ارگوتراپیست مهدی صابر

یکپارچگی حسی و اختلال یادگیری

یکپارچگی حسی و اختلال یادگیری | اختلال پردازش حسی| اختلال حسی در کودکان

سر فصل مطالب

یادگیری بهتر و ماندگارتر منوط به مشارکت چند حس در یادگیری است. یادگیری چند حسی اغلب بر استفاده از حواس بینایی، شنوایی و حس پیکری مشتمل بر بساوایی و حس حرکتی تأکید دارد. یادگیری چند حسی عمیق‌تر و ماندگارتر از یادگیری تک حسی است. کودکان با اختلال یادگیری در استفاده از حواس خود به صورت یکپارچه دچار مشکل هستند. اختلال پردازش حسی یکی دیگر از علل مشکلات یادگیری در کودکان است. اختلال حسی در کودکان توانایی پردازش صحیح اطلاعات حسی دریافتی را از کودک گرفته و یا پردازش غلطی را ایجاد می نماید و به همین علت کودک نمی تواند پاسخ صحیح را به نشانه های ارائه شده به او بدهد. مرکز درمان اختلالات پردازش حسی دکتر صابر در زمینه درمان اختلال حسی در کودکان و بهبود اختلال یادگیری به صورت تخصصی فعالیت می نماید. خدمات پیشرفته مرکز نظیر اتاق سنسوری، کاردرمانی یکپارچگی حسی، ماساژ درمانی ، اتاق تاریم بینایی و اتاق تقویت مهارت های شنیداری در تسریع درمان اختلال یادگیری در کودکان موثر می باشد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

اختلال حسی در کودکان

مهارت‌هایی که با یادگیری چند حسی آموخته می‌شوند، دارای پیوندهای بیشتری هستند. این پیوندهای بیشتر در هنگام رمزگذاری اطلاعات، بازیابی آن را تسهیل می‌کند؛ به‌ گونه‌ای که اطلاعات که به ‌صورت چند حسی یاد گرفته می‌شوند، حتی زمانی‌که ارزیابی و آزمون به ‌صورت تک حسی ارائه شود، بهتر از اطلاعاتی که از طریق همان حس ارائه شده‌اند، بازیابی می‌شود (سریواستاوا و سالاخوتدینوف، 20۱۴) .

به‌ طورکلی، مبنای یادگیری چند حسی این است که استفاده از چند حس در یادگیری، به ایجاد پیوندهای بیشتر بین مفاهیم جدید با موقعیت‌های زندگی واقعی و اطلاعات قدیم کمک می‌کند. ایجاد تجربه‌های شبیه به زندگی واقعی از ویژگی‌های شاخص یادگیری چند حسی است که اطلاعات مرتبط با حواس مختلف را تجمیع می‌کند و پیوندهای عمیق‌تری بین دانش جدید و قدیم می‌سازد. در توانبخشی شناختی ایجاد موقعیت‌های شبیه به زندگی واقعی و فراخوانی دانش قدیم برای تسهیل یادگاری جدید ضروری است.

یکی از درمان‌هایی که بر این اصل استوار است، یکپارچگی حسی است که عمدتاً توسط کار درمانگران برای درمان اختلالات با نقایص حسی – حرکتی و شناختی مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکپارچگی حسی فرآیندی است که با سازماندهی حواس مختلف، امکان تعامل مؤثر با محیط را فراهم می‌سازد. این تئوری به ‌وسیله آیرس (۱۹۷۲) مطرح شد. اجزاء مداخله یکپارچگی حسی با یک محیط حس غنی، بازی محور/کودک محور

با ایجاد چالش‌های پیشرونده، یکپارچه‌سازی حواس برای اجرای تمرین ارائه ‌شده را ممکن می‌سازد. در این درمان علاوه بر این ‌که تعدیل حسی برای توجه و کنترل رفتار هدف قرار می‌گیرد، یکپارچه‌سازی اطلاعات حسی به‌ عنوان پایه‌ای برای بهبود برنامه‌ریزی حرکتی، تقلید، توالی و یادگیری تکالیف جدید، به ‌منظور پیش ‌نیازهای مشارکت در مدرسه و اجتماع در نظر گرفته می‌شود (زیمز و همکاران، 20۱۲) .

در برنامه توانبخشی شناختی باران، از ترکیب و تفکیک تدریجی و هدفمند حواس مختلف بینایی، دهلیزی و پیکری در فرایند اجرای یک تکلیف شناختی همزمان استفاده می‌شود. در این برنامه، مدیریت ظرفیت منابع شناختی جهت یکپارچه‌سازی حواس مختلف مورد نیاز در تکلیف تعادلی به عنوان یک تمرین پیشرونده برای توانبخشی شناختی مورد استفاده قرار گرفته است (نجاتی، ۱۳۹۶) .

 یادگیری فعال در اختلال یادگیری

یادگیری فعال در برابر یادگیری منفعل مطرح است. در یادگیری منفعل، آموزگار یا درمانگر نقش ارائه ‌دهنده دارند؛ فراگیر ساکت و آرام می‌نشیند و آموزگار برای او مباحث را توضیح می‌دهد.

آموزگاران خلاق‌تر از فیلم، عکس و دیگر مواد آموزشی هم استفاده می‌کنند، اما صرف‌نظر از مواد آموزشی، نحوه اداره کلاس یا اتاق درمان یک‌ طرفه است به ‌نحوی که آموزگار فعال است، درس می‌دهد و روند پیشرفت درس و فراگیر را کنترل و مدیریت می‌کند. فراگیر هم با دقت گوش می‌دهد و سعی می‌کند به‌ خوبی گفته‌های آموزگار را به یاد بسپارد یادگیری فعال در نقطه مقابل یادگیری منفعل، مسئولیت آموزش را بر عهده یادگیرنده می‌گذارد (آیسون، ۲۰۱۰) .

یادگیرنده با مشارکت در بحث، انجام آزمایش، بازسازی و فعالیت‌هایی مانند این در یادگیری به ‌صورت فعال مشارکت می‌کنند. مشارکت در درس، امکان تجربه پیوند سازی بین اطلاعات جدید و اطلاعات پیشین را فراهم می‌آورد و پایداری اطلاعات را تعمیق می‌بخشد.

در توانبخشی شناختی، که ایجاد پیوند بین مهارت و دانش اکتسابی با زندگی افراد ارتباط تنگاتنگ دارد، استفاده از یادگیری فعال بسیار مهم است. کسانی که دارای آسیب مغزی هستند، به ‌احتمال بیشتر در یادگیری مشکل دارند. برای ایجاد پیوندهای بیشتر بین اتر ساعات جدید و قدیم، تمرین‌ها باید به‌ گونه‌ای برنامه‌ریزی شوند که یادگیرنده را به‌ صورت فعال در یادگیری مشارکت دهند و محصولات یادگیری را برعهده خود او بگذارند. آیسون (۲۰۱۰) استفاده از مکث در آموزش، ارائه کار گروه و ارائه پرسش‌های هدفمند را بخش از فعالیت‌های یادگیری فعال می‌داند. در توانبخشی شناختی، ارائه تمرین‌های خانگی و ایجاد موقعیت‌های شبیه به زندگی واقعی در کلینیک، بخشی از یادگیری فعال به حساب می‌آید.

اختلال پردازش حسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

error: Content is protected !!