برچسب: آسیب مغزی

توانبخشی آسیب مغزی و کاردرمانی آسیب مغزی

آسیب‌ های مغزی به طور فزاینده‌ ای شایع می باشند و تاثیر آن ها بر زندگی افراد می‌ تواند ویران‌ گر و دشوار باشد. با توجه به این‌ که کدام بخش از مغز و تا چه حد آسیب دیده است، اختلالات می‌ توانند عملکرد های فیزیکی همچون راه رفتن، استفاده از دست‌ ها و پا ها، یا عملکرد های ذهنی و گفتار فرد را تحت تاثیر قرار دهند. محدودیت‌ های این فعالیت‌ ها می‌ توانند موجب کیفیت پایین زندگی و خروج فرد از زندگی اجتماعی شود. کلینیک توانبخشی دکتر صابر، بهترین مرکز توانبخشی سکته مغزی در تهران، با انجام ارزیابی های دقیق توانبخشی آسیب مغزی، به ارائه خدمات کاردرمانی آسیب مغزی، گفتاردرمانی آسیب مغزی و… به بیماران می پردازد و در زمینه استقلال فردی بیماران به صورت ارائه خدمات کاردرمانی در منزل کمک کننده می باشد.

علائم آسیب مغزی در کودکان

کودکان با آسیب مغزی علائم و نشانه های مختلفی را نشان می دهند و بسته به محل آسیب در مغز و شدت آسیب علائم مختلفی را نشان می دهند. این علائم شامل مشکلات حرکتی مانند، ضعف عضلات، اسپاستیسستی، مشکل در راه رفتنن و نشستن، اختلال در بلع و صحبت کردن، مشکلات در جویدن و تغذیه از جمله مشکلات گفتاری این کودکان می باشد، همچنین مشکلات ذهنی نظیر اختلال در حافظه، مشکلات پردازش اطلاعات، برنامه ریزی حرکتی، حل مسئله و درک کلامی در این کودکان به وضوح مشاهده می شود.

مدل های توانبخشی

مدل‌ ها در توانبخشی آسیب مغزی، ابزارهای مناسبی جهت تسهیل فرایند فکر کردن در خصوص درمان و توضیح درمان برای بیمار و بستگان هستند و ما را قادر به مفهوم‌ سازی نتایج می‌ کنند. یکی از اولین تلاش‌ ها برای ارائه مدل‌ های درمانی برای افراد مبتلا به آسیب مغزی توسط بروکا ارائه شده است. بروکا در این خصوص مدل‌ های درمانی زیر را مطرح کرد:

1. عدم مداخله؛ اجازه دادن به طبیعت اختلال که مسیر خود را طی کند و توسط سایر کارکرد ها جبران شود.

2. وسایل کمکی؛ که به موجب آن بیماران کمک می‌ شوند تا بیشترین عملکرد را با استفاده از وسایل کمکی داشته باشند.

3. تمرین یا تحریک؛ احتمالاً رایج‌ ترین تکنیک درمانی به طور عمده در این گروه قرار می‌ گیرند که تمرین‌ هایی برای تقویت توانایی باقی مانده به بیمار ارائه می‌ دهند.

4. به حداکثر رساندن؛ که در آن درمانگران از طریق روش‌ هایی مانند تقویت مثبت و بازخورد تمایل به حداکثر رساندن میزان، سرعت و سطح یادگیری دارند.

5. درمان عملکرد مغز و یا تحریک مستقیم؛ که قصد دارد به تمرکز و یا هدایت تکالیفی برای مناطق خاصی از مغز به منظور افزایش فعالیت یا بازسازی عملکرد آن‌ ها داشته باشد.

6. ترکیب درمان‌ های پزشکی، بیوشیمیایی و جراحی با درمان‌ های دیگر.

اگر چه این مدل‌ ها ممکن است حالت‌ های توانبخشی را توصیف کنند، اما به نظر می‌ رسد بیشتر لیستی از سرفصل‌ ها باشند تا مدل‌ های نظری.

کاردرمانی آسیب مغزی

روش های کاردرمانی بیماران

یک مدل نظری نزدیک‌ تر به مدل‌ های درمانی آسیب مغزی، مدل مداخله‌ ای نوروفیزیولوژیک است که توسط گراس و شوتز پیشنهاد شده است. مراحل این مدل عبارتند از: کنترل محیط، شرطی‌سازی محرک- پاسخ، آموزش مهارت، جایگزینی راهبرد چرخه شناختی. گراس و شوتز بر این باورند که این مراحل سلسله مراتبی هستند به طوری که:

  • بیمارانی که نمی‌ توانند یاد بگیرند توسط روش‌ های کنترل محیطی تحت درمان قرار می‌ گیرند.
  • بیمارانی که می‌ توانند یاد بگیرند، اما نمی‌ توانند تعمیم دهند، نیاز به شرطی‌ سازی پاسخ – محرک دارند.
  • بیمارانی که می‌ توانند یاد بگیرند و تعمیم دهند، اما نمی‌ توانند خودشان را نظارت کنند، بایستی مهارت‌ ها را آموزش ببینند.
  • بیمارانی که می‌ توانند خودشان را نظارت کنند، از راهبرد های جایگزینی بهره می‌ برند.
  • بیمارانی که می‌ توانند تمام موارد بالا را مدیریت کنند و قادر به تعیین اهداف خود هستند، بهترین مورد برای درمان‌ هایی هستند که مدل‌ های شناختی را به کار گیرند.

اگر چه در چنین مدل سلسله مراتبی، نظم خاصی حکم فرماست، اما بسیار بعید است که توافق مطلق بین کاردرمانان آسیب مغزی در خصوص توانایی یادگیری و بسط یک بیمار خاص وجود داشته باشد. ناتوانی در یادگیری همیشه به سهولت شناسایی نمی‌ شود. ما می‌ دانیم که حتی افراد با آسیب‌ های مغزی که تجربه اغما داشته‌ اند، درجه‌ ای از یادگیری را دارند. علاوه بر این، ممکن است یادگیری به موارد دیگر تعمیم داده شود. علی‌ رغم شک و تردید های موجود، می‌ توان گفت که مدل گراس و شوتز نقش مهمی در ترغیب درمانگران جهت چاره‌ اندیشی درباره راه‌ های مقابله با مشکلات موجود در توانبخشی دارد.

