شناخت یعنی آن دسته از عملکردهای ذهنی که به ما برای به دست آوردن، سازماندهی کردن، دستکاری کردن و استفاده کردن از اطلاعات و دانش کمک میکند. شناخت همه فرایندهای مرتبط با فکر کردن میشود. مرکز کاردرمانی شناختی دکتر صابر در زمینه بازتوانی شناختی بیماران با آسیب مغزی نظیر بیماران سکته مغزی، تمومور های مغزی و…. و کودکان با اختلالات رشدی مانند اوتیسم، بیش فعالی و نقص توجه، اختلالات یادگیری، اختلال پردازش حسی فعالیت می نماید. کلینیک دکتر صابر با تجربه بالا در حیطه توانبخشی شناختی و استفاده از ابزار و تکنیک های روز دنیا توانسته است بهترین نتایج را در زمینه درمان شناختی بدست آورد. کادر تخصصی مرکز توانبخشی شناختی دکتر صابر در زمینه کاردرمانی، گفتاردرمانی و روانشناسی کودک با دو شعبه فعال در غرب و شرق تهران فعالیت می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتار درمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
عملکردهای شناختی
عملکردهای شناختی که میتواند در نتیجه یک سکته آسیب ببیند شامل موارد زیر است:
- توجه: توانایی برای تمرکز کردن بر روی یک محرک حسی خاص و از بین بردن عوامل حواس پرتی توجه برای ایجاد عملکردهای شناختی دیگر لازم می باشد.
- حافظه: توانایی برای نگهداری و به یاد آوری اطلاعات
- درک ( making sense of senses ) : یک فرایند شناختی که بیشتر با آن آشنا خواهیم شد.
- زبان: درک و بیان
- پراکسیا: برنامه ریزی حرکتی
- کارکردهای اجرایی: مهارتهایی که به منظور سازماندهی کردن و اجرای یک وظیفه مورد نیاز می باشد.
ارزیابی کاردرمانی شناختی
ارزیابی کاردرمانی شناختی در هر مرحلهای از بهبودی شامل یک آنالیز دقیق از مهارت های عملکردی (حرکت،حس،شناخت، روانی-، اجتماعی و اجتماعی) و تاثیر هر یک از آسیب ها بر روی توانایی بیمار در درگیر شدن در کارها در داخل یک محیط معین (فیزیکال،اجتماعی و فرهنگی) میباشد. ارزیابی عملکردهای شناختی اغلب به عنوان بخشی از یک ارزیابی مشاهده ای از فعالیت های انتخاب شده روزمره زندگی انجام میشود. به عنوان مثال وظایف آرایشگری و آماده سازی یک نوشیدنی داغ.
این کار میتواند در بخش کاردرمانی شناختی که یک محیط مناسب را پدید میآورد یا در خانه فرد یا محیط اجتماعی که میتواند یک ارزیابی واقعی تری را از توانایی بیمار بسنجد، انجام شود.
زمان ارزیابی نکته مهمی است که بایستی به آن توجه شود. در فاز حاد بهبودی در سکته مغزی یک شخص ممکن است خسته شود و ممکن است در یک مجموعه پیچیده ای از آیتم های بهبودی دیگر نیز درگیر باشد و این میتواند بر روی وضعیت عاطفی بر روانی زیستی بیمار اثر بگذارد. ارزیابی مهارت های شناختی خاص در این مرحله نمی تواند یک بازتاب واقعی از توانایی بیمار ارائه دهد و می تواند این توصیه می شود که تا زمان انجام فاز توانبخشی شناختی منتظر بمانید. با این حال اگر یک آسیب شناختی میخواهد مورد بررسی قرار بگیرد، کاردرمانگر ممکن است عملکردهای شناختی را در فاز حاد به منظور تعیین وسعت آسیب و اطمینان از یک پیگیری مناسب، به ویژه اگر ترخیص برنامه ریزی شده باشد، ارزیابی کند. برای ارزیابی شناختی جزئی تر و بیشتر ممکن است فرد به یک نوروسایکولوژیست نیز ارجاع داده شود.
ارزیابی استاندارد توانبخشی شناختی
کاردرمانگران شناختی یک تنوع بسته ای از ابزارهای غربالگری و ارزیابیهای استاندارد شده را دارند که میتواند به منظور کمک در ارزیابی عملکردهای شناختی مورد استفاده قرار گیرد. ارزیابی های استاندارد و برپایی آسیب به فراهم آوردن ارزیابی های معتبر و پایا از مهارت های عملکردی یا به عبارتی دیگر اجزای شناختی خاص کمک می کند. این ارزیابی ها نبایستی به طور جداگانه مورد استفاده قرار بگیرند، بلکه بایستی با ترکیب با ارزیابی های مشاهدهای کلینیکی و استدلالات کلینیکی به کار رود تا میزان تاثیر آسیب های شناختی بر روی اجرای کاری ( Occupational performance ) مشخص شود. توصیه می شود که کاملا فرایندهای اعتبار و انجام تست آشنا باشید تا میزان تکرارپذیری برای هر تست معلوم شود.
تعدادی از این ارزیابی ها بر پایه آسیب می باشند ( impairment base ) و توصیه می شود در هنگام تفسیر نتایج در مواردی که لزوماً از لحاظ کلینیکی معنی دار نیستند یا به اجرای عملکردی فرد مرتبط نیستند احتیاط کنید.
