لکنت زبان یک اختلال شایع در سنین 4 تا 7 سال در کودکان می باشد که موجب اضطراب و آشفتگی والدین و کودک می گردد. بسیاری از والدین در ابتدا به دنبال یافتن دلیل لکنت زبان در کودک خود هستند و آن را به اتفاقاتت مختلف نسب می دهند. نکته مهم در این میان درمان صحیح و به موقع لکنت می باشد. با ارجاع به دکتر لکنت و بررسی وضعیت لکنت زبان در کودک و تعیین شدت و علت آن می توان برنامه صحیح و کاربردی را در زمینه گفتاردرمانی لکنت و کاردرمانی لکنت زبان طراحی نمود. مرکز تخصصی گفتاردرمانی لکنت زبان دکتر صابر در زمینه درمان کودکان با لکنت زبان و بهبود روند گفتار کودک، افزایش اعتماد به نفس و کاهش اضطراب ناشی از لکنت در کودکان به صورت حرفه ای و تیمی فعالیت می نمایند . متخصصان این مرکز شما را تا رسیدن به بهترین نتیجه درمانی برای فرزندانتان همراهی می نمایند. خدمات گفتاردرمانی در منزل نیز موجب تسهیل روند درمان کودکان می گردد.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
عوامل حسی و حسی- حرکتی جزو دلایل لکنت زبان هستند
عوامل حسی و حرکتی که بر لکنت تأثیر میگذارند از ساختار و عملکرد مغز یک فرد مشخص شده اند. آنها بر شروع و پیشرفت لکنت تأثیر میگذارند زیرا کیفیتی که فرد میتواند گفتار سریع و روان را تولید کند، محدود میکنند. برای مثال، پیشتر یافتههایی را توضیح دادیم که پیشنهاد میدادند مسیرهای فیبری که عملکردهای حسی، طرح ریزی و حرکتی را برای گفتار ترکیب میکنند، به نظر میرسد در افراد لکنتی به طور قابل ملاحظه ای کم تراکمتر هستند . ممکن است این بدان معنا باشد که تکالیف حسی – حرکتی مانند گفتن «آه» بعد از شنیدن صدای زنگ ، در لکنتیها آهسته تر خواهد بود.
یافتههای خلاصه شده در این مطلب، با استفاده از آزمایشات گوناگون، عملکردهای حسی و حسی – حرکتی گویندگان لکنتی و غیرلکنتی را مقایسه میکند. در نظر داشته باشید که هدف از این مقایسهها، یادگیری بیشتر درباره نقایص افرادی است که لکنت میکنند. هنگامیکه عملکردهای حسی و حسی – حرکتی در لکنتیها ضعیفتر هستند، فرض بر این است که یک تفاوت ساختاری با عملکردی مغز را منعکس میکند که ممکن است به طور اتفاقی به لکنت مربوط باشد.
دلایل لکنت زبان
هنگامیکه محققان درباره دلایل لکنت جستجو میکردند، مشکلات نشان دادن روابط علت و معلولی مانع کار آنها میشد. به ویژه، تفاوتهای مغز که در بخش قبلی توضیح داده شد، میتواند دلیل اختلال یا نتیجه چگونگی پاسخ مغز به سالهای لکنت باشد (به احتمال زیاد برخی از آنها درگیر میشوند). علاوه بر این، ممکن است فعالیت مغز در حین لکنت نیز، به طور غیرمستقیم با رفتار لكنت مرتبط باشد؛ برای مثال ، ممکن است برخی فعالیتهای نیم کره راست نشاندهنده ترسها و نگرانیهای افراد لکنتی در مورد لکنت باشند. در مرحله اول این ترسها ممکن نیست دلیل لکنت باشد اما ممکن است آنها لکنت را بدتر کنند.
