش، تغییرات رشد شناختی در طول حیات، استدلال، حل مسئله، تصمیمگیری، زبان و… مستقل از فعالیت مغز میپردازد.
علوم اعصاب به مطالعة علمی سیستم عصبی (مرکزی و محیطی) علاقهمند بوده و به دنبال توجیه و تفسیر رفتارهای انسان بر پایة فعالیت و عملکرد مغز است. علوم اعصاب شناختی که خود در ارتباط با علوم اعصاب و روانشناسی شناختی کودک است به بررسی فرآیندهای ذهنی (شناختی) همانند ادراک، توجه، زبان، حافظه، تفکر، یادگیری، تصمیمگیری، عملکرد اجرایی و… به عنوان اعمال و فعالیتهای مغزی میپردازد.
سوالات متداول:
چگونه میتوان فرایندهای شناختی را بهبود بخشید؟
با استفاده از تمرینات ذهنی، یادگیری مداوم، تغذیه مناسب و خواب کافی میتوان فرایندهای شناختی را تقویت کرد.
آیا روانشناسی شناختی با هوش مصنوعی ارتباط دارد؟
بله، روانشناسی شناختی به مدلسازی فرایندهای شناختی انسان کمک میکند و هوش مصنوعی از این مدلها برای طراحی سیستمهای هوشمند استفاده میکند.
رفتار درمانی کودکان یکی از راه های مفید در تغییر رفتار کودکان می باشد. با استفاده از تکنیک های رفتار درمانی توسط متخصصین مجرب مرکز رفتاردرمانی کودکان دکتر صابر می توان بسیاری از رفتارهای نامناسب کودکان را کاهش و رفتارهای صحیح اجتماعی را جایگزین نمود. نکته قابل تامل در زمینه رفتار درمانی کودکان لجباز تعیین علت رفتار و تقویت کننده های محیطی رفتار کودک می باشد. لجبازی از رفتارهای نامناسب شایع در کودکان سنین 3تا5 سال می باشد که در صورت عدم درمان مناسب می تواند به دوران مدرسه و پس از آن کشیده شود. روش های رفتاردرمانی متنوعی در درمان لجبازی کودک کاربرد دارد که زیر به صورت اجماعی به آن اشاره می شود.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
رفتاردرمانی کودکان لجباز
از ایجاد جو رقابت برای کودک لجباز بپرهیزیم
مقایسه کودک لجباز با همکلاسی ها یا خواهر و برادر و افراد دیگر، وی را تحریک کرده و گاه خشم او را برمی انگیزاند. بهتر است رقابت او با روزهای پیشین خودش، یا حتی با دوران خردسالی اش، باشد. هربار که پیشرفتی در رفتار یا عملکردش میبینیم، باید او را نوازش و تشویق کنیم. مقایسه ها و رقابت ها، کودکان را به دشمنی می کشاند و بسیاری اوقات کودک برای جبران حس حقارتی که تجربه کرده است، در صدد خرابکاری و آزار کسی که وضع بهتری دارد،بر می آید.
همه ما با هم تفاوت داریم و این تفاوتها در هوش، استعداد، شرایط فرهنگی خانواده، شرایط اقتصادی خانواده و بسیاری از چیزهایی دیگر وجود دارد. پس نباید از تمام کودکان انتظار کاملاً واحد و یکسانی داشته باشیم. با توجه به تفاوت های فردی در میزان هوش، استعداد و علاقه، مقایسه کودکان با یکدیگر و توقع یکسان از آنان، غیر علمی و غیر منطقی است.
چگونه به کودک لجباز خود « نه» بگوییم؟
کودکان لجباز معمولاً با شنیدن واژه « نه» واکنش منفی نشان می دهند. آنها از شنیدن پاسخ «نه» بیزار هستند. زمانی که والدین از کلمه « نه» بیش از حد استفاده می کنند، این کلمه دیگر اثربخشی خود را از دست میدهد. گاهی کودکان لجباز از شنیدن این کلمه خشمگین میشوند و نسبت به آن مقاومت نشان میدهند و در بسیاری از مواقع آن را نشنیده می گیرند. در واقع این کلمه دیگر برای کودک عادی شده و او حتی دلیل پاسخ منفی را نیز نمیداند و علتش را درک نمی کند
در رفتار درمانی کودکان لجباز جواب منفی خود را در قالب مثبت بیان کنیم
بهتر است جواب منفی خود را در غالب مثبت بیان کنیم .مثلاً وقتی کودک لجباز قبل از انجام تکلیف اش می پرسد، می توانم تلویزیون تماشا کنم؟به جای گفتن « نه» می توان گفت: بله می توانی بعد از انجام تکلیفت تلویزیون تماشا کنی.
با کودک لجباز وارد مبارزه قدرتطلبی نشویم
وقتی کودک لجباز می بیند که همواره والدین نظر خود را درباره او اجرا میکنند و وی فاقد قدرت است، با توسل به لجبازی و بدرفتاری،به بازی مبارزه برای کسب قدرت دست میزند.
اگر والدین به نیاز و علت اصلی رفتار وی توجه نکنند، آنها نیز در این بازی درگیر شده و با تحمیل نظرشان، چه با تشویق یا تنبیه و یا خشونت، او را وادار به ترک رفتار میکنند. در این صورت کودک در بازی قدرت شکست میخورد انگیزهای برای مخالفت های بیشتر مییابد و احساسات ناگواری را تجربه می کند. روش مقابله با لجبازی و برخی از رفتارهای نامناسب کودک به این شرح است:
رفتاردرمانی لجبازی: با فرمول خاصی اجازه میدهیم کودک کارش را انجام دهد، اما به طور طبیعی عواقب نامطلوب آن را نیز تجربه کند. در این صورت او قدرت خود را نشان داده است، اما با توجه به پیامدهای رفتارش که برای وی جالب نیستند، آن رفتار را ترک خواهد کرد. فرض کنید مادری اصرار دارد فرزندش غذای کافی بخورد، اما کودک با اینکه گرسنه است از خوردن غذا امتناع می کند. در اینجا بهتر است مادر به او بگوید که حس می کنم در حال حاضر نیاز به غذا نداری، پس من غذا را جمع میکنم و هنگام شام منتظرت میمانم. با این روش کودک قدرتش را نشان داده است، اما با تحمل گرسنگی از زمان ناهار تا شام، به عواقب کارش پی برده و احتمالاً این کار را تکرار نخواهد کرد. همچنین او متوجه می شود که می تواند قدرتش را اعمال کند و از این جهت احساس ناکامی نخواهد کرد.
انتقام جویی در رفتاردرمانی کودکان لجباز: گاهی کودک لجباز به خاطر محدودیت هایی که دارد، والدین را کنترل گر و مقصر دانسته، احساس ناکامی می کند و در صدد انتقام جویی بر می آید. آسان ترین روش انتقام جویی برای او، انجام کاری است که مورد رضایت والدین نبوده و آنها را عصبی کند. هرچه والدین با عصبانیت بیشتری با کودک برخورد کنند، وی خود را موفق تر می بیند و سعی می کند همین روش را تکرار کند. بعد از مدتی این رفتار، به یک الگوی رفتاری تبدیل می شود.
نشان دادن چهره بی تفاوت و خنثی و عدم توجه به رفتار نامناسب کودک لجباز، می تواند رفتارش مورد نظر را خاموش کند. در این صورت کودک احساس می کند به هدفش نرسیده، روش دیگری را انتخاب خواهد کرد.
احساس بی کفایتی: ممکن است کودک به خاطر ناتوانی های جسمی خود یا به خاطر عدم پرورش عزت نفسش توسط والدین ،احساس بی کفایتی کند و برای نشان دادن عزت نفس و کفایت خویش، به رفتارهای مخرب و نامطلوب بپردازد. در این اوقات والدین آگاه بهتر است نسبت به این رفتارها بی تفاوتی نشان دهند و هرگاه کودک کار مثبتی انجام داد، به او توجه کرده و تشویقش کنند. لازم به یادآوری است که در درمان لجبازی کودک والدین باید بهانه ای برای تشویق کودک لجباز پیدا کنند. همچنین لازم است به او بفهمانند که او را علی رغم رفتارش و بدون قید و شرط دوست دارند، اما کارهای نادرستش را نمیپسندند.
با رعایت پیدرپی نکات فوق، کودک لجباز به نتایج زیر می رسد، این نتایج را در ذهنش مرور می کند و آن را جزء باورهایش ثبت کرده و رفتارهایش را بر اساس آن تنظیم می کند:
با لجبازی نمیتوانم به قدرت برسم.
با رفتار نامطلوب نمیتوانم ارزشمند شوم.
با انتقام جویی کامیاب نمی شوم.
با رفتارهای نامطلوب نمی توانم جلب توجه کنم.
شناخت علت لجبازی برای مدیریت بهتر رفتار کودک
برای اینکه بتوانید رفتار لجوجانه یا سرکش کودک را بهطور مؤثر مدیریت کنید، ابتدا باید دلایل پشت این رفتارها را بشناسید. وقتی بفهمید کودک چرا به یک شیوه خاص واکنش نشان میدهد میتوانید واکنش خود را بهگونهای تنظیم کنید که هم نیازهای کودک تأمین شود و هم رفتار او هدایت شود. شناخت علتها به شما کمک میکند تا با صبر و آگاهی، راهکارهای مناسب ارائه دهید و از تنشهای غیرضروری جلوگیری کنید.کودکان گاهی رفتارهایی لجبازی از خود نشان میدهند که دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. یکی از مهمترین دلایل، کمبود مهارتهای ارتباطی است؛ کودک ممکن است نیازهای خود را بهطور مؤثر بیان نکند و رفتار او به اشتباه سرکشی یا لجاجت تعبیر شود. برای مثال، ممکن است کودک بخواهد فوراً آبمیوه بنوشد و به همین دلیل حاضر به دادن بسته به مادر نباشد. دلیل دیگر میتواند عدم درک کلمات یا محیط باشد؛ برخی کودکان با تأخیر در مهارتهای درک مطلب ممکن است کاملاً متوجه صحبت والدین نشوند و به همین دلیل رفتار لجوجانه از خود نشان دهند. همچنین اختلافات یا مشکلات حسی میتواند نقش داشته باشد؛ کودک ممکن است بافت نرم بسته آبمیوه را دوست داشته باشد و نگه داشتن آن برای او آرامشبخش باشد. تمایل به استقلال نیز یکی دیگر از عوامل است؛ کودکان با یادگیری مهارتهای جدید به تدریج از آزادی و انجام کارها بهصورت مستقل لذت میبرند و ممکن است نخواهند چیزی را که خودشان برداشتهاند رها کنند. علاوه بر این، دلایل دیگری مانند نخواستن پایان یک فعالیت بهدلیل مشکلات حسی یا وسواس، عدم درک نشانهها و موقعیتهای اجتماعی، دشوار بودن یک فعالیت که منجر به ناامیدی میشود، و نداشتن صبر یا توجه کافی برای تکمیل کار، میتوانند باعث بروز رفتارهای لجوجانه یا سرکش در کودک شوند.
چگونه در اماکن عمومی با لجبازی کودک رفتار کنیم؟
وقتی کودک در مکانهای عمومی بدرفتاری می کند، بهانه گیری می کند و یا قشقرق به پا میکند، معمولا والدین به خاطر حفظ آبرو و آرام کردن وی، به سرعت تصمیم خواسته هایش می شوند. در حالیکه با این روش، ناخواسته رفتار نامطلوب کودک لجباز را تقویت می کنند. به این ترتیب کودک یاد می گیرد در موقعیت های مشابه به همین شیوه رفتار کند. در چنین شرایطی رفتاردرمانی پیشنهاد می کند، بهترین کار این است که کودک بد رفتار خود را به خانه برگردانید. شاید فرزندتان برای حضور طولانی مدت در محیط های عمومی، آمادگی نداشته باشد. حضور در مکان ها و مراسم عمومی را برای زمانی که کودک سرحال تر است، برنامه ریزی کنید. زمان گردش و بیرون رفتن از منزل را کوتاه کنید. انتظاراتی را که از کودک دارید، قبل از بیرون رفتن با بیانی روشن به او بگویید.
نکاتی در درمان لجبازی کودک و پاسخ «نه»
به جای « نه» گفتن های مکرر، در مورد موقعیت های خاص از قبل به کودک آگاهی بدهیم. مثلاً زمانی که قصد داریم کودک را همراه خود به فروشگاه ببریم و می دانیم که می خواهد از تمام خوراکی ها بخرد، قبل از ورود به فروشگاه به او می گوییم، امروز فقط می توانید دو تا خوراکی انتخاب کنی. بنابراین او با آمادگی بیشتری با ما وارد فروشگاه خواهد شد. اما چنانچه داخل فروشگاه رفتیم و تقاضای بیشتری داشت، به کودک لجباز می گوییم قبلاً در این مورد با هم صحبت کردیم و تو جوابش را میدانی. بعد از او میخواهیم شرطی را که گذاشته بودیم، تکرار کند.
