روز: مارس 5, 2020

میزان شیوع اختلال یادگیری

چند درصد از کودکان مدارس ما اختلالات یادگیری دارند؟

برآورده های مربوط به میزان شیوع ناتوانی یادگیری فاصله زیادی با یکدیگر دارند – از ۱ درصد تا ۳۰ درصد دانش‌آموزان را شامل می‌شوند. تعداد کودکان و نوجوانانی که ناتوانی های یادگیری در آنان تشخیص داده می‌شود تا حد زیادی به معیارهای تعیین واجد شرایط بودن دانش آموز برای دریافت خدمات بستگی دارد. هرچه معیارهای تشخیصی دقیق تر باشد رقم میزان شیوع پایین تر است. اگر تنها موارد حاد ناتوانی های یادگیری در برنامه پذیرفته شوند درصد کمی از دانش آموزان مدرسه دچار اختلال تشخیص داده خواهند شد. بر عکس، هر چه معیارها نرمش بیشتری داشته باشند، رقم میزان شیوع بالاتر خواهد بود. چنانچه ناتوانی های یادگیری خفیف نیز مانند موارد شدید از خدمات بهره‌ مند شوند، میزان شیوع بیشتر می‌شود.

کلینیک تخصصی درمان اختلالات یادگیری دکتر صابر در زمینه درمان اختلالات یادگیری کودکان به صورت حرفه ای فعالیت می نماید. گفتاردرمانی، کاردرمانی، بازی درمانی و رفتاردرمانی از خدمات موثر این مرکز در حیطه درمان اختلالات یادگیری می باشد.

افزایش تعداد کودکان دچار ناتوانی های یادگیری

قبل از تصویب قانون عمومی در سال ۱۹۷۵ برآورده های مربوط به تعداد کودکان دچار ناتوانی‌های یادگیری فقط شامل دانش آموزانی بود که در مدارس خدمات می گرفتند.

با تصویب این قانون و در قالب برنامه مکتوب آموزش و پرورش انفرادی IEP که برای تمام دانش آموزان مشمول آموزش و پرورش خاص نوشته شده بود کودکان دچار ناتوانی های یادگیری در سرتاسر کشور سرشماری شدند.

اطلاعات مربوط به این سرشماری حاکی از آن است که تعداد دانش آموزانی که دچار ناتوانی های یادگیری تشخیص داده شده‌اند پیوسته افزایش یافته است.

در نخستین سال اجرای قانون کمتر از۸۰۰,۰۰۰ کودک (یا ۸/۱ درصد کودکان ثبت نام شده در مدارس ) در طبقه ناتوانی های یادگیری قرار گرفتند و در سال ۱۹۷۷ خدمات دریافت کردند.

در سال تحصیلی ۱۹۹۴ – ۱۹۹۳ درصد دانش‌آموزان به ۲۷/۵ درصد یا به بیش از۴/۲ میلیون دانش آموز، افزایش مداوم درصد دانش‌آموزان را که دچار ناتوانی‌های یادگیری تشخیص داده شده اند در سال‌های تحصیلی نشان می‌دهد.

چرا مقوله ناتوانی های یادگیری چنین گسترش سریعی داشته است؟ این موضوع را می توان به چند طریق تبیین کرد.

  • ارتقاء سطح آگاهی نسبت به ناتوانی‌های یادگیری : آگاهی عمومی نسبت به عارضه ناتوانی های یادگیری افزایش یافته است. در نتیجه والدین، مربیان و دانش آموزان بر مدارس فشار بیشتری وارد می‌آورند تا خدمات کافی به دانش‌آموزان دچار ناتوانی‌های یادگیری ارائه دهند.
  • پیشرفت روش‌های تشخیص و ارزیابی یادگیری : با پیشرفت فنون سنجش و ارزیابی، بسیاری از کودکان شناسایی نشده دچار عارضه مشخص شده‌اند.
  • پذیرش اجتماعی و رجحان طبقه ‌بندی ناتوانی های یادگیری : بسیاری از والدین و طبقه ‌بندی مقوله ناتوانی های یادگیری را به سبب اینکه بدنامی سایر موارد ناتوانی را ندارند ترجیح می دهند. برخی از دانش آموزانی که قبلاً در زمره افراد عقب مانده ذهنی یا دچار اختلال های رفتاری طبقه بندی می شدند به طور فزاینده ای ذیل عنوان ناتوانی های یادگیری دسته بندی می شوند. برای مثال، همانگونه که در قسمت ۵ همین مبحث خاطرنشان می شود، تعداد کودکانی که جزو افراد عقب مانده ذهنی طبقه بندی می شوند به طور معنی داری کاهش یافته است.
  • کاهش سایر برنامه ها و فقدان راه‌های دیگر در آموزش و پرورش همگانی برای کودکانی که در کلاس های عادی مشکلاتی را تجربه می کنند : در سراسر این دوره کاهش بودجه بسیاری از برنامه ها که برنامه های ترمیمی در آموزش و پرورش عادی هستند و دولت فدرال بودجه آنها را تامین می‌کند و فقدان برنامه های ترمیمی کافی، نظیر خواندن ترمیمی، به چشم می‌خورد.
  • احکام دادگاه : در تعدادی از تصمیمات دادگاه‌ها طبقه ‌بندی اقلیت کودکان را زیر عنوان عقب مانده ذهنی تبعیض‌آمیز تشخیص دادند. برخی از این کودکان ممکن است در طبقه ناتوانی های یادگیری قرار گیرند نه عقب ماندگی ذهنی برخلاف افزایش تعداد کودکان دچار ناتوانی‌های یادگیری، تعداد و نسبت کودکان و جوانانی که عقب‌ مانده ذهنی تشخیص داده شده‌اند در دراز مدت کاهش یافته است.

