در زمینه نیازهای تحولی کودک، بازی به اندازه غذا، گرما و محافظت مهم است. بازی فرصت ایجاد و گسترش مهارتهای حرکتی درشت و ظریف و حفظ سلامت جسمانی را فراهم می کند. هنگامی که کودک به بازی میپردازد، حرکت و پویایی او منجر به فعال شدن اجزای مختلف بدن و ایجاد هماهنگی بین اعضای بدن و رشد و پرورش مهارتهای حرکتی او میشود.
از آنجا که رشد عضلات در رشد بدنی اهمیت بسزایی دارد، در بازی عضلات فرصت می یابند تا سریع تر رشد کرده و قوی تر شوند و مهارتهای لازم جهت انجام کارهای متفاوت را به دست آورند.
درنتیجه تمام فعالیت ها منجر به قوی ترشدن کودک از نظر جسمی میشود.
علاوه بر تاثیر بازی بر رشد فیزیکی بازی در رشد اجتماعی کودک تاثیر بسزایی دارد زیرا بازی کودکان که در بدو امر به صورت انفرادی است، کودک رفته رفته با بزرگ شدن به سوی بازیهای دسته جمعی گرایش پیدا میکند.
در بازی های گروهی، کودک شیوه همکاری و تبادل با دیگران را رعایت حقوق دیگران را می آموزد. او می آموزد که چه گونه در برابر کمک دیگران پاسخگو باشد و صحبت آنان را به هر وسیله ممکن قدر شناسد و به هنگام مشکلات در بازی بردبار و به هنگام پیروزی در آن فروتن باشد. از سوی دیگر عواطف نقش مهمی در زندگی کودک بازی میکند.
عواطف فعالیتهای روزانه کودک را لذت بخش می سازد. البته تاثیر عواطف بر زندگی و فعالیت های کودک همیشه مفید نیست بلکه گاهی عواطف اثر منفی بر جای می گذارد طوری که کودک در اثر تحریکات عاطفی بسیار شدید و مداوم، توانایی سازگاری و اجتماعی را از دست میدهد و ممکن است دچار رنج و اندوه شود و احساس کهتری و بی لیاقتی در او به وجود آید. در نتیجه موفقیت و شکست فرد تحت تاثیر حالت های عاطفی دوران کودکی قرار می گیرد. از این رو بازی به کودک امکان بروز احساسات را می دهد و از این طریق تعادل روانی – عصبی خود را باز می یابد.
علاوه بر جنبه های مختلف رشد و تحول، رشد و تکامل شناختی کودک بیش از سایر جنبهها مورد توجه همگان است زیرا قسمت عمده رفتار انسان از یادگیری نشأت میگیرد و یادگیری خود به یک فرآیند شناختی است طوری که کودک به هنگام بازی از راه درستکاری اشیا و تماس با محسوسات، حقایق را شخصا کشف کرده و از این رو راه تجربه می آموزد.
برخورد او با واقعیت او را به تفکر و تعقل وا می دارد و وسعت فکر، توانایی، و دقت در او حاصل می شود. بازی وسیله ای طبیعی برای بیان و اظهار وجودکودک است.کودکان از طریق بازی احساسات, ناکامی ها و اضطراب های خود را بیان می دارند. اما علیرغم بروزآشکار کودک، بزرگسالان در بسیاری از مواقع قادر به درک احساسات و پاسخگویی موثر به آنها نمی باشند.
بنابراین شکاف ارتباطی بین کودک و بزرگسال عمیق میشود. در اینجاست که بازی میتواند به منظور برقرار ساختن ارتباط درمانی به کار رود و بزرگسالان میتوانند از اين طریق به دنیای درونی کودک راه یابند و با شناخت بهتر و بیشتر به مشکلات آنها پی ببرند. و بدین وسیله نه تنها می توان کودک را د رکاهش علایم بالینی کمک نمود بلکه میتوان موانع رشد کودک رامرتفع ساخت.
شکل گیری و تکامل بازی درمانی
بازی درمانی یک تعامل کمکی بین کودک و بزرگسال آموزش دیده است که از طریق ارتباط نمادین در بازی در جستجوی راه هایی برای کاهش آشفتگی های هیجانی کودک است.
به طوری که کودک در طی تعاملات بین فردی با درمانگر، پذیرش تخلیه هیجانی، کاهش اثرات رنج آور، جهت دهی مجدد تکانه ها و تجربه هیجانی تصحیح شده را تجربه میکند.
بازی درمانی، رویکرد فعالی است که میتوان آن را به صورت انفرادی یا گروهی به کار برد، به گونه ای که به کودک اجازه می دهد تا به واسطه بازی، احساسات هوشیار و ناهشیار شان را آشکار سازند. نظریه هایی که به تبیین بازی کودکان میپردازند، از لحاظ نوع تبیین بسیار متفاوتند.