کودک هرچه پافشاری کرد فقط به او می گوییم، قبلا صحبت کردیم، با تکرار حرف تو، جواب من تغییر نخواهد کرد. در چنین مواقعی بسیار مهم است که والدین روی حرف خود بایستند، چون اگر اصرار های مداوم کودک مقاومت آنها را بشکند و تسلیم شوند، کودک یاد می گیرد که با اصرار زیاد می تواند والدین را نرم کند به خواستهاش برسد، در نتیجه این رفتار را به شرایط دیگر نیز تعمیم می دهد و هرگاه با مخالفت والدین روبرو شود، شروع به اصرار و پافشاری بیش از حد میکند.
به کودک اجازه « نه » گفتن بدهیم
در علم رفتاردرمانی کودکان در حدود سنین 4-5 سالگی تمایل دارند، استقلال بیشتری داشته باشند. آنها در مقابل خواسته های دیگران مخالفت می کنند. این دوره سنی به سن « نه » گفتن معروف است. میتوان گفت این « نه » گفتن ها، تمرین اولیه ای برای کسب مهارت های مرتبط در سنین بزرگسالی هستند.
مشابه این حالت را ما یک بار دیگر در دوره نوجوانی مشاهده می کنیم. معمولاً والدین تصور می کنند، کودک دارد لجبازی می کند. در حالی که این یک امر طبیعی بوده و مرحلهای از رشد کودک است. آنها باید در این سن « نه» بگویند تا شخصیتشان شکل بگیرد و هویت خود را پیدا کنند.والدین باید به افکار فرزندان خود احترام بگذارند. اگر می خواهید فرزندتان در آینده مهارت « نه» گفتن داشته باشد و بتوانند به پیشنهاد های نامناسب همسالان خود ( دزدی، مصرف مواد مخدر و …) پاسخ منفی بدهد،به او فرصت دهید تا از سنین کودکی « نه» گفتن را تمرین کند. با آرامش کامل مخالفتهای کودکتان را بپذیرید.
اگر میخواهید فرزندتان مهارت « نه» گفتن به پیشنهاد های نامناسب را کسب کند، بگذارید از کودکی آن را تمرین کند.در موارد خاص همزمان با دادن پاسخ « نه» نام او را نیز به زبان بیاورید. به جای این که پاسخ « نه» را به طور مستقیم و تنها به کار ببرید، بهتر است همزمان، نام او را نیز بگویید. به این ترتیب از بار منفی دستور کم میشود، ضمن این که با این عمل توجه و احترام خود را به او نشان می دهید.
1- چه تکنیکهایی در رفتاردرمانی کودکان لجباز استفاده میشود؟
تکنیکهای متداول شامل تقویت مثبت، سیستمهای جایزه، تعیین مرزهای مشخص، آموزش مهارتهای خودکنترلی، و مدیریت موقعیتهای بحرانی است. همچنین تکنیکهایی مانند بازی درمانی و آموزش مهارتهای اجتماعی نیز به کودکان کمک میکند تا بهتر با محیط خود سازگار شوند.
2- آیا رفتاردرمانی جایگزین دارودرمانی است؟
رفتاردرمانی به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی، برای اصلاح رفتار کودکان لجباز بسیار موثر است و معمولا به تنهایی یا همراه با دارودرمانی در موارد خاص استفاده میشود. تصمیم درباره استفاده از دارو باید توسط متخصص و بر اساس ارزیابی جامع گرفته شود.
یکی از سوالات رایج والدین در هنگام مراجعه به روانشناس کودک و مشاور این نکته است که روش صحبت با فرزند خود را نمی دانند و مدام با یکدیگر درگیر هستند. یک روانشناس کودک با تجربه در این زمینه می تواند کمک های لازم را ارائه دهد. نکات مختلفی در نحوه صحبت کردن با کودکان وجود دارد که در این مقاله سعی می شود به آنها اشاره شود. مرکز روانشناسی کودک دکتر صابر در غرب و شرق تهران به ارائه خدمات مشاوره، رفتار درمانی و بازی درمانی به کودکان می پردازد. دکتر صابر با سابقه بالغ بر 17 سال در حیطه کودکان و بهره گیری از نیرو های متخصص روانشناس، کاردرمان و گفتاردرمان به درمان اختلالات کودکان و آموزش نحوه ارتباط با کودکان می پردازد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
نحوه صحبت کردن با کودکان
در صحبت کردن با کودک از عبارات کوتاه و دقیق استفاده کنیم
معمولاً وقتی چند پیام پیاپی به کودک میدهیم، او دیگر به حرف ما گوش نمیکند و نمیتواند همه پیام ها را به ذهن خود بسپارد. بسیاری از کودکانی که مشکل رفتاری دارند، مشکل فقدان توجه و تمرکز هم دارند و گاهی اصلا فراموش می کنند که ما چه دستوراتی به آنها داده ایم. ممکن است دستور اول را بگیرند و بقیه را فراموش کنند. مثلا وقتی به کودک می گوییم: لباسهایت را از روی زمین جمع کن،برنامه درسی ات را در کیفت بگذار، بعد مسواک ات را بزن و برو بخواب، چند پیام را همزمان به وی میدهیم که کار اشتباهی است.
پیام ها را یکی یکی به کودک بدهید و بعد از انجام هر کدام، دستور بعدی را بیان کنید. بهتر است بعد از انجام هر دستور،سعی کنیم کودک را تشویق کنیم که نسبت به انجام دستور،توجه مثبت نشان دهد. البته اگر قصد ما تقویت حافظه توالی شنیداری او باشد میتوانیم چند جمله برای تکرار یا چند کار برای اجرا به وی بگوییم. اما به طور کلی باید پیام ما کوتاه و دقیق باشد.
در روش صحبت کردن با فرزند خود ساده و روشن حرف بزنیم
دادن دستورات و توضیحات طولانی ممکن است باعث فراموش شدن بخش های اصلی پیام شود و کودک کلا از انجام همه دستورات سرپیچی کند. کودکان گفت و گو های کوتاه و جملات ساده و قابل فهم را بهتر از جملات طولانی یا جملاتی که همراه با کنایه و طعنه است، درک کرده و به خاطر می سپرند. از یک جمله کوتاه که دقیقا نشان میدهد کودک « چه کاری» را باید انجام دهد، استفاده کنید.
در صحبت کردن با کودکان از بیان جملات مبهم و کلی اجتناب کنیم
اگر به کودک در مورد رفتارش یک پیام کاملا مبهم بدهیم، او متوجه نمی شود که منظور ما کدام یک از رفتارهای است و کدام رفتار را باید تغییر دهد. مثلا وقتی به او میگوییم عاقل باش یا اینکه می گوییم من را خجالت زده نکن، پیامهای کاملا مبهم به کودک دادهایم. بنابراین در حرف زدن با کودک از کلماتی که کودک مفهوم آنها را نمی فهمد، استفاده نکنیم، بلکه دقیقا همان کاری را که از او میخواهیم بیان کنیم.
در روش صحبت کردن با فرزند پیام باید متناسب با سن و سال کودک باشد و کودک توانایی انجام آن را داشته باشد
در مورد کودکان کوچک در لازم است پیام ها ساده تر باشند و به تناسب سن آنها،میتوان پیام های دیگری نیز به کار برد.در مورد کودکان بزرگتر توضیحات بیشتر و پیچیدهترین لازم است.
در نحوه صحبت کردن با کودکان از عبارات هرگز، همیشه و هیچ وقت، استفاده نکنیم
زمانی که از عبارات هرگز، همیشه و… استفاده می کنیم، در واقع احتمال تغییر رفتار کودک را کاهش می دهیم. وقتی پیامی را به کودک میدهیم، لازم نیست پیام عدم انجام دستور را نیز به کودک یادآوری کنیم و یا رفتارهای منفی گذشته کودک را به او گوش زد کنیم. در مورد آینده نیز پیشداوری نکنیم و آن را به همه زمانها تعمیم ندهیم. گفتار زیر نمونه ای از پیش داوری است:«ببین باز هم مثل دیروز،اسباب بازی ها را جمع نکردی! بزرگ شوی هیچی نمی شوی! تا ابد شلخته میمانی! همیشه بی ادبی می کنی.»
در روش صحبت کردن با فرزند ارتباط چشمی خود را با او حفظ کنیم
از آنجا که حواس کودکان به آسانی پرت میشود، مطمئن شوید که هنگام صحبت کردن با کودک، او به شما نگاه میکند. این عامل نقش مهمی در پیروی کودک از دستورات دارد. نشان دهید که منظور شما از برقراری ارتباط چشمی چیست. این روش را از طریق یک بازی به کودک بیاموزید. چند متر دورتر از یکدیگر بنشینید و به چشمهای هم نگاه کنید. هر کس زودتر به اطراف نگاه کند بازنده است.
گاهی برای جلب توجه یک کودک لازم است با او تماس جسمی داشته باشید. به آرامی دستتان را روی شانه اش بگذارید یا در صورت لزوم، هر دو دست خود را روی شانه هایش قرار دهید و با ملایمت صورتش را به اطراف خود نگه دارید. یا در حالی که با او صحبت می کنید،دستش را بگیرید. برای کودکان بزرگتر یک اشاره کوچک با گذاشتن دست بر شانه اش کفایت می کند. وقتی کودک هنگام صحبت کردن به شما نگاه میکند، برای این کار او را تشویق کنید.
آرام ولی قاطع صحبت کنیم
گاهی والدین شکایت می کنند و می گویند تا زمانی که فریاد نکشیم خوب به حرف ما گوش نمی کند. اگر معمولاً وقتی کاری از کودکتان میخواهید صدایتان را بلند می کنید،کودک می آموزد تا وقتی که صدای تان را به حداکثر نرسانده اید،به شما بی توجهی کند. چون آستانه توجه شما را میداند و تا آن موقع پیام شما را جدی نمی گیرد. اگر متوجه شدید که صدایتان لحظه به لحظه بلندتر میشود،صبر کنید،یک نفس عمیق بکشید،به چشمهای کودک خیره شوید،سپس به آهستگی و بسیار شمرده سخن بگویید.لحن کلامش ما نباید خشن و ضمناً باید بیانگر خواهش و التماس باشد.
از جملات پرسشی استفاده نکنیم
وقتی به کودکتان می گویید:«میشه تکالیفت رو انجام بدی؟» اگر پاسخ دهد «حالا نه» متعجب نشوید. اگر بگویید «می آیی اتاقش را مرتب کنیم؟» این فرصت را به او دادید تا بگوید،«نمی آیم» در مورد چیزی یا کاری که می خواهید کودکتان انجام دهد،از جملات سوالی استفاده نکنید.بلکه باید با لحن و کلمات قاطع به گونه ای صحبت کنید که کودک دقیقاً بداند چه کاری باید بکند و به علاوه آن را چه موقع،کجا و چگونه انجام دهد.
کودک را به نام بخوانید.صدا کردن نام کودک توجه او را به حرف های شما جلب می کند. کودکان خردسال اغلب مدت زمان محدودی می توانند توجه کنند،بنابراین برای جلب توجه کودک خردسال،باید مدام نامش را صدا کنید.
احساستان را به کودک بگویید
بدون آنکه به طور مستقیم از کودک انتقاد کنید به او بگویید در مورد اعمال و رفتارش چه احساسی دارید. برای مثال «به خاطر اینکه خودت توالت را تمیز نمی کنی،واقعا ناراحتم!» یا «وقتی به موقع به خانه بر نمی گردیم،واقعا نگران می شوم.» از انتقاد،سرزنش یا حمله کردن به کودک بپرهیزید. فقط احساستان را به طور واضح بیان کنید.
قاطع و مهربان باشید
اعمال جریمه ها و تعیین محدودیت ها نباید همراه با ابراز احساسات منفی باشد. باید در هر حال،کودک شما بداند که از محبت و حمایت شما برخوردار خواهد بود،بداند شما او را دوست دارید،حتی اگر برخی از رفتار هایش نادرست باشد. به این ترتیب کودک انگیزه بیشتری برای تصحیح رفتارهای پیدا میکند.
11. درخواست ها را مهم جلوه دهید
اگر از کودک بخواهید کاری انجام دهد ولی درخواست شما مبهم باشد، احتمال دارد او نادیده بگیرد. برای اینکه مطمئن شوید کودک توجه میکند و درخواستتان را انجام میدهد، ابتدا نگاه و توجه او را جلب کنید. سپس با لحن قاطع و روشن صحبت کنید و دلیل انجام آن کار در همان لحظه را توضیح دهید.
