زبان درکی عبارت است از درک گفتار و یا نوشتار (شنیده شده یا دیده شده). درک زبان عبارت است از: توانش و آگاهی پنهانِ کاربرِ زبان دربارهی قوانین حاکم بر زبان . حسهای اصلی یادگیری برای درک زبان عبارتند از : بینایی، شنوایی، لمسی و حس حرکت، که پس از تولد نوزاد، باید کاملاً سالم و قابل استفاده باشند. در حقیقت، این نویسندگان نشان داده اند که تواناییهای نوزاد برای نگاه کردن و تعقیبِ (تعقیب بینایی) محرک بینایی، حاکی از سالم بودن عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، دریافت حسی، و دستگاه حرکتی او برای گفتار است. نوزادان از همان بدوِ تولد، برای درک زبان، اطلاعاتی را که در محیط اطرافشان مورد استفاده قرار میگیرند جذب میکنند. و این تحوّل را در سر تا سر زندگی بزرگسالیشان به نحو مطلوبی ادامه میدهند. مشکلات رشدی گفتار و دیر حرف زدن کودک توسط دکتر برای دیر حرف زدن کودکان بررسی و درمان می شود. گفتاردرمانی با تشخیص علت دیر حرف زدن کودک و درمان علل آن در پیشرفت مهارت های گفتار و زبان کودکان موثر می باشد. مرکز گفتاردرمانی دکتر صابر در زمینه گفتاردرمانی کودکان فعالیت می نماید. با استفاده از مهارتهای درک برقراری ارتباط، کودک درک خود را نسبت به دیدگاهها، اندیشه ها، مفاهیم، دستور زبان، معانیِ آهنگ گفتار، و استفاده ی مناسب از زبان در موقعیتهای مختلف گسترش میدهد. از دیگر خدمات مرکز گفتاردرمانی در منزل برای دیر حرف زدن کودکان است.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
زبان بیانی
زبان بیانی عبارت است از: به کارگیری نمادهای قراردادی (واژهها، علایم و …) به منظور انتقال دیدگاهها، اندیشهها، و یا منظور و مقصود به دیگران. شاید، مناسبترین روش برای مشارکت در برقراری ارتباط بیانی، گفتار باشد. البته، علایم، نمادها، و واژههای نوشته شده نیز برای برقراری ارتباط بیانی مورد استفاده قرار میگیرند. از گفتار، اغلب به عنوان فعالیت حرکتی برقراری ارتباط نام برده میشود. اگر چه معمولاً از گفتار یا کلام، بیش از علایم یا نوشتار برای برقراری ارتباط استفاده میکنیم، ولی نوزادان و کودکان کم سن و سال، مدتها پیش از صحبت کردن، یا گریه کردن، خندیدن، اشاره کردن، و صدا سازیهای قابل شنیدن (جیغ و فریاد، و غُر غُر کردن) عملاً از طریق غیر کلامی با دیگران ارتباط برقرار میکنند. با این همه، هنگامی که برقراری ارتباط از طریق گفتار آغاز میشود، برقراری ارتباط غیر کلامی به عنوان وسیلهی اصلی برقراری ارتباط کاهش پیدا میکند. ولی، به هر حال، بخش مهمی از برقراری ارتباط کاملاً کارآمد به حساب میآید. SLP را تشویق میکنیم تا بارها و بارها مراحل رشد گفتار و زبان را در ارتباط با سایر چهار حوزه ی رشد، یعنی: شناخت، حرکت، خودیاری/ توانایی تطبیق، و اجتماعی- عاطفی بازبینی کنند.
حوزه ی شناخت
مهارتهای شناخت، طیف گستردهای از تواناییها در حوزه های احساس، حافظه، تصوّر، مفهوم سازی، و ادراک را در بر میگیرد. اگر چه امروزه پژوهشگران زیادی در حوزه ی رشد شناخت وجود دارند، ولی ژان پیاژه یکی از معروفترین آنها در تحقیقات مربوط به حوزه ی شناخت درباره ی یادگیری است .
نظریه ی شناخت پیاژه با عناوینی چون: دورهی حس و حرکت (از تولد تا 2 سالگی)، دوره ی پیش از به کار گیری (از 2 سالگی تا 7 سالگی)، دورهی فعالیتهای عینی (از 7 سالگی تا 12 سالگی)، و دورهی فعالیتهای رسمی (از 12 سالگی به بعد)، می باشد. به دلیل اینکه تاثیر رشد شناخت روی جنبه های مختلف برنامه ی درمان گفتار و زبان، یعنی متناسب بودن هدفهای درمان، ارایه ی محرک، گزینش ابزار کار، و بسیاری از موارد دیگر، از اهمیت برخوردار است، گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا نسبت به مهارتهای بیماران در جنبههای مختلف رشد، به ویژه در حوزهی مهارتهای شناخت، آگاهی خود را افزایش دهند.
