مرکز تخصصی کاردرمانی و گفتاردرمانی دکتر صابر در حیطه کاردرمانی حسی و گفتاردرمانی به صورت تخصصی فعالیت می نماید. یکی از مشکلات کودکان با لکنت زبان اختلال در پردازش حس شنیداری می باشد. سرعت پردازش پایین در سیگنال های شنیداری از مشکلات کودکان با لکنت زبان می باشد که با استفاده از تکنیک ها و تجهیزات یکپارچگی حسی مورد درمان قرار می گیرد. مرکز تخصصی توانبخشی حسی به درمان یکپارچگی حسی کودکان و بهبود مهارت های گفتاری کودکان با لکنت زبان کمک بسزایی می نماید.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
تعدادی از مطالعات (تست زبان و توجه شنوایی) انجام شده است برای بررسی این که افراد لکنتی در مقایسه با غیر لکنتی ها با چه دقت و سرعتی میتوانند مدت سیگنالهای شنیداری را مشخص کنند یا قضاوت کنند. عمده ترین یافته ها این بوده است که لکنتی ها در پردازش سیگنالهای شنیداری ضعیفتر هستند. آنها دقت کمتری در تشخیص کلمات و جملات در موقعیتهای پر سر و صدا دارند و آن ها در قضاوت در مورد مدت زمان صداها ضعیفتر هستند. محققان همچنین به طرز جالبی دریافته اند غیرلکنتیهایی که ناروانتر هستند، در تستها عملکرد ضعیفتری نسبت به غیر لکنتیهایی که روانتر هستند، دارند. آیا یافته ها در مورد این که افراد لکنتی نقایص یا ناهنجاریهایی در نواحی پردازش شنیداری مغز دارند را به یاد دارید؟ به نظر میرسد که احتمالا این نقایص مسبب پدید آمدن نمرات ضعیفتر در تستهای پردازش شنیداری مرکزی هستند.
پتانسیلهای الکتریکی مغز منعکسکننده پردازش شنیداری
هنگامی که آزمون گران، موجهای مغزی مرتبط با گوش دادن به محرک شنیداری را بررسی میکنند، یافتههای متناقضی بدست میآید، اما به نظر میرسد زیر گروهی از لکنتیها وجود دارند که پاسخهای ناهنجاری دارند. این زیرگروه، تأخیرهای طولانیتری بین محرک و پاسخهای موج مغزی و همچنین امواج مغزی کوتاهتری را نشان دادند. ممکن است این یافته منعکسکننده نتایجی در مطالعات آناتومی مغز باشد که زیر گروهی با ناهنجاریهایی در قشر شنیداری را مشخص کردند که برای افزایش روانی نسبت به سایرین استفاده بیشتری از بازخورد شنیداری تأخیر یافته میکردند. این یافتهها و سایر یافتهها در فصل 3 بیشتر توضیح داده خواهند شد.
آزمونهای شنیداری دوگوشی
در اوایل دهه 1960 روشی جهت ارزیابی غالب بودن نیمکرهای برای گفتار و زبان به وسیله سنجش این که کدام گوش در شنیدن صداهای گفتاری دقیقتر بوده، ایجاد شد. کیمورا (1961)، یک روانشناس کانادایی، آزمون شنیداری دو گوشی را اختراع کرد که به طور همزمان دو هجای متفاوت (مانند «با» و «دا») به صورت دوگوشی ارائه میکرد. یک هجای متفاوت برای هر گوش شنوندگان گزارش میداند که چه سیلابی را شنیدهاند. اعصاب شنوایی که گوشها را به نیمکرههای مغزی متصل میکنند بیشتر اطلاعات را به نیمکره سمت مقابل نسبت به نیمکره همان سمت میبرند. نتایج گویندگان طبیعی نشان داد که هجاهای ارائه شده به گوش راست (سمت مقابل نیمکره چپ که برای گفتار و زبان غالب است) غالباً گزارش شنیده شدنشان بود که به آن مزیت گوش راست برای گفتار گفته میشد.
این روش برای ارزیابی تفاوتهای برتری طرفی بین گروههای لکنتی و غیرلکنتی استفاده میشد. هرچند یافتههای متناقض دیگری نیز موجود میباشد، اما اغلب آزمونهای دوگوشی که از محرکهای زبانی مانند کلمات و جملات استفاده کردهاند. دریافتهاند افرادی که لکنت میکنند غالب بودن نیمکرهایشان برای درک گفتار به صورت برعکس میباشد. به این صورت که، غیر لکنتیها تمایل به غالب بودن نیمکره چپ دارند و لکنتیها بیشتر غالب بودن نیمکره راست را دارند. همانند سایر مطالعات پردازش شنیداری، محققان شروع به گمانهزنی در این زمینه کردند که همه لکنتیها در این موضوع مشابه نیستند؛ ممکن است زیرگروهی از آنها وجود داشته باشد که پردازش شنیداری ناهنجاری دارند.