مثلاً به جای گفتن «میتونی اسباببازیها رو جمع کنی؟ من قبلاً دوبار ازت خواستهام!» میتوانید با جملهای روشن و مؤثر بگویید: « لطفاً همین الان اسباببازیهای روی میز را جمع کن. این مهم است چون میز جای کافی برای غذا خوردن ندارد.» این روش هم واضح است و هم دلیل انجام کار را به کودک میگوید، بدون اینکه او گیج یا بیتفاوت شود.
12.از کلمات و برچسبهای توهینآمیز استفاده نکنید
استفاده از تحقیر، شرمنده کردن یا برچسبزدن در ارتباط با کودک، اگرچه رایج است، اما بسیار آسیبزننده است. وقتی کودک را با جملاتی مثل «تو مثل بچه دو سالهای»، «باعث شرمندگی منی» یا «تو پسر بدی هستی» خطاب میکنید، او حس میکند که شما او را دوست ندارید یا ارزشمند نیست. این جملات نه تنها باعث ناراحتی و کاهش اعتماد به نفس کودک میشوند، بلکه رابطه بین شما و او را نیز تضعیف میکنند.
به جای استفاده از این نوع جملات، بهتر است رفتار کودک را مشخص و بدون برچسبزدن به شخصیت او نقد کنید. مثلاً به جای گفتن «تو پسر بدی هستی» میتوانید بگویید: «من ناراحتم چون تو وسایلت را جمع نکردی. لطفاً وسایلت را جمع کن.» به این ترتیب، کودک متوجه میشود که رفتار او مشکلساز است، نه شخصیتش، و شما او را همچنان دوست دارید و میپذیرید.
13.بیشتر از «نباید» از «باید» استفاده کنید
بسیاری از کودکان زیاد «نباید» میشنوند. والدین اغلب میدانند چه چیزی نمیخواهند اتفاق بیفتد و بنابراین جمله خود را با «نباید» شروع میکنند. مشکل این جملات این است که رفتار مثبت مورد نظر را تقویت نمیکنند و گاهی حتی باعث میشوند کودک دقیقاً همان رفتار ناخواسته را انجام دهد.
برای شکستن عادت «نباید»، تصور کنید که با فرزندتان مثل دوستانتان صحبت میکنید. به دوستانمان به ندرت میگوییم «این کارو نکن، اون کارو نکن». در عوض، پیشنهادهای محترمانه و روشن ارائه میکنیم.
14.به فرزندتان نشان دهید که او را میپذیرید
وقتی کودک بداند شما او را همانگونه که هست میپذیرید، همه چیز تغییر میکند. این پذیرش به کودک اجازه میدهد تغییر کند و حس خوبی نسبت به خودش پیدا کند. وقتی کودک حس خوبی داشته باشد، راحتتر با دیگران کنار میآید و احساس امنیت میکند تا افکار و احساساتش را با شما در میان بگذارد.
استفاده از تهدید، دستور دادن، نصیحت یا سخنرانی باعث میشود کودک احساس کند بد است، شما او را دوست ندارید و نمیتواند کار درستی انجام دهد.
مثلاً اگر کودک بگوید: «من این سبزیها را دوست ندارم» و پاسخ شما این باشد: «سبزیهایت را بخور، همیشه دنبال بهانهای، مثل بچه لوس رفتار میکنی»، کودک حس جدایی از شما پیدا میکند و فکر میکند شما او را بد میدانید.
به جای آن، میتوانید بگویید: «میدانم برایت سخت است غذایی را بخوری که قبلاً طعمش را دوست نداشتی. دوست دارم حداقل کمی امتحان کنی تا ببینی امروز طعمش چطور است.»
این جمله تلاش کودک را تأیید میکند و همزمان او را راهنمایی میکند، بدون اینکه شرمنده یا ناراحت شود.
1- استفاده از کلمات منفی مثل “هرگز” یا “همیشه” چه پیامد هایی دارد؟
استفاده از چنین عبارات کلی و منفی باعث کاهش انگیزه و تغییر رفتار در کودک میشود، زیرا ذهن کودک آن را به همهی زمانها و شرایط تعمیم میدهد. وقتی به جای انتقاد و سرزنش، روی رفتار مطلوب تمرکز میکنیم و انتظار واحدی را مطرح میکنیم، کودک با آرامش بیشتری گوش میدهد و میپذیرد که تغییر رفتارش ممکن است.
2- چگونه احساسات خود را بدون ایجاد تنش به کودک منتقل کنیم؟
مهم است که بدون سرزنش مستقیم یا انتقاد، احساستان را بیان کنید. مثلا بگویید: «وقتی به موقع برنگردی، نگران میشوم» یا «تمیز نکردن توالت من را ناراحت میکند.» انتقال واضح احساس با زبان بدون حمله، به کودک کمک میکند درک بیشتری از تأثیر رفتار خود داشته باشد.
رفتاردرمانی چیست، رفتار درمانی علم رفتار انسان است. با استفاده از این علم روش هایی برای شناسایی درک و پیش بینی رفتار به دست می آید، یعنی متخصص علم رفتار، با سؤال هایی که می پرسد و پاسخ هایی که می باید قادر خواهد بود تا به شیوه بهتری رفتارهای افراد را توضیح دهد و علت بروز آنها را بیابد. روش های جدید شناسایی و تبیین رفتار باعث ایجاد روش های جدیدی برای اثرگذاری بر آن خواهد شد. کسب توانایی تنظیم رفتار هسته مرکزی تحلیل رفتار کاربردی، به عنوان یک علم است. مرکز رفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه رفتار درمانی شناختی و رفتار درمانی کودکان به صورت تخصصی فعالیت می نماید. روانشناسان مجرب مرکز رفتاردرمانی دکتر صابر با استفاده از تکنیک های رفتاردرمانی در ایجاد رفتار های صحیح اجتماعی و تغییر رفتار کودکان تلاش فراوانی می کنند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
کسب علم، کوشش فرد برای درک جهان پیرامونش است. در زمان برخورد با سؤالی در مورد جهان اطراف، فرد دانشمند معمولا با استفاده از چند آزمایش اقدام به عمل می کند و به اصطلاح تجربه می کند. یافته های حاصل از این تجربه معمولا به دست چاپ سپرده می شود تا سایر دانشمندان نیز بتوانند از آن استفاده کنند. این نشریات تنها یافته هایی را چاپ می کنند که دارای استاندارهای مشخص و تعیین شده ای هستند و به اصطلاح کیفیت های مورد نظر نشریه های علمی را در نظر گرفته باشند.
رفتار درمانی کودکان
شرکت اعضای خانواده در برنامه رفتار درمانی کودکان حائز اهمیت فراوان است و از عناصر اصلی برنامه های جدید رفتاری به شمار می آید. برنامه مداخله ای به این شیوه، به تدریج تغییر می کند و از آموزش مهارت های پایه ای، رفتارهای سازشی به سمت مهارت های زبانی و آموزش مهارت های غیر کلامی و کلامی و تقلید تغییر می کند. پس از آن پایه ای برای انجام بازی با استفاده از اسباب بازی ایجاد می شود و بازی درمانی انجام می گیرد. پس از آنکه کودک به این مهارت ها دست بافت مرحله دوم برنامه رفتار درمانی بر آموزش زبان بیانی و استفاده از کلام کوتاه و ساده متمرکز خواهد شد و بازی های تعاملی با همسالان آغاز خواهند شد. در مراحل بسیار پیشرفته این روش، برنامه مداخله ای به خانه و مدرسه تعمیم خواهد یافت.
مراحل رفتار درمانی شناختی چیست؟
برنامه آموزشی در رفتار درمانی شناختی با توجه به چهار مرحله اصلی در نظر گرفته می شود. معرفي رفتار، کسب مهارت بر رفتار، تعمیم رفتار و تمیز رفتار، آموزش در این دیدگاه با ارائه مواد و محتوای آموزشی آغاز می شود پس از آن آموزش با استفاده از رسانه و یا برنامه آموزشی ادامه می یابد. در مرحله بعد فرد برای پاسخ دهی هدایت می شود و در آخرین مرحله فرد بر اساس پاسخ های ارائه شده پیامدی دریافت می کند. یادگیری بدون خطا، شیوه ای است که تحلیل رفتار کاربردی در پی آن است. این شیوه روشی است که احتمال پاسخ های نادرست را بسیار کم می کند. از شیوه های مختلف هدایت و کاهش و حذف تدریجی هدایت برای کم کردن میزان پاسخ های نادرست استفاده می کند و در نهایت ظرفیت کلی پاسخ دهی نادرست فردا را کاهش می دهد.
حمایت های مختلفی برای کمک به کودک دارای اوتیسم در یادگیری مفاهیم و مهارت ها در رفتاردرمانی اوتیسم وجود دارد اما هر یک از این حمایت ها باید به دلیلی از نقطه ای آغاز و در نقطه ای به تدریج کاهش یافته و حذف شوند.
در روش رفتار درمانی هدف در نظر گرفته شده باید روشن باشد و نحوه اکتساب آن به راحتی قابل شناسایی باشد. به عبارت دیگر هدف باید به شیوه رفتاری بیان شده باشد و بر اساس این روش تکلیف به گام های تشکیل دهنده خود خرد شده باشد و با سطح رشد و سن فرد متناسب باشد. ارزیابی ها و توجه به مایل استون های رشدی در این مسیر می تواند بسیار مفید باشد. هر تکلیف جدید باید به شکل مشخصی با تکالیف پیشین در ارتباط باشد. فقدان توقف در آموزش و وجود تداوم بین تكاليف از اصول دیگری است که باید در این روش مورد توجه قرار گیرد و در نهایت باید توجه کودک به محتوا و موضوع جلب شده و بعد برنامه آموزشی آغاز شود. در ابتدای آموزش رفتار تمامی واکنش های فرد، بلافاصله تقویت می شود در مرحله دیگر پاسخ های صحیح فرد که در اثر حمایت نشان داده می شود بدون درنگ تقویت شوند و پس از حذف هدایت ها و حمایت، تشویق تنها زمانی انجام شود که فرد واکنش کاملا ( پاسخ صحیح) درست نشان داده باشد. رفتار درمانان مرکز رفتار درمانی دکتر صابر در زمینه اختلالات رفتاری و اجرای صحیح روش های رفتار درمانی به کودک و والدین کمک می کنند.
تکنیک های رفتاری
شکل دهی یکی از انواع تکنیک های رفتاری و رفتار درمانی میباشد که برای تشویق عملکرد به سمت هدف نهایی، وقتی که آن هدف به صورت فوری در دسترس نیست، استفاده میشود. در مراحل اوّلیه رفتار درمانی، هر رفتاری که فرد را به عملکرد دلخواهش نزدیک کند، تحسین میشود یا پاداش داده میشود تا به سمت رفتار در این مسیر تشویق میشود. یک بار که یک جزء و یا سطح رفتار همواره به دست آمده است، تحسین به مدّت زیادی داده نمیشود امّا اگر سطح دیگری از رفتار بدست آید، تحسین میشود. وقتی که عملکرد دلخواه به طور کامل به دست آید، تحسین کردن به صورت درجهبندی شده کاهش مییابد تا متوقّف شود. این تکنیک نیاز دارد که عملکرد هدف یا رفتار آنالیز شده و به سطوح جزئیتری تقسیم شود. اگر چند نفر از اعضای تیم در این مداخله درگیر شوند، همه باید بدانند که کدام مرحله میباشد، مراجع به کدام مرحله رسیده است و با نوع تحسین و پاداشی که داده میشود، موافق باشند. حفظ دقیق اطلاعات و ارتباط خوب، بسیار ضروری میباشد. سندرم اختلال در عملکرد اجرایی میتواند منجر به تکانشگری و رفتارهای نامناسب در موقعیتهای اجتماعی مانند کنایههای جنسی یا محبّت بیش از حدّ به افراد غریبه شود. تحسینهای سریع و فراوان برای رفتارهای مناسب و قابل قبول برای فرد، توجّه مثبت و پاداش را فراهم خواهد کرد و رفتار را در طولانی مدّت تقویت میکند.