کاردرمانی و گفتاردرمانی آسیب مغزی

از جمله خدمات درمانی مفید در زمینه کودکان با آسیب مغزی، کاردرمانی حرکتی، کاردرمانی ذهنی و گفتاردرمانی می باشد، خدمات توانبخشی به کودکان با آسیب مغزی کمک می نماید توانایی های آسیب دیده خود را تقویت کرده و مهارت های حرکتی خود را بهبود بخشند و تعاملات اجتماعی خود را بازیابند. خدمات کاردرمانی ذهنی و گفتاردرمانی می توانند کودک را در بهبود روند زندگی مستقل یاری رساند و او را برای استفاده از خدمات اجتماعی و تحصیلی عمومی آماده نماید. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر با در اختیار داشتن تجهیزات روز دنیا در حیطه توانبخشی آسیب مغزی مانند مکانوتراپی و ماساژ درمانی به درمان کودکان با آسیب های مغزی مانند ضربه مغزی و فلج مغزی می پردازد.

سوالات متداول:

1.  کاردرمانی برای کودکان آسیب مغزی چه کار می کند؟

کاردرمانی جسمی حرکتی به تقویت عضلات اندام ها و بهبود هماهنگی حرکتی کودک و بازیابی توانایی های حرکتی مانند راه رفتن و نشستن کمک می نماید. کاردرمانی ذهنی همچنین به بهبود مهارت های ذهنی نظیر حافظه، ادراک، حل مسئله و مهارت های برنامه ریزی کمک می نماید و ارتباط اجتماعی کودک را بهبود می بخشد.

2.گفتاردرمانی در کودکان آسیب مغزی چه کمکی می کند؟

گفتاردرمانی در کودکان با آسیب مغزی به بهبود مهارت های بلع و غذا خوردن در کودکان کمک می نماید و کودک را در جهت گفتار قابل فهم و روان و ایجاد ارتباط کلامی مناسب یاری می دهد.

برچسب‌ها:,

آسیب مغزی در کودکان و درمان آن

کودکان با آسیب مغزی علائم متفاوتی را نشان می دهند و این موضوع مربوط به محل آسیب مغزی و شدت آسیب و حتی زمان ایجاد آسیب می باشد. به همین دلیل برای توانبخشی و درمان آسیب مغزی در کودکان نیاز به یک ارزیابی دقیق توسط متخصص کاردرمانی آسیب مغزی و گفتاردرمانی آسیب مغزی می باشد تا مناطق آسیب دیده مشخص و برنامه درمانی مناسب برای کودک اجرا شود. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه درمان آسیب مغزی در کودکان و بهبود علائم آسیب مغزی به صورت تخصصی فعالیت می کند. کاردرمانی ذهنی، کاردرمانی جسمی، اتاق توجه بینایی، اتاق مهارت های شنیداری و گفتاردرمانی تخصصی آسیب مغزی از خدمات مختلف مرکز دکتر صابر می باشد. در این مطلب به توضیح آسیب مغزی و علائم آن در کودکان پرداخته می شود.

آسیب اولیۀ مغز و رفتار جایگزین

در میان آسیب­ های مغزی مختلف، کودکانی که نواحی زبانی نیمکرۀ چپ­ شان آسیب دیده است، بهبود بهتری را نشان می­ دهند. بروکا بعد از این­که مشاهداتش را در مورد زبان­ پریشی از آسیب ناحیۀ پیشانی تحتانی چپ در بزرگسالان منتشر کرد، متوجه شد که کودکان پس از صدمه به نیمکرۀ چپ،زبان­ پریشی کوتاه مدتی نشان می­ دهند و فرض کرد که بعد از صدمه به نیمکرۀ چپ، کارکرد های زبانی به نیمکرۀ راست منتقل می­ شوند. بارلو فرضیۀ بروکا را در بررسی خودش روی یک بیمار تأیید کرد. این بیمار با وجود یک آسیب در نیمکرۀ چپ اختلال کلامی گذرا داشت و با آسیب به نیمکرۀ راست دارای اختلال دائمی زبان شد. ساده ­ترین توضیح برای مشاهدات بروکا این است که مغز در حال تحول قادر به سازماندهی کارکردی مجدد است. بر اساس این نظریه، فرایند های وابسته به زبان در نیمکرۀ چپ در سنین 2-5 سالگی رشد سریعی دارد و سپس تا زمان بلوغ که تحول مغز کامل می­ شود رشد آهسته ­تری را طی می ­کند. او استدلال کرد که اگر صدمه به مغز در خلال دورۀ سریع رشد، تا ۵ سالگی رخ دهد، کارکرد های زبان به نیمکرۀ غیرغالب، راست، منتقل می­ شوند و زبان ­پریشی ایجاد نخواهد شد و در صورت صدمه به نیمکرۀ چپ قبل از ۵ سالگی، امکان انتقال فرایند های زبان به نیمکرۀ راست وجود دارد.

علائم آسیب مغزی

1.در کودکان بهبودی چشمگیر کارکرد های زبانی بعد از آسیب اولیۀ نواحی زبانی وجود دارد، اما این کارکرد ها طبیعی نیستند. به­ عنوان مثال کودکان با آسیب کانونی مغز که در تحول زبانی تأخیر دارند، تا سن پیش ­دبستانی توانایی­ های واژگانی و نحوی را به دست می ­آورند. با این وجود این کودکان هم­چنان دارای اختلالات زبان شناختی پایدار هستند. از همه مهم­تر، در مقایسه با بزرگسالان با آسیب­ های کانونی زبانی، آسیب در نیمکرۀ چپ کودکان در الگوی نارسایی­ های زبان اثر نمی­ گذارد. با این وجود، نارسایی­ های متفاوتی در کانون­ های متفاوت صدمه وجود دارد، به ­نحوی که کودکان با آسیب­ های گیجگاهی چپ نسبت به آسیب­ های دیگر، نارسایی­ های شدیدتری نشان می ­دهند.

