از واژه لکنت زبان برای توصیف رفتارهای گفتاری اصلی لکنت یعنی علائم لکنت زبان مانند تکرار، کشیده گویی و قفل؛ استفاده می کرد. به نظر می رسد این رفتارها در فرد لکنتی، بطور غیرارادی رخ می دهند؛ انگار که خارج از کنترل وی باشند. علائم لکنت زبان مانند تکرار، پربسامدترین رفتار اصلی در کودکانی است که به تازگی شروع به لکنت کرده اند و اصولاً متشکل از یک صدا، هجا یا کلمه تک هجایی است که چندین مرتبه تکرار می شود. گوینده به وضوح بر روی آن صدا گیر میکند و تا زمانی که صدای بعدی بتواند تولید شود، به تکرار آن ادامه می دهد. مرکز گفتاردرمانی لکنت زبان دکتر صابر در زمینه بررسی دقیق علائم و علت لکنت زبان در کودکان و درمان لکنت به صورت کاملا تخصصی فعالیت می نماید. گفتاردرمانان با تجربه مرکز با استفاده ار تکنیک های روز دنیا و تجهیزات پیشرفته مرکز نظیر سنسوری روم، سویچ صوتی و… به تسریع بهبودی در کودکان کمک می نمایند.
جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.
علائم اولیه لکنت زبان در کودک
در کودکانی که مدت زیادی از شروع لکنت آنها نمی گذرد، تکرار کلمات تک هجایی و تکرارهای بخشی از کلمه از تکرارهای کلمات چندهجایی بسیار شایعتر هستند. علاوه بر این، کودکانی که لکنت می کنند معمولاً در هر موقعیت تکرار، یک کلمه یا هجا را بیش از ۲ بار تکرار می کنند؛ ما – ما – ما – مانند این
به گفته دکتر متخصص لکنت کشیده گویی صداهای واکدار یا بیواک نیز در گفتار کودکانی که تازه شروع به لکنت کردهاند، طاهر می شوند. این رفتار، معمولاً تا اندازهای دیرتر از تکرار ظاهر میشوند. هرچند که هم جانسون و همکاران (۱۹۵۹) و هم پائیری (۱۹۹۷ a) گزارش دادند که کشیده گوییها- همانند تکرارها ممکن است از ابتدا وجود داشته باشند. من از اصطلاح کشیده گویی به منظور اشاره به آن دسته از لکنت هایی که در آنها صدا یا جریان هوا ادامه می یابد اما حرکت تولیدکنندههای گفتاری متوقف می شود، استفاده می کنم. کشیده گویی، حتی به کوتاهی نیم ثانیه، ممکن است غیر طبیعی به نظر برسد؛ اما در مواردی نادر ممکن است به اندازه چند دقیقه نیز به طول انجامد. بر خلاف استفاده من از این اصطلاح، نویسندگان قدیمیتر، لکنتهایی که صدا یا جریان هوا نداشتند را به همراه لکنتهایی که حرکت تولیدکنندههای گفتاری در آنها متوقف شدهاند را در تعاریفشان از کشیده گویی گنجانده اند
تکرار و کشیده گویی صدا، معمولاً هم بخشی از رفتارهای اصلی لکنتی های پیشرفته هستند و هم در کودکانی که تازه شروع به لکنت کردهاند، به چشم می خورند. شیهان (۱۹۷۴) دریافت که لکنت از نوع تکرار، در تمام نمونههای گفتاری ۲۰ بزرگسالی که لکنت می کردند، اتفاق می افتاد. در واقع ۶۶ درصد از لکنت های آنها از نوع تکرار بودند. اگرچه بسیاری از لکنت های آن ها، مطابق تعريف بالا، از نوع کشیده گویی بودند، اما اینکه دقیقاً چه تعداد کشیده گویی در این نمونه ها وجود داشته، مشخص نیست.