راهنمایی در رفتاردرمانی
یک روند هدایت عملکرد و راهنمایی کردن میباشد. اگر فردی نمیتواند یک فعالیت یا تمرین را با تواناییهای اوّلیه اجرا کند یا در حال یادگیری یک مهارت جدید میباشد، پس از آن راهنمایی میتواند به عنوان نشانه استفاده شود. بسیار مهمّ است که راهنماییهایی که میشود، سادهترین راهنمایی ضروری برای سطح عملکرد فرد و در سطح معمولی برای فردی که میتواند به راحتی فعالیت را پردازش کند، باشد. آسیب مغزی اغلب باعث مشکل پردازش در قسمت بزرگی یا گوشهای از اطلاعات میشود و راهنماییهای زبانی باید مناسب، مختصر و ساده باشند. راهنماییها میتوانند بینایی (نشان دادن)، کلامی (نوشتن و گفتن)، لمسی (راهنمایی یا جایگذاری قسمتی از بدن) یا محیطی (برای مثال، کدگذاری موارد یا مکانها با رنگ) باشند. آنها مراجع را با اطلاعاتی در مورد این که در مرحله بعدی این توالی چه عملکردی باید داشته باشند و برای بهبود بخشیدن به کیفیت عملکرد، مجهّز میکنند. راهنماها میتوانند در سراسر روند و یا در قسمتی که فرد در آن مشکل دارد، فراهم شوند. این تکنیک برای درجهبندی نیازهای فعالیت هر چه که عملکرد بیمار بهبود مییابد، مفید میباشد. راهنماهای فراوان و ساده در مراحل اوّل تمرین، بیشترین راهنمایی و حمایت را فراهم میکنند و میتوانند کمک کنند تا از شکست جلوگیری شود. آنها میتوانند تا زمانی که کل فعالیت بدون راهنما انجام میشود، پیچیدگی را، افزایش و فراوانی را، کاهش دهند. این تکنیک میتواند به طور همزمان بیش از یک مشکل را درمان کنند، برای مثال، در حالی که فرد در حال یادگیری انجام یک وظیفه میباشد، شکل و متن راهنماها میتوانند به خواستههای متفاوت بر توجّه، پردازش حسی و حافظه، تنظیم شوند. راهنماها، نشانگرهای مفیدی از پیشرفت برای مراجع هستند. شکل، فراوانی و متن راهنماها که در یک فعالیت یکسان در طولانیمدّت استفاده شدهاند میتوانند برای تهیه کردن یک تاریخچه از عملکرد و به عنوان یک اندازهگیری از نتایج، ثبت شوند.
زنجیره سازی در رفتاردرمانی
زنجیره سازی یک تکنیک یادگیری است که میتواند به دو صورت زنجیرهسازی رو به جلو و رو به عقب اعمال شود. تمرین انتخاب شده به مراحلش شکسته میشود. در زنجیره سازی رو به جلو مراجع، مرحله اوّل تمرین را تکمیل میکند و درمانگر باقی مراحل را تکمیل میکند. وقتی که مراجع به این مرحله مسلّط شد، میرود که هر دو مرحله یک و دو را تکمیل کرده و درمانگر مراحل باقی مانده را تکمیل میکند. به تدریج مراجع مراحل را با موفقیّت تکمیل کرده تا این که، تمام مراحل را تکمیل کند. در زنجیرهسازی رو به عقب، برعکس اتّفاقات قبلی اعمال میشود. درمانگر همه ی مراحل تمرین به جز آخرین مرحله را تکمیل کرده و آخرین گام را، مراجع تکمیل میکند. سپس درمانگر همه مراحل را به جز دو مرحله آخر تکمیل کرده تا مراجع تکمیل کند و این روند ادامه مییابد تا این که مراجع همه مراحل را تکمیل کند. این روش آخر مفید است چون که به مراجع تجربهی تکمیل یک تمرین را میدهد، از این طریق، رضایت بیشتری نسبت به زنجیرهسازی رو به جلو وجود دارد. این تکنیک، ذاتاً تمرین را از لحاظ مدّت، نیاز به انرژی، پیچیدگی و مهارت پردازش اطلاعات به تدریج نیازها را بر شخص ایجاد میکند. کل مراحل تمرین و فعالیت میتوانند زنجیرهوار شوند و زنجیرهسازی میتواند راهنمایی را برای افزایش تدریجی عملکرد کاری مراجع، ترکیب کند. نقص در توجّه انتخابی و حواس پرتی (فصل 5 را ببینید) میتواند برای همیشه مانع فرد از انجام موفّق تمرینها شوند. زنجیرهسازی رو به عقب فعالیتهای روزمرهی زندگی، مانند درست کردن نوشیدنیهای گرم یا لباس پوشیدن، یک شکل مفید از درجهبندی نیازهای فعالیت میباشد. در مراحل اوّلیه، هدف رسیدن با کمترین فرصت برای حواس پرتی است و نیاز به توجّه میتواند برای تسهیل عملکرد بهبود یافته در طول زمان، افزایش یابد.
سوالات متداول:
رفتاردرمانی برای چه مشکلاتی کاربرد دارد؟
رفتاردرمانی برای طیف وسیعی از مشکلات مؤثر است؛ از جمله اضطراب، افسردگی، وسواس، فوبیا، اختلال بیشفعالی و نقص توجه (ADHD)، اختلالات یادگیری، اوتیسم، مشکلات رفتاری کودکان، پرخاشگری، و حتی ترک عادت هایی مثل ناخن جویدن یا مصرف دخانیات.
آیا رفتاردرمانی برای کودکان هم مناسب است؟
بله. رفتاردرمانی یکی از مؤثرترین روشهای درمانی برای کودکان است، بهویژه در مواردی مثل اوتیسم، بیشفعالی، مشکلات گفتاری، پرخاشگری و بینظمی رفتاری. در کودکان، از تکنیکهایی مانند بازیدرمانی رفتاری، سیستم پاداش و قرارداد رفتاری استفاده میشود تا یادگیری رفتارهای مثبت به شیوهای جذاب و پایدار انجام شود.
یکی از روش های رفتاری مورد استفاده در روانشناسی کودکان و رفتاردرمانی، روش تشویق کلامی و غیر کلامی کودکان است. در مرکز روانشناسی کودک در غرب و شرق تهران از روش های مختلف رفتاردرمانی مانند روش خاموشی، تشویق کلامی برای کودکان، اقتصاد ژتونی و در جهت ایجاد یا تصحیح رفتار های کودکان استفاده می شود. آموزش روش تشویق کلامی کودکان و تشویق کلامی دانش آموزان به والدین و معلمان در بهبود روند ارتباط کودک بسیار پراهمیت می باشد. مرکز روانشناسی کودکان دکتر صابر با در اختیار داشتن روانشناسان کودک مجرب و بخش های تخصصی مانند بخش بازی درمانی، سنسوری روم و رفتاردرمانی و گروه درمانی در بهبود اختلالات رفتاری کودکان پیشرو می باشد. در ادامه مطلب توضیح داده می شود تشویق غیر کلامی و تشویق کلامی چیست؟
نقش تشویق کلامی در تقویت مهارتهای زبانی و اعتمادبهنفس
تشویق کلامی، ورای بازخورد مثبت ساده، فرصتی برای آموزش عبارات مؤدبانه، جملات حمایتی و افزایش دایرهی سخن گفتن کودک است. وقتی میگویید: «چقدر زیبا گفتی»، کودک الگو را دریافت میکند و در مواجهه بعدی تلاش میکند بهتر بیان کند. این بازخورد بهویژه در مراحل شروع سخن گفتن یا در کودکان دیرآموز اهمیت دارد و میتواند گامی مؤثر در بهبود تلفظ، مفاهیم و ساختار جمله باشد. از سوی دیگر، تشویق کلامی موجب میشود کودک احساس کند درک شده و تلاشش دیده شده است—چنین احساس تأییدی، عاملی کلیدی در شکلگیری اعتمادبهنفس کلامی است. مطالعات نشان میدهند کودکانی که بازخورد مثبت کلامی دریافت میکنند، در بیان احساسات و نیازهایشان مطمئنتر عمل میکنند و کمتر دچار تردید در مکالمههای روزمره میشوند. والدین میتوانند با تأکید بر جنبههایی مانند لحن، انتخاب واژه و شفافیت بیان، هم تشویق را مؤثرتر کنند و هم به اصلاح و رشد زبان کودک یاری رسانند. بنابراین، تشویق کلامی نه فقط اعتبار رفتار کودک را افزایش میدهد، بلکه فرصتی برای تمرین زبان و ارتقای روایتگری نیز فراهم میکند.
تأثیر تشویق غیرکلامی بر پیوند احساسی والد و کودک
تشویق غیرکلامی مانند در آغوش کشیدن، دست گرفتن، لبخند گرم یا نگاه پرمحبت، پیام عاطفی قدرتمندی دارند که «من برایت اینجا هستم» را به کودک منتقل میکنند. این نوع تأیید غیربیانی، بهویژه در لحظاتی که کودک سخنی برای گفتن ندارد یا هنوز نمیتواند احساساتش را کلامی بیان کند، بسیار اثرگذار است. این نوع تشویق باعث افزایش حس امنیت، آرامش و تعلق کودک به خانواده میشود. نوزادان و کودکان نوپا، قبل از درک زبان، این ارتباطهای فیزیکی را بهعنوان زبان عشق و آرامش میفهمند. در مراحل بعدی رشد، وقتی کودک در مواجهه با اضطراب، خستگی یا ناامیدی احساس میکند پشتیبانی والدین را بدون هیچ جملهای دریافت میکند، درک عمیقتری از تعلق و محبت ایجاد میشود. برخی از نظریهپردازان روانپویشی باور دارند که این نوع ارتباط غیرکلامی پایه شخصیت امن کودک را میسازد. بهعلاوه در سنینی که کودک ممکن است در بیان کلامی احساس ضعف کند—مثلاً در محیط مدرسه یا با همسالان—تشویق غیرکلامی والدین، نیرویی درونی فراهم میکند تا به خود باور داشته باشد و عملکرد بهتری در خارج از منزل داشته باشد.
به عنوان والدین یک کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، یکی از بزرگ ترین چالش هایی که ممکن است با آن روبرو شوید، مربوط به یکی از اساسیت رین جنبه های والدین دلسوز بودن است: درک خواسته ها و نیازهای فرزند تان. بدون دانستن این که فرزند تان چه زمانی گرسنه یا سرد است یا احساس ناامنی یا ترس می کند، ممکن است احساس کنید که بهترین والدینی که می توانید باشید، نیستید. برای بسیاری از والدین، این یک وضعیت ترسناک است که با نگرانی های زیادی همراه است. داشتن یک فرزند مبتلا به اوتیسم به اندازه کافی این کار را دشوار می کند، اما اگر فرزند شما غیر کلامی باشد، چالش ها چند برابر می شوند. این می تواند به راحتی به چیزی تبدیل شود که شما را شب ها بیدار نگه دارد. تعامل با یک کودک غیر کلامی لزوماً به معنای تسلیم شدن در برابر روش های ارتباطی غیر کلامی برای همیشه نیست. پیشرفت های جدید نشان داده اند که می توانید از روش های غیر کلامی به عنوان راهی برای تشویق فرزند تان به استفاده از کلمات استفاده کنید. در این میان استراتژی های مؤثری برای کشف خواسته ها و نیازهای آن ها توسعه دهید. همیشه مهم است که به یاد داشته باشید که هیچ دو کودک مبتلا به اختلال اوتیسم یکسان نیستند. استراتژی که برای یک کودک کار می کند، ممکن است برای دیگری کار نکند. اما برخی از تکنیک های آزمایش شده و اثبات شده وجود دارد که والدین می توانند برای برقراری ارتباط با یک کودک غیر کلامی استفاده کنند، و به همان اندازه مهم، برای کمک به کودک در بیان نیازها و خواسته های خود به والدین. برای والدین، معلمان و آسیب شناسان گفتار و زبان مهم است که بدانند چگونه با کودکانی که غیر کلامی هستند ارتباط برقرار کنند. تشویق فرزند به اشتراک گذاشتن افکارشان – حتی اگر از کلمات استفاده نمی کنند، یک بلوک ساختمانی مهم در رشد زبان، اجتماعی شدن و ارتباط است. کودکانی که غیر کلامی هستند از طریق زبان بدن، صداها و حرکات ارتباط برقرار می کنند. شامل: زبان اشاره، حرکات حرکتی، لمس و صداها. شما می توانید مهارت های ارتباطی را در کودکانی که صحبت نمی کنند، به روش های زیر تقویت کنید:
-ارتباط غیر کلامی را الگو قرار دهید.
-بازی کنید.
-از سبک ارتباطی آن ها تقلید کنید.
-از کودک پیروی کنید
-به آن ها زمان برای پاسخ دادن بدهید.
-از یک دستگاه ارتباطی استفاده کنید.