2.آسیب­ های مغزی زمان تولد در نیمکرۀ چپ یا راست موجب ایجاد نارسایی­ هایی در روند تحول می­ شود. اگرچه عملکرد های زبانی نیمکرۀ چپ می­ تواند به نیمکرۀ راست محول گردد، ولیکن همۀ عملکرد های غیرزبانی نیمکرۀ راست با نیمکرۀ چپ قابل جبران نیست که این موضوع موجب اختلال در تحول زبان می­ گردد.

3.کودکان مبتلا به آسیب کانونی نیمکرۀ چپ یا راست، در پردازش فضایی اختلال نشان می­ دهند، اما کارکرد های زبانی در جریان تحول بهبود می ­یابند. استلیس و همکاران یک گروه از کودکان با آسیب، عمدتاً سکته مغزی را تا شش ماهگی دنبال کردند و نقایصی را در پردازش دیداری فضایی نشان دادند. نقایص در روند رشد کاهش یافت و در زمان بلوغ، مشخصاً نسبت به کودکان یا بزرگسالان، با صدمات دیرهنگام کمتر بود. یک نکتۀ کلیدی در مطالعات استلیس این است که نقایص مشاهده شده در کودکان به طور کیفی مشابه با آن نقایص است که در بزرگسالان با آسیب­ های کانونی مشابه دیده می­ شود. این یافته در تضاد با اثرات صدمات اولیه در کارکرد های زبان است.

4.پیامد آسیب­ های کانونی و پراکنده در اوایل کودکی بسیار متفاوت است. در آسیب ضربه ­ای سر نقص مهارت­ های کلامی و حسی حرکتی در کودکان بزرگ ­تر، بیشتر است.

5.بهبودی پس از آسیب قشری اولیه، وابسته به تکلیف است. به نحوی که بهبودی بعد از آسیب اولیه، در حوزۀ زبان بهتر از کارکرد های غیرزبانی است. از طرفی دیگر بدون در نظر گرفتن منطقۀ آسیب­ دیده، معمولاً بعد از آسیب­ های اولیه، کارکرد های غیرکلامی تضعیف می­ شوند. علی ­رغم این­ که کارکرد های غیرکلامی به وسیله نیمکرۀ راست کنترل می­ شوند، نقایص غیرکلامی بعد از آسیب­ های نیمکرۀ چپ رخ می­ دهند، چرا که انتقال زبان به نیمکرۀ راست باعث اضافه بار نیمکرۀ راست می­ شود که به کارکرد های طبیعی نیمکره راست لطمه می­ زند. البته آسیب به نیمکرۀ راست نیز موجب نقص در کارکرد های غیرکلامی می­ شود. کودکان فلج مغزی یک­طرفۀ مادرزادی نیز بهبودی کارکرد های زبانی را نشان می ­دهند، اما فلج یک­ طرفه اندام­ ها باقی­ می­ ماند.

6.عوارض آسیب­ های مغز حین زایمان پس از سال­ ها ظاهر می­ شوند. در کودکانی که تحول ادراکی، شناختی و حرکتی ضعیف دارند، اثرات آسیب اولیه مغز تا اواخر کودکی و حتی بلوغ قابل ارزیابی نیست. به­ عنوان مثال عملکرد دو زیر مقیاس آزمون هوش وکسلر کودکان، مجموعۀ واژگان و بلوک ­ها در صدمات مغزی مادرزادی در سن ۶ سالگی، مانند کودکان سالم است ولی با بزرگ شدن این کودکان، نقایص معناداری در آزمون ظاهر می­ شود. با فرض این­که بسیاری از کارکرد های شناختی و به خصوص کارکرد های قطعۀ پیشانی تا زمان بلوغ کامل نمی­ شوند، کشف صدمات قطعۀ پیشانی نیز نیازمند گذشت یک دهه از زندگی کودک است.

7.هوش کلی پس از آسیب­ های اولیۀ مغزی، خاصه اگر با تشنج همراه باشد، کم می ­شود. این نقصان در آسیب­ های قطعۀ پیشانی ناشی از زایمان هم دیده می­ شود در حالی­ که این نوع آسیب در بزرگسالان اثری روی بهرۀ هوشی ندارد.

8.بهبود پس از صدمات دو طرفه کمتر از صدمات یک طرفه است. در کودکان دچار نقص کامل نیمکرۀ چپ کارکرد های زبانی از نیمکرۀ چپ به نیمکرۀ راست منتقل می­ شوند. حتی آسیب­ های کوچک نیمکرۀ راست در کودکان با صدمات حین تولد می ­تواند مانع انتقال گفتار از نیمکرۀ چپ به نیمکرۀ راست شود که منجر به نواقص زبانی شدید و دائم می­ شود. این اثر آسیب به نیمکرۀ راست حتی اگر آسیب فراتر از مناطق زبانی همانند در نیمکرۀ راست باشد، ایجاد می­ شود.

9.مسیر های حرکتی نزولی می ­توانند به دنبال آسیب اولیه سازماندهی مجدد شوند و این سازماندهی مجدد ممکن است از لحاظ کارکردی مفید باشد. مطالعات پتانسیل فراخوانده حس پیکری در کودکانی که یک نیمکرۀ آن ­ها برداشته شده است نشان داده است که تحریک اندام همسو با نیمکرۀ برداشته شده موجب ثبت پتانسیل فراخواندۀ پیکری در آن­ ها می ­گردد. همچنین مطالعات تصویربرداری تشدید مغناطیسی نشان داده است حرکات غیرفعال اندام ­های همسو موجب افزایش جریان خون در نواحی مغزی مربوط می­ شود.

10. اثرات صدمۀ اولیه در سنین مختلف فرق می ­کند. سن دقیق آسیب در پیش­بینی پیامد کارکردی مهم است، چرا که آسیب­ های پیش از تولد بیشتر از آسیب ­های پس از تولد منجر به رشد مسیر های حرکتی عملکردی همسو می­ شود. اگرچه شکل­ گیری چنین گذرگاه­ هایی به دنبال صدمات پس از تولد به خصوص در مورد نیمکره برداری امکان­ پذیر است. برداشتن بخش، یا همۀ نیمکره مانند چیزی که در فلج یک­ سویۀ مادرزادی یا در فلج مغزی دیده می­ شود ممکن است به خاطر آسیب ایجاد شده مهم باشد و بعید به نظر می­ رسد که موجب مسیر های قشری – نخاعی ناهنجار شود.