حوزه ی حرکت
مهارتهای حرکتی معمولاً به دو حوزه ی عملکردی کلّی تقسیم بندی میشوند: مهارتهای حرکتی غیر ظریف و مهارتهای حرکتی ظریف.
مهارتهای حرکتی غیر ظریف
مهارتهای حرکتی غیر ظریف، مهارتهای عضلات بزرگ و عضلات تنه هستند، و با لگد زدن، غلتیدن، نشستن، خزیدن، ایستادن، راه رفتن، دویدن، بالا رفتن، پرتاب کردن، شیرجه زدن و نظایر اینها، ارتباط دارند. دستگاههای عضلانی موثر در مهارتهای حرکتی غیر ظریف، در بازوها، پاها، و تنه قرار دارند، و به نحو گستردهای مسئول کنترل عضله، هماهنگی بدن، و حرکت میباشند. عضلات مربوط به مهارتهای حرکتی غیر ظریف الزاماً به یک میزان دچار آسیب نمیشوند، و اغلب وقتی که مهارتهای حرکتی غیر ظریف بیماران را توصیف میکنیم، آنچه که مورد علاقهی ویژهی گفتاردرمانهایی که با بیماران مبتلا به سکته ی مغزی و یا سایر بیماریهایی که منشأ عصبی دارند، کار میکنند این است که، مشخص شود آیا مهارتهای حرکتی غیر ظریفِ موردِ بحث، مربوط به بخش بالایی بدن، بخش پایین بدن، سمت راست و یا سمت چپ بدن است، و آیا با مشکلات جانبی همراه است یا نه. به عنوان مثال، مشکلات حرکتی سمت راست بدن بیماران، اغلب به علت آسیب دیدگی سمت چپ مغز، و احتمالاً مراکز اصلی گفتار، زبان، و یا شنوایی، در مغز است.
مهارتهای حرکتی ظریف و دیر حرف زدن کودک
مهارتهای حرکتی ظریف به مهارتهای عضلات کوچک بدن مربوط است، و اغلب با عضلات دستها، انگشتانِ دستها، پاها (از مچ به پایین)، و انگشتان پاها ارتباط دارد. گرفتن (چنگ زدن)، رها کردن، دستکاری کردن، و نوشتن، همگی به عنوان مهارتهای حرکتی ظریف به حساب میآیند. به دلیل نیاز به مجموعهای از حرکاتِ منفصل، موزون، و متداخلِ عضلات کوچک برای تولید صداها، تولید صداها شباهت زیادی به مهارت حرکتی ظریف دارد. زیرا برای تولید صداها (واجها)، به حرکات عضلات بسیار کوچک و خاصی نیاز داریم .
در روند درمان، آگاهی از مراحل رشد و توجه به عملکرد حرکتی بیمار، برای گفتاردرمانی در دیر حرف زدن کودک از اهمیت برخوردر است. به عنوان مثال، در بیماران مبتلا به اختلالات تولیدی شدید، مثلاً در بیماران مبتلا به دیس آرتری، پیشرفت بیمار در درمان، غالباً به وضعیت حرکتی کلّی او بستگی دارد.