بهترین زمانها و موقعیتها برای تشویق مؤثر
تشویق وقتی مؤثر است که بهموقع، صادقانه و رفتارمحور انجام شود. بهترین زمانها شامل وقتی است که کودک تلاش میکند یک مهارت جدید را یاد بگیرد—مثل یاد گرفتن پوشیدن لباس، گفتن اولین کلمه، مرتب کردن اسباببازی یا همکاری در کارهای گروهی. تشویق باید بلافاصله بعد از رفتار مثبت ارائه شود تا ارتباط علت–نتیجه در ذهن کودک شکل بگیرد. همچنین موقعیتهای دشوارتری مانند مواجهه کودک با چالش، شکست یا ناامیدی، فرصت مناسبی برای تشویق غیرکلامی است. در چنین شرایطی، یک نگاه پرمعنا یا بغل گرم میتواند پیام “من اینجا هستم و بهت افتخار میکنم حتی اگر اوضاع آنطور که دلت خواست، پیش نرفت” را منتقل کند. همچنین زمانهایی که کودک بهطور خودجوش یا کمکخواسته عمل خوبی کرده، مانند کمک به دیگران یا احترام به خواهر/برادر، همزمان تشویق کلامی و لمس محسوس، انگیزه درونی را تقویت میکند. بنابراین والدین باید مراقب خلق لحظههای مناسب و تبدیل آنها به فرصت تشویق باشند و بدینوسیله رفتارهای مثبت را تثبیت کنند.
نکاتی درباره تشویق کلامی و غیرکلامی کودک
تشویق کلامی و غیر کلامی در روانشناسی کودک باید بلافاصله بعد از انجام رفتار خوب صورت گیرد. تشویق در شروع یک رفتار خوب به دفعات زیاد و برای ایجاد انگیزه بیشتر انجام می شود. برای جلوگیری از وابسته شدن کودک به این پاداشها، وقتی رفتار ثبات پیدا کرد، به تدریج این تشویق های کلامی و غیر کلامی را کم کرده و گهگاه آنها را ارائه کنیم تا رفتار تثبیت شود و در نهایت به جای پاداش بیرونی، پاداش درونی را جایگزین کنیم، یعنی احساس رضایت و نشاط کودک را از آن رفتار افزایش دهیم.
چگونه در مورد تشویق غیر کلامی کودکان تصمیم بگیریم؟
جوایز را باید از قبل مشخص کنید. سعی کنیم فعالیت ها و علایق کودک را به خاطر بسپاریم، مثلاً خرید اسباب بازی یا بردن کودک به پارک و…
برای ارتباط بهتر با کودک می توانیم با کمک گرفتن از خود کودک، لیستی از موارد تشویق غیر کلامی مورد علاقه او را تهیه میکنیم. این لیست می تواند شامل همه نوع جوایزی باشد ( انواع خوراکی،پوشاک،رفتن به شهربازی،خرید اسباب بازی یا سی دی و …).
باید تعیین کنیم که برای دریافت هر جایزه یا تشویق غیر کلامی، کودک باید چند ستاره داشته باشد. ستاره های مورد نیاز برای دریافت هرجایزه را ، متناسب با قیمت جوایز تعیین میکنیم.
چگونه کودک به تشویق کلامی و غیر کلامی وابسته نشود؟
پاداش دادن به کودک نباید حالت رشوه دادن پیدا کند. هدف از گرفتن تشویق غیر کلامی این است که برای کودک خود انگیزه ایجاد کنیم و رفتار جدیدی را در او شکل دهیم و یا اینکه رفتار اشتباه او را تصحیح کنیم. کودکان برای انجام کارها، نیاز به حمایت و توجه والدین دارند. پاداش دادن پیاپی ممکن است کودک را بد عادت کند. به این منظور راهکارهایی برای عدم وابستگی کودک به پاداش وجود دارد.
کودک نباید با اصرار و گریه و یا چانه زدن،پاداش بگیرد.
پاداش های مادی را با تشویق کلامی همراه کنیم و ضمن دادن پاداش، کودک را به خاطر رفتارش تحسین کنیم، تا بتوانیم به تدریج پاداش مادی را کم کرده و در نهایت تشویق کلامی کودک را جایگزین آن کنیم. در لیست جوایز علاوه بر پاداشهای مادی می توانیم تعدادی از فعالیت های مورد علاقه کودک را نیز اضافه کنیم. به این ترتیب تشویق غیر کلامی وی همیشه مادی نخواهند بود. همچنین می توانیم از جدول فقط برای شکل دهی یک یا دو رفتار استفاده کنیم،نه بیشتر.
مدت زمان استفاده از جدول نباید زیاد طولانی باشد، نهایتا دو ماه برای شکل دهی یک رفتار کافی است. برای کودک توضیح می دهیم که به چه دلیل قصد داریم از جدول استفاده کنیم و فقط زمانی تشویق میگیرد که استحقاق آن را داشته و رفتار درست را انجام داده باشد.
تعداد برچسب هایی که دریافت می کند،در مورد رفتارهای مختلف متفاوت است. مثلا اگر رفتار موردنظر ما ساعت خواب کودک است، به ازای هر شب که کودک سر ساعت مشخص می خوابد، یک برچسب دریافت می کند. اما اگر رفتاری را مد نظر داریم که فراوانی بیشتری در روز دارد، در اوایل کار باید در فواصل زمانی کوتاه تری جایزه دریافت کند. مثلاً اگر رفتار موردنظر نق زدن کودک است، در اوایل کار به اجزاء هر نیم ساعت که آرام بود، یک برچسب دریافت می کند و به محض اینکه کودک رفتار جدید را آموخت،دفعات پاداش گرفتن را کاهش میدهیم.
هرگز از برچسب های نامناسب یا علامت های سیاه برای نشان دادن رفتارهای نامناسب کودک استفاده نکنید.
منابع:
raisingchildren.net.au
appliedbehavioranalysisedu.org
enablingdevices.com
سوالات متداول:
1.کدام نوع تشویق، کلامی یا غیرکلامی، تأثیر بیشتری بر رشد کودک دارد؟
هر دو نوع تشویق نقش مهمی دارند. تشویق کلامی کمک میکند کودک معنای رفتار درست را بهتر درک کند و بفهمد چرا مورد قدردانی قرار گرفته است. تشویق غیرکلامی نیز حس امنیت و محبت بیشتری به او منتقل میکند. ترکیب این دو روش بهترین نتیجه را دارد؛ مثلا همزمان با گفتن “آفرین عزیزم” کودک را در آغوش بگیریم یا برای موفقیتش دست بزنیم.
2.آیا تشویق بیش از حد میتواند اثر منفی داشته باشد؟
بله. اگر کودک برای هر کار کوچک و حتی وظایف روزمره (مثل غذا خوردن یا جمع کردن اسباببازیها) بیش از حد تشویق شود، ممکن است وابسته به تحسین شود و انگیزه درونیاش کاهش پیدا کند. در چنین شرایطی کودک فقط زمانی کاری را انجام میدهد که تشویق دریافت کند. بنابراین بهتر است تشویقها هدفمند، متعادل و متناسب با تلاشهای واقعی کودک باشند.
یکی از سوالات و دقدقه های مهم والدین این مطلب است که چگونه کودک مسئولیت پذیر تربیت کنیم؟ نحوه تربیت درست کودک و ارتباط مناسب با کودک چیست؟ نکته اساسی در تربیت مسئولیت پذیری فرزند می باشد. تکنیک های تربیت کودک نظیر آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، آموزش صبر به کودکان از چالش های بزرگ والدین است. مرکز روانشناسی کودک دکتر صابر در کنار مشاوره به والدین در حیطه مسائل رفتاری کودک در بخش بازی درمانی و رفتار درمانی خود با درگیر ساختن کودکان در موقعیت های مختلف مهارت ها و آموزش مسئولیت پذیری به فرزندان را به صورت عملی تمرین می کند. مرکز توانبخشی کودکان دکتر صابر با سابقه 17 ساله در حیطه روانشناسی، رفتاردرمانی و بازی درمانی، آموزش پیش دبستانی، سنجش ورود به مدرسه و تست های هوش، کاردرمانی و گفتاردرمانی کودکان فعالیت می نماید. والدین می توانند با خاطری آسوده روش های مختلف تربیتی را در جلسات گروه درمانی تمرین و بیاموزند.
زمان آموزش مسئولیت پذیری به کودکان
بسیاری از مشکلات مختلف به این دلیل رخ می دهد که مردم وظایف و مسئولیت های خود را درک نمی کنند. آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، مانند انجام کارهای روزمره، تمیز کردن اسباب بازی ها پس از بازی، و کمک به کار های خانه، بسیار مهم است. درک مسئولیت، اساس کار گروهی است. این برای جامعه ما مهم است. مشکلات اجتماعی به این دلیل رخ می دهد که مردم وظایف و مسئولیت های خود را درک نمی کنند. والدین باید از سنین پایین به کودکان مسئولیت پذیری را آموزش دهند تا آن ها مسئولیت های خود را در قبال خود، خانواده و جامعه خود بدانند. وقتی آن ها به مدرسه می روند، مسئولیت های خود را به عنوان یک دانش آموز می دانند، مانند توجه کردن، کمک به معلمان و هم کلاسی ها، به اشتراک گذاشتن و…؛ این بخش مهمی از رشد و توسعه آن هاست. برخی از والدین ممکن است باور داشته باشند که کودکان شان برای پذیرش مسئولیت ها خیلی کوچک هستند، اما لزوماً اینطور نیست:
-یک سالگی: کودکان می توانند از حدود یک سالگی کار های روزمره را شروع کنند، مانند بالا بردن دست هایشان برای مادر هنگام پوشاندن پیراهن یا فقط کمک به پوشیدن پیراهن، درآوردن شلوار و باز کردن دکمه ها. همچنین به کودکان آموزش دهید که پس از بازی اسباب بازی ها را تمیز کنند. کودکان قادر به درک و پیروی از دستورالعمل های ساده هستند. آن ها یاد می گیرند که افراد اطراف خود را درک کنند. آن ها شروع به ایجاد حس خود می کنند و باید مسئولیت های اساسی را بدانند؛ زمان آموزش اکنون است.
-دو تا سه سالگی: کودکان در این سن شروع به تعاملات اجتماعی و مسئولیت ها می کنند، مانند کار های روزمره، از جمله غذا خوردن، مسواک زدن، استفاده از توالت، کمک به والدین در آوردن وسایل ساده، انجام کارهای ساده خانه و… . در این سن کودکان شروع به ایجاد دوستی می کنند، بنابراین باید نقش ها و مسئولیت های خود را درک کنند، مانند یادگیری به اشتراک گذاشتن و نوبت گرفتن در بازی. این شکلی از مسئولیت اجتماعی است. کودکان در این گروه سنی مسئولیت های اجتماعی در داخل و خارج از خانه خود دارند.
افراد زمانی که مهارت های مسئولیت پذیری قوی را دارا هستند و تمرین می کنند، می توانند به دستاورد های بیشتری برسند. برای رسیدن به اهداف، باید اقدامات همسو انجام دهید چرا که بدون اقدام نمی توانید خود را بسازید.
چگونه کودکان مسئولیت پذیر تربیت کنیم؟
احساس مسئولیت را باید به تدریج در کودک ایجاد کرد و پرورش داد. مسئولیت پذیری به مرور و طی سالها و با تمرین زیاد در کودک ایجاد میشود. آموزش مسئولیت پذیری به کودک را میتوان از سنین اولیه آغاز کرد. در محیط خانه،با توجه به توانمندی های کودک، میتوانیم انجام وظایفی را به او محول کنیم. مثل آب دادن به گلدان، گردگیری سطوح، جمع کردن اسباب بازی ها، پر کردن ظرف آب و… همچنین اجازه دهیم کارهای کوچک مربوط به خودش را انجام دهد،مثلاً پوشیدن کفش ها،بستن زیپ و دکمه لباس ها و…
در مورد کودکان بزرگتر، از طریق پرداخت پول تو جیبی و آموزش نحوه استفاده از آن، می توانیم حق انتخاب و مسئولیت پذیری را به او یاد دهیم. اگر کودک قدرت مدیریت و بودجه بندی پول را ندارد، میتوان آن را در چند نوبت در اختیار او قرار داد. نباید از پول تو جیبی به عنوان ابزاری برای تنبیه کودک استفاده کرد و با عدم پرداخت آن کودک را جریمه کرد یا تحت فشار قرار داد. برای آموزش بهتر در این حیطه می توانید از مشاوره روانشناسان با تجربه مرکز تخصصی دکتر صابر استفاده نمایید.