درمان آسیب مغزی کودک

زبان، انعطاف­ پذیرترین کارکرد در مغز آسیب ­دیده پس از تولد است و دورۀ زمانی این انعطاف­ پذیری در مقایسه با کارکرد های دیگر خیلی طولانی­ تر، حتی تا سن ده سالگی، به نظر می­ رسد. اگرچه آسیب­ های کانونی کوچک در اولین ماه­ های کودکی در کارکرد شناختی عمومی، یعنی بهرۀ هوشی، تأثیر نمی­ گذارند، به عنوان یک قاعدۀ کلی، آسیب ­ها در اولین سال به نسبت آن­ هایی که بعداً رخ می­ دهند نقص بیشتری در بهره هوشی ایجاد می ­کنند. به نظر می­ رسد این موضوع به خصوص برای آسیب­ های قطعۀ پیشانی صادق باشد. به نحوی که صدمۀ اولیه به قطعۀ پیشانی در کودکان شدیدترین اثر را بر کارکرد های شناختی می­ گذارد.

سوالات متداول:

1.علائم آسیب مغزی در کودکان چیست؟

علائم آسیب مغزی در کودکان، بسته به محل آسیب مغزی و شدت آسیب و حتی زمان ایجاد آسیب متفاوت است و شامل مشکلات حرکتی، ذهنی و گفتاری می باشد.

2.برای درمان آسیب مغزی در کودکان چه کار می توان کرد؟

درمان های توانبخشی شامل گفتاردرمانی، کاردرمانی ذهنی و کاردرمانی درکی حرکتی از جمله درمان های مفید در حیطه کودکان آسیب مغزی می باشد.

برچسب‌ها:,

آسیب مغزی چیست و انواع و علائم آن چیست

هر نوع جراحت در بافت مغزی را آسیب مغزی می گوید. علائم آسیب مغزی بسته به انواع آسیب مغزی وارده متفاوت است. و درمان توانبخشی آن نیز متفاوت می باشد. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی آسیب مغزی دکتر صابر به صورت تخصصی در زمینه درمان علائم آسیب مغزی فعالیت می نماید. دکتر صابر متخصص توانبخشی سکته مغزی، و استاد دانشگاه شهید بهشتی با در اختیار داشتن تیم توانبخشی شامل کاردرمانان و گفتاردرمانان مجرب تلاش دارد بهترین نتیجه درمانی را برای مراجعین مرکز رقم زده و بیماران را در جهت استقلال فردی پیش ببرد. خدمات کاردرمانی و گفتاردرمانی در منزل برای تسهیل روند درمان در این مرکز ارائه می شود. در این مطلب تلاش داریم شما را با انواع اسیب مغزی و علائم آن آشنا نماییم.

انوع آسیب مغزی چیست

هر نوع جراحت وارده به مغز باعث آسیب سیستم اجرایی مغزی ( TBI )  میشود. ( TBI ) دو نوع کلی دارد:

زخم های باز: در این نوع زخم ها،جسمی خارجی (مانند گلوله،میله فلزی،چاقو و…) به داخل مغز نفوذ می کند و به قسمت های خاص مغز آسیب می رساند. علائم ثانویه بستگی به ناحیه از مغز که آسیب دیده‌اند دارد.

زخم های بسته: این نوع زخم ها از یک ضربه مغزی ناشی می شوند. مثلاً در یک تصادف وقتی سر با شیشه جلوی اتومبیل یا داشبورد برخورد می کند.

این نوع زخم ها باعث  انوع آسیب مغزی می‌شوند:

آسیب مغزی اولیه:

  • شکستگی استخوان جمجمه
  • کوفتگی/کبود شدگی
  • توده خونی/لخته خونی
  • پارگی بافت مغزی
  • آسیب سلول های عصب

آسیب  مغزی ثانویه:

  • تورم مغز/ آماس
  • افزایش فشار داخل جمجمه( فشار داخل جمجمه‌ای)
  • صرع
  • عفونت داخل جمجمه‌ای
  • تب
  • فشار خون بالا/ پایین
  • سدیم پایین
  • کم خونی
  • کربن دی اکسید خیلی زیاد/ خیلی کم
  • انعقاد خون غیر طبیعی
  • تغییرات قلبی یا ششی
  • تغییرات تغذیه‌ای

علایم آسیب مغزی چیست؟

مشکلات جسمی

از دست دادن شنوایی، صدای وزوز در گوش، سردرد، حمله ناگهانی عصبی، سرگیجه، حالت تهوع، استفراغ، دید تار، کاهش قدرت بویایی یا چشایی، کاهش قدرت و تعادل در بدن، ماهیچه ها و پاها.

مشکلات ارتباطی

افراد با آسیب های مغزی اغلب مشکلات شناختی ( تفکر) و ارتباطی دارند که به طور چشمگیری به توانایی مستقل بودن آنها آسیب میزند. این مشکلات بستگی به شدت آسیب، میزان گسترش و محل آسیب مغزی دارند.

افراد بعد از آسیب مغزی ممکن است برای گفتن نظر یا معرفی خود در یافتن کلماتی که نیاز دارند مشکل داشته باشند. تلاش آنها برای درک پیام های نوشتاری و گفتاری ممکن است به اندازه تلاش برای درک یک زبان خارجی مشکل باشد. همچنین آنها مشکلاتی در هجی کردن ، نوشتن و خواندن دارند.

فرد ممکن است مشکلات ارتباطی-اجتماعی زیر را نیز داشته باشد:

  • رعایت نوبت در گفت و گو
  • ادامه موضوع گفت و گو

استفاده از یک لحن صدای مناسب

تفسیر جزئیات گفت و گو (مثلاً تفاوت بین بیان طعنه دار و جدی را نمی‌دانند)

  • پاسخ به حالت های صورت و زبان بدن
  • شرکت در گفت و گو هایی که سریع است.