بازخورد شنیداری و یکپارچگی حسی شنیداری
از زمانی که دموستنس، لکنتی یونان باستان گفتارش را با سخن گفتن بر فراز عرش دریای مدیترانه بهبود بخشید، مشاهده شد که تغییرات در بازخورد شنیداری میتواند روانی موقتی در افراد لکنتی ایجاد کند (برای مرور تا آن تاریخ، ون راپیر، 1982، را ببینید). از سوی دیگر، بازخورد شنیداری تأخیریافته میتواند لکنت مصنوعیای را در گویندگان طبیعی ایجاد کند (بلک، 1951؛ لی، 1951). توضیحات متنوعی در مورد تأثیرات بازخورد تغییر یافته بر روی افراد لکنتی پیشنهاد شده است که شامل (1) حواسپرتی، (2) تغییر چگونگی صحبت کردن لکنتیها (برای مثال بلندتر صحبت کردن)، و (3) جبران نقص در کنترل شنیداری گفتار لکنتیها. (بلاداستین، 1995؛ گاربر و مارتین، 1977).
سایر بازخوردهای حسی
یافتههای مرور شده در چند بخش اخیر مربوط به سیستم شنیداری بودند اما سایر سیستمهای حسی برای کنترل گفتار مهم هستند به خصوص لمس و حرکت. تعدادی از مطالعات این تفاوتها را نیافتند. شاید به دلیل این است که افزایش در بازخورد حسی که برای درکان استفاده میشود (برای مثال، گفتار آسان) برای برخی از افرادی که لکنت میکنند مؤثر است و برای برخی
هوا، صداسازی و تولید را به صورت هماهنگ ایجاد کنند و به این ترتیب صداهای گفتاری به راحتی با ترتیبی خاص و سرعتی مناسب تولید میشوند. بنابراین، گفتار لکنتی میباست نتیجه برخی اختلالات در انقباضات راحت و متوالی عضلانی باشد که برای حرکتهای ساختاری هماهنگ ضروری هستند. ون راپیر این موضوع را به عنوان «اختلال زمانی در برنامهریزی همزمان و موفق حرکات عضلانی» توضیح داده است (ون راپیر، 1971، صفحه 404، 1982، صفحه 415).
کنترل حرکات روان گفتار تا حدودی به درون داد حسی و همچنین تا حدودی به برون داد حرکتی بستگی دارد. در واقع، بخشی از کنترل هر حرکت پیچیدهای از اطلاعات حسیای استفاده میکند که این اطلاعات درباره جایی که ساختار هم اکنون قرار دارد و جایی که به منظور تولید میزان دقیق انقباض، تمام عضلات درگیر باید باشند. هنگامی که مغز حرکات لازم برای تولید صداها را برنامهریزی میکند از حافظههای ذخیره شده مربوط به حرکات گذشته و نتایج آنها در طرحریزی استفاده میکند. از حافظههای ذخیره شده مربوط به حرکات گذشته و نتایج آنها در طرحریزی استفاده میکند، این که چه چیز باید حرکت کند و همچنین این که چه زمانی و چگونه نتایج آکوستیکی و درکی مطلوب انجام شود- صداهای گفتاری. این بخش چندین قسمت از تحقیق را مرور میکند که به کنترل حرکتی تکالیف گفتار و غیرگفتاری لکنتیها توجه کرده است. مهم است به یاد داشته باشیم که حتی اگر توسط محققان به وضوح توضیح داده نشده باشد، بررسیهای مهارتهای حرکتی در واقع بررسیهای مهارتهای حسی – حرکتی میباشند.
زمان واکنش
به شرکت کننده گفته میشود که صفحه کامپیوتر را تماشا کند تا تصویری از یک شی بیاید و او به محض ظاهر شدن، نام آن شی را بگوید. زمان واکنش اوست. همان طور که نشان داده شد، زمان واکنش شامل آنالیز حسی، طرحریزی پاسخ و اجرای پاشخ میباشد. بنابراین اگر تصور شود که نقض اصلی، تأخیر در برخی جنبههای پردازش حسی، طرحریزی یا اجرای حرکتی است، این یک سیستم اندازهگیری مفید و بالقوه در تحقیقات لکنت میباشد. از سال 1976، آزمایشگرها نشان دادند که افرادی که لکنت میکنند (شامل کودکان) اغلی زمانهای واکنش کندتری نسبت به افرادی که لکنت نمیکنند دارند. این موضوع هم با محرک شنیداری و بینایی و هم با پاسخهایی شامل شروع کردن و پایان دادن یک واکه، فشردن لبها به یکدیگر و ایجاد حرکات تنفسی، مشاهده شده است. تفاوتها معمولاً زمانی بیشتر یافته شد که محرک معنادار زبانی برای آزمون زمان واکنش استفاده شد. این تفاوتها احتمالاً شواهد مربوط به تصویربرداری مغز را منعکس میکنند که پیشتر در این فثل توضیح داده شد و این بود که افرادی که لکنت میکنند ناهنجاریهایی در نواحی مغزی مرتبط با یکپارچگی حسی – حرکتی دارند