به کودک نمونه ای نشان دهیم و او را در انتخاب فعالیت جایگزین راهنمایی کنیم
برخی از کودکان نمی توانند کاری را که در حال انجام آن هستند، متوقف کنند. زیرا نمی دانند پس از آن باید به چه کاری مشغول شوند. این والدین هستند که باید در این شرایط به یاری آنها بیایند و پیشنهادهایی در این زمینه به آنها بدهند و گاهی نیز به آنها کمک کنند تا آن کار را انجام دهند. برای مثال اگر فرزندتان کودکی را میزند بگویند: «آرام باش» سپس دست او را گرفته و به حالت نوازش روی سر آن کودک بکشند. گاهی لازم است این کار بارها و بارها تکرار شود تا این امر در کودک، به یک عادت تبدیل شود.
گاهی نیز اعمال کودکان به دلیل شخصیت فعال و پرتحرک آنهاست. بعضی از کودکان فعالیت بدنی بیشتری دارند، مثلاً هنگامی که کودکی روی صندلی نشسته و دائماً صندلی را تکان می دهد،این کودکان ممکن است در دسته کودکان بیش فعال جای بگیرند. والدین باید به او بگویند: «به پاهایت بگو حرکت نکنند» و با این حرف او را نسبت به عمل آگاه کنند در مورد کودکانی که فعالیت بدنی زیادی دارند، باید در کلاس درس و منزل مسئولیت های بیشتری به آنها بدهیم که نیازمند حرکت باشد. این کودکان ممکن است حتی از زمان فعالیت بدنی راحت تر مطالب آموزشی را یاد بگیرند.
در آموزش مسئولیت پذیری همه مشکلات کودک را برایش حل نکنیم
به کودک فرصت بدهیم تا خودش به دنبال راهحل بگردد. به کودکان اجازه دهیم راه حل های متفاوت را امتحان کنند. با این کار کودکان شیوه های حل مسئله را می آموزند، همچنین اعتماد به نفس بهتر و بیشتری کسب می کنند. بنابراین زمانی که مشکل کوچکی برای کودک ایجاد میشود، با عجله برای حل مشکل اقدام نکنید و واکنش هیجانی شدید نشان ندهید. بلکه با حفظ آرامش، اجازه دهید او بداند خودش توانایی برطرف کردن مشکلات زندگی را دارد و می تواند به تنهایی با آن مشکل مقابله کند. کودک را در جهت پیدا کردن راه حل هدایت کنید تا مسئولیت پذیری در کودک شکل بگیرد.
حس استقلال را در کودک خود تقویت کنیم
بچهها باید مستقل زندگی کردن را بیاموزند. پس هرگاه که توانستند به تنهایی کارهای خود را انجام دهند، به آنها اجازه دهید خودشان کارها را به پایان برسانند. مثلاً وقتی کودک خودش توانایی لباس پوشیدن را دارند یا هنگامی که می تواند غذایش را خودش بخورد، این فرصت را در اختیارش قرار دهید تا مستقل بودن را تجربه کند.هیچ زمان فراموش نکنید مسئولیت دادن به کودک، برای تقویت اعتماد به نفس وی موثر و مفید است.
به کودک اجازه دهیم زیر نظر ما انتخاب هایی داشته باشد. به ویژه در مورد فعالیت هایی که کودک تمایل زیادی به انجام آنها ندارد، داشتن حق انتخاب در این موارد، معمولاً از بیمیلی کودک خواهد کاست. مثال: دوست داری با اتوبوس برویم دندانپزشکی یا خودمان ماشین ببریم؟
بچهها باید مستقل زندگی کردن را بیاموزند. پس هر گاه قادر به تنهایی کاری را انجام دهند،به آنها اجازه دهید خودشان آنها را به پایان برسانند.
مثال: امروز دوست داری، لباس آبی را بپوشی یا قرمز؟
دلت میخواهد شیر را در لیوان معمولی بخوری یا در لیوان عروسکی؟
از جمله تمرینهایی که قدرت انتخاب و تصمیم گیری را در کودک تقویت میکند، تمرین در فروشگاه است. به کودک اجازه میدهیم خودش ۳ تا ۵ خوراکی انتخاب کند، میتواند خوراکی ها را عوض کند، اما نباید به تعداد آنها اضافه کند. در چنین شرایطی، ضمن اینکه به کودک اجازه تصمیم گیری می دهیم، اولویت بندی خواستههایش را همراه با آموزش می دهیم.
جملاتی که در آموزش استقلال به کودک کمک می کند
هنگامی که می خواهیم به خواستههای منطقی کودک، پاسخ مثبت بدهیم، می توانیم از جملاتی استفاده کنیم که قدرت انتخاب را به کودک می دهند.
«خودت می توانی انتخاب کنی»
«اگر دوست داری،می توانی بخری»
«هر تصمیمی بگیری،من هم با تو موافقم»
«امروز انتخاب با توست»
«اگر دلت میخواهد می توانی انجام دهی»
در آموزش مسئولیت پذیری به جای کودک به سوال ها پاسخ ندهیم
معمولاً زمانی که در حضور والدین از کودک سوالی پرسیده میشود، پدر و مادر قبل از کودک پاسخ می دهند. این عمل حس استقلال را از کودک می گیرد. این کودکان زمانی که پدر و مادر حضور ندارند،قدرت تصمیم گیری و ابراز وجود ندارد.
زمانی که کودک تصمیم به انجام یک کار جدید می گیرد،با تشویق و اصرار بیش از حد،او را مجبور به انجام آن کار نکنیم. بهترین حالت این است که فقط او را حمایت کنیم.مثال: وقتی کودک تصمیم گرفته است برای اولین بار یک شعر یا داستان را در حضور جمع بخواند،اما نگران است،بهتر است بگوییم: هر زمانی که دوست داشتی و آماده بودی می توانی شروع کنی.
مثال: زمانی که تصمیم گرفته اسباب بازی جدیدی را در پارک امتحان کند،بهتر است بگوییم: هر وقت آماده بودی می توانیم برویم داخل صف بایستیم.
به این ترتیب فقط و فقط حمایت خود را از رفتار کودک نشان میدهیم و کودک را برای انجام آن فعالیت،تحت فشار قرار نمی دهیم.
منابع:
samitivejhospitals.com
theresponsivecounselor.com
سوالات متداول:
از چه سنی میتوان مسئولیتپذیری را آموزش داد؟
کودک از حدود ۲–۳ سالگی با وظایف ساده مثل جمع کردن اسباببازی آشنا میشود. هرچه سن بالاتر میرود، وظایف پیچیدهتر به او سپرده شود.
چرا مسئولیت به رشد اعتمادبهنفس کمک میکند؟
انجام وظایف با موفقیت، احساس کفایت و «من توانستم» را در کودک ایجاد میکند. این حس پایه اعتمادبهنفس و انگیزه میشود.
برای توضیح این نکته که چگونه صبر را به کودک خود بیاموزیم باید چند نکته را در روانشناسی کودک خاطر نشان کنیم. در روانشناسی کودک برای انجام وظایف مشخص،ضروری است که اطلاعات دقیقی در اختیار کودک قرار دهیم و مدیریت زمان داشته باشیم. به این منظور لازم است کودک خود را با مفهوم قانون آشنا کنیم. کودک باید قوانین موجود در خانه را بشناسد و آنها را رعایت کند. تعداد قوانینی که در یک بازه زمانی به کودکان آموزش میدهیم، نباید خیلی زیاد باشد،به ویژه در ابتدا، آموزش را با تعداد قوانین محدودی شروع می کنیم و بعد از گذشت مدت زمانی، مثلا بین ۲۱ روز تا یک ماه که کودک رفتار مورد نظر ما را آموخت، قوانین دیگر را به قوانین قبلی اضافه می کنیم. بعد از اینکه کودک قوانین را کاملاً آموخت، دیگر نیازی به تقویت مداوم نیست. مرکز روانشناسی کودک دکتر صابر در زمینه آموزش صبر به کودکان و مشاوره والدین فعالیت می نماید. روانشناس کودک به صورت تخصصی به والدین راهنمایی می کند که چگونه صبر را به کودک بیاموزیم و در جلسات رفتاردرمانی و بازی درمانی به صورت عملی آن را تمرین می کنند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
آموزش مدیریت زمان- آموزش صبر و تحمل به کودکان
در آموزش مدیریت زمان در روانشناسی کودک مثلاً به کودک میگوییم برای انجام تکالیف از ساعت ۳ تا ساعت ۶ و وقت داری ( مفهوم زمان را میتوان با چسباندن برچسب بر روی اعداد ساعت و تعیین بازه زمانی،به کودک آموخت. یادمان باشد در اوایل کار هر بار که قوانین از جانب کودک درست اجرا شدند، پاداش و تشویق را فراموش نکنیم.
در مورد قوانینی که تعیین میکنیم، گاهی می توانیم استثنا قائل شویم. به خصوص در مورد کودکان کوچک تر، میتوان با توجه به شرایط، زمان را کوتاهتر تعیین کرد. مثل شب قبل از تعطیلی، میتوانیم به کودک اجازه دهیم، دیر تر از همیشه بخوابد.
برای اینکه قوانین رسمیت بیشتری داشته باشند، می توانیم آنها را مکتوب کنیم، سپس آنها را به صورت یادداشت هایی در قسمت های مختلف خانه نصب کنیم. حتی اگر کودک خواندن و نوشتن نمی داند، این کار را می تواند مفید باشد. حتی می توانیم پیام خود را برای نقاشی کنیم. بچه ها معمولاً از اینکه یادداشت دریافت کنند، خوشحال میشود.
به کودک حق انتخاب محدود بدهیم
کودک میتواند تحت نظارت والدین، انتخاب هایی داشته باشد، اما نمیتواند به جای پدر و مادر تصمیم بگیرد. مثال: میخواهی در حمام با اردک بازی کنی یا با قایق؟
وقتی به فروشگاه رفتیم، می توانی چهارتا خوراکی انتخاب کنی!
وقتی به پارک رفتیم، میخواهی دوچرخه سواری کنی یا اسکیت بازی؟
چگونه « صبر کردن» را به کودک آموزش دهیم؟
آموزش صبر به کودکان، نقش مهمی در زندگی آینده آن ها دارد. آموختن صبر به کودک کمک می کند تا بتواند رسیدن به یک خواسته و یا لذت را به تعویق بیاندازد. بین سنین ۳ تا ۶ سالگی میتوان این موضوع را به کودک آموزش داد. باید به کودکان آموخت که با صبر، پاداش بهتری فرا می رسد. باید به آنان بیاموزیم که با صبر کردن، حق آنها مورد غفلت قرار نگرفته و ضایع نمی شود.
در دنیای امروز، انتظار کشیدن می تواند واقعاً سخت باشد – به خصوص وقتی بسیاری از چیزها فوراً اتفاق می افتند. اسباب بازی ها با فشار یک دکمه روشن می شوند و حرکت می کنند، و برنامه های مورد علاقه به محض این که روی صفحه ضربه می زنید، شروع می شوند. یادگیری انتظار کشیدن یک مهارت مهم است. صبر به کودکان کمک می کند تا احساسات بزرگ را مدیریت کنند، نوبت خود را با دوستان رعایت کنند، و حتی زمانی که چیزی دشوار به نظر می رسد، به تلاش ادامه دهند. این مانند یک ابرقدرت است که به آن ها کمک می کند قوی تر، مهربان تر و با اعتماد به نفس تر شوند. صبر چیزی فراتر از یک ویژگی ستودنی است – این یک مهارت اساسی است که بر توانایی کودک در تمرکز، حل مسئله و ایجاد روابط قوی تأثیر می گذارد. تحقیقات نشان داده است که کودکانی که توانایی به تأخیر انداختن رضایت را توسعه می دهند، تمایل دارند عملکرد تحصیلی بهتری داشته باشند، تنظیم هیجانی قوی تری از خود نشان دهند و استقامت بیشتری در مواجهه با چالش ها از خود بروز دهند. در مقابل، عدم صبر می تواند منجر به نا امیدی، تکانشگری و مشکلات در تعاملات اجتماعی شود. کودکانی که با انتظار کشیدن مشکل دارند، ممکن است مکالمات را قطع کنند، به راحتی از انجام وظایف دست بکشند، یا در مواجهه با پاداش های تأخیری اضطراب بیشتری را تجربه کنند. پرورش صبر در کلاس درس، دانش آموزان را به تاب آوری برای غلبه بر چالش ها و ایجاد روابط معنا دار مجهز می کند. اگرچه برخی از کودکان ممکن است به طور طبیعی صبر بیشتری نسبت به دیگران از خود نشان دهند، اما در نهایت این یک مهارتی است که می توان آن را از طریق تمرین پرورش داد. یاد گیرندگان جوان هنوز در حال توسعه توانایی مدیریت احساسات و تنظیم تکانه های خود هستند. صبر عمیقاً با تنظیم هیجانی – توانایی تشخیص و مدیریت احساسات فرد – مرتبط است. وقتی کودکان یاد می گیرند قبل از واکنش مکث کنند، توانایی خود را در تفکر انتقادی، حل مسئله و پایداری در برابر چالش ها تقویت می کنند. بسیاری از کودکان با صبر مشکل دارند. بسیاری از بزرگسالان نیز همینطور! شما قطعاً در مسیر درستی برای آموزش صبر به فرزند تان هستید. این قطعاً یک فضیلت بسیار مهم برای توسعه است. در حالی که به فرزندتان صبر را آموزش می دهید، شاید توانایی شما برای صبور بودن نیز همزمان رشد کند!