قفل شدن از دیگر نشانه های لکنت زبان
قفل، معمولاً آخرین رفتار اصلی است که ظاهر می شود. هرچند، همانند کشیده گویی، برخی محققین آن را در گفتار کودکان، در ابتدا یا اوایل شروع به لکنت کردن نیز، مشاهده کردهاند. قفل زمانی اتفاق می افتد که فردی به طور نامناسب جریان هوا یا صوت را متوقف می کند و اغلب حرکت تولیدکننده های گفتاریاش نیز به همین صورت متوقف شوند. قفل میتواند هر سطحی از مکانیسم توليد گفتار را درگیر کند: تنفسی، حنجرهای با تولیدی. برخی شواهد و بیشتر از آن، نظریه پردازیهایی وجود دارد که مطابق آن ها، فعالیت عضلانی نامناسب در سطح حنجره ای، مشخصه بیشتر قفلها است.
با ادامه دار شدن لکنت، اغلب قفل ها طولانیتر و منقبضتر می شوند و ممکن است لرزش نیز آشکار شود. این نوسانات سریع که اغلب به راحتی در لب ها و فک قابل مشاهده هستند، زمانی اتفاق می افتند که فردی روی یک کلمه یا صدا قفل کرده است. فرد جریان هوا را مسدود می کند، فشار هوا پشت محل انسداد را افزایش
میدهد و به طور فوق العاده شدیدی عضلاتش را منقبض می کند (ون رایپر ۱۹۸۲). شما می توانید این لرزش ها را در تلاش برای گفتن کلمه «با» در حالی که لبهایتان را به شدت روی هم می فشارید و فشار هوا را در پشت آن افزایش می دهید، همانندسازی کنید. تصور کنید زمانی که می خواهید صحبت کنید، به صورت غیرمنتظرهای این اتفاق برای شما بیافتد.
اشخاصی که لکنت می کنند در بسامد وقوع لکنت و دیرش رفتارهای اصلی با یکدیگر تفاوت دارند. تحقیقات نشان می دهد که یک فرد مبتلا به لکنت، زمانی که با صدای بلند نوشتهای را می خواند، به طور میانگین بر روی حدود ۱۰ درصد از کلمات لکنت می کند، هرچند که تفاوت بین فردی بسیاری وجود دارد.بسیاری از افرادی که به طور خفيف لکنت میکنند، در حین خواندن مطلب یا صحبت کردن، بر روی کمتر از ۵ درصد کلمات، لکنت میکنند و تعداد کمی که لکنت شدید دارند بر روی بیش از ۵۰ درصد کلمات لکنت میکنند. دیرش رفتارهای اصلی از گوناگونی بسیار کمتری برخوردار است، به این صورت که، طور میانگین، حدود یک ثانیه و به ندرت بیشتر از پنج ثانیه هستند.
علائم ثانویه لکنت
اشخاصی که لکنت میکنند از لکنت کردن خود لذت نمی برند. آنها اگر نتوانند از تکرارها، کشیدهگوییها و قفلهایشان به کلی اجتناب کنند، با تلاش برای پایان دادن سریع آن ها، به این رفتارها واکنش نشان می دهند. ممکن است این واکنش ها در آغاز تنها یک تلاش تصادفی باشند، اما خیلی تبدیل به الگوهایی می شوند که به خوبی یاد گرفته شدهاند. من رفتارهای ثانویه را به دو گروه کلی تقسیم می کنم: رفتارهای رهایی و رفتارهای اجتنابی. بجای پیروی از رویکرد سنتی در مورد رفتارهای ثانویه، برای مثال، [تقسیم آن ها به] «آغازگرها» یا «به تعویقاندازیها»، این تقسیمبندی را به وجود آوردم چراکه فعالیتهای درمانی من بر اصولی متمرکز هستند که به وسیله آنها رفتارهای ثانویه یاد گرفته می شوند.
واژه های «رهایی» و «اجتناب» از متون یادگیری رفتاری قرض گرفته شدهاند. به طور خلاصه، رفتارهای رهایی زمانی اتفاق می افتند که گویندهای لکنت می کند و تلاش می کند تا لکنت را پایان دهد و کلمه را تمام کند. مثالهای شایع رفتارهای رهایی، پلک زدن، تکان دادن سر و به میان اندازی صداهای اضافه مانند «آه»، است که اغلب با پایان لکنت همراه هستند و بنابراین تقویت میشوند. از سوی دیگر، رفتارهای اجتنابی، زمانی که فرد وقوع لکنت را پیشبینی می کند و تجارب منفیای که هنگام لکنت کردن داشته است را به یاد می آورد، یاد گرفته میشوند. برای جلوگیری از لکنت و تجارب منفی همراه آن، فرد لکنتی اغلب به رفتارهایی متوسل
میشود که پیش از این برای رهایی از لحظات الكنت استفاده کرده است – برای مثال پلک زدن یا «آه». یا ممکن است او چیز متفاوتی را امتحان کند، مانند تغییر کلمهای که تصمیم داشته است بگوید.