حوزه ی خودیاری/ توانایی تطبیق
مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق، مهارتهایی هستند که کارآیی شخص را در استقلال فردی. مسئولیتهای اجتماعی، و الزامات محیطی نشان میدهند. به بیان دقیقتر، مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق، با تواناییهای بیمار در لباس پوشیدن غذا خوردن، دستشویی رفتن، به سلامت از پس کاری بر آمدن، در موقعیتهای مختلف تعاملِ مناسب داشتن، بر وقت آزاد فایق آمدن، و سایر فعالیتهای خود انگیخته ارتباط دارد. هنگامی که مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق بیمار را مورد بررسی قرار میدهیم، توجه به مناسب بودن تعاملات بیمار با دیگران، از نظر ارتباطات احتمالی آن با اختلال در کاربرد زبان، ارزشمند است. اگر چه همهی مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق مستقیماً روی عملکردهای بیمار در درمان گفتار و زبان تاثیر نمیگذارند. ولی گفتاردرمان ها باید نسبت به مهارتهای غذا خوردن بیمار توجه نشان دهند، زیرا این مهارتها روی بلع و یا احتمالاً روی نامطمئنی دهان (اشکال در قبول غذاهای دارای حالتها، مزهها، و یا درجهی حرارتهای مختلف در داخل دهان) تاثیر میگذارند. تنفس از راه دهان و یا سایر عادتهای دهام که روی پیشرفت در دمان تاثیر بگذارند نیز باید مورد توجه قرار گیرند. به عنوان مثال، تنفس از راه دهان میتواند گویای این باشد که، در لوزهها (لوزهی سوم) و یا سایر اندامها مشکلاتی وجود دارند که میتوانند به طور منفی روی مهارتهای تولید و یا طنین تاثیر بگذارند. افزون بر این، گفتاردرمان باید در خلال درمان، وجود آبریزش از دهان بیمار را مورد توجه قرار دهد تا تصمیم بگیرد که آیا ضرورت دارد بیمار را به پزشک و یا متخصصان دیگری معرفی نماید یا نه. به منظور پی بردن به آرامش بیمار در حین درمان، گفتاردرمان باید مهارتهای دستشویی رفتن بیمار را بررسی کند. در پایان، مهارتهای توجه تمرکز به عنوان بخشی از مهارتهای خودیاری/ توانایی تطبیق، غالباً مورد بررسی قرار میگیرند، و از آنجایی که در خلال درمان تاثیرات آنها با یادگیری کلی بیمار ارتباط دارد، برای گفتاردرمان ها از اهمیت برخوردارند.
حوزه ی عاطفی- اجتماعی
در مهارتهای عاطفی- اجتماعی، سطح بلوغ بیمار برای ابراز عواطف (احساسات)، کنترل عاطفی، استنباط بیمار نسبت به خود، و نقشهای اجتماعی او مورد بررسی قرار میگیرند. گفتاردرمان ها معمولاً این قبیل حوزههای عملکردی را مورد توجه قرار میدهند. ولی همان گونه که انتظار میرود، به ندرت به این مهارتها میپردازند. با وجود این، چنانچه در خلال درمان گفتار و زبان، در هر یک از حوزههای عاطفی- اجتماعی مشکلی مشاهده شود. میتواند به طور منفی روی پیشرفت بیمار در درمان تاثیر بگذارد. در خلال درمان گفتار و زبان، به منظور کسب اطلاعات بیشتر برای درمان بیمار، پیشنهاد میکنیم که بیمار را به متخصصان ذیربط معرفی نمایید.بعلاوه، گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا در طی جلسات درمان گفتار و زبان، شگردهای موثر رفتار درمانی را به کار ببندند.
نتیجه گیری مربوط به حوزه های رشد و دیر حرف زدن کودک
گفتاردرمان هایی که دربارهی حوزههای رشد و نقش آنها در عملکرد بیمار، دانشِ کار آمدی داشته باشند، به طرز چشمگیری به مجموعهی تواناییهای خود هم در مورد ارزیابی و هم در مورد درمان، میافزایند. از این رو، گفتاردرمان ها را تشویق میکنیم تا دربارهی مراحل رشد گفتار و زبان بیمار، اطلاعات کاملی درباره رشد او گرد آوری کنند. نیکولوسی و همکاران . در چندین پیوست از کتابشان دربارهی اصطلاحات مربوط به اختلالات برقراری ارتباط، توالی رشد زبان، توالی رشد مهارتهای حرکتی، توالی رشد مهارتهای اجتماعی، و رشد طبیعی غذا خوردن را ارایه دادهاند. علاوه بر این، بامان و فیش من ، فهرستی از زبان کودک و رشد او را چاپ کردهاند که، برای متخصصان علاقمند به افزایش دانششان دربارهی مراحل رشد، در چندین حوزه از رشد کودک، سودمند به نظر میرسد. شیپ لی و مک آفی نیز اطلاعات مربوط به رشد گفتار و زبان و مهارتهای حرکتی را در کتاب خودگنجاندهاند. این کتابها نمونههایی از انواع منابعی هستند که میتوانند برای گفتاردرمان هایی که در جستجوی پیدا کردن اطلاعات برای افزایش دانش و مهارت دربارهی مراحل رشد هستند. سودمند واقع شوند. زیرا این اطلاعات میتوانند در درمان موفقیت آمیز گفتار و زبان بیماران به کار گرفته شوند.