از چه سنی می توانیم «صبر» را به کودک آموزش دهیم؟
از تولد تا 14 ماهگی: همه احتیاجات کودک را بلافاصله و آنی پاسخگو باشید، تا کودک احساس اطمینان و امنیت کند.
14 ماهگی تا 2 سالگی: نیازهای ضروری کودک باید بلافاصله تامین شود،اما نیازهای غیر ضروری او را میتوان چند ثانیه و یا چند دقیقه ای به تاخیر انداخت. البته بعد از گذشت زمان مورد نظر، حتما باید به قول داده شده عمل شود.
2 تا 3 سالگی: می توانیم در بیشتر موارد از کودک درخواست کنیم یکی دو دقیقه تحمل کرده و منتظر بماند. در ضمن با کودک صحبت میکنیم و به او اطمینان میدهیم که خواسته اش را برآورده می کنیم،جانم فقط انجام آن کمی طول می کشد.
از 3 سالگی به بعد: می توان برخی از نیازهای کودک را از ثانیه تا دقیقه،ساعت و حتی چند روز،بسته به ضروریت نیاز،با تاخیر در اجابت کرد.
آموزش صبر به کودکان:
کودکان بزرگتر را بهتر است گاهی به مکانهایی ببریم که نیازمند صبر و حوصله است. مانند موزه،نمایشگاه و …
ساعت و یا موبایلی را تنظیم کنید و از کودک بخواهید تا زمان اتمام کار و زنگ خوردن، در یک مکان مشخص بماند و آن محل را ترک نکند. همچنین می توانیم ساعت را برای مدت زمان کوتاهی تنظیم کنیم و با او قرار بگذاریم تا زمانی که زنگ ساعت به صدا در نیامده، صحبت نکند. کارهایی مانند کشیدن نقاشی،بازی با قطعات خانه سازی و… برای این منظور مناسبند. در مورد کودک سه ساله، می توانید مدت صبر را از ۴ دقیقه تا نهایت ۹ دقیقه در نظر بگیرید.
میتوانیم با کودک به مکان هایی برویم که باید در صفهای انتظار منتظر نوبت ماند، مانند: نانوایی، مترو، مطب دکتر و… در چنین موقعیتهایی، والدین نیز باید صبور باشند و با آرامش در انتظار نوبت خود بمانند. والدینی که در چنین مواقعی نق می زنند و آرامش خود را از دست میدهند، در واقع به کودک خود آموزش میدهند که انتظار کشیدن و صبور بودن کار خوبی نیست.
بعد از خوردن غذا بلافاصله میز یا سفره را ترک نکنید و کمی صبر کنید، با کودک صحبت کنید یا ماجرایی را برای او تعریف کنید. کودک نباید احساس کند که با صبر کردن پاداش خود را از دست میدهد، بلکه باید بفهمد که با صبر کردن پاداش بهتری به دست میآورد. این آموزش را باید در عمل به کودک داد.
بهترین راه برای آموزش «صبر» به کودک این است که خودتان صبور باشید. به یاد داشته باشید که فرزندانتان رفتارها و واکنش های شما را با دقت می بیند، اگر شما به صورت مکرر صبر و تحمل خود را از دست بدهید، در واقع یک رفتار منفی را تقویت می کنید. تنفس عمیق را تمرین کنید و در شرایط دشوار آرام باشید.
نکته: برخی از والدین عادت دارند در اکثر مواقع کودک خود را منتظر بگذارند. اگر قرار باشد کودک را همیشه در انتظار نگه داریم و یا مدت انتظارش بیش از حد طولانی باشد، در واقع آن شور و هیجان و لذتی را که در لحظه ی کشف چیزی به کودک دست میدهد از او می گیریم و ممکن است کودک دیگر اشتیاقی برای در میان گذاشتن آن موضوع با ما نداشته باشد.
منابع:
edutopia.org
connectedfamilies.org
سوالات متداول:
1.چطور صبر را در موقعیتهای واقعی تقویت کنیم؟ مثلاً در فروشگاه، بازی کنید که چه چیزی در انتظار است، یا در زمان پخت غذا، با هم شمارش کنید تا زمان گذر کند.
2.آیا آموزش صبر باعث کاهش اضطراب کودک میشود؟ بله. کودک یاد میگیرد تاخیر را نگرانکننده نداند و آرامتر وضعیت را تحمل کند. به مرور صبر بر اضطراب غلبه میکند.
کودکان در تمام سنین نیاز به نوازش و محبت جسمی دارند. در واقع نوازش برای کودکان و حتی بزرگسال یک نیاز اساسی است. نوازش ها به صورت کلامی و غیر کلامی هستند. در بین آنها نوازش پوستی، بیشترین تاثیر را به جا می گذارد مثلاً گرفتن دست ها، در آغوش کشیدن، بوسیدن، ماساژ دادن پشت، نوازش کردن و قلقلک دادن کف پای کودک از جمله نوازش هایی هستند که معمولاً برای آنها خوشایند هستند. مرکز روانشناسی کودک دکتر صابر در حیطه آموزش نحوه ارتباط والد و کودک و رفتاردرمانی کودکان بی قرار و پرخاشگر همچنین آموزش ماساژ های مخصوص کودکان فعالیت می نماید. بخش های مجهز مرکز شامل، گروه درمانی، بازی درمانی، رفتاردرمانی، مشاوره روانشناسی، تست های تخصصی هوش، بخش آموزش پیش دبستانی، اتاق تحریکات حسی، ماساژ درمانی، آب درمانی، سنسوری روم، اتاق شنیداری، اتاق تاریک و توجه بینایی و بخش های تخصصی گفتاردرمانی و کاردرمانی می باشد که زیر نظر دکتر صابر به صورت تیمی مشغول به فعالیت می باشند.
هوش در کودکان شامل ظرفیت آنها برای یادگیری، درک، استدلال و حل مسئله است که فراتر از دستاوردهای تحصیلی، پردازش شناختی، برقراری ارتباط و کاربرد دانش را نیز در بر میگیرد. نشانههای هوش پیشرفته یا استعداد در کودکان اغلب شامل درک پیشرفته، عمق و حساسیت عاطفی، کنجکاوی شدید، علایق منحصر به فرد، حل مسئله تخیلی، یادگیری سریع و آگاهی بالا از خود و اجتماع است.
ویژگیهای یک کودک باهوش:
کنجکاوی و پرسشگری: آنها مکرراً سؤالات “چرا” میپرسند و فعالانه به دنبال درک دنیای اطراف خود هستند که منجر به مهارتهای تفکر انتقادی بهتر میشود.
عمق و حساسیت عاطفی: کودکان بسیار باهوش ممکن است درک بالغی از احساسات نشان دهند و در سنین پایین حساسیت از خود بروز دهند.
حل مسئله خلاقانه و تخیل: آنها میتوانند ایدههای بدیع تولید کنند و راهحلهای منحصر به فردی برای چالشها بیابند، اغلب بازی و بیان تخیلی از خود نشان میدهند.
یادگیری پیشرفته و حافظه: کودکان باهوش اغلب اطلاعات را به سرعت جذب میکنند و ممکن است برای درک مفاهیم جدید به تکرار کمتری نسبت به همسالان خود نیاز داشته باشند.
آگاهی اجتماعی و خودآگاهی: آنها ممکن است نسبت به سایر کودکان همسن خود از موقعیتهای اجتماعی و مسائل جهانی آگاهی بیشتری داشته باشند.
حس شوخطبعی بالغ: کودکان باهوش میتوانند حس شوخطبعی عجیب یا بالغی داشته باشند.
مشاهده دقیق و توجه به جزئیات: آنها چیزهایی را که دیگران ممکن است نادیده بگیرند، متوجه میشوند و میتوانند مشاهدات روشنگرانهای درباره محیط اطراف خود داشته باشند.
عوامل مؤثر بر هوش:
طبیعت و تربیت: هوش ترکیبی از استعدادهای ژنتیکی و تأثیرات محیطی است، با تجربیات اولیه و یک محیط یادگیری حمایتی که نقش مهمی در رشد شناختی ایفا میکنند.
ذهنیت رشد: پرورش این باور که تواناییها را میتوان از طریق فداکاری و سختکوشی توسعه داد، میتواند تأثیر مثبتی بر رشد شناختی کودک داشته باشد.
تاثیر نوازش بر هوش کودکان
انسان در دوره زندگی جنینی با حرکت مایع پیرامونش که به هنگام راه رفتن و حرکتهای ما در صورت میگیرد، نوازش پوستی را تجربه میکند و گاهی با زدن دست و پایش به جداره های رحم، این نیاز را برطرف می سازد. اینکه نیز کودک با هر نوازش پوستی، به طور ناخودآگاه آرامش آن زمان برایش تداعی میشود.
همه ما با یک عطش شدید پوستی به دنیا می آییم. هنگام تولد، همه اطلاعات و احساسات ما از طریق گسترده ترین عضو ما، یعنی پوست دریافت میشود. هنگامی که گرمی آغوش مادر و آهنگ موزون قلب او را با پوستمان دریافت میکنیم، یک جریان الکتریکی ایجاد می گردد. این جریان باعث به وجود آمدن واکنش های شیمیایی خاصی میشود که مغز ما را به فعالیت و رشد وا می دارد و حتی موجب ترشح هورمون هایی می شود که شادابی و احساس رضایت ایجاد میکند. این حالت را حتماً تجربه کرده اید.
زمانی که در کوه یا جنگل یا ساحل دریا، باد ملایمی می وزد، با نوازش پوست صورتتان در شما احساس خوش و دلنشین ایجاد میشود، این احساس حاصل ترشح هورمونهای بدن است. هورمون هایی که موجب حساس شادمانی می شوند.
نوازش باعث افزایش هوش کودک می شود
بدن انسان دارای ۱۰۶ عنصر شیمیایی است، تحریکات حاصل از نوازش، موجب تولید این مواد شیمیایی در مغز میشود. این مواد، خون، ماهیچه ها، سلول های عصبی، اندامها و قد را تغذیه میکنند. محرومیت از نوازش، مانع تحریک بدن برای تولید این مواد شیمیایی شده و به کودک احساس محرومیت و گرسنگی نوازشی دست میدهد.
نوازش پوستی به اندازه مهم است که می توانیم بگوییم با ارزش ترین حس انسان است. ما بدون چشم می توانیم زندگی کنیم، همانطور که نابینایان میتوانند. بدون گوش هم می توانیم زندگی کنیم،مثل ناشنوایان. اما بدون حس لامسه نمیتوانیم زندگی کنیم. والدین هر شب به هنگام خوابیدن،میتوانند با یادآوری موفقیتهای کودک برای او،کتاب یا قصه دلخواهش را بخوانند و همزمان پشت او را به آرامی نوازش کنند و گاهی دست ها،پاها،شانه و گردن کودک را مورد نوازش قرار دهند.
پژوهش های روانشناسی کودک متعدد نشان داده است که تقریباً تمام قاتلان،در کودکی قربانی خشونت بوده و از نوازش محروم بودند.
پدر و مادر میتوانند در حضور کودک خودش آن را نیز نوازش کنند، حتی پوست دستها و پاهای شان را و لذت بردن و احساس خوبشان را از این نوازشها ابراز کنند تا کودک یاد بگیرد خودش هم می تواند خودش را نوازش کند. اصولاً لذت بردن یک امر آموختنی است. تداوم این نوازش ها، موجب سهولت در یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب کودک میشود و محرومیت از آنها باعث پرخاشگری، انجام کارهای خطرناک و حتی بزهکاری می گردد.لحن گفتوگوی ما نیز هنگامی که قصد نوازش کردن داریم،باید گویای عنصر نوازش باشد.
سوالات متداول:
1. ماساژ لمسی و نوازش چه تاثیری بر روی هوش کودکان دارد؟
هنگام تولد، همه اطلاعات و احساسات ما از طریق گسترده ترین عضو ما، یعنی پوست دریافت میشود. هنگامی که گرمی آغوش مادر و آهنگ موزون قلب او را با پوستمان دریافت میکنیم، یک جریان الکتریکی ایجاد می گردد. این جریان باعث به وجود آمدن واکنش های شیمیایی خاصی میشود که مغز ما را به فعالیت و رشد وا می دارد و حتی موجب ترشح هورمون هایی می شود که شادابی و احساس رضایت ایجاد میکند. این حالت را حتماً تجربه کرده اید.