    ناتوانی یادگیری

همکاری : نقش جدید معلمان ناتوانی های یادگیری

با حرکت ادغام سازی و قرار دادن تعداد بیشتری از دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری در کلاس های آموزش عمومی متخصص  ناتوانی های یادگیری باید مهارت بیشتری برای همکاری کسب کند.

این نقش اکنون شامل وظایفی چون هماهنگ کردن کوشش‌های سایر متخصصان نظیر گفتاردرمانی و کاردرمانی و روانشناسی، ایجاد همکاری میان رشته‌ای در قالب گروهی که اعضای آن با یکدیگر کارمی کنند، کمک به معلم های کلاس ها و اشتغال فعال به تدریس در بسیاری زمینه ها، از جمله آموزش و پرورش عمومی است.

متخصص ناتوانی های یادگیری باید آمادگی لازم را برای همکاری و تشریک مساعی بسیار ماهرانه با دیگران داشته باشد. بدون تلاش هماهنگ هر یک از متخصصان ممکن است دانش آموز دچار ناتوانی های یادگیری را ازمنظر دید خود بنگرد نظیر افسانه دانشمند نابینا هندی که چطور فیل را دیدند.

در این داستان مشهور آمده است که یکی از دانشمندان خرطوم فیل را لمس کرد و نتیجه گرفت که مار است دیگری پای فیل را لمس کرد و گفت که مانند تنه درخت است سومین با لمس دم فیلم مطمئن شد که طناب است دانشمند چهارم به گوش فیل دست کشید و فکر کرد که با بادبزن است، نفر پنجم عاج فیل را لمس کرد و آن را  به نیزه تشبیه کرد و آخری به تنه فیل دست کشید و گفت شبیه دیوار است.

بر همین مقیاس، چون هر متخصص فقط بخشی از مشکل دانش آموز دچار ناتوانی یادگیری را می‌بیند این خطر وجود دارد که هر یک به واسطه احاطه نیافتن بر سایر جنبه‌ها نتواند به شناخت واقعی از دانش آموز برسد و به تفسیر غلطی دست یابد. یکی از وظایف مهم متخصص ناتوانی های یادگیری وحدت بخشیدن به خدمات گوناگون تخصصی به منظور فهم کل جنبه‌های وجودی دانش آموز است.

نتیجه گیری:

شیوع اختلال یادگیری در کودکان، به‌ویژه در سنین مدرسه، نگران‌کننده است و آمارها نشان می‌دهد که این اختلال می‌تواند تا بیش از ۱۰٪ جمعیت دانش‌آموزی را تحت تأثیر قرار دهد. در صورت عدم شناسایی به‌موقع و ارائه خدمات توانبخشی مناسب، این اختلالات منجر به افت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس و مشکلات رفتاری می‌شوند. بنابراین آگاهی والدین، معلمان و درمانگران از میزان شیوع و نشانه‌های این اختلال، گام نخست در مسیر درمان و توانمندسازی کودکان به شمار می‌رود.

 

سوالات متداول:

1-آیا شیوع اختلال یادگیری در پسران بیشتر از دختران است؟
بله، معمولاً شیوع این اختلال در پسران بیشتر گزارش می‌شود، به‌ویژه در حوزه‌هایی مثل خواندن و نوشتن.

2-چه نوع اختلال یادگیری بیشتر شیوع دارد؟
اختلال خواندن (دیسلکسی) بیشترین شیوع را دارد، سپس اختلالات نوشتاری و ریاضی.

برچسب‌ها:,