در بسیاری از موارد، بخصوص در آغاز، ممکن است رفتاهای اجتنابی از وقوع لکنت پیشگیری کنند و ترس فزاینده از اینکه لکنت رخ می دهد را تسکین می دهند که این از لحاظ هیجانی بسیار با ارزش است. خیلی زود این رفتارهای اجتنابی تبدیل به عادتهای قوی میشوند که نسبت به تغییر مقاوم هستند. انواع زیر مجموعههای اجتناب در فصل ۷ شرح داده می شوند (برای مثال؛ به تعویق اندازی ها، آغازگرها، جانشینی ها و ابزارهای زمانبندی مانند حرکات دست هنگام گفتن کلمه).
هنگامی که برای مشخص کردن اینکه یک رفتار ثانویه، رهایی یا اجتناب است. تلاش می کنید به یاد داشته باشید که رفتار رهایی تنها پس از اینکه لحظه لكنت کردن شروع شده است، اتفاق می افتد و رفتار اجتنابی قبل از اینکه لحظه لکنت کردن آغاز شود، اتفاق می افتد.
احساسات و نگرشها
احساسات یک فرد به همان اندازه می تواند بخشی از اختلال لكنت باشد که رفتارهای گفتاریاش هستند. ممکن است احساسات، لكنت را تشدید کنند دقیقا همانطور که ممکن است دفعات وقوع لکنت، احساسات را خلق کنند. در آغاز، احساسات مثبت ناشی از هیجان یک کودک یا احساس منفی ترس ممکن است به کرات باعث ایجاد لکنت شوند که او ندرتا به آنها توجه می کند. سپس هنگامی که بسامد لکنت بیشتر می شود، ممکن است نا امید یا خجالت زده شود چرا که نمی تواند آنچه که می خواهد را – حتی نام خودش – را به راحتی و با سرعتی همانند دیگران بگوید. این احساسات، صحبت کردن را سختتر می کنند همانطور که نا امیدی و خجالت، تلاش و کوشش را افزایش می دهند و مانع گفتار روان می شوند. احساساتی که در نتیجه لكنت حاصل می شوند ممکن است نه تنها شامل نا امیدی و خجالت، بلکه همچنین ترس از لکنت دوباره، احساس گناه درباره ناتوانی برای کمک به فردی دیگر و خصومت در مقابل شنوندگان را شامل می شوند.
نگرش ها، احساساتی هستند که تبدیل به بخش نافذی از باورهای یک فرد می شوند. برای مثال، همانطور که یک فرد مبتلا به لکنت، بیش تر و بیش تر لکنت می کند؛ این باور در او ایجاد می شود که فردی است که معمولا برای صحبت کردن مشکل دارد. همانطور که شما ممکن است باور کنید که اتومبیل تان به درد نخور است اگر مشکلتان با آن ادامه پیدا کند. نوجوانان و بزرگسالانی که لکنت می کنند معمولا نگرش های منفی بسیاری در مورد خودشان دارند که نتیجه سال ها تجارب لكنت زبان می باشند
فردی که لکنت می کند اغلب نگرش هایش را در مورد شنوندگان طرح ریزی می کند با این باور که آنها فکر می کنند او احمق یا نگران است. هر چند گاهی اوقات ممکن است شنوندگان دقت نگرش های فرد همکاری کنند.
تحقیقات نشان داده است که بیش تر مردم حتی معلمان و آسیب شناسان گفتار و زبان، افراد لكنتی را اشخاصی عصبی، دلواپس و وحشت زده تلقی می کنند. رفتارهای این چنینی شنوندگان میتواند نگاه افراد لکنتی به خودشان را تحت تاثیر قرار دهد و تغییر نگرشهای منفی مراجع درباره خودش می تواند تمرکز اصلی برنامه درمانی باشد.