تعدادی ارزیابی مشاهدهای استاندارد شده از عملکرد وجود دارد مثل ( AMPS ) یا ارزیابی مهارت های حرکتی و پردازشی که به منظور اندازه گیری کیفیت اجرای فعالیت های روزمره زندگی استفاده می شود. دیگر ارزیابی ها و ابزارهای غربالگری استاندارد شده که می توانند به منظور تکمیل ارزیابی عملکرد های شناختی مورد استفاده قرار گیرد شامل موارد زیر است:
رویکردهای توانبخشی شناختی
رویکردهای اصلی توانبخشی شناختی که به وسیله کاردرمانگران استفاده میشوند شامل موارد زیر است:
- درمانی (بازآموزی) مانند رویکرد coop در توانبخشی شناختی
- تطابق (جبرانی/عملکردی)
کاردرمانگران شناختی تمایل دارند تا از یک رویکرد عملکردی برای توانبخشی افراد با ضایعات شناختی استفاده کنند که این شامل آموزش خاص هر تکلیف و استفاده از فعالیت های معنی دار و آشنا است.
مداخلات
اصول مداخله برای توانبخشی شناختی افراد مبتلا به آسیب های شناختی شامل موارد زیر است:
- هدفدار: شخص با مشکل شناختی در صورتی که در انتخاب فعالیت هایی که در آن مشارکت می کنند دخالت داشته باشد، بیشتر درگیر می شود. اهداف بایستی معنی دار و مرتبط باشند. اهداف به طور مستقیم مداخلات شناختی را پردازش می کنند و بایستی با نیازها و خواسته های بیمار مرتبط باشند. اهداف بلند مدت و کوتاه مدت تنظیم شده و تا حد امکان ( SMART ) باشد یعنی خاص، قابل اندازه گیری، دست یافتنی (با مقداری چالش) واقعی(در محدودی محیط و منابع موجود) و با توجه به نمودارهای زمانی تنظیم شود و بایستی یک مرور منظمی از اهداف با بیمار، خانواده/مراقب و تیم درمانی انجام شود. در صورتی که بیمار، خانواده اش با تیم در حال کار به سمت اهداف مورد توافق و یکسانی حرکت کنند، یک نتیجه رضایت بخش به وجود خواهد آمد.
- فردی: یک انتخابی از استراتژی ها و تکنیک های مداخله می تواند نیاز باشد. همانطور که افراد دارای علایق و پاسخ های فردی نسبت به مداخلات هستند.
- آموزش دادن به خانواده/مراقبان/دوستان و دیگر افراد مهم و مرتبط تا اینکه آنها بفهمند چه مشکلاتی یک فرد میتواند داشته باشد و بتوانند با کاربرد استراتژی ها و فراهم آوردن حمایت کمک کنند.
- شامل حمایت های روانی زیستی و عاطفی باشد.
افراد دارای مشکلات شناختی ممکن است، اضطراب، افسردگی و حس فقدان کنترل و خودباوری را روز به روز بیشتر کنند. به این نکته باید توجه داشت و مداخلات به منظور ساپورت مدیریت این مشکلات مثل، آموزش مدیریت اضطراب، آموزش ریلکسیشن و دارو فراهم شود.
استراتژیهای مداخلات توانبخشی شناختی
- آموزش تکلیف خاص یا بازآموزی عملکردی: تاکید بر روی ارزش استفاده از تکلیف های خاص و مرتبط عملکردی و ویژگی های تکلیف به منظور حمایت از تغییرات رفتاری می باشد.
- عملی شدن: تکرار در یک زمان و استفاده از ظرفیت حفظ شده در کمک کردن به فرایند یادگیری.
- یادگیری بدون خطا: افراد مبتلا به آسیب مغزی که شامل سکته مغزی هم میشود، ممکن نیست که از اشتباهاتشان یاد بگیرند. بنابراین رویکردی که با دادن نشانه ها و راهنمایی ها به یک نتیجه موفقیت آمیز می رسد احتمالاً فرایند یادگیری را بیشتر افزایش میدهد. این در مورد افراد مبتلا به مشکلات حافظه مستند شده است.
- تطابق محیطی: تعدیل صدا و عوامل پرت کننده حواس، از بین بردن صداهای محیطی و ایجاد تطابق آتی مثل تختههای پیام.
- جبران و آموزش استراتژی: حمایت های خارجی و روش های تطابق یافته،برای مثال استفاده از کمک های حافظه ای مثل صفحات،دفتر خاطرات و تقویم.
- یادآور و دستورالعمل ها:دستورالعمل مستقیم و کمک با راهنمایی می تواند یادگیری مهارت ها را افزایش دهد.
- آموزش مهارت ها/بازآموزی: این مورد برای بازآموزی مشکلات شناختی حمایت محدودی را فراهم می کند. اگرچه بعضی از مطالعات بهبود مهارت ها را در هنگام فراهم آوردن بازاموزی خاص برای ظرفیت توجهی پایه گزارش کرده اند.
بازآموزی هنگامی که در یک زمینه عملکردی و معنی دار انجام شود و سطح خاصی از ضایعه بی توجهی فرد را مورد هدف قرار دهد، توانبخشی شناختی در توجه موثر تر است.