اختلال نوشتن

دیسگرافیا چیست

سر فصل مطالب

دیس گرافی یک نوع اختلال در یادگیری می باشد که خود را با مشکلات نوشتن نظیر املای غلط کلمات ، بد خط نویسی و ناتوانی در انتخاب صحیح کلمات نشان می دهد. این اختلال در کودکان و گاها بزرگسالان پس از تروما یا سکته مغزی ایجاد میشود. دیس گرافیا در سنین مختلف علام متفاوتی دارد. مرکز اختلال یادگیری دکتر صابر در زمینه تشخیص و درمان اختلالات یادگیری با استفاده از ابزارها و تکنیک های روز دنیا به صورت تخصصی فعالیت می نماید. اتاق تاریک، اتاق مهارت های شنیداری، سنسوری روم و… از تجهیزات مفید در حیطه بهبود مهارت های یادگیری در کودکان می باشد.

جهت تماس با کلینیک کاردرمانی و گفتاردرمانی جناب آقای دکتر صابر (کلینیک توانبخشی پایا در پاسداران ، کلینیک توانبخشی غرب تهران در سعادت آباد) باشماره 09029123536 تماس حاصل فرمایید.

علت اختلال یادگیری

انواع دیسگرافی یا اختلال نوشتن

 

  • دیسگرافی نارساخوانی

در این نوع اختلال فرد توانایی هجی کردن کلمات را ندارد اما توانایی کپی کردن کلمات را دارا می باشد.

 

  • دیسگرافی حرکتی

در این نوع اختلال فرد در مهارت های حرکتی ظریف دچار اختلال است. کپی کردن و مهارت های نقاشی کودک دچار مشکل می باشد.اما در هجی کردن عملکرد طبیعی دارد.

 

  • دیسگرافی فضایی

در این نوع اختلال کودک در درک فضایی دچار مشکل می باشد. رعایت خطوط و فاصله ها برای این افراد مشکل می باشد. دستخط ناخوانا و بد خط نویسی از مشکلات این کودکان می باشد.

علائم دیسگرافیا شامل موارد زیر است:

 

  1. مدرسه
  • ناتوانی در کپی کردن از روی تخته سیاه
  • مشکل در ریاضیات
  • خودداری از تکمیل کردن تکلیف
  • عملکرد کلی ضعیف در مدرسه
  1. نوشتار
  • مشکل در هجی کردن صحیح کلمات و اختلال دیکته نویسی
  • باز بینی مکرر حروف و شماره ها
  • فاصله نامناسب بین حروف و کلمات
  • اندازه و شکل غیر معمول حروف و کلمات
  • فاصله نامناسب نوشته از حاشیه
  • شیوه اشتباه گرفتن قلم
  • صحبت کردن با خود هنگام نوشتن
  1. گفتار
  • تاخیر در گفتار
  • مشکل در جستجوی (بازیابی) کلمات صحیح برای ساختن جمله
  1. حافظه
  • مشکل در نامیدن افراد یا پدیده های آشنا
  • مشکل در یادآوری
  • تمرکز پایین
  • ناتوانی در گفتن الفبا به ترتیب
  • ناتوانی در دنبال کردن جهت های مختلف

 

نشانه‌های کمترشناخته دیسگرافیا

شناخت دیسگرافیا فراتر از تشخیص دستخط بد است. بسیاری از نشانه‌های این اختلال در پس رفتارهای روزمره پنهان می‌شوند و به اشتباه به تنبلی یا بی‌علاقگی تعبیر می‌شوند. یکی از نشانه‌های کلیدی تفاوت فاحش بین بیان شفاهی و نوشتاری است. کودکی که می‌تواند داستانی پیچیده را با جزئیات تعریف کند، اما هنگام نوشتن همان داستان تنها چند جمله ساده و پراشکال می‌نویسد، احتمالاً با دیسگرافیا دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

اجتناب از فعالیت‌های ظریف هنری نیز سرنخ مهمی است. این کودکان اغلب از نقاشی، کاردستی یا هر فعالیتی که نیاز به هماهنگی دست دارد طفره می‌روند. حتی ممکن است مداد را به‌گونه‌ای غیرعادی در مشت بگیرند یا فشار زیادی به کاغذ وارد کنند. جالب آنکه برخی از آنان در تایپ کردن مشکلی ندارند، چرا که این مهارت نیاز به هماهنگی حرکتی ظریف ندارد.