علاوه بر موارد بالا بعد از آسیب مغزی ( TBI ) ممکن است ماهیچه های لب و زبان ضعیف تر شوند و هماهنگی کمتری داشته باشند. ممکن است بلندی صدای فرد در گفت و گو به اندازه کافی نباشد و یا حتی فرد قادر به صحبت کردن نباشد. ماهیچه های ضعیف ممکن است روی توانایی جویدن و بلع مواد غذایی تاثیر داشته باشد.

انواع آسیب مغزی

مشکلات شناختی

مشکلات شناختی در افراد آسیب مغزی( TBI ) بسیار شایع است. مهارت های شناختی ( فکری) شامل موارد زیر است:

آگاهی از اطراف، توجه، حافظه، تفکر، دلیل آوردن، حل مسئله و عملکردهای اجرایی ( مانند برنامه ریزی، شروع کردن، خودآگاهی، خودتنظیمی، ارزیابی).

مشکلات شناختی این بیماران شامل موارد زیر است:

مشکل در تمرکز حواس هنگامی که موارد حواس پرت کن وجود دارد (مانند ادامه گفت و گو در یک رستوران شلوغ، کار کردن روی چند تکلیف به صورت همزمان.)

پردازش آهسته و کند: پیام های طولانی بهتر است به صورت کوتاه و تقسیم شده دریافت شوند. شخص امکان دارد برای اطمینان از پردازش درست اطلاعات مجبور به تکرار آن باشد. شریک های ارتباطی بهتر است سرعت گفتار خود را کاهش دهند.

مشکلات حافظه کوتاه مدت: ممکن است یادگیری جدید مشکل باشد. معمولاً حافظه بلند مدت برای نگهداری حوادث و چیزهایی که قبل از آسیب رخ داده است سالم مانده است (مثلاً فرد نام دوستان و خانواده اش را به خاطر می آورد).

مشکلات عملکردهای اجرایی: سردرد در شروع تکالیف،تنظیم اهداف و تکمیل آنها مشکل دارد. برنامه ریزی و سازماندهی تلاشی برای انجام تکلیف است و انجام آن به تنهایی دشوار است. افراد اغلب برای این کار نیاز به کمک والدین و دوستان دارند.

مشکلات حل مسئله: فرد ممکن است نسبت به موقعیت ها واکنش تکانشی (بدون اینکه فکر کند) داشته باشد.

علتهای بروز آسیب مغزی

افتادن: 28 درصد

تصادف وسایل نقلیه موتوری: 20 درصد

حوادث مختلف:19 درصد

دعوا و درگیری و ورزش:11 درصد

چگونه علائم آسیب مغزی تشخیص داده میشود؟

افراد ذیل برای ارزیابی و تدوین برنامه درمانی مناسب با همدیگر همکاری می کنند:

  • پزشک
  • پرستار
  • عصب روانشناس
  • آسیب شناس گفتار و زبان ( گفتار درمان)
  • کاردرمانگر
  • فیزیوتراپ
  • مددکار اجتماعی
  • معلم

گفتاردرمانی در آسیب مغزی

آسیب‌شناس گفتار و زبان ارزیابی رسمی مهارت‌های گفتار و زبان را تکمیل می‌کند. ارزیابی دهانی- حرکتی قدرت و هماهنگی ماهیچه های کنترل کننده گفتاری را بررسی می‌کند. درک و استفاده از نحو (دستور زبان)و معناشناسی و همچنین خواندن و نوشتن ارزیابی می شوند. در سکته مغزی نیز همین موارد باید مورد بررسی قرار گیرد.

مهارت های ارتباطی-اجتماعی (کاربردشناسی)با آزمون های رسمی و بازی کردن نقش های ارتباطی مختلف بررسی می‌شود.آسیب شناس گفتار و زبان مهارت های  ارتباطی- شناختی را ارزیابی می کند. آیا فرد از خود و اطرافیانش آگاهی دارد؟آیا فرد اسم خود،تاریخ،جایی که در آنجا قرار دارد و اتفاقی که برایش افتاده است را میداند؟مهارت های حافظه کوتاه مدت و فعال ارزیابی می‌شوند مانند گفتن جزئیات اصلی یک داستان کوتاه. عملکردهای اجرایی ارزیابی می‌شوند. آسیب‌شناس گفتار و زبان توانایی بیمار ضربه مغزی را در برنامه ریزی کردن،سازماندهی و توجه به جزئیات (مانند تکمیل کردن مراحل مسواک زدن) ارزیابی می کند.

سوالات متداول:

1.علت آسیب های مغزی چیست؟

علل آسیب مغزی را می توان به افتادن 28 درصد، تصادف وسایل نقلیه موتوری 20 درصد، حوادث مختلف 19 درصد، دعوا و درگیری و ورزش 11درصد می باشد.

2. مشکلات شناختی در بیماران آسیب مغزی چیست؟

سرعت پردازش پایین، مشکلات حافظه کوتاه مدت و اختلال در عملکرد های اجرایی و مشکل در حل مسئله از جمله اختلالات بیماران آسیب مغزی است.

برچسب‌ها:,

ضربه مغزی و علائم آن

با در نظر گرفتن چهار مرحله تحولی مغز، زایش، مهاجرت، تمایل و سازمان بندی، تحول مغز تا دوران بلوغ ادامه می یابد و هر آسیبی در این دوره می‌تواند تحول را دچار آسیب کند. آسیب ضربه ی مغز یک اتفاق نسبتا رایج در دوران کودکی است و ممکن است به صورت باز یا بسته باشد. در این قسمت به اختلالاتی پرداخته می‌شود که به صورت اکتسابی یا محیطی به مغز در حال تحول وارد می شود. این قسمت با بهره‌ گیری از یک رویکرد تحلیلی تعاملی به بررسی صدمات مغزی در کودک و مواجهه با عوامل آسیب زا می ‌پردازد. تحقیقات در حوزه این بیماری ها و اختلالات متنوع نیازمند رویکرد تعاملی در ارزیابی و درمان این کودکان است. مرکز کاردرمانی و گفتاردرمانی آسیب مغزی دکتر صابر در حیطه درمان کودکان با ضربه مغزی و بهبود علائم ضربه مغزی در کودکان فعالیت می نماید.