در برخی اختلالات گفتاری، که اساس فیزیکی واضحتری دارند، علت و معلول میتواند به طور مستقیمی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین ممکن است حتی مدلهای حیوانی اختلال برای کارکردن وجود داشته باشد. در اختلالی که میتواند در حیوانات رخ دهد، عواملی که به نظر میرسد دلیل اختلال باشند، میتوانند دستکاری شوند و تأثیرات آنها ارزیابی شود. برای مثال، مداخله در ژنها یا رشد جنینی سگها، گربهها، یا خرگوشها میتواند باعث ایجاد شکاف یا سفتی عضلانی (انقباض عضلانی) شود که به ترتیب مشابه شکاف کام یا فلج مغزی مشاهده شده در انسانها است. بنابراین، دانشمندان میتوانند استنتاج کنند که انتقال وراثتی، رشد جنینی یا آسیب مغزی چگونه میتوانند موجب این اختلالات شوند. هر چند برقراری ارتباط از طریق زبان بیانی در حیوانات اتفاق نمیافتد بنابراین احتمال این را کاهش میدهد که مدلهای حیوانات بتوانند برای بررسی دلیل اختلالاتی هم چون لکنت مورد استفاده قرار گیرند و مشخصاً برخورد انتخابی یا جراحی به منظور ایجاد لکنت به عنوان یک گزینه در انسانها مطرح نیست. بنابراین محققان به سمت روشهای غیر مستقیم یا توصیفی به جای روشهای تجربی روی آوردند. آنها گروههای لکنتیها و غیرلکنتیها را در تکالیفی که معتقد بودند مرتبط با روانی گفتاراند، مقایسه کردند. اگر آنها به طور مکرر دریابند که دو گروه در تکالیف مشخصی اجرای متفاوتی دارند، ممکن است سرنخی در مورد اختلال داشته باشند.
چنین تحقیق غیرمستقیمی پیچیده میباشد زیرا تفاوتهایی که یافت میشوند ممکن است ناشی از لکنت باشند نه علت آن. برای مثال، مطالعات زمان واکنش از این که افراد مورد بررسی چقدر سریع میتوانند کلمهای را که بر روی یک صفحه ظاهر میشود را بگویند، ممکن است نشان دهد افراد مورد بررسی که لکنت میکنند از افراد مورد بررسی که لکنت نمیکنند کندتر هستند. هر چند ممکن است این تفاوت نتیجه آرامتر گفتن کلمات افراد مورد بررسی که لکنت میکنند برای جلوگیری از لکنت باشد. حتی اگر این تفاوت نتیجه تلاش برای جلوگیری از لکنت نباشد، به احتمال زیاد تنها عامل مرتبطی است که هیچ رابطه علی یا علیتی با لکنت ندارد. حتی اگر گروههای لکنتیها کندتر پاسخ دهند، احتمالاً زمانهای واکنش کندتر به تنهایی باعث لکنت نمیشوند. اگر این چنین بود، افراد هنگامیکه بزرگتر میشدند یا پس از این که مقداری آبجو مینوشیدند، شروع به لکنت میکردند. فهمیدن چیزی که به طور هم زمان با چیز دیگری اتفاق میافتد اما موجب آن نمیشود مانند فهمیدن این است که اغلب بازیکنان بسکتبال اندازه کفش بزرگتری نسبت به اغلب ژیمناستها دارند. اندازه کفش به تنهایی مشخص نمیکند که چه کسی برای این ورزشها مناسبتر است، اما ممکن است قد یک عامل تعیینکننده باشد. اندازه کفش و قد هر دو مربوط به اندازه استخوان فرد هستند که به صورت ژنتیکی تعیین میشوند، بنابراین آنها منجر به تفاوت در ژیمناستها و بازیکنان بسکتبال میشوند، اما اندازه کفش به تنهایی یک بازیکن بسکتبال یا ژیمناست خوب ایجاد نمیکند.
مشکل دیگری که مطالعات توصیفی نسبت به روشهای تجربی برای مطالعه ماهیت لکنت دارند این است که هنگام مقایسه گروههای افرادی که لکنت میکنند و نمیکنند، هم پوشانی زیادی در عملکرد دو گروه وجود دارد حتی ممکن است میانگینهای آنها از نقطه نظر آماری متفاوت باشد. برای مثال، برخی از افرادی که لکنت میکنند معمولاً هماهنگی خوبی هم چون یک فرد عادی در گروه افراد غیرلکنتی در یک تست نمونه از هماهنگی حرکتی نشان خواهند داد و برخی از افرادی که لکنت نمیکنند همان سطح از هماهنگی که یک فرد عادی از گروه لکنتی دارد، را نشان خواهند داد. این هم پوشانیها به ما یادآوری میکنند که ما معمولاً عواملی را که برای ایجاد لکنت ضروری و کافی هستند را مطالعه نمیکنیم. هر چند که چنین تفاوتهای مهمی بین افرادی که لکنت میکنند و افرادی که لکنت نمیکنند ممکن است سرنخهایی برای ما ایجاد کنند و با داشتن این سرنخها ممکن است دقیقتر به برخی از تواناییها، عملکردهای مغز و جایگاههای نوروآناتومیک نگاه کنیم تا ببینیم آیا واقعاً آنها چیزهایی هستند که تمامی لکنتیها را از غیرلکنتیها متمایز میکنند. در صورت عدم موفقیت برای یافتن آنها، بررسی خواهیم کرد که آیا زیر گروههایی از لکنتیها وجود دارند که برخی از آنها در یک روش و برخی در روشی دیگر از غیرلکنتیها متفاوت باشند. این موضوع ممکن است بعدها به ما برای کشف مسیرهای دیگری که منجر به درک بهتر لکنت میشوند کمک کند.