2. چگونه کودک را نوازش کنیم تا به افزایش هوش او کمک کنیم؟
می توان از هر زمانی برای نوازش و ماساژ لمسی کودک استفاده نمود، والدین هر شب به هنگام خوابیدن،میتوانند با یادآوری موفقیتهای کودک برای او،کتاب یا قصه دلخواهش را بخوانند و همزمان پشت او را به آرامی نوازش کنند و گاهی دست ها،پاها،شانه و گردن کودک را مورد نوازش قرار دهند. در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر می توانید مطلب ماساژ درمانی را در سایت ما مطالعه کنید.
ارتباط با کودکان از نکات مهم در تربیت کودک می باشد.تمام والدین با این چالش روبرو هستند گه چگونه با کودک خود ارتباط برقرار کنیم؟ در پاسخ به این سوال باید چند نکته را در زمینه مشکلات ارتباط با کودک بیان نمود. در ارتباط با کودک باید در محدوده دید کودک قرار گرفت و به او توجه نمود. احساساتش را درک نمود و با او صادق بود. به صورت مدام او را نصیحت یا شماتت نکنید.
هر تعامل با کودک یک شکل از ارتباط است و این ارتباط تنها محدود به کلماتی که میگویید نیست. لحن صدا، نگاه چشمها، حالت چهره، لمسهای محبتآمیز مانند آغوش و بوسهها و حتی زبان بدن شما، همگی پیامهایی به کودک منتقل میکنند. این پیامها نشان میدهند که شما او را درک میکنید و به احساساتش اهمیت میدهید. نحوه ارتباط شما نه تنها به کودک میآموزد چگونه با دیگران تعامل کند، بلکه بر رشد عاطفی او و تواناییاش در شکل دادن به روابط سالم در آینده نیز تأثیر مستقیم دارد.
ارتباط میتواند به دو شکل کلامی و غیرکلامی باشد. ارتباط کلامی شامل استفاده از کلمات، لحن و زیر و بمی صدا و انتخاب زبان یا لهجهای است که کودک بهتر آن را درک میکند. استفاده از زبانی ساده و مناسب سن کودک باعث میشود پیام شما به خوبی منتقل شود و کودک احساس کند شنیده و درک شده است.
ارتباط غیرکلامی شامل تمام پیامهایی است که از طریق رفتار و زبان بدن منتقل میشوند، چه عمدی و چه غیرعمدی. حالت چهره، تماس چشمی، احترام به فضای شخصی، حرکات دست و ژستها و تماس فیزیکی مانند آغوش، دست دادن یا نوازش، همگی بخشهایی از ارتباط غیرکلامی هستند. حتی وقتی چیزی نمیگویید، کودک از رفتار و حالات شما پیام میگیرد. به همین دلیل هماهنگی بین کلام و غیرکلام اهمیت زیادی دارد؛ وقتی کلمات و رفتارهای شما همسو باشند، کودک پیام شما را بهتر درک میکند و احساس امنیت بیشتری پیدا میکند.
ارتباط سالم و آگاهانه با کودک، پایهای برای ایجاد اعتماد، تقویت خودباوری و توانایی شکل دادن به روابط مثبت در آینده اوست. هر لحظهای که با کودک خود صحبت میکنید یا با او تعامل دارید، فرصتی است تا مهارتهای ارتباطی را به او منتقل کنید و پیوند عاطفی خود را مستحکمتر کنید.
در مرکز روانشناسی کودک دکتر صابر به صورت تخصصی به آموزش نحوه برخورد با کودک همچنین تکنیک های بازی درمانی پیشرفته و رفتاردرمانی کودک همچنین درمان اختلالات روانشناسی کودکان پرداخته می شود. در مطلب زیر،نحوه ارتباط با کودک 3ساله و بزرگتر را توضیح داده شده است.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
چگونه با کودک ارتباط برقرار کنیم و به او توجه کنیم
زمانی به کودک خود توجه سازنده داریم که با او ارتباط چشمی برقرار می کنیم، روبروی او قرار میگیریم، حتی اگر لازم باشد،خم شویم یا مینشینیم تا هم اندازه کودک شویم و به او زمان میدهیم تا حرفش را به طورکامل بزند. ضمن صحبت کردن هر آنچه را که می گوید فقط با تکان دادن سر، سکوت کردن و یا گفتن کلماتی مانند اوهوم،که اینطور،عجب و … تایید میکنیم. در ارتباط با کودک فقط با او همدلی میکنیم. گفتن چنین کلماتی که صرفاً همدردی ما را با کودک نشان می دهد،کمک می کند که کودک بتواند احساسات و مشکلات خود را به راحتی بیان کند. در واقع کودک را آرام میکند، او را تشویق می کند تا به طور مثبت فکر کرده و بتوانند خودش راه حلی برای مشکل اش پیدا کند. بعد از شنیدن صحبت های کودک، خلاصه ای از صحبت های او را،با بیانی واضح و با درک احساسش برایش بازگو کنید.
در ارتباط با کودکان، وقتی کودک در حال صحبت کردن است،احساسش را انکار نکنیم،مثلاً نگوییم: این که ناراحتی ندارد! فقط به خاطر همین ناراحتی؟و یا با یک پوزخند به او واکنش نشان ندهیم.
اکثر بچه های کوچک در گوش دادن با مشکل مواجه بوده و بعضی اوقات بیقرار میشوند. بچه ها می خواهند مثل شما، هنگام انجام کاری،کسی مزاحم شان نشود. این مسئله مانند این است که کتاب جالبی را در دست دارید و حاضر نیستید لحظه آن را کنار بگذارید. در این شرایط شخصی میخواهد شما را وادار به انجام کار دیگری کند. بنابراین اگر میخواهید کودک به آنچه که گفته میشود دقت کرده و آن را انجام دهد،در حالی که او را در «هنر گوش دادن» کمک می کنید،صبورانه به او توجه نشان دهید.
در ارتباط با کودکان صادق باشیم
در میان گذاشتن احساسمان با کودک، باعث می شود که وی درک بهتری از موقعیت داشته و همکاری بیشتری با ما داشته باشد. در نتیجه ما نیز احساس بهتری را تجربه خواهیم کرد. وقتی احساس واقعی خود را با کودکمان در میان نمی گذاریم، در واقع به ضرر خود کار کردهایم. مثلاً وقتی کودک در حال اصرار بر انجام کاری است و ما وانمود می کنیم آرام هستیم،بعد از مدت زمانی که تحمل می کنیم، ناگهان صبر خود را از دست میدهیم و به صورت انفجاری عصبانی می شویم. یا اینکه از پافشاری کودک خسته شده و ناگهان بی تفاوت می شویم و زیر بار خواسته اش می رویم. بهتر است همیشه آنچه را احساس میکنیم،توصیف کنیم.
در میان گذاشتن احساس ما با کودک، باعث می شود به درک بهتری از موقعیت داشته و همکاری بیشتری با ما داشته باشد. در نتیجه ما نیز احساس بهتری را تجربه خواهیم کرد.
مثلاً به کودک بگوییم: بهتر است اینقدر حرفت را تکرار نکنی،من دارم عصبانی می شوم و…
اندازه صبر و تحمل خود را به کودک بگوییم:
الان صبر من روی شماره ۱۰ است. در صورت ادامه پافشاری کودک، چند دقیقه بعد می گوییم تا الان صبر من روی شماره ۵ است، فکر کنم بهتر است قبل از این که صبرم به شماره ۱ برسد،تلویزیون را خاموش کنی. برای کودک کوچکتر که مفهوم عدد را نمی داند،از مثال های عینی تر و ملموس تر هم می توان استفاده کرد. به عنوان مثال می توانیم بگوییم الان صبر من به اندازه یک هندوانه است و بعد از چند دقیقه می گوییم الان به اندازه یک سیب است در آخر میگوییم الان تحمل من به اندازه یک توت فرنگی است.
در ارتباط با کودک خود، اگر کودک بی تفاوت بود و یا اینکه حاضر جوابی کرد،در پاسخش میگوییم، همانطور که من برای احساس تو احترام قائلم،تو هم به احساس من احترام بگذار.
الگوی کودکان خود باشید
به این فکر کنید که چه الگویی برای فرزندتان ایجاد میکنید. کودکان نه تنها از آنچه والدینشان به آنها میگویند یاد میگیرند، بلکه بیشترین یادگیری آنها از مشاهده رفتار والدین اتفاق میافتد. والدین در واقع معرفیکننده کودک به جهان هستند و رفتارها، واکنشها و روشهای حل مشکلات شما به عنوان یک الگو در ذهن کودک ثبت میشود. به همین دلیل، آنچه فرزندتان میبیند، به اندازه آنچه میشنود اهمیت دارد.
برای مثال، اگر شما هنگام عصبانیت داد بزنید یا به شیوهای بیادبانه با دیگران رفتار کنید، کودک یاد میگیرد که این رفتارها طبیعی یا قابل قبول هستند. از طرف دیگر، اگر شما با احترام با دیگران صحبت کنید، هیجانات خود را مدیریت کنید و در مواجهه با مشکلات صبور و منطقی باشید، کودک میآموزد که رفتار محترمانه، آرامش و تفکر منطقی روشهای مناسب مواجهه با مسائل هستند.
توضیح احساسات
برای پرورش هوش هیجانی فرزندتان، مهم است که به او یاد دهید چگونه احساسات خود را نامگذاری کند. وقتی فرزندتان احساساتش را بهصورت کلامی بیان میکند، با همدلی و بدون قضاوت گوش دهید. اگر فرزندتان احساسات خود را غیرکلامی بیان میکند، مانند داد و فریاد یا شادی هنگام انجام فعالیتی که دوست دارد، به او کمک کنید این احساسات را با کلمات بیان کند، مانند خوشحال، غمگین، آرام، آسیبدیده، ترسیده، گرسنه، مفتخر، خوابآلود، عصبانی، درمانده، ناراحت، شرمنده یا شاد.
احساسات خود را به کودک توضیح دهیم
والدین باید علت رفتار خود را برای کودکان توضیح دهند. مثلا به او بگویند وقتی روی میز می کوبد تا چه حد اذیت و ناراحت می شوند: «وقتی روی میز می کوبی،اذیت میشوم. لطفاً این کار را انجام نده ممکن است به نظر برسد کودک به طور کامل متوجه منظور والدین می شود،اما در حقیقت والدین به این وسیله به کودک خود آموزش می دهند که این رفتار مورد تاییدش آن نیست و با گذشت زمان کودکان را انجام نخواهد داد.
ارتباط با کودک سه ساله
می توانید با هم قدم بزنید،فیلم ببینید،به موسیقی گوش دهید یا حتی فقط کنار هم بنشینید و حرف بزنید. کودک باید بدانند که این زمان برای اوست و شما در این دقایق هیچ کار دیگری انجام نخواهید داد در واقع کودک باید تعیین کند که در این زمان چه کاری باید با هم انجام دهید.
اجازه دهید او خودش نوع فعالیت و بازی را انتخاب کند. نگران قوانینبازی نباشید. این دقایق فقط باید همراه او باشید،خوش بگذرانید و تفریح کنید.
عدم تذکر مداوم به کودک
در تربیت کودک،والدین باید تا حد ممکن از تذکر های مداوم به فرزند خود در مورد نحوه آرایش موها،درست نشستن،نحوه غذا خوردن،خاکی بودن لباس،زمان دستشویی رفتن و … کم کنند و اجازه دهند کودک خودش در این موارد تصمیم بگیرد. اگر در این موارد کودک مشکلاتی دارد،باید با استفاده از برنامههای رفتار درمانی،عادتهای مطلوب را ایجاد کنیم. دخالت های مکرر و توصیههای پیدرپی کلامی،باعث می شود که وی فقط توصیه های ما را بشنود بدون اینکه در او تغییر رفتاری صورت بگیرد.
1- چرا برقراری ارتباط با کودک اهمیت دارد؟
برقراری ارتباط مؤثر با کودک باعث ایجاد حس امنیت، اعتماد و صمیمیت میشود. وقتی کودک احساس کند شنیده و درک میشود، کمتر دچار مشکلات رفتاری و عاطفی خواهد شد و رشد اجتماعی و هیجانی سالمتری خواهد داشت.
2- نقش بازی در برقراری ارتباط با کودک چیست؟
بازی زبان مشترک کودک و والدین است. از طریق بازی، کودک احساساتش را بیان میکند و والدین میتوانند بهطور غیرمستقیم با او ارتباط برقرار کنند و دنیای ذهنیاش را بشناسند.