ضربه ی مغزی چیست

آسیب ضربه ی مغز یک اتفاق نسبتا رایج در دوران کودکی است. دو نوع صدمه به سر وجود دارد: آسیب سر بسته و باز صدمه باز شامل یک نوع زخم باز است که با داخل شدن یک جسم به جمجمه ایجاد می شود. این نوع از زخم ها نسبت به صدمه های بسته نادرند. در صدمه بسته سر کودک با سطح دیگری برخورد می کند ولی حفره جمجمه توسط جسم خارجی سوراخ نمی شود عموماً ضربه سر بر اثر نیروهای با شتاب کاهنده و افزاینده ایجاد می شود. علاوه  بر این ممکن است صدمه مغزی کانونی بدون اصابت چیزی به جمجمه ایجاد شده باشد. صدمه کنونی بر اثر تماس با یک عامل آسیب ‌رسان ایجاد می‌شود و به منطقه خاصی از مغز اختصاص دارد. صدمات منتشر نتیجه جدا شدن ماده سفید و ماده خاکستری مغزی از یکدیگر است که به علت شتاب افزاینده یا کاهنده مغز و معمولاً به علت تصادف اتومبیل و سقوط های شدید ایجاد می‌شود. در صدمات منتشر آکسون ها کشیده شده و بد شکل می شوند و کودک معمولا بر اثر صدمات نرونی به حالت اغما می رود. حملات صرعی نیز در اثر ضربه سر شایع هستند جسم پینه ای، کپسول داخلی، مخچه و قطعه های پیشانی و گیجگاهی ساختارهای مغزی اصلی هستند که عمدتاً در این مورد آسیب می بینند.

شیوع ضربه مغزی

شیوع آسیب ضربه ی مغزی در کودکان و نوجوانان اخیرا افزایش پیدا کرده است و ضربه مغزی علت اصلی مرگ افراد زیر ۳۵ سال گزارش شده است و نیمی از مرگ های مربوط به ضربه را کودکان زیر ۱۵ سال تشکیل می ‌دهند. نرخ بروز آسیب ضربه ی مغزی در کودکان و نوجوانان ۱ تا ۱۵ سال ۱۸۰ در100/000 نفراست. این نرخ بروز به شکل معناداری بیشتر از مرگ هایی است که بر اثر دومین علت مرگ و میر کودکان یعنی سرطان خون کودکی رخ می دهد. علاوه بر این نسبت قابل توجهی از کودکانی که بر اثر آسیب نمی میرند، درگیر مشکلات یادگیری و رفتاری می شوند.

 

کودکانی که آسیب ضربه ی مغز شدید دارد ۸۰ درصد شان دو سال پس از صدمه نیازهای تربیتی ویژه دارند. مشکلات رفتاری حتی در بین کودکان با آسیب های مغزی علائم نیز نسبتاً شایع است. اکثر کودکانی که زنده می‌مانند یا پیش آگهی خوبی از بیمارستان مرخص می‌شوند با این وجود این پیش آگاهی به معنای سلامت کامل نیست و بیشتر کودکان در طول رشد با مشکلات موقت و دائمی حرکتی و شناختی مواجه می‌شوند. نوع آسیب مغزی در سنین مختلف متفاوت است. برای کودکان کوچکتر ضربه سر عموما به دلیل سوء استفاده از کودک یا تصادف اتومبیل است. از سنین ۱۱-۴ سال علت اصلی معمولاً تصادف دوچرخه یا عابر پیاده است در نوجوانان عموما تصادف اتومبیل عامل اصلی است برای نوباوگان علت اصلی ضربه سر عموما سقوط است که پیامدهای دراز مدتی هم دارد. سن یک عامل تعیین کننده در پیامد آسیب ضربه ی مغز است. کودکان کوچکتر الگوهای متفاوتی از بهبود را نشان می ‌دهند. صدماتی که در سنین پایین رخ می‌دهند به نسبت صدماتی که در سن بعدی رخ می‌دهند با نقایص بیشتری همراهند چرا که، مغز در حال رشد به علت تحول ناگهانی سریع بیشتر آسیب پذیر است. به علاوه کودکان در سنین پایین تر آسیب ‌پذیرتر هستند زیرا در حال یادگیری چیزهای جدید هستند و آسیب به ساختارهای اصلی دخیل در یادگیری مثل (هیپوکامپ) یادگیری را مختل می کند. به همین دلیل صدمه‌ای که پیش از یک سالگی رخ دهد باعث اختلال زبانی قابل توجهی می شود زیرا پیش از آن توانایی های بسیار کمی به ویژه در زبان کسب شده است از سن ۱۵-۱ سالگی سازماندهی مجدد عملکردها و بهبود توانایی زبانی محتمل تر به نظر می رسد آسیب پس از ۵ سالگی نیز به مشکل زاست، چرا که مغز به اندازه قبل انعطاف پذیر نیست و سازماندهی مجدد به آسانی صورت نمی ‌گیرد کارکردهایی که در سنین بعدی رشد می کنند با آسیب در سنین پایین ‌تر متاثر نمی ‌شوند. عملکردهای اجرایی که با میلین زایی رشد می ‌کنند نسبت به ضربه های مغزی آسیب پذیر هستند این توانایی ها به نوجوان اجازه می‌دهند تا رفتار خود را ارزیابی کند نسبت به رفتار خود بینش داشته باشد و اطلاعات دریافتی از منابع مختلف را یکپارچه کند. بد رفتاری با کودک شایع ‌ترین دلیل صدمه مغزی در نوباوگان است به طوری که ۶۴ درصد صدمات مغزی کودکان به علت بدرفتاری با آنان است. صدمه در دختران تا ۱۵ سالگی کمتر از پسران است. کودکان و نوجوانان در فعالیت های ورزشی از جمله فوتبال نیز در معرض آسیب ضربه‌ی مغز قرار دارند.