نشانه دیگر خستگی سریع هنگام نوشتن است. پس از چند دقیقه نوشتن ممکن است شکایت از درد دست، سردرد یا بی‌قراری کنند. این واکنش فیزیولوژیک به‌دلیل تلاش مغز برای جبران ناکارآمدی مسیرهای عصبی است. همچنین به نوسان کیفیت نوشته توجه کنید: ممکن است در یک خط حروف خوانا و در خط بعدی کاملاً ناخوانا باشند. این بی‌ثباتی از ویژگی‌های عصبی دیسگرافیا است.

یک نشانه غافلگیرکننده مشکل در کپی‌کردن از تخته سیاه است. کودک به‌ظاهر متن را می‌خواند، اما هنگام انتقال به دفتر، حروف جا می‌افتد یا کلمات را ناقص می‌نویسد. این چالش ناشی از اختلال در حافظه کاری دیداری-فضایی است که برای نگهداری موقت اطلاعات ضروری است. شناسایی این نشانه‌های پنهان اولین قدم برای مداخله معنادار است.

 

تأثیر دیسگرافیا بر یادگیری ریاضی

دیسگرافیا تنها به مشکلات دستخط محدود نمی‌شود. این اختلال عصبی-رشدی می‌تواند یادگیری ریاضی را به چالشی عمیق تبدیل کند، حتی زمانی که کودک مفاهیم عددی را به‌خوبی درک می‌کند. مشکل اصلی در هماهنگی دیداری-حرکتی و سازماندهی فضایی نهفته است. دانش‌آموز مبتلا ممکن است قادر به حل مسائل ذهنی باشد، اما هنگام انتقال محاسبات به کاغذ با موانع جدی روبرو شود.

یکی از بارزترین مشکلات، نوشتن نادرست ارقام است. کودک ممکن است عدد “۶” را به شکل “۹” بنویسد یا جایگاه اعداد در عملیات جمع و تفریق را به‌درستی رعایت نکند. این خطاهای ظاهری اغلب به اشتباه به عنوان “بی‌دقتی” تفسیر می‌شوند، درحالی که منشا عصبی دارند. همچنین، ترازبندی ستون‌ها در تقسیم طولانی یا ضرب چندرقمی برای این کودکان کابوسی واقعی است. فضای محدود کاغذ و نیاز به حفظ نظم هندسی، انرژی شناختی آنها را تخلیه می‌کند.

جنبه کمترشناخته‌تر، مشکل در نمایش مراحل حل مسئله است. بسیاری از معلمان برای نمره‌دهی، نوشتن راه‌حل را الزامی می‌دانند. کودک مبتلا به دیسگرافیا اگرچه ممکن است پاسخ نهایی را بداند، اما به‌دلیل دشواری در نوشتن سریع و منسجم، قادر به نمایش فرآیند ذهنی خود نیست. این موضوع منجر به از دست دادن نمره می‌شود. تأثیر روانی این وضعیت ویرانگر است: کودکانی که از نظر درک مفاهیم ریاضی توانمندند، خود را “کندذهن” می‌پندارند.

راهکار کلیدی؟ تطبیق‌های هدفمند. استفاده از کاغذهای شطرنجی برای ترازبندی، اجازه استفاده از ماشین‌حساب برای محاسبات ساده، یا پاسخ‌دهی شفاهی به جای نوشتن راه‌حل می‌تواند بازی را تغییر دهد. هدف باید تمرکز بر سواد ریاضی به جای مهارت نوشتاری باشد.