اگرچه افراد مختلف ممکن است درباره علت بازی کردن کودکان اختلاف نظر داشته باشند ولی با این نکته موافقند که بازی از مولفه های ضروری زندگی کودکان است چرا که آنها به هنگام بازی معمولاً در طبیعی ترین و راحت ترین وضعیت هستند و به همان راحتی که بزرگسالان احساساتشان را از طریق گفتار ابراز میکنند آنها نیز همین کار را به وسیله بازی انجام می دهند.
بنابراین بازی وسیله فوق العاده کارآمد و موثری است که با کمک آن می توان وارد دنیای درونی کودکان شد. کلینیک توانبخشی غرب تهران و کلینیک پایا به سرپرستی جناب آقای دکتر صابر در زمینه بازی درمانی و درمان اختلالات رفتاری، بیش فعالی و نقص توجه و مشکلات ارتباطی کودکان فعال بوده و خدمات درمانی را توسط کادر درمانی مجرب ارائه میکند.
نقش بازیدرمانی در تقویت مهارتهای احساسی و هیجانی
بازیدرمانی محیطی ایمن و غیرتهدیدآمیز فراهم میکند تا کودک بتواند عواطف خود را بهصورت نمادین بیان کند. در این فرایند، از طریق بازیهای سازمانیافته و هدایتشده، کودک میآموزد احساساتی مانند ترس، خشم، شادی یا ناامیدی را شناسایی کرده و به آنها پاسخ مناسب دهد. در یک فضای حمایتی، کودک فرصت مییابد واکنشهای هیجانی خود را با کمک درمانگر تنظیم کند و مهارتهای مدیریتی هیجان را تقویت نماید. این توانمندسازی هیجانی، پایهی حیاتی رشد اجتماعی و سلامت روانی کودک به شمار میآید و در بلندمدت موجب کاهش اضطراب و افزایش تابآوری هیجانی خواهد شد. بنابراین بازیدرمانی علاوه بر رشد جسمی، بُعدی احساسی برای ارتقاء کیفیت زندگی کودکان ارائه میدهد.
اثرات بازیدرمانی بر رشد مهارتهای اجتماعی و ارتباطی
بازی، نهتنها ابزاری برای سرگرمی است بلکه بستری برای یادگیری مهارتهای اجتماعی فراهم میآورد. کودک در بازیهای گروهی میآموزد نوبتگیری، قوانین مشترک، همکاری و تعامل مؤثر با دیگران را درک کند. بازیدرمانی با فراهمسازی شرایط نقشبازی، فعالیتهای تیمی یا بازیهای نمایشی، امکان تقویت مهارت گفتوگویی، گوش دادن فعال و حل تعارض را در محیطی کنترلشده فراهم میسازد. تعامل برقرار کردن با درمانگر و همسالان در بازیدرمانی به کودک کمک میکند رفتارهای اجتماعی مناسب را تجربه و تمرین کند. نتیجه این فرآیند افزایش مهارتهای ارتباطی، تقویت اعتماد به نفس در تعامل اجتماعی و کاهش انزوای هیجانی کودک است.
تأثیر بازیدرمانی بر رشد شناختی، خلاقیت و حل مسئله
بازیدرمانی باعث افزایش توان تفکر خلاق، حل مسئله و رشد شناختی ناشی از بازی است. در فرآیند بازی، کودک با استفاده از مفاهیم، اشیاء و نقشهای مختلف، موقعیتهای جدید را تجربه میکند و از این طریق مهارتهای برنامهریزی، سازماندهی ذهنی و انعطافپذیری فکری را کسب مینماید. مواجهه با چالش در بازی، مانند ساختن اشکالی با بلوک یا حل قوهبینایی در پازل، موجب ارتقاء توان یادگیری، حافظه و تمرکز میشود. همچنین بازیهای هدفمحور، برنامهریزی مرحلهای و تقلید نقشها، زمینه رشد تفکر استراتژیک را فراهم میسازند. در کنار این، تحریک خلاقیت باعث میشود کودک از چارچوبهای بروزشده فراتر رفته و راهحلهای نوین بیابد که همه اینها در تکامل روانشناختی او نقش کلیدی دارند.
سوالات متداول:
-
چه سنی مناسب برای شروع بازیدرمانی است؟
بهطور کلی از سنین پیشدبستانی (حدود ۳–۵ سالگی) تا نوجوانی قابل اجراست. بسته به نیاز، برخی کودکان خردسالتر نیز میتوانند با تعامل مناسب با والد یا درمانگر درگیر شوند. هدف اصلی، فراهمکردن محیطی متناسب با سطح رشد و فهم آنهاست. -
یک جلسه بازیدرمانی چگونه پیش میرود؟
در جلسه اول، درمانگر با کودک ارتباط برقرار کرده و علایق، ترسها و وضعیت عاطفی او را میسنجند. بازی آغاز میشود و درمانگر در حین بازی، مشاهده، بازخورد مناسب و جهتدهی نمادین انجام میدهد. در جلسات بعد، تعامل هدفمندتر شده و اهداف رفتاری یا هیجانی دنبال میشوند.