هنگامی که دانشمندان تلاش میکنند تا آزمایشات سایرین را برای تأیید نتایجشان تکرار کنند، یافتههای تحقیقی بی ثبات شایع میشوند. یک مطالعه تفاوتی را مییابد؛ مطالعه دیگری گزارش میکند که چنین تفاوتی وجود ندارد. تفاوتها در یافتههای دو مطالعه ممکن است به دلیل تفاوت افراد مورد بررسی باشد که در مطالعه شرکت کردهاند یا به دلیل تفاوتهای اندکی باشد که در روش مطالعات انجام شده، وجود داشته است. برای مثال، ممکن است یک مطالعه از صدای 1000-Hz به عنوان یک محرک استفاده کند و مطالعه دیگر ممکن است از صدای ضبط شده کلمه «برو» استفاده کند. با وجود بی ثباتی در بسیاری از نتایج، نقاط مشترک یا روندهایی وجود دارند که بسیاری از مطالعات آنها را مییابند. همانطور که مطالعه میکنید، سعی کنید تا برای خودتان مشخص کنید کدام مناطق راهنماییهای محکمی به ما میدهد. من در خلاصههایم، تفسیرهای خودم از این مناطق همپوشانی را در اختیار قرار خواهم داد.
پردازش حسی و کاردرمانی لکنت زبان
ممکن است شما تعجب کنید که چرا بر روی توانایی افراد لکنتی برای پردازش اطلاعات حسی همچون سیگنالهای شنیداری، بینایی و لامسه تحقیق انجام شده است. از آن جا که به نظر میرسد لکنت یک مشکل حرکتی است تا این که یک مشکل حسی باشد. پاسخ دو بخشی است. نخست، همانطور که بیماران با آسیبها و بیماریهای گوناگون به ما آموختند، گفتار طبیعی وابسته به بازخورد سالم شنیداری در کنار بازخورد حس عمقی (احساس موقعیت و حرکت) و لامسه (احساس لمس) میباشد. محققان مشتاق هستند بدانند، آیا ممکن است گفتار غیرطبیعی لکنتیها نتیجه برخی اختلالات بازخورد باشد. دوم این که، آزمایشاتی که پردازش حسی را تغییر میدهند، مانند بازخورد شنیداری تأخیریافته (بلک، ۱۹۵۱الی، ۱۹۵۱) تکرارها، کشیدهگوییها و قفلهایی را در گویندگان روان ایجاد میکنند، به دانشمندان یادآوری میکند که تحقیق کنند آیا این موضوع میتواند دلیل لکنت باشد یا خیر.
یافتههایی که قصد مرور آنها را دارم ممکن است مرتبط با نتایج مطالعات تصویربرداری مغز که پیش تر توضیح داده شد، باشند. به یاد داشته باشید بسیاری از مطالعات یافته اند که مناطق قشر شنیداری در حین لکنت فعالیت کمتری دارند در حالی که سایر مطالعات ناهنجاریهای ساختاری را در قشر شنیداری یافته اند. با این وجود تحقیق دیگری كاهش تراکم را در فیبرهای ماده سفید لکنتیها یافته است که از یکپارچگی حسی – حرکتی در تولید گفتار حمایت میکند. در این صورت، تعجب آور نیست اگر ناهنجاریها در این مناطق هم بر روانی تولید گفتار و هم بر دقت درک گفتار تأثیر بگذارد. برای مثال، نشان داده شده است جایروس گیجگاهی فوقانی شامل سیستمهایی است که در طرحریزی واجی گفتهها و درک گفتار مهم هستند (هیکاک، ۲۰۰۱). علاوه بر این، احتمالاً کارکرد مؤثر قشر شنیداری برای تولید گفتار روان ضروری میباشد، زیرا بازخورد شنیداری در گفتار طبیعی نقش حیاتی دارد و بر روانی حاصل از بازخورد شنیداری با تأخیر، تأثیرات مخربی دارد. باتوجه به یافته ها فوق مشخص می گردد تمرینات کاردرمانی حسی حرکتی در کودکان با لکنت می تواند به کاهش میزان لکنت و تسهیل روند گفتار آنان موثر باشد.