دیسگرافیا چه تاثیری بر اعتماد به نفس کودک داره؟

دیسگرافیا می‌تواند اعتمادبه‌نفس کودک را مانند موجی خزنده و بی‌صدا تحلیل ببرد، نه از طریق یک رویداد فاجعه‌بار، بلکه با خُرد کردن روزانه عزت‌نفس در سنگ‌زیرین تجربیات کوچک و مکرر. هر بار که معلم برگه‌اش را با قرمزی خط‌خطی می‌کند، هر بار که همکلاسی‌ها هنگام خواندن دستنوشته‌اش می‌خندند، و هر بار که والدین ناخواسته با جمله‌هایی مانند «بیشتر تلاش کن» یا «دقتت را بالا ببر» ناتوانی عصبی او را به تنبلی نسبت می‌دهند، لایه‌ای از شرم و تردید به وجودش می‌چسبد. مشکل اینجاست که کودک می‌داند چه می‌خواهد بنویسد، مغزش ایده‌ها را پردازش می‌کند، اما دستانش مانند پلی قطع‌شده میان ذهن و کاغذ عمل می‌کنند. این گسست به اشتباه به عنوان کم‌هوشی یا بی‌مسئولیتی تفسیر می‌شود، حتی زمانی که همان کودک در گفتگو یا حل مسئله به‌وضوح باهوش و خلاق است. تأثیر این ناسازگاری بر هویت تحصیلی ویرانگر است. کودکی که در کلاس درس مدام می‌شنود «نوشته‌ات نامرتب است»، «کلمات را نصفه رها کرده‌ای»، یا «چرا مثل بقیه سریع نمی‌نویسی؟» به‌تدریج باور می‌کند که ناتوان است. این باور به حوزه‌های دیگر زندگی نشت می‌کند: او از مشارکت در فعالیت‌های گروهی که نیاز به نوشتن دارد اجتناب می‌کند، سوال پرسیدن در کلاس را متوقف می‌کند (از ترس اینکه مبادا مجبور به نوشتن پاسخ شود)، و حتی استعدادهای واقعی خود در هنر یا علوم را پنهان می‌کند زیرا کلیت «دانش‌آموز بودن» برایش مترادف با شکست شده است. نشانه‌های اضطراب همیشه آشکار نیستند: شاید شب‌ها دیرتر بخوابد تا تکالیفش را پنهان کند، شاید دل‌دردهای صبحگاهی قبل از مدرسه پیدا کند، یا شاید دفترش را مملو از پاک‌کن‌های سوراخ‌سوراخ شده کند از بس می‌خواهد «بی‌عیب» به نظر برسد. راه نجات در بازتعریف موفقیت نهفته است. وقتی والدین و معلمان به جای تمرکز بر چگونگی نوشتن (سرعت، نظم ظاهری) بر محتوای فکری تأکید کنند («چه ایده جالبی! بیا آن را ضبط کنیم تا بعداً تایپش کنیم»)، وقتی به کودک اجازه داده شود با ابزارهای جایگزین (صدابرداری، نرم‌افزار تبدیل گفتار به متن، پاسخ‌های شفاهی) دانش خود را ثابت کند، و وقتی اشتباهات نوشتاری نه به عنوان «بی‌دقتی» بلکه به عنوان نشانه‌ای از تفاوت عصبی طبیعی‌سازی شود، آنگاه کودک می‌آموزد که دیسگرافیا بخشی از وجود اوست، نه تعریف‌کننده تمام هویت او. این تغییر نگرش، بار سنگین شرم را از دوشش برمی‌دارد و فضایی می‌سازد تا اعتمادبه‌نفسِ زخمی، دوباره جوانه بزند.

نهایتاً، حمایت عاطفی پایدار مهم‌تر از هر مداخله آموزشی است. گفتن جملاتی مانند: «می‌دانم چقدر سخت است، و تو شجاعی که هر روز تلاش می‌کنی» یا «مغز تو به شکل منحصربه‌فردی کار می‌کند و این زیباست» به کودک می‌فهماند که ارزش او وابسته به توانایی نگارشش نیست. این پذیرش بی‌قید‌و‌شرط، کلید تبدیل آسیب‌پذیری به تاب‌آوری است.

 

سوالات متداول:

1-نقش ژنتیک در بروز دیسگرافیا چقدر است؟
۴۵-۶۰% موارد ریشه ارثی دارند و جهش در ژن‌های مرتبط با رشد عصبی (مثل DYX1C1) موثر است.

2-آیا دیسگرافیا با اختلال پردازش حسی (SPD) مرتبط است؟

بله؛ ۳۵% مبتلایان مشکلات یکپارچگی حسی (مانند حساسیت لمسی یا ضعف آگاهی بدن) دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.