آسیب شناسی آسیب مغزی

ماهیت نوع و شدت آسیب مغزی، پیامد آن در کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال : نوع صدمه، مثل سقوط در مقابل ضربه به سر، اختلالات شناختی، رفتاری و نورولوژیکی متفاوتی را ایجاد می کند که باید به دقت مورد ارزیابی و کنترل قرار گیرد. آسیب مغزی بسته، موجب فشردگی بافت های عصبی که در آن بافت ها به همدیگر فشار وارد می‌کنند کشش، که بافت ها را از یکدیگر جدا می‌کند و بد شکلی جمجمه، که حجم مایع مغزی – نخاعی را تغییر می‌دهد می‌شود

آسیب مغزی می ‌تواند از سه طریق رخ دهد

  • شتاب افزاینده : هنگامی رخ می دهد که جسم متحرکی مثل (چوب بیسبال) به طور ناگهانی با جمجمه برخورد کند. این آسیب می تواند در نتیجه کوفتگی یا ضربه به ساقه مغز باشد آسیب ناحیه زیر جسم پینه ای در مخچه یا در قطعه پس سری در چنین شرایطی شایع است و در نتیجه صدمه در نواحی مخالف تماس ایجاد می‌شود. در این مورد موج های فشار از ناحیه آسیب دیده گسترش بافته و باعث پاره شدن بافت ها می‌شوند. قطعه های پیشانی به علت برآمدگی قسمت جلوی جمجمه در مقابل این نوع صدمه حساس هستند‌.
  • شتاب کاهنده : هنگامی اتفاق می افتد که سر سریع تر از جسم ثابت (مثل داشبورد اتومبیل) حرکت می‌کند و باعث جدا شدن ناگهانی جمجمه و کوفتگی در محل آسیب دیده می شود و احتمالا بر اثر اصابت مغز به جمجمه ضربه معکوس رخ می‌دهد در این مورد آسیب در نقطه مقابل ضربه ایجاد می‌شود. مثلاً برخورد به استخوان پس سری می تواند باعث صدمه قطعه پیشانی و گیجگاهی شود ضربه به ناحیه گیجگاهی احتمالاً منجر به آسیب قطعه گیجگاهی مقابل می شود با این وجود ضربه به ناحیه پیشانی کمتر منجر به آسیب پس سری می‌شود زیرا سطح پشت جمجمه صاف است.
  • چرخش سر و گردن در حالی اتفاق بیفتد که هر دو نوع شتاب افزاینده و کاهنده وجود دارند و این چرخش منجر به جدا شدن شود‌.

شدت آسیب مغزی یک عامل بسیار مهم در بهبود پس از صدمه است. مقیاس اغمای گلاسکو اغلب برای تعیین سطح آسیب مغزی مورد استفاده قرار می‌گیرد با استفاده از این مقیاس سطح هوشیاری مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این مقیاس معیاری برای پیش آگاهی بهبود است. این مقیاس پاسخ چشم به محرک پاسخ غیر کلامی حرکتی و کلامی را ارزیابی می‌کند و از۱۵-۳ نمره گذاری می شود. نمره بالاتر آسیب کمتر را نشان می‌دهد جدول ۱-۱۵ رفتارهایی که توسط مقیاس اغمای گلاسکو ارزیابی می‌شود را نشان می‌دهد بالاترین نرخ مرگ در مورد بیمارانی است که نمره مقیاس اغمای گلاسکو آنها ۸ به پایین است.

مقیاس اغمای گلاسکو

باز کردن چشم

_خود به خودی                                                         4

_در پاسخ به گفتار                                                    3

_در پاسخ به درد                                                       2

_بدون پاسخ                                                             1

حرکت

_پیروی از دستورات                                                   6

_تعیین محل درد                                                       5

_کنار کشیدن ار محرک دردناک                                    4

_پاسخ خم کردن غیر طبیعی اندام با درد                       3

_پاسخ عقب کشیدن اندام در ارائه محرک دردناک           2

_بدون پاسخ                                                           1

کلامی

_جهت دار                                                             5

_مکالمه سردرگم                                                   4

_کلمات نامناسب                                                   3

_صداهای نامعلوم                                                   2

_بدون پاسخ                                                          1

 

 

عامل دیگر که برای اندازه گیری شدت ضربه به سر مورد استفاده قرار می گیرد، مدت زمان بی هوشی است و شامل تعداد روزهایی است که از زمان صدمه تا زمان پیروی از دستورها توسط کودک طول می کشد. صدمات شدید معمولاً هنگامی رخ می‌دهد که هوشیاری بیش از ۲۴ ساعت مختل باشد. مقیاس های دیگر زمان لازم برای بازیابی توانایی درک زمان و موقعیت فضایی توسط کودک و بازگشت حافظه و وقایع گذشته فراموشی پس از سانحه است.

در مورد سطوح آسیب مغزی، ضربه های مغزی ملایم ۵۰ تا ۷۵ درصد ضربه‌های سر را شامل می‌شود و بسیاری از آنها مورد ارزیابی پزشکی قرار نمی گیرند. یا به عنوان موارد غیر قابل اعتنا مرخص می‌شوند. ضربه های مغزی ملایم آنهایی هستند که باعث از دست رفتن هوشیاری یا فراموشی پس از آسیب به مدت کمتر از یک ساعت می شوند و نمره اغمای گلاسکو بین ۱۳ تا ۱۵ کسب می کنند بسیاری از کودکانی که در طول رشد ضربه های مغزی جزئی به سرشان وارد می شود توسط کادر پزشکی، جدی تشخیص داده نمی شود و اغلب ارزیابی نمی شوند. آسیب مغزی ملایم می‌تواند با سردرد، خواب آلودگی، تحریک ‌پذیری انزوا و یا بی ثباتی همراه باشد. ضربه های مغزی که با از دست دادن هوشیاری یا فراموشی پس از آسیب به مدت ۲۴-۱ ساعت و نمره ۱۰ اغمای گلاسکو همراه است، متوسط فرض می شوند سردرد، اختلال حافظه و مشکلات رفتاری هنگامی که کودک در حال بهبود از آسیب مغزی است بروز می کند علاوه بر این نشانه های ثانوی از قبیل هماتوم و تومور مغزی که نیازمند عمل جراحی هستند اغلب در اثر آسیب مغزی ملایم به وجود می‌آیند نشانه‌های اولیه شامل مشکلاتی در حل مسئله، حافظه، توجه / تمرکز است که با گذشت زمان بهبود می یابند. ضربه مغزی شدید با از دست دادن هوشیاری یا فراموشی پس از آسیب به مدت بیش ۲۴ ساعت و نمره اغماء گلاسکو ۸-۳ همراه است درمان پزشکی اغلب فوری و گسترده است و حدود نیمی از کودکانی که با ضربه مغزی شدید به اورژانس مراجعه می کنند می میرند برای آنهایی که نجات پیدا می‌کنند نقایص شدیدی از لحاظ فیزیکی وعصبی – روانی وجود دارد.

کودکانی که آسیب مغزی شدید دارند در بیمارستان می مانند و اغلب صدمه‌ های دیگری نیز دارند. کودکان با  آسیب مغزی شدید نقایصضربه مغزی هوشی و اختلالات روانپزشکی دارند. به همین دلیل مشکلاتی در پیشرفت تحصیلی دارند. همچنین در نامیدن اشیا و یا تصویر روانی کلامی و مهارت های نوشتن نارسایی دارند. نقص های دیگری در حافظه، ریاضیات، توجه و سازماندهی به طور مکرر در این کودکان مشاهده می‌شود. طول زمان اغما نقش مهمی در اختلال شناختی و توانایی بازگشتن به مدرسه دارد یک اغمای طولانی با پیامد بدتر همراه است. بزرگسالان عموما ظرف مدت ۱۸۰ روز از سانحه توانایی هایی را مجددا کسب خواهند کرد و مدت زمان احتمالی بهبود بین ۶ تا ۹ ماه از روز سانحه است. برای کودکان بهبودی آسیب ضربه‌ی مغز شدید می تواند ۵ تا ۶ سال پس از آسیب طول بکشد با این وجود بیشترین پیشرفت‌ها ۲ تا ۳ سال پس از صدمه است موضوع بسیار مهم دیگر در آسیب ضربه‌ای مغز آسیب یک طرفه است اثرات آسیب یک طرفه به مغز در سنین پایین توسط نیمکره سالم جبران می‌شود و به عنوان مثال نیمکره راست می‌تواند پس از آسیب نیمکره چپ عملکردهای زبانی را بر عهده گیرد این کار به ازای کاهش عملکرد های نیمکره راست مثلاً از نظر دیداری – فضایی انجام می‌شود انتقال زبان هنگام آسیب دیدن نواحی مربوط به گفتار در نیمکره چپ صورت می‌گیرد.

هنگامی که ناحیه بروکا سالم می ماند به جای انتقال عملکردهای زبانی به نیمکره راست نیمکره چپ دوباره سازماندهی می شود اگرچه در بدو تولد هر دو نیمکره از لحاظ عملکرد تخصصی یافته هستند ولیکن ظرفیت آنها برای قبولی وظایف نیمکره دیگر نسبتاً انعطاف پذیر است با وجود این شانس جبران در سطوح بالاتر توانایی کمتر به نظر می رسد. برای مثال عملکرد های ساده زبانی در صورت برداشتن نیمکره چپ  سالم باقی می ‌ماند اما مهارت‌های زبانی پیچیده مثل دستور زبانی پیچیده، مخدوش می‌شود به همین ترتیب برداشتن نیمکره راست در مهارت‌های زبانی معمولاً اختلال ایجاد می کند و مهارت های پیچیده فضایی – دیداری مثل سازماندهی دیداری و درک فضایی، مختل می شوند بر این اساس در حالی که هر دو نیمه کاره می توانند عملکرد های نیمکره مخالف را بر عهده گیرند اگر یکی از آنها خیلی زود حذف شود نیمکره دیگر نمی تواند تمام وظایف آن را به عهده گیرد در حالی که این بافته ها از عقیده انعطاف پذیری مغز حمایت می کند مطالعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد برداشتن یک نیمکره با عمل جراحی پس از آسیب مغزی مشکلات کمتری را نسبت به زمانی که برداشتن از طریق جراحی امکان پذیر نیست ایجاد می‌کند این موضوع شاید به این علت باشد که نیمکره آسیب ‌دیده اثرات غیر طبیعی بر نیمکره سالم دارد.

توانبخشی و درمان ضربه مغزی

پس از درمان های ابتدایی پزشکی که در بیمارستان انجام می شود و پس از گذشت دوره حاد آسیب مغزی، نیاز به خدمات توانبخشی در آسیب مغزی وجود دارد. ضربه مغزی موجب آسیب هایی در زمینه حرکتی، ذهنی و گفتار فرد می گردد. خدمات فیزیوتراپی یکی از درمان های توانبخشی در ضربه مغزی به حساب می آید، اما مشکلات وارده در تعادل، اختلالات در حرکت دست ها و مشکلات ذهنی همراه با ضربه مغزی نیاز به کاردرمانی مداوم در حیطه کاردرمانی جسمی، کاردرمانی ذهنی و گفتار درمانی می باشد. مرکز توانبخشی دکتر صابر در زمینه توانبخشی ضربه مغزی خدمات کاردرمانی و گفتاردرمانی به ارائه خدمات توانبخشی مشغول می باشد.

سوالات متداول:

1.چه زمانی کودکان با ضربه مغزی به درمان توانبخشی نیاز دارند؟

پس از درمان های ابتدایی پزشکی که در بیمارستان انجام می شود و پس از گذشت دوره حاد آسیب مغزی، نیاز به خدمات توانبخشی در آسیب مغزی وجود دارد.

2. تا چه زمانی درمان های کاردرمانی و گفتاردرمانی باید ادامه یابد؟

درمان های توانبخشی باید به صورت مداوم برای کودکان با ضربه مغزی ادامه یابد تا از بروز دفورمیتی های اسکلتی ناشی از رشد فیزیکی کودک و بی تحرکی جلوگیری شود و قدرت عضلات کودک را تقویت نماید.

برچسب‌ها:,